سیماى حوزه در مطبوعات

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


وعّاظ و بیان تعالیم عاشورى
استاد محمّد رضا حکیمى در مقاله اى با عنوان: (نظم نوین جهانى) روح احکام قیامها و رسالتهاى ادیان را بسط و دفاع از عدالت دانسته و از نبود درک درست تریبون داران از فلسفه حقیقى عاشورى چنین شکوه مى کند:

(آیا در این مجالس و منابر و در ضمن این مدایح و مراثى تعالیم قرآنى امام حسین(ع) را نیز مطرح مى کنیم و مسائل انسانى را از دیدگاه آن امام شهید شرح مى دهیم؟

آیا فلسفه انسانى عاشوراى حسینى را بازگو مى کنیم؟

آرى عاشورا باید به نام منطق حیات و عدل ومعلم ایمان و حماسه و کلاس آزادگى و شرف و مدرسه اعتقاد و جهاد و آموزشگر نماز و قرآن و رمز سلوک روحى صحیح و عرفان الهى مثبت همیشه و همیشه تا ظهور نیّر اعظم و وارث کبیر عاشورا و برهم زننده ظلمها و ستمها... زنده باشد.

اکنون ملاحظه مى کنید که محتواى مجالس حسینى باید چگونه باشد و ذاکران حسینى کیان باشند و مدّاحان چه کسان و آیا مى شود این مجالس را به هرگونه اداره کرد و
به دست هر کس سپرد و دست هر کس را در این باره باز گذاشت.)

او در زمینه مایه ور شدن مجالس حسینى مى نویسد:

(یکى از راههاى مهمّ غنى ساختن محتواى مجالس یاد شده از نظر تربیت و سازندگى این است که مضامین آموزشى زیارات و دعاهاى پس از زیارات را با مفاهیم و مقاصد آنها به صورتى درست و با بیانى مناسب به مردم بیاموزند. این دو منبع یاد شده از مهمترین منابع شناخت و آگاهى و معرفت و سلوک و تربیت و حماسه و اقدام است که همواره مغفول مانده است و بهره اى که از آنها باید گرفته شود گرفته نشده است.)

تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 3 و 4

بهار و تابستان 1371/129.
متأسفانه با گذشت بیش از یک دهه از انقلاب اسلامى نه تنها در جهت بهسازى تصفیه و آموزش روضه خوانها مدّاحها و مرثیه گوها گامى برداشته نشده است که بر نابسامانى آن افزوده شده است.

امروز در کشور اباعبدالله الحسین(ع) با دروغ پردازیها بعضى روضه خوانها و مداحهان بى سواد چهره تابناک آن بزرگوار مخدوش مى شود هیچ کس قدرت جلوگیرى از آن را ندارد.

شایسته است اولیاى امور تبلیغات مذهبى و شوراهاى مساجد کشور این گروه از تریبون داران را شناسایى کرده و با آموزش و سازماندهى آنان چهره حقیقى امامان شیعه و مکتب عاشورا را به شیفتگان زلال معارف ناب محمّدى نشان بدهند.

قامتى به بلنداى ابدیّت عنوان مقاله اى است در زندگى مرحوم محقق ژرف نگر آخوند خراسانى. نویسنده با بهره ورى از کتاب (مرگى در نور) و برخى منابع دیگر ابعاد وجودى آن بزرگمرد را مطرح کرده است.

وى دو مسأله را انگیزه پرداختن به زندگى مرحوم آخوند خراسانى مى شمارد:

(شخصیت برازنده مورد بحث ما آخوند ملاّمحمّد کاظم خراسانى است که در تاریخ پرافتخار حوزه هاى علمیه داراى دو ویژگى برجسته و ممتاز است:

نخست آن که در بعد علمى تحولّى اساسى را در زمان خود در حوزه هاى علمیّه به وجود آورده و از این رهگذر حوزه را وامدار خویش ساخته است.

دوّم آن که رهبرى (نهضت مشروطیّت) را عهده دار بوده و دژى مستحکم در برابر نفوذ شیاطین به حوزه فرهنگ اسلامى بوده است.)

