سیماى حوزه در مطبوعات 1

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


در شماره‏هاى نخستین مجلّه، ستونى داشتیم به نام: آیینه مطبوعات. ظهور نشریاتى دراین باب، از ادامه آن ستون، بى نیازمان کرد. ولى نقش روحانیان در استقرار و استمرار نظام اسلامى، حضور و ظهور حوزویان در صحنه‏هاى مختلف کشور، فضاى آزاد و کثرت مسبوعات، حوزه و معارف و رجال آن را در معرض قضاوتها، ارزیابیها و... قرار داد و صدها سطر از مطبوعات کشور را ویژه خود کرد.

ضرورت اطلاع حوزویان و نبودن مجال پى‏گیرى و مطالعه همه این نظر گاهها در مطبوعات، براى حوزویان،ما را بر آن داشت تا این ستون را بگشاییم و سیماى حوزه را در نگاه دوستان ودیگران ببینیم واز این راهافتها و کاستیها را جبران کنیم.قوتها را تحکیم ببخشیم و با توطئه‏ها به مقابله برخیزیم.

بى شک، این نوشتار، نه جامع است و نه مانع؛ ولى تلاش بر آن است دیدگاههاى تلخ و شیرین، منعکس شود و ناخوشایندیها برجسته‏تر گردد تا فضلان متعهد و عالمان وظیفه بان، بر تلاش رسالت بانى خویش، بیشتر پاى فشارند و با زدودن غبار خرافه وتحریف از چهره مکتب، معارف انسان ساز اسلام ناب را، از منابع ویژه آن، استخراج و به نسل اندیشه ور امروز عرضه نمایند.

در این شماره، فقط از مجلّه هایى که به کتابخانه مجلّه حوزه رسیده بودند ودرباره حوزویان و علوم خاص حوزوى مطلبى داشتند، بهره گرفتیم. امید آن که اولیأ مطبوعات، با ارسال نشریات خود، در مایه ورى این ستون، یاریمان کنند.

حوزه و تحول‏
استاد، مصباح یزدى، در گفتگویى که با کیهان فرهنگى دارند، به طور گذرا از جایگاه فلسفه در نظام آموزشى حوزه، وضعیت گذشته و فعلى حوزه، شیوه تدریس و عرضه علوم حوزوى سخن گفته‏اند و در پایان، رابطه عقل و دین و چگونگى ارجاع تصدیقات به تصورات و رجوع علم حصولى به علم حضورى را مطرح کرده‏اند.

گر چه در این گفتگو، پرسشهاى اساسى مطرح شده است، ولى برخى پاسخها بسیار کوتاه و گذرا و نارساست.

 

کیهان فرهنگى. سال نهم، شماره‏1/
تأملى درباره سمینار بررسى مسایل حوزه‏
عنوان مقاله‏اى است در آینه پژوهش.

نویسنده در این مقاله، فراگیرى همه طیفهاى فکرى حوزه را از نقاط قوت سمینار برشمرده است. و مسایلى چون: نارسایى قطعنامه پایانى، نبود فرصت براى مسایل و موضوعات مطروحه، عدم توجه به مسایل اصلى، یعنى مدیریت حوزه، اهمیت ندادن به پیشنهادهاى جدّى و سودمند را از کاستیهاى سمینار دانسته است.

آینه پژوهش. فروردین و اردیبهشت .71
مراکز تحقیقى حوزه علمیه قم و چگونگى هماهنگى آنها
عنوان مقاله‏اى است در آینه پژوهش.

نویسنده مقاله، مسایلى چون: ابهام در هدف، نبود برنامه ریزى، نوپایى مراکز تحقیقاتى حوزه، نداشتن روش، ضعف امکانات تحقیقاتى، عدم پشتیبانى علمى و آموزشى، بى اطلاعى از کار یکدیگر، ارتباط نداشتن با مراکز علمى و تحقیقاتى خارج حوزه وعدم جایگاه ارزشى شایسته پژوهش در نظام حوزه را، از کاستیهاى مراکز تحقیقاتى حوزه دانسته است و در زمینه روحیه پژوهش در حوزه‏ها مى‏نویسد:

«از هنگامى که حوزه‏ها، بیشتر وقت خود رابه فهم و تکرار حرف دیگران و گذشتگان اختصاص دادند واز دایره نقادیها و تعارضات فکرى به دور ماندند، از نو آورى باز ایستادند.»

