مکتب سامراء و امور اجتماعى و سیاسى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


سیاست به مفهوم گسترده آن از آموزشهاى مکتب سامرا است .

در مدرسه میرزا حوزه نه درانحصار مسجد و مدرسه که مدبر دنیا و آخرت مردم مى باشد و معاد را با معاش پیوند مى زند. تحصیل کردگان آن مدرسه نه واعظان آخرت گرا که مدبراموراجتماعى و گره گشاى کار مردمان و نگهبانان جامعه از آفات و هجوم بیگانه اند.

آنان به حکومت واداره جامعه بى تفاوت نبوده و به هنگام قدرت در راه عدالت اجتماعى وایجاد حکومت عادلانه تلاش مى کنند.

دراین راستا در مکتب سامرا علاوه بر تدریس عقاید و عبادات و اخلاق معضلات فقهى و فروع سیاسى اسلام نیز تدریس مى گردد. در کنار کتاب صلاه و صیام عهدنامه مالک اشتر یعنى خط مشى حکومت اسلامى نیز مطالعه مى شود.

به فرموده آیه الله نائینى :

[مرحوم حضرت آیه الله العظمى سیدناالاستاذالعلامه آقاى میرزا شیرازى قدس سره غالبا به مطالعه این فرمان مبارکه عهدنامه مالک و سرمشق گرفتن از آن مواظبت مى نمود] 1

انس با عهدنامه مالک که بیانگر جنبه هاى مختلف حکومتى واداره جامعه است نشانه توجه عمیق میرزا به سیاست و
ابعاد مختلف آن است .

نمونه هاى تفکر سیاسى واجتماعى میرزا و نگرش وى به اموراجتماعى و سیاسى بسیاراست که آن را در ضمن محورهاى زیر بیان مى کنیم :

هوشیارى و تیزبینى میرزا.

آموزش امور سیاسى واجتماعى .

پیوند دیانت و سیاست .

مکتب سامراء و وحدت مسلمین .

جایگاه مردم در مکتب سامراء.

نقش زنان در مکتب سامراء.

مبانى دینى اندیشه سیاسى مکتب سامراء

پیامدهاى تفکرات سیاسى میرزا در حوزه عراق وایران .

 

هوشیارى میرزا
میرزا بسیار سیاس و تیزبین بود. همه جوانب را در نظر مى گرفت . و افقهاى دوردست عالم اسلام رااز نظر دور نمى داشت . در یک کلمه عقل بیدار جامعه تشیع به شمار مى رفت . همه معاصران و همراهان میرزا همچون : میرزا حبیب الله رشتى شیخ حسن نجم آبادى و دیگران به آن اعتراف کرده اند.

میرزا حبیب الله رشتى از عالمان بزرگ و معاصر میرزا درباره میرزا گفته است :

[شیخ انصارى سه چیز ممتاز داشت : علم و سیاست و زهد. سیاست را به حاج میرزا حسن شیرازى داد] 2 ...

مولف ریحانه الادب نوشته است :

[علاوه بر مقامات عالیه علمیه و مدارج سامیه علمیه به طرق ریاست و حسن اداره نیز دانا دراصول سیاست نیز بینا بود] 3 .

به فرموده مولف اعیان الشیعه :

[کان اماما عالما فقیها ماهرالله راجح العقل ثاقب الفکر بعیدالنظر مصیب الفکر حسن التدبیر] 4

میرزا رهبرى دانشمند فقیهى کاردان تیزفکر دوراندیش و نیک تدبیر بود.

به تعبیر مرحوم حرزالدین :

[و کان فکورا متطلعا على الابناءالبعیده والقریبه و کانت البلدان بل الاقطارالاسلامیه و زعمائها و ملحوظه بنظره لایغفل عنها و ما حل فیها] 5 .

اندیشه ور بود و براخبار دور نزدیک شهرها بلکه کشورهاى اسلامى و رهبران آنان آگاه بود. وازاخبار و چگونگى آنان غافل نبود.

اطلاع ازاخبار و جریانات دنیاى اسلام شعور سیاسى و تیزهوشى ویژه اى را طلب مى کند که میرزا دارا بود.این اطلاعات توسط وکلاى میرزا که ازاطراف عالم اسلامى گزارش مى دادند تامین مى شد. نمونه زیر از صدها خبرى است که میرزااطلاع یافته و به موقع از پیامدهاى ناگوار قضیه جلوگیرى کرده است :
یکى از تبعه روس در مشهد به قتل مى رسد.این قضیه روس را بر مى انگیزد و رفته رفته اختلافات دیرینه بین روسیه وایران در حال شعله ور شدن است که میرزا با فرستادن یکى از شاگردانش به روسیه جریان را خاتمه مى دهد.

[ الشیخ عبدالحمید یزدى کان من تلامیذ السیدالمجددالشیرازى فى سامراء...امره استاده بمصاحبه العلامه شیخ على یزدى الى المشهدالرضا( ع ) فى خراسان فامتثل امره و ذهب و اتصل هناک بالعالم الجلیل السید میرزا حبیب الله المشهدى وارسله السیدالمذکورالى القیصرالروس رسولا من قبله للاصلاح فى حادثه قتل وقعت فى المشهدالمقدس] 6

شیخ عبدالحمید یزدى از شاگردان میرزا در سامرا بود.استادش وى را به همراهى شیخ على یزدى به مشهد فرستاد. وى در خراسان به خدمت میرزا حبیب الله خراسانى از تلامذه میرزا رسید. سیدحبیب الله او را به عنوان سفیر به سوى قیصر روس فرستاد تا حادثه قتلى که در مشهد اتفاق افتاده بود اصلاح کند.

 

آموزش اموراجتماعى
در مکتب سامراء همراه با تدریس علوم حوزوى شیوه مردمدارى و معاشرت با جامعه که از مهمترین مسائل سیاسى و تدبیر جامعه به حساب مى آید آموزش داده مى شد وافراداز آغاز تحصیل با کیفیت ورود در جامعه و معاشرت با مردم آشنا مى شدند. 7

شخص میرزا در معاشرت و همراهى با مردم ضرب المثل بود 8 کسانى که توانایى برخورد صحیح با مردم نداشتند ازاخلاق حسنه محروم بودند مرحوم میرزا به آنان اجازه اجتهاد نمى داد. در واقع آنان برخورد با مردم و به عهده گرفتن مسائل اجتماعى باز مى داشت :

[یکى از شاگردان میرزاى بزرگ که عازم ایران بود ازایشان درخواست اجازه اجتهاد کرد.

مرحوم میرزا به ایشان فرمودند:اگر چه شما ملا و مجتهد هستید ولى اخلاق خوب و مردمدارى ندارید. به این لحاظ این اجازه به نفع شما نیست] 9 .

 

شریعت واموراجتماعى سیاسى
در مکتب سامراء عالمان به دخالت دراموراجتماعى و رفع مشکلات مردم و در سطح بالاتر بر دخالت در سیاست و نظارت بر حاکمیت جامعه تشویق مى شدند.از آنان خواسته مى شد که در راه رفع مشکلات مردم از میان برداشتن ظلم و ستم واداره جامعه وارد میدان شوند. مرحوم شهید شیخ فضل الله نورى طى
نامه اى درباره مایحتاج مردم و روى آورى آنان به واردات خارجى از میرزااستفتاء مى کند.

حضرتش ذوى الشوکه را براى رفع احتیاجات عمومى مکلف مى کند:

[مورد مذکور باب سیاسات و مصالح عامه است و تکلیف دراین باب بر عهده ذوى الشوکه از مسلمین است که با عزم محکم مبرم درصدد رفع احتیاج خلق باشد به مهیا کردن مایحتاج آنها] 10 .

بیان میرزا صراحت دارد. علماء که در آن عصراز صاحبان نفوذ محسوب مى شدند ماموریت مى یابند که درصدد رفع این معضل اجتماعى برآیند.

درافق بالاتر فتواى میرزا بر تحریم تنباکو از گامهاى بزرگ سیاسى به شمار مى رود. دراین راه میرزا با بزرگترین قدرت جهان یعنى استعمار بریتانیا پنجه در پنجه افکند و تا مرز جهاد مقدس پیش رفت . اکثر علمایى که دست اندرکاراجراى این فرمان مقدس بودند از شاگردان مکتب میرزا و جزء وکلاى او در شهرستانها بودند.

