آفاق عاشورا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


سرمقاله
خفتگان در رویاى سرد بودند و بیداران بر فرازدار خموش آن سر بر[ نى] [ سرنى] را بازگو کرد و آتش بر خرمن فکند واز هزاران جدایى نالید که ازاصل شریعت رو داده بود.

آن کاروان آغشته به خون از غم هزاران ساله سخن مى گفت .از خونهاى چکیده ازاشکهاى ریخته از دردهاى نهفته . چنین شد که آن حادثه و حماسه ذکر آنان شد که زهر تلخ درد را در کام داشتند و[ عاشورا] حکایتى از گذشته شد براى روایت غم حال .

دراین سوگنامه مختصر قصد حکایتى گذرااز آثار وابعاد آن است و در نهایت یاد کردى از تکلیف کنونى .این نقل جز به ایجاز واجمال ممکن نیست اما در بازنگرى به آن گذشته شعله هاى رهیاب واین قلم با این نیت رقم زد و باامید آن به بار نشست .
عاشورا در تاریخ
عاشورا با تاریخ تشیع آمیخت و چهره اى نو به آن داد بى تردید پایدارى و بقاى شیعه وامدار آن شد. دهها قیام در تپش آن احساس پدید آمد و میلیونها شیعى با آن واقعه کام گشودند و یا نفس بستند.

این نوشته رااز دکترابراهیم حسن مى توان به صدق نزدیک یافت که :

[تشیع پس از رویداد عاشورا با خون شیعه آمیخت و در ژرفاى جانهایشان جوشش زد واعتقاد راسخ در درونشان پدید آورد]. 1

همچنین بایدازاین سخن فیلپ حتى یاد کرد که مبدا ظهور حرکتهاى شیعى در دهم محرم تکوین یافت . 2 .

این تحلیل بر تحقیق استوارند. قیام عاشورا صورت و سیرت شیعه را دگرگون کرد و به آن بار و پشتوانه عاطفى حماسى داد و تشیع به نهضت اعتراض و قیام مبدل گردید.

در پرتو آن قیام رخنه اى در جبهه متحد خصم اموى پدید آمد واولین درگیریهاى ساختگى و واقعى را در میان آناان به وجود آورد.اظهارات یزید در نکوهش ابن زیاد 3 برخوردهاى خانوادگى بین زنان و مادران خاندان اموى با شوهران و فرزندانشان 4 و... نمونه هایى ازاین مواردند. در ندامت و تاسف واعتراض عده اى از شرکت جویان در سپاه اموى نکاتى در منابع تاریخى نقل شده است 5 .

اولین زمرمه هاى اعتراض در روزهاى اول حادثه شنیده شد.از سوى صحابه و تابعین عملکردامویان ناپسند دانسته شد 6 . مردم کوفه 7 و شام 8 و مناطق میان راه در سوگ واقعه سهیم شدند. در کوفه با اعتراض عبدالله بن عفیف قیامى نه چندان وسیع اما هشدار دهنده رخ داد 10 . و در مدینه شیون و ناله شهر را فرا گرفت 11 .

دراین میان اهل بیت حسین سازماندهان اعتراض بودند. خطبه هاى آنان شعله هاى گداخته در خشم نهفته مردم بود. خطابه هاى امام سجاد 12 زینب کبرى 13 و... تاثیرى حساس و بازماندنى در جاودانگى حادثه داشتند. مورخان گفته اند:

[بعداز هر خطبه اى مردم با گریه و نوحه به ضجه و زارى مى پرداختند و زنان

مویهایشان را پریشان مى کردند] 14 ...

این مجموعه اولین عقب نشینى ها را در کاخ رفیع فرعونى اموى همراه داشت .اجازه اقامه عزا به اهل بیت در شام بازگشت محترمانه کاروان از شام به مدینه و...از آن جمله اند.اما حادثه عاشورا در پرده این تزویرها مدفون نماند. واقعه گدازنده تر از آن بود که عذر و مداهنه آن را به فراموشى سپرد.اهل بیت پیامبر[ص] در سوگوارى ماندند و آتش در خانه هایشان افروخته نشد و رنگ سیاه ماتم از آنان رخت بر نبست 17 . مادران و زنان سوگوار واقعه عاشورا اندوه حادثه را نگاهداشتند. رباب همسر حسین بن على[ ع] یک سال در بیابان بدون خانه و سقف زیست تا یادآور پیکر بى پناه همسرش باشد 18 . و سوگ ام البنین دشمنان قسى القلب خاندان هاشمى رااز جا مى کند 19 واین رویدادها و تصویرها ترسیم بدیع از روایت کربلا بود. آنان که این واقعه را ندیده بودند دراین نمودارها آن رخداد حزن انگیز را به اندوه عربت و دریغ نشستند و در خاطر و باورشان نشاندند.

نهضتهاى توابین قیام مردم مدینه شورش مختار و...از شعله عاشورا پرتو گرفتند و در ترکیب خون و پیام آن فرصت حضور یافتند. در نهضت توابین شراره بلند آن نمایان بود. قیام کنندگان در کنار مزار حسینى چندان گریستند که گفته شد: بیش از آن روز در کنار آن مزار گریه اى چنین دیده نشد 20 . آنان خونابه دل رااز دیدگاه بیرون ریخته و غم ماندن و در کنار حسین[ ع] نبودن را با توبه اى خونین جبران کردند. آنان در خون خویش خضاب کردند و با جان خود وداع کردند و در صحنه جهاد شعار[ یالثارات الحسین] را با خروش مى سرودند 21 گر چه آن نهضت در خون تپید اما بار عاطفى - حماسى قیام عاشورا را یادآور شد و در وجدان امت شیعى به یادگار نهاد و این اثرى کم بها نبود.

بااین اعتراضات شاخه سفیانى بانداموى زمینه دوام نیافت .

