مصاحبه با حضرت آیة الله سید مصطفى خوانسارى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


اى زهجرانت زمین و آسمان بگریستهدر میان خون نشسته عقل و جان بگریسته
در شامگاه 14 خرداد 1368 محبوب دلها را فرمان رسید:

اى صاحب نفس مطمئن

به سوى پروردگارت باز گرد:

تواز وى خشنود

واواز تو خرسند

این صفیر عرض زمینیان شیفته و شیدا و مست باده آن بزرگ را در دریائى از غم واندوه فرو برد.

در غروب غمگین آن آفتاب زندگى درافق خاکیان

[ از شفق خود بچکید

مه روى بکند و زهره گیسو ببرید].

دراین ماتم عظمى [ شب جامعه سیه کرد و صبح

برزد نفسى سرد و گریبان بدرید].

دراین دریاى ناپیدا کرانه غم حال فرزندان داغدار و مصیب زده آن عزیز در مجله که مدال افتخار نشراندیشه بلند و بنیادین پدر عزیزشان بر سینه دارند معلوم بود:

هر که اواز همزبانى شد جدا بینوا شد گر چه دارد صدنوا
این بینوایان گم کرده پدر مویه مى کردند و در آن شب سهمگین و غمین دنبال خورشید مى گشتنداما صدافسوس و دریغ ماه نهان شد زیر میغ و خورشید گرمابخش و روشنى ده زندگى از عالمیان رخ بر گرفت از این روى با هزاران اندوه و درد یعقوب واربه توصیف ماه کنعان نشستند تا تسلى بخش دل غمینشان باشد. !

از آنجا که پرتو گرفتگان خورشید بهترین و زیباترین سخنها را در توصیف و تفسیر خورشید دارند در محضرشان بهترین و زیباترین سخنها را در توصیف و تفسیر خورشید دارند در محضرشان نشستند تااز خورشید بشنوند و پرتو بگیرند و پرچم عزت آفرین آن گرمابخش محفلهاى سرد را با کمک ازایزد یکتا در رفیع ترین قلل برافرازند. به امیداین که گوهر شب چراغى که ما خاشعانه از غواصان این اقیانوس بزرگ گرفته ایم واینک تقدیم عاشقان آن مقتداى عاشقان مى کنیم روشنى بخش زندگى زداینده غبار غم و برانگیزننده آنان در راه اعتلاى کلمه حق باشد.

[حوزه]

مصاحبه با حضرت آیت الله سید مصطفى خوانسارى
حضرت آیه الله حاج سیدمصطفى خوانسارى به سال 1321 هجرى قمرى در خوانسار متولد شد مقدمات علوم حوزوى و دروس سطح و سطوح عالیه و نیز فلسفه و حکمت راازاساتید آن دیار فرا گرفت . آنگاه به سال 1340 به قم مشرف شد و به بهره ورى از مباحث خارج اصول و فقه مرحوم آیه الله حائرى پرداخت . در همینجااز محضر آیه الله سیدابوالحسن قزوینى اسفار را واز محضر مرحوم آیه الله شاه آبادى [ مصباح الانس] و[ شرح فصوص] قیصرى را در فلسفه و عرفان استفاده کرد.ازاساتید بزرگ دیگرى که وى به سود جستن از محفل درس آنان توفیق یافته است مى توان از مرحوم میرزا محمد خراسانى معروف به[ آقازاده] حاج شیخ مرتضى آشتیانى حاج شیخ محمدرضا مسجدشاهى میرزا محمدصادق احمدآبادى اصفهانى و ... نام برد. آقاى خوانسارى متجاوزاز بیست تن از مشایخ اجازه مانند: آیه الله حائرى آیه الله حاج آقا ضیاء عراقى علامه شیخ آقا بزرگ تهرانى علامه سید عبدالحسین سیدشرف الدین آیه الله بروجردى و..اجازه روایتى دارند. آیه الله خوانسارى در علوم مختلف تالیفاتى دارند و به تکیل و تنقیح کتابهائى نیز همت گماشته اند که به توفیق خداوند در موقعیت مناسبى از آنها سخن خواهیم گفت .

