کارآمدى تمدّن اسلامى در عصر اطلاعات ـ ارتباطات

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


 

 

( 171 )

 

نوشتار حاضر درباره کارآمدى تمدّن اسلامى در عصر اطلاعات و ارتباطات سخن مى گوید. و بدین منظور شایسته و منطقى به نظر مى رسد که از تحلیل آغاز و به ترکیب انجام بپذیرد. معناى این گزاره این است که ابتدا سازه ها و واژگان عنوان یاد شده به طور جداگانه تحلیل تفسیر و معنى بشوند و سپس معنى و نتیجه اى که از ترکیب آنها بیرون داده مى شود باز نموده شود. به همین جهت از کارآمدى مى آغازیم:

 

کارآمدى

 

کارآمدى فرایندى است که جلوه خارجى همارگى پاگیرى و استوارى چیزى (تمدّن دین حکومت اخلاق نظام اقتصادى نهضت فرهنگی…) را در دراز مدت پایندان مى کند. با توجه به معناى یاد شده کارآمدى هویت دگرگون پذیر و پیامد اثبات گرانه دارد.

هویت دگرگون پذیر کارآمدى خواهان و همراه مفاهیم و فرایندهاى زیر است:

( 172 )

1. تدریجى بودن; یعنى کارآمدى ساختارها هنجارها ارزشها دیدگاه ها نظامها… در روند تدریجى و زمان مند به حقیقت مى پیوندند. از این روى کارآمدى هیچ نظام و سیستمى را به طور آنى نمى توان تجربه کرد. چنین ویژگى مى طلبد تا بازدارنده ها زمینه ها و شرایط بیرونى را در کارآمد شدن در نظر گرفت و بر این باور بود که کارآمدى در محیط پُر از بازدارنده معنى مى دهد.

2. سازوارى: سازوارى را دوگونه مى توان معنى کرد:

1. براى کارآمدى هر امرى (دین تمدّن اقتصاد…) قلمرو روشن نمایان و ویژه لازم است به گونه اى که در بیرون از قلمرو یاد شده طرح کارآمدى مقوله بى خاصیت بیش نیست.

2. چنانکه کارآمدى پیوند گسست ناپذیر با آشکار و نمایان بودن قلمرو دارد با اصول قواعد و هنجارهاى پذیرفته شده و حاکم نیز چنین است. یعنى اصول قاعده ها و هنجارهاى ویژه اى بر کارآمدى هر امرى حاکم است تا جایى که حفظ و کاربرد همان قاعده ها و هنجارها در بخش و یا مرحله ناسان کارآمدى را به ضد آن دگر مى سازد در مَثَل اصل تراکم تمرکز تولید انبوه همسان سازى بیشینه سازی… در تمدّن صنعتى گذشته از آن که مناسب با سطح تکاملى تکنولوژى همان مرحله است جهت رشد و ماندگارى حیات اجتماعى علمى اقتصادی… در تمدّن یاد شده نیز لازم و ضرورى است. ولیکن کاربرد و ماندگارى هنجارها و اصول یاد شده در مرحله فراصنعتى پیامدهاى نگونسارى به دنبال مى آورند. یعنى اگر یک نهاد و سازمان تولیدى خدماتى و مدیریتى در تمدّن فراصنعتى از اصول (تراکم انبوه گرایى همسان سازی…) چیره تمدّن صنعتى در حوزه هاى اقتصادى آموزشى و سامان دهى استفاده کند ناگزیر کارآمدى نهادهاى یاد شده در عرصه هاى یاد شده سیر نزولى پیدا مى کند. به این ترتیب حفظ اصل سازوارى در دو معناى یاد شده بقاى کارآمدى را پایندان مى کند.

( 173 )

3. جاى گزینى سازه ها: برنامه ریزى و ساختار را مى توان از مهم ترین سازه هاى کارآمدى دانست. و چیزى که جاى گزینى مى فهماند این است که آن دو (برنامه ریزى و ساختار) دگرگون شونده و تکامل پذیرند از این روى یک برنامه با ساختار تکامل ناپذیر در درازمدت فرایند کارآمدى را نمى تواند حفظ کند. و براى این مهم تجدیدنظر در ساختارها و برنامه ها لازم و منطقى مى نماید.

پىآمد اثبات گرانه کارآمدى: کارآمدى امرى آونگان نیست بلکه هماره چیزى به آن پیوسته است. مانند کارآمدى تمدّن اسلامى کارآمدى تمدّن غربى کارآمدى دموکراسى و مردم سالاری… و به طور دقیق همین پیوست سبب مى شود تا کارآمدى روى به سوى ثابت کردن آن داشته باشد. البته آنچه کارآمدى در پى ثابت کردن آن است شامل دسته گسترده اى از امور است که مى توان آنها را در دو محور کلى بیان کرد:

اول. حقانیت: این عنصر در قرآن کریم به زیباترین زبان بیان شده است. آن جا که حضرت ابراهیم خلیل همه بتها جز بزرگ ترین آنها را مى شکند و تبر را در گردن آن مى آویزد. مشرکین پس از بازگشت و رویارویى با این رخداد سخت آشفته و در ضمن شگفت زده مى شوند. سراغ ابراهیم خلیل را مى گیرند و در هنگام برخورد بى درنگ مى پرسند:

(قالوا ءَأَنتَ فعلتَ هذا بالهتنا یا ابراهیم).1

ابراهیم پیامبر در پاسخ مى فرماید:

(قال فَعَلَهُ کبیرهم هذا فَسئَلُوهم ان کانوا ینطقون).2

در این گفتمان حق بودن دین توحیدى که ابراهیم خلیل رسالت آن را به دوش دارد با زبان و منطق کارآمدى ثابت مى شود. چون حضرت با نفى سخن گفتن بت و ناتوانى آن از دفاع از خویشتن در اساسى ترین قلمرو آموزه کیش بت پرستى حق بودن آن را در هم مى شکند و این پیام و معیار را زنده مى کند که تنها دین و روشى که بر بنیاد استدلال و منطق و توانشهاى عملى استوار است کارآمد است.

دوم. عقلانیت: کارآمدى گذشته از این که از عقلانیت سرچشمه مى گیرد

( 174 )

اثبات گر آن نیز هست. یعنى فرایند کارآمدى همان گونه که برآیند تکاپوى عقلى بشر است هر امر کارآمدى نیز عقل پسند است و تفسیر عقلانى مى پذیرد.

تمدّن

 

درباره معنى و مقصد (تمدّن) سخن بسیار گفته شده است. هر چند به زیادى سخن در مورد (فرهنگ) نمى رسد. جمعى چون اندیشه وران آلمانى سده نوزدهم فرهنگ و تمدّن را دو مقوله به طور کامل جداى از هم مى دانند و بر این باورند که تمدّن بیان کننده داده هاى مادى تلاشهاى بشرى است. برخلاف فرهنگ که نماد دستآوردهاى معنوى و فکرى اوست.

جمعى دیگر چون هانتنگتون بر این باورند که تمدّن و فرهنگ یکى است:

([فرهنگ و تمدّن] شیوه کلى زندگى گروهى از مردم اشاره دارند و تمدّن همان فرهنگ است در ابعادى بزرگ تر.)3

شمارى دیگر تمدّن را نتیجه فرایند تکاپوهاى فرهنگى مى دانند و مى گویند:

(تمدّن نتیجه فرایند اصیل و ویژه اى از خلاقیت فرهنگى است که محصول کار گروه خاصى از مردم باشد.)4

و یا:

(سرنوشت اجتناب ناپذیر فرهنگ است.)5

شمارى دیگر از جمله علاّمه محمد تقى جعفرى تمدّن را ریشه اى و بنیادى و بیان کننده کوشش عوامل اصیل حیات فردى و اجتماعى مى داند:

(تمدّن عبارت است از تشکل هماهنگ انسان ها در حیات معقول با روابط عادلانه و اشتراک همه افراد و گروه هاى جامعه در پیشبرد اهداف مادى و معنوى انسانها در همه ابعاد مثبت.)6

به هر ترتیب آنچه مسلّم است حضور عنصر فرهنگ در تمامى تعریفها و معنیهاى ارائه شده از تمدّن است. به دیگر سخن نمى توان از تمدّن سخن گفت بدون آن که از

( 175 )

فرهنگ یادى کرد. بویژه اگر فرهنگ را مجموعه اى از تلاشهاى بالابرنده بشرى بدانیم. در این صورت جداسازى میان تمدّن و فرهنگ سخت دشوار مى نماید; امّا نه از آن جهت که فرهنگ زاینده و یا شناساننده تمدّن بوده باشد; بلکه به خاطر یکسانى سازه هاى ساختارى تمدّن و فرهنگ مانند: علم فن آورى اندیشه باورها ارزشها دین سنتها آداب و… و در مجموع کلیت منظم از مادیت و معنویت [معنویت به معناى فراگیر].

تمدّن اسلامى

 

پس از شناخت اجمالى که از تمدّن به دست آوردیم تمدّن اسلامى را این گونه مى توان معنى کرد: تمدّن اسلامى بیان گر روشن گر یارى گر و بنیان گذار روش زیست و شیوه زندگى در درون یک سیستم باز با نظامى دانش گرا براى تولید انسانیت است.

ادیان توحیدى بویژه دین مقدس اسلام زاینده پدیدآورنده و بنیان گذار سیستم باز براى زندگى بوده اند که در هیچ مکتب فلسفى و علمى چنین ویژگى دیده نمى شود. سازه هاى این سیستم حیاتى عبارتند از: خدا « انسان « دنیا « آخرت

خدامحورى و آخرت نگرى و پیوند انسان به خدا و دنیا به آخرت از ویژگیهاى تمدّن اسلامى است: و به همین جهت قید بنیان گذار را در تعریف و معناى تمدّن اسلامى وارد کردیم. تمدّن غربى تنها متوجه به دو سازه وسطى این سیستم; یعنى (انسان) و (دنیا) بوده و آن را با نظامى ویژه براى تولید ثروت و دارایى همراه مى کند. همان گونه که تافلر به این نکته انگشت مى گذارد:

(تمدّن… به شیوه اى از زندگى اشاره دارد که با نظامى ویژه براى تولید ثروت همراه است ـ کشاورزى صنعتى و اکنون دانش پایه یا اطلاعاتى.)7

در برابر قید اخیر در تمدّن اسلامى به نظامى دانش گرا و مولّد انسانیت جایگزین شده است. و به طور دقیق همین سه قید جداشدگى و فرق این دو تمدّن بزرگ را مى نمایاند.