در بخش دیگرى از مقاله مى‏نویسد:

«اذهان و افکار جستجو گر طلاب را، بیشتر در فهم«ان قلت» و «فتامل» هاى کم اثر دیگران معطوف داشته‏ایم و هنر استادى را در بازگشایى آن دانسته‏ایم.

همان‏هیچ مجالى براى تفکر و اندیشه‏هاى دیگر، نه براى استاد ونه براى شاگرد باقى نگذاشته‏ایم».

مدرک‏
حوزه و تحولات ابتر
عنوان دیباچه نشریه جدید الانتشار معرفت است. در این یادداشت کوتاه، عامل ابتر ماندن تحول حوزه، از مقوله اخلاقى و معنوى دانسته شده است و عدم اخلاص، مانع:« بیایید این بار، مجدّانه از خداى بخواهیم: در هر تلاشى که در جهت اصلاح حوزه داریم و در هر گامى براى تحقق این مهم بر مى‏داریم، اخلاص
داشته باشیم و مصلحت حوزه و حوزویان دردمند و آگاه را فداى مصالح فردى و یا گروهى نکنیم.»

معرفت، بهار 71/
نشریه دانش پژوهان بنیاد فرهنگى باقر العلوم قم/
انتشار این مجلّه را به دست اندرکاران آن، تبریک مى‏گوییم. امید آن که هیأت تحریریّه محترم، از روى اخلاص، نیازهاى موجود عقیدتى و فرهنگى را شناسایى کرده و در تأمین آنها، با قلمى شیواتر و تفکرى جامع‏تر، به دور از تکرار مکررات، موفق باشند.

ابعاد فکرى شهید مطهرى‏
استاد، مصباح یزدى، در مصاحبه‏اى با نشریه معرفت، ابعاد فکرى شهید مطهرى را از زاویه‏هاى گوناگون بررسى مى‏کنند و ویژگیهایى چون: مراعات نیازهاى واقعى مردم و جامعه، تبیین دقیق مطالب با زبان جذب را از عوامل کار آمد شدن اندیشه‏هاى آن شهید بزرگ مى‏دانند.

استاد، در پاسخ به چگونگى بهره‏گیرى از سیره شهید مطهرى، در جهت سامان دادن به حوزه، مى‏گوید:«کسانى که در صدد اصلاح حوزه و ایجاد یک تحول شایسته در نظام حوزه هستند، ابتدا باید نیازهاى جامعه اسلامى را مورد توجه قرار بدهند، چه نیازهاى داخلى کشور و چه نیازهاى خارج از کشور... باید، نیازهاى دینى و فرهنگى کلیه جوامع اسلامى را در نظر بگیریم و براى آنها برنامه ریزى کنیم.»

استاد از ویژگیهاى بارز شهید مطهرى، که باعث درخشیدن و قلّه شدن او گردید، آزاد اندیشى عدم تقلید مى‏داند:« ایشان، از دیگران تقلید نمى‏کردند. اگر مى‏خواستند صرفاً از بزرگان، یا از شخصیتهاى معروف جهان علم، یا از جریانهاى موجود در اجتماع پیروى کنند، هرگز، مطهرى به وجود نمى‏آمد و هرکز نقشى را که ایفا مى‏کرد، نمى‏توانست ایفا کند.

ایشان، خودش را فراتر از خط مشى مقلّد گونه قرار داد وهمه چیز را قبل تحقیق و قابل تعمق تلقّى کرد.»

