بحثى درباره چند کتاب بلاغى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


قسمت دوم
علوم بلاغى در قرون هفتم و هشتم هجرى همچون قرون پیش چندان شکوفایى نداشته و در واقع دراین دوران متن کتاب[ تلخیص المتفاح] خطیب 1 قزوینى مورد بحث بوده و علماء به شرح و تلخیص و تحشیه این کتاب پرداخته واز خودابتکارى نداشته و دنبال رو گذشتگان بودند و بر کتب نداشته و دنبال رو گذشتگان بودند و بر کتب بلاغى پیشینیان شرح مى نوشتند و گاه اتفاق مى افتاد که به شرح نیز شرح دیگرى نوشته . 2

متن تلخیص المفتاح خطیب قزوینى نیز مورد توجه واقع شده بود و افاضل بدان رو آورده بودند و بر آن شروحى نوشتند که از آن جمله دو شرح[ مطول] و[ مختصر] تفتازانى است که به گفته حلجى خلیفه 3 مشهورترین شروع متداول ترین آنهاست .

در قرون دهم و یازدهم و دوازدهم هجرى نیز تحشیه بر شروح نوشته شده قرنهاى پیشین معمول بود و علماى بلاغى مى کوشیدند ه عبارات و کلمات تلخیص المتفاح را توضیح دهند. 4 در ضمن مسائل بلاغى را با مسائل فلسفى واصولى در هم آمیخته جابجا مسائل نحوى و آراء نحویان مکتب کوفه همچون کسائى و فراء و ثعلب و دیگران و نیز آراء نحویان مکتب بصره همچون سیبویه و آراء نحویان مکتب اندلس مثل ابن مالک و ابن عصفور را در ضمن کتب بلاغى گنجاندند بطورى که مى توان یک سلسله مسائل مربوط به علم نحو رااز کتب بلاغى این قرون استخراج کرد 15 و شاید
 

بتوان گفت که جهت جمع آورى آراء نحوى در کتب بلاغى و از میان نرفتن آراء داراى ارزش باشد و نیز شاید بتوان گفت که بحث از مسائل مختلف در کتب بلاغى در تشحیذ ذهن موثراست .

رویهم رفته باید گفت که دو کتاب[ تلخیص المفتاح] و[ الایضاح] خطیب قزوینى دراین دوران منشاءاثر شگفتى در مسائل بلاغى شدند و سیطره این دو کتاب در حوزه هاى درسى علوم بلاغى بخوبى مشهوراست بطور که قلقشندى مى گوید 6 :[بیشتر تکیه مردم زمان ما در علوم بلاغى بر[ تلخیص المفتاح] قاضى جلال الدین قزوینى است]. و همونیز آنگاه که دیگر کتب بلاغى مثل روض الازهار و کتاب الایضاح ابن مالک رااسم مى برد و مى افزاید که مشهورترین کتب بلاغى در دیار مصر[ تلخیص المفتاح] قاضى القضاه جلال الدین قزوینى است که بر آن شروح فراوانى هم نوشته شده است . 7

سیطره دو کتاب خطیب قزوینى بر مسائل بلاغى این دوران به اندازه اى بوده که هیچ مولفى از شیوه کتابهاى خطیب قزوینى و عبارات سکاکى گام بیرون ننهاد و همه دنبال رو آنان بوده اند و در واقع کتب تالیف شده این قرون خدمت شایانى به[ تلخیص المفتاح] خطیب قزوینى کرده است و نه به علوم زیرا کسى دراین دوران سخن تازه اى در مسائل بلاغى ابراز نکرده و کوشش مولفان علوم بلاغى بر آن بوده که گفته هاى پیشینیان را شرح و بسط داده و به حاشیه نویسى پردازند.

حتى در قرن چهارم هجرى و عصر نهضت علمى جدید باز هم کسانى پیدا شدند که با
 

توجه به کتب بلاغى خطیب قزوینى تالیفاتى در رشته بلاغت به وجود آورده و شیوه او را دنبال کردند.

