حجاب شرعى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


مواهب و برکات انقلاب مقدس اسلامى براى مسلمانان به ویژوه روحانیان بسیاراست .انقلاب اسلامى درایران یک رفرم و تغییر در سطح نبود که در زندگى مسلمانان طرح نو درافکند اندیشه ها را متحول کرد معیارها را دگرگون ساخت ارزشهاى متناسب فطرت بشر را بر جوامع حاکم کرد استعدادهاى نهفته جوانان این مرز و بوم را بالنده ساخت در جوامع روحانى انجماد را مبدل به روشن بینى عوام زدگى را به اصول مدارى فردگرایى را به سکان دارى جمع و جامعه تبدیل کرد و علوم و دانشى حوزویان را که در جامعه طاغوتى مجال بروز و عینیت نداشت چونان خون در پیکره جامعه تزریق کرد.این تحول آفرینى در عرصه فکر و نظر در حوزه هاى علمیه رشدى چشمگیر و فزاینده داشت به گونه اى که سخنان نو و بدیع در بدوانتشار مجله امروز نقل صفحات روزنامه هاست . برخى مباحث که در آن روزگار بدعت تلقى مى شد و طرح آنها مایه علمى و شجاعت عملى مى طلبید اکنون ازاصول محرزه و قواعد مورداتفاق همه حوزویان شده است .

امام راحل قدس سره که بنیان گذار این تحول ژرف بود در سالهاى آخر
عمر شریفش توجهى ویژه به تعمیق اندیشه و بینش حوزویان مبذول داشت .

به برکت رهنمودهاى مقدس و حیاتبخش آن بزرگوار طلاب جوان رشد و بالندگى یافتند و نویسندگان و پژوهشگران جدید در حوزه ها ظهور کردند. کمک به افزایش این رشد و بالندگى وظیفه هر دین شناس مسوول واندیشه ور متعهداست . مطبوعات و رسانه ها نقش کارسازى را دراین میدان دارند. باید باانعکاس و جهت دهى به تحقیقات و نوشته هاى این قشر جوان تلاش آنان را در راستاى حل معضلات نظرى جامعه اسلامى و عینیت بخشیدن به اصول وارزشهاى الهى سوق دهند.

مجله حوزه به سهم خود صفحاتى را درانجام این مهم براى درج 1و انعکاس انظار مردان دین شناس فضلاى متعهد و طالب علمان مسوولیت شناس ویژه کرد تا نوشته ها و مقاله هایى را که برخورداراز طرحى جدید یا پیشنهادى در باب مسائل صنفى و حوزوى و یا حرفى گفتنى و راهگشا در جهت حل معضلات اجتماعى دارد منعکس سازد.این بخش که نام آن را [بر ساحل انظار] نهادیم از بحرانظار حوزه ها بهره مى بریم و هر کدام ازاین موضوعات را به نوبت و فراخور گنجایش صفحات مجله مى آوریم .
تضارب آراء
ذیل این عنوان مقاله ها و نوشته هایى را که نظریه علمى وابتکارى در زمینه فقه اصول کلام تفسیر حدیث و دیگر موضوعات و علوم اسلامى در بر داشته باشد مى آوریم تا مجالى باشد براى نقد و تحلیل این نظریه و قضایى جهت تضارب آرا براى دست یابى به حقیقت که : [ اضربوا بعض الراى ببعض یتولد منه الصواب] .

حجاب شرعى
محمدباقر بهبودى
در بیست و چهارمین سوره قرآن قسمتى از آداب اجتماعى اسلام مطرح شده است .این سوره به نام سوره[ نور] خوانده مى شود. در آغازاین سوره مى خوانیم :

مااین سوره قرآن را نازل کردیم واجراى آن را بر همگان حتم و لازم نمودیم . دراین سوره آیات روشنى نازل کردیم باشد که شما خود احکام آن را دریابید.

از جمله این احکام مساله حجاب است : در آیه 30 حجاب مردان و در آیه 31 حجاب بانوان مشخص شده است .

ازار براى مردان
آیه سى ام که حجاب مردان را مشخص مى کند ازاین قراراست :

قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکى الهم ان الله خبیر خبیربما یصنعون .
اى رسول ما! به مردان مومن بگو: چشم خود را فرو بخوانند واز چاک دامن خود نیز مراقبت به عمل آورند.این شیوه به پاکى جان آنان نزدیکتراست . به یقین خداوند به کارهایى که صورت مى دهید آگاه و با خبراست .

دراین آیه و آیه بعدى دو نوبت کلمه[ فرج] به کار رفته است .

در همه موارد[ فرج] را به معناى[ چاک دامن] ترجمه کردیم .

در لغت اصیل عرب غیراز مفهوم چاک و شکاف معناى دیگرى براى این کلمه یاد نشده است . در معاجم لغت و فرهنگنامه ها و نوشته اند که [فروج] به معناى قباى چاکداراست .

