نوع مقاله : مقاله پژوهشی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
انا للّه و اناالیه راجعون
سرانجام پس از هفته اى اندوهبار و سرشار از اضطراب و نگرانى بار سنگین مصیبت فرود آمد و دل امت وفادار دستخوش طوفان غم و محنت شد. یادگار امام و فرزند دلبند و عزیزترین کس او دنیاى فانى را وداع گفت و چهره محبوب و آشناى مردم و غمخوار کشور و انقلاب و خدمتگزارى صدیق براى هدفهاى امام عظیم راحل و اندیشه اى روشن و چشمى تیزبین در خدمت نظام اسلامى کشور و ملت ودوستان ودوستداران خود را ترک کرد وایران اسلامى را به عزاى خویش نشانید.
در دوران پرحادثه انقلاب مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى یکى از مؤثرترین عناصر در جریانات کلى کشور و انقلاب بود. او براى رهبر کبیر انقلاب فرزندى مهربان و در عین حال مشاورى امین و یارى دیرین و سربازى فداکار و مریدى گوش به فرمان و کارگزارى لایق و کارآمد بود. امام بزرگ ما بارها محبت پرشور و اعتماد عمیق و تحسین قلبى خود نسبت به این فرزند خاضع و مطیع خودرا بر زبان آورده بود و نزدیک ترینها گواهى صادق آنچنان پدرى را در حق پسر یگانه اش از آن زبان پرهیزگار شنیده بودند. در طول سالهاى انقلاب چه بسیار گره ها که به دست او گشوده شد و چه بسیار کارهاى بزرگ که به تدبیر او انجام شد. از اینها برتر نقش این عنصر پرتلاش و پرتوان در حراست عاشقانه از سلامتى جسمى و آرامش خاطر امام بزرگوار بود. بى شک سلامت و توان جسمى و قدرت کارى آن قائد عظیم الشأن در دوران پرمخاطره دهساله با وجودکهولت سنى و بیمارى قلبى در میان عوامل و اسباب عادى از همه بیشتر به ابتکار و مراقبت و پیگیرى دلسوزانه این فرزند مهربان وابسته بود. ملت ایران از این بابت بسى مدیون این عزیز فقید است. تاریخچه خدمات ارزنده آن مرحوم به دوران پس از پیروزى منحصر نمى شود. نقش ایشان در دوران مبارزات ملت ایران نیز برجسته و فراموش نشدنى است و هرچه زمان به مقطع پیروزى انقلاب اسلامى نزدیک تر مى شود این نقش و سهم صاحب آن و بزرگتر و روشن تر مى گردد و چون فاصله زمانى میان فقدان فاجعه آمیز مرحوم آیت اللّه حاج سید مصطفى خمینى فرزند بزرگ و نام آور امام و روزهاى بازگشت رهبر کبیر انقلاب به کشور فرا مى رسد نقش مرحوم حاج سید احمدآقا در قضایاى انقلاب وضعى استثنایى و منحصر به فرد مى یابد. بى شک در آخرین ماههاى دوران نهضت هیچ کس در رابطه با امام بزرگوار نقشى تا بدین حد بزرگ و مؤثر از خود بروز نداده است. تلاش بى وقفه و پروانه وار ایشان در کنار مشعل فروزان وجود امام عزیز رضوان اللّه علیه بسى برکات را منشا گشته و بسى دشوارها را آسان نموده است. اکنون این یادگار امام از میان ما رفته و ما را در فقدان خود مهموم و مغموم به جا گذاشته است. شکوه این غم جانکاه را به پیشگاه صاحب و مولاى خود حضرت بقیةاللّه الاعظم مى بریم و از او دعا براى صبر و تسلى مى طلبیم و در عین حال نخستین تسلیت را هم به او مى گوییم.
تسلیت بعدى به مادر داغدارو محنت کشیده اى است که بار سنگین مصائب بزرگ بر دل او سنگینى مى کند. و نیز همسر گرامى و فداکار ایشان و نیز به خانواده معظم و بیت معزز حضرت امام راحل بویژه فرزندان گرامى این عزیز و بالاخص به یادگار برومندش جناب حجت الاسلام حاج سید حسن خمینى و نیز به عموى بزرگوارشان جناب حجت الاسلام والمسلمین آقاى پسندیده ودیگر خاندانهاى وابسته و به همه ملت بزرگ ایران و به همه مسلمانان جهان تسلیت مى گویم.خداوند روح آن مرحوم را مشحون از رحمت و فضل خود قرار دهد و او را با اولیائش محشور فرماید.