فرزند یزید از کردار نیاکان تبرى جست واقعه عاشورا را شرمسارى خاندان خویش دانست 22اما حادثه عاشورااز نهضت علیه یک شاخه و یا یک نظام حکومتى خارج شده بود. عاشورااز قالبها و ظاهرها گذر کرده و در باطن فرهنگ دینى ره یافته بود. کربلا و شهادت دو واژه هم آوا شدند. یاد عاشورا تب و تاب شهادت را مى آفرید. در قیام هاى منتهى به سقوط سلطنت اموى رگه هاى آثار قیام عاشورا
پدیدار بود. در جنبش زید و فرزنداو تلؤلؤ خونرنگ آفتاب حسینى رخ نمود .

در قیام اعتراض آمیز خراسانیان که به خلافت عباسیان انجامید دعوت به اهل بیت جذب قلوب مى کرد و یاد مظلومیت حسینى عواطف واحساسات را بر مى انگیخت . به نوشته امیر على :

واژه[ اهل بیت] سحر وافسونى را مى ماند که دل گروههاى گوناگون مردم را گردآورد و آنان را در لواى پرچم سیاه (رایت قیام ) قرار داد]. 23

سلطنت جدید (خلافت عباسى ) به آن وفادار نماند. هنوز چندى نگذشته بود که عاشورا و ملوکیت در دو جبهه مقابل قرار گرفتند. خلفاى عباسى به انهدام مزار و منع زوار حسینى کوشیدند 24 و کار پیشینیان را دنبال کردند. کربلا و عاشورا جبهه معارض آنان بود رنگ سیاه و سبز نمى شناخت با باطن و هویت حکومتها کار داشت . بى رونق مزار از رونق آن نمى کاست . خالصترین و زیباترین نمایه هاى عشق و شیفتگى را دراین تاریخ مظلومان شیعى با یادگار نهادند. دراین روزگار بود که کربلا حج اصغر شد و در عرفات آن صحراى بى نام و نشان مرد و زن در جو بیم و هراس دراحرام خونین بودند .

در روزگار عباسیان نهضتهاى گوناگون از قیام عاشورا مدد گرفتند. در قیام ابوالسرایا در زمان خلافت مامون این تاثیرپذیرى نماین بود. گفته اند : [او با سپاه به کربلا آمد و در جوار مزار جاى گرفت و ازاهل بیت و ظلم هاى رفته بر آنان سخن گفت]. 25

این نمونه نشانه اى از آن بود که مزارامام میقات قیام بود 26 . قدرتمداران آن را به کینه گرفتند و با عاشورا و سنت آن ناسازگارى نشان دادند.

در دوره افول قدرت عباسى و حاکمیت آل بویه احیاى عاشورااز ممنوعیت در آمد 27 .

در سلطنت فاطمیین نیز بزرگداشت آن حادثه مرسوم شد 28 . در هر دو منطقه این رسم پایدار نماند با سقوط آل بویه و صعود سلجوقیان به قدرت رسم پیشین زنده شد و در منطقه مصر سرنگونى فاطمیان به دست ایوبیان آن رسم و سنت را برچید.امااین دوره ا فرصت بسط و شمول سنت عاشورا بود و بایستى آن را دوره هایى مبارک براى احیاى خاطر عاشورا دانست .
این فرصتها دوره رسمى شدن سنت عاشورا نیست . آن را نبایستى بااین زاویه دید متهم و محکوم کرد. عناصر عاشورا و کربلا و شهادت نیازمند آن بودند که در دوره هاى آرام جذب نیرو کنند و به بسط و شمول در معتقدات و روان نسل جدید جهان اسلام بپردازند. نسلى که در دوره انبساط خردگرایى واوج تمدن اسلامى مى زیست و کم و بیش از گذشته تلخ تاریخ سلطنت بى اطلاع و یا کم اطلاع بود. دوره آل بویه و فاطمیین فرستهایى بودند که این تبلیغ میسور شد. آن نسل کم و بیش دریافتند که در گذشته تاریخ چه انجام شده است و آن گذشته چگونه به حال پیوند مى خورد و هویتى مستقل و جدید را مى طلبد.

این سخن در دوره هاى اخیر نیز صادق است . صفویان در پرداخت به قالب عاطفى عاشورا تلاش کردند هر چند آن را در بعد حماسى کم بها انگاشتندامااین دوره فرصت زمینه اى شد که جان سکنا گزین دراین مرز و بوم با نام و یاد و تربت و بوى حسینى هم آمیز شود و چنین شد که حسین عاشورا در میان جمعیتى هماره در تبعید و نرج محدود نبود بلکه اکثریتى عظیم را در برگرفت و بسیارى از خیزش ها و تلاشهااز میان نسل این اکثریت جوانه زد و رخ نمود.این سخن به معناى تطهیر صفویان نیست . آنان در سلسله ملوکیت و پادشاهى مى زیستند و با دیانت نیامیختنداما نبایستى از بهره هایى که از آن دوره گرفته شد غافل ماند. تشیع پس ازاین دوره جنگ و گریز در عهد صفویه تمرکز یافت و این مرکزیت به بارورى و گردآورى میراث هزار ساله شیعى انجامید .

ادبیات عاشورا
ادبیات ملل با مواد تاریخى مى آمیزند و تاریخهاى گوناگون ادبیات و سبک متفاوت را مى آفرینند. تاریخ سکون و عشرت تخیلات لهو آلود را پدید مى آورد. و واژه ها در بستر رخوت مى غلطندو...اماادبیات شیعى ازاقیانوس عواطف و حماسه عاشورا بهره ورى مى گردد و به آن وامدار مى شود.

ازابتداى واقعه شاعران شیعى از آن حادثه مدد گرفتند و عناصر تخیل را به آن رویداد مظلومانه آمیخته و سرشک دیده را با خونهاى مطهر عجین کردند واز شعر

شیعى سلاح بران ساختند.

