ابعاد مبارزه با آمریکا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


بسم الله الرحمن الرحیم
سرمقاله
آمریکا تجسم شیطان .

لهیب داغ تجاوز شراره طغیان .

چپاولگرى عدالتخواه !

شرنگى شهدآلود.

عجوزه اى جذام که با هزار صنعت و نیرنگ فرشته اى طناز را مى نماید!

غداره بندى ایستاده بر هر گذرگاه آباد جغرافیاى زمین .

آزادیخواه و دادگرى که به وقت نیاز جز منافع خویش هیچ حقى را نمى شناسد.

جهانخواره اى که در هر نقطه از کرانه خاک منافعى برتراز صاحبان آن دارد!

آمریکا مام امپریالیسم ناپدرى صهیونیسم و فرزند نامشروع غفلت و ضعف پراکندگى ملتهاست .

دیوى است که دانش و فرهنگ را در جهت استثمار ملتها مسخر ساخته و شیادى است که مغرهاى پرنبوغ برخاسته از میان محرومان زمین را به بردگى خویش درآورده است .

مشاورى است که جز خیانت نمى داند.
ستمایش برانسان وانسانیت جانکاه و توان فرساست .

ولى آنچه مصلحان نسل انسان راازاعماق وجود مى سوزاند و فریادشان را بر مى نگیزاند. ناساخته بودن این چهره نفاق و دوگانگى واین جرثومه تجاوز و نامردمى در چشم ملتهاست .

ملتهایى که در ظلمت ناآگاهى از نهیب شبان رمیده به چنگال این گرگ مهربان تراز مادر روى مى آورند.

عدالت و حکومت حق را تاب نیاورده به داورى و حمایت شیطان رضایت مى دهند.

ملتهایى که نه باانتخاب خویش بلکه در حصار حکومتهاى استبدادى و در ظلمت اطاعت آخوندهاى دربارى محکوم به سکوت و سازش با مستکبران غارتگر شده اند.

با این همه کید شیطان همواره ضعیف بوده و خواهد بود.

نه حکومتهاى استبدادى و نه آخوندهاى دربارى و نه دسیسه هاى گسترده استکبار جهانى براى همیشه توان تخدیر ملتها و تحریف واقعیتها را نخواهند داشت .

دادگاه تاریخ بر ستمها و خیانت هایشان داورى خواهد کرد. چنانکه امروز مستکبران غربى واروپائى ناخودآگاه به ستمها و بى عدالتى ها و بى شرافتى هاى خویش در جنگ تحمیلى علیه ایران به اعتراف نشسته اند.

ذلکم وان الله موهن کید الکافرین 3
آرى امروز مستکبران جهان خود به افشاگرى تزویرهاى خویش نشسته اند و فردا ججهان اسلام و مستضعفان حقیقت سخن آن فرزانه روزگار و پیامبر بیدارى را با تمام وجود درخواهد یافت که :

[آمریکا مظهراستثمار جهانى] 4 و[ ابرجنایتکار تاریخ] 5 است .

آن روز همه محرومان و مسلمانان همنوا بااو فریاد برخواهند آورد:

[مرگ و نفرین برابرقدرتان بخصوص آمریکاى جنایتکار که اکثر فتنه هاى منطقه به دست کثیف او تحقق مى یابد] 6

و آن روز همه غارت شدگان به این واقعیت پى خواهند بر که :

[دنیا باید آمریکا رااز بین ببرد والا تااینها هستنداین مصیبتها در دنیا هست]. 7
اما بیم آن مى رود که آن روز بسیار دیگر باشد.

نوشدارویى پس از مرگ سهراب !

بیداریى پس از به یغما رفتن تمامى منابع اقتصادى وانسانى و نابودى همه شالوده هاى فرهنگى واصالتهاى اخلاقى .

خودیافتنى پس از تهى شدن از همه مظاهر خودى .

این است که مصلحان و پاسداران حرمت اسلام باید قبل از سپرى گشتن فرصتها براین زخم خون فشان مرهمى نهند و براین درد دیر پا چاره اى اندیشند واز همه زمینه هاى ممکن در جهت افشاى چهره کریه آمریکا واستکبار جهانى بهره گیرند.

رسالت ما
در چنین شرایطى رسالت حوزه هاى دینى که در جایگاه رهبرى امت اسلام قرار دارند تحکیم پایه هاى نظرى و عملى[ مبارزه با آمریکا] به عنوان مشخص ترین چهره استبکار در عصر حاضر و تفسیر عینى[ مبارزه با ظاغوت] و مصداق بارز عقد نفى شعار توحیداست .

در عصرى که اشراف جاهلى عرب و داعیه داران سرورى بر جهان اسلام و مدعیان دروغین خدمت به حرمین بتهاى تراشیده از سنگ و چوب را نمى پرستند بلکه خداوندان زر و زور و تزویر را چون اژدهایى گرسنه و سیرى ناپذیر بر پهنه اقالیم قبله مسلط کرده اند.

در عصرى که پابرهنگان دشتهاى حجاز در برابر لات و منات به سجده نیفتاده و فرزند قربانى نمى کنند بلکه صاحبان تمدنى عظیم با منابع فرهنگى انسانى واقتصادى عظیم تر چونان بردگانى حقیر در پاى شیطان سرنهاده و نه تنها مردم خویش که ایمان و شرف واستقلال و آزادى جوامع اسلامى را در ساخت فرهنگ و صنعت آن قربانى کرده اند.

در چنین عصرى دو رسالت عمده بر دوش مصلحان جهان اسلام و عالمان متعهد و آزاداست :

الف : تبیین معناى واقعى شعار توحید[ لاالله الاالله] و تعریف مصادیق آن در
عصر حاضر براى جوامع اسلامى . (که عبارت است از: نفى طاغوت و مستکبران و مبارزه با همه مظاهراستکبار).

ب : شناخت و معرفى حقیقت مبارزه با کفر و شرک وابعاد مبارزه با استکبارعصر حاضر و نیز شناسایى برترین شیوه ها در رویارویى با مستکبران .

تفسیر کفر به طاغوت
بى تردید پیام نخستین واصلى همه پیامبران الهى در طول تاریخ دعوت به توحید و پرستش خداى یگانه واطاعت ازاو بوده است .

توحیدى که در متن آن نفى همه آلهه هاى و خداوندان دروغین واربابان گونه گون و نیز پرهیزاز هرگونه شرک و مظاهر آن نهفته است .

توحید با چنین مفهوم و محتوایى بود که در هر روزگار با خشم و ستیز مستکبران مواجه مى گشت اگرایمان به خدا در مرزهاى تقدیس و تکریم و تعظیم پرودگار محدود مى بود و به قلمرو سلطه هاى و ظاغوت ها نظر نداشت و بر آنان هجوم نمى آورد دلیلى نداشت که نمرود هیرود و فراعنه و اشراف جاهلى و عالمان دنیاگراى یهود و نصارا در عهد رسول[ ص] و حاکمان مستبد و قدرتهاى استکبارى جهان در دوره معاصر و آخوندهاى دربارى و خودفروخته و مفتیان تحریف گرالازهرى و وهابى به نبرد آشکار و نهان با آن برخیزند .

خداى محمد[ص] و خداى همه پیامبران راستین خداى بردگان تن به ذلت داده خداى استثمار شدگان بى عرضه خداى تقدیس گران و ذکرگویان ترسو نبود چنانکه خداى اربابان واستثمارگران و جباران نبود.

خداى محمد[ص] خداى موحدان آزادگان حق خواهان و ستم سوزان و ظلم ستیزان و خداى عزیزان بود.

قل لله العزه و لرسوله و للمومنین . 8
توحید با چنین محتوایى براى مستکبران و جباران و سلطه جویان قابل تحمل نبود و نخواهد بود. به همین دلیل است که همه مستکبران و سلطه جویان واستثمارگران بى استثنا با توحید و مظاهر و پى آمدهاى آن به ستیز برخاسته اند.
البته این ستیزه همواه از یک جبهه و به یک گونه نبوده است گاه علنى و مستقیم و زمانى پنهانى و غیرمستقیم ادامه داشته است .

تا آنجا که برایشان مقدور بوده از هیچ تلاش مذبوحانه اى دریغ نکرده اند.

گاه موحدان را در آتش سوزاندند و زمانى آنان را بر شاخه هاى بلند نخل بر صلیب کشیده اند و گروهى را در صحراى داغ و تفتیده با تنهاى عریان شکنجه کرده و فوجى رااز دیار خویش آواره ساخته اند.

بولهبان تا آخرین لحظه هیزم کش این آتش آشکار بوده اند.

ولى گروهى دیگر آنجا که مبارزه علنى و مستقیم را بى ثمر دیده اند به نفاق و تزویر و تحریف تمسک جسته اند.

بوسفیانها تا آخرین ترکش کمان خویش در برابر نداى ظاغوت شکن توحید مقاومت کرده اند و چون دیوارهاى کوتاه شرک را در برابر نیزه هاى بلند آهنین عرفان موحد مسخر یافتند بى آن که از عزم دیرین خویش روى برتابند چهره باختند و جبهه علنى مبارزه علیه اسلام را به جبهه اى پنهان مبدل ساختند.

