تفسیر آغاز و تطور آن

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


درادامه تحقیق و تعلیق مقاله سودمند مرحوم میرزا طاهر تنکابنى اینک بخش دیگراز آن آغاز مى شود با عنوان[ علم تفسیر قرآن] و قبل از رسیدن به تحقیق متن مطلبى آورده مى شود پیرامون تفسیر آغاز و تطور آن و مکتبهاى مختلف تفسیرى . قرآن کریم در طول قرنهاى متمادى مورد توجه ویژه مسلمانان بوده و عالمان و متفکران اسلامى از جوانب مختلف روى آن کار کرده و آثار بزرگى پى نهاده اند.

مصطفى صادقى رافعى مى گوید:از زمانیکه تاریخ بوجود آمده است در همه تاریخ عالم کتابى شناخته نشده است که به اندازه قرآن یا نزدیک به آن شرح و تفسیر بر آن نگاشته یا تالیف و تصنیف درباره اش شده باشد. مثلاابوعلى اسوارى قرآن را بتواریخ و سیر و وجوه تاویلات تفسیر کرد اواز سوره بقره شروع نمود و 36 سال دراین کار پى در پى کوشید تا مرد واین سوره به آخر نرسیده صاحب کشف الظنون 1 برخى از تفاسیرى را که تا زمان او نوشته شده یاد کرده و تا سیصد و چند تفسیر نامبرده و گفته است بعضى ازاینها در چندیم مجلداست که گاهى عدد مجلدات از صد تجاوز مى کند و از جمله ابوبکرادخوى متوفاى 388 تفسیر[ الاستغناء] در صد جلد نوشته است واین مردامام بلامعارض عصر خود درعربیت و بسیارى از علوم بوده است و فیلسوف مشهور ( ارنست رنان ) بر مدرکى دست یافته که در یکى از کتابخانه هاى اسلامى اندلس که نصارا آتش زده اند تفسیرى در سیصد مجلد بوده است و شعرانى در کتاب [ المنن] تفسیرى را در یکهزار جلد نامبرده است . بدیهى است که این تفاسیر غیراز کتب و رسائل و تالیفاتى است که درباره قرآن یا راجع بعضى مواضع و مسائل و مطالب آن نوشته شده که شماره آنها را جز خدا کسى نمیداند و آنچه مردم مى توانند بداننداین است که این کتاب عجیب بزرگترین معجزه تاریخ علمى در روى زمین است که ازاول دنیا تا کنون نظیرى نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت. 2 علامه عالیقدر مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانى در[ الذریعه] .355 تفسیر آورده است و مسلم اینهمه بخشى است از کارهاى انجام شده درباره قرآن . برخى از دانشمندان علوم اسلامى در ضمن نگارش علوم قرآن فصلى را با عنوان [تفسیر] گشوده اند و در آن از تفسیر طبقات مفسرین و برخى از مسائل مربوط به آن سخن رانده اند. و دراین صدسال اخیر دراین زمینه بحثهائى بطور جدى و پژوهشى مطرح شده و تحقیقاتى پیرامون آغاز تفسیر تطور و مکتبها و جریانهاى مختلف آن نگاشته اند.اینگونه تحقیقهاکه غالبا به قلم مستشرقین یا عالمان اهل سنت انجام شده است طبق معمومل آمیخته است بااغراض فاسد و همراه است با بى توجهى به آثار عظیم و گرانقدر و و بسیار پر بار تشیع پیرامون قرآن و معارف مربوط به آن 4 از جمله به عارت ذیل بنگرید:[ ... مى توان همینطوراز آثارى که از تشیع الهام گرفته اندچشم پوشید]... 4 .این سخن[ بلاشر] است درباره آثار تفسیرى شیعه و مى نگرید که به چه آسانى از تفاسیر تشیع چشم مى پوشند واز تفاسیر عظیم و مجموعه هاى سترگى چونان (التبیان) [ مجمع البیان] و صدها تفسیر معتبر دیگر نامى هم به میان نمى آورند زهى جهالت و کثراندیشى !!!

بهرحال بحث از آغاز تفسیر و تطور آن و بررسى مکتبها و جریانهاى گوناگون تفسیرى فسحتى عظیم و مجالى گسترده مى طلبد آنچه اینجا آمده است ارزیابى شتابزده اى است از مسائل یاد شده که به ملاحظه صفحات مجله سعى بلیغى بعمل آمده است تا مطلب فشرده و کوتاه و گذرا مطرح شود و تلاش شده است تا در مسائل یاد شده منابع موجود بزبان عربى و فارسى ارائه گردد تا خوانندگان جستجوگرى که بدنبال آگاهیهاى بیشترى هستند به آن منابع رجوع کنند.

 تفسیر قرآن کریم بمعناى[ تبیین مراد خداوند و پرده برگیرى از محتوى آیات] 6 با فرمان الاهى به پیامبر که فرمود:[ وانزلناالیک الذکر لتبین ما نزل الیهم]... 7 آغاز گشت و با پرسشها و جستجوهاى صاحبیان و دیگر مسلمانان ازابهامها اجماها و ... و پاسخگوئیهاى پیامبر[ ص] گسترش یافت . بدین سان پیامبر بنیانگذار تفسیر و تبیین آیات الاهى است . محتوى آیات قرآن و نزول آن نیاز به توضیح و تفسیر را همراه داشت محم و متشابه عام و خاص مطلق و مقید آیات تعبیرهاى نوین و چگونگى هاى دیگر همه و همه نیاز به تبیین و توضیح داشت .این مسلم است که پیامبر در پاسخ از مبهمات به تفسیر آیات مى پرداخت اما پیامبر چه مقداراز آیات را تفسیر کرده است مورد گفتگوست 8 .

سیوطى در پایان کتاب گرانقدر[ الاتقان] 9 آیاتى را که پیامبر به تفسیر آنها پرداخته آورده و یادآورى کرده است که اینها بجز روایات در شان نزول است .این مجموعه را مى توان کهن ترین ماخذ تفسیر قرآن دانست اما روایات منقول دراین زمینه را نمى توان همه را صحیح دانست سیوطى مى گوید:[ این است آنچه من از روایات پیامبر بدان دست یافتم در میان این روایات حسن ضعیف مرسل وجود دارد]. 10

علامه طباطبائى پیرامون این روایات مى گوید:[ آنچه نام روایت نبوى مى شود بر آن گذاشت از طرق اهل سنت و جماعت به دویست و پنجاه حدیث نمى رسد گذشته ازاینکه بسیارى از آنها منکر مى باشند]. 11

بهرحال نمونه هائى از تفاسیر پیامبر را مى آوریم :

ابى سعیدالخدرى مى گوید: پیامبر [ص] در آیه[ وکذالک جعلناکم امه وسطا[ 12 [وسط] را به[ عدل] تفسیر کرد. 13

ابن عباس مى گوید پیامبر در تفسیر آیه:[ فاذکرونى اذکرکم] 14 فرمود: یعنى[ اذکرونى یا معشرالعباد بطاعتى اذکرکم بمغفرتى] . 15

عقبه ابن عامر مى گوید پیامبر در تفسیر آیه: واعدوا لهم ما استطعتم من قوه 16قوه یعنى [ الرمى] 17 .

صحابیان و تفسیر: چنانکه پیشتر آوردیم پیامبر در طول سالهاى تبلیغ و هدایت بخشى از آیات را تفسیر نمود. و روشن است که آیات بسیارى از قرآن همچنان بدون تفسیر باقى بود پس از پیامبر صحابه براساس نیازهاى موجود به تفسیر قرآن پرداختند. در دوره تفسیر صحابه گر چه آنان بیشتراز روش اثرى و نقلى پیروى مى کردند. ولى گاه گاهى در تفسیر قرآن به منابع دیگرى استناد جسته آیه را تبیین مى نمودند.[ و پر واضح است که آنان در   

 

نوع نگرش و برداشت واندیشه و فکر و شناخت لهجه ها و غرایب و متشابهات قرآن در یک سطح نبودند و برخى بر برخى دیگر برترى داشتند] 18

عمر روزى بر فراز منبر آیه:[ اویاخذهم على نخووف] را خواند و معناى [تخوف] رااز مردم سئوال کرد و پاسخ شنید 19 .

وازابن عباس نقل شده است که مى گفت : معناى[ فاطرالسموات] را نمى دانستم تااینکه با حضور در مخاصمه دو مرد بیابان نشین که در مورد چاهى گفتگو مى کردند و یکى از آنها مى گفت:[ انا فطرتها] و مرادش این بود که من به حفر آن آغاز کرده ام با معناى[ فاطر] آشنا شدم 20 .

اینها و جزاینهااز منقولاتى که در دست داریم - و به برخى از آنها پس ازاین اشاره خواهیم کرد - نشانگر نیاز شدید صحابیان به تفسیر و تبین قرآن است . براساس این نیازها و آن اختلاف در چگونگیها پس از رسول الله از یکسو تفسیر قرآن گسترش یافت واز سوى دیگر چگونگى برداشتها در میدان تفسیر واندیشیدن بر قرآن دامن بگسترد و دانش تفسیر بعنوان یک جریان در حوزه اندیشه اسلامى پاى گرفت .

چهره هاى برجسته تفسیر و تبیین قرآن دراین دوره عبارتنداز على [ ع] عبدالله ابن مسعود ابى ابن کعب زیدابن ثابت جابرابن عبدالله انصارى و ...

1.على( ع):  على[ ع] سیراب شده از چشمه ساز زلال وحى است و همگام و همراه پیامبر. زیباترین بیان در ترسیم این ارتباط و هماهنگى سخن خود مولى است که فرمود:[ پیامبر مرا در دامن خویش پرورش داد در حالیکه کودکى بودم مرا در آغوش مى فشرد مرابستر خود مى خواباند و بدنش را به بدنم مى چسبانید و بوى پاکیزه او رااستشمام مى کردم .