نویسنده مرحوم آخوند خراسانى را برخوردار از بینش فلسفى و عرفانى خاصى دانسته و در زمینه تاکید آن بزرگمرد به کسب فلسفه مى نویسد:

(فیلسوف بزرگ حضرت آقاى سید جلال الدّین آشتیانى در مقدمه کتاب: (اصول المعارف) ملامحسن فیض مى نویسد:

عالم بزرگوار مرحوم آقاى حاج میرزا احمد کفایى فرزند مرحوم محقق خراسانى آقاى آخوند ملاکاظم رحمة الله علیهما کرارا براى بنده نقل فرمودند که: مرحوم آقاى آخوند همیشه مى فرمودند:

کسى که در علم معقول تخصص ندارد از عهده فهم اخبار آل محمّد(ص) در اصول عقاید برنمى آید.)

درپارسایى و ساده زیستى آن مرد وارسته به نقل از کتاب: (سیماى فرزانگان) و او به نقل از کتاب: (مرگى در نور) چنین آورده است:

(در روزگارى که او سه فرزند و سه عروسش در خانه اى بسیار کوچک و هر کدام در یک اطاق زندگى مى کردند یک روز فرزند ارشدش مهدى نزد پدر آمد و از تنگى جا شکایت کرد. آخوند به سخنانش گوش فرا داد و سپس فرمود:

بابا اگر قرار باشد منزلهاى این شهر را میان مستحقّان قسمت کنند به ما بیش از این نمى رسد.)

اندیشه شماره پنجم108/ و 124.

 

آشنایى با علوم ادبى حوزه
در این مقاله نقش کلیدى ادبیات در شناخت فرهنگ اسلامى بیان مى شود. پس از برشمردن کتابهاى درسى ادبى رایج در حوزه هاى علوم دینى به برخى از نواقص کتابهاى درسى حوزه اشاره شده است:

(هیچ کدام از این کتابها براى تدرس نوشته نشده اند. عوامل و هدایه به جهت عدم مشمول بر تمام مباحث این علم پراکنده گویى و فقدان تمثیل و تمرین لازم صمدیّه به جهت اختصار و ایجاز بیش از حدّ الفیه ابن مالک و شرح آن به علت نثر سنگین و دشوار پیچیدگیهاى فنّى و ذوقى شعر مخلوط کردن مباحث صرفى و نحوى نبود تمرین و... مغنى اللبیب به جهت گستردگى بیش از حدّ در بحث از مفردات نبود تمرین نثر کهنه و... نمى توانند به عنوان کتابهاى درسى علم نحو
در حوزه هاى علمیه استمرار یابند.)

نویسنده افزون بر کارآمد نبودن متون درسى موجود حوزه شیوه تدریس حوزه هاى علوم دینى را چنین نقد مى کند:

(تجربه چند صدساله نشان داده است که ادبیات در حوزه هاى علمیه با متد غلطى تدریس مى شود. طلاب علوم دینى که گاهى 6 یا 7 سال از بهترین دوران جوانى را در تحصیل ادبیات گذرانده اند با این که قواعد زبان عرب را فراگرفته اند امّا نه مى توانند به آن زبان تکلّم کنند و نه این که مقاله اى به عربى بنویسند. به راستى آیا این را تضییع عمر نباید دانست؟ در دنیاى امروز که براى ثانیه ها ارزش قائلند صرف حداقل چهارسال وقت براى فراگیرى تنها قواعد یک زبان آیا اتلاف وقت نیست؟

همان مدرک شماره 3 و 4 / 170 و 171.

 

جلوه هایى از مقام علمى شیخ مفید قدس سره

عارف الهى استاد حسن زاده در گفتگوگونه اى شخصیّت علمى و برخى آراى شیخ مفید را مطرح مى کند و در عظمت وى مى گوید:

(شیخ مفید حقّاً کسى است که هر کس از زمان خود شیخ مفید تا حال در باره شخصیت ایشان دست به قلم برده او را به بزرگى و تبحرّر در فنون و علوم ستوده است.

در کتب فریقین نوشته اند: آن بزرگوار کسى بود که در مجلس درس و افاضه او شیعه و سنّى حاضر مى شدند.)

