حوزه در نگاه حوزویان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


حوزه در نگاه حوزویان
امام خمینى[ قدس سره]
روحانیون باید ساده زندگى کنند. آن چیزى که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است اینست که ساده زندگى کرده اند. آنهایى که در بین مردم موجه بوده اند که حرف آنها را مى شنیده اند اینها ساده زندگى کرده اند.

... هر چه به سراغ این که یک قدم بردارید براى این که خانه تان بهتر باشداز معنویت تان بهمان مقدار ازارزشتان به همان مقدار کاسته مى شود.

ارزش انسان به خانه نیست به باغ نیست اگرارزش انسان به اینها بود انبیاء باید یک همچنین کارى بکنند.انبیاء سیره شان را دیده اند که چه جور بوده .ارزش انسان به این نیست که انسان یک هیاهو داشته باشد یک اتومبیل کذا داشته باشد یک رفت و آمد زیاد داشته باشدارزش روحانیت به این نیست که یک بساطى داشته باشد یک دفتر و دستگى داشته باشد.

1364/12/16
حوزویان وارثان رسولانند. رسالت پیامبران برقرارى[ حیات طیبه] براساس آرمانها ارزشها و رهنمودهاى الهى است .

حوزه هاى ما که عنوان[ علوم دینى] را بر جبین دارند آن گاه وظیفه خویش را پاس خواهند داشت که دست پروردگارن آنها چون امام راحل و اسلاف همگن و هم آرمان او [ حیات طیبه] را براى بشر به ارمغان آورند. تربیت چنین دست پروردگانى منوط به برقرارى نظام تربیتى و آموزشى از این دست است . نظام آموزشى و تربیتى که اولااسلام را در تمام ابعاد آن بشناسد و ثانیا عصر را در همه اشکال آن درک کند و پاسخ در خور به این نیازها بدهد.

نظام آموزشى حوزه با مایه روى و غناى عظیمى که در زمینه مواد خام و منابع دارد سالیان دراز در درون خود به رشدى دوراز نیازهاى مردم واداره جامعه گذارنده و در نتیجه شکلى تک ساحتى به خود گرفته است .

عرصه صحیح معارف و تعالیم انسان ساز قرآن و پاسخ گویى صحیح به نیازهاى نظرى جمهورى اسلامى منوط به سامان یابى حوزه هاى علوم دینى است . باید حوزه هاى علوم دینى را در همه ابعاد آن ارزیابى و بررسى نقادانه کرد و عواملى که باعث تربیت دست پروردگانى چون : میرزاى شیرازى مدرس امام راحل و شاگرد آن بزگوار شده است شناخت و بر حوزه ها حاکم کرد و موانعى که دهها ذهن متحجر بى ثمر کج اندیش را پلاس حوزه ها کرده است از چهره پاک حوزه ها زدود و نظام آموزشى که دست پروردگان آن پایه گذار تمدن نوین اسلامى و منادى[ حیات طیبه الهى] باشند پى ریخت .
ما به اندازه توان وادراک خود خطوط کلى حوزه علوم دینى ایده آل و موانع رسیدن به آن را به صورت پرسش ترسیم مى کنیم و به تاریخ از نگاه فاضلان متعهد حوزه عرضه مى داریم امید آن که به همت اساتید گرامى اولیاءامور و طالبان روشن بین و متقى حوزه و با یارى [مبدل السیئات بالحسنات] ضعفها به قوت مبدل شود و رضایت امام عصر عجل الله تعالى فرجه تامین گردد.

[حوزه]
حوزه : به نظر شما انتظارات فعلى دنیاى امروز از حوزه هاى علوم دینى چه مى باشد؟
حجتى : دنیاى امروز را مى توان به دو بخش : جهان اسلام و جهان غیراسلام تقسیم کرد. ضمن آن که هر کدام انتظارات ویژه اى دارند انتظارات فرداى آنها به مراتب ازانتظارات امروزین آنها عمیق تر و پیچیده تراست .

جهان غیراسلام با توجه به فروپاشى مکتب الحادى کمونیسم و بر چیده شدن سیطره نظامى که بیش از هفتاد سال نیمى از جهان را زیر سلطه خود داشت وانسانهاى مظلوم را در پشت دیوارهاى آهنین محبوس ساخته بود و یاسى که ازاین رهگذر بر آنان سایه افکنده بود آخرین روزنه هاى امید را دراسلام مى بینند و تنها چراغ فروزانى که روشنى بخش محفل ظلمانى و بى روح بشریت وجود داد مشعل پرفروغ اسلام است .ازاین روى جهان غیراسلام چه جوامع سرخورده از مکاتب مادى والحادى بلوک شرق و چه جوامع سرتاپا غرق در فساد تهوع آور غرب چشم امید به انقلاب اسلامى و خاستگاه آن حوزه هاى علوم دینى دوخته اند وانتظار دارند که :

1. یاس فکرى و بن بست اعتقادى واخلاقى حاکم بر آن جوامع را به امید مبدل ساخته و درهاى روشن[ حیات طیبه] را به رویشان بگشاید.
2.ایده هاى عالى اسلام و برنامه آن براىتامین سعادت امروز بشر رااستخراج تدوین و عرضه نماید.

3. پیوندانسان را با خدا محکم کند واو رااز پرتگاه سقوط در چاه ویل پوچى سر درگمى و عدم شناخت بزرگراه هدایت [ صراط] و درافتادن به[ سبیل] هاى منتهى به ظلمات مدرن رهایى بخشد. جهان اسلام از حوزه هاانتظار دارد که اسلام ناب محمدى (ص ) را که در جوامع اسلامى امروز جز نامى از آن نمانده است و در دربارها و زیر غبار تحریفها کم فروغ و کم سو شده است بنمایاند واز چهره نورانى اسلام پرده بر دارد و تفسیر نماید.

حوزه باید به دوران تبعیداسلام از[ عینیت] به[ انزوا] پایان بخشد تا بشر مایوس امروز طلوع دوباره خورشیداسلام رااز[ حرا]ى این عصر نظاره گر شود.این اصلى ترین انتظاراست واولین و بدیهى ترین .

حوزه هاى علوم دینى باید آب زلال معارف اسلام را در ظروفى ازابزار جدیدانتقال فکر واندیشه تا دورترین نقاط زمین بر تشنگان حقیقت عرضه کند و به لبهاى ملتهب عطش زدگان شرق و غرب که از یاس فکرى و انحطاط اخلاقى پژمرده اند برساند.

