پاسداشت صحیفه حوزویان (2)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


سیر اندیشه اصلاحِ حوزه هاى علوم دینى
حوزه هاى علمیّه به برکت فرهنگ گرانمایه و پربار اسلامى چهره هاى فکرى و انسانى درخشانى به جهان هدیه کرده است.

اسلام در همه ابعاد به گوناگونى نیازهاى انسان منادیان و رهبرانى بزرگ پرورید درختانى بلند و بارآور که هر کدام در روزگار خود به برگ و بار نشستند و راهیان این خاکستان در سایه آنان آرمیدند و از بار فکرى و معنوى آنان سود جستند و ره یافتند.

به گاهى که فشار مستبدان روزگار اندیشه ورى را عقیم کرد و جهالت و حماقت را ارزش از جان مایه نهادند و با خون خویش چراغ هدایت و راهنماى بشر شدند.

در سده اخیر که ابزار نامرئى و مرئى تهاجم فرهنگى بنیاد دین را لرزان کرد و مى رفت که سمّ سکوت خودى و هجوم بیگانه بوستان دین را بخشکاند و با وارونه سازى فرهنگ دینى دیگر رنگ و بویى از معارف ناب محمّدى(ص) در فضاى فرهنگ شهر اسلام نماند ناگهان سرو آزادى قامت بر مى افراشت چشمِ دوست و دشمن را خیره مى کرد گلبوته هاى ضعیف را نیرومند نهالهاى زرد و لرزان را استوار و هزاران دانه پر استعداد و پراکنده جوامع اسلامى را جنبش و شادابى مى بخشید.

آنان در این جوامع خواب زده صداى بیدارى دَرْ دادند و فریاد (اَنْ تقوموا لله مثنى وفرادى) را بر سر حوزه ها فریاد کردند و براى اصلاحِ امور امّت اسلامى و دفاع از ارزشها و مرزهاى عقیدتى حوزویان را به خانه تکانى و سامان دادن به حوزه ها فرا خواندند. و اى چه بسا خود توفیق پیرایش بخشى از این خانه بزرگ را یافتند.

آنان نه تنها با سخن و اندیشه خویش که با دغدغه و نگرانى و با سیرت و رفتار خود تحول
را صلا در دادند و زمینه آن را براى آیندگان فراهم ساختند.

آنان حتى با وجود خویش تحوّل حوزه ها و بایستگى افکندن طرحى نو را نمایاندند; چه دردى که آنان از آن حکایت مى کردند حوزویان عصرشان بر نمى تابیدند و راهى که آنان پیشه کردند رسمى دیگر را در حوزه ها مى طلبید و مى آفرید.

مصلحى که دست پرورده حوزه است اصلاح جامعه صنفى او شاه کلید توفیق و شتاب اصلاح گرى اوست; زیرا یک دست یک جمع مى شود و یارى خدا را در تغییر سرنوشت امت اسلامى رقم مى زند و چونان انقلاب بزرگ اسلامى یک صدایى و یک دست شدن روحانیان معجزه قرن را قلم مى زند. انقلابى که بیش از همه رسالت روحانیان را دشوار کرد و دشمنان را نسبت به آنان حسّاس.

انقلاب طرحى نو در جهان افکند اسلام را با تمام قوا سینه به سینه استکبار جهانى با همه توانش قرارداد. جلودار این ستیز روحانیان بیدارند و باید حوزه ها این جلودارى را براى همیشه حفظ کنند. اگر حوزویان همه توان و نیروى خویش را بسیج نکنند خون ندهند و خون دل نخورند در مصاف دشمنان لگدکوب خواهند شد.

امروز فرمان (واعدّوا لهم ماستطعتم مِنْ قوّة) به دوش حوزویان بیش از هر زمان دیگر سنگینى مى کند.

خامى است که بپنداریم بابى تفاوتى ما دشمن زخم خورده دست از ستیز با ما برخواهد داشت.