آمین رب العالمین جمعه بیست و ششم اسفند ماه 1373
سید على خامنه اى
مجلّه حوزه نیز رحلت جانگداز آن عزیز ملت و امام را به پیشگاه امام زمان(عج) رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامى و بیت معزز امام تسلیت مى گوید.
ضرورت تحول و نواندیشى در حوزه
همه موجودات هستى به اختیار و بى اختیار هواى کمال مطلوب را در سر دارند و کامل مطلق قبله آمال آنهاست: انّا للّه وانّا الیه راجعون.
جهشهاى اجتماعى انقلابهاى سیاسى پیدایش تمدنها و... مرهون همین ویژگى اند که در نهاد بشر خداوند به ودیعت نهاده است.
اسلام راه و رسم و آیین استوار را در حرکت بر آهنگ فطرت بشر و سنتهاى حاکم بر هستى مى داند. به فرموده حضرت امیر(ع) اسلام براى اداى پیمانها و میثاق فطرت آمده است: لیستأدوهم میثاق فطرته1 اسلام حامل پرچم هدایت خلق به سوى کمال مطلق است ودر درون و در دامن اصول متون و منابع و دستورات جاودانه خود تکاپو و دگرگونى را که ضامن بقا و جاودانگى است نهفته دارد.
آهنگ آیات الهى برخیزاندن بشر است از دامن خاک به افلاک.
تلاش هدفدار در صراط کار مداوم مؤمنان و پیروان وحى است.
این مهم در مذهب شیعه ظهور و بروز بیشترى دارد. همان مذهبى که پایه آن عدالت شعار آن شهادت و هدف آن حاکمیت نظام امامت جوهره و روح آن پویایى و
نوگرایى و نوآورى.در تشیّع حقیقت اجتهاد تولید اندیشه نو براى پرسشها و نیازهاى زمان است.
از این روى مجتهدان بنام شیعه در هردوره اى بر آن بوده اند که اندیشه نو فقهى عرضه بدارند و اگر کسى بدین مهم دست مى یابید بزرگان و ناموران از او به بزرگى یاد مى کرده اند . اساساً ویژگى مهمّ فقیهان صاحب نام تحول آفرینى بوده است:
(خصوصیت عمده فقهاى بزرگ از قبیل صاحب جواهر(ره) که ما به تعبیر امام(رض) فقه مان را فقه جواهرى نامیدیم این بود که اهل تحول در اندیشه رایج فقهى زمانِ خودشان بودند.2)
در لابه لاى کتابها و نوشته هاى فقیهان حکیمان و عارفان با تعبیرهاى گوناگونى از نوآوران و اندیشه وران اهل ابتکار به بزرگى یاد شده است.
این از نوشته ها پیداست که هرگاه بزرگى به مطلب نوى دست مى یافت و راه جدیدى در کشف مسأٌله اى مى جست و به استدلال راه گشایى که دیگران دست نیافته بودند دست مى یابید با شادمانى براین نعمت خداى را سپاس مى گفت و با عباراتى چون: (لم یسبقنى فی هذا المطلب احد) نام خود را در ردیف ناموران صاحب ابتکار ثبت مى کرد.
در نوشته هاى فقیهان بسیار مى شود دید در مسأله اى که به بحث مى پردازند و به تناسب نام فقیه نوآورى را به میان مى آورند او را به وصف (نوآور) مى ستایند.
پاى فشردن بر قالبهاى فرسوده که نه برخاسته از متن دین و فرهنگ ناب که مولود بسته ذهنى جامعه گریزى و حاکمیت اندیشه فرد سالارى بر حوزه است کارى خبط و خطاست. در این دنیایى که تحول و حرکتش سریع تر از ضربان قلب به پیش مى رود توقف به مثابه جنگ با جریان تند و سیل آسایى است که شکست ثمره قطعى آن است: مَنْ صارع الحق صرعه.
