سروش بیدارى را پاس داریم

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


در پایانه چاپ مجله پیام رهبرى سروش بیدارى بر جان مسؤولان دمید.

گر چه مجال تحلیل گسترده آن نبود ولى شتابزده بر رهنمودهاى آن مرور کرده و محورهاى مهم آن را فرادید خود و خوانندگان نهادیم باشد که در مجالس دیگر به طرح عینى و عملى این پیام بپردازیم .ان شاءالله .

از ممیزات بارز و چشم گیر حکومت اسلامى با دیگر نظامها حاکمیت نظامها حاکمیت عالمان صالح و دین نوشان عادل است . مسؤولان نظام هادیان امتند و منادیان اصلاح و تهذیب ملت . مردم نوع حیات معنوى خود ار چونان برنامه هاى مادى از مشارب نظام گیرند. در چنین نظامى مهبط حاکمیت قلوب مردم است و مسئوولان حاکم بر دلهایند. نظامى که چشم مردم را به تسلیم کشد و دل آنان رااز خود برماند و فکر آنان را در بهت و حیرت وانهد نظامى با پسوند حقیقى[ اسلام] نیست گر چه بر خود صبغه اسلام زند .

[نظامى است که با محبت و عطوفت مردم اداره شود].
خاستگاه این محبت و پیوند :[ اسلامیت نظام است . مسؤولان آن به هراندازه تجلیگاه ارزشها و باوراى اسلامى والهى باشند در دل مردم بیشتر جاى خواهند داشت و نظام استوارتر و پایاتر خواهد شد.]

براساس اصل[ الناس على دین ملوکهم] جمهورى اسلامى در صورتى تبلور ارزشهاى اسلامى و برخورداراز جامعه و آحاد صالح و شایسته اى خواهد شد که رهبران و مسوولان نظام تقواى الهى را پیشه کرده و در حفظ ارتباط جان خویش با ملکوت کوشا باشند.این ارتباط معنوى جزاز راه توبه انابه ادعیه توسلات و ذکرى مدام پیدا نمى شود.

مسؤولان و راهبران جامعه چون در معرض هجوم خناسان داخلى و خارجى درونى و برونى قرار دارند بیش از دیگران به[ فرشته نگاهبان] دعا و توسل نیازمندند.

این است که رهبرانقلاب مسوولان نظام و نفس خویش را چنین توصیه مى کند:

[...دعا کنید نافله بخوانید توجه پیدا کنید متذکر باشید در شبانه روز یک ساعت براى خودتان قرار بدهید خودتان و خداى خودتان از کارها واشتغالات گوناگون خودتان را بیرون بکشید. با خدا با اولیاء خدا با ولى عصر عجل الله تعالى فرجه وارواحناه فداه مانوس بشوید.

با قرآن مانوس باشید تدبر در قرآن بکنید. من بیشتراز شما محتاجم که کسى این حرفها را به من بزند بنده هم بایستى مورد همین موعظه ها قرار بگیرم همه ما محتاجیم]... .

آرى بدون ارتباط با قدرت على اطلاق و مدداز وسایط فیض الهى نمى تواند بارامانتى را که انسان ظلوم و جهول پذیرفته است به سر منزل رساند تا بصیرتى الهى یارانسان نگردد حجابهاى غلیظ غرور توجیه واستکبار را نخواهد درید.ارزشهاى ربوبى را کسانى مجرى خواهند بود و در قبال تهاجمها و وسایس گوناگون افرادى استوار خواهند ماند که حقیقت مبارکه[ ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا] را در ژرفاى جان یافته باشند.

چنین است که رهبر انقلاب گفت :

[آقایان وزراء آقایان نمایندگان آقایان مدیران گوناگون کشور مسوولین قضایى کشور خودشان را بى نیازاز دعا و نافله و ذکر و توجه و توسل و گریه وانابه به پروردگار ندانند. نگویند حالا ما که مشغول خدمت به مردم هستیم حالا دعا را کسى بخواند که خیلى کار ندارد نه آقا!اصل کاراین است .این نباشد آنجا بى پشتوانه ایم آنجاهایى که وسوسه ها در مقابل ما صف مى کشند و من ضعیف تربیت نشده حریص به دنیا در مقابل این وسوسه ها قرار مى گیرم چه کسى من را نگاه خواهد داشت ؟ [قل مایعبا بکم ربى لولا دعاوکم]... این امانت استثنایى الهى را که در طول این چندین قرن بعداز صدراسلام خداى متعال این بار را بر دوش احدى نگذاشت که بر دوش شما گذاشت اینجور مى توانداین بار را به منزل رساند والا روسیاهى دنیا و آخرت است ...