صدالبته این اقدام برنامه ریزى مى خواهد نیروى انسانى مى طلبد مدیریت قوى لازم دارد و به حرکتهاى عمیق و درخور نیازمنداست .

این نکته را نیز یادآور شوم که : گر چه سخن ازانتظارات امروز و فرداى جهان اسلام و غیراسلام است ولى نیازهاى نظام و جامعه اسلامى خویش را نبایداز نظر دور داشت که :[ چراغى که بر خانه رواست]... پاسخ گویى به نیازهاى فکرى و دینى امت اسلامى وانقلابى ایران مقابله با تهاجم هم جانبه فرهنگى رد شبهات والقاءات گوناگون که توسط دشمنان اسلام وانقلاب وایادى شیطان بزرگ در میان دانش آموزان و دانشجویان ایجاد مى گردد بسط و گسترش معارف اسلامى و فضایل اخلاقى در سرتاسر میهن اسلامى همه و همه تلاش هم جانهب و بایسته رااز سوى عالمان و حوزه هاى علوم دینى طلب مى کند که اگر خداى ناخواسته غفلت کنیم آثار زیانبارى را در پى خواهد داشت .
دشتى : جوامع غربى و شرقى و طبقات واقشار گوناگون داخل کشور هرکدام براساس اصول زندگى فردى واجتماعى فرهنگ آداب و رسوم مکاتب و دیدگاههاى حاکم بن بستهاى موجود نیازهاى متفاوت و گوناگونى و متقابلا انتظارات مختلفى نیزاز حوزه هاى علوم دنى خواهند داشت . باید در قدم اول دردها و بن بستها را شناخت تا درمان و پاسخ گویى بجا و مورداقدام کرد وگرنه بدون شناخت نیازها وانتظارات نمى شود قدمهاى مثبت و موفق برداشت .

اکنون به گونه گذرا مرورى مى کنیم به راههاى شناخت انتظارات و نیازمندیها:

1. مصاحبه با شخصیتهاى علمى و فرهنگى وادبى معروف دنیا.

2. مطالعه اظهار نظرهاى خانه هاى فرهنگ جمهورى اسلامى ایران در کشورهاى مختلف جهان .

3.استفاده از تحقیقات مطالعات واطلاعات سفیران و نمایندگان جمهورى اسلامى در خارج .

4.استفاده از تجربیات شخصیتهاى اسلامى و علمى جهان و برقرارى ارتباط با آنان .

5. مصاحبه و مکاتبه بااسلام شناسانى که در کشورهاى مختلف دنیا مشغول ارششاد و تبلیغ هستند.

6.ایجادارتباط با مراکز تحقیقاتى اسلام در سراسر جهان .

انتظاراتى که جهان امروزاز حوزه هاى علمیه دارند عبارتنداز:

1. درک نیازمندیهاى مسلمانان جهان .

2. شناساندن ابعاد گوناگون اسلام با متدلوژى حساب شده براى همه طبقات .

3.ارائه راه حلهاى اساسى در رابطه با بن بستهاى فکرى فلسفى اجتماعى و...

4. معرفى اسلام آن گونه که هست منطبق با کیفیتهاى متفاوت دنیاى کنونى .

محدثى : یادى کنیم ازاحیاگراسلام ناب محمدى (ص ) و مجدد مکتب در عصر
حاضر حضرت امام خمینى رضوان الله علیه که با پدید آوردن انقلاب عظیم اسلامى نقشهاى فراموش شده بزرگ و عمده را بر دوش صاحبان رسالت و تعهد نهاد و هم[ روحانیت] را متوجه این نقش عظیم و رسالت اجتماعى خود ساخت و هم در عمل خود وى به خوبى این بار را به سر منزل رساند.

تقش حوزه هاى دینى در بیدارگرى افکار و پایه ریزى انقلاب جاى گفتگو نیست .

مردم چه در داخل و چه در فراسوى میهن ما انقلاب را به نوعى مربوط و متصل با روحانیت مى دانند چرا که هم رهبرى آن را یک[ مرجع تقلید] ب رعهده داشت و[ فقاهت] و[ فتوا] بسیج کننده مردم بر ضد نظام طاغوت بود. و هم دعوتگران آن به طور عمده از روحانیون بودند که در ارتباط بااقشار مختلف جامعه (در شهرها و روستاها) کار تبلیغى و فرهنگى در رابطه با مکتب و دین وحى و مبانى اسلامى داشتند. پس ازاین مقدمه نسبت به سؤال یاد شده چنین مى توان گفت :

دنیاى کنونى در خلا فکرى وایمانى به سر مى برد.ایمان مردمن مسلمان ایران که درانقلاب جلوه کرده و چشم جهانیان را خیره ساخت سوالهاى بسیارى را دراذهان پدید آورد.از جمله این که :اسلام و تشیع چیست ؟

میزان حرکت آفرینى مذهب تا چه حداست ؟

فقهاء دراذهان یک امت چه جایگاهى دارند؟

قدرت و نفوذ[ فتوا] و مرجعیت از کجا سرچشمه مى گیرد؟

در قرآن و تعالیم اسلامى چه انرژى و نیروى متراکمى نهفته است ؟

اسلام چگونه مى تواند نظامى نو را بر خرابه هاى نظامهاى پوسیده و استبدادى بیافریند؟

چگونه مى توان بر پایه دین وانگیزه هاى مذهبى انقلاب کرد؟

و....

عطش و علاقه به[ شناخت اسلام] چه در کشورهاى غربى و چه در میان کشورهاى اسلامى عقب نگهداشته شده یا به نحوى تحت نفوذ و سیطره کشورهاى استکبارى زیاد شد.
بسیارى ازاین سؤالها متوجه پایگاههاى دینى انقلاب و حوزه هاى علمیه اسلام بود.

بن بست[ نمى شود] شکسته شده و چشم همه دید که انقلابى عظیم واسلامى شکل گرفت و نظامى را هم پى ریخت . پس[ شدنى] بوده است .اما راه و رمز آن و شیوه ها و محتوایش جاى سوال داشت .