( 176 )

این که در معناى تمدّن اسلامى قیدهاى: روشن گر و تأیید کننده و یارى گر آورده شد بیان این واقعیت است که تمامى دستاوردها و داده هاى سره و ناب بشرى در حوزه هاى حقوقى مدیریت صنعت تکنولوژى علم خدمات بهداشت سیاست اقتصاد… که در خدمت بشر و در جهت رشد و تکامل جامعه بشرى باشند مورد پذیرش اسلام بوده و در چارچوب تمدّن اسلامى جذب مى شوند و معنى مى دهند چون در غیر این صورت بدنه میان تمدّن اسلامى (انسان و دنیا) حذف خواهد شد که پیامد ناگزیر آن نابودى تمام سیستم یاد شده است.

برداشت و فهم یاد شده از تمدّن اسلامى از ترکیب چند آیه کریمه ذیل به خوبى نتیجه گیرى مى شود:

1. (ن والقلم ومایسطرون.) القلم1/

به دوات و قلم و آنچه مى نویسد سوگند.

2. (اقرَأ وربّک الاکرمُ الذى علّم بالقلم علّم الانسان مالم یعلم.) علق2/ ـ 5

بخوان خداوند نیکوکار خود را. آن خدایى که به خامه درآموخت آدمى را آنچه نمى دانست.

3. (وابتغِ فیما ءَاتیک اللهُ الدار الآخرة ولاتنس نصیبک مِن الدنیا واَحسنْ کما احسن الله الیک ولاتبغ الفساد فى الارض انّ الله لایُحبُّ المفسدین.) القصص77/

از آنچه خدا به تو داده سراى آن جهان را بخواه و بجوى و بهره زندگانى خود را در این جهان هم مگذار و فراموش مکن و با مردم نیکویى کن هم چنان که خداوند با تو نیکویى کرده و در زمین تباه کارى مجوى که خداوند تباه کاران را دوست ندارد.

در آیات مبارکه یاد شده خدا باورى انسان محورى دانش گرایى دنیاگزینى آخرت جویى و پیوند آنها به یکدیگر که از ستونهاى اصلى تمدّن اسلامى هستند به روشنى آمده است.

آیا گزاره کارآمدى تمدّن [تمدّن اسلامى] گزاره معنى دار و بخردانه اى است؟

( 177 )

منطقى ترین روش پاسخ به پرسش یاد شده بازنمایى پاره اى از ویژگیهاى (تمدّن) است:

ویژگیهاى تمدّنها

 

هر تمدّن اصیل خواه دینى و خواه غیر دینى داراى ویژگیهایى است:

1. تکامل پذیر: در تاریخ حیات بشرى هیچ تمدّنى را نمى توان نشان داد که در آغاز تولدش کامل بوده باشد. فرایند تکمیل در مسیر ادامه حیات و پس از دادوستد با تمدّنهاى دیگر تلاش بى وقفه هنرى فنى علمى اخلاقى معیشتى حکومتى و… انسانها آغاز مى گردد و تا بقاى انسان این فرایند ادامه دارد. از این روى هیچ تمدّنى (بویژه در عرصه دنیا و انسان) نمى تواند ادعا بکند که سیکل تکاملى اش به پایان رسیده و به تمامى پایه هاى آن رسیده است.

2. توسعه و تضییق پذیر: تمدّنها به جهت جذابیتها و کارکردهاى فراگیر و بشرى سازه هاى آن در عرصه اقتصاد جامعه خدمات… مثل علم فن آورى دین… از زادگاه خویش به فراسوى آن دو گسترش مى یابند و انسانهایى که از نظر زبان نژاد

( 178 )

رنگ طبقات اجتماعى وضعیت اقتصادى اندیشه و فکر گوناگون هستند پوشش مى دهد. چون تمدّن اسلامى که به فراسوى شبه جزیره عربستان (حجاز) تا اروپا آمریکا آسیا… بالهاى خویش را باز و پهن کرده است و یا تمدّن غربى که در جغرافیاى طبیعى و زیستى مختلف نفوذ و حضور دارد.

وممکن است تمدّنى به جهت نبود ویژگیهاى یاد شده در عناصر و سازه هاى آن تنها در زادگاه خود باقى بماند و پس از اندى قلمروش محدودتر نیز بشود.

3. افزایش و کاهش پذیرى: هر تمدّنى در مسیر تکامل برخورد و دادوستدش با فرهنگها و تمدّنهاى دیگر از حیث ساختار درونى فربه تر افزون تر و یا لاغرتر و کم تر مى گردند. در مَثَل جذب و پذیرش تکنولوژیهاى نوین در تمدّن اسلامى و یا پذیرش آخرت گرایى و معنویت پذیرى از جانب تمدّن غربى هر کدام را فربه تر از گذشته مى نمایاند.

4. فناپذیرى: تمدّنهاى خاص در اثر پدیده هاى جغرافیایى معرفتى هنرى اقتصادى اعتقادی… پس از مدتى نابود مى شوند. چنانکه امروز از 21 یا بیش تر تمدّن شناخته شده 8 یا 7 تمدّن بزرگ باقى هستند.

5. پایان ناپذیرى: منظور از پایان ناپذیرى فناناپذیرى نیست. چون گفته شد هر تمدّنى ممکن است روزى نابود بشود; بلکه مراد این است که تمدّن به مانند روش زیست تا زمانى که حیات بشرى در گیتى دوران و سیلان داشته باشد پایدار خواهد ماند گرچه اشکال متنوعى از آن تجربه خواهد شد.

6. تمامى ویژگیهاى تمدّن حالت تدریجى دارند. یعنى پیدایش فرسایش افزایش و… زینه زینه و پله پله انجام مى گیرد. به این ترتیب تمدّن هویت دینامیک دارد.

( 179 )

با توجه به وصفها و ویژگیهاى یاد شده براى تمدّن گزاره (کارآمدى تمدّن) نه تنها معنى دار بلکه فهم آن ویژگیها در کنار مقوله کارآمدى ممکن مى گردد. و کارآمدى از مهم ترین انگیزه ها و عنصرهاى به حقیقت پیوستن ویژگیهاى یاد شده است.

ویژگیهاى عنصر اطلاعات و ارتباطات (جوامع انفورماتیک)

 

عصر ارتباطات و اطلاعات گرچه تولد یافته و مراحلى از زندگى خویش را نیز سپرى کرده و با گذشت هر روز چیرگى اش بیش از پیش گسترش یافته; امّا هنوز تمامى هویت پیامدها و لازمه هاى آن به حقیقت نپیوسته و درگذر ایام بخشهاى ناپیداى آن هویدا و چهره ناقص آن کامل و کارکردهاى نوین و ویژه اش نمایان خواهد شد. به همین جهت داورى جامع و فراگیر درباره ویژگیهاى این عصر نمى توان داشت; لیکن مى توان ویژگیهایى که تا اکنون در این عصر تولد یافته اند بیان کرد بدین شرح:

اول. پویایى شکوفایى و چیرگى عقلانیت بشرى بویژه علم و تکنولوژى علم محور.

دوم. گوناگونى و بسیارى فکرى و روشى; یعنى در این عصر نه تنها روشها و اندیشه هاى گوناگون و ناسان تولید شده بلکه فراتر از آن در سامان دهى حیات بشرى در عرصه هاى گوناگون زیستى به کار گرفته مى شوند و هیچ اندیشه و روشى فراتر از نقد و بازبینى دوباره قرار نگرفته بلکه همیشه و همه گاه پالایش مى شوند و در فرجام تکامل مى یابند. پى آمد ناگزیر و منطقى چگونگى یاد شده تولد تعهد به خرد جمعى و نفى دیکتاتورى و توتالیتاریزم فکرى و روشى است.

سوم. لازمه تولد و اعتماد و احترام به خرد جمعى توسعه مشارکت نظارت دخالت و هماوردى مردم در تمامى کارهاى حیاتى اعم از سیاسى اقتصادى علمى تکنیکى اخلاقى فرهنگى دینی… است. از این روى رقابت نظارت مشارکت دخالت … از حقوق اساسى و حیاتى انسان در این عصر شناخته شده است.

( 180 )

چهارم. دانش و اطلاعات سرچشمه قدرت و اقتدار سیاسى اقتصادى فرهنگى اجتماعی… مى گردد و به مانند معیار و ملاک جامعه پذیرى عمل مى کند. به همین جهت در عرصه سیاست دانشمندان اندیشوران تکنسینها… قدرت سیاسى را به دست خواهند گرفت. و در میدان اقتصادى مدیران بیش تر از سرمایه داران درآمد کسب مى کنند. و در میدان هماوردى و تلاش براى پیشى جُستن پیروزى از آنِ کسى است که دانش فراوان و اطلاعات گسترده و طبقه بندى شده در اختیار دارد. کار و تولید بیش از آن که به قدرت عضلانى و نیروى فیزیکى وابسته باشد به قدرت فکرى و نیروى دانش متکى مى شود.

پنجم. چند شخصیتى و گسترش کوششها و تلاشهاى خدماتى و مدیریتى از ویژگیهاى دیگر این عصر به شمار مى آیند.

ششم. شتاب در دادوستد رد وبدل و پیوند و افزایش رویکرد به ارزشهاى فرا مادى مانند محیط زیست رفاه عمومى و….

موردهاى یاد شده محورهاى کلى و در ضمن اساسى ویژگیهاى عصر اطلاعات و ارتباطات را تشکیل مى دهند

بیان دگرگونیهاى جزئى و مصداقى و نیز شرح فرایند و سازوکار ویژگیهاى یاد شده در حوزه هاى سیاسى اقتصادى آموزشى پژوهشى خدمات بهداشت فرهنگ دین علم ادبیات هنر… بیرون از هدف این نوشتار است.

سازوکار کارآمدى تمدّن اسلامى در عصر اطلاعات

 

عصر اطلاعات و ارتباطات فرآمده تمدّن غربى بوده و نسبت به تمدّن اسلامى پدیده بیرونى شمرده مى شود هر چند عناصر بنیادین آن در تمدّن اسلامى ریشه دارند و یا یافت مى شوند و به همین جهت تمدّن اسلامى مى تواند با آنها سازگارى بىآبد.

از جانبى دیگر این عصر به جهت ویژگیها کارکرد و حقوق جدیدى که براى انسان پدید آورده است مانند حق برقرارى پیوند با دیگران حق تولید و پخش پیام

( 181 )

حق دستیابى به منابع اطلاعاتى و… از نیازهاى اساسى حیات انسانى به شمار مى آید و نمى توان آن را از گردونه حیات بشرى حذف کرد. و سرّ نفوذ تند و سریع آن نیز در همین نکته نهفته است. ا لبته این به معناى بى کم وکاست بودن این عصر و نیز ایده آل ترین مرحله زندگى بشر نیست.

