الازهر یادى از آیة الله مرحوم حاج شیخ مهدى مهدوى ره

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


نوشته اى که پیش روى دارید فاضل متعهد برادر حسین واله مدیر کل فرهنگى آسیا و اقیانوسیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى براى بهره بردارى در مجلّه حوزه فرستاده است.

این گزارش را که در بر دارنده اطلاعات سودمندى درباره برنامه ها و تطور تاریخى دانشگاه الأزهر مصر است دو تن از نویسندگان چینى به نامهاى: (مایون فو) و (یانگ جى یو) تهیه کرده اند که در مجلّه چینى زبان (اسلام) شماره 2 سال 92 به چاپ رسیده است که اینک ترجمه آن را به خامه آقاى محمد رضا الهامى ملاحظه مى کنید.
هزار سال الازهر
دانشگاه الأزهر که داراى تاریخى هزار ساله است بالاترین موسسه اسلام شناسى در جهان امروز شناخته مى شود. در طول سالیان دراز این جا پایگاه تربیت شخصیتهاى اسلامى بوده که همواره و همه ساله روشنفکران تربیت شده و خبره اسلامى را به تمام نقاط دنیا گسیل مى دارد. بعضى از آنان نویسنده و سخنران هستند که کار تبلیغ را انجام مى دهند بعضى به امور تربیتى مى پردازند و عده اى به طبابت و مداواى مریضان مشغول هستند و عده اى دیگر در کار
علوم و مهندسى و خدمت به جامعه اشتغال دارند در حقیقت محفل خبرگان است. امّا به الأزهر که بنگریم خود داراى تاریخى افتخار آمیز و پرفراز و نشیب است.

الأزهر تلفظ عربى (ALLAZHAR)است. در دوران فاطمیه به سال 970 (359هجرى . ق) سنگ بناى آن نهاده شدو در 22 ژوئن 972 (7 رمضان 361 هـ . ق) بناى آن به اتمام رسید. در زمان فاطمیه اولین مسجدقاهره بود. معمارى آن با شکوه و از هنر معمارى انتاروس استفاده شده است. ظاهرآن برج وار و مستحکم و داخل آن داراى گچ برى و طاق مانند. یکى ازبهترین مساجد دوران فاطمیه (از نظر معمارى) است که با مسجد زیباى (زیرون) تونس در آن زمان مى توانست قابل قیاس باشد. تالار آن بزرگ و وسیع است با گنجایش بیش از ده هزار نفر نمازگزار. در دو طرف دَرِ اصلى سه مناره بلند با بلند گوهاى پرقدرت وجود دارد که نمازگزاران چهار طرف را به هنگام نماز به مسجد فرا مى خواند.

مسجد بزرگ الأزهر هنگام تأسیس مسجد بزرگ قاهره نام داشت. بعد گویا به مناسبت یادبود دختر رسول (ص) فاطمه زهرا به ازهر یاالأزهر تغییر نام یافت. بعد از سه سال پس از تاسیس مسجد بزرگ ازهر رهبر وقت فاطمیه مرضى الدین در اکتبر 975 (رمضان 356 هـ . ق) به ریاست قاضى ابوالحسن على بن نورمان قیروانى جلسه اى از علماى اعلام تشکیل داده و در آن درباره فقه تشیع به بحث نشستند. بعد از آن هرگاه در مورد فقه بحث مى شد هم از اساتید و هم از دانشجویان دعوت به عمل مى آوردند و این کم کم سنت شد. در سال 979 قاضى بزرگ ایرقوب بن کولین به مقام وزیر اعظمى و قاضى فاطمیان رسید و بحث و مناظره و تحقیقات را تقویت کرد. او حقوق دانان قضات ادیبان و مقامات مهم مملکتى را در ازهر جمع کرده تا درباره فقه بحث کنند. بعد خود سى و هفت فقیه را مأمور تحقیق درباره فقه کرده و براى آنها از طرف دولت نیز حقوق ماهانه اى مقرر ساخت. همزمان در اطراف ازهر براى ایشان مسکن ساخته و مزایاى دیگر قایل شد. او همچنین مقرر ساخت که دولت مدیریت ازهر را به عهده گرفته و براى طلاب غذا و مسکن و غیره تأمین نماید. با اقدامات فوق ازهر به
تدریج به مرکز فرهنگى اسلامى گسترش یافت. از قرن دوازدهم تا چهاردهم دروس تحقیقاتى ازهر افزایش یافت و لذا اساتید طلاب و حتى جوانان مسلمان از سایر نقاط جهان را به طرف خود کشاند.