یکى از آنان یخ محمدالبسیونى البیانى - متوفى به سال 1310 هجرى بود که به درخواست وزارت معارف مصر کتاب[ حسن الصنیع فى علم المعانى والبیان والبدیع] را تالیف کرد که در واقع مى توان گفت کتاب[ الایضاح] خطیب قزوینى را بااندک اختلافى در شیوه و روش مختصر کرده است 8 .

حضنى ناصف متوفى به سال 1337 هجرى در علم نحو و صرف و بلاغت کتاب قواعداللغه العربیه را نوشت که بخش بلاغت آن شباهت تام و تمامى به[ حسن الصنیع فى علم المعانى]... بسیونى دارد واختلاف روشن حضنى ناصف هم با خطیب قزوینى مثل سلف خود تنها در مباحث علم معانى است . 9

شیخ احمد حملاوى متوفى به سال 1351 هجرى به شیوه خطیب قزوینى کتاب[ زهرالربیع فى علم المعانى والبیان والبدیع] را نوشته واز تقسیمات خطیب قزوینى در علم معانى پیروى کرده و مباحث علم بیان را نیز به گونه خطیب قزوینى مورد بحث قرار داده و تنها در بخشى از مباحث علم بدیع با خطیب قزوینى اختلاف نظر دارد و چنین مى نماید که شیخ احمد حملاوى از[ عروس الافراح]... سبکى و[ خزانه الادب و غایه الارب] تقى الدین ابوبکر معروف به ابن حجه حموى استفاده کرده است . [زهرالربیع]... شیخ احمد حملاوى از لحاظ داشتن تمرینات به شیوه کتب معاصر درخوراهمیت است و مى توان گفت که این کتاب از جنبه داشتن تمرینات پس از دوران جمودانحطاط علوم بلاغى و مسائل نقدى شایان توجه است و شاید به همین جهت هم باشد که کتاب مزبور در برخى از موسسات آموزش جدید تدریس مى شود. 10

استادعلى عبدالرزاق کتاب[ امالى فى علم البیان و تاریخه] را نوشته و در بخش نخستین کتاب به تاریخ علم بیان اشاره کرده و تطور آن علم رااز آغاز تا دوران جمود وانحطاط مورد بررسى ساخته است .

بخش دوم کتابش را به موضوعات علم بیان یعنى تشبیه و مجاز و استعاره و کنایه اختاص دده و آراء گوناگون را در زمینه مباحث مزبور مورد بحث ساخته لیکن همان شیوه سکاکى و قزوینى را دنبال کرده است واگراز پیشینیان تبعیت نمى کرد مى شد گفت که تالیف وى تازگى هم دارد زیرااو ذوق لطیف و دانش کافى داشت و نظراتى باارزش هم در مباحث علم بیان ابراز کرده است که بعدها در مباحث علم بیان ابراز کرده است که بعدهااستاداحمد مصطفى المراغى در تالیف خود و دکتر بدوى در کتاب[ البیان العربى] از آن استفاده کرده اند. 11

استاداحمد هاشمى کتاب[ جواهرالبلاغه] را به همان شیوه خطیب قزوینى نوشته و تنها در
 

مواردى بااواختلاف نظر دارد. وى در آخر کتاب از سرقات بحث کرده است . 12 در [جواهرالبلاغه] تمرینان سودمندى به شیوه کتابهاى جدید عربى آمده که براى طالبان علوم بلاغى استفاده دارد واز همین است که کتاب مزبور دربرخى کشورهاى عربى از کتب درسى آموزشگاهها و مدارس متوسطاست و تاکنون چاپهاى فراوانى از آن انجام شده است . 13

استاداحمد مصطفى المراغى کتاب [علوم البلاغه] را به همان شیوه[ تلخیص المفتاح] و[ الایضاح] خطیب قزوینى بااندک اختلافاتى در مباحث علم معانى نوشته است . وى در تالیف خود مثالها و تعلیلات عبدالقاهر جرجانى را گنجانیده شیوه و روش سکاکى و خطیب قزوینى و تقسیمات آن دو را بااندک اختلافى مورد استفاده قرار داده است . 14

