پاسخ به مقاله نقدى بر ترجمه و تبیین لمعه دمشقیه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


پاسخ به مقاله‏«نقدى بر ترجمه و تبیین‏لمعه دمشقیه»
پاسخ به مقاله «نقدى بر ترجمه و تبیین لمعه دمشقیه»، را خواندیم. بجاست از تلاش نویسنده محترم این نقد جناب آقاى فاطمى تشکر نمائیم، و قطعاً در چاپ‏هاى آینده از نقد ایشان و نظرات سازنده و اصلاحى دیران بهره خواهیم گرفت. با این همه تذکر چند نکته کوتاه را پیرامون نقد ایشان خالى از فایده نمى‏بینیم:

الف - درست است که ذکر منابع ترجمه، اولى است، اما عدم ذکر آنها ذکر آنها به این معنانیست که مترجمین این داعیه را داشته باشند که کتاب سنگینى مانند لمعه را بدون مراجعه به منبعى ترجمعه کرده‏اند! روشن است که هر نویسنده‏اى در کار خود به آثار دیگران در این زمینه حتى المقدور نگاه مى‏کند.

ب - ذیل عنوان«اشتباه در ترجمه» توجه ناقد محترم را جلب مى‏کنیم به انیکه:
اشکال 1 و 4 اشتباه در ترجمه نیست بلکه افتادگى در متن عربى یافارسى است.

همچنین اشکال 2 و 3 اولاً: وارد نیست و ثانیاً: اگر وارد باشدبه تبیین بر مى‏گردد نه به ترجمه. اشکال 5 نیز ناوارد است، چرا که کلمه، مدفوع در ترجمه «عذره» همراه با قرینه‏اى است که نشان مى‏دهد مراد مدفوع انسان است. مضافاً بر اینکه این اشکال هم بفرض ورود، به تبیین مربوط است نه ترجمه، در اشکال 6: اگر ناقد محترم در کلمه «قرار» که در ترجمه آمده دقت بیشترى مى‏کردند، از این اشکال منصرف مى‏شدند. در اشکالات 2 و 3 و 7 و 8 و 13 و 14 و 15: ناقد محترم، بیان نظر فقهى شارح و اقوال لغویین و... را با ترجمه متن مخلوط کرده‏اند که به نظر ما صحیح نیست.

ج - اشکال 3 در بخش نارسایى تبیین براى نگارنده عجیب آمد وندانستم چگونه ناقد محترم وجوب خارج کردن 21 دلو آب را از داخل کروشه خارج کرده‏اند! و در اشکال 4 مى‏گوئیم نظر شهید ثانى ونظر امام خمینى (ره)، نظر این دو بزرگوار است نه نظر شهید اول و برخى فقهأ دیگر که صرف مطلق شدن آب مضاف متنجس را مطهّر مى‏دانند، فراجع.

اشکال 5 وارد نیست، چرا که این ابهام در حقیقت به ماتن و شارح لمعه ونیز شارحین بعدى بر مى‏گردد نه به مترجم.

اشکالات 6 و 8 و 9 و 10 در بخش تبیین ناشى از انتظارات و یا استظهارات شخصى ناقد است که ما در این باب حرفى نداریم.

د - در باب متون مورد استفاده بویژه در متن آقاى مروارید و آقاى کورانى تذکر این نکته را لازم مى‏دانم که گر چه تلاش هر دو بزرگوار مورد تقدیر است، اما به نظر ما کار آقاى کورانى اصح است، فراجع. این نکته را نیز بیفزائیم که در کنار این دو متن، بعضاً به متون دیگر لمعه مثل لمعه آقاى کلانتر و لمعه آقاى رفیعى طالقانى مراجعه شده است، ولى بیشتر از این دو متن استفاده گردیده است.

ه - وامّا اشکال 2 در بخش نارسائیهاى متن نیز ناوارد است چون اهمیت کتاب درسى، بلحاظ متن درسى آن لحاظ مى‏شود و نه مقدمه آن، گر چه آن مقدمه از جهات دیگرى بسیار مهم باشد.
و - اشکالات چاپى و اعراب و علامت گذارى برخى وارد و برخى ناوارد است. و باید ناقد محترم بخصوص توجّه کنند که همه این نارسائیها رانمى توان به حساب نویسنده گذاشت. خوب است خود ایشان به صفحه اوّل نقدخود در مجله نگاه کنند که داخل کادر نوشته شده:«نقدى بر ترجمه و تبیین...، اثر: محسن غرویان وعلى شیروانى» در حالیکه نقد از ایندو نیست و حال آنکه ظاهر آن کادر و نوشته داخل آن، این معنا را افاده مى‏کند و جا داشت نقدى بر، خارج از کادر قرار مى‏گرفت. آیا این نارسائى را مى‏توان به حساب جناب آقاى فاطمى گذاشت؟ بگذاریم از اغلاط چاپى فراوان مقاله چند صفحه‏اى ایشان!

ز - اشکالات ویرایشى نیز کم و بیش باز گشت به ذوق و سلیقه شخصى دارد که خیلى بدان نمى‏پردازیم.

ح - این همه مربوط به قسمت اول نقد است، و امّا درباره قسمت دومّ مقاله، که درآن دوازده اشکال ذکر شده است، باید عرض کنیم که اشکال 7 و 11 اساساً وارد نیست؛ اشکال 2 و 8 و 9 و 12 مربوط به نسخه و اعراب متن عربى است، و در همه این موارد ترجمه کاملاً صحیح است، گر چه ناقد محترم هیچ اشاره‏اى به صحت ترجمه در این موارد نمى‏کند؛ اشکال 3 و 5 مربوط به مرحله حروف چینى است؛ و قضاوت درباره اشکال چهارم را به عهده خواننده مى‏گذاریم. البته در این میان اشکال اول و دهم، که سهواً به جاى«دائن» «مدیون» نوشته شده است، دو اشکال وارد بر ترجمه است، و یاد آورى آن موجب کمال تشکر و امتنان مترجمان مى‏باشد.

و الحمد لله اوّلاً وآخراً

محسن غرویان، على شیروانى‏