چشم انداز تمدّن جهانى اسلام

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


هان آینده و آینده جهان از دل نگرانیهاى جامعه هاى بشرى بوده و هست. این دل مشغولى و نگرانى ریشه در فطرتِ جست و جو گران دارد که هماره و همه گاه مى خواهد پرده ها و حجابها را بردارد و ابهامها را بزداید و باز دارنده ها را از پیش راه کنار بزند و روشن در جام جم فردا و فرداهاى خویش را بنگرد تا بر اساس آن نگرش زندگى فردى و اجتماعى خویش را سامان و سازمان دهد. در این نوشتار نگاهى افکنده خواهد شد به دیدگاه ها بویژه غربیان که امروزه در این باب سخنها دارند و نظریه ها ارائه داده اند.

 

آن گاه آینده جهان و جهان آینده را از دریچه نگاه ادیان الهى به تماشا بنشینیم. در این بخش از بحث درنگى

( 126 )

در آموزه هاى اسلام در باب آینده جهان خواهیم داشت و باور شیعه را که همان اسلام زلال و بى آمیغ است در کانون توجه خواهیم داشت که یاورى بس ژرف همه سویه امید آفرین روشن تاریکى زدا درباره آینده جهان و جهان آینده دارد.

در این بحث با ارائه دور نمایى کلى از ساختار تمدّن جهانى اسلام پاره اى از امتیازها و برتریهاى آن را در سنجش با دیگر تمدّنها بر مى شماریم.

دیدگاه هایى که از سوى صاحب نظران غربى مجال طرح یافته اند و ما به آنها دسترسى پیدا کرده ایم گاه خوشبینانه اند و گاه بدبینانه که از باب نمونه به چند مورد اشاره مى کنیم:

دیدگاه موج سومى

 

آلوین تا فلر و همسرش هایدى تافلر در آثار خود: شو ک آینده1 جابه جایى قدرت2 به سوى تمدّن جدید3 بر این باورند که: انسان امروز تا کنون دو موج بزرگ را پشت سر نهاده و در آستانه موج سوم است:

موج نخست: دوران کشاورزى بود که هزاران سال به درازا کشید و انسانها در آن دوران رهاى از هر شکل و ماهیتى مى زیستند و زندگى خویش را با همان ابزار آغازین و طبیعى به پیش مى بردند و زندگى طبیعى را در دامن پر مهر طبیعت سپرى مى کردند و از بسیارى از دشواریها تشویش خاطرهاى انسان امروز به دور بودند.

موج دوم دوران طلوع تمدّن صنعتى بود که زندگى مردمان را دستخوش دگرگونیهاى ژرف ساخت و با رویکرد صنعتى و اقتصادى اندیشه هاى فلسفى سیاسى و علوم اجتماعى شکل گرفت قراردادهاى اجتماعى جایگزین تقدیر گرایى و مشیت الهى شد و پدیده لیبرالیسم و سپس سکولاریسم رو به گسترش نهاد و همه چیز با این تراز سنجیده مى شد.

این موج بیش از سیصد سال پایید تا این که زمینه هاى مرحله سوم فراهم گردید. موج سوم با سرعت و شتاب عرصه دار شد و خود را در گوناگون زوایاى زندگى انسان امروز نمایاند. در

( 127 )

موج سوم همه چیز بر محوره ِ دانایى به پیش مى رود و توانایى در گرو علم و دانایى است. بزرگ راههاى اطلاعاتى و آگاهى زیر ساخت اصلى اقتصاد موج سوم خواهد بود. و ایده: بزرگ تر بهتر است به کنار مى رود و از نو مهندسى کردن به جاى آن مى نشیند و این به باور تافلر تنها راه نجاتِ تمدّن غرب است:

(موج سومى که توصیف کردیم مى تواند آمریکا را به سوى آینده اى بهتر و متمدّن تر و معقولانه تر و دموکراتیک تر پیش ببرد.)4

به نظر تافلر تمدّن صنعتى در حال جان کندن است و درد زایمان تمدّنى جدید و نوین را از سر مى گذراند.5 توت گینگریچ در مقدمه خود بر کتاب تافلرها مى نویسد:

(آلوین و هایدى کلیدى را در اختیار ما گذاشتند تا به واسطه آن به هم ریختگى فعلى را در چارچوب مثبت و آینده اى پویا و پرهیجان ببینیم.)6

در نظریه تافلرها دانایى اصل اصیل و زیربنایى است. این اصل بلند در زمینه هاى گوناگون سیاسى و اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى حرف اول را مى زند و جهان آینده نیز در پرتو آن شکل مى گیرد و تمدّن مى آفریند. آن دست از کشورهایى که به این واقعیت تاریخى تن دهند سوار بر موج خواهند شد و آینده خود و فرزندان خویش را خواهند ساخت و آنانى که این واقعیت را در نیابند در کام تنوره طوفان تاریخ فرو خواهند غلتید.7

اروپا محورى و امریکا مرکزى و چیرگى بر فرهنگهاى پیرامونى و فراهم کردن روند جهانى شدن درونمایه این دیدگاه است.البته این دیدگاه و داورى نسبت به آینده جهان نه مبناى فلسفى دارد و نه مبناى جامعه شناختى; بلکه از یک نقطه شروع مى کند و با ارائه مثال و نمونه به نقطه دیگر مى رود و بر این اساس مى کوشد تا آینده بشر را با نظریه موج سوم و محور بودن (دانایى) آینده اى روشن جلوه دهد.

( 128 )

رویارویى تمدّنها

 

ساموئل هانتینگتون در ترسیم وتصویر جهان آینده و آینده جهان و تمدّنهاى بشرى نگاه و داورى دیگرى دارد که بازتابهاى گسترده و گوناگونى را در پى داشته است. در باوروى رشته هاى گُسل میان تمدّنها به عنوان نقطه هاى بروز بحران و خونریزى جانشین مرزهاى سیاسى و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد خواهد شد 8 و هیچ تمدّن فراگیر و جهانشمول در دنیا پا نخواهد گرفت.

او تمدّنهاى زنده را هفت تمدّن مى داند:عربى کنفسیوسى ژاپنى اسلامى هندو ارتدکس آمریکاى لاتین و به احتمال آفریقا و در فرجام به این نتیجه مى رسد که تمدّن اسلامى و کنفسیوس در کنار هم رویاروى با تمدّن غربى و مسیحى خواهند بود و دومى بر اولى پیروز خواهد گردید!9

(مشکل رهبرى جهان از نظر سیاسى در قرن آینده در دست آمریکا و اروپا خواهد بود واحتمالاً مرکز قدرت از آمریکا به فدراسیون اروپا منتقل خواهد شد. پس از آنها ژاپن و چین و روسیه سرمایه گذارى خواهند داشت.پس اگر قرن آینده قرن آمریکا نباشد به احتمال زیاد قرن اروپا خواهد بود.)10

وى وجوه ناسازگارى میان تمدّنها را نه تنها واقعى که اساسى و بنیادى مى داند و با شش مقدمه نظریه رویارویى و برخورد تمدّنها را ارائه مى دهد و ثابت مى کند.11

بر این نظریه نقد کنندگان وخرده گیران از زاویه هاى گوناگون سیاسى فرهنگى و اجتماعى و… نقد وارد ساخته اند که ما در این نوشته درصدد بررسى آنها نیستیم و تنها چند نکته را یادآور مى شویم:

1. این نظریه نظریه اى زیرکانه و قیّم مآبانه است و با مسأله نظام نوین جهانى پیوند تنگاتنگ دارد. هدف نهایى آن این است که ساختارى هرمى از جهان ارائه دهد که در رأس آن هرم آمریکا قرار داشته باشد. این نظریه پرداز از

( 129 )

دریچه فرهنگ آمریکایى به دنیا مى نگرد; از این روى نگاه وى به دیگر فرهنگهاى پیرامونى نگاهى کینه ورزانه و دشمنانه است.

2. در این دیدگاه تنها خطرى که براى آمریکا انگاشته شده خطر ایدئولوژیکى است و از طرح مسأله رقابت اقتصادى پرهیز شده و حال آن که امروز ژاپن درون آمریکا را فتح کرده و رقیبى جدى و رقیبى اثرگذار بر سیاست و اقتصاد آمریکاست.

3. در این نگاه تمدّن غرب یک پارچه انگاشته شده و حال آن که واگرایى و شکاف در کشورهاى غربى امرى غیر درخور انکار است.

4. تقسیم بندى که دراین دیدگاه از تمدّن با مفهوم نژادى و دینى در نظر گرفته شده با فرهنگهاى دیگر بویژه با تمدّن اسلامى که بر فرهنگ و ارزشهاى دینى تکیه دارد فاصله فراوانى دارد.12

پایان تاریخ و لیبرال دموکراسى

 

فرجام تاریخ و واپسین انسان 13 نام نوشته اى است که فرانسیس فوکویاما نظریه پرداز ژاپنى الأصل مقیم آمریکا نگاشته و نظریه خود را در آن مطرح کرده است. به عقیده وى در جهان آینده نه فاشیسم و نه کمونیسم هیچ یک جایى نخواهند داشت و تنها لیبرال دموکراسى است که بر هماوردان ایدئولوژیک خود چیرگى مى یابد و ممکن است نقطه پایان تاریخ و آخرین شکل حکومت بشرى نیز باشد:

(آیا در پایان قرن بیستم سخن گفتن دوباره از نوعى تاریخ منسجم و جهت دار بشرى که در نهایت بخش اعظم بشریت را به دموکراسى لیبرال رهنمون خواهد ساخت معنایى دارد یا نه؟

پاسخى که من به آن رسیده ام به دو دلیل جداگانه پاسخى است مثبت:

ییکى از دلایل با اقتصاد ارتباط دارد و دیگرى با آنچه پیکار براى شناسایى نامیده ام.)14

به اعتقاد فوکویاما دموکراسى لیبرال آرزوى یک پارچه اى است که الهام بخش سرزمینها و فرهنگهاى

( 130 )

گوناگون جهان است. در این مُدل از حکومت و تمدّن کشورها با یکدیگر همانندى مى یابند و ناگزیر از دید و نگرش ملى در قالب یک دولت متمرکز به یک پارچگى دست مى یابند.

