عالم ربانى سید موسى زرآبادى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


استاد محمد رضا حکیمى

سیّد موسى زرآبادى قزوینى (1294 ق ـ 1353 ق) از عالمان بزرگ اسلام است در سده چهاردهم هجرى و از (نوادر روزگار)... او نمونه کامل یک تربیت یافته برجسته قرآنى است که در (علم و عمل) و وصول به (روحانیّت تام) و تحقّق یافتن به (حقایق قرآنى خالص) و استضائه از (مشکات ولایت) از سرآمدان قرن خویش بشمار مى رود.

درباره این گونه بزرگان مسأله اصلى درست شناختن آنان است شناختن ابعاد وجودى حجم روحى جوهر معنوى کلیّت علوم و معارف آنان و عمل و تعبّد آنان در آفاق صیرورت و کمال.

1 . ولادت و نسب
سیّد در سال 1294 هجرى قمرى از مادرى صالحه بانو رقیّه خانم (دختر عالم فاضل مولا کریم روغنى قزوینى که خود از عالمان محترم قزوین بوده
است) به جهان آمد. از دوران کودکى استعدادى شگرف از او مشاهده گشت. و بدینسان پدر را به خود متوجّه داشت و به تربیت خویش راغب ساخت.

شیخ و استاد ما شیخ مجتبى قزوینى خراسانى (برادر همسر سیّد و از زبده ترین شاگردان و تربیت یافتگان مکتب او) از دوران نوجوانى وى و اشتغال او به تحصیل مقدمات پاره اى خصوصیّات نقل مى کرد که همه از صفاى فطرت و اشتعال روح و برخى ویژگیها در وى حکایت داشت.

پدر سیّد حجّة الاسلام و المسلمین عالم عامل سیّد على زر آبادى قزوینى (م: 1318 ق) نیز از عالمان وارسته و فاضل و اهل معانى و حقایق بوده است. نسب وى تا چند پشت بدینسان است: (سیّد موسى فرزند سیّد على فرزند سیّد مهدى فرزند میر بزرگ فرزند میربابا فرزند میرفاضل ...).

در میان نیاکان وى نیز عالمان دینى وجود داشته اند و این نسب شریف به شهید اهل البیت زیدبن على بن الحسین علیهم السلام مى رسد. بدینگونه سیّد از (سادات حسینى) است چنانکه نقش مُهر ایشان نیز (موسى الحسینى) بوده است.

2 . تحصیلات و استادان
سیّد در قزوین به تحصیل مقدّمات مى پردازد و در مدرسه مولا وردیخان نزد مدرّسان و عالمان آن روزگار سطوح علوم اسلامى را به پایان مى برد; آنگاه به دوره هاى عالى فقه و اصول روى مى آورد. در آن زمان مدرّس درس خارج فقه و اصول در قزوین آیة اللّه حاج ملاّ على اکبر ایزدى سیادهنى تاکستانى (م: 1340 ق)1 بوده است. سیّد در نزد این عالم محقق و فقیه و اصولى دوره خارج فقه و اصول را مى گذراند و تقریرات درس استاد را (در فقه و اصول) مى نگارد که ذکر آنها در شمار تألیفات وى خواهد آمد.

از این طالب علم جوان در کار طلب علم و معرفت همّتى والا و تلاشى
بسیار دیده مى شود به طورى که برخى از همدرسان او گفته اند: (هر موقع شب که بیدار مى شدیم مى دیدیم چراغ اطاق سیّد موسى روشن است...)

سپس در بیست سالگى براى تکمیل معلومات خویش و به دست آوردن غناى علمى بیشتر به تهران که در آن روزگار از مراکز عمده علمى بوده است بویژه در معقول و عرفان مى آید و در مدرسه سپهسالار (شهید مطهرى کنونى) به فراگیرى فلسفه و عرفان اشتغال مى ورزد و چند ماهى از درس فیلسوف معروف میرزا ابوالحسن جلوه نیز بهره مى گیرد.

اقامت او در این سفر در تهران چندان به طول نمى انجامد چون به خواست پدر به قزوین باز مى گردد. و پس از حدود سه سال بارى دیگر به تهران مى آید و در مدرسه سیّد نصرالدّین سکنى مى یابد و به استفاده از حضور استادان بزرگى چند نایل مى شود مانند:

فیلسوف فاضل میرزا حسن کرمانشاهى (م: 1336 ق)

فیلسوف و عارف سیّد شهاب الدّین شیرازى (م: ح 1320 ق)

فیلسوف و عارف شیخ على نورى حکمى (م: ح 1335 ق) و

عالم مجاهد حاج شیخ فضل اللّه نورى (شهید: 1327 ق).

