نگاهى به : منابع اخلاق

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


                              

قسمت دوم
3. کتابهاى اخلاقى - عرفانى :
مقصودازاین عنوان نوشته ها و کتابهاى خاصى است که عرفاى اسلامى نوشته اند.این گونه کتابها تربیت نفس را مقدمه کشف و تجرد و رسیدن به کمال شهودى مى دانند، و ازاین دیدگاه به مطالعه[ جان] مى پردازند، و بااین تلقى این آثار از کتب اخلاقى - فلسفى ممتاز مى گردند. زیرا کتابهاى اخلاقى - فلسفى تربیت نفس را بسان مقدمه براى تامل و تعقل و رسیدن به کمال عقلى مى شمرند.

آنچه دراین مقاله ذیل عنوان[ کتابهاى اخلاقى - عرفانى] خواهد آمد در پى نقد و تحلیل مجموعه هاى در برگیرنده[ عرفان نظرى] نیست . عرفان نظرى که تفسیر هستى (خدا انسان و جهان ) را به عهده دارد و نیز[ تصوف] - که معنائى اجتماعى داشته و بر قشر خاص با تشکیلاتى ویژه که تافته جدا بافته دراسلام و جامعه اسلامى بوجود آمده و رشد کرده انداطلاق مى شود 1 - داراى آثار ویژه اى هستند که بحث و بررسى پیرامون آنها مجالى دیگر مى طلبد. آنچه دراین مقاله با نگاهى گذرا معرفى خواهد شد آثارى است که به جنبه عملى عرفان - که رابطه انسان با خود جهان و خدا را بیان مى کند - پرداخته است با تکیه به اندیشه ها و گفتار سالکان و تبیین منشها و کردار بزرگان و عالمان متعبدى که در میان مردم و بدون تشخص ویژه اى عمیقااهل سیر و سلوک عرفانى بوده اند. این بخش از عرفان را که سیر و سلوکش مى نامند تفاوتى بااخلاق اسلامى ندارند. سالکان این طریق براى رسیدن به کمال و قرب الهى تصفیه و تهذیب نفس را براساس سلوک الى الله با طى منازلى مرتب و مشخص پیشه خود سازند و بااشراف و مراقبت به قله هاى رفیع انسانى صعود مى کند. بارى طى این منازل کار عقل نیست بلکه کار دل و مجاهده درونى است . پیشینه تاریخى این روش به تعالیمى بر مى گردد که در قرآن روایت به ویژه گفتار على[ ع] احادیث قدسى جوامع روائى و سرتاسر دعاهاى انشاء شده ازائمه[ ع] (که در بالاترین سطح مسائل عرفانى را مطرح کرده اند) موجوداست حضرت امام خمینى در سخنرانى بسیار مهم خود در تاریخ 1366/01/26 (روز پانزدهم شعبان ) درباره متون دعائى فرموده اند:

[ ادعیه ایکه دراین ماه مبارک و معظم شعبان وارد شده است و پس از آن در ماه مبارک رمضان وارد شده است بخوانیم و در آن تدبر کنیم مفسرانى که اهل این معانى هستندادعیه ائمه را تفسیر کنند مناجات شعبانیه از مناجات هائى است که کم نظیراست . مثل دعاى ابوحمزه که از حضرت سجاد وارد شده است آنهم کم نظیراست . دعاى کمیل در ماه شعبان وارد شده است و یکى ازادعیه اى است که در شب پانزدهم شعبان خوانده مى شود مشتمل به اسرارى است که دست مااز آن کوتاه است ازائمه هدى ادعیه اى وارد شده است که مضامین آنها را باید تامل کرد و آنهائیکه اهل نظر هستنداهل معرفت هستند آنها را به مردم شرح کنند وارائه بدهند گر چه هیچکس نمى تواند آنچیزیکه به حسب واقع هست شرح کند]. 6

بارى از آن روى که دعا زمزمه دل است واسطه عبد با مولى است بگفته برخى از بزرگان محتوى آن با کلمات و خطبى که مخاطب آنها مردم است فرق بسیار دارد. در میان شاگردان واصحاب ائمه[ ع] تیزنگران ژرفنگرى بودند که برتر و والاترازارتباطهاى معمولى باامامان[ ع] ارتباط داشتند مخاطب این بیانات قرار مى گرفتند واز چشمه زلال معرفت آنان مى نوشیدند که به آنان[ اصحاب سر]اطلاق مى شد.

سخن از چگونگى این تعالیم چهره ها و شخصیتهاى عظیم این جریان تاکید و تنبه امامان[ ع] واصحاب آن بزرگواران و[ عالمان بالله] براى حرکت دراین مسیر فرصتى دیگر مى طلبد.اینک بااین مقدمه کوتاه به شناسائى برخى از آثارى مى پردازیم که عالمان بااین نگرش بوجود آورده اند:

1- اوصاف الاشراف: خواجه نصرالدین طوسى 2 .
این کتاب با حجمى کوچک جانمایه مطالب اخلاقى و سیر و سلوک را در خود جاى داده است . و تمامى منازل و مراتب سلوک را در بر گرفته است . خواجه درباره این اثرش چنین مى نویسد:

[محرراین رساله و مقرراین مقاله را بعداز تحریر کتابى که موسوم است به اخلاق ناصرى - و مشتمل است بر بیان اخلاق کریمه و سیاسات مرضیه بر طریق حکما اندیشه بود که مختصرى در بیان سیراولیاء و روش اهل بینش بر قاعده سالکان طریقت و طالبان حقیقت مبنى قواعد عقلى و سمعى و مبتنى از دقائق نظرى و عملى که به منزلت لب آن صناعت و خلاصه آن فن باشد مرتب گردانم] 3 .

دراین کتاب آغاز سیر و سلوک ازاله عوایق قطع موانع سیر حرکت حالهایى که دراثناى سلوک دست مى دهد حالهاى پس از سلوک و نهایت حرکت در شش باب آمده است . هر باب ( از پنج باب اول ) به شش فصل تقسیم شده و باب ششم در یک فصل قرار گرفته است . مراتب سیر و سلوک را به ترتیب اهمیت و به صورتى دستورى بیان مى کند.از نخستین وظیفه که ایمان ثبات و نیت خالص است آغاز مى گردد و به مسائل بلندتر سلوک که تسلیم و توحید وحدت و فناست ، پایان مى پذیرد. در آغاز هر فصل آیه اى مناسب مى آورد و در بسیارى از موارد به اخبار و روایات نیزاستشهاد مى کند.این اثر خواجه باانشاى نیکو بیانى بلیغ و اندکى ساده تر و موجزترازاخلاق ناصرى بهترین منابع براى اصطلاحات و تعبیرهاى سیر و سلوک عرفانى است . جمله هاى موجز و کوتاه فارسى هماهنگى در کلمات پیوند میان واژه هاى عربى و فارسى از ویژگیهاى این کتاب است . واز آن روى که خواجه شخصیتى بس بزرگ و معتبر در عالم اسلام به شمار مى آید بااطمینان به مطالب پر مغز و گرانبار آن مى توان ازاین کتاب بهره برد.