کمیت اسدى چکامه هاى زیبایى دراحیاى آن حماسه سرود واز آن در قصائد خود یاد کرد. قصیده میمه خویش گفته بود:

وقتیل بالطف غودرعنه

بین غوغاءامه وطغام 29

و شهیدى به طف رها شده بود

میان گروهى فرومایه واحمق واوباش

او جبهه معارض حسینى راافشا کرد و نشان داد که چگونه سفلگان و بى هنران مرکب اهداف زورمداران شدند. پس ازاین سروده بود که امام سجاد(ع) فرمود: ماازاداى پاداش تو ناتوانیم خداوند به تو پاداش دهد.

در روزگاران شهادت زید ابوثمیله اتار در رثاءاو گفته بود:

والناس قدامنوا و آل محمد
من بین مقتول و بین مشرد

ما حجه المستبشرین بقتله

بالامس اوماعذراهل المسجد 30
مردم راامنیت بسر برند واهل بیت پیامبر

یا در خون تپیده اند و یا آواره

عذر شادمانان دیروز شهادت او (زید)

و بهانه مسجدیان (در سکوت ) چیست ؟

ابو ثملیه بااین سروده اشاره اى آشکار به واقعه عاشورا داشت و آن حادثه را در خاطره ها به یاد مى آورد.

در روزگارامام صادق[ ع] بهره ورى از حادثه عاشورا در شعر شیعى نمایان تر شد و آن امام همام به این حضور عنایت ویژه داشتند. گفته اند: جعفرین بن عفان به محضرامام آمد و حضرت صادق[ ع] شعر مى گویى و نیک مى سرایى لذا براى من برخى ازاشعارت را بخوان واو چنین خواند:

لبیک على الاسلام من کان باکیا
فقد ضیعت احکامه واستحلت

غداه حسین للرماح دریئه

وقد نهلت منه السیوف و علت

و غودر فى الصحراء لحما مبددا

علیه عتاق الطیر باتت و ظلت 31
احکام الهى ضایع و محرمات او حلال شده است

بامدادان حسین هدف نیزه هاى نوآموزان بود

شمشیرهاازاو سیراب شد و بالا رفت

او رها شد در صحرا چون گوشت پراکنده

که بر آن مرغان شکارى صبح و شام سپرى کردند

همچنین از آن امام[ ع] نقل شده است که : به عماره فرمودند:

درباره حسین[ ع] شعرى بخوان واو مى گوید: من شعرى را خواندم و حضرت گریست . شعرى دیگرى را طلب کرد و دو مرتبه اشک ریخت و همچنان من شعر خواندم واو گریه کرد تا نواى گریه رااز تمام خانه شنیدم 32 .

این وقایع نشان مى دهد که چگونه ائمه[ ع] اهتمام داشتند که عاشورا را در صحنه ادبیات شیعى زنده نگاه دارند واز طریق ذوق و هنر ذائقه انسان را با خود و عطر عاشورا آشنا کنند.

از شاعران دیگر آن دوره سید حمیرى است که در خدمت امام صادق[ ع] چنین سرود:

امرر على جدث الحسین

فقل لاعظمه الزکیه

وطفاء ساکبه رویه 33
در پایان این قصیده بود که صداى گریه و ناله از بیت امام[ ع] برخاست .این همنوایى حکایتى بوداز تاثیر شعر شیعى و تشویق بیت معصومین[ ع] از شاعرانى که استعداد خویش را در خدمت حماسه عاشورا قرار دادند.

منصور نمرى از شاعران دیگراین دوره سروده بود:
تقتل ذریه النبى ویر

جون جنان الخلود للقائل

ویلک یا قاتل الحسین لقد

بوت بحمل ینو بالحامل

ما لشک عندى فى کفر قاتله

لکننى قداشک فى الخاذل 34

واى بر شما! نواده هاى پیامبر کشته مى شوند

آنگاه براى قاتلانشان بهشت جاویدان آرزو مى کنند

بدا به حال تواى قاتل حسین !

بار گناهى که بدوش مى کشى گران و تحمل ناپذیراست

من در کفر قاتل او شک ندارم

تردیدم در کفر آنان است که او را در صحنه نبرد تنها گذاردند.

بدینگونه شاعر شیعى تفکر ترویج یافته را با تردید و نفى مواجه مى نماید.او حکایت از جو فتنه آلودى مى کند که قاتلان و کشتار کنندگان تطهیر شده اند و حاکمیت اذهان ساه و بسیط را ربوده است . در این مقام شعر شیعى است که نه تنها جبهه معارض حسینى که صحنه عریض و طویل قافله سکوت را نیز با سوال مواجه مى کند.

دعبل شاعر شهید شیعه نیز بااین برداشتها حادثه عاشورا را عنصراصلى شعر حماسى مى سازد. در قصیده تائیه سرود:

مدارس آیات خلت من تلاوه

و منزل الوحى مقفرالعرصات

افاطم لوخلت الحسین مجدلا

وقدمات عطشانا بشط فرات

اذن للطمت الخذ فاطم عنده

واجریت دمع العین فى الوجنات

افاطم قومى یا بنه الخیروا ندبى

نجوم سماوات بارض فلاه
دیار رسول الله اصبحن بلقعا

و آل زیاد تسکن الحجرات 35

مدارس آیات الهى از تلاوت کننده خالى گشته اند

و جایگاه وحى الهى به دیار خشک و تهى مبدل شده است .

اى فاطمه !اگر با حسین بر زمین افتاده تنها شدى

در حالى که تشنه در کنار شط فرات بدرود گفت

در آنگاه اى فاطمه ! بر چهره جنگ مى زدى واشک دیده را بر گونه ها فرو مى ریختى .

