مسائل نظام حوزه 3

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


                                   

قسمت سوم
مدیریت در حوزه هاى علمیه (7)
ضمن مقالات پیشین از جایگاه و رسالت عظیم حوزه ها و نیاز حوزه به سازمان و تشکیلات و نیازمندى تشکیلات صحیح و سالم به طرح و برنامه ریزى و تبیین مسائل عمده نظام حوزه از جمله : موضوع مدیریت پذیرش آموزش امور علمى و تحقیقى امور مالى واقتصادى نظام حوزه و ... سخن به میان آمد و در مقاله پیشین از مسائل خاص حوزه اى همانند هویت معنوى و شخصیت اجتماعى هویت و شخصیت روحانى اخلاق حوزه اى تشکیلات و سازماندهى و .. سخن گفته شداینک درادامه بحث هاى گذشته ازامور تبلیغى و بایستگیهاى آن سخن خواهیم گفت :

امور تبلیغى و بازدهى
اگر زندگى فرهنگى یک طلبه و روحانى را بخواهیم به دو بعد عمده تقسیم کنیم
 

قطعا بعدى از آن به مساله دانش و تحصیل علوم و معارف اسلامى و بعد دیگر آن به مساله فعالیت تبلیغى و بازدهى اجتماعى اختصاص خواهد یافت .

در موضوع[ مسایل خاص حوزه اى] اشارتى به (فعالیتهاى واقعى و غیرواقعى ) داشتیم ولى آن اشاره کوتاه ما رااز طرح مفصل ترامور مربوط به مساله تبلیغ و بازدهى بى نیاز نکرده است .

بررسى تفصیلى این حوزه فعالیت روحانیت از عهده نوشتار کنونى برون است و به اشاراتى به رووس مسوولیتهاى تبلیغى اکتفا مى گردد:

توجه به تاثیر شگفت تبلیغات در جامعه بشرى .

تبیین رابطه عمیق تبلیغ و مسایل هنرى .

شناخت و بکارگیرى بهترین شیوه هاى تبلیغى و فعالیت هاى مثبت مذهبى .

تبلیغ مستقیم و غیرمستقیم واهمیت و کاربرد آن .

بررسى شیوه هاى رایج تبلیغى و توجه به محدودیت کاستى ها و مشکلات آن

بررسى انحرافها و بهره گیرى ناسالم از شیوه هاى تبلیغى موجود.

شناسایى مبلغان فاسد و ناسالم و ضرورت تصفیه روحانیت از وجود آنان .

وجود سیستمى تصمیم گیرنده کنترل کننده و هدایت کننده در رابطه با تبلیغات و مبلغین .

تعیین ضوابط علمى مختلف براى اشتغال به سطوح مختلف تبلیغى .

تبلیغات داخلى و خارجى .

پیش بینى و برنامه ریزى براى مسایل مورد نیاز درامر تبلیغات داخلى و خارجى از قبیل تعیین نوع تخصص علمى آشنایى با محیطها و فرهنگهاى مختلف جوامع آگاهى به زبان و ...

بهره گیرى از دوران مشمولیت سربازى طلاب براى امور تبلیغى مراکز نظامى و مناطق محروم و دشوار.

 

توضیحات :
1- در جهان پرهیاهوى امروز که غریو صنایع شگفت آور دقیق کامپیوترى گوش تاریخ بشر را کر کرده است ! سلاحهاى تبلیغى دوشادوش سلاحهاى نظامى از تنوع و کارآیى و قدرتمندى فراوانى برخوردار شده است .

سلاح سلاح است و دیروز وامروز برایش فرقى نمى کند ولى آنچه مهم است این است که شمشیر و نیزه و کمان دیروز امروز به تانکها و جنگنده ها و موشکهاى قاره پیما و ... تبدیل شده است . واین تحول عظیم تنها در سلاحهاى رزمى رخ نداده است بلکه همگام با آن - تحولى بزرگ یا بزرگتر در رابطه با وسایل و شیوه هاى تبلیغاتى صورت گرفته است . وامروز ما شاهد آنیم که در صحنه هاى معنوى و فیزیکى جهان سلاح تبلیغات همپاى سلاحهاى حیرت آور و رعب انگیز نظامى حرکت مى کند واز همان تنوع و کارآیى و قدرت برخورداراست ! بلکه باید بگوییم سلاح تبلیغات در پیشاپیش سلاحهاى رزمى حرکت مى کند واولین سنگرهاى مقاوم و خطوط مقدم جبهه هاى نبرد فرهنگى و نظامى توسط طوفانهاى تبلیغى و شگردهاى تبلیغاتى شکسته و فتح مى گردد.