2- رساله سیر و سلوک: منسوب به سید بحرالعلوم 4 .
این کتاب نیز براساس اخلاق عرفانى و با تاکید بر روش تمرین و تصفیه نگارش یافته است . مولف آن که از معراج گران قله هاى رفیع عرفان واز سالکان وادى نور بوده است . دستورالعملها و توصیه هاى گرانمایه اى به سالک راه دارد وى صرف آموختن و دانستن را براى سلوک کافى ندانسته و تجربه مجاهده سختکوشى و تعهد و تعبد را براى راهیان این مسیر ضرورى دانسته مى گوید:

مسافراین منازل در وقتى به مقصد مى رسد که سیراو در عالم خلوص شود نه آن که دراین منازل تحصیل اخلاص کند 5 ... و حقیقت سلوک و کلید آن تسخیر بدن و نفس است در تحت رایت ایمان که مبین آن فقه جوارح و فقه است . و بعدازاین افناء نفس و روح در تحت رایت کبریائى الهى و همه عبقات و منازل دراین مراحل مندرج است . 6

آنچه در سراسراین کتاب به چشم مى خورد و تاکید بر آن مى گردد طى منازل به ترتیب است به گونه اى که پس و پیش نگشته و هر یکى در پى دیگرى پیموده شود. ترتیبى که مولف در سلوک ضرورى مى داند حتما همان چیزى است که در نگارش کتاب پیموده است . چنانکه در نیمه نخست کتاب (بخش اول ) از عدد چهل معرفت اجمالى مقصد ورود به عالم خلوص و معرفت آن و سیر منازل چهل گانه عالم خلوص سخن گفته است . و در نیمه دوم (بخش دوم ) به بیان اجمالى در طریق سلوک الى الله بیان تفصیلى سلوک آثار سلوک و طریق مولف در ذکر پرداخته است.

این رساله با حجم کوچک سرشاراست از مطالب عالى و حقایق والاى عرفانى . نثر آن حذاب و دلپذیراست . بهره ورى فراوان از آیات روایات ضرب المثل شعر واستفاده صحیح و بجاى ازاینها بر جذابیت و زیبائى نثرافزوده است . بهرحال این کتاب یکى از بهترین متون تحقیقى براى پژوهنده و سالک است . چنانچه علامه طباطبائى[ ره] - که مدرس این کتاب بوده اند ازاستاد بزرگوار خود مرحوم سیدعلى قاضى درارزشمندى آن نقل فرموده اند:

[ من رساله اى مانند رساله مرحوم سیدبحرالعلوم به این خوبى و متانت در سیر و سلوک ندیدم] . 7

آهنگ خطابى[ اى همسفر ملک سعادت و صفا اى رفیقان راه خلوص و وفا] و ... که در سرفصلهاى آن با تعابیر گوناگون دیده مى شود جذاب است و خواننده را به تاثر وا مى دارد. برخى از بزرگان انتساب این کتاب را به مرحوم بحرالعلوم مشکوک دانسته و بویژه بخش آخر آن را بعید شمرده اند لکن دلیل ایشان بیش ازاستبعاد چیز دیگرى نیست .

 

3- تذکره المتقین شیخ محمدبهارى همدانى 8 .
نورانى ترین محفل و کانون خودسازى که در حوزه هاى علمیه سراغ داریم و دراین اواخر هر چه دانشور ربابى دیده و شنیده ایم از فیض آن کانون بوده اند، سلسله جلیله اى است که خورشید تابان آن [ آخوند ملاحسینقلى همدانى] است . وى که آثار وجودیش هم اکنون نیز پس از سالها در گوشه و کنار حوزه هاى علمیه و دیاراسلامى پیداست ََاثر مکتوبى از خود بجاى نگذاشته است اما در عوض دهها کتاب تکوینى و دانشمندالهى پرورش داده است . کتابى که اکنون از آن سخن مى رود نمونه اى است از آن تعالیم آسمانى که سینه به سینه با تنزل مراتب وجود کتبى یافته واکنون به دست ما رسیده است . آهن گفتار موعظه اى و زمزمه محبت است . جمله هاى کوتاه و بلیغ با آیات روایات نثرهاى عربى حکایت و ... آمیخته گشته و تنوع یافته است . ظاهر کلام بسیار ساده و روان مى نماید،اما بلندترین بار معانى را سبک بالانه به دوش کشیده است که براى هر جوینده اى گوهر متناسب با حال وى را عرضه مى کند. خود دراین باره مى نویسد:

[ اگر چه این اوراق را حقیر دستورالعمل براى شخص عامى نوشته ام و لکن کسان دیگر هم اگر مراجعه نمایند شاید بى فایده نباشد] 9 .

کتاب از فصول زیرین تدوین شده است :

دفتراول : در آداب سلوک آداب توبه مراقبه رفاقت سلوک با زن و عیال تربیت اولاد زیارت و حج .

دفتر دوم : درافشاى پاره اى حقایق جهت تنبه سالک .

و در پایان : صفات علماء حقه واصناف مغرورین .

در بخش آخراین کتاب نسخه اى که در دست ماست سه رساله بچاپ رسیده است که یادآورى نام آنها نیز سودمنداست :

1- دستورالعملهائى از آیه الله سیداحمد موسوى حائرى .

2- موعظاتى از آخوند ملاحسینقلى همدانى .

3-اندرزها و وصایایى از آقا محمد بیدآبادى .

4-مثنوى معنوى: مولانا جلال الدین محمد بلخى رومى . 10
مثنوى اثر جاویدان و گرانسنگ مولوى از آثار بزرگ فرهنگ اسلامى است . که از زمان نگارش آن تاکنون هماره مورد توجه عالمان و محققان اسلامى بوده است . کمتر کتابى در شهرت و بلند آوازى به منزلت مثنوى رسیده و آثار بسیار معدود مى توان یافت که همپاى مثنوى قلم محققان واندیشه عالمان را به شرح تبیین و بررسى خود متوجه ساخته باشد و بالاخره کمتر متنى از متون فرهنگ اسلامى که عالمان نگاشته و پرداخته اند همانند مثنوى دراندیشه متفکران و روحیات اندیشه وران تاثیر گذاشته وافکار آنان را به اعماق مطالب و اصول انسانى کشانده است . مثنوى مخزنى است گرانباراز تحقیق در مسائل کلامى فلسفى اخلاقى و رسوم و آداب فردى واجتماعى .از دانشهائى مانندادبیات فارسى و عربى فقه حدیث تفسیر قرآن منطق فلسفه کلام عرفان روایات تاریخى داستانهاى مربوط به انبیاء حکما عرفا زهاد مشایخ طریقت و سلاطین پیشین حکایتهاى حکمت آمیز قصص اساطیرى تمثیلات اخلاقى ادبى فکاهى و ... انباشته است .