از مهم ترین کتب بلاغى جدید [ البلاغه الواضحه] است که دو تن از استادان مصرى به نامهاى على الجازم و مصطفى امین در سالهاى اخیر براى مدارس متوسط نوشته اند. در واقع این کتاب به مثابه حلقه اتصال میان بلاغت قدیم و جدیداست زیرا ضمن توجه به تحلیلهاى جدید و داشتن تمرین قواعد و قوالب مسائل بلاغى و سبک قدیم و شیوه پیشینیان دراین کتاب حفظ شده است . مولفان سعى کرده اند که به اندازه کافى براى مطلب و هر مبحث تمرینهایى ذکر کنند و حتى پیش از توضیح و تبیین یک مبحث بلاغى براى روشن شدن ذهن مبتدى به ذکر مثال پرداخته اند و مولفان خود نیز راهنمائى براى حل تمرینات به اسم [دلیل البلاغه الواضحه] نوشته اند تا خوانندگان بتواننداز حل تمرینات کتاب بخوبى استفاده کنند.

نویسندگان کتاب[ البلاغه الواضحه] در مقدمه پس از تعریف فصاحت و بلاغت ازاسلوب سخن گفته اند و در واقع مقدمه کتاب را به بحث از فصاحت و بلاغت واسلوب اختصاص داده اند و نکته جالب این که در بحث از فصاحت براى ذوق اهمیتى قائل شده اند. 15

[والذوق 0لسلیم هوالعمده معرفه حسن الکلما ت وسلایتها]....

آنان بلاغت را تنها مرتبط به لفظ یا فقط مربوط به معنى ندانسته بلکه آن را در تالیف این دو عنصر و حسن انسجام لفظ و معنى دانسته و گفته اند:[ فالبلاغه لیست فى اللفظ وحده و لیست فى المعنى وحده و لکنهااثر لازم لسلامه تالیف هذین و حسن انسجامها].

سپس در رابطه میان دو عنصر لفظ و معنى و حسن انسجام آن دواظهار نظر کرده و معتقدند که:[ و... یحسن بک ان تعرف شیئا عن الاسلوب الذى هوالمعنى المصوغ فى الالفاظ] 16 ... و در همین زمینه سرانجام از اسلوب واقسام آن سخن گفته و آن را به علمى وادبى و خطابى تقسیم کرده و براى هریک ویژگیهایى بیان داشته اند. 17

این مولفان پس از مقدمه بسیار سودمند
 

نخست علم بیان و مباحث مربوط به آن یعنى تشبیه و مجاز واتسعاره و کنایه را مورد بحث ساخته در پایان این مبحث بخشى را به عنوان[ اثرالبیان فى تادیه المعانى] طرح کرده اند 18 سپس از علم معانى سخن گفته و در پایان این مبحث نیز بخشى را به عنوان[ اثر علم المعانى فى بلاغه الکلام] طرح نموده 19 و سرانجام علم بدیع را مورد بحث ساخته ازاثر محسنان لفظى و محسنات معنوى که مجموعا موضع بحث علم بدیع است سخن گفته اند. 20

[بلاغه الواضحه] علاوه بر مزایا و خواص ویژه اى که دارد مسائل بلاغى را بخوبى تجزیه و تحلیل کرده و مثالها آورده و شواهدى از نظم و نثر آیات قرآنى بیان داشته واثر بلاغى تشبیه واستعاره و کنایه را بخوبى توضیح داده و تاثیر علم معانى را در بلاغت کلام باز گفته است .

مى توان گفت این یکى از نخستین کتابهایى است که از[ اسلوب] و اقسام آن بحث کرده است اگر چه احمدالشائب استاد سابق دانشگاه قاهره[ - کتاب الاسلوب] را در 1939 میلادى نوشته و در آن ازاسلوب و انواع آن بخوبى بحث کرده است . 21

کتب تالیف شده قرن چهاردهم هجرى از لحاظ شیوه و روش تالیف با کتب پیشینیان تفاوت دارد لیکن این تفاوتها دراصول و مبنا نیست بلکه در روش شکل ظاهراست .