حوزه ها باید با دیدى ربّانى و روحى که پا بر فرق این عالم خاکى نهاده اند و در عین حال آگاه به احوال زمینیانند نبض جهان را به دست گیرند و از مشکلات و تنگناها
بیـرون آیند و بر بـال زمان و منـاره روزگار بنشینند و رهجویان راه هدایت را راهبر باشند.
مفهوم روشن اندیشى و نوآورى
نواندیشى عرض عریضى دارد و معنایى دقیق. یک سوى آن شناخت بدعتها خرافات سنّتهاى بومى و قومى و جداسازى آنها از معارف و فرهنگ ناب دینى است و سوى دیگر آن تفسیرى درست از معارف ناب براى زندگى و قابل عمل براى افراد و مجتمع است. بدون این که در اصول و قواعد خدشه اى وارد آید. روشن فکر دینى کسى است که در تفسیر و عرضه بر پایى جامعه اى براساس قسط و عدل و دیگر ارزشهاى دینى توانمند باشد روح اسلام را بچشد هواهایش را در پرتو نور تقوا و عبادات بسوزاند از چهار دیوارى تنگ فکرى تحجّر و کثرت گرایى به درآید و با دید بلند و اندیشه اى آزاد به تبیین دین و اجتهاد و استنباط بپردازند. البته در رویکرد به نوآورى باید با دقّت گام برداشت مرزها و اصول را شناخت و فرادید داشت.
در این عرصه نکته دیگر که نواندیشى دینى را ضرور مى نماید و هر از چندگاه غبارزدایى از رخ تابناک شریعت را مى طلبد رنگ پذیرى افکار و دیدگاههاى عالمان از سنتها و پدیده هاى اجتماعى و اقلیمى است; چه همان گونه که ادیان و مذاهب روحیّه و ایمان ملتها را مى سازند در بروز و ظهور و تجلّى اجتماعى و مراسم مذهبى از سنتهاى بومى و قومى رنگ مى پذیرند ارزشها و مقرّرات دینى به گاه نهادینه شدن قالب و رنگ محیط خود را مى پذیرند. مراسم و اجتماعات نیز براساس (النّاس على دین ملوکهم) از سیاست حاکم تأثیر مى پذیرند و در همان قالب شکل مى گیرند. چه بسا به مرور زمان به فرموده امام على(ع) معارف اسلام ناب و مقررات شریعت لباس وارونه مى پوشد:
(لبس الاسلام لبس فرو مقلوباً3)
از این روى على(ع) در جاى جاى نهج البلاغه از رسوبات جاهلى شکوه مى کند و رسالت خویش را جهاد بر تأویل صحیح و درست دین مى داند.
تاویل صحیح دین که همان رو کردن جوهره همگون با نیازهاى زمان است در هرعصرى توسط امامان معصوم و عالمان ربانى سامان یافت.
اینک پرچم این رسالت مقدّس در این روزگار سخت بر دوش حوزه هاست.باید مفهوم نوآورى را نیک شناخت و اصول و ثغور آن را استوار ساخت و راهى مطمئن منطقى و راهگشا براى تحول و نوآورى در حوزه ها جست و در این میان روشن اندیشى را نه یک فضل که یک فریضه دانست.
زیرا در زمانه اى که زمان پرشتاب و موقعیتها به سرعت در تحوّل اند و افکار و اندیشه ها با هزاران جمال و جلوه دلربایى مى کنند و موج اطلاعات فوج فوج بر آسمان امت اسلامى به پرواز درمى آید تنها دامن گرفتن از بدعت اصطلاحى کافى نیست که از (فسق فکرى) نیز باید پرهیز کرد.
نوآورى در یک کلمه عرضه نیاز زمان بر دین و استخراج مجتهدانه آن از منابع و اصول دینى است.
در این عرضه شناخت دقیق نیازها طبقه بندى آنها و اصل و فرع کردن آنها امرى خطیر و سرنوشت ساز است.
چه بسیار در (هل من مزید) نوجویى و جاذبه هاى آن اهداف گم مى شود و فروع اصول نما مى گردند و اصول و بنیادها رخ پنهان مى کنند.
استنباط حکمى و عرضه قانونى در جهت ساماندهى امر دنیا بدون توجّه به آخرت و مقتضیات آن ممکن است مستندى و نصیّ به ظاهر داشته باشد ولى با رعایت همه جوانب اهداف و برنامه هاى دین و در رابطه با رسالت متعالى انسان و پاسداشت ابعاد معنوى و ابدى آن انجام نیافته باشد.
