گزیده نامه ها

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


یک پیشنهاد در تدوین کتابنامه میرزاى شیرازى
سردبیر محترم مجله گرانقدر حوزه

سلام علیکم
با نهایت ادب و احترام به استحضار مى رساند شماره 51 ـ 50 مجله را با نهایت دقت مطالعه نمودم و بسیار سود بردم که به مصداق: (من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق) از زحمات شما عزیزان تشکر و سپاسگزارى مى نمایم و امیدوارم همه صاحبان قلم و وعاظ محترم و خطباى ارجمند نسبت به معرفى ستاره هاى درخشان آسمان معارف اسلامى به امت اسلامى بکوشند که در این زمینه کمتر کار شده است امّا غرض از تصدیع: در بخش کتابنامه میرزاى شیرازى رحمة اللّه تعالى علیه آمده است:

(... نوشته اى که اکنون فرا دید شما قرار گرفته است مجموعه یکصد کتاب در زمینه زندگى میرزاى بزرگ نهضت تنباکو آثار وجودى آن بزرگوار و... است که...)

امّا در این بخش کتابهائى معرفى شده است که به اعتراف خود شما توسط قلم به
مزدهایى مغرض و وقیح همچون: ابراهیم صفائى که شرح حال و خود فروختگى و صاحب غرض بودن آن در صفحه 282 آمده است یا همچون آدمیت که سوء نیت و عناد وى نسبت به مرحوم میرزاى بزرگ و نهضت تنباکو در صفحه 283 آمده است.

ممکن است بفرمایید ما کتب را معرفى نکرده ایم بلکه نام آنها را بدون توجّه به نیت نویسنده و محتواى آنها جمع آورى کرده ایم که در این جا سوٌال مى کنیم:

آیا بهتر نبود کتب معتبر ازنویسندگان متعهد و متعبد معرفى و کتب نویسندگان مزدور و مغرض جداگانه لیست مى شد. تا براى افرادى چون حقیر که افتخار حوزوى و طلبه بودن را ندارم ایجاد شبهه نکند.

على نقى جنیدى

71/7/19

چند اشتباه در کتابنامه میرزاى شیرازى
با سلام و خسته نباشید به پژوهشیان و نویسندگان مجله خوب حوزه.

ویژه نامه میرزاى بزرگ را از نظر گذراندم. از زحماتتان قدردانى مى کنم و چون خود در نشر مجله اى دست دارم مى دانم که سامان دادن چنین ویژه نامه اى همت و عشقى افزون مى طلبد. در هر حال نکاتى درباره مقاله (کتابنامه میرزاى شیرازى) به نظرم رسید که ذیلاً عرض مى کنم:

1 . در صفحه 398 اغلاط در انساب غلط و صحیح آن: اعلاط (باعین بدون نقطه) در انساب است.

2 . در صفحه 403 آمده است: (تألیفى در موضوع تنباکو...) توضیح این که این رساله به فارسى است وهمچنان محفوظ باقى مانده و نویسنده آن قطعاً حاج على پدر علامه شیخ آقا بزرگ تهرانى است و نسخه آن نزد علاّمه تهرانى بوده است (ذریعه ج252/3).

3 . در صفحه 412 کتابى یا این عنوان معرفى شده است: (سلسله تحقیقات تاریخى قرن اخیر... به اهتمام جمال الدین حسینى) توضیح این که این کتاب که تحلیلهاى خوبى در نهضت تنباکو دارد نویسنده اش مجهول است. امّا چون در آخر کتاب موٌلف نامه معروف سیدجمال اسدآبادى به میرزاى بزرگ را آورده و سیدجمال نامه خود را با امضاى جمال الدین حسینى به پایان برده لذا بعضى کتابدارهاى کتابخانه ها از جمله
کتابخانه آیة اللّه مرعشى قم خیال کرده اند.

که جمال الدین حسینى نویسنده یا اهتمامگر کتاب است! مشخصات دقیق این کتاب چنین است: ریشه و روند جنبش تنباکو موٌلف؟ [بى جا بى نا] 1356 82 صفحه.

4 . دو کتابى که یکى در صفحه 414 تحت عنوان: شرح زندگانى میرزاى شیرازى ترجمه حمید تیمورى آمده و دیگرى به نام میرزاى شیرازى در صفحه 427 آمده است هردو ترجمه هدیة الرازى إلى المجدّد الشیرازى تألیف علامه شیخ آقا بزرگ تهرانى هستند که در ص 430 از آن نام برده شده است.