نان را به نرخ روز خوردند تا روزى فرزندانشان نیزه ها را تصاحب کرده و بر قلب فاتحان راستین مکه فرود آورند.

بوسفیانها نتوانستند شعار توحید را خاموش کنند پس مصمم شدند تا شعار توحید رااز شعور[ مبارزه طاغوت] تهى سازند.

آنان به خود نمى دیدند که پیامبر خدا رااز میان بردارند ولى تصمیم گرفتند که در آینده اى نه چندان دور نمایندگان واقعى او ( عترتش ) را از صحنه حاکمیت و حکومت به انزواى غربت و مظلومیت بکشانند و دوباره بر جان و مال و شرف مردم تسلط یابند.

براى حاکمان مستکبر سلطه بر توده ها مطرح است و فرقى نمى کند که مردم مشرک باشند یا موحدى که توحیدشان کارى که کار حکومت نداشته باشد.

امروز که بیش از هزار و چهارصد سال از هجرت رسول اسلام[ ص] مى گذرد بخش عظیمى از جهان اسلام درگیراین مبارزه پنهان مستکبران جائر علیه اسلام است .

امروز براى شاهان و پادشاهان و حاکمان مرتجع مسلط بر بلاداسلامى مبارزه آشکار بااسلام و توحید نه میسراست و نه ضرورى چرا که تهى کردن شعائر دین از
محتواى اصلى آن براى توجیه ستمهایشان و تداوم خیانتهاشان کافى است .

و چنین است که طواف بر گرد کعبه برائت از مشرکان واظهار نفرت از غارتگران بین المللى نه تنها براى سلطه ها زیانبار نیست که خود دامى است در جهت تخدیراندیشه ها واغفال توده ها.

از پس این تخدیرها و تزویرهاست که جرثومه هاى شرک و عصبیت جاهلى و شکم بارگان میگسار و نمایندگان ذلیل شیطان خادم الحرمین مى شوند. شیطان در خانه خدا لانه مى کند و در متن قبله مى ایستد تا موحدان به جاى سجده بر خدا به ستایش او برخیزند.

امااین تنها شاهان و پادشاهان و نیروهاى سلطه گر کفر نیستند که راه رخوت واز خودبیگانگى و غفلت را به روى مسلمانان گشوده اند بلکه نقش اصلى در گمراهى ملتها و ذلت مسلمانان و تحریف حقایق و مفاهیم دینى را عالمان دین باخته و مفتیان پلید خود فروخته به استعمار بازى مى کنند.

حاکمان فاسد تنها با تکیه براین عصاى خیانت است که امارت و پادشاهى دارند و حرمت و نسل را به تباهى مى کشند وازامتى دلاور و نیرومند مردمى رفاه زده و سست و زبون مى سازند.

اینها واقعیت تلخ جهان اسلام در عصر حاضراست و بزرگترین وظیفه آگاهان وارسته زدودن سلطه هاى کفراز حریم حرم الهى و پیراستن همه سرزمینهاى اسلامى از ولایت کفاراست .

چه بیدار بود که پیر دیانت و سیاست که رساتراز همگان و کارسازتراز همه مصلحان پیشین خروش برآورد:

[ اى مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید بپاخیزید و در زیر پرچم توحید و در سایه تعلیمات اسلام مجتمع شوید و ذلت خیانت ابرقدرتان رااز ممالک خود و خزاین سرشار آن کوتاه کنید و مجداسلام رااعاده کنید... بدانید که قدرت معنوى شما بر همه قدرتها چیره خواهد شد و قریب یک میلیارد جمعیت شما با خزاین و ثروت بى پایان مى تواند تمام قدرتها را در هم شکند...اى اقیانوس بزرگ مسلمانان خروش برآورید 9].
مبانى مبارزه بااستکبار
در شرایطى که دشمنان قسم خورده مسلمانان از پوششهاى اسلامى براى مبارزه بااسلام وام مى گیرند و آخوندهاى دربارى با کتمان حقایق شریعت محمدى[ ص] و تحریف مفاهیم قرآنى تزویر گرانه راه استثمارگران و کافران را براى غارت ملتها همار مى سازند اندیشمندان متعهد باید مبانى مبارز بااستکبار واستعمار را به ملتهاى مسلمان تفهیم کنند و مصادیق طاغوت را به آنان معرى نمایند. تا چهره سیاه مفتیان فتوا به مزد و دیگر وابستگان کور و کرشان در جاى جاى بلاداسلامى بیش از پیش آشکار شود .

با تبیین مبانى مبارزه بااستکبار وافشاى چهره مستکبران است که مى تواند جبهه اسلام ناب محمد[ص] راازاسلام آمریکایى جدا ساخت و به ملتهاى مسلمان باز شناساند. و در سایه چنین شناخت و آگاهى است که عامى ترین مردم معنا و تفسیر[ لن یجعل اله الکافرین على المومنین سبیلا] را درخواهند یافت . و با تلاوت این کلام صریح و بى ابهام قرآن :

یا ایها الذین آمنوا تتخذوا الدین اتخذوا دینکم هزوا و لعبا من الذین اوتوا الکتاب من قلبکم و الکفاراولیاء . 11
رسوایى اتکال بر نفس آفرینان[ آیات شیطانى] را لمس خواهند کرد.

آن روز تلاوت کنندگان قرآن با فهم روشن این آیه از قرآن :

یاایهاالذین آمنوا لا تتخذواالیهود وانصارى اولیاء بعض ومن یتولهم منکم فانه منهم ان الله لا یهدى القوم الظالمین فترى الذین فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم یقولون نخشى ان تصبینا دائره . 12 ...
در شگفتى فرو مى شوند که چگونه معجزه جاوید پیامبر خاتم[ ص] پرده فریب از چهره نفرت زاى حاکمان خود فروخته برگرفته است و کفر خادم الحرمین هاى متکى بر کافران را به صراحت اعلام داشته است .
آمریکا مظهراستکبار
ایمان به کلیت لزوم مبارزه بااستکبار اگر چه ضرورى است ولى تا زمانى که مصادیق و مظاهراستکبار در هر عصر براى توده ها ناشناخته باشد کفربه طاغوت از حیط اندیشه واز محدوده عقیده و آرمان به صحنه عمل و عینیت راه نخواهد یافت .

ایمان به مکتب[ مبارزه با استکبار] زمانى ثمربخش و کارساز خواهد بود که چنین مبارزه اى در میدانهاى اجتماعى و جهانى علیه استکبار واستعمار صورت پذیرد و شرط بى چون و چراى تحقق این مبارزه عملى شناخت دقیق مصادیق و مظاهر کفر و تجاوز طغیان است .

دراین دوران از تاریخ که استعمار جهانى به رهبرى آمریکا تمام نیروها وامکانات خویش را در جهت نخدیراندیشه ها و پنهان ساختن ماهیت استعمارى خویش به کار گرفته است بزرگترین خسارتهارا به عنوان حمایت از حقوق بشر و دفاع از آزادى و دموکراسى بر ملتهاى محروم جهان وارد آمده و مى آورد تا آنجا که به بهانه حفظ منافع و حمایت از دوستان خویش گام تجاوز در حریم امن و مسلمانان جهان نهاده است ما وظیفه داریم که نقشه هاى شوم و دسیسه هاى مخفى و سیماى زشت این ابرقدرت گستاخ و فرومایه راافشا کنیم و دست خیانت او را در پس هر پرده شرارت و طغیان برملا سازیم .

یکى از بارزترین امتیازات حضرت امام خمینى قدس سره بر سایه مصلحان تاریخ معاصر در همین نکته نهفته است که او دشمن اصلى اسلام و محرومان و شیطان بزرگ رااز سایر دشمنان خرد و کلان مسلمانان باز شناخت و باز شناساند.

او گر چه با همه مظاهر کوچک و بزرگ کفر و نفاق واستکبار و استبداد دشمنى دیرین و پایان پذیر داشت ولى همواره هشدار مى داد که مباد پرداختن به شاخه هاى حقیر شجره استبکار ملتها رااز مبارزه را با ریشه ها غافل سازد.

او چون آتشفشان دشمن سوز هجومى بى امان علیه آمریکا داشت و مى فرماید:

[تمام گرفتارى هاى مسلمانان از آمریکاست]. 13

او آمریکا را[ ام الفساد قرن] 14 مى دانست واعلام کرده بود:
[ما تا آخر عمر علیه دولت آمریکا مبارزه مى کنیم و تا آن را به جایش ننشانیم و دستش رااز منطقه کوتاه نکنیم ...از پاى نمى نشینیم]. 15

ابعاد مبارزه با آمریکا
از آنجا که استعمارنوین واستکبار جهانى در عصر حاضراز همه امکانات علمى صنعتى نظامى فرهنگى تبلیغى سیاسى واقتصادى خویش سیستم پیوسته و هماهنگى را در جهت استثمار ملتها و چپاول منابع طبیعى و ذخایر آنان به وجود آورده کار مبارزه با آن بسى پیچیده و دشواراست .

