مسوولیت حوزه هاى علمیه در نگاه بلند رهبرى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


                                   

حوزه هاى علمیه که در گستره تاریخ باروراندیشه هاى اسلامى رکنى قدیم و جایگاهى ممکن بوده و هست همواره نگاه ژرفنگران و مصلحان و زعیمان امت اسلام را به خود معطوف داشته است .

زیرا در نگاه اسلام باوران متعمق ریشه هراوج واعتلا که در پهنه تمدن و فرهنگ اسلامى به منصه ظهور پیوسته و نیز هرافوال و رکود که در آن پدید گشته به شکلى با نظام روحانیت اسلام و حوزه هاى علمیه و کردار و پندار آنان پیوند دارد.

واین تحلیلى است نشات یافته از متن معارف دین و عمق واقعیت تاریخ که :[ رشد و تعالى مردمان هر عصر در پرتو صلاح عالمان و تباهى و سقوط آنان نتیجه فساد عالمان مى باشد].

واین چنین است که وارثان دین وانذراگران و مبشران امت درادوار مختلف هر یک به سهم خویش و همپاى نیاز زمان و به تناسب شناخت و وسعت دیدگاه خود به اصلاح نظام عالمان دین و ترمیم کاستیها و نقایص آن و تحکیم

حوزه هاى علمیه پرداخته اند. و در آن میان چهره بزرگ احیاگر دین در قرن حاضر حضرت امام خمینى قدس سره الشریف که در صلابت بینش و رفعت نگرش و دقت سنجش سر آمد سلسله عالمان دین و رهبران اجتماعى است از درخششى بس چشمگیر برخورداراست چرا که او بنیان تحول آفرینى وانقلاب اجتماعى و فرهنگى خویش را در حوزه هاى علمیه و در باور و آرمان روحانیان تعهدپذیر پى افکند.

او سخت معتقد بود که هر تحول صحیح و حرکت سالم و سازنده در نظامات اجتماعى و سیاسى و فرهنگى تنها در قلمرو حراست و پاسدارى و تلاش حوزه هاى علمیه شکل گرفته و خواهد گرفت و با کنار نهادن این عنصر تعهدپذیر هیچ پایگاه فکرى و سیاسى دیگرى قابل اعتماد و قادر به حفظ و سلامت جراینهاى اجتماعى در جهان اسلام نیست و اگر روزى این پایگاه (روحانیت و حوزه هاى علمیه ) شکسته شود دیگر هیچ سدى در برابر یورش بیگانگان به منظور پاسدارى از کیان ملى و فرهنگ جوامع اسلامى مقاومت نخواهد کرد مگراین که خود به یکى از منابع قدرت فکرى و نظامى بیگانه وابسته باشد.

این است که امام خمینى قدس سره نخستین حرکتهاى اصلاح گرى را در متن حوزه هاى علمیه و در پایگاه اصلى جامعه اسلامى (روحانیت ) آغاز کرد و به تهذیب و تربیت شاگردان و نخبگانى پرداخت که بعدها هر یک اهرمى قدرتمند در جهت به حرکت در آوردن محورهاى اجتماعى انقلاب اسلامى به شمار آمدند.

گر چه آن بزرگ حتى تا پایان عمر پر برکت خویش به آرمان هایى خود در رابطه با با تحول واصلاح کامل حوزه هاى علمیه و نظام روحانیت نایل نیامد که گویاترین دلیل این ادعا آخرین پیامهاى دردمندانه آن ارجمند درباره حوزه هاى علمیه است .

ولى او با همه رنجى که از جمودگرایان برده و تلخیها که از طعنها واتهامها چشیده بود هرگزازاین آرمان مقدس دور نماند واز تصمیم خویش منصرف

نگردید و مصمم بود تا همچنان که نظام حکومتى ستمشاهى را دگرگون کرده و بر ویرانه هاى آن بناى عظیم نظام اسلامى را بنیان نهاد ریشه هاى تفکر عزلت و جمود و پایه هاى نابسامانى را در حوزه از جا برکند واندیشه اسلام ناب محمدى و فقاهت واسلام شناسى راستین و جامع را با نظم و سامانى متناسب با زمان بر آن حاکم سازد.

اما دریغ ! که شوق لقاى خدا مجال تحقق این آرزوى دیرینه را به آن بزرگوار نداد و شیفتگانش را در غمى سنگین و هجرانى گران فرو نهاد.

و آنان را که براى اصلاح همه جانبه حوزه و نظام روحانیت چشم به همت او دوخته بودند در حرمان و تنهایى تنها گذارد!

و تنها نوید وامیدى که امروز غم هجران آن اسطوره زمان را در قلب دلباختگانش قابل تحمل مى سازد ادامه راه و آرمان او توسط اندیشه ور و جهاد پیشه ژرفنگرى است که لواى رهبرى امت را پس از آن بزرگ بر دوش دارد.

سخنان حضرت آیه الله خامنه اى رهبر نظام اسلامى خطاب به حوزه هاى علمیه خود گویا ترین سند واقع نگرى ایشان است که دراین مجال به شش محور آن اشارت خواهیم داشت .