استاد حسن زاده آملى با قدردانى از آقاى مارتبن مکدرموت که تز تحصیلى اش را به اندیشه هاى کلامى شیخ مفید اختصاص داده است با لحنى گلایه آمیز خطاب به حوزه هاى علوم دینى مى گوید:

(حقیقت امر این است که تحقیق پیرامون جناب مفید و افکار و آراء و کتابهایش و نظرهاى عمیق کلامى اش و حقایقى که در کتابهایش آورده از اصول و فروع کار حوزه علمیه است. ان شاء الله امیدواریم که خداوند بر توفیقات آقایان بیفزاید. شرح صدر عطا کند و همگان را به مقام محمود نایل بگرداند دست به قلم بفرمایند و حق حضرت مفید را آن چنان که هست ادا بنمایند...)

نور علم شماره 16/45.

 

تاریخ حیات شیخ مفید.
نوشتار سودمند و پرمایه در زندگى عالم ربانى جناب شیخ مفید است. سید محمد جواد
شبیرى نویسنده مقاله در حراست آن بزرگمرد از معارف انسان ساز شیعه مى نویسد:

(گویند که وى تمامى کتابهاى مخالفان را از حفظ نمود تا بتواند شبهه هاى آنها را پاسخ گوید. در خانه شیخ مفید مجلس بحثى بر پا مى شد که جمله علما از مذاهب گوناگون در آن شرکت مى جستند. مفید با تمامى آنها به بحث مى پرداخت...)

حوزه :چه زیباست که این سیره سلف صالح دوباره در بزرگترین حوزه شیعه احیا گردد و طلاّب تیزهوش در قبال اندیشه هاى گوناگون امروز مسلح گردند.

شیخ مفید و روش گزینش طلاب علوم دینى

آقاى شبیرى زیر عنوان:شیخ مفید در عرصه تدریس و تألیف مى نویسد:

(در بررسى زندگى شیخ مفید به شیوه خاصّى در تدریس بر مى خوریم که جالب توجه است. وى در مکتب خانه ها و کارگاههاى بافندگى جستجو مى کرد و کودکان تیزهوش و مستعد را در نظر گرفته و با دادن پولى به پدر و مادرانشان آنان را به مکتبخانه مى برد و به آنها دانش مى آموخت.

در این کار چند اصل آموزشى نهفته است: آغاز آموزش از کودکى استعدادیابى استفاده از امکانات مالى درپیشبرد امر آموزش. جستجوى تیزهوشان در مکتبخانه ها و کارگاههاى بافندگى.

نور علم شماره 75/45.
درس مهم دیگر رفتن رییس حوزه و شیعیان آن روز به میان کودکان داخل کارگاهها و سنجش و ارزیابى مستقیم آنان و آگاهى از حال شیعیان است.

فردگرایى در پیکره فقه
آقاى محسن کدیور ذیل عنوان: (سیرى در مجموعه نظریّات شوراى نگهبان به نقد و معرفى کتاب: (مجموعه نظریات شوراى نگهبان) مى پردازد. او مانع اساسى را در راه نظامواره کردن فقه اسلامى فردى زدگى و جزئى نگرى فقه موجود مى داند و در این باره مى نویسد:

صبغه فردى خصیصه اصلى فقه موجود ماست. موضوعات جدید سیاسى اقتصادى فرهنگى اجتماعى نظامى و علمى کمتر مورد مداقّه و بررسى واقع شده و بالتبع احکام آن کمتر مورد ژرفنگرى و استخراج بوده است

به لحاظ آنچه یاد شد اجتهاد فقهاى ما با اتکاى به ادله فقهى کارى به پیامدهاى فتوا یا هماهنگى یک فتوا با مجموعه احکام شرعى
گذشته نداشته است.)

آینه پژوهش شماره 14ـ 84/13
(مطالعه دقیق آراى شوراى نگهبان ما را با سیر تطور فقهى دهه اول عصر جمهورى اسلامى و اوّلین کوششهاى فقه شیعه در مسایل قانونى و اجتماعى آشنا مى کند. میزان توفیق یا عدم توفیق فقهاى شوراى نگهبان و ریشه یابى آن مقال و مجالى دیگر مى طلبد.