اى فاطمه !اى دختر نیکى ! برخیز و گریه و ناله کن

ستارگان آسمان برزمین .

سرزمین رسول خدا کویرگون است

و آل زیاد در قصرهاى سنگى سکونت گزیده اند

شاعر شیعى دراین بستر سوز و گداز عاشقانه سرود. جاودانگى جوشش خون حسینى را در بهارستان ادبیات شیعى نمایان ساخت و شعر شیعه را بیان سوز و درد نسل مظلوم قرار داد.

احمدامین نگاشته است :ادبیات شیعى ادبیاتى عاطفى و با سوز و گدازاست و آن را از ادبیات خوارج که شعرى حماسى است جدا مى داند 36 .

این نظر مورد تصدیق نیست زیرا شعر شیعى عاطفه و حماسه را در هم آمیخته است . آن روزگار سوگ و سرشک در خدمت نهضت قرار داشت . آنگاه که شاعران شیعى از تضییع احکام الهى سخن مى گفتند 37 آیا جز حماسه و خیزش مى توان نام دیگر بر آن نهاد. آن زمان که شاعر شیعى سکوت اهل مسجد را در حوادث واقع براهل بیت پیامبر(ص) یاد مى آورد 38 جز خروش خشم علیه حکام نامى دیگر داشت ؟ آیا بیهوده بود که شاعرى چون دعبل چهل سال دار خویش را بر دوش مى کشید؟

بنابراین بایستى امتیاز شعر شیعى رااز شعر معتزلى که خردگرایانه بود و شعر خوارج که حماسى و برانگیزاننده بود در ترکیب خهرد و عشق و حماسه دانست . دراین میان عاشورا به عواطف و انگیزه هاى قیام میدان حضور داد و شعر شیعى را سرشاراز عناصر آن ساخت .
عاشورا وانقلاب
انقلاب اسلامى رهین عاشوراست از آن مایه مدد گرفت و نصرت یافت . شخصیتها حادثه ها و کلام و سکوت آن واقعه درساى رهنماى انقلاب بودند. وجدان امت شیعى ایران آن رویداد را با خون و پوست و گوشت واستخوان لمس کرد. نسلها گذشته و نام کربلا و عاشورا در یاد و خاطر عبور کرد.انقلاب مجال تاویل عینى آن خاطرات را داد.

امام خمینى رهبرى کبیرانقلاب با عاشورا الفتى دیرین داشت . آن حادثه ایشان را سوگمندانه در تب و تاب مى افکند.اشک امام را جز در مصیبت حسینى کس بر چهره آن بزرگوار ندید. در هیچ شرایطى از اقامه عزاى حسینى رویگردان نشد حتى در پاریس و دراوج قیام از ولایت خویش غافل نگشت و حوادث روزمره او راازاقامه عزاى حسینى 39 و خواندن زیارت عاشورا 40 بازنداشت .

امام خمینى از آنان بود که اعتقاد داشت که : هیچ چیز دیگر جایگزین احیاى آن شعائر نخواهد شد حتى جهاد و طلب دانش را نبایستى بهانه نسیان آن قرار داد. یکى از شاگردان امام نقل کرده اند:

یکى از علماء و مدرسین قم قصد داشتند براى زیارت به عتبات مشرف شوند من در خدمت امام به دیدن او رفتیم ... در آن مجلس امام فرمودند: شما براى زیارت به عتبا مى روید و حوزه علمیه نجف جاى مباحثات طلبگى است کسانى که به دیدن مشا مى آیند ممکن است بحثهاى علمى را شروع کنند مواظب باش بحثهاى طلبگى شما رااز زیارت بازندارد . 41

امام بااین تلقى ههضت معاصر را رهبرى وارزیابى مى کردند.ایشان جز در پرتواین پیوستگى توفیق نهضت را غیرممکن مى یافتند. در نامه اى از نجف به اتحادیه انجمنهاى اسلامى دانشجویان در امریکا و کانادا مرقوم فرمودند:

[پانزده خرداد که مصادف با دوازده محرم بود سند زنده مخالفت شجاعانه ملت ایران در مقابل استبداد عمال اجانب و در قبال استعمار چپ و راست بود واز شعله هاى فروزان نهضت سید مظلومان در مقابل دستگاه استبداد بنى امیه

علیهم اللعنه بود. فداکارى ملت شجاع و متدین ایران در سایه فداکارى حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود. باید در پناه قضیه بزرگ عاشورا محروم و پانزده خرداد زنده و جاوید بماند]. 42

در مدیدایام نهضت هماوایى علنى تر شد. قیام 15 خرداد در محرم رخ داد. سخنرانى امام در عاشوراى 42 براى اولین بار در نهضت روحانیت شخص شاه را مورد تهاجم قرار داد. در آن سخنرانى پرشکوه هشدار و تهدید کردند:

[من به تو نصیحت مى کنم : دست ازاین اعمال و رویه بردار] 43 .

در همان سخنرانى امام فرمودند:

[عده اى از وعاظ و خطباء تهران را برده اند سازمان امنیت و تهدید کرده اند که از سه موضوع حرف نزنند:از شاه بدگویى نکنند به اسرائیل حمله نکنند و نگویند که اسلام در خطراست .

تمام درگیریها وواختلافات ما در همین سه موضوع نهفته است .اگرازاین سه موضوع بگذریم دیگراختلافى نداریم]. 44

بدینگونه عاشورا بستر جریان صحیح نهضت بود تا جهت گیرى اصلى را بنمایاند. هواداران راستین خویش را گردآورد و تپش و خیزش را در آنان بیافریند. واقعه قیام قم در سال 57 در ماه محرم رخ داد و این ادعا را مجددا مبرهن ساخت .امام بااین دریافت درگرامیداشت آن واقعه نوشتند:

ماهى که خون بر شمشیر پیروز شد... ماهى که به نسلها در طول تاریخ راه پیروزى بر سر نیزه را آموخت . ماهى که شکست ابرقدرتها را در مقابل کلمه حق به اثبات رساند...اکنون که ماه محرم چون شمشیر الهى در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطباى محترم و شیعیان عالى مقام سیدالشهداءاست باید حداعلاى استفاده از آن را بنماید 45

شعارهاى انقلاب از نهضت حسینى الهام مى یافت .

