رویکردى نو در آموزش اخلاق

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


اخلاق (درسنامه اخلاق براى طلاب پایه اول ـ ششم) مرکز تدوین و نشر متون درسى حوزه در 6 جلد چاپ اول نشر دانش حوزه1382
بسیارى از آموزه هاى قرآن کریم و معصومان(ع) درباره اخلاق و تزکیه نفس است. امام صادق(ع) مى فرماید: (ان أُجِّلت فى عمرک یومین, فاجعل أحدهما لأدبک لتستعین به على موتک.)1 اگر از عمر تو, تنها دو روز مانده باشد, یک روز را براى اخلاق و ادب خویش قرار بده, تا از آن براى روز مرگِ خود یارى بگیرى. امام کاظم(ع) مى فرماید: (ألزَم العلم لک مادلّک على صلاح قلبک أظهرَ لک فساده)2 لازم ترین و بایسته ترین دانش, آگاهى از صلاح و فساد قلب است. امام رضا(ع) از رسول گرامى اسلام(ص) نقل مى کند: (علیکم بمکارم الاخلاق فان الله عزوجلّ بعثنى بها.)3 امام خمینى, به دلیل جایگاه والایى که اخلاق در معارف اسلامى دارد, فرازى از وصیت نامه شریف خود را ویژه اخلاق مى کند: (… و از بالاترین و والاترین حوزه هایى که لازم است به طور همگانى مورد تعلیم و تعلّم قرار گیرد, علوم معنوى اسلامى از قبیل علم اخلاق, و تهذیب نفس و سیر و سلوک الى الله, رزقنا الله وایّاکم, است.)4 از این روى, بر حوزه هاى علمیه لازم مى داند که اخلاق امور معنوى را در دستور کار و برنامه هاى خود قرار دهند و از این مهم چشم نپوشند وگرنه محکوم به فنا خواهند شد: (حوزه هاى علمیه, همزمان با فراگرفتن مسائل علمى, به تعلیم و تعلّم مسائل اخلاقى و علوم معنوى نیازمند است. برنامه هاى اخلاقى و اصلاحى, کلاس تربیت و تهذیب, باید در حوزه ها رایج و رسمى باشد. متأسفانه در مراکز علمى, به این گونه مسائل لازم و ضرورى کم تر توجه مى شود. علوم معنوى و روحانى رو به کاهش مى رود و بیم آن است که حوزه هاى علمیه نتوانند علماى اخلاق, مربیان مهذّب و آراسته تربیت کنند. در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق, برنامه تنظیم کنید. استاد اخلاق براى خود معین نمایید, جلسه وعظ, پند و نصیحت تشکیل دهید. خودرو نمى توان مهذّب شد. اگر حوزه ها از داشتن مربّى اخلاق و جلسات پند و اندرز خالى باشد, محکوم به فنا خواهد بود. چطور علم فقه و اصول, به مدرّس نیاز دارد, درس و بحث مى خواهد, براى هر علم و صنعتى در دنیا, استاد و مدرّس لازم است, لیکن علوم معنوى و اخلاقى به تعلیم و تعلّم نیازى ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل مى گردد.)5