دعا در صورتى حال مى آورد ذکر و توجه وانابه هنگامى به انسان دست مى دهد که نفس شلاق منع را بچشد و تازیانه مخالفت بر سر خواسته هاى او فرود آید چه سنت آفرینش براین است که خود مشغولى خدا فراموشى آرد و فربهى[ تن] لاغرى[ روح و معنا] را به دنبال دارد.

نفسى که دنیا مرتع او شده است از روایح و روائع بوستان معنا و مواهب باغ ملکوت بى بهره خواهد بود.

تذکیه و تهذیب رهبران از خودسازى دیگران دقیق تر و خطیرتراست زیرااز یکسو آنان با برخوردارى از همه امکانات و روى آورى خواسته هاى بسیار و توقعات خارج ازانتظار باید پاى بر سر هوس نهند واز دیگر سو لغزش آنان در حوزه زندگى فردى شان محدود نمانده و براساس اصل[ الناس بامرائهم اشبه منهم بابائهم] رذایل و فضایل رهبران در جامعه سرایت کند.

این است که در حکومت اسلامى مسؤولان متعهدترین و دردمندترین مردم بوده و در غم و شادیها با مردم شریک وانبازند. مسوول و رهبرى که از دردهاى رعیت دردمند نگردد واز سفره تهى محرومان برنیاشوبد در بینش تشیع فاقد صلاحیت اداره کشوراست .

رهبرانقلاب در زمینه وضع معیشتى مسوولان جمهورى اسلامى گوید:

[ ... نمى شودما در زندگى مادى فرو بریم و بخواهیم مردم به شکل یک اسوه به ما نگاه کنند از خیلى چیزها باید گذاشت نه حفظ از[ شهوت حرام] که از [شهوت حلال] هم باید گذشت]

آرى در جمهورى اسلامى مسوولان و کارگزاران در همه جوانب براى مردم اسوه اند و بایدارزشهایى چونان :ایثار انفاق زهد حلم عفو قناعت و ... را بر بند بند زندگى و مجموعه رفتار خویش حاکم سازند. و در چنین صورتى است که امت نیز سراز پانشناخته مال جان و جگرگوشگان خود را براى دفاع از جمهورى اسلامى واجراى فرامین رهبران آن در طبق اخلاص خواهند نهاد چنانکه دیدیم و دیدید.

تفاوت بین گفتار رفتار شعار وضع معیشتى مسوولان بویژه روحانیان نه تنها مردم را به نظام بى اعتماد مى کند که پایه هاى اعتقاد وایمان مردم را متزلزل

کرده و تردید نسبت به درستى گفتار و شعارها در دل آنان پیدا مى شود.

مسوول نماینده واعظى که در پشت تریبون و برفراز منبر دم از محرومین مى زند و در گفتاراو زى انبیاء واولیاء متجلى است ولى در عمل و رفتار هم عنان اشراف و بر زندگى شخصى اش زى مترفین حاکم است فرزندانش در مدارس اشرافند و مسکن او همسان اصحاب اتراف چنین کسى نه راهنما که رهزن است ...او نه تنها واسطه فیض و ریزش حمت حق نمى باشد که مستحق خشم بزرگ الهى است :[ کبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون] .

به فرموده پیامبراسلام (ص :

( [زر اگر در زندگى شخصى یک روحانى رسوخ کند معنویات او را لجن مال خواهد کرد. چه عالم طبیب دین است و دنیا آفت دین . آنگاه که این آفتت در وجود طبیبان روحانى لانه کرد او را منسوب به دین بخوانید زیرااو رهزن امت من است]

رهبرانقلاب نیز دراین باب به ورحانیان و مسوولان جمهورى اسلامى چنین توصیه کردند:

[به حد ضرورت اکتفا کنید.اندازه نگه دارید. ما رااز مردم دور مى کنداینها. روحانیون رااز مردم دور مى کند. روحانیون به تقوى و ورع و بى اعتنایى به دنیا در چشمها شیرین مى شوند. بدون ورع بدون دورانداختن دنیا نمى شود در چشمها شیرین بماند.

