موافقان و مخالفان مهدى عج

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


انقلابها هر چه با عظمت باشند دوستان و دشمنان بیشترى دارند. نهضتهاى توحیدى شکوهمندترین حرکت تاریخ بوده و جریانهاى موافق و مخالف نیرومندى داشته اند.

بازتاب نهضت مهدى بیش از نهضتهاى رهای بخش پیشین خواهد بود. آرمانهاى بلند شرک ستیزى و عدالت گسترى بى مرز و جهان شمول آن هم شور در دل مردمان محروم خواهد آفرید و هم دشمنان توحید و عدل را بر خواهد انگیخت.

آن فرشته رحمت و غضب همان گونه که دوستانى یکدل و با صفا در کنار دارد دشمنانى کینه ورز و خطرناکى نیز در برابر خواهد داشت. باید دید همراهان حضرت کیانند شمارشان چند است و خواستگاه اجتماعیشان کدام است و چه نقشى در پیشبرد نهضت دارند. دشمنان را در کدامین جناح و خط فکرى باید جست وجو کرد و شیوه برخورد امام با مخالفان چگونه خواهد بود.

شناخت معیارها و موازین یاران ما را کمک خواهد کرد راه را بهتر شناخته و در صف منتظران با بصیرت قرار گیریم.
یاران امام
یاران امام سنگهاى زیرین انقلاب جهانى اند. همان گونه که پیامبر(ص) با همراهى مهاجران و انصار رسالت شکوهمندش را به انجام رساند و على(ع) بامجاهدت افسران رشیدش حماسه هاى بزرگ آفرید فریاد رس موعود نیز با همکارى مردان نمونه و خود ساخته عدالت را به جهان باز خواهد آورد وراثت را به محرومان زمین خواهد بخشید.

منابع دینى ما بر جایگاه والاى آن جوانمردان اشارتها دارد.1 امامان همواره آرزومند همراهى آن حضرت بوده اند و یاورى آن چهره پنهان کرده را به دوستان خویش همه گاه یادآورى مى فرموده اند:

(خدایا درود بفرست بر مولا و سرورم صاحب الزمان و مرا از یاران و پیروان و حامیان او قرار ده و از آنان که در رکابش شربت شهادت مى نوشند با شوق و رغبت بى هیچ گونه کراهت.2)

عددیاران سیصد و سیزده نفر یاد شده است:

در موثقه مفضل بن عمر از امام صادق:

(کانى انظر الى القائم على منبر الکوفه وحوله اصحابه ثلاث مائة وثلاث عشر رجلاً على عدة اهل البدر.3)

گویا مى نگرم قائم را بر منبر کوفه و سیصد و سیزده نفر یارانش که پیرامونش گرد آمده اند به شمار اهل بدر.

این مضمون به طور مستفیض از ائمه به ما رسیده است از جمله: روایات محمد حنفیه از على(ع)4. روایت عبدالاعلى5 وابى الجارود6 وابى بصیر از امام باقر7 وروایت ابى خالد8 وابن حضرمى9 و ابان بن تغلب10 ومُفَضّل بن عمرو11 از امام صادق و….

در متون عامه نیز در عدد یاران مهدى شمار یاد شده بارها و بارها یاد شده است از جمله: روایت ام سلمه از پیامبر12 و روایت سیوطى از امام باقر(ع)13.

در برخى از روایات یاران مهدى ده هزار نفر یاد شده و تا آنان گرد نیایند قیام صورت نمى گیرد.

در صحیحه ابى بصیر از امام صادق:

(لایخرج القأئم(ع) حتى یکون تکملة الحلقة. قلت: کم تکملة الحلقه. قال: عشرة آلاف.14)
تاحلقه کامل نگردد قائم خروج نمى کند.

گفتم: کامل شدن حلقه به چند نفراست؟

فرمود: ده هزار نفر.

در روایات دیگر به جاى کامل شدن حلقه از کامل شدن (العقد15) و (فئه)16 سخن به میان آمده است که با گرد آمدن ده هزار نفر تکمیل مى شوند.

در نقلهاى دیگر از شمار کمتر و در برخى فزونتر از پیشن نیز یاد شده است.

از جمله ابن رزین غافقى از على(ع) روایت مى کند.

(مهدى در میان دوازده تا پانزده هزار یاور قیام خواهد کرد.)17

در روایت ابن مسعود شمار بیعت کنندگان بیش از پنج هزار نفر ذکر شده است.18

در احادیث دیگر به توده هاى انبوهى اشاره شدهاست که از نقاط گوناگون جهان بویژه مشرق زمین به کمک امام مى شتابند.19

چه بسا بشود گفت: سه دسته گزارشهاى یاد شده با یکدیگر تعارض ندارند بلکه درطول یکدیگرند. در مجموع نشانگر سیر تشکل یارانند. سیصدو سیزده نفر نخستین گروندگان هستند که در انتظار ظهور موعود در مکه بوده اند. با گرد آمدن این گروه دعوت آغاز مى شود. پس از انتشارخبر و گزارش آن به محرمان ده یادوازده هزار نفر که ستونهاى اصلى نیروهاى انقلاب را تشکیل مى دهند به سرعت به امام مى پیوندند. با اجتماع آنان پاکسازى حجاز آغاز مى شود. در ادامه نهضت توده هاى انبوه از سراسر جهان به حضرت مى پیوندند ودرگیرى بزرگ و خونبار با مستکبران شروع مى شود.

امام صادق(ع) مى فرماید:

(سیصد و سیزده نفر یاران بااو بیعت مى کنند. او تا هنگام کامل شدن ده هزار نفر در مکه اقامت کرده سپس رهسپار مدینه مى گردد.)20

امام صادق(ع) در پاسخ شخصى که گمان مى برد یاران مهدى تنها اندک شمارند و حضرت تنها با نیروى آنان به اصلاح جهان خواهد کوشید فرمود: خروج مهدى به فراهم شدن امکانات بستگى دارد:

عن ابى بصیر قال سال رجل من اهل الکوفه ابا عبداللّه(ع) کم یخرج
مع القائم(ع) فانهم یقولون انه یخرج معه مثل عدة اهل بدر ثلاثمائه وثلاثة عشر رجل.) قال: وما یخرج الا فی اولى القوة وما یکون اولى القوة اقل من عشرة آلاف.21)

مردى از کوفیان از امام صادق پرسید: همراهان قائم چند نفرند؟ مردم مى گویند: بمانند اهل بدر سیصد و سیزده نفر بیش نیستند.

فرمود: جز به همراهى افراد قدرتمند قیام نکند آنان هم کمتر از ده هزار نفر نباشد. علاّمه مجلسى همین معنى را از روایات استنباط کرده و مى نویسد: (یاران مهدى منحصر به سیصد و سیزده نفر نیستند بلکه این شمار یارانى هستند که حضرت به کمک آنان حرکت را آغاز مى کند.22)

شاهد بر مطلب این که در برخى از روایات به جاى (اصحابه) (من اصحابه)23 آمده که نشان مى دهد شمار یاد شده طلایه یاران امام را تشکیل مى دهند که خود را به حضرت مى رسانند و نهضت را مى آغازند و در مقابل دشمنان مکى به دفاع از آقا مى پردازند24.

احتمال مى رود این گروه اندک فرماندهان و وزیران امام باشند که در آغاز هسته هاى اصلى نیروها را بر عهده دارند و پس از پیروزى براى ارشاد و دادرسى و کارگزارى به سرزمینهاى دور و نزدیک فرستاده مى شوند.

امام صادق مى فرماید:

(گویا مى نگرم به قائم بر فراز منبر کوفه یارانش در پیرامون او حلقه زده اند. آنان پرچمداران لشکرها و کارگزاران امام بر روى زمین هستند.25)

از این گروه به (نقباء (خواص) و (ذخراللّه) تعبیر شده است.26

خاستگاه یاران
یاران مهدى از صنف و نژاد ویژه اى نیستند بلکه از گروهها و نژادهاى گوناگون و از سرتاسر جهان هستند. مردمى که به یارى امام مى شتابند (من اقالیم الارض) (من اقصى البلاد)ند. در این حرکت عظیم مردمان عجم نقش پراهمیتى در خدمتگزارى امام بر عهده دارند27.

حضرت در سن جوانان ظاهر مى شود. یاران وى را نیز بیشتر جوانان پرتحرک و
برنشاط تشکیل مى دهند و پیران در میانشان اندک شمارند:

(اِنّ اصحاب القائم شباب لاکهل معهم الا کالکحل فى العین اوکا لملح فى الزاد واقل الزاد الملح.28)

یاران قائم جوانانند و پیران اندک بسان سرمه در چشم یا نمک در طعام و کمترین چیز در غذا نمک است.

این جوانانند که با شنیدن خبر ظهور امام شبانه حرکت مى کنند. رخت استراحت درهم مى پیچند شتابان راه حجاز پیش مى گیرند و به حضرت مى پیوندند. زنان نیز در این نهضت بزرگ جایگاه شکوهمندى دارند و در همه مراحل انقلاب حضور فعال خواهند داشت. زنان در تهیه مقدمات حرکت شرکت دارند پس از پیروزى در اداره کارها به امام کمک مى کنند

امام باقر مى فرماید:
(ویجئى والله ثلاث مائه وبضعة عشر رجلاً فیهم خمسون امرئة یجتمعون على غیر میعاد29)
سوگند به خدا سیصد و اندى نفر بدون وعده پیشین گردمى آیند در میان آنان پنجاه زن است.