امام ابوعبدالله صادق[ ع] مى گوید:

[ اگر کسى شلوار نپوشد و تنها یک پیراهن ضخیم بپود و یا قبائى بپوشد که فرج آن کوتاه باشد (یعنى چاک آن تا کمر نرسد) مى تواند نماز بخواند] 1

علت آن که قرآن مجید مى فرماید:

مراقب چاک لباس خود باشید .

آن است که در عهد نزول قرآن مردم خصوصا مردم جزیره العرب دو - سه متر پارچه نادوخته را مانند لنگ حکام به کمر مى بستند تا عورت خود را ستر کنند. نام این قطعه لباس در زبان عرب[ ازار] (بر وزن کتاب )است . در زبان عامیانه فارسى به آن[ بستن] مى گویند و در زبان آن بر روى هم قرار خواهد گرفت و مانند دامن زمانه ساتر خواهد بود ولى به هنگام راه رفتن و نشستن و برخاستن و خم و راست شدن چاک آن باز مى شود واحیانا عورت آدمى مکشوف مى گرددازاین روى قرآن مجید مى فرماید :

[مراقب چاک دامن خود باشید که باز نماند واگر چاک دامن دیگران باز بود از نظر دوختن به عورت آنان خوددارى کنید و چشم خود را فرو بخوابانید2].

دراین قسمت آیه صنعت ادبى[ احتباک] به کار رفته است .

احتباک یعنى قرینه بندى متقابل که صدر و ذیل سخن یکدیگر را در آغوش
بگیرند و کامل کننده هم باشند.این شیوه ازابداعات قرآن مجید است و در آیات فراوانى به کار رفته است .از جمله در سوره مومن آیه 61 که مى گوید:

جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه والنها و مبصرا .
خداوند شب را آفرید تا آرامش بیابید و روز را روشن آفرید.

چنانکه ملاحظه مى شود ظاهرا صدر و ذیل آلام ناتمام است ولى با توجه به قرینه بندى متقابل عبارت به این صورت تکمیل مى گردد:

[خداوند شب را تاریک آفرید تا آرامش بگیرید و روز را روشن آفرید تا براى تلاش معاش برخیزید].

آیه مورد بحث هم به این صورت کامل مى شود:

[ اى پیامدار حق ! به مردان مومن بگو: چشم خود رااز چاک دامن دیگران فرو بخوابانند و مراقب چاک دامن خود نیز باشند که از معرض دید دیگران محفوظ نگه دارند].

امام ابوعبدالله صادق علیه السلام در ذیل این آیه به صراحت اعلام رکده است که :

[در قرآن مجید هر جا سخن از حفظ[ فرج] به میان آمده باشد منظور خداوند عفت و پاکدامنى و ترک فحشاءاست . به جز آیه مزبور که منظور الهى رعایت حجاب و دامن از نظاره دیگران مى باشد لذا هیچ مرد مومنى روا نیست که : در چاک دامن مومن دیگر نظر بدوزد و بر هیچ بانوى مومنى روا نیست که در چاک دامن یک بانوى مومن نظر بدوزد و عورت او را دید بزند]. 3

از مفسرین صدراول ابن زید وابوالعالیه نیز آیه را به همین صورت تفسیر کرده اند. 4

در قرآن مجید دو آیه دیگر وجود دارد که سخن از حفظ فرج به میان آورده است و منظور آیه عفت و پاکدامنى است . متن آیه به این صورت در دو سوره تکرار شده است :

والذین هم لفروجهم حافظون الاعلى ازواجهم او ماملکت ایمانهم 5 .
آنان که نگهبان چاک دامن خود باشند جز در برابر همسران خود یا کنیزان خود نکوهشى
بر آنان نخواهدبود.

دراین دو آیه نامبردن و همسران و کنیزان قرینه است براین که موضوع آیه عفت و پاکدامنى است اگر چه ضمنا مساله حجاب را هم مطرح کرده است وایجاب مى کند جز در برابر همسران و کنیزان شخصى نباید دامن خود را فرو هشت .

باید توجه داشت که از عهد نزول قرآن کلمه[ فرج] در معناى عورت و آلات تناسلى شهرت یافته است ولى چون در ریشه لغت عرب به معناى چاک و شکاف است قهرا در معناى عرفى آن که عورت باشد به صورت کنایه و مجازاستعمال شده است زیرا باز شدن چاک دامن باعث مى شود که عورت مکشوف شود و حفظ دامن باعث مى شود که عورت مستور بماند.

این کنایه و مجاز بعداز نزول آیات مزبور و دستور حفظ فرج (خواه به معناى عفت و پاکدامنى و خواهد به معناى ستر عورت ) رفته رفته شهرت یافته است لذا آیات مزبور به معناى اصلى کلمه حمل مى شود نه به معناى جدیدالولاده اى که از خود قرآن نشات گرفته است .