این مجموعه مقدمه مفیدى است بر عواملى که منجر به آراى نهایى حضرت امام خمینى رضوان الله تعالى علیه در باب اجتهاد و روش حوزه ها شد. توجّه به آراى فقهى شوراى نگهبان و بررسى علمى آن از سوى علما و فضلاء و طلاّب حوزه ها کمترین کمکى است که از ایشان در رابطه با نظام اسلامى انتظار مى رود.)

همان مدرک86/

 

هنر بزرگ سید جمال الدین حسینى اسدآبادى
فصلنامه فرهنگ و تاریخ مصاحبه اى را که در اوایل پیروزى انقلاب جناب دکتر حدّاد عادل با حضرت آیة الله خامنه اى مقام معظم رهبرى در درباره شخصیت شهید استاد مطهرى انجام یافته بود به چاپ رسانده است. آیة الله خامنه اى شهید مطهّرى را از مصلحان بزرگ سده اخیر داشته و درباره سلسله جنبان این مصلحان چنین مى گوید:

(هنر بزرگ سید جمال در مبارزه سیاسى او نبود بلکه هنر بزرگ او این بود که اسلام را به عنوان یک دین زنده به عنوان یک مایه زندگى و به عنوان یک مکتبى که یک نظام اجتماعى را در خودش دارد دوباره مطرح مى کرد. تمام تلاش سید جمال و حرکت او در آفاق اسلام از شرق تا غرب براى همین بود که مى خواست این دوباره نگرى به اسلام را در جوامع اسلامى زنده کند و آن حالتى را که درگذشت سالیان دراز در افکار صاحب نظران اسلامى تحمیل شده بود (حالت خمودگى اسلامى) از بین ببرد.)

فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر

شماره 3و336/4

 

انقلاب فقهى امــام
(بنابر نظر امام هدف اساسى حلّ معضلات جامعه و مردم در چارچوب اصول محکم فقه است. اگر قرار باشد حلّ معضلات در قوانینى باشد که به عنوان حکم ثانوى و اضطرارى خود ما وضع کنیم دیگر اصول محکم فقه چیست؟ اگر بفرمایید
یکى از اصول فقه احکام ثانوى است باید عرض کرد:

روى این حساب جامعه طبق قوانینى که عده اى کارشناس براى حل معضلات مردم و نظام وضع کرده اند اداره مى شود و در تمام دنیا وضع همین گونه است پس اسلام چه نقشى دارد؟...

ولى اگر روابط بیرونى موجب تغییر حکم گردد هر حکمى حکم اسلام است و هرگز ما احکام اسلام را تحصیل نکرده ایم. تنها مى ماند یک موضوع و آن این که مستند برداشتهاى حضرت امام چه آیات و روایاتى است؟ این دیگر به عهده مدرسین محترم قم است که با داشتن وقت و نداشتن مشغله تهرانیها باید آن را از لابه لاى آیات و روایات جستجو کنند.

آیا ارزش بررسى این گونه بحثها در حوزه هاى علمیه به اندازه یک بحث طهارت و یا صلات تکرارى که مى گویند و گفته اند نیست؟ البته حرف نو تنش دارد و امام فرموده اند:

(ما باید سعى کنیم تا حصارهاى جهل و خرافه را شکسته تا سرچشمه زلال اسلام ناب محمّدى صلى الله علیه وآله برسیم و امروز غریب ترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانى مى خواهد و دعا کنید من نیز یکى از قربانیهاى آن گردم.)

حضور شماره 14/4

حجة الاسلام سید احمد خمینى

مکتب ادبى امام قدس سره
حضرت امام رضوان الله تعالى علیه خود یک مکتب ادبى خاص به عالم اسلام عرضه کردند. سیاستمداران براى مقاصد خویش زبان مخصوصى دارند نطقهاى خود را نخست مى نویسند یا مى دهند برایشان بنویسند و سپس چند نفرى هم از این فن ملاحظه مى کنند. امّا امام با زبان عامه و همه کس سخن گفت گفته اند سخن بلیغ سخنى است که عامه آن را بفهمد و خواص هم از آن ملال نگیرد (یعنى چیزى دستگیرش شود) و سخن امام چنین بود. من خود در میان استادان دانشگاه بودم دیدم که به این شیوه بیان غبطه مى خوردند. بیان بدون ابهام و همه کس فهم بود...