اکنون خیلى هااز شرق و غرب بریده اند.اسلام جلوه گر درایران امیدهاى فراوانى برانگیخته و مى خواهند با دورنمایه اسلامى است انقلاب آشنا شوند. طبیعى است که[ شناخت اسلام] مطرح شود. شناساندن اسلام به عهده کیست ؟

پاسخ گویى به نیازهاى فکرى مردم دنیاى امروز با چه کسى و کسانى است ؟

انتظارازحوزه هاى علمیه است که در معرفى اسلام با زبانى امروزى و شیوه هایى جدید تلاش کنند.

عمده ترین شیوه هاى رایج روز درالقاء مسائل فکرى و فرهنگى عبارت است از:[ کتاب] و[ سخن] . یعنى از راه نگارش ( چه به صورت کتاب مقاله تخقیقات داستا ن و رمان وادبیات و...) واز راه تبلیغات زبانى (به صورت سخنرانیها تدریسها کنفرانسها برنامه هاى رادیویى و...) حوزه هاى ما دراین زمینه تا چه حد آمادگى دارند؟

مقایسه سطحى میان تبلیغات گسترده و متنوع و پرجاذبه مسیحیت در دنیاى کنونى بااستفاده از همه قالبها و شیوه هاى و زمینه ها و تبلیغات ما در جهان کنونى فاصله وضعیت امروز ما و هدف ایده آل را درامر ساندن پیام اسلام وانقلاب نشان مى دهد.

مساله[ زبان] دراین جا به نحوى بارزى خود را نشان مى دهد دنیاى امروز مشتاق شنیدن اسلام از زبان ما ولى به زبان خودشان است . متاسفانه میزان توان و آمادگى ما براى پاسخ گویى و تبیین اندک است .

تبلیغات برون مرزى ما نسبت به آنچه باید باشد بسیار ناتوان است چه آنچه از سوى نهادهاى دولتى انجام مى گیرد بخصوص در رابطه با نظام و حکومت و چه آنچه
از سوى مبلغان رسمى آیین باید صورت پذیرد.

تشنگى فراوان است و کمبود نیروىکارآمد و ورزیده و مسلط به زبانهاى خارجى و آگاه از مبانى اسلام اندک .

در مسائل حقوقى سیاسى مدیریت نظم و نظام آموزشى شیوه هاى جهاندارى تفکرات فلسفى و گرایشهاى ایدئولوژیک مسائل بسیارى مطرح است که از علماى اسلام مو حوزه هاى علمیه انتظار دارند که پاسخ دهنده و گره هاى کور را بگشایند و پاسخ ها و راه حلهاى[ روشن] [ متقن] [ علمى] و[عملى] ارائه دهند. در تعدادى ازاین زمینه هااحساس مى شود که[ نوع و میزان آمادگى] با[ انواع نیازها] تناسب لازم را ندارد.

در بسیارى از کشورهاى آفریقایى و آسیایى تشنه یک مبلغ زبان شناس و مسلط قوى هستند که در مناطق و شهرها و... مدتى بماند واسلام را بشناساند و ما کم داریم . دستهاى پرنیاز بسیارى که به سوى ما دراز مى شود تهى برمى گردد. حتى در مسائل نظرى آموخته هاى حوزویان تا چه حددر برآوردن نیازهاى فکرى مردم چه در داخل و چه در خارج کارسازاست ؟ آیا مهارتهاى لازم فراگرفته مى شود؟ آیا روى موضوعات فکرى فقهى و نظرى مورد سؤال و نیاز کارى در خور و شایسته و جدى انجام مى گیرد.

در سطح جهان آنچه ازاسلام از زبان مستشرقان و خاروشناسان و محققان خارجى انعماس یافته و مى یابد. سیراب کننده این عطش نیست . مى خواهنداسلام رااز زبان خود مسلمانان دانا و آگاه وانقلاب رااز زبان خودامت انقلاب کرده و چهره هاى اسلامى انقلابى بشنوند و بى واسطه بااین مبانى آشنا شوند.این نیاز رسالت سنگین و حساسى بر دوش حوزه ها مى گذارد.

ممکن است در بسیارى از مسائل جوابها و حرفهاى گفتنى و آماده داشته باشیم ولى آیا مساله[ همزبانى] را حل کرده ایم ؟البته [ همزبانى] را تنها در محدوده آشنایى با مثلا زبان انگلیسى فرانسه آلمانى و... مطرح نمى کنیم بلکه نوع عرضه و قالبهاى ارائه به شکلى هست که با وضع کنونى عرضه اندیشه ها در دنیاى معاصر هماهنگ باشد؟
مرتضوى : به نظر مى رسداولین و شاید عمده ترین مشکل حوزه دراین واقعیت جلوه مى کند که تلقى وانتظارى را که دنیاى کنونى بویژه جوامع اسلامى به شکل مستقیم و غیر مستقیم ازاو دارند واقف نیست . واین خود ابتدایى ترین انتظار رااز حوزویان دراذهان افراد جامعه شکل مى دهد و نمود عملى آن در عکس العمل و داورى آنان نسبت به حوزویان نمایان مى گردد. نزدیکترین افراد به حوزه ها ملت انقلابى ایران است . آنان از نزدیک شاهد عملکرد حوزه ها مى باشند.

با توجه به این واقعیت که اذهان بسارى از آنان تفکیک بین حوزه ها و نهادهاى رسمى و نیمه رسمى نظام جمهورى اسلامى را نمى پذیرد اولین و ساده ترین واز جهتى آسان ترین قضاوتى که نسبت به عناصر حوزوى خواهند داشت این است که اینان تلقى و درک درستى از واقعیات موجود جامعه ندارند. واقعیاتى که بخشى از آن را در بعد معیشتى آنان و بخش عمده اى را در مسائل فکرى و فرهنگى مى توان مشاهده کرد.

صرف نظراز شیطنتهاى خباثت آمیز که همیشه براى نادیده گرفتن ارزشهاى حاکم بر حوزه ها و برهم زدن روابط سالم فکرى و فرهنگى حوزه با محافل گوناگون جامعه وجود داشته و دارد مى توانیم تنشهاى موجود فکرى و فرهنگى را گواهى بر واقعیت مورداشاره بگیریم .

به جرات مى توان گفت : ما هنوز پس از سالها تجربه شناخت کافى از روابط حاکم بر جامعه خویش نداریم تا چه رسد به خارج از مرزهاى منطقه اى و نیز فراتراز آنچه مسلمانان بدان مى اندیشند.