در هر حال حجاب ضرورى مردان با همین یک قطعه لباس ساده به نام فوطه وازار کامل مى شود لذا باید گفت که : مومنان بایداز ناف تا زانو را مستور بدارند جزاین که سنت رسول الله که براساس تقواى دینى تاسیس شده است دستور مى دهد که دامن فوطه را تا نیمه ساق پا بلند بگیرند تا در هنگام خم و راست شدن قسمت بالاى ران مکشوف نگردد.

ضمنا باید متذکر شوم که :این حکم ویژه مومنان است و گرنه قرآن مجید درباره بنى آدم فقط ایجاب مى کند که شرمگاه خود را نهان بدارند. (توضیح این مطلب به صورت خلاصه در بحث بعدى خواهد آمد).

رداء. بالاپوش براى مردان :
قرآن مجید در سوره اعراف آیه 26 خطاب به فرزندان آدم مى فرماید:

یا بنى آدم قدانزلنا علیکم لباسا یوارى سوء اتکم و ریشا و لباس التقوى ذلک خیر .
اى فرزندان آدم ! به یقین ما براى اندام شما جامعه اى نازل کردیم که شرمگاهتان را پنهان سازد و جامعه دیگرى تا پروبالى باشد براى بازوها و شانه هاى عریانتان .این دو جامعه تن واندام شما را مى پوشاند و جامعه تقوا بهتراست که شما رااز پلیدیهاى فحشاء محفوظ نگه مى دارد .

جامه اول همان آزاراست که به کمر مى بندند و حداقل شرمگاه خود را پنهان مى کنند واگر جامعه اى عریض باشد از ناف تا زانو و یااز ناف تا ساق را مى پوشاند.

جامعه دوم رادء و بالاپوش نامیده مى شود که مانند پروبال پرندگان زینت شانه ها و بازوهاى عریان آدمى است واگر عریض تر باشد پهلوها و شکمها را نیز خواهد پوشاند.

دراین آیه چنانکه ملاحظه شد خطاب به فرزندان آدم است :

[ اى فرزندان آدم ! گر چه شما به قرآن ما و رسالت رسول ما ایمان نیاورده باشید شایسته آن است که توصیه ما رااز نظرانسانى بپذیرید. مبادا لخت و عور در برابراجنبى ظاهر شوید که این کردار شما فاحشه یعنى : رسواترین رسوائى است و حتى المقدور جامعه دیگرى بردوش خود حمایل کنید که دست و بال شما همچون پر و بال پرندگان زینت بگیرد].

بیش ازاین بحث رداء را دنبال نمى کنیم . فقط خاطرنشان مى سازیم که باالهام از همین آیات و بالاخص الهام از آیه 31از همین سوره نور که بحث آن را نیاوردیم رسول خدا به دو قطعه لباس ساده نادوخته اکتفا مى کرد:

کان علیه (ص) ازار ورداء .
قطعه اول ازار که مانند لنگ حمام از ناف تا نیمه ساق را مى پوشاند.

قطعه دوم رداء که بر دوشها حمایل نموده دو طرف آن را بر دوش چپ مستقر مى نمود.

این لباس رسمى اسلام و قرآن است که توصیه مى شوداین همان سنت رسول الله است که پیروى آن در مراسم حج و عمره ضرورى است نه یک قطعه بیشتر و نه یک قطعه کمتر.
ازار. دامن براى بانوان :
آیه 31 سوره نور که حجاب بانوان را مورد بحث قرار مى دهد مى فرماید:

قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن .
اى رسول ! به بانوان مومن بگو: چشم خود را فرو بخوانند واز چاک دامن خود مراقبت نمایند.

این قسمت از آیه 31 سوره نور درست همانند آیه 30از سوره نور همان تکلیفى را متوجه بانوان مى سازد که متوجه مردان شده بود . صنعت[ احتباک] و قرینه بندى متقابل هم دراین جا برقراراست و صورت کامل آیه چنین خواهد بود:

: اى رسول ! به بانوان مومن بگو: چشم خود رااز چاک دامن دیگران فرو بخوابانند واز چاک دامن خود مراقبت کنند که از دیگران مستور بماند .

البته مراقبت بانوان از چاک[ ازار] خود با حساسیتى که نسبت به آن وجود دارد موجب شده است که چاک ازار خود را بدوزند و به صورت دامن بر تن بیارایند و سالهاست که ازاین جهت مشکلى ندارد. به خاطر همین حساسیت است که قرآن مجید تبصره اى به حکم مزبور اضافه کرده و مى فرماید

ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها :
زینتى را که در زیر دامن نهان مى شود آشکار نسازند جز آن که در حال راه رفتن و خم و راست شدن به خودى خود ظاهر شود.

