شناسائى تفاسیر شیعه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


در ادامه تحقیق و تعلیق مقاله مرحوم میرزا ظاهر تنکابنى به بخش تفسیر رسیدیم و براى تکمیل نسبى آن تحقیق مستقلى را آغاز کردیم و در راستاى آن در دو شماره گذشته از تفسیر آغاز و تطور آن و نیز برخى از منابع علوم قرآن سخن گفتیم .اینک براى حفظ روال مقالات پیشین ابتداء بخشى از مقاله مرحوم تنکابنى را مى آوریم و سپس به شناسائى برخى از تفاسیر فریقین خواهیم پرداخت که در چند مقاله پى در پى خواهد آمد:

علم تفسیر قرآن و یکى از علوم مهمه اسلامیه که اهم واکمل از همه علوم است علم تفسیر قرآن مجید و کلام الله الحمیداست که درازمنه قدیمه نهایت اهتمام در بحث و فحص و فهم آن مى شد واز جمله دروس عالیه بشمار مى رفت .

اما کتب تفسیراز مصنفات علماءاسلامى زیاداز حد واندازه است ولیکن در کتب علماء شیعه از تصنیف قدماء کتابى که معروف و متداول است :

اول - تفسیر على بن ابراهیم قمى ره محدث جلیل القدر میباشد که در طهران بطبع رسیده .

دوم - مجمع البیان تصنیف عالم کامل و مفسر فاضل ابوعلى فضل بن حسن طبرسى رحمه الله علیه است که در سال 548 وفات   

 کرده واین کتاب در تفسیر جامع اختلاف قراء و وجوه اختلافات واعراب آیات و سایر مطالب لازمه در تفسیر میباشد و خود مصنف آنرا تلخیص و مختصر کرده که موسوم بجمع الجوامع میباشد و هر دو در طهران به طبع رسیده .

سوم - روح الجنان و روح الجنان که فارسى است و مصنف آن جمال الدین حسین بن على بن محمدبن احمد خزاعى معروف بشیخ ابى الفتوح رازى است که دراوئل مائه سادسه هجرى میزیست و گویند معاصر زمخشرى صاحب کشاف بوده وامام فخرالدین رازى در تفسیر کبیر خودازاین تفسیراستفاده کرده واین کتاب در جمع فوائد و نشر عوائد بى نظیراست و در طهران بطبع رسیده .

واز کتب تفاسیر که متاخرین علماء شیعه نگاشتند و در نهایت اتقان و کمال است تفسیر صافى تنیف عالم فاضل و محدث کامل و عارف کبیر و فقیه بى نظیر ملامحسن کاشى معروف بفیض است که در طهران بطبع رسیده .

عالمان و محققان شیعى از سپیده دمان تاریخ اسلام سنگربانان فرهنگ اسلامى و دیده بانان هوشمند معارف الاهى بودند. محدثان و عالمان دلباخته ولایت علوى که شیفتگى و عشق به حق و حق مدارى رااز مولى و پیشواى بزرگ خویش به راث برده اند در حراست از کتاب حق آیین حق از هیچ کوششى باز نایستادند.اینان از همان آغاز در زیر سلطه جباران و اوج خفقان واپسین به نقل و نگارش حدیث تفسیر تاریخ و .... پرداختند واز مرزهاى معارف الاهى و عقاید قرآنى و مآثراسلام دفاع کردن واز تمامیت آن حراست کردند. عالمان شیعى در بسیارى از شعب دانشهاى اسلامى آغازگران 1 تالیف و تصنیف بودند که آثار گرانسنگ این بزرگان در عین ابتکار خلاقیت و ژرفانگرى از گستردگى عظیمى برخورداراست . در موضوع مورد بحث نیز چنین است . چنانکه پیشتر گفته ایم 2 تفسیرنگارى و تدوین آثار تفسیرى دراین مکتب با تفسیر شهید بزرگوار آستان علوى سعیدابن جبیر تابعى آغاز شد و با قلم و تلاش پژوهشگران دیگر رشد کرد و تحول یافت و گسترده گشت . عالمان شیعى دراین حرکت دیرپاى و درازآهنگ تحقیق و پژوهش صدها تفسیر عظیم و عمیق را در مجلدات متعدد به میراث نهادند. تحقیق و بررسى آثار تفسیرى شیعه و نقد و تحلیل مجموعه هائى که عالمان شیعى درابعاد مختلف قرآن نگاشته اند و بالاخره بررسى تاریخ تفسیر و تطور آن و چگونگى تفاسیر شیعه و منابع تفسیرى در نزد شیعه از پژوهشهاى برجاى مانده اى است که لازم است همت هاى بلند و پژوهشگران دریا دل بدان توجه کنند و با عرضه آثارارزشمند دراین زمینه بزبانهاى مختلف نشان دهند که سخنان امثال بلاشر که نوشتند مى توان همینطوراز آثارى که از تشیع  الهام گرفته اند چشم پوشید یااینگونه نگاشتند که[ براى شیعیان مطلب بر سراین است که در قرآن قسمتهائى را بیابند که حاکى ازاولویت على ( ع ) واولاداو باشد] و ... و نوشته هاى امثال دیگر محمدحسین ذهبى که نوشت[ شیعه اثناعشرى قرآن را براساس امیال خود تفسیر مى کنند و در تفسیر مذهبى آنها مستند صحیحى وجود ندارد بجز[ جامعه] [ جفر] و ... واینها مهمترین مستند شیعیان در تفسیر است].

یاوه اى بیش نیست و حقیقت جزاین است که این محقق نماها به عالم مطبوعات واندیشه نسلها عرضه مى کنند. براستى مى شوداز تفسیر گرانقدرى چون[ التبیان] واثراعجاب آفرینى چون[ مجمع البیان] و صدها تفسیر معتبر دیگر چشم چوشید؟ آیا دراین تفسیرها در لابلاى اوراق متراکم و مجلدات بسیاراین تفاسیر تمام همت مولفان این بوده که نشان دهند آیات حاکى ازاولویت على ( ع ) واولاداست ؟ و آیا دراین پژوهشها و تحقیقهاى طاقت فرسا و ژرف متکى بر دهها منبع حدیثى لغوى تاریخى کلامى واز همه بیشتر تدبر دقیق در متن قرآن براى تفسیر قرآن که عالمان شیعى آن را رهبران الاهى خود آموختند جز منابع پندارى دکترذهبى منبعى دیگر وجود ندارد؟ بنظر مااین نوع داوریها ریشه اى جز نادانى ندارد که سرچشمه همه بداندیشى هاست . بهرحال آنچه دراین مقاله ها مى آید کوششى است متواضعانه که در پى تکمیل مقاله مرحوم تنکابنى نگاشته شده است و قلم آن بزرگ زمینه نگارش این مطالب شده است وروشن است که آنچه در ضمن این دو مقاله معرفى خواهد شد گزیده اى است از تفاسیر چاپ شده شیعى گزیده اى است از تفاسیر چاپ شده شیعى و[ نمى است از یم] و قطره اى است از دریاى ناپیدا کرانه و موج خیراندیشه هاى بلند و تحقیقات ژرف عالمان اسلامى که از سرچشمه زلال مکتب اهل بیت سیراب گشته و آثارى گرانسنگ سامان داده اند. دهها تفسیرارشمند و سودمند در عرصه مطبوعات به چاپ رسیده و مورد استفاده اند و صدها تفسیر و آثارارجمند نیز در گذرگاه زمان ناپدید شده و یا نسخه هاى خطى آنها در مجلدات متعدد در گوشه کتابخانه هاست و همت بلند همتان را براى عرضه مى طلبند. 5

تفسیر عیاشى : از تفاسیر بسیار معروف و معتمد شیعى است که با شیوه [نقلى] نگارش یافته است شرح حال نگاران در آثار خودازاین تفسیر یاد کرده 6 و محققان و مفسران اسلامى در آثار خود به آن استناد جسته اند.

مفسر بزرگ قرآن علامه طباطبائى در مقدمه کوتاهى که بر چاپ حروفى آن نگاشته اند نوشته اند:

[ از نیکوترین آثار ما درمیان تفاسیر نقلى قرآن کتاب تفسیر منسوب به عیاشى (ره )است .این کتاب در موضوع خود بهترین کتابى است که تالیف شده است و در میان تفاسیر نقلى از    موثق ترین آثارى است که پیشینیان به جاى مانده است] 7 .

تفسیر عیاشى با روایاتى در فضیلت قرآن مى آغازد. سپس در ضمن ابوابى روایاتى مى آید نشانگر ترک روایات مخالف قرآن تفسیر ناسخ و منسوخ ظاهر و باطن محکم و متشابه علم ائمه[ ع] به تاویل قرآن تفسیر به راى و ناپسندى جدل به قرآن .

پس ازاین مقدمات تفسیر سوره ها مى آغازد و ذیل آیات روایاتى که ازائمه[ ع] نقل شده است بدون هیچ اظهار نظرى عرضه مى شود.

آنچه اینک ازاین اثر گرانسنگ موجوداست تفسیر تمامت آیات قرآن را شامل نمى شود. بخش موجود جزءاول این تفسیراست که تا آخر سوره کهف را در بر مى گیرد و جزء دوم آن گویا در گذرگاه زمان از بین رفته است . علامه طباطبائى مى فرمایند:

[جزء دوم آن ناپدید گشته است وارباب تفسیر نقلى و محدثین مانند بحرانى و حویزى و ...از جزء دوم آن روایتى نقل نکرده اند. گفته مى شود در برخى از گنجینه هاى کتاب در شهرهاى جنوبى ایران نسخه اى وجود دارد جامع هر دو جزء ولى تاکنون حقیقت این خبر روشن نشده و ما به آن دست نیافته ایم امیداست خداوند دریافتن و نشر آن توفیق عنایت فرماید]. 8

نکته دیگراین که تمام روایات تفسیر عیاشى مسند بوده است اما پس از مدتى فردى به پندار خود براى این که دست یابى به آن براى کاتبان و خوانندگان آسان گردد اسناد را حذف کرده است .

علامه مجلسى در مقدمه بحارالانوار و در ضمن توثیق مصادر بحار فرموده اند:

ازاین تفسیر دو نسخه کهن دیده ام رجالیان نیز[ ازاین تفسیر را از آثار عیاشى شمرده اند لکن برخى از نسخه برداران اسناداخبار را حذف کرده و در سرآغاز آن در توجیه کار خود[ غذرى بدتراز گناهش] آورده است] 9 .