همه ما بحق افتخار مى کنیم که حضرت امام رحمه الله علیه فروپاشى کمونیزم را سالها قبل و در وقتى که کمتر کسى احتمال آن را دارد پیش بینى فرمودند ولى ما بعه عنوان حوزه کارى ننموده ایم . تحلیل عملکرد حوزه در بسیارى از موارد این نتیجه را به ذهن مى آورد که حداکثر تلاش ما در چهارچوب حرکات تدافعى وانفعالى خلاصه مى شود.این یعنى انتظار حرکت دشمن و سپس چاره جوئى ما! در حالى که دراصول ارائه شده اسلامى خویش بارها براى دیگران خوانده ایم
که :[ فوالله ما غزى قومم قط فى عقر دارهم الا ذلو]. (نهج البلاغه خطبه27

به خدا سوگند هر قومى در درون خانه اش مورد هجوم دشمن قرار بگیرد حتما ذلیل خواهد شد.

آنچه امروزه با نام[ تهاجم فرهنگى] در کلام و قلم خیراندیشان دانشمند و متعهد بویژه رهبرى معظم انقلاب اسلامى مدظله از آن یاد شده است در واقع نمود ضد حمله سهمناکى است که دشمن پس از دریافت ضربات اولیه شروع کرده است . باید به این واقعیت تلخ اذعان کرد که ما در موضعى انفعالى قرار گرفته ایم .

دو نمونه فوق به خوبى گویاى نخستین انتظارى است که از حوزه هاى علوم دینى مى رود.

شناخت نیازها و کسب آمادگى براى هجوم به مظاهراندیشه استکبارى و بنیانهاى آن مراحل بعدى این انتظارات را تشکیل مى دهد.

روشن است که آنچه بیشتراز همه توانسته و مى تواند بنیان روابط استعمارى وافکار طلیبى هاى دیروز و فرنگیان امروز را متزلزل کند ارائه الگویى عملى از یک حکومت اسلامى موفق و هماهنگ با نیازهاى روز است .

اسلام نابى که امروز در حوزه ها براى آن تلاش مى شود قرنها تحت سیطره امویان و عباسیان و همپالکى هاى آنان بوده است . آنانى که به نام اسلام عمده ترین وظیفه خویش را سرکوبى اسلام ناب مى دانستند.

آنچه امروز در برابرانقلاب اسلامى و خاستگاه آن حوزه هاى علوم دینى و روحانیت قد بلند کرده است صورت دیگرى از همان نقابهاى صلیبى و اسلام گرایى در بارهاى اموى و عباسى است .امااین بار در شکل پیچیده و به اصطلاح علمیت یافته آن .

آنچه به خوبى مى توانداز پس این همه برآید نشان دادن نمونه اى عملى از حکومت اسلام ناب است .

در همین جا باید به این واقعیت نیز اشاره نمود که : هنوز تفکر[حکومتى] در ذهن ما به طور کامل شکل نگرفته است و هنوز حداقل در عمل و در عینیت اجتماعى خویش نتوانسته ایم بپذیریم که اسلام مجموعه منسجم و به هم پیوسته است
و براى اداره جامعه در شکل حکومتى همه جانبه در دست ما مى باشد.

پرواضح است که تا وقتى تفکر حکومتى اندیشه عمومى حوزویان نباشد واجزاءاسلام را بااین جانمایه به تفسیر ننشینند درارائه نمونه عملى از حکومت اسلامى که نصاب لازم را برخوردار باشد موفق نخواهیم بود.

در رهنمودهاى دینى ما از مدیریت جامعه اسلامى این گونه یاد مى شود که :

و مکان القیم بالامر مکان النظام من الخرز
موقعیت زمامدار همچون ریسمانى است که مهره ها در نظام مى کشد و آنها را جمع مى کند وارتباط مى بخشد.

در نوشته حضرت امام رحمه الله علیه که سالها قبل از پیروزى انقلاب مرقومم فرموده اند مى خوانیم :

الاسلام هوالحکومه بشونها والاحکام قوانین الاسلام و هى شان شونهاالاحکام مطلوبات بالعرض وامور لا جرائها .
کتاب البیع ج 2.472

اسلام همان حکومت است وابعاد واحکام دیگر آن چیزى جز شکل آلى و ابزارى حکومت نیست .

ولى ما آن گاه که به تفسیر و تحلیل اجزاءاین مجموعه مى نشینیم به گونه اى دیگراستنتاج مى کنیم .

سخن به درازا مى کشد اما جان کلام دراین است که هنوز نتوانسته ایم اسلام را به عنوان مجموعه اى به هم پیوسته و هماهنگ ارائه دهیم واین خود انتظار عمده اى را دراذهان وافواه مخاطبین ما ایجاد کرده و مى کند که بالاخره تفسیر تفصیلى شمااز آنچه مدعى هستید چیست ؟

تشریح یکایک انتظارات و چشم داشتى که جوامع کنونى از مجامع دینى بویژه حوزه هاى تشیع دارد خارج از حوصله این بحث است .اما کلیت آن را در همان چهارچوبى مى توان ارائه داد که سالها براى دستیابى به آن تبلیغ و مبارزه عملى جهادى پى گیر صورت گرفته است .
همه وظایفى را که یک حکومت برخاسته از جهان بینى اسلامى و شریعت مقدسه و مبتنى برارزشهاى دینى و فرهنگ آن دارد حداقل در قالب برنامه اى قطعى و منطبق با نیازهاى روز در سه بخش : اقتصادى و فرهنگ و سیاست انتظارى اساسى و جامع است که بایداذعان کرد کا تا حدود زیادى برآورده نشده است .

دراین میان آنچه مایه نگرانى است آن است که این انتظارات به سردى و خمودى و حتى ناامیدى بگراید و چنین تلقى شود که حوزه ها که سالها عمده عذرشان دور نگهداشته شده از مدیریت همه جانبه جامعه بود امروز که چنین امکاناتى را یافته اند مطرح مشخص و قاطعى براى آنچه دیروز تحت عنوان : [ حوادث واقعه] از آن یاد مى کردند ندارند.

این در حالى است که امام رحمه الله علیه فقه را[تئورى واقعى و کامل اداره انسان واجتماع از گهواره تا گور] بر شمردند و جمهورى اسلامى را[ تابلوى تمام نماى براى مسلمین] ذکر کردند واین در حالى است که قابلیتهاى فراوانى در حوزه نهفته است و سرمایه هاى بالفعل فراوانى که دستاورد قرنها تلاش حوزه هاى علوم اسلامى است بر جاى مانده است .