این توانایى بدون به کارگیرى همه استعدادها و بهره ورى از همه لحظه ها و فرصتها امکان پذیر نیست. باید طرحى نوافکند طرحى که تلاش حوزویان را شتاب دهد مسؤولیت و وظیفه بانى را در صدر قرار دهد و درد و سوز دفاع از دین و با بیان و ابلاغ تعالیم ناب وحى را در جان همه اقشار حوزه شعله ور گرداند.

این بایستگى است که خلف صالح امام راحل مقام معظّم رهبرى را وادار به فریاد مى کند و از سر درد و سوز مراجع مدرّسان عالمان فاضلان و همه عناصر حوزه را به تحوّل و بالنده سازى فرا مى خواند و به همه گروههاى فکرى حوزه اندیشیدن و تلاش براى چگونگى
تحوّل حوزه را سفارش مى کند.

در این برهه بیدارى و خواب حوزه ها چگونگى برخورد و بهره ورى از لحظه ها و فرصتها حسّاس و سرنوشت ساز است.

حسّاس از آن جهت که ماندگارى این انقلاب به تپش و تلاش حوزویان بسته است و شکست آن به در هم شکستن و بى تفاوت کردن حوزه ها. به فرموده امام راحل:

(اگر این بار انقلاب اسلامى شکست بخورد براى سالیان دراز سخن از رهبرى دینى جامعه دینى سیاست دینى و بسیارى از معارف زندگى ساز و جامعه پرداز قرآن رنگ خواهد باخت.)

با این تلقى مجلّه حوزه در آغاز سیزدهمین سال انتشار با همه گفته هایى که در بهسازى حوزه ها عرضه داشته است باز هم از پاسداشت (صحیفه حوزویان) بررسى بهره گیرى وپیاده کردن آن سخن مى گوید و ویژه نامه هایى را به این مهم ویژه مى کند.

در شماره پیش برخى از محورهاى سخنان رهبرى را در جمع نخبگان تفسیر کردیم و از راهبردهاى اندیشه سبز و سرزنده او راه و زاد گرفتیم.

در این شماره نیز صحیفه راهگشا و خطابه همه سونگر و واقع بینانه و از سر درد او را چراغ راه کرده نوشته هایى هر چند ناچیز عرضه مى داریم.

آنچه مسلم است این صحیفه مبارک میراث اندیشه هزارسال منادیان اصلاح حوزه هاست. باید در کلمه کلمه آن اندیشید و جمله جمله آن را به تفسیر و تطبیق نشست و براى اجراى رهنمودهاى آن به کارشناسى و راه کار پرداخت. دست کم براى فهم درست و تبیین واقع بینانه این گهر پیام محورهاى زیرا را باید پى گرفت و طرحى عمل و اجرایى را با الهام از رهنمودهاى آن صحیفه پى ریخت و براى پیاده کردن آن زمینه سازى کرد.

1 . مبانى و مبادى نظرى و عملى طرح اصلاح حوزه ها.

2 . پیشینه اندیشه اصلاح حوزه و سیر گذار آن.

3 . شناخت فلسفه نظرى اندیشه تحول حوزه ها.

4 . فهم و شناخت و پیاده کردن مقدمات ذهنى و فرهنگى براى رسیدن به طرحى واحد.
5 . شناسایى موانع و شرایط تحول حوزه.

6 . زمینه سازى دقیق براى اجراى طرح.

7 . تدریس طرحى جامع واقع بینانه عملى همه سونگر با حفظ همه ارزشهاى نظام آموزشى حوزه براساس اندیشه منادیان اصلاح حوزه بویژه امام راحل و رهبر معظّم انقلاب.

در شماره پیش اشارتى گذرا به مبادى و مبانى نظرى و عملى سخنان ایشان داشتیم.

در این مقال به چگونگى و ضرورت پژوهش در پیشینه اندیشه اصلاح حوزه ها مى پردازیم تا چه افتد و چه در نظر آید.
پیشینه اندیشه اصلاح حوزه
در بررسى سیر اندیشه اصلاح حوزه افزون بر تبیین مفهوم اصلاح حوزه باید گستره بحث جایگاه و نتیجه هاى آن را شناخت سپس منادیان اصلاح را شناسایى و طبقه بندى کرد و سهم هر کدام را در تاریخ دگرگونى سازمان فرهنگ و علوم حوزوى یافت و آن گاه به بیان سیر تحوّل و تحلیل تاریخى این اندیشه پرداخت.
مفهوم اصلاح حوزه
اصلاح و صلاح در فرهنگ دینى ما مکانتى ویژه دارد. صالح کسى است که خود را بسازد و با سامان دادن قوا غرائز استعدادها و دیگر تواناییهاى خدادادى سرمایه عمر خود را در راه خدا و براى خدا به کارگیرد.