زینتى که در زیر دامن و یاازار خانمها نهان مى شود وامکان آشکار شدن آن وجود دارد ساق پاهاست که عنوان عورت ندارد تا کشف آن حرام باشد ولى چون زینت خانمها محسوب مى شود در برابراجنبى باید مستور بماند.ازاین روى خانمها باید در کوچه و بازار دامن خود را تا روى پا بلند بگیرند و براساس استثنائى که دارد اگر در حال راه رفتن و یا خم و راست شدن قسمتى از ساق پا مکشوف شود اشکالى نخواهد داشت . (دراین زمینه باز هم ملاحظاتى به عرض خوانندگان خواهد رسید.)
خمار. شنل براى بانوان :
قرآن مجید درادامه بحث خود راجع به حجاب بانوان مى فرماید:

ولیضر بن بخمرهن على جیوبهن .
بانوان باید خمار خود را زیر گلو گره بزنند.

خمار هم مانندازار و رداء یک قطعه جامعه نادوخته است که در صدر اسلام پوشیدن آن متداوال بوده است :ازار براى زن و مرد. رداء براى مردان که بردوش و پهلو بپیچند. خمار براى زن که بر سر بیندازد و سر و سینه و پهلو را بپوشاند و تنها دست و صورت او مکشوف بماند.

چنانکه ملاحظه مى شود باز هم قرآن مجید طرح نوى براى ستر بدن ارائه نمى دهد و دستور دوخت و برش صادر نمى کند بلکه تنها ملاحظاتى بر آن مى افزاید تا آرمان خود را توصیه و تامین کند.

قرآن مجید فرمان مى دهد که : خانمها خمار خود را بر سر و بر خود نپیچند که هنگام راه رفتن و حرکت دادن دستها بلغزد و باز شود بلکه مانند شنل بر سر بیندازند و زیر گلو گره بزنند یا کوک بزنند و یا سنجاق بزنند تا در هنگام حرکت دستها خمارشان روى شانه ها نلغزد و سر و بر آنان مکشوف نگردد.

با پوشیدن خمار و یا شنل که تا روى دامن بیاید طبیعى است که دستها تا نیمه ساعداز زیر آن خارج خواهد ماند و فقط قسمت بالاى ساعد که گوشتین است مانند ساق پا مستور مى شود ولى همان تقوایى که در باب ازار و دامن ایجاب مى کرد تا آن را بلندتر تهیه نمایند که در حال خم و راست شدن بالا نجهد و ساق گوشتین زن عریان نشود دراین جا هم ایجاب مى کند که خمار و شنل چندان بلند و عریض باشد که در حال خم و راست شدن فاصله شنل با دامن مکشوف نگردد و بالاى ناف و به موازت آن پهلو و پشت عریان نشود که دراین صورت ساعد دستها تا حدود مچ نیز در زیر خمار و شنل مستور خواهد گشت . باز براساس استثنائى که دارد اگر در حال حرکت دستها قدرى بالا برود و تا نیمه ساعد عریان شود اشکال نخواهد داشت .
ضمنا همانطور که در باب ازار ورداء (لباس رسمى مردان ) گفتیم این دو قطعه لباس هم که ازار و خمار باشد لباس رسمى بانوان است که قرآن توصیه مى کند و پوشیدن آن در مهمانى رسمى حج و عمره ضرور خواهد بود نه یک قطعه بیشتر و نه یک قطعه کمتر.ازاین روى زنان از پوشیدن ساتر دیگرى چون : دستکش و آویختن نقاب در حال احرام منع شده اند.

سعید بن جبیر مى گوید:

[قرآن مجید که مى فرماید :[بانوان باید خمار خود را زیر گلو گره بزنند] براى آن است که سینه آنان آشکار نشود]. 6

ساعه بن مهران مى گوید:

[به ابوعبدالله امام صادق علیه السلام گفتم : خانمها مى توانند بر چهره خود نقابى بزنند و نماز بخوانند؟

ابوعبدالله گفت :اگر پیشانى را باز بگذارند مانعى نیست ولى اگر تمام چهره خود را بگشایند بهتراست]. 7

قتاده مى گوید:از رسول خدا حدیث آمده است که فرمود:

هیچ خانمى که خدا و روز جزا را باور کرده است حق ندارد دست خود رااز زیر خمار خود بیرون بیاورد مگر تااین جا. با دست خود نیمه ساعداشاره کرد . 8

امام صادق[ ع] فرمود:

[بانوئى که لباس احرام مى پوشداز هر نوع پارچه اى مى توانداستفاده کند جز حریر خالص که نبایدازار و خماراوابریشمى باشد و غیراز دستکش که نباید بر دست کنند].