علاوه براین میرزا از عالمانى که دراموراجتماعى و سیاسى جامعه نقش داشتند تجلیل مى فرمود.

1.استقبال شکوهمندانه میرزا از میرزااحمد آشتیانى مجرى فتواى تحریم تنباکو که در بازگشت از سفر حج به سامراء وارد شده بود از آن جمله است :

[ ولما ورد سامراءامرالمیرزاالشیرازى اهل العلم باستقباله فاستقبلوه و زاد فى اکرامه و کانت جرت بینه و بین الشاه مناظره قبل مجیئه الى الحج و لما ورد طهران امرالشاه لعدم استقباله قلم یبق احد فى المدینه الااستقبله] 11 .

چون وارد سامراء شد میرزااهل علم را به استقبال وى فرمان داد. از وى استقبال با شکوهى به عمل آمد.او را بسیار عزیز داشت . بین میرزاى آشتیانى و ناصرالدین شاه قبل از رفتن به حج اختلافى رخ داده بودازاین روى وقتى وارد تهران شد شاه استقبال از وى را ممنوع کرده بود ولى مردم از دستور شاه اطاعت نکردند و همه اهل شهر به استقبالش شتافتند.

2. مرحوم میرزا مردم نجف را در احتیاطات خود به میرزا حسین خلیلى 12ارجاع داد.این کار نشانه دیگرى است از توجه او به افراد آگاه و داراى بینش سیاسى . زیرااز علل عمده ارجاع علاوه بر علم و تقوى گرایش سیاسى واجتماعى میرزا حسین بود.

وى کسى است که پس از میرزا به همراهى آخوند خراسانى براى دفع استبداد وایجاد حکومت قانون درایران بر مى خیزد و هوشیارى او در تمام ابعاداجتماعى و سیاسى مشهوداست .از جمله : براى ترویج مدارس
اسلامى و رفع احتیاج به بیگانگان در رشته هایى همچون : طب و ریاضى به همراهى آخوند اجازه استفاده از وجوه شرعى را صادر مى کند که نشانگر دوراندیشى و بیدارى ایشان است .

 

توجه به وحدت مسلمین
وحدت مسلمانان در مکتب سامراء از جایگاه رفیعى برخوردار بود. میرزا مسلمانان را امت واحدى مى دانست که مى بایست اختلافات خود را به یکسو نهاده و در برابر دشمنان اسلام که از هر سو آنان رااحاطه کرده است بایستند.

میرزا از آغاز به این مساله توجه داشت که اختلافات علماء و مسلمانان مى توانداسلام را شکست دهد. میرزا نتایج کشمکشهاى فرق اسلامى را بالعیان مى دید که چسان آب به آسیاب دشمن مى ریخت . مشاهده مى کرد که با تضعیف تدریجى مسلمانان بر قدرت صلیبیان و روسیه افزوده مى شود.ازاین جهت در تلاش بود که در کانون بحرانهاى قومى و مذهبى گرفتار نشود و یااو را رودرروى دیگران قرار ندهند.

مرحوم سیدحسین کوه کمرى (ترک )از علماى زاهدى بود که به مرجعیت رسیده بود و بعداز شیخ انصارى عده اى ازاهالى آذربایجان و قفقاز از وى پیروى مى کردند. وى تشکیلاتى مستقل در برابر میرزا داشت .

میرزا در هراس بود که مبادااز سادگى این مرد بزرگ استفاده کرده واو را در برابر تشکیلات مرجعیت واحده میرزا به مقابله وادارند.

میرزا با درایت و تدبیر همه توطئه هاى احتمالى را خنثى ساخت از جمله : وى عده اى از شاگردان خود را دستور داد که در درس ایشان شرکت کنند. 13

این بدین منظور بود تا هم الفت و وحدتى بین خود وایشان ایجاد کند و هم از سوءاستفاده ها جلوگیرى کند.

از سوى دیگر میرزا در قلب اهل تسنن عراق سکنى داشت و با شمال بین النهرین که اکثریت اهل سنت عراق در آن جا زندگى مى کردند همسایه بود. بدین جهت لازم بود که دائما با آنان در تماس باشد واز برخوردهاى احتمالى که بین شیعیان زائر واهل تسنن به وجود مى آید جلوگیرى کند. دراین راه چنان زیرکانه عمل کرد که در آن مدت نه تنها تشنجى بین این دو دسته به وجود نیامد که رفتار میرزا باعث شد که اهل سنت نسبت به شیعه مهربان گشته و بسیارى از شایعات و توطئه هاى دشمنان خنثى شود.ایادى دولت بریتانیا تلاش مى کردند که بین میرزا و سنیان درگیرى ایجاد کنند و بدین وسیله اقتدار دولت عثمانى رااز بین ببرند ولى میرزا با هوشیارى همه آنها را خنثى ساخت که دو نمونه دراین باره نقل مى کنیم :
1-در سال 1311 حسن پاشا والى دولت عثمانى زیارت میرزا رفت ولى میرزا طبق معمول به وى اعتنا نکرد.این کار کینه او را علیه میرزا برانگیخت و عده اى را علیه شیعه تحریک کرد. بااین کار فتنه اى را دامن زد که شعاع آن بغداد را در بر گرفت و شکایت علما و طلاب به جایى نرسید.

سفیرانگلیس به طرفدارى سید واطرافیان تظاهر کرد. به سامراء آمد واز میرزااذن دخول خواست .

سیداجازه نداد و براى حفظ بیضه اسلام و مسلمین به وى اعتنا نکرد.

سفیرانگلیس با یارانش سرشکسته بازگشتند.

بعداز آن ماجرا با پیروزى سید پایان یافت وامنیت به سامراء بازگشت] 14 .

2-کسى از مردم سامرا که به دلیلى عاطفى نسبت به میرزاى شیرازى کین مى ورزید پسر بزرگ میرزا (میرزا محمد شیرازى ) را مضروب ساخت و میرزا محمد به علت این ضربت درگذشت .

میرزاى شیرازى دراین واقعه لام تا کام نگفت و کمترین واکنشى نشان نداد.

دشمنان اسلام واقعه را مورد توجه قرار دادند و خواستند براى ایجاد فتنه اى در دنیاى اسلام از آن بهره بردارى کنند. بدین منظور عده اى به سامرا آمدند و به خدمت میرزا رسیدند واز وى درخواست کردند تا در مورداز بین رفتن فرزندش و کار ناشایستى که بخصوص با توجه به مقام میرزا واقع شده است اقدام کند و دستوراتى بدهد. میرزاى بزرگ به شدت آنان رااز خود راند و فرمود: مى خواهم خوب بفهمید. شما حق ندارید در هیچ یک ازامور مربوط به ما مسلمانان و سرزمینهاى ما مداخله کنید. این یک قضیه ساده است که میان دو برادراتفاق افتاده است . آن عده با بینى هاى به خاک مالیده از حضور میرزا مرخص شدند.

این جریان در آن ایام دراستانبول به باب عالى رسید. خلیفه عثمانى ازاین موضعگیرى هوشمندانه مرجع شیعه شادمان شد و به والى بغداد دستور داد که خود به حضور میرزا برسد واز وى تشکر کند واز وقوع حادثه اعتذار جوید وابراز تاسف نماید 15 .

این موضعگیرى على گونه میرزا دلیل بر سیاست اسلامى و وحدت طلبى اوست .

این موضوع را در بینش شاگردان و تربیت یافتگان مکتب سامراء نیز مشاهده مى کنیم .اینان در هنگام وقوع فتنه بین شیعه و سنى آن را خاموش کرده و مانع از نفوذ دشمنان اسلام به این قلعه محکم شده اند. در قضیه هجوم دشمنان اسلام به لیبى همه علماى شیعه
همداستان شده و علیه دول اجنبى حکم جهاد دادند و همه مسلمانان و شیعیان را براى نجات و تمسک به برادران سنى خویش بسیج کردند. فتواى مرحوم سیدمحمدکاظم یزدى به این شرح است :

[دراین هنگام که دول اروپایى مانندایتالیا به طرابلس غرب (لیبى ) حمله نموده واز طرفى روسها شمال ایران را با قواى خوداشغال کرده اند وانگلیسیها نیز نیروهاى خود را در جنوب ایران پیاده کرده اند واسلام را در معرض خطر نابودى قرار داده اند بر عموم مسلمین از عرب وایرانى واجب است که خود را براى عقب راندن کفار از ممالک اسلامى مهیا سازند واز بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهاى ایتالیااز طرابلس غرب واخراج قواى روس وانگلیس ازایران هیچ فروگذار نکنندازاین عمل از مهمترین فرایض اسلامى است . تا به یارى خداوند دو مملکت اسلامى از تهاجم صلیبى ها محفوظ بماند] 16 .

