مصاحبه با مرحوم آیة الله حاج آقا ریحان الله نخعى قدس سره

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


دریغا که دیر به دیدارش شتافتیم . هنوز در آغاز راه آشنایى بودیم که به باغ ملکوت پرواز کرد! خانه اش محقر و ساده بود در عین حال جذاب و در هاله اى از صفا و معنویت .

انسان دراین سرا احساس بیگانگى نمى کرد و آرامش خاطر مى یافت . آن مرحوم صمیمیتى همراه با متانت و وقار داشت . سیماى او حکایت از سجده هاى طولانى و تلاش علمى و خدمت به خلق مى کرد.

روزهاى واپسین زندگانى را مى گذراند. نگاههاى او بسان نگاه مسافرى بود در حال وداع گذشته ها رااز یاد برده بوداما شگفت ازاین که نه همه را بلکه آنچه به این سپنج سرا مربوط مى شد! در مسائل معنوى معارف دینى وقتى لب به سخن مى گشود گویا هیچ خللى در سیستم ذهنى او پدید نیامده بود بدون لکنت و با وضوح تمام سخن مى گفت . سبحان الله .

از یاران مدرسه اى امام بود. دوران جوانى را با آن روح بلند سپرى کرده بود.

وقتى به این دوران بر مى گشت درنگ مى کرد و تبسمى ملیح برلبانش نقش مى بست مثل گل مى شگفت .

به امام ارادت مى ورزید وازاین که از حریفات بزم او بروده افتخار مى کرد.

باامام در دو حال انس داشته بود: چه آن زمان که ماه نو بود و چه آن زمان که ماه تمام .

همت بلند در تحصیل و خودسازى او را به مقامى والا در حوزه رسانید.
به محافل علمى راه یافت . سریع پلکان ترقى را پیمود و در ردیف صاحب نظران حوزه استفاده حضرت آیه الله شیخ عبدالکریم حائرى قرار گرفت .

پس از رحلت آیه الله حائرى براى بهره ورى بیشتراز محضر عالمان راهى عتبات شریفه شد. در نجف اشرف رحل اقامت افکند بهره برد و بهره رساند.

پس از هجرت آیه الله بروجردى به قم به قم کوچید و مورد توجه و عنایت معظم له قرار گرفت . بازویى شد براى حوزه و زعیم مسلمین حضرت آیه الله بروجردى بااین همه گستره تلاش را محدود دید به فرمان آیه الله بروجردى براى ارشاد مومنان رهسپار تهران شد و در آن دیار دلهاى شیفته معارف اسلام را با نور قرآن و گفتار معصومان ( ع ) منور کرد.

آن مرحوم بدین هم بسنده نکرد و کار را تمام شده نپنداشت واحساس کرد که اگراز کوثر زلال معارف اسلامى به دور ماند و هر روزاز آن چشمه گوارا ننوشد به زودى خواهد پژمرد درخت زندگى علمى اش از درون تهى خواهد شد و آن گاه بسان خسى گرفتار تند بادهاازاین روى با همردیفان محفل علمى تشکیل داد.از آن جا که این محفل علمى موفق و ثمرات گرانبهایى براى اسلام وایران داشته است استاداز آن به نیکى یاد مى کرد و آن راازاوراق زیباى پرونده خود مى دانست .

خداونداو را غریق رحمت خویش کناد. و به ما هم توفیق دهاد به رهنمودهاى آن بزرگ جامه عمل پوشیم .

[حوزه]
حوزه : با تشکراز حضرت عالى که مصاحبه با مجله ما را پذیرفتید ابتداءاجمالى از زندگى علمى خود بیان کنید.
حقیر در سال 1318 ق در شهر گلپایگان متولد شدم . مقدمات را در محضر والد بزرگوارم مرحوم آخوند ملا زین العابدین مجتهد گلپایگانى به اتمام رساندم . پس ازاین مرحله در سال 1338 براى ادامه تحصیل راهى اراک شدم . دراین شهراز محضر حجج اسلام آقا میرزاابوالحسن عراقى و حاج میرزا محمدعلى خان و آخوند ملاتقى گلپایگانى کسب فیض کردم .
در سال 1340 ق سال تاسیس حوزه علمیه قم به حوزه علمیه قم مشرف شدم و تا آخر عمر شریف حضرت آیه الله العظمى حائرى در قم ماندگار شدم واز محضر آن بزرگوار بهره بردم .