این پیچیدگى که ناشى از شگردها و شیوه هاى نفوذ واستعمار پنهان و غیرمستقیم ابرقدرتهاست از یکسو باز شناساندن ماهیت آنان را براى توده هاى مشکل ساخته واز سوى دیگر در برابر ملتهایى که عزم مبارزه با آن را داشته باشند میدانهاى متنوع و گسترده اى را با موانع بسیار پدید آورده است . به طورى که پیروزى در یک جبهه بدون پیشروى در جبهه هاى دیگر میسر نیست و یا تداوم نخواهد یافت .

این است که براى مبارزه جدى و کارساز با آمریکا و دیگر هم پیمانانش باید نخست جبهه هاى مختلف نبرد وابعاد مبارزه را مشخص کرد و سپس در همه ابعاد واز همه جبهه ها بر آن هجوم آورد.

مبارزه فرهنگى
گسترده ترین و پیچیده ترین جبهه اى که آمریکا و همگامانش علیه ملتها گشوده اند جبهه نفوذ فرهنگى است آنچه آمریکا را به صورت شیطان بزرگ مجسم ساخته قدرت نظامى و تسلیحاتى واقتصادى و علمى آن نیست بلکه شیطنت آمریکا ناشى از سلطه مرموز و نامرئى و غیرمستقیم فرهنگى او براندیشه ها و گرایشهااست .

آمریکااز کانال استعمار فکرى و فرهنگى واخلاقى ملتهاى استعمار شده را به سمتى سوق مى دهد و به گونه اى تربیت مى کند که با پاى خویش در جهت آرمانها و منافع او گام نهند.
غرب زدگى واروپازدگى ویروسهاى خطرناکى است که از طریق کانالهاى آموزشى تبلیغى و روابط فرهنگى غرب واروپا با جهان سوم به ملتهاى تحت نفوذ تزریق شده است .

این بیمارى هنگامى که به فرد یا جامعه اى سرایت کند بیمار هویت فرهنگى و شخصیت واقعى خویش رااز یاد مى برد بلکه با آن به ستیز و دشمنى بر مى خیزد. غربزده بى اختیار شیفته غرب است شیفته اخلاق رفتار و طور راه رفتن غذاخوردن خندیدن لباس پوشیدن و خلاصه 16دلباخته همه بدیها و خوبیهاى آنهاست .

غربزده در نکبت و فلاکت زندگى غارت شده خود به مظاهر زندگى غربى حسرت مى خورد و بى آن که بیندیشدکه رفاه و تجمل و زیبایى هاى زندگى غرب مرهون غارتگریهاى آنان و به قیمت عقب ماندگى جامعه اوست کمر به خدمت فرهنگ غرب مى بندد.

غربزده خدمتگزاربى مزد و مواجب استعماراست .

غربزده با تقلید کورکورانه و سطحى از زندگى غربى مى خواهد همگام با تمدن مادى غرب قدم بردارد بى خبرازاین که تمدن مادى غرب بر پایه هاى تجاوز واستعمار ملتهااستواراست و صرف تقلیداز مظاهر زندگى غرب هیچ پى آمد سازنده اى را براى ملتهاى جهان سوم در بر ندارد بلکه آنان را بیش از پیش گرفتار مى سازد.

یکى از محققان مسایل اقتصادى در زمینه اثرات نمایش زندگى غرب بر روى کشورهاى فقیر و گرایش کشورهاى فقیر به نوع زندگى غربى مى نویسد:

[تنها شوق به زندگى بهتر لزوما آورنده زندگى بهتر نخواهد بود به حق ترس این است که تلاش کشورهاى فقیر براى افزایش فورى سطح مصرف موجب کاهش یا توقف روند تشکیل سرمایه در بلند مدت شده و مالا روند رشد را در بلند مدت متوقف نماید] 17 .

نویسنده به لحاظ موضوع تحقیق خویش تنها به فرهنگ مصرفى غرب پرداخته است در حالى که همه زوایاى فرهنگ استعمار عایدى جز بلا و بدبختى و وابستگى بیشتر براى ملتها نداشته و نخواهد داشت .

استعمار فرهنگى برنده ترین و خیزنده ترین حربه آمریکا و قدرتهاى استعمارى
است که براى عملى ساختن آن به شیوه هاى مختلف روى مى آورند و ازابزار گوناگون مدد مى گیرند.از جمله :

1. هجوم به اصالتهاى فرهنگى و فرهنگ بومى ملتها به منظور بیگانه ساختن اقوام باارزشهاى واقعى خویش و گستن نسلهااز گذشته تمدن و فرهنگ خود.

2. سلطه بر نظام آموزش و مراکز علمى و تحقیقى کشورها و کنترل مواد و محتواى متون درسى و نفوذ دراندیشه ها.

3.اشاعه فساد و تبهکارى و گسترش اعتیاد و فرهنگ بى تفاوتى و لاابالى گرى .

4.القاى افکار ناسیونالیستى و تقویت حس ملى گرایى و قوم گرایى به هدف ایجاد تفرقه و جدال میان ملتها واقوام و در نتیجه تجزیه و اضمحلال قواى متحد یک امت و یا یک ملت .

5. جذب استعدادهاى درخشان و نیروهاى و نیروهاى کارآمد ملل دیگر به منظور تقویت بنیه علمى صنعتى نظامى واقتصادى و در نهایت تحکیم پایه هاى سلطه استعمارى خویش بر جهان .

6. تربیت و تعلیم مدیران و زمامداران و سیاستمداران و متخصصان سایر ملل واستفاده از آنان در جهت تخدیر جوامع و ترویج فرهنگ واخلاق استعمارى و هموار نمودن زمینه هاى نفوذ و تجاوز دخالت .

البته این بدان معنا نیست که همه تحصیل کردگان غرب دلباخته غرب و عوامل گسترش نفوذ آن باشند بلکه گویاى این واقعیت تلخ است که دولتهاى استعمارى از همه این زمینه ها به نفع سلطه گرى خویش سود مى جویند واگر دانشجویان کشورهاى جهان سوم را در دانشگاههاى خویش پذیرفته و تعلیم مى دهند نه از باب خدمت به ملتها که به منظور ساختن مهره هاى محلى و پلهاى ارتباطى است .

دراسناد محرمانه اى که از لانه جاسوسى آمریکا درایران به دست آمده مى خوانیم :

[دانشجویان ایرانى منبع مهمى براى گسترش این روابط و کمک مهمى در عمران ایران در جهت مورد نظر ما به شمار مى آیند] 18 .!

این هشدارى است به همه آنان که قدم در سرزمین استعمارى مى نهند و نکته اى است قابل تامل براى آنان که دراندیشه مبارزه با آمریکا و استعمارند و مصممند تا با
همه ریشه هاى وابستگى بستیزند.

تحقق و پیروزى انقلاب اسلامى ایران گر چه بسیارى از راه هاى نفوذ را بر آمریکا و قدرتهاى سلطه گر مسدود ساخت اما بایداعتراف کنیم که همه آن راه ها بسته نشده است زیرا مهم ترین کانالهاى نفوذ فرهنگى غرب کانال تبلیغات و سیاست واقتصاد بوده واین کانالها همچنان در اختیاراوست و آنها را همواره در راه اهداف و منافع خویش بکار مى گیرد. و چنانکه گفتیم موضوع مبارزه با آمریکا تنهااز یک جبهه تحقق نمى پذیرد و پیروزى در یک جبهه بدون پیشروى در سایر جبهه ها یا میسر نیست و یا تداوم نخواهد یافت .

ضعف اقتصاد ملى وابستگى صنایع تولیدى رکود خیزش علمى و هنرى و ناتوانى هاى سیاسى زمینه هاى مناسبى براى پیشروى و نفوذ فرهنگ استعمار در ملتهاست .

مبارزه تبلیغاتى
ابزار و وسایل و شگردهاى تبلیغى دوشادوش تسلیحات نظامى بلکه گسترده تر و برنده تر از آن مورداستفاده قدرتهاى سلطه گر جهانى بوده و هست .

آمریکا و دیگراقمارش با دراختیار داشتن بزرگترین شبکه هاى خبرى بین المللى واستخدام دانش و تکنیک و تکنولوژى و هنر واستفاده از تحلیل گران با تجربه و شگردهاى خاص تبلیغى نبض اخبار گزارشات و تحلیلهاى بین المللى را در دست دارد و هر جااراده کند واقعیتى را تحریف کرده دروغى را مى آفریند حقى ناحق و باطلى را حق جلوه مى دهد وافکار عمومى ملتهاى جهان را به انحراف مى کشاند.

خبرگزاریهاى بین المللى مانند: آسوشیتدپرس و یونایتدپرس (آمریکا) رویتر ( انگلیس ) آژانس فرانس پرس (فرانسه ) و خبرگزارى آلمان بازوهاى نیرومند خبرى و تبلیغات فرهنگى سیاسى استکبار جهانى به شمار مى آید.

