گزیده نامه ها

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


در حاشیه خاطرات
در خاطراتى که اینجانب در مجله حوزه طى چند شماره منتشر مى گردید درباره مقدمه کتاب :[ جامع احادیث الشیعه فى احکام الشریعه] مطلبى آمده بود که باعث رنجش خاطر خطیر حجه الاسلام والمسلمین جناب آقاى شیخ اسماعیل ملایرى معزى گردیده بود و معظم له در همان مجله درانتقداز آن مطالبى مرقوم داشته بودند.

من هرگزمایل نبوده و نیستم که خداى نکرده موجبات ناراحتى ایشان را با دنبال کردن این مطلب فراهم کنم . ولى برخى از دوستان توصیه کردند که براى روشن شدن اذهان و نیز رفع کدورت از جناب آقاى معزى چند کلمه بنویسم .اما پیش از آن چند نکته را یادآور مى شوم :

نکته اول :این خاطرات را حدود سه یال پیش ازاین هیاتى از طرف مجله حوزه در جلسات متوالى ضبط کردند و بعدا به سلقه خود آنها را منظم نموده و به صورت سئوال و جواب و مصاحبه درآوردند گرچه در تصل مطالب (جز چند مورد غلط چاپى ) تغییر چندانى نداده اند ولى در نظم و توالى آنها تغییر کلى رخ داده بخصوص در نام اشخاص القاب و عناوین مرسوم از قبیل : آیه الله حجه الاسلام جناب آقاى وامثال اینها که غالبا حذف کرده اند.

البته قبل از چاپ من مرورى بر آنها کرده و چیزهائى را حذف یا تغییر داده ام امتا دیگر لحن سخن و نظم مطالب که مدتى ازالقاى کنها گذشته بود قابل تغییر نبوده و یااز نظر دور مانده است از جمله در مورد جناب آقاى معزى تعبیرات موافق میل من نیست وازاین بابت ازایشان معذرت مى خواهم و نیزاز دیگر کسانى که نامشان بدون عناوین واحترامات معمولى
آمده است .

نکته دوم : سرور معظم آقاى معزى در مواجهه با مخلص با همان شدت وحدت سخن گفته اند که در حدود 35 سال پیش ازاین که هر دو جوان بودیم در جلسات حدیث و در خلال بحثهاى داغ فراوانى که اتفاق مى افتاد با مخاطبین خود واز همه بیشتر بااین ضعیف داشتند که گاهى به انسان ترس دست مى داد و صحنه را خالى مى کرد. بحمدالله گذشت زمان طولانى از قدرت و توان ایشان نکاسته و همچنان جوان مانده اند به طورى که همان چند کلمه قدردانى بنده رااز چاپ این اثر نفیس توسطایشان در نوشته خودلا نیاوده اند.

نکته سوم : در تالیفات این کتاب عظیم بیش از بیست تن از فضلاى آن هنگام و علما یا مراجع کنونى بااختلاف در ککیت و کیفیت کار دخالت داشتند.اما براى حق شناسى لازم است دانسته شود که این افراد بجز دراوائل کار انفرادى وا در دسته هاى متعدد اشتغال داشتند. بعدا همه در یک جلسه دور هم جمع مى شدند. و سرانجام چند سال در دو لجنه گرد آمدند و کتابهاى فقهى بین آن دو لجنه تقسیم شده بود:

یک لجنه که بیشتر افراد از جمله بنده در آن شرکت داشتیم و در اطاق بیرونى حضرت آیه الله بروجردى منعقد مى گردید عضو ثابت و در حقیقت ناظر و ناظم آن عالم متقى و متتبع آقاى حاج شیخ على پناه اشتهاردى بودند که پیش از همه مى آمدند و بعداو همه مى رفتند و هیچ گاه غیبت نداشتند. من همواره پایدارى و صبر و مقاومت توام با اخلاص ایشان را به خاطر داشته و آن را تحسین مى کردم .