در جامعه اى که وى ترسیم مى کند شور و شوق و نبردهاى ایدئولوژیکى جاى خود را به حسابگرى اقتصادى و بر آوردن چشمداشتهاى مصرفى خواهد داد.

شمال و جنوب بیدارى جهان اسلام رشد ملى گرایى و… ناسازگارى بنیادین با لیبرالیسم ندارند.15 در واقع لیبرالیسم از آن رو بر جهان چیره مى شود که در برابرش ایدئولوژى بسیج کننده اى براى رویارویى وجود ندارد.

او در پاسخ از رخداد انفجار یازده سپتامبر در آمریکا و نظریه خویش مى گوید:

(من معتقدم که در نهایت بحث من صحیح است. مدرنیته لوکوموتیو بسیار نیرومندى است که با اتفاقاتى از این دست از خط خارج نخواهد شد….)16

بر این نظریه نیز نقدهاى فراوانى وارد کرده اند که پایه هاى آن را سست ساخته است.17

از جمله مایکل ایچ لسناف در نقد این دیدگاه مى نویسد:

(این ادعا… گستاخانه است. نظریه فوکویاما هم مثل نظریه هگل مبتنى بر نظرى فوق العاده : اروپا محور نسبت به تاریخ است. مثلاً تمدّن چینی… هرگز بر اصول آزادى و برابرى یا دموکراسى لیبرال نبوده است… همچنین دست کم یک ایدئولوژى غیر غربى هست که هنوز به نظر پر از نیروى زندگى مى آید و آن اسلام است. اسلام در هر شکل آن اعم از اسلام در روند کلى اسلام رادیکال یا اسلام بنیادگرا براى من روشن نیست که آیا اسلام یا شاخه اى از آن مدعى تجسم اصول آزادى یا برابرى است یا نه؟ اما به نظر من کاملا قابل تصور است که آنها هم مى توانند مدعى چنین اصولى باشند.)18

( 131 )

فوکویاما به باور مایکل ایچ لسنا از نیروهاى متراکم و انرژیهاى انبوه مسلمانان در سر تا سر جهان به آسانى گذشته و نظریه خود را با این انگاره که مسلمانان بازدارنده اى بر سر راه به حقیقت پیوستن نظریه او نیستند مطرح کرده و نیز رشد ملى گرایى را امرى ساده وغیر درخور توجه شمرده است و حال آن که چنین نیست بلکه باید به این نکته توجه داشت که مردم آزاد شده از بند کمونیسم به سادگى به اردوگاه امپریالیسم نخواهند پیوست و نقطه اشتراک کمونیسم و امپریالیسم پندارى بیش نیست.

ملتها رشد و بالندگى و درک بالایى یافته اند و به آسانى در برابر قدرت غرب و امپریالیسم زانو نخواهند زد. در این بین رام کردن مسلمانان و به بند کشیدن آنان که گذشته بسیار درخشان و تمدّن انسانى و ارزشى داشته و خود نقش آفرین بوده اند و تمدّن ساز کار آسانى نیست.این نشان مى دهد که ویژگیهاى محلى و بومى روحى و ایدئولوژیکى و فرهنگى گوناگون را نمى توان و نباید نادیده گرفت واین که فوکویاما لیبرالیسم را نظریه پایان تاریخ و آخرالزمان شمرده و آن را بهترین و آخرین مُدل و شیوه تمدّن و حکومت دانسته وهم و خیالى بیش نیست و با واقعیت چندان سازگارى و همخوانى ندارد.

اژى دبره مى نویسد:

(سرمایه دارى دموکراتیک صاحب بلا منازع میدان شده

( 132 )

است ولى در اشتباه مى باشد اگر فکر کند که مى تواند آن را کنترل نماید و نیز با پیروزیش تاریخ متوقف خواهد شد پیروزى انکارناپذیر سرمایه دارى در حال حاضر در بطن خویش و دراز مدت شکست سرمایه دارى را پرورش خواهد داد.شکست سرمایه دارى روزى فرا خواهد رسید که وهم و پندار برخاسته از دامن آن محو شود وهم و پندارى که مارکسیسم نیز مبلغ و منادى آن بود… آن روز چندان دور نخواهد بود که در جهان فرا صنعتى تقدمها وارونه شود به طورى که فرهنگ برترین جایگاه را از آن خود سازد و پس از آن به ترتیب سیاست و اقتصاد.)19

بدین سان مى توان نتیجه گرفت که: این سه اندیشه و سه فلسفه که درباره تمدّنها ارائه شده; یعنى نظریه تافلر هانتینگتون و فوکویاما هر سه خصلتى واگرایانه و یکسان انگارانه دارند و بخشهاى زیادى از فرهنگها و سنتها و مذهبهاى پیرامون خود را نادیده مى گیرند و به همین دلیل واقع بینانه نیستند.

البته دیدگاههاى دیگرى نیز وجود دارد که پاره اى خوش بینانه و امیدآفرین و پاره اى یأس آفرین و بدبینانه اند. صاحبان دیدگاه بدبینانه به پیامبران فناو محکومیت نامبردار شده اند.

ژان پل سارتر فرانسوى اشپنگلر آلمانى توینیى انگلیسى و سارکلین آمریکایى از این دسته اند. گرچه این فیلسوفان درباره تمدّن کنونى غرب و آینده آن اتفاق نظر ندارند لکن بسیارى از آنان تمدّن غربى را محکوم به فنا مى دانند و بر این باورند که ممکن است بشر راه خود را در سپیده دم تمدّن جدیدى بیابد. اشپنگلر بر این باور است که تمدّن غربى خود به خود در اواخر قرن بیستم به پایان خود نزدیک خواهد شد.

البته در قرنهاى پسین بدبینى بیش تر به صورت اعتقاد به بدى زمانه و فساد تمدّن موجود و زایش تمدّنى جدید و نوین در آمده است.20

( 133 )

آینده جهان در نگاه ادیان الهى

 

در بستر تاریخ همواره انسانهایى آمده اند و آرزوى فردایى بهتر و روشن تر را نوید داده اند. سر آمد این انسانها پیامبران الهى بوده اند که آینده جهان را به گونه اى دلپذیر و سامان یافته و آرامش بخش ترسیم کرده اند همه ادیان الهى در این ویژگى همخوانى دارند و با اندک اختلافى در مصداق در اصل آینده درخشان و آمدنِ مصلحى نجات بخش هم عقیده اند.

در این نگاهِ خوش بینانه آینده تاریخ نه ابتر و ناتمام است و نه ناکام بلکه انسانها با فطرت کمال جویى و آرمان خواهى که دارند به سمت و سوى تکامل فکرى و اخلاقى و معنوى پیش مى روند 21 و پیروزى از آن صلاح و پارسایى و فلاح و رستگارى است.

و صلح و عدالت و آزادى و صداقت را بر زور و مکر و استکبار واستعباد قطعى مى شمارند. و بر این باورند که بشر هر چه جلوتر برود بر بلوغ عقلى و پختگى اش افزوده مى شود و نیاز به مصلح و منجى را بیش تر و بهتر حسّ خواهد کرد.22

در کتاب جوک از کتابهاى هندویان آمده است:

(سرانجام دنیا به کسى برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد.)23

به عقیده برهماییان و بر اساس کتابِ ددانک از کتابهاى مقدس آنها

(دست حق درآید و جانشین آخر (ممتاطا) ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد و همه جا خلایق را هدایت کند.)24

در مزامیر داوود آمده است:

(شریران منقطع خواهند گشت و اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد.)25

و در تورات به روشنى به این حقیقت اشاره شده است:

(و نهالى از تنه یسى بیرون آمده شاخه اى از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت. مسکینان را به

( 134 )

عدالت داورى خواهد کرد و به مظلومان زمین به راستى حکم خواهد نمود…. جهان از معرفت خداوند پر مى گردد….)26

و در انجیل مى خوانیم:

(کمرهاى خود را بسته و چراغهاى خود را افروخته بدارید باید مانند کسى باشید که انتظار آقاى خود را مى کشد… تا هر وقت آید و در را بکوبد بى درنگ براى او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقاى ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد.)27

قرآن مجید نیز به روشنى از پیروزى حق بر باطل28 از وارث زمین شدن شایستگان و صالحان 29 و از پیشوایى مستضعفان30 خبر داده و بر آنچه در کتابهاى مقدس پیشین آمده مهر تأیید زده است:

(و لقد کتبنا فى الزّبور من بعد الذّکر انّ الأرض یرثها عبادى الصّالحون.)31

در کتاب زبور [کتاب آسمانى داوود] بعد از یادها که در آن کردیم نوشتیم: بندگان صالح من وارث زمین خواهند بود و آنان در این جهان از جهانیان میراث برند.

اسلام آینده را روشن مى بیند و در چشم انداز آن تیرگى مه آلودگى و غبارى نمى بیند; از این روى به گوناگون بیانها از آینده زیبا که محرومان زمین بیرق عدالت را خواهند برافراشت و بر اریکه قدرت خواهند نشست نوید مى دهد.