تا قرن نوزدهم تعداد دروس ازهر به بیش از ده تا رسید که از آن جمله: دروس مذهبى شامل: خداشناسى سیرهء پیامبر فقه چهار مذهب اصول فقه و دروس غیر مذهبى: عربى گرامر صرف و نحو منطق ادبیات تاریخ جغرافى ریاضى و غیره بود. براى تدریس هر درس از بهترین اساتید از گوشه و کنار جهان دعوت به عمل مى آمد.

در دوره عثمانى بودجه ازهر را دولت تامین مى کرد و از حق ویژهء استقلال اقتصادى بهره مند بود. در این زمان طلاب مى توانستند آزادانه درهر زمینه اى تحقیق کنند لذا از نظر تفکر اسلامى مرکز رهبرى عرب بود و طلاب محقق علوم اسلامى بیشترى ازنقاط جهان براى تحصیل به ازهر آمدند. امّا درپى هجوم استعمار ازهر نیز دچار مصیبت شد. در جولاى 1798 (صفر1213) بعد از تصرف مصر توسط ارتش متجاوز ناپلئون علماى ازهر به رهبرى محمد سادات کمیسیونى تشکیل داده و فعالیت ضدانقلاب فرانسه را آغاز کردند. در اکتبر همان سال فرمانده نیرهاى نظامى فرانسه مستقر در قاهره ژنرال دیبوارا به قتل رساندند.

چند روز بعد انقلابیون چند شخصیت مهم فرانسوى را به قتل رساندند. لذا فرماندهء نظامى فرانسه بناپارت دستوردادتا از هر را به توپ بستند. بمباران چهار ساعت طول کشید. ساختمانهاى ازهر فرو ریخت و تعداد زیادى کشته شدند. بعد ارتش فرانسه وارد ازهر شده و به حریم این مسجد مقدس تجاوز کرد. ارتشیان قرآنها را آتش زدند آثار اسلامى را از بین بردند و حدود چهار هزار نفر مصرى را به قتل رساندند و پنج تن ازعلماى نامى اسلامى را بازداشت کردند2. ازهر براى حفظ قدرت خود افرادى را فرستاد تا با فرانسویها مذاکره کنند. لذا عمارتها حفظ شدو بازداشت شدگان آزاد شدند ولى ازهر بسته شد. بعد از سه سال که قواى متجاوز فرانسه عقب نشینى کردند ازهر دوباره شروع بکار کرد.
رنسانس اروپا تأثیر زیادى در مصرایجاد کرد. در سال 1805 محمد على هیأتى از علماى خبره ازهر را انتخاب کرد و براى تحقیق به اروپا فرستاد. بعد از بازگشت این هیأت درمدارس مصر چند درس اضافه شد از جمله: هندسه طب (و دامپزشکى) مدیریت اجرایى کشاورزى متالوژى زبان شناسى و غیره و مدارس تخصصى سطح عالى تاسیس شد. ازهر براى حفظ و پیشبرد علوم اسلامى سنتى خود با ویژگى خدمت به اسلام و اعراب دروس جدیدى اضافه کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم ازهر موج جدیدى به راه انداخت. به سال 1872 (1288 هـ. ق) هودیه اسماعیل پاشا 3 اولین قسمت قانون تشکیلات یا اساسنامه ازهر را اعلام کرد. ازجمله: مقرر ساخت که طلاب مى توانند گواهى فارغ التحصیلى دوره عالى را دریافت دارند و رشته ها را نیز محدود کرد: فقه شناسى زبان شناسى سیره خوانى تفسیر قرآن دستور زبان صرف و نحو و منطق.

در مارس 1919 اساتید و طلاب ازهر پرچم مبارزه علیه تصرف استعمار بریتانیا را برافراشته و خواهان استقلال شدند. آنان همچنین حرکت انقلابى مردم مصر علیه استعمار بریتانیا را ایجاد کردند. دولت مستعمره بارها قصد خرابى و بستن ازهر را داشت که موفق نشد.

در سال 1930 براى دومین بار اساسنامه ازهر اعلام شد که مقرر مى ساخت ازهر شامل کلیه مدارس عالى وبخشهاى تخصصى وابسته به این مدارس عالى مواد اساسنامه را قابل اجرا بدانند. این اساسنامه (قانون تشکیلات) به نظر مى رسید که قدم فعالى در جهت حل مسأله نظام قدیم ازهر باشد. در سال 1936 دوباره اساسنامه جدیدى اعلام شد که متمم اولى بود.