گذشته ازاینها روزنامه ها مجلات رادیو تلویزیون تاتر و سینمااز دیگرابزار نیرومند تبلیغاتى غرب است که از طریق آن به شکل خیزنده اى افکار عقاید آرمانها و تحلیلهاى خود را بر جهان تحمیل مى کنند و آنان را در جهت تامن منافع خویش
سوق مى دهد.

مبارزه بااستکبار دراین میدان براى کشورهاى انقلابى و مبارزه کارى بس دشواراست که نیاز به زمان و تامین قوا دارد چرا که براى مقابله به مثل در جبهه خبرگزارى هاى بین المللى همکارى و هماهنگى کشورها و جوامع اسلامى ضرورى است و در پرتو چنین وحدتى است که مى توان یک جریان خبرى سالم و غیراستعمارى به وجود آورد.

واما موضوع مبارزه با مواد تبلیغى غیرخبرى روزنامه ها و مجلات و رادیو و تلویزیون و تاتر و سینماى استعمارى گر چه در مقایسه یا بنگاههاى خبرپراکنى براى ملتهاى نوپا امرى ممکن تراست ولى به هر حال دستیابى به آن چندان سهل نیست . و نیازمند برنامه ریزى و سرمایه گذارى جدى است .

فرهنگى وانقلابى ناتوانند.

تجربه ده ساله انقلاب اسلامى از یکسو امکان بهره ورى ملل استقلال طلب و مجامع اسلامى ازاین کانال هاى تبلیغى فرهنگى و سیاسى را به اثابت رسانده واز سوى دیگر لزوم تلاش در جهت تقویت و تکامل این ابزارها موثر را نمایانده است .

یکى از مشکلاتى که کشورهاى اسلامى پس از رهایى از سلطه استعمارگران بین المللى در زمینه هنر و آفرینش هاى هنرى و تبلیغى با آن مواجه بوده و خواهند بود این است که به دنبال نفوذ فرهنگى غرب و رشد بسیارى از شاخه هاى هنرى و متخصصان در دامان فرهنگ غربى بخش زیادى از هنرمندان و متخصصان امور هنرى و تبلیغى یا به زودى با فرهنگ بومى واسلامى خویش انس نمى گیرند و یااصولا از درک عمیق آنها و به تصویر کشیدن ارزشها واصالتهاى ملى و واز سوى دیگر نیروهاى مردمى وانقلابى و مکتبى به دلیل محرومیتهاى گذشته از تخصصهاى کمترى برخوردارند پر واضح است که عمده ترین هنر تبلیغى حوزه هاى علمیه و مبلغان دینى در سخن و سخنورى و نهایه تالیف و کتاب نویسى خلاصه مى شود. در حالى که کاربرداین ابزار در برابرابزار مورداستفاده نیروهاى مخالف از موازنه لازم برخوردار نیست . همه مردم و همه نسلها در مجالس مذهبى و مراسم دینى حاضر نمى شوند واین مراسم به گونه اى برنامه ریزى نشده است که از مجموع آنها همواره هدف یااهداف واحدى تامین شود .
بنابراین کارآیى سخن و سخنورى و کتابهاى مذهبى و دینى شاید بیش از 20 تاثیرگذارى لازم را به خوداختصاص ندهد. و براین قیاس حوزه هاى دینى که خاستگاه تفکرانقلابى و مبلغ استقلال کشورهاى اسلامى است فاقد 80% تاثیرگذارى لازم درامر تبلیغات فرهنگى - تربیتى - سیاسى است .

آنچه از مظاهر عصیان فرهنگى واخلاقى همچون : بدحجابى تظاهر به منشهاى غربى تجمل گرایى مصرف بى تفاوتى در برابر مسائل و رخدادهاى اجتماعى گرایش به فیلمهاى فاسد و نوارهاى مفسده انگیز شیفتگى در برابر سریالهاى فرهنگ بیگانه و ... همه و همه نمودارهایى از سستى ما در زمینه بهره گیرى از تبلیغ و هنرها و تکنیکها و شگردهاى مختلف تبلیغى و جذب نسلها به سوى فرهنگ متعالى اسلام است !.

تا زمانى که معتقدان به مبارزه بااستعمار واستکبار جهانى خویش را دراین میدان نیرومند نسازند بى تردید زاویه اى که میان نسلهاى نورسته باارزشها واصالتهاى فرهنگى اسلام به دلیل نفوذ فرهنگ و تبلیغات غرب گاه به چشم مى خورد همچنان گسترش خواهد یافت .

مبارزات سیاسى و حتى نظامى با آمریکا زمانى سودمند خواهد بود که همپاى آن مبارزه فرهنگى - تبلیغى نیز صورت گیرد.

مرحوم شهید مطهرى رضوان الله علیه در تحلیل تاریخ اسلام پس از رحلت رسول خدا[ص] مى نویسد:

[در دوره خلفا مخصوصا در دوره عثمان آن مقدارى که باید و شاید دنبال تعلیم و تربیتى که پیغمبر گرفته بود نگرفتند. فتوحات اسلامى زیادى صورت گرفت . فتوحات به تنهایى کارى نمى تواند بکند. پیغمبر سیزده سال در مدینه ماند واجازه نداد که مسلمین حتى از خودشان دفاع بکنند چون افراد هنوز لایق این دفاع و جهاد نبودند.اگر دست به جهاد و فتوحات هم باید زد به تناسب توسعه و فرهنگ اسلامى و ثقافت اسلامى است یعنى همینطور که از یک طرف فتوحات تازه مى شود باید به موازات آن فرهنگ و ثقافت اسلامى هم توسعه پیدا کند] 19 .

هرگاه این اصل پذیرفته شود بایداذعان داشت که توسعه فرهنگ مبتنى بر
گسترش و تقویت کانالها ابزار شیوه ها و شگردهاى تبلیغى است .

مبارزه سیاسى
میدان تحرکات سیاسى بین المللى میان تحرکات سیاسى بین المللى از دیگر صحنه هایى است که جولانگاه استکبار علیه مستضعفان مى باشد. استکبار جهانى و در راس آن آمریکا با سیطره و نفوذ بر سازمانهاى بین المللى مانند سازمان ملل و شوراى امنیت و... واختصاص حق وتو به خویش و بهره بردارى سیاسى از قطعنامه هاى صادر شده از سوى این مجامع اهداف استعمارى خود را پى مى گیرد.

و همپاى این نفوذ وقیحانه با حمایت از عناصر و نیز رژیمهاى وابسته به خویش و سرکوب جنبشهاى مردمى واستقلال طلب عملا عرصه رشد و فعالیت را بر روى مخالفان خویش تنگ مى دارد.

جنگ هشت ساله عراق علیه ایران و موضع گیرى هاى شوراى امنیت و سازمان ملل در برابر متجاوز و مقایسه این موضع گیرى با قطعنامه ها و موضع گیرى هاى این مجامع در جریان تجاوز عراق به کویت نشانگر میزان بى انصافى و بى عدالتى این سازمانها و نیز تبیین گر نفوذ بى شرمانه قدرتهاى غربى واروپائى براین مجامع است .

استعمار با تکیه براین اهرمهاست که بر روند جریانات سیاسى قلمرو خویش و جهان نظارت کرده و کنترل آنها را در دست مى گیرد.

[ امروز وضع سیاسى دنیا به طورى است که تمام کشورهاى عالم در تحت نظر سیاسى ابرقدرتها هستند همه جا را ناظر هستند و براى شکست همه طوایف و قشرهاى دیگر طرحها دارند]. 20

بى تردید هنگامى نفوذاستعمارى ابرقدرتها آشکارتر مى شود که دخالتها و برنامه ریزى هاى سیاسى آنان برملا گردد.

دراسناد به دست آمده از[ لانه جاسوسى آمریکا درایران] مى خوانیم :

[ ایران به خاطر موقعیت جغرافیایى و منابع نفتى و نفوذ خویش در منطقه ازاهمیت استراتژیک ویژه اى برخورداراست . هدف سیاستهاى آمریکا تداوم کشورى باثبات مسوول و دوست است که ( الف ) براى آمریکا و هم پیمانانش
تسهیلات اطلاعاتى و نظامى استراتژیک فراهم آورد و دسترسى آنها به نفت و بازارهایش را ممکن سازد و (ب ) در منطقه نقش سازنده اى را منجمله در زمینه محدود سازى نفوذ شوروى ایفا کند. این خط مشى تا کنون کاربرد خوبى داشته است] 21 .

آنها براى دستیابى به اهداف سیاسى واستعمارى خویش از تاثیرگذارى بر نیروهاى سیاسى و حاکم بر کشورها و هدایت کردن آنها به سوى اهداف خویش نیز سود مى جویند. چنانکه در همان اسناد آمده است :

رابطه ما باایران بیشتر بر شخص شاه متمرکزاست . زیرا روند تصمیم گیریها دراین کشوراز تخت طاووس سرچشمه مى گیرد بنابراین اجراى موثر سیاستهاى آمریکا درایران به توان قابل ملاحظه اى سفیر و دیگر همکارانش در داشتن دسترسى به شاه و محفل کوچکى از مقاماتى که براو نفوذ دارند. بستگى دارد. سفیر قادراست به طور مداوم و با سهولت با شاه تماس برقرار سازد . 22 .