ابوعبدالله صادق از پوشیدن نقاب هم که بر روى صورت بیاویزند اظهار کراهت کرد و فرمود:

[خانمها فقط مى توانند پارچه اى بر روى پیشانى بیاویزند که تا روى چشمها بیاید]. 9

امام ابوعبدالله صادق علیه السلام نقل کرد که :

[پدرم ابوجعفر باقر علیه السلام از پوشیدن نقاب و دستکش براى خانمهایى که در حال احرام باشند کراهت داشت]. 10
البته در حال عادى پوشیدن این لباس رسمى ضرورت ندارد.

در زمان رسول خدا و در عهدامامان نیز بانوان اسلامى از لباسهاى دوخته استفاده مى کرده اند و پیراهن و بلوز و دامن و شنل مى پوشیداند و گاهى شنل را روى دوشها مى انداخته اند و سر خود را با مقنعه مى پوشیده اند.

بارى بحث حجاب ضرورى بانوان دراین جا خاتمه مى یابد ولى همانطور که قرآن مجید در قسمت[ ازار] بانوان تبصره اى بر آن افزود در باب خمار هم تبصره اى دارد که تکلیف بانوان را در برابر محارم و غیرمحارم روشن مى سازد. تبصره به این صورت است :

ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن اوآباء بعولتهن اوابنائهن اوابناء بعولتهن اواخوانهن او بنى اخوانهن او بنى اخواتهن او بنى اخواتهن او نسائهن او ماملکت ایمانهن اوالتابعین غیراولى الاربه من الرجال اوالطفل الذین لم یظهر واعلى عورات النساء 11 .
خانمها که خمار خود را زیر گلو گروه مى زنند حق ندارند ساعد خود را و یا زلف و گیسوى خود را که زینت خدایى آنان به شمار مى آید از زیر خمار آشکار نمایند جز در برابر: شوهران خود یا پدران خود یا پدران شوهران خود یا پسران خود یا پسران شوهران خود یا برادران خود یا پسران برادر خود یا پسران خواهر خود یا خانمهاى فامیل خودشان یا غلامان زرخریدشان یا ملازمانى که شهوت مردى ندارند و یا آن کودکانى که از مسائل جنسى بى خبرند.

دراین تبصره دوازده طبقه استثناء شده اند که خانمها مى توانند در برابر آنان سر و ساعد خود را عریان نمایند و تنها با یک پیراهن دامن بلند و یا بلوز و دامن و یا شنل و دامن (بدون روسرى و یا کلاه ) ظاهر شوند. قهرى است که استثناء باید در همین دوازده طبقه منحصر باشد زیرا متن آیه شریفه بااستقصاى کامل همه جوانب استثناء را در نظر گرفته و جائى براى استثناى عرفى باقى نگذارده است .اگر استثناى عرفى ماخذ و ملاک مى بود آیه مزبور شوهران و زنان فامیل و کودکان و خواجگان را نام نمى برد و به نظر عرف واجتماع حوالت مى کرد.
بنابراین نوکر راننده همکلاس همدرس برادر شوهر شوهر خواهر و امثال آنان جدا بیگانه واجنبى محسوب مى شوند و پوشیدن موى سر در برابر آنان ضرور و واجب خواهد بود.

نکته شایان تذکر آن است که پوشیدن موى سر با هر وسیله که باشد به عفت جنسى ربطى ندارد بلکه یک تشریف اسلامى است تا خانمهاى آزاده مومن از زنان یهود و نصارى و مجوس ممتاز باشند و لذا مى بینیم که حتى کنیزان مسلمان از پوشیدن موى سر معاف بلکه ممنوع بوده اند.

اسحاق بن عمار مى گوید:

[به ابوالحسن امام کاظم علیه السلام گفتم : غلام زرخرید خانم حق دارد به گیسوى خانم خود نگاه کند؟

ابوالحسن گفت : آرى و به ساق پایش هم مى تواند نگاه کند]. 12 .

عبدالرحمن بن ابى عبدالله مى گوید:

[ ازامام صادق علیه السلام پرسیدم :

غلام زرخریدى که متعلق به خانم باشد مى تواند به گیسوى خانم خود و ساق پاهیش بنگرد؟

ابوعبدالله گفت :اشکالى ندارد] 13 .

محمد بن اسماعیل بن بزیع مى گوید:

[ ازابوالحسن الرضا علیه السلام پرسیدم :

خانمهاى آزاده گیسوى خود را باید در برابر خواجگان که شهوت مردى ندارند بپوشند؟

ابوالحسن گفت : خواجگان به حیاطاندرونى پدرم آمد و شد مى کردند و خواهرانم مقنعه بر سر نمى کردند.

گفتم : خواجه آواد بودند یا برده ؟

ابوالحسن گفت : نه برده زرخرید بودند.

گفتم :اگر زرخرید نباشند واستخدام شده باشند خانمها باید در برابر آنان مقنعه بر سر کنند؟
ابوالحسن گفت : نه] 14 .

