روحانیت واستمرارانقلاب

نوع مقاله : مقاله پژوهشی



بسم الله الرحمن الرحیم
وجعلنا بینهم و بین القرى التى بارکنا فیها قرى ظاهره و قدرتا فیهاالسیر.
میان ایشان (مردم ) و آبادیهاى برکت یافته آبادیهائى آشکارا قرار دادیم و سیر در آنها را حتم و معین کردیم . 1

امامان ( علیهم السلام ) [ قراى ظاهره] را دانشمندان تفسیر نموده اند که آنان راههائى هستند که مردمان را به[ قراى مبارکه] مى رسانند. 2 این تبیین در زمان ما مصداقى نوین ملتمان همت گمارد.اینان روحانیان متعهدى بودند که سر دراطاعت امام داشتند و دل در گرو مسئولیت باخته بودند. مشعل جهاد را در سالیان تاریک استبداد بر دوش گرفتند و نهال امید را در درون امت مظلوم زنده نمودند. 3

این گروه نه مجموعه روحانیت بلکه بخشى ازاین قشر را تشکیل مى داد. این نکته را پاسداران تاریخ به فراموشى نسپرند که نبایستى تاریخ در بستر حوادث جارى گندابها واشتباهات گذشته را بپوشاند. در غیر اینصورت تاریخ معمائى غیر قابل حل مى شود که نه تنها آموزشگر نیست بلکه فریبگر مى شود. در میان روحانیت و حوزه هاى علمیه جماعتى قابل اعتناء بودند که به مبارزه و رهبرى آن اعتقادى نداشتند.این جماعت یا به جهل و یا بواسطه اغراض دنیوى به تمسخر جهادگران مى پرداختند. قدرت اهریمن رژیم رعب و وحشت را بر آنان مسلط کرده بود و گروهى از آنان پا را فراتر نهادند و قلعه شکنان طلسم غولان را به تهمت و افتراء سپردند. براین و آن تاختند. زبانهاى بى تقوا بر پاکترین چهره هاى قداست هجوم آوردند. آنان را حلقوم گشادند واینان را زبان بستند .

ازاینرو آنگاه که به نقش روحانیت درانقلاب اشاره مى شود مى بایستى این واژه راازابهام خارج کرد. قدرت روحانیت در بسیج مردم انکار ناکردنى است اما چه کسانى ازاین قدرت استفاده کردند؟

اینان بخشى از علماء فضلاء و طلاب بودند که مسئولیت و تعهد شرعى آنان را به میدان آورد و مرتبطان امام وامت شدند.

اینک پس از پیروزى انقلاب در بخشهاى مختلف این نظام روحانیان به ایفاء مسئولیت مشغولند.این روند براى دلباختگان مکتب اطمینان بخش است اما در فراسوى آن خطرهائى است که باید با آن توجه کنیم :

این نکته را باور کنیم که استعمار جهانى در درگیرى تمام عیار با انقلاب برآمده است .اگر آنان از تجربه هاى تنباکو مشروطیت و... درس کافى نگرفتند و به شیوه بنیادى به حذف زمینه هاى تاثیر روحانیت در مردم برنیامدند.اینک کوله بارى از تجربه هاى این انقلاب را نیز بهمراه دارند.

بیائیم چشم اسفندیار و پاشنه آشیل را نیز روئین کنیم . ضعفها را حساب کرده و براعتماد مردم ارج نهیم .این را یقین بدانیم کاراعتماد مردم گوهر گرانبارى است که همیشه در دسترس نیست .

[بایستى نمک در چشم پاشید. و خواب را جز جرعه جرعه ننوشید 3 تا مبادا عفریتان این گوهر شبچراغ رااز ما بربایند]. 

روحانیت پس ازانقلاب
انقلاب فصلى نوین را در تاریخ حوزه هاى علمیه گشود.این تحول همانگونه که درابعاد مختلف اجتماعى آثار را بر جاى نهاده و مى نهد در درون روحانیت نیزاین تاثیرات را شاهدیم .