... من او را پیروى مى کند واو هر روزازاخلاق نیک خود رایتى بر مى افراشت و مرا به پیروى از آن فرا مى خواند. وى مدتى از سال را مجاور کوه[ حراء] مى شد تنها من او را مى دیدم و کسى جز من او را نمى دید در آن ورز غیراز خانه رسول خدا(ص ) خانه اى که در آن اسلام راه یافته باشد وجود نداشت . در آن خانه که حضرت بود و خدیجه و من سومین آنها بودم که اسلام را پذیرفته بودیم . من نور وحى و رسالت را مى دیدم و نسیم نبوت رااستشمام مى کردم] 21 .

بارى محققان علوم قرآنى به جایگاه بلند على[ ع] درتفسیر قرآن تصریح کرده اند.

سیوطى مى گوید: خلفاءاربعه اولین مفسران قرآن هستند که روایات سه تن بسیاراندک است واما آنچه از على نقل شده بسیاراست وازابن مسعود نقل مى کند که قرآن ظاهرى دارد و باطنى و باطن و ظاهر آن نزد على است 22 .

با توجه به شواهد تاریخى واظهار نظر محققان نخستین کسى که پس از پیامبر به تفسیر قرآن پرداخته و روایات فراوانى ازاو نقل شده است على[ ع] است که بگفته برخى از محققان اهل سنت[ صدرالمفسرین] و [کلام الله الناطق] 24 و...

آنچه اینجا درارتباط با على[ ع] آوردیم تیمن را اشاره ئى بود و بس و گرنه مى دانیم که[ مى نگنجد بحراندر کوزه اى] .

2. عبدالله ابن عباس :  وى در کودکى ملازم و مصاحب پیامبر بود پیامبر روزى او را به آغوش کشید و دست به سینه او نهاد و فرمود:[ اللهم فقهه فى الدین وانتشر منه] 25 .

ابن عباس از چهره هاى برجسته تفسیر قرآن است واز شاگردان نامدار على[ ع] او خود به شاگردى على[ ع] بالیده و بارهاى بار آن را به دیگران گوشزد کرده است 26 . در آثار و روایات واظهار نظرهاى پژوهشگران ابن عباس به: ترجمان القرآن [ شیخ المفسرین] 27 و .. ستوده شده است .این همه نشانگر جایگاه بلند و منزلت رفیع ابن عباس در تفسیر و دانش اسلامى است 8 2.

3. عبدالله ابن مسعود:  پس ازاین عباس بایدازابن مسعود نام برد که على[ ع] به عظمت و گرانقدرى وى گواهى داد و فرمود:[ علم القرآن ثم انتهى و کفى بذلک علما] 29ابن مسعود حافظ قرآن بود وازاین روى سخت مورد علاقه پیامبر بود پیامبر دوست مى داشت قرآن رااز زبان ابن مسعود بشنود 30

آگاهى ابن مسعود در قراآت و تفسیر قرآن و نیز گستردگى دانش وى و اطلاعات وسیع او در علوم قرآنى مورد تایید محققان اسلامى است و تمامت شرح حال نگاران جایگاه بلند و منزلت رفیعى در تفسیر براى او معتقدند 31 .

طرح شرح حال و چگونگى جایگاه تفسیرى مفسران دوره اول در فسحت این مقال نمى گنجد ازاین روى ازاشاره گذرا نیز به زندگانى و چگونگیهاى دیگران صرف نظر کرده به ادامه بحث مى پردازیم 32 .

ویژه گیهاى تفسیرى این دوره:  دراین دوره که آغاز تفسیر و تبیین قرآن است تفسیرها غالبااز محدوده نقل روایت و تبیین مختصر لغوى فراتر نمى رود تفسیر صحابه در حقیقت گزارش روایات پیامبراست و نه تفسیر بمعناى اصطلاحى آن . در این دوره تفسیر در حقیقت شعبه اى از علم الحدیث است .ازاین روى اولا:اختلاف میان مفسران دراین دوره   

اندک بوده و تفاوتهاى چشمگیرى در تفسیر آیات میان مفسران دیده نمى شود. و ثانیا: دراین دوره مفسران به شرح و تفسیراجمالى و گزارشهاى چوتاهى در توضیح آیات بسنده کرده و قرآن را با زمینه هاى علمى و به عبارت دیگر با ضوابط کلامى و ... تفسیر نکرده اند. مثلا در تفسیر آیه:[ وفاکهه وابا] به همین اکتفاء مى کردند که بگویند:[ انه تعداد لنعم الله تعالى على عباده]

و ثالثا:این ویژگیها نشان مى دهد که دراین دوره استنباط احکام فقهى از قرآن بگونه اى که بتوان ضمن آن از مذهب ویژه اى حمایت نمود معمول نبود چون هنوز نحله ها و جریانهاى خاصى در حوزه فرهنگ اسلامى بوجود نیامده بود و رابعا: تفسیرهاى این دوره در ضمن روایتها و نوشتارهاى کوتاهى درالواح پراکنده است واثر جامع بعنوان تفسیر قرآن تدوین نیافته است .

گزیده سخن اینکه تفسیر در عصر صحابه از حدود تفسیر به ماثور خارج نشده بود وکمتر درباره آیات اجتهاد واستنباط واظهار نظر مى شد. و پس ازاین اشاره خواهیم کرد که این شیوه در قرنهاى واپسین نیز بعنوان یک جریان تسیرى حفظ شد 33 .

منابع و مصادر تفسیر دراین دوره : مصادر و منابعى را که صحابیان در تفسیر آیات از آن ها سود مى جستند مى شود به این ترتیب گزارش کرد:

1 . قرآن: قرآن کریم بیانگر خویش است واین حقیقتى است آشکار تبیین بسیارى از مجملها و تفسیرابهامها و تشریح موضوعات مورد گفتگو را مى توان در خود قرآن یافت مثلا در آیه اول از سوره مائده مى خوانیم [ احلت لکم بهیمه الانعام الا مایتلى علیکم] در آیه سوم همین سوره [حرمت علیکم المیته]

آن آیه اول را تفسیر کرده است .ازاین نمونه هاى بسیاراست و شاید یکى از بهترین و محکمترین شیوه هاى تفسیر باشد که در قرنهاى بعدى بکمال رسیده است 34 درادامه مقاله اپاره ئى به این شیوه خواهیم داشت .

2. پیامبر[ ص]:  صحابیان در تفسیر به پیامبر نیز مراجعه مى کردند چنانکه پیشتر آوردیم پیامبر مسئولیت تبیین و تفسیر قرآن را بعهده داشت و صحابه بهنگام برخورد با مشکلى از مشکلات قرآنى به وى را مراجعه مى کردند و پاسخ در مى یافتند مجموعه این بیانات در کتابهاى حدیثى در بابى مستقل آمده است . مثلااز پیامبر نقل شده است که:[ ان المفضوب علیهم هم الیهود وان الضالین هم النصارى] 35 .

نکته ئى که دراین مورد قابل تامل و تنبه است روایات موضوع و احادیث جعلى و تحریفى است درادامه مقاله به این بحث خواهیم پرداخت نکته ى دیگر چنانکه پیشتراشاره کردیم مقدار تفسیراز سوى پیامبر است که مورد گفتگواست .

3.اجتهاد واستنباط:  صحابه وقتى ازاین دو منبع نمى توانستند بهره بجویند به اعمال راى مى پرداختند و با تکیه به لغت اشعار عرب و شناخت چگونگیهاى زمان واعراب و ملتها و نحله ها و تفکر و تدبر آیات را تفسیر مى کردند.

ازاین عباس نقل شده است که مى گفت:[ اذا تحاجم شیئى من القرآن فاتظروا فى الشعرفان الشعر عربى] اگر چیزى از کلمات قرآن از نظر معنا و مفهوم گنگ و مبهم نماید به شعر دقت کنید زیرا شعر عربى است 36 . درکشى درالبرهان فصلى آورده بیانگراستشهاد صحابه در تفسیرآیات به اشعار عرب و سیوطى در کتاب ارزشمند[ الاتقان] این فصل را تفصیل داده و موارد بسیارى ازاین نوع تفسیر راارائه داده است 37 .ازاینها که بگذریم آشنائى با چگونگیها و آداب و رسوم عرب جاهلى و نیز فرهنگها و مکتبهاى دیگر نیز منبعى بود براى بهره مندى از قرآن چرا که برخى از آیات ناظر براعمال و رفتار آنهابوده و در جهت رد یا تصحیح شیوه زندگى آنها مثلا وقتى قرآن کریم مى فرماید: [لیس البریان تاتوالبیون من ظهورها] ناظر به چگونگى ورود به منازل خود و دیگران در آن محیط بوده است 38 .

4. عالمان اهل کتاب :  بخشهائى از قرآن کریم با معارف تورات وانجیل بویژه قصه ها و صحنه هاى تاریخى با عواملى دیگر - که پس ازاین اشاره خواهیم کرد - باعث مى شد که صحابه به عالمان اهل کتاب براى تفسیر برخى از آیات مراجعه کنند.این نکته در تفسیراز آنجا که زمینه نفوذاسرائیلیات را فراهم آورده و چنانکه گفته ایم و خواهیم گفت آثاراسلامى بویژه قصص انبیاء را آکنده از جعل و تحریف ساخته است بسیار قاتل توجه است و مراجعه به نفاسیر ماثور را براى پژوهشگر متعهد دچار مشکل و وسواس مى کند 39 .