لجنه دیگر که زیر نظر جناب آقاى معزى بود غالبا در جاى دیگر تشکیل مى گردید. ایشان نیزانصافا در مقاومت و خستگى ناپذیرى و عشق به کار آیتى بودند و همان طور که مى دانیم چاپ این اثر نفیس و تجدید نظر و رفع نواقص آن طى سالیان متمادى که ازاصل تالیفات کتاب آسان تر نیست مستقیما زیرنظرایشان است و حتى بخش سنن و آداب که به امر مرحوم آیه الله بروجردى ازاصل کتاب جدا شد و در آن هنگام تالیف نگردیده بود گویا توسطایشان صورت گرفته است و مکمل کتاب خواهد بود.

اگر معظم به این زحمت طاقت فرساى چندى ساله را که هنوزادامه دارد به عهده نمى گرفتند معلوم نبود سرنوشتت این کتاب مهم که آیه الله بروجردى بارهااز آن به عنوان نتیجه عمر خود یاد مى کرد چه مى شدو خداوند آقاژ معزى را سلامت و موفق بدارد تا کار را ب پایان برسانند و زحمات آن مرجع بزرگ و حضرات مولفین رااحیاء کنند.

واینک اصل مطلب : خلاصه آنچه من و آقاى معزى نوسته بودیم چنین است :

من گفته بودم مقدمه کتاب به قلم من و مورد نظر آیه الله بروجردى بوده و پس از رحلت ایشان که من در مشهد بودم جناب آقاى معزى پیغام دادند که مى خواهیم کتاب را چاپ کنیم مقدمه را بفرستید و من فرستادم و آن مقدمه با تغییراتى به نام دیگرى چاپ شد وازاین عمل گله کرده بودم .

اماایشان مرقوم داشته اند:

[کتاب طهارت در حیات آیه الله بروجردى چاپ شده وایشان اطلاعى از آن مقدمه ندارند و من از چنین تقاضایى نکرده اند.اما ضمنااعتراف کرده اند که من
مقدمه اى را نوشته و به نظر آیه الله رسانیده ام . بعدا اضافه کرده اند که : آیه الله فرموده اند: کتاب من چاپ نشود و مطالب دیگر که ننوشته اند... من راجع به آنچه مبهمااضافه کرده انداطلاعى ندارم و چیزى عرض نمى کنم . و من کتابى غیراز آنچه در لجنه حدیث تالیف شده ننوشته بودم].

سخن من دراین جا تنها راجع به مقدمه است . تقاضا دارم از خوانندگان که جلداول[ جامع الاحادیث] چاپ سنگى در در قطع رحلى را باز کنند و همراه نوشته من پیش روند تا عرض بنده کاملا معلوم و فهمیده شود بعدا قضاوت با خودشان است .

از صفحه 2 تا5 مقدمه اى حاوى اهمیت حدیث و تاریخ اجمالى حدیث شیعه کمده که قطعا پس از رحلت آیه الله تحریر شده است . در چند جاى آن به این امر تصریح گردیده است .

از صفحه 6تا9 تحت عنوان:[ منهج الکتاب و ماخذه] مزایاى کتاب و مصادر آن آمده است .

آنچه موردادعاى من است همین دو بخش است که با تغییراتى پس از رحلت آیه الله برجردى بازنویسى و چاپ شده است .

از صفحه 10 تا 21 فهرست جلداول کتاب است .او صفحه 22 مقدمه اى به قلم آیه الله بروجردى و چند سطر نمونه خط وى تحت عنوان :[ مقدمه و جیزه فى بدوالحدیث و سیره و فى حدیث الثقلینن] چاپ شده و تا پایان صفحه 28ادامه دارد. در آن جا چنین آمده : [ هذا آخر ماافاده الوالد الماجد قدس سره و سطر قلمه] .

آن گاه از صفحه 29این مقدمه پس از ذکر خلاصه کلام آیه الله با بحث درباره حدیث ثقلین که آن مرحوم قصد داشت راجع به آن مقدمه خود راادامه دهد ولى اجل مهلت نداده و ناتمام مانده تا پایان صفحه 52ادامه دارد. بنابر آنچه در صفحه 29آمده این کار با شرکت و همیارى جناب آقاى حاج شیخ اسماعیل معزى انجام گرفته است که بحثى مستوفى راجع به طرق حدیث ثقلین و نتایج حاصل از آن است و مرحوم آیه الله بروجردى چه در درس و چه در جلسات حدیث بارها راجع به آن سخن مى گفت و معتقد بود مصلحت آن است که به استناداین حدیث ما روى مرجعیت علمى ائمه اهل بیت تکیه کنیم و سمت زمامدارى سیاسى و خلافت آنان را که فعلا مورد نیاز نیست و مربوط به گذشته بوده مسکوت عنه بگذاریم . در خلال اى مقدمه هم به این نکته اشاره شده است و من در خاطرات خوداز آیه الله بروجردى نکته اى را دراین خصوص ذکر کرده ام .