نوید مى دهد از روزى که عدالت دامن مى گسترد نابرابریها رخت بر مى بندند انسانها از ستم رهایى مى یابند. برادرى صلح وصفا فضاى جامعه هاى انسانى راعطرآگین مى کند زمین برکت و گنجینه هاى خود را بیرون مى ریزد و آسمان باران رحمت الهى را بر دشت و دمن مى باراند. همه و همه چیز شادابى مى یابند.

آرى در اندیشه ناب اسلامى حق بر باطل پیروز مى گردد ارزشهاى اسلامى همه جا را در عطر و بوى خوش خود فرو مى برندو مدینه فاضله شکل

( 135 )

مى گیرد و آن که انسانهاى پاک باز را رهبرى مى کند تا به این اوج برسند (مهدى) است.

این حماسه جاودانه و بزرگ انسانى رخ خواهد داد اگر از عمر دنیا یک روز باقى نمانده باشد:

(لو لم یبق من الدّنیا الاّ یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّى یخرج رجل من ولدى.)32

اگر از دنیا یک روز بیش تر نمانده باشد خدا آن روز را مى گستراند و بر درازاى آن مى افزاید تا مردى از فرزندان من ظهور کند.

از منظر مسلمانان بویژه شیعیان یک ساحل نجات و یک تکیه گاه استوارى در آینده تاریخ وجود دارد که دور یا نزدیک براى انسانها پیش خواهد آمد و آنان را از امواج نابسامانیها بحرانها و چالشها به آرامش و آسایش رهنمون خواهد شد. از این حقیقت در فرهنگ دینى با عنوانهایى چون: فرج بعد از شدت34 و انتظار فرج یاد شده و انتظار فرج از برترین عبادتها به شمار آمده است.35

از آنچه بدان اشارت کردیم روشن شد: دیدگاه دین باوران و مسلمانان نسبت به فرجام تمدّنها و تاریخ بشرى دیدگاهى ویژه و جامع است. درعین آن که تز جهان وطنى را مطرح مى کند به فرهنگهاى پیرامونى خود تا زمانى که در راستاى همکارى و زندگى مسالمت آمیز با مسلمانان قرار داشته باشند هیچ گونه برخوردى ندارد.و آنان که نه خود تسلیم حق مى شوند و نه به دیگران اجازه ورود به حوزه حقیقت را مى دهند اتمام حجت مى کند و اگر حق را نپذیرفتند و با منطق تسلیم نشدند برخورد شدید مى کند.36

مهدویت نماد تمدّن جهانى اسلام

 

مهدویت یک فلسفه بزرگ جهانى است در این باورسخن از سراسر زمین است که به انسانهاى شایسته به ارث مى رسد. سخن از (استخلاف)37 در کره خاکى است.سخن از قوم سرزمین و یا نژاد ویژه نیست. اعتقاد به جامعه مهدوى و تمدّن اسلامى باورى است فراگیر و فلسفه اى است جهانى که

( 136 )

همه تمدّنها و فرهنگها را زیر پوشش مى گیرد.

به گفته شهید مطهرى:

(یک فرد سه دوره کلى دارد: کودکى که دوره بازى است جوانى که دوره خشم و شهوت است و دوره عاقله و مردى و پیرى که دوره پختگى و استفاده از تجربیات و دوره دور بودن از احساسات و دوره حکومت عقل است.

اجتماع بشرى [نیز] سه دوره را باید طى کند: یک دور ه دوره اساطیر و افسانه ها و به تعبیر قرآن دوره جاهلیت است.

دوره دوم دوره علم است. یعنى دوره خشم و شهوت….

[و دوره سوم] دوره اى که واقعا در آن معرفت و عدالت و صلح وانسانیت و معنویت حکومت کند؟ چگونه مى شود چنین دوره اى نیاید؟ مگر مى شود خداوند این عالم را خلق کند. … و بشر به دوره بلوغ خویش نرسیده یک مرتبه تمام بشر را زیر و رو کند؟)38

عقل و خرد هر انسان خردمندى چنین داورى مى کند. در راستاى تکامل فردى واجتماعى باید روزى و روزگارى باشد که استعدادهاى بشرى جلوه گر شود و غنچه هاى اندیشه ها بشکفد مهرورزیها رشد کند و روح انسانیت و معنویت فضاى زندگى را بیاکند تا در سایه اجراى عدالت فراگیر و همه سویه فرهنگ و تمدّن بشرى به اوج خود برسد. و آسایش و آرامش بر گوناگون زوایاى جامعه پرتو افکند.

مراد ما از واژه تمدّن و فرهنگ مفهوم گسترده آنهاست.هر تمدّنى فرهنگ ویژه خود را دارد. تمدّن و فرهنگ هم در یکدیگر اثر مى گذارند هم از یکدیگر اثر مى پذیرند. فرهنگ زیر بنا و روح تمدّن است و تمدّن بسترِ دامن گسترى و رشد و بالندگى فرهنگ تار و پودشان در هم تنیده است.

تمدّن اسلامى در بر مى گیرد هر آنچه را که در حوزه قلمرو تمدّن اسلام با الهام از آموزه ها و اندیشه هاى اسلامى

( 137 )

ساخته شده دامن گسترانده ژرفا گرفته لباس نو پوشیده از کهنگى به در آمده واز حالى به حالى در آمده و دگرگونى ویژه پذیرفته چه مادى باشد مانند معمارى کشاورزى و صنعت و چه معنوى مانند: سنتها باورها اندیشه ها فلسفه ها و گوناگون دانشها.

روح تمدّن اسلامى با بعثت پیامبر اکرم(ص) بر کالبد جامعه انسانى دمیده شد و در مدینة النبى هسته نخستین تمدّن اسلامى پى ریخته شد و کم کم نسیم آن فضاهاى دیگر را در نوردید و به سرزمینهاى دیگر راه یافت و امتها و ملتهاى دیگر را دگرگون کرد.

اسلام با فرهنگ و اندیشه ناب والا و شکوفان خود راه را براى هر چه شکوفا تر شدن تمدّن اسلامى هموار کرد. تمدّن اسلامى باالهام و استفاده از فرهنگ پرمایه و والاى اسلام و بهره ورى از تجربه ملتها و تمدّنهاى پیشین تمدّنى بى بدیل شد و سرزمینهاى بسیارى زیر چتر خود گرفت و پرتو خود از تاریکى و جهل به در آورد و به اوج روشنایى و دانایى رساند.

این تمدّن سترگ قرنها پایید و درخشید کم کم اختلافها ناشایستگیهاى حاکمان اشرافى گریها تجمل پرستیها دور افتادن مردمان و حاکمان از قانونها وآیینهاى اسلامى پاى بند نبودن آنان به قانونهاى شریعت آلودگى به گناه و ستم تن پروریها و تنبلیها خودبزرگ بینى و… سبب شد تمدّن اسلامى از اوج به فرود آید و از سرزمینها کوچ کند و به دیگر سرزمینهایى که پاس آن را مى دارند قرار یابد و منزل گزیند.

وعده خداوند که بار دیگر پرهیزگاران و خداجویان و خداباوران حاکم بر زمین خواهند شد و تمدّن مهدوى به گونه گسترده و همه سویه رخ خواهد نمود و بر تمام فرهنگها و تمدّنهاى زمان خود چیره خواهد شد و مدینه مهدوى به عنوان مدینه کرامت عزت برکت عدال امنیّت غیرت اخوّت رحمت رأفت صلابت و مدینه ایده آل و دولت کریمه 39 طلوع خواهد کرد و به زمین روشنایى خواهد بخشید. امام

( 138 )

مهدى(عج) مدینه اى را سامان خواهد داد و بنیان آن را خواهد گذاشت که وجهه (رحمة للعالمین)40 بودن آن بر همگان آشکار باشد و حوزه رسالتش (کافّةً للنّاس بشیراً و نذیراً)41 باشد.

تمدّن مهدوى تمدّن مادى و معنوى است.این دو بال زندگى با هم به پرواز در مى آیند و همیشه و همه گاه چه در اوج گیریها و چه در فرود آییها یکى کمک کار دیگرى است و هیچ یک بى نیاز از دیگرى نیست. هر یک فلج شود و ازکار بیفتد دیگرى را فلج مى کند و از کار مى اندازد.

اگر پرسیده شود که تمدّن مهدوى در جهان امروز چگونه سر بر خواهد آورد. دنیا رو به سوى دیگر دارد و به سوى افقهاى دیگر در حرکت است. انسان امروز فکرها و سلیقه هاى دیگرى را مى پسندد و سعادت خود را در فن آوریهاى جدید و تکنولوژى هر چه پیچیده تر و پیشرفته تر مى جوید.