دوره تابعین : پس از دوره صحابیان دوره تابعین است که اینان در تفسیر بجز تکیه به قرآن و کلام پیامبر و آراء صحابیان و نگرش بر دیگر کتب آسمانى به اندیشه واجتهاد خود گسترده تراز آنچه در دوره صحابه بود متکى بودند. در دوره تابعین با گسترش دولت اسلامى و هجرت برخى از عالمان و محدثان به نواحى گوناگون حکومت اسلامى حوزه هاى علوم اسلامى چندى شکل گرفت که مشهورترین آنها حوزه مکه مدینه و عراق مى باشد. و تفسیر که ازاولین علوم متداول حوزه هاى علوم اسلامى است دراین مراکز گسترش یافت بگونه اى که تفسیراین   مراکز معروف گشت. دراین مقال - که ضیق مجال را - سخن به اختصاراست ارائه تفصیلى چهره هاى برجسته و چگونگیهاى این مدارس ممکن نیست تذکر را یادآورى مى شود که برخى از چهره هاى برجسته تابعیان در تفسیر در مکتبهاى مکه مدینه و عراق عبارتنداز سعیدابن حبیر مجاهد عکرمه عطااابن ابى رباح زیدابن غسلم ابوالعالیه اسودابن زید حسن بصرى قتاده ابن دعامه سدى عطاءابن ابى سلمه و ...

اینان و گروه بسیارى دیگر گسترش دهندگان تفسیر در دوره تابعین هستند دراین دوره با گسترش تفسیراستنباطى واجتهادى اختلاف در تفسیر قرآن پدیدار مى شود و کم کم جریانهاى مختلف در تفسیرنگارى رخ مى نماید 40 .

ویژه گیهاى دوره تابعین : در دوره تابعین بااسلام آوردن گروهى از یهودیان مسیحیان و صاحبان اندیشه هاى گوناگون زمینه گسترش اسرائیلیات فراهم آمد.

وجوداسرائیلیات و نصرانیات در منابع تفسیرى بویژه قصص و مطالب مربوط به کائنات آنقدر زیاد و آمیخته با آثاراسلامى است که بدون توجه به آنها پرداختن به نفسیر نتایج زیانبار و شگفت انگیزى به بار آورده و خواهد آورد.

سوکمندانه تابعیان در نقل این آثار شیوه نقد و تحلیل را معمول نداشتند و آثار منقول از آنها را که غالبا آمیخته واغراض سیاسى و مذهبى و با انگیزه ضربه پذیر ساختن معارف اسلامى نشر مى یافت بدون هیچگونه ارزیابى و تحقیقى بعنوان آثاراسلامى در میان روایات پراکندند و چهره زیباى منابع فرهنگ اسلامى را مخدوش ساختند.

اینک واینجا مجال گفتگوى تفصیلى در آغاز و گسترش عوامل استرائیلیات در حوزه فرهنگ اسلامى نیست ولى به اجمال مى توان اشاره کرد که آغاز نشراین آثار در میان روایات اسلامى به دوره صحابه مى رسد و دروه تابعین و تدوین آثاراسلامى گسترش مى یابد در عوامل گسترش و نشر آن نیز به اشاره مى توان گفت : ناآگاهى و بى سوادى مردم جزیره العرب تمایل و گرایش عرب آنروز به شناخت اسباب و علل و مبدا آفرینش و حادثه هاى هستى شهرت داستانهاى ملل و پیامبران در میان مردم واجمال قصه ها در قرآن و گستردگى واهمیت قصه سرایى و داستان پردازى در میان اعراب توطئه هاى یهودیان نفوذى براى آلوده ساختن منابع اسلامى و...

از عوامل مهم شیوع و نشراسرائیلیات و نصرانیات در میان تفاسیر اسلامى است 41 یکى دیگراز ویژه گیهاى تفسیر تابعین پدید آمدن نمونه ها و نمودهائى از تفسیر به راى است در عصر تابعین تکیه کامل به نقل روایات رنگ   باخت و برخى از مفسران تابعى به استنباط واجتهاد پرداخته و مکتبها و روشهائى بنیان نهادند .از چهره هاى برجسته اینان در مدرسه مکه از سعیدابن حبیرو مجاهد و در مدینه ازابى ابن کعب و در عراق از عبدالله بن مسعوداست مثلا مجاهد در تفسیر آیه:[ ولقد علمتم الذین اعتدوا منکم فى السبت فقلنا لهم کونوا قرده خاسین] 42 مى گوید:[ مسخت قلوبهم و ثم یمسخوا قرده و انما هو مثل ضربه الله کمثل الحمار یحمل اسفارا] 43.

و بالاخره آماده شدن زمینه براى تفسیرهاى مذهبى و جریانهاى گوناگون را باید یکى دیگراز ویژه گیهاى این دوره نامید بگفته ذهبى : دراین دوره است که اختلافات مذهبى ریشه دوانده و تفسیرهائى پدید آمده که در خلال آن جانبدارى از خاصى در مسائل مذهبى دیده مى شود 44

دوره تدوین : پس از دوره تابعین باید دوره مرحله بعدى تفسیر را [ تدوین] نام نهاد که دراین دوره تفسیر بگونه ى دانش مستقل از( حدیث) در مى آید و عالمان اسلامى به تالیف و تنظیم آثارى با عنوان تفسیر دست مى زنند.

سخن ازاولین کسى که تفسیرى مدون پدید آورده است نیاز به پژوهشى گسترده دارد علامه عالیقدر مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى مى فرمایند اولین کسى که در تفسیر تصنیف کردابن عباس است 45 .اما با توجه به منابع و مصادر موجود چنین بنظر مى رسد که آنچه بعنوان تفسیر مدون به ابن عباس نسبت داده مى شود تالیفاتى است که ازافوال و منقولات وى جمع شده است و خود وى آنها را به صورت تالیف در نیاورده است 46 تنى چنداز پژوهشگران اسلامى در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند که اولین مدون تفسیر سعیدابن حبیر شهید بزرگ اسلامى است 47 که بجرم على دوستى و شیعى اندیشى و موضع گیرى در مقابل ستم شهد شهادت نوشید.

بارى با تدوین تنظیم آثارى بعنوان تفسیر قرآن و گسترش اختلافات مذهبى و توسعه مجادلات کلامى و آمزیش اندیشه هاى گونه گون پس از فتوحات مسلمانان با تفکراسلامى و ترجمه فلسفه یونان به عربى در واپسین روزهاى حاکمیت بنى امیه و آغاز دولت عباسیان و نشراندیشه هاى عقلانى و فلسفى و چهره نمائى تصوف هماهنگ با بحثهاى فلسفى و ... در تفسیر قرآن جریانهاى مختلفى بوجود آمد و شیوه هاى گونه گونى بکار گرفته شد که مى توان از آن به تفسیر به راى نام برد احمدامین مصرى دراین زمینه مى گوید:[ مردم در عصر پیغمبراکرم (ص ) و بعدازاو تااندک زمانى قرآن را میخواندند و مى شنیدند و آن را مى فهمیدند واگر علماى ایشان به چیزى بیش ازاین فهم ابتدائى توه مى کردند توضیحى بود دراسباب نزول یااستشهاد به اشعار عرب براى تفسیر لفظى غریب   یااسلوبى پیچیده . بیشتر چیزى که طبرى و جزاواز سحابه نقل مى کننداز همین قبیل است و در عصراول هرگز دیده نمى شود که صحابیان درباره مذاهب دینى و ملل و نحل سخنى بعنوان تفسیر قرآن گفته باشند اما دراواخر دوره اموى مى بینیم که سخن گفتن درابره قدر شایع شد و متکلمان در قدر بقرآن از خلال عقائد خویش نطر کرده اند آنکه قائل به جبر بود همه آیات اختیار را تاویل مى کرد و آنکه قائل به اختیار بود همه آیات جبر را. در دوران عباسى این جویبار همچون سیلى سهمناک براه افتاد اصحاب مذاهب گوناگون که روزبروزافزون مى گشتند همه از دیدگاه مذهب خودشان بقرآن نظر مى کردند] 48 و بدین سان تفسیر به راى گسترش یافت و جریانهاى گوناگون پدید آمد 49 . بنابراین در یک تقسیم ابتدائى در ارتباط با جریانهاى تفسیرى مى شود گفت تفسیر به 2 شیوه تفسیر نقلى یا تفسیر به ماثور و تفسیر به راى تقسیم مى شود.

تفسیر ماثور یا تفسیر نقلى :  چنانکه پیشتر یاد کردیم این گونه تفسیرنگارى اولین شیوه تفسیرنگارى است دراین شیوه تفسیر نگارى آیات فقط براساس ظواهر آیات دیگر واقوال پیامبر و صحابیان تفسیر مى شود.اما آیا گفتار تابعیان را نیز مى شود بعنوان تفسیر آیات تلقى کرد یا نه بسیارى از مفسران بااین توجیه که قول تابعیان همان گفتار صحابیان است پذیرفته اند ولى برخى دیگر همانندابن تیمیه گفته اند اگر تابعیان برقولى متفق بودند نظرشان حجت و گرنه حجت نخواهد بود 50 .اما در دیدگاه مفسران و عالمان و فقیهان شیعى تفسیر ماثور تفسیر آیات به ظواهر آیات و گفتار پیامبر وائمه ( ع )است شیخ طوسى در مقدمه تفسیر گرانقدر[ تبیان] مى فرماید:[اصحاب ما گفته اند که تفسیر قرآن جز با روایت صحیح از پیامبر(ص ) وائمه:[ع] (که گفتارشان همانند گفتار پیامبر براساس روایت متواتر[ ثقلین] حجت است ) جایز نیست 51 . مفسران شیعه ازاقوال صحابه و تابعین در توضیح و تبیین آیات سود جسته اند واما آنها را مستقلا حجت ندانسته اند] 52