معرفت، بهار1371
مردم سالارى دراندیشه سیاسى میرزاى نائینى و امام خمینى‏
عنوان مقاله‏اى است در نشریه معرفت. در این مقاله آمده است:

«در قسمت نخست مقاله حاضر گذشت که: سه انگاره مرتبط به هم، فرضیه ما را تشکیل مى‏دهد:

.1 مردم سالارى، چهار اصل بنادین دارد که عبارتند از:

الف. نفى ولایت.

ب. کفایت عقل.

ج. برابرى آرأ.

د.فرد گرایى.
این اصول چهار گانه، شالوده بناى مردم سالارى را تشکیل مى‏دهد.

.2 اصول یاد شده در اندیشه سیاسى میرزاى نائینى و امام خمینى، پذیرفته نیست.

3.آنچه این دو متفکر، پذیرفته‏اند، مردم سالارى مشروط است و نه مطلق.»

نویسنده، جایگاه عقل را در شریعت، کم رنگ گرفته و با انگاره‏اى از پیش پذیرفته شده، نقش و جایگاه عقل را بسیار کم رنگ نشان داده است. بر اساس همین انگاره، به انتخاب و تفسیر کلمات این دو مرجع بزرگ، در زمینه عقل پرداخته است. جمع بندى همه گفته‏هاى این دو بزرگ، در زمینه عقل، ما را به جایگاه واقعى عقل، در جغرافیاى تفکر آنان، واقف مى‏کند.

معرفت، بهار 71/
شیخ مفید و کتاب اختصاص
عنوان ماقله‏اى است در مجلّه نور علم. این نوشتار، آخرین قسمت از سلسله مقالات نویسنده درباره زندگى عالم ربانى،مرحوم شیخ مفید، قدس الله سره، است.

نویسنده در انتساب کتاب«اختصاص» به شیخ مفید، تردید کرده است و در پایان چنین نتیجه‏گیرى مى‏کند:«کوتاه سخن آن که: کتابى که نامش در فهرست کتب مفید نبوده، هیچ شاهد قابل اعتمادى برانتساب آن، به مفید نیافته مضامین آن با مضامین سایر کتابهایش توافق نداشته و تنها تعدادى از مشایخ مؤلفش از مشایخ مفیدبوده و اکثر آنها کسانى مى‏باشند که مفید از آنها در هیچ یک از کتابهاى معلوم الانتساب خود، روایت ننموده، بلکه عصر برخى از آنها با زمان وى سازگار نبوده، از بسیارى ازمشایخ معروف مفید، اصلاً روایتى در آن وجود نداشته باشد... به هیچ وجه نمى‏تواند تألیف شیخ مفید باشد.» ،

42/نور علم شماره
استبداد صغیر و نهضت مشروطیت‏
عنوان مقاله‏اى است در نشریه معرفت. این مقاله، گزارشى است از نهضت مشروطیت: عکس العمل محمد على شاه، نقش قزاّقها در سر کوبى مشروطه خواهان، برخورد عالمان دین با نهضت مشروطه. نویسنده در زمینه برخورد عالمان دین با نهضت مشروطیت مى‏نویسد:

«آیات عظام مقیم تهرانى: بهبهانى، طباطبایى و شیخ فضل الله نورى به سبب اختلاف سلیقه‏هایى که داشتند، هر کدام مردم را به سویى مى‏کشاندند. در مورد به دست گرفتن زمام امور شرعى تهران، با هم رقابت مى‏کردند.

پس از آن که بهبهانى در سایه آزادیخواهى و همکارى با طباطبایى، از شیخ، جلو افتاد، شیخ نورى، با مشورطه خواهان همراهى نمود و در هجرت کبرى، بار سفر بست و به قم رفت. ولى پس از بازگشت، گوشه‏گیرى اختیار کرد و از ادامه همکارى خود دارى نمود و با توجه به خطراتى که از ناحیه روشنفکران به ظاهر اصلاح طلب و مشروطه خواه، متوجه اسلام مى‏دید، به طور کلى مشروطیت را مخالف اسلام اعلام کرد و از این طریق، دربار و مستبدین، چه بهرها که نبردند.»