وجود زنان در میان خواص و وزیران مهدى نشانگر اوج و عظمت والاى بانوان در انقلاب جهانى است. کلمه (رجل) که در روایات به کار رفته علامت تغلیب است نه حصر در روایات عامه نیز از وجود زنان در نهضت مهدى یاد شده است30.
گزینش یاران
همه انبیاء ومصلحان الهى هسته هاى اصلى نهضت خویش را با آزمایش برگزیده اند; چرا که راه دشوار است و آمیخته با رنجها وبدون داشتن یارانى آب دیده سرد وگرم چشیده فداکار و باوفا نمى توان خطر کرد. یاران بى وفا ونامطمئن نه تنها حرکت را به جلو نمى برند که آن را به شکست خواهند کشاند.

طالوت که در روایات یاران مهدى به یاران او تشبیه شده اند در نبرد با جالوت لشکریانش را باتشنگى آزمود. تن پروران و ناشکیبایان نظم را بر هم زدند حریصانه به آب افتادند ولى صبور مردان از آن لب تر نکردند. از این راه روشن شد که گروه نخست ارزش و توان همراهى با طالوت را ندارند و سرانجام
در رویارویى با سپاه دشمن وحشت آنان را فرا گرفت و از جنگیدن باز ماندند ولى گروه دوّم که ایمان فکرى و بصیرت واقعى داشتند همه پیروزى را در اختیار خدا دیدند و صبورانه مقاومت ورزیدند.

یاران مهدى نیز براى رسیدن به درجه شایستگى همرهى از غربالهاى گونه گون گذر داده مى شوند و پس از پیمودن مراحل دشوار به قله رفیع (نصرت) بالا مى روند.

راز نزدیک شدن به امام نه خویشاوندى که کامیابى در آزمونهاى الهى است. پاره اى از آزمایشها پیش از قیام صورت مى گیرد و پاره اى پس از آن. طولانى شدن غیبت فتنه ها فریبندگیها افکار باطل جاه و مقام جلوه فروشان محراب داران دین به دنیا فروشان عالم نمایان و… بسیارى از منتظران را از راه باز مى دارند مگر آنان را که خدا راه نماید. عاشقان راستین چنگ زنندگان به ولایت جهادگران در راه خدا مخلصان و بریدگان از دنیاى دنى.

امام صادق(ع) مى فرماید:

(دوران غیبت قائم چنان به درازا خواهد کشید تاحق در خلوص خود رخ نماید و ایمانهاى خالص از ناخالص جدا شود کسانى که سرنوشت ناپاک داشته و ترس آن است که به هنگام پیروزى دولت قائم منافقانه خود را در صف مؤمنان جاى دهند پیش از قیام مهدى از آن جدا شوند.31)

به میزان درجات ایمان و گذر از آزمونها منتظران متمایز مى شوند و به میزان مایه هاى ایمانى دریارى امام بریکدیگرپیشى مى جویند.

به فرموده امام صادق:

( منهم من یفقد عن فراشه لیلا فیصبح بمکه ومنهم من یرى یسیر فى السحاب نهاراً. قلت جعلت فداک ایهم اعظم ایمانا؟ قال: الذى یسیر فى السحاب نهاراً)32.

در وقت ظهور برخى یاران شب در بستر ناپدید مى شدند و فرداى آن در مکه اند و گروهى روز در آسمان ره مى سپارند.گفتم: فدایت شوم کدام یک ایمانشان بیشتر است؟ فرمود: آن که در آسمان حرکت مى کند.

پس از گرد آمدن نیروها آزمونها سخت تر مى شود. امام با آزمونهاى جسمى و روانى باورها را به آزمایش مى گذارد. از
جمله همانند طالوت که سپاهیانش را با تشنگى آزمود یاران امام نیز با تشنگى امتحان خواهند شد33.

فراتر از آن امام بى پروا به باورهاى خرافى و عوامانه حمله مى برد و معارف به دور از دسترس و پوشانده شده در غبار فراموشى و رازناک را آشکار مى سازد. در این تکانهاى فکرى صاحبان بصیرت و معرفت تزلزلى به خود راه نداده و استوار بر جاى مى مانند. ولى آنان که در باورهاى خود ناخالصى دارند و اندیشه را از سر چشمه نگرفته اند و به جاى شاهراه به کوره راه رفته اند و در حقانیت امام تردید کرده اند از پیرامون حضرت پراکنده مى شوند. در سخنرانى امام در مسجد کوفه34 تخریب دیوار مسجد پیامبر تفاوتهاى فکرى و بینش همراهان به بوته آزمایش در مى آید و درجه و رتبه یاران در پیروى فرامین امام ارزیابى مى شود.35

ویژگیهاى همراهان مهدى36
1 .خداجویى: خداجویى و توحید سرلوحه عقاید و خصال یاران مهدى است. آنان خدا را به شایستگى شناخته و همه وجودشان غرق جلوه نور ایزدى است. همه چیز را جلوه او دیده و جز یاد او سخن دیگران درنظرشان بى لطف و جاذبه است. غیب را چونان شهود دیده و از صفاى روحانى عالم معنى نوش کرده اند. ایمانى خالصانه در سینه دارند که شک و تردید با آن بیگانه است37 در شناخت حقیقت به مرتبه یقین رسیده اند و حقایق را بدون پرده مشاهده مى کنند38.

کمال معرفت و آشنایى با حقایق آنان را به مرحله عالى خشیت نائل کرده و از کوتاهى در انجام وظیفه هراس دارند زیرا آن کس که به خدا نزدیک تر است و به عزت و قدرت بى پایان او بیشتر آگاهى دارد ترسش از خدا فزون تر است و در انجام وظیفه شکیباتر.

شوق دیدار محبوب دلهایشان را به وجد آورده و در اشتیاق وصل او شب و روز نمى شناسند.

امام صادق(ع) درباره اینان مى فرماید:

* (رجال کان قلوبهم زبرالحدید لایشوبها شک فی ذات اللّه… کالمصابیح کان قلوبهم القنادیل وهم من خشیة اللّه مشفقون یدعون بالشهادة یتمنون ان یقتلوا فى سبیل اللّه.39)
مردانى که گویا دلهایشان پاره هاى آهن است. غبار تردید در ذات مقدس خداى خاطرشان را نمى آلاید… همانند چراغهاى فروزانند گویا دلهایشان نورباران است. از ناخشنودى پروردگارشان هراس دارند. براى شهادت دعا میکنند و آرزومند کشته شدن در راه خدایند.

امیرمؤمنان یاران مهدى را گنجهایى مى داند آکنده از معرفت خدایى:

بخ بخ للطالقان فان للّه تعالى کنوز لیست من ذهب ولافضة ولکن بها رجال مؤمنون عرفواللّه حق معرفته وهم ایضاً انصار المهدى فی آخر الزمان.40)

خوشا به حال طالقان که خداى بزرگ در آن گنجهاى نهفته دارد برتر از طلا و نقره.آن گنجها مردانى مؤمناند که خداى را به شایستگى شناخته اند. آنان یاران مهدى در آخر الزمان هستند.

2 . بصیرت و آگاهى: شناخت مقصد چراغ راه است راه را بررونده آشکار و آسان مى سازد. در دو راهیها او را از سرگردانى رهایى مى بخشد. مردان حقیقت آشنا از دورى راه نا امید نمى گردند و در بحرانها کمرخم نمى کنند. پیچ و خمهاى زندگى و کژیها آنان را به بیراهه نمى کشاند. چراغى فرا روى دارند و بربارانه به سوى آن راه مى گشایند41.

على(ع) رویارویى با فتنه هاى کور و ورطه هاى هراس انگیز چون جنگیدن با مسلمانان بى شعور و جاهلان پینه بر پیشانى بسته را نه در صلاحیت هر کس که در توان دلیرمردانى مى بیند کار کشته و ژرف نگر که در ظواهر درنگ نکرده و از وراى همه موانع پایان را تماشا کنند و اسلام ناب محمدى را از اسلام ناخالص وشرک آلود متمایز سازند.

حضرت در آغاز درگیرى با مسلمانان مقدس نماى پیمان شکن خطاب به یاران فرمود:

(وقد فتح باب الحرب بینکم وبین اهل القبله ولایحمل هذا العلم الا اهل البصر والصبر والعِلم بمواقع الحق.42)
میان شما و اهل قبله دَرِ جنگ گشوده شد و این عَلَم را برندارد مگر آن کس که بینا و شکیبا باشد و داند که حق در کجا است.

یاران مهدى در بصیرت درایت و
خردمندى سرآمدند. در فتنه هایى که زیرکان در آن فرو مى مانند هوشیارانه راه جویند و حق را از باطل باز شناسند. چنان از جامهاى حکمت سیرابند و آماده کار که:

(حتى اذا وافق القضاء انقطاع مدة البلاء حملوا بصائرهم على اسیافهم ودانوا لربهم بامروا عظهم.43)

چون فرمان خدا آزمایش را به سر آورد شمشیرها در راه حق آختند و بصیرتى را که در کار دین داشتند آشکار کردند. طاعت پروردگارشان را پذیرفتند و فرمان واعظشان را شنیدند.

بصیرت و آگاهى عمیق از هدفها و راهها و شناخت دوستان و دشمنان اسلام سبب مى شود که در احیاى سنت و مبارزه با بدعت درنگ نکنند و درپى رسالت شرکت زدایى به همراه امام خود تبر بر دارند و بت شکنى کنند پیرایه هایى که به اسم دین در ذهنها جاى گرفته و با گذشت زمان تقدّس یافته اند نابود سازند و اسلام را در صفا و خلوص نخستین خود عرضه بدارند.

3 . عبادت و بندگى: یاران مهدى مردان عبادتند و نیایش شیران روز و نیایش گران شب.