ونظیر این فتوا از علماى دیکر از جمله اخوند خراسانى صادر شد17.

مرحوم سیدمحمدتقى شیرازى از شاگردان این مکتب نیز بسیار سیاسى بود و به وحدت واتحاد مسلمانان توجه داشت و مواضع رخنه دشمن را مسدود مى کرد از جمله :

ویلسون وکیل مختار بریتانیا در سال 1919 براى دیدار آیه الله شیرازى (محمدتقى ) به کربلا رفت . زبان فارسى را به خوبى تکلم مى کرد. درصدد رشوه دادن بر آمد.از آیه الله تقاضا کرد که شخصى را به جاى کلیددار و متولى سامرا که سنى است از بین شیعیان انتخاب کند ولى آیه الله شیرازى بدون درنگ بدو پاسخ داد:

کلیددار سامراء شخص بسیار خوبى است و من موافق عزل او نیستم . 18

و بدین وسیله توطئه این جاسوس انگلیس را خنثى ساخت .

درایران نیز عالمانى که بینش مکتب سامراء را داشته اند همواره به وحدت واتحاد مسلمانان پاى مى فشرده اند. عده اى از آنان ناصرالدین شاه را به همکارى با سلطان عبدالحمید تشویق مى کرده اند. 19

برخى همانند: سیدعبدالحسین لارى خواستار همکارى فرهنگى و تبادل کتب بین مسلمانان شد واز بین بردن کتب اهل سنت و یا شیعه را بر خلاف عقل و سنت مى دانست . در بلاد عربى کتب شیعه را مصادره واز بین مى بردند و قهرااین کار نیز درایران و مناطق شیعه نشین از جانب شیعیان متعصب انجام مى گرفت .

مرحوم لارى این کار را نکوهش کرده و درباره وحدت نوشته است :

قانون ملى براى آن است که بنابر تکلیف شرعى ملى اسلامى عهد و میثاق اتحاد واتفاق را بین دولتهاى مسلمان منعقد سازد.اتخاد دولتهاى مسلمان و تشکیل جبهه متحد در برابر دشمنان واجب شرعى است . این اتحاد وا انفاق باید در جهات مختلف به وجود آید و در زمینه هاى همکارى و تقویت و عقداخوت و مشورت و مصلحت دولت و حکومت در شعار و آثار و آنچه که باعث سرافرازى مسلمانان مى شود و در نبرد و پیکار با دشمنان مشترک گسترش یابد به گونه اى که همه ملل اسلامى به صورت واحدى درآیند. متحد و منسجم چون برادران دوقلو و فرقدان که هرگزاز هم جدا نمى شوند چه خداى کریم فرموده است :

واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا. 20
و معاهده و پیمان وحدت وایجاد مودت واتحاد و نفى خدایى وانفراد از همترین و لازم ترین واساسى ترین امور ضرورى بوده وارزنده ترین فائده ها را براى عزت واقتدار دولت اسلامى و سربلندى مسلمانان در جهان دربر خواهد داشت .اما لازمه ایجاداین اتحاد جهانى اسلام و همکارى و مودت مسلمانان این است که :اسباب تفرقه و جدایى و شقاق و نفاق و تک روى و آنچه با کمال اتحاد واتفاق منافى است از میان برداشته شود.

از جمله این اسباب آن است که : تفتیش و تفحص که در گمرکات و بنادراز کتب علمى و مذاهب گوناگون اسلامى به عمل مى آید و آثار و آتب را مصادره و ضبط کرده و مى سوزانند از میان برداشته شود.

پس وظیفه دولت اسلامى اصلاح روابط بین مسلمین است و در هیچ دولتى کتب علمیه را تفتیش و بازرسى نمى کنند و آنها رااز بین نمى برند بویژه آن که اغلب این کتب تفاسیر قرآن واحکام واحکام حضرت سبحان و پیامبر آخرالزمان (ص )است که از بین برددن آنها هتک حرمت شعائر اسلام والامقام بوده و عقوبت و کیفر وانتقام در پى خواهد داشت و بدین خاطراست که جدایى دول اسلامى و نپرداختن به دشمنان مشترک و آزار به مسلمین سبب شده است که روسیه با مسلمانان به جنگ برخیزد و هزاران هزار مسلمان رااز بین ببرد 21

 

جایگاه مردم در مکتب سامراء
به ثمر رسیدن حرکتهاى اجتماعى و سیاسى بستگى به حمایت مردم دارد. بدون حمایت مردم حرکتهاى اصلاحى نافرجامم خواهد ماند. پیروزى دین خدا نیز ازاین مقوله استثناء نیست . همراهى مردم است که به حکومت و نهضتهاى اجتماعى مشروعیت مى بهشد و ضامن تداوم آنها مى گردد.

قرآن کریم بر نقش مردم تاکید کرده است و در راستاى مشارکت مردم در صحنه ها پیامبر
ماموریت مى یابد تا مردم راازاسارت اوهام و زنجیرهاى بندگى رهایى بخشد. مسلما تحقیر قدرتمندان مترفین مرفهین واشراف و زراندوزان و نظامهاى مستکبر روحیه امید را در توده ها بیدار مى کند و آنان رااز خوف و وحشتى که از زورمندان در دل دارند رهایى مى بخشد آن گاه مردم در صحنه هاى سیاسى حاضر شده و با دلى باز و با جرات از آرمانهاى الهى وانسانى پاسدارى خواهند کرد .

على (ع) وجود یاور و حضور مردم در صحنه سیاسى رااز عوامل قبول خلافت یاد مى کند:

فلولا حضوراالحاضر و قیام الحجه بوجودالناصر.... 22
حضور مردم بود که على ( ع ) حکومت را قبول کرد و در راه برپایى نظام اسلامى به صحنه آمد.

امام حسن مجتبى به علت پیمان شکنى مردم و نبودن یاور صلح کرد.

آنچه مهم است ایمان به مردم و شناخت قدرت مردم است . بزرگترین هنر به میدان آوردن آنان است .

در مکتب سامراءایمان به مردم و توجه به قدرت مردمى بسیار مشهود است . میرزا توانست با به دست گرفتن نبض حرکتهاى مردمى بزرگترین قدرت کره زمین را به زانو درآورد.

میرزا رمز دوام حکومت و حل مشکلات جامعه را مشارکت ملت و دولت مى داند و پیونداین دو را مهمترین راه پیروزى معرفى مى کند.

در جواب نامه شیخ فضل الله نورى درباره مشکلات اقتصادى مى نویسد:

[دراعصارى که دولت و ملت در یک محل مستقر بود چون زمان حضرت ختمى ماب (ص ) تکلیف سیاست دراین قسم ازامور عامه در عهده همان شخص معظم بود و حال که به اقتضاى حکمت الهیه جل ذکره هر یک در محلى است در عهده هر دوست که به اعانت یکدیگر دین و دنیاى عبارد را حراست کرده بیضه اسلام را در غیبت ولى عصر عجل اللفه تعالى فرجه وصلى الله علیه و على آبائه الطاهرین محافظت نمایند] 23 .

پس مرحوم میرزا به مردم ایمان دارد و براین باوراست که مردم به دولتى که وظایف خودش راانجام مى دهد باید کمک کنند و در بزنگاههاى سرنوشت ساز بازوى تواناى او باشند:

[ملت اگر ببیند که دولت به تکلیف لازم خوداقدام دارد و در صدد بیرون آمدن از عهده آن کماینبغى مى باشد البته ملت آنچه را شایسته ازاوست خواهد کرد و چگونه نکند که خود رااز جانب ولى عصر( عج ) منصوب براین امر و حافط دین و دنیاى رعایات آن جناب و مسوول از حال ایشان
مى داند. و باید تمام مجهود خود را در نگاهدارى نها مبذول دارد] 24 .

و در قضیه تنباکو آن جا که دولت از حل مسائل خود عاجز مى شود میرچا بر قدرت ملى تاکید مى کند واز دولت مى خواهد که به یارى مردم مشکلات را حل کند و بااعمال ناشایست خود مردم رااز دست ندهد.