بنابراین تفسیر عیاشى موجود عملا مختصر تفسیر عیاشى است و نه عین آن کسى که اسناد کتاب را حذف کرده است و در توجیه کار خود چنین گفته است :

چون در تفسیرى که (محمد) بن مسعود عیاشى آن را نگاشته است در نگریستم به آن رغبت یافتم و به جستجو برخاستم تااز کسى که این تفسیر را[ سماعا]از مصنف یا غیر آن دریافته است فرا گیرم ولى در دیار خود چنین کسى نیافتم ازاین روى اسناد آن را حذف کردم و باقى را همچنان که بوده است آوردم تا دست یابى به آن براى استنساخ کنندگان و خوانندگان آسان گردد اگر پس ازاین تفسیر را نزد کسى بیابم که آن رااز مولف شنیده باشد و یااز وى اجازه نقل داشته باشد اسناد را خواهم آورد10

الحق بدانسان که علامه عالیقدر مرحوم مجلسى فرموده اند[ عذرى است بدتراز گناه] حذف اسناداین اثر گرانمایه ضربه شدیدى به  اعتبار آن وارد ساخته است سوگمندانه اینگونه احساس مسوولیتهاى ناشیانه و گاه جاهلانه بسیارى از مآثر کهن و آثار سلف صالح راازارزش انداخته و گاه زمینه هاى تحریف و تبدیل را بوجود آورده است . آثار سلف صالح بهمانگونه که هست باید حراست شود نقد و تحلیل آثار غیراز مثله کردن آنهاست . بهرحال تفسیر عیاشى که نسخه هاى بوجود آن براى استفاده در دست محدثان و مفسران دست به دست مى گشت به سال .1380 با همت آقاى سیدهاشم رسولى محلاتى به زیور طبع آراسته شد. و در دو جلد منتشر گشت محقق محترم کتاب را براساس دو نسخه خطى و با مقابله با تفاسیر برهان مجمع البیان صافى و منابع حدیثى همانند ! بحارالانوار وسائل الشیعه واثبات الهداه به چاپ رسانده است و در پانوشتها جایگاه احادیث دراین منابع را نشان داده واختلاف نسخ را یاد کرده است و گاهى توضیحاتى در ضبط صحیح کلمات و یا در توضیح عبارات روایات آورده است . علامه طباطبائى (ره ) نیز مقدمه ئى کوتاه نگاشته و در ضمن آن از جایگاه حدیث در تفسیر قرآن اعتبار کتاب و عظمت و موقعیت علمى و حدیثى مولف سخن گفته است .

مولف تفسیر عیاشى  ابوالنصر محمد بن مسعود بن محمد بن عیاش السلمى از عالمان محدثان مفسران بزرگ اسلامى در قرن سوم هجرى است . شرح حال نگاران و رجالیان به اتفاق وى را ستوده اند وازاو به وثاقت در روایت گستردگى دانش کثرت تالیف جامعیت دراطلاعات و آگاهیهاى علمى و ... یاد کرده اند.

نجاشى مى گوید:

[محمد بن مسعود ... معروف به عیاشى ثقه است و راستگوى و یکى از چهره هاى برجسته شیعه . وى در آغاز سنى بوده است حدیث بسیارى از آنان شنیده سپس تشیع اختیار کرد در حالى که هنوز در سنین جوانى بود. 11 ]

شیخ طوسى از وى یاد کرده واو را بدینگون ستوده است :

[ او در میان اهل مشرق زمان خود در دانش فضیلت فهم تیزهوشى و خردمندى برتراز همه بود بیش از.200 کتاب نگاشته است که ما در فهرست از آنها نام برده ایم] 12 .

ابن ندیم مى گوید:

[عیاشى از فقهاء شیعه امامیه است .او در گستردگى دانش یگانه روزگار خود بوده و کتابهایش در نواحى خراسان از جایگاه شایسته اى برخوردار بودند] 13 .

مرحوم مدرس خیابانى در شرح حال وى آورده اند:

محمد بن مسعود... معروف به عیاشى شیخ اجل عامل فاضل ادیب مفسر محدث صدوق و ثقه ازاعیان علماى فرقه حقه واکابر فقهاى اثنى عشریه عهد کلینى محمد بن یعقوب بلکه در طبقه مشایخ وى مى باشد. کشى صاحب    رجال معروف نیزاز تلامذه او بوده وازاو روایت مى کند در علم و فضل و فهم وادب و تبحر و تنوع علمى وحید زمان خود روایاتش کثیر باصول روایت بصیر و در طب و نجوم و قیافه و رویا و هر یک ازابواب فقهیه زیاد بر دویست کتاب تالیف داده است . 14

عیاسى مردى دانش دوست و دانش گستر بود. وى تمام آنچه رااز پدر به ارث برده بود در دانش گسترى به کار گرفت خانه وى مرکز تعلیم و تعلم بود. نجاشى در رجال خود مى گوید:

[ ابوالنصر براى گسترش علم و حدیث تمام آنچه رااز پدر به ارث برده بود که بالغ بر.300 هزار دینار مى شد اتفاق کرد. خانه وى چونان مسجدى بود مملواز کسانى که برخى به نگارش حدیث و بعى به مقابله واستنساخ نسخ و گروهى به حاشیه نگارى و تعلیق نویسى و ... مشغول بودند] 15 .

عیاشى صاحب کرسى تدریس نیز بوده است محفلى براى عوام و مجلسى براى خواص داشت و در منزلش که آن را مرکز دانش و مدرسه تعلیم دانسته اند جستجوگران دانش رااز سرچشمه زلال اندیشه هایش سیراب مى کرد. 16

تفسیر القمى از تفاسیر کهن واز مجموعه هاى ارزشمند تفسیرى است واز نمونه هاى عالى و گرانقدر تفسیر به ماثور. تفسیر قمى از منابع روائى و تفسیرى است که هماره مورد توجه و مراجعه محققان و پژوهشگران اسلامى بوده است . شیخ در فهرست و نجاشى در رجال و دیگر و رجالیان ازاین کتاب یاد کرده اند. 17 بنابراین انتساب این کتاب فى الجمله به على ابن ابراهیم قمى مسلم است . مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى دراثر جاویدان خود[ الذریعه] پروهشى گسترده پیرامون این تفسیر را عرضه کرده و نشان داده است که على بن ابراهیم قریب به اتفاق روایات تفسیر رااز امام صادق[ ع]واز طریق پدرش ابراهیم بن هاشم نقل کرده است .در تفسیر موجوداین روش تا آیه .49از سوره آل عمران ادامه یافته است پس از آن شیوه اسناد تغییر مى یابد و روایاتى ازامام باقر[ ع] با سندى آورده مى شود که همان طریق مشهور به تفسیرابى الجاروداست مرحوم آقا بزرگ نمونه هاى بسیارى را مى آورد که نشانگراین است که مجموع آنچه دراین تفسیرآمده به جمع تدوین على بن ابراهیم نیست آمده به جمع تدوین على بن ابراهیم نیست بعنوان نمونه مى فرمایند: در مواضع متعددى این عبارت آمده است (رجع الى تفسیر على بن ابراهیم ) و یا (رجع الى الى روایه على بن ابراهیم ) و یا (من هنا عن على بن ابراهیم ) و ... بدینسان آنچه بعنوان تفسیر على بن ابراهیم مشهوراست آمیخته اى است از تفسیر وى و تفسیرابى الجاورد که ابوالفضل العباس بن محمد بن قاسم ... ترتیب داده و عرضه کرده است. 18 .

چنان که پیشتر یاد کردیم[ تفسیر على بن ابراهیم] تفسیر نقلى است . مولف جلیل القدرابتداء گزیده اى از روایات مفصلى رااز   

 

على[ ع] آورده است در بیان انواع علوم قرآن و آنگاه متن تفسیر را آغاز کرده است و در ذیل آیات روایات امام صادق[ ع] را نقل کرده است . بجز روایات گاهى مطالبى را در توضیح آیات افزوده است . بجز روایات گاهى مطالبى را در توضیح آیات افزوده است . مولف[ کشف الحجب] مى گوید:

[تمام این تفسیر احادیث است مگر کلماتى اندک و عباراتى کوتاه که از خود على بن ابراهیم است] 19 .

برخى از فهرست نگاران در توضیح شیوه نگارش این تفسیر آورده اند:

طریقه این تفسیر آن است که یک یا چند آیه از قرآن کریم را ذکر نموده والفاظ مشکله آن را با لفظ سهل تفسیر و معنى مى نمایند و بر صدق مدعاى خوداخبارى ازائمه و پیغمبر[ ع] بااسناد صحیحه ذکر مى نمایند و قبل از شروع به تفسیر فاتحه مطالبى را که دانستن آنها براى جستجو کنندگان از مقاصد و معانى قرآن لازم بلکه واجب است از قبیل بیان محکمات و متشابهات و منسوخات و عمومات و خصوصات و رد بر قدریه و دهریه و وثنیه و غیراینها ذکر نموده اند موارد نزول آیات و سور را هم تذکر شده اند20

[تفسیر قمى] یکبار مستقلا به سال .1313 به چاپ سنگى نشر یافته است و بار دیگر همراه با تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى[ ع] به سال .1315. این هر دو چاپ افزون بر چاپ نامناسب داراى اشتباهات بسیارى بودند که نیاز به یک چاپ منقح راالزامى مى ساخت . بالاخره آقاى سید طیب موسوى جزائرى به تصحیح و تعلیق این اثر همت گماشتند و آن را در دو جلد به قطع وزیرى همراه با یک مقدمه در شرح حال مولف و مشایخ وى با عرضه به چهار نسخه کهن و مقابله و تصحیح و تعلیق منتشر ساختند.

گزینشهاى تفسیر قمى : چنان که پیشتر یادآورى کردیم[ تفسیر قمى] همواره مورد توجه و مراجعه عالمان و محدثان و مفسران اسلامى بوده است . برخى از عالمان به گزینشواختصار تفسیر قمى پرداختند و برخى ضمن این تنقیح برخى مطلب بر آن افزوده و با تنظیمى دیگر آن را عرضه کرده اند.از آن جمله است[ اختصار تفسیر على بن ابراهیم] از محمد بن صالح کفعمى 21 . گزینش دیگرى است که مرحوم شیخ آقا بزرگ از آن به [مختصر تفسیر على بن ابراهیم لبعض الاصحاب] 22 یاد مى کند. و بالاخره گزینش سومى است[ مختصر تفسیر عل بن ابراهیم] از شیخ کمال الدین عبدالرحمان بن محمد عتایقى . 23 وى چگونگى کارش را در مقدمه کتاب بدینگونه توضیح داده است :

[کتاب استاد فاضل على ابن ابراهیم قمى را دیدم و آن را کتاب بزرگى یافتم که قابلیت اختصار و گزینش را داشت .ازاین روى به اختصار آن همت گماشتم با حذف اسانید و مکررات والفاظ برخى از آیاتى که نیاز به   توضیح نداشت و بجاى اینها چیزهائى را که شایسته بود بر کتاب افزودم].