آن هم نه عبادتى عادت گونه و یا چون پرستش مزدوران و تاجران بلکه نیایشى عارفانه و پاکبازانه پیوند روح با ابدیت عالى ترین عکس العمل سپاسگزارانه انسان در برابر خدا. عبادت آزادگان. نیایش پرجوش و خروش و سیر و سلوک. روح بندگى و راز و نیاز با جانشان در هم آمیخته همواره خود را در محضر خدا مى بینند و از یاد اولحظه اى غفلت نمى ورزند. از ترس خداوند نیمه شب چونان مادران فرزند مرده مى گریند. شب زنده داران و روزه داران44.

به گفته فضیل بن یسار:

(رجال لاینامون اللیل لهم دوى فى صلاتهم کدوى النحل یبیتون قیاماً على اطرافهم رهبان بالیل اسد بالنهار.45)

مردانى که سبک خوابند و در نماز بسان زنبور عسل زمزمه کنان.

امام در سفر و حضر جنگ و صلح یاران رابه تعبد وتضرع سفارش مى کند تا مقصد فراموش نگردد و پیروزیهاى پیاپى آنان را به غفلت وغرور دچار نسازد. همواره پیروزى را ازجانب خدا ببینند و مناجات و نماز را کلید نصرت او.
امام باقر(ع) مى فرماید:

(حتى اذا صعد النّجف قال لاصحابه; تعبدوا لیلتکم فیبیتون بین راکع وساجدِ یتضرّعون الى اللّه)46.
چون بر فراز نجف بر آید به یاران خطاب کند. امشب را به عبادت به روز آورید آنان برخى در رکوع و برخى در سجده شب را به سحر مى رسانند و به درگاه خدا تضرّع مى کنند.

یا مى فرماید:

(گویا قائم ویارانش را در نجف اشرف مى نگرم توشه هایشان به پایان رسیده ولباسهایشان مندرس گشته است. جاى سجده بر پیشانیشان نمایان است. شیران روزند و راهبان شب.)47

4 . حافظان حدود خدا: اسلام دین مرزهاست و همه چیز در آن قانون دارد. واجبات و محرمات مرزهاى دین خدایند حرکت در مرز حرکت در راه است و تجاوز از آن بیراهه و گمراهى. یاران مهدى مرزبان دین خدایند و حافظان حدود او. در اجراى فرمانهاى حق سخت و پى گیر واستوارند و در انجام دستورها و وظیفه ها دستخوش احساسات و دوستیهاى بى مورد واقع نمى شوند. قدرت و حشمت آنان را مغرور نمى کند و سنگدلى دشمنان ایشان را به افراط نمى کشاند. جنگهاى مهیب و دشواریهاى نبرد آنان را در عبادت سهل انگار نمى کند و تهى دستى ایشان را به مال اندوزى و تجاوز وا نمى دارد. نخستین شرط بیعت امام با یاران حفاظت حدود خدا است.

على (ع) مى فرماید:

(یاران با این شرائط با امامشان بیعت مى کنند که دست پاک باشند و پاکدامن زبان به دشنام نگشایند و خون کس به ناحق نریزند. به سکونتگاه مردم هجوم نبرند و کس را به ناحق نیازارند. بر مرکبهاى ممتاز سوار نشوند و لباسهاى فاخر نپوشند. مسجدى را خراب نکنند و بر مردم راه نبندند. به یتیم ستم روا ندارند و راهى را ناامن نکنند. شاهد باز نبوده و شراب ننوشند. درامانت خیانت نکرده و پیمان شکن نباشند. احتکار نکنند و پناهنده را نکشند فراریان را دنبال نکرده مجروح را
نکشند. ساده بزیند و در راه خدا به شایستگى جهاد کنند.

امام نیز متعهد مى شود بسان همراهان زندگى کند دربان و حاجب براى خود نگیرد. به اندک قانع باشد و به یارى خدا در راه استقرار عدالت بکوشد و خدا را به شایستگى عبادت کند.48)

امام بر رفتار کارگزاران خود و مواظبت آنان بر اجراى وظایف خود نظارت دو چندان دارد49.

باید چنین باشد زیرا ایجاد حکومت اسلامى در گرو حفظ حدود خداست و ایجاد جامعه آرمانى جز با تربیت استوانه هاى پولادین ممکن نمى گردد. اگر کارگزاران نظام توحیدى با فضیلت باشند و وظیفه شناس مردم نیز حرمت دین نگه دارند و پیشاپیش بر کاروان عدالت راه گشایند. پیروزى حق و شکست باطل در گرو تعهد و پاى مردى پرچمداران آن است.

5 . شجاعت: یاران مهدى دلیر مردند و جنگاوران میدانهاى نبرد. دلهایى چون پولاد دارند و از انبوه دشمن هراسى به دل راه نمى دهند. ایمان به هدف همه وجودشان را تسخیر کرده و عشق به خاندان پیامبر(ص) به بازوانشان قوت بخشیده است. اراده جنگیدن سرشار از شجاعتى بى همانند آنان را به رزمگاه مى کشاند. دل مردن دارند و عشق به شهادت.عزت نفس و بلندى همت آنان را از کوه بلند پایه تر کرده و هیبتشان را در سینه ستمکاران دو چندان. غیورمردانند و ترسویان و زبونان در جمعشان راه ندارند.

مولایشان اندامى پهلوانانه دارد سینه اى ستبر و بازوان پولادین و ورزیده50. یارانش قوت چهل مرد دارند. شیران میدان رزمند و جانهایشان از خاراسنگ محکم تر51.

شجاعتى بى بدلیشان ترس را بردلهاى مستکبران چیره ساخته و پیشاپیش راه گریز پیش مى گیرند.

امام باقر(ع) مى فرماید:

(کانى انظر الیهم مصعدین من نجف الکوفه ثلاث مائه وبضعة عشر رجلا کان قلوبهم زبرالحدید یسیر الرعب امامه شهراً وخلفه شهراً.52)
گویا آنان را مى نگرم سیصد و اندى
مرد بر بلنداى نجف کوفه ایستاده اند.

دلهایى چون پولاد دارند. در هر سو تا مسافت یک ماه راه ترس بر دلهاى دشمنان سایه مى افکند.)

در سوار کارى و تیراندازى بى نظیرند: (خیرالفوارس). در رزمگاه نشان شجاعان بر تن دارند و چونان یاران پیامبر(ص) در نبرد بدر نشانه ویژه برسر نهاده اند.53

دلیرى ویژه یاران برگزیده نیست همه خدا جویان و مستضعفان از پدیدار شدن طلایه حق و عدالت قوى دل مى گردند و حیاتى دوباره مى یابند.

ترس را کنار مى نهند و به صف رزم آوران مى پیوندند.

6 .فرمانبرى: یاران امام عاشقان مولاى خوداند و پاکبازان راه او. از وى چونان فرزندانى خلف فرمان مى برند و بهتر از بنده اى گوش به فرمان از حضرت پیروى مى کنند. در انجام دستورهاى وى بریکدیگر پیشى مى گیرند.

به فرموده پیامبر(ص):
(کدادون مجدون فى طاعته)54.
تلاش گر و کوشا در پیروى از اویند.

پیروى آنان از امام نه برخاسته از زور که ناخالصان را به زور در ضیافت اهل وفا در نیاوردند و در خلوت جوانمردان ناپاکان حضور نیابند بلکه عشق و علاقه قلبى به مهدى آنان را به فرمانبرى وا مى دارد. بسان پروانه به دور شمع وجودش در گردشند. جاذبه سازنده و پر قدرتش آنان رامجذوب کرده است. لبخند او را جلوه رضاى خدا و عتابش را تازیانه خشم خدا مى شمرند. او را بیش از هر کس دوست مى دارند و پیروى از او بدون قید و شرط بر خود لازم مى شمارند. یادگار پیامبر را در میان دارند و از هرچه در پیرامون او وجود دارد نشان یار جسته و به آن بترک مى جویند.

(کان على خیولهم العقبان یتمسحون بسرج الامام یطلبون بذلک البرکة ویحفون به و یقونه بانفسهم فى الحروب و یکفونه ما یرید منهم.)55

سوارانى با نشان و پرچم براى تبرک دست بر زین مرکب امام مى سایند و در گرد امام در چرخشند. با جان و دل او را در جنگها یارى کرده و آنچه طلب کند کفایت مى کنند.

دوستان خدایند و خدا دوست. به جاى
ناشکیبایى بزدلان و راحت طلبان یاریش مى کنند و در برابر نافرمانى نمک ناشناسان پاکبازانه تسلیم اویند.56

امام حسن عسکرى(ع) در سخنانى که در آخرین روزهاى عمر به فرزند خود فرموده از یاران مخلص مهدى یاد کرده و فرزند را با یاد آن مردان با وفا دلدارى داده است:

(… روزى را مى بینم که پرچمهاى زرد و سفید درکنار کعبه به اهتزاز در آمده دستها براى بیعت تو پى در پى صف کشیده اند. دوستان با صفا کارها را چنان به نظم و ترتیب درآورده اند که همچون دانه هاى درّ گرانبها که دررشته اى قرار گیرند شمع وجودت را احاطه کرده اند و دستهایشان براى بیعت با تو در کنار حجرالاسود. به هم مى خورد. قومى به آستانه ات گرد آیند که خداوند آنان را از سرشتى پاک و ریشه اى پاکیزه و گرانبها آفریده است. دلهایشان از آلودگى نفاق و پلیدى شقاق پاکیزه است. به فرمانهاى دینى فروتنند و دلهایان از کینه و دشمنى پیراسته رخسارشان براى پذیرش حق آماده است و سیمایشان بانور فضل و کمال آراسته. آیین حق را مى پرستند و از اهل حق پیروى مى کنند57.