نویسنده، پس از بیان مفاسد محمد على شاه، در پایان مقاله چنین آورده است:

«مسأله دیگرى که مردم را دچار مشکل کرده بود.... مخالفت مرحوم آیة الله شیخ فضل الله نورى، با مشروطه و قانون اساسى بود که مستبدین از آن سؤ استفاده‏هاى زیادى مى‏کردند. این حکم، چهره روحانیت را نیز در بین مردم و روشنفکران، مخدوش مى‏کرد...»

معرفت، بهار 71/
چنانکه ملاحظه مى‏کنید، نویسنده، به علت فقدان قوت تحلیل مطالب و ناتوانایى از ریشه یابى جریانهاى تاریخ معاصر، چهره‏اى نامطلوب از شیخ شهید ارائه مى‏دهد. سزاوار است که دست اندر کاران مجلّه معرفت، در چاپ چنین مقالاتى دقت بیشتر بکنند.

موقعیت شیخ انصارى درتاریخ علوم دینى
عنوان مصاحبه‏اى است از سید احمد موسوى مددى با کیهان اندیشه. در این مصاحبه، موضوعاتى چون: نقش شیخ اعظم انصارى در تکامل فقه و اصول، مهارت علمى آن بزرگوار در کلام، فلسفه، رجال و حدیث بحث شده است.

سیره اخلاقى، چگونگى برخورد با بیت المال و مرجعیت و... از بحثهاى جذّاب مصاحبه است. درباره کیاست و هوشیارى شیخ اعظم، در مقام مرجعیت آمده است:

«حادثه ترور ناصر الدین شاه، در اوایل سلطنت، که به دست بابیها، که در اوایل مرجعیت مرحوم شیخ اتفاق و دربار سعى فراوان مى‏نمود، بیشتین بهره تبلیغاتى را از آن ببرد، نتوانست، در موضع‏گیرى مرحوم شیخ تأثیر بگذارد و حتى در این حادثه هم، مرحوم شیخ، هیچ نوشته و یا تلگرافى به عنوان تبریک سلامتى اعلیحضرت قدر قدرت! ندادند.

اصولاً، در فتنه باب، که آن زمان، بزرگترین حادثه اجتماعى به حساب مى‏آمد، مرحوم شیخ انصارى، هیچ عکس العملى از خود نشان نمى‏دهند. این جانب در این باره، شفاهاً شنیده است: ایشان این حرکت را یک بازى سیاسى هدایت شده از طرف دربار مى‏دانست.»

کیهان اندیشه،شماره 41
روابط فقیه و سلطان
عنوان مقاله‏اى است در مجلّه کیان. این مقاله گزارش ناقصى است از کتاب: «روابط فقیه و سلطان» نوشته دکتر رضوان السیّد، ترجمه مقصود فراستخواه.

رضوان السیّد، استاد پژوهشهاى اسلامى دانشگاه لبنان است.در این نوشته، وضعیت اندیشه‏هاى سیاسى وبرخورد فقها با حاکمان، دردوران حکومت عثمانى، صفوى و قاجارى بررسى مى‏شود. درباره نقش علماى دین در حکومت صفویه و قاجاریه آمده است:

«علماى، دین، در حکومت صفویه و قاجاریه، از حیث ایدئولوژى فقهى از هموندان حنفى خویش، در عثمان، وضع برترى داشتند. زیرا به دلیل نظریه غیبت امام معصوم، فقه شیعى، پیش از پیدایى تئورى ولایت فقیه، نمى‏توانست به هیچ حکومتى لباس مشروعیت بپوشاند. بیشترین چیزى که او اختیارش را داشت، کنار آمدن با سلطان و دم فروبستن در برابر کارهاى او و حداکثر، تأییدى غیر مستقیم بود. امّا با افزایش فشار قدرتهاى غیر دینى و شاهان خود کامه‏اى که پشت سر هم در ایران و عراق، به حکومت مى‏رسیدند، این انگیزه به تدریج براى فقها و مجتهدین پدید آمد که در امور دینى، نه شاه، بلکه فقیه، مرجع مردمان است.