آن گفتارها کلام بیگانه اى نبود تا هاضمه نهضت آن را نپذیرد صدها سال با آن خو گرفته بود و نسلهاى متمادى آن حوادث را در یاد نسل آینده به یادگار نهادند و چنین شد که شعارهاى انقلاب اسلامى با امواج وجودى عواطف و شعور ملت هماهنگ شد و شتاب نهضت را پدید آورد.
شعار[ :نهضت ما حسینى رهبر ما خمینى] و دهها شعار مشابه ازاین الگوگیرى حکایت داشت .

پس از پیروزى و تهاجم گرایشهاى گروهى امام ازاین اصالت دفاع کردند و در لزوم احیا واستمرار سنت عاشورا تاکید ورزیدند. آن بزرگوار مسجد و حسینیه ها را متلازم مى یافتند. عبادت و عش و حماسه را در تلفیق این دو مرکز مى توان یافت .اگر در جامعه شیعى سنت عاشورا به فراموشى سپرده شود رازبقاى تشیع در خطر خواهدافتاد و بااین تلقیات واقع بینانه دراوج وقائع لانه جاسوسى و پیدایش روح حماسى ضد امریکایى امام در محرم سال 58 در لزوم گرامیداشت شعائر عاشورا کوبنده ترین و مبوسطترین سخنان راابراز فرمودند. در بخشى از آن سخنان آمده است :

ائمه این قدراصرار کردند به این که مجمع داشته باشید گریه بکنید... براى این که حفظ مى کنداین (گریه و عزادارى ) کیان مذهب ما را این دستجاتى که درایام عاشورا راه مى افتند خیال نکنند که ما این را تبدیل مى کنیم به راهپیمایى .

بدینگونه امام تبیین فرمودند که نیروى انرژى زاى انقلاب اتکاى به نهضت عاشورااست . مقاومت در یک جبهه نابرابر جز درس آموزى از قیام کربلا مکن نیست . در عرصه مقابله بااستکبارجهانى چه امید و مددى جز آن مى توان داشت اگر چنان اسوه اى در یاد نباشد دیر یا زود رعب و وحشت در دل نسل انقلاب ره مى یابد و آینده اى تیره و تار در باورها ترسیم مى گردد. پایدارى واستقامت در مقابل ظلمات متراکم فتنه و نیرنگ کار آسانى نیست پشتوانه اى مطمئن و آینده اى روشن مى طلبد و نهضت عاشورا تضمین گر آن اتکاء وامیداست .
تبلور آرمان عاشورا در دفاع مقدس
حضور عاشورا در سالیان جنگ تحمیلى توصیف ناکردنى است . در شبهاى عملیات یاد شب عاشورا ذکر و ترنم لبها بود. نوار سر رزمندگان بازوبند نیروها رمز عملیات و هزاران سمبل دیگر را در یاد آن واقعه آذین بستند و وقائع کوچک و بزرگ آن رویداد تجسم عینى یافتند. کودکان نوجوانان پیرمردان و زنان یاد آن روز را به نمایش آوردند. در کوچک و بزرگ وقائع جنگ جز عاشورا تسلى نبود. مادران داغدار یاد جوانان حسینى را مرهم درد داشتند. زنان یاد همسران شهیدان کربلا را در خاطر مرور کردند و همگان مصیبت حسینى را جانمایه هزاران غم و درد نمودند. در تشییع گلهاى خونین سرود غم گداز نینوا را نواختند و سرشک میلیونها همدرد نه در مصیب امروز که در عزاى تاریخ مظلومیت فرو ریخت .

رزمندگان وصیتنامه هاى خویش را با یاد نهضت حسینى متبرک مى کردند.از آن درس مى گرفتند. آموزه اى خویش را باز مى گفتند و تفسیر آن حادثه را با زبان روشن و بى تکلف بیان مى کردند. کمتر پیام و خاطره و وصیتنامه اى از نام و یاد عاشورا فارغ مى توان دید. در نگاشته هاى یکى ازاین عزیزان مى خوانیم :

[تواى حسین[ ع] !اى تو که معشوقى در مسلخ عشق صدها عاشقت را به قربانگاه کشاندى اى سیدالشهدا(ع) که آخرین شب حیات رااز دشمن مهلت خواستى نه براى وداع با دنیا با تمام دنائت که اسفل السافلین است بلکه براى وصال با عقبى با تمام عظمتش ...امروز جوانان ما تو را رهنمون راه خویش ساخته اند]. 47

و یا در نوشته اى دیگر مى یابیم :

خدا! ما مکتب شهادت رااز کسى آموختیم که فریاد ، احلى من العسل ، این انتخابش بر ماالگو گشت. 48

به برکت عاشورا ادبیات جنگ شکل یافت . در شعر و سرود و نقاشى و فیلم و تاثر جنگ حضور عناصر واقعه کربلا محسوس بود. شاعر جنگ مى سرود:

دیروزت اگر رو به قتال آوردیم .