در (علوم غریبه) و (اسرار محتجبه) همواره کسانى بوده اند واجد یا مدّعى; یا واجد چیزى و مدّعى چیزها ... در میان واجدان نیز اغلب برخى از رموز و اسرار را مى دانسته اند. کامل در این علوم و شعب آن کمتر به هم رسیده است مگر نوادرى در روزگار...

سیّد موسى زرآبادى در (علوم غریبه) و فنون خفیّه و محتجبه نیز از استادان مسلّم و کاملان متبحّر و نوادر روزگار بوده است و چه بسیار از این مقوله از او نقل شده است و کسانى چند از او بهره ها برده اند لیکن مایه تأسف است که استادان خود او در این علوم و اسرار شناخته نیستند و چگونگى رسیدن او به آنها معلوم نیست. بعید نیست که آغاز کار توجّه وى به این علوم و معانى به
تأثیرى از پدر باشد زیرا چنانکه اشاره شد پدر وى سید على زر آبادى نیز (بنابر آنچه این بنده از شیخ مجتبى قزوینى شنیده و دریافته است) اهل معانى و علوم باطنى بوده است.

3 . مراتب علمى و عملى
بدین گونه سیّد موسى زرآبادى در قزوین و تهران از عالمان و مدرّسان بزرگ روزگار خویش علوم معقول و منقول را فرا مى گیرد. و در ابعاد دیگر به جامعیّتى کم مانند نایل مى آیدو به قزوین باز مى گردد و در آن سامان به زندگیى بس زاهدانه روى مى آورد و در رعایت تقوى نمونه مى شود. و به ارشاد مردم و ترویج و حفظ دین و تدریس علوم و معارف و تربیت مستعدّان اشتغال مى ورزد.

گفته اند که: سیّد موسى زرآبادى از ابتداى نشو و نماى خویش مراقبت شدیدى در پرهیز از محرّمات و عمل به واجبات و مستحبّات (که سازنده اصلى انسانند) داشته است. و این چگونگى زبانزد بوده است. و گاه چنان مى شده است که تمام مستحبّات شرعى را انجام مى داده است.

در بخش پیش به جامعیّت وى در علوم غریبه و اسرار خفیّه اشاره کردیم. نباید فراموش کنیم که رسیدن به علوم غریبه در ابعاد چندى مرحله اى است جداى از فعلیّتهاى روحى نفس انسانى. سیّد در مرحله دوّم نیز از یگانگان روزگار بوده است و همان (واحد بعد واحدى)ى بوده است که ابن سینا یاد مى کند. وى در رسیدن به عوالم انسانیّت سیرتى واتصال به روحانیت عالم به مرتبه اى مى رسد که براى بزرگان این مراحل کمتر میسّر گشته است. و این سخن بگذار تا وقت دگر...

و این چگونگیهاى علمى و عملى از وى عالمى عامل و وارسته اى کامل مى سازد که براستى او و امثال او شایسته عنوان (روحانى) و (عالم دینى) اند.
4 . تألیفات و آثار
از سیّد موسى زرآبادى تألیفاتى چند و نوشته هایى فراوان بر جاى مانده است. و جالب توجّه است که با اشتغالهاى وسیع به عبادات و ریاضات شرعیّه ختومات و او راد و اذکار مأثوره تفکرات ممتد و تعقّلات عمیق تدریس و تربیت شاگردان اقامه جماعت.... و پرداختن به علوم غریبه و تبحر یافتن در آنها... باز به نوشتن این حجم بسیار از تألیفات و مکتوبات توفیق مى یابد و با وجود عمرى نه چندان طولانى 59 سال. اینک فهرست تألیفات حضرت سیّد:

1 . تقریرات فقه و اصول.

2 . تعلیقه بر بخشى از (رسائل).

3 . حاشیه بر (کفایة الاصول) (ج 1 و 2).

4 . حاشیه بر (مطوّل) (بخش علم بیان).

5 . حاشیه بر (منظومه سبزوارى) (1).

6 . حاشیه بر (منظومه سبزوارى) (2 ـ ناتمام).

7 . حاشیه بر (شرح اشارات) (بخش الهیّات).

8 . حاشیه بر شرح (منطق اشارات).