پس از رحلت آن جناب . در سال 1360 ق به نجف اشرف مشرف شدم . در آن حوزه مقدسه از محضر حضرات آیات نظام عظام :اصفهانى و آقا جمال گلپایگانگى استفاده کردم . پس از آن به قم مشرف شدم وازابتداى ورود حضرت آیه الله العظمى بروجردى به قم در خدمت آن حضرت بودم و به درس فقه واصول ایشان حاضر مى شدم .

حوزه : مرحوم ابوى حضرت عالى از بزرگان حوزه بوده اند ازاین روى براى ما و دیگر طلاب مفید خواهد بوداگر با چهره ایشان آشنا شویم .
مرحوم ابوى از مجتهدین مسلم زمان خود بود.ایشان از شاگردان مخصوص مرحوم میرزاى بزرگ بود. مرحوم میرزا نسبت به ایشان خیلى ابراز علاقه مى کرده اند.

البته مرحوم میرزا به طلاب خیلى عنایت داشته اند. مرحوم پدرم نقل مى کردند:

[تازه براى تحصیل به سامراء رفته بودم . روزى به کنار شط رفتم و آن جا نشستم . دراین هنگام مرحوم میرزا را دیدم که از آن جا عبور مى کردند.ایشان تا چشمش به من طلبه افتاد متوقف شد واز مرکب خود پیاده شد!احوال مرا پرسید و گفت :

اهل کجا هستى ؟

گفتم :اهل گلپایگان .

گفت : تاکنون کجااشتغال به تحصیل داشتى .

گفتم : دراراک ولى اکنون به خاطر علاقه اى که به حضرت عالى دارم براى استفاده از محضر شما به این جا آمده ام .

گفت : آیا تاکنون در مباحثه ما شرکت کرده اى ؟

گفتم بلى .

گفت : مباحثه ما را چگونه یافتى آیا پسندیدى ؟
گفتم : خوب بود ولى یک عیب دارد.

گفت :چه عیبى .

گفتم : حضرت عالى بیش ازاندازه به شاگردان میدان مى دهید که اظهارنظر کنند و آراى خود را بیان کنند.این موجب مى شود که وقت کافى براى تقریر و تنضیح مطلب باقى نماند.ایشان ازاین سخن خوشش نیامد و فرمود: چنانچه مدتى در درس من حاضر شوید خواهید فهمید که مباحثه من به مراتب از مباحثه میرزاى نائینى مفیدتراست].

پدرم گفت :

[راستى هم چنین بود. من بعدها که به بیشتر به درس میرزا رفتم متوجه شدم که درس ایشان واقعلا مفیداست . شیوه اى که میرزا داشت مخصوص به خودش بود. آن مرحوم وقتى مطلبى را مى گفت از شاگردان نظرخواهى مى کرد واز آنان مى خواست که در جلسه بعد نظرشان را راجع به آن مطلب بگویند. به خاطر همین طلاب مجبور مى شدند تلاش کنند تا نفیا واثباتا مطلبى براى ارائه به استاد داشته باشند.این روش استعداد پرور بود و شاگردان را رشد مى داد. درست بر خلاف روش مرحوم میرزاى نائینى که ایشان بنابر آنچه مى گویند خیلى کم به شاگردان اجازه اظهارنظر مى داد].