تفسیر نقلى و جایگاه آن :  بى گمان تفسیر نقلى اگر متکى به روایت صحیح و آثار قطعى الصدور باشد و براساس مبانى محکم صدور روایت احراز گردد مطمئن ترین و شایسته ترین تفسیراست .اما سوکمندانه روایات تفسیر آن سان آلوده به روایات جعلى و دروغین و آثار تزویرى است که بازشناسى سره آن از ناسره کارى است بس مشکل و طاقت فرسا. ازاین روى تحجر بر تفسیر   ماثور واعلان ممنوعیت هر نوع تفسیر دیگر براى قرآن از یکسو با وضعیت ناهنجار روایات واز سوى دیگر با جامع نبودن روایات تفاسیر همه آیات را شیوه اى است ناآگاهانه و برخواسته از محدودیت ذهنى و جهالت موضعى . خوب است اینجا به بیان قهرمان بزرگ تفسیر فقیه مفسران مفسر فقیهان مرحوم آیه الله علامه طباطبائى اشاره کنیم که فرمود:[ روشى که علماء تفسیر درصدراسلام داشتند و قرنها رایج و مورد عمل بود و تاکنون نیز در میان اخباریین اهل سنت و شیعه و معمول به است طریقه ایست محدود در برابر نیاز محدود زیرا ما در ذیل ششهزار و چند صد آیه قرآنى صدها هزارها سوالات علمى و غیرعلمى و غیر علمى دایم پاسخ این سئوالات و حل این معضلات و مشکلات رااز کجا باید دریافت نمود؟ آیا بروایات باید مراجعه شود؟ در صورتیکه آنچه نام روایت نبوى مى شود بر آن گذاشت از طرق اهل سنت و جماعت بدویست و پنجاه حدیث نمیرسد گذشته ازاینکه بسیارى از آنها ضعیف و برخى از نها منکر مى باشند واگر روایات اهل بیت را که از طرق شیعه رسیده در نظر آوریم درست است بهزارها مى رسد و در میان آنها مقدار معتنابهى احادیث قابل اعتماد یافت مى شود ولى در هر حال دربرابر سئوالات نامحدود کفایت نمى کند. گذشته ازاینکه بسیارى آیات قرآن هست که در ذیل ن از طریق عامه و خاصه حدیث وارد نشده است . یا دراین مشکلات به آیات مناسبه باید برگشت که دراین طریقه ممنوع است ؟ یااصلااز بحث خوددارى کرد و نیاز علمى را نادیده انگاشت ؟ دراین صورت آیه[ ونزلنا علیک الکتاب تبیاتا لکل شى] 53 با دلالت روشن تراز آفتاب خود چه معنا خواهد داشت ؟ و جمله[ افلایتدبرون القرآن] 54 و ... چه مفهومى خواهدداشت ؟ واحادیث مسلمه اى که از پیغمبراکرم و ائمه ( ع )اهل بیت رسیده و بمردم توصیه و تاکید نموده در مشکلات و فتن بقرآن مجید مراجعه نمایند چه اثرى خواهد داشت اساسا بنابه این طریقه مسئله تدبر در قرآن که بمقتضاى آیات کثیره یک وظیفه عمومى است مورد ندارد . 55

بهرحال گذشته از ناکار آمدى تفسیر نقلى درارتباط به تمامت آیات الاهى از جهات دیگر نیز تفسیر نقلى قابل تامل است که ذیلا به برخى از آنهااشاره مى شود:

1.روایات موضوع و جعلى :  تاریخچه جعل و تحریف چنانکه پیشتراشاره کرده ایم در تفسیر همانند حدیث به زمان حیات پیامبر بر مى گردد چرا که در آغاز تفسیر شعبه ئى از حدیث بوده است . جعل و تحریف و وضع دراحادیث تفسیر و دیگر مسائل و مطالب اسلامى حقیقتى است غیرقابل انکار که متاسفانه برخى از عالمان بدون توجه به این حقیقت و یا با کم توجهى به آن در تالیف و نشر آثار لغزشهاى غیرقابل جبرانى مرتکب شده انداز جمله معتقدان به تحریف قرآن با تکیه به همین احادیث جعلى   و تحریفى که دستاویزى شده است براى مبلغان استعمار و دستهاى آلوده تفرقه افکن و مزدوران و فانوس کشان مستکبران علیه تشیع و فرهنگ والاى آن 56 ما پیشتر دراین سلسله مقالات پیرامون جایگاه سنت و جریان وضع و تحریف و عوامل آن به اجمال پرداخته ایم اینک باارجاع به آن بحث و متابعى که ارئه دادیم از تفصیل بحث خوددارى مى کنیم 57 .

2.اسرائیلیات : که پیشتر به اجمال از آن سخن گفتیم اسرائیلیات نیزسرتاسر آثار تفسیرى بویژه بخشهاى مربوط به قصص و کائنات را فرا گرفته است . علامه طباطبائى در بخشى از تفسیر سوره یوسف در مقام رد اقوال برخى از مفسران مى فرماید:[ اعتمادافراطى اینان به روایات باعث شده است که اینان گرفتاراسرائیلیات شد و به اخبار موضوع و مجهولى که دستهاى پلید تحریفگر در میان روایات ما وارد ساخته اند اعتماد کنند] 58 و در آغاز تحلیل داستا ذوالفرنین مى فرماید:[ روایات منقول از شیعه و سنى از پیامبر وائمه[ ع] واقوال نقل شده از صحابه و تابعین درابعاد واطراف قصه بگونه شگفت انگیزى مخالف هم و معارض یکدیگرند و شگفت انگیزتر آن ابخارى است که قرائن موجود نشان مى دهد که از عالمان یهودامثال وهب ابن منیه کعب الاحبار و ... گرفته شده است] 59 پرچمدار نشراسرائیلیات عالمان فته انگیز و جنایت آفرین یهودیان هستند که بظاهراسلام آوردند تا با آگاهى از چگونگیها تیشه به ریشه اسلام بزنند و وزر و وبال گسترش اسرائیلیات به ذمه عامانى است از تابعین که بااعتماد فراوان این آثار ره بعنوان روایت و آثار نبوى از دست اینها گرفتند و به نسلها و عصرها رساندند و هنوز هم که هنوزاست کسانى از عالمان اهل سنت که عنوان پژوهشگر و محقق را یدک مى کشند حاضر نیستند به توطئه گرى و فساد آفرینى پرچمداران این جنایت فرهنگى همانند: کعب الاحبار و هب ابن منبه عبدالملک ابن عبدالعزیزابن جریج و... گردن نهند 60 . شایسته است دراین مقام سخن فقید تحقیق و پژوهش عالم آزاداندیش اهل سنت مرحوم محمودابوریه را بیاوریم که نوشت: چون آئین محمدى قوت گرفت و موانع راه را در هم شکست آنانکه در مقابل دعوت محمدى[ صدسبیل] کرده بودند پس از عجز و یاس از رویاروئى با نیروهاى ظاهرى چاره نداشتند جز توسل به حیله و نیرنگ . و یهودیان که سرسخت ترین دشمنان اسلام بودند براى دست یازى به اهدافشان به نیرنگ و تزویر متوسل شدند و بظاهراسلام آوردند تا تیرنگهایشان را مخفى سازند واهدافشان را پیش ببرند. نیرومندترین اینان در حیله و تزویر کعب الاحبار وهب بن منبه عبدالله ابن سلام بودند که چون از دست یازى و تحریف در قرآن بخاطر تدوین منظم و حفظ آن در سینه هاى بسیارى از مسلمانان مایوس بودند به گسترش اسرائیلیات در میان آثار نبوى پرداختند. بازار   

 

جعل کذب واردات روایات اسرائیلى اینان به درون آثاراسلامى با اقبال صحابه و جهل مردم و ناآگاهى آنان ازاسرار هستى و خلقت گسترش یافت و بدین سان چهره زیباى منابع اسلامى مخدوش گشت . 61

3. و بالاخره سومین ضعف تفسیر نقلى :  حذف اسناد بسیارى از روایت تفسیرى است این نیز زمینه گسترش در جعل و کذب و تحریف است که آثار سوء آن همچنان باقى است 62 یکى از عوامل مهم این گونه روایات منع کتابت حدیث از سوى خلیفه دوم است که آثار زیانبارى را بدنبال داشت 63 و دیگر دست برخى از ناآگاهان که به پندار خام خود خدمت کردند واسناداحادیث را در برخى از آثار اسلامى حذف کردند بعنوان نمونه ئى ازاین گونه آثار مى توان از تفسیر گرانقدر[ محمدابن مسعود بن عیاش السمرقندى] معروف به[ تفسیر عیاشى] نام برد 64 .

نمونه هائى از تفسیرهاى نقلى :  برخى از نمونه هاى برجسته ازاین نوع تفسیر عبارت است از [جامع البیان] طبرى( تفسیر على ابن ابراهیم قمى) [ تفسیر فرات کوفى] (تفسیر عیاشى) [ تفسیرالقرآن العظیم] ابن کثیر [ درالمنثور] سیوطى [تفسیرالبرهان] سیدهاشم بحرانى [ نورالثقلین] على ابن جمعه حویزى [تفسیر بغوى] محمدابن مسعود بغوى [ اسیاب النرول] ابوالحسن على ابن واحدى نیشابورى که روایت مربوط به شان نزول آیات را جمع کرده است [تفسیرابولیث سمرقندى] که بسیارى ازاقوال صحابه و تابعین را نقل کرده است و هنوز چاپ نشده است و ... 65

2. تفسیر به راى :  مراداز[ راى] که به معناى اعتقاد بینائى دل تدبیر حدس قصد قیاس و جمع آن آراء مى باشد 66 دراینجا[ اجتهاد واستنباط]است 67 در تفسیر به راى انواع استنباطها ذوقها و آراء و دانشهاى فردى و سلیقه هاى شخصى افزون بر روایات واحادیث - در تبیین و تفسیر تعبیرات و آیات قرآنى راه مى یابد. و بدیگر سخن در تفسیرهاى به راى مایه هاى غیر روائى و حدیثى در فهم آیات قرآن کریم مورداستفاده و استناد قرار مى گیرد. عالمان واندیشمندان اسلامى از دیرباز در جواز تفسیر به راى آراء و نظریات گونه گونى داشته اند. گروهى جایز دانسته و برخى مطلقا ممنوع اعلام کرده اند و عده ئى با تیه به شرائط و مقدماتى نه تنها جایز بلکه لزم و غیرقابل اجتناب دانسته اند 68 . گزیده سخن در بحثها و گفتگوهاى مفصل دراین زمینه آن است که اگر تفسیر قرآن براساس تدبر در قرآن و عرضه قرآن به قرآن واز جهت بخشى آثار نبوى واهل البیت و با بهره مندى   