9 . شرح سلامان و اَبسال ابن سینا.

10 . رساله اعتقادات (عربى).

11 . اصول دین (فارسى).

12 . رساله اى در توضیح حدیث (ما الحقیقة).

13 . رسائل و مجالسى در موعظه و اخلاق.

14 . رساله اى درباره (مشروطیّت) (مختصر).

15 . رسائل و نسخه هایى مهم در (علوم غریبه) و شعب آن.
5 . مکتب تربیتى
مکتب تربیتى سیّد موسى زرآبادى مکتب در هم تنیده (علم و عمل) بوده است و (شناخت و تعقّل) (تزکیه و تعلیم); علم و تعقّل بر اساس روش قرآنى خالص وعمل و تفکر و عبادت بر طبق موازین دقیق شرعى. سیّد در عین داشتن اطلاع کافى و عمیق از مبانى و اصول فلسفه و عرفان اصطلاحى و درک محضر استادان بزرگ این فنون در عصر خویش و تدریس پاره اى از متون عمده فنون یاد شده خود تفکیکى بوده است و بلکه حضرت سیّد موسى زرآبادى از ارکان بزرگ (مکتب تفکیک)2 بشمار است در نیمه نخست سده چهاردهم هجرى.

حضرت سیّد درباره عمل (تهذیب نفس و تقوى) نیز تأکید بسیار داشته است و استفاده از (وقت) و به هدر ندادن آن را بسى مهم مى شمرده است و رعایت دقیق تکلیف را و عمل به شرع مطهر را در راٌس امور جاى مى داده است. گفتیم که سیّد از ارکان مکتب تفکیک بشمار است. وچون جوهر این مکتب از قرآن وحدیث است به طور خالص علم و عمل در آن دو جزء از مرکب مزجى صیرورتند.

درباره تأثیر خلاّق سیّد موسى زرآبادى ومکتب علمى و عملى او در ساختن روحهاى بزرگ و انسانهاى برتر و عالمان جامع همین بس که در میان شاگردان تربیت یافته و کمال پذیرفته تعالیم و علوم و آداب او به این دو چهره بزرگ بر مى خوریم: شیخ مجتبى قزوینى خراسانى (م: 1386 ق) و شیخ على اکبر آلهیان تنکابنى (م: 1380 ق). هرکس از این دو عالم عامل و ربّانى کامل ومربّى جامع و فاضل و از علوم و احوالات ایشان شناختى داشته باشد آنچه را اشاره کردیم در مى یابد.3
6 . در پهنه سیاست و اجتماع
مردان بزرگى چون سیّد موسى زرآبادى که به اخلاق قرآنى پرورش یافته اند و به (انسانیّت قرآنى) رسیده اند و از انساندوستى انبیایى مایه اى روحى دارند و به (خدا) به صورتى راستین ایمان آورده اند نمى توانند از فکر (خلق خدا) غافل باشند و به انسان محروم و سرنوشت او در جامعه نیندیشند. این گونه مؤمنان راستین از توجّه به مسائل مردم از اندیشیدن به ظلم و عدل از تأمل در احوال مظلوم و به تعبیر احادیث از اهتمام به امور مسلمین (یعنى مسائل سیاست و اقتصاد و جامعه) هیچ گاه سرباز نمى زنند و این تکلیف الهى را از دوش نمى نهند و بویژه در راه احقاق حقوق انسان محروم و طبقات مظلوم و باز ستاندن حقوق از دست رفته آنان از ستمگران اقتصادى (که سیره انبیا و اوصیاء است) از به کارگیرى هر توانى دریغ نمى ورزند.

بنابراصل یاد شده مى نگریم که حضرت سیّد در عین همه آن اشتغالات ظاهرى و باطنى و... به امر مشروطیّت توجّه مى کند و خداشناس بزرگ از تکلیف سیاسى و اجتماعى خویش به ملاکهاى دینى غفلت نمى ورزد و رساله اى درباره فواید مشروطیت و حکومت قانون و حذف استبداد مى نگارد با این امید و تصوّر که قرار است با (استبداد) مبارزه شود و (حکومت قانون) استقرار یابد و (انسان مظلوم) نجات پیدا کند و حرمتهاى هتک شده انسانى جبران گردد و کرامتهاى انسانى بر باد رفته از نو احیا شود و قوانین نجاتبخش اسلام مورد عمل قرار گیرد.