پس ازاین صفحه 1 متن کتاب جامع الاحادیث مده که گویا قبل از تحریر مقدمه و احتمالا در حیات آیه الله چنانکه در خلال مقدمه اشاره شده و آقاى معزى هم نوشته اند کتاب و یا چاپ شده است و بعدا مقدمه را به آن افزوده اند لهذا شماره صفحات مسلسل نیست .

نتیجه این که : چاپ کتاب قبل از رحلت آیه الله منافات با تحریر مقدمه پس از فوت ایشان ندارد بلکه کن مقدمه بااستفاده از نوشته من واز مقدمه ناتمام آیه الله بروجردى قطعا پس از رحلت ایشان تحریر و چاپ شده است و نمى تواند ناقص عرض بنده باشدکه:[ پس از رحلت آیه الله مقدمه رااز من خواستند] و نیز علوم شد که جناب آقاى معزى به نصر عبارت (ص 29) در تالیف مقدمه پس از رحلت آیه الله شرکت
داشته اند در حالى که نوشته اند دخالت نداشته اند.

امااین که بنده نام ایشا را در برده بودم جریان ازاین قرار بود:

پس از رحلت آیه الله که حدودا شش هفت ماه پس از مراجعت من به مشهداتفاق افتاد شبى در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام محقق عالیقدر حضرت آقاى حاج شید محمد باقرابطحى یکى از اعضاى لجنه حدیث به نبده برخوردند و فرمودند: آقاى حاج شیخ اسماعیل ملایرى گفتند: مى خاهیم کتاب را چاپ کنیم آن مقدمه را عینا بدون رونویسى یا گرفتن فتوکپى از آن که هنوز رسم نشده بود براى ایشان فرستادم و دیگراز آن خبرى نداشتم تااین که آن را در مقدمه چاپ اول کتاب جامع الاحادیث به کیفیتى که گفتن ملاحظه نمودم .

با همه این احوال اگر جناب آقاى معزى چنانکه نوشته اند اواین جریان بى خبرند و در نوشتن مقدمه دخالت نداشته اند من ناچار هستم دل ایشان را به دست آورم و همه تقصیرها را گردن بگیرم . ولى عرضم این است که : با وجود نوشته هاى فراوان چاپ شده من دلیلى براین ادعاى کذب وجود ندارد. و چه خوب بودازاول هم سکوت مى کردم واین سررا فاش نمى کردم .

در پایان یادآور مى شوم : راجع به امتیازات و خصوصیات این کتاب عظیم سخن ناگفته زیاداست که دانستن آنها براى محققان مفیداست و من ان شاءالله در مقاله جداگانه و نیز در مقدمه کتابهاى رجال آیه الله بروجردى که در مشهد مقدس به همت بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى با نظارت بنده در حال چاپ است آنها را یادآور خواهم شد.

والحمدلله اولا وآخرا
محمد واعظزاده خراسانى
یادآورى : روش ما در مصاحبه با بزرگان حوزه واساتید گرانمایه بر این است که : پس ازانجام مصاحبه گفته هااز نوار پیاده و به صورت فنى و جذاب تنظیم مى شود و آن گاه براى هر نوع اصلاح و تصرفى به مصاحبه شونده تحویل مى گردد. بعدازاین مرحله که ضمناتایید ویرایش و تنظیم مصاحبه نیز هست . مصاحبه چاپ و در دسترس علاقه مندان قرار مى گیرد.

البته مجله بااحترام خاصى که براى همه بزرگان علم و دین قائل است .القاب وعناوین آنان را به طوراختصار مى آورد.