 

مفسراز صلاحیتها و شایستگیها و مقدمات لازم صورت گیرد تفسیر به راى جایز و لازم است واگر بر برداشتها و توضیحها و تفسیرها - نعوذبالله - هواهاى نفسانى گرایشهاى گوناگون اجتماعى سیاسى گروهى و ... حاکم شود و کمند تحقیق را بکشد[ آنجا که خاطرخواه اوست] جایز نبوده و تجاوز ظالمانه به حریم قدس قرآن تلقى خواهد شد 69 بهرحال تفسیر راى در گذرگاه زمان چهره هاى مختلفى بخود گرفته وانواع واقسام گوناگونى پیدا کرده است که اینک به شیوه هاى گوناگون تفسیر به راى با برخى از آثار برجسته هر شیوه اشاره مى کنیم و یادآورى مى کنیم که بخش عظیمى ازاین تفاسیراز شرایط لازم براى تفسیر برخوردار بوده و در مجموعه تفاسیراجتهادى شایسته جاى دارند گر چه ممکن است خالى از نقص واشتباه نباشند. 2

الف : تفسیر کلامى :  با گسترش فتوحات اسلامى وامتزاج اندیشه هاى گوناگون با تفکرات اسلامى جریان هاى مختلف و شیوه هاى گوناگونى در مسائل عقیدتى ظهور کرد. بسیارى از مفسران تلاش رده اند عقائد و آراء خاص خود را دراین زمینه از لابلاى آیات قرآنى استخراج کننداگر چه همه مفسرین دراین تلاشها ملا در پى اثبات اصول عقائد دینى و مذهبى خود بوده و هستند واین تلاشها و کوششها آنگاه که ازاتکاء یه مبانى سالم قرآن شناسى کنار نرود لازم و شایسته هم هست . اما گروهى از مفسران ازاین رهگذر تنها در جهت تثبیت اندیشه هاى کلامى خوداز قرآن بودند حتى با تاویل و توجیه نکات و مسائل ادبى قرآن کریم . معروفترین تفسیرى که به عنوان تفسیر کلامى با چنین ویژه گیها یاد شده است تفسیر کلامى با چنین ویژه گیها یاد شده است تفسیر کلامى با چنین ویژه گیها یاد شده است تفسیر[ الکشاف] زمخشرى است که در پى اثبات اصول اعتزال و تثبیت مکتب معتزله بر آمده است تفسیر[ مفاتیح الغیب] فخررازى نیزازاین شیوه متابعت کرده و در میان تفاسیر شیعه بایداز تفسیر گرانقدر وارزشمند[ التبیان] شیخ طوسى نام برد که تفسیرى است متکى براجتهاد واستنباط که غالبا مقابل برخوردهاى کلامى به پاسخ برخواسته و حق را در مسائل اعتقادى و کلامى براساس قرآن کریم برکسى نشانده است 70 .

ب : تفسیر فلسفى :  در واپسین روزهاى حاکمیت بنى امیه و سپس در دوران حکومت عباسیان شمار زیادى از کتابهاى فلسفى یونان به عربى ترجمه شد. و جریانهاى فلسفى در حوزه اندیشه اسلامى پاى گرفته گسترش یافت . گروندگان به اندیشه هاى فلسفى نیز سعى داشتند آراء واندیشه هایشان رابا آیات قرآن تثبیت کنند واگراحیانا بین آن اندیشه ها و آیات تعارض دیدند و تاویل و توجیه آیات بپردازند 71 . مثلاابن سینا در تفسیر[ و یحمل عرش ربک فوقهم بومئذ ثمانیه] مى نویسد: [مراداز عرض فلک نهم است که فلک الافلاک نام   

 

دارد و ملائکه ثمانیه که عرش پروردگار را حمل مى کنند - عبارت ازافلاک هشتگانه اى است که در زثر فلک نهم قرار دارد 72 . واخوان الصفا درباره[ جنت و نار] گفته اند: جنت عبارت از عالم افلاک و نار عبارت از عالمى است که زیر فلک قمر قرار دارد و آن عبارت از علم دنیااست] 73 برخى از آثار فارابى اخوان الصفا ابن سینا و تفاسیر ملاصدرا را باید دراین جریان جاى داد.

ج . تفسیر صوفى و عرفانى :  برخى از متصوفه و عرفان مسلکان نیز کوشیده اند که آراء و نظریات خویش را با آیات قرآن تثبیت و توجیه کنند.اینان که براى قرآن ظاهر و باطنى معتقدند بسیار کوشیده اند آیات رااز ظاهر آن منصرف ساخته و به باطنى که خود معتقدند تفسیر نمایند. دراینکه قرآن ظاهرى و باطنى دارد جاى هیچگونه تردیدى نیست . و دراینکه قرآن با ظاهر زیبا و دل انیگز باطنى بس یرف و عمیق دارد هیچ فرد معتقد به قرآنى شک ندارد اما باطن قرآن همان تاویلها و توجیه ها باشد که اینان مى گویند این سخن پذیرفتنى نخواهد بود. تفاسیر صوفى و عرفانى از دیرباز در حوزه فرهنگ اسلامى مورد گفتگو و رد وایراد وانتقاد بوده است واینک فرصت گفتگوى تفصیلى دراین زمینه نیست بااشاره اى به نمونه هاى تفسیرى اینان ازاین مطلب مى گذریم : در تفسیر منسوب به ابن عربى 74 در تفسیر آیه( ان الذین کفروا باباتنا سوف نصلیهم نارا کلما نضجت جلوددم بدلناهم جلودا غیرها لیذروقواالعذاب 75 [ ان الذین کفروا بایاتنا] یعنى آنانکه از تجلیات صفات وافعال ما محجوب مانده اند[ سوف نصلیهم نارا] یعنى ما آنها را در آتش شوق به مال گرفتار مى سازیم.[ کلما نضجت جلودهم] هر قدر که حجاب و پرده هاى جسمانى آنها کنارافتد.[ بدلنا هم جلودا غیرها] ما آنرا به صورت حجاب و پرده هاى جدیدى مبدل مى سازیم.[ لیذوقواالعذاب] تا عذاب و شکنجه حرمان از ما و فراق و جدائى از ما را بچشند) 76 چنانکه پیشتر گفتیم این جریان تفسیرى از فرهنگ اسلامى تاریخى طولانى دارد و موضع گیریهاى گوناگونى ار همیشه بدنبال داشته است برخى از آثار برجسته این جریان تفسیرى عبارت است از:[ تفسیرالشیخ الاکبر] منسوب به ابن عربى [ تفسیرالقرآن العظیم] سهل ابن عبدالله مستر [ حقائق التفسیر] محمدابن الحسین ازدى سلمى [ عرائس البیان فى حقائق القرآن] ابومحمد روزبهان بقلى [ روح المعانى] شهاب الذین آلوسى [تفسیر نیشابورى] محمدابن مصطفى طحاوى[ کشف الاسرار] میبدى [ بیان السعاده] گنابادى و ...

د: تفسیر لغوى وادبى : در میان مفسران و محققان علوم قرآنى تنى چنداز آنان از بعد لغوى ادبى به قرآن نگریسته و قرآن را بااین دیدگاه تفسیر کرده اند.   

 

اینان قرآن را با توجه به اینکه کتابى آسمانى دینى و براى سعادت بشرى مى دانند آن را معجزه بلاغت و فصاحت مى شمارند ازاین روى در آثارى که به جاى گذاشته اند بیشتراز هر چیزى به جنبه هاى ادبى قرآن پرداخته وازاین دیدگاه آیات قرآن را تفسیر و تشریح کرده اند. قرآن کریم براستى ازاین دیدگاه معجزه است . آیات منسجم زیبا و دل انگیز آن چون با گلبانگ محمدى در مى آمیخت قلبها را به لرزه مى افکند و دلها را شیداى بى قرار خود مى ساخت ادباء فرهنگ اسلامى همیشه مسحور بیان دل فریب بلاغى وادبى قرآن بوده اند و لذا آثار گران ارجى را دراین زمینه هاى قرآن پى نهاده اند از جمله:[ معانى القرآن] ابان ابن تغلب معانى القرآن فراء و نیزابى عبیده و ثعلب [تلخیص البیان] سیدرضى [ دلائل الاعجاز] و[ اسرارالبلاغه] جرجانى [ الزینه]... ابوحاتم رازى و در میان تفاسیر[ الکشاف] زمخشرى [تفسیرابى السعود] محمدابن مصطفى عمارى( حقائق التاویل) سید رضى،(بحر المحیط) ابى حیان [ مجمع البیان] طبرى و[ جوامع الجامع] و...

ه. تفاسیر فقهى : دراین تفاسیر آیات الاهى از بعد فقهى واحکام عبادى مورد توجه و تفسیراست دراین زمینه پس ازاین به تفصیل سخن خواهیم گفت :

و: تفاسیر علمى تفسیر علمىبه معناى عام آن در فرهنگ اسلامى ریشه ئى کهن دارد تنى چنداز مفسران با تکیه به برخى از آیات قرآن معتقد بودند که تمامت علوم بشرى را مى توان از قرآن استفاده کرد و در قرآن آیاتى ناظر براین علوم هست . غزالى اشتمال قرآن بر علوم را مطرح مى کند 77 و در[ جواهرالقرآن] چگونگى انتشعاب علوم از آیات الاهى را نشان مى دهد 78 . سیوطى نیز بر این روش رفته و در[ الاتقان] فصلى باز کرده و پس از مقدمه اى آیاتى چنداز قرآن را آورده تا نشان دهد در قرآن اشاراتى به همه علوم از جمله دانش پزشکى هیئت هندسه جبر و مقابله 79 و ...