وى در فرجام کتاب دوباره به چگونگى کارش اشاره کرده مى نویسد:

[ این پایان پیرایش و تنقیح ماست از 7 جزء کتاب على بن ابراهیم . به متن آن آنچه را مناسب دانستم افزودم و نچه ظاهرش با عصمت انبیاء و اولیاء منافات داشت حذف کردم] 24

مولف تفسیر:  على بن ابراهیم ابن هاشم قمى از محدثان فقیهان مفسران و دانشمندان عالیقدر معتمد و موثق شیعى است لا شرح حال نگاران و رجالیان به وثاقت جلالت بزرگوارى و جایگاه بلند وى در نقل حدیث و دقت واعتماد در آن ستوده است 25 وابن ندیم وى را در زمره عالمان و فقیهان نگاشته است 26 و فضل بن حسن طبرسى وى رااز بزرگرین عالمان اصحاب تلقى کرده است . 27

على بن ابراهیم در نگارش و تالیف زبردست بوده و آثار بسیارى از خود بر جاى نهاده که گویا بجز تفسیر وى آثار دیگرش در گذر زمان از بین رفته است . 28

التبیان فى تفسیرالقرآن این کتاب یکى از بزرگترین و گرانقدرترین آثار فرهنگ اسلامى است . با تفسیر پر مایه و سرشاراز تحقیق و نقد و تحلیل[ تبیان] تفسیرنگارى وارد مرحله نوین عمیقى شد. قبل از شیخ الطئفه تنها مجموعه تفسیرى که تا حدودى از مرز نقل روایات و تبیین معانى لغات فراتر رفته و جنبه نقد و تحلیل روایات و اقوال را مراعات کرده است تفسیر[ جامع البیان] طبرى است . که پس از این درباره این تفسیر سخن خواهیم گفت و کاستیها و چگونگیهاى آن را به اجمال عرضه خواهیم کرد. ·

شیخ براى اولین بار در تفسیر قرآن به نقل و نقد و تحلیل جدى راء و روایات براساس اصول متقن علمى روى مى آورد و تفسیر رااز نقل و گزارش اقوال و روایات که گاه متضاد هم مى نمودند بیرون مى کشد و نیز براى اولین بار در شیوه تفسیرى شیخ نگرش عقلانى براى ارزیابى اقوال و روایات به میدان مى آید و جاى طبیعى خود را مى گشاید. شیخ در مقدمه تفسیر خود پیرامون روش برگزیده اش در تفسیر چنین مى گوید:

[در تفسیر آیات تقلید مفسران روا نیست بلکه باید قولى را برگزید که مورداجماع مفسران باشد و بواسطه اجماع پیروى از آن لازم گردد. زیرا برخى از مفسران داراى شیوه ئى مطلوب بودند همانند ابن عباس مجاهد و ... و برخى از شیوه ناپسندیده ئى پیروى کردند همانند سدى و کلى و ... و آنان را نکوهیده اند این در طبقه نخستین .اما متاخران هر کدام روش خود را یارى رسانده اند و آیات را بر آن اساس تاویل کرده اند که تقلید هیچکدام از آنان روانیست .   

بلکه شایسته آن است که به ادله صحیحه عقلى و شرعى مراجعه شود از قبیل : اجماع و روایت متواتر که متابعت از آنها لازم است . خبر واجد پذیرفتنى نیست بویژه اگر طریق آن علم باشد. و هرگاه تاویل آیه اى نیازمند به گواهى لغت باشد لغت شایع باشد. ولى خبر واحد والفاظ نادر که نمى توان به آن قطع حاصل کرد نباید شاهد کتاب خداوند قرار گیرند]. 29

آنچه از بیان شیخ آوریم به روشنى نشانگر شیوه تفسیر وى در تبیین و توضیح آیات الاهى است . چنان که دیدیم شیخ پیروى از دلایل عقلى و نقلى را مسلم شمرده و در دلیل نقلى تواتر و[ مجمع علیه] بودن آن را شرط کرده خبر واحد را نپذیرفته واقوال متاخران از مفسران را غیرقابل پیروى انگاشته است . شیخ با تکیه و تاکید بر این اصول بسیارى از روایات واقوال مفسران طبقه نخستین را نپذیرفته و نقاط اشتباه و ضعف را در آنها روشن ساخته است چنان که گاهى برخى از روایات عامه و خاصه را بواسطه این که خبر واحد هستند و موجب علم نمى باشند ترک کرده است . شیخ که اقوال مفسران نخستین را بدایره نقد و تحلیل مى ریزد و سره رااز ناسره جدا مى کند در پذیرش اقوال متاخران همانند: طبرى بلخى رماین و ... سخت گیرى بیشترى نشان مى دهد30 .

نقش عقل در تفسیر [تبیان] : گفتیم شیخ در تفسیر آیات به دلیل عقلى استناد جسته و بدینسان براى اولین بار ادله عقلیه در تفسیر[ تبیان] بطور گسترده در تبیین معانى الفاظ قرآن خودنمائى کرده است در صورتى که پیشتر تنها دلیل نقلى در روشهاى مفسران بکار مى رفت . عالم بزرگوار شیخ محمدحسین آل یس در مقاله سودمند خود از نقش عقل در روش تفسیرى شیخ چنین آورده است :

عقل نیز در روش شیخ نقش بزرگى بعهده دراد. و طوسى به آن در شرح معانى قرآن و تبیین اهداف آن و در رد گفتار صاحبان مذاهب و اندیشه هاى مختلف و دفاع از عقاید راستین شیعه امامیه وابطال شبهه ها و نقدهاى وارده بر آنان کمال اعتماد دارد و مورد نظر قرار داده است . روشنترین نمونه تکیه به عقل در تفسیر تبیان که اعجاب انگیز است و شایسته تقدیر این که شیخ بااستناد به ادله عقلى در قرن پنجم هجرى فکر کرویت زمین را رد نکرد.او دراین باره مى گوید: ابو على جبائى به این آیه (آیه 22 سوره بقره )استدلال کرده است که زمین مسطح است و بعکس آنچه منجمین و بلخى مى گویند زمین را کروى نمى داند شیخ اضافه مى کند که ابوعلى براى رد گفتار منجمان به آیه [جعلها فراشا]استناد جسته به این بیان که آیه نشانگراین است که زمین پهن است و حال آن که کره پهن نیست .ابوعلى اضافه مى کند که عقل نیز بر بطلان قول اینان دلالت مى کند چرا که زمین با وجود دریاها نمى تواند کروى باشد. چون آب جز در جائى    که دو جانب متساوى دارد قرار نمى گیرد...اگر یک قسمت زمین بلندتراز سمت دیگر باشد آب از ناحیه مرتفع به سمت پائین جارى مى گردد. سپس شیخ در رد جبائى مى گوید: آیه مزبور دلالت بر گفتار وى ندارد. زیرا کسى که مى گوید زمین کروى است مرادش این است که ، جمعا به شکل کره است ! 31

نمونه روش دیگرى که نقش عقل را در تفسیر [تبیان] نشان مى دهداین است که شیخ بعید نمى داند که ابرها ناشى از بخار زمین باشد. وى دراین باره مى گویداگر گفته شود آیا ممکن است ابر بخارهائى باشد که از زمین متصاعد مى گردد؟ مى گوئیم ممکن است چنین باشد و دلیل عقلى و سمعى بر منع آن وجود ندارد. 32

با تتبع در صفحات زرین این تفسیر گرانمایه نمونه هاى بسیارى ازاین قبیل توان یافت که شیخ الطائفه یا تکیه به عقل و استدلالهاى عقلانى اندیشه ها و یافته هاى عالمان اسلامى را در تفسیرآیات به نقد وتحلیل کشیده و حق را به کرسى نشانده است . گزارش ابعاد مختلف علوم اسلامى در تفسیر تبیان فرصتى فراختر مى طلبد 33 عالمان و شرح حال نگاران اسلامى تفسیر تبیان رااولین تفسیرى دانسته اند که جامع فنون مختلف و دانشهاى مربوط به قرآن است . شیخ در کنار تبیین و توضیح معانى آیات و عرضه اقوال مختلف در مباحث کلامى و عقیدتى توجهى خاص به جنبه لغوى نحوى اشتقاقى و قرائتى آیات دارد. شیخ دراین زمینه ها نیزاقوال و آراء مختصصان این فنون را عرضه کرده به نقل و تحلیل آنها مى پردازد.

شیخ به قصص و تاریخ امتهاى پیشین نیز توجه کرده است و دراین زمینه نیز ساده انگارى را به یکسو نهاده و به ارزیابى و جداسازى سره از ناسره پرداخته است . نمونه را در داستان آدم و حوا روایتى را ضعیف دانسته و طرد مى کند. 34 و در قصه هاروت و ماروت با آوردن اخبارى ازاسرائیلیات با تکیه بر عصمت ملائکه و فقدان شرایط پذیرش و صحت در روایات به اخبار وارده خط بطلان مى کشد 35 بارى تفسیر [تبیان] دریائى است موج خیر و مجموعه اى است گرانسنگ سرشاراز تحقیقات و مطالب سودمند و نشانگر جامعیت و گستردگى دانش مولف بزرگوار آن .

انگیزه تالیف : شیخ الطائفه در آغاز تفسیرانگیزه خود رااز نگارش تفسیر بیان داشته است :

[آنچه مرا وادار کرد که دست بکار نگارش این کتاب گردم این بود که هیچیک از دانشمندان شیعه را نیافتم که کتابى جامعه و شامل تفسیر تمام قرآن مشتمل بر فنون مختلف و معانى آن فراهم آورده باشد. گروهى از عالمان در گذشته به گردآورى روایاتى که بدان دست یافته اند همت گماشته اند بدون این که استقصاء کامل کنند و به تفسیر آیاتى که نیازمند تبیین و تشریح هستند بپردازند. گروهى دیگر به تفسیر آیات   پرداخته اند اینان نیز برخى - همانند طبرى و ... در معانى قرآن سخن را بدرازا کشانده و در عرضه فنون آن هر چه بدست آورده نقل کرده اند. و برخى دیگر تنها به گزارش واژه هاى مشکل و تبیین معانى الفاظ آن بسنده کرده راه اختصار جسته اند بقیه نیز که راه اعتدال جسته اند آنچه را فهمیده نقل کرده و هر چه را ندانسته اند ترک گفته اند. نحویان تمام تلاش خود را به جنبه ادبى قرآن معطوف داشته اند و متکلمان به مباحث کلامیه پرداخته اند و تنى چند نیز به فنون دیگر گرایش پیدا رده اند گاه مطالب نامناسب با تفسیر: همانند بسط گسترش فروع فقهى واختلاف فقهاء را آورده اند. شایسته ترین کسانى که دراین زمینه راه اعتدال جسته اند عبارتنداز محمدابن بحرابومسلم اصفهانى و على ابن عیسى رمانى . کتابهاى اینان بهترین آثارى است که دراین زمینه به نگارش در آمده است . بااین همه اینان نیز گاهى به درازا گوئى پرداخته و چیزهاى غیر لازم را آورده اند.