 
یادداشتها و منابع و ماخذ فصل سوم
1. در تاریخ اسلام چند تن به نام خطیب شهرت یافته اند و لقب بعضى از محدثان و علماء واکابر خطیب بوده است و تعداد فراوانى ازاینان را نویسنده[ ریحانه الادب] در جلد دوم از صفحه 143 به بعد ذکر کرده است . مثلا خطیب تبریزى از پیشوایان لغت است و نزدابوالعلاء معرى نحو لغت فرا گرفته است و درادب کتب فراوانى تالیف کرده آثار چون:[ شرح حماسه] [ شرح دیوان المتنبى] [ شرح لفظ الزند] [ شرح معلقات سبع] و[ شرح المفضلیات] [ کتاب تهذیب غریب الحدیث] و [تهذیب اصطلاح المنطق] و چند کتاب دیگراز تالیفات اوست . فوت ناگهانى او در روز سه شنبه 28 ماه جمادى الاخر سال 502 هجرى در بغداداتفاق افتاده است .
براى آگاهى بیشتر رجوع شود به:[ وفیات الاعیان] ج 5.238 تا 243 و[ ریحانه الادب] ج 2.146.
و دیگر خطیب بغداى محدث وادیب است که از مشاهیر حفاظ و فقهاء و در بیشتر علوم متداول توانا بوده و به نوشته نویسنده کتاب[ ریحانه الادب] بیش از 60 تالیف داشته است که مشهورترین آنها یعنى[ تاریخ بغداد] دراین اواخر در 14 مجلد چاپ شده و حاوى شرح علماء تا زمان مولف است . خطیب بغدادى به سال 463 هجرى در سن 71 سالگى درگذشت . براى آگاهى بیشتر رجوع بشود به:[ ریحانه الادب] ج 2.144و 145.
خطیب مورد بحث به مناسبت موطن اصلیش معروف به خطیب قزوینى است و او را خطیب دمشقى هم گویند زیرا خطیب جامع دمشق بوده است .او به سال 739 هجرى و سن 73 سالگى در دمشق وفات یافته است .او همان کسى است که بخش سوم[ مفتاح العلوم] سکاکى را که در سه فن معانى بیان بدیع بوده ملخص و مرتب و مهذب کرده است . براى آگاهى بیشتر رجوع شود به:[ ریحانه الادب]
 