لازم به ذکر است که کتاب میرزاى شیرازى که وزارت ارشاد آن را چاپ کرده ترجمه آقاى محمد دزفولى است (چنانچه آقاى ناصر الدین انصارى در مقاله آثار و تألیفات میرزاى شیرازى صفحه 394 پاورقى یک همین شماره حوزه یادآور شده است.) که متأسفانه در خود کتاب نامى از مترجم برده نشده است!

تذکر این نکته نیز ضرورى است که نقد آقاى رضا مختارى بر ترجمه هدیة الرازى که در صفحه 426 ماهنامه پاسدار اسلام آمده است بر ترجمه آقاى محمد تیمورى است.

5 . تنها اثر مدوّنِ به جا مانده در باره نهضت تحریم تنباکو کتاب تاریخ الدّخانیه اثر آیة اللّه شیخ حسن کربلایى شاگرد میرزاى بزرگ شیرازى است که اوّلین بار نسخه ناقصى از آن را آقاى ابراهیم دهگان منتشر ساخت (اراک 1333) توضیح این که آنچه در صفحه 424 تحت عنوان: قرارداد رژى 1890 م یا تاریخ انحصار دخانیات در سال 1309 هـ . ق. معرفى شده همان چاپ آقاى دهگان است که ناشرى بى اطلاع یا سودجو بدون مقدمه مفصل آقاى دهگان و حتى بدون بردن نامى از ایشان به گونه مغلوط چاپ کرده است. اخیراً محقق و نویسنده ارجمند آقاى رسول جعفریان با پیدا کردن دو نسخه خوب از این رساله و تصحیح و تحقیق آن نسخه اى کامل از آن را سامان داده که زیر چاپ است. (آینه پژوهش ش 65/12 ـ 66)

6 . کتابى که در صفحه 424 تحت عنوان: تحریم تنباکو اولین مقاومت منفى در ایران نوشته ابراهیم تیمورى معرفى
شده علاوه بر دو اشکالى که از نوشته آقاى اقبال نقل شده ایراد اساسى و مهمترى دارد و آن این که این کتاب بدون ذکر مأخذ بیشتر مطالب تاریخ الدخانیة کربلایى را به نام خود چاپ کرده و فقط در پایان کتاب جزو منابع از یادداشتهاى منسوب به شیخ حسن کربلایى اسمى برده حال آن که رساله کربلایى تدوین مضبوطى است و صورت یاد داشت ندارد (رک: شورش بر امتیازنامه رژى 145/; مقدمه ابراهیم دهگان بر تاریخ الدخانیه تنباکو; نقش روحانیت پیشرو حامد الگار سیزده).

7 . کتابى که در صفحه 403 تحت عنوان: تحریم تنباکو نوشته محمد رضا زنجانى معرفى شده همان کتاب شیخ حسن کربلایى است که با تغییر عبارات و امروزى کردن بعضى کلمات آن با چاپى بد منتشر شده است.

با آرزوى توفیق از خداوند متعال براى همه خدمتگزاران اسلام.

والسلام علیکم

محسن حسین زاده

1371/6/25

استاد محمد واعظ زاده خراسانى

صدمین سالگرد میرزاى شیرازى
روز 24 شعبان سال جارى (1412 هـ ق. 1370/12/9 شمسى) مصادف با صدمین سال درگذشت مرجع عالیقدر مجدد راس قرن 14 قهرمان جنبش تبناکو آیة الله العظمى حاج میرزا حسن شیرازى معروف به میرزاى شیرازى بزرگ است در قبال میرزاى شیرازى کوچک میرزا محمد تقى شیرازى متوفى 1338 هـ ق که پس از آخوند خراسانى و سید محمد کاظم یزدى و دیگران به مقام مرجعیت شیعه رسید.

میرزاى شیرازى بزرگ در ابعاد مختلف علمى و سیاسى و مرجعیت تقلید از امتیازات خاصى برخوردار است که ذیلاً به آنها اشاره مى شود.