حوزه
مشکلات درسى طلاب را بررسى کنید
حضور محترم برادران و دست اندرکاران مجله حوزه

امیدواریم که در راه خدمت به اسلام و مسلمین موفق باشید.از آن جائى که این مجله گرامى با نام مقدس[ حوزه] منتشر مى شود و هدف آن ارشاد و راهنمایى طالبان دانش بخصوص طلاب و دانشجویان علوم دینى مى باشد بر آن شدیم مطلبى را به عنوان پیشنهاد عرض نماییم :

درست است که مصاحبه با علماى عظام و بزرگان حوزه هاى علوم دنى کارى است بسیار عالى و پرمحتوى ولى اگراین مصاحبه ها را کمتر نمایید و به جاى آن مشکلات درسى طلاب را در حوزه هاى علمیه سراسر کشور بررسى کنید خیلى بهتراست چون حوزه علمیه تنها به قم مشهد واصفهان محدود نمى شود بلکه تمامى حوزه هاى علوم دینى سراسر کشور را شامل مى گردد و مجله حوزه به دست اکثر طلاب مشغول تحصیل در تمام حوزه هاى علمیه با ساختمانهاى مجلل و نیروهاى کارآمد وجود دارد ولى به علت عدم برنامه ریزى صحیح مسئولین گروه عظیمى از طلاب نسبت به آینده خود نگرانند چرا که حوزه علمیه قم شرایطى براى ادامه تحصیل در آن حوزه قرار داده است که بعضى از آن شرایط براى طلاب سنگین است واز طرف دیگر به علت نبوداستادان ماهر در سطوح عالى در حوزه هاى شهرستانها طلاب از رشد و کمال علمى باز مى مانند به اهداف پاک و عالى خود نایل نمى شوند. مسؤولانى که تمام اقدامات خود را در جهت سرپرستى حوزه قم اختصاص داده اند باید فکرى هم به وضع طلاب حوزه هاى علمیهه دیگر شهرستانها بنمایند و زمینه اجراى رهنمودهاى شانزده گانه مقام معظم رهبرى حضرت آیه الله خامنه اى دام ظله العالى را در همه حوزه ها مهیا نمایند.

گروهى از طلاب حوزه علمیه گناباد
با آرزوى موفقیت آن گرامى برادران در کسب مقامات عالیه معنوى و علمى . مجله حوزه ستونى را به معرفى مدارس و حوزه هاى علمیه سراسر کشور اختصاص داده است . مسؤولان مدارس و علاقه مندان به حفظ ارزشهاى والاى حوزوى و علوم آل محمد(ص ) مى توانند پاسخهاى تفصیلى محورهاى کلى زیرا به آدرس مجله ارسال نمایند:

1. سابقه و قدمت حوزه علمیه شهرستان .

2. عالمانى که از آن شهر در طول تاریخ آن حوزه برخاسته اند.

3.مدارس علمیه شهرستان با ذکر متولیان بانى برنامه ها موقوفات و مشخصات دیگر.

4. تعداد طلبه هایى که هم اکنون در آن حوزه مشغول تحصیل هستند. سطح دروس برنامه هاى درسى علومى که تدریس مى شود و نواقص .

5. شهداء اسراء مفقودین و جانبازان طلبه حوزه شهرستان .

6.انتظارات و پیشنهادات در جهت بهبود پیشرفت و تکامل حوزه ها.

حوزه
امام خمینى (قدس سره) :
نکته مهمى که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن رااصل واساس سیاست خود با بیگانگان قراردهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کى و تا کجا ما را تحمل مى کنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزى جز عدل واز همه هویتها و ارزشهاى معنوى والهى مان نمى شناسند. به گفته قرآن کریم : هرگز دست او مقاتله و ستیز با مشا برنمى دارند مگر که شما رااز دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیستها و آمریکا و شوروى در تعقیب مان خواهند بود تا هویت دینى و شرافت مکتبى مان را لکه دار نمایند. بعضى مغرضین ما را به اعمال سیاسیت نفرت و کینه توزى در مجامع جهانى توصیف و مورد شماتت قرار مى دهند و با دلسوزیهاى بى مورد واعتراضهاى کودکانه مى گویند: جمهورى اسلامى سبب دشمنیها شده است واز چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است.

صحیفه نور ج 20.238