7 . ایثار و مواسات: از ویژگیهاى بارز همراهان مهدى ایثار و مواسات است. وحدت مقصد و اخلاص نیت دلهایشان را با هم پیوند داده و یار و غمخوار یکدیگرند. آنان براى یکدیگر خود را به رنج افکنند و در بهره گیرى از زیباییهاى زندگى دیگران را برخود پیش دارند و باید چنین باشند آن کس که خود ساخته نباشد نمى تواند سازندگى کند و آن که بر دوست خود مهر نورزد دیگران را شایسته ترّحم نبیند. پیروزى پیامبر اسلام(ص) در گرو یاران ایثارگر و فداکار بود و همه قیامهاى اصلاحگرانه تاریخ اسلام از چشمه مؤاسات بهره گرفت.

از آن سو از عوامل خانه نشین شدن امامان اندک بودن یاران موافق و فداکار بوده است.58

برید عجلى نقل مى کند:

(قیل لابى جعفر(ع) ان اصحابنا بالکوفه جماعة کثیره فلوامرتهم لاطاعوک واتبعوک؟ فقال: یجیئى احدهم الى کیس
فیه فیاخذ منه حاجته؟ فقال لا. قال: فهم بدمائهم ابخل. ثم قال:اِن الناس فى هدنة نناکحهم ونوارثهم ونقیم علیهم الحدود وتودى اماناتهم حتى اذا قام القائم جاءت المزاملة ویأتى الرجل الى کیس اخیه فیاخذ حاجته لایمنعه59.

به امام باقر گفته شد: یارانمان در کوفه بسیارند. اگر فرمان دهى از تو اطاعت خواهند کرد. فرمود: چنان هستند که کس بدون اجازه برادر دینى از مال او نیازمندى خود را بر طرف کند؟ گفت خیر.

فرمود: پس آنان که از بذل مال دریغ کنند در نثار جان بخیل ترند. سپس افزود: مردم در صلح اند با آنان ازدواج کرده و از ایشان ارث بریم و برایشان اقامه حدود کرده و امانات آنان را اداء کنیم. زمان قیام قائم دوران رفاقت فرا رسد. مرد به سراغ مال برادر رفته حاجت خود برگیرد و کس او را منع نکند.

در روایات از یاران مهدى علاوه بر تعبیر (مزامله) به رفقا نیز نام برده شده اند60 به معناى دوستان همدل و همراز با لطف و صفا دوستان بزم و رزم. دوستیشان چنان محکم است که گویا برادران تنى اند. و همه شان از یک پدر و مادرند.
(کانما ربا هم اب واحد وام واحده قلوبهم مجتمعة بالمحبّة والنصیحه61)
گویا یک پدر و مادر آنان را پروریده اند. دلهاى آنان از محبت وخیرخواهى به یکدیگر آکنده است.

8: زهد و ساده زیستى: زهد و ساده زیستى زینت کارگزاران مهدى است. آرمانش رساندن جامعه به قله رفیع توحید و عدالت است و خوشکامى و نیک بختى را در آرامش دیگران مى جویند. غذایشان ساده و لباسشان بى پیرایه است. زندگیشان از معیشت درویشان فراتر نمى رود. با دردهاى جامعه آشنا و رنجهاى بشر در احساس لطیفشان بازتاب دارد. نمى توانند تن به آسایش و شادکامى سپارند و از احوال مردمان غافل شوند و نام مصلح جهان بر خویش نهند;چرا که آن که با عشرت طلبان همسو شود و دل در گرو آز و طمع بندد نمى تواند مروج دین باشد و کارگزارى
شایسته براى حکومت عدل و داد.62

امام صادق(ع) به کسانى که براى رسیدن به نان و نام در آرزوى حکومت اهل بیت بودند مى فرمود: (اینک هنگام آرامش ماست. اگر به قدرت دست یابیم همراهان ما زندگى دشوارترى از دیگران خواهند داشت. رسم کشوردارى ایجاب خواهد کرد که پشتوانه درویشان و بینوایان باشیم. تواضع و فروتنى را پیشه سازیم و درناگواریهاى روزگار شریک آنان باشیم تا مردم از ما الگو گیرند و تلخى زمانه در کامشان گران نیاید63.

امام صادق(ع) در برابر پافشارى دوستان براى قیام و شتاب در خروج قائم فرمود:
(ما تستعجلون بخروج القائم فواللّه ما لباسه الا الغلیظ ولاطعامه الا الجشب وما هوالا السیف والموت تحت ظل السیف.64)
چرا در خروج قائم شتاب مى ورزید. به خدا سوگند لباسش درشت و غذایش ناچیز است. زندگى در حکومت او جنگیدن است و مرگ در سایه شمشیر.

ستمدیدگان جهان آزادى خود را در دست آن پاکبازان دیده و از سراسر گیتى به یاریشان مى شتابند. درستى گفتار و شعارشان را در کردارشان مى جویند و در پى دیدن نشانه هاى اخلاص و صداقت به درگاهش سر مى سپارند.

در حجاز فرودستان و بینوایان در انتظار ظهور مهدى لحظه مى شمارند65 و در سایر سرزمینها نیز غیر مسلمان براى رهایى از ستم بیداد گران امام را مى جویند به دست مهـر او به آستان اسلام پیشانى مى سایند.66

9 . نظم انضباط: نظم در زندگى و کار از ارزشهاى انسانى و از رموز کامیابى است. انسانهاى موفق. برنامه دارند و براساس اصول مشخص حرکت مى کنند. انقلابهاى رهایى بخش و سازمان یافته کمتر با شکست رو به رو مى شوند. پیامبر اسلام سمبل نظم بود. درزندگى شخصى اوقات خود را تقسیم مى کرد و عبادت و استراحت و روابط خانوادگى و اجتماعى حضرت براساس نظمى روشن مشخص شده بود67. على(ع) نیز با نظم برد و به هنگامى مرگ فرزندان و پیروان خود رابه نظم در کارها
سفارش فرمود68.

یاران امام زمان نیز داراى نظم و تشکیلاتى مناسب با حکومت جهانى اند. با این که روابط گرمى با مردم دارند بسان پدر و فرزند ولى کارها را براساس اصولى محکم و روشن پیش مى برند و تشکیلاتى براساس معیارهاى اسلامى در میانشان برقرار است.

از یاران امام یازده نفر سمت نقابت و نمایندگى دارند69.

دیگران در اختیار این گروهند.

سپاهیان امام لباس یکسان استفاده مى کنند. نیروهاى متحد الشکل و منظم مهدى منظم ترین نیروهاى رزمى جهانند.

على(ع) آنان را این گونه مى ستاید:

(کانى انظرالیهم والزّى واحد والقد واحد والجمال واحد واللباس واحد.)70
گویا آنان را مى نگرم زى وهیأتى یکسان قد و قامت برابر در جمال و برازندگى همانند وهم لباسند.

در آغاز و انجام کارها سازماندهى دارند و در بیعت با امام و دعوت به قیام و جهاد با دشمنان هماهنگ عمل مى کنند. دوستانى با صفایند و کارها را ماهرانه به نظم و ردیف در آورده اند و پیشاپیش مقدمات حرکت را براى امام فراهم مى کنند.71
مخالفان مهدى
امام دشمنان سخت گیر و کینه توزى نیز دربرابر خواهد داشت. معارضانى که در مقدمات نهضت اخلال مى کنند و پس از پیروزى نیز. در نابودى آن خواهند کوشید.

کند و کاو درباره مخالفان نشان مى دهدسواى مستکبران بیدادگر که در سرلوحه قهر سپاه مهدى قرار دارند بیشترین کارشکنیها از جانب کسانى است که ادعاى موافقت با امام دارند و خود را از منتظران مهدى مى دانند. اینان امام را نه به خاطر پیاده کردن اسلام اصیل بلکه براى همراه کردن امام با آرزوها و هوسهاى خود مى خواهند. پس از پیوستن به امام چون کارها را بروفق مراد خود نمى بینند و ناچارند از منافع نامشروع خود درگذرند به توجیه اهداف خود روى مى آورند و با سلاح دین و مذهب به جنگ امام مى روند که به فرموده امام صادق:

(چه بسیار از کسانى که ادعاى پیروى او را دارند ولى پس از ظهور حضرت
از او روى مى گردانند.72)

در این بخش به برخى از این افراد و یا گروهها اشاره مى کنیم.

1 . راحت طلبان: راحت طلبى ریشه درخود پرستى دارد و خودخواهى منشاء همه مفاسد است. لذت طلبى حالتى را در انسان ایجاد مى کند که همه معیارهاى اعتقادى و اخلاقى او را دگرگون مى سازد.

لذت طلب دین را به گونه اى توجیه مى کند که با رفاه او در تزاحم نباشد. او بیشتر به دنبال آن دسته از احکام ساده و بدون دردسر است که دنیاى او در خطر نیفتد. جمعى از مسلمانان مکّه پیش از هجرت به مدینه خدمت پیامبر رسیده ابراز مى داشتند: مورد آزار دشمنانیم اگر اجازه دهى با دشمنان مى جنگیم.

پیامبر مى فرمود: اکنون مأمور به مبارزه نیستیم. دست نگاه دارید. نماز بخوانید و زکات بدهید.