[نگذارید کارتان ب آن جا بکشد که وقتى ملجاشوید و بخواهید دست توسل به دامن ملت بزنید ملتى دیگر نمانده باشد هنوز تا وقت است دولت رااگر در حقیقت رفع این فتنه و دفع این غائله ممکن نیست به ملت واگذار کند تا ملت خود در صدد رفع این غائله برآید. دولت اگر از عهده جواب بیرون نتواند آمد ملت از جواب حسابى عاجر نیست] 25 .

اینها نشانگر بینش میرزا و مکتب سامراء در رابطه با مردم و قدرت مردمى است .ادامه این تفکر را در مکتب امام خمینى در سطح وسیع تر و با مبانى دینى روشن تر مشاهده مى کنیم .

امام امت این نیروى عظیم الهى را کشف کرد واز آن جا در راه احیاء دین خدا سود جست . بااتحاد و همبستگى مردم فشارها و توطئه هاى داخلى و خارجى را خنثى کرد.

عامل اصلى مشارکت مردم مردمى بودن نظام بود. رهبران جامعه وکلاء مجلس از متن مردم برخاستند. شعارها و آرمانهایى که امام امت مطرح مى کرد خواسته هایى بود که در متن فرهنگ مردم وجود داشتت و مردم خواهان آنها بودند.

 

توجه به محرومان و مستضعفان
ازامور مهمى که در سرلوحه ارها و خدمات اجتماعى اقتصادى میرزا قرار دارد توجه به محرومان و مستضعفان مسلمان است . میرزا به آنان بسیار توجه داشت واز حالشان تفقد مى کرد و براى بهبود زندگیشان در تلاش بود تا جایى که اگر فقراى مسلمان از صدقات زکویه تامین نمى گردیدند آنان را در خمس شریک مى کرد و حتى آنان را مقدم بر حوزویان مى داشت .

آقا بزرگ تهرانى مى نویسد:

[میرزا در هر شهر وکلایى از میان تجار داشتت که فهرست اسامى فقراى آن شهر را براى آنان فرستاده و میزان کمک به آنان را نیز معین مى کرد. نه تنها تمام شهرهاى عراق بلکه نقاط مختلف ایران مورد توجه میرزا بود و به تنگدستان آن شهرها به اندازه توان کمک مى کرد. ایشان به من گفت :

دورازانصاف ایت که وجوهات یک شهر را بگیریم و فقراى آن جا را فراموش کنیم . مردم هر چه دارند نزد ما مى فرستند به کسى چیزى نمى دهیم] 26 .

گسترده این مساله به حدى بود که روستائیان و صحرانشینان نیزاز توجه میرزا به دور نبودند و
فقراى آنان هم از عطاى میرزا بى نصیب نبودند.

[وکان یجمع للفقراء واهل القرى والبوادى ما یحتاجون من البسه و اطمعه فى السنه مرتین] 27

مایحتاج فقراء و روستائیان و صحرانشینان را از لباس و غذا در سالى دو مرتبه تهیه مى دید.

توجه به مجاورین عتبات
امام شیعه بخصوص در عراق در غربت و به دوراز یاوران و شیعیانشان مدفون گردیدند و دشمنان تشیع در تلاش بودند که ائمه گمنام بمانند واندک اندک مهرشان رااز دلها رخت بربندد. ولى على رغم این تلاش دلهاى شیعیان شیداى کوى دوست بود واز دور و نزدیم به کن دیار مقدس پر کشیدند. زائران از راههاى دور و نزدیک به زیارتشان آمدند و عده بسیارى دراطراف مزارشان مجاور شدند واندک اندک نجف کربلا و کاظمین به شهرهایى بزرگ و آباد تبدیل گردید.

علماى شیعه از قدیم در تلاش بودند که قبورائمهع آباد و معمور باشد و یاد و نام و علوم اهل بیت رونق گیرد ازاین روى عنایت خاصى به زوارائمه و ساکنین و مجاوران عتبات داشتند.

این سیره نیکو را میرزاى شیرازى هم داشت . وى به ساکنین عتبات بیش از دیگران عنایت داشت . کسبه آن دیار که اکثراایرانى بودند در دیار غربت از عنایات میرزا بهره مند بودند. همچنین طالبان علم و فقراء:

وله عنایه بالمجاورین فى المشاهدالشریفه 28 .
نسبت به مجاورات در عتبات عنایت داشت .

آقا بزرگ تهرانى مى نویسد:

[دانش پژوهان و نیازمندان مشاهد مشرفه در نظراواز موقعیت خاص برخوردار بودند. براى همگى آنان بدون استثناء مقررى تعیین شده بود حتى براى کسانى که عبادت استیجارى مى پذیرفتند نیز کمک مى فرستد مقدارى جهت عبادت و مقدارى جهت انتظام پذیرفتن امور زندگى] 29 .

 

توجه به بیوتات و تجار
بسیارى از خانوداه هاى اصیل و ریشه دار که علماى بزرگى از آنها برخاسته بودند و روزى در کانون توجهات مردمى قرار داشتند در عتبات روزگار مى گذارندند.

گذرایام سبب گردیده بود که از یادها بروند و فراموش شوند ازاین روى فقر بسان موریانه به جان این خانواده هاافتاده بود و حجب و حیا و آبرویى که در میان مردم داشتند مانع روى کرد به دیگران مى شد.

میرزا به کیاست این را دریافته بود و به این خانواده ها بذل محبت مى کرد و بر کیفیت معیشت و زندگى آنان نظارت داشت .

همچنین تجار.این گروه خدمات شایانى به مردم فقراء حوزه هاى علمیه و فرهنگ اسلامى مى کردند.اما گاهى به خاطر خشکسالى سرقت اموال ناامنى راهها و 31 .... به ورطه ورشکستگى مى افتادند.

میرزا به خاطر خدمات این افراد و رونق بازار مسلمین و شریان اقتصادى جامعه اسلامى مانع ورشکستگى و خروج این افراد در لحظات دشوار از میدان دادو ستد مى شد. یااگر خانه نشین شده بودند و بخت بر آنان پشت کرده بود به کمکشان مى شتافت .

و یعول سرا جماعات من اهل البیوتات و من التجار 31 .اخنى علیهم الدهر فینفق علیهم بدون ان یعلم بذلک احد. فلما توفى فقدوا ذلک.

مخفیانه عده اى از خانواده ها و تجارى را که روزگار به آنها پشت کرده بود سرپرستى مى کرد. چون میرزا رحلت کرد ازاین کمک محروم شدند.

 

نقش زنان در مکتب سامراء
زنان نیمى از جامعه را تشکیل مى دهند. حضور و عدم حضور آنان در صحنه هاى اجتماعى و تاثیر آنان در جامعه بستگى به بینش سیاسى حاکم بر جامعه دارد.

زن در نگاه قرآن از مقامى رفیع برخورداراست . مومن و مومنه به یکسان اجر مى برند واز مکانت و ارزشى برابر برخوردارند.

زنان مربى جامعه و مادر مومنان هستند.از دامن زن مرد به معراج مى رود. زنان مظهر تحقق آمال بشریت هستند 32 . سنگ زیرین همه تکاملها وارزشها زنانند.اسلام به زنان مکانت بخشید. آنا رااز حضیض به اوج رساند. جایگاه آنان را در جامعه تبیین کرد. همگان را به مراعات حقوق آنان فراخواند. دراین موقعیت و فضاى عطرآگین زن مسلمان به وقعیتى بالا دست یافت .

در صد راسلام زنان علاوه بر تدبیر منزل و تربیت اولاد درامور سیاسى واجتماعى و میدان رزم نیز شرکت مى کردند. در مراسم [بیعت] و تعیین رهیبر جامعه در کنار مردان بودند. فاطمه (ع) براى دفاع از على ( ع ) به جامعه گام مى نهند و در ملاء عام خطبه مى خواند واحقاق حق مى کند. هر پگاه از مدینه به احد مى رود و براى شهیدان طلب مغفرت مى کند 33 . سکینه دختر امام حسین در ادب و شعر سرآمد است 34 و در محفل شعراء حضور مى یافت و سروده هاى آنان را نقد و تصحیح مى کرد .

ولى اندک اندک عادتها و رسومات اجتماعى اقوام مختلف با شریعت درآمیخت و زنان به زاویه هاى تاریک رانده شدند و همچون خاک بى مقدار بردن نامشان براى مردان ننگ آمد.از بسیارى از حقوق اجتماعى و فردى محروم شدند واز رشد فرهنگى واجتماعى بازماندند.