کانونى است گرم و گیرااز ذوق و حال سرشاراز لطایف معنوى و رموز شعر وادب واسرار فصاحت و بلاغت . منبعى است سرشاراز بیان حقایق علمى واخلاقى مسائل عالى مذهبى اسباب تحولات روحانى راهنماى نزدیک ترین راه تعلیم و تربیت انسانى .اندرزها و دستورهاى اخلاقى راهنماییهاى خیرخواهانه که مایع فلاح و رستگارى است .

یگانه هدف ازاین مطالب نشان دادن راههاى تزکیه روح براى رهسپار شدن به سوى خداست .این هدف را با مدد صدها آیه و روایت دنبال مى کند. و یکى از سرچشمه هاى فیض و عنایتى که مولانااز آن سیراب شده و سرمایه اى که از آن در نگارش این کتاب کمک گرفته قرآن روایات والهامات ربانى است . همه جا در گرداگرد قرآن دور مى زند.

شریعت را وسیله تهذیب نفس و ریاضت مى داند. تسلیم ترک شریعت و تندرویهاى صوفیانه نمى شود گرایش به فقر و عزلت و رهبانیت را نمى پسنددانسان کامل را کسى مى داند که جامع صورت و معنى باشداز زندگى و زیبائیهاى آن خود را محروم ندارد و یکسره خود را به زهد خشک تسلیم نکند! نوع استدلال و پرداخت مطالب نیز در مثنوى جالب و در عین حال قوى است . هم عقل را در بن بست تسلیم و تصدیق مى اندازد و هم روح را از شور و هیجان لبریز مى کند. با وجودابهامهایش ساده و با وجود تیره گیش درخشنده است . بى قیدى درانتخاب لفظ و تعبیر آزادى از قید نظم و ترتیب منطقى بى اعتنائى به قواعد و سنت ها واستفاده دائم از تعبیرهاى مربوط به زندگى عادى و روزانه است که دراین شیوه و نوع استدلال جلوه دارد . مثنوى انباشته از تمثیل حکایات کوچک و بزرگ است . روى هم رفته 275 حکایت را در 26 هزار بیت در خود جاى داده است مطالب بسیار بلند را به روشنى و فصاحت در لابلاى قصه ها و داستانها بیان داشته است . براى بیان مطالب حکمتى عرفانى و تفسیر بسیارى از آیات قرآنى واحادیث سراغ داستان رفته و قالب حکایت را گرفته است .

گفتمش پوشیده خوشتر سریارخود تو در ضمن حکایت گوشدارخوش در آن باشد که سردلبرانگفته آید در حدیث دیگران
البته خواننده باید دانا باشد سرگرم قالب قصه نشود و پیمانه را به جاى دانه برنگزیند:

اى برادر قصه چون پیمانه است معنى اندروى بسان دانه استدانه معنى بگیرد مرد عقلننگرد پیمانه را گر گشت نقل
لازم به یادآورى است که براى بهره مندى و دست درازى به سفره پر نعمت مثنوى آشنایى بااصطلاحات علوم اسلامى (مانند: تفسیر حدیث اخلاقیات مسائل کلامى فلسفى حقوق و ... ضرورى است . چنانکه آمادگى روحى و عشق به دریافت حق نیز حتمى است زیرا مطالب مثنوى بطورکلى سه بخش است :

عام : آن دسته از مطالب که روى سخن مولوى با عامه مردم است مانند دسته اى از نصایح واندرزهاى اخلاقى و حکیمانه که از سطح فکر وادارک عمومى تجاوز نکرده وازانتقالات تحقیقات و تاویلات خالى است .

خاص : آن دسته از مطالب که مولانابا همدمان و همرازان خود در پرده مى گوید.اما روزنه هائى براى درک حقیقت آنها پیداست . نکات دقیق و ظریف که از سطح فهم عموم بالاتر است .

اخص : آن دسته از مطالب که بسیار مشکل و مبهم است تاویل روشن و بى دغدغه از آن نمى شود داد. آشنائى و آمادگى اساسى مى خواهد تا گفتار پیچیده و بلند آن فهم گردد. بااین همه کاستیها وافزونیهاى نابجاى مثنوى را فراموش نمى کنیم مولوى با همه بلند پروازیهاى ژرف نگریها وسیع اندیشیها گاه مبتلا به سطحى نگرى خام اندیشى و ... مى شود. آرى[ ان الجواد قدیکبو وان الصارم قدینبو]استاد عالیقدر حضرت شیخ محمدتقى جعفرى که عالمانه واستادانه مثنوى را شرح و تفسیر و نقد کرده اند از جمله در مصاحبه با مجله حوزه فرموده اند[ ... آن را در عین داشتن مضامین عالى و بلند داراى اشتباهات تناقضاتى یافتم] .

در پایان این بخش با تاکید براین که آنچه آمد اندکى است از بسیار و آثار بلند و گرانقدى از عالمان بیداردلان و عارفان اسلامى در گنجینه هاى فرهنگ اسلامى وجود دارد که تنها و تنها فهرست آن آثار در خور رساله ایست با یاد برخى از آثار سالک الى الله عارف کامل آیه الله العظمى امام خمینى که انفاس قدسیه اش بیدارگر دلهاى ملیونها انسان شده است . و رهنمودها و راهنمائیهایش امت اسلامى رااینگونه دیگرسان کرده است ََ به برخى از ویژه گیهاى آن آثار مى پردازیم باامید به این که در فرصتى دیگر به معرفى دقیق و گسترده آن همت گماریم .

عنصراخلاق در تعالیم امام خمینى :
امام خمینى از عنفوان جوانى سالک طریق و رهرو راه اولیاءالله بوده است . تهذیب نفس و تصفیه جان را وجهه همت داشته و دراین راه با بهره مندى از مشعلهاى فروزان معلمان اخلاق و مربیان نفس همچون میرزا جواد آقا ملکى تبریزى و بویژه از مرحوم آیه الله شاه آبادى و دیگران به قله هاى رفیع انسانى دست یازید. حضرت امام براستى نمونه اعلاى عارفان بالله و سالکان الى الله است آیه الله العظمى حاج شیخ محمدعلى اراکى در مصاحبه با مجله حوزه فرموده اند:

[آقاى خمینى شخص نیک نفسى است جاى شک نیست قسم مى شود خورد به والله که این مرد نیک نفس آدمى است و هیچ غرضى دراو جز ترویج دین نیست این مرد دینى سرتاپا حاضراست حتى براى کشته شدن هم حاضر است] .