اخلاق1

جلد نخست از این سفر قیّم, به قلم آقاى محمود اکبرى و به پیشنهاد مرکز متون, براى آشنایى طلاب با زیّ طلبگى و براى تدریس در پایه اول حوزه ها, تدوین شده است. گرچه بیش تر بحثهاى آن آداب است, ولى براى همخوانى و پیوستگى با دیگر جلدها این مجموعه, و نیز از آن روى که به آداب, اخلاق هم گفته مى شود, نام اخلاق بر آن نهاده شده است. افزون بر این شمارى از صاحب نظران بر این باورند: (موضوع اخلاق از ملکات اخلاقى است و همه کارهاى ارزشى انسان را که متصف به خوب و بد مى شوند و مى توانند براى نفس انسانى, کمالى را فراهم آورند, یا موجب پیدایش رذیلت و نقصى در نفس شوند, دربرمى گیرد و همگى آنها در قلمرو اخلاق قرار مى گیرند, چنانکه قرآن کریم و روایات نیز این سخن را تأیید مى کنند.)6 بناى نویسنده بر این بوده که مهم ترین ادبهاى بایسته نگهداشت و رعایت مورد نیاز را در این کتاب درج کند. البته بناى بر جست وجوى کامل و آوردن همه ادبها و روایت همه شاهدهاى روایى نبوده, بلکه ارائه فهرستى از مهم ترین ادبها, همراه با نقل پاره اى از فصلها, در نظر بوده است. این کتاب, در چهار فصل و یک خاتمه سامان یافته است. فصل اول, دربرگیرنده بحثها و مقوله هاى کلى آداب, با عنوانهایى به این شرح: اهمیت, معنى و نسبیت ادب, فرق خلق و ادب, جلوه ها و نشانه هاى ادب, آداب مذهبى و ملى, کتاب ادب, اسوه ادب, ادب انبیاء, پیامبر و امامان, سیره معصومان در برابر بى ادبان, ابعاد ادب و راه هاى تحصیل آن, ثمرات و برکات ادب و زمینه هاى بى ادبى. فصل دوم, دربرگیرنده ادبهاى فردى است, با عنوانهایى به این شرح: آداب آراستن, غذا خوردن, نوشیدن, راه رفتن, خواب رفتن, نشستن, لباس پوشیدن, از منزل خارج شدن, در مسجد حاضر شدن, قرآن تلاوت کردن, استخاره, سفر, زیارت, دعا, ورود به قبرستان, آداب انفاق کننده و کسى که بدو انفاق مى شود. فصل سوم: دربرگیرنده بحثها و مقوله هاى اجتماعى, با این عنوانها: آداب و اهمیت سلام, تحیت, آداب برخوردها, آداب سخن گفتن, شنیدن, انتقاد, امر به معروف و نهى از منکر, تبلیغ, نامه نگارى, دوستى, شوخى, شادى, آداب مجلس و ورود بدان, آداب برخورد با بزرگترها, آداب و حقوق والدین, آداب میهمان و میزبان, حق الناس, آداب و حقوق همسایه و آداب بیمار و عیادت. فصل چهارم: دربرگیرنده آداب تعلّم و دانش پژوهى, با این عنوانها: آداب تحصیل, آفات تحصیل, غنیمت شمردن عمر, احترام به علما, رعایت شؤون طلبگى, آداب مطالعه, مباحثه, سؤال و جواب, آداب مدرسه و حجره و سفارشهاى بزرگان. خاتمه کتاب: این بخش را رساله امام سجاد و ترجمه آن زینت بخشیده و ختامه مسک شده است. این اثر, گرچه براى حوزویان و اهل علم نگارش یافته است, ولى چشم انداز گسترده اى را در بر گرفته و غیر از طلاب و حوزویان هم مى توانند از او بهره مند شوند.