در سال 1952 که نهضت به رهبرى ناصر به پیروزى رسید ازهر موردتوجه بیشترى قرار گرفت. به سال 1961 رئیس جمهور ناصر (قانون شماره 103 اکتبر 61) را اعلام کرد که باعث شد زمینه هاى تحقیقاتى درازهر پیشرفت بیشترى نماید. این قانون مقرر مى داشت که: ازهر نمونه یک دانشگاه اسلامى است و رسالت حفظ میراث اسلامى و تبلیغ جهانى اسلام را به عهده دارد. همزمان نیز مسؤولیت پیشبرد فرهنگ عرب علوم و تفکر آن و تقویت روحیه
قومى مسلمانان عرب را بر عهده مى گیرد. این قانون همچنین مقرر داشت که به ازهر. چند مدرسه عالى اضافه شود از قبیل: مدرسه عالى بازرگانى پژشکى مهندسى کشاورزى و زنان مسلمان.

دانشگاه ازهر کنونى از سى و هفت نفر در ابتدا به ظرفیت شصد و پنج هزار دانشجو ترقى کرده که هزارها دانشجوى خارجى از هفتاد و پنج کشور مختلف دنیا در آن مشغول به تحصیل هستند. ازهر داراى بیش از سى مدرسه عالى یا دانشکده است. در حال حاضر دانشگاه ازهر از مسجد بزرگ ازهر کمى جدا شده ولى تشکیلات آنها یکى است. عمارتهاى دانشگاه نیز عظیم و مستحکم اند و با مسجد قدیمى ازهر یک مجموعه بزرگ معمارى را تشکیل مى دهند. ازهر اکنون براى مردم مصرمایه افتخار است.

ازهر نظام تشکیلاتى عظیمى دارد که از پنج قسمت تشکیل شده است: شوراى عالى ازهر پژوهشکده اسلامى بخش تحقیقاتى فرهنگ و اسلام دانشگاه ازهر دبیرستان وابسته به دانشگاه ازهر.

شوراى عالى ازهر تشکیل شده از: مفتى اعظم ازهر به عنوان رئیس معاون او رئیس دانشگاه ازهر روساى هر مدرسه عالى وابسته به دانشگاه از وزارت اوقاف آموزش و پرورش و دادگسترى هر کدام یک معاون و وزیر رئیس بخش فرهنگى و مدیر کل دانشجویان مسلمان خارجى رؤساى دبیرستان وابسته به دانشگاه و سه نفر از اساتید خبره دانشگاه به عنوان اعضاى این شورا. این شورا یک منشى کل دارد.

مسؤولیت شوراى عالى شامل: تنظیم آیین نامه تحقیقات آکادمیک دانشگاه ازهر تصویب بودجه ازهر و سازمانهاى آن بررسى بیلان کار ازهر تحقیق در مورد اعطاى درجه (مدرک) در ازهر.

پژوهشکده اسلامى داراى سردبیر تعدادى معاون سردبیر وکارمند است. ریاست پژوهشکده را نیز رئیس ازهر به عهده دارد. این دانشکده بالاترین سازمان تحقیق درباره اسلام مى باشد و نسبت به تمام جنبه هاى اسلام تحقیق مى کند و کارهایى در رابطه با نوسازى فرهنگ اسلامى و ترویج سنن نیکوى اسلام انجام مى دهد.

آنها نسبت به افکار التقاطى و ناخالص اسلامى و تاثیر تک نگرى فرقه اى هشدار و
تمیز میدهند. تا چهره اصیل اسلام را روشن بنمایند. براى گسترش محدوده علوم در هر شرایط و موقعیتى هر نوع مسأله فرقه اى یا اجتماعى را که با آن برخورد کرده توضیح و تبیین مى نماید; چرا که مذهب بااعتقاد و تبلیغ ارتباط نزدیک دارد. بخش تحقیقاتى فرهنگ و اسلام کارهاى مربوط به هر گونه ترجمه و متون مربوط به اسلام و انتشار هر گونه تصمیم گیرى و نتیجه تحقیقات پژوهشکده اسلامى را انجام مى دهد.

