مسائل نظام حوزه2

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


موضوعى را که دراین نوشته دنبال خواهیم کرد ادامه بحثى است که اصول آن در مقاله پیشین مطرح گشت و گستردگى مطالب سبب گردید تا آن را در چند مقاله جاى دهیم .

شایسته است که قبل از ورود به بحث اصلى مرور کوتاه و فهرست گونه اى به سلسله مباحث زنجیره اى خویش پیرامون[ حوزه و روحانیت] داشته باشیم تا با داشتن تصویرى روشن از مباحث گذشته حلقه اى دیگر براین زنجیره بیفزائیم .

موضوعات طرح شده در مقالات پیشین عبارتنداز:

- توجه به جایگاه حساس و رسالت عظیم حوزه ها

- نیاز حوزه و سازمان روحانیت به تشکیلاتى دقیق و منسجم و مدیریتى شایسته و فراگیر.

- نیاز تشکیلات صحیح و سالم به داشتن طرح و برنامه اى جامع و علمى و عینى .

- شرایط و ضوابط کلى طرح و برنامه نظام حوزه و روحانیت .

ارائه رهنمودى عملى و نمودارى عینى پیرامون شیوه صحیح شکل گیرى بنیادهاى نخستین یک طرح و برنامه براى حوزه هاى علمى و سازمان روحانیت در راستاى ارائه همین رهنمود بود که گفتیم :

[براى فراهم آوردن یک طرح ابتدا باید نهایى ترین هدف اصلى ترین مقصد سیستم سازمانى را تبیین کرد و سپس مسایل عمده نظام را مشخص نمود به شکلى که همه موضوعات فرعى را بتوان در داخل یکى از مسایل عمده مورد بررسى قرار داد].

در مقاله پیشین مسایل عمده نظام حوزه را چنین ترسیم کردیم :

1- موضوع مدیریت و تشکیلات ادارى .

2- پذیرش و گزینش .

3- آموزش .

4- امور علمى و تحقیقاتى .

5- مسایل خاص درون حوزه اى .

6- پرورش اخلاقى و معنوى .

7- امور تبلیغى و بازدهى .

8- ارتباط نظام حوزه با نظام اجتماعى .

9- پیوستگى جریان حوزه با مجموع نظام روحانیت .

10- امور مالى واقتصادى نظام حوزه و روحانیت .

ازمیان مسایل یاد شده پیرامون چهار مورد نخست توضیحاتى آورده شد واکنون دراین مقاله دو موضوع دیگر را مورد بررسى قرار خواهیم داد. (یعنى موضوع مسایل خاص حوزه اى پرورش اخلاقى و معنوى ).

مسائل خاص حوزه اى
موضوعاتى که پیرامون نظام حوزه و روحانیت به عنوان[ مسایل عمده نظام] طرح کردیم مباحثى است که مى توان همه آنها را به اعتبارى (مسایل خاص حوزه ) تلقى کرد. ولى در نگرشى دقیق تر روشن خواهد شد که در میان مسایل عمده نظام و موضوعات قابل طرح پیرامون حوزه و روحانیت برخى از مسایل و موضوعات با صرف نظراز جنبه حوزه اى نیز قابل طرح است و حیثیت یاد شده در آنها تاثیر چندانى ندارد. مانند مسایل تشکیلات و مدیریت که در هر مجموعه و سازمانى مطرح است و نیز مانند بسیارى از مسایل پذیرش گزینش آموزش و ... که براى همه مجامع علمى و فرهنگى و آموزشى به شکلى زمینه طرح دارد. ولى برخى دیگراز موضوعات و
مسایل نظام در محدوده ( هویت و مشخصات خاص حوزه ) ظاهر مى گردد. به طورى که اگر آن حیثیت را نادیده انگاریم دیگر مساله اى بدان عنوان ظهور نخواهد یافت .

 

هویت معنوى و شخصیت اجتماعى
انسان از نقطه نظر فردى داراى هویت و شخصیت فردى خاص به خویش است هویت فردى هر شخص معمولا همان شناسنامه اوست و شخصیت فردى هرانسان مبتنى بر خصلت هاى جوهرى و صفات ذاتى و خصوصیات ظاهرى او مى باشد.