شنیدم که گرویه ازاصحاب ما ( علماى شیعه )از دیر زمان به تفسیرى اظهار تمایل مى کردند که در عین اعتدال مشتمل بر جمیع فنون و علوم قرآن باشد مانند: قرائت معانى آیات اعراب بیان آیات متشابه پاسخ ازاشکالات ملحدان جبریان و دارندگان اندیشه هاى باطل و ... و بیان استدلال عالمان در موارد لازم از آیات قرآنى براساس مذهب اهل بیت دراصول عقاید و فروع فقهى .

و من انشاءالله بهمین مقصود آغاز مى کنم و گزیده گوئى واختصار را شیوه خود مى گیرم نه چنان بدرازى سخن گفت که خواننده را خستگى آفریند و نه آنسان مختصر خواهم آورد که وى رااز دریافت معانى باز دارد و در آغاز فصلى را براى یک سلسله مطلبى که دانستن آن لازم است بدون استیفاء مى آورم واز خداوند کمک مى جویم و هدایت به راه رشد راازاو مى طلبم] 36

(تبیان) در گفتار (عالمان) تفسیر[ تبیان] از زمان نگارش و نشر آن مورد توجه عالمان محققان و مفسران اسلامى بوده است . بسیارى از شرح حال نگراان بهنگام نگارش شرح حال شیخ ازاین تفسیر به بزرگى یاد کرده گستردگى مطالب و والائیهاى گونه گون آن را ستوده اند. شیخ خود بهنگام شمارش آثارش در [فهرست] از تفسیرش یاد کرده است

[له کتاب تفسرالقرآن لم یعمل مثله] 37 .

شیخ طبرسى مفسر بزرگ شیعى درباره[ تبیان] مى نویسد:

[تبیان کتابى است که نور حق از آن مى درخشد و بوى راستى از آن مى تراود. در برگیرنده معانى واسرار بى همتا و شامل ادبیات بدون روشنگرى و تبیین و به آراستن مباحث   

بدون تحقیق و ژرف اندیشى قانع نمى شود .[تبیان] راهنمائى است که من از پرتوازانوار آن بهره مى گیرم و به شیوه آن در کتاب گام بر مى دارم و قلم مى زنم] . 38

علامه سیدمهدى بحرالعلوم مى نویسد:

[در علم تفسیر [ تبیان] را نگاشته است. [تبیان] در میان تفاسیر کتابى است گرانقدر بزرگ و بى همتا بگونه اى که شیخ طبرسى - که پیشواى مفسران شناخته شده است از چشمه سار آن بهره گرفته و بدان اعتراف کرده است ... و دانشمند محقق مدقق محمد بن ادریس عجلى با همه مخالفتهائى که با نظریات شیخ دراکثر تالیفات او دارد درباره [تبیان] تامل مى کند و به جایگاه والا واستحکام بنیان مطالب و مباحث اعتراف مى کند] 39 .

علامه پژوهشگر مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى مى نویسد:

[تبیان اولین تفسیرى است که انواع علوم قرآن را جمع کرده است] .

مرحوم شیخ پس ازاین بیان گفتار مرحوم طبرسى و بحرالعلوم را مى آورد و آنگاه نسخه هاى خطى موجود در کتابخانه ها را معرفى مى کند سپس از چاپ پیشین کتاب بوسیله مرحوم آیه الله سیدحجه کوه کمرى یاد کرده مى فرماید:

راستى مرحوم حجت با نشراین اثرامت اسلامى رااز فایدتى عظیم بهره مند ساخت و خدمت بزرگى انجام داد. زیرا همواره عالمان بزرگ آرزو مى کردند اجزاء متفرق و پراکنده آن در کتابخانه هاى دنیا یکجا گرد آید و مورد بهره ورى قرار گیرد. مرحوم حجت براى جامه عمل پوشانیدن به این آرزو توفیق یافت واجزاء پراکنده آن را فراهم آورد و به طبع رساند.اینک آرزواین است که دانشمندان و فاضلان به این تفسیر روى آورند واز آن بهره گیرند .

چاپهاى تبیان: چاپ دو جلدى به قطع رحلى : نسخه هاى تفسیر[ تبیان] تا سال 1364 هجرى قمرى در کتابخانه هاى مختلف پراکنده بود. دراین سال اجزاء پراکنده آن به پایمردى مرحوم آیه الله سید محمد حجت کوه کمرى تبریزى در یکجا گرد مى آید و با همت تنى چنداز عالمان تصحیح شده و در مجلد بزرگ (جلداول در 869 و جلد دوم در 800 صفحه به سال 1365) منتشر مى شود.

2. چاپ 10 جلدى به قطع وزیرى : این چاپ به تحقیق و تصحیح تعلیق پژوهشگر سختکوش آقاى احمد حبیب قصیرالعاملى سامان یافته است . در آغاز جلداول شرح حال محققانه و بسیارارزشمنداست از علامه پژوهشگر مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى . محقق کتاب بجز تصحیح و تحقیق متن پانوشتهئا سودمندى در تعیین مواضع آیات اشعار ضبط اختلاف نسخه ها توضیح   

لغوى برخى از واژها بر آن افزوده است . در پایان هر جلد فهرستهاى فنى است از قبیل : فهرست احادیث فهرست نقدها و ردیه هائى که مرحوم شیخ نسبت به اندیشه هاى متکلمان و مفسران وارد آورده است . فهرست امثال مباحث لغوى و... و در جلد دهم پس از این فهرستها فهرست قافیه هاى اشعاراست در مجلدات دهگانه . 41

[دفترانتشارات اسلامى] نیز دراندیشه چاپ نوینى است از تفسیر [تبیان] و گویا قسمت زیادى از کارهاى آن انجام شده است .

مولف[ تبیان]  محمدبن حسن طوسى معروف به[ شیخ الطائفه] و[ شیخ طوسى] از ستارگان درخشان و یکى از بزرگترین نوابغ جهان اسلام است . شیخ طوسى به سال .385 در شهر تاریخى طوسى از مادربزاد و در همانا بالید و رشد کرد و علوم مقدماتى و سطح حالى فقه واصول و حدیث و غیره رااز استادان زمان فرا گرفت . شیخ و غیره راازاستادان زمان فرا گرفت . شیخ در سال .408 به عراق هجرت کرد و پنج سال در بغداد نزد پیشواى بزرگ علمى بغداد [ شیخ مفید] و دیگران استادان به تحصیل و تکمیل معلومات خود پرداخت و پس از رحلت شیخ مفید در سال 413 هجرى نیز حدود 23 سال از محضر سیدمرتضى و دیگران بهره هاى فراوانى برد. و بالاخره 12 سال کرسى درس و پیشواى علمى بغداد را بدست گرفت و با جامعیت و گستردگى دانشى که داشت در حوزه عظیم درسى وى عالمان بسیارى از شیعه و سنى وزیدى شرکت مى جستند واز دریاى مواج دانش وى بهره مى جستند سپس در فتنه ددمنشانه[ طغرل] نخستین حاکم سفاک سلجوقى پس از ضربه هاى شدید روحى و فکرى واز دست دادن کتابخانه عظیم شخصى خود رهسپار نجف گردید و حوزه علوم اسلامى را در آن شهر بنیاد نهاد و 12 سال آخر عمر پرثمر خود را در آن دیار قدس به تالیف و تصنیف و تدریس گذراند و بالاخره به سال 460 رخت از جهان بربست .

شیخ طوسى از قله افراشته فرهنگ اسلامى است ، و زندگانى علمى و فکرى وى سرشاراز درسها و پندها براى طالبان علم و جستجوگران دانش . تاکید و تحریص عالمان و مربیان اخلاقى به اندیشیدن در زندگانى[ سلف صالح] از عالمان و در نگریستن به چگونگیهاى[ حیات طیبه] آنان بى گمان بخاطر نکات برجسته و تنبه آفرینى است که در زندگى این عالمان یافت مى شود و راهیان مقاصد بلند آن بزرگان رااسوه و راهنما تواند بود.

زندگانى سراسر شور و هیجان و تحرک و تعهد[ شیخ الطائفه] بهترین و عالیترین درسها را دارد.ازاین روى بااین که ما پیشتر بااشاره به شرح حال وى و چگونگى زندگانى آن عالم بزرگ منابع شرح حال او را آورده ایم 42اینک نیز به مناسبت معرفى[ التبیان] به ویژه گیهاى برجسته این اسوه تحقیق و پژوهش و عالم بزرگ اسلامى اشاره مى کنیم .

 

 

نگاهى به ابعاد شخصیت شیخ الطائفه :

الف : جامعیت : شیخ طوسى عالمى جامع و متفکرى آگاه به زمان و مسلط بر علوم متداول زمان خود بود. جامعیت و گستردگى دانش وى را بایداولین ویژگى شخصیت این عالم بزرگ شمرد.او درابعاد مختلف فرهنگ اسلامى قلم زده است و آثار گرانبها و جاویدانى از خود به یادگار گذاشته است . ذوق سلیم ابتکار و خلاقیت هدف گیرى معقول نثر روان استوارى مطالب نظم دقیق و نگارش روان و شیرین آثار شیخ که در جاى جاى آثارش بروشنى پیداست نشانى دیگراز جامعیت و خبرویت این مجتهد پژوهشگر فرهنگ شیعى است.

یکى از محقان در چگونگى آثار شیخ نوشته اند:

نظر به تبحر و خبرویت شیخ طوسى در همه رشته هاى علوم دینى رایج عصر خویش در تمام آن رشته ها علوم دینى رایج عصر خویش در تمام آن رشته هااز خود آثارى به جاى گذارده که هر کدام در موضوع خود آثارى به جاى گذارده که هر کدام در موضوع خوداز بهترین کتب بشمار مى رود. آثار شیخ واجد چندامتیازاست : یکى این که عبارت آنها بروش معمول زمان در نهایت سادگى و خاى ازاغلاق وابهام و بسیار روان و شیرین است دیگر آن که نوشته هاى شیخ غالبااز نظم کامل درابواب و فصول و دسته بندى و کلاسه کردن مطالب برخورداراست امتیاز سوم این که شیخ در یک از آثار خود هدف مشخص و معقولى داشته و طبقه خاصى از طلاب علم از قبیل مبتدیان یا منتهیان و متوسطان در علم را در نظر مى گرفته و بعلاوه فنون مختلف یک علم مانند علم فقه را بهم نمى آمیخته است. 43

این جامعیت واشراف بر فرهنگ زمان واندیشه هاى گوناگون از وى دیده بان بزرگى ساخته بود پرشکوه و نستوه که از جایگاه بلند علم و تحقیق بدوراز تنگ نظرى و یکسواندیشى قلم مى زد واز حریم والاى تشیع دفاع مى کرد. براى نشان دادن بسط اندیشه شیعى و گستره ابعاد فقه آن[ مبسوط] مى نگاشت و براى ارائه عظمت و والائى منطق و آرااء تشیع با سعه صدر واشراف به مشربها و جریانهاى فقهى دیگر[ الخلاف] را مى نوشت و براى حراست از جایگاه والاى ولایت به تبیین حاکمیت راستین الاهى و موقعیت حساس رهبرى در نظام الاهى مى پرداخت و راه را بر شیادان مى بست . و براى معرفى اصیل قرآن و تحول آفرینى در تفسیر و پاسخ گوئى به شبهات ملحدان جریان آفرینان فرقه سازان و ... که گاه براى تثبیت اندیشه هاى خود به تفسیر قرآن مى پرداختند تفسیر قرآن مى نوشت خداونداو را در بیکران رحمت خویش غرق فرماید که بحق بگفته برخى از محققان این[ شیخ الطائفه ، شیخ الاسلام] است و پیشواى علمى همه مسلمانان .