جامعه اسلامى وانقلابى نوخاسته ما امروز پس از سالها مبارزه با تبلیغات فرهنگ غربى هنوز جراحتهاى چرکین و دردآلوداین سلاح ویرانگر را که علیه اواز سوى دشمنانش بکار گرفته شده است بر پیکر خویش مشاهده مى کند و مى بیند که در هجوم نامردانه استکبار جهانى به مرزهاى کشورش و فرود آمدن بمبهاى ویرانگر بر سرش باز آنچه او را رنج داده و قلب او را به درد آورده وازاعماق وجودش فریاد برانگیخته است بقایاى زخمهاى کهنه فرهنگ غربى است که دشمن هنوز بر آنها نمک مى پاشد و سعى در گسترش دادن آلودگى آن دارد.

و متاسفانه ما در چنین شرایطى در برابراین سلاح برنده و غول آسا و مخرب تبلیغى دشمنان خویش تقریبا همان سلاح دیروز خود را در دست گرفته و همان شیوه هاى دیرین را بکار مى گیریم !

 

(حوزه و روحانیت ) باید به واقعیت بیش از پیش توجه کند که وظیفه تبلیغى او تنهابا گفتن مساله و خواندن و ترجمه کردن یک حدیث و ایراد خطابه ادا نمى شود. بلکه اگر بخواهد ابلاغ رسالتش به ایفاى رسالت الهى او منتهى گردد باید در دو بعد تبلیغى عظیم فعالیت کند:

الف :ارشاد و هدایت جامعه خویش وابلاغ مسایل واندیشه هاى اسلامى با شیوه هاى صحیح و جاذب .

ب : مواجهه و مقابله با هجوم تبلیغات فرهنگهاى ضدبشرى و ضداسلامى واستعمارى واستکبارى .

بایداذعان کرد که این هر دو جهت با شیوه ها و با سلاح هاى ابتدائى دیروز امکان پذیر نیست . بلکه باید آن سلاح ها را در نوع خود تکامل بخشید و نیز برانواع آن افزود و شیوه هاى نوینى را شناسایى کرد و براى دست یافتن به این دو مهم ابتدا باید به شکلى دقیق و عمیق به [نقش موثر تبلیغات در جامعه بشرى] توجه کرد. تا براساس نیازهاى موجود شگردها و نوع ابزار مشخص گردد.

2- عامل موثرى که در عصر حاضر مساله تبلیغات را تنوع و قدرت بخشیده آمیختگى و پیوستگى آن با[ هنر]است . هنر ذوق خلق زیبایى و به وجود آوردن آثار دلپذیر نیرویى است که خداوند در وجود آدمى به ودیعت نهاده است .

هنر داراى زمینه اى گسترده وافقهاى باز و بى کرانى است و با هر چه درآمیزد آن را تنوع و تحرک و پویایى و نفوذ مى بخشد.

هنر نیرویى است ارزشمند که مى توان آن را به استخدام اندیشه ها و اهداف عالى انسانى و نشر معارف اسلامى و گسترش عدالت اجتماعى در آورد. همچنانکه مستکبران مى توانند آن را در راه اهداف استکبارى خود بکار گیرند و بدبختانه بکار گرفته اند!

هنر آنگاه که به عالى ترین مراتب خویش برسد تاثیر و کاربردى اعجازگونه دارد و مى تواندادعا کرد که معجزاتى هستند که داراى جنبه هنرى هستند.

 

قرآن معجزه پیامبر خاتم[ ص] یکى از عالى ترین جلوه هاى هنرى است که خداوند آن را پدید آورده و به وسیله آن بشر را چنان مجذوب کرده که منکران را به توهم سحرانداخته است و بااین که هزار و چند صد سال با صداى رسا دشمنان خود را به (تحدى ) و مبارزه خوانده حتى یک تن را یاراى پاسخ نبوده است !

