حوزه و حکومت

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


حوزه ها بام بلند معنویت و کانونهاى سترگ ایثارند. شهیدان فضیلت آن هر کدام پرچمى را مانند سرخ فام بر بام بلند انسانیت که حقانیت مکتب انبیا و شیوه اولیا را به گواهى نشسته اند.

حوزه یعنى میراث هزار ساله فرهنگ معارف علوم و ارزشهاى دینى.

حوزه یعنى تجلى تلاش عالمان وارسته مخلص و ایثارگر در میدان علم.

حوزه یعنى عرصه اى که حقیقت جویان براى کشف حقیقت و تفقه در دین و شناخت معارف اسلامى جان بر کف گرفتند تا دین بماند و آیین محمد(ص) جهان گستر شود.

حوزه ها استمرار بخش رسالت انبیا و حامل ولایت اولیایند.

حوزه ها اقامه گر نماز احیا گر امر به معروف و نهى از منکر و استمرار بخش جهادند. حدود الهى را حافظ و وحى ربوبى را مفسرند.

حکومت اسلامى که اینک در ایران اسلامى سایه گسترده است ثمره این بوستان پرطراوت و دسترنج باغبانان دلسوز و پى گیر و ایثارگر است.

حکومت اسلامى مولود پاک حوزه هاست. ثمره ناب استقرار ولایت همان امانتى که در میان همه موجودات هستى فقط انسان ظلوم وجهول آن را پذیرفت.

در این شماره بر آنیم در حدّ توان بنمایانیم که چه کنیم این ثمره مبارک بر همان شیرینى و گوارایى بماند و روز به روز بر رونق و جلاى آن افزوده گردد.

چه سازیم این مولود نو رسته بیراهه نرود بُرنا گردد و اسلام ناب را بر بام گیتى بر افرازد و مرزهاى اندیشه را در نوردد و با فتح دل و فکرِ پاک فطرتان و حق خواهان مقدمات حکومت جهانى را مهیا سازد. از دید ما تا چگونگى ارتباط حوزه و حکومت به گونه اى دقیق و قانونمند روشن نشود نمى توان به اهداف والایى که بنیانگذار جمهورى اسلامى در سر داشت و براى آنها همه چیز خود را ایثار کرد رسید. مشخص نبودن جایگاه حوزه در دولت اسلامى چون ویروسى است که آفات و آثار زیانبار آن هر روز خودنمایى مى کند. از جمله سبب مى گردد استعداد حوزویان در مسیرهاى ناهمساز با حکومت اسلامى برود و زمینه را براى بهره ورى دشمنان در کمین مهیا سازد.

اگر موضع استراتژى حوزه در قبال حکومت روشن نشود و میراث فکرى و فرهنگى و معرفتى حوزه ها پشتوانه حل مشکلات نظام نگردد هم مردم و هم حوزه ها خسران عظیم خواهند دید و غیر قابل جبران.

اگر پیوند حوزه و حکومت عمیق نگردد زمزمه جدایى حوزه از حکومت که امروزه به گوش مى رسد زمینه را براى پا گرفتن نواى شوم جدایى دین از سیاست در پى خواهد داشت . همان فکر شومى که سالیانى دراز حوزه ها را رنجور کرد و مصلحان اسلامى را به مسلخ دژخیمان برد و به دشنه زهرآگین تکفیر متحجران و تنگ نظران گرفتار کرد.

روشن نشدن رابطه حوزه و دانشگاه و بهره ورى سیستم آموزش تجربى و دینى از یکدیگر مولود عدم حلّ این مهم است.

تهاجم فرهنگى و بسیارى از ناهنجاریها بزهکاریهاى اجتماعى مفاسد ادارى و موانع جدّى دیگر که در راه توسعه کشور خودنمایى مى کند ازروشن نشدن جایگاه حوزه در دولت اسلامى سرچشمه مى گیرد.

