چهل دستورالعمل برگزیده از آثار امام خمینیى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


مقدمه
حضرت حق با نفخ پرتوى از روح خود در کالبد آدمى گرامى ترین گوهر را در قفى اسفل بنهاد. بلند پروازترین و والامکانت ترین موجود با زمینى وش ترین مرکب باید راهى راه و شناور دریایى گردد که هیچش انتها و کناره نیست .

این مرکب تا وصول بر فرامرز طبییعت و سکوى مواج چموشى کرده و به آهنگ مام خویش واپس گراید. تقید بر شریعت و پاس فرمانهاى اخلاقى احکام الهى نفس زمینى سرکش را رام مى نماید واو رااز سنگرخها و بیغوله ها عبور دهد. شیطان در هر مقطعى حجاب خاص خود را نماید. خصیصه او هزار چهرگى و هزار دستانى است .او با هزار دست و داستان بر سراه سالک آتش افزود سراب را آب و نار را نور نماید و در هر گامى ابزار رهزنى در خور را برگزیند.

دلم سخت است مگر یار شود لطف الله ورنه انسان نبرد صرفه شیطان رجیم
سالک در هر مقطعى باید نور رااز نار شناسد تفاوت الهام والقاء را بیابد باتیرالقاى خود پیامبران را نشانه رود گرچه با سپر عصمت رجم گردد و واپس گریزد و یا برد تیرش مقام بلند آنان را نرسد.

ازاین روى سالک را در هر مرحله راق و یراقى باید تااز دامها . برهد بگذرد واز آفات آن ره رفته فیروزاز موانع راه چنین خبر مى دهد:

غفران ذنوب لازمه مقامات و مدارج است زیرا که هر موجودى دراین عالم است ولیده عهمین نشاه ملکیه و ماده جسمانیه است و داراى تمام شوون ملکى حیوانى و بشرى وانسانى است بعضى بالقوه و برخى بالفعل . پس اگر بخواهدازاین عالم به عالم دیگر واز آن جا به مقام قرب مطلق سفر کند بایداین مدارج را طى کرده واز منازل متوسطه کوچ نماید. و به هر مرتبه اى که رسد در آن مرتبه مغفور شود ذنوب مرتبه سابق تا در تحت تجلیات ذاتیه احدیه تمام ذنوب مغفور گردد و ذنب وجودى که مبداء و منشا تمام ذنوب است . در ظل کبریاى احدى مستور گردد. واین غایت عروج کمال موجوداست . و در این مقام موت و مفناى تام دست دهد و لهذا وقتى که آیه شریفه: [اذا جاء نصراللفه والفتح] نازل شد رسول اکرم صلى اللفه علیه و آله فرمود : [ این سوره خبر موت من است] والله العالم ! 1 .

آموزه ها و دستورالعملهاى سلوکى امام راحل که[ فرادى] دراین تاریک روزگارى که حجابهاى وصول و لقاء در عین رهزنى دیر نفوذاند قیام لله و بالله رااز بیت نفس آغاز کرد و با توفیق تام و تمام اسفاراربعه را پیمود و خطاب: [ یاایتهاالنفس المظطمئنه ارجعى الى ربک راضیه مرضیه] را با دلى آرام پاسخ گفت بهترین و مطمئن ترین صراط سالکان کوى یاراست .

در سومین سالیاد عروج او در خور فهم وسعه وجود خویش از کوثر زلال
کلمات حیاتبخش قطره هایى برگرفتیم واز گلزار آموزهاى سلوکى گلواژه هایى چیدیم و آنها را بر نسقى که در خور حرکت یک سالک است تنظیم نمودیم . به امید آن که خداوند به رحمت خویش با رایحه اى محمدى از گلزار نبوت جانمان رااز هر زایده بپیراید و بااخگر عشق خویش اهواء نفسانى مان را بسوزاند واز معبر نبى و آل به وصال خویش رساند .

اکنون به امید نجات و با توسل بر هادیان صراط بر قیام الله و برخاستن از سر هواها همت کرده و جان خویش را با زمزمه کلمات نورى او بالنده مى سازیم . بعونه و عنایته .

بانگ بیدارى صلاى رحیل بلنداست . 2
هان اى دل غافل !از خواب برخیز و مهیاى سفر آخرت شو : [فقد نودى فیکم بالرحیل]3 صداى رحیل و بانگ کوچ بلنداست . عمال حضرت عزرائیل در کارند و تو را در ه رکن به سوى عالم آخرت سوق مى دهند و باز غافل و نادانى :

اللهم انى اسئلک التجافى عن دارالغرور والانابه الى دارالسرور و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت 4 .
بارخدایاازت مسالت دارم که به من دورى از خانه غرور و مستى و بازگشت به دار سرور و آمادگى قبل از حلول فرصت عنایت فرمایى .5

به درآى تا ببینى طیران ادمیت
اى عزیز! با آن که این عالم دار جزا نیست و محل بروز سلطنت حق نیست و
زندان مومن است اگر توازاسارت نفس بیرون آیى و به عبودیت حق گردن نهى و دل را موحد کنى و زنگار دوبینى رااز آیینه روح بزدایى و قلب را به نقطه مرکزیه کمال مطلق متوجه کنى در همین عالم آثار آن را بالعیان مى یابى . به دراى تا ببینى طیران آدمیت چنان وسعتى در قلب حاصل مى شود که محل ظهور سلطنت تامه الهیه شود و از تمام عوالم سعه آن بیشتر گردد:[ لا یستعنى ارضى ولا سمائى بل یسعنى قلب عبدى المومن] زمین و آسمانم وسعت تحمل مرا ندارند بلکه قلب بنده مومنم آن وسعت را دارد. و چنان غنا در آن ظاهر گردد که تمام ممالک باطن و ظاهر را به پشیزى نشمرى و چنان اراده ایت قوى گردد که متعلق به ملک و ملکوت نگردد و هر دو عالم را لایق خود نداده اند. 7

طیران مرغ دیدى تو زپاى بند شهوت به درآى تا ببینى طیران آدمیت . 6
پیامبر و آل او را خجل و شرمسار مکن
جناب رسول خدا صلى الله علیه و آله : فرمود:

[شیبتنى سوره هو دلمکان هذه الایه] یعنى آیه فاستقم کماامرت و من تاب معک 7یعنى پیر کرد مرا سوره هود به علت وجوداین آیه در آن

شیخ عارف کامل شاه آبادى روحى فداه فرمود:

[بااین که این آیه شریفه در سوره شورى نیز وارداست ولى بدون : [و من تاب معک] جهت این که حضرت سوره هود رااختصاص به ذکر داده اند براى آن است که خداى تعالى استقامت امت را نیزاز آن بزرگوار خواسته است و حضرت بیم داشت که ماموریت انجام نگیرد والا خود آن بزرگواراستقامت داشت بلکه آن حضرت مظهر اسم حکیم عدل است].
پس ار بردر من !اگر تو خود رااز متابعان آن حضرت مى دانى و مورد ماموریت آن ذات مقدس بیا و نگذار آن بزرگوار دراین ماموریت خجل و شرمسار شود به واسطه کار زشت و ناهنجار تو. خود ملاحظه کن اگر اولادد یا سایر بستگان تو کارهاى زشت و نامناسب کنند که با شؤون تو مخالف باشند چقدر پیش مردم خجل و شرمسار و سرشکسته مى شوى .

بدان که رسول خدا صلى الله علیه وآله وامیرالمومنین علیه السلام پدر حقیقى امت اند به نص خود آن بزرگواران که فرمود:

انا و على ابوا هذه الامه 8
من و على دو پدراین امتیم

واگر ما را در محضر ربوبیت حاضر کنند و حساب کنند در مقابل روى آن بزرگواران واز ما جز زشتى و بدى در نامه عمل نباشد به آن بزرگواران سخت مى گذرد و آنها در محضر حق تعالى و ملائکه وانبیاء شرمسار شوند. پس ما چه ظلم بزرگى کردیم به آنها. و به چه مصیبتى مبتلا شدیم و خداى تعالى با ما چه معامله خواهد کرد. 9

مایه عروج در جان تو نهفته است
اى سرگشتگان وادى حیرت واى گمشدگان بیابان ضلالت نه بلکه پروانه هاى شکه جمال جمیل مطلق واى عاشقانن محبوب بى عیب و بى زوال قدرى به کتاب فطرت رجوع کنید و صحیفه کتاب ذات خود را ورق بزنید ببینید که با قلم قدرت فطرت الهى در آن مرقوم است :

وجهت وجهى للذى فطرالسموات والارض 10

آیا فطره الله التى فطرالناس علیها 11
فطرت توجه به محبوب مطلق است . آیا فطرت غیر متبدله[ لا تبدیل لخلق الله] مفطرت معرفت است ؟ تا کى به خیالات باطله .این عشق خداداد فطرى واین ودیعه الهیه را صرف این و آن مى کنید.اگر محبوب شمااین جمالهاى ناقص واین کمالهاى محدود بود چرا با وصول به آنها آتش اشتیاق شما فرو نشست و شعله شوق شماافزون گردید 1 .

هان !از خواب غفلت برخیزید و مژده دهید و سرور کنید که محبوبى دارید که زوال ندارد معشوقى دارید که نقصى ندارد. مطلوبى دارید بى عیب منظورى دارید که نور طلعتش ، اللفه نورالسموات والارض 12 محبوبى دارید که سعه احاطه اش [ لودلیتم بحبل الى الارضین السقلى لهبطتم على الله ] 13 است . پس این عشق فعلى شما معشوق فعلى خواهد و نتوانداین موهوم و متخیل باشد زیرا که هر موهوم ناقص است و فطرت متوجه به کمال است . پس عاشق فعلى و عشق فعلى بى معشوق نشود و جز ذات کامل معشوقى نیست که متوجه الیه فطرت باشد. پس لازمه عشق به کمال مطلق وجود کمال مطلق است . 14

موانع عروج

1. انکار مقامات شاهکار بزرگ شیطان
بدترین خارهاى طریق کمال و وصول به مقامات معنویه که از شاهکارهاى بزرگ شیطان قطاع الطریق است انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است . که این انکار و جحود سرمایه تمام ضلالات و جهالات است و سبب وقوف و خموداست و روح شوق را که براق وصول به کمالات است مى میراند و آتش عشق را که رفرف معراج روحانى کمالى است خاموش مى کند پس انسان رااز طلب باز مى دارد. به عکس اگراسان به مقامات
معنویه و معارج عرفانیه عقیدت خالص کند وایمان آورد چه بسا شود که این خود به آتش عشق فطرى که در زیر خاک و خاکستر هواهاى نفسانیه خمود شده کمک و مدد کند و نراشتیاق را دراعماق قلب روشن کند و کم کم به طلب برخیزد و به مجاهده قیام کند تا مشمول هدایت حق و دستگیرى آن ذات مقدس شود.والحمدلله . 15
2. غفلت از حق مانع عینیت یافتن ایمان در زندگى انسان
اگر نفوس یکسره متوجه به دنیا و تعمیر آن باشند و منصرف از حق باشند گرچه اعتقاد به مبداء و معاد هم داشته باشند منکوس هستند. و میزان درانتکاس قلوب غفلت از حق و توجه به دنیا و تعمیر آن است و این اعتقاد یاایمان نیست ..... یاایمان ناقص ناچیزى است که منافات باانتکاس قلب ندارد بلکه کسى که اظهارایمان بالغیب و حشر و نشر کند و خوف از آن نداشته باشد واین ایمان او را به عمل به ارکان نرساند او را باید در زمره منافقین به شمار آورد نه مومنین .... این یکى از مهماتى است که باید نفوس ضعیفه ما به آن خیلى اهمیت دهند و مراقبت کنند که آثارایمان در جمیع ظاهر و باطن و سر و علن نافذ و جارى باشد و چنانچه به قلب دعوى ایمان دارند ظاهرا را هم محکوم به حکم آن کنند تا ریشه ایمان در قلب محکم و پابرجا شود و به هیچ عایق و مانعى و تبدل و تغییرى زایل نشود واین امانت الهى و قلب طاهر ملکوتى را که به فطرت الهى مخمر بود بى تصرف شیطان و دست خیانت به آن ذات مقدس باز پس دهند والحمدلله اولاو آخرا. . 16

3. تسویف حیله و دام بزرگ شیطان
تا جوانى در دست توست کوشش کن در عمل و تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفه حجب که هزاران جوان که به افق ملکوت نزدیکترند موفق مى شوند و یک پیر موفق نمى شود.