اکنون درشرایطى که نظام اسلامى شالوده رژیم منحوس شاهنشاهى را براى همیشه به نابودى کشانده گرچه براى آمریکا و دیگر هم پیمانانش راه چنین نفوذى در سیاستمداران و دولتمردان ایران مسدوداست ولى بیشتر کشورهاى اسلامى از دخالتها و تاثیرگذاریهاى استعمارى آنان در امان نیستند. و آمریکااین مبارزه سیاسى علیه ملتها رااز طرق دیگر دنبال مى کند چه این که استعمار سیاسى به تاثیرگذارى بر حکام خلاصه نمى شود.

استعمار نو در کنار عواملى چون :

الف : وسیله قرار دادن مجامع بین المللى براى تحقق آرمانهاى خویش .

ب : حمایت از رژیمها و مهره هاى وابسته و سرکوب جنبشهاى مردمى .

از عامل تفرقه افکنى تجزیه ملتهاى بزرگ به ملتهاى کوچک و ضعیف ایجاداختلافات داخلى میان طوایف واقوام براى از بین بردن همبستگى و وحدت ملى کشورها و در نهایت تحلیل قواى آنان استفاده کرده و مى کند.

در عصر ما حاضراگر سرکوب انقلابى همانندانقلاب اسلامى ایران براى غرب میسر نباشد آنهااز دو عامل دیگر به شدت بهره مى گیرند و تلاش بى وقفه خود را دراین دو جهت مبذول مى دارند.
امام خمینى رضوان الله علیه در کتاب ولایت فقیه در روزگارى که کمتر کسى از میان علماى اسلام به مسائل حیاتى امت اسلام و ضرورت واحد و قدرتمنداسلامى مى اندیشید و کمتر فقیهى به عمق مسائل سیاسى جارى زمان آگاهى داشت و با روشن بینى خاص خویش به این نکته اشاره کرده و مى فرماید:

[ از طرفى وطن اسلام رااستعمارگران و حکام مستبد و جاه طلب تجزیه کرده اند. امت اسلام رااز هم جدا کرده و به صورت چندین ملت مجزا درآورده اند. ] 23

فقیهى ژرف نگر چون او گرچه دولت عثمانى را مرتکب خلافهاى بسیار و براى اداره جهان اسلام بسیار ناشایست دانست ولى وجود چنان دولت بزرگ و یک پارچه اى را مایه استوارى امت اسلام و زمینه پیدایش رهبران صالح مى شمرد و مى فرمود:

[یک زمان هم که دولت بزرگ عثمانى به وجود آمد استعمارگران را تجزیه کردند روسیه وانگلیس واتریش و سایر دولتهاى استعمارى متحد شدند و با آن جنگها کردند و هر کدام قسمتى از قلمور آن را به تصرف یا تحت نفوذ خود در آوردند. گرچه بیشتر حکام دولت عثمانى لیاقت نداشتند و بعضى از آنها فاسد بودند و رژیم سلطنتى داشتند بازاین خطرر براى استعماگران بود که افراد صالحى از میان مردم پیدا شوند و به کمک مردم در راس این دولتت قرار گرفته با قدرت و وحدت ملى بساط استعمار را برچینند. به همین علت پس از جنگهاى متعدد در جنگ بین الملل اول آن را تقسیم کردند که از قلمرو آن ده تا پانزده مملکت یک وجبى پیدا شد] 24 .

به هرحال تلاش سیاسى آمریکا هم اکنون نیز در دو جبهه تداوم دارد.

1.ایجاد تفرقه میان کشورهاى اسلامى به منظور جلوگیرى از شکل گرفتن قدرت و دولت و حکومتى واحد توسط مسلمانان .

2.اختلاف انگیزى میان جناحهاى فکرى و فرهنگى و سیاسى یک کشور به منظور دست نیافتن آنان به وحدت اجتماعى فکرى و سیاسى به فرموده امام قدس سره :

[آنها ابرقدرتها - همه دلشان مى خواهد که شما سرو کله هم بزنید و از مصالح مملکت غافل باشید و آنها یکوقتى کار خودشان را ضربه خودشان را بزنند]. 25
مبارزه بااستعمار سیاسى آمریکا تلاش مردان سیاسى و فکرى و فرهنگى متعهد را در دو جبهه مى طلبد.

سعى دریافتن نقاط مشترک قابل انکار و شناسایى عوامل وحدت و تقریب ملل اسلامى و بهره گیرى از آن در جهت وحدت امت اسلام و تشکیل قدرت سیاسى فرهنگى تبلیغى اقتصادى و نظامى بزرگ در برابراستعمار.

تلاش در راه تفاهم همه جناحهاى سیاسى و فرهنگى در داخل جامعه اسلامى و پرهیزاز هرگونه جدال و درگیرى لفظى و عملى و تبلیغى .

مبارزه اقتصادى
آمریکا و دیگر قدرتها شرقى واروپایى همپاى تقویت مالى و توسعه اقتصادى خویش به وابسته کردن اقتصاد ملتها همت گمارده اند.

ابرقدرتها تنها در سایه رعب انگیز تسلیحات اتمى و شیمیایى ملتها را در بند نمى کشند بلکه از طریق سلطه هاى اقتصادى دامهایى را براى سایر ملل مستضعف مى گستردانند که ملتها هرگزاز آن رهایى نیابند.

جانسون رئیس جمهوراسبق آمریکا در کتاب خود آینده ایالات متحده مى نویسد:

[در طى سه سال و نیم اخیر مااز وسیعترین و طولانى ترین توسعه اقتصادى که تا به حال سابقه نداشته برخوردار شده ایم .از آغاز سال 1961 تا 1964 یک دوران رونق بى سابقه اى در تاریخ خود گذارنیده ایم . این رونق تنهااختصاص به سوداگران ندارد بلکه شامل تمام مردم شده است . بیش از 72 میلیون آمریکایى به کاراشتغال دارند واین خود یک رکورداست . درآمد ملى ناخالص مااز یکصد و هفده میلیارد دلار به 618 میلیارد دلارافزایش یافته و تولید صنعتى ما به میزان 5.28% رشد نموده است]. 26

شک نیست که این رشداقتصادى براى کشورى چون آمریکا صرفا در پرتو سعى و تلاش مردم آن حاصل نیامده است بلکه آنها سهم عمده این رشد را مدیون ثروتهاى به یغما رفته و ذخائر و معادن ملتهاى استعمار شده است .
ملتهایى که یااز طریق سلطه نظامى و یااز طریق سلطه سیاسى ابرقدرتها منابع طبیعى و ذخائر ملى و نیروهاى انسانى آنان به صورت رایگان یا در قبال دریافت کمترین بها به تصرف کارتلها 27 و کمپانیهاى عظیم غربى واروپایى در آمده و همان مبلغ نیز به خرید تسلیحات نظامى و صنایع مونتاژ و وابسته اختصاص یافته . و دراین گذرگاه جز فقر و محرومیت و ذلت چیزى عاید ملتهاى مستضعف نشده است .

و هم پیمانان اروپایى او توسعه اقتصادى رفاه ملى رشد علمى و آمریکا صنعتى خود را مدیون طرحها و شگردهاى استعمار خود هستند.

شگردهاى فریبکارانه اى چون :

1. تک محصولى کردن کشور و وابسته ساختن آنان در سایر محصولات و نیازها.

2. متلاشى کردن اقتصاد ملى و سنتى کشورها.

3. تشکیل انحصارات بین المللى از طریق کارتلها و تراست ها و شرکتهاى چند ملیتى .

4.ایجاد صنایع مونتاژ و وابسته .

5. سرمایه گذارى خارجى .

6. تاراج منابع و ذخائر ملتها.

7. وام دادن به کشورها و وابسته ساختن آنان به کمکهاى اقتصادى قدرتهاى بزرگ .

8. نفوذ فرهنگى در ملتها و ترویج فرهنگ مصرف گرایى وایجاد گرایش به لوازم لکوس (گرانقیمت و بى تاثیر در تولید جامعه ) و در نهایت ایجاد بازارهاى مصرفى براى تولیدات خویش .

بنابراین اگر نموداراقتصاد جهانى نشان مى دهد که 10% مردم جهان 80% درآمد کل جهانى را دراختیار دارند در حالى که 20% بقیه ثروت به 90% باقیمانده مردم اختصاص یافته است دلیلى جز آنچه گفتیم نمى تواند داشته باشد.