و اما دانشگاه ازهر کارآموزش عالى و تحقیق درباره موضوعات نسبتاً سطح بالاى اسلامى همچنین تحقیق درباره میراثهاى اسلامى و تربیت مذهب شناسانى متناسب با هر گونه فعالیت را انجام مى دهد.

هدف دبیرستانهاى وابسته به دانشگاه تربیت افرادمستعد با فرهنگ متوسط اسلامى و همزمان تربیت نیروى پشتیبانى براى ورودبه دانشکده هاى دانشگاه ازهر مى باشد.

دانشگاه ازهر بیش از سى دانشکده دارد که مرکز قاهره داراى هیجده دانشکده و 48530 دانشجوى دختر و پسر مى باشد. دانشکده هاى مرکز قاهره عبارتند از: فقه حقوق اصول اسلام عربى اسلام و عرب تبلیغات اسلامى بازرگانى کشاورزى پزشکى داروسازى دندانپزشکى تحقیقات اسلامى (دختران) آکادمى علوم (دختران) علوم بازرگانى (دختران).

براى تربیت افراد لایق و رضایت خاطر جوانان دختر و پسر سراسر مصر که وارد دانشگاههاى کشور مى شوند دانشگاه ازهر در کلیه مناطق واحدهایى از این دانشگاه تاسیس کرده است. از باب مثال: در دومین شهر مصر اسکندریه شهر مشهور توانتاوالسیوط و غیره که جمعاً هفت منطقه مى شود سیزده واحد یا مرکز ایجاد شده که حدود شانزده هزار دانشجوى دختر و پسر در آنها مشغول تحصیل مى باشند.

براى تربیت نیروهاى پشتیبانى ازهر دانشگاه پانصد وپنجاه دبستان وابسته به خود را ایجاد کرده که حدود یکصد و دوازده هزار دانش آموز دختر و پسر در آنها مشغول تحصیل هستند. ششصد و چهل و هفت مدرسه راهنمایى و متوسطه دارد و هفده مدرسه قرائت قرآن با حدود 179722 محصل دختر و پسر.
یادى از عالم جلیل القدر آیةاللّه حاج شیخ مهدى مهدوى لاهیجانى
خطه سر سبز گیلان با غناى فرهنگى و دینى کهن همواره مهد پرورش چهره هاى درخشان و فرهیختگانى بزرگ بوده است که با ارائه اندیشه هاى ژرف و با جهد و جهاد خویش مشعلهاى فروزان به منظور هدایت خلق به راه خدا برافروختند. از جمله این اعاظم فرزانه و اوتاد زمانه آیة اللّه حاج شیخ مهدى مهدوى لاهیجانى است. عنوان (حاج شیخ) لقبى بود که به خاطر برجستگى علمى و درخشندگى بحثهاى فقهى معظم له ازسوى علماى اعلام و مراجع عظام نجف مانند: حضرت آیةاللّه العظمى اصفهانى و آیةاللّه العظمى نائینى و … به ایشان داده شد و بعدها در ایران بویژه موطن اصلى ایشان (لاهیجان) به همین عنوان شهرت یافت.

مرحوم آیةاللّه حاج شیخ در شب جمعه نیمه شعبان المعظم سال 1313 هـ . ق در نجف اشرف از مادرى با تقوا و فضیلت به نام سیده هاجر زاده شد. به یمن ولادت در چنین شبى نامش را(مهدى )گذاشتند. وى در 2سالگى همراه پدر زاهد و بزرگوارش حجةالاسلام آقاشیخ حسین مهدوى ازنجف به لاهیجان هجرت کرد و تا سال 1337 هـ . ق که درگیلان مى زیست در شهرهاى رشت و لاهیجان مقدمات و سطوح را نزد آیات و اساتید این دوشهر آموخت. او قرآن مقدمات علوم شرعى عربى منطق و بیان را نیز درکانون علمى و مذهبى خانواده و خط و ادبیات فارسى را در مکتب خانه اى در لاهیجان فرا گرفت.

بازگشت به نجف اشرف
روح کاوشگر و فکر فعال مرحوم حاج شیخ در طریق کسب علوم و معارف او را واداشت تابراى تکمیل معلومات على رغم مشکلات عدیده اى که گریبانگیرش بود به زادگاه خویش نجف اشرف بازگردد و براى این منظور ناچار از فروش جهیزیه همسر با کسب اجازه از وى شد.