با توجه به دو مسأله بالا این عصر چون موج وارد تمدّن اسلامى شده و خواهد شد و یا تمدّن اسلامى ناگزیر از رفتن به سوى آن است. به طور طبیعى جایگاه این عصر دو جزء اساسى سیستم تمدّنى اسلام یعنى انسان و دنیاست که با دو جزء محورى دیگر این سیستم; یعنى خداباورى و آخرت پذیرى پیوند حاصل کرده و به این ترتیب از رشد ناهماهنگ این عصر و نیز از پیامدهاى نادرست آن مانند معنویت ستیزى سرخوردگى و… جلوگیرى به عمل مى آید. و از این راه تمدّن اسلامى بار دیگر براى بشریت خدمت بزرگى را ارائه خواهد کرد. به طور طبیعى این خدمت مرهون کارآمدى تمدّن اسلامى در چنین عصرى است که از این پس به روشن گرى عناصر و سازوکار آن مى پردازیم:

کارآمدى هر امرى به سه پایه عنصر یا فرایند استوار است که به طور طبیعى تمدّن اسلامى آن سه را جهت کارآمدى مى باید در خود فراهم آورد.

اوّل. تعیین هدفها: این هدفها دسته گسترده اى را در بر مى گیرند; ولى در مجموع در سه مرحله یا هدف مى توان آنها را بیان کرد و پى گرفت:

1. هدفهاى نهایى.

2. هدفهاى میانى.

3. هدفهاى اولى یا کوتاه مدت.

در تمدّن اسلامى این سه هدف نیز وجود دارد:

هدف نهایى تمدّن اسلامى استوارسازى پایه هاى جامعه انسانى خدامحور است.

هدف میانى تمدّن اسلامى برآوردن حقوق انسانى و حقوق الهى در سایه یک نظام حقوقى.

( 182 )

هدف اولى تمدّن اسلامى استقرار و گسترش عدالت اجتماعى است.

دو هدف اخیر گذشته از آن که هویت هدفى دارند در مراحلى به مانند روش رسیدن به هدف نهایى نیز کاربرد دارند.

دوّم. آمادگى هماهنگ شدن با هر محیط و شرایط: این عنصر و عامل دربرگیرنده دو فرایند است:

1. فرایند نفوذ و تأثیر.

2. فرایند پذیرش و جذب.

فرایند نفوذ و تأثیر بدین معناست که تمدّن اسلامى مى باید پیام خود را به گونه اى عرضه بدارد که در دنیاى معاصر و عصر اطلاعات نفوذ کرده و مورد پذیرش قرار بگیرد. این امر بستگى به روش عرضه و استوارى دورنمایه پیام دارد. و در صورت همراه نبودن این دو این فرایند نازا مى ماند.

فرایند پذیرش و جذب به این صورت است که تمدّن اسلامى مى باید واقعیتهاى کاربردى منطقى و حیاتى یک جامعه (جامعه انفورماتیک) را بپذیرد و در چارچوب ساختار خویش آن را درونى نموده و با آن ادامه حیات بدهد.

آمادگى و توان همسان و هماهنگ نشدن با دو فرایند یاد شده از ویژگیهاى مهم عصر اطلاعات ـ ارتباطات به شمار مى آیند. و آن دو فرایند در این عصر رشد چشمگیرى داشته اند و از دلیلهاى مهم فراگیرى تمدّن غربى و این که آگاهى مردم مشرق زمین از شخصیتها آموزه ها ارزشها دستآوردهاى مغرب زمین بیش تر از آگاهى آنان از میراث فرهنگى خودشان است. تواناسازى و گستردن دو فرایند به وسیله تکنولوژى اطلاعات ـ ارتباطات و نیز بیوتکنولوژى تکنولوژى هسته ای… است.

هر چند شرایط عینى و فنى کنونى جامعه هاى اسلامى به گونه اى است که این عنصر با دو فرایندش بالندگى درخور توجه ندارند; لیکن از نظر مبنایى ریشه عمیق در تمدّن اسلامى دارند. و نیز تجربه تاریخى اسلام تا قرون 5و6 مؤید این ژرفاست.

( 183 )

1. (فبما رحمة من اللّه لنت لهم ولو کُنْتَ فظّـاً غلیظ القلب لانفضُّوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم و شاورهم فى الامر). آل عمران159/

پس به سبب رحمت و بخشایش از سوى خداوند چنان نرم خویى با آنها داشتى که اگر درشت خو و ستیز دل بودى از گرد تو پراکنده مى شدند. پس آنان را ببخش و از ایشان فراگذار و به ایشان آمرزش خواه و در کارى که پیش آید با آنان مشورت کن.

2. (کما اَرسلنا فیکم رسولاً منکم یتلوا علیکم آیتنا ویُزکّیکُم ویُعلّمُکُم الکتب والحکمة ویُعلّمکم ما لم تکونوا تعلمون.)بقره151/

هم چنان که فرستادیم در میان شما رسولى از نژاد شما و از شما که مى خواند بر شما آیات و سخنان ما را و شما را رهبرى و پاک مى کند و کتاب و حکمت به شما مى آموزد و چیزهایى که هرگز ندانسته اید به شما مى آموزد.

3. (وما انت علیهم بجبّار فذکّر بالقرآن من یخافُ وعید). ق45/

ما داناتریم به آنچه آنان مى گویند. و تو [اى محمّد] برایشان نه پادشاهى نه کامران پس پند ده به قرآن کسانى را که از وعده هاى بیمناک من مى ترسند.

از آیات مبارکه بالا نکته هاى زیر نتیجه گیرى مى شود:

الف. پیام رسان (فرد گروه جامعه) شایستگیهاى اخلاقى رفتارى معرفتی… باید داشته باشد.

ب. عرضه پیام در یک سیستم باز و آزاد انجام بپذیرد و از الگوهاى به طور کامل داراى وجود خارجى و کاربردى استفاده شود.

ج. پیام گذشته از آن که از حیث درونمایه گوناگون باید باشد در بردارنده گزاره ها و جُستارهاى جدید و راهگشا نیز باشد.

د. پیام مى بایست مورد نقد قرار گیرد و درعرضه پیام نباید از هیچ اهرم فشار و

( 184 )

زور استفاده بشود بلکه افزایش سطح معرفتى به مانند دار بست قبول آگاهانه و آزادانه به جِد مورد توجه قرار بگیرد.

1. (ومایستوى الاعمى والبصیر و لا الظُّلمت ولا النُّور ولا الظّـلّ ولا الحَرور و مایستوى الاحیاءُ ولا الاموات انّ الله یُسمع من یشاء.) فاطر19/ ـ22

نابینا و بینا (نادان و دانا) یکسان نیستند. نه تاریکیها با روشنى (کافر و مؤمن) هم سان باشند و نه سایه خنک با گرماى سوزان (بهشت و دوزخ) یکى باشند. و مساوى نیستند زندگان و نه مردگان. البته خداست که مى شنواند هر که را بخواهد.

2. (الاّ تزر وازرةٌ وزر اُخرى وان لیس للانسان الاّ ما سعى وانّ سعیه سوف یُرى.)النجم38/ ـ 40

هیچ کس بار کسى دیگر را نکشد. این که پاداش انسان نیست مگر آنچه خود کرده است. این که کوشش او به او نموده خواهد شد.

از این آیات شریفه جُستارهاى زیر به دست مى آیند:

هـ. اسباب ابزار و علتهایى که پیشرفت توسعه و تکامل حیات انسانى وابسته به آنهاست مى باید تولید و پرورش داده شوند. در این جا و در چنین واقعیتهایى فرقى میان این که آنها در چه جامعه اى (دینى ـ غیر دینى) و به وسیله چه کسانى (مسلمان ـ کافر) فراهم مى آیند وجود ندارد; بلکه به عنوان واقعیتهاى حیاتى آنها را مى باید پذیرفت و در پرورش و پاسدارى از آن کوشید.

و. پایه هاى بنیادین حیات انسانى تلاش (فکرى ـ فیزیکى) اوست; از این روى مى باید بستر حقوقى امنیتى و فنى این تلاش مهیا گردد و فرآورده هاى آن قدر گذارده شود و بهره بهینه از آن برده شود.

با توجه به این دو دسته از آیات کریمه به روشنى نتیجه مى توان گرفت که تمدّن اسلامى به همخوانى برابرسازى و هماهنگ سازى خود با هر محیط و شرایط به مانند روشى براى کارآمدیش توجه ویژه دارد.

( 185 )

اینک به پاره اى از آنچه بوده و هست و رویدادهاى منطقى و کاربردى و در ضمن حیاتى که در عصر اطلاعات و ارتباطات با آنها روبه روییم اشاره مى کنیم و جایگاه آنها را در تمدّن اسلامى مى نمایانیم:

الف. به صحنه آمدن عقلانیت بشرى که به گونه بسیار شفاف و انباشته در علم و تکنولوژى نوین جلوه و نمود دارد تا جایى که این دو کارآمدترین بخش در عصر اطلاعات و ارتباطات هستند. و از آن جهت که علم و تکنولوژى کم وبیش تمامى پهنه زندگى را پوشش مى دهند و اثر شگرف بر کارها و زوایاى گوناگون حیات انسان گذارده و کارکردهاى اجتماعى خدماتى و ساختارى بس بزرگ را به ارمغان آورده که پاره اى از آنها قلمرو کاربرد دین را در میدانهاى مدیریتى اجتماعى اقتصادى فنی… به ظاهر محدود نمایانده است.

و از سوى دیگر ورود و بایستگى حضور علم نوین و تکنولوژى علم محور (تکنولوژى اطلاعاتى تکنولوژى زیستى با بیوتکنولوژى تکنولوژى فضایى و هسته ای…) براى پویایى و کارآمدى تمدّن اسلامى گریزناپذیر و حیاتى است. از این روى احترام و اعتماد به عقلانیت بشرى شناخت و بازشناسى قلمرو کارکرد اسلام و همین طور علم و تکنولوژى راز کارآمدى تمدّن اسلامى در عصر ارتباطات ـ اطلاعات است.

تمدّن اسلامى گنجایش گسترده و آمادگى هماهنگ شدن با هر محیط و شرایط را براى بارورى و بالندگى عقلانیت بشرى دارد. براى این مهم و مدعى دو دلیل مى توان اقامه کرد:

اول: تجربه موفق تاریخى تمدّن اسلامى در پرورش و اعتماد به عقلانیت بشرى.