بدان امید که رهنمودها و هشدارهاى آن گرامى مایه حرکت راستین و خیزش انقلابى حوزه ها به سوى سیستم و سامانى متناسب با نیازهاى کنونى و آینده امت اسلامى باشد. واهداف عالى بنیانگذارانقلاب اسلامى با تدبیر و همت والاى دست پرورده شایسته مکتب او تحصیل گردد.

بدان امید که این راه مبارک آغازى بى انجام و تذکارى گذرا و تنها نقل

محافل سالیانه نباشد واین حرکت فکرى در مواجهه با کارشکنیهاى عناصر قهقراجو از تبدیل شدن به حرکتى عملى باز نماند.

1- حوزه هاى علمى هسته مرکزى نظام
رهبر نظام اسلامى همه طلاب و مسوولان نظام حوزوى را به این امر خطیر واصولى توجه داده و مى فرماید:

[ انقلاب اسلامى بر محور حوزه علمیه به پیروزى رسید وامروز حوزه از لحاظ حرمت تاثیر و آینده نگرى محور و هسته مرکزى این نظام است] .

این سخن ممکن است در نظر برخى سطحى نگران فقط نوعى تمجیداز روحانیت و حوزه ها به شمار آید ولى در نظر آنان که سخن را بر ملاک واقعیتها مى سنجند و نگران آینده اسلام وانقلاب و پایبندگى و بالندگى و گسترش آنند نوعى هشدار به رسالتها و یادآورى مسوولیتهاست چه این که در کلام حکیمان مجالى براى مبالغه و مجامله نیست واگر سخنى در تکریم بیاید حکایت از تکلیفى عظیم دارد. چنانکه در کلام خداى حکیمان آنگاه که[ کنتم خیر خیرامه اخرجت للناس] یاد شده در پى آن وظیفه [ تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر] به صراحت آمده است .

عالمان اگرامین و وارث پیامبرند واگر حضور در مجلس و نگاه بر رخسارشان عبادت است بارانذار و تبشیر و جهاد و مقامت وایثار را بر دوش دارند واگر به وظایف خویش عمل نکنند ستمکارترین مردم و منفورترین آنانند.

حوزه هاى علمیه نیز اگر محور مرکزى نظام اسلامى به شمار مى روند به همان میزان داراى نقش و مسوولیت بیشترى هستند واین مرکزیت قبل از آن که بهنانه اى تلقى شود و بهانه اى براى بهره وریهاى مادى به حساب آید ایمانها واراده ها و توانهاى پولادین را مى طلبد که در زیربار چرخش چرخه هاى حکومت و سنگینى بارامت تاب بیاورند واز وطیفه برنتابند. و دقیقا براین اساس است که رهبر نظام اسلامى در کنار تبین جایگاه حوزه ها به ترسیم مسوولیت آنان پرداخته است .

2- حوزه ها مسوول تدوین نظام ارزشى اسلام .
این محور در حقیقت محور نخست را سمت و جهت مى بخشد و بر نتیجه اى که قهرا متوجه پیکره هسته مرکزى نظام مترتب است تاکید دارد زیرا در آن به صراحت آمده است :

[ این نظام بر محور تفکرات اسلامى بنا شده و بر محور بینش هاى اسلامى واحکام و مقررات الهى بایداداره شود.

مسوولیت تدوین نظام ارزشى اسلام تبیین معارف اسلامى و تنقیح و تحقیق مقررات واحکام اسلام و نیز ارائه الگوى زندگى اسلامى که نظام براساس آنها حرکت خواهد کرد بر عهده حوزه هاى علمیه است] .

حضرت آیه الله خامنه اى که خوداز دیرباز با مشکلات و نارسایى هاى حوزه مواجه بوده و بى تردید همچون امام خمینى قدس سره از کاستیها و نارسایها رنجهاى فراوان برده به خوبى این واقعیت را تجربه کرده است که تنها یادآورى مسوولیتها کافى نیست بلکه در کنار بیان بایدها ضروره آنچه هست نیز باید مورداشاره قرار گیرد تا مقایسه گران و متاملان به مقایسه میان مسوولیتهاى حوزه و کارآیى آن پرداخته و به راههاى اصلاح و تحول و تکامل نظام بیندیشند. چنانچه این سنجش به شکل صحیحى صورت نگیرد طرحهاى که تهیه وارائه خواهد شد فاقد ویژگیهاى لازم خواهد بود.

3- ناهماهنگى تلاشها با نیازهاى واقعى زمان
دقیقا به منظور پى گیرى هدف یاد شده رهبر مسلمانان جهان پس از ذکر عظمت ابعاد و آثار علمى انقلاب اسلامى به مقایسه میان کارها و تلاشهاى علمى صورت گرفته توسط دانشمندان و مجامع فکرى اسلام و نیازهاى متزاید نظام اسلامى پرداخته و مى فرماید:

[ اساس این عدم تناسب در زمینه معرفى وارائه مبانى فکرى انقلاب به جهان است که از یک سوى آثار برجسته و همه جانبه کم ارائه داده ایم واز سوى دیگر دشمنان جمعى ازاندیشه وران و روشنفکران اصلى را در نخستین روزهاى انقلاب از ما گرفتند. طى دهسال گذشته لازم بود که صدها نویسنده اسلام براى انتشار و تبلیغ مبانى اسلام تربیت شوند و هم اکنون هم استعدادهاى فراوان در حوزه هاى علمیه وجود دارد که اگر صحیح و درست هدایت شوند مى توانند نیازهاى جهان اسلام را دراین زمینه بر طرف سازند ].