زمانى که انسانها براى تحقق بخشیدن به هدفى ازاهداف مشترک خویش در کنار هم جمع شده و مجموعه اى سازمانى و صنفى را تشکیل مى دهند نفس تشکل و تخرب براى آنان هویت و شخصیتى صنفى پدید مى آورد که همپاى این هویت و شخصیت صنفى وظایف و مسایل نوینى به وجود مى آید. این نوع مسایل همان موضوعاتى است که ما آن را به عنوان (مسایل خاص حوزه اى ) مورد توجه و بررسى قرار داده ایم .

 

هویت و شخصیت روحانى
حوزه و روحانیت داراى هویت معنوى و جایگاه اجتماعى خاص و ویژگى ها و مشخصات و قوانینى است که توجه بدانها ضرورى است .

در مجموع اگر طراحان و برنامه ریزان و مصلحان نظام حوزه و روحانیت مسایل مشکلات کاستى ها و نیزارزشهاى خاص حوزه را مورد شناسایى قرار دهند در دو جهت عمده یعنى سازندگى و تصفیه واصلاح گام خواهند برداشت و به ضرورت آن پى مى برند و به شیوه هاى صحیح اجراى آن خواهنداندیشید. واگر بنا شود چنین سازندگى و تصفیه اى به شکل صحیح و دقیق و واقعى صورت گیرد و اعمال گردد باید آن رااز سیستم مدیریت فراگیر و شایسته براساس طرح و برنامه اى حساب شده انتظار داشت و آگاهى طلبه هاى جوان و افرادى که دراین مرحله داراى قدرت تصمیم گیرى واجرایى نیستند تمام مشکلات را حل نخواهد کرد! زیرااز دیر باز چنین بوده واکنون نیز چنین است که بسیارى از مصلحان فکرى نظام حوزه و طلاب متعهد ارزشهاى واقعى خوزه و نیز کاستیهاى موجود آن را مى شناسند و آن ها را در مجالس و محافل خویش مطرح مى کنند. ولى آگاهى آنان درامر سازندگى و تصفیه تاثیر بایسته اى نداشته است زیرااجراى آن اولا نیاز به اندیشه و طرحى فراترازاندیشه و طرح فرد وافراد معدود دارد و ثانیا مستلزم داشتن قدرت لازم اجرایى است.

دراین مقطع از تاریخ حوزه و روحانیت همه امکانات و مواد چنین سازندگى و تصفیه اى را دارد. تنها مشکلى که بر سر راه است فاصله اى است که میان این امکانات و مواد وجود دارد. منظورازامکانات همان چیزهایى است که امراجرا را میسر مى کند و مقصوداز مواد همان طرح ها و قوانینى است که باید به اجرا درآید.

براى از میان برداشتن این فاصله باید دوامر صورت گیرد:

الف :اندیشه ها طرحها بینش ها برداشتها و نظریه ها در سیستمى تشکیلاتى کنار یکدیگر قرار گیرد و هر کدام در شکل گیرى صحیح ترین طرح و نظریه شرکت جوید.

ب : قدرت اجرایى در خدمت صحیح ترین طرح و نظریه در آید.

حصول این دوامر مبتنى بر همان تشکیلاتى است که در مقالات گذشته ضرورت آن را یادآور شدیم .

شناخت ارزشها و درک عمیق کاستى هاى موجود حوزه باید در خود روحانیت پا بگیرد و قوام پیدا کند ولى این را نیز معتقدیم که چنین شعور و شناخت و درکى از دیر باز در میان بخش عمده روحانیت بوده است و همان مجرى قانونى بى پروا و چالاک واز جان گذشته انقلاب ساز نیز در صحنه شعور و شناخت واقعیتها حضور داشته است در حالى که در زمینه تصفیه نظام از صحنه عمل واجرا دور مانده است . و سرش این است که ساختن یک جمع و تصفیه آن مانند مبارزه با یک حکومت طاغوتى نیست طلبه هاى متعهد با ریختن در خیابانها و بر پا کردن تظاهرات و ایراد سخنرانى وافشاگرى علیه موانع و مفاسد کار را پیش ببرند. بلکه چنین سلاحى در زمینه زدودن آفتهاى درونى واحیاء و رشدارزشهاى آن کارآیى لازم را ندارد. تجربه خود بهترین شاهد بر مدعاى ماست . زیرا با وجوداین همه عناصر آگاه و دلسوز و دردشناس در روحانیت باز هم ما شاهد روحانى نمایانى هستیم که فاقد شرایط و صلاحیت علمى و اخلاقى مى باشند.