حوزه :اساتیدى که حضرت عالى از محضر آنان بهره برده اید چه شیوه اى درارائه درس داشتند.
ازاساتیداین جانب مرحوم آیه الله العظمى حائرى تقریبا روش مرحوم میرزا را داشت .ایشان به شاگردان مجال مى داد تااظهارنظر کنند. همچنین بود مرحوم آیه الله العظمى بروجردى . در محضرایشان هم اگر کسى اظهارنظر مى کرد خوشش مى آمد و تشویق مى کرد. ولى مرحوم آیه الله حجت این روش را دوست نداشت بلکه ایشان قبل از درس مطلب را دسته بندى و تنظیم مى کرد و به شاگردان ارائه مى دادو کمتر به کسى اجازه مى داد در وسط درس اظهارنظر کنند.
حوزه : حضرتعالى در بیت آیه الله بروجردى چه سمتى داشتید و به چه کارهایى مشغول بودید.
همانطور که عرض شد بنده ازابتداى ورود آیه الله بروجردى به قم در خدمتشان بودم و آن جناب به خاطر آشنایى قبلى که با حقیر و مرحوم پدرم داشت به من عنایت خاصى داشتند و برخى ازامور را به من محول کردند.از جمله :اگر طلبه اى را مى خواستند مسؤولیتى بدهند تشخیص صلاحیت آن شخص به من واگذار مى شد و پس از تایید صلاحیت نامه اور را مى نوشتم و آیه الله بروجردى امضا مى کردند. و همچنین از جمله اعضاى هیاتى بودم که براى رسیدگى به امور حوزه و طلاب از طرف آیه الله بروجردى تعیین شده بودند .

دراین هیات حضرت امام رحمه الله علیه و مرحوم حاج شیخ مرتضى حائرى هم عضویت داشتند. علاوه براین کارها در برخى از جلسات استفتائى که مهم بود شرکت مى کردم .

حوزه : حضرت عالى چرا قم را ترک کردید و در تهران ساکن شدید.
مرحوم آیه الله بروجردى به تبلیغات بسیاراهمیت مى داد. سعى داست که از طلاب فاضل براى تبلیغ در شهرستانها و حتى خارج از کشور استفاده شود. بهمین منظور هر گاه زمینه فراهم مى شد فورى اقدام مى کرد. روى همین برنامه بنابر تقاضاى عده اى از مومنین تهران که ازایشان خواسته بودند فردى را براى اقامه جامعت و تبلیغ وارشاد به مسجد پنبه چى بفرستند آن مرحوم مرا فرستادند و در نامه اى خطاب به مردم آن جا نوشتند:

[من آقاى نخعى را که مورداعتماد من است براى امامت جماعت و تبلیغ و رسیدگى به امور محل بسوى شما فرستادم و]...

این جانب از آن زمان تا کنون که حدود 40 سال است در تهران هستم و مشغول انجام وظیفه . عده اى هم در همان وقت از طرف ایشان به همین منظور به تهران فرستاده شدند

از جمله : مرحوم آقاى سیداحمد خوانسارى بود که من براى معرفى ایشان به مردم باایشان به تهران آمدم .

حوزه : آیا غیراز تبلیغ وامامت جماعت فعالیت دیگرى هم داشته اید.
بله جلسه هفتگى با حضرات آقایان : سید محمد داماد فرید گلپایگانى سید مرتضى ایروانى شیخ شریف شاهرودى معزالدوله اى و... داشتیم . دراین جلسه مسائل فقهى مورد بحث و گفتگو قرار مى گرفت این جلسه بسیار مفید و علمى بود و سالها طو کشید.

حوزه : آشنایى حضرت عالى با حضرت امام رحمه الله علیه از کى و چگونه آغاز شد.
آشنایى من باایشان از هنگامى بود که براى دادمه تحصیل به اراک رفتم . با هم به درس مرحوم آیه الله حائرى رفتیم و فقه واصول را با ایشان و آقار فرید گلپایگانى و آقا سید محمد داماد مباحثه مى کردیم .

مرحوم آیه الله حائرى جلسه خصوصى داشتند که در آن جلسه هم ما چهار نفر شرکت مى کردیم . در درس معقول مرحوم شاه آبادى هم شرکت مى کردیم .البته من ادامه ندادم زیرا مرحوم پدرم گفته بود راضى یستم .

حوزه : چرا مرحوم ابوى گفته بودند: راضى نیستم شما در درس معقول شرکت کنید.
ایشان معتقد بودند مسائل فلسفى قدرى پیچیده است و همه افراد کشش درک آن را ندارندازاین روى ممکن است موجب گمراهى آنان گردد. به همین خاطر گفته بود من راضى نیستم .
حوزه : گویا جلسات انسى هم با حضرت امام رحمه الله علیه داشته اید.
بله . جلساتى اونسى با مرحوم امام و دیگر بزرگان داشتیم . بعداز انقلاب اسلامى که موفق شدم چند بارى خدمت ایشان برسم خیلى به من اظهار لطف مى کردند و به مامورین حفاظت بیت گفته بودند: فلانى هر وقت آمد هیچ گونه مزاحمتى برایش به وجود نیاوردند. به یاد همان گذشته خیلى با هم انس داشتیم . وقتى که مى رفتم خدمتشان تا مى خواستم از جا برخیزم مى فرمود قدرى دیگر بمان پیش ما!