اما مصلح کسى است که افزون بر سامان بخشى عناصر وجودى خود توان سامان دهى افراد جوامع و عرصه هاى بیرون از حوزه کردار خویش را داشته باشد و در عمل هم اقدام کند.

این واژه در قرآن گفتار امامان و معارف اجتماعى و اخلاقى اسلام بار معنایى پرمایه و مصادیقى شگفت دارد. پیامبران خود را مصلحان بشر مى شمردند و کار خود را اصلاح مى نامیدند چه رسالت آنان رهایى مردم از تاریکیهاى جهل بى فرهنگى و تباهى بوده است.
نجات مردم خود از هرزروى به رشد و فلاح. حضرت شعیب همه توان خود را در اصلاح قومش به کار مى برد: (و ما ارید إلا الاصلاح مااستطعت). امام حسین(ع) نهضت خونین خود را اصلاح امت جدش مى شمرد. بسیارى از منادیان اجتماعى و فرهنگى مصلح لقب یافته اند.

خلاصه: از جست وجو و استقراء در موارد کاربرد واژه اصلاح و مشقّات آن این معنى به ذهن مى آید:

راه درمان فرا روى خود و دیگران گشودن و در این راه نیاسودن و در برابر رنجهاى راه ستوهیدن. چه این نسخه شفابخش براى یک صنف باشد یا جامعه قلمرو آن محدود به بعدى خاص از انسان باشد یا عرصه اى مخصوص از جامعه و نظامهاى آن.

این است که هر اصلاح و بسامانى دگرگونى در درون دارد; زیرا انسان اگر از حال خود خوشنود باشد از گناه برنگردد و صواب پیشه نکند راه صلاح نرفته است.

اندیشه اى اصلاحى است و سامان بخش که گامى به جلو باشد و راه و رسمى نو و بهتر فرا روى مردم جامعه و یا صنف خود بگشاید.

در این پژوهش باید حوزه را در همه میدانهاى آن دید و در همه عرصه هاى آن: مواد درسى روش آموزشى چگونگى تدریس و رده بندى دانشها نظام ها حرکتهاى فرهنگى و تبلیغى درون حوزوى و برون حوزوى. حوزه با چنین معنایى از قرن سوم تاکنون با فراز و نشیبهایى که داشته ادامه حیات داده است. چنین حیات پیوسته و مداوم در طول تاریخ بشر در کمتر حرکت فرهنگى مى توان یافت. حیاتى که همه این روزگاران از یک روح سیراب شده از یک منبع الهام گرفته و هدفى یگانه را دنبال کرده است.

گرچه حوزه گاه دچار بحرانهاى بنیان برافکنى شده از این روى ناگزیر از سرزمینى به سرزمینى دیگر رخ بر بسته و یا به گونه متمرکز بلکه پراکنده و در انزوا و دور از مراکز قدرت ادامه حیات داده و همین عاملى بس مهم در به دور بودن از دانشهاى روز بوده و به اُفت آن انجامیده ولى جوهره حرکت را همیشه در خود داشته و با همه تنگناها گاه زیبا و درخشنده است.

حوزه بدین معنى گاه در قم گاه در رى روزگارى پر درخشش در بغداد برهه اى در
نجف و حلّه و… به سیر خوش آهنگ خویش ادامه داده و در آن شهرهایى که بساط دانشِ سرچشمه گرفته از مکتب اهل بیت را گسترانده دانش اوج گرفته و پابه پاى دانش زمان راه پیموده و آن شهر مرکزیت یافته و از این سوى و آن سوى سرزمینهاى اسلامى مشتاقان دانش دین به سوى آن دیار آمده اند و و رحل اقامت افکنده اند.