 

تسلط بر نفس : نستوهى شکن ناپذیرى در مقابل حوادث   

 تسلط بر نفس یکى دیگرازابعاد حیات علمى این بزرگ مرداست . شیخ با این که در یکى از بحراین ترین دوره هاى تاریخ زندگى کرده است و در کوران درگیریهاى فرقه اى و نزاع هاى گروهى ساخته آتش افروزان شاهد ظلمها و ضربه ها به عالمان شیعى بوده بااینهمه در تحقیق تالیف و تصنیف هرگزاز جاده انصاف بیرون نرفته است و میدان تحقیق را مبدل به میدان مبارزه گروهى و فرقه اى نکرده است . یکى از پژوهشگران در احوال و آثار شیخ دراین زمینه چنین مى گوید

بااین که شیخ طوسى در تمام دوران اقامت در بغداد ناظر کشمکشها و آشوبها بوده و قسمتى ازاین حوادث مستقیما با طائفعه شیعه و پیشوایان آنان وابستگى داشته و حتى شیخ مفید در سال .409 یک سال پس از ورود شیخ به بغداداز آن شهر تبعید شده است و دیدن این نابسامانیها قهرا باید در روحیه شیخ موثرافتد و در آثار وى منعکس شوداما در سراسر تالیفات شیخ نه تنها یادى ازاین اغتشاشات نشده حتى حکایت ازاضطراب و ناراحتى فکرى و روحى وى ندارد. بلکه بعکس همه آثار وى اعم ازاملاء وانشاء و تالیفات حاکى از روحى آرام و اراده اى جازم واستوار مى باشد کمااین که بحثهاى او در مسائل خلاف و موضوعات مورد مشاجره واختلاف فرق مسلمین کاملا دورازاحساسات و تعصب صورت گرفته است . 45

آزاد اندیشى همگام با زمان :  نکته دیگر در حیات علمى شیخ آزاداندیشى سنت شکنى در عین تعبد به اصول و مباین مستحکم فقهى واصولى و زمان شناسى است . شیخ در تمام دانشهایى که قلم زده واثر آفریده تحول ایجاد کرده و قافله دانش را پیش رانده است .این خصلت والا یکى از گران ارج ترین ابعاد زندگى[ شیخ الطائفه] است که خوب است راى روشن تر شدن این جنبه از شخصیت شیخ بیان آیه الله شهید مطهرى را بیاوریم که او خود تبلورى از آزاداندیشى تعبد تعهد و رادى و مردانگى بود:

شیخ طوسى در عصر خود نیاز به تحولى در فقه واجتهاد رااحساس مى کند و مانند موارد مشابه برآوردن چنین نیازى بدون (به اصطلاح امروز) سنت شکنى و جریان برخلاف عادت مالوف میسر نیست . بنابراین شجاعت عقلى وادبى ضرورت مى یابد و شیخ با شجاعتى که مخصوص شخصیت هاى برجسته اى از طراز خوداوست با نوشتن کتاب مبسوط چنین گامى را بر مى دارد و فقه واجتهاد شیعه را وارد مرحله جدیدى مى کند. شیخ بااین عمل خود اولا ثابت کرد که از ضمیرى آگاه برخورداراست و نیاز عصر خویش را درک مى کند. ثانیا ثابت کرد که از موهبت شجاعت عقلى وادبى بهره منداست اواز کسانى نیست که فقط نیاز رااحساس کند ولى جرات اقدام را نداشته باشد. با جرات و جسارتى کم نظیراین گام خطیر را   بر مى دارد.ثالثا ثابت کرد که اجتهاد و تفریع و طرح مسائل جدید و جوابگوئى به آنها مشروط به این نیست که فقه اسلامى را کوتاه و نارسا فرض کنیم و دست به دامن قیاس و راى بشویم . ثابت کرد که کلیات واصول اسلامى نوعى است که کاملا ممکن و مقدوراست در چهارچوب همان کلیات فروع تازه رسیده را جوابگوئى کرد. هنر شیخ دراین است که نه مانند جامدان و متقشران از پاسخگوئى به نیازهاى عصر خود شانه خالى کرد و نه مانند متهوران و بى پروایان راى و گمان شخصى را جانشین تشریع اسلامى نمود واین است انتظاراسلام از علماى واقعى ما .

استاد شهید آنگاه تحت عنوان[ بهره و سهم ما]از چگونگى فقه و مقررات اسلامى در قرون چهاردهم یاد مى کند و با انتقاداز فرنگى مابان و خودباختگانى که فقه اسلامى را نارسا مى دانند و معتقدند که فقه اسلامى پاسخگوى نیازهاى زمان نیست مى نویسند:

بدون شک مااز نظر فقه واجتهاد در عصرى شبیه به عصر شیخ طوسى زندگى مى کنیم . دچار نوعى جمود واعراض ازمواجهه با مسائل مورد نیاز عصر خود هستیم - ما نمى خواهیم زحمت گام بردارى در راههاى نرفته را که عصر ما پیش پاى ما گذاشته به خود بدهیم . همه علاقه ما به این است که راههاى رفته را برویم و جاده هاى همواره کوبیده را بپیمائیم . ما ترجیح مى دهیم راه هفتصدساله حل شبهه ابن قبه را طى کنیم و حال آن که امروز صدها شبهه از شبهه [ابن قبه] مهمتر واساسى تر و وابسته تر به زندگى عملى خود داریم . شیخ الطئفه بلکه شیخ الطائفه هائى براى قرن چهاردهم ضرورى است . که :اولا با ضمیرى روشن نیازهاى عصر خویش را درک کنند. ثانیا با شجاعت عقلى و ادبى از نوع شجاعت شیخ الطائفه دست بکار شوند.ثالثااز چهارچوب کتاب و سنت خارج نگردند. 46

پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى به رهبرى امام خمینى ارواحنافداه نیازهاى گونه گون را عینى تر کرده است واینک بى گمان این شجاعت و روشن ضمیرى فراتراز مسائل فقهى موردانتظاراست .البته پس از انقلاب حرکتهائى در زمینه مسائل فقهى به عمل آمده است بحثهاى گرانمایه و روشنگرانه قائم مقام رهبرى حضرت آیه الله العظمى منتظرى پیرامون حکومت و مسائل مربوط به آن که هنوز نیزادامه دارد در این راستاست . بر مجتهدان محققان و فاضلان است که در هنگامه تابشهاى تحرک آفرین آیین حق و در وزش نسیم دلنواز تعالیم الاهى در حاکمیت جمهورى اسلامى به واقعیتها روى آورند و با توجه به نیازها و گره هاى گوناگون اقتصادى اجتماعى حقوقى اعتقادى و ... به پاسخگوئى با شیوه هائى تاکید مى کنیم که اگر مجتهدان عالمان پژوهشگران روشن ضمیران و بیداردلانى مى گفتند: [فقه باید   

فقهى متحرک باشد نه فقه جامد باید فقهى باشد که بتواند براساس تطور و تحول و دگرگونى در شرایط زندگى اجتماعى احکامى که مطابق بااصول قرآن واصول سنت باشداما پاسخگویى نیازهاى تطور یافته اجتماعى مردم مسلمان و مردم جهان باشد را بیان کند] و یا مى گفتند :[فقه امام صادق(ع) فقهى است زنده فقهى است آزاد فقهى است که در آن تطور و تحول صحیح راه دارد] 47 و یا براى پاسخگوئى به گره ها و مشکلات اجتماعى واداره مجتمع در مجتهد روحیه انقلابى را لازم مى دانستند و در کنار شرایط دیگر مى فرمودند:

[ با صراحت اینطور بگویم براى این که یک مجتهد مجتهدى باشد واجد شرایط مى خواهم یک شرط اضافه کنم و بگویم که باید مجتهد داراى روحیه انقلابى باشد تا درست مجتهد باشد]. 48

و یا براى رسیدن به برداشتهاى مطمئن و[ عدم فتوى بدون فحص] و ... شیوه هاى تحقیق و پژوهش واستنباط معمول را بسنده نمى دانستند و ضرورت بازنگرى و تکمیل آنها را پیشنهاد مى نمودند 49 . و یااجتهاد را مفهوم نسبى دانسته تاثیر طرز تفکرها و نوع بینشهاى مجتهد را در آن مطرح مى کردند و مى نوشتند[ازاینجا بخوبى مى توانیم بفهمیم که اجتهاد یک مفهوم[ نسبى] و متطور و متکامل است و هر عصرى و زمانى بینش و درک مخصوصى ایجاب مى کند.این نسبیت از دو چیز ناشى مى شود: قابلیت استعداد پایان ناپذیر منابع اسلامى براى کشف و تحقیق و دیگر تکامل طبیعى علوم وافکار بشرى]50 و یا با تکیه بر ضرورت اجتهاد و حفظ اجتهاد مى گویند:[ اجتهاد باید محفوظ باشداما محدود نباشد اجتهادباید واقیات متحول زمان را بشناسد و ... و همینگونه که شرط است که مجتهد[ حى] باشد اجتهاد نیز باید[ حیات] داشته باشد.اگر اجتهاد قلمرو خویش را نگسترد و با واقعیات به صورتى منطقى رو به رو نشود از مدیریت قلمروهاى گسترش یافته حیات انسانى ناتوان مى ماند. ] 51 و بالاخره اگر کسانى براین ارزشها پاى مى فشارند هرگز و هرگز به معناى روى گرداندن از محتوى مکتب وایجاد[ فقه جدید] نیست . بلکه باید تاکید کردو تنبه داد که[ برداشتهاى من در آوردى] و[ تز پراکنى هاى بى مبنا]اصولا فقه نیست تااین که متصف به[ فقه متحول یا پویا] باشد چنان که جمود بر ظواهر اخبارى مابى وحشت از رویاروئى با مسائل نوین و ... تقشر اجتهاد نیست در جا زدن است و نه فقه سنتى .[ فقه سنتى] و[ فقه جواهرى] با در نگریستن به خود[ جواهر] در مقایسه با آثار فقهى پیشینیان روشن است . تنها و تنها فقه سنتى با مبانى استوار و مواد عظیم و گسترده ناپیدا کرانه اش توان حرکت با جاریهاى زمان را دارد و نه چیز دیگر. گویا هنوز که هنوزاست این عناوین تبیین نشده اند و به اصطلاح[ تحریر محل نزاع] هنوز مورد نزاع است !! بهرحال[ سلف صالح] حوزه هاى

 علوم اسلامى همانند: شیخ طوسى ها مفیدها سیدمرتضى ها و ... نمونه ها واسوه هاى والائى هستند که طالب علمان در حوزه هاى علوم اسلامى باید[ ره چنان روند] که این بزرگان رفتند و با شناخت زمان و درک نیازها و شجاعت ادبى و عقلى در چهارچوب کتاب و سنت[ شیخ گونه] به پاسخ یابى و جوابگوئى مسائل زمان بپردازند و با گشودن گره هاى گونه گون در پیشدید نسل معاصر تابشهاى زرین و سپیدى آفرین، فقه امام صادق[ ع] را نه تنها بر [اقالیم قبله] که بر[اقالیم بشریت] بگسترانند بمنه و فضله .