بعد فقاهت
مرحوم میرزاى شیرازى از بزرگترین شاگردان شیخ انصارى است. همان طور که مى دانیم شیخ مرتضى انصارى در تاریخ فقه و اصول شیعه پس از شیخ طوسى علامه حلى شهید اول
وحید بهبهانى سرفصل ومبداء تحول به شمار مى آید به طورى که باید گفت: روش او نقطه اوج علم اصول میراث به جاى مانده از قدماست. شیخ انصارى پس از وحید بهبهانى (م 1205 ق) و بعد از بحثهاى پردامنه اصولى و اخبارى که به کوشش وحید بهبهانى سرانجام جناح اصولى بر جناح اخبارى پیروز گردید بزرگترین توفیق را در نتیجه گیرى از آن بحثها و سروسامان دادن به علم اصول به روش تحقیقى بى سابقه به دست آورد و تقریباً همه محققان پس از شیخ انصارى هرچند در پاره اى از مسایل علمى با او مخالف باشند ولى روش و شیوه او را دنبال مى کنند.

خصوصیت میرزاى شیرازى از این لحاظ آن است که پس از شیخ انصارى ریاست روحانى شیعه به او محول گردید و علما و فضلا از جمله عده زیادى از شاگردان جوان شیخ انصارى در محضر او کسب فیض مى کردند مسلماً حوزه او مرکز تنقیح و تبیین مبانى شیخ بود که در کتابهاى اصولى پس از شیخ مانند: کفایة و حواشى آن و تقریرات مرحوم نائینى و کتابهاى پس از آنها کاملاً مشهود است.

خصوصیت دیگر حوزه میرزاى شیرازى آن است که وى در سامراء روش خاصى را ابتکار کرد که به روش سامراء معروف شد به نحوى که مجلس درس او بیشتر به صورت محاوره جمعى شبیه بود تا تدریس. وى مسایل را طرح مى کرد آن گاه زمام بحث را به شاگردان واگذار مى فرمود و آنان که غالباً از مجتهدان بزرگ و عده اى هم از شاگردان شیخ انصارى بودند با مباحثه و گفتگو مطالب علمى را با تمام احتمالات و وجوه متصوره تنقیح مى کردند.

این شیوه قبل از آن و تاکنون در جلسات استفتاء که به طور خصوصى در محضر مراجع تقلید تشکیل مى گردد وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد ولى در حوزه درس رسمى غیر از انتقادات پراکنده طلاب نسبت به مطالب استاد رسم نیست و گویا از مختصات حوزه میرزاى شیرازى بوده است.

در بُعد مرجعیت
ظاهراً پس از وحید بهبهانى رسم شده بود که پس از فوت یک مرجع بزرگ شاگردان مبرز وى و یا معاصران او از میان
خود کسى را نامزد مرجعیت کرده و زمام امر را به او واگذار مى کردند. این شیوه پسندیده که در زمان ما شاید عمل به آن ضرورت داشته باشد تا زمان میرزاى شیرازى مرسوم بود. هرچند کم و بیش در نجف و شهرهاى مهم ایران مراجع تقلید دیگر هم وجود داشتند ولى ریاست مذهب به عهده یک نفر بود. معروف است پس از فوت شیخ انصارى شاگردان برجسته او که از لحاظ علمى صلاحیت مرجعیت داشتند به شور نشستند و مرحوم میرزاى شیرازى را به عنوان رئیس و مرجع کل برگزیدند. گفته مى شود در آن جلسه مرحوم شیخ حبیب الله رشتى که ظاهراً از لحاظ رتبه و سن بردیگر شاگردان شیخ مقدم بوده است اظهار داشته است:

(ما همه از لحاظ علمى صلاحیت داریم ولى عقل و تدبیر میرزا منحصر به خود او است و او شایسته این مقام است.)

نتیجه این شورا آن شد که مرحوم میرزاى شیرازى پس از فوت شیخ انصارى از سال 1381 ق. تا سال 1312 حدود سى و یک سال با نهایت قدرت و عظمت در حساسترین شرایط سیاسى منطقه زعامتِ روحانیت شیعه را به عهده گرفت. پدر من که دوران ریاست او را درک کرده و به فاصله چند سال مکرراً او را دیده بود داستانها از او نقل مى کرد. از دیگران هم چیزهایى شنیده ام.

حال باید درباره این شیوه پسندیده مرجعیت که با شور علما تعیین مى گردید و ظاهراً پس از میرزاى شیرازى از بین رفت تحقیق کافى صورت گیرد تا راهگشاى تشکیلات روحانیت آینده شیعه باشد.