در پاسخ تو زبان لال آوردیم
امروز به خیمه گاه آن دعوت ناب

صد علقمه لبیک زلال آوردیم 49

بدینگونه شعر جنگ از عناصر عاشورا مدد گرفت . آن حادثه را به روایت آورد و خون در کالبدامت تزریق کرد. کربلا یاد آشنایى بود که نسل نو را به سوى خود خواند و ذوق و هنر به کمک آن آمد. صحنه هاى خون و پیکار یاد دشت خونین کربلا را به خاطر آوردند و شاعران سرودند:

دزفول به نینواى خون مى ماند هر خانه به نخل سرنگون مى ماند 50
سکوت و قعود مخاطبان حسین[ ع] جانگداز بود واینک انبوه بسیجیان شوق آور نمود. در بیان شعر لبیک نسل نو ترسیم گردید. آنان که در کربلا نزیستنداما شور آن زیستن و مردنى دیگر به آنان داد. آنان گفتند:

کربلا را خبر مرگ سواران سکوت مردم از حنجره امت ما مى آید 51
شور شهادت طلبى را شعر جنگ از کربلا وام گرفت و حادثه عاشورا را در خدمت آن قرار داد. شاعر جنگ از صدها و هزاران واقعه کمک مى گرفت که در آن حادثه رخ داد واز آن جمله :

از کربلا مى آیند بى سر ولى سرافراز در مکتب حسینى سرها طلایه دارست از دیدگان بر در خون مى چکد سراسراین آستان خاموش پوشیده از غبارستحلاج و دار معراج خونین ترین حماسه استاى خیلى نابکاران این قوم سربداراست 52
وانبوه سربدار در پناه آن سر طلایه دار قوت مقاومت یافت . نبرد طولانى و پراوج و خیز جز دراقتداى به آن قیام غیرمیسور بود واین الگو واتکاء نعمت مبارک براى مقاومت امت شد. نسل جنگ پیام عاشورا را شنید و در راه آن مایه گذارد. حدیث عشق رااز سوال برون دانست و در میدان بلا رقص خون کرد و خدا را خونبهاى

خویش یافت .او در چهره خمینى نواى مظلومیت حسین را مکرر دید و در پاسخ آن اهمال نکرد. شاعران این دریافت را عرضه کردند:

بهوش باش که تاریخ مى شود تکرارصدا صداى حسین است کز جماران است 53
چاووشان جنگ و جهاد از :[یک یا حسین دیگر] سخن گفتند و داغداران عاشق مرهم زخم هزار ساله را در حضور بى دریغ درمان کردند. خون و بوى و یاد تربت و مزار حسینى دل ربود و جان ستاند واز خاک گلگون ستاره هاى فلک گردون ساخت تا بدرخشد و بمانند: (کل شى هالک الا وجهه) .

واینک براى امروز و روزهاى دیگر نبایستى از آن پشتوانه غافل شد و در خود تنید واز عاشورا برید.امت مظلوم با مکر و فریب و قدرت و تزویر درگیر خواهد بود و دراوج ناکامیها یاد و خاطر حادثه کربلا بانگ جرس غافلان است وامید بیداران .

تذکرات کوتاه
در سطور گذشته به نکاتى ازایام ماضى اشاره شد و اینک مجال و عرصه اى کوتاه براى سخن از آینده مى ماند دراین مختصر نکات اهم یاد مى شوند. پایدارى و تکامل سنت احیاى عاشورا در به کارگیرى این نکات مى باشد. آهنگ عاشورا را بایستى دراین بستر هماهنگ کرد واز آن امداد بیشتر را عنایت داشت .

1. عاشورا آمیخته اى از بار عاطفى است .این دو چهره از آن رویداد است .از مهمترین نکات توجه به تلفیق این دو بعد خواهد بود. در سیر تاریخ هزار و چهارصد ساله گاه و بیگاه یک رویه قویتر شده و صفحه دیگر در غروب و محاق گرفتار گردیده است .این مساله ازابتلائات آن واقعه است . در مواردى چندان جنبه عاطفى واقعه عاشورا اهمیت یافته است که هر چیز براى رسیدن به دریاى عواطف مخاطبان مجاز و مشروع تلقى گردیده است . همچنین حادثه عاشورا به ابزارى براى گریاندن و گریستن مبدل شده واز جهت گیرى حوادث عینى تهى و خارج گردیده بود.

شاگردان امام خمینى نقل کرده اند که :

[در روز هشتم محرم سال 42 در حیاط منزل ایشان نشسته بودند که دسته اى از سینه زن ها آمده بودند و نوحه مى خواندند.امام فرمودند: ببین چى مى خوانند؟ آنهااز همان شعرهاى قدیمى که اى حسین جان کفن نداشتى و... مى خواندند.امام فرمودند: ببین آخر اینها شعاراست که اینها مى خوانند].

تاسف امام دراین رجوع تک بعدى به حادثه عاشوراست . نکته اى که سالیان طولانى عاشورا با آن آفت درگیر و مبتلا بوده است .

علاوه براین عاشورا با مشکل دیگر نیز روبرو شد: برخى آن را در قالب حماسى خلاصه مى دیدند واز رویت جوانب عاطفه خیز آن غافل و عاجز مى ماندند.

تلقى واقعى رااز عاشورا بایستى براساس آمیزه حماسه و عاطفه دانست . روایت گران و تفسیر کنندگان آن واقعه باید گدا زندگى و خیزش آورى آن را در کنار یکدیگر حکایت کنند. هیچ یک ازاین دو موج نبایستى دیگرى را در خود هضم کند و در هم بشکند.

در سالیان اخیر (آغازانقلاب تاکنون ) زمینه هاى تلفیق این دو جنبه فراهم شده بود. وقائع نهضت و جنگ این مجال را دادند که خرد وانقلاب درهم بیامیزند و یااحساس و هیجان ممزوج گردندامااینک با خاتمه جنگ وافول عناصر بیرونى خیزش این مخاطره وجود دارد که بار حماسى این حادثه کمرنگ شود و یااز خاطر برود. شعارها و نوحه ها تعیین کننده این جهت گیرى هستند. مى توان به ارزیابى آن پرداخت و به تفسیر نشست و در فرض پذیرش چنین حرکتى به چاره جویى روى آورد.این نکته را نبایداز خاطر کنار گذارد که نگاهدارى روح حماسى عاشورا توان بالفعل و بالقوه انقلاب را تضمین مى کند و نبایستى به امید سکوت امروز از هزاران واقعه ممکن غافل شد و ذخیره ها رااز کف داد.