بااینان چگونه مى توان مواجه شد؟ جز با یک برنامه دقیق و حساب شده و قدرتى متکى بر آگاهى حوزه و روحانیت و شکل گرفته در سیستم تشکیلات و مدیریت حوزه اى ؟!

در هر حال بایدابتدا به ارزشها و آفتها و مسایل آن اندیشید و آنها را تجزیه و تحلیل کرد و با داشتن طرحى حساب شده و دقیق و داراى پشتوانه قوى به سازندگى و تصفیه واصلاح پرداخت .

 

مسائل خاص حوزه
اخلاق حوزه اى

کارآیى بازدهى و فعالیت

لباس

تشکیلات و سازماندهى

و ...

هر کدام از چهار موضوع بالا خود داراى مباحث و فروعى است که باید جداگانه مورد بررسى قرار گیرد.

 

اخلاق حوزه اى
شناخت ارزشها و ویژگى هاى اخلاق حوزه اى :اخلاص تواضع از مردم و براى مردم بودن و ...

تعیین خصلتها و حرکتهایى که با منش و هویت و حیثیت حوزه اى منافات دارد.

بررسى کاستى هاى اخلاقى و رویه هاى ناصحیحى که در برخى موارد ممکن است وجود داشته باشد.

تقسیم تخلفات به کاستى هاى قابل جبران و غیرقابل جبران و نیز تعیین هر یک .

ریشه یابى روانکاوانه پیرامون کاستى هاى مشاهده شده قابل جبران .

تدارک راههاى اصولى و شیوه هاى علمى هدایت و کنترل نظام در جهت رعایت اخلاقى حوزه اى .

اعمال تصفیه در کسانى تصفیه در کسانى که داراى مشکلات و کاستى هاى غیرقابل جبران مى باشند.

توجه به موانع موجود تصفیه و مشکلات تبعى آن و چاره اندیشى براى هر دو.

وجود دادگاهى ویژه براى بررسى تخلف ازاخلاق پس از تعیین حدود ضوابط خاص .

و ... وجود ضمانت اجرا.

توضیح و تبیین این نکته ضرورى است که اگر مااخلاق را پایبندى به ارزشهاى واقعى بدانیم ( اخلاق حوزه اى ) عبارت خواهد بوداز:

الف : پایبندى به همه ارزشهایى که در واقع وجود دارد و حضور در حوزه و لزوم رعایت آنها و پایبندى بدانها را تاکید و تشدید کرده است .

ب : پایبندى به ارزشهایى که[ حضور در حوزه] در شرایط خاص و زمان و مکان مخصوص آن ارزشها را به وجود آورده است . و یا به تعبیر صحیح تر [حضور در حوزه] در پیدایش زمینه هاى طرح و بروز آن ارزشها موثر بوده است . همانگونه که منصب نبوت تکالیف اختصاصى را براى حضرت ختمى مرتبت[ ص] بوجود آورده است (چون وجوب نمازشب و ...) و یا مشاهده مى کنیم که قرآن در مورد زنان پیامبر[ ص] دو بیان ویژه دارد که در مورد زنان دیگر جارى نیست .

الف: یا نساءالنبى من یات منکن بفاحشه مبینه یضعف لها العذاب ضعفین ... ومن یقنت منکن لله و رسوله و تعمل صالحااجرها مرتین ... یانساءالنبى لستن کاحد من النساءان اتقیتن 1 ... .
آنچه از آیه استفاده مى شود این است که زنان پیامبر از جهت تکلیف و تعهد و مسوولیت همانند زنان دیگر نیستند بلکه همسرى با شخصى چون پیامبر مسوولیت آنان را دو چندان کرده است به میزان افزایش مسوولیت آنان اجر و پاداش و نیز جزا و عقوبت آنان افزایش یافته است .