اخلاق2

این اثر, خلاصه رساله (منیةالمرید فى ادب المفید والمستفید), اثر شهید ثانى (ش: 965هـ.ق.) است. اساس کار براى خلاصه کردن این اثر, بهترین و محققانه ترین چاپ آن است (چاپ مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) این اثر با نام: الدر النضید, مختصر منیة المرید, بى هیچ دست بردنى در عبارات و افزودنِ افزوده ها بین دو قلاب, در دسترس اهل فضل و علاقه مندان به بحثهاى اخلاقى گذاشته شده است. اهمیت و ارجمندى اخلاق2 به این است که برگرفته از منیة المرید است, اثرى که: بى تردید از بهترین کتبى است که در دنیاى علم, و تاریخ دانش بشرى, در زمینه آداب تعلیم و آیین تعلّم معارف دینى تدوین شده است. این کتاب گرانبها, ضمن این که مى تواند راه و رسم صحیح تعلّم و تعلیم را به طور عموم ارائه کند, بویژه عالى ترین رهنمودهاى سازنده اى را در رابطه با تعلیم و تعلّم معارف دینى و حتى وظایف و رسالت اهل علم را نیز نشان مى دهد, به طورى که مى توان با قاطعیت, اظهارنظر نمود که کتاب مزبور, عالى ترین راه گشایى است فراسوى طلاب و دانشجویان و علما و دانشمندان و حتى مجتهدان, تا در لابه لاى آن, اسباب و عوامل توفیق و کامیابى در علم و دانش را شناسایى کرده و در ظلّ عمل و رفتار به مضامین آداب و آیینهاى ارائه شده در آن, به هدف والاى علمى خویش, که عبارت از قرب به خداوند متعال و تحصیل رضاى اوست, دست یابند و از گامهایى که در راه اخذ علم و نشر آن برمى دارند, احساس رضایت و آرامش کنند. مؤلف کتاب, مرحوم شهید ثانى در این نوشتار کوتاه, از هیچ نکته اخلاقى و معنوى که باید هر عالم و متعلّمى خود را پاى بند بدانها بدانند ـ فروگذار نکرده است; بلکه در هر زاویه و ناحیه اى که در آنها سخن از وظایف و آداب عالم و متعلّم به میان مى آوَرَد, لطائف و نکات ظرایف انسانى را گوشزد مى نماید, نکاتى دقیق و باریک که ارائه آنها, صرفاً در عهده امثال چنان دانشمند باریک بین و ژرف نگرى است که اصول و بنیادهاى استوار تعالیم اسلامى از برابر دیدگانِ بصیرتِ آنها مخفى نمى ماند. اصول و بنیادهایى که ممکن است مورد غفلت بسیارى از دانشمندان دینى قرار گیرد. شهید ثانى, با استمداد از قرآن کریم و سنت اسلامى و استشهاد به سخنان فرزانگانِ دین و دانش, براى سازمان بخشیدن به روابط عالم و دانشمند با شاگرد و آیین رفتارشان در جلسه درس و هرگونه مسائل دیگرى که ارتباط وثیقى با زندگانى عالم و متعلم و استاد و شاگرد دارد و بالاخره براى نشان دادنِ کیفیت زندگانى علمى قشرهاى دست اندر کار علم و معرفت و بینش دینى, مطالب شایان توجهى را یاد کرده است که فقیه عالیقدر مرحوم آیةالله حاج میرزا محمدحسن حسینى, معروف به میرزاى شیرازى, رضوان الله علیه, همه اهل علم و دانشمندان دینى را به مطالعه این کتاب توصیه فرموده و درباره آن مرقوم داشته است: (چقدر شایسته است که اهل علم, مواظبت نمایند به مطالعه این کتاب شریف و متأدب شوند به آداب مزبوره در آن) آرى, بدون هیچ تردیدى مواظبت بر مطالعه این کتاب و تأدّب و اثرپذیرى هر عالم و متعلّم نسبت به آداب و آیینهاى مذکور در آن, شایسته ترین وسیله اى است که در ظلّ آن, هر استاد و شاگردى آنچنان توانایى مى یابند که بتوانند, باز پس مانده عمر و فرصت خود را در تدارک ایام تباه گشته خویش به کار گیرند و جان و دل و درون خود را بپالایند, تا شایسته پذیرش نورانیت حق گردند. این اثر بزرگ, در حوزه هاى علمیه, از دیرباز تاکنون, در کانون توجه علماى بزرگ عرفان و اخلاق بوده است و هر یک به گونه اى درباره این اثر و کار بزرگ شهید ثانى, زبان به ستایش گشوده اند: ابن العودى, شاگرد خاص و همراه با وفاى شهید ثانى درباره منیة المرید مى نویسد: (مجلد مشتمل على مهمات جلیلة و فوائد نبیله, تحمل على غایة الانبعاث والترغیب فى اکتساب الفضائل واجتناب الرذائل والتحلّى بشیم الاخبار والعلماء الابرار.)8 (منیة المرید مشتمل على آدابٍ وفوائد جلیله, وهو نعم المهذّب لاخلاق الطلاب لمن عمل به)9 مامقانى, صاحب تنقیح المقال در مرآت الرشاد, که مجموعه وصایاى اوست به خویشان و فرزندان, فرزند خود را به مطالعه منیة المرید سفارش کرده است.10 صدرالمتألهین, به این اثر توجه داشته است.11 امام خمینى, از منیةالمرید, با عنوان: (صحیفه نورانیه) یاد مى کند.12