پس از هجرت به مدینه و ایجاد آرامشى نسبى در آن شهر پس از آنکه دستور جهاد نازل گشت زبان به اعتراض گشودند که خدایا چرا فرمان نبرد دادى و آن را مدتى به تأخیر نینداختى. قران ریشه ترس و وحشت آنان را راحت طلبى مى شمرد و مردم را نسبت به فرجام آن هشدار مى دهد73

انقلاب جهانى امام زمان بدون گذشتن از آتش وخون به پیروزى نمى رسد. در نبرد محرومان با مستکبران برق تیغ بلا ایمانها را به آزمایش در مى آورد. مؤمنان راستین پیشاپیش به استقبال رفته و خود را براى بلایا آماده مى کنند ولى راحت طلبان با دستاویز قرار دادن مذهب در پى توجیه وضع و پایگاه خویش هستند. در دوران انتظار بیش از همه چیز در فکر زندگى خودند و انتظار را بیشتر در دعا و… مى جویند.

از برابر آیات جهاد و امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با ستم بى تفاوت مى گذرند. این گروه نجات بشر و عمل به این گونه دستورها را مربوط به زمان ظهور مى دانند و مبارزه در زمان غیبت را نامشروع مى پندارند.

امام خمینى در طرز تفکر این گروه مى گوید:

(مى گویند: اگر حضرت صاحب خودشان مقتضى مى دانند براى جهاد و مبارزه تشریف بیاورند من که دلم
براى اسلام بیشتر از آن حضرت نسوخته است و حضرت هم که اینها را مى بیند خودشان بیایند چرا من این کار را بکنم.74)

از برهان لطف این نتیجه مى گیرند که حضرت نسبت به کاستیهاى جامعه از ما داناتر است و تواناتر تاخیر حضرت در ظهور برخاسته از مصلحتى بوده و نیاز به اقدام ما نیست. با کند و کاو بیشتر در منطق و روش زندگى این گروه متوجه مى شویم که همه این گفته ها پوششى است براى راحت طلبى و در واقع انحرافات اخلاقى سرمنشأ این عقاید است نه بینش دینى و بصیرت اعتقادى و…

امام خمینى درباره اینان مى گوید:

(از صدر اسلام تاکنون دو طریقه دوخط بوده است: خط اشخاص راحت طلب که تمام همشان به این است که یک طعمه اى پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا را هم آنهایى که مسلمان بودند مى کردند. امّا مقدم بر هر چیزى در نظر آنان راحت طلبى بود. …از اول نهضت اسلامى ما شاهد اشخاص که… راحت را بر هر چیزى مقدم مى داشتند [بوده ایم] تکلیف را در این مى دانستند که نمازى بخوانند و روزه اى بگیرند75.

این گروه که در دوران غیبت راحت طلبى سبب همدستى آنان با کفر و ستم شده است به هنگام ظهور امام نیز نمى توانند شیوه زندگى را تغییر دهند. براى ادامه زندگى بدون درد سر و به دور از غوغا و مبارزه با حضرت همراه نمى شوند. در پاسخ دعوت امام به جهاد با مستکبران آیات تقیه را مى خوانند. امام زمان در مقابله با توجیه هاى کژاندیشانه آنان به قرآن استدلال مى کند و حق را بدون پرده آشکار مى سازد و سرانجام راحت طلبان را در ردیف منافقان کیفر مى دهد.

امام صادق مى فرماید:
(انما جعلت التقیه لیحقن بهاالدم. فاذا بلغت التقیة الدم فلا تقیة وایم اللّه لودعیتم لتنصرونا لقلتم لانفعل انما نتقى ولکانت التقیة احب الیکم من آبائکم وامهاتکم ولو قدقام القائم ما احتاج الى مسائلتکم عن ذلک ولاقام فى کثیر منکم من اهل النفاق حداللّه76.
فلسفه تشریع تقیه حفظ خونهاست. اگر تقیه به مرز خون رسد جاى تقیّه نیست. به خداى سوگند اگر شما براى یارى ما دعوت شوید خواهید گفت: ما درتقیه هستیم و نمى توانیم شما را یارى دهیم. همانا تقیه از پدران و مادران برایتان عزیزتر است. اگر قائم ما بپاخیزد به یاوه گوییهاى شما گوش نخواهد داد و در حق بسیارى از شما مردم منافق حدود خداوند را جارى خواهد ساخت.

2 . جمود اندیشان: از بامداد اسلام ظاهر گرایان از مهم ترین موانع احیاى دین و تحولات اجتماعى بوده اند کسانى که به باطن و روح و هدف دین توجه نکرده و افق درکشان فراتر از پوست و قالب را نمى نگرد. دور بودن از واقعیتهاى عینى آنان را کوته بین کرده و به خود محورى دچار. محدود بودن درکشان نسبت به دین موجب مى شود که در زمانهاى حساس تکلیف را نشناسند و به رویارویى پیامبر و امامان کشانده شوند.

درجریان نزول آیه روزه و نماز مسافر پیامبر در سفر دستور افطار دادند و خود روزه گشودند ولى گروهى که به خیال مقدس مأبانه خود هر سختى ثواب دارد به روزه ادامه دادند. پیامبر با آنان برخورد کرد و بدیشان لقب گناهکار داد77.

وجود پیامبر و مخالفت صریح با این گروه به آنان عرصه میدان دارى نمى داد. پس از پیامبر تفکرقشرى و ظاهر بینى در لواى حراست از سنت و جماعت در میان مردم رایج شد و ورود نخله هاى گوناگون فکرى به فرهنگ اسلامى بویژه در دوران غیبت آن را تشدید کرد. فرقه هاى گوناگون در عالم اسلام پیدا شد. ارباب مذاهب و فرق به اسلام به عنوان دینى جامع و حیات بخش توجه نکردند و با یکسونگرى به برخى از جوانب دین زمینه ناتوانى سایر اجزاء آن را فراهم کردند.

عالم تشیع نیز از این خوان بى نصیب نماند. غیبت امام و دور کردن شیعه از عرصه سیاست و اجتماع سبب شد که حرکت اجتهاد بیشتر در حل مسائل فردى متمرکز شود و دستورات اسلام به عنوان یک سیستم اجتماعى اقتصادى و… کمتر در کار تحقیق وتدریس قرار گیرد78.

سایه افکندن تفکر اخبارى گرى بر اذهان
گروهى از علما مسأله را تشدید کرد و سبب شد که نوعى جمود و گذشته گرایى در محافل علمى شیعه رسوخ کند. و مراکز فرهنگى آن بویژه در سده هاى اخیر در برخورد با مسائل نوظهور کمتر واکنش مثبت نشان دهند. ریشه معارضه برخى از متدینین در برابر اندیشه هاى ناب امام امت را باید در گذشته گرایى و یکسو نگرى در مسائل اسلام جست و جو کرد.

به هنگام ظهور امام تحجر در اندیشه ها و رفتار اجتماعى نه تنها از میان نرفته که در لفافه هاى نوظهور جلوه هاى دیگر مى یابد.

امام احیا گر دین است در همه مسائل فکرى و کار بردى اسلام به دگرگونیهاى وسیعى دست مى زند و دستوراتى را که در طى روزگاران دراز بر توده مردم پنهان مانده و مردم ناشیانه به آن عمل مى کنند آشکار مى سازد88.

حضرت براى ایجاد عدالت عمومى اموال نامشروع را مصادره مى کند قطایع و زمینهایى که حکومتها به ناروا به افراد واگذار کرده اند به بیت المال بر مى گرداند89. دست حرامخواران را از اموال عمومى کوتاه مى کند و نقبهاى نامریى به بیت المال را مسدود مى کند.90

در اجراى عدالت تا آن جا پیش مى رود که راه را بر افرادى که به زیارت مستحبى خانه خدا مى روند بسته و حج واجب را در اولویت قرار مى دهد91. شیوه حرمسازى و مسجد نمایى را نمى پسندد و مساجد را از تزئینات غیر ضرورى پاک مى سازد92. در حرم پیامبر و مسجدالحرام تغییرات مهمى را به اجراء مى گذارد. در قضاوت شیوه داودى را پیش مى گیرد و با معیارها و موازین نوینى که در اختیار دارد کشف حقیقت مى کند و تنها به شیوه قضایى گذشته یعنى بینه و سوگند اکتفا نمى کند93.

در تفسیر قرآن اسرار پنهانى و رموزى که بر مردم پنهان مانده را آشکار ساخته و درهاى حکمت و معرفت را بر مردم مى گشاید. تأویل قرآن و مصادیق بارز و پنهان آیات آن را بر مردم آشکار مى سازد94.

امام زمان احکامى که پیامبر و امامان پیشین به سبب نبودن شرایط نتوانسته اند اجرا کنند جارى مى کند و اسلام را با همه شرایط و ویژگیها در جهان حاکم مى سازد.

تحولات مهم فرهنگى و اجتماعى و سیره امام در حکومت و قضاوت با ذهنیتى که مردم
از دین دارند و تحجر اندیشان القا کرده اند جدید جلوه مى کند و روش امام را با معتقدات خود بیگانه مى بینند.

(اذا قام القائم استانف دعاء جدیداً کما دعاء رسول اللّه)95.
امام نه مشرع است ونه دین ساز بلکه جدید بودن روش حضرت در ارتباط با شناخت واژگونه مردم آن دوره از دین است که کارهاى امام را جدید جلوه مى دهد گویى دین جدید آورده است. گروهى که با اسلام اصیل بیگانه بوده و تنها بر ظواهر گذشته جمود دارند. روش امام را با سیرت نیاکان خود ناشناخته دیده زبان به اعتراض مى گشایند و با سلاح مذهب به مقابله امام مى شتابند. گروهى که از فهم بطون و معانى بلند قرآن عاجزند به ظواهر قرآن علیه امام استشهاد مى کنند و عده اى با استدلال به سیره اى از پیامبر که درخیال دارند به تحولات اجتماعى و اقتصادى امام انتقاد مى کنند.