جلوه روشن و مصداق اعلاى[ رهبان باللیل واسد بالنهار]است این رهبر بزرگ و پیشواى سترگ الاهى .

بارى امام که دراین قرن در هم شکننده همینه دروغین جباران و شاهان است و بر هم زننده بساط مستکبران و عیاشان آنى از تربیت نفوس و تهذیب جانها غفلت نورزیده است و بارها واعلامیه ها رساله ها و سخنرانیها طلاب و مردم را به این مهم دعوت کرده است . سخن امام تاثیر شگرفى دارد چرا که جانش با آنچه مى گوید: آمیخته و قبل از هر چیزاهل عمل است سخن از جان مى گوید و لاجرم بر جان مى نشیند:

سخن خیزد گرازاعماق جانىبه فریاد آورد جان جهانى چو شرح عشق گوید بیقرارىبرد آرامش از هر بردبارىسخن کز دل بر آید آتش ست آن که مى سوزد ترا تا پرده جانچون آید نغمه دل دل بجویدنشیند بر دل از دل بگوید برو بشنو کلام پاک جانىکه سازىجان خود زان دم جهانى
و چنین است سخنان آن بزرگوار امام از دمى مسیحایى برخورداراست چه در سخنرانیهاى اجتماعى و خطابه هاى سیاسى و چه در گفته ها و مواعظ اخلاقى . 11اگر با دقت و به صورتى تطبیقى میان آثارامام[ قدس سره] و دیگر نوشته هاى اخلاقى بنگریم ویژگیهاى ارزشمند و منحصر به فردى در آنها مى یابیم که کمتر در آثار دیگر مى بینیم .ازاین روى برخى از عناوین و سرخط آنها را مى شماریم :

1.گرانبارى :از درازگویى تکرارهاى بى فایده و تفصیل مسائل سطحى و پیش پاافتاده - دراین آثار - نشانى نیست . بدانسان که بهره ورى ازاین مجموعه نیاز به تامل و تدبر دارد و چنان نیست که با نگرشى گذرا مطلبى یافت و به حقیقتى رسید.

2. پرهیزاز کل گویى : کلى گویى در نوشته هاى اخلاقى که آهنگ ساختن جان انسانى را باارائه بایستنیها و ناشایسته گیها دارند آفت بزرگى است . مسائل اخلاقى باید بگونه اى روشن و ریزبیان شده و جنبه هاى انحرافى و لغزشهاى زندگى عرضه گردد تا سالک راه به آسانى دریابد که چگونه راه روداز تنگناها و نابسامانیها چگونه رهائى یابد. آثار امام دراین زمینه از جایگاه والائى برخورداراست . مسائل اخلاقى بطور روشن و ریز بیان شده و درد و درمان کنار هم تلفیق یافته و عرضه گشته .از سردرد و با آگاهى به چگونگیهاى مسیرانسانى مطالب بیان شده و با نگاهى طبیبانه راه حل مناسب نموده شده است ..

3. نگاه داشتن حد و مرز مطالب :از ویژگیهاى دیگراین آثار حفظ حد و مرز مباحث است . چنانکه هر یک از مطالب فقهى اخلاقى عرفانى و ... را بااصطلاحات ویژه هر یک بررسى کرده و به گونه اى روان رسا در چهارچوب خاص آنها پرداخته است .

4.هماهنگى با سطح اندیشه هاى گوناگون :این نیز یکى از ویژگیهاى گران ارج آثار عرفانى واخلاقى امام است . حضرت امام مطالب را در هم نمى آمیزد و سطوح مختلف حقایق یک کاسه عرضه نمى کند مخاطب هر نوشته اى طبقه و گروهى ویژه تواند بود.[ جهاداکبر عجب ریا] براى همه افراد و طبقات مختلف سودمنداست .از[ پرواز در ملکوت و اربعین] طبقات متوسط مى توانند سود جویند و کسانى که اندکى مطالعات عرفانى دارندازاین دواثر گرانمایه بهره مى برند اما[ مصباح الهدایه] [ شرح دعاى سحر] و[ سرالصلوه] که سرشاراز بلندترین و گرانمایه ترین مطالب عرفانى و نوسازى است تنها براى آشنایان راز و راهیان پروازگر وادى قدس مفید تواند بود حضرت امام خود در جائى به این نکته تنبه داده و فرموده اند:

[ایاک ایهاالصدیق الروحانى ثم ایاک والله معینک فى اولیک واخریک ان تکشف هذه الاسرار لغیراهلهااولا تضمن على غیر محلها فان علم باطن الشریعته من النوامیس الالهیه والاسرارالربوبیه مطلوب ستره عن ایدى الاجانب وانظارهم لکونه بعیدالغور جلى افکارهم و دقیقها وایاک وان تنظر نظرالفهم فى هذه الاوراق الا بعد الفحص الکامل عن کلمات المتالهین من اهل الذوق و تعلم المعارف عند اهلها من المشایخ العظام والعرفاءالکرام] مصباح الهدایه 213 .

5. تاثیرگذارى واصلاح گرى : ناگفته پیداست که آثاراخلاقى باید نه تنها به درمان دردها و زدایش انحرافها همت گمارد که باید با ریشه یابى ناهنجاریها راهیان خودسازى را روئین تن نموده در مقابل ضربه هاى نفسانى و شیطانى واکسینه کند. آثار حضرت امام به زیباترین و موثرترین وجه این ویژه گى را داراست . آثار والاى اخلاقى افزون بر این بایداز تاثیر ژرف و دیگرسانى عظیمى برخوردار باشد. چرا که گاه اثرى اخلاقى به علاج درد راه مى یابد و ریشه فساد را نیز مى نمایاند اما توان دگرگونى یک جان و به روشنى کشیدن دلى تاریک را ندارد. روشن است که گاهى ممکن است تاثیر نگذاشتن در فقدان قابلیت مخاطب باشد اما توان دگرگونى یک جان و به روشنى کشیدن دلى تاریک را ندارد. روشن است که گاهى ممکن است تاثیر نگذاشتن در فقدان قابلیت مخاطب باشد اما ناکار آمدى و کوتاهى موعظه اخلاقى نوشته عرفانى نیز دراین زمینه نقش بسیار مهمى دارد.ازاین روى نوشته اخلاقى باید بطور طبیعى خواننده را مجذوب کند او را متاثر سازد همگام با راهنمایى راهبرى کند نه تنها نسخه پیچد که راه بهره گرفتن و شفا اندوختن نیز بیاموزد و راستى که آثار حضرت امام اعلى مصداق این گونه نوشته هاست.