( حوزه و روحانیت ) باید به این واقعیت بیش از پیش توجه کند که وظیفه تبلیغى او تنها به گفتن مساله و خواندن و ترجمه کردن یک حدیث وایراد خطابه ادا نمى شود.

معجزاتى که خداوند به پیامبران خود داده است برخى مقطعى و بعضى جاودان بوده اند.

اگر دراین معجزات بیندیشیم خواهیم یافت که معجزات مقطعى بیشتر جنبه اسکاتى داشته و مخاطب هاى خود را به تسلیم وا مى داشته است . ولى معجزات جاوید داراى نفوط و جاذبه بوده و روح ها را تسخیر مى کرده است .

عصاى موسى[ ع] و دم عیسى[ ع] از گونه معجزات مقطعى است که جبنه هنرى در آنها مشهود نیست ولى قرآن از نوع معجزه جاویداست و بعد هنرى آن بسیار قوى است .

استاد مطهرى (ره )اشاره اى به این حقیقت دارد و مى گوید:

[از نظر کلى اعجاز قرآن از دو جهت است : لفظى و معنوى اعجاز لفظى قرآن مربوط مى شود به مقوله زیبایى واعجاز معنوى آن به مقوله علمى پس اعجاز قرآن یکى از جنبه زیبایى و هنرى است و دیگراز جنبه فکرى و علمى]... 1

نکته اى را که براین کلام متین بایدافزوداین است که جنبه فکرى و علمى قرآن نیز با شیوه اى هنرمندانه مطرح شده است و فرق است میان زیبایى لفظى و هنر چینش و
 

هماهنگى الفاظ و هنرمندانه طرح کردن مفاهیم و معارف و حقایق هستى واین است که الفاظ و مفاهیم قرآن هر دو جاودانه اند.

پس از قرآن مى توان شیوه هاى تبلیغى وارشادى پیامبراسلام[ ص] را و نیز نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و مناظرات و روایات معصومین را که هر کدام در نهایت زیبایى واوج هنر بوده و هست مورد توجه قرارداد.

دریغا! که وارثان این ارزشهاى گرانقدر خود در خلق ارزشهاى نوین واستفاده از هنر و زیبایى براى ایجاد تحول در جوامع و هدایت نسلها و نفوذ در قلبها توفیق چشمگیرى به دست نیاورده واگر هم به دست آورده اند بسیاراندک و محدوداست .

چه بسیار کسانى که خود را وارث ارزشهاى اسلامى پنداشته و تقوا را در پرهیزاز مسایل هنرى و هرگونه زیبایى دانسته اند! و بااتخاذ شیوه ها و روشهاى نامانوس و نفرت انگیز نسلها رااز خود واسلام و روحانیت رمانده اند. وازاسلام و مسلمان پوستینى وارونه به دیگران نشان داده اند!

در کتاب (ولایت فقیه ) گوشه اى از این باورهاى خشک و حرکتهاى بى روح به نقد کشیده شده است و چنین آمده است :

[شما به حوزه هاى علمیه نگاه کنید آثار همین تبلیغات و تلقینات استعمارى را مشاهده خواهید کرد... مثلااین که حرف زدن منافى شان آخونداست . آخوند و مجتهد باید حرف بلد نباشد واگر بلداست حرف نزند! فقط[ لااله الاالله] بگوید! و گاهى یک کلمه بگوید! در حالى که این غلطاست و بر خلاف سنت رسول الله است . خدااز سخنگوئى و بیان و قلم و نگارش تجلیل کرده]... 2 .

این یک روى سکه است واین سکه روى دیگرى نیز دارد. واین کوته نگرى ها و بینش هاى پوچ و قیدهاى عنکبوتى گاه به شکلهاى دیگر نیز مطرح مى شده است و بعضا نیز ممکن است هنوز هم مطرح باشد. مثلا امروز سناریونویسى فیلمنامه هنر پیشگى فیلمسازى و مسایل هنرى دیگرى که در جهان کنونى کاربرد فراوان و عمیقى در جوامع بشرى دارد در حوزه آن گونه که باید مطرح نیست . و براستى هنوز براى یک طلبه شرم آوراست که او را به عنوان یک هنر پیشه خلاق بشناسند و ترجیح
 

مى دهد که او یک مدرس باشد تا یک هنرمند! چرا که نوزارزش و کاربرد واقعى هنر سالم تبیین نشده است . و وقتى اسم هنر و هنرپیشگى و هنرآفرینى به میان مى آید هنرپیشگان هالیوود به ذهن تبادر مى کند.