2. واقعه عاشورا را بایستى با روح مردم آمیخت واز آن بهره برد. مباد سنت احیاى عاشورا نفرت زا شود و به جاى اقبال اشمئزاز بیافریند. دراین میان سیاست تبلیغى رسانه هاى گروهى تصمیم گیرندگان مراکز آموزشى تفریحى و... نقش اساسى را دارند بویژه آنجا که محرم و صفر با تابستان وایام فراغت همراه باشد توجه به این اصل ضرورى تر مى نماید.

به نظر مى آید که باید عادتهاى اجتماعى و سنتهاى شرعى را تفکیک کرد. پاره اى

از مرسومات حادثه عاشورا عادت اجتماعى هستند و نه واجب و مستحب در شرایطى مى توان ازاین مرسومات اغماض کرد و در مواردى دیگر به تشخیص مصلحت پرداخت و رعایت اهم را کرد.

بدون تردید برخورد با چهره مستمر و غبارآلود غم و حزن در مدتى مدید در زندگى ماشینى امروزین غیرممکن و یا دشواراست بویژه اگر تصادفا باایام فراغت و فصل استراحت همراه باشد واکنون چنین واقعیتى در مقابل دیداست کارگران فرسوده از محیط کار محصلان فارغ از تحصیل جوانان در جستجوى معاش و...از فضاى آکنده از حزن و سوگوارى در مدتى طولانى خسته و دلمرده خواهند شد. براى این مساله باید فکرى برداشت و چاره اى اندیشید.این راه نباید به قربانى شدن سنت احیاى عاشورا منتهى شوداما باید با توجه به وقایع عینى جامعه ترسیم گردد. دلخوش کردن پاره اى از کهنسالان مقدس وظیفه سیاستگذاران نیست . برنامه ریزان بایداکثریت جامعه را در نظر بگیرند اکثریتى که به عاشورا دلباخته انداما درگیر مشاغل سنگین و داراى اعصاب فرسوده اند. باید براى نسل خستگان فضاى آرامى جستجو نمود و بااین توجه درباره سیاست تبلیغى محرم و صفر برنامه ریزى کرد.

3. هماهنگى بین صدا و سیما و خطابه هاى شفاهى وعاظ و سخنرانان مذهبى لازم مى نماید. بارها گفته شده است که اشباع مذهبى از طریق این دو رسانه یکى از عوامل کاهش حضور مستقیم در مساجد و تکایاست . برخى ازافراد به استماع سخنرانى و یا مراسم سوگوارى از طریق این دور رسانه اکتفا مى کنند بویژه در مناطقى که مراسم پخش شده ازاین دو رسانه کیفیت برترى نیست به وعظ و مراسم محلى دارد. و در نتیجه فوائد تجمع و حضور از دست مى رود.

4. تحریف زدایى از مراسم عاشورا سخنى مکرراما ناشنوده باقى مانده است . به عنوان نمونه : در بسیارى موارد [ حسن صوت] جبران همه چیز را مى کند. وقائع مخدوش و بى اصالت به راحتى نقل مى شوند و ترسیم هاى ناصواب از حادثه عاشورا تکرار مى گردند.این حوادث ایجاب مى کند که از هرج و مرج دستگاه خطابه و مداحى و نوحه خوانى جلوگیرى شود و کسوت و ظاهر والحان خوش جایگزین همه چیم نگردند. دستگاه شعائر حسینى پرارج تراز آن مى نماید که بااین بى مبالاتى با آن برخورد گردد. چگونه مى تواند عواطف و احساس جامعه را در خدمت کسانى قرار داد

که از دانش لازم و تخلق مناسب بهره مند نیستند؟

5.استفاده از وقائع عاشورا در هنر تصویرى در قالب مراسم[ تعزیه] محدود مانده است . مراسمى که در سالهاى دور به شکل متکامل ترى انجام شده واینک تقلیدى درست و نادرست از آن روزگار گاه و بیگاه عرضه مى شود. راههاى تلاش دیگرى دراین باب مفتوح است که برخى از هنرمندان مسلمان نمونه هاى ازاین تلاشها راارائه کرده اند 54اما به جمعیتى افزونتر و همتى پرارجتر محتاج خواهد ماند.

6. مبلغان مذهبى فرصت محرم و صفر را مغتنم بشمارند.این زمینه به برکت عاشورا میسور شده است . سخنى است از مرحوم شیخ عباس قمى که مى فرمود : مردم بهترین سرمایه شان یعنى وقت را دراختیار ما قرار مى دهند ما باید همانند آن را در مقابل به آنان بدهیم .

توجه به اوقات مردم واهمیت دادن به آن مسؤولیت آفرین است وایجاب مى کند که وقت لازم صرف سخنرانى هاى مذهبى بشود.اعتماد به حافظه واطلاعات پیش پاافتاده نسل باید با تمامى امکانات اهم موضوعات مورد نیاز رااحصا کرد و براى آن مقولات مطالبى در خور کاوش و عرضه نمود.

7. ضرورت تالیف کتابهاى مقاتل و سروده ها و نوحه هاى متقن و مورد اعتماد هنوز جدى مى نماید. درارتباط با حادثه کربلا بایستى سیر تاریخى را بااتکاى به منابع اصلى دنبال کرد و متن قوى و مناسب را پدید آورد. همچنین تلاشى گسترده براى سیاست شعر و شعار عاشورا باید برگزید.