اگر ده سال پیش به طور جدى مصلحان حوزه و دانشگاه متولیان حوزه و حکومت در کنار رسالت سنگین اداره انقلاب به این مهم برنامه ریزى شده مى پرداختند امروز اوضاع به گونه اى دیگر بود. این است که پرداختن به موضوع حوزه و حکومت و زیر فصلهاى آن چون: ماهیت رابطه حوزه و حکومت مکانت و پایگاه اجتماعى و سیاسى حوزه در حکومت اسلامى حکومت و مشاغل اجتماعى روحانیت استقلال حوزه ها وظایفى که حوزه ها درقبال حکومت دارند و بالعکس کارى ضرورى و فورى است; چه روشن شدن این مسائل بسیارى از مشکلات نظرى وعملى حکومت را در دوران توسعه و بازسازى کشور خواهد گشود.

 

نگاهى به پیشینه رابطه حوزه و حکومت
پس از پیروزى انقلاب اسلامى تلاش حوزویان متمرکز بود در تهیه و تدوین نظامنامه و بیان مواضع فکرى و اجتماعى شیعه در مجلس خبرگان مجلس شوراى اسلامى قوه قضائیه و دیگر نهادها و سازمانهاى برخاسته از انقلاب.

در حقیقت در این دوره ضمن بسیج مردم نقش نظریه پردازان انقلاب اسلامى را ایفا مى کردند. با فتح لانه جاسوسى و رسوایى ملى گرایان ناگزیر دست پروردگان و شاگردان بر جسته امام قدس سره در حوزه که قافله سالار اندیشه نو دینى بودند در صحنه اجرایى کشور نیز فعال تر شدند و حضور جدّى در عرصه سیاست پیدا کردند.
آفاق وجودى و شعاع فکرى امام قدس سره و تب جنگ سبب گردیده بود که نیاز به همسو سازى حوزه و حکومت آنچنان که باید و شاید احساس نگردد ولى امروز نیازها به گونه اى جدى مطرح اند از حوزه ها انتظار مى رود که این خلأ عمیق را پر کنند و نگذارند پرسشها بى پاسخ بماند. تدوین فرهنگ عمومى کشور تعیین الگوهاى خدا پسندانه در تولید مصرف و دیگر عرصه هاى فکرى و فرهنگى کشور تثبیت ارزشهاى اسلامى و... دستگاه مولّد فکرى را مى طلبد که اصحاب آن افزون بر تخصص در علوم و معارف دینى زمان شناس موضوع شناس و واقع گرا باشند.

امام راحل همین خلأ را احساس کرد و وظایف و مأموریتهاى جدیدى را فرا روى حوزویان نهاد. موانع راه ایفاى این رسالت نو را گوشزد کرد و راه کارها را نمود.

درعرصه فرهنگ و هنر نظرگاه نوى مطرح کرد و در عرصه اقتصاد فتواى بلندش در قانون کار معادن و... کار گشا بود وزمینه ساز عدالت اجتماعى. او در این دوره تحجر فکرى را هدف صاعقه اندیشه بلند و جامع خویش قرار داد. کار آمد کردن علوم حوزوى هدف او بود. از این روى در اجتهاد نقش زمان و مکان را دخیل دانست و این اصل مهم را فراروى حوزویان نهاد.

مقام معظم رهبرى نیز با همین دغدغه این مهم را پى گرفت و در هر فرصت و مقطعى وظایف حوزه و نیازهاى نظام را گوشزد کرد تا بدان جا که طرحى براى سامان دادن حوزه در جهت ایفاى رسالت نوحوزه ها تهیه کرد و در جمع عالمان مدرسان و فضلاى حوزه عرضه داشت. پس از آن حوزه حرکت کرد و به سوى سازماندهى پیش رفت. امّا نه آن گونه که درخور بود و مى بایست. حوزه در ارائه مسائل فکرى همان راه گذشته را پویید و همان آهنگ گذشته را پى گرفت دست به نوآورى در مسائل فقهى و کلامى نزد و به پاسخ به سؤالات و پرسشهاى جدید نپرداخت و بر آن نشد که گروههایى تشکیل دهد که از توان علمى
حوزه در رفع گرفتاریها و معضلات نظام بهره برد و...