حوزه ها بویژه حوزه مقدسه قم در حالى که باید طرح مشخصى براى کلیت اداره جهان را داشته باشد هنوز به طرح جامع و مقبولى براى سازماندهى درونى خویش دست نیافته است .

آنان به[ نظم نوین جهانى] مى اندیشند بلکه جهان را بدان سو سوق مى دهند و ما هنوز تحلیل مشخصى از حرکت امروز خود نداریم تا چه رسد به فرداى مبارزه . مبارزه اى که تنها آگاهى مااز آن خبرهاى کوتاهى است که از کشف باندهاى گسترده فساد و فحشا مى شنویم و یا مى خوانیم .

این در حالى است که جذبه هاى نخستین انقلاب و رونداستوار آن توانسته است قلوب بسیارى را به سوى اسلام و برگشت به اصالتهاى فراموش شده خویش بکشاند. آنچه در شمال آفریقا شاهد هستیم و آنچه در کشورهاى مسلمان نشین شمال کشور خودمان اتفاق افتاده است حجتى است بر ما که گستره بیشترى را در حوزه اندیشه و
عملکرد حوزوى خویش منظور بداریم .

حقیراین جمله را در جاهاى دیگر نیز یادآور شده ام که جامعه را نمى توان این قالب اندیشه به گونه همه جانبه اداره کرد که :[ خداوند بره دارى را تشریع کرده است تا متمکن با خریدن و آزاد کردن او به ثواب برسد]!این چیزى بود که خود شاهد بیان آن در یک حوزه درس به عنوان تبیین فلسفه برده دارى بودم . هر چند صاحب سخن راانسان وارسته و مخلصى مى دانم اما سخن در تقصیر نیست در قصوراست .

مظاهراین قصور را مى توان دراین واقعیت اجتماعى که ارتباط مستقیم به حوزه دارد مشاهده کرد که هنوز طرح مشخصى براى مسایل فرهنگى جامعه نداریم و حتى قلم حوزه ما آن مقدار کشش لازم را براى انتقال آنچه که در حوزه قلمش مى گنجد ندارد.

آنچه گفته شد نه از سر نادیده گرفتن تواناییهاى موجود وارزشهاى بسیار که همواره در حوزه ها بوده و هست بلکه چهارچوب سوال شما ایجاب مى کند که به بیان نواقص و باید هایى که ابید به امید تحقق آنها تلاش کرد پرداخته شود و گر نه هیچ انسان منصفى نمى تواند ارزشها خدمات سرمایه ها و عناصر بسیارارزشمند گذشته و حال حوزه ها را نادیده بگیرد.

انتظارى که دنیاى استکبارى و همه تربیت شدگان فرهنگ سلطه و سلطه پذیرى از حوزه ها دارنداین است که بتوانداین اقرار را حداقل از حوزه ها بگیرند که:[ دین] توانایى اداره جامعه امروزى را ندارد و در محدوده فردى و همراه باارزشهاى مختص به همان محدوده مى باشد. این یعنى تفکیک دین از سیاست به معناى گسترده آن طبیعى است اکثریتى در مقابل این اقلیت ایستاده اند و یا حداقل انتظار خلاصى را مى کشند.

زبان حال و قالشان این است که ما را دریابید. در حالى که ما هنوز در بعضى موارد در تفکیک بین ظالم و مظلوم مانده ایم . ما هنوز شرایط واقعى این اکثریت را به خویى درنیافته ایم تا آنان را دریابیم . ما هنوز آن گاه که از تفسیر:

والمستضعفین من الرجال والنسء والولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها .
سخن مى گوییم شرایط و حال و هواى آن روز را در خاطر خویش ترسیم مى کنیم و درازگوش فرهنگ و تمدن غربى را که به هر تار مویش زنگوله اى از جاذبه هاى کاذب و پیچیده آویخته است به سادگى نادیده مى گیریم .

براى فطرتهاى بیدار شده و وجدانهاى خسته دنیاى امروز به فکر چاره نیستیم . چه انتظارى بالاترازاین که توده هاى بسیارى زبان حالشان گویاى نیازمندى به حوزه هاى معنویت و زلال دانش اسلامى مى باشد و ما با داشتن این همه سرمایه هاى انباشته هنر و توان آن را در خود نیابیم .

راهى را که امام رحمه الله علیه به روى ما گشود و مسیرى را که انقلاب هموار ساخت سرمایه بزرگى است که فرا راه ما مى باشد.

همه انتظارات دراین خلاصه مى شود که ما حوزویان چه طرح مشخصى براى انتقال اسلام ناب محمدى (ص )ازاین مسیر همواره شده داریم .

نظرى :انتظار جهان اسلام از حوزه علمیه این است که :

اسلام را به عنوان نظامى جهانشمول و مکتبى کامل بررسى و تحقیق کند.ازاین روى آموزشهاى فعلى حوزه را باید (با قطع نظرازاندک تغییرات در آن ) همان آموزشهاى قبل از انقلاب دانست . روند کلى حوزه فعلى بیان تکالیف احکام واخلاق است که فرد مسلمان باید به آنها عمل کند نه بیان وارائه مکتبى اجتماعى و کامل که مشتمل بر کلیه نیازهاى فردى واجتماعى انسان عصر حاضر است .

به تعبیر دیگر امروز نیازهاى فکرى و تئورى نظام مقدس اسلامى را در زمینه هاى مختلف از قبیل :اقتصاد شناخت جامعه و پدیده هاى اجتماعى و قانونمندى حاکم بر آنها سیاست داخلى خارجى حقوق ( اعم از کیفرى مدنى بین الملل و...) فلسفه تفسیر تاریخ فقه اصول حدیث رجال نویسندگى و... باید حوزه علمیه تامین نماید.ازاین روى لازم است برنامه هاى آموزشى در حوزه و متون درسى از جهت کمى و کیفى تغییر کند.

در شرایط فعلى شیوه آموزش حوزه از هر جهت جزء لاینفک ساختار حاکم بر
حوزه است و تا تغییر لازم و متناسب در ساختار فعلى حوزه به وجود نیاید تغییر همه جانبه در آموزش حوزه در جهت مطلوب ممکن نیست .