مکتب سامراء حقوق از دست رفته زنان را بدانان بازگرداند و به آنان ارزش داد. عرصه را براى آنان باز گذاشت ازاین روى در صحنه هاى سیاسى واجتماعى همدوش مردان حضور یافتند. به مردان شجاعت آموختند و تا مرز شهادت در راه دفاع از دین و آزادى و وطنن مجاهدت کردند .

امام امت دراین باره مى فرماید:

[بحمدلله زنان در جمهورى اسلامى چنانچه در همه مسائل که عمومى پیش آمده است براى ایران پیشقدم بوده اند. در مساله تنباکو پیشقدم بوده اند. در مساله مشروطیت پیشقدم بوده اند] 35 .

در مکتب سامرا از حضور زنان در جامعه نمونه هاى بسیارى داریم و دراین جا به ذکر برخى از آن نمونه ها بسنده مى کنیم :

همسر میرزا دراموراجتماعى و کارهاى خیر پیشقدم بود و به خانواده هاى علماء و طلاب بسیار کمک مى کرد.

آقا برزگ مى نویسد:

[ میرزا دو همسر داشت : یکى دختر عموى او که زنى بسیار باحیاء و عاقله و داراى کمالات و بزرگى و معرفت بود.این همسر میرزا با حسن تدبیر خود و توجه به طلاب و خانواده هاى علماء یکى از علل نیرومندى میرزا در سامراء بوده است] 36 .

در صحنه مبارزاتى نیز زنان بیش از مردان براى دفاع از دیانت و شریعت به میدان آمدند و با تنظاهرات و تحصنات خود عرصه را در شدمن تنگ کردند تا جائى که در همه گزارشها از نقش زنان دراین مبارزه به اهمین یاد شده است . دراندرونى شاه بعداز ترحیم تنباکو زنان قلیانها را جمع کردند و عملا با خواسته هاى شاه مخالفت ورزیدند و در واقع میرزا از درون عرصه را بر مخالفان تنگ کرده بود.

نوشته اند:

قلیانها به دستورانیس الدوله همسر محبوب ناصرالدین شاه جمع مى شد. دراین هنگام شاه وارد شد.ازانیس الدوله پرسیدند: خانم چرا قلیانها رااز هم جدا و جمع مى کنند؟

جواب داد: براى آن که قلیان حرام شده .

ناصرالدین شاه روى در هم کشیده با تغیر گفت : که حرام کرده ؟

انیس الدوله هم با همان حال گفت : همان کسى که مرا به تو حلال کرده است .

شاه هیچ نگفت و برگشت 37 .

این مطلب نشانگر نقش زنان در مبارزه ضداستعمارى تحریم تنباکوست . در صحنه
مبارزاتى زنان همدوش مردان وارد میدان شدند واقداماتى مهم انجام دادند از جمله :

روحانى نماى مزدورى که حکم میرزا رااطاعت نکرده بود از منبر به زیر کشیدند.

گروه گروه به خیابانها آمدند. روانه بازارها شدند و هر دکانى را که باز دیدند بستند و سپس روانه میدان ارک شدند وازاداى هیچ دشنامى به شاه دریغ نورزیدند و فغان برآوردند که :

[ اى خدا! مى خواهند دین ما را ببرند علماى ما را بیرون کنند تا فردا عقد ما را فرنگیان ببندند اموات ما را فرنگیان کفن و دفن کنند. بر جنازه ما فرنگیان نماز گزارند] 38 .

در قضیه مشروطیت نیز پس از تهدیدات روسیه و مداخله آن کشور به شمال ایران زنان قهرمان و مومنه نیز رشادتها نمودند و در صف مقدم مبارزه علیه استعمار روس قرار گرفتند:

در تهران مردم با غیرت و حمیت دست به کار شده وطن پرستان را براى دفاع از مملکت گرد همم جمع مى کردند. زنان نیز فعالیت زیادى از خود به خرج مى دادند. گفته اند: عده اى از آنها در تهران کفن پوشیده و جانبازى خود را دراره میهن به همگى نشان دادند و در مسجد شاه درباره تعدیات دولت روس داد سخن داده نکته ها گفته و همه رااز شور میهن پرستى از خود بى خود ساختند و نیز تلگراف بسیارى به آقاى آخوند خراسانى و سایر مراجع نجف مخابره کرده و یکدل و یک زبان اظهار داشته بودند :

[ اگر مردها جرات مبارزه و جهاد را ندارنداجازه بدهید ما به جهاد برویم] 39 .

 

مبانى دینى اندیشه هاى سیاسى مکتب سامراء
حرکتهاى سیاسى مرحوم میرزا از ورى ضرورت صورتن نگرفته چنانکه برخى پنداشته اند. آرى برخى براین پندارندد که حرکتهاى سیاسى مرحوم میرزاى شیرازى از روى ضرورت صورت گرفته است وابراز نگرانى کرده اند که :

[ حاصل این حرکتها خلط وظایف روحانیت و سیاست است و معلوم نیسا که از آن چه حاصلى بروید] 41 !

بلکه سیاست مکتب سامراء برخاسته از دیانت و عجین با آن است . تفکر میرزا ریشه در کتاب و سنت و نهج البلاغه دارد. نحوه نگرش میرزا به مبانى دینى محصولى جز پرخاش علیه ظلم و ستم و مقابله با ذلت و ذلت آفرینان به بار نمى آورد.این ازاستدلالهاى نختلف میرزا درباره انگیزه خوداز فتواى تحریم تنباکو روشن مى شود.

در تلگراف به ناصرالدین شاه سکوت در برابر حوادث جارى کشور را بر خلاف دین و دیانت مى داند واعلام مى کند که : مداخله خارجیان درامور مملکت بر خلاف نوامیس الهیه و نص صریح قرآن است :

[نظر به تواصل اخبار به وقوع وقایعى که سکوت از آم بر خلاف رعایت حقوق ملت و دین و دولت است معروض مى دارد که :اجازه مداخله اتباع خارجه درامور داخله مملکت و مخالطه و تردد آنها با مسلمین واجراى عمل انصار بانک و راه آهن و غیرها از جهاتى چند منافى صریح قرآن کریم و نوامیس الهیه و موهن استقلال دولت و...است] 42 .

و در جاى دیگر تاکید مى کند که :

[ در عهده هر دو: دولت و ملت است که به اعانت یکدیگر دین و دنیاى عباد را حراست کرده بیضه اسلام را در غیبت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه و صلى الله علیه و على آبائه الطاهرین محافظت نمایند] 43 .

تربیت یافتگان مکتب سامراء و مجریان فرمان میرزا در نقاط مختلف ایران همین بینش و تفکر را داشتند.این رااز سخنان و نامه هاى آنان مى شود فهمید.اینان بیش از هر چیز بر مبانى دینى واسلامى فتوا تکیه مى کنند. در قسمتى از نامه مرحوم سید عبدالحسین لارى در جواب سئوال از ساخته هاى دست خارجیان و واردات لباس و غذا آماده است :

[علاوه بر نهى صریح: [ ولا تعاونوا على الائم والعدوان] امروز آنچه پول از بلاداسلامیه به بلاد خارجه مى رود اعانت به اعداء دین و استعداد کفاراست براى ریختن خون اسلام و مسلمین . پس حرام است استعمال آنها سیاسه و دیانه للاسلام والمسلمین مگر در صورت اضطرار و عدم ووداشیاء وطنى اسلام به هیچ وجه من الوجوه آن هم پس از عدم علم به نجاست ...اجب استن بر جمیع مسلمانان استعمال مطعومات و ملبوسات و مصنوعات بلاداسلامیه و قطع علائق احتیاج از کفره خارجه و فراهم نمودن وسائل قطع وابستگى از کفار چنانچه مرحمت پناه آقا حجه الاسلام الحاج میرزا محمد حسن شیرازى اعلى الله مقامه ایماء به مراتب مزبوره فرموده اند] 44 .

مرحوم نائینى نیز دراستدلالهاى خود بر لزوم مشروطیت بیش از هر چیز براین تکیه دارد که اصول سیاست همانند: مساوات آزادى عدالت اجتماعى و حکومت در بطن شریعت وجود دارد ولى تا کنون بدان پرداخته نشده است .