ب :النبفى اولى بالمومنین من انفسهم وازواجه امهاتهم 2
و ما کان لکم ان توذوا رسول الله ولاان تنکحواازواجه من بعده ... 3
مضمون دو آیه بیانگراین واقعیت است که همسران رسول الله[ ص] به خاطرانتسابى که با پیامبر پیدا کرده اند مشمول حکم نوینى شده اند که آن حکم شامل زنان دیگر نیست .

سه آیه اى را که یادآور شدیم در یک جهت با هم مشترکند و آن این که قرب به پیامبر[ ص] وانتساب به آن حضرت مقتضى احکام و قوانین و تکالیف نوینى بوده است . واما فرق این آیات با یکدیگر دراین جهت است که آیه نخست فقط تشدید و تضاعف حکم را مى رساند. در حالى که اصل حکم براى همگان ثابت بوده و هست واما دو آیه اخیر بیان کننده یک حکم نوین است حکمى که زاده انتساب و معلول عنوان[ زوجیت پیامبر]است .

ذکراین مثال ما را در بیان دو جهت یارى مى دهد:

1- همچنان که انتساب جسمى و ظاهرى به پیامبر[ ص] مقتضى تشدید مسوولیت و پیدایش تکالیف و وظایف سنگین ترى است انتساب فکرى و روحى و معنوى به آن حضرت نیز مستلزم مسوولیتها و وظایف بزرگترى است .

2- روحانیت که داراى هویتى معنوى است و در جایگاه مصلحان و هدایت گران تاریخ انسان قرار گرفته است از یک جهت در برابر وظایف عمومى انسانها داراى مسوولیت وظیفه اى سنگین تر و شدیدتراست واز طرف دیگر مقتضیات زمان وظایف نوینى را براى او به وجود آورده است وظایفى که تنها متوجه روحانیان است .

جهت نخست یعنى شدت داشتن تکالیف الهى نسبت به عالمان و روحانیان و معلمان و پیشوایان امرى واضح است و معمولا بیشتر کسانى که روحانیت را در جامعه مسوولتراز دیگران مى دانند نظر به این جهت دارند و روایات دراین زمینه بسیاراست :

الامام على(ع) : لایستوى عندالله فى العقوبه الذین والذین لایعلمون 2 ... 4 .

در نزد خداوند عقوبت و جزاى عالمان و غیر عالمان یکسان نیست .

الامام الصادق(ع): یغفر للجاهل سبعون قبل ان للعالم ذنب واحد. 5
هفتاد گناه از جاهل آمرزیده مى شود قبل از آن که یک خطا از عالم بخشیده گردد.

قیل لامیرالمومنین[ ع] من خیر لق الله یعدائمه الهدى و مصابیح الدجى ؟ قال :العلماءاذا صلحوا قیل : و من شر خلق الله و فرعون و نمرود...؟ قال :العلماءاذا فسدوا هم المظهرون للاباطیل الکاتمون للحقائق... 6.
به امیرالمومنین(ع) گفته شد: بهترین آفریده خدا پس ازائمه معصومین[ع] کیانند؟ امام فرمود عالمان اگر صالح باشند. دوباره از آن حضرت سوال شد: بدترین آفریده خدا پس ازابلیس و فرعون و نمرود... کیست ؟ حضرت فرمود: عالمان هنگامى که فاسد شده باشند و باطل را ترویج کنند و حقیقتى را کتمان نمایند....

حضرت رسول[ ص] سر تشدید و حساسیت موقعیت عالمان را با تمثیلى رسا بیان داشته و فرموده است :

[ اعلم ان کل شى ءاذا فسد فالملح داوه فاذا فسدالملح فلیس له داوء] 7 .
مضمون این بیان همان عبارت معروف است که : هر چه بگندد نمکش مى زنند واى به وقتى که بگندد نمک !

