با الهام از منشور حوزویان: وضعیت موجود حوزه ها

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


پیام تاریخى امام راحل [ قدس سره] به حوزه هاى علمیه به حق منشور روحانیت و حوزویان است . منشورى که باید فرادیداولیاى امور و عالمان حوزه قرار بگیرد واز آن چونان یک متن قانون اساسى در جهت سامان دادن حوزه ها و بالندگى استعداد حوزویان الهام گیرند. عشق به حاکمیت اسلام مرزبانى ازاصالتهاى حوزه و خروش علیه موانع و نابسامانیهاى نهایى روحانیت در جاى جاى این پیام موج مى زند.

امام دراین پیام مقدس بر مااتمام حجت کرد. رسالتمان را نمود شیوه هاى رسیدن به آن رسالت مقدس را شناساند و موانع رشد حوزه ها را بر ملا واقشا کرد.

این پیام مستقیم و غیرمستقیم حاوى آموزه هاى اساسى براى بالا بردن کارآیى حوزه هاست .استخراج این آموزه ها واعمال آنها در حوزه هاى علوم دینى امرى است ضرورى و فورى .

با دومین سال صدوراین سروش جان بخش برخى تاملات خویش را به یاد و بزرگداشت این منشور مقدس عرضه مى کنیم باشد که اندک سهمى از وظیفه خویش را دراحیاى اندیشه امام راحل قدس سره ادا کرده باشیم .
مسؤولیت شناسى عالمان دین در قبال امت اسلامى وظیفه بانى در حراست از دست آوردهاى انقلاب اسلامى ازاصول اساسى و مسلمى است که امام بر آن پاى مى فشرد.

دراین راستا احاطه به مسائل زمان آشنایى به روش برخورد با حیله و تزویرهاى فرهنگ حاکم بر جهان داشتن بصیرت و دیداقتصادى اطلاع از کیفیت برخورد بااقتصاد حاکم بر جهان شناخت سیاستها و حتى سیاسیون و... را بر مجتهد فریضه مى داند.امام راحل فقه اسلام را تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تاگور دانسته و زندانى کردن آن را در نگرشهاى فردى و حوزه هاى درسى کارى در راستاى خواسته استکبار جهانى و دشمنان اسلام مى داند و دراین زمینه به حوزویان تذکار و هشدار مى دهد :

[ هدف این است که ما چگونه مى خواهیم اصول محکم فقه را در عمل و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم براى معضلات جواب داشته باشیم]...

[مادامى که فقه در کتابها و سینه علما و مستور بماند. ضرورى متوجه جهانخواران نیست و روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد نمى تواند درک کند که اجتهاد مصطلاح براى اداره جامعه کافى نیست].

در بینش امام راحل [ قدس سره] حوزه ها تمام هم خود را باید در جهت استقرار و حاکمیت اسلام ناب قرار دهند. و با همه توان براى پاسخگویى به معضلات فرهنگى و نیازهاى نظرى نظام و جامعه اسلامى بکوشند زیرااستکبار تمام توان خویش را در ناتوان جلوه دادن اسلام ازاداره زندگى بشرامروز مى داند

[ همه ترس استکباراز همین مساله است که فقه واجتهاد جنبه عینى و عملى پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمان به وجود آورد]...

[ در همه توطئه هاى جهانخواران علیه مااز جنگ تحمیلى گرفته تا حصراقتصادى و غیره براى این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوى جامعه
است و حتى در مسائل واقدامات خوداز آنان مجوز بگیریم]...

در پایان پیام امام بزرگوار مسئولیتى فراتراز آنچه در گمان ماست براى عالمان دین برمى شمارد. او در دست گرفتن نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را و پیش بینى ترفندهاى استکبار جهانى و خنثى سازى آن را از وظایف اصلى روحانیت مى داند و علماى بزرگواراسلام را به سامان دهى و بازسازى حوزه هایى که دست پروردگانى چنین تربیت کنند فرا مى خوانند:

[حوزه ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتراز حوادث مهیاى عکس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه هاى رایج اداره امور در سالهاى آینده تغییر کند و جوامع بشرى براى حل مشکلات خود به مسائل جدیداسلام نیاز پیدا کند. علماء بزرگواراسلام از هم اکنون باید براى این موضوع فکرى کنند].

امام به صراحت وظیفه حوزه ها را تربیت عالمانى دانا بر فرهنگ و سیاست جهان مسلط بر ترفندهاى استکبار توانا دراستخراج مقررات اسلامى متناسب با تامین نیاز جوامع بشرى مى داند و مسؤولان حوزه را به ساختن حوزه هایى براى تربیت چنین عالمان و مجتهدانى فرا مى خواند

در بینش آن بزرگمرد حوزویان تئوریسین انقلاب و نظام اسلامى اند. آنان به منزله مغز در پیکره جامعه اسلامى اند باید مشکلات فرهنگى جامعه را سامان بخشند و معضلات نظرى جمهورى اسلامى را حل کنند. معیار سنجش و میزان در توفیق و عدم توفیق مدیران واصحاب حوزه درانجام این وظیفه نموده مى شود و فعالیت عالمان دین دراین بسترارزش و بها مى یابد.