امام ابوجعفر باقر[ ع] گفت :

[بانوى مسلمان مى توان عوض خمار با یک بلوز و یک مقنعه نماز بخواند موقعى که بلوزاو ضخیم باشد]. 15 .

امام ابوجعفر باقر[ ع] گفت :

کنیزان زرخرید لازم نیست که مقنعه بر سرکنند 16 .

دراین زمینه نصوص شرعى فراوان است . در همه موارد سوال و جواب از زینتهاى طبیعى بانوان است که ساق پا و ساعد دست و زلف و گیسو باشد نه خلخال و گردنبند و گوشواره وامثال آن و یا سرخاب و سورمه و سفیدآب و نظائر آن که سایر مفسرین متعرص شده اند. علاوه براین در فرهنگ قرآن مجید هماره کلمه[ زینت] در مورد زینتهاى طبیعى به کار رفته است واز زیور آلات زنانه در قرآن مجید به نام[ حلیه] یاد مى شود که مانند لباس جنبه عاریتى دارد. بنابراین در آیه حجاب هم که سه نوبت کلمه[ زینت] بانوان مطرح شده است به تاییداحادیث اهل بیت همان زینتهاى طبیعى خدائى است که در ترجمه و تفسیر آن متذکر شدیم و آن دسته از مفسرین اسلامى که پاى زیورآلات عاریتى را در ترجمه و تفسیر آیه به میان آورده اند دراثر همین غفلت مشکلات ادبى لاینحلى به جاگذارده اند. حتى کسانى که گفته اند :

[به حکم آیه شریفه آشکار ساختن آن اندامى حرام است که با زیورآلات زنانه تزئین مى شوند نه خود زیورآلات].

دچار مشکلات دیگرى شده اند که اینک جاى بحث آن نیست .

در هر حال قرآن مجید در مورد[ ازار] بانوان تبصره اى داشت بدین شرح :

1. باید زینت ساق و پا و مستور بماند جز در موقع راه رفتن .

2. درباره خمار بانوان بود که تکلیف ساعت و زلف و گیسو را در برابراجانب و محارم روشن کرد.

و در آخرین فصل آیه تبصره دیگرى دارد که درباره خمار وازار هر دو صادر
شده است واحتیاط بیشتر راایجاب مى کند.

ولایضر بن بارجلهن لیعلم مایخفین من زینتهن .
مبادا بانوان پاى خود را محکم به زمین بکوبند تا زینت پنهان شده را آشکار نمایند.

زینتى که در تبصره اول پنهان کردن آن لازم شد ساق پا بود و زینتى که در تبصره دوم پنهان کردن آن لازم شد ساعد و زلف و گیسو بود. تبصره سوم دستور مى دهد که خانمها نباید با دویدن و ورزش کردن و پایکوبى ساق پا را که در حال عادى زیر دامن نهان است آشکار نمایند و یا دراثر جست و خیر ساعد خود را تا آرنج از زیر شنل و خمار بیرون کنند و یا زلف و گیسوى خود رااز زیر مقنعه و کلاه و کناره صورت برملا نمایند مگر آن که با پوشیدن جوراب و شلوار و کلاه احتیاط لازم را به عمل آوردن و سپس به ورزش بپردازند

نگارنده این سطور که در همه جا زینت بانوان را زینت طبیعى مى داند [ یعلم] را در متن آیه فعل مجهول از باب افعال مى داند که معناى[ اعلال وافشاء و برملا کردن] مى دهد. کسانى که زینت را به زیورآلات زنانه تفسیر کرده اند کلمه[ یعلم] را فعل مجهول ثلاثى گرفته اندازاین روى در ترجمه و تفسیر آیه مى نویسند:

[بانوان پاى خود را بر زمین نکوبند که معلوم شود حلقه و خلخال به پا دارند]!

گویااگر معلوم شود که خانم حلقه و خلخال به پا دارد (گرچه از راه پایکوبى خانم نباشد بلکه مردم با چشم خود آن را ببینند) گناهى اتفاق افتاده است .

در خاتمه این فصل متذکر مى شوم که براساس این ترجمه و تفسیرى که بیان کردیم پوشیدن تمام بدن از بالاى قفسه سینه تا نیمه ساق پا بر بانوان لازم است حتى در برابر پدر و برابر تا چه رسد به سایرین .

خانمها فقط مى توانند در برابر شوهران خود [ ازار] و[ خمار] خود را بردارند واستثناى آن در آیه 187 سوره بقره عنوان صریح دارد که مى فرماید:

هن لباس لکم وانتم لباس لهن .
و در آیه 5 سوره مومنون و یه 30 سوره معارج که توضیح و ترجمه آن گذشت .
سادات و بانوان شوهردار:
در سوره احزاب آیه 59 دستور ویژه اى هم براى خانمها سادات و بانوان شوهردار صادر شده است :

یاایهاالنبى قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیهن ذلک ادنى ان یعرفن فلا یوذین .
اى پیامبر به همسرانت و دخترانت و خانمهاى مومنین بگو: جامه عریضى بر تن بیارایند.