وامااز مساله تشدید وظایف عام که بگذریم در خصوص روحانیون تکالیف مخصوصى مطرح است که براى قشرها وافراد دیگر جامعه بدان شکل تکلیفى نیست واین مساله از جمله مسایلى است که کمتر مورد توجه ذهن ساده اندیشان و زودگذران و سطحى نگران قرار گرفته و مى گیرد!

شکافتن این موضوع و یافتن یک یک آن تکالیف نیازمند ذهنى نقاد و فکرى 
 ریزنگر واحساسات و درکى نیرومنداست تا مناسبات روابط اجتماعى و مقتضیات زمان را به خوبى تشخیص دهد و عناوین ثانوى موضوعات را بشناسد. و در برق نگاه مخفى مردم و زمزمه نجوا گونه آنها بخواند آنچه را که دیگران در نگاههاى تیز و سخنان تند نمى خوانند!

بااین وصف ادعاى بررسى و بیان همه وظایف کارآسانى نیست ولى مى توان بطور کلى به علل پیدایش چنین تکلیفى اشاره کرد.

الف : وظایف و مقررات خاص گاه معلول ضوابط تشکیلاتى است مثل ضوابطى که در سپاهیان ارتشیان ارتشیان و پزشکان و ... بچشم مى خورد که براى جمع خویش لباس مخصوص و دیسیپلین خاص مقرر داشته اند.

تشکیلات روحانى اگر چه در گذشته داراى قوه مقننه و مجریه در رابطه با مسایل خود نبوده است ولى در مجموع قوانین و ضوابطى وجود داشته که به شکل تعینى - نه تعیینى - در نظام صنفى مطرح بوده است .

اجازه نقل حدیث و تاییداجتهاد را مى توان از جمله قوانین مذکور یاد کرد ولى امروز باید ضوابط بیش ازاین مسایل باشد.

ب : برخى دیگراز ضوابط گروهى معلول مقتضیات زمان و جایگاه روحانیت در جامعه است به طورى که درادوار مختلف و زمانها و مکان هاى متفاوت تغییرپذیراست .

براى توضیح مثالى مى آوریم : قبل از تحقق انقلاب اسلامى درایران اگر یک روحانى مرتکب شکلى اخلاقى مى شد و کارى که با زى طلبگى منافات داشت ازاو صادر مى گشت در حقیقت لطمه اى به آبروى روحانیت و خدشه اى بر حیثیت مذهب وارد مى شد. ولى ارتکاب همان خطا پس از تحقق انقلاب اسلامى و در حکومت اسلامى علاوه بر ضررهاى یاد شده ضربه اى بر حیثیت نظام و حاکمیت سیاسى اسلام نیز وارد مى کند.

داشتن خانه مجلل و با شکوه واستفاده ازاتومبیلهاى مدرن و گرانقیمت در صورتى که از راه مجاز و مشروع به دست آمده باشد براى توده مردم ممنوع و حرام نشده است. 

[قل من حرم زینه الله التى اخرج لعباه والطیبات من الرزق]... 8

ولى بااین وصف روحانیت به لحاظ نقشى که در جامعه اسلامى بر دوش گرفته و مسوولیتى که عهده دار گشته است باید زینتهاى غیر ضرورى را - که توده هاى مستضعف جامعه از آن برخوردار نیستند - کنار بگذارد و از آنهااجتناب ورزد بخصوص در جامعه اى که روحانیت پیشوایى دینى و سیاسى و منصب ولایت و حکومت و قضاوت آن را عهده دار گشته است . زیرا در چنین شرایطى مردم امکانات روحانیت را معلول فراهم آمدن زمینه هاى حکومت اسلامى و دستیابى مجریان امر به منابع عمومى تلقى مى کنند و داشتن زندگى مجلل و پرتشکیلات را منافى شعارهاى آنان در مورد حکومت عدل اسلامى و زندگى زاهدانه امیرالمومنین[ع] و تقواى شیخ انصارى و دیگر عالمان بزرگ مى دانند.این است که عملکرد ناصحیح برخى مى تواند بیش از تبلیغات سوءاجانب در تضعیف روحیه انقلابى و تعهداسلامى توده هاى مسلمان تاثیر گذارد. و نطفه بى اعتقادى و بى اعتمادى را در ذهن نسلها بکارد.