از آنچه آوردیم این نکته بروشنى استفاده مى شود که اندیشه استفاده علوم از قرآن و قرآن را چونان منبعى براى همه دانشها گرفتن ریشه ئى بس کهن دارد نویسنده محق عرب دکتر محمدحسین ذهبى مى گوید با تتبع در سلسله بحث تفسیرى ریشه تفسیرى علمى را در نهضت علمى حکومت عباسیان مى یابیم نهایت این جریان در آغاز کوششى براى هماهنگ سازى قرآن و دانشهاى زمان بود اما کم کم گسترش یافت و قرآن به عنوان منبعى براى علوم گوناگون شاناسانده شد 80این اندیشه از همان آغاز مخالفانى از میان عالمان اسلامى برانگیخت . که یکى از چهره هاى برجسته مخالفان ابواسحق ابراهیم بن موسى شاطبى است . بارى این   اندیشه همچنان در میان عالمان اسلامى بعنوان یک جریان تفسیر رشد مى یافت تا بالاخره در هجوم فرهنگى غرب به کشورهئااسلامى پس از رنسانس علمى دراروپا برخى از عالمان اسلامى تلاش وسیعى را بکار گرفتند تااطلاعات علمى واکتشافات دانش بشرى را بگونه اى انطباق دهند شبهات اهل علم و دانشمندان غربى را پاسخ داده ثابت کنند که آئین اسلام و کتاب آن قرآن نه تنهااز قافله علم عقب نیست بلکه بسیار پیشرو و پیشتاز نیز هست !! دراین میان تنى چنداز به اصطلاح مصلحان و تحدد طلبان پا را فراتر نهاده و علم زدگى را آن چنان گسترش دادند که یکسره منکر معجزات وامور ماورائى و غیبى مطرح شده در قرآن شدند و تمام آیات اعجاز غیب قرآن و بالاخره هر آن چهرا که با عینک علم مشاهده نمى شد تاویل و توجیه کردند. در همینجا باید تاکید کرد که گروه اول ضمن تلاش براى انطباق آیات قرآن با علوم واکتشافات نوین هرگز حاضر نبودند به تاویل و توجیه تحمیلى درباره قرآن دست یازند مثلا دکتر[ عبدالعزیزاسماعیل پاشا] توصیه و تاکید مى کند که:[ تا آیه اى بصراحت فهماننده حقیقى علمى نباشد کسى به آن استناد نکند و با تکلف معجزه علمى براى قرآن قائل نشوند]. 81 سخن از آغازگراین نوع تفسیر بطور دقیق کارآسانى نیست اما مى شود سید جمال الدین اسدآبادى را یى از کوششگران جدى این مسیرنامید.او با نگارش مقاله اى در پاسخ[ ارنست رنان] که در یکى سخنرانى مغرضانه به تضاد و تباین اسلام و علم پرداخته بود انطباق اسلام با علم و ترویج قرآن واسلام از دانش و هماهنگ قرآن با علم را مطرح ساخت . 82 و شاگردان و رهروان راه وى افرادى همانند شیخ محمد عبده عبدالرحمن کواکبى سیدمحمد رشید رمنا و ... نیز دراین مسیر گامهائى برداشتند و مطالبى گفتند و نوشتند 83 و بالاخره طنطاوى دراین زمینه پا را فراتر نهاد و پس از نگارش کتابهائى همچون( جواهرالعلوم) [ التاج المرصع] و ... گویا روح علم زدگیش اشباع نشد و به تفسیر بزرگ [ الجواهر] پرداخت که بهرنامى شایسته تراز نام تفسیر قرآن است .از سوى دیگر مرعوبان و خور باختگانى چند در مقابل هجوم فرهنگى غرب چنان خود را باختند که یکسره دست از همه چیز شسته و همه حقایق ماورائى راانکار کردند پر سروصداترین این چهره ها سرسیداحمخان هندى است که کتاب[ الهدایه والعرفان فى تفسیرالقرآن بالقرآن] را نگاشت.

وى با نگارش این تفسیر غوغایى در جهان اسلام برانگیخت . سیداحمدخان با حمله شدید به مفسران پیشین و بى پایه و بى مایه خواندن تفاسیر آنان مى گوید:[ کتب تفاسیر قدیمى را تا آنجائیکه مقدور بود بررسى کردم واز مطالب آنها آگاه شدم و حقیقت این است که من در پایان امر به استثناى یک رشته مطالبى که   مربوط به علم ادب است یزى دراین کتب نیافتم ...و با مطالعه و بررسى در خود قرآن به این اندیشیدم که بایداز خود قرآن فهمید که نظامات آن روى چه اصولى است تا بعداز چندى به توفیقات الاهى به این نکته پى بردم که اسلام مطابق اصول مستحرجه از قرآن هیچ نوع مخالفتى با هیچیک از رشته هئا علوم جدید ندارد 84او در این تفسیر چنانبه علم زدگیها و خرق اجماعها وانکار ضرورتها دست یازید که خوانندبا تورقى اندک با دکتر محمدحسین ذهبى همصدا شده و تفسیراو را[ تفسیرالحادى] خواهد خواند85 .

این گرایشهاى تفسیرى نیز مخالفانى برانگیخت در مقابل سیداحمدخان اولین کسى که درفش مخالفت برافراشت[ سیدجمال الدین اسدآبادى] بود.او ضمن مقاله ى با عنوان[ تفسیر مفسر] به شدت به کتابو شیوه تفسیر نگارى سیداحمدخان تاخته و در قسمتى از مقاله چنین گفته است: چون تفسیربه نظرم گذشت دیدم که در سیاست الاهى سخن نگفته هیچگونه دراخلاق قرآن بیانى ننموده است هیچیک از آن حک جلیله که سبب روشنائى عقول عرب و پاک کردن نفوس ایشان گردید یادآورى ننموده است بلکه آن آیاتى که بستگى به سیاست الاهى دارد واخلاق فاضله و عادالت نیکو و میانه روى در آمیزش خانوادگى و مدنیت و سبب روشنائى فردها مى باشد همه را بدون تفسیر گذاشته است فقط درابتداى تفسیر خود چند سخن در معناى سوره و آیه و حروف مقطعه اوائل سوره رانده است پس از آن همت خود را بر این گماشته است که هر آیه اى که در آن ذکرى از ملک بیا جن و یا روح الامین و یا وحى و یا جنت و نارو یا معجزه اى از معجزه هاى پیامبران علیهم السلام مى رود آن آیه رااز ظاهر خود برآورده و به تاویلات خنک زندیق های قرن هاى گذشته مسلمانان تاویل نماید86

بهرحال مجموعه این روش تفسیرى از چشم تیز بین عالمان بدور نماند و بسیارى از عالمان ضمن ستایش از برخى آثار مثبت آن به نقد و تحلیل این شیوه پرداختند و برخى از نویسندگان عرب دراین زمینه کتابها نوشتند 87 از جمله عالم بزرگ و مصلح شهیراسلامى شیخ محمود شلتوت دراین باره چنین نوشته است: گروهى از روشنفکران که با دانشهاى نوین آشنائى دارند سعى مى کنند که قرآن را با تئوریها علمى تفسیر کنند اینان بااستناد به آیه[ ما فرطنا فى الکتاب من شى ء] به پندار خویش فتح جدیدى کرده به پیروزى بزرگى نائل آمده اند که توانسته اند آیات قرآن رابا قواعد علوم جدید تفسیر کرده و خدمتى به قرآن نموده اند.امااینان مالا از اهدافى که قرآن دنبال مى کند بدور شده اند.اینان چون به آیاتى مى رسند که ازاسرار هستى سخن گفته است واز باران ابرها و ... چیز آورده است فریاد بر مى آورند که این قرآن است که از هیئت و نجوم نظریات فلکى سخن مى گوید و ... شلتوت پس ازاشاره به اشتباهات این گونه مفسران و ناهنجار روش   تفسیرى اینان مى گویند: [براى مقام قرآن همین بس که هر چه کشفیات علوم طبیعى و کائنات روبگسترش مى رود هیچ موردى یافت نمى شود که قرآن با آن حقائق مکشوفه و مسلم علمى منافات داشته باشد و هرگز در آینده چنین موردى یافت نخواهد شد] 89 .