 

بر همگان روشن است که تمدّن اسلامى تا قرن پنجم و حتى ششم میلادى طلیعه دار و چشمه جوشان عقلانیت انسانى بوده است. و نوآورى که در قلمرو عقلانیت بشرى در تمدّن اسلامى صورت گرفته بود آن را به تمدّن پویا مولد و اصیل دگر کرد که پیامد قهرى آن توسعه عقلانیت بشرى بود. از باب مثال:

( 186 )

(تفاوت میان جبر هندى با جبر اسلامى در روش حلّ معادلات درجه دوم و تفسیر و تعبیر علامت مضاعف آشکار مى شود. حلّ این مسأله در نزد هندیان تحلیلى است و در نزد مسلمانان هندسى. از طرف دیگر باید توجّه داشت که این حلّ هندسى بسیار زیبا و عرضه کردن آن یکى از افتخارات دانشمندان مسلمان است.)8

ییا باید از جراح مخترع مسلمانِ اندلسى به نام ابوالقاسم متولد 1013م. یاد کرد که درباره اش گفته اند:

(او به محصلینى که جراحى مى آموختند سه نوع دوختن: (اومشلونگن نات) (کورشنرنات) و (اخترنات) را براى دوختن شکم یاد مى داد. او نوع دیگرى هم که دو سوزن را به یک نخ مى کنند و همچنین دوختن با نخى که از روده گربه مى سازند براى دوختن محل جراحى را یاد مى داد. او اولین کسى است که براى دوختن محل جراحى و به طور کلى جراحى آن بخش از بدن که زیرناف قرار دارد توصیه مى کند که لگن خاصره و پاها را قدرى بالاتر از سطح سینه قرار دهند. این نوع قرار دادن در بین جراحان اروپا به نام شخص (ترندلن بورگ) معروفیت دارد. چیزى که مغرب زمین بدون واسطه از کاشف اسلامیش آموخته… و سرانجام در اوایل قرن بیستم نامى هم به آن داده است. نام جراح بزرگوار آلمانى فریدریش ترندلن بورگ (1924 ـ 1844) ولى کسى به آن دانشمند اسلامى که استحقاق این نام را داشت نیندیشید!)9

آنچه در این نوشتار پیداست و دنبال مى گردد تکیه برگذشته نیست; بلکه روشن گرى چگونگى و کارکرد تمدّن اسلامى در عصر کنونى و آینده است. ذکر تجربه تاریخى به عنوان یک دلیل نه بیان افتخارهاى گذشته بلکه وقوع و تکرارپذیرى تجربه یاد شده در عصر نوین است. بویژه این که عقلانیت بشرى بیش تر در قالب

( 187 )

علم و تکنولوژى درحال و آینده نقش اساسى در هر تمدّنى خواهد داشت.

دوم. منطق متن و بنیاد تمدّن اسلامى (قرآن. رفتار پیشوایان دین).

 

منظور در دلیل دوم این است که عقلانیت بشرى با ویژگیهایى که در عصر ارتباطات و اطلاعات یابیده چه جایگاه در زبان دین پیدا مى کند.

سازوارى تمدّن اسلامى با عقلانیت بشرى به چند صورت زیر بیان پذیراست:

1. مبدأ و پشتوانه حرکت در تمدّن اسلامى دانش و آگاه شدن است. چنانکه همه مى دانیم این تمدّن از (اقرأ) و (علّم) یعنى از (آگاهى و خواندن) (شناخت و معرفت) شروع مى شود:

(اقرأ باسم ربّک الذى خلق… اقرأ وربّک الاکرم الذى علّم بالقلم علّم الانسان ما لم یعلم.)10

و روشى که براى تولد به حقیقت پیوستن و پایندگى این تمدّن گزینش و استفاده مى گردد به طور کامل با عقلانیت سازگار است. چون که ابتداء از اصول که بنیاد جهان بینى و انسان شناسى اسلامى را مى سازند آغاز مى کند و کم کم و با توجه به گنجاییها و گسترش زاویه ها و جایگاه هاى معرفتى ارزشى اخلاقى غریزى رفتاری… فرد و جامعه انسانى پیامش را ابلاغ مى کند:

(وقرآناً فرقناه لتقرأه على الناس على مکث و نزلناه تنزیلا.)11

و قرآن را پراکنده [آیه آیه سوره سوره] آوردیم تا بر مردمان با درنگ بخوانى و آن را فرو فرستادیم فرستادنى [به سزا].

و مسائل اجتماعى حقوقى حکومتی… را یکى پس از دیگرى روشن مى کند و شرح مى دهد و تمام بدنه این روش را بر خورد منطقى آرام و آزادانه مى سازند و از زور و اجبار کار گرفته نشده است.

(فلذلک فادع واستقم کما امرت… و امرت لاعدل بینکم اللّه ربّنا وربّکم لنا اعمالنا و لکم اعمالکم لاحجّة بیننا و بینکم اللّه یجمع بیننا

( 188 )

والیه المصیر.)12

پس به آن دین و آن شریعت مردم را بخوان و بر آنچه فرمان یافتى پایدارى کن… و [بگو] مأمورم که میان شما به داد داورى کنم. خداى یگانه پروردگار ما و شماست. دین و کردار ما ما را و دین و کردار شما شماراست. میان ما و شما گفت وگویى نیست. خداوند فردا همه ما را با هم بیامرزد و بازگشت همه به سوى اوست.

و نیز مى فرماید:

(لا اکراه فى الدّین قد تبیّن الرشد من الغى.)13

در تمدّن اسلامى که برآمده از قرآن است هیچ گاه زور و قدرت براى وارد ساختن دیگران در درون این حوزه تمدّنى به کار نیفتاده است.

علامه طباطبایى نیز این نکته را بیان کرده است:

(اسلام صرفاً در مقابل معاندین و دشمنان اسلحه را به کار مى برده آن هم براى این که شرّ آنها را دفع کند نه براى این که آنان را داخل در حوزه اسلامى بنماید و خدا مى فرماید: (وقاتلوهم حتّى لاتکون فتنة.)14

از سوى دیگر پیام این تمدّن از آن (انسانیت) است نه قومیت زبان نژاد اشرافى گرى و… از این روى مى فرماید:

(ما ارسلناک الاّ رحمة للعالمین.)15

(قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا وبینکم ان لانعبد الاّ اللّه ولانشرک به شیئاً ولایتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه.)16

عصر اطلاعات ـ ارتباطات برآمده و تکیه زده بر دانش و آگاهى است; روشى که در این عصر خوشایند کارا و موافق هویت واقعى و کارکردى آن و به دور از زور و همسو و همگام با منطق و آزادى است. هر چند انکار نمى توان کرد پاره اى از جامعه ها که زایش چنین عصرى در آن جا بوده برخلاف هویت واقعى این عصر از روش زور

( 189 )

اجبار و دیکتاتورى استفاده مى کنند; در مَثَل در فرانسه مانع فراگیرى دانش از سوى دانش آموزان با حجاب اسلامى مى شود. آمریکا از رفتار ضدانسانى اسرائیل با مسلمانان آشکارا حمایت مى کند و….

پیام و ارزشهایى که در این عصر کاربرد دارد و مى باید تولید بشوند ویژه انسانیت خواهد بود در غیر آن این عصر عمرى نخواهد داشت.

بنابراین تمدّن اسلامى از حیث مبنا روش و محتواى پیام از پویاترین و کارآمدترین تمدّن در عصر اطلاعات ـ ارتباطات است به شرط آن که همان مبانى روش و پیام همان گونه در قرآن آمده و در رفتار پیامبر اسلام تجلى و عینیت داشت دوباره به کار افتد.

2. احترام و اعتماد به عقلانیت بشرى از دیگر واقعیتهاى این عصر است و خوشبختانه در تمدّن اسلامى به این دو امر توجه ویژه شده است.

احترام به عقلانیت در تمدّن اسلامى سبب شده است که معادله تساوى میان دانش و غیر آن (جهل) فرو ریزد و از کار بیفتد که ناگزیر این به هم خوردگى موقف حقوقى مدیریتى اجتماعى و انسانى هر کدام را متفاوت مى نماید. از این روى قرآن ابتدا نفى تساوى مى کند:

(هل یستوى الذین یعلمون والذین لایعلمون.)17

و سپس توزیع مسؤولیت را بر حسب شایستگى و معیار رشد بیان مى کند:

(یرفع اللّه الذین آمنوا منکم والّذین اُوتوا العلم درجاتٍ والله بما تعملون خبیر.)18

در اسلام شوق انگیزى و برانگیختگى جدى نسبت به تفکر و تعقل شده و حوزه هاى گوناگون: طبیعت انسان هستى و گیتى تاریخ و رفتار بشری… براى آن معین گردیده است. لازمه این دو مقدمه یا گزاره این است که:

1. عقلانیت بشرى به معناى فراگیر آن در بردارنده عقلانیت علمى تکنیکى فلسفى دینی… مى گردد به جریان بیفتد وگونه اى از خرد جمعى پرورش بىآبد;

( 190 )

زیرا گوناگونى حوزه تفکر و خردورزى مى طلبد تا سازوکار عقلانیت یکسان نباشد و به هر مسأله و موضوعى و یا به مسأله و جریان واحد از زوایاى گوناگون با روش ویژه نگریسته شود.

2. شوق انگیزى و برانگیختگى براى خردورزى در حوزه هاى مختلف در صورتى معنى و نتیجه مى دهد که به دستاوردهاى عقل بشرى اعتماد شود که خود مستلزم به کار بستن آنهاست. و در غیر آن این برانگیختگى و پافشارى بیهوده خواهد بود:

(اتأمرون النّاس بالبرّ و تنسون انفسکم وانتم تتلون الکتاب افلا تعقلون.)19

مردم را به نیکى امر مى کنید و خود را فراموش مى کنید و در حالى که کتاب مرا مى خوانید. آیا پس در نمى یابید.

(وتصریف الرّیاح والسحاب المسخّر بین السماء والارض لآیات لقوم یعقلون.)20

و گرداندن بادها از هر سوى و ابرى که میان آسمان و زمین است. اینها همه نشانه هاى روشن براى گروه خردمندان است.

(افلم یسیروا فى الارض فتکون لهم قُلُوبٌ یعقلون بها أو آذانٌ یسمعون بها….)21

آیا آنان در زمین سیر و سیاحت نکردند تا دلهایى داشته باشند که با آن هوشیارى دریابند یا گوشهایى که سخنان درست و راست را بشنوند…

از آیات کریمه و همانند آنها که در قرآن کریم شمار درخور توجه نیز هست گستره و گوناگون عقلانیت به خوبى فهمیده مى شود.