مجمع البیان فى علوم القرآن]  در مجموعه آثارى که پیرامون قرآن نگاشته شده است [ مجمع البیان] از جایگاه بلندى برخورداراست مولفان شرح حال نگاران و تفسیر پژوهان به اتفاق[ مجمع البیان] را در جامعیت اتقان واستحکام مطالب ترتیب و تنظیم دقیق تبیین و تفسیر روشن و سودمند آیات انصاف در نقد و بررسى آراء و ... ستوده اند. شهیداول دراجازه مفصل و ارزشمندى که براى شیخ ه فقیه على بن حسین بى محمد خاذن حایرى نوشته مى گوید:

کتاب[ مجمع البیان]... امام امین الدین طبرسى را روایت مى کنم و آن کتابى است که همانندش نگاشته شده است . 52

مرحوم قاضى نورالله شوشترى مى نویسد:

[تفسیر کبیراو که مسمى به[ مجمع البیان] است در جامعیت او در فنون فضل و کمال بیانى کافى و دلیلى وافى است] . 53

مرحوم سیدحسن صدر نوشته اند:

تفسیر [ مجمع البیان] (که اسمى هماهنگ با مسمى و لفظى است جامع معنا) در ده جزء تفسیرى است که دراسلام نظیرش نگاشته نشده است تمام فنون قرآن را با کوتاهترین بیان به نیکوترین وجه عرضه کرده است . الحق[ مجمع البیان] راهنماى آثار تفسیرى است. 54 .

عبدالمجید سلیم مفتى دیار مصر و رئیس اسبق دانشگاه الازهر در تعریف این تفسیر نوشته است :

[... مجمع البیان کتابى است گرانقدر سرشاراز دانش آکنده از فوائد با ترتیبى نیکو که اگر بگویم این تفسیر سرآمد کتابهاى تفسیرى و مرجع دانشها و بحثهاى قرآنى است مبالغه نکرده ام] . 55

مصلح بیدار پیشواى فقید وحدت اسلامى شیخ محمود شلتوت در مقدمه اى که بر چاپ مصران تفسیر نگاشته است مى گوید:

[مجمع البیان در میان کتابهاى تفسیرى بى همتاست این تفسیر با گستردگى ژرفى و تنوع بحثهایش در تبویب ترتیب نظم و پیرایش مطالب داراى ویژه گى و امتیازى است که در میان تفاسیر قبل ازاو بى نظیر و در میان آثار پس از آن کم نظیراست] .

 

 

تفسیر پژوه محقق عرب دکتر محمدحسین ذهبى مى نویسد:

در تمام مباحثى که وارد شده است به زیبائى و نیکوئى سخن گفته است . آنگاه که از قرائت ها و چگونگى آن بحث کرده و هنگامى که ازاعراب و مباحث مربوط به آن سخن گفته و یا به تبیین تفسیر جملات آیات پرداخته به نیکوئى از عهده بر آمده است در نقل حوادث و عرضه قصص و بحث ازاسباب نزول مستوفى بحث کرده و هنگامى که ازاحکام فقهى سخن به میان آورده اقوال فقهاءاسلام را مطرح کرده و به دفاع از مذهب خود برخاسته است و مختار خودرا آشکار کرده است .

و چون به حل مشکلات آیات پرداخته اشکالات را زدوده و دل را آسوده ساخته است . مولف آن اقوال پیشینیان را مطرح مى کند و با نقد و بررسى اقوال سخن را بر مى گزینداوازانصافى شایسته برخورداراست . در مرام خود غلو نمى کند و دراظهار عقیده اش افراط نمى ورزد . 56

مولف بزرگوار کتاب در آغازاز علاقه فراوان خوداز آغاز جوانى بتفسیر و خالى یافتن تفاسیر علماى امامیه که پیش ازاو نگاشته شده بود از وفاء بحق قرآن سخن گفته واز میان تفاسیر تنها تفسیر [تبیان]را در برگیرنده تحقیقات و کاوشهاى کافى درباره قرآن دانسته ولى از حیث ترتیب و نظم ناقص است ازاینرو آهنگ نگارش تفسیرى کرده است که شامل تمام علوم قرآنى از قرائت اعراب لغات و بیان مشکلات و ذکر موارد معانى و بیانى و شان نزول آیات واخبار وارده در آیات . و شرح و تبیین قصص و حکایات و توضیح احکام و بیان آیاتى که دال براستوارى و صحت عقاید باشد. 57

شیخ طبرسى این کتاب را به سال .536 به پایان برده است و راستى را از عهده آنچه وعده داده است به قضاوت اهل فن بخوبى بر آمده است .

روش تنظیم مطالب : در آغاز بحث از مکى یا مدنى بودن سوره سخن رفته است و آنگاه از شماره آیات سوره ها واختلاف اقوال در آن زمینه سپس نامهاى سوره اى که نامش مورداختلاف است و چرائى نامگذارى ها پس از آن فضیلت تلاوت سوره یادآورى مى شود و آنگاه به تفسیر آیات شروع مى شود. در تسیر آیات در آغاز به اختلاف قراءاشاره مى شود و پس از آن توجیه اعراب مى آید و ضمن آن روابط کلمات با ما قبل از ما بعد سنجیده مى شود و با توجه به وجوه اعراب مطالب سودمند نحوى وادبى بیان مى گردد دراین بحث بهنگام کاوش در بازشناسى معناى لغات به اشعار قدماء شعراء عرب استشهاد مى شود. آنگاه بیان اسباب نزول است و پس از آن مرحله اساسى و مهم بحثها با عنوان] المعنى] در تبیین و تفسیر کلمات آیات آغاز مى شود که ضمن آن نقل اقوال و روایات و نقد و بررسى گفتار مفسران و بیان احکام مستنبط از آیات الاهى آمده   است و سرشاراست از تحقیقات علمى اعتقادى فقهى و ...

کارهاى انجام شده پیرامون[ مجمع البیان:]  [مجمع البیان] از زمان نگارش آن مورد توجه و مراجعه عالمان و عاشقان قرآن بوده است ازاین روى تنى چنداز عالمان و پژوهشگران به ترجمه تلخیص و تحقیق آن پرداخته اند که ضیق مجال را به برخى از آنان اشاره مى شود.

1. زین الدین على ابن یونس عاملى بیاضى از عالمان و محققان بزرگ شیعه در قرن نهم هجرى [ مجمع البیان] را تلخیص کرده است با عنوان [زبده البیان المنتزع من مجمع البیان] .

2. مولى خلیل ابن غازى قزوینى بر مجمع البیان حواشى و تعلیقاتى نگاشته است .

3. آقا محمد مشهور بملا آقا تهرانى از علماى قرن سیزدهم[ مجمع البیان] را ترجمه کرده است با عنوان[ مفضل البیان فى علم القرآن] .

4. محمدحسین طاهرى قزوینى از دبیان و علا مان قرن یازدهم شرحى بر اشعار مورداستشهاد در[ مجمع البیان] نگاشته با عنوان[ شرح شواهد مجمع البیان] . مولف این اثر سودمند ابتداء شعر را مى آورد و پس از آن گوینده شعر را مى آورد و پس از آن گوینده شعر را مشخص مى کند. قبل و بعد شعر رااز دیوان شاعر ذکر مى کند و پس از آن لغات شعر را تبیین مى کند و آنگاه اعراب شعر را مى آورد و بالاخره معناى شعر و محل شاهد در شعر. 58

دو جلدازاین کتاب با تحقیق و تعلیق عالمانه و محققانه اى از شهید بزرگوار سیدکاظم موسوى میاموى منتشر شده است . محقق در پانوشتها اشعار را به منابع ارجاع داده شرح شعراء را به اختصار آورده و منابع شرح حال شاعران و اعلام موجود در متن را عرضه کرده است .

و توضیحات مفیدى در تبیین مطالب متن و تشریح لغات و مقایسه منقولات با منابع و اختلاف نسخ آورده است . تحقیقات و حواشى مرحوم شهید موسوى براین کتاب نمونه یک پژوهش وسیع و تتبع خستگى ناپذیر در تصحیح متون است حجه الاسلام عابدى همکار آن مرحوم در کارهاى پژوهشى مى گوید: حقا در مورد کتاب اخیر (شرح شواهد) زحمت شایان توجهى کشید. طورى که گاهى براى پیدا کردن یک بیت از کتاب مزبور ساعتها به تتبع مى پرداخت و اغلب اوقاتش صرف مطالعات ادبى و روایتى مى شد. 59

5. محمدباقر ناصرى [ مجمع البیان] را تلخیص کرده است با عنوان [مختصر مجمع البیان] در 3 جلد این کتاب گزینشى است از بخش آخرین [مجمع] یعنى قسمت تفسیر و تبیین معانى آیات واقوال روایات . پس از آیه توضیحات[ مجمع] پیرامون الفاظ آورده شده است و گاهى اقوال مورد توجه قرار گرفته و روایات نیز ذیل آیات نقل شده است .

 چاپهاى مجمع البیان : [مجمع] دو بار درایران در دو مجلد چاپ سنگى شده است نخست به سال 1268 هجرى قمرى و پس از آن به سال 1302. پس ازاین دو چاپ مخلوط براى سومین بار در پنج جلد در [ صیدا] منتشر شده است . چهارمین بار [مجمع] براساس چاپ[ صیدا] بوسیله آقاى هاشم رسولى با مقابله سه نسخه و تصحیح تحقیق متن و افزایش پانوشتهائى کوتاه منتشر شده است .

پنجمین چاپ آن چاپ 10 جلدى است با تحقیق و تعلیقات سودمند مرحوم شعرانى پانوشتهاى مرحوم علامه شعرانى غالبا متضمن فوائدادبى تاریخى تفسیرى کلامى واعتقادى ارجمند و مفیدى است این چاپ مقدمه اى دارد در شرح حال مولف و بحثى در تفسیر و طبقات مفسرین .

[مجمع] چاپ ششمى دارد با حروفچینى جدید در 6 جلد وزیرى که بوسیله [مکتبه الحیاه] در بیروت منتشر شده است .این چاپ بجز حروفچینى جدید هیچ امتیازى نسبت به چاپهاى پیشین ندارد و چاپى تجارتى و سودجویانه است .