مهدى(عج) چگونه انسان امروز را با فکرها اندیشه ها سیاستها مکتبها و گرایشهاى گوناگون در زیر یک پرچم گرد مى آورد و در برابر این همه ابزار جنگى مى ایستد و مرام و مسلک نوینى را به جهانیان عرضه مى دارد؟

در پاسخ به این پرسش باید به دو نکته توجه داشت:

الف. نشانه هایى وجود دارد و بیان گر این نکته است که : بشر دیر یا زود بر اساس فطرت وحدت جوى خویش به سوى یگانگى همکارى و همدلى حرکت خواهد کرد:

(خوشبختانه امروز بحث کردن از مسأله حکومت واحد جهانى از پنجاه سال پیش آسان تر است. امروز وقتى که صحبت از حکومت واحد جهانى مى شود به گوش آن قدر سنگینى نمى کند… چون خود دنیا قطع نظر از معارف اسلامى همین حرفها را مى زند و به این طرف مى رود. تعبیر دهکده جهانى به عنوان یک بحث کاملا جدى در محافل تصمیم گیر دنیا مطرح است. تعابیر دنیاى تک قطبى و جهانى شدن…تأسیس بانک

( 139 )

جهانى صندوق بین المللى پول تأسیس سازمان ملل شوراى امنیّت پلیس بین الملل داد گاه جهانى بین المللى و جهانى شدن اقتصاد فرهنگ و کارهاى سازمانهایى مثل یونسکو و یونیسف و بهداشت جهانى نمونه اى از این اعمال است.)42

ب. بى گمان تلاشها و خیزشهاى آن حضرت در راستاى پیشرفت تمدّن توسعه و رشد و رقاء فرهنگى اجتماعى اقتصادى و سیاسى خواهد بود.همان گونه که در قلمرو تمدّن آغازین اسلامى بین ملتها قومها و امتهاى گوناگون همکارى همراهى و هم فکرى که لازمه پیشرفت تمدّن واقعى بود به وجود آمد و همزیستى مسالمت آمیز بین گروه ها و قومها و ملتهاى گوناگون ممکن شد در زمان حضرت مهدى(عج) نیز چنین پدیده اى رخ خواهد داد و همدلى و همراهى جلوه گر خواهد گردید.

البته تمدّن اسلام در آخر زمان مانند تمدّن اسلام در آغاز دنباله رو دیگر تمدّنها و فرهنگها نخواهد بود; بلکه راه و رسم جدیدى را پى خواهد افکند با این که از همه تجربه هاى بشرى بهره مى برد ولى چون گوهر آن از وحى سرچشمه مى گیرد و هسته اصلى و مرکزى آن را وحى و پیام الهى تشکیل مى دهد و از هرگونه خرافه اى که در طول زمان بر چهره آموزه هاى اسلام نشسته پاک و برى است نو جلوه خواهد کرد به گونه اى که گویا براى نخستین بار است که چنین تمدّنى با این ویژگیها چهره مى نماید و جلوه گرى مى آغازد.43

امام عصر(ع) روح تمدّن دینى را در کالبد تمدّنهاى کنونى خواهد دمید و روند تکاملى تمدّنها را شتاب خواهد بخشید.آن حضرت با استفاده از تمامى ابزار زندگى مدرن و پیشرفته و با به کارگیرى سالم سلاحها و تکنولوژیهاى موجود در جهان چهره زندگى انسانها را دگرگون خواهد ساخت.

البته این آرمان با ایجاد مرکزیت یگانه و مدیریت و حاکمیت واحد و توان مند و فراگیر جهانگیر و جهانشمول خواهد

( 140 )

شد و این حقیقتى است که بر زبان رسول گرامى اسلام(ص) جارى شده است که فرمود:

(لما عرج بى الى السماء… قال اللّه عزّوجلّ و عزّتى و جلالى لأظهرنّ بهم دینى و لآعلیّن بهم حکمتى و لأطهرن الارض بآخرهم من اعدائى و لأمکننّه مشارق الأرض و مغاربها و لأسخرن له الریاح و لأذلّلن له السحاب الصحاب و لأرقینّه فى الأسباب… ثم لأدیمّن ملکه و لاداولنّ الأیام بین اولیائى الى یوم القیامة.)44

در سیر و سفر آسمانى [معراج] … خداوند عزّوجلّ به من فرمود:

به عزت و جلالم سوگند! [به دست دوستان و بندگان شایسته ام] دین و آیینم را پیروز خواهم کرد و حق را برترى و اعتلا خواهم بخشید. زمین را به دست آخرین حجت از نابکاران و دشمنان پاک خواهم ساخت و او را بر شرق و غرب عالم چیره خواهم ساخت. بادها و ابرها را در اختیار او خواهم گذاشت اسباب پیروزى او را فراهم خواهم ساخت… آن گاه حاکمیت و دولت او را تا بر پایى قیامت میان دوستانم دست به دست قرار خواهم داد.

از این بیان نورانى به چند نکته مى توان دست یافت:

* جهان در انتظار مصلحى است که روزى ظهور خواهد کرد و این وعده حتمى پروردگار است.

* آن ولیّ خدا تمام زمین را از وجود تبهکاران و آلودگان پاک و پاکیزه خواهد کرد.

* حوزه حکومت و قلمرو نفوذ او شرق وغرب عالم را فرا خواهد گرفت.

* امدادهاى غیبى و عوامل طبیعى به او یارى مى رسانند.

* پس از پیدایش آن حاکمیت و رهبرى تمدّن دینى آخرین شیوه زندگى خواهد بود و تا پایان جهان و قیام قیامت پایدار خواهد ماند.

بنیان گذارى وادامه حکومت و تمدّن

( 141 )

آخرین به دست بهترین بنده خدا حضرت مهدى(عج) و با کمک و یارى بندگان شایسته پروردگار خدا پس از آن که همه نظامها و رژیمهاى سیاسى جهان امتحان خودشان را داده باشند به عنوان آخرین حکومت درتاریخ تمدّن بشر رخ مى نماید و بشر تشنه عدالت و مدیریت صالح و سالم را اداره مى کند.

امام صادق(ع) درباره این دولت مى فرماید:

(دولتنا آخر الدّول و لن یبقى اهل بیت لهم دولة الا ملکوا قبلنا لئلا یقولوا اذا رأوا سیرتنا اذا ملکنا سرنا مثل سیرة هؤلاء و هو قول الله عزّوجلّ:(و العاقبة للمتقین.)45

دولت و نظام ما واپسین دولت خواهد بود. همه گونه دولتها پیش از این سر کار خواهند آمد تا نگویند اگر ما هم سر کار بودیم چنین و چنان مى کردیم. واین است آن حقیقتى که خداوند در قرآن فرموده: (عاقبت از آن پرهیزگاران است.)

پیام روشن این سخن معصوم(ع) آن است که: بشر باید تمام فرازو نشیبهاى سیاسى و اجتماعى را پشت سر بگذارد همه گونه حکومتها و دولتهاى بشرى و عرفى را پیش از ظهور تجربه کند به ناکار آمدى و ناتوانایى آنها پى ببرد و ضرورت نظام توان مند و مدیریت شایسته و فراگیر را با تمام وجود احساس کند. در آن شرایط است که دولت حضرت مهدى(عج) به عنوان نظام رهایى بخش و رهبرى کار آمد در سطح بین المللى و جهان اعلام موجودیت مى کند و پایه هاى تمدّن جهانى خویش را با همکارى همدلى همراهى مردمان پروا پیشه و مددهاى غیبى پى مى ریزد و چهره دنیا را دگرگون مى سازد.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

(وى [امام زمان] هنگامى قیام مى کند که دنیا را هرج و مرج فرا گرفته و کشورها به یکدیگر شبیخون مى زنند نه بزرگ به کوچک رحم مى کند نه نیرومند بر ناتوان مهر مى ورزد.)46

و نیز امام باقر(ع) فرمود:

( 142 )

(قائم قیام نمى کند جز در هنگامى که ترسى شدید مردم را فراگرفته بحرانها آشوبها گرفتاریها و بیمارى آنان را در برگرفته باشد کشتار وحشیانه درگیرى شدید و تفرقه دینى بین مردم محسوس شود و به گونه اى دچار رنج و افسردگى شده باشند که صبح و شام آرزوى مرگ کنند. آرى وى در ناامیدى مطلق مردم ظهور و خروج خواهد کرد!)47

جوهره تمدّن حضرت مهدى(عج)

 

تمدّنِ جهانى اسلام به رهبرى امام زمان(عج) داراى روح و جوهره ویژه اى است که دیگر تمدّنها از آن بى بهره اند. جوهره ویژه تمدّن اسلامى آموزه هاى وحیانى است. آموزه هاى وحیانى به تمدّن اسلامى در گذشته جلوه ویژه اى بخشیده بود و آن را از حالت مادى صرف به در آورده بود و درهاله اى از معنویت قرار داده بود.

در تمدّن اسلامى استوار بر وحى انسان رها نیست و خدایگان ندارد و خداى او یکى است که باید در برابر او به کرنش و نیایش بایستد.و از دایره بندگى خدا بیرون نرود: (یعبدوننى لا یشرکون بى شیئاً.)48 این تمدّن رسالت دارد که انسان را از زمین برکند و آسمانى کند و او را با زیباییها و حقیقتهاى آسمان آشنا سازد و در بستر ارزشهاى وحیانى و قرآنى دنیاى بهتر و زندگى ارزش مندترى را به وى ارزانى بدارد.

آنچه در تمدّن امروز بشرى کم تر به چشم مى خورد خداست و بستگى به عالم معنى و پاى بندى به اخلاق و ارزشهاى والا .

تار و پود تمدّن مادى سود بیش تر است و سرمایه اندوزى. سود بیش از هر راهى که ممکن شد. سرمایه اندوزى با هر ترفندى که شد. مهرورزى دیگر دوستى عشق به خوبیها زیباییها ارزشها پاکبازیها ایثارها و… در گردونه سودجویى و سرمایه اندوزى معنى ندارد و خوبیها و ارزشها در این گرداب رنگ مى بازند.

در تمدّن سرمایه دارى ومادى

( 143 )

مصرف زیاد اسراف و تبذیر براى به گردش در آمدن کارخانه ها و گرم ماندن تنور سرمایه دارى اصل است و باید با تمام توان آن را نگهداشت.