در بُعد سیاست
میرزاى شیرازى معاصر ناصرالدین شاه بود (م 1313 هـ) و تمام تحولات دوران طولانى آن پادشاه را در ایران و عراق و در کشور پهناور عثمانى که در آن هنگام هنوز عراق جزئى از آن بود شاهد و ناظر و گاهى دخیل در آنها بوده است. که یکى از آنها غوغاى تحریم تنباکو و درگیرى و مبارزه صریح روحانیت با شاه و با دولت استعمارگر انگلیس بود. این داستان از لحاظ تاریخى سیاسى اقتصادى و مذهبى اهمیت دارد باید راجع به آن از نو پژوهش به عمل آید و زمینه بحث براى دانشمندان رشته هاى مختلف باز است و به طیف روحانى اختصاص ندارد.

این بحث و نیز بحث در شیوه برگزیدن مرجع تقلید بخصوص پس از انقلاب اسلامى از اهمیت خاصى برخوردار است و با اوضاع و احوال ایران و انقلاب اسلامى کاملاً سازگار و براى سر و سامان دادن به وضع حوزه ها ضرورت دارد.

دخالت مستقیم روحانیت در سیاست در قرن 13 هجرى بارها به چشم مى خورد از جمله در جنگ ایران و روس و در ماجراى بابیت و جز آن و شاید روى داد تنباکو از مهمترین و موثرترین آنها باشد. این در حالى است که ظاهراً در دوران مرجعیت شیخ انصارى و چند سال پیش از آن دخالت روحانیت در امور سیاسى افت کرده بود و چیز مهمى به چشم نمى خورد یا کاملاً ثبت نشده است.

امّا پس از میرزاى شیرازى به فاصله تقریباً 12 سال هنگامه عظیم و گسترده مشروطیت روحانیت را با تمام وجود درگیر با مسایل سیاسى کرد که بعداً هم بانو ساناتى ادامه داشت و به قیام فراگیر امام خمینى متصل گردید.

با توجّه به این امر باید گفت: حرکت میرزاى شیرازى آغازگر جنبش سیاسى روحانیِ قرن 14 هجرى و قیام امام خمینى آغازگر جنبشهاى قرن 15 است که ان شاء الله جهان اسلام را در بر خواهد گرفت و از هم اکنون نشانه هاى آن در جهان اسلام به چشم مى خورد.

یک گله و چند پیشنهاد
گله از آن که چرا باید چنین شخصیتهاى برجسته و چند بُعدى که در تاریخ ما نقش داشته اند در برنامه هاى روحانى و سیاسیِ ما مورد بى مهرى قرار گیرند و از برگزارى مراسم سالگرد براى آنها و تجدید خاطرات و یاد حوادث مهم گذشته که در ساختن نسل کنونى و آینده ما موٌثر است غفلت شود؟

درست است که سالگرد گرفتن براى بزرگان به جز همان سال اول و دوّم فوت ایشان قبلاً در بین مسلمین رسم نبوده و این رسم پسندیده را از دیگران یاد گرفته ایم هرچند در سالگرد تولد و وفات رسول اکرم و ائمه اهل بیت به شایسته ترین وجه خود ما پیشگام بوده ایم; ولى در هر حال به جز موارد معدودى آن هم غالباً به طور ناقص این رسم را بر پا نداشته ایم و گاهى به تذکرات دیگران هم وقعى ننهاده ایم.

به خاطر دارم در حدود سى و دو سال پیش از این مرحوم استاد شهید مطهرى طى مقاله اى پیشنهاد کرد که در سال 1381 هـ . ق. مراسم هزارمین سال وفات شیخ صدوق (م 381 هـ) و یکصدمین سال شیخ انصارى (م 1281 هـ) از طرف مجامع روحانى و علمى برگزار شود و کسى به آن ترتیب اثر نداد.

در مورد هزاره تولد شیخ طوسى پس از کوششهاى بسیارى که در نجف اشرف توسط محروم شیخ آقا بزرگ تهرانى و دیگران و در قم توسط مرحوم آیة اللّه بروجردى انجام گرفت سرانجام با مشقت بسیار و در عین نامساعد بودن جوّ سیاسى آن روز ایران با چند سال تأخیر در دانشگاه مشهد هزاره آبرومندى برگزار گردید که هنوز خاطره شیرین آن از زبان دانشمندان و استادان شرکت کننده در آن مراسم شنیده مى شود.