تفسیرهاى دیگر مولف :  در پایان این نگاه گذرا به تفسیر[ مجمع البیان] لازم است یادآورى کنیم که مرحوم طبرسى بجز [مجمع] دو تفسیر دیگر نگاشته است . یکى از آندو گزینشى است از تفسیر [الکشاف] زمخشرى و دیگرى تفسیرى است با عنوان[الجوامع الجامع] که پس از مجمع و به درخواست فرزندش نگاشته و از شهرت بسزائى برخورداراست . مطالب[ جوامع الجامع] برخلاف[ مجمع] جدااز یدیگر بیان نگردیده است . دراین تفسیر گزیده گوئى شیوه مفسراست و مطالب آن از دقت نظر و لطف بیان والائى برخورداراست . مسائل مربوط به لغت اعراب و بیان آیات پس از ذکر آیات آمده است . و تربیتى در بیان این مباحث مراعات نگردیده است . مرحوم شهید قاضى نورالله شوشترى درباره این تفسیر مى گویند[ بعداز فراغ از تفسیر کبیر خود چون تفسیر کشاف بنظراو رسیده و آنرا پسندیده تفسیرى دیگر مختصر که جامع فواید تفسیر کبیر خود و لطایف تفسیر کشاف باشد در سلک تالیف کشیده و آنرا جوامع نام نهاده واین تفسیر در میان مردم متداول مشهور معتبر و منظوراست و تفسیرى ثالث اخصر نیز دارد] 60 .

[جوامع] ابتداء به سال .1321 با قطع رحلى بااشراف جمعى از فضلاء قم چاپ سنگى شده است و پس از آن به سال .1383 با تصحیح و تحقیق و تعلیق مرحوم آیه الله شهید سیدمحمد على قاضى طباطبائى و به خط طاهر خوشنویس چاپ و منتشر شده است . مرحوم قاضى مقدمه اى دارند سودمند در .21 صفحه در شان قرآن و تفسیر آن و یادى از ویژه گیهاى تفسیر و چگونگى چاپ   

 

آن و شرح حال مولف و آثار وى . این مقدمه متاسفانه در چاپى که اخیرا بطورافست منتشر شده نیامده است . و در پایان خاتمه اى نگاشته اند در 7 صفحه .و در پانوشتها مطالب ارزشمندى در معناى برخى ازاشعار توضیح لغات موارد اختلاف نسخ قراات و توضیح برخى از عبارات و نقل برخى ازاقوال و ردیه ها آورده اند.

[جوامع الجامع] چاپ محققانه و بسیار دقیق و منقنى دارد که دو جلد آن انتشار یافته است .این چاپ با تصحیح و تعلیق محقق دقیق و سختکوش آقاى دکترابوالقاسم گرجى در حال انجم است . آقاى گرجى ضمن یک مقدمه مفصل از شرح حال مولف و آثار وى سخن گفته است و در پایان مقدمه پیرامون تفسیر[ جوامع] چگونگى تدوین آن وامتیاز این تفسیر بر[ کشاف] زمخشرى و معرفى نسخه هاى مورداستفاده مطالبى آورده اند.

آقاى گرجى در مقدمه خویش چگونگى کار پژوهش خود را توضیح داده اند. وى متن کتاب را بدقت تصحیح کرده و در پانوشتهااختلاف نسخ را آورده است و گاهى لغات متن را توضیح داده اند. و در متن آیات را بدقت ضبط کرده بطور کامل اعراب گذارى کرده اند. دو جلدازاین کتاب تا پایان سوره[طه]چاپ شده است . و جلد سوم آن زیر چاپ است که امیداست چاپ بقیه این تفسیرارزشمند با همین دقت دیرى نپاید و هر چه زودتر منتشر گردد

مولف مجمع البیان فضل بن حسن امین الاسلام طبرسى از عالمان مفسران مجتهدان و پژوهشگران بزرگ و یکى از قله هاى افراشته فرهنگ اسلامى در قرن پنجم و ششم هجرى است . در تاریخ ولادت و رحلت وى گفتگو بسیاراست . مولف[ طبرسى و مجمع البیان] به احتمال قوى ولادت وى را به سال .469 یا 468 و وفاتش را به سال 548 مى داند 61امین الاسلام روزگار جوانى را در مشهد مقدس در دانش اندوزى گذراند تااین که در تمام رشته هاى علمى متداول ازادبیات عرب گرفته تا حدیث فقه اصول تفسیر و غیره آگاهیها واطلاعات گسترده اى یافت وى به سال 523 به شهر سبزوار رفت و در همانجا تا پایان عمر ماند. شخصیت علمى و فکرى امین الاسلام در سبزواراز وى محورى ساخته بود براى تدریس تعلیم و نشرافکار ابوالحسن على بن زید بیهقى که معاصر وى بوده و 15 سال بعدازاو فوت کرده است درباره وى مى نویسد:

(این امام در نحو فرید عصر بود... و در علوم دیگر به درجه افادت رسید و با قصبه انتقال کرد در سنه ثلاث و عشرین خمسماثه واینجا متوطن گشت و مدرسه در وازه عراق برسم او بود... و تصانیف بسیار است او را و غالب بر تصانیف اواختیاراست و اختیار از کتب   

 رتبه بلند دارد. فان اختیارالرجل ید على عقله .. واو را تفسیرى است مصنف دو مجلد و کتب بسیار دیگر و در علوم حساب و جبر و مقابله مشارالیه بود. 62

آنچه از عبارات بیهقى که خود متفکرى بزرگ بوده است بروشنى پیداست جامعیت استادى و خبرویت وى در علوم اسلامى است این ابعاد در بیانات دیگر شرح حال نگاران نیز درباره وى آمده است . پژوهشگر بزرگ رجالى محقق مرحوم میرزا عبدالله افندى از وى بدینگونه یاد کرده است :

[ الشیخ الشهید 63 الامام امین الدین الشهید ابو على الفضل بن الحسن ...الفاضل العالم المفسر الفقیه المحدث الجلیل الثقه الکامل انبیل صاحب کتاب تفسیر مجمع البیان] 64 .

و مرحوم شیخ یوسف بحرانى وى را بدینگونه ستوده است :

[کان هذاالشیخ عالما فاضلا ثقه جلیل القدر فى اصحابنا] 65 .

و صاحب روضات از وى چنین یاد کرده است :

الشیخ الشهیدالسعید والحبرالفقیه الفرید امین الاسلام ابوعلى ...الفاضل العالم المفسرالفقه المحدث الجلیل الثقه الکامل النبیل. 66 .

بارى مرحوم طبرسى کر چه با نگارش تفسیر [مجمع البیان] و دیگر کتابهاى تفسیریش به عنوان مفسرى بزرگ شناخته شده است ولى باید دانست که او در دانشهاى دیگر نیز چیره دست واستاد فن بوده است . دقت در تفسیر بزرگ و جاویدان وى نشانگرابعاد گسترده دانش اوست . وى در فقه نیز داراى کرسى درس بوده است.

و چنان که در گفتار شرح حال نگاران بزرگ اسلامى دیدیم از وى به مجتهد و فقیه بزرگ یاد شده است . علامه پژوهشگر رجالى مرحوم میرزا عبدالله افندى بعداز آن که ازاو با عنوان[ هوس اکابر مجتهدى علمائنا] یاد مى کند. درادامه گفتگواز شرح وى مى نویسد:

[ اجتهاد طبرسى روشنتراز آن است که نیاز به دلیل داشته باشد چرا که مخالف و مواق به مرتبه اجتهاد بلکه برتراز آن براى وى اذعان کرده اند] 67 .

ویژگیهاى آثار و شخصیت علمى طبرسى : مرحوم طبرسى از مولفان و محققان پرکار عالم تشیع است که پس از سالهاى تحقیق و پژوهش آثار گرانمایه اى از خود بجاى نهاده است . آثار وى در میان کتابها و نوشته هاى محققان اسلامى از جایگاه بلند و منزلتى والا برخورداراست . آثارامین الاسلام از دقت نظر پژوهش وسیع نثر استوار و جامعیت گسترده اى برخورداراست .

آزاداندیشى و بلندى نگرى :  شیخ در تحقیق و پژوهش آزاداندیش است و بلندنگر وسعت دید و حریت فکرى به وى این   

 امکان را داده بود که با جستجو در منابع و ماخذ گوناگون اسلامى به معلومات و آگاهیهاى بسیار عظیمى دست یابداینگونه کسان به تعبیر مرحوم شیخ محمود شلتوت همچون دلباختگانى هستند که به جستجوى اشیاء نفیس و گرانبها و طرفه در جستجو یند بهرجا سر مى زنند و بهره مى جویند در منبع یا منابع محدودى خود را محصور نمى کنند.اندیشه هاى مخالف و مواق را در مى نگرند دامنه پژوهش و تحقیق رااز مرزهاى خودى مى گذرانند به وادى کنکاش و کاوش دیگران ره مى سپرند و بهره مى جویند. مرحوم شیخ محمود شلتوت در ستایش از آزاداندیشى و بلندنگر صاحب مجمع البیان بیان ارزشمندى دارد که مى آوریم :

[ همین اخلاق علمى است که در عصر ما نردبان ترقى مخترعین جهان شده است . زیرا یکى از آداب مقدس اخلاق علمى این است که انسان همواره مراقب بحثهاى دیگران باشد و آخرین تطورات علم و آخرین نظریه ها را بررسى کند و همواره چشم خود را بحقایق تازه بدوزد نه این که تنها نسبت به آنچه شناخته شده جمود ورزد ... بهمین جهت من در برابر[ مجمع البیان] اثر بدیع این دانشمند شیعى تکام خوردم و شدیدا تحت تاثیر واقع شدم . زیرا وى اکتفاء به علوم و فنونى که داشته و آنچه از علم شیخ الطائفه مرجع بزرگ تفسیر شیخ طوسى مولف کتاب[ تبیان] جمع نموده بود نکرده است . تااز علم جدیدى که بوى رسیده آگاه شده و آن را که همان علم صاحب[ کشاف] است بعنوان علم جدید با علم قدیم که مربوط به شیخ طوسى بود جمع کرد واختلاف مذهبى نتوانست میان او و مولف کشاف حائل گردد یا عصبیت او راازاین کار باز دارد.ازاین گذشته پرده هم عصرى نیز میان این دو دانشمند بزرگ که در یک عصر مى زیسته اند فاصله نیانداخت در صورتى که مى دانیم هم عصر بودن خود حجاب است] 68 .

سخن از مولف گرانقدر[ مجمع] بدرازا کشید دراین معرفى ها آهنگ ما گزیده گوئى واجمال است .اما نقطه هاى اوج این بزرگ مرد تاریخ تشیع که همگان را در جهان اسلام به خضوع واداشته است و روشهاى پسندیده اى که وى در زندگانى علمى و پژوهشى خود معمول مى داشته و امروز مى تواند براى پژوهندگان و طالبان علم بهترین اسوه و سرمشق باشد در تحقیق پژوهش و عرضه مطالب باعث تفصیل گردید.اینک با نگاهى گذرا به یکى دیگرازابعاد حیات علمى وى سخن را به پایان مى بریم .