حوزه : براى آشنائى هر چه بیشتر ما و خوانندگان محتر مجله از دوران تحصیل و بعد علمى حضرت امام لطفا مطالبى را بیان بفرمایید.
استاد: حضرت امام رضوان الله تعالى علیه مقدمات را در شهر زادگاهش خمین فرا گرفته است و براى ادامه تحصیل در سال 1339 هجرى قمرى به اراک تشریف برده اند. دراراک در محضر مرحوم آیه الله حاج سید محمدتقى خوانسارى مقدارىاز سطح را خوانده اند. پس از مهاجرت حضرت آیه الله شیخ عبدالکریم حائرى به قم ایشان هم با سایر آقایان فضلاء به قم منتقل شدند. در سال 1342 یا 1343 هجرى بود که در درس مرحوم آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى شرکت مى کردند و جزء افاضل آن درس بشمار مى رفتند. در درس مرحوم آیه الله حاج میر سید على یثربى کاشانى هم شرکت مى کردند و همچنین چند ماهى که آقایان اصفهانى قم مشرف بودند در درس مرحوم حاج میرزا محمدصادق احمدآبادى هم شرکت مى کردند. و مدتى هم دراصفهان در درس ایشان و مرحوم ابوالمجد مسجدشاهى شرکت مى کردند. حضرت امام رضوان الله تعالى علیه از مرحوم سمسجدشاهى اجازه روایت داشتند. و مشایخ مرحوم ابوالمجد مسجدشاهى آیات عظام : آقاى شریعت اصفهانى و آقا سیدحسن صدر کاظمینى و آقاى حاجى نورى[ ره] بودند.

حضرت امام رضوان الله تعالى علیه در همان زمان که از محضراین بزرگان بهره مى بردند در مدرسه دارالشفاء شرح منظومه را تدریس مى کردند. بعداز مرحوم آیه الله حاج شیخ عبدالکریم ایشان با مرحوم سید محمد داماد و با جناب آقاى بهاءالدینى و مرحوم آقاى زنجانى یک بحث جمعى داشتند.

زمانى که مرحوم آقا شیخ محمد رضا مسجدشاهى به قم تشریف آوردند که قریب هشت ماه اقامتشان طول کشید همگى در درس ایشان شرکت مى کردیم . آقایان اصفهان هم که قم مشرف شده بودند در درس ایشان شرکت مى کردند. امام رضوان الله تعالى علیه هم دراین درس شرکت مى کردند. آقاى گلپایگانى و سایر

بزرگان حوزه هم در درس شرکت داشتند.

روزهاى تعطیلى هم درس و در منزل ایشان منعقد مى شد. مرحوم مسجدشاهى درس رااختصاص داده بودند به نقد و رد فلسفه داروین که تالیف خودایشان بود. در این بحث هم حضرت امام رضوان الله تعالى علیه شرکت مى کردند. مرحوم رفیعى قزوینى معقول تدریس مى کردند و دراین درس هم حضرت امام یکى از شرکت کنندگان بودند.

مرحوم حاج میرزا جوادملکى بحث خصوصى داشت که امام جزء شرکت کنندگان در آن بحث بودند. دراین درس حدود ده - دوازده نفر شرکت مى کردند و عصر جمعه ها هم به مدرسه مى آمدند و درس اخلاق مى گفتند و بعضى از بازاریها هم شرکت مى کردند. حضرت امام رضوان الله تعالى علیه بعداز رحلت مرحوم ملکى این درس اخلاق عصر روزهاى جمعه را به ترتیب شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصارى براى جمعى ازاهل علم و جمعى از مقدسین بازارادامه دادند.این درس در مدرس مدرسه فیضیه بوداما رضاخان ملعون خبیث ازاین درس جلوگیرى کردند لذا این درس به مدرسه مرحوم حاج ملاصادق منتقل شد.

مرحوم آقاى شاه آبادى شرح مصباح الانس و شرح فصوص قیصرى را تدریس مى فرمودند که حضرت امام شرکت مى کردند.

مرحوم آقا میرزا على اکبر حکیم یزدى از شاگردان آخوند ملااسماعیل واحدالعین اصفهانى و میرزاابوالحسن جلوه بود.ایشان مرحوم حکیم یزدى هم به عرفان و هم به فلسفه مسلط بودند. یادم هست که به شرح فصوص قیصرى حاشیه مفصلى نوشته بودند و خط خیلى خوب هم داشتند. حالا آن نسخه چه شد؟ نمى دانم . حضرت امام در درس ایشان مرحوم حکیم یزدى هم شرکت مى کردند.البته مرحوم حکیم یزدى براسفار و شوارق حاشیه داشتند. در درس مرحوم حکیم یزدى آیه الله آقاى حاج سیداحمد خوانسارى و مرحوم آقا محمد کبیر و مرحوم اشراقى هم شرکت مى کردند. بالاخره در این درس پیرمردها هم شرکت مى کردند زیرا مرحوم حکیم از قدما و به معقول و عرفان مسلط بودند. به طب هم مسلط بود و قبل از تاسیس حوزه علمیه قم در قم طبابت مى کردند.