سال 1404 قمرى مصادف با سومین سده درگذشت محدث نامى شیخ حرّ عاملى بود. با این که در همان سال در مدرسه میرزا جعفر مشهد که مدفن آن عالم است مراسم با شکوه اولین کنگره امام رضا علیه السلام از طرف آستان قدس رضوى برگزار گردید ولى کسى توجه نداشت که این مراسم را با یادى از آن محدث بزرگ که فقهاى ما تاکنون مرهون کتاب وسائل الشیعه وى هستند رنگین تر کنند و بخشى از بحثهاى کنگره را به آن مرد اختصاص دهند و یا براى او نیز مراسم جداگانه برپا دارند.

سال 1405 مصادف با دومین سده رحلت وحید بهبهانى بانى علم اصول کنونى بود و جناب آقاى على دوانى نویسنده پرکار تذکر داده بودند که مراسمى براى او در قم بپا شود و کسى به آن گوش نداد.

سال 1410 مصادف با سومین سده درگذشت علامه مجلسى بود. با این که کوششهایى در قم و مشهد و اصفهان به عمل آمد که مراسم مناسبى براى آن عالم بزرگ برگزار شود و بنده براى همین امر چند روز در اصفهان با کسانى که در این فکر بودند صحبت کردم و موافقت شد که این کار با شرکت بنیاد پژوهشهاى اسلامى مشهد برگزار شود ولى پس از مراجعت به مشهد نوشتند که آن قرار به هم خورده است و بالاخره سه سال از آن تاریخ گذشت و کارى انجام نگرفت.

سال 1413 (سال آینده قمرى) مصادف با هزارمین سال در گذشت شیخ مفید است (م 413 هـ) که بحمدالله پس از کوششهاى فراوان اینک جامعه مدرسین قم درصدد است مراسم شایسته اى براى آن نابغه شیعه در سال آینده برگزار نماید و از هم اکنون کارهاى علمى آن را آغاز کرده اند.

امسال (1412 هـ ق) علاوه بر صدمین سال درگذشت میرزاى شیرازى مصادف با دومین سده درگذشت علامه بحرالعلوم (م 1212 هـ) نیز هست که قهراً مناسب بود از هر دوى آنان با آن همه سابقه علمى و روحانى تجلیل به عمل آید و نیامد. قبلاً نیز از طرف برخى از علماى اصفهان پیشنهاد شد در سال 1385 قمرى هزاره وفات دانشمند معروف صاحب بن عباد متوفى 385 هـ ق. برگزار شود و نشد. قبل از انقلاب نیز برخى از خیرخواهان و استادان دانشگاه درصدد تجلیل از علامه حلّى بودند و من در یک جلسه آن شرکت کردم ولى معلوم نشد چرا کار ادامه پیدا نکرد و به نتیجه نرسید. این گله را با ذکر سه نکته ختم مى کنیم:

نکته اول راجع به مراسم تجلیل علما به شرحى که گفته شد چندان کارى انجام نگرفته امّا همین که نام کسى از بزرگان طرح مى شود متولیان متعددى در نقاط مختلف که مناسبتى با آن کس دارد قد علم مى کنند و یک نوع رقابت و تضادى هم رخ مى دهد ولى غالباً کارى صورت نمى گیرد و من به شرحى که گفتم چند نوبت شاهد این ماجرا بوده ام.

نکته دوم در سالهاى اخیر مراسمى عجولانه و بدون برنامه براى برخى از بزرگان از جمله سید جمال الدین اسد آبادى و دیگران برگزار گردید که حق بود خیلى با شکوهتر از آن مى بود هرچند جبران آن در مورد سیدجمال الدین اسد آبادى (م 1315 هـ) در اولین سده درگذشت او در سال 1415 هـ . میسور است به شرطى که از هم اکنون تحقیقات راجع به وى آغاز شود.

نکته سوم این گله ها در مورد فقها و علماى دین صدق مى کند وگرنه نسبت به شعرا ادبا فلاسفه از قبیل سعدى و حافظ و فردوسى و ابن سینا و خواجه نصیر طوسى بارها مراسم باشکوهى برپا شده است.
اما پیشنهادها
1 . در مرکز سازمان وحدت حوزه و دانشگاه در قم شورایى از استادان حوزه و دانشگاه تشکیل شود جهت شکل دادن به کار مراسم تجلیل از علماى دین به این کیفیت:

* سالگرد تولد و وفات دانشمندان را براساس تاریخ قمرى و شمسى معین نمایند و لیستى از کسانى که شایسته چنین تجلیلى هستند تهیه کنند.