شرائط انقلاب تقارن بیشتر فکرى جامعه را با حوزه ها میسر ساخت . روحانیت در تماس نزدیکتر با مردم دریافت که جامعه با نیازهاى فکرى وسیعترى مواجه است .ازاینرو پس ازانقلاب عطش شدید محصلین حوزه ها را شاهدیم که در جهت فراگیرى تطبیقى مکاتب همت مى گمارند وازاینراه آشنائى آنان بااندیشه هاى معاصر و بعضا حاکم بر جهان مشمول بیشترى مى یابد.این تماس با نیازهاى اجتماعى موجب مى گردد که فلسفه اسلامى از حصار خارج گردد و فلسفه و معارف جزء دروس حوزه ها شود

انقلاب فقط در محدوده توجه حوزه ها به نیازهاى فکرى جامعه محصور نماند. و آنان در برخوردهاى وسیعتر با مردم با خواسته هاى دیگر جامعه آشنا شدند. شرائط جدیدى پس از پیروزى فراهم آمد که روحانیت بااقشار مختلف مردم برخورد داشته باشند. و در نتیجه بر ظرفیت ذهنى آنان افزوده شد و در دستاورد آن شعاع روشنترى از جامعه مان براى حوزه ها نصیب گشت .

از سوى دیگر شرائط مبارزه و پیروزى شناخت واقعیتراز حوزه را براى جامعه میسر ساخت .اقشار وسیعى از مردم نسبت به روحانیت و نقش آنان درابهام بسر مى بردند. رو حانیون در پیش گروههائى از جامعه عناصرى تلقى مى شدند که در نهایت مطلوب امام جماعتى خوب بودند براى عده اى که در آستانه مرگ هوس استخوان سبک کردن بر دل داشتند...

اما ظهور روحانیانى کاردان بر مسندهاى اجرائى روشن ساخت که روحانیت نه آنست که تصور مى شد پنجه در پنجه غولهاافکندن گروهکهاى محارب رااز صحنه بدر نمودن دمل لیبرالیسم را منفجر کردن و ... تماما بوسیله روحانیتى یافت که به بى کفایتى متهم مى شد!

علاوه بر درایت دراموراجتماعى ابعاد معنوى حوزه ها در میان مردم جاى خود را یافت . وجود زمینه هاى مناسب این مهم را ممکن ساخت که ظلمت ابهام هاى خواسته و ناخواسته به کنارى رود وارزشهاى والاى قدیسان حوزه ها ظاهر گردد.

این امور و مسائلى مشابه از نکات قوتى بود کار با پیروزى انقلاب براى حوزه ها بوجود آمد. دستاوردهاى شیرینى که به بهاى تلاش مجاهدان و خونهاى شهیدان روحانیت و قداست و درایت درایت رهبرى حاصل گردیده است .

اما دراین میان وجود نواقصى مشهوداست اشکالاتیکه پاره اى ریشه در گذشته دارند و بخشى از شرایط موجود پس از انقلاب برخاسته اند.

درگیرى روحانیت در مسائل اجرائى واجتماعى ضعفهاى درونى را آشکار ساخته است .اگر تا دیروز ناتوانیهاى فکرى و یا ضعفهاى اخلاقى و... داشتیم در محدوده کوچک اثر مى گذارد.امااکنون که روحانى درصحنه یک ارگان شهر استان و... به میدان مى آید. چشمهاى بسیار به وى مى نگرند و گفتار و کردار وى رااز نظر دور نمى دارند. دراینجاست که آن ضعفها و نواقص خود را نشان مى دهند. برخوردهاى ناصحیح ناتوانى برنامه ریزى ضعف مدیریت و...از عوارض سوئى است که ازاین ریشه ها تغذیه مى شوند واثرات نامطلوب خود را بر محیط پیرامون وى باقى مى گذارند. رسانه هاى جمعى پس ازانقلاب از عظمت و والائى روحانیان بسیار سخن گفته اند و در پرتوى پاک مردان حوزه مجموعه روحانیت به قداست رسیده است .

رسانه هاى کشوراز ما چنین ترسیم کرده اند که روحانیان پاسداران کلیت اندیشه اسلامى اند. هستى آنان بااخلاق و عرفان آمیخته است پاکبازان صحنه جهادند. با مردمند و در غم امت دلسوزند ز دهها و صدها توصیف دیگر...

