چندى پیش، گزارشى انتشار یافت که در آن، آخوند خراسانى خطاب به میرزاى نایینى بیست و یک دلیل بر غیر عملى بودن تشکیل حکومت اسلامى، که در رأس آن یک فقیه حضور داشته باشد، بر مىشمارد. پیش از این هم نویسندگانى، با توجه به اشکالاتى که آخوند بر ولایت مطلقه فقیه وارد کرده بود، ادعا کرده بودند که ایشان در جریان جنبش مشروطه، بر خلاف نایینى، به دنبال تشکیل حکومت مشروطه توسط صالحان و با نظارت فقیهان بوده است. مقاله حاضر این گزارش را به بوته بحث مىگذارد و آن را از نظر سندى و محتوایى مورد ارزیابى و نقد قرار مىدهد.
آنچه در پى مىآید کوششى است براى به تصویر کشیدن شخصیت آخوند خراسانى به عنوان یک تاریخنگار که چگونه با حضور مکتوب خویش در قالب اعلامیهها و نامهها توانسته تصویرهایى از اوضاع اجتماعى سیاسى ایران پیش و پس از مشروطیت به خوانندگان ارائه دهد. بررسى عنوانهاى شمارى از نامههاى او و نیز تحلیل موشکافانه یکى از آنها در این مقاله، راهى بوده تا نویسنده مدعاى خویش را درباره شخصیت تاریخنگار و تاریخنگر آخوند خراسانى، به اثبات برساند.
آخوند خراسانى دانشورى برجسته در علم اصول و تفکر اصولى است. بدون تردید آنچه در برجستگى اصولى او نقش داشته، آشنایى با فلسفه و بهکارگیرى تفکر فلسفى در دانش اصول بوده است. این مدعا در دو محور تبیین مىشود; نخست به بیان عناصرى پرداختهایم که شخصیت فلسفى آخوند را نشان مىدهد مانند: شاگردى سه فیلسوف، تدریس فلسفه، حواشى بر منظومه و اسفار. سپس کوشش شده است تا با نگاهى به کتاب »کفایة الاصول»، مهمترین اثر کامل اصولى اخیر، بهرورى فلسفى آخوند درمباحث اصول نمایانده شود.
کارکرد و سیره عملىِ آخوند خراسانى، در مراحل گوناگون نهضت مشروطه و حتى پیش از آن، بیانگر باور عمیق و قاطع ایشان به ولایت مطلقه فقیه است. در این نوشتار، پس از اشاره به تمایز حکم حکومتى از حکم شرعى، حکم قضایى و امر به معروف و نهى از منکر، پاى بندى ایشان، با توجه به صدور احکام ولایى بسیار، در عرصههاى گوناگون، به ولایت مطلقه فقیه، نمایانده شده است. حکم به وجوب حمایت و اطاعت از سیدعبدالحسین لارى با استناد به مقبوله عمر بن حنظله، حکم به اخراج تقى زاده از مجلس شوراى ملى و تبعید او از کشور و دستور جایگزینى فردى شایسته به جاى او، حکم به سرنگونى حکومت استبدادى محمدعلى شاه، حکم حرمت پرداخت مالیات به کارگزاران او، حکم به تجدید مجلس شوراى ملى، دستور به عفو عمومى، نصب دریابیگى به حکومت بوشهر و... بخشى از احکام ولایى ایشان است. این احکام بیانگر آن هستند که ایشان، نه تنها به ولایت مطلقه فقیه معتقد بوده، بلکه آن را اعمال نیز کرده است. آخوند خراسانى و شمارى دیگر از عالمان در همان روزگار، خاستگاه و مبانى این احکام و لزوم پیروى از آن را، ولایت و نیابت عامه فقیه دانسته و دلیلهاى آن را نیز یادآور شدهاند.
آخوند خراسانى، چنانکه مدافعان و ستایشگران پابرجایى در کنارداشت، مخالفان و نکوهشگران سرسختى با او روبهرو بودند. مخالفانى که در مواردى، وى را به بى بصیرتى، تندروى و شتابزدگى در تصمیمهاى سیاسى متهم ساختهاند. موضوع این نوشتارطبقه بندى فکرى و اجتماعى مخالفان آخوند و شیوه رویارویى وى با آنان است.