* مسوٌول و محل برگزارى مراسم هریک از علما را به تناسب شهر و دیار دانشمندان تعیین نمایند.

* موضوعات قابل طرح و امکانات علمى از کتب چاپى و نسخ خطى و اطلاعات مورد لزوم را در اختیار متصدیان مراسم بگذارند و محققان را به تناسب تخصص در رشته هاى علمى براى تحقیق بسیج نمایند.

* اعضاى شرکت کننده در مراسم را از داخل و خارج کشور معرفى نمایند.

* تعهد کنند که نتجه تحقیقات را به نحو شایسته به چاپ برسانند.

2 .در مورد سالگرد میرزاى شیرازى پیش از این بنیاد پژوهشهاى آستان قدس رضوى در جریان قرار گرفت و به لحاظ تنگى وقت قرار شد اگر مقالاتى برسد توسط مجله مشکوة مستقلاً جمع آورى و چاپ شود.

اینک مهمترین مسایل قابل طرح و بررسى و تحقیق راجع به میرزاى شیرازى فهرست مى شود تا درباره آن مسایل و یا مسایل دیگر که به نظر محققان برسد مقاله بنویسند و به آدرس مجله مشکوة مشهد مقدس بنیاد پژوهشهاى اسلامى ارساد دارند بلکه بتوان یادنامه آبرومندى براى آن مرجع عالیقدر تهیه کرد ولو این که در سال آینده و یا سالهاى بعد نتیجه بدهد و حتى ممکن است با تأخیر یکى دو سال مراسم باشکوهى هم برگزار شود:

1 . خاندان و زندگى شخصى میرزاى شیرازى و اعقاب و اولاد او.

2 . موقعیت او نزد شیخ انصارى و در میان معاصران خود.

3 . شخصیت علمى و اخلاقى و تفکر سیاسى او.

4 . شیوه تدریس او که قبلاً اشاره شد.

5 . شیوه انتخاب او به مرجعیت و علل از بین رفتن آن شیوه و این که چگونه مى توان آن را احیا کرد.
6 . معاصران میرزا از علماى مبرز عراق و ایران و روابط آنان با وى.

7 . علت واقعى انتقال میرزاى شیرازى از نجف به سامراء و تاثیر آن در مقام و موقعیت روحانى وى با توجه به این که سامراء زادگاه و محل غیبت امام دوازدهم علیه السلام بوده و از لحاظ شیعه قداست خاصى متناسب با مقام مرجع تقلید که نایب امام است دارد.

8 . نحوه اداره حوزه ها توسط وى و امکانات مالى او و روش جمع آورى وجوهات شرعیه در آن هنگام.

9 . تاثیر شیوه علمى میرزا در استادان پس از او مانند: آخوند خراسانى و مرحوم سید کاظم یزدى و دیگران. از جمله مقایسه مبانى مرحوم نائینى و مرحوم حائرى یزدى شاگردان برجسته سید محمد فشارکى که از ملازمان میرزاى شیرازى بوده است با مبانى اصولى میرزاى شیرازى.

10 . رابطه میرزاى شیرازى کوچک با او.

11 . رابطه سید جمال الدین اسد آبدى معروف به افغانى با میرزا و حدود تاٌثیر او در حرکت تنباکو و به طور کلى در حوادث سیاسى و قیامهاى اسلامى آن عصر و در پرورش افکار علما و دانشمندانِ مسلمان در اقطار مختلف.

12 . موشکافى عمیق از کم و کیف حرکت تنباکو از آغاز تا پایان و از کوششهاى موافق و مخالف آن در ایران و عراق و جاهاى دیگر و نقش انگلیس و روس در آن ماجرا:

13 . حدود و کیفیت ارتباط میرزاى شیرازى با دربار ایران و جستجو از مدارک و اسناد موجود در آرشیوهاى دولتى آن زمان.

14 . حدود و کیفیت ارتباط میرزاى شیرازى با دربار خلافت عثمانى با توجه به این که عراق در آن هنگام جزء قلمرو آن خلافت بوده است و خلفاى عثمانى حاکم بلارقیب عراق به شمار مى رفتند.