اخلاص در تحقیق انصاف در نگارش :  اخلاص در تحقیق انصاف در پژوهش سعه صدر در نقل اقوال و طرح اندیشه دیگران و عرضه جوانب گوناگون مساله با توجه به دیدگاههاى مختلف و عفت قلم نقطه اوج دیگرى است در زندگى علمى و تحقیقى مرحوم   

 طبرسى که شایان توجه و شایسته پیروى و نصب العین قرار دادن است .

آقاى حسین کریمان که اثرى گرانماه پیرامون[ طبرسى و مجمع البیان] سامان داده است دراین زمینه مى گوید:

[با آن که وى در زمانى که مى زیسته که عالمان فرق مختلف مذهبى تنها به اقوال معتقدان طریقه خوداعتنا داشتند و روایات منقول از مجراى مخالفان خویش را هر چند که موید نظر آنان بود مطرود مى شمردند طبرسى در نقل نظر مخالفان آنجا که سخن ایشان از نظر اصولى با عقیدت وى ازاشکال مى نماید و بنحوى جانب وى را تاید مى کند با کى ندارد] 69 .

مرحوم شیخ شلتوت که بطور شگفت انگیزى تحت تاثیر شخصیت علمى وانصاف پژوهشى مرحوم طبرسى قرار گرفته است در مقدمه ارزشمند خود بر[ مجمع البیان] چاپ مصر پس از طرح دو گونه روش علمى در نگارش : تعصب آمیزى جموداندیشى و آزاداندیشى واخلاص و انصاف مى گوید:

[من مى خواهم بگویم که مولف[ مجمع البیان] خیلى خوب توانسته است اخلاص خود را در طرز تفکر علمى بکار برد و بر عواطف واحساسات مذهبى غالب گردد گر چه او در هر مورد سعى دارد نظر شیعه و آراء دانشمندان هم مذهب خود را درمسائل خلافى بیان کند و گاهى اهتمام وى دراین زمینه دارى عواطف مذهبى است . ولى وى دراعمال این عاطفه افراط نمى کند و مخالف نظر خود و مخالفین مذهبش را مورد حمله قرار نمى دهد این روش سزاوار پیروى است . باید نظر دیگران را مورد نظر قرار داد و با دقت بى طرفى به مخالف فرصت داد از نظر خود دفاع نمى یابد. زیراازانصاف دوراست که ما دانشمند نویسنده و محقق متفکرى را وادار کنیم که نسبت بعقائد و طرز تفکر خود بى اعتنا باشد و به آن اهمیت ندهد. آنچه مااز دانشمندى که اوقات خود را صرف بحث و تالیف و بیان آراء مذاهب و نظرات متفکرین مى نماید انتظار داریم این است که در نوشته هاى خود انصاف ورزد و نوشته اش از هرگونه شوائب تعصب بکلى پیراسته و نسبت به میراث علمى اسلامى امین و در حفظ ایمان و علم ساعى باشد] 70 .

براستى امین الاسلام چنین است و شیوه تحقق و پژوهش این قله سان بلند اندیش راهیان تحقیق و پژوهش را سرمشقى نیکوست .

و سرانجام ... مرحوم طبرسى پس از سالها تحقیق تالیف تدریس و تربیت شاگردان بلند آموازه و گرانقدر و به جاى نهادن آثار ژرف وارزشمند سرانجام به سال 548 در سبزوار رحلت یافت و یا بگفته برخى از مورخان در فتنه غزان و هجوم طوائف غزبه خراسان و شهرهاى آن به شهادت رسیده    است 71 و بدن پاکش را به مشهد مقدس برده و در نقطه اى که بعدها در زمان صفویه براثر دفن شهداى فتنه عبدالله خان ازبک در آنجا معروف به [قتلگاه] شد به خاک سپردند.


پاورقى ها 
1. نگاه کنید به : تاسیس الشیعه اعیان الشیعه ج 1.122 یادنامه شیخ طوسى ج 1.151.
2. مجله حوزه شماره 16.75.
3. در آستانه قرآن .241143.
4. التفسیر والمفسرون ج 2.19.16.
5. نگاه کنید به : الذریعه ج 4.231346 مرآت الکتب ج 2.147154 مفسران شیعه تفسیر شیعه و تفسیر نویسان آن مکتب .
6. رجال النجاشى .351 چاپ جدید مجمع الرجال ج 4.42.
7. تفسیر عیاشى ج 1.مقدمه .
8. همانجا.
9. بحارالانوار ج 1.28 چاپ بیروت .
10. تفسیرعیاشى ج /02/1
11. رجال النجاشى .350 مجمع الرجال ج 6.44.
12. رجال الطوسى .497 الفهرست .136 چاپ نجف .
13. الفهرست .244 چاپرضا تجدد ترجمه آن .361.
14. ریحانه الادب ج 4.220.
16. براى آشناى بیشتراز شرح حال و آثار وى مراجعه کنید به : رحال النجاشى .350.رجال الطوسى .497. الفهرست .136139 چاپ نجف . مجمع الرجال ج 4 4446 جامع الرواه ج 2.192. معالم العلماء .88.روضات الجنات ج .129.6 تنقیح المقال ج .183.2 مستدرک الوسائل ج .665.3 ریحانه الادب ج 4.220. بحارالانوار ج 1.130 و ... ت .15 رجال النجاشى .351.
17. الفهرست .89. رجال النجاشى 2609.
18. الذریعه ج 4 302309.
19. فهرست کتابخانه دانشکده معقول و منقول ج 1.138.
20. مدرک پیشین .139.
21. الذریعه ج 1.354.
22. الذریعه ج 20.192.
23. براى آشنائى با وى رک : ریاض العلماء ج .103.3 اعیان الشیعه ج 7.465.
24. الذریعه ج 20.190. براى آگاهى بیشتر درباره تفسیر على ابن ابراهیم و چگونگیهاى آن رک : الذریعه ج 4.302309 و ح 20.192. فهرست کتابخانه دانشکده معقول و منقول ابن یوسف شیرازى ج 1.138 بین التصوف والتشیع .200 - 192.
25. رجال النجاشى .260.
26. الفهرست 277.
27. تنقیح المقال ج .260.2 مقدمه بحارالانوار .128 چاپ بیروت .
28. براى آگاهى بیشتراز شرح حال و آثار وى مراجعه کنید به : رجال النجاشى .260. الفهرست 277. مجمع البیان ج 4.152. جامع الرواه ج .545.1 معجم رجال الحدیث ج .193.11 معجم الادبا ج 12.125 منتهى المقال .204. منهج المولفین ج /09/7 الذریعه ج .260.2 معجم المولفین ج /09/7 الذریعه ج .302.4
29. التبیان ج /06/1
30. الذکرى الالفیه للشیخ الطوسى .36 
 
 
دائره المعارف ج 11.74.
31. التبیان ج 1.103 - 102.
32. التبیان ج .58.2 دائره المعارف الشیعه ج 11.75.
33. نگاه کنید به پایان مجلدات دهگانه فهرس الردود.
34. التبیان ج 1.162.
35. التبیان ج 1.384.
36. التبیان ج /01/1
37. الفهرست .288 چاپ دانشگاه مشهد.
38. مجمع البیان ج /10/1
39. رجال السید بحرالعلوم ج 3.228.
40. مقدمه التبیان ج 1.25.
41. براى آشنائى بیشتر با تفسیر تبیان رجوع کنید به : دائره المعارف الشیعه ج .5976.11 یادنامه شیخ طوسى ج 2.9 مقاله مهنج الطوسى فى تفسیرالقرآن همین جلد.354 مقاله الشیخ الطوسى و منهجه فى تفسیرالقرآن و ج 1.209258 مقاله هاى مقام شیخ طوسى در علم تفسیر واژه هاى پارسى قرآن و تفسیر تبیان و ... .
42. مجله حوزه شماره 10.27.افزون بر آنچه آنجا یاد کرده ایم رک : رجال السید بحرالعلوم ج 3.227204. مقدمه تبیان مقدمه رجال شیخ و مقدمه الجمل والعقود.این سه مقدمه از بهترین شرح حالهاى شیخ طوسى است .
43. الجمل والعقود.29.
44. هزاره شیخ طوسى ج 1.49 مقدمه .
45. الجمل والعقود .27.
46. یادنامه شیخ طوسى ج 1.334.
47. فقیه مجتهد بزرگوار شهید مظلوم آیه الله بهشتى حج در قرآن .88.
48. شهید مظلوم بهشتى صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسى نهائى قانون اساسى ج 1.219.
49. شهیدمظلوم مجله حوزه .شماره 15 مقاله طرح کوششى تازه در راه شناخت تحقیقى اسلام
50. آیه الله شهیدمرتضى مطهرى محمدخاتم پیامبران ج 1.575.
51.استادمحمدرضاحکیمى ترجمه الحیاه ج 1.24.
52. بحارالانوار ج 104.191 چاپ بیروت .
53. مجالس المومنین ج 1.490.
54. تاسیس الشیعه .340.
55. طبرسى و مجمع البیان ج 2.26.
56. التفسیر والمفسرون ج 2.104.
57. مجمع البیان ج /10/1
58. طبرسى و مجمع البیان ج 2.286 به بعد.
59. پیشتازان شهادت درانقلاب سوم .248.
60. مجالس المومنین ج 1.490.
61. مجمع البیان و طبرسى ج 1.208.
62. تاریخ بیهقى .242243.
63. درباره شهادت وى توضیحى کوتاه در پایان مقاله مى آید.
64. ریاض العلماء ج 4.340.
65. لولوه البحرین .347.
66. روضات الجنات ج 4.355.
67. ریاض العلماء ج 4.355.
68. مکتب اسلام سال پنجم شماره 6.11 مقاله
69. شلتوت و مجمع البیان .
70. طبرسى و مجمع البیان ج 1.257.
71. مکتب اسلام سال پنجم شماره 5.4849. 72. مفاخراسلام ج 3.421 مجله مکتب اسلام شماره 10 سال اول .67.
براى آگاهى بیشتراز شرح حال و آثارامین الاسلام رجوع کنید به :
تاریخى بیهقى .242. امل الامل ج 2.216 ریاض العلماء ج 4.340. تنقیح المقال ج /07/2 لولوه البحرین .346. الکنى والالقاب ج .244.2 مستدرک الوسائل ج .387.3 روضات الجنات ج .357.5 نامه دانشوران ج .325.6 شهداءالفضیله .45. اعیان الشیعه ج 8.399. معجم المولفین ج .66.8 فهرست مشاهیرایران ج 2.187 و ... و نیز بنگرید به کتاب بسیار سودمند طبرسى و مجمع البیان دو جلد.