مرحوم آیةاللّه مهدوى پس از ورود به نجف تمام اوقات خود را وقف تحصیل مطالعه تحقیق و تدریس کرد. معظم له علم معانى و بیان منطق اخلاق عرفان و کلام را از اساتیدى همچون: آیةاللّه بادکوبه اى شمسى کرمانشاهى آقاشیخ مرتضى طالقانى و علماى اوتاد مانند: شیخ حبیب اردبیلى و آقاشیخ على اکبر خوانسارى فراگرفت. دروس فقه و اصول را تا حد سطح نزد ایات بزرگوار: آقاى شیخ ابوالحسن مشکینى و آقاشیخ محمدحسین تهرانى و آقامیرزا آقا اصطهباناتى خواند. حکمت الهى وفن مجادله را با شرکت در درسهاى مرحوم ایةاللّه طلوعى اشکورى آقامیرزا مهدى آقا میرزااحمد آشتیانى آیةاللّه آقاشیخ جواد بلاغى و آقاشیخ محمدحسین کاشف الغطاء تحصیل کرد. دروس خارج و فقه و اصول را نیز از بزرگان علم و فضیلت همانند: آیات عظام: شیخ شعبانى گیلانى آقاى اصطهباناتى آقاى سیدابوالحسن اصفهانى اقامیرزاحسین نائینى و آقاضیاءالدین عراقى فراگرفت.

 

زندگى زاهدانه
دوران تحصیلى براى عموم طلاب و دانش پژوهان رشته هاى دینى اغلب باتحمّل مشقات و رنج ناملایمات سپرى مى شد. آن دسته از طلاب که از بلاد اسلامى به منطور تحصیل علوم و معارف دینى به نجف مى آمدند با فقرمالى بیشترى رو به رو بودند. مرحوم آیةاللّه حاج شیخ نیز مانند دیگر همقطاران خویش سالها با فقر و گرسنگى دست به گریبان بود. او مى گوید:

( زمانى که با برادرم حاج شیخ محمد در مدینةالعلم نجف درمدرسه بودیم بعضى از روزها هیچ چیز دربساط نداشتیم نه پولى که غذا تهیه و نه حتى نان خشکى که بدان وسیله سدجوع کنیم.)

با وجود چنین شرایط دشوار زندگى و گذراندن دوران سخت تحصیلى مرحوم حاج شیخ هیچ گاه حاضر نبود از سهم امام(ع) در زندگى خویش استفاده کند. خوددارى از مصرف (سهم امام) همچنان درزندگى زاهدانه ایشان ادامه داشت. در تأمین معاش خویش از اموال موروثى پدر مخصوصاً از زمینهاى کشاورزى همسرش (که او نیز از پدر خود به ارث برده بود) استفاده مى نمود. تلاش داشت در امور اقتصادى و هزینه زندگى به خود متکى ومستقل باشد نه به سهم امام(ع) یا چشم انتظار اعانات کسبه و تجار.

زندگى سیاسى آیةاللّه مهدوى
آیةاللّه حاج شیخ مهدى مهدوى در سال 1316 هجرى شمسى به دنبال یک بیمارى سخت به قصد زیارت امام هشتم علیه السلام به ایران سفر کرد. پس از زیارت به منظور(صله ارحام) به شهر لاهیجان رفت. بیمارى ممتد و توصیه بستگان و دوستان به اقامت در لاهیجان تا بهبودى کامل او را در زادگاهش تا آخر عمر مقیم ساخت. بازگشت ایشان به لاهیجان مقارن بود با دوران فعالیت شدید کمونیستى و جریانات ضددینى درگیلان از یکسو; و مبارزه سرسختانه (رضاخان) وحکومت فاسد پهلوى با اسلام و شعائر مذهبى از دیگر سو.