3. به طور طبیعى هر پدیده اى که حالت بت شدگى بگیرد دوام و کاربرد اثرگذار نخواهد داشت. چون بت شدگى آن را به یک پدیده یا رویداد ایستا و راکد دگر

( 191 )

مى سازد. عقلانیت بشرى نیز از این حکم بیرون نیست. و هر زمانى که حالت بت مانند و سنگواره اى پیدا بکند به ضدّش دگر شده و مقدمات مرگش فراهم مى آید.

عصر اطلاعات ـ ارتباطات در اثر اثرگذارى گسترده و همه جانبه که تکنولوژیهاى ارتباط جمعى بیوتکنولوژی… بر اندیشه و روش انسانها گذارده است با ایستایى و بت شدگى سخت ناسازگار است; زیرا این عصر از حیث ساختارى و سازوکارى زاینده و یا نیروبخش خرد جمعى است. و بروز خرد جمعى به معناى آن است که عقلانیت بشرى فرایند دینامیک نقدپذیر توزیع پذیر تکامل پذیر و در ضمن محدود است. به طور طبیعى هر تمدّنى که به این ویژگى بى توجه باشد در این عصر ره به جایى نخواهد بُرد. راز پویایى و دینامیک بودن در این عصر در عبارت زیر آمده است:

(… مثل رادیو تلویزیون و خیلى از رسانه هاى دیگر که سیلابى از اطلاعات را وارد جامعه مى کند. این اطلاعات در واقع ذهن ها را فعّال مى کند مثل انرژى مى ماند… برخى ها هستند مثل هنرمندان طراحان و تمام کسانى که به اصطلاح آفرینندگان جامعه هستند. اینها از این فعال شدن محیط ایده مى گیرند و خلق مى کنند و این خلاقیتها به صورتهاى مختلف متبلور مى شود.)22

در اسلام که شالوده تمدّن اسلامى را مى سازد بیش تر و بیش تر از عصر ارتباطات ـ اطلاعات با بُت شدن و سنگ وارگى عقلانیت انسانى مخالفت شده است. و با بیان گونه هاى ناسان و از هم جداى آن عقلانیت بشرى را فرایندى در حال تکامل نقدپذیر پخش پذیر خطاپذیر و در ضمن حد طلب مى داند.

على(ع) پایان ناپذیرى فرایند تکامل معرفت بشرى را در این عبارت به زیبایى بیان کرده است:

(مَن ادعى من العلم غایته فقد اظهر من جهله نهایته.)23

این کلام گذشته از تکامل پذیرى عقلانیت بشرى نقدپذیرى آن را نیز ثابت مى کند; زیرا اولى بدون گذر از دومى به دست نمى آید. و پس از نقد و پیراستن زواید

( 192 )

است که عقل فربه مى شود و توسعه و رشد مى یابد. پراکندن دانایى دانش و اطلاعاتى که حقوقى چون: حق تولید پخش و نشر و دستیابى به آنها را به وجود مى آورد یکى دیگر از مؤلفه هاى جامعه انفورماتیک است. این مؤلفه را مى توان از کلام عالى على(ع) فهمید که مى فرماید:

(شکر العالم على علمه ان یبذله لمن یستحقه.)24

نکته ظریفى که در این کلام نهفته این است که: دانش به مانند یک حق پخش و استفاده بشود و همگان حق آگاه شدن و آگاه کردن دانشورى و دانش پرورى را داشته باشند به همین جهت تلاش و همکارى بین المللى در پدیدآوردن و بنیان گذاردن نظام حقوقى بین المللى که برآورنده عادلانه این حق انسانى باشد لازم و ضرورى است.

در سخنان امام على(ع) جُستارى دیده مى شود که عقلانیت بشرى را در بخشهاى گسترده آن مانند: عقلانیت تجربى علمى ابزارى فلسفى و دینى روشن مى کند و درضمن به شیوه خاصى از عقلانیت تجربى مى پردازد:

(العقل الاصابة بالظن و معرفة مالم یکن بما کان)25

( 193 )

(عقلانیت تجربى و نتیجه گیرى غیر قیاسى)

(لیس للعاقل ان یکون شاخصاً الا فى ثلاث: مَرَّمَةً لمعاشٍ او خطوة فى معادٍ او لذة فى غیر محرّم.)26

(عقلانیت دینى و عقلانیت علمى)

(العقل حفظ التجارب.)27

و

(العقل غریزة تربیها التجارب.)28

به این ترتیب تمدّن اسلامى با یکسان و همسان پذیرى و زایش مؤلفه هاى عصر اطلاعات در درونش در عصر اطلاعات ـ ارتباطات تمدّن کارآمد و پویایى خواهد بود.

ب. از مؤلفه هاى دیگر عصر اطلاعات ـ ارتباطات بسیارى و گوناگونى حق و حقیقت است (نه به معناى نسبى گرایى) این گوناگونى برآیند کارکرد و دادوستد تکنولوژیهاى ارتباطى پیشرفته مانند: ماهواره اینترنت کامپیوترهایى که گذشته از وظیفه شمارش گرى کارکرد تولیدى و کارپردازانه در عرصه هاى صنعتى و معرفتى دارند تلویزیونهاى الکترونیک و… و از چنین گوناگونى و بسیارى گریزى نیست. چون تکنولوژیهاى یاد شده اندیشه ها روشها ارزشها فرهنگهاى گوناگون را در درون یک فضا و محیط درکنار هم و روى در روى هم قرار مى دهد. به طور طبیعى این رویارویى چالشهاى مهارناشدنى را ممکن است به وجود بىآورد و تنها روش پیش گیرى از این وضعیت پذیرش گوناگونى و بسیارى حق و حقیقت است آن هم نه به عنوان طرح کوتاه مدت و گذرا بلکه به مانند واقعیت معرفت شناختى و هستى شناختى; زیرا این گوناگونى و بسیارى ریشه در دو مبناى یاد شده دارند و از آن جا سرچشمه مى گیرند.

به طور طبیعى تمدّنى در این فضا و محیط مى تواند بزید و داده هاى خود را عرضه بدارد که مؤلفه یاد شده را به طور منطقى در آن محیط بپراکند و پرورش بدهد.

در تمدّن اسلامى سالیان دراز روشها و اندیشه ها و باورهاى گوناگون در یک نظام

( 194 )

کنشى زیست کرده اند. و این زیست میسور و ممکن نمى بود و نیست مگر در پرتو مبانى انسان شناختى و جهان شناختى اسلام.

در اسلام در کنار و در پرتو حق واحد کامل نهایى از حقایق معرفتى روشى و وجودى سخن به میان آمده است. قرآن مى فرماید:

(ذلک بانّ اللّه هو الحقّ و ان ما یدعون من دونه الباطل وانّ اللّه هو العلیّ الکبیر.)29

در این شریفه (الله) متعال عالیترین حق و نهایى ترین حقیقت معرفى شده است. و هر حقیقتى عالى تر و کامل تر چه در صورت معبود و چه غیر آن خوانده بشود جزء باطل چیزى نمى تواند بود. معناى این سخن نفى گوناگونى و بسیارى حق درمراحل و حوزه هاى دیگر نیست; زیرا در قرآن کریم امور گوناگون مانند: سخن حق عمل حق روش و راه حق خلقت و عذاب حق قتل حق… ملکیت ریاست قدرت اندیشه و… آمده است.

بسیارى و گوناگونى یاد شده داراى دو مبنا است که در قرآن کریم بر آن دو تأکید فراوان رفته است. این دو مبنى عبارتند از:

1. هستى شناختى. (Ontological)

2. معرفت شناختى. (Epistemological)

هستى شناسى حق و حقیقت در مکتب قرآن و اسلام ما را به سوى حقهاى بسیار و گوناگون راهنمایى مى کند; زیرا در آن جا سخن از حقهاى بسیار و گوناگون رفته است مانند:

(ویعلمون انّ الله هو الحق المبین.)30

و بدانند که خداوند به راستى خداى بر حق و پیدا و آشکار است.

(یوم یسمعون الصیحة بالحق ذلک یوم الخروج.)31

روزى که خلق آن صیحه را به حق بشنوند آن روز هنگام خارج شدن از گورهاست.

( 195 )

(کیف یهدى الله قوماً کفروا بعد ایمانهم و شهدوا انّ الرسول حق.)32

چگونه خداوند قومى را به راه آورد که پس از ایمان کافر شدند و پس از آن که گواهى به حق بودن رسول داده بودند.

(ما خلق الله السموات والارض و ما بینهما الا بالحق.)33

خدا آسمانها و زمین و هر چه در بین آنهاست همه را جز به حق نیافریده است.

(انّ کثیراً من الاحبار و الرهبان لیأکلون اموال النّاس بالباطل.)34

بسیارى از دانشمندان جهودان و ترسایان مالهاى مردم را به ناروایى و نابایستى مى خورند.

(وحبط صنعوا فیها وباطلٌ ما کانوا یعملون.)35

کردار آنان در دنیا تباه مى گردد و آنچه از کارها که کرده اند باطل و نیست مى شود.

در دو کریمه اخیر شیوه و روش تولید درآمد گسترش معیشت دنیوى را که شمارى پیش گرفته بودند باطل مى داند و به طور طبیعى روش آبادانى و توسعه حیات دنیوى را که ثبات و پیامدهاى منطقى کاربردى و دینى دارد حق مى داند.

برآیند معرفت شناسى مورد توجه قرآن نیز گوناگونى و بسیارى حق است. چون در قرآن کریم روشهاى گوناگون و اسباب بسیار جهت شناخت و معرفت آمده است که لازمه آن پذیرش حقهاى بسیار و گوناگون است.

روش حسى ـ تجربى که براى کاوش و شناخت استفاده مى گردد به طور طبیعى حقیقتها و واقعیتهاى در خور حس و آشکار را ثابت مى کند.

روش قیاس استنتاجى و استدلال برهانى پدیده هاى عقلى را تبیین و مفروض مى گیرد. راه شهود و دریافت درونى نیز حقایق از سنخ خود را ثابت مى کند.

در یک مکتب منطقى به نظر نمى آید که از سویى روشهاى گوناگون معرفت را به کار بگیرد و کسان را براى فهمیدن و به کار بستن آنها برانگیزد و از سویى به حقیقتها و

( 196 )

واقعیتهاى گوناگون و بسیار اعتراف نکند.