حوزه : حضرت عالى باامام رضوان الله تعالى علیه ارتباط زیادى داشته اید لطفااز بد عبادى ایشان براى ما و خوانندگان صحبت بفرمایید.
استاد:اما بعد عبادى ایشان : من باایشان زیادارتباط داشتم .اصلا هرگاه ازایشان صحبت به میان بیاید متاثر مى شوم . واقع مطلب این است که منقلب مى شوم شاید باور نکنیداگر بگویم : کمتر کسى را سراغ دارم که مانندایشان اهل عبادت و تهجد باشد.

دراینجا صحنه اى از عبات ایشان را که مشهود خودم بوده است نقل مى کنم : ( البته آقاى بهاءالدینى هم در مدرسه بودند و شاید به یاد داشته باشند.) یک سالى در قم خیلى برف آمده بود قریب پنج - شش ذرع که سایل آمد و نصف قم را برداشت . در همان موقع و در همان وضعیت ایشان در نصف شب از دارالشفاء مى آمد مدرسه فیضیه و به هر زحمتى بود یخ حوض را مى شکست و وضو مى گرفت و مى رفت زیر مدرس مدرسه در تاریکى و مشغول تهجدش مى شد. حالا چه حالى داشت ؟ نمى توانم بازگو کنم . با حالت خوشى مشغول تهجدش مى شد تااول اذان واول اذان مى آمد مسجد بالاسر و پشت سر آقاى حاج میرزا جواد ملکى به نماز مى ایستاد و بعد بر مى گشت و مشغول مباحثاتش مى شد.

مى توانم بگویم که ایشان در بین هم نوعانشان درامر عبادت و تهجد اگر بى نظیر نبود یقینا کم نظیر بود.

مساله دیگرى که مناسب است اینجا مطرح کنم مساله غیبت استَ همان چیزى که اکنون ما دچارش هستیم .ایشان هیچگاه غیبت نمى کرد. سیره اش این بود که :اگر حس مى کرد کسى مى خواهداسم شخصى را ببرد یا پا مى شد و مى رفت و یا جلوگیرى مى کرد.

حوزه : لطفااز خدمات حضرت امام به اسلام و حوزه هاى علمیه قبل از انقلاب اسلامى مطالبى را بیان بفرمایید.
استاد: خدمات علمى ایشان به حوزه هاى علمیه واسلام زیاداست . فردى به نام على اکبر حکمى زاده کتابى علیه اسلام و معتقدات مسلمانان به نام [ اسرار هزار ساله] نوشت . تنها کسى که علیه این طرهات باطله کتابى نوشت و دراین امر جدیت کرد حضرت ایشان بودند.

از کارهاى مهمى که ایشان پس از فوت مرحوم آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى انجام داد تصحیح و چاپ وانتشار[ عبقات] بود. ابتداء جلدى را که مربوط به غدیراست چاپ و منتشر کردند.ایشان التفات کردند و نسخه اى از آن کتاب را توسط مرحوم مطهرى براى من فرستادند. در نجف و بورساى ترکیه تحریرالوسیله را نوشت . شیعه رساله اى به این خوبى و جامعى نداشت .این رساله که دوره کامل فقه است بهترین یادگاراست از حضرت ایشان براى عالم تشیع .

من خودم بااین که حافظه ام بد نیست اما وقتى که مردم مساله اى از من مى پرسیدند به تحریر مراجعه مى کردم .

حوزه : نظر حضرت عالى درباره بقاء بر تقلیدازایشان چیست ؟ آیا مقلدین آن مرحوم بر تقلیدازایشان باقى بمانند و یا به دیگرى مراجعه کنند؟
استاد: فقه ایشان فقه قوى من عرض مى کنم که : مقلدین حضرت امام به تقلیدازایشان باقى بمانند. تاکنون هر کس از من مساله پرسیده است همین جواب را گفته ام .

من رفتنى هستم و لحظات آخر زندگى را مى گذارنم و وقتى که من مى گویم بر

تقلیدازایشان باقى بمانند کافى است و لازم نیست به غیر رجوع کنند.