در این پژوهش مصلح هر کسى است که در این بناى عظیم دستى داشته و به دانش و حرکت شیعه توانى داده و مسیر حرکت را نمایانده است.

آن که دغدغه اصلاح حوزه داشته تا به حرکت شیعه شتاب بخشد و یا حوزه توان بیابد به شبهه ها پاسخ گوید و در بازار دانش کالایى براى عرضه داشته باشد مصلح است. از این روى براى تحولى بنیادین به نکته هایى باید توجه داشت:

1. میراث هزار ساله حوزه را که در هر برهه اى حرکتى ژرف مصلحان آن پدید آورده اند سرلوحه کار قرار داد.

یعنى در طرح جامع و همه گیر و کارا باید ریشه ها و سرچشمه هاى اندیشه تحول را شناخت.

2 . شناخت کامیابیها و ناکامیابیها و ریشه یابى آنها و به دست آوردن انگیزه ها و فرا راه قرار دادن انگیزه هاى کامیابى و دورى گزیدن از انگیزه هاى ناکامیابى.

3 . شناخت و به کاربردن اندیشه هایى که تحول آفریده اند و جامعه را از پوچى و رخوت و بى دردى به دَرْآورده ٌند در حوزه ها و آشنا کردن حوزویان با جزء جزء آن اندیشه هاى ناب.

4 . شناساندن دقیق و احساس برانگیز دردها براى حوزویان و نشان راه هاى درمان به آنان.

5 . پراکندن اندیشه هاى روشن نو و مفید و کارگشا در بین حوزویان و به درآوردن آنان از باتلاق اندیشه هایى که نه کارآیى دارند و نه گرهى را مى گشایند و نه شعله اى برمى افروزند.

6 . تقویت و رواج مکتب اجتهاد و دور کردن حوزویان از گرداب حرکتها و کارهاى تکرارى و تقلیدى.

7 . شناخت دقیق و علمى کسانى که در دانشهاى اسلامى نوآورى داشته اند و یا دانش جدیدى را به بازار دانش عرضه داشته اند و از این راه تحول ژرف در حوزه ها آفریده اند.
8 . از همه مهم تر و کارگشاتر و بنیادى تر در تحول حوزه محور قرار گرفتن (قرآن) است. اگر (قرآن) و تفسیر عالمانه و دقیق و روشنگرانه آن در حوزه ها رواج یابد و نیازهاى عصر به آن کتاب عزیز عرضه شود و پاسخ از آن خواسته شود. این دریاى بى کران مهربانانه به تلاش ورزان در اعماق آن گوهرهاى ناب تحویل خواهد داد و این سرآغاز حرکتى همه جانبه ژرف سالم ماندگار همیشه نو و… خواهد بود.

9 . تلاش شود نظام آموزشى حوزه در این راستا سامان بیاید و طلبه پس از مدتى صرف عمر از این مدرسه پراحساس روشن اندیش آشناى با زمان اسلام شناس دقیق توانمند تطبیق اسلام با نیازها و در یک کلام زینت اسلام و مسلمانان باشد.

گستره بحث
در این پژوهش میدان کاووش در سیر اندیشه اصلاح حوزه تنها به دانشورانى که حوزه اى بنیاد نهاده اند یا بناى اندیشه اى را برافراشته اند محدود نمى شود.

اصلاح گر حوزه گاه یک دردشناس است و آن درد را استادانه به شاگردان انتقال داده و سینه به سینه در سینه تاریخ جایش داده است.

اصلاح گر حوزه گاه اندیشه ور و عالم ژرف و تیزنگرى است که آهسته آهسته به دور از هیاهو اندیشه ناب و دانش راه گشا و آگاهى بخش را به گونه اى دقیق و علمى در ذهنها جاى داده و کم کم توانا شده قدرت یافته و سکوى اوج گیرى حوزه ها به سمت دنیایى بس فراخ و دل گشا شده است.