7 . آموزشى بزرگ(1)
موضوعى که یاد شد از نظر مسائل تربیتى اسلامى و معیارهاى تعهّدگرایى و تکلیف شناسى بسیار قابل اهمیّت و جالب توجّه است; یعنى این که مردى با
آن خصوصیاتى که یاد شد (که به اعتبار دنیاى وسیع باطن او مى توان گفت توجّهى به دنیا و مافیها ندارد) در اثر اخلاق تعهّد آفرین قرآنى نسبت به جامعه و مردم و مبارزه با ظلم و استبداد و غصب حقوق و اموال و هتک حرمتها و کرامتها حساسیّت نشان دهد و به تألیف درباره یک حرکت اجتماعى و سیاسى و انقلابى بپردازد.

این چگونگى بسیار آموزنده و بسیار سازنده است. و به ما مى فهماند که کناره گیرى از مسائل جامعه و مدیریت جامعه یعنى سیاست خلاف تکلیف است. مسلمان چه عالم و چه غیر عالم تا هنگامى که زنده است و در جامعه زندگى مى کند باید نسبت به مسائل جامعه و سیاست حسّاس آگاه مراقب و فعّال باشد. در نوشته اى در شرح حال و زندگى حضرت سیّد زرآبادى که فرزند ایشان حجة الاسلام والمسلمین جناب آقاى سید جلیل زرآبادى حفظه اللّه تعالى در اختیار این جانب گذاشته اند چنین آمده است: (و ظاهراً مرحوم سیّد در اوان مشروطیّت طرفدار آن بوده و حتّى رساله اى حدود ده صفحه در مدح آن نگاشته که موجود است ولى بعدها بر اثر بروز انحرافاتى در نهضت مزبور از مخالفان جدّى آن گردید).

8 . آموزشى بزرگ(2)
چنانکه ملاحظه مى شود موضوع مزبور دو مرحله داشته است:

موافقت و تأیید در مرحله نخست و مخالفت و ردّ جدّى در مرحله بعد. موضوع باز هم آموزنده و سازنده است یعنى کناره گیرى از مسائل جامعه و سیاست در صورت بروز انحرافات در آن.

توضیح مختصرى در این باره این چنین است: هنگامى که انسان در نهضتى و حرکتى و انقلابى بنابر هدف عالى انسانى و آرمان مقدّس قرآنى و تکلیف زیباى شرعى دخالت کرد و به اندازه توان خویش آب به آسیاى آن نهضت ریخت و
همه گونه از تأیید و ترویج آن فرو گذار نکرد اگر نهضت راه خویش را پیمود که چه از این بهتر... و اگر به فرض چنان نشد و ضرب المثل معروف طلبگى (ما قُصِدَ لَم یَقَع وما وَقَعَ لَم یُقصَد) رخ نمود در این هنگام و در این فرض اگر انسان متعّهد قدرت و توان آن را داشت که جلو امیال و اهواء و انحرافها و ارتجاعها را بگیرد و جریان امور را به سود آرمانهاى قرآنى تغییر دهد باید چنین کند وگرنه وظیفه همان کناره گیرى است... تا ارزشها مخدوش نگردد و سکوهاى حرکتها و قیامهاى دینى از اعتبار نیفتد و بر (انحرافات) صحه گذاشته نشود و آبروى (شعار)ها محفوظ ماند و جهتگیرى (شعورها) بر اصالت خویش استوار باشد. و بزرگانى چون سیّد موسى زرآبادى این چنین کردند و در هر دو مرحله تکلیف خویش را انجام دادند.

9 . أینَ أفلاطون کجاست افلاطون؟
تا این جا روشن گشت که حضرت سیّد موسى زرآبادى عالمى بوده است ربّانى و متألّهى قرآنى و متعقّلى بزرگ و مربّیى سترگ و سازنده ارواحى قوى و پرورش دهنده بزرگانى نمونه در تعالى روحى و تحقّق یابى به حقایق علمى و عملى خالص قرآنى. و چنانکه گذشت از زبده ترین تربیت یافتگان حضرت سیّد مرحوم حاج شیخ مجتبى قزوینى خراسانى (1318 ق ـ 1386 ق) است شاگردى بزرگ پرورده استادى بزرگ.

مرحوم شیخ از استاد خود (مرحوم آقا) تعبیر مى کردند و از آن مربّى عظیم با عظمت بسیار یاد مى نمودند.