دراین رابطه است که گاه بعضى ازامور مباح براى پیشوایان و رهبران و معلمان جامعه عنوان ثانوى حرمت را مى پذیرد. و یا برخى از مستحبات به سرحد وجوب مى رسد.

قال على (ع) : ان الله تعالى فرض على ائمه الحق ان یقدرواانفسهم بضعفه اناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره. 9
یعنى : خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده است که خود را با مردمان ضعیف جامعه تقدیر کنند تا فقر تهى دستان بر آنان نشورد و آنان را از پاى در نیاورد.

البته باید توجه دهیم که وظایف خاص پیشوایان دینى و روحانیت در مسایل مالى واقتصادى خلاصه نمى شود بلکه قلمرواین گونه وظایف خاص مسایل اخلاقى و آداب اجتماعى و ... را نیز در بر مى گیرد. واگر ما به مسایل اقتصادى اشاره کردیم تنها براى توضیح و تمثیل بود.

تجدیدگر حیات اجتماعى اسلام رهبر بزرگ انقلاب اسلامى از زاویه اى دیگر
 

این مطلب را طرح کرده و فرموده است :

[تکالیفى که براى فقهاى اسلام است بر دیگران نیست . فقهاى اسلام است بر دیگران نیست . فقهاى اسلام براى مقام فقاهتى که دارند باید بسیارى از مباحات را ترک کنند واز آن اعتراض نمایند. فقهاى اسلام باید در موردى که براى دیلاران تقیه است تقیه نکنند. تقیه براى حفظ اسلام و مذهب بود...اما وقتى که اصول اسلام حیثیت اسلام در خطراست جاى تقیه و سکوت نیست و10]...

در هر حال ( اخلاق حوزه اى ) واقعیتى است که باید در مجالى وسیع و با تیزنگرى مورد کاوش قرار گیرد. واما آنچه ما پیرامون ( اخلاق حوزه اى ) آوردیم ارتباط اخلاق خاص با عملکرد روحانیت و نیز لباس خاص مشخص گردید.

 

لباس روحانى
فلسفه وجودى روحانى و آثار مثبت آن .

مشکل بى ضابگى در مورداستفاده از آن .

بررسى انواع سوءاستفاده هاى روحانى نمایان از آن .

ضرورت وجود ضوابطى اخلاقى و علمى براى پوشیدن آن .

بررسى قوانین صحیح و منطقى و قابل اجرا.

راه صحیح اصلاح و تصفیه از وجود کسانى که در گذشته به لباس روحانیت ملبس شده اند واکنون فاقد شرایط اخلاقى و علمى هستند.

تعیین مجازات براى متخلفین از ضوابط و شرایط.

ضمانت اجرا و...

فعالیت ها
کارهاى واقعى واصیل : تبلیغ تدریس و...

کارهاى غیر واقعى و کاذب

تعیین شرایط و ضوابط براى اشتغال به فعالیتهاى واقعى

اصلاح و تصفیه کسانى که فاقد کارآیى هستند.

طرحى کوتاه مدت و ضربتى براى اصلاح وضعیت موجود.

طرحى دراز مدت براى هدایت و کنترل فعالیتهاى نظام روحانیت در آینده .

فعالیتهاى اصیل و غیراصیل
در گذشته وظایف اصلى و فعالیتهاى واقعى واصیل روحانى براى بسیارى از مردم ناشناخته و مبهم بوده است وامروز نیز هنوز به طور کامل این ابهام بر طرف نشده است . و متاسفانه بایداقرار کنیم که حیطه مسوولیتها و وظایف اصلى براى برخى ازاعضاى خود نیز آنچنان که باید مشخص نیست . و دلیل آن روى آوردن اینان به کارهاى غیراصیل و فعالیتهاى کاذب و بى ثمراست .

در هر حال مشخص نبودن این امر در گذشته و حال مشکلاتى را ببار آورده است .