این اوصاف براستى شان پاره اى از روحانیان است .اما بایستى دید که در مصادیق خارجى تا چه سویش رفته ایم ؟ و در چه محدوده اى به این ارزشها تحقق داده ایم ؟

در شرائطى که مسئولیتها و پستهاى فراوان براى روحانیون بوجود آمده است ما تا چه حد به نیروسازى و تربیت افراد کاردان موفق بوده ایم ؟ در چه سطحى ازاستعدادهاى موجود در حوزه ها بهره بردارى کرده و آن را به فعلیت رسانیده ایم ؟

اگر در موقعیت خاصى طلبه هائى باآشنائى اندک در مسائل اجتماعى سیاسى و بناچار- پاره اى از مشاغل اجرائى و برنامه ریزى را بعهده بگیرند اکنون چه آینده اى را براى این روند ترسیم کرده ایم ؟

مردم توقع دارند که به شعارهاى پیش ازانقلاب پایبند باشیم :اگراز عدالت و زهد على[ ع] سخن گفته ایم بهره هائى از آن نوع زیستن را در زندگى ما مشاهده کنند.

جامعه ماانتظار آن را دارد که روحانیت که هدایت کننده نظام است در معضله هاى اجتماعى راه حلهاى مشخصى ارائه دهد. در مسائل گره خورده قضایى اقتصادى و... ظلمت هاى ابهام موجود را بشکند.اما ما تا کنون در چه میزانى پیشرفت داشته ایم ؟

ازاین مسائل بسیاراست و کم و بیش با آن آشناهستیم .

بیائیم و مردم را[ عوام کا]... نپنداریم و باور کنیم که بسیارى از ضعفهاى مااز دید مردم پنهان نمى ماند. و متاسفانه در شرائط موجود که غرضهاى مغرضان در کاراست صد چندان کارگر مى افتد. دل براى آینده روحانیت وانقلاب بسوازنیم و بر تلاش هاى انفرادى و جمعى بیفزائیم .

پرتوى بر راه
[پس از جنگ از مدارس علمى و دانشگاهها که در حقیقت قلب تپنده و نبض زننده این ملت هستند شروع مى کنیم]. 4

[ امام خمینى] 
حساسیت امام بر سیر حوزه ها و دانشگاهها اهمیت سترگ این دو نهاد را تبیین مى کند. خطاست گمان کنیم که اینک - یا در شرائط پس از جنگ - تمامى مسائل بدون برنامه ریزى و آینده نگرى قابل حل است . بایستى زمینه ها را مهیا ساخت و آنگاه از فیض امام بهره گرفت .

و در اینراه تذکاراصول ذیل سودمند مى نماید:

1. نظارت همگانى : 
جامعه اسلامى به امر بمعروف و نهى از منکر وابسته است و حوزه نیز بى نیازاز آن نیست . بر ما ضرورى است که در برابر نواقص خود و دیگران مسامحه نورزیم . روحیه دفاع از حقیقت را پیشه کنیم و در مجامع حوزه اى در برابرانحرافها بایستیم . گمان نکنیم که [سعه صدر] به معناى پذیرفتن نواقص است بلکه آن را در[ انتقاد پذیرى] جستجو کنیم .ابوذر بهنگام تبعیداز شام چنین مى گفت :

[ ایهاالناس اجمعوا مع صلاتکم و صومکم غضبالله عزوجل ادا عصى فى الارض] .

اى مردم - آنگاه که خدا در زمین نافرمانى گردد - با نماز و روزهاى تان غضب براى خدا را همراه کنید. 5 

این پیام درس آموزیم و خشم براى خدا - و نه پرخاشگرى وانتقام جوئى - را فرا گیریم و در برابرانحرافات سیاسى واخلاقى اعتناى کافى بخرج دهیم .

از خطرهاى عظیم براى انقلابهاى جهانى آنست که مدافعان انقلاب حساسیت خود را در دفاع از آن از دست بدهند این را بدانیم که اگر مدافعان انقلاب در حوزه از سنگرهاى دفاع عقب نشینى کنند.این سنگرها بسرعت توسط بى اعتقادان به انقلاب پرخواهد شد. مى دانیم کسانى هستند که اگر جرات یابند کینه هاى بدریه و حنینیه خود را آشکار خواهند ساخت . واینان در صورتى این جسارت را مى یابند که معتقدان به انقلاب حساسیت و برخوردهاى هشیارانه رااز دست بدهند و در مقابله با کسانیکه در تنقیص امام و تحقیرانقلاب مى پردازند ساکت بنشینند .

امام صادق[ ع] مى فرمود:

[آنکس که به خدا و روز قیامت معتقداست در مجلسى ننشیند که در آن امام ( عادل ) کوچک شمرده شود یا مومنى مورد عیبجوئى قرار گیرد] 6

این دستور - در زمان حضرت - کوچکترین مقابله بااین جریانها بود. واماامروزه وسعت بیشترى را مى طلبد.