اخلاق3و4

این اثر براى تدریس در پایه سوم و چهارم سطح یک به نگارش درآمده است. اخلاق3 دفتر اول, گزیده سه اثر اخلاقى حضرت امام است: جهاد اکبر, آداب الصلاة و شرح حدیث جنودِ عقل و جهل. اخلاق4, دفتر دوم, گزیده آثار و خلاصه شرح اربعین است. اهمیت اثر یاد شده, در مرحله نخست, مرهون آفریننده آن است که توانست با خودسازى و مهار توسن نفس, دلهاى میلیونى امّت اسلامى را شیفته و دلباخته کند و سرانجام, رهبر و پرچمدار نهضت پیروز مى گردد که در 22بهمن 57 به بار نشست و رژیم فاسد شاهنشاهى را از صفحه تاریخ زدود. او, یعنى: (پیشواى بزرگ و نامور دوران معاصر, بنیان گذار جمهورى اسلامى ایران, حضرت امام خمینى, قدّس الله روحه الزکیه وافاض على تربته المراحم الربانیه, علاوه بر فقه و اصول و دیگر علوم رایج حوزه ها, در دانش اخلاق و تزکیه و تهذیب نفوس, یدى طولى داشت و بخشى, نسبتاً, زیاد از عمر شریف خود را صرف تدریس اخلاق و تربیت و تزکیه فضلا و طلاب و نیز تحقیق در مسائل اخلاق و نگارش کتابهاى سودمند اخلاقى کرد; به طورى که در این زمینه, استادى ماهر و صاحب نظرى مسلّم و شخصیتى ممتاز و تأثیرگذار شناخته شد و دروس اخلاق و جلسات تهذیب او, تأثیر بسیارى بر مستمعان, بخصوص طلاب و فضلا داشت.)13 استاد شهید, مرتضى مطهرى, از چهره هاى برجسته درس حضرت امام, از اثرگذارى درس اخلاق ایشان بر نفوس مستعد چنین یاد مى کند: (…اگرچه در آغاز مهاجرت به قم, هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شایستگى ورود در معقولات را نداشتم; اما درس اخلاقى که به وسیله شخصیت محبوبم در هر پنج شنبه و جمعه گفته مى شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود, نه اخلاق به مفهوم خشک علمى, سراسر مست مى کرد. بدون هیچ اغراقى و مبالغه اى این درس مرا آنچنان به وجد مى آورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد, خودم را شدیداً تحت تأثیر آن مى یافتم. بخش مهمى از شخصیت فکرى و روحى من در آن درس و سپس در درسهاى دیگرى در طى دوازده سال از آن استاد الهى گرفتم, انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و مى دانم. راستى که او (روح قدس الهى) بود.) امام خمینى, افزون بر تدریس اخلاق, به نگارش آثارى با ارزش و راه گشا, در دانش اخلاق پرداخت. و این مسیر را چون خود پیمود, آثارى را که پدید آورد, بسیار اثرگذار و مفید واقع شد. حضرت ایشان سالها عمر عزیز خود را صرف فراگیرى این دانش کرد. نزد استادان بنام و بزرگ اخلاق و معرفت, حضرات آیات: میرزا جواد آقا ملکى, شیخ محمدعلى شاه آبادى دانش آموخت و کسب فیض کرد و سپس سالهاى سال, به مطالعه, پژوهش و غور در این مسائل و تدریس در آنها عمر صرف کرد و علم را با عمل درآمیخت و خود استادى بزرگ, موفق و اثرگذار گردید و آن چه را یافت و با جان چشید و نیوشید و آزمود, نگاشت. از این روى نوشته هاى ایشان از سرشارى, ژرفایى و پختگى ویژه اى برخوردار است و با بسیارى از کتابهاى اخلاقى فرقهاى بنیادى و اساسى دارد. از دیگر سوى به دلیل تدریس اخلاق در حوزه و اهمیت ویژه اى که براى تزکیه و تهذیب طلاب و اهل علم و اصلاح حوزه قائل بود, مباحث ایشان, کاربردى, کارامد و شفاى دردها و بیش تر مربوط به موضوعها و گزاره هایى است که بیش تر در حوزه ها مورد نیاز است. هرچند براى دیگر گروه ها و مؤمنان نیز درس آموز و تنبیه آفرین است. اخلاق3و4, گزیده آثارى است که با این تلاش, نگاه و انگیزه, به خامه مرد الهى پدید آمده و زینت بخش مجلسها و محفلهاى اخلاقى و عرفانى گردیده اند. این آثار به ترتیب تاریخ, عبارتند از:

1. شرح اربعین

این اثر, گسترده ترین اثر اخلاقى حضرت امام است, دربردارنده شرحِ چهل حدیث از خاندان رسالت. سنت نیک و ماندگار (اربعین) نویسى از زمانهاى دور, در بین عالمان بزرگ, عرفا و معلمان اخلاق رایج بوده و نسل پس از نسل این سنت را پاس داشته اند و در دوران ما, حضرت امام این سنت را از پایگاه و جایگاه بس والا و بلندى پاس داشت و اثرى جاودان و ماندگار آفرید.

2. آداب الصلاة

حضرت امام در این اثر, افزون بر آداب قلبى, که از مسائل و مقوله هاى اخلاقى به شمار مى آید, بحثهاى اخلاقى و معارفى دیگرى را به مناسبت طرح و سوره هاى شریفه حمد و قدر را هم تفسیر کرده است.

3. شرح جنود عقل و جهل

امام در این اثر, به شرح روایت معروف امام صادق(ع) درباره جنود (سپاهیان) عقل و جهل, پرداخته است. امام صادق(ع) در این حدیث شریف, هفتاد وپنج جند (سپاهى) براى هر یک از عقل و جهل برشمرده است. امام خمینى, افزون بر بحثهاى کلى درباره عقل و جهل, بیست وپنج جند از جنودِ عقل و جهل را در بیست وپنج مقصد شرح داده است. و وعده داده که باقى جندها در جلدهاى دیگر, به بوته بحث و شرح بگذارد که گویا مجال براى آن بزرگوار فراهم نشده است. مؤلف در این اثر, که به انگیزه تربیت و تزکیه اخلاقى عموم مردم نگاشته, بیش تر زاویه هاى اخلاقى حدیث شریف امام صادق(ع) را در نظر داشته, بدین خاطر, از دقیقه هاى علمى که اثرى در این جهت ندارند, جز اندکى, چشم پوشیده است. بناى ایشان بر نگارش اثر اخلاقى به سبکى نو و حرکتى جدید در ارائه نوشته هاى اخلاقى بود که به شایستگى از عهده آن برآمده است. 4. جهاد اکبر, یا مبارزه با نفس این اثر, تقریرى است از گفته ها و بیانهاى اخلاقى حضرت امام در دوران تبعید در نجف اشرف. امام, گه گاه, به مناسبتهاى گوناگون, نکته ها, پندها, اندرزها و مسائل اخلاقى را پیش از درس, در آغاز و پایان سال تحصیلى, پیش از ماه رمضان و محرم مطرح مى کرده است که بخشى از این بیانها و گفته ها, به نام جهاد اکبر و مبارزه با نفس, به قلم سید حمید روحانى, از شاگردان درس ایشان, تقریر یافته, گاه با درسهاى ولایت فقیه حضرت امام و گاه جداگانه, سالها پیش از انقلاب اسلامى, بارها در خارج از کشور و در داخل به چاپ رسیده است. در این گزیده که براساس نوشته هاى عرفانى و اخلاقى امام, براى حوزه ها و طلاب آماده شده, بخشهایى از آثار یاد شده حذف گردیده است, بدین شرح: الف. بحثهاى سنگین فلسفى و عرفانى. ب. بحثهاى معارفى و آن چه به دانشهاى دیگر مربوط مى شده است. ج. اسناد حدیث. د. ترجمه آیات و روایات. هـ. آن چه که در دیگر جلدهاى این مجموعه درج گردیده است. و. بحثهایى که در آثار اخلاقى حضرت امام تکرار شده است. ز. بحثهاى لغوى در شرح احادیث که روشن کردن آنها بر عهده استادان است.