نائینى به همه آرمانهاى مشروطیت رنگ دینى داده و وجود آن را در شریعت محرز و مسلم دانسته است . در جاى جاى بحث به آیات روایات و نهج البلاغه بویژه فرمان حضرت امیر( ع ) به مالک اشتر استدلال جسته است .

به نظر نائینى روح شریعت با سیاست متفاوت نبوده بلکه روح شریعت در بعد سیاسى در قالب همین مفاهیم متجلى مى شد. 45
از سخنان و نحوه استدلال مرحوم میرزا و تربیت یافتگان مکتب سامراء چنین برمى آید که موضع گیریهاى بنیانگذار مکتب سامراء مقطعى واز روى ضرورت نبود بلکه موضع گیریهاى وى ازاصول اساسى اسلام نشات مى گرفته است .

افزون براین توجه میرزا به نهج البلاغه بویژه عهدنامه مالک اشتر واصرار به خواندن و عمل به آن 47 موید مطلب ماست .

 

نتیجه
آموزشهاى سیاسى اجتماعى مکتب سامراء موجب شد که افکاراجتماعى و سیاسى اسلام گسترش یدا کند و در محافل علمى و مجالس درس و وعظ و.... جاى خود را پیدا کند.

یکى از مورخان از درس مرحوم آشتیانى گزارش مى دهد:

[دراین ایام نگارنده در حوزه درس آقا میرزا حسن حاضر مى شوم . همه روزه پیش ازشروع به درس میرزا شرحى راجع به این کارامتیاز براى طلاب بیان نموده مضرتهاى این امتیاز رالله شرح مى دهد] 48 .

همین نویسنده که مبلغ جدائى دین از سیاست است در جایى دیگر با ناراحتى ازاین رویداد یاد مى کند:

و[ ولکن بذرى در مزرعه روحانیت پاشیده شد که معلوم نیست چه حاصلى برویاند و چه نتیجه در آینده براى سیاست و روحانیت این مملکت داشته باشد و کدام دست قوى بتوانداین خلط و مذج را بر هم زده و هر یک از سیاسیون و روحانیون را به اداى وظیفه خود وادارد] 49 .

آرى نتایج آن روشن است و آن احیاى مسائل سیاسى و فراموش شده اسلام همچون : جهاد امر به معروف بود.این حرکت مقدس روح بیدارى را در کالبد حوزه و روحانیت دمید.این بیدارى تحول و دگرگونى عالم اسلام و تشیع را ثمر داد و ملت عراف وایران را به مقاومت در برابراستعمار روس و بریتانیا وادار کرد. دراین جا شمه اى از پیامدهاى نهضت بیدارگرانه تنباکو را در حوزه عراق وایران ذکر مى کنیم :

 

در حوزه نجف
از مهمترین پیامدهاى اندیشه سیاسى میرزا بیدارى نجف بود. نجف را بزرگترین پایگاه فرهنگى و ضداستعمارى تبدیل کرد.

قبل از آن نجف کمتر با تحولات اجتماعى و شیوه هاى نوین تدریس و تبلیغ آشنایى داشت رنسانس اروپا را نمى شناخت] 50 .

چه بسا به بسیارى از پدیده هاى نوظهور به چشم بدعت مى نگریست و در مقابل آن موضعگیرى مى کرد.

سالها سلطه ظلم واستبداد عثمانى سبب شده بود که استضعاف تااعماق فکر و فرهنگ واقتصاد جامعه راه یابد وامید به آینده روشن رااز مردم بگیرد. بسیارى از مفاهیم اسلامى و شیعى همچون انتظار توکل 51 زهد جایگاه خود رااز دست داده بود.این اندیشه تبلیغ مى شد که براى اصلاح مفاسد باید به انتظار نشست واز مردم کارى ساخته نیست .

همفر جاسوس معروف انگلیس در خاطرات خود درباره اوضاع نجف چنین مى نویسد:

علماء شیعه را بسیار پاکدامن و پرهیزکار یافتم اما متاسفانه روح تجددخواهى و هماهنگى با تحولات زمان در آنها مشهود نیست و تحولات عالم هیچ تغییرى درافکارشان به وجود نیاورده بود.

آنان تمام اوقات خود را صرف درس و بحث در علوم دینى مى کردند و مانند کشیشهاى قرون وسطى به دانشهاى جدید چندان علاقه اى نداشتند واگر چیزى مى دانستند به میزان کمى بود که سودى در بر نداشت .

آنان کوچکترین اطلاعى از جریانهاى سیاسى جهان نداشتند واصولا اندیشه دراین گونه مسائل را عبث و بیهوده مى شمردند. من با خود گفتم : چه تیره روزنداینان . جهان بیدار شده است ولى اینان هنوزاز خواب سنگین خود بیدار نشده اند. باشد که به زودى سیل بنیان کنى آنان را از خواب نوشین بیدار کند.

این علماء به خلافت چون امرى محتوم و ضرورى مى نگریستند و براین باور بودند که هیچ اقدامى علیه (آل عثمان )نباید کرد مگر پس از ظهور مهدى موعود 52 .

گرچه همفر جاسوس بریتانیا دراین سفراهداف استعمارى را در سر مى پروراند که ایجاد شکاف بین حوزه و دولت عثمانى از آن اهداف است ولى از لابه لاى گفتارش نکاتى استفاده مى شود از جمله :

بى خبر بودن نجف از تحولات جهانى و سیاستهاى استعمارى .

وجود رگه هایى ازاندیشه تحجر گرایانه انتظار منفى و رها کردن جهاد و مبارزه وامر به معروف تا ظهور ولى عصر!

حوزه نجف با چنین اندیشه هایى دست به گریبان بود که میرزا په به عرصه گذاشت و عطر تحول را همه جا پراکند.اندیشه هاى سیاسى مکتب سامراء موجب شد که خون تازه در رگهاى خشکیده نجف به جریان افتد و موجى جدید به وجود بیاید. طلاب جوان و آشناى باافکار میرزا و اندیشه هاى نو مکتب سامراء سر برآوردند و به کار ساختن مشغول شدند. حوزه را با دانشهاى نو پیدا آشنا کردند و تحولات جهانى را به حوزویان نمایاندند. مرحوم آخوند میرزا حسین خلیلى مرحوم نائینى سید هبه الدین شهرستانى شرف الدین کاشف الغطاء کاشانى سید محمد تقى
شیرازى و صدها روحانى پرتحرک و بیدار از قافله سالاران این قافله بیدارى بودند.

مرحوم سید هبه الدین شهرستانى از شاگردان بنان مرحوم خراسانى و شریعت اصفهانى بود. وى علازه بر درس حوزوى به مطالعه آثار دیگران و سر تفوق غریبان و علل عقب ماندگى مسلمانان پرداخت . جرائد و نشریات جدید کشورهاى اروپائى را مى خواند. در آن عصر که مطالعه روزنامه در جو حوزه نجف تازگى داشت و شاید گناه محسوب مى شد در سال 1328 به انتشار مجله ماهانه[ العلم] پرداخت و با گروهى از همفکران خود به نشر معارف اسلامى و شناساندن ارزشها و دستاوردهاى تشیع اقدام نمود. بعداز تعطیل مجله از کار و تلاش در جهت بیدارى مردم و حوزویان باز نایستاد و دو مدرسه به نام: [ اصلاح] و[ اسلام] براى تعلیم و تربیت فرزندان اسلام و جلوگیرى از نفوذ غریبان تاسیس نمود. براى دیدار و همفکرى با دیگر علماى اسلام به کشورهاى دیگر مسافرتها نمود. بعداز پایان نهضت علماء در عراق پست وزارت فرهنگ را عهده دار گردید.

مرحوم آقا بزرگ چهره ایشان رااین گونه تصویر مى کند:

[سید هبه الدین شهرستانى در سامراء متولد شد و همراه با پدرش در کنار میرزاى شیرازى پرورش یافت .... در سال 1319 به نجف مهاجرت کرد و در بیدارى بین جوانان نجف ممتاز بود. در بیدارى امت اسلامى آرزوهاى بلند داشت واندک اندک به سوى برانگیختن افکار و توجیه جوانان حوزوى گام برداشت . آنان را با سلاح فرهنگ واندیشه مسلح مى کرد و تخم آزادى را در دلهایشان مى کاشت .

اطراف او را جوانانى که در خانواده هاى علم و دانش پرورش یافته بودند گرفتند.

به کانونهاى بزرگ علمى وادبى در جهان عرب پیوند خورد.