ز. تفاسیر اجتماعى و سیاسى :  نکته دیگرى که دراین دوره از تفسیرنگارى قابل تامل و تنبه است نگرش سیاسى اجتماعى به قرآن است . این جریان به موازات جریان پیشین آغاز گردیده رشد یافته و بالیده است مفسرانى چنداز پیشروان حرکتهاى اصلاحى در جامعه هاى تحت ستم در کشورهاى اسلامى بودند سعى کرده انداصول و مبانى حرکت اسلامى وانقلابى خود رااز قرآن بهره گیرند و با آیات الاهى جامعه را علیه ستم و جباریت زمان بخروشانند و گروهى نیز کوشیده اند تا مشکلات و گره هاى فرهنگى واجتماعى واقتصادى بوجود آمده از چگونگیهاى جریانهاى فکرى زمان را با تفسیر و توجیه آیات الاهى پاسخ گویند.این حرکت گر چه گاه گاه پى آمدهاى ناهنجارى نیز بهمراه داشته است اما بااینهمه از سودمندترین و لازمترین حرکت ها و جریانهایى است که در آستانه قرآن پدید آمده است این شیوه در تفسیر قرآن اگر با موازین دقیق و مبانى محکم آن انجام شود قرآن رابه متن اجتماع آوردن و حیات اجتماعى را براساس آن بینان نهادن و بشریت رااز آبشخور گواراى قرآن سیراب کردن و مردم را به سوى[ جامعه اعلون] حرکت دادن است . و بالاخره این شیوه نشستن برکرانه این[ سفره] الاهى و بهره مندى از محتوى پربار و گرانقدر آن است .از پیشروان این مکتب تفسیرى باید از سیدجمال الدین اسدآبادى و عروه الوثقى و دیگر مقالات عبدالرحمن کواکبى در[ طبایع الاستبداد] و[ ام القوى] شیخ محمد عبده در[ المنار] آیه الله نائینى در[ تنیه الامه] و ... نام برد تفسیر گرانمایه و بى مانند[ المیزان] نیز سرشاراست از بحثها و رهگشائیهاى اجتماعى سیاسى فرهنگى اقتصادى تربیتى و ... و نیز تفسیر فى ضلال القرن تفسیرى هوشمندانه و گران ارج دراین زمینه ها تفسیر ناتمام[ پرتوى از قرآن نیز که بگفته یکى از صاحبنظران] از بسیارى از تفاسیر طرازاول قرن خواندنى تر و دلنشین تر و ذوق انگیزتر و دیده گشاتر و غفلت زداتراست] در همین رده است و بالاخره بایداز تفسیر گرانقدر و جامع و عظیم و ناتمام محقق بزرگ و فیلسوف و فقیه شهید آیه الله حاج سیدمصطفى خمین یاد کرد که تفسیرى ژرف و عمیق و پرمایه است و تفاسیر دیگر ...

این را نیز ناگفته نگذاریم که این جریان نیز در سیراوج و پیشرفت خود چارانحرافهاى شدیدى شد برخى از آیات قرآن[ سوسیالیسم] استفاده مى کردند و گروهى[ جامعه بى طبقه] راه عده ئى[ اقیموالصلوه] را[ برپا دارید آتش انقلاب را] معنا مى کردند و تنى چند[ الله] را به   [ تکامل مطلق] و( آفرینش با همه ابعادش) تفسیر مى کردند عده ئى از قرآن[ تضاد دیالکتیکى] کشف مى کردند و بالاخره آیات حدود را توجیه مى کردند و گروهى دیگر[ قصاص] 90 را و ... ·

چگونگى آغاز رشد و گسترش این اندیشه در تفسیر قرآن واصولا در تمام معارف اسلامى فرصتى فراختر و مجالس بسنده تر مى طلبد تنهااینجا یادآورى مى کنیم که این جریان نیز تنى چنداز متعهدان مسئول از عالمان اسلامى را به عکس العمل واداشت .از جمله دیده بان بزرگ معارف الاهى فیلسوف و فقیه مجاهد شهید آیه الله مطهرى که این جریان را توطئه عظیمى براى کوبیدن مذهب دانسته در مقابل آن ایستاد و جان خویش نیز در راه حراست از تمامیت مکتب و حفاظت از محتواى فرهنگ اسلامى عاشقانه تقدیم الله کرد.

ح : تفاسیر جامع  و بالاخره بایداز تفاسیرى نام برد که نگاندگان آنهااز دیدگاهى بلند به همه مسائل و مشربها نگریسته و آثارى جامع آفریده اند. مفسران این تفاسیر نه در قالب ادبیات عرب محدود شده اندو نه در تنگناى بحثهاى کلامى و ... قرار گرفته اندو ن هگرایشها آنچنانى جهتشان بخشیده بلکه با تعقل و تدبر در آیات و روایات و مبانى اسلامى تفاسیرى جامع جهات بوجود آورده اند. نمونه را دراین زمینه مى توان از تفسیر عظیم[ مجمع البیان] واثر گرانقدر و بى مانند[ المیزان] و تفسیر ناتمام و عمیق و پژوهشگرانه علامه شهید حاج سیدمصطفى خمینى نام برد.

واینک در فرجام این مقال یادآورى دو نکته را لازم مى دانیم .

1. تفاسیرى که در ذیل این عناوین آمد بدان معنا نیست که دراین تفسیرها دیدگاه دیگر مطرح نیست بلکه با توجه به اوج این دیدگاها تفاسیر رده بندى شده و نمونه آورده شد.

2. تفسیم بندى تفسیر به تفسیر به ماثور و تفسیر به راى و تفسیر به راى را به جریانهاى یاد شده تقسیم جامع و مانعى نیست تفسیر را در نقطه نظرهاى دیگرى نیز مى توان تقسیم بندى کرد که امیداست در آینده بدان بپردازیم .

و آخرین کلام اینکه آنچه تا بدینجا آمد نگاهى بود گذرا به آغاز تفسیر و تطور آن درادامه بحث ضمن پرداختن به تقسیمى دیگر به نقد و بررسى و معرفى برخى از آثار تفسیرى و کتابهاى مربوط به علوم قرآن خواهیم پرداخت .


پاورقى ها 
1.کشف الظنون ج 1.427 ایضاح المکنون ج 1.302..
2.اعجاز القرآن .124 بنقل از تفسیر نوین مقدمه .121 ترجمه آن اعجاز قرآن .107.
3. بعنوان نمونه :التفسیر والمفسرون دکتر محمدحسین ذهبى در دو جلد کتابى است تحقیقى و سودمند و پرمایه که دراین مقاله از آن بسیار سود جسته این مولف آن بااینکه سعى کرده از تفاسیر شیعى نامى بمیان آورد و در جلد دوم بحث گسترده اى را در جریان تفسیر نگارى شیعه نامى بمیان آورد و در جلد وم بحث گسترده اى را در جریان تفسیر نگارى شیعه و معرفى پاره اى از تفاسیر شیعى پا نهاده است امااین بحث بدوراز پیش داورى و کژاندیشى نیست و نمونه هاى انتخاب شده از آراء مفسران نشانگر غرض ورزى یا دست کم کج اندیشى مولف است و مذاهب التفسیرالاسلامى گلدزیهر قصه التفسیر دکتراحمد شرباصى التفسیر و مناهجه فى ضوءالمذاهب الاسلامیه محمدبسیونى فوده التفسیر حیاته معالمه و منهجه الیوم امین الخولى و ...
3.الذریعه ج 4.231346.
4. بعنوان نمونه بنگرید به : مناهل العرفان ج 4705741المبحث الثانى عشر فى التفسیر والمفسرن مباحث فى علوم القرآن صبحى صالح .289298 التفسیر: نشاته و تطوره مباحث فى علوم القرآن مناع القطان .333393 قصه التفسیر.77 به بعد و ...
5. در آستانه قرآن ترجمه دکتر محمود رامیاد.227.این کتاب با اینکه اثرى است تحقیقى و مفیداماازاشتباهات معمول به اصصلاح اسلام شناسان مستشرق بدور نیست بویژه درارتباط با تشیع مرحوم رامیار جاى جاى به این اشتباهات نمونه توجه داده اند.
6. براى آشنائى گسترده تر با معناى تفسیر تاویل و فرق بین اینها رک : مجمع البیان ج 1.13البرهان فى علوم القرآن ج 2.149 الاتقان فى علوم القرآن ج 4.192 المیزان ج 3.44 مناهل العرفان ج 1.470 تاریخ تفسیر و نحو/09
7. نحل .44.
8. براى آگاهى از نظریات گوناگون دراین زمینه رک :الاتقان ج 4.208 مقدمه فى اصول التفسیر.5التفسیر والمفسرون ج 1.49 قانون تفسیر.400.
9.الاتقان ج 4.245298
10.الاتقان ج 4.298.
11. قرآن دراسلام .54.
12. بقره .143.
13.الاتقان ج 4.246.
14. بقره .152.
15.الاتقان ج .247.
16.انفال .60.
17.البرهان فى علوم القرآن ج 2.157.
18.التفسیر والمفسرون ج 1.36.
19. تاریخ تفسیر و نحو.23 التفسیر والمفسرون ج 1.34.
20.الاتقان ج 2.113 البرهان فى علوم القرآن ج 1.293.
21. نهج البلاغه صبحى صالح خطبه 192.300.
22.الاتقان ج 4.243 و نیز رک : مناهل العرفان ج 1.482 مباحث فى علوم القرآن 289 التفسیر والمفسران ج 1.88.
23. مقدمتان فى علوم القرآن .263.
24.احقاق الحق ج 4.95 153 و..
25. سفینه البحار ج 2.154 الاتقان ج 4.334.
26. مقدمتان فى علوم القرآن .246 التفسیر والمفسرون ج 1.89 خلاصه الافوال .51 سفینه البحار ج 2.414.
27. شذرات الذهب ج 1.76 سفینه البحار ج 2.150 تاسیس الشیعه .322 الاتقان ج 4.234 مناهل العرفان ج 1.483.
28. براى آشنائى بیشتر باابن عباس و مقام تفسیرى او و مطالب مربوط به زندگیى وى رک :الطبقات الکبرى ج 2.365 و فیات الاعیان ج 3.62 معجم رجال الحدیث ج 2.229ازالتفسیر والمفسرون ج 1.65 سفینه البحار ج 2.150 و مقاله مفصل و تحقیقى[ تحقیق درباره ابن عباس و مقام وى در تفسیر] مجله مقات و بررسیها شماره 1718.111.54.
29.الاتقان ج 3344 مناهل العرفان ج 1.483.
30. سفینه البحار ج 2.137.
31. براى آگاهى بیشتراز شرح حال وى و مسائل مربوط به 
 