بهترین عمل امروز آن است که از خود محاسبه اى دقیق کرده و فعالیت خود را عمر ده ساله انقلاب با عرضه به این مهم محک زنیم . نقاط قوت زمینه ضعف و موانع رشد حوزه را به خوبى بشناسیم و در پى بالا بردن کارآیى حوزه ها برآییم .
دراین مقال براى انجام این امر وضعیت موجود حوزه ها را در رابطه باانجام وظیفه مذکور به صورت پرسش و در قالبى منطقى با شیوه سقراطى ارزیابى مى کنیم :

آیا با گذشت ده سال ازانقلاب اسلامى ما حوزویان نظامنامه اى در همه ابعاد زندگى فردى واجتماعى براساس عینیتها و متناسب با مقتضیات زمان تدوین کرده ایم .

تمام انقلابهایى که بر پایه تئوریک ظهور کرده اند تئوریسینها به طراحى و تدوین برنامه براى استقرار نظامات جامعه براساس آن تئورى به انجام رسانده اند. آیا حوزه هاى علمیه چنین نقشى راایفا کرده اند؟

1. آیا حرکتهاى فردى و نیمه رسمى که از سوى برخى عالمان دلسوز و فاضلان دردمند با شرکت در سمینارها و حضور در برخى نهادها وارگانهاانجام مى گیرد کافى است ؟

هنگامى که مسؤولان نظام در تریبون نمازجمعه مصاحبه ها و...از حوزویان براى حل معضلات تئوریک جامعه یارى مى خواهند و براى سامان دادن جامعه براساس ارزشها مقررات اسلامى از متولیات علوم اسلامى کمک مى طلبند در پاسخ به آنان چند رساله مقاله و طرح قابل عمل داده مى شود. پرونده هاى متراکم حقوقى و غیرحقوقى در قوه قضائیه قاضى صالح مى طلبد. جوانان پاک فطرت و عاشق اسلام ناب در دانشگاهها در جستجوى استاد دین شناس و عالم اند!

2. آیا پرداختن به مقوله هاى تجریدى انجام تصفیه حسابهاى خطى در قالب دفاع از فرهنگ اسلامى ارزشها اصالتها و آرمانهاى امام در مطبوعات و تریبونها رهگشاست یا مانع راه ؟

3. فرو رفتن در لاک تدریس و تدرس متون فقهى و طرح انظار فقیهان بزرگوار فارغ از هزاران پرستش بى پاسخ از ناحیه نظام و جهانیان آیا وظیفه حوزویان است ؟

چرا محصول فکرى ده ها هزار روحانى که در کشور ماست پشتوانه جدى براى
حل سریع مشکلات نظام و پالایش رسوبات فکرى فرهنگى واخلاقى مخالف دین و حاکمیت ارزشها و باورهاى دینى نمى گردد آیا معاذلله نقص و دینى است که شعارش . [ انتم الاعلون] و مقصدش [رحمه للعالمین] است و یا نقیصه و عیب در ماست ؟

آیا تمام تقصیراز آن استکبار جهانى است که با توطئه ها و ترفندهاى گوناگونش مجال بازسازى فکرى و فرهنگى رااز ما گرفت یا نابسامانیها در برخى عرصه ها نیز دراین عدم توفیق سهیم اند؟ چه قوت و کمال دین خاتم در همین است که در عصر تکنیک و صنعت ارزشها واصول را بر جوامع حاکم سازد.

4. متولیان و مسوولان اساتید بزرگان فاضلان و طلاب حوزه باید براى به فعلیت رساندن توانمندیهاى اسلام نظام و تشکیلات حوزه را در راستاى رسالت پیامبرانه خود در آورند به گونه اى که این بحر نهفته استعدادهااز خسران تحیر و بى جهتى رهیده کاراو با ثمر گردداین امر ناشدنى است مگراین که تشکیلات عینى و نظام موجود حوزه ها به دقت ارزیابى گردد. و بخشها و عناصرى از آن را که همسو باانجام رسالت امروز روحانیت است شناخته و تقویت کنیم و زواید و عناصرى را که مانع یا ناهمسوست بر طرف سازیم . برقرارى امتحان تعیین ضوابط گزینش تهیه پرونده براى طلاب رسیدگى به امو معیشتى آنان برگزارى انتخابات طلاب تعیین اساسنامه و برقرارى نظام کارهایى است شایسته ولى ناکافى زیرا آنچه اصل الاصول در حوزه هاست تربیت عالم ربانى زمان شناس است .