قید و بندها واقفال شیطانى اگر در جوانى غفلت از آنها شود هر روز که از عمر بگذرد ریشه دارتر و قوى تر شوند.

درختى که اکنون گرفتست پاىبه نیروى شخصى برآید زجاى گرش همچنان روزگارى هلىبه گردونش از بیخ برنگسلى
از مکاید بزرگ شیطان و نفس خطرناکتراز آن آن است که به انسان وعده اصلاح در آخر عمر و زمان پیرى مى دهد و تهذیب و توبه الى الله را به تعویق مى اندازد براى زمانى که درخت فساد و شجره زقوم قوى شده واراده و قیام به تهذیب ضعیف بلکه مرده است . 17

4. اصطلاحات دام بزرگ ابلیس
به این اصطلاحات که دام بزرگ ابلیس است بسنده مکن و در جستجوى او جل وعلا باش . 18

بسا شود که اسنان به واسطه شدت توجه به اصطلاحات و فهم کلمات و غور دراطراف آن از قلب به کلى غافل شود وازاصلاح آن بازماند. در مقام شرح حقیقت و ماهیت قلب واصطلاحات حکما و عرفااستادى کامل شود. ولى قلب
خودش (نعوذباالله )از قلوب منکوسه یا مطبوعه باشد مثل کسى که از خواص ادویه مضره و نافعه مطلع باشد و شرح هر یک را خوب بدهد ولى ازادویه مضره احتراز نکند و مفیده را به کار نبرد. ناچار چنین شخصى با همه علم دواشناسى به هلاکت رسد واین علم موجب نجات او نشود. 19

5. دوستى حلال دنیا خاستگاه همه خطاها
پسرم ! هیچ گاه دنبال تحصیل دنیا اگر چه حلال او باشد مباش که حب دنیا گرچه حلالش باشد راس همه خطایاست چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنیار حرام مى کشد. توجوانى و با قدرت جوانى که حق داده است مى توانى اولین قدم انحراف را قطع کنى و نگذارى به قدمهاى دیگر کشیده شوى که هر قدمى قدمهایى در پى دارد. 20

6. بنگر که را نافرمانى مى کنى ؟
بسرم !گناهان را هر چند کوچک به نظرت باشد سبک مشمار: 21[ انظرالى من عسیت] و بااین نظر همه گناهان بزرگ و کبیره است .

هر گناهى گرچه کوچک به گناهان بزرگ و بزرگتر انسان را مى کشد به طورى که گناهان بسیار بزرگ در نظرانسان ناچیز آید بلکه گاهى اشخاص به ارتکاب بعضى مکبائر به یکدیگر فخر مى کنند و گاهى به واسطه شدت ظلمات و حجابهاى دنیوى منکر به نظر معروف و معروف منکر مى گردد. . 22
7. حب نفس بزرگترین دام ابلیس
پسرم ! براى ماها که از قافله[ ابرار] عقب هستیم یک نکته دلپذیر است و آن چیزى است که به نظر من شاید در ساختن انسان که در صدد خود ساختن است دخیل است . باید توجه کنیم که منشا خوش آمد مااز مدح و ثناها و بدآمدنمان ازانتقادها و شایعه افکنى ها حب نفس است که بزرگترین دام ابلیس لعین است . ماها میل داریم که دیگران اثناگوى ما باشند گرچه براى ماافعال ناشایسته و خوبیهاى خیالى را صد چندان جلوه دهند و درهاى انتقاد گرچه به حق براى ما بسته باشد یا به صورت ثناگویى درآید. 23

8.زبان سرخ سرسبز بر باد دهد.
دخترم ! آفات زیاد بر سر راه است . هر عضو ظاهر و باطن ما آفتها دارد که هر یک حجابى است که اگر از آنها نگذریم به اول قدم سلوک الى الله نرسیدیم ....

به بعض آفات این عضو کوچک واین زبان سرخ که سرسبز بر باد دهد و آن گاه که ملعبه شیطان است و آلت دست او جان و روح و فواد را تباه کند اشاره مى کنم :ازاین دشمن بزرگ انسانیت و معنویت غافل مشو. گاهى که در جلسات انس با دوستان هستى خطاهاى بزرگ این عضو کوچک را آن قدر که مى توانى شمارش کن و ببین با یک ساعت عمر تو که باید صرف جلب رضاى دوست شود چه مى کند و چه مصیبتها به بار مى آورد که یکى از آنها: غیبت برادران و خواهران است ....

دخترم ! نگاهى کوتاه به آنچه درباه غیبت و آزار مومنین و عیب جویى و کشف سر آنان و تهمت آنان وارد شده دلهایى را که مهر شیطان بر آنها نخورده
مى لرزاند و زندگى را برانسان تلخ مى کند.

اینک براى علاقه اى که به تو واحمد دارم توصیه مى کنم از آفات شیطانى خصوصا آفتهاى بسیار زبان خوددارى کنید و همت به نگهدارى آن کنید.البته در آغاز قدرى مشکل است لکن با عزم واراده و تفکر در پى آمدهاى آن آسان مى شود.از تعبیر بسیار تعبیر کننده سرزنش دهنده قرآن کریم عبرت بگیر 25 که مى فرماید :

ولا یغتب بعضکم بعضاایحب احدکم ان باکل لحم اخیه میتا. 26

9. یاس و غرور دو پرتگاه مخوف سالک
اى دخترم ! مغرور به رحمت مباش که غفلت از دوست کنى و مایوس مباش که خسرالدنیا والاخره شوى . 27

10.اسارت نفس و شهوات آن
اى عزیز! مغرور مشو و بدان که تاانسان در قیداسارت نفس و شهوات آن است و سلسله هاى طولانى شهوت و غضب در گردن اوست به هیچ یک از مقامات معنوى و روحانى نایل نمى شود و سلطنت باطنیه نفس واراده نافذه آن بروز نمى کند و مقام استقلال و عزت نفس که از بزرگترین مقامات کمال روحانى است درانسان پیدا نمى شود.