امام زمان در بیرون کردن این گروه از صحنه اجتماعى و افکار عمومى پیش از جدش پیامبر به زحمت مى افتد. پیامبر با کافران بى پرده رو به رو بود که از اعلان دشمنى ابایى نداشتند و آشکار با اسلام و پیامبر مى جنگیدند. ولى این دسته از معارضان مهدى پینه بر پیشانى دارند و در میان مردم به زهد و ورع مشهورند و با سلاح دین به جنگ امام مى روند. بى کمترین تردید به تیر تکفیرش مى زنند و با ایجاد شایعه و جنگ روانى افکار عمومى را علیه او بسیج مى کنند.

امام صادق(ع) مى فرماید:
(اِنّ قائمنا اذا قام استقبل من جهلة الناس اشد مما استقبله رسول اللّه(ص) من جهال الجاهلیة.

فقلت: وکیف ذاک.

قال: اِن رسول اللّه(ص) اتى الناس وهم یعبدون الحجارة والصّخور والعیدان والخشب المنحوته وان قائمنا اذا قام اتى الناس وکلهم یتاول علیه کتاب اللّه ویحتج علیه به. ثم قال: اما واللّه لیدخلن علیهم عدل جوف بیوتهم کما یدخل الحر والقر.96)
آزردگیهایى که مهدى ما از سوى نادانان روزگار خود متحمل مى شود بیش از زحماتى است که به پیامبر از جاهلان زمان خود وارد شده.
گفتم: و چگونه؟

فرمود: پیامبر در زمانى بر انیگخته شد که مردم سنگ و درخت و چوب مى پرستیدند. قائم آن گاه که قیام کند مردم علیه او قران را تاویل مى کنند. به خدا سوگند همانند سرما و گرما عدالت وارد سراهاى آنان خواهد شد.

در قضیه اى امام در جمع مردم سخن مى گوید و حقایق را بر مردم آشکار مى سازد گروهى از مردم که تاب سخنان حضرت را نیاورده علیه امام خروج مى کنند.

امام صادق(ع) مى فرماید:
(انه اول قائم یقوم منا اهل البیت یحدثکم بحدیث لاتحتملونه فتخرجون علیه برمیلة الدسـکرة فتقـاتلونه فیقاتـلکم فیقتلکم97).
در وقت ظهور قائم ما برایتان سخنانى گوید که تاب شنیدن آن را ندارید. علیه اودررمیله شورش خواهید کرد. او با شما جنگیده و شما را نابود خواهد کرد.

خطاب امام به شیعیان (یحدثکم) نشانگر آن است که این گروه از مخالفان امام از شیعیان هستند و همگى به دست امام ازمیان مى روند.

3 . کافران و منافقان: در طول تاریخ اسلام افرادى از منافقان با سوء استفاده از آزادیهاى اسلامى وارد مسلمانان شده و با تظاهر به شعائر اسلامى از امکانات جامعه مسلمانان استفاده کرده اند. مصالح اسلام ایجاب مى کرد پیامبر و ائمه باآنان مدارا کنند و از درونشان پى جویى نکنند در حکومت مهدى نیز این گونه افراد در صدد نفوذ در حکومت و جامعه اسلامى بر مى آیند. منافقان گاه تردستانه تا سطح تصاحب مقامات عالى حکومت امام پیش مى روند ولى ذکاوت و قدرت امام جایى براى دست اندازى منافقان باقى نمى گذارد و شدیداً پاکسازى مى شوند98. دو چهرگان که آینده خود را در خطر مى بینند با پخش شایعه و همکارى با گروههاى معارض دشمنى خود را آشکار مى کنند. در مناطق مرزى با دشمنان خارجى همدست مى شوند و در مرکز خلافت کوفه آشکارا با امام مى جنگند. حضرت پس از درهم شکستن مقاومت مخالفان پیروزمندانه وارد
کوفه مى شود و منافقان را در ردیف سایر فرقه هاى منحرف نافرمان از میان بر مى دارد99.

کفار نیز که ادعاى سرکردگى مردم جهان را داشته و نهضت آزادى بخش مهدى را مانع منافع نارواى خود مى بینند در برابر حضرت صف آرایى مى کنند. آنان براى جلوگیرى از مسلمان شدن مستضعفان و حاکمیت محرومان نیرو تهیّه کرده و با سپاهیان امام درگیر مى شوند.

امام صادق مى فرماید:

(اذا خرج القائم لم یبق مشرک باللّه العظیم ولاکافر الا کره خروجه100)
مشرکان و کفار از قیام مهدى ناخشنودند.

دنیاى کفر با دستاویز قرار دادن کیش نصرانیت با امام درگیر مى شوند و به دشمنان امام کمک مى رسانند و به هنگام شکست بدیشان پناه مى دهند101.

از برخى از روایات استفاده مى شود سفیانى مهم ترین مخالف امام نیز صلیب در گردن دارد102.

امام طى گفت و گوهاى اعتقادى و سیاسى معارضان غیر مسلمان را همراه خود مى کند و مشرکان کینه ورز جنگ افروز را شکست مى دهد.

شیوه بر خورد امام با مخالفان
از مسائل نیازمند به بحث روش برخورد امام با مخالفان است. جایگاه سایر ارباب مذاهب و مکاتب در حکومت امام کدام خواهد بود. به تعبیر دیگر مقصود از حکومت جهانى واحد که امام منادى آن است چیست؟ آیا وحدت دین مقصود است یا وحدت حکومت. در هر صورت رفتار امام با اهل کتاب یا با دیگر مسلمانان غیر معتقد به مذهب امام چگونه است؟

مخالفان امام به چند دسته تقسیم مى شوند.

1 . مخالفان سیاسى و مذهبى مسلمان.

2 . اهل کتاب./p> 3 . مستکبران.

دسته اوّل: در ذهن برخى از شیعیان این اندیشه وجود دارد که در حکومت امام که مروج مسلک اهل بیت است سایر ارباب مذاهب جایى نخواهند داشت و همه آنان مى بایست به ولایت على(ع) گردن نهند. روش مهدى با روش جدش پیامبر و
على(ع) در برخورد با مخالفان متفاوت است. آنان مأمور رحمت بودند وگذشت و مهدى مأمور انتقام.اگر على در برخورد با مخالفان مذهبى و سیاسى گذشت مى کرد و از کردار افرادى مثل شورشیان بصره و یا خوارج مى گذشت بر اثر نبودن شرایط انتقام بود ولى درحکومت مهدى مانعى براى شدت عمل با مخالفان وجود ندارد. دلیلى که ممکن است براى این مطلب ارائه کرد روایاتى است که دلالت دارد روش برخورد مهدى(ع) با مخالفان با روش برخورد على(ع) با مخالفان بصرى تفاوت دارد.

در روایت معلى بن خنیس از امام صادق چنین آمده است:
(ایسیر القائم(ع) اذا قام بخلاف سیرة على(ع).

فقال: نعم وذاک ان علیا ساربالمن والکف لانه علم ان شیعته سیظهر علیهم من بعده وان القائم اذا قام سار فیهم بالسیف… وذلک لانه یعلم ان شیعته لم یظهر علیهم من بعده ابداً.103)
آیا روش قائم برخلاف سیره على(ع) است؟

فرمود: بلى. على بعد از دست یافتن بر مخالفان آنان را بخشید چون مى دانست دشمنان پس از او بر شیعیانش مسلط خواهند شد. ولى قائم با مخالفان با شمشیر رو به رو مى شود چون مى داند دشمنان هرگز بر پیروان او مسلط نخواهند شد.

این روایت و مانند آن تا چه حد دلالت بر مقصود دارند؟

مرورى بر روایات سیره مهدى(ع) نشان مى دهد در نظام آن حضرت آزادى مذهب وجود دارد و مسلمانى به جرم داشتن عقیده مخالف مجازات نمى شود و مخالفان مذهبى حق اظهار عقیده دارند به چند دلیل:

1 . در هیچ روایتى از منابع شیعى چنین مطلبى نقل نشده است که مهدى(ع) مخالفان را به ترک مذهب و پذیرش ولایت على(ع) وا مى دارد. تنها درمواردى که از شدت عمل سخن به میان آمده برخورد با ناصبیها و معاندان اهل بیت است104 و بس. و ناصب نه هر مخالف و غیر موافق عقیده و مسلک اهل بیت کسى است که دشمنى با على و دیگر امامان(ع) را در سینه پرورانده و
از اظهار سب و دشمنى ابائى ندارد و در فقه شیعه سَبّ على و ائمه حکم سبّ پیامبر را دارد.

2 . امام در همه مراحل دعوت و فعالیت به تبیین اهداف و علل اقدامات خود مى پردازد و نقطه ابهامى را براى مردم باقى نمى گذارد. مخالفان سیاسى و مذهبى با استفاده از جوّ آرامى که امام ایجاد مى کند به بیان مواضع خود مى پردازند و جواب مى شنوند. از جمله در منزل ثعلبیه یکى از بزرگان بنى هاشم به سیره امام انتقاد مى کند و خواهان دلیل شرعى براى آن مى شود.

امام بر خلاف برخى از مأموران که خواهان شدت عمل با این گونه انتقاد گرانند به آرامى پاسخ مى دهد و با استدلالهاى مستند به سیره پیامبر او را با خود همراه مى سازد.105

3. امام تنها با مخالفان مذهبى و سیاسى که مسلحانه علیه امام و برنامه هایش بپاخیزند برخوردى قهر آمیز دارد. در مورد آنان نیز از جاده انصاف بیرون نمى رود و با آنان مدارا مى کند. حضرت پیشاپیش با مخالفان اتمام حجت مى کند و به قرآن و سنت پیامبر با ایشان به گفت و گو مى نشیند. در مواردى که دشمن کینه خود را آشکار مى سازد و جنگ را مى آغازد و دست به خون یاران مهدى مى آلاید امام دستور مقابله مى دهد106.