6. صلاحیت تقوایى : براى نفوذ واثردار بودن یک نوشته اخلاقى صلاحیت و شایستگى نویسنده آن نیز شرط اساسى است .این شایستگى به گونه اى تام و تمام در نویسنده این آثار پیداست . لقمان حکیمى است که درخت وجودش مثال اولیاء حق گشته و هر چه نوشته است تفسیرى است بر آفتاب وجود خودش صفات شایسته ایست که پس از وجودانسانى به لباس لفظ و نگارش در آمده است . سخن دراین زمینه قلمى مى خواهد به عظمت مدارج والاى امام تا بتواند آن همه والائیها و بالائیها و بلندیها و قله سانیها را بازگوید. بارى

[یک دهان خواهم به پهناى فلک تا بگویم وصف آن رشک راز ملک] .
7. پرهیزاز مسامحه گرى و بکارگیرى آهنگ خطابى : از ویژگیهاى منحصر به فرد نوشته هاى امام بى پیرایگى و آهنگ خطابى است که داراست . مخاطب خود را به دوراز کنابه و به طور مستقیم در برابر خود قرار داده و روشن و رسا درد و کاستى را بیان مى دارد. مطالب به گونه اى مطرح مى شود که خواننده بى تفاوت از پیام آن نمى گذرد و ناگزیر به فکر چاره و عکس العمل مى افتد. راه هرگونه توجیه و ناباورى را بروى مى بند. تعبیرهائى مانند:[ هان اى عزیزاز خواب بیدار شو از غفلت تنبه پیدا کن دامن همت بکمر زن وقت است فرصت را غنیمت بشمار و]... 12 [ هان اى شخص مرائى که عقاید حقه و معارف الهیه را به دست دشمن خداى تعالى که شیطان است بسپرى]... 13 [قلب تو یکى از نوامیس الهیه است و حق تعالى غیوراست هان ! که نسبت به ناموس خدااین قدر پرده درى مکن واین قدر به ناموس حق تعالى دست درازى روامدار] 14

واى بر کسى که شفیع او خصمش شود خدا مى داند چه عذاب هایى و قلمهایى و بدبختیهایى دنبال این غضب الاهى و دشمن اولیاى حق است 15 ...

بارى در سراسر نوشته هاى امام بانگ بیدارباش در گوش خواننده نواخته مى شود و سالک راه به اهمیت راه حساسیت مسیر وسوسه هاى دشمن توجه مى شود. آنچه تا بدینجا پیرامون ویژه گیهاى آثار حضرت امام آوردیم نگاهى بود گذرا باارزیابى شتابزده اى از محتواى آثار و امیدواریم در فرصتى دیگر به بررسى و معرفى گسترده این آثار گرانقدر اخلاقى و عرفانى توفیق یابیم .

با آنچه دراین بخش معرفى کردیم این قسمت را نیز به پایان مى بریم و همانگونه که پیشتر یادآورى کرده ایم این گونه نوشته ها در فرهنگ اسلامى افزون تراز آن است که دراین
 

مختصر به نقد و تحلیل گذاشته شود. عالمان بیدار و سنگربانان هوشیار معارف الاهى که مسئولیت تهذیب نفوس و بیدارسازى امت را بدوش داشتند از دیرگاه دراین زمینه ها قلم زده اند. و آثار بزرگى پدید آورده اند و آنچه اینک شایسته توصیه و تاکید و تنبه است خواندن اندیشیدن و عمل کردن به این آثاراست . واینک در ختام این بخش توصیه حضرت امام را دراین زمینه مى آوریم (ختامه مسک ):

[ اى عزیز شیطان تو را وسوسه نکند و به آنچه دارى قانع ننماید قدرى حرکت کن واز صورت بى مغز و قشر بى لب تجاوز و ذمائم اخلاق خود را و حالات نفسانیه خویش را تحت مطالعه و مداقه قرار بده و با کلمات ائمه هدى علیهم السلام و کلمات بزرگان علماءانس بگیر که آن برکاتى است . فرضا که از عرفا کسى را به بزرگى نمى شناسى از علماى بزرگ معرفت واخلاق آنها را که پیش همه علما مسلمند پیروى کن مثل جناب عارف بالله و مجاهد فى سبیل الله مولانا سیدبن طاوس رضى الله عنه . و مثل مولانا عارف بالله و سالک الى الله شیخ جلیل بهائى قدس سره و شیخ ارباب معرفت مولانا محمدتقى مجلسى رضوان الله علیه و شیخ محدثین فرزند بزرگواراو مولانا مجلسى ره . کتاب شرح فقیه مولانا مجلسى اول که یکى از کتابهاى نفیس جلیل القدراست و فارسى است مطالعه نما واگر نفهمیدى ازاهلش سوال کن که در آن کنزهایى است از معرفت . و همین طور کتب عزیزه شیخان جلیلان نراقیان . واز علماى معاصر کتب شیخ جلیل القدر عارف بالله حاجى میرزا جواد تبریزى قدس سره را مطالعه نما شاید انشاءالله ازاین تابى و تعسف خارج شوى و چون نویسنده خالى از همه مقامات معرفت وانسانیت عمر را به بطالت نگذرانى . که خداى نخواسته اگر بااین حال ازاین عالم منتقل شوى دنبال آن حسرت ها و پشیمانى هایى است جبران ناپذیر و ظلمتها و کدورتهایى است بى منتها. بارخدایا ما راازاین خواب گران برانگیز وازاین خودخواهى و خودبینى که منشاء همه مفاسداست نجات ده و به صراط مستقیم انسانیت هدایت فرماانک ولى الهدایه والتوفیق] . 16

4. کتابهاى تلفیقى :
مقصوداز کتابهاى تلفیقى نوشته هائى است که میان روشهاى گوناگون روایى فلسفى و عرفانى تلفیق کرده واز ویژگیهاى آنها بهره مند شده است .این تلفیق گاهى میان شیوه روایى - فلسفى انجام گرفته است و گاهى میان روایى - عرفانى و گاهى هم میان هر سه . چنانکه در بررسى و پرداخت مسائل اخلاقى هم تسلیم روایات گشته و گوش به آهنگ آنها سپرده است و هم برادراکات عقلى و شیوه فلسفى تکیه کرده است . یااضافه بر بهره مندى از نقل روایات و تعبد به آنها از ریاضت تمرین تصفیه دل و مجاهده با نفس هم سخن گفته و آن شیوه را نیز توصیه کرده است . بدون شک این گونه نگارش ازامتیاز خاصى برخوردار بوده و نسبت به نوشته هائى که بر شمردیم برترى دارد. زیرا بسیارى از ویژگیهاى آنها را دارا بوده و به مرحله کاملترى گام نهاده است .