کتاب و مجلات جدیدى که ازاطراف عالم وارد مى شد مى خواند و در آن روز:

و کانت النجف فى عزله من هذه العوام] 53 .

وى تلاش کرد که نجف را با دنیاى خارج پیوند زد و در سال 1328 اولین مجله عربى را در عراق به نام[ العلم] منتشر ساخت . هبه الدین با فهم درست آیات قرآن به جاى انتساب هر چیز به قضا و قدر و فرار از مشکلات زندگى به دنبال علت اصلى مى رفت و با بهره گیرى از خطبه هاى نهج البلاغه به استقبال حوادث مى شتافت . تفکر مرحوم هبه الدین برخاسته ازاندیشه هاى مکتب سامراءاست .

مرحوم حاج سراج انصارى که سالیانى از محضر مرحوم شهرستانى فیض برده بود نقل کرده است :

[یکى از سالها رودخانه دجله طغیان کرد و سیلاب قسمتى از ساختمانهاى کنار سد دجله را خراب کرد و تلفات جانى و مالى بسیارى به بار آورد. در همان ایام روزى در محضر شهرستانى از طغیان دجله و جریان آب و تلفات آن سخن به میان آمد. یک نفر در آن میان گفت : آرى تمام اینهااز گناه و معصیت و نکبت اعمال ما سرچشمه گرفته است . مرحوم شهرستانى گفت : آرى .این بلا و سانحه از نکبت اعمال ما و براثر گناه ؟ دروغ گفتن غیبت کردن نماز نخواندن روزه نگرفتن ؟اینها همه گناه است و مسلما تاثیر سوء و عاقبت بدى دارداما نه دراین جا.طغیان دجله و آمدن سیل چه مناسبت بااین گناهان دارد؟ گناه ما در این جااین است که : چرا قبلا و به موقع سد را تعمیر نکرده ایم و آن را بلندتر ننمودیم و علاج واقعه را قبل از وقوع نکردیم و دست روى هم نهاده و بى خبر نشستیم تا سیل آمد واین صدمات را وارد ساخت] 54 .

این طرز تفکر به تدریج در بسیارى از علماى نجف اثر گذاشت و آنان را متحول کرد و تحولات بسیارى را در سطح اجتماع و حوزه علمیه باعث شد.

مرحوم آیه الله کاشانى با گروهى از همفکرانش مدرسه علوى را تاسیس نمود که شخصااداره آن را بر عهده گرفت . در آن مدرسه علاوه بر علوم اسلامى رشته هایى از قبیل : ریاضیات حتى تعلیم فنون نظامى تدریس مى شد.

در پاسخ به اعتراض برخى از متشرعین که این گونه علوم را موجب انحراف فرزندانشان مى شمردند مى فرمود:

[ اگراین گونه رشته ها در حوزه نباشد در آینده فرزندان ما مى بایست مجتاج بیگانه باشند و دیگران ازاین راه بر ما مسلط مى شوند] 55 .

ه مهم این که محصلین این حوزه اکثرا در جبهات جنگ استقلال عراق شرکت جستند و بسیارى از آنان به شهادت رسیدند.

افزون براین علماى حوزه نسبت به استعمار هوشیار شده و به موقع در مقابل آن عکس العمل نشان دادند. در قضیه اشغال لیبى توسط ایتالیا علماى نجف به عموم مسلمانان واجب کردند که خود را براى عقب راندن کفاراز ممالک اسلامى مهیا سازند و از بذل جان و مال دراین راه دریغ نورزند. دراین بین فتواى مرحوم آخوند خراسانى و سید کاظم یچزدى ازاهمیت ویژه اى برخوردار هستند. 56

و در قضیه هجوم برینانیا به عراق حوزه نجف به کانون مقاومت تبدیل شد واز آن جاانقلاب عراق هدایت مى شد. علماى بزرگ که در مکتب سامراء پرورش یافته بودند به میدان شتافتند و دراین راه صدمات بسیارى را متحمل شدند. مرحوم سید محمدتقى شیرازى مرحوم شیخ الشریعه سید محمد حبوبى کاشانى و محمد تقى خوانسارى جبهات قتال را رهبرى
کرده و در آن شرکت جستند.

 

درایران
تاثیراندیشه هاى مکتب سامراء دراندیشه علماى ایران و حوزه هاى : اصفهان تهران تبریز و... بسیار روشن است . دست پروردگان وى همانند: مرحوم آخوند خراسانى میرزاى نائینى شیخ فضل اللفه نورى میرزا حسین خلیلى عبدالحسین لارى ملا عبدالله مازندرانى و دهها روحانى آگاه مقدمات مشروطیت را فراهم ساختند و ملت مقاوم ایران را در مقابل استبداد قاجار و سلطه طلبى بریتانیاو روسیه مقاومت واداشتند.اگر رویدادهاى انحرافى به وقوع نمى پیوست و نامحرمان بر سفره ملت فرانمى آمدند ملت ایران شهد پیروزى واستقلال واقعى را چشیده و به سرچشمه هاى هدایت رهنمون شده بود.

براى روشن شدن مطلب از باب نمونه تفکر و نقش مرحوم سید عبدالحسن لارى را که از شاگردان نامبردار میرزاى شیرزاى بود بررسى مى کنیم :

سید از فستادگان میرزا به دیار فارس بود. وى در آن منطقه پس از فعالیتهاى فکرى و بسیار در زمینه مسائل سیاسى واقتصادى و نظامى و تدریس این مسائل در حوزه ها به فکر تشکیل حکومت اسلامى افتاد. دراین راستا به عنوان مقدمه نظم و قانون را بر منطقه حاکم کرد و به ایجاد پست وارتباطات نوین اقدام کرد. 57

مرحوم سید عبدالحسن لارى زیر بناى حکومت اسلامى وایجاد عدالت اجتماعى را ولایت فقیه مى دانستت . دراین باره مى نویسد:

[ ضابط کلى و جامع و عملى شرائط ملى و فقد موانع فعلى در ولایت فقیه است که از تفسیر کلام گهربار حضرت امام حسن 58.عسگرى ( ع ) به موازین آن پى مى بریم .

سید در نهضت مشروطیت بسیار فعال بود. مبانى مشروطیت رااز کتاب و سنت استنباط کرد و دراین راه بر لزوم حکومت قانون منطبق بر شریعت مقدس اسلامى اصرار داشت و دیدگاههاى خود را در کتاب :[ مشروطه مشروعه] که در صدر مشروطیت انتشار یافت بیان کرد.او به اصل مشورت بسیار پاى بند بود و مشورت امام باامت را سبب پیروزى امت اسلامى مى دانست] 59 .

او شروط و کمال مجلس شوراى ملى ایران را به این مى دانست که حداقل ریاست آن بر عهده فقیه جامع الشرائط باشد:

[شروط کمال و تکمیل مجلس این است که اقلا واولا ریاست مجلس را فقه عادل جامع الشرائط عهده دا رباشد. پس از آن نائب رئیس مجلس از مومنان عادل برگزیده شود واز آن پس از مومنان عادل برگزیده شود و 60.از آن پس هر که از میان دینداران دین دارت رباشد به مجلس راه یابد.
سید در همه جوانب به جنبه هاى سیاسى اسلام تاکید مى کرد و با دیدگاه انحرافى جدائى دین از سیاست به مبارزه برمى خاست . براى تحقق اهدافش ازابتداء براجراى حاکم دین و انفاذ حدوداسلامى همت مى گماشت و دستگاهى مقتدر و با سیاست بنا نهاد. پیروانش را به آموزش نظامى ترغیب مى نمود. براى حفظ حقوق محرومان در برابر سرمایه داران وزمین داران نقش مهمى داشت . سید قانون امربه معروف و نهى از منکر را فعال کرد و آن را بر همگان واجب عینى مى دانست . وى دراجراى شعائراسلاى بسیار کوشا بود. نماز جمعه را واجب مى دانست.

در حدود سال 1310ه.ق . به احیاى نمازز جمعه پرداخت و خود در مقام مرجع تقلید به ایراد خطبه هاى جمعه همت گماشت وى اقامه نماز جمعه رااز مناصب فقیه جامع شرایط مى دانست و براین اساس امامان جمعه عادل و شایسته اى را براى اقامه این شعار بزرگ خدا در شهرستانهاى منطقه جنوب منصوب ساخت] 61 .