[کشورهاى جهان سوم علیرغم فقر و تنگدستى ناشى از چپاول منابع و داراییهایشان توسط استعمارگران به لحاظ شرایط تحمیلى توسط کشورهاى سلطه گر بناچار به خریداسلحه و مهمات نیازمندند و کشورهاى غربى نیز با

کمال میل این لوازم را دراختیار آنان قرار مى دهند چنان که در سال 1972 خاورمیانه به تنهایى یک چهارم هزینه هاى دفاعى جهان در حال رشد و متحمل شد و قریب یک سوم واردات سلاحهاى عمده را به خوداختصاص داد در دهه 1970 نود درصد خریداران اسلحه فرانسوى وانگلیسى را کشورهاى جهان سوم تشکیل داده اند و در ظرف ده سال میزان فروش اسلحه در فرانسه دو برابر سریعتراز مجموع کالاهاى دیگر صادراتى رشد کرده است]. 29

[در سال 1983 ارزش پولى تجارت اسلحه به 135 میلیارد دلار بر آورد مى شد که هفتاد درصداز آنسهم دوابرقدرت بوده است . آمریکا و شوروى درصدر فروشندگان بزرگ اسلحه قرار داشتند و روند جریان از پیشرفت آمریکا حکایت مى کرد.

فهرست مشتریان تسلیحات آمریکایى بیش از دو برابر فهرست مشتریان شوروى است .

جدول رده بندى نشان دهنده رقم 39 حریدار عمده براى آمریکا در برابر 16 خریدار براى شوروى است]. 30

جا دارد که دراینجا نگاهى دیگر به اسناد لانه جاسوسى آمریکا درایران داشته باشیم که در گزارشهاى آن آمده است :

[رابطه بین آمریکا وایران در زمینه همکارى در فروشهاى نظامى بسیار گسترده بوده و بزرگترین برنامه این چنینى مادر جهان محسوب مى شود.ارزش این فروشها به دلار بسیار عظیم بوده و حضور حدود 18000 پرسنل آمریکایى و وابستگانشان که اکثرا غیر نظامى هستند درایران رشدى چشمگیر یافته است]. 31 .

اینها سرگذشت سیاه استعماراقتصادى آمریکاست در حالى که آنچه امروزاز سوى این متجاوز جهانى علیه امت اسلام و ذخائر متعلق به مسلمانان جهان و قبله مسلمانان در جریان مى باشد بسیار سیاه تر و گستاخانه تراست .

در شرایطى که این قلم به تدوین کارنامه سیاه استعمار غرب و ترسیم چهره کریه آمریکا مشغول است نیروهاى استکبارى جهان و در راس آنها آمریکا قدمهاى آلوده خویش را در حریم حرم امن الهى بر حلقوم مسلمانان نهاده اند تااز منافع خویش و نه
هیچ چیز دیگر حراست کنند!

و آنچه راه این تجاوز بى شرمانه را هموار ساخته حاکمان دلیل و ناشایست عربستان و آخوندهاى پست دربار آل سعود و مبلغان اسلام آمریکائیند.

ننگ نفرین بر آنان که هم تجاوز را پذیرفته و چنگال قدرت کافران را براقالیم قبله گشوده اند و هم هزینه لشگرکشى آنان رااز ثروت مسلمانان مى پردازند.

شراب سربازانشان رااز[ اردن] و دستمایه فساد و شهوتشان رااز [مصر] تدارک مى بینند.

(نفت) این سرمایه اقتصادى عظیم سرمایه و موهبت خداوندى را (که آب حیات غرب و خون استکبار جهانى به شمار مىآید) با نازل ترین قیمت در اختیار دشمنان اسلام و مسلمانان گذارده و جز ذلت و حقارت براى خویش وکشورهایشان تحصیل نکرده اند.

امروز بزرگترین میدان مبارزه جدى مسلمانان را با آمریکا و استکبار جهانى در میدانهاى اقتصادى باید جستجو کرد.

شریان انرژى جهان دراختیار جوامع اسلامى است . تازه اگر سهم عمده انرژى جهان متکى بر نفت است پیروزى دراین میدان براى مسلمانان علیه استکبارامکان پذیر مى باشد.

البته آمریکا وایادى اواز طریق مبارزه سیاسى و نظامى سعى در تشتت واختلاف جوامع و عدم تشکل و وحدت آنان دارند تا در نتیجه اختلافات و تضادها سیاست واحدهاى در قبال استعماراتخاذ نشود.

برخى کارشناسان اموراقتصادى سال 1999 میلادى را سال بحران اقتصادى غرب پیش بینى کرده اند و هشدار داده اند که تنها جبهه اى که نظام استکبارى واستعمارى را در سالهاى نه چندان دور تهدید مى کند شگل گیرى یک بحران اقتصادى است 35 . واین پیش بینى چندان دور نمى نماید.

بدیهى است که در صورت تحقق این امر مهمترین اهرم پیدایش بحرانها بحران انرژى است و نشانه هاى پیدایش تدریجى و خیزنده این بحران هم اکنون قابل مشاهده است .

بر جوامع اسلامى است که با پیش بینى این بحران که شراره هاى آن اقتصاد جهانى را
نیز فرا خواهد گرفت و نیز جنگهاى سنگینى را به دنبال خواهد داشت سرنوشت خود رااز نظراقتصادى و نیز تسلیحات نظامى تا مرزامکان از سرنوشت کشورهاى غربى واروپایى جدا سازند واین امر به گونه کامل محقق نخواهد شد مگر در پرتو اتحاد کامل کشورهاى اسلامى .

آرمان وحدت کشورهاى اسلامى و تشکیل یک قدرت واحداقتصادى سیاسى نظامى و فرهنگى اگر چه در شرایط فعلى روند جریانات سیاسى بیش از یک رویا نمى نمایداما نمى توان از آن چشم پوشید چرا که در عصر پیدایش بحرانها بسیارى از مسائل سیاسى اقتصادى نظامى قابل پیش بینى و برآورد نیست و چه بسا در شرایطى خاص امکان چنین وحدتى پدید آید و ما باید آماده آن باشیم و به راههاى آن بیندیشیم زیرا پیشروى بیش از حداستکبار و کفر جهانى و هجوم بى سابقه آن به ثروت ملل مستضعف جهان آتشفشانى از قهر و خشم ملتها علیه استکبار وایادى آن را نوید مى دهد.

مبارزه نظامى
جبهه نظامى آمریکا علیه ملتهاى محروم جهان به دو بخش عمده تقسیم مى شود:

دخالتهاى نظامى مستقیم مانند دخالت و حضور مستقیم نظامى آمریکا در ویتنام ژاپن ایران (در طبى و خلیج فارس ) گرانادا لیبى پاناما و حضور گستاخانه کنونى او در سرزمین حجاز و خلیج فارس .

2. دخالتهاى نظامى غیرمستقیم آمریکا که نمونه هاى آن را بیشتر درگیریهاى نظامى و منطقه اى مى تواند مشاهده کرداز جمله : تایید و تقویت دولت غاصب اسرائیل و حمایت بى چون و چرا و همه جانبه تسلیحاتى واقتصادى و سیاسى از آن حمایت از رژیم آفریقاى جنوبى در برابر استقلال طلبان بومى و سایر کشورهاى آفریقاى تجهیز ضدانقلابیون نیکارگوئه حمایت و تشویق رژیم بعث عراق در تحمیل جنگ علیه انقلاب اسلامى ایران پشتیبانى از عناصر خائن و تروریست و تجهیز آنان به منظور خرابکارى و ترور و کودتا علیه نظام اسلامى و ده ها و صدها دخالت تجاوزگرانه دیگر که تاریخ ثبت کرده وافشا خواهد نمود. .
براى مبارزه با دخالتهاى نظامى مستقیم و غیرمستقیم آمریکا واستکبار جهانى راههاى مختلف را مى تواند پیمود:

مبارزه سیاسى مبارزه تبلیغاتى و مبارزه نظامى که ازاین میان گرچه مبارزه تمام عیار نظامى در صورت امکان داراى یازده سریع ترى است ولى به لحاظ امکانات فعلى و شرایط کنونى کشورهاى اسلامى اقدام به چنین مبارزه اى نیاز به آمادگى هاى بیشترى دارد. چنانچه طرق دیگر مبارزه به شکل صحیح و حساب شده اى پیموده شود براى قطع سلطه بیگانه از سرزمینهاى اسلامى و دست کم فراهم آوردن زمینه هاى اساسى آن میسرتر باشد. واصولا در مبارزه حق علیه باطل مبارزه فکرى و فرهنگى تقدم دارد و مبارزه نظامى به عنوان آخرین حربه مورداستفاده قرار مى گیرد.

البته موضوع دفاع به هر شکل ممکن - نظامى و غیرنظامى - در برابر هجوم نظامى مستقیم استکبار امرى مجزاست که مجالى براى سنجش امکانات و برآورد نیروها نمى گذارد و چاره اى جز مقابله رودرروى نظامى نخواهد بود.اما در غیر چنین صورتى رعایت و سنجش مصالح واولویتها درانتخاب شیوه مبارزه عقلا و شرعا لازم واجتناب ناپذیراست .

شیوه مبارزه با آمریکا
در شریعت اسلام اصول ثابتى وجود دارد که تحول زمان و تغییر شرائط واحوال تاریخى دراصالت استوارى آنها کمترین تاثیرى ندارد. ماننداعتقاد وایمان به یگانگى خدا ایمان به نبوت انبیا و ولایت مطلقه الهى .