مردم رو دربایستى ندارند. خدا هم با کسى رودربایستى ندارد بنده بارها عرض کردم بنى اسرائیل را خداى متعال در چند جاى قرآن مى گوید: [وفضلنا کم على العالمین] شاید سه یا چهار جاى مى گوید :[فضلناکم على العالمین] به همه مردم دنیا شما را برترى دادیم . همین بنى اسرائیلند که مى فرماید:[ و ضربت علیهم الذاله والمسنکه و باوبغضب من الله] رفتار خود آنها موجب شد مگر خدا با بنده و شما قوام و خویشى دارد؟]

در بینش تشیع مناصب و مقامها معبر خدمت به محرومان و رفع ستم از مظلومان است . جامعه اى که افراد ضعیف نتوانند حق خود را بدون زحمت و تشویش به دست آرند قدات و حرمتى ندارد. رهبرانقلاب در بى اعتبارى این ستمها و عنوانها چنین فرمود:

[ این اسمها واین ستمها و تیترها که افتخارى ندارد خیلى ها بااین اسم ها و بااین تیترها آمده اند و رفته اند و در طول تاریخ جز لعنت خدا و بندگان خدا چیزى با خود نشان نبردند. چه ارزش دارد: بنده رهبرم ! بنده رئیس جمهورم ! بنده رئیس قوه فلانم ! بنده وزیرم ! چه ارزشى دارداینها؟]....

آرى اگر تقوى و خداترسى بر آحاد مسؤولان حاکم شود ارگانها نهادهاادارات و سازمانهاى نظام نیز باى خوش روى گشایش مشکلات حلم و رحمت را بر ملت خواهند گشود.

در دید کارگزار باتقوا و پارسا فرزند بیگانه یکى است .او چونان مولایش على که دخترش را براى گرفتن امانت از بیت المال به محاکمه مى کشد حق بیگانه رااز نزدیکترین افرادش خواهد گرفت .

رهبرانقلاب دراین زمینه گفت :

[... آن وقتى که از کار خسته مى شوید آن وقتى که احساس مى کنید حال کار چه لزومى دارد دنبال کنیم آن وقتى که پاى یک رفاقت در میان مى آید آن وقتى که پاى یک افزون طلبى و خودخواهى و شخصى اندیشى در میان مى آید آن وقتى که
پاى یک قضاوت باطل نسبت به برادر مسلمان در میان مى آید آنجا به یاداین آیات بیفتید :[ما هذاالکتاب لا یغادر صغیره و لا کبیره الااحصها] مسؤولان بویژه روحانیان مسئوول افزون بر خود نگهدارى و تهذیب نفس وظیفه پالایش رسوبات فرهنگى و ناهنجاریهاى اخلاق جامعه را بر عهده دارند.

آنان چونان دیده بانى هوشیاراز مناره بلند معنویت جامعه را باید زیر نظر گیرند وامت را در قبال هجمه هاى فرهنگى و اخلاقى شیطان برزگ بیمه نمایند.

ملت مسلمان ایرانى و دیگر مسلمانان در سرزمین ها و شکورهاى مسلمان امروز بیش از هر زمانى مورد هجوم و حملات فرهنگى از برون و درون است . رسوبات اخلاق جاهلى و فرهنگ طاغوتى که از درون جامعه ما زدوده نشده دوباره زمینه رشد پیدا کرده و گهگاهى در جامعه خودنمایى مى کند.

استکبار جهانى بویژه آمریکا که امروزه قدرت بلامنازعى جهان شده است با تمام امکانات یورش فرهنگى مرموز و حساب شده اى را علیه امت اسلامى آغاز کرده است و در برخى زمینه ها در بعضى قشرها و کشورها موفق شده است .

روحانیان در تمام سنگرها و مسؤولان در همه جا با بسیج همگانى ارزشهاى والاى الهى انسانى را تبیین و تفسیر کرده و با عرضه درست آن باورها وارزشها نسل آینده مملکت را در قبال سوغات نظام واحد جهانى بیمه کنند. چه آنگاه که سنگر فرهنگ یک جامعه توسط یک استکبار فتح شود فتح سیاسى آن کار مشکلى نخواهد بود.