البته این بدان معنى نیست که حکومت هر آنچه در رابطه با حوزه ها وظیفه داشته انجام داده و زمینه استفاده از نیروهاى جوان و مخلص را فراهم آورده خیر. حکومت به خاطرگرفتاریهاى بسیار یا بى برنامگى و یا نبود نهاد و سازمانى پى گیر و... نتوانسته نیازهاى خود را طبقه بندى شده به حوزه ها اعلان بدارد و از آنها پاسخ بطلبد.

در سخنرانیها و محافل و مجالس کم و بیش مطرح شده ولى این کافى نیست. باید تشکیلاتى براى این مهم پى ریخت و بودجه اى بدان اختصاص داد و برنامه و طرحى براى آن داشت و در سطوح مختلف نیرو گزینش کرد تا هم نیروهاى کار آمد و مستعد حوزه به هدر نروند و هم نیازهاى حکومت به تدریج بر آورده گردد. دولت باید براى چگونگى استفاده از حوزه ها برنامه و طرحى داشته باشد بى برنامه نمى شود انتظار داشت که نیازها بر آورده گردد و کارها به سامان رسد.

این بى برنامگى در حدّ بى برنامگى باقى نمى ماند برنامه داران و فرصت طلبان به میدان مى آیند و متحجران و تنگ نظران که امام آنان را طرد کرد و منزوى ساخت طرح خود را ارائه مى دهند و براى اجراى آن جوّ مى آفرینند و از این روزنه انتقام خویش را از امام و یاران امام مى گیرند.

مقابله با این ترفند ها و تشکیلات خرد شده به هیبت امام و انقلاب نیاز به بیدارى روحانیان و واقع نگرى حکومت گران دارد.

روحانیان دلسوز و کتک خورده و جبهه رفته باید بدانند اگر براى پاسخ گویى جدّى به میدان نیایند متحجران به میدان مى آیند و حرکت و تلاش عظیم بنیانگذار انقلاب اسلامى و رهبر انقلاب را و مردم قهرمان را به مسیرى که مى خواهند و اهداف آنان را تأمین مى کند هدایت خواهند کرد.

دولت هم اگر در بهره ورى از نظرگاهها دقت عمل به خرج ندهد و در بخشهاى فرهنگى اقتصادى و سیاسى از سطحى نگران و سست اندیشان بهره برد راه به جایى نخواهد برد و در آینده اى نه چندان دور دچار رکود مى شود.

در پیاده کردن اندیشه هاى والاى امام و رهبر عظیم الشأن انقلاب باید از کسانى بهره برد که جوهره فکر و روح اندیشه آنان را مى شناسند و بر پیامد پیاده کردن اندیشه آنان واقفند.

مى دانند اگر به مبارزه با سرمایه داران بزرگ متحجران مقدس مآبان یک سو نگران و غیر واقع بینان بخواهند برخیزند چه افکارى را باید کنار نهند و به چه افکارى باید بها دهند و چه عقبه هایى را باید بپیمایند و از چه راههاى صعب العبورى باید بگذرند و چه شماتتهایى را باید به جان بخرند و...

مى دانند اگر به دفاع از جبهه رفتگان کتک خوردگان بسیجیان مخلص مبارزان نستوه کارگران و کشاورزان مظلوم برخیزند باید افکار متحجرانه را به دور ریزند و افکار نو و کارساز امام را که از اسلام ناب نشأت مى گیرد بپذیرند و در این راه رنجها و مشقّات زیادى را متحمل شوند.

براى شناخت جهت و سمت و سوى پیامهاى امام و رهبر انقلاب و زمینه سازى براى پیاده کردن آنها در زوایاى اجتماع باید اندیشه وران تیزبین و تیزنگرى دست به کار شوند تا این اندیشه هاى ناب جایگاه واقعى خود را بیابند. حوزه و حکومت باید به هوش باشند مکانت خویش را دریابند و هر کدام نقش خود را به نحو احسن ایفا کنند.

حوزه ها به حکم این که مغز متفکر انقلاب اسلامى اند باید هم نیازهاى فکرى و فرهنگى حکومت اسلامى را تأمین کنند و هم خطرات و لغزشها را به آن بنمایانند و چتر عطوفت و رحمت را فرا روى حکومت بگشایند و در همه حال غمخوار آن باشند و در پاسدارى از دولت اسلامى خطر کنند و پرسشهایش را پاسخى در خور دهند و مبهمات و معضلات را حلّ کنند و همان گونه که مرامنامه آن را نوشتند نظامنامه آن را نیز تدوین کنند. همان گونه که فرزندان غیورش را براى حراست از این نظام مقدس تقدیم داشتند امروز در عرصه سازندگى نیز همه توان خود را به کار گیرد.