کفر به طاغوت دفاع از حق و عدالت مبارزه با شرک و بت پرستى 36 و ظلم و ظالمان و متجاوزان و... در کناراین اصول ثابت و غیرقابل تغییر امور آلى و دستوراتى وجود دارد که در روند تحولات و تغییر شرائط ماهیت موضوع و آثار آنها دگرگون گشته و به تبع آن حکم نیز تغییر مى کند.

این امور متغیر گر چه خود ثابت ندارند اما همواره به گرداصل ثابت در چرخشند و بر محور آن استوارند. مرحوم شهید مطهرى در کتاب : اسلام و مقتضیات زمان مى نویسد:
[ از خصوصیات دین مقدس اسلام این است که همیشه روى حاجتهاى ثابت انسان مهر ثابت زده است .اما جاجتهاى متغیرانسان را تابع حاجتهاى ثابت قرار داده است . واین به عقیده من اعجازى است که در ساختمان این دین به کار رفته است ...

شما گاهى وقتها ممکن است به این مساله برخورد بکنید که در بعضى ازامور سیرت پیغمبر با سیرت یکى ازائمه متفاوت است و یا سیره و روش على بن ابیطالب با یکى دیگرازائمه مى بینیدامام حسن صلح مى کند وامام حسین مى جنگد. مى بینید على بن ابیطالب لباسش رااز دو جامه ساده تشکیل شده است در صورتى که حضرت زین العابدین لباس خز مى پوشد]. 38 ...

بى تردید یکى ازاصول تغییر ناپذیراسلام[ کفر به طاغوت] است که همپاى[ ایمان به خدا] مطرح شده واز آن جدا نیامده است .

اصل لزوم کفر به طاغوت نفرت ازاستکبار و مظاهر آن رد ولایت شیاطین و مبارزه با طواغیت در هیچ شرایطى تغییر نخواهد کرد چنانکه لزوم ایمان به توحید.

زیرا[ اگر چیزى در نظراسلام اصالت داشته باشد دیگر تغییر پذیر نیست]. 39

اما کفر به طاغوت داراى مراتبى است و مبارزه با استکبار داراى شیوه هایى است .

این که در چه موردى انکار قلبى باید همراه اظهارانکار زبانى و نیز عملى باشد واین که در مبارزه بااستکبار باید همه ابعاد مبارزه پى گیرى شود یا در شرایطى به لحاظ در نظر گرفتن مصالح اسلام مسلمانان وامکانات و نیروهاى بالفعل و بالقوه امت اسلامى برخى از شیوه ها بر برخى دیگر رجحان یافته موضوعى است که مقتضیات زمان در آن تاثیر دارد. و عناویتى چون [ نفى ضرر ، نفى حرج ، حفظ کیان اسلام ، تقدم اهم بر مهم ، دفع افسد به فاسد] حکم آنها را نفیا واثباتا روشن مى سازد .

بنابراین شیوه مبارزه با آمریکا به عنوان روشن ترین مصداق مبارزه با طاغوت در عصر حاضر را مقتضیات و شرایط زمان وامکانات امت اسلامى و مصالح اسلام و مسلمانان تعیین مى کند.

ولى این بدیهى است که هر شیوه اى را که ما در مبارزه با آمریکا دنبال کنیم چنانچه براساس واقعیتها و ضرورتها و مصالح اسلام باشد در هیچ صورت به معناى
نادیده گرفتن اصل لزوم کفر به طاغوت نیست .

چنانکه رسول خدا[ص] به عنوان بارزترین شخصیت ضد کفر شرک در مراحلى از نبرد و درگیرى با مشرکان براساس نیازهاى جدى و مصالح اسلام در صلح حدیبیه شیوه صلح راانتخاب مى کند بى آن که کمترین عقب گرد در مواضع اصولى خود داشته باشد. و در راه پایبندى به این صلح تا به آنجا پیش مى رود که براساس مواد خود مورد توافق [ ابوجندل] را که از جنگ کفار قریش گریخته و به دامان مسلمان پناه آورده بود در حین عقد صلح حدیبیه به آنان باز مى گرداند 40 و ابوبصیر را پس از عهدنامه حدیبیه با همین خصوصیت به مکه مراجعت مى دهد 41 .

پیامبر[ص] در سال دوم هجرى در شرایطى که مساله کاروانهاى تجارتى بین مکه و شام ازاهمیت ویژه اقتصادى و نظامى برخوردار مى شود تنها راه را ضربه زدن به قدرت مالى و نظامى دشمن متجاوز مى بیند. بدین جهت با قبائلى که دراین مسیر زندگى مى کردند همچون : بنوضمره پیمان بى طرفى منعقد مى سازد در آن پیمان آمده است :

[ محمدبر بنو ضمره حمله نخواهد کرد و آنان نیزوى را مورد تعرضى قرار نخواهند داد و به سربازان مهاجم نیز یارى نداده از تقویت و یارى دشمنان وى خوددارى خواهند کرد . 42

و ده ها نمونه ازاین قبیل که پیامبر خدا[ص] براساس مصالح و مقتضیات زمان شیوه مبارزه را تغییر داد یا در جبهه اى خاص با مشرکان یا کافران صلح موقت نموده تا زمینه را براى مبارزه گسترده همه جانبه فراهم آید و نیورهاى اسلامى به لحاظ عده و عده تکمیل و تقویت و تجهیز شوند.

مبارزه مسلمانان با آمریکا واستکبار جهانى و همه استعمارگران شرقى و غربى نیز خارج از قلمرو سنت رسول خدا[ص] و ملاکهاى قطعى عقلى نیست .

امروز هم این امکانات امت اسلامى و توانایى هاى آنان و شرایط و مقتضیات غیرقابل انکار زمان و مصالح واقعى اسلام وامت اسلامى است که شیوه هاى مبارزه را تعیین مى کند]. 42

و براین اساس است که امام خمینى رضوان الله علیه تا زمانى که مبارزه نظامى علیه رژیم بعث را به عنوان مبارزه با عوامل تحریک شده از سوى استکبار جهانى به
نفع امت اسلامى مى دانست با همه فشارها و تبلیغات و هجومهاى جهانى یک قدم از جنگ و مبارزه نظامى عقب نشست و مى فرمود:

[کدام انسان عاقلى است که با وجود همه شرایط مناسب و مقدمات لازم ... با دشمن روبه اختصار مکتب و جامع و کشور خود چشم پوشى نموده و به او مهلت و توان دوباره بدهد]. 43

ولى زمانى که شرایط تغییر کرد و مبارزه نظامى به مصلحت امت اسلامى نبود تنها به منظور حفظ کیان اسلام و رعایت مصالح واقعى مسلمانان شیوه را تغییر داد و حتى از آبروى خویش مایه گذاشت و فرمود:

[شما مى دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضاى اواز هر آنچه گفتم گذشتم واگر آبرویى داشته ام با خد معامله کرده ام]. 44

این در حالى بود که او هرگز براى یک لحظه هم از مواضع اصولى و انقلابى خویش در مبارزه بااستکبار جهانى و مظاهر آن دست برنداشته بود و نداشت و مى فرمود:

[خداوند تو میدانى که ما سرسازش با کفر نداریم]. 45

او سنگر مبارزه نظامى علیه مظاهراستکبار را به سنگرهاى دیگر مبدل ساخت ولى ازاصل مبارزه هرگز عقب نشینى نکرد و در آخرین پیام خویش به مراجع و روحانیون حوزه هاى علمیه اعلام داشت :

ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده ایم البته[ معترفیم که در مسیر عمل موانع زیادى به وجود آمده است که مجبور شده ایم روشها و تاکتیها را عوض نماییم]. 46 .

او راه تدبیر و صداقت باامت را پیمود و بااین که پذیرش قطعنامه واعلام تغییر روشها و تاکتیها مبارزه برایش چون نوشیدن زهرى کشنده بود بخاطر حفظ مصالح امت اسلام این زهر را نوشید و چون شمعى وجودش قطره قطره سوخت تا چشمان همیشه بیدارش در آرامش ابدى بر هم هشته آمد وامروز در آستانه دهمین سالگرد تجاوزایادى آمریکا به سرزمین مقدس انقلاب اسلامى ما شاهد آثار روشن آن فداکارى
عظیم وانقلابى هستیم و خوشه هاى پیروزى را بر نخل صبر و مقاومت بى نظیرامت وامام روئیده مى یابیم .

و بى تردید مبارزه بى امانى را که او علیه آمریکا واستکبار جهانى و همه مظاهر آن آغاز کرد و در طول حیات خویش پى گرفت امروز در لواى رهبرى جانشین شایسته او حضرت آیه الله خامنه اى ادامه خواهد یافت .او با طنین شجاعانه و آشنااعلام داشت :

[ ما راه امام و خط انقلاب را با سربلندى ادامه مى دهیم] 47 .

ما به مقصداحیاى اسلام دفاع از مسلمانان احیاى ارزشهاى اسلامى رفع ظلم از جامعه واستقرار عدل به جاى آن و نیز کمک به مردمى که سایه عدل را بر سر خود ندیده بودند پا دراین راه نهادیم واکنون حرکت ما باید دقیقا به سمت این اهداف تنظیم شود و تخطى از آن به هیچ وجه صورت نگیرد. 48 .