مثلا در ساختار فعلى حوزه هر کس 15 تا 18 سال درس خارج اصول نخواند فاضل عالم و ملا به حساب نمى آید. تااین نگرش وجود دارد نمى توان زمینه تخصصى شدن دروس مورد نیاز را مطرح کرد. همین طور تا مشکلات اقتصادى حوزه تخصصى شدن دروس مورد نیاز را طرح کرد. همین طور تا مشکلات اقتصادى حوزه به طور مطلوب خل نشود نمى توان از آموزش در جهت نیازهاى واقعى سخن به میان آورد.

البته خوشبختانه در وضعیت فعلى حرکتهایى جهت تخصصى شدن برخى رسته ها آغاز شده که مى بایست این آغاز به فال نیک گرفت . هر چند تا رسیدن به حد مطلوب از هر جهت فاصله زیادى وجود دارد.

حوزه : رسالت و وظایف حوزه ها در قبال این انتظارات چیست ؟ و براى ایفاى این رسالت چه آمادگیهایى لازم است .
حجتى : در پاسخ سوال اول تااندازه اى به[ رسالت حوزه] اشاره کردم اکنون مى پردازم به :[ آمادگیهاى لازم] .

براى حرکت از[ وضع موجود] به[ وضع مطلوب] ایفاى رسالت الهى حوزه ها آمادگیهاى گسترده اى لازم است که به اختصار به آنهااشاره مى کنم :

اگر چه آثار مصلحان بزرگ جامعه اسلامى چه قبل و چه بعداز پیروزى انقلاب اسلامى رهنمودهاى کارآمدى درباره تحول همه جانبه در سازمان روحانیت بیان شده است .اما در میدان عمل برنامه ریزى واجرا اقدام کارساز و شایسته اى چنانکه در
شان این دستگاه عظیم و پردامنه است انجام نگرفته است ( البته خدمات و فعالیتهاى دست اندرکاران را نادیده نمى گیریم و به آن ارج نمى نهیم ). تا مقصداعلا فاصله زیادى وجود دارد.

برخى براین باورند که در حوزه به دلیل حضور و نفوذ تقصمیم گیرنده هاى گوناگون امکان سازماندهى و برنامه ریزى همه جانبه وجود ندارد.البته این نظر چندان متفق به نظر نمى رسد. زیرا اولا از کجا که اگرائتلاف و همدلى بین عوامل و دستگاههاى مربوط ایجاد شود موفقیت آمیز باشد.

چرااین ائتلاف شدنى نباشد بویژه آن که هدف همه مااسلام ناب محمدى (ص ) و تحقق آرمانهاى والاى آن است .

ثانیا این قبیل مسائل شاید قبل ازانقلاب مسموع بود امااکنون که حوزه ها در سایه سار شجره طیبه ولایت فقیه و حاکمیت اسلامى است و اوامر ولى امر مسلمانان در حوزه ها سارى و جارى است این قبیل مطالب عذرهاى غیرموجهى است .

این طلاب گرانقدر هستند که به هر مناسبت و با هر وسیله اشتیاق زایدالوصف خود رااز تحول اصلاح حرکتهاى بنیادین و برنامه هاى دگرگون سازاز حوزه هااعلام مى دارند.

وقتى امام راحل رحمه الله علیه براى اداره حوزه علوم دینى خواهران تعدادى از شخصیتهاى برجسته را به[ شورائى] فرا مى خواند در حالى که بخش خواهران طلبه قسمتى کوچک از حوزه علمیه است ما باید به اهمیت مساله پى ببریم و برنامه ریزى و تشکیلات متناسب و لازم براى اداره حوزه هاى علوم دینى فراهم آوریم . باید در یک فراخوانى گسترده اندیشه وران مصلحان مربیان و متخصصان حوزوى را گرد آوریم نظرات عالمان گذشته و حال را جمع آورى نماییم از صاحب نظران متعهد غیر حوزوى که درارتباط با حوزوى نظرى دارند استقبال کنیم آن گاه در نشستى مسائل حوزه و برنامه ریزى براى آن مطرح شود تا برنامه اى کامل براى اداره حوزه به دست بیاید.

خلاصه سخن آن که در زمینه آمادگیهاى لازم باید گفت :

1. در حوزه هاى علوم دینى باید تمام بخشهاى فرهنگ اسلام جایگاهى در خور داشته باشند و حوزه[ مجتهد] و[ کارشناس] در رشته هاى مختلف مورد نیاز تربیت کند.

این میسر نیست مگر به اهمیت دادن به همه علوم که ازاسلام سرچشمه گرفته است .

البته تردیدى نیست که[ فقه] جایگاهى ویژه دارد و باید باشد و [ اخلاق] اصلى ترین رسالت حوزه است .

2. مهارتهاى جدید تبلیغ تحقیق تدریس مدیریت جامعه اسلامى آمادگیهایى است که باید فراهم آید و پیدا کردن پاسخ براى پرسشهاى بشرامروز درابعاد مختلف [ مقدمه واجب] دیگرى است براى روحانیت امروز و حوزه هاى علمیه .

3.ابزار جدید تبلیغات در دیناى کنونى ( از کتاب تا کامپیوتر) و استخدام آنها آمادگیهایى را مى طلبد که نیازى به توضیح ندارد.

4. حوزه مى تواند براى بخشى از رسالت خویش ازاقوام مختلف و ملل گوناگون جهت تامین نیروى انسانى مورد نیاز آنها طلبه گزینش کند.

اصل[ ارسال بلسان قوم] ایجاب مى کند که به سراغ بهترین جوانان آنان برویم و با در نظر گرفتن شرایط و و یژگیهاى لازم طلبه بپذیریم . حتى در کشور خودمان سنجیده و با ملاکهاى مشخص طلبه گزینش کنیم .

دشتى : در حوزه علمیه مراکزى جهت تحقیق ارتباطهاى ضرورى ( با هفت راه حل که در پاسخ سوال اول عرض کردم )ایجاد شود وابتداء نیازها وانتظارات دنیاى کنونى شناسایى و آن گاه در پاسخ گویى به آنها به شرحى که اکنون عرض مى کنم تلاش شود.

1. تقسیم و طبقه بندى نیازها وانتظارات .

2. شناسایى شخصیتها و محققین حوزوى که در پاسخ گویى به نیازهاى سازمان دهى شده کارایى دارند و مى توانند تحقیق و تالیف داشته باشند.

3. تخصصى کردن دروس حوزه متناسب با نیازها وانتظارات .

4. به کارگیرى روان شناسى تبلیغ .