سلسله هاى پیچ در پیچ شهوات و هواها را پاره کن و کند قلب را بشکن وازاسارت بیرون بیا و دراین عالم آزادانه بزیست تا در آن عالم آزاد باشى وگرنه صورت این اسارت را در آن جا حاضر خواهى دید و بدان که آن طاقت فرساست .اولیاء خدا با آن که ازاسر و رقیت به کلى خارج شده بودند و
به حریت مطلقه نایل بودند بااین حال دلهاى آنها چنان لرزان بود واز عاقبت امر چنان ناله مى کردند و جزع مى نمودند که عقول متحیراز آن است . 28

11. عصبیت و نخوت حجاب غلیظ سکوت
ازاحادیث شریفه اهل عصمت و طهارت استفاده مى شود که خلق عصبیت از مهلکات و موجبات سوء عاقبت و خروج ازایمان است و آن از ذمائم اخلاق شیطان است ....

کافى فى الصحیح عن ابى عبدالله علیه السلام قال :

ان الملائکه کانوا یحسبون ان ابلیس منهم و کان فى علم الله انه لیس منهم فتاستخرج ما فى نفسه با لحمیه والعصب فقال : خلقتنى من نار و خلقته من طین .
یعنى همانا ملائکه گمان مى کردند که شیطان از آنهاست و در علم خدا چنین بود که اواز آنها نیست پس او خارج کرد آنچه در نفسش بود به حمیت و عصبیت . پس گفت : مرا خلق کردى از آتش و آدم را خلق کردى از گل .

پس اى عزیز بدان که این از خباثت شیطان است واغلوطه آن ملعون و قیاس باطل و غلطش به واسطه این حجاب غلیظ بود.این حجاب کلیه حقایق رااز نظر مى برد بلکه تمام رذائل را محاسن جلوه مى دهد و تمام محاسن غیر را رذیله نمایش مى دهد. 29

12عجب اعمال نیک را به باد فنا دهد
اى برادر! در مکاید نفس و شیطان دقیق شو و بدان که نمى گذارند تو بیچاره یک عمل خالص بکنى و همین اعمال غیر خالصه را که خداوند به فضلش از تو قبول کرده نمى گذارند به سر منزل برسانى . کارى مى کنند که به واسطه این
عجب و تدلل بى جا همه اعمالت به باد فنا برود واین نفع هم از جیبت برود.از خدا و رضاى او که دورى هیچ به بهشت و حورالعین هم نمى رسى سهل است مخلد در عذاب و معذب در آتش قهر هم مى شوى . 30

پلکان عروج
1. وارستگى از تعلقات دنیا
آنچه مایه نجات انسان ها و آرامش قلوب است وارستگى و گستگى از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمى خداى تعالى حاصل شود. آنان که درصدد برتریها به هر نحو هستند چه برترى در علوم حتى الهى آن یا در قدرت و شهرت و ثروت کوشش درافزایش رنج خود مى کنند.

وارستگان از قیود مادى که خود راازاین دام ابلیس تا حدودى نجات داده اند در همین دنیا در سعادت و بهشت رحمتند.

در آن روزهائى که در زمان رضاخان پهلوى و فشار طاقت فرسا براى تغییر لباس بود و روحانیون و حوزه ها در تب و تاب به سر مى بردند (که خداوند رحمن نیاورد چنین روزهایى براى حوزه هاى دینى ) شیخ نسبتا وارسته اى را نزدیک دکان نانوایى که قطعه نانى را خالى مى خورد دیدم که گفت :

[به من گفتند عمامه را بردار من نیز برداشتم دادم به دیگرى که دو تا پیراهن براى خودش بدوزد.الان هم نانم را خوردم و سیر شدم تا شب هم خدا بزرگ است].

پسرم ! من چنین حالى رااگر بگویم به همه مقامات دنیوى مى دهم باورکن ولى هیهات ... آنچه گفتم بدان معنى نیست که خود رااز خدمت رااز خدمت با جامعه کنار کشى و گوشه گیر و کل بر خلق الله باشى که این از صفات جاهلان متنسک
است یا درویشان دکان دار. سیره انبیاء عظام صلى الله على نبینا و علیهم اجمعین وائمه اطهار علیهم السلام که سرآمد عارفان بالله و رستگان از هر قید و بند و وابستگان به ساحت الهى در قیام به همه قوى علیه حکومتهاى طاغوتى و فرعونهاى زمان بوده و دراجراى عدالت در جهان رنجها برده و کوششها کرده اند به ما درسها مى دهد در جهان رنجها برده و کوششها کرده اند به ما درسها مى دهد واگر چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم راه گشایمان خواهد بود : من اصبح و لم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم . 31

2. خدایى کردن انگیزه ها
پسرم ! نه گوشه گیرى صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت شاهد گسستن از حق میزان دراعمال انگیزه هاى آنهاست . چه بسا عابد و زاهدى که گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر با آنچه مناسب اوست چون : خودبینى و خودخواهى و غرور و عجب و بزرگ بینى و تحقیر خلق الله و شرک خفى وامثال آنها او رااز حق دور و به شرک مى کشاند. و چه بسا متصدى امور حکومت که باانگیزه الهى به معدن قرب حق نائل مى شوند چون : داود نبى و سلیمان پیامبر علیهاالسلام و بالاتر و والاتر چون : نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و خلیفه برحقش على بن ابى طالب علیه السلام و چون : حضرت مهدى ارواحنا لمقدمه الفدا در عصر حکومت جهانیش . پس میزان عرفان و حرمان انگیزه است . هر قدرانگیزه ها به نور فطرت نزدیکتر باشند واز حجت و حتى حجب نور وارسته تر به مبداء نور وابسته ترند تا آن جا که سخن از وابستگى نیز کفراست ... 32
2. قیام لله
یکتا موعظه خدا را با دل و جان بشنو با تمام توان بپذیر و در آن خط سیر نما :[قل انمااعظکم بواحده تقوموا لله مثنى و فرادى]