اواز یکسو به عدم سکوت در برابر توسعه طلبى هاى آمریکا در منطقه تصریح کرده واعلام مى دارد:

جایى براى آمریکا و هم پیمانانش در خلیج فارس وجود ندارد . 49

آمریکا خود متجاوز وادعاهایش در مورد حفاظت از حقوق ملتها دروغ است ... 50 .

[ قدرتهاى بزرگ به فکر توسعه سلطه خود در خاور میانه هستند بایدامید آنها را قطع کنیم] 51 .

واز سوى دیگر یادآور مى شود که تنها مبارزه سیاسى و تبلیغاتى و نظامى علیه استکبار تضمین کننده اعتبار جامعه انقلابى ما نیست و صدورانقلاب را به دنبال ندارد بلکه براى تضمین تداوم انقلاب و تشویق ملتهاى مسلمان به همگامى و همفکرى باید نظام اسلامى رااز نظر سیاسى فرهنگى علمى صنعتى واقتصادى به سرحد شکوفایى چشمگیرى تکامل داد و آن را به عنوان الگویى ایده آل براى امت اسلامى معرفى کرد. واین سخن حق است که:

[ما تصمیم گرفته ایم سرزمین اسلامى خود رااز لحاظ مادى و معنوى آنچنان بسازیم و آباد کنیم که ملتهاى دنیا قدرت و توانایى اسلام را در سازندگى یک کشور و ملت انقلابى تصدیق کنند] 53 .

و براستى اگر جمهورى اسلامى در راه تحقق این آرمان مقدس به موفقیتى
چشم گیر دستیابد جدى ترین مبارزه را علیه کفر جهانى و آمریکا وامپریالیسم به انجام رسانده و سنگین ترین ضربه اساسى را بر پیکر استکبار فرود آورده است زیرااهداف بلند نظام اسلامى در رابطه با امت بزرگ اسلامى تنها در پرتو گرایش طبیعى و عملى ملتهاى مسلمانان به[ اسلام ناب محمدى] وارزشهاى والاى حکومت اسلامى عملى خواهد شد و این گرایش طبیعى زمانى رخ مى نماید که قدرت سازندگى و تحول آفرینى اسلام ناب محمدى در صحنه اى عملى واجرایى عینیتهاى خارجى قابل لمس و مشاهده باشد.

به امید آن روز که اسلام فاتح مستحکم ترین سنگرها کلیدى جهان باشد.

پاورقى ها
1. فقاتلوا اولیاءالشیطان ان کیدالشیطان کان ضعیفا .سوره نساء آیه 76.
2. کشورهاى مستکبرى همچن آمریکا فرانسه انگلیس و... که در طول سالیان دراز جنگ تحمیلى عراق علیه ایران ادعاى بى طرفى مى کردند اکنون در یک شرایط بحرانى (حمله عراق به خاک مویت و تهدید چاه هاى نفتى عربستان ) که غرب واروپا منافع غارتگرانه خود را در خطر مى بینید ناشیانه پرده از گذشته سیاه خود در حمایت از رژیم بعث عراق و دفاع از متجاوز برداشته و خویش را رسوا مى کند. که از آن جمله اظهارات وزیر خارجه سابق فرانسه است مبنى براین که : کمک هاى فرانسه به عراق در طول جنگ باایران به درخواست برخى اعضاى دائم شوراى امنیت صورت گرفت. اطلاعات یکشنبه 69/06/11.
3. سوره انفال آیه 18.
4. از پاسخ امام خمینى قدس سره به کمیته اجرایى سازمان آزادیبخش فلسطین 1357/06/28.
5. روزنامه جمهورى اسلامى از بیانات امام خمینى در تاریخ 61/01/26.
6. همان مدرک در تاریخ 61/03/8.
7. همان مدرک در تاریخ 61/08/15.
8. سوره منافقون آیه /08
9. پیام به مناسبت تشکیل کنگره حج 59/06/22.
10. سوره مائده آیه .57.
11. سوره نساء آیه .144.
12. صحیفه نور ج 10.76.
14. سخنان امام قدس سره در تاریخ 58/08/29.
15. پیام امام خمینى به ملت ایران در رابطه با کمیسیون تحقیق جنایات دولت آمریکا 58/12/30.
16. امام خمینى رضوان الله علیه دراین زمینه سخنى صریح دارد و مى فرماید :ما آن صدمه اى که از قدرتهاى بزرگ خوردیم باید بگوییم که بالاترین صدمه صدمه شخصیت بود آنها کوشش کردند که شخصیت وابسته اروپایى شرقى غربى به جایش بگذارند. روزنامه جمهورى اسلامى 59/11/27.
17توسعه اقتصادى گذشته و حال ریچاردتى . گیل ترجمه محمود نبى زاده پاورقى صفحه 163.
18. استاد لانه جاسوسى شماره 62 جزوه مربوط به دخالتهاى آمریکا درایران شماره /10/11
19. سیرى در سیره ائمه طهار شهید مطهرى 3.
20.از سخنان امام خمینى قدس سره در جمع اعضاى جهادسازندگى 59/05/27.
21. اسناد لانه جاسوسى - دخالتهاى آمریکا درایران شماره /08/11
22. همان مدرک/12
23. کتاب ولایت فقیه امام خمینى رضوان الله علیه .41.
24. همان مدرک .
25. سخنرانى در جمع هیات دولت 59/06/22.
26. میراث خواراستعمار .40.
27. در فرهنگ اقتصادى کارتلهاى عبارت است از:الف :اتحاد قراردادى میان موسسات اقتصادى آزاد یک یا چند کشور به قصد تنظیم خرید تولید و فروش کالاهاى معینى توسط اعضا. ب : توافق محدود و موقت میان موسسات صنعتى تولید کننده کالاهاى مشابه به منظوراستقرار انحصار تام و تمام با جزئى بر بازار یا براى حفظ این وضع و دافع از آن فرهنگ علوم اقتصادى دکتر منوچهر فرهنگ انتشارات نیل .164.
28. تراست عبارت است از:الف : شرکت سهامى بااتحادیه چند شرکت سهامى که در تولید با توزیع یک کالا با یک خدمت قدرت کنترل انحصارى یا نیمه انحصارى را در دست داشته باشد.
ب : همکارى چند شرکت معظم براى ایجادانحصار کالاهاى تولید و با ارائه خدمات . مدرک پیشین 22 132.
29.شناخت استکبار جهانى جواد منصورى موسسه وانتشارات آستان قدس رضوى . 74.
30. همان مدرک 75.
31. استاد لانه جاسوسى - دخالتهاى آمریکا درایران شماره 11.31.
32. کیهان 69/05/25.
33. کیهان 69/05/29.
34. کیهان 69/05/11.
35. بحران بزرگ1999 راوى باترا ترجمه خسرواسدى دفتر مطالعات سیاسى و بین الملل .
36. چنانکه مردم قبیله ثقیف از پیامبرص خواستند تا با آنان قراردادى منعقد سازد که طبق آن از نماز معاف باشند و یکسال از پرستش بتهایشان بهره مند گردند. ولى پیامبرص آن را نپذیرفت جواهر الکلام ج 21 ص 302.
37. اسلام و مقتضیات زمان استاد شهید مطهرى انتشارات صدرا .122.
38. همان مدرک 134.
39. سیره ابن هشام ج 4 ص ùََ318 اعلام الورى طبرى .97.
40. سیره ابن هشام ج 3 ص 332.
41. 269. طبقات ابن سعد ج 2 ص 8.
42. از آنجا که مقاله حاضر مجال بررسى تفصیلى این موضوع را ندارد براى تحقیق بیشتر درباره نقش مصلحت در سبوه هاى مقابله و رویارویى با کفران و مشرکان و نیز بخشى از نظریات اسلام در زمینه روابط بین الملل به این منابع مراجعه شود :شرایع محقق حلى دارالاضواء بیروت ج 1.332 فى المهاذنه مبسوط شیخ الطایفه ابى جعفر محمد بن الحسن بن على الطوسى المکتبه المرتضویه ج 50.2 تذکره علامه ج 1.447 در زمینه مهاذنه موادعه معاهده و شرایط آن جواهرالکلام ج 294.21 مغنى ابن قدائه حنبلى ج 10.517 فقه سیاسى اسلام عباسعلى عمید زنجانى ج 3.266
43. منشورانقلاب پیام امام خمینى به حجاج بیت الله الحرام ذیحجه 1407 مرداد.
44.از پیام امام خمینى قدس سره به حجاج بیت الله الحرام ذیحجه 1408 مرادد 1368.
45. همان مدرک .
46. از پیام امام به مراجع تقلید و روحانیون حوزه هاى علمیه سوم اسفند 1367.
47. روزنامه اطلاعات دوشنبه 69/06/5.
48. همان مدرک 69/06/3.
49. روزنامه کیهان شنبه 69/06/3.
50. همان ماخذ.
51. روزنامه کیهان سه شنبه 69/06/3.
52. همان مدرک 69/06/5.