تبلور چنین نگرشى در سده هیجدهم میلادى / دوازدهم هجرى، بود. تنهابه این مقدار بسنده مى‏نمود که به پشتگرمى توده با قدرتهاى سیاسى رویارویى کند. امّا هنوز این تئورى شکل نگرفته بود که خود به «قدرت سیاسى» دست یابد و حکومتى کند تا این که جریان آیة الله خمینى و انقلاب اسلامى ایران پیش آمد.»

کیان، شماره 5
بى اطلاعى استاد پژوهشهاى دانشگاه یک کشور اسلامى از تاریخ اسلام و فقه شیعه نشانه کم کارى و کوتاهى حوزه‏ها و نهادهاى فرهنگى کشور است و عرضه اسلام ناب به مسلمانان جهان. البته اگر حمل بر بى اطلاعى نویسنده بکنیم و نه اغراض سیاسى و...

آرأ کلامى طبرسى در مجمع البیان‏

عنوان مقاله‏اى است در مجلّه تخصصى و جدید الانتشار کلام. دیدگاههاى کلامى علامه طبرسى از تفسیر پر مایه مجمع البیان، توسط عده‏اى از طلاب و فضلأ استخراج شده و جناب سردبیر مجلّه تنظیم کرده‏اند. این مقاله، که نیمى از نشریه کلام را ویژه خود کرده است، بازبان عربى و بدون هیچ تحلیل عرضه شده است.

عنوان موضوعات دیگر این نشریه عبارتند از:

علم کلام جدید یا مسایل جدید در علم کلام. استاد جعفر سبحانى

علم کلام.

یعقوب جعفرى‏
روشهاى بحث کلامى در میان مسلمانان.

عباسعلى براتى‏
تاریخ و تطور قاعده حسن و قبح عقلى در کلام اسلامى.

ربانى گلپایگانى‏

کلام، بهار 1371
پیوستن این نشریه تخصصى را به خانواده مطبوعات قم، به دست اندرکاران آن، تبریک مى‏گوییم. امید آن که در شماره‏هاى آینده، بالنده‏تر، پرمایه‏تر و فنى‏تر عضره شود.

حضور آگاهى در فضاى حوزه‏ها
از استاد محمد رضا حکیمى، پیشنهادها، هشدارها و راهنماییهایى براى طلاب و فاضلان اندیشه رو، تحت عنوان «نامه» در چند آینه پژوهش به چاپ رسیده است.

در نگاه استاد، تعالى و انحطاط فکر، تربیت و فرهنگ جامعه اسلامى ایران، رابطه‏اى تنگاتنگ با سطح تفکّر و آگاهیهاى روحانیون و حوزویان دارد. در این راستا، از وجود «کم اطلاعان خام، حوزه دیدگان درس نخوانده و واخورده، بى تقوایان و یا شیادان دنیا طلب و مرید باز و دکه دار، که در گوشه و کنار ظاهر به هم زده و دسترسى به حسینیه و مسجد و محراب و منبرى پیدا کرده‏اند» بسیار مى‏نالند و شکوه مى‏کند وطلاب و حوزویان را به کسب آگاهى از انسان، از زندگى، شناخت مجموعه روابط انسانى در سیاست، اقتصاد، تربیت، اندیشه فرهنگ، شناخت هدف اعلاى حیات بشرى فرا مى‏خواند. این آگاهیها را براى شناخت صحیح تکلیف و بناى «مدینه قرآنى»، «مدینه قائم بالقسط» ضرور مى‏شمارد. او، در باب فریضه بودن آگاهى به معناى کامل و تحقیق شامل آن، براى حوزویان در حوزه‏هاى علوم دینى، چنین مى‏نویسد:

«باید(آگاهى) در فضاى حوزه‏ها، چنان حضورى داشته باشد که هر طلبه و روحانى آن را تنفس کند و در فضاى آن ببالد. این آگاهى است که ذهنیت مى‏دهد و دید مى‏بخشد و افق مى‏آفریند.