میزان دراول سیر قیام الله است در کارهاى شخصى وانفرادى و هم در فعالیتهاى اجتماعى . سعى کن دراین قدم اول موفق شوى که در روزگار جوانى آسانتر و موفقیت آمیزتراست . 33

4. دل را به خدا بسپار.
پسرم ! مجاهده کن که دل را به خدا بسپارى و موثرى را جزاو ندانى . مگر نه عامه مسلمانان متعبد شبانه روزى چندین مرتبه نماز مى خوانند و نماز سرشاراز توحید و معارف الهى است و شبانه روزى چندین مرتبه [ ایاک نعبد وایاک نستعین] مى گویند و عبادت واعانت را خاص خدا (در بیان ) مى کنند ولى جز مومنان بحث و خاصان خدا دیگران براى هر دانشمند و قدرتمند و ثروتمند کرنش مى کنند و گاهى بالاتراز آنچه براى معبود مى کنند واز هرکس استمداد مى نمایند واستعانت مى جویند و به هر حشیش براى رسیدن به آمال شیطانى تشبث مى نمایند و غفلت از 34 قدرت حق دارند.

5.انتقادها سکوى پرش براى عارفان اند.
پسرم ! چه خوب است به خود تلقین کنى و به باور خود بیاورى یک واقعیت را که مدح مداحان و ثناى ثناجویان چه بسا که انسان را به هلاکت برساند واز تهذیب دورتر سازد. تاثیر سوء ثناى جمیل در نفس آلوده ما مایه بدبختیها و
دورافتادگیها از پیشگاه مقدس حق جل و علا براى ما ضعفاءالنفوس خواهد بود. و شاید عیب جوئیها و شایعه پراکنیها براى علاج معایب نفسانى ما سودمند باشد که هست همچون عمل جراحى دردناکى که موجب سلامت مریض مى شود... 35

من و تواگراین حقیقت را باور کنیم و حیله هاى شیطانى و نفسانى بگذارند. واقعیات را آن طور که هستند ببینیم آن گاه از مدح مداحان و ثناى ثناجویان آن طور پریشان مى شویم که امروزاز عیب جویى دشمنان و شایعه سازى بدخواهان ... و عیب جویى را آن گونه استقبال مى کنیم که امروزاز مداحیها و یاوه گوئیهاى ثناخوانان .اگراز آنچه ذکر شد به قلبت برسد از ناملایمات و دروغ پردازیها ناراحت نمى شوى و آرامش قلب پیدا مى کنى که ناراحتیها اکثرا از خودخواهى است . خداوند همه ما رااز آن نجات مرحمت فرماید. 36

6. تقواى از محرمات قدم اول سلوک
راه چاره خلاص از عذاب الیم منحصراست به دو چیز.

یکى اتیان به مصلحات و مستصحات نفسانیه و دیگر پرهیزاز مضرات و مولمات آن . و معلوم است که ضرر محرمات در مفسدان نفسانیه از همه چیز بیشتراست وازاین سبب محترم شده اند. وافضل از هر چیز و مقدم بر هر مقصد و مقدمه پیشرفت و راه منحصر مقامات و مدارج انسانیه این دو مرحله است که اگر کسى مواظبت کندازاهل سعادت و نجات است .

مهمتر بین این دو تقوااز محرمات است . واهل سلوک نیز این مقام را مقدم شمارند بر مقام اول . واز مراجعه به اخبار و آثار و خطب نهج البلاغه واضح شود
که حضرات معصومین علیهم السلام نیز به این مرحله بیشتراهمیت داده اند.

پس اى عزیز!این مرحله اول دورى از گناه را خیلى مهم شمار و مواظبت و مراقبت درامر آن نما که اگر قدم درست برداشتى واین پایه را محکم کردى امید وصول به مقامات دیگراست والا رسیدن به مقامات ممتنع و نجات بس مشکل و صعب شود. 37

7. تفکر
بدان که تذکراز نتایج تفکراست . ولهذا منزل تفکر را مقدم دانسته انداز منزل تذکر. جناب خواجه عبدالله فرماید:

[التذکرفوق التفکرالتفکر طلب والتذکر وجود] تذکر فوق تفکراست زیرا که این طلب محبوب است و آن حصول مطلوب . تاانسان در راه طلب و دنبال جستجوست از مطلوب محجوب است چنانچه با وصول به محبوب از تعب تحصیل فارغ آید. و قوت و کمال تذکر بسته به قوت و کمال تفکراست . و آن تفکر که نتیجه اش تذکر تام و تمام معبوداست در میزان سایراعمال نیاید و با آنها در فضیلت طرف مقایسه نشود چنانچه در روایت شریفه از عبادات یکسال و شصت سال و هفتاد سال تفکر یک ساعت را بهتر شمرده اند .

معلوم است غایت و ثمره مهمه عبادات حصول معارف و تذکراز معبود حق است واین خاصیت از تفکر صحیح بهتر حاصل مى شود. شاید تفکر یک ساعت ابوابى از معارف را به روى سالک بگشاید که عبادات هفتاد سال نگشاید و یاانسان را چنان متذکر محبوب نماید که از مشقتها و زحمتهاى چندین ساله این مطلوب حاصل نشود. 38
8.اصلاح قلب
انسان باید عمده توجه واصل مقصدش اصلاح قلب واکمال آن باشد تا به کمال سعادت روحانى و درجات عالیه غیبیه نایل شود. واگرازاهل علوم و دقایق و حقایق نیز هست در ضمن سیر در آفاق وانفس عمده مطلوبش به دست آوردن حالات نفسانیه خود باشد که اگراز مهلکات است به اصلاح آن پردازد واگراز منجیات است به تکمیل آن بکوشد. 39