امّا در پاسخ آنان که به این روایت استدلال کرده اند باید گفت: (امام روش على(ع) را در مقابله با شورشیان بصره در پیش ندارد) اولاً روایت در مورد مخالفان نظامى و پیمان شکنان است نه مطلق مخالف. و این حق به امام داده شده است که براى شکستن شوکت مخالفان و جلوگیرى از اجتماع دوباره آنان فراریان را تعقیب کند و مجرمان را مجازات چنانکه شیوه على(ع) در نبرد صفین بر آن بود107.

ثانیاً روایت بر فرض درستى سند معارض است با سخن دیگرى از امام صادق که مى فرماید:

(وینادى منادیه الا لاتتبعوا مولیّا ولا تجهزوا على جریح ویسیر بهم کما سار على(ع) یوم البصرة.108)
منادى امام فریاد برمى دارد فراریان را تعقیب نکنند و مجروحى را نکشند. بمانند روش على(ع) با بصریان با
آنان روبه رو مى شود.

در مورد دیگر امام براى دعوت مسلمانان مکه نماینده اى مى فرستد فرستاده حضرت براى آنان سخن مى گوید و به کتاب خدا و سنت پیامبر احتجاج مى کند. گروهى از مخالفان در کنار کعبه او را مى کشند. امام خود به مکه مى آید براى آگاهى بیشتر مردم به تفصیل برایشان سخن مى گوید و بر کتاب خدا و سنت پیامبر از آنان بیعت مى گیرد و متعرض کس نمى شود109.

در روایت دیگر حضرت پس از آمدن به مکّه تنها کشندگان فرستاده خود را مجازات مى کند وچیزى بر آن نمى افزاید110.

این روایتها نشاندهنده نرمش و عفو و رحمت امام در برخورد با مخالفان مذهبى و معتقدان به دیگر مذاهب است.

دسته دوّم: از برخى روایات استفاده مى شود: حکومت امام شرق و غرب را فرامى گیرد و همه غیر مسلمانان مى بایست مسلمان شوند وگرنه از میان خواهند رفت. از امام کاظم(ع) نقل شده است:
(… وله اسلم من فى السموات والارض طوعا وکرها).

قال انزلت فى القائم.اذا خرج بالیهود والنصارى والصابئین والزنادقة واهل الردة والکفار فى شرق الارض وغربها. فعرض علیهم الاسلام. فمن اسلم طوعا امره بالصلوة والزکاة ومایومر به المسلم ویجب لله علیه و من لم یسلم ضرب عنقه حتى لایبقى فى المشارق والمغارب احد الاّ وحد اللّه… ولایقبل صاحب هذا الامر الجزیه کما قبلها رسول اللّه…111)
همه اهل آسمانها وزمین به رغبت یا جبر تسلیم اویند.

امام فرمود: آیه درباره قائم نازل شده است. در وقت ظهور بر یهود و ترسایان و صابئین و زندیقان و مرتدان و کافران شرق و غرب زمین اسلام عرضه مى شود. هرکس مسلمان شد مى باید نماز و روزه و سایر واجبات را به جاى آورد و هرکس اباورزید کشته مى شود. تا در روى زمین همه موحد باشند… صاحب این امر مثل پیامبر جزیه نمى پذیرد.

این روایت به قرینه ظهور آیه کریمه لیظهره على الدین کلّه112 دلالت داردکه در وقت ظهور امام زمان همه اهل زمین
مى بایست مسلمان شوند و در آن وقت جزیه اى که درزمان پیامبر(ص) میان حکومت اسلام و اهل کتاب برقرار بود وجود ندارد.

ولى دربرابر دلائل محکم ترى وجود دارد که این برداشت از آیه و روایت را سست مى کند.

1 . روایات مستفیض وجود دارد که سیره امام براساس کتاب و سنت است. و هدف آن حضرت احیاى قوانین قرآن و روش پیامبر خواهد بود113. و گرفتن جزیه از مقررات اسلامى و براساس قرآن و سنت پیامبر است.

2 . روایت عیاشى بر اکراه اهل کتاب براسلام و نیز سایر روایات در این باب مستند نیستند امین الاسلام طبرسى در اعلام الورى در پاسخ اشکالاتى که بر سیره امام شده:امام از اهل کتاب جزیه نمى پذیرد یا جوان بیست ساله نا آشناى با دین را مى کشد و… مى نویسد:

(انا لانعرف ما تضمنه السئوال من انه(ع) لایقبل الجزیه من اهل الکتاب وانه یقتل من بلغ العشرین ولم یتفقه فی الدین فان کان ورد بذلک خبر فهو غیر مقطوع به114)

آنچه سؤال در بر دارد مثل این که امام جزیه از اهل کتاب نمى پذیرد و جوان بیست ساله دین ناآشنا را مى کشد ما ماخذى براى آن نمى شناسیم.اگر خبرى نیز در این باره وارد شده باشد مقطوع نیست.

3 . برخى گزارشهاى مکرر حکایت دارد که امام با سپاهیان رومى که کیش نصارا دارند صلح مى کند115. در روایت ابى بصیر تصریح شده است که امام زمان مثل پیامبر(ص) با اهل کتاب قرار داد جزیه امضا مى کند:

قلت: فما یکون من اهل الجزیه عنده؟ قال: یسالمهم کما سالمهم رسول اللّه ویودون الجزیه116.)

از امام صادق پرسیدم: سرنوشت اهل کتاب در دولت مهدى چگونه است. فرمود: بسان پیامبر از آنان جزیه خواهد گرفت.

این روایت با روایت ابن بکیر معارض است و در صورت ناتمام بودن سند آن و کنار گذاشتن هر دو مرجع عمومات کتاب و سنت است.

4 . درمتون عامه روایتى از پیامبر نقل
شده است:
والذى نفسى بیده لیوشکن ان ینزل فیکم ابن مریم حکما عدلا یکسر الصلیب ویقتل الخنزیر ویضع الجزیه فیفیض المال حتى لایقبله احد117.
به زودى عیسى در میان شما نازل شده به عدالت حکم مى کند. صلیب را مى شکند خوک را مى کشد جزیه را برمى دارد. مال چنان فراوان مى شود که کسى نمى پذیرد.

عموم محدثان عامه و برخى از محدثان خاصه از این روایت استفاده کرده اند که مقصود از برداشتن جزیه از اهل کتاب به روزگار مهدى(ع) وادار کردن آنان به اسلام است.

بغوى از محدثان عامه در شرح حدیث این معنى را تقویت کرده است118.

ولى از ذیل روایت این معنى استفاده مى شود که مال چنان فراوان شود که نیازى به جمع آورى زکات یا جزیه نباشد. همان گونه که برخى از روایات خاصه براین مطلب دلالت دارند و بغوى این مطلب را از برخى به صورت احتمال ذکرکرده است نه این که وضع جزیه کنایه از نبود اهل کتاب و وارد کردن آنان به مسلمان شدن باشد.

ممکن است روایت حکایت از رخدادى خارجى باشد. آشکار شدن عیسى و نماز خواندن آن حضرت در پى امام119 چنان که در روایات آمده و نیز احتجاج امام با یهودیان و نصارا حقانیت دین اسلام را بر همه جهانیان اثبات خواهد کرد و همگى از دل و جان مسلمان خواهند شد. در آن صورت موردى براى جزیه باقى نخواهد ماند سید صدرالدین صدر پس از ذکر روایت همین معنى را استفاده کرده است120.

اینها شواهدى هستند که دلالت دارند امام زمان پیروان ادیان آسمانى را مجبور به ترک دین نمى کند و اگر آنان مسلمان مى شوند از روى رغبت ومشاهده اسلام ناب و فرود آمدن عیسى(ع) است.

پس مقصود از آیه (لیظهر على الدین کله) حکومت جهانى واحد است نه وحدت دین.

شاید از عموم آن استفاده کنیم که بر کافران در آن روزگار اتمام حجت مى شود و الحاد و شرک ریشه کن خواهد شد و همه باز دارنده هاى پیشرفت اسلام از میان خواهد رفت و تمام مردم جهان سر به فرمان
دستورهاى ولى عصر خواهند بود.

دسته سوّم: مستکبران و مفسدان دشمنان اصلى امام هستند. و سپاه سلحشور امام با آنان به شدت برخورد مى کند و زمین را از لوث وجودشان پاک خواهد ساخت.

اینها اشارتهایى بود به ویژگیهاى موافقان و مخالفان مهدى.

روشن شد یاران امام مؤمنان راستین و انسانهاى وارسته اى هستند که در همه کمالات انسانى و اسلامى سر آمد مردمان روزگار خویش هستند و از پیش خود را براى همکارى با امام آماده کرده اند دشمنان حضرت جاهلان بى بصیرتند که مشعلداران تحجرند و با فهم وارونه از دین و یا ضعفهاى اخلاقى آلت دست دشمنان حضرت واقع مى شوند و به همراهى منافقان و مشرکان خودخواه با امام درگیر مى شوند.