از آنجمله مى توان اتهام (فعال نبودن روحانیت در جامعه ) رااز سوى ناآگاهان و مغرضان یادآور شد که البته آنچه زمینه طرح چنین اتهامى را فراهم مى آورده است روى آوردن برخى از روحانیون به امور غیر اصیل و حضور غاصبانه و ظالمانه بعضى بى سوادان و بى تقوایان در جمع روحانیت بوده است .

در شرایط پس ازانقلاب اسلامى اگر چه زمینه فعالیتهاى اجتماعى گسترش یافته و حضور فعالانه بسیارى از روحانیون دراموراصیل اجتماعى و فرهنگى براحتى قابل لمس است . ولى براى جامعه و برخى از اعضاء نقاط ابهام وجود دارد و لازم است که در سازمانى قانونى وظایف و فعالیتها و کارآیى واقعى تعیین گردد.

تشکیلات و سازماندهى
مساله تشکیلات در حقیقت همان چیزى است که ما در طى مقالات گذشته به ابعاد مختلف آن پرداخته ایم و نوشته حاضر در واقع بخشى از مسایل طرح و برنامه تشکیلات حوزه اى بشمار مى آید. ولى آنچه دراین جا یادآور مى شویم این است که برنامه ریزى وابجاد تشکیلات سازمانى براى حوزه هاى علمیه نمى توانداز برنامه ریزى وایجاد تشکیلات براى کل سازمان روحانیت جدا باشد.اگر چه کار را بایداز نظام حوزه آغاز کرد ولى تکمیل این حرکت تشکیلاتى در نهایت مجموع سازمان روحانیت را در بر خواهد گرفت.

پرورش اخلاقى و معنوى
حرکت دینى فرهنگى واجتماعى حوزه و روحانیت حرکتى است در تداوم راه انبیاى الهى که هدفش اصلاح اخلاق وایجاد روح معنویت و عبودیت در جوامع بشرى و برقرار کردن یک نظام عادلانه اجتماعى از طریق اجراى قوانین واحکام اسلام است 11 .

حوزه و روحانیت از آنجا که نقش رهبرى و معلمى نسلها را عهده دار گشته است همانگونه که امیرالمومنین ( ع ) فرموده است :

[من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبداء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره]... 12 .
باید قبل ازاندیشیدن به اصلاح وارشاد جامعه به تقویت مبانى اخلاقى وایمانى واعتقادى خویش بیندیشد. و قبل ازاجراى عدالت اجتماعى در وجود خود عدالت را جارى و مستقر سازد.

در گذشته دو عامل براى تقویت مبانى اخلاقى و معنوى اصحاب حوزه وجود داشته است :

( الف ) آشنایى و ممارست مستقیم و مداوم حوزویان با آیات و روایات اخلاقى واعتقادى که مى توان این عامل را نیرومندترین وسیله سازندگى بشمار آورد.

(ب ) وجود درسهاى عمومى و خصوصى اخلاق توسط اساتید متخلق و خود ساخته و کمال یافته .

امروزه نیزاین هر دو عامل دراختیار حوزه هاى علمیه قرار دارد ولى با توجه به گسترش یافتن زمینه هاى عملى واجتماعى روحانیت و حضور آنان درامور مختلف قضایى سیاسى و فرهنگى و آموزش جامعه و با توجه به لغزشگاههاى نامرئى و فراوانى که در مسایل اجرایى واجتماعى مى تواند وجود داشته باشد اکتفا کردن به دو عامل یاد شده کافى به نظر نمى رسد بلکه براى حفظ صلاحیت واصلاح اخلاقى و معنوى به سلاحى دیگر نیازاست که همان (پرورش اخلاقى و معنوى از طریق راههاى علمى و تجربى و قرار دادن آن در متن تشکیلات نظام )است . یعنى مصلحان واندیشمندان و طراحان نظام آینده حوزه باید به هنگام طرح ریزى بنیانهاى تشکیلاتى نظام بحشى از طرح خویش را دقیقا به مساله (پرورش اخلاقى و معنوى ) سیستم اختصاص دهند. و نظام را آن گونه پى ریزى کنند و بسازند که علاوه برساختن افراد تخلف از موازین اخلاقى و معنوى در آن سیستم براى کسى براحتى میسر نباشد.