اصلاح گر حوزه گاه متکلمى ژرف اندیش است که در هیاهو و غوغا سالارى فرقه ها قد علم کرده و بنیان کلامى نو را در عصر خود پى ریخته و هزاران مشتاق را به این سمت کشانده تا ژرف بنگرند و براى پاسخ به نیازها نه جاهلانه که عالمانه و دقیق و موشکافانه و به دور از جار و جنجال قد برافرازند. اصلاح گر حوزه گاه فیلسوفى است آشناى با فلسفه هاى زمان و از آن برج به دیده بانى پرداخته و به شبهه ها پاسخ گفته و با قوت به میدان فلسفه گام نهاده و در عمل اعلام داشته که حوزه ها حرف براى گفتن در این عرصه هم دارند.
و با نوآوریها در این مسیر مسیر حرکت را تغییر داده و براى حوزه ها راه به محافل علمى بازکرده است. اصلاح گر گاه در دانش حدیث تحول آفریده و از انبوه حدیثها آنچه را با معیارهاى دقیق و علمى حدیث شناسى درست در مى آمده جدا کرده و با اسلوبى جدید و دقیق عرضه داشته است و از این راه بى ریشگى اندیشه هاى خرافى و نادرست را نمایانده و در اصلاح اندیشه هاى حوزویان نقشى ماندگار ایفا کرده است.

اصلاح گر گاه در دانش تفسیر گامهاى بلندى برداشته و از دریاى بى کران قرآن گوهر هایى عرضه داشته که پیشینیان به آنها پى نبرده اند و امروزیان در تقویت بنیه اندیشه هاى خود و رو در رویى با دگر اندیشان تکیه گاهى محکم و استوار یافته اند و پلکان بر عروج به دنیاهاى ناشناخته.

اصلاح گر گاه فقیهى زبر دست و پخته و استوار اندیشه است که با فقاهتى ناب و تیزنگرى ویژه به آیات الاحکام و روایات رسیده از معصومان و اصول و قواعد نگریسته و بنیانى ریخته که در همه عصرها اهل این وادى بتوانند از این دانش ژرف و بى کرانه نیازهاى عصر خود را پاسخ گویند.

اصلاح گر گاه عارفى وارسته و سالکى واصل است که پس از عمرى تلاش در راه تهذیب و تزکیه و اصلاح نفس خویش و پیرایش و پروش باطن خود پرتو افشانى مى کند و تاریکیها را مى زداید و دریچه هایى به سوى نور مى گشاید.

با نورى که از عالم معنى گرفته تاریکیهاى دلها را مى زداید و به دنیایى سرتاسر نور دلهاى روشنى یافته را رهنمون مى شود. با بردبارى و حوصله بسیار دفینه ها را از دل خاک به در مى آورد و پس از غبار زدایى شفاف و رخشان و بى آمیغ این سرمایه هاى جاودانه را تحویل جامعه مى دهد.

قلبها را مملو از عشق دوست مى کند عشقى بى پایان و بى کرانه.

دل را از دنیا و پستیها و پلشتیها بر مى کند و به آسمانها اوجش مى دهد.

چنان در دنیاى پر از جاذبه حق انسانهاى شیفته و دل داده را قرار مى دهد که دنیاى خاکى را از یاد مى برند و عاشقانه سر از پانشناخته به سوى عالم علوى به پرواز در مى آیند.
در این رهایى از قید و بندها و دام هوسها و سربرآستان حق سودنهاست که تحولى ژرف و همه سویه رخ مى دهد.

اصلاح گر گاه سیاستمدارى متعهد هدفدار و الهام گرفته از اسلام ناب است. اسلام را دقیق مى شناسد و جهان پیرامون خود را نیز به سیاستها آشناست و سیاستمداران را به هر چهره که درآیند مى شناسد و از هدفها برنامه ها و روشهاى آنان به درستى آگاهى دارد و به دقت مواضع آنان را تحلیل مى کند. خط مشى برنامه ها موضع گیریها تحلیلها هشدارها آگاهى دادنها و مبارزات او علیه سیاستهاى استبدادى و استکبارى افکار را دگرگون مى کند در نگاه ها مطالعه ها بررسیها اثر مى گذارد و صاحب نظران را به تجدید نظر وا مى دارد و اهل فتوا را به درنگ بیشتر و طلاب را هدفدار بار مى آورد و سر آغازى مى شود براى حرکتى نوین.