[یک مساله مساله فرهنگى جامعه است . به نظر بنده این طور که بنده تا حالااحساس کرده ام من این جور فهمیده ام از مجموع کارهایى که دارد مى شود یک حمله سازماندهى شده یک حمله همه جانبه وجود دارد و در دستگاه تبلیغاتى مراقبت کنند نگذارند. بنشینند فکر کنند روى این مساله سلیقه اى هم نیست ...البته فکر عبارت است از دو چیز: یک کار سلبى یک کارایجابى .

کار سلبى مقابله با آنهاست جلوگیرى از توطئه آنهاست . کار ایجابى فرهنگى صحیح است . منبرى خوب منبر خوب موعظه مردم توجیه فکرى مردم این روزنامه ها این مجلات ما این گویندگان این آقایان مسوولین که مرتب اینجا و آنجا توى مسجدها پشت تریبونها این شهر و آن شهر حرف مى زنند حرف اصلیشان این باشد ازانقلاب بگویند از برکات انقلاب از قدرت انقلاب ازارزشهاى انقلاب از لزوم پایبندى به این ارزشها به جاى پریدن به این و آن این همه مساله فرهنگى است]...

تفاوت در بینش تحلیل و برداشتها بویژه در حوزه کارشناسى آن امرى طبیعى است . در جامعه اسلامى تخالف میان جناحها واشخاص نه تنها تایید شده که مایه رشد و رحمت جامعه محسوب مى شود. واین تخالف اگر در بستراخلاقیات اسلامى انجام یابد ترقى جامعه و تکامل فکرى را به همراه دارد. در فرهنگ اسلامى درگیریهاى حذفى و جناحى [تکاب] نامیده شده است و مولا على ( ع ) بااینکه اختلاف علماءامت را رحمت مى داند از تعارضها و تضادهاى فرسایشى مى نالد. چنانچه امام راحل نیز بارها و بارهاازاین گونه برخوردها گلایه کرد و بر سر جناحها فریاد کشید. جناح بندیها مادامى در چهارچوب ارزشهاى اسلامى و براساس[ المومن مرآه المومن] باشد رشد دهنده بالنده و تکامل بخش است . متولیان جناحها بایسته است هم خویش را به رشدافکار و بینش واندیشه سیاسى اجتماعى هواداران خود معطوف دارند و آنها را براى اداره جامعه اى براساس ارزشهاى اسلامى - منتهى با تفسیر کارشناسانه جناح خود - آماده سازند.
در جامعه اسلامى جناحهاى مسلمان مکمل هم اند نه شکننده یکدیگر. جناحى که در تنظیم لوایح حذف یک جناح را در نظر دارد یا فشار بر دولت جناح دیگر را هم خود کند جناح نفسانى است نه مردمى زیرااو رضاى باندش را بر رضاى حق مقدم داشته و نفع مردم را در تصویب یک لایحه در مسلخ انتقام از جناح مخالف ذبح کرده است . خداوند در کتاب خویش جامعه اسلامى را در صورتى[ مستوى و مستقیم] مى داند که روابط مومنان و آحاد جامعه با یکدیگر براساس رحمت و عطوفت و دلسوزى باشد .

بایسته است متولیان هر جناح بى ظرفیتانى را که منافع باندى کور و کرشان کرده است و در برخوداز حد تعادل خارج مى شوند و فکر و اندیشه شان را به جاى خدا مدارى جناح مدارى اشغال کرده است از خود دور کنند که اگر چنین نکنند مردم بیدار و هوشیار ما نسبت به همه جناحها و همه افراد آنها بى مهرى نشان داده و آنها را به خود وا خواهند نهاد.