سمت و سوى تمدّن مادى غرور و غفلت است.تمدّن مادى نه تنها از دین کمک نمى گیرد بلکه آن را در بستگیها و پیوندهاى اجتماعى ناکارا مى داند.

این پندار در آن پایگاه پیدا کرده که تمدّن را باید بدون در نظر گرفتن این ارزشها پایه ریزى کرد:

(فکر خدا و زندگى اخروى را باید کنار گذاشت… باید رأفت و رقت قلب را دور انداخت. رأفت از عجز است. فروتنى و فرمانبردارى از فرومایگى است. حلم و حوصله عفو و اغماض از بى همتى و سستى است. مردانگى باید اختیار کرد. بشر باید به مرحله مردبرتر برسد. عزم واراده داشته باشد.)49

این است جانمایه و روح تمدّن غرب که از باب نمونه به آن اشاره کردیم. تمدّن اسلامى که به دست تواناى امام عصر(ع) بنیان گذارده مى شود و به تمام جهان گسترش مى یابد جوهره دینى و الهى دارد که این روح در کالبد تمدّن داراى جلوه هایى است از این دست :

1. گسترش عدل و احسان

 

در تمدّن جهانى اسلام عدل و احسان سنگ زیرین است. عدالت اجتماعى نخستین و بنیادى ترین کار امام زمان(عج) است. پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم(ع) در ترسیم جامعه مهدوى همه بر این حقیقت انگشت نهاده اند که او خواهد آمد و جهان پر از ستم و بیداد را پر از عدل و داد خواهد کرد.50 بنابراین مى توان گفت سرلوحه دگرگونى اجتماعى و سر آغاز انقلاب جهانى آن حضرت احیاى ارزشهاى دینى و اجراى عدالت بر اساس آن ارزشها و معیارهاست.

او ادامه دهنده راه پیامبران و اولیاست پیامبران وظیفه داشتند برابر کتاب و میزان مردمان را به دادگرى به پا دارند.

(لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا

( 144 )

معهم الکتاب والمیزان لیقوم النّاس بالقسط.)51

ما فرستادگان خود رابا نشانیهاى روشن و پیغامهاى راست فرستادیم و با ایشان کتاب و ترازو فرستادیم تا مردمان را به دادگرى به پا دارند.

از این روى او نیز وظیفه دارد برابر کتاب و ترازویى که بر پیامبران فرو فرستاده شده جامعه انسانى را به دادگرى به پا دارد و از نارواها و ستم باز دارد:

(انّ اللّه یأمر بالعدل والأحسان وایتاء ذى القربى وینهى عن الفحشاء و المنکر والبغی…)52

خدا به عدل و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان مى دهد و از فحشا و زشتکارى و ستم نهى مى کند.

این آیت و کریمه قرآنى که اصول ارزشهاى فردى و اجتماعى را ترسیم کرده و از ضد ارزشها و پلیدیها و ناروایى ها باز داشته است به معناى واقعى و کامل در عصر ظهور پیاده خواهد شد. عدل نگهداشت دقیق حقوق مردمان و مبارزه فراگیر و همه سویه با نابرابریهاست. و احسان جایگاه برترى در میان ارزشهاى اجتماعى اسلام دارد که به یک معنى بالاتر از عدالت است. اگر پایه هاى حقوق انسانى بر اساس عدالت اجتماعى استوار گردد جلوه هاى احسان و نیکوکارى فضاى جامعه را مى آکند.

به فرموده امام على(ع) عدل قانونى است فراگیر: (سائس عام)53 و احسان ارزشى است ویژه: (عارض خاص)54 وظیفه نخست در جامعه دینى نهادینه کردن بنیادهاى اجتماعى بر اساس عدل است. اگر مردم در حکومتى که همه نهادها و ارکان آن بر هرمِ عدل استوار گشته بزیند ریشه هاى نوع دوستى برادرى مهرورزى توانا مى گردند. اشاره کردیم جوهر اصلى نظام مهدوى بندگى است همان که خدا به آن فرمان داده:(امر ربّى الاّ تعبدوا الاّ ایّاه)55 و بندگى وقتى به اوج مى رسد که بنده آنچه را که معبودش از همه چیز بیش تر

( 145 )

دوست دارد در راه پیاده کردن آن تلاش ورزد. اسماعیل بن مسلم مى گوید: در محضر امام صادق(ع) بودم که شخصى از آن حضرت پرسید بین این دو آیه شریفه:

(انّ اللّه یأمر بالعدل و الاحسان) (امر ربّى الاّ تعبدوا الاّ ایّاه) چگونه مى توان جمع کرد؟

امام(ع) فرمود:

(نعم لیس للّه فى عباده امر الاّ العدل و الاحسان.)56

بله خداوند براى بندگان خود دستورى ندارد جز اجراى عدالت وعمل به احسان.

به دیگر سخن(عدل) نماد مسائل اجتماعى اسلام است و (احسان) نماد مسائل اخلاقى آن. اگر این دو رکن رکین در جامعه رواج یابد و ساختار اجتماعى بر این دو استوار گردد دو واقعیت دیگر که از ویژگیهاى فرهنگ دینى حکومت مهدوى است روشن مى گردد:مساوات و مواسات.

تراز تمدّن حضرت مهدى(عج) عدل است که در پرتو آن دیگر ارزشها جایگاه واقعى خود را مى یابند:

(یطهّر اللّه به الأرض من کلّ جور و یقدّسها من کل ظلم… فاذا خرج وضع میزان العدل بین النّاس فلا یظلم احدٌ احداً.)57

با وجود آن حضرت جهان از

( 146 )

هرگونه ستم پاک مى شود…. آن گاه که ظهور کند میزان عدل را در میان مردم بنیان نهد هیچ کس به دیگرى ستم روا نخواهد داشت.

2. استوارى پیوندهاى اجتماعى

 

تار و پود ساختار هر تمدّنى را افراد آن مى سازند. مردم با برخوردارى از روح جمعى پایه هاى تمدّن را بنیان مى نهند و بر پویایى و بالندگى آن مى افزایند. انسانها پاره هاى پیکر تمدّن را مانند که به هر نسبت پیوند و حیات جمعى آنان بیش تر و بالنده تر باشد آثار توسعه و تمدّن و پیشرفت در جامعه آنان نمایان تر است.در آموزه هاى اسلامى مفاهیم و واژه هایى وجود دارد که حاصل معنى و پیام آنها بنیان گذارى و تواناسازى روحیه جمعى و اجتماعى به گونه فراگیر است مانند:

(توادّ)58 و (تراحم) (تعاضد)59 و (تواصى)60 و از همه گویا تر واژه (تعاون) که خداوند در آیه شریفه به گونه یک دستور اجتماعى اسلام مى فرماید:

(تعاونوا على البرّ والتقوى ولا تعاونوا على الأثم و العدوان)61

در نیکوکارى و خویشتن بانى یکدیگر را همکارى کنید نه درگناه و تجاوز.

تعاون بر نیکى و نیکویى به مفهوم گسترده آن در درون خود ابزار فرهنگى اجتماعى اقتصادى و… تمدّن اسلامى را داراست. روشن است که پیدایش روح جمعى و تعاون به ابزار ژرف و استوار فراوانى نیاز دارد که همه آنها در درون مبانى نظرى تمدّن اسلامى ساخته و پرداخته شده است.پیدایش این روحیه در جامعه اسلامى پیشرفتهاى مادى و معنوى وتوسعه مادى و تکامل معنوى گسترده اى به دنبال دارد و در زمینه هاى عاطفى و اخلاقى نیز از سازندگى و سامان دهى چشم گیرى برخوردار است.

شهید مطهرى مى نویسد:

(زنده بودن اجتماع به این است که در افراد آن اجتماع روح اجتماعى و حسّ اجتماعى و عاطفه اجتماعى وجود داشته باشد

( 147 )

… یعنى خودت را همواره به جاى دیگران بگذار و براى آنها همان را بپسند که براى خود مى پسندى و همان را کراهت داشته باش که براى خویشتن کراهت دارى.)62

این مسأله نقش حیاتى و تمدّن آفرینى در جامعه هاى بشرى دارد. از این روى در سیره و روش زندگى پیامبر (ص) و امامان معصوم(ع) به نمونه هایى برمى خوریم که بر این اصل بلند و بنیادى به روشنى تأکید شده است.

پیامبر(ص) در سفرى که با یاران همراه مى شود در منزلگاهى براى پخت غذا و یا… نیاز به هیزم مى افتد . همه به جمع آورى هیزم مى پردازند و پیامبر نیز. حضرت با این کار روحیه جمعى و همکارى را به نمایش مى گذارد.63

ییا در کندن خندق در پیرامون مدینه براى خود سهمى را قرار مى دهد و دست به کار کندن مى شود.64 و…

در سیره امام على(ع) نمونه هاى بسیار از این دست دیده مى شود که آن حضرت در کارها و حرکتهاى جمعى شرکت مى جوید.امام صادق(ع) در هنگامه ها با مردم همراه مى شود که از جمله در زمان خشکسالى مدینه آنچه براى خود ذخیره کرده بود که تا پایان سال به مصرف برساند به بازار عرضه کرد که مباد ذخیره سازى او به مردم آسیب برساند.