حاج شیخ زندگى در شهر لاهیجان را با توجه به همه مشکلاتى که داشت اختیار کرد. و با عزمى راسخ به مبارزه فکرى و علمى بنیادى و ریشه دار رسالت سنگین خود را در تربیت طلاب و تبلیغ دینى (بدون (واهمه) از قلدریها و آزارهاى دیکتاتور زمان رضاخان و بى اعتناء نسبت به همه تهمتها تحقیرها و تهدیدهایى که از سوى قشر عظیمى از جامعه که در آن روزگار تحت تأثیر اندیشه هاى پوشالى مارکسیسم بودند) آغاز کرد. حاج شیخ اولین سخنرانى روشنگرانه و هشدار دهنده اش را دربقعه آقامیرشهید در حالى ایراد کرد که حکومت دیکتاتورى رضاخان نه تنها از تبلیغات دینى و ارشاد امت اسلامى جلوگیرى به عمل مى آورد بلکه هر گونه فعالیتهاى دینى را نیز به شدت سرکوب مى کرد. خانه پدرى مرحوم آیةاللّه مهدوى در لاهیجان از قدیم یکى از مراکز ارتباط چهره هاى فعال سیاسى و انقلابى درمنطقه شمال به شمار مى آمد. رهبر نهضت جنگل شهید میرزاکوچک خان در جریان مبارزات ضداستعمارى اش با پدر مرحوم حاج شیخ حجةالاسلام آقاشیخ حسین مهدوى در ارتباط بود و به منزل ایشان رفت و آمد داشت. همچنین مرحوم آیةاللّه کاشانى آن روحانى نستوه ومبارز در جریان ملى شدن صنعت نفت با ایشان (پدر مرحوم حاج شیخ) رابطه داشت و درسفرى که به منظور پاره اى مذاکرات و ایجاد هماهنگى در حرکت حق طلبانه مردم به لاهیجان آمده بود به منزل مرحوم آقا شیخ حسین مهدوى وارد شد.
در جریان مبارزات حضرت امام(ره) بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران به سال 1342 که رژیم شاه او رابه تهران تبعید کرده بود مرحوم حاج شیخ و جمعى از علماى بزرگ سراسر ایران به نشانه اعتراض به این کار خیانت بار رژیم پهلوى به تهران حرکت کردند. آیةاللّه مهدوى که به اتفاق دو تن از علماى بزرگ گیلان یعنى آیةاللّه حاج سیدحسن بحرالعلوم و آیةاللّه حاج سیدمحمود ضیابرى به طرف تهران آمدند. در بین راه رودبار ـ قزوین اتومبیل حامل حضرات توسط دژخیمان ساواک متوقف شد وخود آنان پس از دستگیرى و بازجویى به زندان قزل قلعه تهران انتقال داده شدند. به هرحال او همواره ازمبارزان و نیروهاى انقلابى حمایت مى کرد وبا سیاستهاى سرکوب گرانه رژیم به اشکال گوناگون درحال مبارزه بود. دیدگاه آن مرحوم نسبت به امام راحل قدس سره و نهضت حیاتبخش اسلامى ایران بسیار شگفت انگیز است.

حجةالاسلام والمسلمین آقاى احسان بخش نقل مى کند: در دیدارى که با آیةاللّه مهدوى داشتم درباره امام مى گفت:

(بعد از پیغمبر اکرم(ص) و على (ع) اعتبارى را که امام خمینى قدس سره به اسلام و مسلمین و قرآن و تشیع داده است هیچ عالمى از علماى اسلام بعد از غیبت صغرا نداده اند.

 

سرگذشتهاى ویژه زندگى امام خمینى
شخصیت علمى آیةاللّه مهدوى
آیةاللّه مهدوى در حوزه بزرگ وتاریخى نجف در میان طلاب عرب و غیر عرب از شهرت علمى و محبوبیت خاصى برخوردار بود. اساتید بزرگوار و مراجع تقلید خصوصاً استادالمحققین مرحوم آقاضیاء عراقى بزرگ مرجع جهان اسلام مرحوم آیةاللّه اصفهانى و استاد الاساتید مرحوم آقاى نائینى به ابتکارات علمى و استعداد سرشار امانت و عدالت ایشان توجه داشتند. و درارجاع برخى از اوامر به معظم له ابراز علاقه مى فرمودند از حضرت آیةاللّه العظمى اراکى نقل شده که ایشان مى فرمودند:

(حاج شیخ ازمجتهدین بنام بود و دردرس آقاضیاءالدین عراقى جزء چهره هاى ممتاز به شمار مى رفت. مرحوم آقاضیاء
اغلب به اشکالات توجهى نداشت و به درس حساس بود اما وقتى ایشان اشکالى را مطرح مى کرد آقاضیاء کاملاً سکوت کرده تا آخر به سخنان او گوش مى دادند.)

آیةاللّه العظمى مرحوم آقاى نجفى مرعشى درملاقات با دوستان مکرر از آیةاللّه مهدوى با عظمت یاد مى کرد ومى فرمود:

(حاج شیخ از لحاظ علمى و تقوا چهره اى شاخص و برجسته بود. استعداد و مراتب علمى ایشان درجهان تشیع کم نظیر بود. اگر در حوزه هاى قم یا نجف مى ماند جزء مراجع بزرگوار تقلید به شمار مى آمد.)