چه نیکوست همه ما این توصیه خیرخواهانه رهبرانقلاب را آویزه گوشمان کنیم :

[سرفصل دوم مربوط است به مسایل سیاسى جامععه و همین رقابتهاى خطى و برخوردهاى خطى . به نظر بنده دراین زمینه آنچه که ما بگوییم از آنچه که امام فرمودند کمتر و نارساتراست .امام لب مطلب را دراین قضایا بارها و بارها گفته اند. برگردیم واقعا به خط امام دو گروه اند خوب باشند چرا با هم تعارض مى کنند؟ مگر نمى شود نقاط مشترک را هم در قبال نقاط محل افتراق مورد توجه قرار داد؟... آیا نقاط اختلاف مگر قوى تر و مهم تراست از نقاط اتفاق و وحدت نظر؟ کى چنین چیزى را گفته ؟ کى مى تواندادعا بکنداین حرف را؟
آن کسى که به برادر مسلمان خودش که گرایش سیاسى اش و خط سیاسى اش با او فرق دارد اهانت مى کند به او مى پرد علیه او مى نویسد علیه او داد سخن مى دهد آیا نمى داند که بااین کار چى از دست خواهد داد؟ شما مى خواهید بادر خودتان را به خیال خودتان اصلاح کنید؟!او برادر شما است خوب برو برادرت را مخفیانه پیدا کن هر چه مى خواهى به او بگو. چرا مردم مخاطبان عمومى جامعه را دچار تشویش فکر مى کنى بااین اختلاف افکنى ... طرفین متاسفانه برخوردهاى خشنى دارند با هم برخوردهاى نامتناسب یا محیط اسلامى با هم دارند.

حرفها بااهانت یا تهمت احیانا با خلاف واقع همراه است ... برادرهااگر چنانچه انیکارادامه پیدا کند معلوم است همین اعتمادى که عرض کردم .

من یکى وقتى عرض مى کردم مردم است همین اعتمادى که عرض کردم . من یکى وقتى عرض مى کردم مردم اگر اهل اصطلاح باشند اجماع مرکب هست الان بر فسق همه چون طرفین مجمعند چون اینها مى گوینداینها بد هستند آنها مى گویند اینها بد هستند و قول ثالثى هم وجود ندارد. خوب این چه جور برخورد کردن با قضایاست ؟ مردم رااز دست مى دهیم اعتماد مردم را به اصل نظام از دست مى دهیم]...

هشدارهاى رهبر معظم انقلاب که برخاسته از جان ملکوتى آن سلاله رسول بود روح تازه اى در ملت ما دمید و چشم هاى بى رمق محرومان و تردید امت حزب الله را به امید تبدیل کرد. حفظ مردم در صحنه که عامل حفظ نظام در جامعه است بستگى به عملى کردن آن رهنمودها و حاکم کردن روح آن پیام در تار و پود نظام دارد.

اگراین[ سروش مبارک] را چونان فریادهاى پیرجماران گروهها و باندها به نفع خود تحریف کنند یا هرکدام از مااز زمره مخاطبان این پیام خود را فراتر داریم یا با بزرگ کردن برخى ابعاد آن چونان استفاده غیر مجازاتومبیل دولتى وامور جزئى دیگر ابعاداساسى و حیاتى آن را به فراموشى سپاریم مورد نفرین نسلهاى آینده این مرز و بوم و جوانان شیفته جمهورى اسلام در بلادهاى دیگر و دیارهاى دور قرار خواهیم گرفت .

این است که عمل کردن به محتواى این پیام در همه ابعاد آن از سوى همه دست اندرکاران اعم از مسوولان روحانیان واهل نظر ضرور مى نماید.

در وهله اول بایداز خویش آغاز کنیم و در برخورد با پیام [ اصل اشتغال] را بر[ اصل برائت] مقدم داریم و خویش را در معرض پیام قرار داده واجراى آن رااز حوزه زندگى شخصى و کارى خویش آغاز کنیم .

در روزهاى اول این پیام حرکتهایى ستودنى انجام گرفت .استمرار و توسعه دامنه چونان اقداماتى وظیفه اى جدى است . حرکت مجلس در جلوگیرى ازاسراف واقدام دولت در حذف تجملات ستودنى است ولى این اقدام در حوزه نهادهاى حقوقى کافى نیست . باید لوایحى نیز در رابطه باافراد حقیقى به تصویب رسد واقدامهایى دراین سمت و سو انجام یابد.

دولت جمهورى اسلامى نیز به حذف تجمل ازادارات بسنده نکند بلکه به حذف بورکراسى و فسادادارى که ریشه بسیارى از مفاسداجتماعى است اقدام کند.امروزه مردم مااز بى عدالتیها کارشکنیها و ندانم کاریها بیشتر رنج مى برند تا گرانى و مشکلات طبیعى اقتصادى .