در مدینة النبى داستان ایثارِ انصار نسبت به مهاجران آن چنان گویا و روشن است که هر کس اندک آشنایى با آیات قرآن داشته باشد به این حقیقت پى مى برد. قرآن در یادکرد از مناسبتهاى تاریخى از این روحیه و سیره مسلمانان به نیکى و زیبایى یاد مى کند و با این شیوه ساختار تمدّن درخشان اسلامى را که به دست تواناى پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان خداباور و خالص بنیاد نهاده شده ترسیم مى کند:

(والذّین تبوُّؤُ الدّار و الأیمان من قبلهم یحبّون من هاجر الیهم ولایجدون فى صدورهم حاجَةً ممّا اُوتوا ویؤُثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصة و من یوق شُحّ نفسه فاولئک هم المفلحون.)65

( 148 )

و کسانى که پیش از ایشان جاى در مدینه و در ایمان گرفتند در حالى که هر کس را که به سوى آنان هجرت کرد دوست مى داشتند و در دل خویش نسبت به آنچه داشتند نیازى احساس نمى کردند و دیگران رابر خویش مقدم مى داشتند گرچه آن چیز ویژه ایشان مى بود و کسانى که بخل و آز درون مهار کنند آرى همانان رستگارانند.

گزیده سخن آن که این ویژگى در ساختار تمدّن اسلامى و شکوفایى آن نقش بنیادى و اساسى داشته است و همین ویژگى در تمدّن جهانى اسلامى به رهبرى امام زمان(ع) نیز به گونه اى پررنگ و گسترده پدیدار خواهد شد. مواسات مساوات ایثار انسان گرایى انسان دوستى تعاون و امداد رسانى در مدینه مهدوى آنچنان ریشه دار و استوار است که گویى همگى در یک خانواده مى زیند و نیازهاى خویش از جیب و کیسه یکدیگر بدون مانع برطرف مى سازند (من) و (تو) در آن جامعه رنگ مى بازد و (ما) به مفهوم واقعى و راستین خود را مى نمایاند.

اسحاق بن عمار مى گوید:

(کنت عند ابى عبدالله(ع) فذکر مواساة الرجل لأخوانه وما یجب علیهم فدخلنى من ذلک امر عظیم فقال: انما ذلک اذا قام قائمنا وجب علیهم ان یجهزوا اخوانهم و یقوّوهم.)66

نزد امام صادق(ع) بودم و از یارى و غمخوارى هر کس با برادرانش و آنچه بر آنان واجب است سخن به میان آمد. من از این موضوع در شگفت شدم.

امام(ع) فرمود:

این هنگامى است که قائم ما قیام کند که در آن روزگار بر همگان واجب است یکدیگر را یارى رسانند و یکدیگر را نیرو بخشند.

در آخرالزمان این مکارم اخلاقى و بزرگواریهاى انسانى است که پایه هاى تمدّن جهانى اسلام را استوار مى سازند.

امام باقر(ع) مى فرماید:

(… حتّى اذا قام القائم جاءت

( 149 )

المزامله و یأتى الرّجل الى کیس اخیه فیأخذ حاجته لایمنعه.)67

به هنگام قیام قائم [آل محمد] آن چه مى بینى دوستى و یگانگى و تعاون است تا آن جا که هر کس آن چه نیاز دارد از جیب دیگرى بر مى دارد بدون هیچ دشوارى و بازدارنده اى.

به راستى که تصویر و ترسیم چنین جامعه اى دلپذیر و دلنشین است. شاید در زمان ما که رقابتهاى تنگاتنگ مادى در زندگیها پدید آمده و چهره معنوى زندگیها را دگرگون ساخته و روح جمعى و معنوى و برادرى را از بسیار کسان گرفته ترسیم چنین جامعه ایده آلى دشوار و غیر درخور باور باشد. لکن در دوران ظهور و در فضاى رهبرى امام معصوم(ع) آن چنان روحیه ها پرورش مى یابد و ناخالصیها و غلّ و غشها و خودبینیها و خودخواهیها رنگ مى بازد که (مزامله) و دوستى ها ناب وخالص مى گردد پیوند انسانى و مهروزانه بر اساس راستى یک رنگى یکدلى و یک جانى شکل مى گیرد شیرازه نظام اجتماعى بر محور محبّت و دگردوستى و تعاون و تعادل اجتماعى استوار مى گردد و فرهنگ مهدویت جانها را با تزکیه و اندیشه ها را با تعلیم به اوج پاکى و بالندگى مى رساند. در چنین فضایى همه آنچه به آن اشارت کردیم و بالاتر از آن هم باور کردنى و پذیرفتنى خواهد بود.

3. برقرارى امنیّت

 

در فرهنگ و تمدّن امنیّت اجتماعى اصل است. از مهمترین نیازهاى اساسى بشر که درهرم نیازهاى او قرار دارد نیاز به امنیّت است. امنیّت شغلى مدنى قضایى اقتصادى سیاسى ـ اجتماعى فرهنگى ـ اخلاقى حقوقى و خانوادگى بستر زندگى سالم و جامعه صالح و بى دغدغه را فراهم مى سازد. در این چنین جامعه اى پیوندهاى انسانى و اجتماعى با آرامش و بى تنش شکل مى گیرد تکاپوهاى اجتماعى و اقتصادى با رونق و شادابى انجام مى پذیرد رفتارهاى ناهنجار اخلاقى و خشونتها و خشمها فروکش مى کند.قانون گرایى و

( 150 )

قانون مندى رواج مى یابد فرادستان خون فرودستان را نمى مکند فاصله بین دولتمردان و مردم از بین مى رود دسترسى به مسؤولان آسان مى شود میدان براى نقد ـ نه نفى ـ فراهم مى گردد کاستیها از روى خیرخواهى و نصیحت گوشزد و گفته مى شود نقطه هاى قوت و قدرت دست اندرکاران به دور از چاپلوسى و گزافه گویى مطرح مى گردد و در نتیجه همگان احساس مسؤولیت نصیحت و نگهداشت عدالت پیدا مى کنند و راههاى نفوذ هجومها و شبیخونهاى دشمنان داخلى و خارجى را با تمام توان مى بندند و آقایى و سرورى و سربلندى خویش را پاس مى دارند.

در مدینه قرآنى به رهبرى حضرت مهدى(عج)همه جا امنیّت برقرار مى شود جان و مال و ناموس و آبروى مردمان از هر گونه گزند و آسیبى در امان مى ماند:

(و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم امناً.)68

امام صادق(ع) مى فرماید: آیه شریفه درباره امام زمان(عج) است; یعنى آن امام همام ترسها و هراسها را به امید و اطمینان دگر مى کند:

(در آن زمان چندان امنیّت بر سراسر گیتى گسترده مى شود که از هیچ چیز به چیز دیگر زیان نمى رسد ترس و وحشتى به چشم نمى خورد حتى جانوران و حیوانات در بین مردم رفت و آمد مى کنند و به یکدیگر آزارى ندارند.)69

ایمان ایمنى بخش سایه خودر ا بر فراز جامعه مهدوى مى افکند. فضاى آن روز جامعه سرشار از اعتماد و اطمینان به یکدیگر است. در پرتو کلمه توحید و بر اساس وحدت و یگانگى اجتماعى دلها به هم نزدیک و ضریب نا امنیها به صفر مى رسد.70

رقابتهاى ناسالمى که بر اثر بیم از یکدیگر به وجود آمده به رقابتهاى سالم و رفتارهاى ایثار گرانه دگر مى شود.درد جانکاهى که جامعه هاى متمدّن امروز را فرا گرفته نا امنیهاى خانوادگى و اجتماعى است. گزارشهاى رسیده از

( 151 )

این گونه جامعه ها نشانگر آن است که صنعت و تکنولوژى گرچه توانسته است تا اندازه اى زمینه آسایش مادى و جسمى شهروندان را فراهم سازد اما در بر آوردن آرامش روحى و روانى ناتوان بوده است. این واقعیت ثابت مى کند که بشر را نمى توان همیشه و همه جا با قراردادهاى اجتماعى خشک و بدون پشتوانه معنوى و ایمانى تربیت کرد تا در آشکار و پنهان حریم حرمت و حقوق دیگران را پاس دارند. و همین حقیقت نیاز به آمدن رهایى بخش و نجات دهنده و اصلاح گرى که زمینه ساز امنیت همه جانبه باشد ثابت مى کند.

در باور شیعیان جرعه نوشان کوثر زلال محمدى ـ علوى آن رهایى بخش و امنیّت گستر امام زمان حضرت حجة بن الحسن(ع) است که با قیام و ظهور خود امنیت را مى گستراند و این نیاز مهم انسانى را به جامعه انسانى ارزانى مى دارد و زندگى آرامش بخشى را براى مردمان جهان فراهم مى سازد. و با تدبیر و بینش چهره تمدّن ترس آلود و دلهره آور را به تمدّنى انسانى و امیدبخش دگر مى سازد.

4. سامان دهى اقتصادى

 

در آموزه هاى دینى پیوندى استوار بین مسائل اقتصادى و مسائل معنوى دیده مى شود تا آن جا که پیامبر(ص) فرمود:

(لولا الخبز ما صلّینا ولاصمنا ولا ادّینا فرائض ربنا.)71

بدون نان نه نماز مى توانیم گزارد و نه روزه مى توانیم گرفت و نه دیگر واجبات را مى توانیم انجام داد.

(ثلاثة تحتاج الناس طرّاً الیها: الأمن والعدل والخِصب.)72

سه چیز است که همه مردم به آن نیاز دارند: امنیت عدالت و فراوانى.