در نوجویى معانى تازه را باید از همان اصول کهن کشف کرد. احکام و مقرّرات مورد نیاز زمان را از دلِ همان اصول و منابع کهن بیرون کشید و با دمیدن روحى تازه در سنّتها براندام همان پیکر قدیم جامه اى نو پوشید.
بایسته هاى نواندیشى
روحیه علمى آزادگى صراحت لهجه غرور مقدس و... زمینه هایى نیکو براى بالندگى تعمیق و گسترش علوم حوزوى است.
غناى منابع در علوم و دانشهاى گوناگون حوزه ها اهرمى دیگر براى استخراج نیاز این عصر است. زیرا اسلام در بردارنده قانونها و معارف سعادتبخش براى همه عصرها است تنها محدود به بیان مسائل فردى و عبادى نیست.
به فرموده امام خمینى:
(اسلام یک چیز نیست که براى یک طرف قضیه فکر کرده باشد. اسلام همه اطراف قضایا را در آن حکم دارد.تمام قضایاى مربوط به دنیا مربوط به سیاست مربوط به اجتماع مربوط به اقتصاد تمام قضایاى مربوط به آن طرف قضیّه که اهل دنیا از آن بى اطلاعند.5)
به برکت انقلاب در این ده سال اخیر حرکتهایى در حوزه انجام گرفته و گامهایى برداشته شده ولى این حرکتها کُند پراکنده و در بسیارى موارد خودرو بوده اند.
بى شک این حرکت و وضعیّت پاسخ گوى این همه انتظارها و نیازها نیست. بافت موجود حوزه رسالت تاریخى خود را بر نمى تابد. رسوبات فکرى و عوام زدگى احتیاطهاى از سر وسواس و کوتاه نظرى هنوز از گوشه و کنار حوزه سرک مى کشند و آهنگ رشد و تعالى و وظیفه بانى حوزویان متعهّد و دلسوز را کُند مى کند.
براى ایجاد تحوّل فکرى و بازسازى حوزه اى که پاسخ گوى نیازها و انتظارهاى امروز باشد گامهاى بسیارى باید برداشته شود. حوزه باید رسالت تاریخى و مکانت امروزه خود را بشناسد موانع و کاستیها را برطرف کند ضعفها و ناتوانیها را به قوت و توانایى تبدیل کند میراث غنى پرمایه و دست نخورده مقدس خویش را استخراج کند و بروز دهد و...
در این جا اشارتى گذرا داریم به برخى گامهایى نخستین براى حرکت به سوى تحوّل فکرى.
دگر گونى در جهان بینى
براى تحول در حوزه ها و ظهور اندیشه هاى نو دگرگونى در جهان بینى حوزویان ضرورت دارد. رسالت طالب علم تنها در منبر و محراب و خانه و مدرسه نیست در افکار او از آغاز ورود باید جهانى اندیشیدن را دمید و با رسالت (رحمة للعالمین) قرآن آشنایش کرد. چه امروز محراب و منبر نیز به دور از تهاجم امواج دشمنان نیست. ژرف اندیشى فراخ نگرى شرح صدر و تحمل اندیشه و شنیدن گفتار و مطالعه دیدگاهها لازمه کار طالب علم حوزوى امروز است. تربیت شده حوزه امام صادق(ع) در این روزگار باید نگاهى سیستمى و نظامواره داشته باشد و واقع بین و جامع نگر باشد. ارتباط و پیوستگى میان مقوله هاى اجتماعى و جهانى بسیار ژرف و گسترده است. به سراغ منابع دین با این نگاه باید برود که او براى نجات بشر در این روزگار برانگیخته شده است.
احکام مقررات و معارف اسلامى را از این زاویه به تفسیر نشنید و براى تبلور بخشیدن به ارزشهاى الهى در چنین روزگارى چاره بجوید.
امروز تکلیف (قوا انفسکم و اهلیکم) بدون شناخت جهان و حضور در زمان میسّر نیست.
اگر با این ویژگیها مجتهدانى تربیت گردد با بهره ورى از همین اصول سنتى و منابع موجود قادر خواهند بود بر مشکلاتى که امروز دامن گیر بشر شده است فائق آیند و با ایمان دینى معرفت اجتماعى. دانشهاى سیاسى و بینش جهانى که دارند برویرانه جوامع ازهم پاشیده اسلامى جامعه اى نوبنیاد کنند.