این در حالى است که بسیارى از آنان که در حوزه ها حضور دارند از شبکه هاى تبلیغى عمومى مانند رادیو و تلویزیون انتظار دارند که معارف الهى و مسائل اسلامى را بشکلى عمیق و جاذب و صحیح به جامعه عرضه کنند!اصل این انتظار که رادیو و تلویزیون باید قوى ترین عامل صحیح تبلیغات اسلامى باشد بجاست ولى باید دیداین انتظار را چه کسانى از چه افرادى دارند؟!

در هر حال آمیختن مسایل تبلیغى با مسایل هنرى امرى لازم و ضرورى است و باید به این واقعیت بیش از پیش اندیشید. زیرا که باید در دلها و روحها راه یافت و قلبها را تسخیر کرد نه آن که دستها را به علامت تسلیم بالا نگاهداشت .اگر قلبها تسخیر شده باشد پنهان ها و آشکارها یکى خواهد بود. و داخل و خارج کشور و ... همه جا و همه جا در پذیرش ارزش واجراى آنها مساوى خواهد بود!

3- آنگاه که نقش هنر را در پیشبرد و کارآیى تبلیغ دانستیم و تاثیر شگرف تبلیغات را در تحولات و حرکتهاى مختلف اجتماعى شناختیم . به این نتیجه خواهیم رسید که باید[ بهترین شیوه هاى تبلیغى را شناسایى کرد].

در شناخت بهترین شیوه ها باید دانست که اصول تبلیغ داراى دوگونه متمایزاست :

الف : تبلیغ مستقیم .

ب : تبلیغ غیرمستقیم .

تبلیغ مستقیم آن است که انسان به طور واضح و آشکار هدف خویش رااز تبلیغ بیان کند. و تبلیغ غیرمستقیم آن است که موضوع مورد نظر به گونه اى طرح شود که انسان ناخودآگاه به سوى آن کشیده شود.

مثل تبلیغات فرهنگى غرب در جوامع جهان سوم . وقتى که غرب فیلم مى سازد کارتون برنامه کودکان درست مى کند محتوایى سرگرم کننده و غفلت آور بدان مى دهد
 

و زمانى که آنها را به جهان سوم عرضه مى کند هدف نهایى خویش را مخفى مى دارد و چنین وانمود مى کند که هدف خاص سیاسى یا اقتصادى ندارد در حالى که در دراز مدت جامعه را ناخودآگاه به سوى اهداف خویش سوق مى دهد.

استفاده از شیوه تبلیغ غیرمستقیم خود یک هنراست امااین هنرى است که از سوى مستکبران براى اهداف ضدبشرى استخدام شده و ما باید این هنر راازاسارت استکبار واستعمار بیرون کشیم و آن را در راه اهداف اسلامى خود بکار گیریم .

در تبلیغ مستقیم تعصبها لجاجتها و حالتهاى تدافعى مخاطبان برانگیخته مى شود ولى در تبلیغ غیرمستقیم تبلیغ بدون مواجهه با حساسیتها به راه خودادامه مى دهد تا به هدف راه یابد.

یکى از وظایف حوزه این است که درامر تبلیغ از پائین ترین سطوح آموزشى و پرورشى شروع کند و روح نسلها را از نونهالى مورد تربیت و هدایت قرار دهد. واین کار نیاز به معلمان اسلام شناس و دلسوز و آگاه و حوزه دیده اى دارد که حوزه باید در تربیت آنان بکوشد.

وظیفه حوزه تبلیغ اسلام وارشاد جامعه واجراى عدالت اجتماعى اسلام است نه تحویل عمامه بسر! پس باید کارى را دنبال کند که حوزه را درایفاى وظیفه اش یارى دهد.