درقرآن به بهره گیرى و تولید روشهاى گوناگون معرفت و معیشت تأکید فراوان رفته است. به طور طبیعى دستاورد به کار بستن و بهره بردارى از این روشها که همان حقیقتها و واقعیتهاى گوناگون در حوزه هاى گوناگون زیستى هستند پذیرفته و خوشایند است.

البته این به معناى پذیرش تمام نتیجه هاى به دست آمده نیست هر چند پذیرش واقعیتها و حقیقتهاى گوناگون است. در غیر آن مى باید ورود تناقض و پارادوکس را در قرآن پذیرفت و حال آن که دامن قرآن برابر نص روشن قرآن از چنین کژى و تناقض تباینى پاک و پالوده است.

از این روى قرآن در کنار روشهاى حسى ـ تجربى عقلى و شهودى به حقیقتهایى از سنخ هر کدام اعتراف دارد.

(ولو نشاءُ لأرینکم فلعرفتهم بسیمهم و لتعرفنّهم فى لحن القول والله یعلم اعملکم.)36

اگر مى خواستیم سیماى ایشان را به تو مى نمایاندیم. و هر آینه آنان در آساى سخن شان خواهى شناخت و خداوند کردارهاى شما را مى داند.

در این کریمه از راه پدیده هاى فیزیکى که در چهره انسانهاى منافق پدیدار مى شوند و نیز از راه فرایند گفتار به شخصیت آنها معرفت و راه مى یابد.

(للفقراء الذین احصروا فى سبیل الله لایستطیعون ضرباً فى الارض تحسبُهُم اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیماهم.)37

زکات و صدقه براى نیازمندان است که از جان و مال و فرزندان خود در راه خدا بازداشته و مانده اند و توانایى بازرگانى و روزى جستن از رفتن به مسافرت ندارند و نادانان گمان برند که ایشان بى نیازند از آن که از مردم چیزى نخواهند و عفت آبرو نگاه دارند. اگر در ایشان نگرى به سیما آنان را شناسى.

( 197 )

در این کریمه نشان داده شده که چگونه به فقر که یک پدیده فیزیکى است از راه دگرگونى کیفى و کمى فیزیکى که درچهره شخص و حتى جامعه فقیر نمایان است پى برده مى شود.

(افلم ینظروا الى السّماء فوقهم کیف بنینها وزیّنها ومالها من فروج.)38

آیا به آسمان نمى نگرند بالاى سرشان که چگونه ما آن را ساختیم و نگارش دادیم که هیچ عیب و شکافى در آن نیست؟

نکته هایى که از این کریمه به دست مى آیند عبارتند از:

1. بایستگى نظرکردن به گیتى و چگونگى آفرینش و کارکرد آن.

2. نظر کردن تماشاى سطحى نیست بلکه بسیارى از روشهاى معرفتى (فلسفى هنرى علمى تکنیکى و…) را دربر مى گیرد. و این روشها ناگزیر داده هایى را پیرامون گیتى تولید مى کنند.

3. بیش ترین مطلوب در آیه کریمه کشف و معرفت به چگونگى آفرینش و کارکرد سازه هاى نظام گیتى است. و تنها روشى که از پى این مهم به خوبى بر مى آید روش علمى به معناى امروزى آن است. و این روش تا اکنون دستاوردها قانونها دیدگاه ها و درمجموع حقیقتهاى گوناگون و بسیارى را درراستاى سازوکار آفرینش و کارکرد ستارگان سیارگان و گیتى ارائه کرده است.

(أفلم یسیروا فى الارض فتکون لهم قلوبٌ یعقلون بها او آذانٌ یسمعون بها….)39

آیا آنان در زمین سیر و سیاحت نکردند تا دلهایى داشته باشند که با آن هوشیارى دریابند و یا گوشهایى که سخنان راست و درست بشنوند.

نتیجه هایى که از این آیه مى توان گرفت:

1. رفتار مناسبات و نظامهاى اقتصادى سیاسى فرهنگى و اجتماعى برآمده از آن مناسبات که در طول حیات اجتماعى بشر به وجود آمده اند مى باید به عنوان منبع

( 198 )

معرفتى پژوهیده شوند.

2. دست کم دو روش مهم دراین پژوهش لازم است:

1. روش عقلى.

2. روش تجربى ـ حسى.

3. این دو روش در جریان کاوش به دسته اى از حقیقتهاى گوناگون در حوزه یادشده دست مى یابند. و مهم ترین دلیل مطلب کشف و تولید قانونها و قاعده هاى گونه گون حاکم بر سیرتحولى (تکاملى ـ تنزلى) حیات و تاریخ جامعه هاى بشرى و نیز فرآورده هاى فرهنگى و تمدّنى آنهاست که نمى توان همه را باطل دانست.

از آنچه تا اکنون گفته آمد این نکته روشن شد که جامعه اسلامى جامعه چند صدایى و چند روشى است نه تک صدایى و تک روشى. این واقعیت در رفتار و گفتار پیشوایان دین تبلور کامل دارد. چنانکه اسوه دانش و ارزش على(ع) مى فرماید:

(فلا تکلّمونى بما تکلّم به الجبابرة ولاتتحفظوا فیّ بما یتحفظ به عند اهل البادره و لاتخالطونى بالمصانعه.)40

به این ترتیب هر قدر جامعه انسانى تکامل بیابد به همان اندازه به سوى جامعه انسانى اسلامى نزدیکى پیدا کرده و کارآمدى تمدّن اصیل اسلامى نمایان تر مى گردد.

ذکر این نکته را لازم مى بینم که نه نتیجه و نه مطلوب از بسیارى و گوناگونى حق و حقیقت براساس دو مبناى یاد شده پذیرش نسبى گرایى و نسبیت مطلق نیست.

دراین محور سخن ناگفته بسیاراست که در مجالى دیگر باید بدان پرداخت.

سوم: بسیج نیرو: بسیج نیرو به فرایند شناخت پرورش و بهره گیرى بهینه از گنجاییها توانمندیها و نیروهاى (انسانى و غیر انسانى) گفته مى شود. به طور طبیعى به حقیقت پیوستن این امور تابعى است از یک سلسله دگرگونیهاى دیگر مانند شرایط اقتصادى علمى روحی…. از این روى در جامعه هاى گوناگون و نیز در مرحله هاى گوناگون از سیر تکاملى حیات بشرى عناصر و سازوکارهاى ویژه اى لازم

( 199 )

است که توجه به این ویژگى خود از نکته هاى بس ارزشمند در بسیج نیرو به شمار مى آید.

در عصر اطلاعات ـ ارتباطات عنصر سوم از عناصر کلیدى شناخته شده است. ودلیل آن در روباتیزه و اتومانیزه شدن امور پیدایش نوینى از صورت بندیهاى اقتصادى اجتماعى فرهنگى مدیریتی… که برآیند دگرگونیهاى ساختارى و زیربناى جامعه است که پیامد آن جایگزینى و تولد عناصر عوامل ولایه هاى اجتماعى است مانند دگرگون شدن جایگاه سیاستمداران سرمایه داران به مدیران تکنسینها و دانشمندان تبدیل دانش (علم اطلاعات فنّآورى) به ابزار تولید و زیربناى جامعه. بر همین اساس شتاب و اندازه تولید کالاهاى فرهنگى اقتصادى سیاسى علمى و فنى بالا گوناگون و افزون پذیر است و روشها دگرگون شونده و تجدیدپذیر و اندیشه ها گوناگون هستند.

ناگزیر سامان دهى و بهره گیرى بهینه از این همه نیروها و گنجاییهاى نوشونده و دگرگون پذیر کارى است دشوار و در ضمن حیاتى و لازم.

تمدّن اسلامى در چنین عصرى درصورتى در مقام اجرا و سامان دهى کارآمد مى تواند بود که در بسیج نیرو به معناى یاد شده کامیاب باشد. این کامیابى مرهون کارکردها و از جمله سازوکار زیر است:

1. شتاب و هماوردى: از شاخصه عصر نوین است و از شاخصه هاى شتاب و هماوردى دانش و فن محورى آنهاست. تمدّن اسلامى براى آن که بتواند در این هماوردى شرکت بجوید و کامکار بشود مى باید بنیاد هماوردى سازنده را در قلمرو تحت پوشش خود زنده و پویا نگهدارد.

نیکویى هماوردى این است که نخست شرکت آور است.

دو دیگر انرژیهاى نهفته و توانشهاى در سطح گسترده تبدیل به انرژى جنبشى ـ حرکتى و گرماى و نیز عاملها مى گردند. و پیامد طبیعى این فرایند توسعه همه جانبه و برآورده شدن نیازهاست و این مصداق روشنى از بسیج نیرو است.

( 200 )

در اسلام در کنار این که اصل هماوردى و سابقه مشروع است دو ویژگى آن; یعنى منطقى و سازنده بودن و دیگر سرعت در اوج خوشایندى قرار دارند به گونه اى که بدون این دو هماوردى پدیده زشت و ویران گر بیش نخواهد بود. به همین جهت در قرآن هر جا که صحبت از هماوردى رفته است آن دو ویژگى آن را همراهى مى کنند.

(ولکلّ وجهة هو مُوَلّیها فاستبقوا الخیرات.)41

پیشى گرفتن در امر خیر که در کریمه یاد شده ذکر و دستورش رفته است و نیز ممنوع بودن به کاربردن واژگان زشت در برخورد با کافران در شریفه مبارکه:

(ولا تسبوا الذین یَدعونَ من دون الله فیسبُّوا الله عدواً بغیر علم.)42

کسانى را که جز خدا مى پرستند دشنام ندهید تا ایشان خدا را از روى دشمنى بدون دانش و معرفت دشنام دهند.

و نیز باز بودن فرایند گفت وگو که لازمه آن ارائه اندیشه ها و روشهاى مخالف و موافق و سپس گزینش اندیشه برهانى است در کریمه:

(فبشّر عباد الّذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه.)43

آن بندگان کسانى هستند که سخن مى شنوند و بهترین آن را پیروى مى کنند.

همه حکایت از انسانى منطقى و سازنده بودن هماوردى دارند. پسوندهایى که به معناى واقعى کلمه در عینیت عصر اطلاعات ـ ارتباطات ناپیدا و یا لاغر و غریب اند.

و همچنین کریمه هاى:

(وسارعوا الى مغفرة من ربّکم.)44

(اولئک یُسارعون فى الخیرات.)45

سرعت را براى هدایت هماوردى مناسب جریان زمان مى داند.

به این ترتیب هماوردى شتابنده سازنده سرچشمه اسلامى دارد که براى حرکت پیش رونده عصر اطلاعات نیاز حیاتى محسوب مى شود.