حضور جدّى قرآن در نظام حوزه
قرآن تنها کتاب وحیى است که باطل در آن راه نیافته است:
(لایأتیه الباطل من بین یدیه ولامن خلفه).
سرچشمه اى جوشان که در هردوره اى تشنگى عالمان را با گواراى معارف خویش
فرو مى نشاند: (جعله ریّا لعطش العلماء).
بوستانى همیشه بهار که دلهاى ژرف اندیشان و فقیهان را تازگى و شادابى مى بخشد: (ربیعاً لقلوب الفقهاء). داروى درد آفت زدگان و نور هدایت براى رهجویان.
کتابى که کهنگى در او راه ندارد و در هردرنگ هدیه اى تازه و نو به درنگ کنندگان مى بخشد: (وفیه ینابیع العلم).
دست آویز الهى که بشر خاکى را به (اعلى علیین) مى برد و به سوى حق مى کشاند (حبل الله المتین وسببه الامین).
چراغى بر مناره تاریخ تا هدایت جویان ره گم نکنند.
گنجینه اى نامتناهى که در هرزمان از او پرسش شود پاسخ در خورزمان دهد.
(من عند على حکیم) است و به گفته امام راحل: (آورنده آن نیز به حقیقت حقّه آن دست نیافت زیرا از حق برخلق مى تابد.)
هرجامعه اى که از قرآن راه جوید در هر اقلیم و زمان باشد ابر رحمت حق باران معارفش را بر آن جامعه فرو مى ریزد.
با این همه در حوزه هاى ما غریب است. حوزه هاى علوم دینى براى این که بر فتنه هاى امواج فرهنگى و فلسفه هاى صادراتى شرق و غرب فراز آیند باید به دامن قرآن پناه برند و در نگاه ومناسبات خودبا قرآن تجدیدنظر کنند. دانشهاى قرآنى و فهم معارف رهایى بخش آن را حاشیه اى و جنبى نشمارند بلکه بسان ناظرى خبیر و هدایت گر در همه حال از او هدایت جویند. و به گونه اى به آن بنگرند که در برابر کجیها برمى آشوبد و در تاریکیهاى ایمان کش و ظلمات معنویت سوز نجات بخش است.
آیات قرآن را از زمزمه درس و مدرسه علم و عبادت طالب عالمان کنند و اصول و قواعد قرآن را محک درستى و نادرستى انظار قرار دهند.
کرامت طالب علمان را به قرآن دانى و قرآن پژوهى دانند و آیات و داستانها و قصص آن را نَقْل و نُقْل محافل و مجالس خویش کنند.
از اوان جوانى ورود طالب علم به حوزه قرآن با جان او آمیخته شود. روحش به
آهنگ آیات آن شاداب شود و خردش از خطابهاى: (افلاتعقلون) (افلاتدبّرون) و... اوج گیرد در جاى جاى درس و آموزش و زندگى اش قرآن را حاضر و ناظر بیند و در همه حال انیس و مونس او باشد.
پروردگان دامن چنین حوزه اى با بهره ورى از سرچشمه اى که ژرفایى آن را آورنده اش به طور تمام و کمال درنیافته در برابر همه فلسفه ها نظریه ها و اندیشه هاى غیرقرآنى به تحدّى و مصاف برخاسته و اندیشه وران حق طلب روزگار را در ساحت قرآن به خضوع وا خواهند داشت.
دانش آموختگان چنین مکتبى با عرضه نیاز به ساحت کتابِ خدا هرروز تازه تر از تازه ترى را کسب کرده و به عالم اسلام عرضه خواهند کرد.
در چنین فضایى قرآنى دانشهاى دیگر حوزوى چونان: فقه کلام تاریخ اخلاق و... شکوفا مى شود و فراورده هایى نو و سعادت آفرین از حوزه ها به جامعه ها ارائه خواهد شد. و علوم و معارف بهارى قرآن جوامع اسلامى و حوزه هاى علوم دینى را سرسبز و خرّم و معطّر نگاه خواهد داشت چه به فرموده امام رضا(ع):
(... فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غضّ الى یوم القیام5).