کسانى مى توانند در رکابش شمشیر بزنند که اسلام را در همه زوایاى زندگى تجسم بخشند و به روزگار انتظار زمینه قیام را فراهم آورند که نزدیک شدن به ولى عصر با تقربى معنوى امکان دارد و امام به هنگام فراهم آمدن شرایط و وجود یاران توانا و شایسته ظهور خواهد کرد. هر چه شمار مؤمنان مخلص افزایش یابد جامعه و زمان به امام نزدیک تر مى شود. آن کس که دعوى انتظار دارد ولى پاکباز نیست نه تنها توفیق یاورى را پیدا نمى کند که بر امام راه خواهد بست و جامعه اى که اندیشه ها و ارزشهاى الهى را در خود جاى نداده و در آتش ستم و اختلاف مى سوزد نمى تواند مردان کارساز پرورش دهد. مرحوم سیدبن طاووس در وصیتى مفصل به فرزندش مى نویسد:

(اى فرزند اى محمد ترا و برادرت را و هر کس را که این کتاب را بخواند به آشتى و درستى در معامله با خداى عزّوجلّ و رسول او(ص) و حفظ و رعایت فرمان خدا و رسول که درباره ظهور مولاى ما مهدى(ع) بیان فرموده اند و بشارت داده اند سفارش مى کنم; چه قول و عمل بسیارى از مردم از نظرهاى فراوان با عقیده آنان مخالف است. مثلاً بارها دیده ام که اگر بنده اى یا اسبى یادرهم و دینارى از آنان گم شود سراپا متوجه آنان مى شوند و براى یافتن نهایت کوشش را به عمل مى آورند اما ندیده ام که کسى براى تاخیر ظهور آن حضرت و
عقب افتادن اسلام و تقویت ایمان مسلمانان و قطع ریشه کافران و ستمکاران به اندازه دلبستگى به این امور ناچیز دلبسته باشد و به اندازه اى که براى از دست دادن این اشیاء متأثر مى گردد متأثر باشد. پس چنین کسانى چگونه مدعى آنند که به حق عارفند و به رسول او واقف و به امامت آن حضرت معتقد و چگونه ادعاى دوستى آن بزرگوار مى کنند و درباره چگونگى هاى والاى او به مبالغه مى پردازند121).


1 .(بحارالانوار) علامه مجلسى ج52/125. مؤسسه الوفاء بیروت.
2 . (مفاتیح الجنان) شیخ عباس قمى ترجمه الهى قمشه اى /988 انتشارات علمى.
3 . (کمال الدین و تمام النعمه) شیخ صدوق ج2/672 انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین.
4 . (منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر) لطف اللّه صافى/166 داورى قم.
5 . (بحارالانوار) ج52/341.
6 . (الغیبة) نعمانى /315 صدوق تهران.
7 . (همان مدرک).
8 . (بحارالانوار) ج51/56.
9 . (کفایة الاثر فى النص على الائمة الاثنى عشر) ابن خزازقمى /263 بیدار قم.
10 . (الغیبة) نعمانى /315.
11 . (کمال الدین و تمام النعمه) /672.
12 . (مجمع الزوائد ومنبع الفوائد) نورالدین هیثمى/119 چاپ شده در الموسوعة الامام المهدى ج1 مکتبة الامام امیرالمؤمنین.
13 . (الحاوى للفتاوى سیوطى) ج2/150 چاپ شده در (الموسوعة…).
14 . (الغیبة) نعمانى /307.
15 . (بحار الانوار) ج51/157.
16 . (تفسیر نورالثقلین) محدث عبد على الحویزى ج1/249 علمیه.
17 . (الملاحم والفتن) سید بن طاووس /65 مؤسسه الوفاء بیروت.
18 . (الحاوى للفتاوى) ج2/153.
19 . (بحارالانوار) ج60/316.
20 . (ارشاد) شیخ مفید ج2/383 چاپ شده در (مصنفات شیخ مفید) ج11 کنگره هزاره شیخ مفید.
21 . (کمال الدین) /2/654.
22 . (بحارالانوار) ج52/323.
23 . (کفایة الاثر فی النص على الائمة الاثنى عشر)279/.
24 . (بحارالانوار) ج52/306.
25 . (کمال الدین) /473.
26 . (بحارالانوار) ج53/7.
27 . (ینابیع الموده) الحافظ سلیمان بن ابراهیم القندوزى/249 بصیرتى قم.
28 . (الغیبة) نعمانى/170.
29 .(بحارالانوار) 52/223.
30 . (الحاوى للفتاوى) ج2/134.
31 . (کمال الدین)/316.
32 . (بحارالانوار) ج52/356.
33 . (الغیبة) نعمانى /316.
34 . (فروع الکافى) کلینى ج8/167.
35 . (بحارالانوار) ج52/386 به نقل از (سعد السعد) سید بن طاووس.
36 . در روایت فضیل بن یسار از امام صادق به اهم صفات یاران مهدى اشاره شده است. ما در این فصل از آن بهره مى گیریم.
37 . (کمال الدین) ج2/378.
38 . (همان مدرک) ج1/291.
39 . (بحارالانوار) ج52/308.
40 . (ینابیع الموده)/449.
41 . (نهج البلاغه) فیض الاسلام خطبه 86.
42 . (همان مدرک) ترجمه دکتر شهیدى خطبه 173/179 انقلاب اسلامى.
43 . (همان مدرک) فیض الاسلام خطبه 150.
44 . (الزام الناصب) شیخ على یزدى حائرى ج2/20.
45 . (بحارالانوار) ج52/308.
46 . (همان مدرک) ج51/346.
47 . (همان مدرک) ج53/7.
48 . (الملاحم والفتن)/149.
49 . (منتخب الاثر)/311.
50 . (کشف الغمه فى معرفة الائمه) على بن عیسى اربلى ج3/271 دارالکتاب الاسلامیه.
51 . (خصال) شیخ صدوق ترجمه کمره اى ج2/318. اسلامیه.
52 . (بحارالانوار) ج52/343.
53 . (همان مدرک) /310.
54 . (عیون اخبار الرضا) شیخ صدوق ج/63 طوس.
55 . (بحارالانوار) ج52/308.
56 . (الغیبة) نعمانى /316.
57 . (بحارالانوار) ج53/35.
58 . (اصول کافى) کلینى ج2/174.
59 . (اختصاص) شیخ مفید/24 چاپ شده در مصنفات شیخ مفید ج12 کنگره هزاره شیخ مفید.
60 . (ینابیع الموده) /433.
61 . (الزام الناصب) ج2/20.
62 . (نهج البلاغه) کلمات قصار شماره 110.
63 . (بحارالانوار) ج52/340. برداشت از سخنان امام به معلى بن خنیس.
64 . (الغیبه) نعمانى /233.
65 . (بحارالانوار) ج53/83.
66 . (همان مدرک)/85.
67 . (عیون اخبارالرضا) شیخ صدوق ج1/317; (فتح البارى فى شرح صحیح بخارى) ابن حجر عسقلانى ج8/118 دارالفکر بیروت.
68 . (نهج البلاغه) نامه 47.
69 . (فروع کافى) ج8/167.
70 . (الملاحم والفتن) /148.
71 . (بحارالانوار) 52/35.
72 . (میزان الحکمة) رى شهرى ج1/292 انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى.
73 . تفسیر (قمى) على بن ابراهیم قمى ج1/144.ذیل آیه 71 سوره نساء.
74 . (امام و روحانیت) مجموعه دیدگاهها و سخنان امام درباره روحانیت /206 دفتر سیاسى سپاه پاسداران.
76 . (وسائل الشیعه) شیخ حر عاملى ج11/483 داراحیاء التراث العربى.
77 . تفسیر (نورالثقلین) ج1/165.
78 . (مجموعه آثار شهید صدر) مقاله همراه با تحوّل اجتهاد/8 روزبه.
88 . (ارشاد) شیخ مفید/383.
89 . (منتخب الاثر)/305.
90 . (بحارالانوار) ج52/338.
91 . (من لایحضره الفقیه) شیخ صدوق ج1/161 دارالتعارف بیروت.
92 . (الغیبه) شیخ طوسى/473 ـ 475 مؤسسه معارف اسلامى قم.
93 . (کافى) ج1/397.
94 . (بحارالانوار) ج52/364 ـ 336.
95 . (الغیبه) نعمانى/322.
96 . (همان مدرک) /297.
97 . (بحارالانوار) ج52/375.
98 . (همان مدرک)/338.
99 . (همان مدرک)/338.
100 . (البرهان فى تفسیر القرآن) محدث سید هاشم بحرانى ج2/121 اسماعیلیان.
101 . (بحارالانوار) ج52/344.
102 . (الغیبه) شیخ طوسى /463.
103 . (الغیبة) نعمانى /232.
104 . (فروع کافى) ج8/227 دارالتعارف بیروت.
105 . (بحارالانوار) ج52/343.
106 . (همان مدرک)/387.
107 . (وسائل الشیعه) شیخ حر عاملى ج11/55 ـ 56.
108 . (بحارالانوار) ج52/338.
109 . (همان مدرک)/307.
110 . (همان مدرک) /308.
111 . (همان مدرک)/340 به نقل از تفسیر عیاشى.
112 . سوره (توبه) آیه 33.
113 . (ارشاد) ج2/383.
114 . (اعلام الورى با علام الهدى) امین الاسلام طبرسى/445 دارالمعرفه بیروت.
115 . (بحارالانوار) ج52/337.
116 . (همان مدرک) /376.
117 . (همان مدرک)/383 به نقل از شرح السنه بغوى.
118 . (همان مدرک).
119 . (عصرالظهور) على کورانى /306 انتشارات تبلیغات اسلامى قم.
120 .(المهدى) آیة اللّه سید صدر الدین صدر/236 دارالزهراء.
121 . (کشف المحجه) سید بن طاووس ترجمه دکتر اسداللّه مبشرى/220 دفتر نشر فرهنگ اسلامى.