نقش حوزه ها در دوره سازندگى کشور به مراتب حساس تر و مشکل تر از دوران بسیج دفاع و حراست است. اگر حوزه بخواهد در این مقطع وظیفه بانى کند باید طرحى نو در افکند و در ساختار خود تجدید نظر و قالب شکنى کند. نیازهاى دوره سازندگى کشور را نیک بشناسد و نظام آموزشى و تربیتى حوزه را در جهت تأمین این نیازهاى نو پیدا سوق دهد.

متولیان حکومت هم که بیشتر آنان میوه شیرین حوزه اند نباید از دور دستى به آتش بدارند و تنها به گلایه و بیان توقعات و انتظارات بسنده کنند.

باید آستین همت بالا بزنند و هم انتظار خویش را مطرح کنند هم پشتیبانى را درست انجام دهند و هم با ایجاد رابطه اى تنگاتنگ طرح و روش بدهند و جایگاه حوزه را در پیکره نظام درست بنمایانند.

امام و رهبر انقلاب چیزى در این باره کم نگذاشته اند رهنمودهاى لازم را داده اند و جایگاه در خور حوزه ها را نمایانده اند اینک این وظیفه حوزویان و دولتیان است که چاره اى اندیشند.

چه باید کرد
برخى از جامعه شناسان گفته اند:

(آنچه یک تمدن را مى میراند این است که حاکمان و رهبران در برابر سؤالات و مشکلات نوین همان پاسخهاى کهن را تکرار کنند.)

امروز تمدن اسلامى در حال شکل گیرى است. اسلام طلوعى دوباره دارد. گویى صداى محمد(ص) است که از کوه حرا شنیده مى شود. گویى سپاه محمد(ص) است که براى فتح قلعه هاى شرک به پیش مى رود.
این حرکت عظیم و بنیادین که خلاف همه جریانهاى فکرى حاکم بر جهان است غریب و نا آشنا مى نماد بسیارى از جمعیتها و ملتها با آن آشنایى ندارند. گرچه استکبار جهانى نیز در مبهم جلوه دادن آن نقش بسیار دارد امّا این وظیفه را از حوزه ها سلب نمى کند از این روى باید با صلابت و پیامبر گونه و شجاعانه به صحنه رفت و با دانش قوى و تبیین و تفسیر درست معارف الهى با رعایت نقش زمان و مکان فطرتهاى پاک را بیدار کرد تا صبح صادق بدمد و جهان از تاریکى و جهل به در آید و با فرهنگ ناب اسلامى که هم سعادت دنیاى آنان را تأمین مى کند و هم سعادت آن سرا را آشنا ساخت. توفیق حوزه یعنى توفیق نظام و بالعکس. این آزمونى است حساس و سرنوشت ساز. اگر نظام اسلامى نشأت گرفته از حوزه بتواند به سلامت از این آزمون به در آید در حقیقت حوزه از آزمون سخت و جان ستانى به در آمده و ورقى زرین و گرانبها و بى بدیل بر افتخارات گذشته خویش افزوده است.

راه دشوار است و پر سنگلاخ. پاسدارى از ارزشهاى اسلامى در همه زمانها یکسان نیست بستگى دارد به سطح فرهنگ و میزان آگاهى مردم به مسائل گوناگون. هر چه جوامع پیچیده تر شوند مسؤولیت حوزه ها سنگین تر مى شود.

حوزه ایى که در زمان محکومیت شکل گرفته نمى تواند نیازهاى دوران حاکمیت را پاسخ گوید. این است که حوزه بیش از پیش نیاز به دگرگونى و انقلاب عمیق در همه زوایا دارد.

قالب و ساختار گذشته حوزه در شیوه آموزش متون درسى مواد درسى روشهاى علمى شیوه هاى تبلیغاتى و حتى در نگاه به دین نیاز به تکمیل و توسعه و در برخى موارد تغییر و دگرگونى دارد.