حوزه : رابطه حضرت امام رحمه الله علیه با آیه الله بروجردى چگونه بود.
رابطه آن دو با یکدیگر خیلى خوب بود.امام به آیه الله بروجردى خیلى علاقه داشت و آیه الله بروجردى هم به ایشان عنایت داشتند.امام خیلى دلش مى خواست که بیت آیه الله بروجردى از هر جهت خوب باشد لذا نسبت به برخى ازاطرافیان ایشان حساس بود از همان ابتداء آدم انقلابى بود.

حوزه : اگر خاطره اى از برزگان دارید واکنون براى ما و دیگر طلاب سودمند است بیان کنید.
خاطره زیاد دارم ولى اکنون نمى توانم بگویم مى ترسم کم یا زیاد شود. حال به خاطراین که سوال شما بى جواب نماند یکى از آن خاطرات را یادآور مى شوم . برزگان زیادى در حوزه علمیه بودند که داراى فضائل و کرامات اخلاقى بودند از جمله مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم قمى . وى مرد زاهدى بوداصول و فقه هم تدریس مى کرد.از خصائل والاى آن مرد این بود که با مقام و موقعیت علمى واجتماعى که داشت و در عین حال که امام
جماعت بود شبهاى جمعه برمى خاست و در بین صفوف جماعت راه مى افتاد واز مردم براى فقراء و مستمندان پول جمع مى کرد.

یک وقتى یکى از فقراءازاو کمک مى خواهد واو در توانش نبوده است که کمک کند فقیر عصبانى مى شود و به صورت آن مرحوم آب دهان مى اندازد.ایشان به مسجد مى آید و قضیه را به مردم مى گوید.از مردم مى خواهد.اگر آبروى او را دوست دارند به او پول بدهند تا بتوانند به فقراء کمک کند و فقراء آب دهان به صورتش نیندازند!.

آیه الله بروجردى هم خیلى به فقراء توجه داشت .

حوزه : آیا تالیفاتى هم در زمینه مسائل فقهى واصول دارید.
تقریرات و نیز تحقیقاتى دراصول و فقه دارم که به همراه کتابهایم فرستادم قم براى کتابخانه مدرسه آیه الله گلپایگانى . زیرا دیدم با این حالتت کسالت و کهولت سن توانایى مطالعه ندارم و صحیح نیست این کتابها بدون استفاده بماند.

حوزه : شنیده ایم که حضرت عالى طبع شعر هم دارید واگر ممکن است یکى ازاشعار خود را براى ما بخوانید.
بله طبع شعر دارم و چند شعرى هم گفته ام . متاسفانه از دفترهاى شعرم این جا موجود نیست زیرا آنها را هم با کتابهایم فرستادم قم . اکنون هم از شعرهایى که گفته ام چیزى جز یک رباعى که درباره صبر گفته ام به خاطر ندارم و آن رباعى را خدمتتان عرض مى کنم :

گویند صبر کن که ترا صبر بر دهدآرى دهد ولى به عمر دگر دهد من چون که عمر خویش به صبورى گزاردم عمرى دگر خواهد که تا صبر بردهد

حوزه : در پایان اگر ممکن است ما را نصحیت بفرمایید.
نصیحت من این است که خداوند را در جمیع حالات در نظر داشته باشید. خدا رااز یاد نبرید تااین که از خطاهاى عمدى مصون باشید. وبه درس و مطالعه زیاداهمیت بدهید که بسیار باارزش است . به نظر من اگر امر دائر شود بین این که طلبه در نیمه شب نماز شب بخواندثوابش بیشتراست یا مطالعه فقه من مى گویم مطالعه فقه زیرا فایده اش به دیگران هم مى رسد.

حوزه :ازاین که وقت شریفتان را گرفتیم پوزش مى طلبیم . به امیداین که بتوانیم به نصایح حضرت عالى جامه عمل بپوشیم .
خیلى ممنون . من هم از زحمات شما تشکر مى کنم .