4- شیوه هایى تبلیغى که امروز مورد استفاده حوزه قرار مى گیرد اگر چه نسبت به گذشته تااندازه هاى تنوع و گوناگونى پیدا کرده است اما هنوزاز محدودیتهاى خود ساخته بیرون نیامده است و به گستردگى مورد نیاز نرسیده است .

علاوه برمحدود بودن شیوه هاى تبلیغى موجود نارسایى ها و مشکلاتى نیز دراین شیوه ها مشهوداست . واین گونه انحرافها و کاستى ها امر تبلیغ را مخدوش کرده وارزش معنویت را تا حد مادیت تنزل داده است و لازم است که براى حفظ حیثیت روحانى و آبروى حوزه هاى علمیه مبلغان فاسد شناسایى و تصفیه شوند. !

[حوزه هاى روحانیت محل تدریس و تعلیم و رهبرى مسلمانان است ... جاى امانتدارى است و بدیهى است که امانت الهى را نمى توان به دست هر کس
 

داد... آن کسى که براى دنیا دست و پا مى کند - هر چند درامر مباح باشد امین الله نیست و نمى توان به اواطمینان کرد] 3 .

[معرفى وارائه اسلام مستلزم این است که حوزه هاى روحانیت اصلاح شود. به این ترتیب که برنامه درسى و روش تبلیغات و تعلیمات تکمیل گردد. سستى و تنبلى و یاس و عدم اعتماد بنفس جاى خود را به جدیت و کوشش و امید واعتماد بنفس بدهد...افکار جماعت مقدس نما که مردم رااز داخل حوزه هاى روحانیت ازاسلام واصلاحات اجتماعى باز مى دارند اصلاح شود. آخوندهاى دربارى که دین را به دنیا مى فروشند ازاین لباس خارج واز حوزه ها طرد واخراج شوند]. 4

این کلمات امام اگر چه به سالهاى قبل ازانقلاب مربوط است و با تحقق انقلاب اسلامى دربار فرعونى از هم پاشید و روحانى نمایان دربارى متوارى شدند. ولى متاسفانه هنوز به شکلها و عناوین دیگرى دین فروشان بى تعهدى در لباس روحانیت گاه دیده مى شوند که به فرصت طلبى نشسته و زحمت و تلاش و کوشش وایثار روحانیون راستین را خدشه دار مى سازند.

5- براىاصلاح نارسایى هاى مجود در تبلیغات روحانیت و هدایت و کنترل نظام تبلیغاتى در آینده باید سیستم آگاه قدرتمند و تصمیم گیرنده اى را به وجود آورد که برامراصلاح و تصفیه و هدایت و کنترل نظارت داشته باشد.

این سیستم باید نوع و سطح تبلیغات را مشخص نماید و براى هر سطح و نوعى از تبلیغ پایه خاص علمى و تجربى تعیین کند. مثلا تدریس معارف اسلامى در کلاسهاى دوره راهنمایى نیاز به این مقدار معلومات حوزه اى دارد و دوره دبیرستان به
 

مقدار دیگر و نیز دانشگاه به افزونتر. تبلیغات داخلى چنین ویژه گى هایى رامى طلبد و تبلیغ در کشورهاى خارجى داراى چنین خصوصیتهاى است و چنین شرایطى را لازم دارد.

در پایان این نوشته کلامى راازامام بزرگوار نقل مى کنیم و آن را خیر ختام قرار مى دهیم :

[تبلیغات و تعلیمات دو فعالیت مهم واساسى ماست ... شما نسل جوان حوزه هاى روحانیت باید زنده باشید وامر خدا را زنده نگهدارید. شما نسل جوانید. فکرتان را رشد و تکامل دهید.افکارى را که هم دراطراف حقائق و دقائق علوم دور مى زند کنار بگذارید چون این ریزه بینى ها بسیارى از ما راازانجام مسوولیتهاى خطیرمان دور نگهداشته است ... شما موظفید آنچه را تفقه کرده اید بین مردم منتشر کنید... شما باید به تبلیغات و تعلیمات در جهت معرفى و بسط اسلام همت بگمارید ].5

 
پاورقى ها
1.مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى17 تالیف استاد مطهرى دفتر انتشارات اسلامى .
2.ولایت فقیه .172.
3.ولایت فقیه .174.
4. همان مدرک .
5. همان مدرک .154.