در چشم انداز تمدّن درخشان جهانى اسلام به رهبرى امام زمان(ع) نیز این واقعیت نوید داده شده که: آن حضرت رفاه اقتصادى را همراه باعدالت اجتماعى به گونه اى گسترده و فراگیر فراهم

( 152 )

خواهد آورد.73

در دوران فرمانروایى آن حضرت و در پرتو مدیریت شایسته و سالم و برنامه هاى جامع و همه سویه و سیاستهاى واقع نگر و انسان محور ایشان زمینه شکوفایى استعدادها فراهم مى آید تلاش و کوشش مردم با انگیزه هاى معنوى در مى آمیز و کارآیى کسان و بهره گیرى از منابع طبیعى و خدادادى دو چندان مى شود 74 کار وجهه عبادى و انجام تکلیف به خود مى گیرد نیروهاى بالقوه و پنهان میدان بروز و ظهور مى یابند خوى مردم دوستى و خدمتگزارى در بین مردم رشد مى کند.75 در چنین جامعه اى زندگى اقتصادى چهره نوینى پیدا مى کند و همگان از زندگى سالم و به دور از دغدغه و نگرانى بهره مند مى شوند.76

بر اثر پیشرفت علم و تکنولوژى در زمان آن حضرت منابع جدید و ناپیدا کشف مى شوند و زمین آنچه در درون خود دارد بیرون مى افکند و بهره بردارى بهینه از آن آغاز مى شود.77

در زمان مهدى(عج) فراورده هایى به جامعه عرضه مى گردد که تا آن روز براى بشر ناشناخته بوده است. راه هاى تولید سالم و توزیع عادلانه به عنوان ارزش و وظیفه ایمانى و دینى نموده مى شود و در نتیجه اقتصاد جامعه در پرتو مدیریت حضرت مهدى(ع) شکوفا مى شود و برکت و فراوانى نعمت سرتاسر گیتى را فرا مى گیرد و همه از مائده هاى الهى به آسانى بهره مى برند.

پیامبراکرم(ص) فرمود:

(یتنعّم امّتى فى زمن المهدى(ع) نعمة لم یتنعّموا قبلها قطّ یرسل السماء علیهم مدراراً ولاتدع الأرض شیئا من نباتها الاّ اخرجته.)78

پیروان من در زمان حکومت حضرت مهدى(ع) به آسایش و نعمتهایى دست مى یابند که بیش از آن در هیچ دوره اى به آن دست نیافته اند. در آن زمان آسمان باران فراوان مى بارد و زمین نیز تمام روییدنیهایش را بیرون مى اندازد.

براساس معیارهاى قرآنى تقوا و

( 153 )

خویشتن بانى79 نیکوکارى عدالت گسترى80 و… زمینه هاى نزول و ریزش رحمتها و برکتها از سوى پروردگار مى شود. اگر فضاى جامعه فضایى معنوى و الهى باشد و زبانهاى آغشته به دعا آلوده به گناه نگردد لقمه ها لقمانى باشد و نیّتها انسانى بى گمان رزق و روزیها فراوان تر مى گردد.81 روشن است هنگامى که پیوند انسانها بر پایه داد و نیکى شکل مى گیرد بینوایان از یاد نمى روند و هرکسى مرز خود را مى شناسد و به حقوق دیگران دست دراز نمى کند. در چنین جامعه اى نعمتها و بخششهاى پروردگار بر مردمان فرو مى ریزد و بسیارى از گرفتاریهاى اجتماعى برطرف و بن بستهاى اقتصادى گشوده مى شود و راه براى شکوفان شدن هموار مى گردد.

در روزگار حضرت مهدى(ع) حیات طیبه بر پایه ایمان و عمل صالح رخ مى نماید82 از یک سو آز مهار مى گردد مساوات و مواسات دامن مى گستراند بخل و کنسى و تنگ چشمى دامن برچیند و از دیگر سوى انگیزه ها براى تلاش بیش تر و خالص تر مى شود و بستر استفاده بهتر و سالم تر از طبیعت آماده مى گردد.

طبیعى است که زمینه فراوانى نعمتها و رونق مسائل اقتصادى نیز پدید آید و گسترش یابد.

امام على(ع) در این باب سخنى دارد بدین سان:

(… وتُخرج له الارض أَفالیذ کَبدِهِها و تُلقى الیه سلماً مقالیدها. فیریکم کیف عدل السّیرةِ ویحیى مَـیِّتَ الکتاب والسُّنّة.)83

… زمین گنجینه هاى خود را برون اندازد و کلیدهاى خویش را از دَرِ آشتى تسلیم او سازد. پس روشِ عادلانه را به شما بنماید و آنچه از کتاب و سنت مرده است زنده کند.

امام زمان(ع) در پرتو برنامه ریزیها و مدیریتهاى خردمندانه مناسب و برخاسته از نیاز جامعه و نگهداشت عدالت در هر برنامه و تلاشى و پیاده کردن آن در تمام زوایا و زمینه ها و

( 154 )

رواج و گستراندن ارزشهاى دینى و وزاندن نسیم روح انگیز آن در جامعه و با کمک از امدادهاى غیبى جامعه الهى ـ قرآنى را مى سازد و پرچم حق را بر مى افرازد. در نظام و تمدّن مهدوى کارها و پُستها به شایستگان واگذار مى شود. ثروتهاى غصب شده به صاحبان ثروت برگردانده مى شود. بیت المال از چنگ غارتگران و حرام خواران و خیانت پیشگان به در مى آید. درهاى رفاه و بهره مندى سالم از طبیعت و رزق و روزى حلال به روى مردم گشوده مى شود. دیو فقر زوزه کشان سرزمین مهدوى را ترک مى کند. همگان در اوج عزت و به دور از هرگونه منّت و ذلّت روزگار را مى گذرانند.84

5. رشد عقل و گسترش دانش

 

در اسلام و در پرتو آن تمدّن اسلامى عقل جایگاه بلندى دارد و رکن حرکت پویش و تلاش به شمار مى رود عقل ستون خیمه دین است و بدون عقل دین جایگاه حقیقى خود را نمى یابد و بدون عقل دین شناخته نمى شود و مجهول مى ماند. عقل است که گوهر دین را مى شناساند و به انسان دستور مى دهد در برابر آن سر فرود آورد و به فرمانهایش گردن نهد. عقل است که زیبایى دین را مى نمایاند و آن را بر اریکه قدرت مى نشاند و انسان را به تماشاى آن وا مى دارد.

عقل راهنماست به سوى زیباییها خوبیها ارزشها راستیها و پرهیز دهنده از خطرها. از این روى در قرآن به خردورزى85 اندیشیدن86 به علم دین آگاه شدن87 و فرزانگى88 سفارش بسیار

( 155 )

شده است. و در فقه اسلامى عقل یکى از منابع چهارگانه اجتهاد به شمار مى رود که اجتهاد بدون در نظر گرفتن این رکن مهم و پایه استوار ناتمام است.

امام صادق(ع) درباره جایگاه عقل در اسلام در پاسخ پرسنده اى که مى پرسد: عقل چیست؟ مى فرماید:

(ماعبد به الرّحمن واکتسب به الجنان.)

[عقل] چیزى است که به آن خداوند عبادت مى شود و بهشت به دست مى آید.

آن حضرت در پاسخ این پرسش پس آنچه معاویه به کار مى بست چه بود؟ فرمود:

(تلک النّکراء تلک الشّیطنة وهى شبیهة بالعقل و لیست بالعقل.)89

آنچه او داشت نیرنگ و شیطنت بود و آن مانند عقل بود نه خود عقل.

عقل ریشه در بندگى دارد. در تمدّن اسلامى عقل و بندگى عقل و اخلاق عقل و ارزشها عقل و تقوا پیوند ناگسستنى دارند. هرگاه عقل با یکى از اینها که بر شمردیم و صدها ارزش والاى دیگر همراه نبود از مدار خارج مى شود و جامعه را به نیرنگ مى آلاید وهرگونه سودجویى استثمار استعمار و به بردگى واداشتن دیگران و… خردورزى نام مى گیرد. علم و تکنولوژى که دستاورد عقل و خرد است اگر با عقل سالم عقل به دور از هوى و هوس عقل به دور از آلودگیها به کار گرفته نشود فاجعه به بار مى آورد همان فاجعه اى که امروزه شاهد آن هستیم.

عقل سالم عقل محور جامعه انسانى عقل راهنما به سوى نیکیها زیباییها ارزشها عقل است که با اخلاق همراه و هم خانه و همزاد است و جدایى بین آنها در پندار نگنجد.

در آموزه هاى دینى بویژه شیعى به پیوند عقل و اخلاق توجه ویژه شده است.

امام صادق(ع) مى فرماید:

(انّا لنحبّ من کان عاقلاً عاملاً فهماً فقیهاً حلیماً مداریاً

( 156 )

صبوراً صدوقاً وفیاً.)90

ما دوستدار کسانى هستیم که عقل دانش فهم فقاهت بردبارى نرمش صبر دارند و اهل وفا و راستى اند. [به عبارتى این والاییها را به هم درآمیخته اند].

عقلانیتى که در آن انسانیتِ انسان نادیده گرفته شود و برتریها و والاییهاى او به فراموشى سپرده شود. عقلانیتى است ابزارى و خشک و سوگمندانه آنچه مورد نظر فرهنگ و تمدّن غربى است و در غرب خود را نموده این چنین عقلانیتى است.

در فرهنگ و تمدّن اسلامى عقلانیت و اخلاق به گونه اى به هم تنیده شده که جداسازى آن دور از یکدیگر کارى است ناشدنى. خردورزى و تکامل مادى و معنوى کامل کننده و یارى رسان یکدیگرند. (مدینه) واژه اى است که (دین) را در برگرفته است; یعنى بدون دین و ارزشهاى دینى و اخلاقى بنیانهاى مدینه و تمدّن هم سست و ناپایدار است.