9. حق جویى و عشق به او چراغ راه سالک است
دخترم ! سرگرمى به علوم حتى عرفان و توحید اگر براى انباشتن اصطلاحات است (که هست ) و براى خوداین علوم است سالک را به مقصد نزدیک نمى کند که دور مى کند:[ العلم هوالحجاب الاکبر] واگر حق جویى و عشق به او انگیزه است (که بسیار نادراست ) چراغ اره است و نور هدایت:[ العلم نور یقذفه الله فى قلب من یشاء] و براى رسیدن به گوشه اى از آن تهذیب و تطهیر و تزکیه لازم است . تهذیب نفس و تطیر قلب از غیراو چه رسد به تهذیب ازاخلاق ذمیمه که رهیدن از آن بسیار مجاهده مى خواهد و چه رسد به تهذیب ازاخلاق ذمیمه که رهیدن از آن بسیار مجاهده مى خواهد و چه رسد به تهذیب عمل از آنچه خلاف رضاى او جل وعلا است . و مواظبت به اعمال صالحه از قبیل : واجبات که در راس است مستحبات به قدر میسور به قدرى که انسان را به عجب و خودخواهى دچار نکند. 40 .

10. هجرت از بیت نفس
اول قدم سفرالى الله ترک حب نفس است و قدم برانانیت و فرق خود
گذاشتن است و میزان در سفر همین است . و بعضى گویند یکى از معانى آیه شریفه[ و من یخرج من بیته مهاجراالى الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره على الله ] 41این است که کسى که خارج شد از بیت نفس و هجرت به سوى حق کرد به سفر معنوى پس از آن او را فناى تام ادارک کرد اجراو بر خداى تعالى است . معلوم است براى چنین مسافرى جز مشاهدات ذات مقدس و وصول به فناء حضرتش اجرى لایق نیست . 42 .

11. نوشیدن حقیقت[ لااله الاالله]
کوشش کن کلمه توحید را لااله الاالله که بزرگترین کلمه و والاترین جمله است از عقلت به قلبت برسانى که حظ عقل همان اعتقاد جازم برهانى است واین حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقین به قلب نرسد فایده واثرش ناچیزاست . چه بسا بعضى از همین اصحاب برهان عقلى و استدلال فلسفى بیشتراز دیگران در دام ابلیس خبیث مى باشند. (پاى استدلالیان چوبین بود.) و آن گاه این قدم برهانى و عقلى تبدیل به قدم روحانى وایمانى مى شود که ازافق عقل به مقام قلب برسد و قلب باور 43کند آنچه رااستدلال اثبات عقلى کرده است .

12. ذکر مدام
اى عزیز! در راه ذکر خدا و یاد محبوب تحمل شاق هر چه بکنى کم کردى . دل را عادت بده به یاد محبوب بلکه به خواست خدا صورت قلب صورت ذکر حق شود و کلمه طیبه[ لااله الاالله] صورت اخیر و کمال اقصاى نفس گردد که ازاین زادى بهتر براى سلوک الى الله و مصلحى نیکوتر براى معایب نفس و راه بهترى در معارف الهیه یافت نشود. پس اگر طالب کمالات صوریه و معنویه
هستى و سالک طریق آخرت و مسافر و مهاجر سیرالى الله هستى قلب را عادت بده و به تذکر محبوب و دل را عجین کن با یاد حق تبارک و تعالى . 44

براق وصول

1.تادب به آداب شریعت
بدان که هیچ راهى در معارف الهیه پیموده نمى شود مگراین که انسان ابتدا کنداز ظاهر شریعت و تاانسان متادب به آداب شریعت حقه نشود هیچ یک ازاخلاق حسنه از براى او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهى در قلب او جلوه کند و علم باطن واسرار شریعت از براى او منکشف شود و پس ازانکشاف حقیقت و بروزانوار معارف در قلب نیز متادب به آداب ظاهر خواهد بود. 45

2. دوام بر وضو
براى جلوگیرى از شر نفس و شیطان دوام بر وضو را سفارش مى فرمودند و شیخ ما مى گفتند:[وضو به منزله لباس جندى است ] 46

3. نمازهاى پنجگانه شجره طیبه توحید و تفرید را در قلب محکم کردند
این نمازهاى پنجگانه که عمود دین و پایه محکم ایمان است و در اسلام چیزى بعدازایمان به اهیمت آن نیست . بعداز توجهات نورانیه باطنیه و صور غیبیه ملکوتیه که غیراز حق تعالى و خاصان درگاه او کسى نداد یکى از جهات مهمه که در آن هست این تکرار تذکر حق باادب و اوضاع الهى است که در آن منظور گردیده است که رابطه انسان را با حق تعالى و عوالم
غیبیه محکم مى کند و ملکه رایحه خضوع لله را در قلب ایجاد کند و شجره طیبه توحید و تفرید را در قلب محکم کند به طورى که با هیچ چیز آن زایل نشود و درامتحان بزرگ حق تعالى که در حال ظهور سکرات موت واهوال مطلع و شهود نمونه غیبت حاصل شودازامتحان درست بیرون آید و دینش مستقر باشد نه مستودع و زایل شدنى که به اندک فشارى نسیان عارض نشود.

پس اى عزیز!ایاک ثم ایاک واللفه معینک فى اولیک واخراک . مبادا درامر دیانت و خصوصااین نمازهاى پنجگانه تهاون کنى و آنها را سست شمارى . 47

4. سرچشمه فیوضات تخلیص نیت است
اى عزیز! علاج و کل العلاج دراین است که انسان مى خواهد علمش الهى باشد وارد هر علمى که شد مجاهده کند و با هر ریاضت و جدیتى شده قصد خود را تخلیص کند. سرمایه نجات و سرچشمه فیوضات تخلیص نیت و نیت خالص است :[ من اخلص لله اربعین صباحا ینابیع الحکمه من قلبه على لسانه]