انسان بى افق، یعنى زیسته در زیر دالان معلومات ذهنى، با دید بسته، براى خودش هم مصیبت است، تا چه رسد براى اسلام و مسلمانى.»

آینه پژوهش، شماره 12/
نقش زمان و مکان در اجتهاد
استاد، آیة الله جناتى در گفتگو با کیهان فرهنگى، از زاویه‏هاى گوناگون، به تبیین نقش زمان و مکان در اجتهاد پرداخته‏اند.

آقاى جناتى، انعطاف حقیقت احکام اسلامى را در قبال تحولات اجتماعى، ناروا مى‏داند و محطّ نقش زمان ومکان را درتغییر وتحول عناوین، ملاکات احکام و موضوعات و ویژگیهاى آنها مى‏داند.

ایشان، تحول وتغییر زمان را باعث بیرون بردن اشیأ، از عنوان حرام به حلال، یا مباح و بالعکس مى‏داند که در این صورت، تغییر در
حکم، پیش نمى‏آید، بلکه موضوع عوض مى‏شود. تغییر عنوان، ممکن است عوامل مختلفى داشته باشد. گاهى ممکن است تغییر حکم، به جهت تغییر ملاک باشد، مانند: خون. وقتى نفع و بهره پزشکى براى انسان نداشت، معامله آن حرام بود، ولى با قرار گرفتن خون در حوزه منفعت انسانى، حکم حلّیّت معامله بر آن بار شد.

وى درباره تغییر ملاک حرمت مجسمه سازى دراین زمان مى‏گوید:

«مجتهد مى‏تواند در صورت احراز ملاک (امور نهى شارع در مجسمه سازى) و عدم دخالت امر دیگر، حکم به حال بودن آن در این زمان بنماید... چون ملاکى که قبلاً سبب حرمت بود، حالا دیگر در آن وجودنداردو امروز نیز، مجسمه سازى به عنوان یک هنر گرانقدر و ارزشمند و به عنوان یک هنر گرانقدر و ارزشمند و به عنوان ابزارى بر تعلیم روشندلان و... در آمده است. و مجتهد مى‏توان در صورت احراز ملاک مذکور، حکم به حلال بودن کار یاد شده بنماید.»

درباره موسیقى مى‏گوید:

«آواز، فى حدّ نفسه که حرام نیست. در هیچ ملت و مذهب و دینى هم حرام نشده است. بلکه زمانى مى‏توانیم این را بگوییم که به گونه لهو باشد و وسیله انحراف یا فساد فرد و جامعه قرار بگیرد.

آواز جالب و زیبا، از مواهب الهى است. حضرت داوود، معجزه‏اش، صدایش بود. در روایات زیاد، ترغیب شده که صداى خوب، از مواهب الهى است. حتى در بعضى از روایات داریم:ما بحث الله نبیّا ً الاّحسن الصوت.»

کیهان فرهنگى. سال نهم، شماره 3
ادوار اجتهاد، عوامل نشر مذاهب اسلامى‏
عنوان مقاله‏اى است از آیة الله جناتى در کیهان اندیشه. در این نوشتار، علل نشر مذاهب چهارگانه، انواع اجتهاد و ریشه‏هاى آن، پیامدهاى انسداد باب اجتهاد، نقش دشمنان اسلام در سدّ باب اجتهاد و کیهان‏کوششهایى که در این اواخر، در جهت انفتاح باب اجتهاد انجام گرفته است، بررسى مى‏شود.

کیهان اندیشه، شماره 41
امام و فقه سنتى‏
عنوان مقاله‏اى است از محمد محمدى گیلانى، در پاسدار اسلام. در این نوشتار، اهتمام پیامبر به کتابت در صدر اسلام و عمومیت آن براى زن و مرد، کتابت حدیث در بین شیعیان و اهل سنت، چگونگى حجیت حدیث در این دو مذهب و نقش حدیث در تحکیم قواعد و مبانى اسلام، بحث مى‏شود.

پاسدار اسلام، شماره 125 - 126