شناخت عالمان اسوه
اسوگان هر محفل علمى و مرکز آموزش و تربیتى انگشت شمارند و پیشتازان آن محدود. مرکز علمى موفّق تر است که در همه حال فرزانگان و اسوگان را فرا دید علم جویان خویش قرار دهد.
حوزه هاى علوم دینى قله هاى بلند ستارگانى درخشان عالمانى ره شناس و راهنمایان بصیر و روشنى دارد که هریک مى تواند مشعلى باشد براى نوخاستگان.
حوزه در همه دانشهاى مطرح در برنامه خود: حکمت عرفان فقه اخلاق رجال تفسیر و... فرهیختگانى دارد که باید الگو قرار گیرند تا فرصت طلبان مجال نیابند که خود را به جاى الگوهاى حقیقى جابزنند.
بایسته است که این بزرگان دانش و تقوا در فضاى آموزش و تربیتى حوزه
حضورى جدّى داشته باشند. نه تنها دیدگاههاى آنان که سلوک و رفتار و راز و رمز توفیق آنان نیز شناخته شود.
رنج و اندوهى که در دفاع از مرزهاى عقیدتى و ارزشى اسلام چشیده اند همیشه ییش دید طالب علمان باشد و ایثار و فداکاریها و شهادت طلبیهاى آنان سرمشق و چراغ راه آنان.
سوکمندانه در این باب در حوزه گامى برداشته نشده است. تاریخ حوزه و شناخت عالمان راستین در نظام آموزش حوزه جایى ندارد. طلبه بدون هیچ سابقه ذهنى با دیدگاههاى بزرگان حوزه در کتابهاى درسى: فلسفه فقه اصول رو به رو مى شود.
طلبه در حالى سطح را به پایان مى برد که از سابقه تاریخى حوزه و سرگذشت اندیشه هاى مطرح در آن اطلاع درخورى ندارد.
شایسته است تاریخى تحلیلیِ درس آموز و جهت دار نه صرفاً شرح حال از حوزه هاى علوم دینى و رجال آن به نگارش درآید و راز و رمز توفیق عالمان نواندیش و مصلحان نستوه حوزه که در عصر خویش احیاگر اندیشه دینى و حافظ مرزهاى اعتقادى شیعه بوده اند به تناسب هرمقطع تحصیلى و درسى حوزه ها تدوین و به گونه اى مناسب در نظام آموزش حوزه ها گنجانیده شود.
در این میان بایسته است امام راحل به عنوان الگوى برتر و جامع در همه ابعاد: تحصیل تدریس برنامه معیشتى درسهاى اخلاقى دیدگاههاى علمى شیوه استنباط و استخراج مطالب سلوک با خانواده برخورد با دوستان و دشمنان غیرت و عزّت دینى صلابت ایمانى حلم و دوراندیشى و... در حوزه مطرح گردد و کرسى درسى براى شناخت این ابعاد به نام آن بزرگ اختصاص یابد.
در حوزه هاى امروز امام را باید بر قلّه نشانه تا طالب علمان قامت به سوى او کشند و همیشه روى به آفتاب جمال او داشته باشند و از شعاع و انوار و کمالات وجودى او ره جویند و راه پویند و با تبلیغ راه و فکر او انقلاب اسلامى را در جهان گسترش دهند و نداى: (ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها) محرومان زمین را پاسخ گویند و تکلیف حیاتى و بنیادى (مالکم لاتقاتلون فی سبیل اللّه والمستضعفین من الرجال و
النساء) را به انجام رسانند.
قم مرکز برخورد افکار و اندیشه ها
میراث غنى و پرمایه تشیّع انبوه متون و کتابهاى مستدل و متقن در علوم و فنون گوناگون کتاب و منبعى و حیانى چونان قرآن مجامع و دائرة المعارفهاى بزرگ روایات و احادیث به امامان معصوم مکتب شیعه را نفوذناپذیر و منطق او را برتر کرده است.
این میراثها و گنجینه هاى پرمایه اگر با زبان روز عرضه گردد و به دانشمندان و حقیقت جویان دنیا برسد جهان روى کردى جدید به فرهنگ تشیّع خواهد داشت.