اخلاص چهل روزه آثار و فوایدش این است . پس شما که چهل سال یا بیشتر در جمیع اصطلاحات و مفاهیم در هر علمى کوشیدید و خود را علامه در علوم مى دانید واز جندالله محسوب مى کنید و در قلب خوداثرى از حکمت و در لسان خود قطره اى از آن نمى بینید بدانید تحصیل و زحمتتان با قدم اخلاص نبوده بلکه براى شیطان و هواى نفس کوشش کردید. پس اکنون که دیدیدازاین علوم کیفیت و حالتى حاصل نشد چندى براى تجربه هم باشد به اخلاص نیت و تصفیه قلب از کدورات و رذایل بپردازید.اگراز آن اثرى دیدید آن وقت بیشتر تعقیب کنید اگر چه باب تجربه که پیش آمد دراخلاص بسته مى شود ولى باز شاید روزنه اى به آن باز شود و نور آن تو را هدایت کند. 48
5. سوز و گدازامامان ( ع ) سرلوحه کارت باشد
مطالعه درادعیه معصومین علیهم السلام و سوز گداز آنان از خوف حق و عذاب او سرلوحه افکار و رفتارت باشد. 49

آنچه درادعیه و مناجات معصومین علیهم صلوات الله و سلامه مى یابیم دراخبارکه اکثرا به زبان عرف و عموم است کمتر یافت مى شود. 50

در هر حال کتب فلسفى خصوصااز فلاسفه اسلام و کتب اهل حال و عرفان هر کدام اثرى دارد:اولیها انسان را ولو به طور دورنما آشنا مى کند با ماوراء طبیعت و دومیها خصوصا بعضى از آنها چون : منازل السائرین و مصابح الشریعه که گویى از عارفى است که به نام حضرت صادق به طور روایت نوشته است دلها را مهیا مى کنند براى رسیدن به محبوب . واز همه دل انگیزتر مناجات وادعیه ائمه مسلمین است . که راهبرند به سوى مقصود نه راهنما. و دست انسان حق جو را مى گیرند و به سوى او مى برند.افسوس و صدافسوس که مااز آنها فرسنگها دور هستیم و مهجور. 52

تدبر در قرآن انسان را به مقامات والا هدایت مى کند
من قائل بى خبر و بى عمل به دختر مى گویم : در قرآن کریم این سرچشمه فیض الهى تدبر کن . هر چند صرف خواندن آن که نامه محبوب است به شنونده محجوب آثارى دلپذیر دارد لکن تدبر در آن انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدایت کند : افلایتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها 52

و تااین قفل و بندها باز نگردد و به هم نریزد از تدبر هم آنچه نتیجه است حاصل نگردد. خداوند متعال پس از قسم عظیم مى فرماید:
انه لقرآن کریم فى کتاب مکنون لایمسه الاالمطهرون . 53
و سر حلقه آنها آنان هستند که آیه تطهیر در شانشان نازل گردیده .

تو نیز مایوس نباش که یاس ازاقفال بزرگ است . به قدر میسور در رفع حجب و شکستن اقفال براى رسیدن به آب زلال و سرچشمه نور کوشش کن . 54

7. قرائت و تدبر در آیات آخر سوره حشر نفس رااصلاح مى کند
پسرم ! سوره مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه هایى از معارف و تربیت در آن است وارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکر کند واز آنها به مددالهى توشه ها بردارد خصوصا آیات اواخر آن از آن جا که مى فرماید :[یاایهاالذین آمنوااتقواالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد واتقواالله ان الله خبیر بما تعملون . ] 55

جناب عارف و شیخ عالى مقدار ما مى فرمودند که :

مواظبت به آیات شریفه آخر سوره (حشر) از آیه شریفه : یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد ... تا آخر سوره مبارکه با تدبر در معنى آنها در تعقیب نمازها و خصوصا دراواخر شب که قلب فارغ البال است خیلى موثراست دراصلاح نفس . 56

8. توسل به امامان معصوم علیهم السلام در هر پگاه
چون صبح اشتغال به کثرات و ورود در دنیاست و با مخاطره اشتغال به خلق و غفلت از حق انسان مواجه است خوب است انسان سالک بیدار دراین موقع باریک براى ورود دراین ظلمتکده تاریک به حق تعالى متوسل شود و به حضرتش منقطع گردد و چون خود را در آن محضر شریف آبرومند نمى بیند به اولیاءامر و خفراى زمان و شفعاءانس و جان یعنى رسول ختمى
صلى علیه و آله وائمه معصومین علیهم السلام متوسل گردد و آن ذوات شریفه را شفیع و واسطه قرار دهد.

و چون براى هر روز خفیر و مجیرى است پس روز شنبه به وجود مبارک رسول خدا صلى الله علیه و آله و روز یکشنبه به حضرت امیرالمومنین علیهم السلام و روز دوشنبه به امامان همامان سبطان علیهماالسلام و روز سه شنبه به حضرات سجاد و باقر و صادق علیهم السلام و روز چهارشنبه به حضرات کاظم و رضا و تقى و نقى علیهم السلام و روز پنجشنبه به حضرت عسکرى علیه السلام و روز جمعه به ولى امر عجل الله فرجه الشریف متعلق است.

مناسب آن است که در تعقیب نماز صبح براى ورود دراین بحر مهلک ظلمانى و دامگاه مهیب شیطانى متوسل به خفراى آن روز شود و با شفاعت آنها که مقربان بارگاه قدس و محرمان سراپرده انس اند.از حق تعالى رفع شر شیطان و نفس اماره بالسوء را طلب کند و دراتمام و قبول عبادات ناقصه و مناسک غیرلایقه آن بزرگواران را واسطه قرار دهد.البته حق تعالى چنانچه محمد صلى الله علیه و آله و دودمان او را وسایط هدایت و راهنماهاى ما مقرر فرموده و به برکات آنهاامت رااز ضلالت و جهل نجات مرحمت فرموده به وسیله و شفاعت آنها قصور ما را ترمیم و نقص ما را تتمیم فرماید واطاعت و عبادات ناقابل ما را قبول مى فرماید:[انه ولى الفضل والانعام . ] 57

و دراین توسل باید به گوش جان نوش کند

و به قلب خود بیابد که :

گاه شود ولى امر متصل به ملاءاعلى واقلام علیه والواح مجرده شود و براى او مکاشفه تامه جمیع موجودات شود از لا وابدا. و گاه اتصال به الواح سافله حاصل شود پس مدتى مقدر را کشف فرماید. و تمام صفحه کون نیز در محضر ولایت مابى او حاضراست و هر چه ازامور واقع شود به نظر آن حضرات
بگذرد و در روایات عرض اعمال بر ولى امر وارد است که : هر پنجشنبه و دوشنبه عرض اعمال بر رسول خدا وائمه هدى علیهم السلام شود. و در بعضى روایات است که : در هر صبح و در بعضى هر صبح و شب عرض شوداعمال عباد. واینها به حسب اجمال و تفصیل و جمع 58و تفریق است.