سید براى اقتصاد جامعه واستقلال اقتصادى داراى برنامه بود و بر خودکفایى و قطع رابطه سلطه گرانه خارجیان تاکید مى کرد.

این اندیشه و طرز تفکر در بسیارى از علماى ایران مشهود بود. نگاهى به سخنان وتفکرات آنان در جریان قضیه تنباکو آن را روشن مى کند.

نتیجه این اندیشه هاى انقلابى واسلامى علماى ایران بود که فتواى میرزا جامعه عمل پوشید و دست سلطه اجانب ازایران قطع شد.

البته نقش علماى ایران وقتى خوب فهمیده مى شود که در قضیه تنباکو مقایسه اى بین ایران و لبنان و سوریه صورت بگیرد.

مرحوم سید محسن امین دراین باره مى نویسد:

[ تاثیر فتواى سید سبب لغواین قرار داد گردید ولى در سرزمینهاى تحت اشتغال فرانسویان : سوریه و لبنان اعتنایى به مخالفتها نکردند و قرارداد مجددا تجدید شد] 62 .

دولتهاى اروپا در آن عصر بسیارى از کشرهاى آسیائى وافریقایى را بدون مزاحمت وممانعتى اشغال کردند ولى دراشغال عراق با مقاومت مردم روبه رو شدند.این هم به خاطر وجود علماى بزرگ و برجسته نجف بود که مردن را علیه آنان برانگیختند و سرانجام اشغالگران را بیرون راندند.

درایران نیز قواى روسیه و بریتانیا قصداشغال تمامى ایران را داشتند. در سال 1907! قرار دادى بین انگلیس و روسیه امضاء شد که ایران را به دو منطقه تحت نفوذتقسیم مى کرد. علماى ایران در برابر این قرارداد ننگین موضع گیرى کردند.

دراسفند 1293انگلیسى ها بوشهر را تصرف کردند 63 .
علماء شیراز از جمله عبدالحسین لارى به همراهى علماء بوشهر حکم جهاد دادند و ماه ها بر ضد قواى انگلیس جنگیدند.این مجاهدتها به بیرون رفتن قواى اشغالگرانجامید.

در دورانهاى بعد سید حسن مدرس که از تلامذه میرزا و مورد علاقه وى بود 64 پرچمدار همبستگى شریعت و دیانت شد. دیانت را عین سیاست مى دانست و قهرمانانه در برابراستبداد رضاخان ایستاد و شهامت و شجاعت و ى باعث شد که توطئه استعمار روس براى نفوذ در ایران به شکست انجامد .

در همین راستااز مرحوم شاه آبادى که از تربیت شدگان مکتب سامرا و شاگرد میرزاى دوم بود مى توان نام برد. وى علاوه براندیشه هاى بلند فلسفى و عرفانى از دانش سیاسى نیز برخوردار بود.از عقب ماندگى مسلمانان در رنج بود. براى بازگشت استقلال و آزادى واحیاء قوانین سیاسى واجتماعى اسلام تلاش مى کرد. 65

امام امت از تلامذه مرحوم شاه آبادى و حائرى از رهروان همین مکتب بود. آن بزرگوار دراندیشه و تدریس به ترسیم خط مشى اجتماعى و سیاسى اسلام پرداخت و ثابت کرد که اسلام دینى است اجتماعى و سیاسى که در آن به همه نیازهاى زندگى انسان توجه شده است و براى زندگى برنامه دارد.

تاکید مى کرد که عالمان دینى مى بایست همچون : پیامبر(ص ) و على ( ع ) علاوه بر ترویج احکام عبادى و فردى اسلام به تبلیغ واحیاى احکام اجتماعى و سیاسى اسلام بپردازند.

در عمل نیز با مقاومت و فداکارى بسیار پنچه در پنجه دشمن انداخت و توانست نظامى را بر مبناى قوانین اسلام بنیان بگذارد و قوانین اجتماعى دین را که قرنها در بوته فراموشى نهاده شده بود احیاء کند.

پاورقى ها
1. تنبیه الامه .104.
2. مرگى در نور .84 مجید کفایى .
3. ریحانه الادب ج 6.68.
4. اعیان الشیعه ج 23.128.
5. معارف الرجال ج 2.234 طبع مکتبه آیه الله العظمى مرعشى .
6. نقباءالبشر ج 3.1223.
7. میرزاى شیرازى 56.این کتاب ترجمه هدیه الرازى تالیف شیخ آقا بزرگ تهرانى است که توسط وزارت ارشاداسلامى در سال 1362 ترجمه و نشر یافته است .
8. حیات یحیى ج 1.76.
9. مجله حوزه 73.34
نهضت روحانیون ایران ج 1. به نقل از: آذربایجان وستارخان
10. شیخ فضل اللفه ورى محمد ترکمان ج 1.281.
11. اعیان الشیعه ! ج 21.61.
12. نقباءالبشر ج 3.963.
13. میرزاى شیرازى .188.
14. معارف الرجال ج 2.235.
15. آقا بزرگ تهرانى محمدرضا حکیمى 29..
16. نهضت روحانیون ایران على دوانى ج 1.209.
17. مرگى در نور .267.
18. لمعات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث ج 5.65.
19. اعیان الشیعه ج 36.57.
20. سوره آل عمران آیه 103.
21.سیرى درافکار و... سید عبدالحسین لارى .131. به نقل از مشروطه مشروعه .40 تالیف سید عبدالحسین لارى .
22. نهج البلاغه خطبه 16.
23.شیخ فضل اللفه نورى ج 1.382.
24. همان مدرک .
25. ترحیم تنباکو .80 زنجانى .
26. میرزاى شیرازى .58.
27. معارف الرجال ج 2.235.
28. اعیان الشیعه ج 23.128.
29. 58.1339.3 میرزاى شیرازى
30. در زمان قاجار درایران و دراواخر دولت عثمانى در عراق رایج بود.دولت مرکزى ازقدرتى که بتواند حلوى ناامنى را بگیرد بى بهره بود. شهر نجف به مرکزاختلافات فرقه اى تبدیل شده بود و درایران ترکمانان بخارا و خیوه و .... بیشتر راههاى مرکزى و شرق ایران را ناامن کرده و زوارامام رضا( ع ) و زوار کربلا را مورد تجاوز واذیت قرار مى دادند تا جایى که گاه تا نزدیکیهاى تهران نیز نفوذ کرده و افراد را به اسارت مى بردند. مرحوم آقابزرگ نمونه اى ازاین ناامنى را نقل مى کند. ر.ک: نقباءالبشر ج29 .
31. اعیان الشیعه ج 23.130.
32.صحیفه نور ج 6.194.
33. جلاءالعیون شبر ج 1.154.
34. مجله حوزه شماره /10/41
35. صحیفه نور ج 19.181.
36.میرزاى شیرازى .60.
37.تحریم تنباکو اولین مقاومت منفى درایران .108 ابراهیم تیمورى .
38. تحریم تنباکو شیخ محمدرضا زنجانى .185.
39. مرگى در نور .253 مجید کفایى .
41. حیات یحیى ج 1.137.
42. بررسیهاى تاریخى جنبش تنباکو .55.
43. شیخ فضل الله نورى ترکمان ج 1.283.
44. سیرى درافکار سید عبدالحسین لارى .150 به نقل از هدایه الطالبین لارى .
45تنبیه الامه /02
47. همان مدرک .104.
48. حیات یحیى ج 1.108.
49. همان مدرک .137.
50. نقباءالبشر ج 4.1414.
51. نهج البلاغه چیست ترجمه ماهوالنهج البلاغه مقدمه على دوانى .24.
52. خاطرات مستر همفر ترجمه مویدى انتشارات امیرکبیر .5152.
53. نقباءالبشر ج 4.1414.
54.نهج البلاغه چیست ترجمه ماهوالنهج البلاغه شهرستانى مقدمه آقاى دوانى .24.
55. انقلاب 1320 عراق دکتر محمد صادقى .
56. نهضت روحانیون ایران ج 1.219.
57. سیرى درافکار... سید عبدالحسین لارى .75.
58. همان مدرک .136.
59. همان مدرک .118.
60. همان مدرک .140.
61. همان مدرک ..35.
62. اعیان الشیعه طبع جدید ج 5.307.
63. سیرى درافکار سید عبدالحسین لارى .78.
64. مدرس قهرمان آزادى حسین مکى .48.
65. شذرات الذهب /07