5. به خدمت گرفتن سیستم کامپیوترى در تمام جوانب علوم اسلامى .

6. نمایشى کردن دروس اسلامى متناسب با فرهنگ ملل واقوام .

7. فراگیرى زبانهاى مختلف دنیا.

8.استفاده از علم جامعه شناسى و دیگر علوم ضرورى درارشاد و تبلیغ ملتها.

9. عرضه وارائه مباحث و دروس اسلامى با روش بررسى تطبیقى همهنگ با آخرین فرضیه هاى علمى و آخرین تحولات سیاسى جهان .

10. طرح مباحث اسلامى با رعایت علم روان شناسى و جامعه شناسى متناسب با عقاید و آراء و باورهاى ملتهاى دنیا.

11. تاسیس مرکزى به نام :[ روابط بین الملل تبلیغ تبلیغ وارشاد واحد حوزه علمیه] که نیازها وانتظارات دنیاى کنونى را دقیقا جمع آورى و در راه پاسخ گویى به آن بکوشند از قبیل :

1. شناخت انتظارات دنیااز مدعیان اسلام ناب .

2. شناخت راههاى نفوذى دشمن که[ الکفرمله واحده] .

3. شناخت راههاى نفوذ در دل ملتها.

4. شناخت متدلوژى و راههاى صحیح تبلیغ وارشاد.

محدثى : در یک نگاه دو نوع نیروى کیفى در حوزه ها وجود دارد. به لحاظى سه نوع .

برخى خودشان باصلاحیتها و آگاهیها و تواناییهایى که دارند هم مشکلات و هم نیازها را مى شناسند و متعهدانه در حد توان به اداى تکلیف مى پردازند.

گروهى وجود دارد که در حدى مطلوب از فضل علمى و کمال اخلاقى و توانمندیهاى فرهنگى و تبلیغى برخوردارند امااز وجودشان بهره هاى لازم برده نمى شود و گاهى هم ضایع مى شوند و هدر مى روند. نسبت به آنان نوعى هماهنگ سازى و
تشکل برنامه ریزى دراستفاده از توانهایشان ضرورى است .البته سهمى عمده ازاین کار مى تواند به دوش مدیریت حوزه باشد تا تناسبى میان نیرو و نیازها پدید آورد.

گروهى دیگراز طلاب کسانى هستند که ازاستعدادهاى خوب و سرشار برخوردارند ولى متاسفانه جهت دهى لازم و بارورسازى مفید نیست به آنان انجام نمى گیرد.

اگر حوزه تکلیف عظیم پاسخ گویى به خلاهاى فکرى نیازهاى تبلیغى مشکلات فرهنگى و تربیتى و رساندن پیام دین به جوامع بشرى دارد باید متناسب با آن به کادرسازى و تربیت نیروهاى کارآمد جامع آگاه و مومن بپردازد.

دراین زمینه ضعف بسیاراست .

اقدامات انجام یافته و در حال انجام نسبت به برنامه هاى آموزشى دروس جتبى مدیریت مدارس علمیه امتحانات و... هرگزاز نظر دور نیست ولى آن رسالت سنگین و نیاز بزرگ تلاشى مضاعف مى طلبد و به کارگیرى افراد با تجربه تر و کاردان تر درامور آموزش علمى تربیت اخلاقى و بارورى سیاسى اجتماعى .

جهت دهى سالم و صحیح به افکار اخلاق و ساختارهاى رفتارى حوزویان به عهده کیست ؟

جهت دهى مطلوب به مواد لازم آموزشى و دوره هاى درسى و متون آموزشى تا چه حد متناسب با نیازهاست . طلابى که با شوق وایمان جوانى را صرف کسب علوم آل محمد(ص ) مى کنند بااین سؤالها دست به گریبانند که :

چه باید کرد؟

چه باید خواند؟

چه مهارتهایى باید کسب کرد؟

در کدام رشته باید تخصص یافت ؟

روشهاى مطالعه تحقیق نگارش تدریس و تبلیغ چیست ؟

چگونه بین مسوولیتهاى اجتماعى و کارهاى اجرایى ضرورى با درس خواندن جمع کرد که به هر دو رسید و نه درس را فداى کار کرد و نه تلاشهاى انقلابى و

اجتماعى را به بهانه[ درس] زمین نهاد.

آیا مساله[ زبان خارجى] به عنوان یک عنصر مهم در تبلیغات اسلامى عصر حاضر تا چه حد مورد عنایت است ؟

ازانگلیسى فرانسه و... گذشته زبان[ عربى] و[ اردو] که صدها میلیون مسلمان در جهان به آن تکلم مى کنند و مى نویسند و مى خوانند. ارزش واعتبار آن را ندارد که به عنوان درس اصلى در حوزه علمى امام صادق ( ع ) قرار بگیرد؟ با توجه به عطش و نیاز شدید به مبلغینى که به این زبانها تسلط داشته باشند وجود دارد؟

خود طلاب خارجى که در حوزه هاى ما مشغول تحصیل هستند آیا برنامه آموزشى آنان متناسب با رسالت آنان و توقعى است که از آنان در صدور انقلاب و تبلیغ اسلام مى رود؟

تبلیغات برون مرزى ما چه از طریق اعزام نیروى زبده و زبان دان و اسلام شناس به خارج و چه از طریق جذب و پذیرش و آموزش و تربیت نیروهاى اعزامى بسیار ضعیف است .

کافى است کار خود را با برخى از کشورهاى عربى که در رابطه با اهداف و برنامه هاى خود کار گسترده و سازمان یافته و پرخرج انجام مى دهند مقایسه کنیم . مثل عربستان .

به نظر مى رسد همان گونه که براى جبهه هاى رزم در طول سالهاى دفاع مقدس نیروهایى آموزشهاى لازم را مى دیدند واعزام مى شدند و در عملیات شرکت مى کردند و بر مى گشتند و نیروهاى دیگر جایگزین آنان مى شد جبهه برخورد فکرى و فرهنگى نیز چنین باشد باشد.

براى میدانهاى تبلیغى و فکرى باید نیروهاى کارآمدى آموزش داد و اعزام کرد آن هم نوبه اى ! چه براى مناطق محروم و محتاج داخل کشور و چه براى کشورها و محیطهاى عطشناک آن سوى مرزهاى .