9.انفاق وایثار ماده فساد رااز درون انسان قطع کند
در آیه شریفه مده است :[لن تنالواالبر حتى تنفقوا مما تحبون]

هرگز به خوبى نایل نشوید مگراین که در راه خدا انفاق کنیداز آنچه دوست دارید.

... باید دانست که انسان با علاقمندى و محبت به مال و منال و مخارف دنیویه بزرگ شده است و تربیت گردیده واین علاقه دراعماق قلب او جایگزین گردیده و منشا بیشتر مفاسداخلاقى واعمالى بلکه مفاسد دینى همین علاقه است ...اگرانسان به واسطه صدقات وایثار بر نفس این علاقه را بتواند سلب کند یا کم کند البته قطع ماده فاسد و جرثومه قبایح را کرده و طریق نیل به حصول معارف وانقطاع به عالم غیب و ملکوت و حصول ملکات فاضله واخلاق کامله را براى خود مفتوح نموده . 59

10. دعاى[ یامن اظهرالجمیل] تحفه حق براى رسول خداست .
ازادعیه شریفه که بسیار فضیلت دارد و نیز مشتمل بر آداب مناجات بنده با حق است و مشتمل بر تعداد عطایاى کامله الهیه است که با حال قنوت که حال مناجات وانقطاع به حق است تناسب تام دارد و بعضى از مشایخ بزرگ رحمه الله بر آن تقریبا مواظبت داشتند دعاى[ یا من اظهرالجمیل] است که از

کنوز عرش است و تحفه حق براى رسول خداست و براى هریک از فقرات آن فضایل و ثوابهاى بسیاراست چنانچه در توحید صدوق رحمه الله است . 60

11. مناجات شعبانیه انسان را به یک جایى مى رساند
مناجات شعبانیه را خواندید؟ بخوانید آقا مناجات شعبانیه از مناجاتهایى است که اگرانسان دنبالش برود و فکر دراو بکند انسان را به یک جایى مى رساند. آن کسى که این مناجات را گفته و همه ائمه به حسب 61روایات مى خواندند اینها آنهایى بودند که وارسته از همه چیز بودند.

12. تذکر تام صراط لقاء حق
...بدان اى عزیز که تذکر تام از حضرت حق و توجه مطلق به باطن قلب به آن ذات مقدس موجب گشوده شدن چشم باطنى قلب شود که به آن لقاءلله که قره العین اولیاءاست حاصل گردد : [والذین جاهدوا فینا لنهد ینهم سبلنا] . 62

پاورقى ها
1. اربعین حدیث ج 2.16 چاپ چهارم .
2. عنوانهاى سرفصلها باالهام از محتواى هر فصل تنظیم شده است .
3. نهج البلاغه خطبه 204.
4. روایت شده است که امام سجاد در شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان این دعا را به طور مکرر مى خواندند. مفاتیح الجنان اعمال شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان .
5. اربعین حدیث ج 1.174.
6. همان 251.
7. سوره هود آیه 112.
8.بحارالانوار ج 23.259 259 260 ، وقال الحسن بن على علیه السلام : محمد و على ابوا هذه الامه فطوبى لمن کان بحقها عارفا ولهما فى کل احواله مطیعا یجعله الله من افضل سکان جنانه و یسعده بکراماته و رضوانه امام مجتبى ( ع ) فرمود: محمد و على صلواه الله علیهما پدراین امت اند خوشا به حال کسى که عارف به حق آن دواست و در همه حال فرمانبر و مطیع آنان باشد خداونداو رااز بلند مقام ترین ساکنان بهشتهایش قرار مى دهد واو را با کرامت و رضوان خویش سعادتمند مى کند.
9. اربعین حدیث ج 1.107.
10. سوره انعام آیه 78.
11. سوره روم آیه 30.
12. سوره نور آیه 35.
13. سنن ترمذى ج 5.404.
14. اربعین حدیث ج 1.182.
15. همان ج 2.164.
16. همان ج 182.
17. ره عشق 28.
18. باده عشق 13.
19. اربعین حدیث ج 2.175.
20. نقطه عطف 42.
21. و .22، همان 40 43.
23. همان 29.
25. ره عشق 38.
26. سوره حجرات آیه 12.
27. باده عشق 13.
28. اربعین حدیث ج 1.249.
29. همان 147 149.
30. همان ج 1.75.
31. نقطه عطف 11 14.
32. همان 15.
33. همان 17.
34. همان 25 26.
35. و36 همان 31 32 33.
37. اربعین حدیث ج 1.207.
38. همان 278.
39. همان ج 2.175.
40. ره عشق 25.
41. سوره نساء آیه 10.
42. اربعین حدیث ج 1.318.
43. نقطه عطف 24.
44. اربعین حدیث ج 1.279.
45. همان 15.
46. همان 207.
47. همان ج 2.154.
48. همان ج 2.63.
49. نقطه عطف 42.
50. ره عشق 29.
51. ره عشق 35.
52. سوره محمد آیه 24.
53. سوره واقعه آیات 77 78 79 .
54.ره عشق 27 28.
55. نقطه عطف 19.
56. اربعین حدیث ج 1.207.
57. آداب الصلوه 409.
58. همان 370.
59. اربعین حدیث ج 2.150.
60. آداب الصلوه 405.
61. صحیفه نور ج 19.158.
62. آداب الصلوه 382.