نمونه این گونه کتابها را در قرن پنجم به بعد بیشتر مى بینیم که همراه با ترقى و تکامل پژوهشهاى اسلامى نوشته هاى اخلاق نیز پیشرفت کرده و شیوه نوینى را جسته است . تا آن زمان روشهاى : روایى فلسفى و یا عرفانى بیشتر به چشم مى خوردند اما از آن به بعد شیوه هاى تلفیقى نیز طرح گردیدند و رواج یافتند و در این میان کتابهاى ذیل نام بردنى است :

1 -احیاء علوم الدین ابوحامد محمدغزالى 505450 ه.ق .این کتاب میان نقل روایات و بکارگیرى فراوان آنها در بحثهاى گوناگون اخلاقى با دیدگاههاى عرفانى و مجاهده با نفس تلفیق کرده است . یعنى هم از تعبد و تسلیم در برابر روایات و دستورگیرى از آنها بهره مند شده و هم به تصفیه روح ریاضت و تمرینهاى نفسانى پرداخته است . بیش از نه قرن از نگارش آن سپرى شده است و همواره تااین روزگار دهها نوشته و کتاب را در رد یا تایید خود باعث گشته است . آن را به چندین زبان برگردانده اند که نخستین برگردان به فارسى در سال 620 ه.ق در دهلى به دست[ مویدالدفین محمد خوارزمى] انجام گرفت . وى درباره :این کتاب چنین مى نویسد

[و تصنیفى که اعلام حقیقت و معالم طریقت را جامع است و براهین عقلى و دلایل نقلى
 

را شامل واعلى مطالب عارفان واقصى مقاصد طالبان در آن مذکور و غایات علما و نهایت اوهام حکما در آن مسطور احیاء علوم دین است] 18 .

این کتاب که به انگیزه زنده کردن اهداف دانشهاى دین و نشان دادن راه صواب اخروى به نگارش در آمده است در چهار[ ربع] و هر ربع به ده[ کتاب] تقسیم شده است . نخستین ربع آن در باب عبادات است که با کتاب[ علم] آغاز مى شود. و سپس ربع عادات در پى مى آید و پس از آن دو ربع مهلکات و منجیات - که جنبه اخلاقى بیشترى دارند - مطرح مى شود. نویسنده درباره نیمه دوم کتاب - که مقصود ما نیز دراین نوشته همین قسمت است - مى نویسد:

[و در ربع[ مهلکات] همه خوى هاى نکوهیده - که قرآن کریم به ازالت آن وارداست واز آن تزکیت نفس و تطهیر دل فرموده است و حد و حقیقت هر خویى پس سبب و علت که از آن متولد شده پس آفات که بر آن مرتب گردد پس علامات که آن را بدن توان شناخت پس طریق معالجت که بدان از آن خلاص توان یافت - مقرون به شواهد[ آیات و آثار] در گردانم و در ربع[ منجیات] جمله خوى هاى ستوده و خصلت هاى پسندیده که مقربان و صدیقان را باشد و بنده بدان در حضرت بارى - سبحانه و تعالى - درجه قرب یا بد و حد و حقیقت هر یک از آن و سببى که جالب آن باشد و ثمره اى که از آن حاصل آید و علامتى که بدان دانسته شود و فضیلتى که در وى بدان رغبت بود موکد به شواهد شرع و عقل ایراد کنم] . 19

این کتاب بخاطر عبارات کوتاه و جذاب تمثیل و تشبیهات رسا باب بندى و بکارگیرى فراوان آیات و روایات تحلیلهاى همه جانبه توجه به اصول و سرچشمه هاى مسائل اخلاقى و غیره همواره واز دیرباز با نام و آوازه فراوانى همراه بوده است .

لازم به یادآورى است که این کتاب با همه شگفتى که دارد اما بخاطر پرداختن به افکار صوفیانه داستانهاى شگفت انگیز و پرسش زا مطالب مخالف با ظاهر فقه و غیره داشتن برخى تعصبات نقل روایات ضعیف گرایش به انزوا و زهد صوفیانه همواره واکنشهاى گوناگون - در رد و یا دفاع - را پدید آورده است . 20 بااین همه روشن است که هیچ پژوهنده مسائل اخلاقى بى نیازازاین اثر نبوده و کساتیهاى آن از ارج و منزلت کتاب نمى کاهد.

 2-[محجه البیضاء فى تهذیب الاحیاء] ملا محسن فیض کاشانى 21

چنانکه پیشتریاد کردیم پس ازانتشار[ احیاءالعلوم] در حوزه فرهنگ اسلامى سرو صداى زیاد در چگونگى آن بوجود آمد این بحثها و نزاعها سالهاى درازى ادامه داشت تنى چند بشدت با آن مخالفت کرده و گروهى نیز در بست به تایید آن مى پرداختند بالاخره در قرن یازده هجرى فیلسوف و محدث بزرگوار مرحوم فیض قدم پیش نهاد و در پیرایش و زدودن زیادیهاى آن کوشید و کاستیهاى آن را جبران کرد. کتاب محجه البیضاء ثمره آن تلاش و پیرایش شده احیاءالعلوم است . مرحوم فیض تحقیقى فرابنیادى را پیرامون احیاء پى نهاد و با تلاش و کوشش عظیمى که بکاربست بخش عظیمى ازایرادهاى وارده به کتاب را بر طرف ساخت و کوششهاى غزالى راارج نهاده ابعاد مفید و سودمند آن را ضمن ستایش و تجلیل از آن محفوظ نگاهداشت و در چرائى این تلاش عظیم خود چنین نگاشت:

[کتاب احیاءالعلوم] نگارش ابوحامد محمد بن محمد غزالى طوسى - قدس الله سره - بااین که دراقالیم اسلامى شهرتى چنان آفتاب نیمروز یافته است . و دانشهاى مهم و سودمندى را در رسیدن به درجات گرانبهاى اخروى در بر گرفته واز بیانى نیکو و تحریرى دلپذیر و چینشى ارزشمند برخورداراست . بااین همه وى بدانجهت که این اثر را به هنگام سنى بودنش نگاشته از رکن عظیم و والاى ایمان - یعنى شناخت ائمه معصومین [ ع] - سخنى به میان نیاورده و بسیارى از مطالب خویش را بویژه در بخش عبادات براسناد نااستوار و بدعتهاى ناروا بنیان نهاده و روایات فراوانى از راویان دروغ پرداز وافتراء آفرین که هیچگونه اعتمادى به نقلشان نیست آورده در حالیکه در همین موضوعات روایات صحیح همسان با عقل و دین ازاهل بیت عصمت و طهارت به نیکوترین بیان واستوارترین طریق آمده است .افزون براینها حکایات شگفت انگیز و قصه هاى دوراز ذهن از صوفیان به مناسبتهاى مختلف نقل کرده که نه سود شایسته اى دارد و نه عاقلان این گونه داستانها را مى پذیرند. بدینسان من به پیراستن لغزشها و ناروائیهاى آن همت گماشتم تا پایه هاى مطالب آن را براصولى استوار بنیان نهم وابوابى چنداز گفتار و حکمتهاى امامان[ ع] و شیعیان بر آن بیفزایم . فصلهاى طولانى آن را با درچینى و پیرایش افزونیهاى ناهنجار کوتاه سازم تا میل و کشش خوانندگان افزونى یابد و جستجوگران حقایق را به ستوه نیاورد. و تا آنجا که ممکن بوده است در ترتیب فصول و عبارات وى تصرفى نکردم چرا که ترتیب کتاب در نهایت استوارى و نیکوئى است .