مراتب علمى و درجه اجتهاد معظم له براى مراجع عالیقدر تقلید و اساتید عظیم الشأن حوزه هاى علمیّه نجف و قم کاملاً مشهود و مقبول بود ولذا مرحوم حاج شیخ حدود بیست گواهى اجتهاد وتأیید مراتب عالى علمى از سوى برجسته ترین علماء اعلام و مراجع عظام مانند: مرحوم آقاضیاءالدین عراقى مرحوم میرزا حسین نائینى مرحوم آقاسید ابوالحسن اصفهانى و … دریافت کرد.

مرحوم آیةاللّه مهدوى در فنون مختلف علمى از جمله: ریاضیات ادبیات عرب منطق فقه و اصول تألیفاتى دارند که متأسفانه تاکنون به زیور طبع آراسته نشده است.

حواشى ایشان بر عروةالوثقى و همچنین بر رسایل و مکاسب ازجمله آثار ارزشمند علمى وى محسوب مى شود. کتاب حقیقه البیع و المعامله و قاعده فراغ و تجاوز تألیف معظم له اخیراً طبع و منتشر شد.

 

گوشه اى ازخدمات جاودانه مرحوم حاج شیخ:
مرحوم آیةاللّه مهدوى به امرتدریس و تربیت طلاب اهتمام خاصى داشت. بسیار اتفاق مى افتاد که معظم له به منظور تبلیغ دین سوار بر اسب در دل شبهاى تاریک به روستاها مى رفت. تا راهى به روشنایى بگشاید. او در سفرهاى تبلیغى درسطح روستاها نیروهاى جوان و مستعد را شناسایى نموده آن گاه از اولیاى آنان مى خواست تا این گونه نیروهاى مفید و آینده ساز را در اختیار وى بگذارند تا در حوزه علمیّه به تعلیم و تربیت آنان بپردازد.
حاج شیخ مدرسه علمیّه لاهیجان را که در آن روزها به صورت مخروبه و متروکه درآمده بود بازسازى و تجدید بنا نمود. از سال 1320 هجرى شمسى طلاب علوم دینى در این مدرسه با نظم و دقت خاصى به تحصیل علوم اسلامى پرداختند.

مراجع عظام مانند: آیةاللّه العظمى مرحوم سیدابوالحسن اصفهانى و آیةاللّه العظمى مرحوم آقاى بروجردى پس از اطلاع از فعالیتهاى بى دریغ آیةاللّه مهدوى مردم منطقه را به مساعدت و همیارى با ایشان فراخواندند. نتیجه حمایتهاى مراجع و فعالیتهاى مرحوم حاج شیخ رونق حوزه علمیّه لاهیجان شد که طالبان علم و عاشقان معارف دین از شرق و غرب گیلان به منظور تربیت اسلامى و تحصیل علم و نهایتاً تبلیغ مردم به حوزه علمیّه لاهیجان جذب شدند. از جمله شاگردان حاج شیخ دانشمندگرانمایه زین العابدین قربانى امام جمعه محترم لاهیجان مى باشند.

وفات
آیةاللّه مهدوى رحمةاللّه علیه پس ازیک قرن زندگى(ولادت 1313 وفات 1413) آن هم زاهدانه و بى آلایش و پس از عمرى تلاش در راه احیاى شریعت حقّه جعفرى(ع) و خدمات ماندگار علمى و تربیت صدهاانسان ارزشمند سرانجام در صدسالگى روز جمعه 21صفرالمظفر سال 1413 قمرى مصادف با 30مردادماه 1371 هجرى شمسى دعوت حق را لبیک گفته و از دارفانى به جوار رحمت حق شتافت. او درحالى دارفانى را وداع گفت که همچنان شخصیت بزرگ علمى و دینى اش ناشناخته بود. درپى انتشار خبر ارتحال این فقیه بزرگ موجى ازتأثر و اندوه سراسر منطقه را فرا گرفت.