( 201 )

2. توازن: مراد این است که سازوکار حیات بشرى به گونه هماهنگ و برابر تولید رشد و توسعه بىآبد. به طور طبیعى پس از پیدایش توازن در عناصر و عوامل حیاتى تعادل به وجود مى آید که خود پیش زمینه صلح پایدار و امنیت فراگیر است و تا زمانى که این تعادل پدید نیاید امنیت فراگیر و توسعه انسانى که مستلزم استفاده و پرورش بهینه تمام گنجاییها و نیروهاست به حقیقت نخواهد پیوست. بنابراین موزون سازى به مانند مهم ترین سازوکار کارآمدى تمدّن اسلامى و یاهر تمدّن دیگر از جایگاه والایى برخوردار است; امّا متأسفانه هم تمدّن فعلى اسلامى و هم تمدّن غربى در این بخش آسیب پذیراند.

دلیلهاى علمى ـ منطقى و تاریخى تأیید و ثابت کننده این معناست که رشد ناموزون از میزان کارآمدى مى کاهد بویژه در شرایطى که مجموعه تلاشهاى فکرى فنى و حتى اعتقادى و دینى به صورت سیستمى انجام بپذیرد مانند عصراطلاعات ـ ارتباطات. در این وضعیت از آن جهت که میان تمام مراتب اجزاء و عوامل سیستم پیوند کارکردى و حیاتى وجود دارد و بازدهى و بقاى سیستم در گرو عملکرد متعادل تکمیل کننده و هماهنگ اجزاى آن است و فساد یک جزء و عنصر تمام سیستم را از کار مى اندازد. به طور طبیعى کارآمدى مرهون عملکرد سیستماتیک است و سیستم تنها باهماهنگى اجزاء زنده و پویاست. به این ترتیب کارآمدى سخت نیازمند موزون بودن است.

امّا تجربه تاریخى نیز گواه این مدعاست. تمدّن صنعتى در بدنه مادى و کارهاى تولیدى رشد خوبى داشت ولى در بُعدِ کارهاى خدماتى و معنوى به معناى فراگیر رشد ناخوشایند داشت. درست همین موزون نبودن سنگ بناى تمدّن فراصنعتى با فرهنگ فرامدرن گردید و امروزه تمدّن فراصنعتى به سوى این موزون سازى مى خواهد حرکت داشته باشد و از دستآوردهاى آن کلیت و تمامیت زدایى از علم است.

در اسلام دستورهاى راهبردى ارزنده اى وجود دارد که در صورت عمل به آنها و عینیت بخشى آنها در جسم و روح جامعه از رشد ناموزون تمدّن اسلامى جلوگیرى مى شود.

( 202 )

خداوند متعال مى فرماید:

(وابتغ فیما آتیک الله الدار الآخرة ولاتنس نصیبک من الدنیا واحسن کما احسن الله الیک ولاتبغ الفساد فى الارض.)46

و در شریفه دیگر آمده است:

(قُل مَن حرّم زینت الله التى اخرج لعباده والطیّبات من الرزق.)47

ابوالبخترى از پیامبر اکرم(ص) نقل مى کند: حضرت رسول(ص) چنین دعا فرمود:

(اللهم بارک لنا فى الخبز فانّه لولا الخبز ماصلّینا ولاصمنا ولا ادّینا فرائض ربّنا.)48

وباز هم از رسول گرامى اسلام نقل شده است که فرمود:

(لو قامت القیامه وفى ید احدکم فیلةً (صغار النخل) فان استطاع ان لایقوم حتى یغرسها فلیفعل.)49

اگر قیامت برپا شود و در دست یکى از شما نهال نخلى باشد اگر بتواند براى قیامت بر نخیزد تا آن نهال را بکارد این کار را انجام بدهد.

امیرالمؤمنین على(ع) مى فرماید:

(اعمل لدنیاک کانّک تعیش ابداً واعمل لآخرتک کانّک تموت غداً.)50

امام باقر(ع) مى فرماید:

(انّى لابغض الرجل ان یکون کسلانا عن امر دنیاه و من کسل عن امر دنیاه فهو عن امر آخرته اکسل.)51

من دشمن مى دارم مردى را که در امر زندگى دنیوى افسرده و کسل باشد و هر کس در زندگى دنیوى کسالت داشته باشد در امور اخروى کسل تر است.

چند نکته خیلى حساس و اساسى نتیجه آیات و روایات یاد شده است:

1. پویش و حرکت بنیاد حیات است.

( 203 )

2. سیر پویش و حرکتِ هدف مند و نظام مند از دنیا تا آخرت است.

3. آخرت آباد تنها در سایه دنیاى آباد و پُر پویش به دست مى آید.

4. دنیاى آباد در گرو توسعه انسانى و تکامل و پیشرفت سیاسى حقوقى اقتصادى فرهنگى بهداشتى خدماتى علمى فنى دینى و اخلاقى جامعه بشرى است.

به این ترتیب توسعه و رشد موزون سازه هاى حیات بشرى اساس کارآمدى تمدّن اسلامى و از مهم ترین وظیفه هاى آن است و با توجه به زمینه هاى آشکار جامعه هاى اسلامى و عصر اطلاعات و ارتباطات توسعه و رشد هماهنگ در محورهاى زیر براى تولید و تواناسازى کارآمدى تمدّن اسلامى لازم به نظر مى آید:

الف. در کشورهاى اسلامى سرمایه گذارى و تواناسازى دو بخش حیاتى است:

1. پدیدآورى و گسترش زیرساختهاى سازگار (دانش مدیریت امکانات شرایط روانى ـ اعتقادى) براى تولید و افزایش کمى و توان کیفى سخت افزار.

2. تنوع نرم افزار فرهنگى همراه با عرضه بهنگام و افزایش شایستگیهاى عرضه در الگوها و هنرهاى مختلف.

امروزه رابطه نرم افزار و سخت افزار چنان پیچیده و گره خورده که یکى بدون دیگرى کارایى ندارد. به همین جهت هرگاه تمدّنى از جهت نرم افزار فرهنگى قوى و قدرت مند باشد و در برابر در حوزه سخت افزار در نهایت سستى و رخوت فرو رفته باشد در جامعه انفورماتیک و روباتیزه و اتوماتیزه شده امروزین عرضه و دفاع ناپذیر مى نماید. حالت پس رانى و اثرپذیرى بیش تر کشورهاى اسلامى در برابر فرهنگ تهاجمى غرب برآمده و برساخته از رخوت و سستى است. به عنوان مثال آسوشیتدپرس که یک مرکز واحد خبرى در آمریکا است توان و گنجایى پخش و ارسال نود هزار کلمه را درروز به کشورهاى آسیایى دارد و هر روزه این کار را انجام مى دهد; امّا متأسفانه تمام کشورهاى آسیایى نوزده هزار کلمه در روز به آمریکا مخابره مى کنند. و به همین تناسب و حتى بیش تر ناسانى در ارسال پیامهاى تصویرى وجود دارد.

ب. پدیدآوردن پیوندها و سازواریهاى هماهنگ بین حق کسب و پیوند اطلاعات ـ

( 204 )

ارتباطات با حق تولید پخش و نشر هر کدام از مجارى گوناگون. به دیگر سخن برآوردن و زمینه سازى حقوقى قانونى و ساختارى این روند از راه برپایى سیستمى که تمامى افراد جامعه بشرى در سایه یک نظام حقوقى همان گونه که حق دستیابى به اطلاعات و حق پیوند با یکدیگر را دارند حق دست یازى به منابع سیستمهاى اطلاعاتى ـ ارتباطاتى (شبکه هاى تلویزیون کامپیوتر اینترنت ماهواره مطبوعات تریبونها و دانشگاهها مساجد…) جهت تولید و نشر پیامهاى گوناگون را نیز داشته باشند. در غیر آن استبداد فکرى و روشى که مادر استعمار و واپس گرایى فردى ـ اجتماعى در عرصه هاى فرهنگى سیاسى اقتصادى معرفتى دینی… در زاویه هاى ریز و درشت پدید مى آید و صلح امنیت عمومى عدالت اجتماعى و توسعه انسانى که بنیاد تکامل بشر بشمارند و از مهم ترین هدفهاى ادیان توحیدى هستند وجود خارجى در عرصه جهانى نمى یابند از این روى تمدّن اسلامى در مقام اجرا مى باید معادله یاد شده را سرپا نگهدارد تا باشد که بشریت صلح عدالت توسعه انسانى و امنیت جهانى را تجربه کند. بویژه این راهبرد در منطق متن تأیید شده است. خداوند متعال مى فرماید:

(و اذ اخذ اللّه میثاق الذین اُوتُوا الکتب لَتُبَیّننّه للنّاس ولاتکتمونه.)52

خداوند از کسانى که به آنها کتاب داده شد پیمان گرفت تمام پیام آن را به روشنى براى همه جهانیان بیان کند.

و على(ع) فرموده:

(ما اخذ اللّه على اهل الجهل ان یتعلّموا حتّى اخذ على اهل العلم ان یعلّموا.)53

خدا بر عهده نادانان ننهاد که دانش آموزند تا بر عهده دانایان نهاد که به آنان بیاموزند.

ج. توسعه و تولید تکنولوژى الکترونیک و تکنولوژى فضایى در عصر اطلاعات پیوند و دادوستد انسانها را بیش تر در قالبها و سازوکارهاى صوتى تصویرى و علامتى گنجانیده و صورت مى دهد. و در برابر روند پیوستگى و دادوستد عریان و رو در روى

( 205 )

سیر نزولى گرفته است. ادامه این جریان سبب کم رنگ شدن دادوستد آشکار خواهد شد که آثار ویران گر در زمینه هاى آموزش اخلاق مسائل مهرورزانه مسؤولیت اجتماعى و… پدید مى آورد. از این روى دانشمندان علوم ارتباطات انسان شناسان و روان شناسان و جامعه شناسان اجتماعى هر چند پیوندها و دادوستدهاى صوتى تصویرى را مفید و کارآمد مى یابند لیکن بر این باورند که چنین دادوستدى پیامدهاى سازنده پیوستگیها و دادوستدهاى رو در رو را بویژه در حوزه هاى اجتماعى ندارد. بنابراین نگهدارى و گسترش دادوستدهاى رو در روییهاى آشکارا در کنار دادوستدها رمزى ـ تصویرى حیاتى و کامل کننده مى دانند.