 
زندگى و مقام تفسیریش رک :اسدالغایه ج 3.256 تذکره الحفاظ ج 1.13 سفینه البحار ج 2.137 التفسیر والمفسرون ج 1.83 و ...
32. براى آشنائى بار برخى دیگراز مفسران این دوره و جایگاه آنها در تفسیر رک :التفسیر والمفسرون ج 1.6594 مباحث فى علوم القرآن مناع الفطان .384 تاریخ تفسیر 2634 تاریخ تفسیر و نحو.42.25.
33.التفسیر والمفسرون ج 971 تاریخ تفسیر.25 تاریخ تفسیر و نحو.38.
34.البرهان ج 2.175 التفسیر والمفسرون ج 1.3544.
35.الاتقان : ج 4.245.
36. تفسیر طبرى ج 17.129 و نیز رک :الاتقان ج 2.67 البرهان ج 1.293.
38.البرهان فى علوم القرآن ج 1.291296 الاتقان ج 2.345 تفسیرالمراغى ج 2.86و ...التفسیر والمفسرون ج 1.58.
39. براى آشنائى بیشتر با منابع تفسیر صحابه رک الاتقان ج 2 و ج 4.207 البرهان ج 1.291التفسیر والمفسرون ج 1.37 تاریخ تفسیر.21 تاریخ تفسیر و نحو.101.
40. براى آشنائى بیشتر با چهره هاى تفسیرى در دوره تابعین مدارس مختلف آن رک :الاتقان ج 2404 مناهل العرفان ج 1.487 قرآن در اسلام .44 التفسیر والمفسرون ج 1.9913 تاریخ تفسیر و نحو.43 مباحث فى علوم القرآن مناع القطان .337 تاریخ تفسیر.37.
41. براى تفصیل بیشتر در زمینه علل و عوامل نشراسرائیلیات و ...رک : مقدمه ابن خلدون .439 و ترجمه آن ج 2.891 التفسیر و المفسرون ج 1.169 اضواء على السنه المحمدیه .145الاتجاهات الفکریه فى التفسیر.249 الطباطبائى و منهه فى تفسیره .166.
42. بقره .65.
43. تفسیر طبرى ج 1.235 مجمع البیان ج 1.129 التبیان ج 1.290.
44.التفسیر والمفسرون ج 1.131.
45.الذریعه ج 4.40.
46. تاریخ تفسیر و نحو.124 دائره المعارف الشیعه ج 11.6869.
47. تاسیس الشیعه .322 تاریخ تفسیر و نحو72 دائره المعارف الشیعه ج 11.69.
48. ضحى الاسلام ج 1.367 تاریخ تفسیر.93.
49. براى آشنائى با زمینه هاى بوجود آمدن جریانهاى تفسیرى مختلف رک :المیزان ج 1.4 التفسیر والمفسرون ج 1.146الاتجاهات الکفریه فى التفسیر.110 الطباطبائى و منهجه فى تفسیره .102 ضحى الاسلام ج 1.367 و ...
50.التفسیر والمفسرون ج 1.152 الطباطبائى و منهجه فى تفسیره .102.
51.التبیان ج 1.43.
52.الطباطبائى و منهجه فى تفسیره .103 و 162 براى تفصیل بیشتر یرامون اقوال صحابه و چگونگى حجیت و عدم حجیت آن رک :الاصول العامه للفقه المقارن .135 قانون تفسیر 423.
53. نمل .89.
54. سوره نساء.82 و محمد.24.
55. قرآن دراسلام .5455.
56. رک :الشیعه والقرآن بقلم یکى از مزدوران استعمار احسان الهى ظهیر و نیز به کتاب سودمند[ اکذوبه تحریف القرآن] بعنوان پاسخى به این گونه آثار.
57. مجله حوزه شماره 12.48 به بعد. ج 11.134 و ج ..
58. :59المیزان
60.التفسیر والمفسرون ج 1.184201.
61. با گزینش و تلخیص از اضواء على السنه المحدیه .145146.
62. براى آگاهى بیشترازاین مسائل رک :التفسیر و المفسرون 179213.
63. پیشتر ضمن مقاله اى به جریان منع حدیث و چگونگى آن اشاره کردیم رک : مجله حوه شماره 12.49. 5و 72.
64. فاضل محقق آقاى محمدکاظم محمودى مى گفتند 
 
 
[ تفسیر فرات] نیز ابتداء مسند بوده است و من تمام روایات آن رااز منابعى که با استناد بدان نقل کرده اند منسدا یافته ام وى این تفسیرارزشمند را تحقیق و تعلیق کرده اند که امیداست موفق به نشر آن شوند.
65. درمقاله ئى دیگر پیرامون برخى ازاین تفاسیر سخن خواهیم گفت .
66. قاموس المحیط ج 2.282 منتهى الادب ج 12.420 فرهنگ معین ج 2.1632.
67.التفسیرالمفسرون ج 1.255 مناهل العرفان ج 1.517.
68.التفسیر والمفسرون ج 1.255 قانون تفسیر.255 المیزان ج 3.75 الجامع لاحکام القرآن ج 1.31 یادنامه شیخ طوسى ج 2.702و ...
69. سیوطى در[ الاتقان] شرائط لازم براى مفسر را آورده است . رک : 4.227 و نیز:البرهان ج 2.153 مناهل العرفان ج 2.519 المنار ج 1.17 قانون تفسیر.446 ج 3.75 ج 14.14.
70. نگاه کنید به فهرست مجلدات دهگانه[ التبیان] ذیل عنوان[ فهرس الردود] در آینده پیرامون این تفسیر سخن خواهیم گفت .
71. بااین بیان نمى خواهیم دراصالت فلسفه اسلامى تشکیک کنیم پس از ترجمه هاى یونانى و گسترش اندیشه فلسفى در حوزه تفکراسلامى مخالفت زیادئباافکار فلسفى در جریان تاریخ فرهنگ اسلامى بوده و هست اما تردیدى نیست که آراء فلسفى و تعقلى در متون اسلامى ریشه هائبس عمیق دارد و کتابهاى معارف الاهى سرشاراست از آثار فلسفى و تعقلى . بارى اینک جاى تفصیل دراین مورد نیست براى آگاهیبیشتر مى توان به کتابها و آثارى که فلاسفه اسلامى نگاشته اند مراجعه کرد از جمله نگاه شود به:[ سیرى در نهج البلاغه بخش دوم.]
72. رسائل ابن سینا.128129 نقل ازالتفسیر والمفسرون ج 2.427
73. رسائل اخوان الصفا ج 1.91. براى آگاهى بیشتر رک :التفسیر و المفسرون نج 2.417431.
74.این تفسیر که به تفسیرالشیخ الاکبر معروف است براى اولین بار بسال 1283 در بولاق به چاپ رسیده و عده اى از علماء در نسبت این کتاب به محیى الدین عربى تردید کرده و آنرااز تالیفات او نمى دانند رک :المناز ج 1.18 التفسیر والمفسرون ج 2.400.
75. نساء.56.
76. تفسیرالشیخ الاکبر ج 1.152.
77.احیاء علوم الدین ج 1.260 محجه البیضاء ج 2.250.
78. جواهرالقرآن 3121 و ترجمه آن بکوشش حسین خدیوجم .3140.
79. الاتقان فى علوم القرآن ج 4.2843.
80 81. تفسیر نوین مقدمه .124.
82. نگاه کنید به[ اسلام و علم] ترجمه و توضیحات از سیدهادى خسروشاهى .
83.طبایع الاستبداد.113 التفسیر والمفسرون ج 2.501 طبیعت استبداد.63 و نیز در همین زمینه است کوششهاى عالمانى چون : مصطفى صادق رافعى عمه سیدهبه الدین شهرستانى واز معاصران[ شهیدپاک نژاد] اولین دانشگاه و آخرین پیامبر و ...
84. گزینش از صفحات (ى یا).
85. براى آشنائى بیشتر رک :التفسیر والمفسرون 532 به بعد.
86. سیدجمال الدین حسینى پایه گذار نهضتهاى اسلامى .387 سیدجمال الدین واندیشه هاى او.344.
87.از جمله : شیخ محمود شلتوت شیخ امین خولى در کتاب[ التفسیر معالم حیاته منهجه الیوم] شیخ محمد مصطفى مراغى محمدحسین ذهبى 1.1 [ التفسیرالمفسرون] و عبدالمجید عبدالسلام المحتسب در کتاب[ اتجاهات التفسیر فى العصرالحدیث] .
88.انعام .38.
89. تفسیرالقرآن الکریم .14.
90. در[ صحیفه] شماره 39.5 روش بررسى قرآن گفتاراز شهید مظلوم بهشتى و نیز مقدمه[ علل گرایش به مادیگرى] و[ در جامعه و تاریخ و ]...استاد شهید مطهرى والتفسیر والمفسرون ج 2.523ازاینگونه برداشتها یاد شده است .
--------------------------------------------------------------------------------
امام خمینى 
تفسیر قرآن یک مسئله اى نیست که امثال ما بتواننداز عهده آن برآیند بلکه علماى طرازاول هم در طول هم در طول تاریخ اسلام چه از عامه و چه از خاصه دراین باب کتابهاى زیاد نوشته اند والبته مساعى آنان مشکوراست ولیکن هر کدام روى آن تخصصى که داشته وقتى که داشته است روى او یک پرده اى از پرده هاى قرآن کریم را تفسیر کرده است آنهم بطور کامل معلوم نیست . مثلا عرفائى که در طول این چندین قرن آمدند و تفسیر کرددند نظیر محى الدین در بعضى از کتابهایش عبدالرزاق کاشانى در تاویلات ملا سلطانى در تفسیر. اینهائى که طریقه شان طریقه معارف بوده است اینها تفسیرهائى نوشتند خوب بعضى هایشان هم در آن فنى که داشته اند خود نوشته اند لکن قرآن عبارت از آن نیست که آنها نوشته اند آن ها بعضى ازاوراق قرآن و پرده هاى قرآن است یا مثلا طنطاورى وامثال او و همینطور قطب اینها هم به یک ترتیب دیگرى تفسیر کرده اند که بازاو غیر تفسیر قرآن است به همه معانى اینهم باز یک پرده است .
تفسیر سوره حمد