آن شخصیت بزرگ داراى ابعاد گوناگونى بود. فضائل علمى عملى داشت که منحصر در خودش بود و با خودش هم برد و به هیچکس نداد. تهجدات گریه ها و حالت فوق العاده اى که داشت منحصر به فرد بود.ایشان استعداد ذاتى منحصر به خودش داشت .

یک وقتى یکى از آقایان از من پرسید:اساتید خواجه نصیرالدین طوسى و شیخ مفید کى بوده است ؟ من گفتم این فوق العادگى که دراین دو بزرگوار مى بینى ناشى ازاستاد نمى شود بلکه خودشان ذاتا فوق العاده بوده اند.امام هم همینطور بود. مرحوم امام یک صفحه را که ازاستاد مى شنید صد صفحه را خودش مى فهمید.

ایشان ذاتا داراى استعداد فوق العاده اى بودند. روى همین جهت است که مى گویم به تقلیدازایشان مقلدین باقى بمانند.

مرحوم آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى به مقلدین استادش آقا سیدمحمدکاظم صاحب عروه الوثقى مى فرمودند: به من رجوع نکنید به تقلیدازایشان باقى بمانید.

من هم مى گویم : مقلدین حضرت امام به تقلیدازایشان باقى بمانند.

حوزه : جناب عالى که در حوزه از نزدیک شاهد حرکات و کارهاى حضرت امام رضوان الله تعالى علیه بوده اید از چه زمانى حضرت امام عملا با دستگاه ستم شاهى به مقابله برخاست .
استاد: درگیرى ایشان به نظام و شاه عملا بعداز مرحوم آیت الله بروجردى شروع شد زیرا محمدرضاى خبیث بعداز مرگ بروجردى جدى شد و کارهاى خلاف را بیشتر کرد.

حوزه : گویا حضرت امام رضوان الله تعالى علیه در آوردن و ترویج مرحوم آیه الله بروجردى نقش داشته اند.
استاد: بله حضرت امام رضوان الله تعالى علیه نقش اصلى را در آوردن آیه الله بروجردى به قم داشتند. مرحوم آیه الله بروجردى هم به حضرت امام علاقه داشتند و در کارهاى سیاسى بدون نظر حضرت امام کار نمى کردند.

حوزه :ازاین بیشتر مزاحم نمى شویم و وقت شریف حضرت عالى را نمى گیریم و آخرین سوال را مطرح مى کنیم واز محضرتان مرخص مى شویم لطفا جایگاه علمى سیاسى ایشان را بیان بفرمایید.
استاد: سرمایه اى که روحانیت داشت از دستش رفت . سرمایه اى که هشتاد و نود سال خداوند براى روحانیت فراهم کرده بود.ایشان علاوه بر قوت در فقه در دیگر علوم اسلامى متبحر و متخصص بودند: در فلسفه حکمت و عرفان .ایشان در عرفان رساله هائى نوشته بودند و من دیده بودم .

آقا ایشان مجمع الفضائل بودند. ذخیره الهى بودند براى اسلام و مسلمانان افسوس که از دست رفت .ایشان نعمت بى بدیلى بودند. من گاهى تعبیر کرده ام که کفران نعمت شد و خداوندایشان رااز ما گرفت . آن بزرگوار تشیع را زنده کرد اسلام را زنده کرد.

یکى از آرزوهاى آقاى بروجردى این بود که چند کتاب فقهى از کتابهاى قدمااز جمله : کافى ابى الصلاح الجامع للشرایع کشف الرموز آبى و المهذب ابن براج نشر شود.این انقلاب که با رهبرى حضرت امام رضوان الله تعالى علیه بوجود آمداین آرزو برآورده شد و آثار بسیارى از شیعه نشر یافت والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

کاش روزى بسر کوى توام منزل بودکه در آن شادى واندوه مراد دل بودکاش از حلقه ز لفت کرهى در کف بودکه کره بازکن عقده هر مشکل بود دوش کز هجر تو دل حالت ظلمتکده داشت یاد تو شمع فرو زنده آن محفل بود دوستان مى زده و مست و زهوش افتادهبى نصیب آنکه دراین جمع چو من عاقل بود آنکه بشکست همه قید ظلوم است و جهول آنکه از خویش و همه کون و مکان غافل بوددر بر دل شدگان علم حجاب است حجاب از حجاب آنکه برون رفت بحق جاهل بودعاشق از شوق بدریاى فنا غوطه وراستبى خبر آنکه بظلمتکده و ساحل بود چون بعض آمدم از حوزه عرفان و دیدم آنچه خواندیم و و شنیدیم و همه باطل بود