این نظارت لازم در محدوده انحرافهاى سیاسى منحصر نیست . بلکه بر کجرویها واحیانا فسادهاى اخلاقى هم توجه داشته باشیم . روحانیت در پرتو قداست به محبوبیت مردمى رسیده است و کسانیکه با تنجیس خود به اعتماد مردم ضربه مى زنند باید مورد خشم و عتاب قرار گیرند - در فرض لزوم و بااستفاده از شیوه هاى قانونى - برخوردهاى قاطعترى با آنان صورت گیرد. که امام على[ ع] فرمود:

[یجب على الامام ان یحبس الفساق من العلماء].
برامام است که فاسقان از علماء را بزندان افکند. 7

2. تربیت روحى :
توجه به مسائل اخلاقى از دیرباز در حوزه ها مرسوم بوده است . مرحوم[ شیخ آقا بزرگ تهرانى] در زندگینامه یکى از شاگردان[ میرزاى شیرازى] بنام[ شیخ حسنعلى تهرانى] نقل مى کند:

[ اوبنابرامر میرزا و قبل از شروع درس و در محضراو ابتداء مقدارى از نهج البلاغه را مى خواند پس از آن میرزا درسش را شروع مى کرد]. 8

این تاکید ویژه بر رشد روحانى و همپائى تزکیه با تعلیم دستاوردهاى نیکى براى حوزه ها ببار داشته است و هزاران دانشمنداسلامى را مى یابیم که از درون این مجامع جوشیده اند و پاسداران فرهنگ اسلامى و پیشتازان قله هاى معارف واخلاق گشته اند.

وامااینک پس از پیروزى انتظارات مردم وسیعتراست و در نتیجه تلاش و همت بیشتر ما را طلب مى کند. بویژه رعایت پاره اى ازاموراخلاقى ضرورت خود را حادتر نشان مى دهد.این امور عمدتا در دائره اخلاق معاشرتى جاى دارند.

مردم روحانیان راامین راز خود و یار ستم دیده گان مى شمرند.انتظار آن را دارند روحانى با چهره اى باز به درد دل هاى آنان گوش فرا دهد واینک که تصور مى کنند روحانى قادراست که گرهى را بگشاید این توقع شدت یافته است . روشن است که نمى توان این توقعات را بتمامى برآورده ساخت اما معاشرت نیک مى تواند غم رااز دل دردمند بزداید و دست کم آنکه کینه اى از ما بر دل نگیرد. رسول گرامى مى فرمود:

[ انکم لن تسعواالناس باموالکم فالقوهم بطلافه الوجه و حسن البشر]. 9 
اگر قدرت آن را نداریم که حاجت کس با کسانى را رفع کنیم . چهره باز و گشاده رااز آنان دریغ نداریم .

بویژه کسانى از ما که در پستهاى اجرائى قرار دارند بیش از دیگران به این اصل توجه کنند. و آنانکه اعصاب ناسالم دارند واز معالجه خود عاجزند بایستى از مسئولیتهاى اجرائى که در تماس مداوم با مردم است خوددارى کنند.

از طرف دیگر این را بایستى دانست که کسانیکه قدرت برنامه ریزى و اجرائى دارند اگر در برخوردهاى اجتماعى جذابیت لازم را نداشته باشند. کار و فعالیت آنان[ ابتر] خواهد ماند وارزش خود رااز دست خواهد داد. پیامبر[ ص] این واقعیت را چنین بیان مى کنند:

[ثلاث من لم یکن فیه لم یتم له عمل ورع یحجره عن معاصى الله و خلق یدارى به الناس و حلم یرد جهل الجاهل] .
اگر سه ویژگى در شخص نباشد تلاش وى ابتر خواهد ماند پرهیزکارى که اواز گناهان باز دارد. معاشرت نیک که با مردم مدارا کند و خویشتندارى که نادانان را با آن برگرداند. 10

از سوى دیگر در معاشرتمان بااجتماع حد واندازه خود را بشناسیم گمان نکنیم که روحانى بودن با وابستگى مان به نظام جمهورى اسلامى علت تامه ایست که بتوانیم دخالت کنیم در آنچه مى فهمیم و نمى فهمیم توان داریم و نداریم .