صبح روزشنبه 31 مرداد 1371. در حالى که بازار لاهیجان به نشانه عزا به طور کامل تعطیل شده بود پیکر مطهر عالم ربانى آیةاللّه مهدوى اعلى اللّه مقامه الشریف در میان شور و احساسات مردم و شرکت جمع زیادى از علماء و روحانیون نماینده محترم ولى فقیه دراستان ائمه جمعه و جماعات شهرهاى استان گیلان استاندار و مسؤولین دوایر دولتى و نهادهاى انقلابى و نمایندگان مجلس خبرگان باشکوه بسیار و در حالى که مردم باچشمان اشکبار به سر و
سینه مى زدند تشییع شد. طبق وصیت معظم له پیکر ایشان مى بایست درکنار بارگاه مولى الموحدین حضرت على(ع) در نجف اشرف باشد و در صورت عدم امکان در جوار مقبره فقید سعید آیةاللّه حاج شیخ محمد مهدوى به خاک سپرده شود.سرانجام پیکر پاک آیةاللّه مهدوى(ره) پس از اقامه نماز در کنار مرقد مطهر برادرش رحمهمااللّه واقع در حسینیه مدرسه جامع لاهیجان به خاک سپرده شد.

عاش سعیداً و مات سعیدا

حوزه علمیّه قم
محمّدتقى ادهم نژاد
به حوزه علمیّه مشهد نیز توجه کنید
خدمت سردبیر محترم مجلّه حوزه

سلام علیکم:

پس از عرض سلام و آرزوى توفیق براى شما برادران عزیز ضمن تشکر از مطالب عالى و پرمحتواى آن نشریه مطالبى را به عنوان پیشنهاد عرضه مى دارم شاید مسؤولین امر اقدامى شایسته نمایند.

حوزه علمیّه مشهد با سابقه طولانى که در تربیت فقها و علماء در قرون متمادى داشته است اکنون مورد بى مهرى مسؤولین حوزه و مجلاّت حوزوى گشته است.

متأسفانه هیچ کدام از نشرّیات حوزوى یک بررسى عمیق درباره حوزه علمیّه مشهد ننموده اند. حوزه اى که اکنون دوّمین حوزه علمیّه در جهان تشیع است.

و بیش از ده هزار طلبه دارد. حوزه اى که استوانه هایى در اصول فقه رجال و فلسفه را در خود جاى داده است. آیا سزاوار نیست مجلّه حوزه که تاکنون با بزرگانى از حوزه هاى علمیّه قم اصفهان تهران و … مصاحبه انجام داده است جایى را هم به مصاحبه با بزرگان حوزه علمیّه مشهد اختصاص دهد. درست است حوزه مشهد از کثرت اساتید و تنّوع مدرسان در تغییر کلام حکمت و … برخوردار نیست. ولى بزرگانى چون آیات معظّم علم الهدى زنجانى کجورى فلسفى مرتضوى مروارید سیّدمحمدحسین تهرانى آشتیانى و … در حوزه علمیّه مشهد مى باشند ومصاحبه با آن بزرگان بسیار مفید خواهد بود.
البته گلایه ام تنها متوجّه شما برادران نیست. بلکه متوجّه بزرگان حوزه مشهد نیز مى باشد. بعد از سخنان مقام معظّم رهبرى درباره تحوّل در حوزه هاى علوم دینى اصلاحات چندانى در حوزه مشهد انجام نیافته است. تنها درس تفسیر و علم کلام به عنوان درس اصلى در امتحانات قرار گرفته. آن هم به خاطر نبود استاد متخصّص و بهاندادن برخى اساتید فن به این دروس و فقدان برنامه ریزى صحیح نتایج چشم گیرى نداشته است. کتابهایى هم که براى این دروس انتخاب شده است چندان مناسب نمى باشند.

امیدوارم با تلاش عزیزان و توجه بیشتر اولیاى امور حوزه علمیّه مشهد گامى مهم درکمال و پیشرفت این حوزه مقدس برداشته شود و نتایج میمون و مبارکى را براى تحقق اهداف عالى اسلام به بار آورد.

والسلام
مشهدمقدس حسین خراسانى
72/3/25
برادرمحترم
تاکنون با آیة اللّه زنجانى و آیة اللّه شیخ ابوالحسن شیرازى مصاحبه انجام گرفته و در شماره هاى 17سال 1364 و شماره 24 سال 1365 به چاپ رسیده است.

و امیدواریم بتوانیم به سهم خودگامى در شناساندن حوزه علمیّه مشهد برداریم و دیگر بزرگان آن حوزه مقدّسه نیز مصاحبه انجام دهیم.

(حوزه)