15 . روش برخورد میرزاى با علما و توده اهل سنت با توجّه به این که اهالى سامراء اکثراً شیعه نبوده اند و از این راه دانستن شیوه آن مرجع در همزیستى سالم با مذاهب اسلامى و موضع او در قبال دعوت به وحدت اسلامى که توسط سید جمال آغاز شده بود.

16 . نحوه تاثیر و تأثیر تشکیلات
روحانیت شیعه در آن زمان از حوادث سیاسى و تحولات علمى قلمرو خلافت عثمانى و بخصوص در کشور مصر که در این خصوص در بین کشورهاى اسلامى پیشگام به شمار مى آمد.

17 . پى گیرى و جمع آورى اسناد مربوط به این امور در بایگانیهاى دولتى ایران عراق و ترکیه. ظاهراً این قبیل اسناد در استانبول کاملاً محفوظ مانده است و همچنین در روزنامه ها و مجلات آن زمان.

18 . جمع آورى نامه هایى که میان میرزا و علماى برجسته آن زمان رد و بدل گردیده و در خاندان آنان و نیز در خاندان میرزا باقى مانده است.

19 . جمع آورى و تهیه عکس از اجازات میرزا به شاگردانش.

20 . هرکس خاطره و اطلاعى درباره حوادث آن زمان ایران و روحانیت دارد در روزنامه ها و مجلات بنویسد تا بعداً از آنها مجموعه اى تهیه شود.

21 . تماس با علما و رجال سیاسى سالخورده که هنوز در قید حیات هستند و جمع آورى اطلاعات آنان درباره موضوعات یاد شده به همان گونه که خاطرات افراد از مرحوم آیة اللّه بروجردى جمع آورى گردید و کار خوبى بود.

22 . بحثى راجع به اصطلاح (مجدد قرن) و کتاب علامه تهرانى در مورد میرزاى شیرازى

23 . ترتیبى داده شود که این قبیل معلومات و خاطرات نسبت به علما و مراجع کنونى گرد آید و بعداً مورد استفاده قرار گیرد; زیرا متاسفانه در گذشته از این امر غفلت شده است ما در قرن اخیر و در زمان خودمان کسانى رامى شناسیم که با انبوهى از خاطرات سربر تیره خاک فرو بردند و اگر آنها را در دست داشتیم در بسیارى از حوادث سیاسى و اجتماعى گذشته و در دیدگاه خودمان نسبت به رجال و علماى نامى تجدید نظر مى کردیم و هم در تجارب روحانیت کنونى از آنها بهره مى بردیم.

از خیل علما کسانى را به خاطر دارم از دنیا رفتند که اگر خاطرات خود را مى نوشتند چندین مجلد مى شد و این خاطرات قطعاً براى علماى دینى که مرجع امور مذهبى و سیاسى هستند یا خواهند شد بسیار آموزنده است.

24 . رسیدگى و نقد داوریها و
نوشته هایى که در چند سال اخیر علیه اشخاص و جریانهاى تاریخى چه در ایران و چه در خارج انتشار یافته و مى یابد وکسانى مغرضانه و یا برحسب گرایش فکرى که در خارج ایران تحت تاثیر شرق شناسان و استادان بیگانه پیدا کرده اند سعى دارند درباره اشخاص و موضوعات یاد شده از جمله راجع به سید جمال الدین اسد آبادى و حوادث مشروطه و قبل و بعد از آن حقایق را تحریف کنند و مآلاً به سود بیگانگان جریانهاى تاریخى و سیاسى را تجزیه و تحلیل نمایند و چهره علما و رجال مخلص را در تاریخ مشوّه و مشکوک جلوه دهند.

به نظر مى رسد اگر این قبیل کنگره ها هیچ فایده اى در برنداشته باشد به جز افشاگرى نسبت به این عناصرِ غرب زده و غرب گر او سالم نگهداشتنِ چهره هاى مخلص جهت تجزیه و تحلیل صحیح درباره آنان براى نسل کنونى و آینده این خود دست آورد ارزشمندى خواهد بود.

والحمد لله اولاً وآخرا

حوزه: گرامى نامه استاد واعظ زاده را هنگامى زیارت کردیم که ویژه نامه میرزاى بزرگ راهى چاپ بود به پاس لطف ایشان و بهره بردارى خوانندگان آن را در این شماره چاپ کردیم.