این است که حوزه باید وظیفه عصرى خویش را نیک بشناسد و طرحى همگون با مقتضیات زمان و در سطح خرد و فرهنگ مردم امروز پى ریزد که: (انا
معاشر الانبیاء نکلم الناس على قدر عقولهم.)

اینک برخى از وظایف امروزین حوزه ها:

1 ـ تنقیح احکام و مقررات اسلام و نگاه جمعى و حکومتى به منابع و متون دینى.

2 ـ نقد و بررسى افکار و فلسفه هاى مطرح در جهان.

3 . تنظیم مقررات مورد نیاز جامعه با بهره ورى دقیق از منابع اسلامى.

4 . تدوین نظام ارزشى اسلام و شناسایى راههاى زدودن رسوبات ارزشها و فرهنگ طاغوتى از اذهان مسلمانان و فضاى جامعه اسلامى.

5 . ترسیم الگوى زندگى اسلامى و نشان دادن راه حاکمیت این الگوى الهى بر جامعه اسلامى و زندگى مسلمانان.

6 . تربیت عالمانى ربانى که رفتار آنان یاد آور عزت اسلامى باشد.

7 . تربیت دانشوران و اسلام شناسان توانمند و مقتدر که بتوانند عالمانه از اسلام دفاع کنند.

8 . خلاصه تدوین ایدئولوژى و مرامنامه انقلاب اسلامى براى الگو گیرى دیگر ملتهاى اسلامى.

بى شک انجام چنین مأموریتى سترگ نیاز به همکارى جدّى حکومت و حوزه دارد.

دولت اسلامى باید این وظایف را در دستور کار خویش قرار دهد و خود را در قبال آنها موظف بداند.

سوکمندانه دولتمردان در این امر جدّى نبوده و مشکلات خویش را به طور رسمى و مستمر به حوزه ها منتقل نکرده اند.

چه اندازه از حوزه ها در کمیسونهاى فکرى و فرهنگى استانداریها وزارتخانه ها و... بهره بردارى مى شود؟

دولت در برنامه ریزى تدوین اساسنامه ها و آیین نامه هایى که به نحوى
مربوط به فرهنگ و اخلاق جامعه است چه مقدار از افکار حوزویان استفاده مى کند؟

با این که روحانیان هنرمند و هنر شناس در حوزه ها وجود دارد حضور رسمى آنان در برنامه ریزیهاى رسانه هاى جمعى چون: رادیو و تلویزیون چند درصد است؟

برنامه ریزان تمام همّ و فکرشان را متمرکز در حلّ مشکلات اقتصادى و اجتماعى کشور کرده اند بدون این که از نظر دینى کارشناسى کنند.

هنوز پس از گذشت پانزده سال از انقلاب روحانیت جایگاه رسمى خود را نیافته و وظایف جدّى خویش را نشناخته است. حتى نهادهاى تبلیغى و ارشادى حوزه نیز جایگاه رسمى ندارند.

رنج جانکاه حوزه امروز در این است که در حکومت اسلامى که دست پرورده خودش است نا آشناست و اصحاب آن در انجام تکالیف خویش سرگردان.

چه زیباست که مقام معظم رهبرى گروهى از روشن بینان متفکران منادیان تحول حوزه و دانشگاهیان دلسوزى که در کار تدوین تشکیلات کشورند و حوزه ها و نیاز نظام را مى شناسند برگزینند و به آنان مأموریت دهند که با تشکیل کمیسیونهاى گوناگون نیازهاى حال و آینده نظام جایگاه حوزه در تأمین این نیازها اهداف و رسالت حوزه ها چگونگى تأمین آنها توسط حوزه و... را مورد شناسایى قرار دهند و آن گاه برنامه اى جامع براى حوزه ها بریزند تا حوزه ها بتواند در آینده اى نه چندان دور دقیقاً پاسخ گوى شبهات نوپیدا باشند و ارزشهاى اسلامى را به بهترین وجه بیان کنند و رسالت خویش را پاس دارند.

ان شاء اللّه