امام رضوان الله تعالى علیه خود یک شاعر بود و با شاعرانى از قبیل ملک الشعراى بهار ارتباط داشت. مى گویند گاه گاهى به بهار مى فرموده است: تازه چه دارید؟ و بهار تازه هاى شعر خود را براى ایشان مى خوانده است...

علاوه بر این ذوق شعرى ایشان در عرفان و مراحل سلوک سرآمد بودند و به قول عرفا راه رفته بودند و این ذوق عرفانى به عقیده من بزرگترین خدمت را به ادبیات و زبان فارسى کرد. شما فکر کنید اگر مثلا به جاى حضرت امام فلان فقیهى بود که حتّى یک بار مثنوى و حافظ را نخوانده و حتّى با آنها میانه خوبى ندارد در آن صورت چه مى شد؟ خشکه مقدسها او را دستاویز مى کردند و هر شعر و نثرى را که بوى ذوق و عرفان از آن مى آمد به پشتیبانى وى مچاله کرده دور مى ریختند... و چه واکنشهاى نامطلوبى در میان ادباى داخل و کشورهاى خارج داشت...

این اقیانوس گونگى حضرت امام و عنایت به عرفان فلسفه تاریخ هنر سنّت دینى مرثیه نوحه فقه اصول و... موجب پیدایش ادبیّاتى مخصوص فراگیر دلنشین عرفانى فلسفه توأم با هنر و... شده است که تنها نشأت گرفته از شخص حضرت امام است.)

همان مدرک دکتر احمد احمدى

 

ویژگیهاى امام جماعت
(باید یک امام جماعت به طور فشرده و خلاصه واجد و حائز چند صفت و چند شرط باشد:

1 . باید در کار و تلاشش واقعاً خلوص داشته باشد و تصدّى مسجد و محراب را همانند کارها و حرفه هاى دیگر به عنوان یک داد و ستد و به منظور جلب منافع مادى و بهره هاى دنیوى منظور نکند.

2 . باید یک امام جماعت مضافاً بر جنبه هاى معنوى و اخلاقى به معارف اسلامى آگاهى کامل داشته باشد در حدّى که بتواند پاسخگوی سؤلات علمى و مذهبى مردم گردد.

3 . باید امام جماعت از متانت و ادب کامل برخوردار باشد و از حرکات سبک و زننده اگر چه درحدّ خلاف عدالت نباشد به طور جدّى خوددارى کند.

4 . باید امام جماعت در کارش استقامت و پشت کار داشته باشد و مسأله مسجد و امامت را یک کار تفنّنى نپندارد.

5 . باید امام جماعت به قول معروف با مردم بجوشد و خود را از مردم کنار نکشد و خود را یک موجود فوق العاده و برتر نداند.)

مسجد شماره 24/3

مصاحبه آقاى حاج سید مهدى دروازه اى

 

یادى از دو برادر
تبریز خیزشگاه خاندان بزرگ علم و معرفت است. خاندانى که سالیان متمادى پرچم علم و معنویت را در آن دیار و یا دیگر بلاد بر افراشته نگهداشته اند.

خاندان خسرو شاهى نیز از این شجره طیبه اند که عالمان بزرگى را در دامان خود پرورش داده اند.

دانشمند محترم سیّد هادى خسروشاهى در مقاله اى با عنوان فوق از دو دانش مرد این خاندان یاد مى کند: سید ابوالفضل خسرو شاهى و سید احمد خسرو شاهى:

(آیة الله سید ابوالفضل خسرو شاهى عالم زاهدى که همواره به پاسدارى از شریعت و ارشاد مردم به راه حق و امر به معروف و نهى از منکر پرداخت....

پس از قیام 15 خرداد و کشتار مردم و دستگیرى امام مبارزه در تبریز اوج گرفت.

پرچمدار مبارزه برادر دیگرم آیة الله حاج سید احمد خسرو شاهى و شهید آیة الله قاضى طباطبائى بودند. تیمسار مهرداد رئیس شهربانى و ساواک تبریز به دیدن برادرم [سید ابوالفضل خسرو شاهى] آمده بود تا توسط ایشان به برادر دیگر اخطار کند که ادامه این روش و تحریک مردم در مسجد بازار علیه قانون اساسى و مقدسات کشور قابل گذشت و اغماض نیست و این اخطار هم جدى است.