[ بارى کتابى که بدینسان براى همگان ضرورى است باید خاص و عام از آن بهره مند شوند و بویژه در
این زمان که نادانى همه گیر شده و گمراهى گسترش یافته است].

مرحوم فیض با تلاش عظیمى که بکار بسته وافزایش و کاستیها که در این کتاب بوجود آورده از یکسو به کار سترگ غزالى ارج نهاده واز سوى دیگر خدمتى بس گران ارج به امت اسلامى کرده است.[ محجه البیضاء]... بحق دائره المعارفى است بزرگ سرشاراز آیات قرآن و روایات واندیشه هاى گوناگون عالمان عابدان سالکان و محققان اسلامى که همگان را سودمند تواند بود. و بااینهمه مرحوم فیض بااین اثر مبلغ ارجگذارى به اندیشه عالمان و بزرگان است و نیزاحساس مسئولیت کردن در مقابل لغزشها و کاستیهاى آثار بزرگان و بزرگواران و در عین احترام وارج گذاردن به تلاش گذشتگان عاقلانه و عالمانه برخورد کردن و جنجال آفرینى را به یکسو نهادن و بهره جستن و بهره رساندن واین درس بزرگى است به طالب علمان و جستجوگران حقایق اسلامى در حوزه ها که [ره چنین روند که این بزرگان رفتند .

3-جامع السعادات مولى محمدمهدى نراقى . 24 این کتاب گر چه بنیادى فلسفى دارد و بر شیوه فیلسوفان پرداخته شده است اما آکنده است از آیات و روایات و گفتار عارفانه و بدینسان تلفیقى است ازاین همه . مولف بزرگوار خود در چگونگى مطالب آن چنین نوشته است :

[من دراین کتاب گزیده اى از آنچه در شریعت حقه آمده است گرد آوردم و زبده اى از آنچه اهل عرفان و حکمت دراین باره پرداخته اند به آن افزودم به گونه اى که دیده پژوهشگران را روشن سازد و دلهاى جویندگان را به سرور و نشاط آورد] 25 .

در جلد نخستین بیشتر به سوى نظریه حکما روى آورده و طرح حد وسط میان افراط و تفریط و پدیدآوردن تعادل بین قواى سه گانه (شهویه عاقله و غضبیه ) در سراسر کتاب مراعات گشته است .

بر شمارى فضایل و رذایل اخلاقى قرار دادن برخى را در پرتو بعضى دیگر اشاره به قوه برانگیزنده آنها و راه پیش گیرى هر یک نظم شایان توجهى است که با مهارت نویسنده و برگرفته از شیوه اخلاق فلسفى در تمامى کتاب به چشم مى خورد.ایشان در زمینه این تربیت مى نویسند:

[ از روش کسانى که رذایل را یک سره پیش از فضایل مورد بحث قرار داده اند پیروى نمى کنم . بلکه نخست فضایلى را متعلق به قوه عاقله است یاد مى کنم سپس آنچه را که
 

وابسته به نیروى شهوت است بحث خواهم کرد و شناخت اضداد مبادى واجناس آنها را مناسبتراست . واین مطلب از مهمترین امور براى خواستار و پژوهنده دانش اخلاقى است] . 26

مرحوم نراقى در روزگار درگیرى واوج افکار صوفیانه واخبارى گرى اثرى پدید آورد که بر شناخت درست و شایسته معارف اسلامى تکیه داشت . وى مى کوشید که حقایق جارى گشته دراصطلاحات واندیشه هاى گوناگون را به هم نزدیک گرداند و حقیقت را روشن سازد تاافکارانحرافى میدانى براى خودنمایى نیابند.خود به گونه اى گذرا دراین زمینه مى نویسد:

[شکى نیست که تزکیه و پیرایش جان بستگى به شناخت صفات تباه کننده و نجات بخشنده و سببها و راههاى معالجه آنها دارد این شناخت حکمت حقیقى است که خداوند اهل آن را ستوده و همه ناگزیر باید آن را دریابند.این دانش باعث حیات شایسته و سعادت پیوسته است . که رها کننده آن بر پرتگاه تباهى جاى گرفته و در آتش شهوات مى سوزد] 27 .

این انگیزه والا و آگاهانه که با صرف نیت و نفس پاک نویسنده همراه گشته رمز جاودانگى و تاثیر گذارى شگرف این کتاب شده است . اینها که شمردیم نمونه اى از کتابهاى تلفیقى اخلاقى بود و نوشته هاى دیگر نیز دراین مقوله قرار مى گیرد که بخاطر همانندى با کتابهاى یاد شده به ذکر نام برخى از آنها بسنده مى شود.

1.کیمیاى سعادت ابوحامد غزالى .

2.معراج السعاده ملااحمد نراقى .

3.رسائل اخوان الصفا: که میان ذوق واستدلال علم و حال عقل و دل تلفیق نموده و رسائل خود رااز کلمات کوتاه داستانهاى جذاب تعبیرهاى مجازى و شاعرانه کنایه هاى ادیبانه انباشته کرده اند.

4.تفصیل النشاتین: راغب اصفهانى .

5. الذریعه الى مکارم الشریعه راغب اصفهانى .

6.آداب النفس سیدمحمد غیائى .

7. الطریق الى الله شیخ حسین بحرانى .

در پایان با بررسى و نگاه گذرائى که به برخى منابع اخلاق داشتیم چنین نتیجه مى گیریم که : هر یک از منابع اخلاقى داراى امتیازات و نکات برجسته اى هستند اما
 
بخاطر تنوع و تفاوت در شیوه ها سزاواراست که محققان دانش اخلاق و دست اندرکاران آموزشهاى اخلاقى به یک یا چند منبع بسنده نکرده و خود را قانع نسازند. بلکه با بهره مندى از تمامى منابع به ابتکارات و پژوهشهاى تازه دست یازند.