مجلس نیز چونان لایحه جلوگیرى ازاسراف لوایحى در جهت کنترل و نظارت بر اعمال واموال مسووولان بگذارند و سیره علوى را در نهج البلاغه چونان نامه امام  على ( ع ) به عثمان بن حنیف و شریح قاضى را تابلو کار خویش کند. و قانون[ از کجا آورده اى] را به ثروتها واموال وزیران مدیران معاونان قاضیان نمایندگان و دیگر مسوولان شمول بخشد و در این زمینه ها طرحى عملى ارائه دهد.

به عنوان نمونه حال که در آستانه انتخابات مجلس شوراى اسلامى هستیم صلاحیت تقوایى را که شرط نمایندگى است شمول و عینیت داده و تقواى مالى و رفتارى آنانى را که یک دوره نماینده بودند و یا مسوولیتى داشته اند مورد مداقه قرار دهند. شوراى محترم نگهبان که حافظ انطباق نظام باارزشها و قوانین اسلامى است خداى را در نظر داشته واصل تقوا را با تقواى الهى اعمال کند تا نمایندگانى صالح و شایسته اسلامیت این جمهورى به مجلس راه یابد. مباد که این واژه مقدس تقوى ابزارى در جهت تصفیه حسابهاى باندى و جناحى قرار گرفته و مصالح و منافع امت اسلامى در پاى حفظ یک جناح ذبح گردد.

برادران متعهد روحانى طلاب مسوولیت بان که در سنگر هدایت وارشادامتند مسوولیتى بس خطیر دراین روزگار دارند. بار حراست ازارزشها و باورهاى دینى امروزاز هر روز دیگر مشکل تر و سنگین تراست .

ما در دورانى هستم که از یکسواندیشه متحجرانه و مقدس مابانه در حوزه ها پا مى گیردو عالمان متنسک کباده مرادى را یدک مى کشند و نسل جوان طلاب را با زهد و قداست منافقانه خود جذب مى نمایند واز دیگر سو طاغوتیان و ملى گرایان با تبلیغ ارزشهاى منسوخ و واپس گرایانه دو هزار و پانصد ساله به صید نسل جوان دانشگاهى مان پرداخته اند. و در یارى این دو استکبار جهانى با تمام توان خویش به منطقه آمده و براى هدم یاانحراف نظاممان در تدبیراست .
دردمندانه تراز همه برخى اصحاب انقلاب نیز به جاى تحکیم ارزشهاى اسلامى و زدودن عوامل نارضایتى به جان یکدیگرافتاده واز گوشت مردار برادران دینى خود در جهت تثبیت موقعیت جناح و باند خویش تعذیه مى کنند. و فارغ از صدها مشکل اعتقادى واقتصادى مردم در کار خویشند. در چنین موقعیتى وظیفه اندیشه وران مسوولیت بان و روحانیان وظیفه شناس است که در لواى رهنمودهاى رهبرى از مهد نورانى حوزه هاى علوم دینى مدد گیرند و با خودسازى و تجلى ارزشها در زندگى خود روح تقواى الهى و پارسایى اسلامى را در ملت بدمند .

برادران شما همچنانکه علت وجودى این انقلاب بودید و با مشتهاى به خون آغشته خویش فریاد بیدارى اسلامى را سر دادید علت مبقیه و استمرار آن ارزشها نیز هستید. چشمهاى نسل نگران دراین بحران فرهنگى واخلاقى به همت شما دوخته است . شایسته است که از پیام رهبرى الهام گرفته و با تقواى الهى به پالایش جامعه از رسوخ ارزشها و فرهنگهاى بیگانه با[ اسلام ناب محمدى] بپردازیم .

طرح و زنده نگهداشتن محتواى این پیام مرهون تلاش و توجه بیشتر اصحاب مطبوعات است . بیایید رسالت خویش را پاس داشته و مسؤولان و متولیان را دراجراى محتواى پیام در همه ابعاد آن یارى رسانیم .

مجله حوزه نیز به سهم خویش در مجالى دیگر محورهاى اساسى این پیام را به گونه عینى و عملى طرح و دنبال خواهد کرد.

امید آن که توفیق حق درانجام این مهم یارمان گردد.