برادر بزرگوارم گفته بود:

(وظیفه برادرم ابلاغ حق است و این یک تکلیف شرعى اوست و تشخیص چگونگى آن به عهده من و شما نیست و من فکر نمى کنم که با اخطار شما او از عقیده خود و بیان حقیقت دست بردارد.)

برادر بزرگوار (سید احمد خسروشاهى) علاوه بر مبارزاتى که در دوره رضاخان و سپس در دوره حکومت قلابى پیشه ورى در تبریز به عمل آورد پس از قیام 15 خرداد هم تا مراحل پیش از انقلاب نقش فعالى در مبارزاه داشت و در این رابطه چندین بار دستگیر و زندانى و یا تبعید گردید.)

سید هادى خسرو شاهى

 

تاریخ و فرهنگ معاصر

شماره 3 و 280/4 281 290.
شیخ شامل سى سال جهاد مسلحانه در داغستان
این مقاله گزارشى است از کم نظیرترین نهضت و حرکتهاى خونبار اسلامى به رهبرى عالمان مسلمان که بعد از جدا سازى قفقاز و داغستان و مجینستان از کشور ایران در
درون خطّى به طول تقریباً 40 سال در آن سامان جریان داشته است.

از سال 1834 تا 1859 میلادى به مدت بیست و پنج سال رهبرى این جهاد مقدّس به دست با کفایت شیخ شامل داغستانى بوده است. نویسنده سیماى این عالم مبارز را چنین ترسیم مى کند:

شیخ شامل این روحانى جهادگر خشکه مقدسى نبود که آسایش را هدف خود قرار دهد و آن گاه آسایش دو گیتى رادر تفسیر دو حرف خلاصه کند: (مدارا) و (مروّت)! وى رهبرى بود مدیر و مدبّر که تمام تلاش خود را صرف خیر ومصلحت جامعه اسلامى نمود. وى با کما ل جرأت راه اصلاحات جامعه را در پیش گرفت....

(شیخ شامل شریعت احمدى (ص) را به دور از هر گونه خرافات در منطقه خود زنده کرد و در حوزه حکومت خود به سیاست و ریاست جامعه رنگ دیگرى زد. مخصوصاً به سپاه و اصول نظامى گرى اهمیّت خاصّى قایل بود...

او در راه احیاى اسلام و زنده ساختن حیثیت انسان عادات و اصول خوانین را از بن و ریشه نابود ساخت به طورى که در هر محال نایب و قاضى عادلى از اهل علم تعیین کرد و مقرّر گردید که حتى اگر نایب براى احکام مباشرت کند اصل و ریشه حکم باید از سوى قاضى صادر شود و هر چهار قاضى زیر نظر یک مفتى انجام وظیفه کنند....

در هر هفته روزهاى دوشنبه و پنجشنبه علما و فضلا با حضور شیخ شامل جلسه اى تشکیل داده و در مورد احکام و مسایل مشکل به مشورت مى پرداختند و این رسم دائماً حتّى در گرما گرم جنگها مراعات مى شد.)

سید جواد هشترودى

تاریخ و فرهنگ معاصر 3 و 87/4 88.

ضرورت انقلاب فرهنگى در حوزه
از مسایل اساسى تحوّل حوزه و همسازى آن با نیازهاى بشر امروز است. این بحث که در گذشته از زاویه هاى مختلف در مجله حوزه طرح و با بى مهرى معمّرین حوزه رو به رو مى شد امروزه به صورت بحثى جدّى در محافل فکرى و فرهنگى حوزه مطرح است.

کیهان اندیشه این موضوع را سوژه میز گرد هیأت تحریریه خویش قرار داده و از آنان نظر خواسته است. گزیده اظهار نظرها چنین است:

غرویان: (من معتقدم باید یک انقلاب
فرهنگى در حوزه بشود ولو این انقلاب چند سالى به طول بینجامد و موجب تعطیل حوزه در این چند سال بشود. مگر در دانشگاهها این اتفاق نیفتاد و دانشگاهها چند سال تعطیل نشد؟

جناتى: (حوزه اگر احساس مسوؤلیت کند باید حداقل ماهى دو سه طرح در مسایل مختلف فقط به دولت بدهد. مشکلات قانونى و حقوقى نظام را حلّ کند.