5. آیا ساختار نظام موجود حوزه با همین نظمى که حاکم است طالب علمان را متحول مى کند. کلامى و معارف شناسائى برخورداراز منطق برتر در مقابل اندیشه هاى گوناگون امروز تربیت مى کند انسان الهى ارزش شناس وارزش مدار را که با کلام و عمل خود درارواح و جوامع اخلاق الهى را بدمد مى پرورد؟ تاریخ شناسانى که به پیروى ازامام على[ ع] با تاریخ زیست کرده باشند معبر و عبرتهاى تاریخى را یافته باشند سیره انبیاء امامان واسلاف صالح را
بررسى کرده باشند و با زبان فرهنگ امروز الگوهاى اسلامى را به جوامع دانشگاهى و محافل علمى دنیا عرضه کنند ساخته ایم ؟ یااین که طالب علمى که پس از بیست سال تحصیل در حوزه شناختش ازامامان معصوم[ ع] جز معلوماتى پراکنده نبوده و در عمق شناخت او با عوام یکسان است ؟

این جاست که پس از حرکت نسبتا نیکویى که تاالان در عرصه تشکیلات حوزه انجام یافته است اقداماتى در درون و محتوى بایدانجام گیرد و اذهان وافکار عالمان دلسوز و طلاب محترم به این سمت معطوف گردد.

پى گیرى این مهم بدون شناخت فلسفه وجود و هدف از تشکیل حوزه ها سنجش کارآیى روشها و شیوه ها تعیین تعداد و مقدار علوم مورد نیاز حوزویان ارزیابى متون آموزشى قلمرو وظایف حوزویان راههاى درست انجام دادن وظایف و دهها محور دیگر نامیسوراست .

زیرا بدون شناخت هدف از تاسیس حوزه ها محصول و تولید آن مبهم خواهد بود.ابهام در تولید در یک سیستم سرگردانى و حیرت را براى اصحاب و برنامه ریزان آن سیستم در پى خواهد آورد.

ازاین روى نخست بایسته است فلسفه وجودى و غرض از تاسیس حوزه ها را نیک شناخت و در پرتو آن مصد نیروى مطلوبى را که براى تربیت آن سیستم پایه یزى مى شود شناخت .

ما در پى این مهم پرسشها را در زمینه هدف حوزه ها دنبال مى کنیم :

1. فلسفه وجودى حوزه ها که این همه خونهها عالمان پاک و بیدار شیعه براى حراست از آن نثار کردند و مصلحان براى اصلاح آن رنجها کشیدند و خون دلها خوردند چیست ؟

2. جواز صرف بیت المال مسلمانان در بقا واداره این سازمان براى انجام چه رسالتى است .

3. آیا قلمرو و عرصه هدف حوزه محدود به شناخت دین تعلیم و تعلم آموزهاى
دینى است یا تعلیم تبیین وابلاغ دین است یا هدف رسالتى فراترازاینهاست ؟

الف .اگر محدود به تعلیم و تعلیم دین نمى باشد آیا در حوزه ها چونان نظام درسى نظامى براى ارزیابى روشهاى تبلیغى شناخت اشکال تبلیغ تربیت مبلغانى درخور مقتضیات زمان و بررسى دهها مساله دیگر دراین زمینه وجود دارد؟

ب . در بعد شناخت دین و نظام آموزشى حوزه آیا دایره نظام تعلیم در حوزه هاى موجود محدود به تفقه دراحکام و تربیت مجتهدانى دراین بعد است یا تفقه و فهم تمام دین در همه ابعاد آن ؟ به عبارت دیگر: آیا حوزه هاى علوم دینى مستنبط احکام تربیت نى کند یا دین شناس ؟

ج : آیا بستر و عرصه کار حوزه ها فقط تربیت مغز و دستگاه ادارک طالب علمان است یااین که غرض نهایى تربیت روح و جان آنهاست .

در حوزه هاى فعلى امروز جایى براى پرورش و سازندگى روح و روان طلاب باز شده است ؟

آیااین مهم را با پاکسازى حوزه ها باید دنبال کرد یا نظام حوزه را چنان باید پى ریخت که ناپاکیها شوند و زمینه پیدایش عالم غیرمهذب و نفوذ فردى ناصالح وجود نداشته باشد؟

اگر عالم دین وارث انبیاء و معصومین است (که چنین است ) پس بناى حوزه هااز دوران امام صادق و باقر علیهماالسلام در راستاى تربیت انسانهایى براى انجام چنین رسالتى وادامه این گونه راهى بوده است آیا سیستم فعلى حوزه هاى ما در ساختن چنین انسانهایى برگزیده چقدر موفقند؟انسانهایى که هیات و مشى آنان مردم را به یاد خدا بیندازد و کلام و عملشان ارزشهاى الهى و اصالتهاى انسانى را در جامعه زنده گرداند و فضاى معطر و نورانى وجودشان دراین عصر سلطه شب مداران جهان را نورانى بسازد و عطر فضاى بهشتى را براین خاکستان بیفشاند؟

ادامه ادارد