 
پاورقى ها
1. چرا که بسیارى ازایشان همگام با پدیدارشدنشان در جامعه اسلامى سر به تفرقه و جدائى خواهى زدند. با تکیه و پافشارى بر گوشه اى از دستورات و فرهنگ پهناور جوشنده و زنده اسلامى افکار ویژه اى را پدید آوردند. مانند دهها فرقه و گروه منحرفى که ازامت واحداسلامى کناره گرفته پویش و شوکت اسلام را کم توان کردند. خود نیز در باور مسلمین ایده هایى بى سابقه راالقاء کرده و کردار خاصى را به وجود آوردند. با جدایى این گونه فرقه ها از دامن مسلمانان دژبانى بر مرزداران اسلام دشوار گشت و خوداین فرقه ها نیز به چنگ گرگان ستم پیشه و تخیلات و هواهاى نفسانى دچار گشتند.
آیه الله شیخ محمدبهارى که خود فقیهى گرانقدر و عارفى بى نظیراست ازاین گونه گرایشها و فرقه ها چنین مى نالد:[ واز جمله آنهامغرورین طایفه اى است که خود را عارف مى دانند از عرفان اکتفا کرده به پوشاک خفض الموت و سرپائین انداختن و آه سرد کشیدن و تشبیه گریه بجا آوردن و لا سیمااگر بشنود کلامى را در عشق و محبت و توحید و فقر مع عدم معرفه معناهما بل بعضى تجاوز کرده به شهیق و نهیق واختراع و اذکار والتغنى بالاشعار و سایر حرکات شنیعه . به گمان این که این اطوار شخص را به مقامى مى رساند نه چنین است بل واقعند در شبهات و محرمات و ترک مستحبات بل واجبات به دعواى این که : محتاج به ریاضت بدن ضعفاء نفوس از عوامند. به عبارت خودشان نیازمند به ریاضت مبتدى از سلاک است ... و بعضى ازاینها ایضا توهمات بزرگ کرده اند به گمان این که بغایت معرفت و یقین رسیده اند و درجات مراتب مقربین را طى کرده اند والان هوفى مشاهده المعبود و مجاوره المقام المحمود و الملازمه فى عین الشهود ملفقا من الطامات و کلمات مزخرفات به توهم که او دیگر مطلع در ملک و ملکوت است . و قدم زننده ساحت قدس و جبروت است . آن وقت لازمه این و هم افتاده نگاه کردن به صلحاء و فقهاء و محدثین و سایر علماء به نظر حقارت واهانت مدعیا لنفسه من خوارق العادات ...این شخص قشرى از قشور خود را هنوز طى نکرده منشاى ندارد این ادعاها به جز جهل دلیل اوارتکاب بعضى از قبایح اعمال و شنایع ازافعال است که از آنها سر بزند. براى کسر نفس وازاله ملکات رذیله دیگر نمى داند که اینها بنفسها من ذمائم الصفات و هل یدفع الرذیله بالرذیله والذمیه بالذمیمه . مگر ریاضات شرعیه قحطاست از براى رام کردن نفس مثل : بیدارى شب و گرسنگى روز و پیاده راه رفتن دراسفار عبادتیه و غیر ذلک الا باید بخلاف شرع درست شود؟!تذکره المتقین 81 تا]84 .
2.این کتاب توسط نصرالله تقوى تصحیح شده و با مقدمه کیوان سمیعى در تهران به چاپ رسیده است .
3. مقدمه اوصاف الاشراف .
4.اکنون دو نسخه ازاین کتاب در دسترس است : 1- نسخه اى که توسط [رضااستادى] تعلیق واستخراج احادیث شد- و در همین حد کار باارزشى است -اما قسمت آخر که مطالبش بیشتر رنگ عرفانى داشته حذف شده و
 
فصلها نیز پس و پیش شده است . در پایان نیز رساله کوچکى در پنج صفحه از مرحوم سیدحسین قزوینى افزوده گشته است محل انتشار آن تهران بنیاد فرهنگى امام رضا[ ع] با قطع رقعى در 120 صفحه است .
2-نسخه اى که توسط:[ سیدمحمدحسین حسینى تهرانى] با مقدمه و شرح نسبتا مفصل ایشان بطور کامل ازانتشارات حکمت در 211 صفحه رقعى به چاپ رسیده است .
5.رساله سیر و سلوک با شرح سیدمحمدحسین حسینى .35.
6.مدرک پیشین .
7.رساله سیر و سلوک با تصحیح رضااستادى /09
8.این کتاب بدون مقدمه و توضیح در چگونگى نگارش و گردآورى آن توسط انتشارات نور فاطمه در تهران با قطع رقعى داراى 246 صفحه به چاپ رسیده است .
9. تذکره المتقین 35
10.این کتاب تحت عنوان:[ مثنوى مولاناجلال الدین محمد بلخى رومى] با هفت کتاب نفیس دیگر:(شرح حال مولانا ملخصى از آن مولانا کتاب مجالس سبعه مولانا شرح ابیات مشکله مثنوى در ذیل صفحات دفتر هفتم منسوب به مولانا کشف الابیات جامع لطایف اللغات ) به تصحیح و مقابله و همت محمد رمضانى با قطع رحلى 726 صفحه در تهران به چاپ رسیده است . براى آشنایى باابعاد گوناگون مثنوى مراجعه کنید به : آشنایى با مولى از دکتر سلیم - مقدمه تفسیر نقد و تحلیل مثنوى ازاستاد محمد تقى جعفرى - کاروان حله از زرین کوب .
11.تفسیرآفتاب .161.
12. اربعین .149.
13.عجب و ریاء .18.
14.مدرک پیشین .36.
15. اربعین .128.
16. یادنامه استاد شهید مرتضى مطهرى .56
17.این کتاب در پنج جلد رحلى مقدمه و چهار جلد متن همراه کتابهاى دیگر در بیروت به چاپ رسیده است .
18.ترجمه احیاءالعلوم ج 1.225.
19.مدرک پیشین .22.
20. براى آگاهى بیشتر مراجعه کنید به:[ الغدیر] ج 11.163 [ مقدمه محجه البیضاء و مقدمه مصح آن] [ تلبیس ابلیس] اعلام الاحیاء باغلاط الاحیاء[ الاملاءفى اشکالات الاحیاء] و مقدمه هاى حسین خدیوجم بر ترجمه خوارزمى .
21.این کتاب هشت جزء در چهار مجلد وزیرى با تصحیح و تعلیق از:[ على اکبر غفارى] در قم توسط انتشارات اسلامى به چاپ رسیده است .
22.مقدمه محجه البیضاء.
23.مدرک پیشین .
24.این کتاب درسه جلد وزیرى با تعلیق و تصحیح از سیدمحمد کلانتر و مقدمه شیخ محمدرضا مظفر در نجف منتشر شده و جلداول آن تحت عنوان [ اخلاق اسلامى] توسط:[ سیدجلال الدین مجتبوى] ترجمه شده است .
25.مقدمه جامع السعادات .
26.مدرک پیشین .
27.مدرک پیشین .