بزرگانِ حوزه ها در گذشته این میراث حیاتبخش را در سخت ترین روزگاران پاس داشتند و تبیین و عرضه کردند و حوزه هاى مختلفى در جاى جاى جهان اسلام: بغداد اندلس کوفه سامرّا حله نجف جبل عامل قم و حتى دهکده ها تشکیل دادند و محفلها و مدرسه هاى علمى برپاکردند و مشعل علوم آل محمد(ص) را به بهاى سوختن خویش روشن نگه داشتند.
در میان پایگاه و حوزه هاى علوم دینى قم در بستر تاریخ کارنامه اى درخشان و پرافتخار دارد. بیش از ده قرن است که مى درخشد و انوار خویش را به جوامع شیعه مى تاباند. اوج و فرودهایى داشته است ولى هیچ گاه این قلب تپنده از کار باز نمانده و همیشه نگران حفظ اسلام و ارزشهاى والا و اصیل آن را داشته است.
مهبط فقیهان حکیمان و عارفان بوده:
(هم اهل رکوع و سجود و قیام و قعود. هم الفقهاء العلماء الفهماء هم اهل الدّرایة والروایة وحسن العباده...6)
شاید بدین خاطر و نقشى که قم پس از امام صادق مى یابد و اکنون آن نقش بیش از پیش جلوه گر شده امام صادق فرمود:
(یظهره العلم ببلدة یقال لها قم و تصیر معدناً للعلم و الفضل7.)
آرى قم سرچشمه فضیلت شد و مرکز تشیّع. به گفته امام خمینى:
(قم... از فرمان حضرت صادق سلام اللّه علیه حدود آن زمان مرکز تشیع بوده است و از قم تشیّع به سایر جاها رفته است. علم هم از قم به جاهاى دیگر منتشر شده است... قم مرکز همه برکات است.8)
یا در روایتى دیگر آمده:
(سیأتى زمان تکون بلدة قم و اهلها حجّة على الخلائق و ذلک فی زمان غیبة قائمنا(عج) الى ظهوره صلواة اللّه علیه.9)
روزگارى برسد که قم حجّت بر اهل عالم باشد.این امر تا به دوران حکومت جهانى مهدى (عج) بپاید.
راز و رمز هشدارها و رهنمودهاى امام و اینک مقام معظم رهبرى در همین نکته نهفته است.
اندیشه وران و متفکران جهان چشم به دستاوردهاى فکرى حوزه قم دوخته اند.
جهادگران جویاى راهنماى عمل براى جهاد و مبارزه اند و مسلمانان تصویر جامعى از اسلام مى خواهند که در این روزگار به کارآید و بشود برآن اساس ستون جامعه نودینى را بر افراشت.
از این روى باید به تلاش برخاست تا هم نکته هاى اوج گذشته را حفظ کرد و هم به گونه اى مهیا شد تا توان پاسخ گویى مسائل نوپیدا و شبهات را پیدا کرد.
بى شک این مهم با برگزارى سمینار و سخنرانى کلیشه اى افراد خاص و مشهور و حاضر در همه سمینارها به سامان نمى رسد. البته این سمینارها مى شود که زمینه تحول را پدید آورند آن هم وقتى که آزادانه بدون ترس از پیامده هاى آزادى و به دور از شانتاژها و انگ زدنها و جوآفرینیها همه صاحب نظران دینى در مسائل گوناگون فکرى و ادارى حوزه نظر بدهند و تریبون سیمنارهاى ویژه حوزه با برنامه ریزى درست در اختیار همه اهل نظر قرار بگیرد.
مى توان به آینده حوزه و تحول در آن امید بست آن گاه که بدون محافظه کاریها و مصلحت اندیشیهاى خلاف مصلحت گذشته و حال حوزه ها نقد و بررسى شود و افکار و افراد و عوامل بازدارنده شناسانده شوند. تحجر و جموداندیشى
ولایت مداران
ضد ولایت مقدس مآبان آفات بیوت صحنه گردانان عوام و کثراندیش پشت پرده و نفوذى در برخى بیوت فکر انحرافى نظم در بى نظمى و... شناخته و شناسانده شوند و امکانات حوزه علمیه براى ریشه کن کردن این میکربها بسیج شود.