این جامه بهترین وسیله اى است که مى تواند مایه امتیاز و شناخت آنان باشد که مورد آزار و تعرض قرار نگیرد.

کلمه نساء دراین آیه به معنى خانمهاى شوهرداراست .

جلباب پارچه اى است که از نظر طول و عرض به ملافه و شمد شباهت دارد.

براثر جمود و پافشارى برخى دراجراى همین حکم چادر شب لحاف را بر تن خانمها کرده اند!

حکم این آیه شریفه سه دسته از خانمها را شامل شده است :

1. همسران رسول خدا که اینک وجود خارجى ندارند.

2. دختران پیامبر که همه خانمهاى سادات را فرا مى گیرد.

3. بانوان شوهردار.

این سه گروه باید با پوشیدن یک جامه گشاد و بلند شخصیت والاى خود را به جامعه اعلام کنند تا مبادا بى خردان با آنان تماس بگیرند و بگویند که: [ آرزوى همسرى دارند].

این مساله در مورد زنان شوهردار واضح و روشن است . فقط در مورد خانمهاى ساات در صورتى که شوهر نداشته باشند نیاز به توضیح دارد. گرچه در زمان حاضر دنبال کردن بحث آن موضوعیت ندارد.

موضوع حکم ازاین قراراست که با نزول آیه 6از سوره احزاب که گفت :

النبى اولى بالمومنین من انفسهم وازواجه امهاتهم واولوالا رحام بعضهم اولى ببعض
فى کتاب الله من المومنین والمهاجرین .... کان ذلک فى الکتاب مسطورا .

رسول خدا از خود مومنان واپیشتر است و همسران رسول خدا مادران مومنانند و خویشان رسول خدا با هم موالات ویژه اى دارند و نسبت به هم واپیشترنداز مومنان و مهاجران ....این حکمى است که در کتاب خدا ثبت است .

در نتیجه بعدازامامان معمول و متداول شد که براى سادات نقیبى معین شود تا مولا و سرپرست همه آنان باشد واز جمله هیچ کس از سادات چه زن و چه مرد بى اجازه او ازدواج نکندازاین روى تماس گرفتن با دختران و زنان بیوه سادات مجاز و مشورع نخواهد بود جزز بااجازه نقیب آنان . لذا باید شعار خانمهاى شوهردار و مومن را بر تن بیارایند تا با شناخت آنان کسى به منظور آشنایى بیشتر وانتخاب همسر تماس شخصى برقرار نسازد.

در هرحال بدیهى و روشن است و لفظ آیه کریمه نیز صراحت دارد که این لباس جنبه تشریفاتى دارد نه حجاب شرعى لذا مانعى نخواهد داشت که در تابستان از تور نازک و یا حریر وابریشم انتخاب شود و روى شانه ها قرار بگیرد تاایجاد گرما نکند و در زمستان از فاستونى و برک و مخمل تهیه شود تا هم دافع سرما باشد و هم مایه شوکت و جلال . اگراین پارچه را به صورت شنل متداول کنند و یا مانند رومیها و هندیها بر دوش خود حمایل کنند با تکلیف شرعى آن منافاتى نخواهد داشت .

با توجه به همین نکته پوشید لباس جنبه تشریفاتى دارد و به منظور دور داشتن اجنبى از تماس با آنان صادر شده است قرآن مجید در سوره نور آیه 60 که مى فرماید:

والقواعد من النساء لا یرجعون نکاحا فلیس جناح ان یضعن ثبابهن غیر متبرجات بزینه وان یستعففن خیر لهن .
خانمهایى که از نظر جنسى بازنشسته اند وامیدوارى ندارند که مورد توجه قرار بگیرند مجازند که این جامه زائد را فرو نهند در صورتى که با هیچ زینتى خود را مزین نکرده باشند. در عین حال اگر عفت اختیار کنند و با جامه جلباب و شنل گشاد درانظار عمومى ظاهر
شوند شایسته تر خواهد بود .

دراین آیه گرچه کلمه[ ثیابهن] جمع است ولى از نظرادبى در حکم مفرداست . یعنى هر خانمى از خانمهاى شوهردار مى تواند یک جامه خود را کم کند و آن جامه اى که مى تواند کم کند و بر زمین بگذارد همین جامه جلباب است که به عنوان شعار بر تن مى کرده است نه ازارى که عورت او را مى پوشاند و نه خمارى که سروبراو را مى پوشاند.

ابوعبدالله صادق علیه السلام در ذیل این آیه کریمه که فرمود:

[خانمهایى که از شوهر کردن ناامید شده اند مانعى ندارد که یک جامعه خود را بر زمین بگذارند].

گفت : منظور آیه کریمه آن است که جلبات خود را بر تن نکشد 17 .