براستى با داشتن مواداولیه و منابع فکرى وانسانى مورد نیاز چرا بایدازاین همه ناهماهنگى و بى قوارگى و رکود رنج ببریم . گرچه حوزه عناصر بسیار گرانقدر را در طول انقلاب از دست داده ولى بى تردید هنوز صاحب نظران شایسته اى چون خود مقام معظم رهبرى و نیز دیگر روشن بینانى که مى توانندایشان را پى ریزى نظامى نویارى دهند حضور دارند و نسل جوان حوزه ها و بسیارى از مدرسان واقعنگراز هر اقدام اصلاحى توسط مقام رهبرى و نیزاز دیگر کسانى که شایستگى و توان و شناخت این مهم را دارا باشند حمایت بى دریغ خواهند کرد .

4-ضرورت اصلاح و بازسازى نظام حوزوى
درادامه این هشدار و رهنمود مقام معظم رهبرى به حضور همه نیروهاى

فرهنگى و صاحب نظر اعم از حوزوى و دانشگاهى مخلص و دین باور در میدان اصلاح و نوسازى حوزه منطبق با نیازهاى اسلام وانقلاب و زمان تاکید ورزیده واین امر را یکى از مسوولیتهاى آنان بر شمرده است و در جهت ایجاد تحول تحقیقاتى بر لزوم تاسیس مراکز متعدد تحقیقاتى در حوزه هاى علمیه اشاره داشته و مى فرمایند: .

[حوزه ها باید همانند یک مجموعه تولیدى منظم واصولى کار کنند و به سوالات مختلف در زمینه هاى قضایى سیاسى وظایف کارگزاران حکومت روابط بین المللى مسائل اقتصادى و پولى کشور و صدها مساله دیگر که نظام با آن مواجه است از نظر کارشناسى اسلامى پاسخ دهند].

5- لزوم حضور طلاب جوان در صحنه هاى انقلاب
توجه خاص رهبرى به طلاب جوان نشانگر نقش حساس آنان در گذشته آینده انقلاب و نظام اسلامى و هر تحول سازنده اى است که در حوزه شکل گیرد زیرا طلاب با شور و نشاطى که از توان آنان نشات گرفته و بااخلاص و عدم وابستگى به هرگونه عنوان و مقام نیروى قدرتمندى را در خود ذخیره دارند و مى توانند منشا تحولات اساسى باشند.

این است که رهبرى خطاب به آنان مى افزاید:

[طلاب جوان امیدها و نیروهاى بالفعل و بالقوه حوزه هاى علمیه و جامعه اسلامى ما هستند و باید درامور مربوط به حوزه و در مسائل سیاسى واجتماعى حضور فعال داشته باشند و سهم خود را بیابند واز تبدیل شدن به

یک مجموعه سیاسى و خطى به شدت پرهیز نمایند].

6- فراخوانى به وحدت و همدلى
رهبر نظام اسلامى بااین که حضور طلاب جوان را در صحنه هاى مختلف سیاسى واجتماعى امرى ضرورى مى شمارد آنان رااز تبدیل شدن به جناحهاى سیاسى و به تعبیر روشن تراز[ سیاست بازى] ! و گرفتار شدن در منجلاب اتهامها و منفى بافیها پرهیز داده و مى افزاید:

حوزه به وحدت همدلى و هماهنگى نیاز دارد و باید در درون خود جریانهاهاى گوناگون را حل کند.

امروز در جامعه اسلام و خیر حاکم است و همه باید حسن ظن داشته باشند واز بدبینیهاى جدایى افکن که خطر بزرگى براى حوزه هاى علمیه مى باشد جدا پرهیز شود.

آنچه امروز و هر زمان دیگر در راس همه مسائل فردى واجتماعى ما و همه کسانى که به اسلام مى اندیشند وجود دارد تبیین معارف بلنداسلامى در راستاى حفظ نظام و کیان اسلام مى باشد.

آرمانهاى شخصى و گرایشهاى فردى و گروهى همان چیزى است که زیربناى سیاست بازى و گروه گراییها را تشکیل مى دهد. بى تردید طلاب مخلص و متعهد دراینروزگار حساس تنها به تداوم حرکت انقلاب و تحقق آرمان امام خمینى قدس سره واعتلاى اسلام نام محمدى اندیشیده و عزت اسلام و اعتلاى کلمه الله را در پرتو وحدت همه نیروهاى معتقد به انقلاب و تحول و تکامل واقعى نظام حوزه در جهت شناخت بهتر معارف اسلامى و ابلاغ روشنتر آن به جهانیان مى دانند.