هدف مربیان و مصلحان حوزه در گذشته صرفا (ساختن فرد و تربیت افراد صالح ) بوده است ولى امروز ما علاوه بر تربیت تک تک افراد به داشتن نظام اخلاقى و تشکیلاتى علمى معنوى نیازمندیم .

دراینجا یکبار دیگراز سخن استاد شهید مظهرى[ ره] یاد مى کنیم که فرموده است :

[ اگر نظام صالح بود کمتر فرد ناصالح قدرت تخطى دارد واگر ناصالح بود فرد صالح کمتر قدرت عمل واجراا منویات خود را پیدا مى کند واحیانا منویات وافکار خود را مى بازد و همرنگ سازمان مى شود]. 13

درادامه همین مطلب است که استاد سخنى رااز یک دانشمند و مقام انتقاد نظرافلاطون نقل مى کند و مى گوید:

[ افلاطون یا بیان مساله شوم - چه کسى باید بر جامعه حکومت کند؟ - یک اشتباه و خطر پردوامى را در فلسفه سیاسى ایجاد کرده است . مساله عاقلانه تر و خلاق تراین است که : چگونه مى توانیم سازمانهاى اجتماعى را چنان ترتیب دهیم که زعماء بد و ناصالح نتواننداسباب ضرر و زیان وى شوند] 14 .

و نظر ما دراینجا دقیقا همین مطلب است که نظام حوزه باید گونه اى تنظیم شود که علاوه برداشتن قدرت تربیت افراد اندک کسانى هم که ساخته نشده اند و یا فرصت طلبانه در میان روحانیت نفوذ کرده اند به راحتى نتوانند موجبات ضرر و زیان به جامعه و نظام را فراهم آورند

بدیهى است که چنین آرمانى صرفااز طریق نوشتن و خواندن و موعظه کردن و برپایى کلاسهاى اخلاق عمومى و چند هزار حاصل نمى آید. بلکه نیاز به طرحى دقیق براساس روانشناسى خصلتهاى عام و نوعى و نیز جامعه شناسى و شناخت خصوصیتهاى محیطى صورت گیرد و در هر زمینه اى متناسب با نیازها و مشکلات و شرایط محیطى پیشنگرى هان لازم و راه حل هاى ممکن ارائه شود.

در ذیل به پاره اى از رئوس این نیازها اشاراتى مى شود. بااین امید که برنامه ریزان و دلسوزان حوزه در راه تامین و تحقق آن تلاش کنند:

تاسیس بخشى به منظورارزیابى مداوم مسایل اخلاقى و معنوى در حوزه و روحانیت .

استفاده از دانش روانشناسى و جامعه شناسى و آگاهان به علوم تربیتى درامرارزیابى و سازندگى .

اندیشیدن به پیشگیرى قبل از ظهور و وقوع مشکلات و نارسایى ها.

بررسى لغزشها و شناخت لغزشگاهها و به دست آوردن انگیزه هاى فردى و اجتماعى .

تعیین محدوده و درصد شیوع و فراگیرى لغزشها.

ارائه راه حل هاى مناسب براى موارد مختلف .

بررسى شیوه هاى مختلف تربیتى و پرورشى و بکارگیرى بهترین شیوه ها.

در نظر گرفتن کتابها و کلاسهاى اخلاقى و شیوه هاى مستقیم و غیرمستقیم براى مراحل مختلف .

شناخت عوامل و زمینه هاى انحراف واز بین بردن آنها.

 
پاورقى ها
1. سوره احزاب .3130.
2. سوره احزاب /05/ .
3. سوره احزاب .51.
4. بحارالانوار ج 2.31.
5. همان مدرک ج 2.27.
6. همان مدرک ج 2.89.
7. بحار الانوار 7.82.
8. سوره اعراف .32.
9. میزان الحکمه .32.
10. ولایت فقیه، تالیف امام خمینى .175.
11. مراجعه شود به کتاب ولایت فقیه بخش هدف بعثت ها و وظایف انبیاء.
12. نهج البلاغه حکمت 70.
13.ده گفتار استاد مطهرى .243انتشارات صدرا .
14. همان مدرک .