به این ترتیب تولید و حفظ هماهنگى میان دو گونه دادوستد و پیوند یاد شده به وسیله تمدّن اسلامى افقهاى بس روشن و بلندى را فرا روى اسلام در این عصر مى گشاید. و اسلام از راه پاره اى از آداب سنتها و دستورهاى اجتماعى ـ خانوادگى شعائر و مراسم دینى که کارکرد و پیام اجتماعى ـ سیاسى دارند و بیش تر در فرایند دادوستد و پیوندها و پیوستگیهاى آشکار و رو در روى به حقیقت مى پیوندند مانند: نماز جمعه اعیاد نماز جماعت حج و… مى تواند به چنین هماهنگى وجود خارجى بخشد.

( 206 )

3. عرضه پیام بنیادین و کاربردى.

علوم اجتماعى فلاسفه عالمان دین استراتیژیستهاى روابط و سیاست بین المللى بر این باورند که آینده جهان در گرو شکل بندى رابطه ها و پیوستگیهاى تمدّنهاى بزرگ است هر چند در جهت رابطه ها و پیوستگیها همسویى ندارند. چون شمار درخورى از آنان بر این باورند که تمدّنها در آینده روابط پُر برخورد و تنش آلود خواهند داشت. و جمعى دیگر با خوشبینى حُسن روابط را میان آنها مى بیند. ولى هر دو دسته همداستانند که صلح عدالت حقوق انسانى و امنیت جهانى تنها برایند همکارى آنها خواهد بود.

هانتینگتون مى گوید:

(برخورد تمدّنها بزرگترین خطرى است که صلح جهانى را تهدید مى کند و نظم جهانى مبتنى بر تمدّنها مطمئن ترین راه مقابله با جنگ جهانى است.)54

از یک سوى تمدّنهایى که آینده جهان در گرو شکل پیوستگى و دادوستد آنهاست هشت یا نُه تمدّن بزرگ بیش تر نیستند; و از دیگر سوى (دین) در بیش تر تمدّنهاى موجود رکن رکین آنها را مى سازد; بویژه اسلام که بنیاد و شالوده تمدّن اسلامى است. در نتیجه مى توان گفت ادیان در سازوکار شکل گیرى اقتصادى فرهنگى سیاسى اجتماعى علمی… آینده جهان سهم بزرگى خواهند داشت. و به طور طبیعى در این عصر پُرتوقع پُرباور پُر روش لبریز از گوناگویى پُر از اندیشه ساخته شده از دادوستد و هماوردى و کوشش براى برترى جستن دگرگونى پذیر نوشونده و شتابنده و در ضمن چالش پرور دینى مى تواند به مانند نیروى انگیزاننده عمل بکند و از تمامى گنجایى و توانشها جهت رسیدن به هدف بهره بهینه بگیرد که پیام آموزه ها و دستوراتش در جهت توسعه انسانى آزادى نفى استبداد و استعمار انسانى زدودن سنگوارگى انحصار و بُت سازى تولید سیستم باز جمعى و بالابرنده و در فرجام وحدت پذیرى و توحید پرستى باشد. چون این امور پذیرش و کاربرد هر

( 207 )

زمانى هر مکانى هر فرهنگى و عام دارد که خوشبختانه در پیام اسلام همه جمع اند:

(قل یا أهل الکتب تعالوا الى کلمةٍ سواءٍ بیننا و بینکم الاّ نعبد الاّ اللّه ولانشرک به شیئاً ولایتّخذ بعضنا بعضا ارباباً من دون اللّه فان تولّوا فقولوا اشهدوا بأنّا مسلمون.)55

4. مدیریت برنامه ریزى سازواره اى (System Approach)

 

چنانکه گفته شد در عصر اطلاعات ـ ارتباطات گذشته از آن که حیات بشرى در سرتاسر کره خاکى پیوند و گره ناگسستنى خورده است سازه هاى حیات بشرى و نیز روش پایندگى و ماندگارى آن بسیار گوناگون و گسترده شده است و دیگر حیات بر یک پاشنه و محور نخواهد چرخید; از این روى مدیریت و انسجام بخشى به آن سازه ها نه تنها در سطح یک کشور بلکه در سطح جهانى اهمیت حیاتى دارد.

ییک کشور هر چند سازه هاى حیاتى خویش را خوب سامان بدهد; امّا در سطح بین المللى آن سازه ها سامان دهى نگردیده باشد باز هم مدیریت یاد شده در سطح همان کشور نیز پاسخ مطلوب نمى دهد.

بنابراین روشهاى مدیریتى رفتارى ادارى Adminisrative دیوانسالارى Bureacracy روز مره اى و کارچاق کن و حتى اقتضائى Contingency Approch که بیش تر در قلمروهاى محدود چون شرکتهاى اقتصادى و غیره کاربرد دارند از پس این مهم بر نمى آیند. به طور طبیعى مى باید روش مدیریتى را برگزید که در بسیج نیرو در چنین عصرى آن هم در سطح بین المللى کارآمد باشد.

شایسته ترین روش مدیریت در این عصر مدیریت برنامه ریز سازواره اى یا نظام گراست که به صورت یک سیستم باز و ابر رشته اى عمل مى کند. با این روش گذشته از این که به خوبى مى توان هماوردى و تلاش براى برترى هماهنگى و برابرسازى پیام را تولید کرد. مهم تر از آن پدیدآوردن هماهنگى و به هم بافتگى و نیز استمرار استوارسازى و پابرجا کردن هماوردى سازنده تعادل و موزون سازى و

( 208 )

کاربردى شدن و اجراپذیرى آن را با قوت نگهدارى و پایندانى و انجام پذیر گردانید.

مهم ترین بخشهاى این سازوکار مدیریتى به شرح زیر است:

1. درونداد: مرحله آغاز مدیریت است که تمامى داده هاى معرفتى فنى روشى ارزشی… وارد سیستم یا سازواره مى گردند. و فضایى براى هماوردى و برترى جویى سازنده و مشارکت همه سازواره هاى حیاتى فراهم مى شود نظیر سرمایه مواد خام تخصص فن آورى نیروى کار فرهنگهاى گوناگون و….

2. فرایند: مرحله عملیاتى است که در درون سیستم روى دروندادها جهت پدیدآوردن حرکت به سوى هدف انجام مى پذیرد. درست در همین برهه هماهنگى میان بخشهاى گوناگون: (فرهنگ دین دنیا سیاست معیشت خدمات بهداشت علم فن آورى آداب و اخلاق) زاده مى شوند.

3. برونداد: مرحله اى است که سیستم چیزهایى را به پیرامون خویش مى فرستد و فرایند استمرار استقرار استوارسازى هماوردى موزون سازى و تعادل و نیز برابر سازى پیام آغاز و دنبال مى گردد.

4. بازخورد: مرحله کنترل مراحل و بازبینى میزان نزدیکى و دورى دستاوردهاى سازوکارهاى موجود در این روش مدیریتى با هدفها و مبانى از پیش تعیین شده است. و به این ترتیب نقدپذیرى همیشگى به طور طبیعى و در نتیجه تکامل پذیرى این روش مدیریّتى آغاز و پایندان مى گردد.

به طور طبیعى این روش مدیریّتى در بسیج نیرو در معناى نام برده بسیار موفق خواهد بود که نتیجه قهرى آن کارآمدى تمدّنى است که به این روش توجه کند.

بنابراین از آنچه از آغاز نوشتار تا اکنون گفته آمد مى توان نتیجه گرفت که: تمدّن اسلامى نظر به مبانى بنیادینش در پرورش عناصر و سازوکارهاى اصلى کارآمدى با شاخ و برگهاى بیان شده آن فوق العاده توانمند و مستعد است.

به امید آن روزى که تمدّن اسلامى جامعه پیشرفته مرفه دین مدار خداجو انسان دوست و آرامى را براى بشریت فراهم آورد.

( 209 )
 

پى نوشت ها:

1. سوره انبیاء آیه 62.
  2. سوره انبیاء آیه 63.
  3. برخورد تمدّنها و بازسازى نظم جهانى ساموئل.پى.هانتینگتون ترجمه: محمد على حمید رفیعى61/.
  4. همان61/ ـ 62.
  5. همان.
  6. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه محمد تقى جعفرى ج159/5 ـ 166.
  7. جنگ و پاد جنگ الوین وهیدى تافلر ترجمه: مهدى بشارت50/.
  8. متفکران اسلام بارون کارادو وو ترجمه: احمد آرام121/.
  9. فرهنگ اسلام در اروپا دکتر زیگریدهونکه مرتضى رهبانى280/.
  10. سوره علق آیه 1 ـ 5.
  11. سوره اسرى آیه 106.
  12. سوره شورى آیه 15.
  13. سوره بقره آیه 256.
  14. تفسیر المیزان سید محمد حسین طباطبایى ترجمه محمد رضا صالحى کرمانى279/.
  15. سوره انبیا آیه 107.
  16. سوره آل عمران آیه64.
  17. سوره زمر آیه 9.
  18. سوره مجادله آیه 11.
  19. سوره بقره آیه 44.
  20. سوره بقره آیه 164.
 
 
 
 
( 210 )
21. سوره حج آیه 46. 22. پژوهش و سنجش شماره8 صص26 ـ 27 سال 1375 مقاله: فرهنگ توسعه و ارتباطات جمعى دکتر على اسدى.
  23. غررالحکم ج243/2 شماره 1540.
  24. مستدرک نهج البلاغه 178/.
  25. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج331/20.
  26. نهج البلاغه حکمت 390.
  27. دستور معالم الحکم16/.
  28. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج341/2.
  29. سوره لقمان آیه 30.
  30. سوره نور آیه 25.
  31. سوره ق آیه 42.
  32. سوره آل عمران آیه 86.
  33. سوره روم آیه 8.
  34. سوره توبه آیه 34.
  35. سوره هود آیه 16.
  36. سوره محمد آیه 30.
  37. سوره بقره آیه 273.
  38. سوره ق آیه 6.
  39. سوره حج آیه 46.
  40. نهج البلاغه خطبه 214.
  41. سوره بقره آیه 148.
 
 
 
 
( 211 )
42. سوره انعام آیه 108. 43. سوره زمر آیه 18.
  44. سوره آل عمران آیه 133.
  45. سوره مؤمنون آیه 61.
  46. سوره قصص آیه 77.
  47. سوره اعراف آیه32.
  48. الفروع من الکافى ج73/5.
  49. البرکة فى فضل السعى والحرکة الوصابى الجشى 16.
  50.
  51. الفروع من الکافى ج85/5.
  52. سوره آل عمران آیه 187.
  53. نهج البلاغه کلمات قصار 478.
  54. برخورد تمدّن ها و بازسازى نظم جهانى ساموئل.پى.هانتینگتون ترجمه: محمد على حمید رفیعى  516.
  55. سوره آل عمران آیه 64