مدینه فاضله مهدوى سرشار از خردورزى و اخلاق است. در آن دوران اندیشه ها به اوج شکوفایى مى رسد علوم و فنون تکامل مى یابد و همراه آن برتریها و والاییهاى انسانى و اخلاقى مراحل عالى و ارجمند خود را پیدا مى کند.

در آن روزگار بشر هر روز به شناختهاى تازه و نوى دست مى یابد. دانایى و دانش بر جهل و غفلت چیرگى مى یابد تکنیک و صنعت در مسیر انسانیت قرار مى گیرد و تکنولوژى پیشرفته کاربرد انسانى و اخلاقى پیدا مى کند. اینها همه از برکت وجود امام و رهبرى فرزانه است که با نفس قدسى و پاک خویش بستر گسترش دانشها و ارزشها را فراهم مى سازد و بازدارنده ها را از سر راه بشر دور مى سازد.

امام صادق(ع) فرمود:

(العلم سبعة وعشرون حرفا فجمیع ماجاءت به الرّسل حرفان فلم یعرف النّاس الیوم غیر حرفین فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة والعشرین حرفا فبثّها فى النّاس و ضمّ الیها الحرفین حتّى یبثّها سبعة وعشرین حرفاً.)91

دانش بیست و هفت بخش دارد

( 157 )

که بشر تاکنون دو بخش از آن را آموخته است. به هنگام قیام امام زمان(ع) بیست و پنج باب دیگر بر آن دو افزوده مى شود و در میان جامعه گسترش مى یابد.

روشن است که با پیشرفت علم به رهبرى پیشواى عالم و عادل زمینه توسعه همه سویه و بهبود زندگى مردمان فراهم خواهد آمد و دگرگونى ژرف پدید خواهد گردید. از آن جا که علم تیغ دو دم است و اگر به دست نااهل سپرده شود ویران گرى به بار مى آورد در برنامه آن حضرت تکامل اخلاقى در کنار تکامل علوم نیز پیش بینى شده است.

امام باقر(ع) مى فرماید:

(اذا قام قائمنا وضع یده على رؤس العباد فجمع به عقولهم واکمل به اخلاقهم.)92

آن گاه که قائم ما قیام کند دست محبت و امامت بر سر بندگان نهد و پس از آن خردها را بالنده و خلق و خویها را به تمام و کمال مى رساند.

رشد عقلانى همراه با رشد اخلاقى جامعه اى رشید به وجود مى آورد که شایستگى اداره تمام جهان را پیدا مى کند. حاکمیتى که همراه خود تربیت و انسان سازى را با عقلانیت و سیاست و جامعه پردازى در آمیخته است وره آورد آن رهایى انسانهاى گرفتار در بند هوا و هوس و هدایت آنان به سوى هُدى و هدایت همه سویه و همه جانبه است.

امام على(ع) در این باب مى فرماید:

(یَعطِفُ الهوى على الهدى إذا عطفوا الهُدى على الهوى ویَعطفُ الرَّأیَ على القرآن اذا عطفوا القرآن على الرَّأى.)93

خواهش نفسانى را به هدایت آسمانى باز گرداند و آن هنگامى است که ـ مردم ـ رستگارى را تابع هوى ساخته اند و رأى آنان را پیرو قرآن کند و آن هنگامى است که قرآن را تابع رأى خود کرده اند.

این است روح انقلاب اصلاحى و بنیادى امام زمان(عج) که چشم اندازى از تمدّن والا و متعالى الهى ـ قرآنى

 
پى نوشتها:
1. شوک آینده الوین تافلر ترجمه حشمت الله کامرانى نشر سیمرغ تهران.
2. جا به جایى قدرت تافلر ترجمه شهیندخت خوارزمى نشر سیمرغ.
 
3. تمدّن جدید الوین تافلر و هایدى تافلر ترجمه محمد رضا جعفرى.
 
4. همان108/.
 
5. به سوى تمدّن جدید109/.
 
6. همان26/.
 
7. همان23/.
 
8. موج سوم و دموکراسى سامویل هانتینکتون ترجمه دکتر احمد شهسا پیشگفتار39/ علمى و فرهنگى تهران.
 
9. همان.
 
10. گفت وگوى تمدّنها و برخورد تمدّنها سید صادق حقیقت26/ مؤسسه فرهنگى طه قم.
 
11. همان.
 
12. روزنامه ایران 76/7/21 دکتر مجتهد زاده; گفت وگوى تمدّنها و برخورد تمدّنها سید صادق حقیقت33/.
 
13. مجلّه سیاست خارجى شماره 2 و 3 سال هفتم مقاله (فرجام تاریخ و واپسین انسان) نوشته فرانسیس فوکویاما ترجمه علیرضا طیب367/ دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى.
 
14. همان369/.
 
15. مجلّه پگاه حوزه شماره 19/19.
 
16. همان شماره 5/24.
 
17. مجلّه موعود شماره 10و 77/11.
 
18. فیلسوفان سیاسى قرن بیستم مایکل ایچ لسناف ترجمه خشایار دیهیمى 475/ نشر کوچک تهران.
 
19. مجلّه سیاست خارجى شماره 2 و 3 سال هفتم387/.
 
20. تاریخ تمدّن غرب و مبانى آن در شرق کرین بریتون جان کریستوفر ترجمه پرویز داریوش553/ سازمان چاپ و پخش کتاب تهران.
 
21. قیام و انقلاب مهدى شهید مطهرى59/ صدرا.
 
22. دیباچه اى بر رهبرى صاحب الزمانى 91/ مؤسسه مطبوعاتى عطایى تهران.
 
23. مهدى انقلابى بزرگ مکارم شیرازى 54/ چاپ امیر قم.
 
( 159 )
24. همان.
25. همان55/ به نقل از کتاب مقدس857/.
 
26. همان56/.
 
27. همان57/.
 
28. سوره توبه آیه 3; سوره صف آیه 9; سوره فتح آیه 28.
 
29. سوره انبیا آیه 105.
 
30. سوره قصص آیه 5.
 
31. سوره انبیا آیه 105.
 
32. بحارالأنوار علامه مجلسى 83/51 مؤسسه الوفاء بیروت.
 
33.مجموعه آثار شهید مطهرى ج161/18 صدرا تهران.
 
34. بحارالأنوار ج57/51.
 
35. نهج الفصاحه مجموعه سخنان رسول اکرم ترجمه ابوالقاسم پاینده حدیث شماره 409 جاویدان تهران; منتخب الاثر لطف اللّه صافى گلپایگانى 493/ داورى قم.
 
36. منتخب الاثر132/.
 
37. سوره نور آیه 55.
 
38. سیرى در سیره ائمه اطهار شهید مطهرى198/ صدرا.
 
39. مفاتیح الجنان شیخ عباس قمى دعاى افتتاح.
 
40. سوره انبیا آیه 107.
 
41. سوره سبأ آیه 28.
 
42. از سخنان آقاى هاشمى رفسنجانى در دومین سمینار گفتمان مهدویت مدرسه دارالشفاء آبان 79.
 
43. کارنامه اسلام زرین کوب29/ امیرکبیر تهران.
 
44. بحارالأنوار ج312/52.
 
45. همان332/.
 
46. همان380/.
 
47. همان348/.
 
48. سوره مائده آیه 55; منتخب الاثر 471/.
 
49. انسان کامل شهید مطهرى160/ صدرا.
 
50. منتخب الاثر247/.
 
51. سوره حدید آیه 25.
 
52. سوره نحل آیه 90.
 
53. نهج البلاغه حکمت 437.
 
54. همان حکمت 231.
 
55. سوره یوسف آیه 40.
 
56. تفسیر نورالثقلین على بن جمعة العروسى 78/ چاپ حکمت قم.
 
( 160 )
57. کمال الدین شیخ صدوق ج372/2.
58. میزان الحکمه رى شهرى ج45/9 انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم.
 
59. سوره قصص آیه 35.
 
60. سوره عصر آیه 4 و 5.
 
61. سوره مائده آیه 2.
 
62. حکمتها و اندرزها شهید مطهرى 230/ صدرا.
 
63. سفینة البحار شیخ عباس قمى ج218/3 دارالأسرة.
 
64. فروغ ابدیت جعفر سبحانى ج126/2 مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى.
 
65. سوره حشر آیه 9.
 
66. وسائل الشیعه شیخ حر عاملى ج8 414.
 
67. بحارالأنوار ج372/52.
 
68. سوره نور آیه 55.
 
69. کتاب الغیبة ابراهیم بن محمد نعمانى 240/ مکتبة صدوق.
 
70. کمال الدین شیخ صدوق ج646/2.
 
71. کافى ثقة الاسلام کلینى ج73/5.
 
72. تحف العقول236/ بیروت.
 
73. بحارالأنوار ج362/52 حدیث 131.
 
74. همان317/.
 
75. همان ج84/51.
 
76. همان78/.
 
77. همان82/.
 
78. همان83/.
 
79. سوره اعراف آیه 96.
 
80. سوره نحل آیه 90.
 
81. سوره نوح آیه 10 و 11.
 
82. سوره نحل آیه 97.
 
83. نهج البلاغه صبحى صالح ترجمه سید جعفر شهیدى خطبه 138.
 
84. منتخب الاثر473/ ـ 474.
 
85. سوره یوسف آیه 2.
 
86. سوره آل عمران آیه 193.
 
87. سوره توبه آیه 122.
 
88. سوره نساء آیه 82.
 
89. اصول کافى ج11/1 ح3.
 
90. تحف العقول266/.
 
91. بحارالانوار ج336/52.
 
92. همان.
 
93. نهج البلاغه خطبه 138