بالاخره آن که : حوزه باید براى تربیت کادرهاى قوى در زمینه هاى قلم تالیف بیان تدریس مدیریت تبلیغ و... فکر جدئى و برنامه ریزى اساسى و صرف بودجه و

امکانات کافى داشته باشد.

بخش دیگر حوزه یعنى خواهران طلبه را هم نباید از نظر دور داشت . تجربه نشان داده است که خواهران در محیطهاى فرهنگى کارگرى خانه داران دانشگاهیان و ...اگر معارف دینى رااز کانل سخنوران و مبلغان پرتوان[ زن] دریافت کنند هم بى مشکلتر و هم پذیراتر خواهند بود.ازاین روى در برنامه هاى آموزشى خواهران طلبه باید دقت بیشترى داشت و آنان را براساس[ نیاز] و میدانهاى عمل متناسب با آنان تربیت کرد.

بیش از برنامه هاى گسترده و وقت گیر منطق فلسفه اصول و... که براى آنان جنبه کاربردى چندانى ندارد باید درباره احکام عقاید اخلاق و تعلیم و تربیت روان شناسى نگارش خطابه بیان شیوه هاى تبلیغ و تدریس و موضوعاتى چون : تفسیر [ حدیث] تاریخ اسلام اسوه هاى تربیتى و... دوره هاى مفصل و آموزشهاى جدى ببینند تا پس از حداقل سه - چهار سالى که وقت صرف مى کنند بتوانند بازدهى عملى در جامعه داشته باشند.

حوزه : جناب عالى در جهت پاسخ گویى به این انتظارات وانجام رسالت حوزویان چه کرده اید؟
دشتى : ما در میان نیازها وانتظارات گوناگون و رشته هاى فراوان علوم انسانى و معارف عقایداسلامى و نهج البلاغه را به عنوان دو رشته تخصصى انتخاب کرده ایم واز هفده سال پیش روش تحقیق و کلاسدارى را در برنامه کار قرار دادیم و دروس زیر را جهت مراکز فرهنگى دانشگاهى و حوزوى آماده ساخته ایم :

1. دروس تخصصى شناخت و تحقیق و تفسیر نهج البلاغه از دیپلم تا دکترى .

2. جزوه هاى مطالعاتى براى مقطع راهنمایى و دبیرستان .

3. تالیف المعجم المفهرس و فرهنگ نهج البلاغه براى عموم پژوهشگران و علاقه مندان به نهج البلاغه .

4. دوره مجموعه بینش توحیدى .

5. دوره مجموعه اخلاقى و تربیتى .

کارهایى که درباره نهج البلاغه انجام گرفته جنبه سمبولیک دارد که خواسته ایم این طریق به محققان حوزه هاى علمیه بگوییم : سایر منابع روایى را مى شوداین چنین ارزیابى کرد و به مراکز علمى عرضه کرد اخیرا با فراهم کردن[ نمودار درختى کامپیوترى براى نهج البلاغه] مى توانیم میلیون هااطلاعات لازم را توسط وینجرها و دیسکهاى کامپیوتر به جهان تشنه آثار علومى عرضه کنیم تا محققان کشورهاى اسلامى در اسرع وقت مفاهیم ارزشمند نهج البلاغه را بیابند.

امیدواریم حضرت مولى الموحدین دست ما را در تداوم راه بگیرد.

حجتى :
در پاسخ به این سوال باید عرض کنم که کارى که قابل ارائه باشد نداشته و ندارم .

سعى مى کنم مشعل فروزان هدایت روحانیت را همواره و پر فروغ ببینم و دراین راه چه قبل و بعدازانقلاب در هر پایگاهى که وظیفه اقتضا مى کرده حاضر شده ام بویژه در نهادها و حرکتهاى فرهنگى در پایان این نکته را نیز یادآور مى شودم که در جهت اصلاح حوزه ها امام خمینى رحمه الله علیه عالى ترین اسوه است و جا دارد که برنامه ریزان دلسوزان و هدایتگران حوزه هاى علوم دینى پرورش روحانیان خمینى گونه را وجهه نظر خویش قرار دهند و مدارس حوزه علمیه را به گونه اى اداره کنند که براى نسلها و عصرها در همیشه تاریخ قدیسانى چون : امام خمینى بپروراند.البته این راهى است طاقت فرسا و تشریک مساعى همه را مى طلبد. توفیق از خداست .
محدثى :
ما که محلى ازاعراب نداریم . و[ آن ذره که در حساب ناید ماییم] اما در حدى که رخورد با بدنه حوزه (طلاب جوان و مبتدى ) داشته و دارم . یادآورى و توجه دادن به رسالت دفاع از سنگرهاى فکرى و فرهنگى باابزار[ قلم] و[ بیان] و تجهیز به این سلاحها بوده است .

تلاش کرده ام که اگر یار شاطر نباشم بار خاطر هم نشوم واگر گلى نیستم خارى هم نباشم و به جاى آن که بارى بر دوش باشم باربردارى از دوشها شوم .

انتقال تجارب خود را در زمینه هاى ادبیات نگارش تدریس و مهارتهاى هنرى و ذوقى به جوان ترها در راستاى همین ضرورت قرار داده ام . خودم نیز کوشیده ام که درارائه آثار قلمى یا کارهاى آموزشى یا برخوردهاى فردى و جمعى [ نیرو] را بر حسب[ نیاز] و نیز[ محتوا] را با[ شکل] و [قالب] متناسب با مخاطبان و نسل امروز (چه طلاب چه دانش آموزان و...) قرار دهم .[ نثرادبى] و[ نثر روان] را در همین مسیرانتخاب کرده ام .

[بلاغت] را نیز در شاخه هاى گوناگون و با مخاطبین متفاوت سعى کرده ام که رعایت کنم . والباقى ... ما نیز چون بسیارى شرمنده ایم از قصورها و تقصیرها...

مرتضوى :
در واقع باید گفت : هیچ .اما نوشته هایى که دراین دو سال اخیر از این حقیر منتشر شده است هر چند نمى توان آن را قدمى به حساب آورد ولى دراین جهت بوده است . قدم ارزشمندى را که شما برادران ارجمند در مجله[ حوزه] برداشته اید ازاولین شماره هاى آن براى این جانب موجب خوشحالى بوده است و شخصا حداقل به عنوان خواننده مجله آن را پى مى گرفته ام و به همت شماارج مى نهاده ام . هر چند به رسم طلبگى[ ان قلت] هایى نیز داشته باشم .