اخلاق5و6

این اثر در دو جلد, با شماره صفحه هاى پیاپى, در 551 صفحه, براى تدریس در پایه پنجم و ششم سطح یک حوزه, نگارش یافته است. اخلاق5و6, تحریر کتاب جامع السعادات, نوشته مولى محمدمهدى نراقى است. کتاب جامع السعادات, در سلسله مأخذ دانش اخلاق جاى دارد که بیانگر پذیرش محتوا و سبک ویژه آن نزد عالمان و صاحب نظران است. مؤلف در آغاز درباره نفس انسان, قوا و غرایز او سخن مى گوید و هر یک از فضیلتها و رذیلتهاى اخلاقى را به یکى از قواى نفس و یا غریزه اى نسبت مى دهد و آن گاه به شناساندن یکایک فضیلتها و رذیلتها مى پردازد و با آیات و روایات موضوع را روشن و تأیید مى کند و در پایان, راه درمان هر رذیلتى را به شیوه اى حکیمانه ارائه مى دهد. افزون بر اینها, در لابه لا با پند و اندرزها و نصیحتهاى اثرگذار, خواننده را به تهذیب اخلاق و اصلاح رفتار فرامى خواند. وى, بر میانه روى در علم و عمل و گرایشهاى فکرى پاى مى فشارد و از یک سونگرى پرهیز مى دهد, خواه به پیروى کورکورانه از حکما, یا مقدسین, یا گزینش افراطى به ظواهر و یا به عکس, و خواه به سبب تعصب در عرفان و حکمت اشراق, یا علم اصول و فقه.14 مولى احمد نراقى در فرازى آن چه را که بر سالک لازم است یادآور مى شود و آن گاه به شناساندن جامع السعادات مى پردازد: (…و به حکم عقل و نص مستفیض نقل, بر هر یک از افراد سالکین منهج رشاد و طالبین طریق ارشاد, لازم است که اولاً, از آیینه گیتى نماى دل, زنگ رذائل, زایل و بعد از آن ادهم همت به صوب تجمّل به خلل فضایل مایل سازد; چه بدونِ تخلیه, تجلیه میسر نشود و انعکاس نقش حبیب در نفس خبیث صورت نبندد. شست وشویى کن و آن گه به خرابات خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
و خود ظاهر و روشن و ثابت و مبیّن است که رفع صفات ناپسند و کسب ملکات ارجمند, موقوف بر شناختن آنها و اصول و اسباب هریک و کیفیت معالجات مقرّره است و متکفل بیان تفاصیل این مطالب علمى است که تعبیر از آن به علم اخلاق و حکمت خلقیه مى نماید. و بهترین نسخ کتب از حیث نظم و ترتیب, و حسن ترکیب و تعبیر لایق و تحقیق رائق و اشتمال بر آیات و اخبار وارده در شریعت, و احتواى بر مقالات ارباب عرفان و اساتید حکمت, که در این فن شریف تألیف و تصنیف شده, کتاب موسوم به جامع السعادات است که از تألیفات عالم عامل و عارف واصل و حکیم کامل و فقیه فاضل, والد ماجد بزرگوار این ذرّه بى مقدار است.)15 امام خمینى, معلم بزرگ اخلاق, جوینده راه کمال را سفارش مى کند که به مطالعه آثار نراقیان بپردازد: (هان اى عزیز! تو اگر با اخبار و احادیث سروکار دارى, به کتب شریفه اخبار, خصوصاً کتاب شریف کافى مراجعه کن و اگر با بیان علمى و اصطلاحات علما سر و کار دارى به کتب اخلاقیه از قبیل طهارة الاعراق و کتب مرحوم فیض و مجلسى و نراقیان مراجعه کن و اگر خود را از استفاده مستغنى مى دانی… جهل خود را که ام الامراض است, معالجه کن.)16
و در جاى دیگر سفارش مى کند: (…کتاب شرح مغنیه مولانا مجلسى اول, که یکى از کتابهاى نفیس و جلیل القدر است و فارسى, مطالعه نما. و اگر نفهمیدى از اهلش سؤال کن که در آن کنترلهایى از معرفت است و همین طور کتب عزیزه شیخان نراقیان.)17 سنت عالمانه تلخیص و تحریر آثار عالمان بنام و استادان فن, از دیرباز در حوزه تمدن اسلامى رواج داشته است. بخش مهم و درخور توجه میراث مکتوب تمدن اسلامى را آثارى با عنوانهایى چون: تلخیص, ملخص, خلاصه, مختصر, مختار, منتخب, انتخاب, لباب, لبّ, مهذب, تهذیب, تحریر, گلچین, گزیده, چکیده تشکیل مى دهند. نکته درخور توجه و درنگ این است که پدیدآورندگان این گونه آثار, خود, از ستارگان آسمان دانش و ادب بوده اند. از باب نمونه: شیخ طوسى (م:460هـ.ق) (الشافى) سید مرتضى را خلاصه مى کند. علامه حلى (م: 726هـ.