اصلاح گر گاه ادیبى است پرمایه و از ادبیات در راه هدفها بهره مى برد دشوارترین و دیریاب ترین مفاهیم را در قالب شعر یا نثر ادبى مى ریزد و به گونه اى دلپذیر در مى آورد و در حوزه ها و بین اهل ذوق و دانش مى پراکند و خیلى زود در ذهنها جاى مى گیرند و ماندگار مى شوند.

او وقتى رفتارهاى ناپسند مى بیند و ارزشها را فراموش شده از این دانش بهره مى گیرد رفتارهاى پسندیده و ارزشها را زیبا جلوه مى دهد و با واژگان صیقل خورده و جمله هاى آهنگین رفتارهاى پسندیده و خصال نیک را مى نمایاند و ارزشهاى از یاد رفته را به یاد مى آورد.

او وقتى در حوزه ها سستى و رخوت و بى احساسى و بى دردى مى بیند با زبان شعر و نثر ادبى احساسها را مى انگیزد و سستیها و تنبلیها را مى زداید و گروهى پراحساس و شاداب و خستگى ناپذیر تربیت مى کند و از این راه بناى تحول را استوار مى سازد.

براى شناخت این اصلاح گران راههاى ناهموار را باید پیمود:

1 . روزگارى که شیعه در غربت مى زیسته و هامون به هامون براى پاییدن جاى امنى راه مى پیموده و دانشورانش سختیها و رنجها را تحمل مى کرده اند تا دانش خویش را عرضه بدارند و پرچم اهل بیت را برافرازند و دانشجویانش دربه دریها را به جان مى خریدند تا به
چشمه اى برسند و جرعه اى گوارا نوش کنند.

روزگارى که جاهلان متعصب هستى شیعه را به آتش مى کشند. کتابخانه هاى معظم او را که با خون دل شیفتگان و سرسپردگان اسلام ناب گردآمده بود سوختند و شیعه را در خاکستر غم از دست دادن سرمایه هاى عظیم نشاندند.

همه و همه باید در تحقیق لحاظ شود تا نقش اصلاح گر نمایان گردد.

2 . زمان را باید شناخت. سیاستهاى حاکم را باید دانست. خود را دقیقاً در آن زمان مورد پژوهش و تحقیق قرار داد تا حقایق به روشنى خود را بنمایانند.

نمى شود در عصر آسایش موضع عالمان زمان خفقان را به بوته بررسى نهاد امّا از خود خفقان غافل بود. نمى شود زندگى علمى حرکتها موضع گیریها گونه نگاه به مسائل مطالعه و بررسیهاى عالمان دوران فتنه را به نقد گذاشت بدون این که به خود فتنه و آشوب نگاهى تیز و دقیق داشت و آثار آن را بررسى کرد.

4 . سخن آخر در این مطالعه دامن گستر. پس از گشت و گذار به حوزه هاى پرآوازه و گمنام بررسى زندگى علمى و اجتماعى و سیاسى شخصیتها امکانات و تواناییها موقعیتها و شرایط زمانى آنان اطلاعات به دست آمده به گونه فنى و دقیق و چهارچوب دار طبقه بندى و به بوته بررسى گذارده شود تا نتیجه شایسته به دست آید.

در این تحقیق بایسته مى نماد براى هر تعبیر نو روش نو کار ابتکارى نوشته و… پرونده اى گشوده شود تا مسیر حرکت به دست آید و مرگ و حیات شادابى و پژمردگى حرکت و انگیزه هاى آن در هر برهه اى روشن شود.

خلاصه: اصلاح کارى است پیامبرانه و رشد و بالندگى حوزه ها و انقلاب اسلامى که پیوندى عمیق و ناگسستنى با حوزه ها دارد و فرزند حوزه به شمار مى آید به این حرکت پیامبرانه بستگى دارد که باید با نازک بینى و ژرف اندیشى و همه سونگرى و واقع بینى به سیر خود ادامه دهد.

ان شاء اللّه