ازجملات فوق مراد قالبى و رسمى کردن منابع و نوشته ها نیست بلکه بایدافراد و گروههایى قوى این کارها را به عهده گیرند تا مردم عادى وافراد نیازمند احساس اعتماد کنند واز آن تالیفات سود جویند.
در پایان این مقال تاکید مى شود که سخن دراین مقوله افزون از این سطوراست . قیامى به وسعت آثار عاشورا در چند بند و فصل نمى گنجد. آنچه مهم مى نمایدارج نهادن به این رخداداست و شکرگزارى این نعمت ربوبى که کام و ذائقه این امت را با یاد و تربت حسین آشنا ساخت .امید آن که این محبت دوام بیابد و در دنیا و عقبى رهگشایمان باشد.

[ حوزه ]

 
پاورقى ها
1. تاریخ الاسلام دکترابراهیم حسن ج 1.399.
2.تاریخ العرب فیلیپ حتى 2.253. به نقل از :جهادالشیعه سمیره المختاراللیشى .27.
3. تاریخ طبرى ج 4.352.
4. موارد متعدد در تواریخ نقل شده است واز آن جمله :
مشاجره مادراین زیاد بااو :تاریخ طبرى ج 4.371.
اعتراض همسر خولى به او :تاریخ طبرى ج 4.348.
برخورد همسر کعب بن جابر )قاتل بریرین خفیر) بااو :تاریخ طبرى ج 4.247.
اعتراض زن یزدید بن معاویه نسبت به شهادت امام : تاریخ طبرى ج 6.267 و...
5.از آن جمله ندامت ندامت ایوب بن مشرح رضى بن منقذ عبدى و... ر.ک : تاریخ طبرى ج 4.248 ج 6.248.
همچنین کسى که سرامام را به کوفه آورد در تحلیل از شخصیت امام اشعارى را بیان کرد: رکابم رااز زر و سیم بیا کن زیرا سرور پارسایان را کشتم ...
ابن زیاد از گفتاراو خشمناک شد و گفت : بااین عقیده چرا در قتل او شرکت کردى ؟ هیچ پاداشى از من نخواهى گرفت . عقدالفرید ج 381.4 مروج الذهب ج 2.65.
6.از آن جمله : به نامه ابن عباس به ابن زیاد رجوع کنید :تاریخ یعقوبى ج 2.187186.
7. الارشاد مفید .123.
8. تاریخ النیاحه قرشى ج 1.73.
10. حیاه الامام الحسین قرشى ج 3.253347.
11. تاریخ النیاحه شهرستانى ج 98.1 تاریخ طبرى 4.357.
12. سیره الائمه الاثنى عشر هاشم معروف الحسنى ج 2.133125.
13. حیاه الامام الحسین قرشى ج 3.393376.
14.مقتل سیدالاوصیاء .154. به نقل از :تاریخ النیاحه سید صالح شهرستانى ج 1.165.
17. نهضه الحسین هبه الذین شهرستانى .151.
18. الکامل ابن اثیر ج 4.45.
19. تاریخ النیاحه شهرستانى ج 104.1 ریاض الاحزان 9 605.
20.سیره الائمه الاثنى عشر هاشم معروف الحسنى ج 146.2 الکامل ابن اثیر ج 73.4 ثوره الحسین محمد مهدى شمس الدین . 267261 حیاه الامام الحسین فرشى ج 3.453.
21. سیره النیاحه شهرستانى ج 104.1 ریاض الاحزان 59.60.
22. تاریخ یعقوبى ج 2.195.
23. الحیاه السیاسه الامام الرضا هاشم معروالحسنى ج 2.146.
24. مقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانى 597.
25. همان مدرک 521.
26. از موارد دیگر مى توان به حضور یحیى ( از فرزندان زید) برمزار حسین در دوره عباسیان یاد کرد که در آن مقام به ارتباط با زائران حسینى پرداخت و قیامى علیه عباسیان شکل داد. ر.ک : امامان شیعه و جنبشهاى مکتى مدرسى .126.
27. آل بویه على اصغر فقیهى .
28.دول الشیعه مغنیه .66. نقل از تاریخ النیاحه شهرستانى ج 1.112.
29. نهضه الحسین هبه الدین شهرستانى .166.
30. مقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانى .151.
31. نهضه الحسین شهرستانى .165.
32. همان مدرک .
33. همان مدرک .67.
34. ادبیات انقلاب در شیعه صادق آئینه وند ج 1.93.
35. نهضه الحسین هبه الدین شهرستاین .170.
36. ضحى الاسلام احمدامین .
37. اشاره اى به شعر جعفرین عفان که سابقااز آن یاد شد.
38. اشاره به سروده اوثمیله که سابقا ذکر شد.
39. سرگذشتهاى ویژه از زندگى امام خمینى خاطرات سید على اکبر محتشمى گردآورى م . وجدانى .
40. سرگذشتهاى ویژه از زندگى امام خمینى ج 4.46.
41. همان مدرک ج 11094.
42. نهضت امام خمینى حمید روحانى ج 2.516.
43. همان مدرک 1.456.
44. همان مدرک .
45. صحیفه نور ج 3.226.
46. همان مدرک 10.216.
47. سرایش هجران دفتر دوم انجمن اسلامى دبیرستان شهید حکمت .33.
48. همان مدرک .44.
49. همراه با حلق اسماعیل مجموعه شعر حسن حسینى .106.
50. مجموعه شعر جنگ به کوشش و گردآورى محمود شاهرخى و مشفق کاشانى .59.
51. همان مدرک .67.
52. همان مدرک .
53. همان مدرک 369.
54. از آن جمله : نمایش نور و صوت دوازده بند محتشم کاشانى : باز این چه شورش است... که به کارگردانى کمال سید جوادى در تالار وحدت چندین سال پیش اجرا شد.