ق) کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسى را خلاصه مى کند, با عنوان: منهاج الصلاح فى مختصر المصباح. و رساله (الباب الحادى عشر) را به عنوان تکمله بر آن مى افزاید: گاه بزرگان, به خلاصه کردن آثار خود پرداخته اند, از باب نمونه: محقق حلى اثر خود: شرایع الاسلام را خلاصه کرد و آن را المختصر النافع نام گذارد. شهید ثانى, به خلاصه کردن پاره اى از آثار خود پرداخت. افزون بر خلاصه کردن, فن دیگرى از بازسازى رواج داشته به نام (تحریر) اما این فن, در عبارتهاى کتاب, دست برده مى شده و پاره اى از جستارها و فصلها و بابها, مقدم داشته مى شده و پاره اى مؤخر. و گاه بر متن افزوده مى شده است; مانند: تحریر مجسطى بطلمیوس, تحریر اصول اقلیدس, تحریر اُکرَمانا لاؤوس, همه از فیلسوف نامور شیعه خواجه نصیرالدین طوسى و تحریر التحریر, از سید ابوالقاسم موسوى خوانسارى نجفى که تحریرى است از کتاب تحریر اصول اقلیدس خواجه نصیر. با نگاهى به ذریعه علامه تهرانى, زیر عنوانهاى یاد شده, صدها نمونه از این آثار را مى توان دید. ابن خلدون, یکى از هدفهاى هفتگانه تألیف را, تحریر و تلخیص دیگر آثار مى داند: (دیگر از مواردى که سزاست در آن تألیف کرد, این است که مسائل دانشى, نامنظم باشد و هر مبحثى در باب خود واقع نشده باشد, آن وقت دانشمندِ آگاه, به ترتیب و تهذیب آن مى پردازد و هر مسئله را در جایگاه و باب و فصل خود قرار مى دهد, چنانکه این وضع در (المدونة) به روایت سحنون از ابن قاسم و (العتیبه) به روایت عتبى از اصحاب مالک مشاهده مى شد. چه بسیارى از مسائل فقه در کتب مزبور در باب خود نیامده بود. از این روى, ابن ابوزید, به تهذیب (المدونة) همت گماشت, ولى (العتیبة) هم چنان نامهذب باقى مانده است و در هر باب آن, مسائلى از باب دیگر مى توان یافت, ولى جویندگان دانش با بودن (المدونة) و تهذیب ابن ابوزید و هم تهذیبى که برادعى پس از وى نوشته است, دیگر از العتیبة (بى نیاز شده اند). (تلخیص و مختصر کردن کتب متقدمان و آن, هنگامى است که مشاهده شود کتابى در زمره امهات فنون به شمار مى رود و از مآخذ اساسى آنهاست, ولى بسیار مطول و دامنه دار است, آن وقت دانشمندى بر آن مى شود که این کتاب را به طور ایجاز و اختصار تلخیص کند و مباحث مکرر آن را بیندازد و در عین حال, برحذر باشد که مطالب ضرورى آن حذف نشود, تا مبادا به مقصد مؤلف خلل راه یابد.)18 در تحریر جامع السعادات و آن را به درسنامه بدل کردن (اخلاق5و6) کارهاى زیر انجام گرفته است: ـ حذف نکته ها و جستارهاى غیر ضرور, مانند: بحثهاى فلسفى و یا آمیخته به اصطلاحهاى فلسفى و عرفانى که در سطحى بالاتر از مخاطبهاى این مجموعه شش جلدى و متناسب با دوره هاى تخصصى است. ـ حذف آن چه در دیگر بخشهاى این مجموعه آمده, یا بحثهایى که در دیگر دانشها, بررسى مى شوند و مطالبى که چندان کارساز نیستند و یا از سنخ پاره اى از داستانهایند که در احیاء العلوم آمده است. ـ بسنده کردن به چند نمونه از روایات, در جایى که روایات همانند بسیار بوده است. ـ از میان برداشتن و اصلاح اشتباه هاى چاپى. ـ اعراب گذارى. ـ نشان دادن مأخذ روایات نقل قولها. ـ عنوان گذارى ـ جا به جایى بخشى از براى نظم و نسق دادن و ترتیب منطقى بحثها. ـ سامان دادن عنوانهاى اصلى و فرعى بابها, فصلها و باب بندى مناسب. بدین ترتیب این مجموعه, به گونه روش مند, چشم نواز, به مدرسان, دانش پژوهان و علاقه مندان مقوله ها و بحثهاى اخلاقى عرضه شده است. به امید این که در رفتار و کردار از حوزویان اثر روشن و ماندگار خود را بگذارد. این همه, مرهون تلاشهاى بسیار و درخور ستایش فضلاى محترم, آقایان: رضا مختارى, مسؤول مرکز تدوین, على مختارى محرر جامع السعادات و آقاى محسن صادقى است. شکر الله مساعیهم الجمیله ووفقهم الله لمرضاته.