و از احوال روحى مرحوم آقا (سیرهاى مهم خلع بدن خلسات عمیق قدرت تصرّف و فیض تشرف4) خصوصیّاتى ابراز مى داشتند. و یک بار در حالى ویژه چنین فرمودند:

(گاه که مرحوم آقا در باب معارف خالص الهى سخن مى گفت و اوج
مى گرفت و از یافته هاى خویش پرده مى گشود و حقایقى را بر زبان مى آورد در آن اوجهاى متعالى بیان حقایق معرفت قرآنى5 مى گفت: أینَ أفلاطون؟ أیَن أفلاطون؟ [اکنون افلاطون الهى کجاست تا بنگرد که حقایق معارف قرآنى در چه اوجى جاى دارد؟]).

و من خواستم که واقعیّت و تعبیر یاد شده در جایى ثبت گردد.... البته دیگر شاگردان و نزدیکان و مأنوسان با حضرت سیّد از احوال معنوى و قدرت تصرف و اطلاع ژرف و گسترده وى از شعب علوم غریبه ... چیزهایى مهم نقل کرده اند که باید تحریر آنها را به فرصتى مناسب باز گذاشت.

10 . درگذشت

و سرانجام تقدیر حتمى فرا مى رسد و اجل محتوم روى مى نماید و حضرت سیّد موسى زرآبادى داعى الهى را لبیّک اجابت مى گوید و در روز دوم ماه ربیع الثّانى به سال 1353 هجرى قمرى از این جهان تاریک و محدود و گذران به جهان روشنایى و نامحدود و پایدار رخت مى کشد. و روحى ملکوتى به آفاق مینوى ملکوتیان مى پیوندد و جانى جانانه به جوار جانان بار مى یابد.

پیکر پاک وى را پس از اداى مراسم و تشییع در قزوین در صحن مطهّر امامزاده حسین(ع) به خاک مى سپارند: در غرفه پنجم دست چپ از در شرقى صحن. در پایین غرفه یکى از مبرّزترین شاگردان حضرت سید در علوم غریبه و فنون خفیّه که خود در این علوم و فنون استادى کامل بشمار بوده است نیز به خاک سپرده شده است یعنى مرحوم شیخ على اصغر شکرنابى که به فاصله نزدیکى پس از فوت استاد در مى گذرد.

و اکنون آرامگاه حضرت سیّد موسى زرآبادى قزوینى مورد توجه خواص و آشنایان است. آنچه بر لوح مزار وى نوشته شده است به قلم عالم معروف جامع معقول ومنقول و از استادان بزرگ فلسفه و عرفان در سده گذشته مرحوم
آیه اللّه حاج سیدابوالحسن رفیعى قزوینى (م: 1395 ق) نگاشته آمده است. و برخى از آن جمله ها و تعبیرها این چنین است:

(... السیّد السّند العالم العامل الفاضل الکامل سیّدالعلماء العاملین وقدوة الاتقیاء والصّالحین ... الجامع لفنون الفضائل الاٌنسیّة والحاوی لصنوف المکارم الخلقیّة... قدوة اخوان الصّفا وزبدة خُلاّن الوفا....)
این شرح حال مختصر به مناسبت شصتمین سال در گذشت آن عالم ربّانى و انسان قرآنى تحریر یافت. اللهمّ أفض علینا من برکات الصّالحین.

 

1 . (استاد اعظم آقاى حاجى میرزا ابوالحسن قزوینى ... در قزوین به درس مرحوم فقیه محقق حاج ملاّ على اکبر (سیادهنى) تاکستانى ساکن قزوین... حاضر شده اند).
(مرحوم حاج ملا على اکبر از اعاظم تلامیذ میرزاى رشتى بود.)
الشواهد الربوبیّة مقدمه / صد و سى و نه به قلم استاد محترم سیدجلال الدین آشتیانى.
2 . درباره (مکتب تفکیک) و معرفى آن نوشته اى مختصر گرد آورده ام که به زودى انتشار خواهد یافت.
3 . بیقین یاد کرد این گونه مردان معنوى و بزرگ با عبادتى و خواندن قرآنى و انفاق به مستمندى به نیت آنان موجب افزایش توفیق خواهد بود براى هرکس بویژه طلاب جوان.
4 . تعبیر (فیض تشرف) را به سیاق عبارت آلهیان آوردم لیکن به یاد دارم که آنچه در این باره در مورد حضرت سیّد شنیدم از شاگرد دیگر وى مرحوم شیخ على اکبر الهیان تنکابنى (م: 1380 ق) بود.
5 . عبارات بتقریب.