دگرگونى و سازماندهى حوزه در عرصه تهذیب تبلیغ و هجرت و از همه حسّاس تر و مهم تر در حوزه تفکر بازاندیشى در فکر و فرهنگ حاکم بر حوزه ها و... با کار پى گیر و مطالعات دقیق و عمیق بهره ورى از اندیشه هاى نو وعالمان اهل ابتکار و پیاده کردن نظرگاههاى امام و مقام معظم رهبرى زیر نظر تشکیلاتى منسجم و به دور از هیاهو میسور خواهد شد.
بهره ورى از اندیشه هاى نوِ مطرح در جهان وقتى امکان دارد و تحول بسامان هنگامى رخ مى نماد که حوزه قم از یک مرکز آموزشى به درآید و افزون برآموزش و پرورش طالبان علم به پایگاه علمى و مذهبى جهانى تبدیل گردد و به همه دانشهاى دینى مورد نیاز جامعه هاى اسلامى بهاى درخور را بدهد و دروازه ذهن و فکر حوزویان بر روى افکار و دیدگاههاى دانشوران دیگر مذاهب و ادیان گشوده شود و مراکزى براى ضبط و فهم و نشر افکار و اندیشه هایى که در دنیاى مطرح است ایجاد گردد و با بهره ورى از تکنیک ارتباطات قم به مراکز علمى و فرهنگى معتبر جهان پیوند بخورد هم داد و ستد علمى برقرار شود هم شبهه ها اندیشه ها فلسفه ها و... طبقه بندى شود و براى بررسى بهره ورى و پاسخ گویى در اختیار گروههاى علمى و شخصیتهاى علمى گذارده شود.
براى هرچه شکوفاتر کردن این دادوستد علمى به پژوهشهاى مراکز تحقیقاتى و آموزشهاى مؤسسه هاى آموزش جهت داده شود و کتابخانه هاى حوزه برروى کتابها و نشریات جهان خارج گشوده شود و مراکز کامپیوترى هم در عرصه نرم افزار معارف ناب قرآن و فقه و علوم دیگر حوزوى به جهان وهم در رساندن داده هاى کامپیوترى در مقوله هاى دینى به حوزه و حوزویان فعال شوند.
بیوت به جاى بحث از مطالب سالفه حوادث واقعه را در متن کار خویش قرار دهند و وجوهات را در تربیت فاضلان و مجتهدانى صرف کنند که هر یک به اندازه توان و
وسع خویش ناشر و حافظ و مبلغ و سفیر و مبیّن علوم اهل بیت(ع) باشند.
چه زیباست در حوزه قم بخش ادیان شناسى و شناخت مذاهب و حتى مکاتب بشرى تشکیل شود و براى هررشته اى از متخصصان و صاحب نظران جهانى دعوت به عمل آید تا هم حوزه از نزدیک حرف آنان را بفهمد و هم حجاب افتراهاى و تبلیغات سهمگین امواج رسانه هاى تبلیغى نتواند مانع درخشش و ابلاغ معارف و احکام و ارزشهاى ایران اسلامى گردد.
بى شک اگر حوزه ها با مراکز علمى و فرهنگى جهان ارتباط برقرار کنند و با بلند نظرى و شرح صدر با دانشمندان دیگر ادیان و مذاهب برخورد داشته باشند و با زبان امروز حقایق و معارف و ارزشهاى اسلامى را بازگویند هم خود براى سینه به سینه شدن با میادین فرهنگى بین المللى و مصاف با تهاجم فرهنگى آماده خواهند شد و هم دانشوران بى غرض این مراکز و اساتید و صاحب نظران دانشگاهها و حوزه هاى علمى سفیرانى خواهند شد براى انقلاب اسلامى ایران و اسلام ناب.
روشن است چنین وظیفه اى سترگ را وضعیت موجود حوزه بر نمى تابد. بزرگان و مدرسان هوشمند و آگاه و فاضلان و محققان و نویسندگان متعهّد و روشن اندیش حوزه باید بنشینند و با مطالعه دقیق طرحى نو در جهت تبدیل حوزه علمیه قم به مرکزى پژوهشى آموزشى تبلیغى تربیتى و پایگاهى براى التقاء علمى افکار و انظار همه ادیان در اندازند و حوزه قم را مبدّل به یک عرصه علمى پرجنب وجوش و شور و نشاط گردانند و نام این حوزه را به عنوان پایگاه مطمئن و نیرومند دینى و علمى در جهان مطرح سازند.
ان شاء اللّه