 
ج 2.148 و[ روضات الجنات] ج 1.529.
2. پس از تالیف[ تلخیص المفتاح] خطیب قزوینى احساس کرد که براى تفصیل مطالب اجمالى کتاب به شرح وایضاحى نیازاست و لذا[ الایضاح] را نوشت . کتاب[ الایضاح] در مصر در حاشیه[ شروح التلخیص] و نیز جداگانه چاپ شده است و مطالبى از[ مفتاح العلوم] سکاکى و[ دلائل الاعجاز] و[ اسرارالبلاغه] و[ کشاف] زمخشرى بر آن افزود و آن را همانند[ تلخیص المفتاح] در یک مقدمه در معناى کلى فصاحت و بلاغت و سه بخش به ترتیب در معانى و بیان و بدیع تالیف کرد.
3.کشف الظنون ح 1.474.
4. براى آگاهى از تلخیص ها و شروحى که بر تخلیص المتفاح نوشته شده بهترات به جلد یکم از صفحات 473 تا[ 479 کشف الظنون] حاجى خلیفه مراجعه شود که معناى شرح اندر شرح و تحشیه بر تحشیه را بخوبى به دست مى دهد. بخشى از عبارات حاجى خلیفه براى مزیداطلاع نوشته مى شود:
[ولما کان هذاالمتن - تلخیص المفتاح - مما یتلقى بحسن التلقى و القبول ... فکتبوا له شروحا منها: شرح الفاضل محمدبن مظفر الخلخالى ( المتوفى سنه 745 ه) و شرح الفاضل ... و شرح العلامه]... .
و على المطول حواش کثیره منها:[ حاشیه السیدالشریف]... و حاشیه المولى المحقق]... .
[و على حاشیه الشریف الجرجانى جواش منها]....
وعلى المختصرایضا حواش عدیده منها حاشیه... .
[وللتلخیص مختصرات منها تلخیص التلخیص لشهاب الدین احمد بن محمدالمعروف بالصاحب المتوفى سنه 788 و تلخیص لمولى ... و تلخیص التلخیص ... و]... .
وللتلخیص منظومات منها نظم زین الدین ابى العز... و نظم زین الدین عبدالرحمن ... و نظم الشیخ جلال الدین عبدالرحمن بن ابى بکرالسیوطى المتوفى 911 ه....
5. بسیارى از آراء نحویان و سمائل مربوط به علم نحو را مى توان در [عروس الافراح فى شرح تلخیص المفتاح] از بهاءالدین سبکى و[ مواهب الفتاح فى شرح تلخیص المفتاح] ازابن یعقوب مغربى که هر دو کتاب درم جموعه اى به نام[ شروح التلخیص] در چهار مجلد در مصر چاپ شده ملاحظه کرد واین دو کتاب با آن که شرحى است بر[ تلخیص المفتاح] خطیب قزوینى ولى بسیارى از مسائل غیربلاغى نیز در آنها گنجانده شده است .
6.صبح الاعشى ج 2.185.
7. همان ماخذ ج 1.469.
8. القزوینى و شروح التلخیص .613.
9.تاریخ علوم البلاغه .212 به نقل از القزوینى و شرو التلخیص .614.
10. القزوینى و شروح التخلیص .614.
11. همان ماخذ.615.
12.جواهرالبلاغه .412.
13. القزوینى و شروح التلخص .615.
14. همان ماخذ .616.
15. البلاغه الواضحه /05
16. همان ماخذ /12
17. براى آگاهى بیشتر رجوع شود به ماخذ سابق از ص 12 تا ص 18.
18. همان ماخذ:.258.
20. همان ماخذ .263.
21. براى آگاهى بیشتر در باب تعریف اسلوب و معناى لغوى واصطلاحى آن رجوع شود به[ الاسلوب] .40 به بعد.احمدالشائب دراین کتاب پس از آن که معناى لغوى اسلوب رااز کتاب[ لسان العرب] ابن منظور بیان کرده به سخن ابن خلدون پرداخته است ابن خلدون درصفحه 569 مقدمه از صناعت شعر و شیوه تعلم آن سخن رانده سپس در صفحه 570 مى گوید:
فاعلم انها عباره عندهم من المنوال الذى ینسج فیه التراکیب اوالقالب الذى یفرغ فیه... و در واقع اسلوب را همچون منوال و نوردى دانسته که ترکیبها را بر آن مى بافند و همچون قالبى که سخن را در آن قالب ریزى مى کنند...
سیوطى در[ بغیه الوعاه] از قول صفدى نوشته است که [بحارالدین ابن مالک] دانشمندى تیزهوش بوده در علم نحو و معانى و بیان و بدیع و عروض و منطق تالیفاتى دارد. چون پدرش ابن مالک معروف ناظم الفیه مشهور در نحو در دمشق فوت شداو را به آن شهر فرا خواندنداو هم دردمشق به تصنیف کتاب و تدریس اشتغال ورزید و کتب فراوانى نوشت که یکى از آنها[ المصباح فى اختصارالمفتاح فى المعانى] است . وى در سال 686 فوت شده است . رک:[ بغیه الوعاه] .96 و 97).ابن العماد نویسنده[ شذرات الذهب فى اخبار من ذهب] نیز بدرالدین بن مالک را در فقه و نحواصول و معانى و بیان صاحب نظر دانسته و علاوه بر[ المصباح]... کتابى در عروض به نام[ شرح غریب التصریف] ابن حاجب و[ شرح لامیه] پدرس در علم صرف و[ شرح الفیه] پدرش راازاو دانسته است . رک:[ شذرات الذهب]
نویسنده[ معجم المطبوعات] در جلد یکم .232 نوشته است که پدر هم معروف به ابن مالک و ملقب به جمال الدین طائى شافعى بود و در سال 672 هجرى فوت شد والفیه معروف در نحو و صرف و در بحر رجز را او سروده است به قول معروف:[ وکان نظم الشعر سهلا علیه رجزه و طویله و بسیطه] .
و نیز در صفحه 234 محمدبن عبدالله بن مالک ملقب به ابن ناظم و معروف به بدرالدین بن جمال الدین طائى دمشقى را[ اماما فهما ذکیا حادالخاطر] و در نحو و معانى و بیان و بدیع و عروض و منطق استاد کامل دانسته و تاریخ فوتش را سال 686 هجرى به بیمارى قولنج ذکر کرده است .