صاحبى: (متأسفانه در درون حوزه با همه وسعتى که دارد کسانى که درد آشنا باشند درک درستى از جامعه خود و جوامع دیگر داشته باشند و وقت و مایه بگذارند چشمگیر نیستند. تعارف نداریم. شما معرّفى کنید تا ما برویم دستشان ببوسیم!).

کیهان اندیشه 160/42 162.

 

عرصه هاى تحول حوزه
(وضعیت فعلى حوزه هاى علمى ما در سه محور ذیل محتاج به تحوّل جدّى است:

اول. تناسب با نیازهاى متنوع جوامع اسلامى در عصر حاضر.

دوم. تناسب با نیازهاى علمى و عملى حکومت اسلامى.

سوّم. تناسب با هماوردى با رقبا و دشمنان فرهنگى و سیاسى و اجتماعى اسلام.

اگر در این وضعیت تحول اساسى ایجاد نشود نیازهاى سه گانه فوق قطعاً خود را بر حوزه هاى بدون برنامه تحمیل خواهند کرد.

محسن کدیور کیهان اندیشه 6/42.

ناکار آمدى درسهاى خارج فقه و اصول
(از جمله مواردى که باید مورد بررسى و تأمل واقع شود مرحله خارج فعلى حوزه هاى علمیه است با آن عرض و طول. در جلسات صد نفر به بالا که حالت عادى دروس قوى مرحله خارج است کارآیى استاد بهره ورى شاگرد از استاد محل تأمّل جدّى است. ظاهراً اگر هر درس با امتحان ورودى و با حداکثر ده طلبه مستعد تشکیل شود پس از پنج سال هر حوزه درسى ده مجتهد مسلم تحویل مى دهد. آیا زعماى حوزه هرگز درباره این شیوه درسى اندیشیده اند؟)

همان8/

 

پدر فقاهت و اجتهاد
ابن عقیل عمانى (م 329) (با این که در همه رشته هاى علوم اسلامى داراى تألیفات
بود ولى در بحثهاى اصولى و اجتهادى از درخشندگى خاص برخوردار شد و بیشترین آوازه او در این بحثها بود عمانى زمانى کتاب ارزشمند خود رادر زمینه فقه اجتهادى به گونه جامع و فراگیر و گسترده به رشته تحریر در آورد که پیش از او در این مورد تدوین این گونه اى وجود نداشت و بدین جهت او پیشتاز همه کسانى است که در این رشته قلم زده اند.....

او در ابتداى ایام غیبت کبرى نخستین کسى است که فقه را تهذیب نمود نظر و اندیشه را به کار گرفت و بحثهاى اصولى را از بحثهاى فقهى جدا کرد...

فقه شیعه پیش از او به دلیل نداشتن روش علمى و فنى مفصل و همه جانبه نمى توانست وارد تفریع و تطبیق شود. مهمترین کار عالمانِ پیش از او بیان احکام از راه ظواهر نصوص و احادیث بوده و از محدوده آنها خارج نمى شدند.)

محمد ابراهیم جناتى

کیهان اندیشه 63/42 64.

 

برخى فتاواى نادره ابن عقیل
1 . طهارت ذاتى اهل کتاب مانند یهود و نصارى و آنان که در حکم آنها مى باشند مانند مجوسى.

2 . حلال بودن صید و ذبایح اهل کتاب نه صید و ذبایح کسانى که در حکم آنها مى باشند.

3 . باطل نشدن روزه با فرو برن سردر آب

4 . عدم انفعال آب قلیل به سبب ملاقات آن با نجاست چنانچه بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد.

5 . جواز پاک کردن چند نجس با آب مضاف در حال ضرورت.

6 . نجس نشدن آب چاه به ملاقات با چیز نجس اگر چه کمتر از کر باشد در صورتى که بو یا رنگ یا مزه آن به واسطه نجاست تغییر نکرده باشد.

7 . جواز وضو با آب مضاف.

همان 65/ 66.