محمد بن مسلم مى گویدازابى جعفرباقر[ ع] پرسیدم :

[خانمهایى که حق دارند یک جامعه خود را کم کنند کدام جامه را مى توانند بر زمین بگذارند؟

ابوجعفر گفت : همان جلباب و شنل گشاد] 18 .

یک نفراز یاران حضرت رضا[ ع] به آن سرور نوشت :

[خانمهایى که از ظر جنسى متقاعد شده اند و هرگاه به من برسند مى توانند سرو ساعد خود را آشکار و عریان نمایند چه کسانى هستند؟

آن سرور در پاسخ او نوشت : یعنى آن خانمهایى که امیدى به شوهر ندارند] 19 .

در خاتمه مقاله به عرض خوانندگان مى رسانم که در میان متکلمین و مفسرین آیه 53از سوره احزاب به نام آیه حجاب شهرت یافته است . این آیه ربطى به حجاب خانمها ندارد زیرا ویژه همسران رسول خداست و به منظور خاص و ویژه اى نازل شده است .

اذا سالتموهن متاعا فاسئلوهن من وراء حجاب . ذلکم اظهر لقلوبکم و قلوبهن .
هرگاه از خانمهاى رسول خدا کالایى و متاعى به عاریت بخواهید از پشت پرده با آنان تماس بگیرند.این شیوه بیشتر به پاکى دلهاى شما و دلهاى آنان کمک خواهد کرد.
بعداز نزول این آیه همسران پیامبر[ص] بر در خانه هاى خود پرده اى آویختند که اگر در را بر روى کسى باز کنند باز هم حجابى در میان باشد. به خاطر کلمه[ حجاب] که دراین آیه صریحا ذکر شده است نام آیه را حجاب نهاده اند ولى ربطى به سایر بانوان ندارد.

امه سلمه همسر رسول خدا مى گوید:

[من خدمت رسول خدا صلوات الله علیه بودم . میمونه زوجه دیگر رسول خدا هم حاضر بود. ابن ام مکتوم دائى زاده حضرت خدیجه وارد شد.

رسول خدا فرمود: بروید و پشت پرده بنشینید.

ما گفتیم : یا رسول الله ! مگراین مرد نابینا نیست ؟

رسول خدا گفت :او نابیناست ولى شما که نابینا نیستید] 20 .

در حدیث که رسول خدا به همسران خود مى فرماید:

[ پشت پرده قرار بگیرد].

علت آن است که آیه کریمه وجود پرده را لازم مى داند. پس این پرده باید میان طرفین حایل باشد و هر دو رااز دید هم دور نگه دارد.اگر کورى آن مرد براى خودش پرده و حایل محسوب شود براى بانوان رسول خدا پرده و حایل محسوب نخواهد شدازاین روى رسول خدا به آنان فرمود:[ پشت پرده و حاجب قرار بگیرند تا چشم آنان به اندازه و قواره نامحرم نیفتد].

نا گفته نماند که برخى این حدیث را درباره همسر بانوان اسلامى عمومیت مى دهند در حالى که اشتباه محض است واین حکم تشریفى مخصوص بانوان رسول خدا خواهد بود.

پاورقى ها
1.کافى ج 118.1 صحیح الکافى تحقیق محمد باقر بهبودى ج 3.393.
2. سوره نور آیه 30.
3. کافى ج 33.2 بحارالانوار ج 33.104 فقیه من لایحضر الفقیه ج 114.1 وسائل الشیعه ج 1.211.
4. مجمع البیان طبرسى ج 138.8 الدرالمنثور سیوطى ج 5.40.
5. سوره مومن آیه 5 سوره معارج آیه 30.
6. الدرالمنثور ذیل آیه .
7. تهذیب شیخ طوسى ج 23.2 صحیح تهذیب حدیث 1035.
8. تفسیر طبرسى الدرالمنثور ذیل آیه .
9. صحیح الکافى حدیث 1951.
10. صحیح من لایحضرالفقیه . تحقیق محمد باقر بهبودى حدیث 563.
11.
12. فقیه من لایحضرالفقیه ج 469.3 صحیح من لایحضرالفقیه حدیث 1305.
13. صحیح الکافى حدیث 3175.
14. همان مدرک حدیث 3179 عیون اخبارالرضا ج 19.2 تهذیب طوسى ج 480.7 صحیح تهذیب حدیث 3338.
15. صحیح الکافى حدیث 1182.
16. همان مدرک حدیث 3169 و 1182.
17. همان مدرک حدیث 3165.
18. همان مدرک حدیث 3166.
19. صحیح تهذیب حدیث 3327.
20.صحیح ترمذى ج 4.191 ط مدینه مسندابن حنبل ج 6.296 سنن ابن داود کتاب لباس 34.کافى ج 534.5 وسائل الشیعه ج 14.172