پى نوشتها:
 
1. اصول کافى, ثقةالاسلام کلینى, ج1/150, ح132.
2. مستدرک الوسائل, محدث نورى, ج12/166, ابواب جهاد النفس ومایناسبه, باب101, ح1.
3. همان, ج11/191, باب6, ح15.
4. وصیت نامه امام خمینى, بند ط.
5. جهاد اکبر/11ـ13, با تلخیص.
6. اخلاق در قرآن, ج1/240ـ241 ـ به نقل از مقدمه/12.
7. آداب تعلیم و تعلم در اسلام, ترجمه گزارش گونه منیةالمرید فى آداب المفید والمستفید, شهید ثانى, دکتر سید محمدباقر حجتى/ بیست وهشت و بیست ونه, مقدمه, دفتر نشر فرهنگ اسلامى, چاپ دوازدهم 1364.
8. الدر المنثور, ج2/186, به نقل از منیة المرید/55.
9. اعیان الشیعه, سید محسن امین, ج7/156.
10. مرآت الرشاد/185.
11. شرح اصول کافى/156.
12. شرح جنود عقل و جهل, امام خمینى/267ـ 268, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى, 1377.
13. اخلاق3 و درسنامه اخلاق, براى طلاب پایه سوم/19, نشر دانش حوزه 1382.
14 . جامع السعادات, مولى محمدمهدى نراقى, ج1/83.
15 . همان, دیباچه/4.
16 . شرح اربعین, امام خمینى/512.
17 . سر الصلاة, امام خمینى/67.
18 . مقدمه ابن خلدون, ترجمه محمد پروین گنابادى, ج2/1124ـ 1125, علمى و فرهنگى.