از محدوده قوانین و توان خارج شدن رشته امور رااز هم مى گسلد و سنگى مى شود که آن را صدها عاقل چاره نتوانند کرد.

افزون براین دراین دخالتهاى بى مورد شخصیت و حیثیت خود را صدمه پذیر مى کنیم که به گفته على[ ع] :

[من تعدى حده اهانه الناس] . 
آنکس که از مرزهاى خود تجاوز کند مردمان او را خوار سازند]. 11

دیگر آنکه این روحیه را در خود بیافرینیم که مسئولیتهاى اجرایى و ... جز[ وظیفه] چیزى نیستند این نکته همواره یادآورى شود که پستها و عناوین براى خدمتگزارى مردم است و بس . کسانى از ما باشند که مانند[ ابوسعد واعظ] در حضور وزیر مقتدر سلجوقى[ خواجه نظام الملک طوسى] دم برآورند و بگویند :

[وانت یا صدر وان کنت وزیرالدوله فانت اجیرالامه] . 12

دیگران این را به ما بگویند و خود نیز براى خود حدیث نفس کنیم تا در درون خوداین حقیقت را لمس نمائیم .

نکته دیگر آنکه در میان خود به وحدت بیندیشیم .اگراختلاف سلیقه ها به پرخاشگرى و خروج از حدود شرعى بینجامد بر پیکره روحانیت ضربه مى آید.از عیبجوئى پرهیز کنیم که به بیان حضرت مسیح[ ع]:

[لا تنظرواالى عیوب الناس کانکم رئایا علیهم و لکن انظروا فى خلاص انفسکم]. 
[به زشتکاریهاى مردم به گونه اى ننگرید که گویا جاسوس آنان هستید بلکه در خلاص خویش دقت کنید]. 13

وجود اختلافهاى داخلى و کشاندن آن به میان مردم براعتماد آنان به روحانیت صدمه وارد مى کند واین تصور را مى آفریند که نکند هنوز دعوا سرلحاف ملا باشد! ازاینرو حساسیت براین مسائل وامورى مشابه لازم است و محاسبه مداوم نفسانى را تقاضا دارد. گمان نکنیم که حضور در فضاى حوزه ما را[ اویس قرنى] مى کند بلکه بایستى با تماس مداوم با مرشدان برون و مراقبه درون این مسیر را طى نمود. تا آنگاه که در جامعه به ایفاى وظیفه مشغول مى شویم زینت و آبرو براى روحانیت باشیم .

3. ژرفائى در علوم اسلامى :
پاسدارى فکرى انقلاب بر عهده مااست واستمرار نهضت درگرو آن.[ نظام الملک] وزیر مقتدر سلجوقى بعداز رنجش از[ ملکشاه] گفته بود:[ دولت آن تاج به این دوات بسته است هرگاه این دوات را بردارى آن تاج را بردارند]. 14 واینک براستى رابطه انقلاب با پاسداران فکرى آن چنین است . واگر مرکب این دوات خشک گردد واز کار بماند.این نهضت افول خود را آغاز کرده است .

امروز جهان اسلام و عالم مستضعفان درانتظارند که اندیشه هاى نوینى ازایران اسلامى خیزش گیرد و طرحى جدید در پیشاپیش راه قرار دهد لیکن متاسفانه مدتهاست که بیشتر از سرمایه پیشین تغذیه مى کنیم . پاسدارى از میراث فرهنگى ضرورى است اما تکرار مکررات ما رااز پویائى لازم باز مى دارد.

براى تحقیق و تلاش قلمروهاى وسیعى است که پژوهشگر را به سوى خود مى طلبد. بویژه در شرایط معاصر که به بررسى[ فقه حکومتى] نیازمندیم فقهى که در یک مجموعه خود را نشان داده و تئورى را بااجراء پیوند دهد.

در مسائل قضائى اقتصادى و غیره دهها و صدها مسئله اى است که زمینه هاى بکر تحقیق اند و یا حداقل مورد بررسى کافى قرار نگرفته اند. واین دقیقا در موقعیتى است که کسانى در حوزه اوقات فراغت براى تحقیق و تتبع دارند امااز موقعیت علمى خود و فرصت وامکانات موجود بهره بردارى نمى کنند.اینان به مسئولیت اساسى روحانیت دراین برهه زمانى فکر کنند و به تلاش برآیند و به تحقیق و تتبع در زمینه هاى لازم همت گمارند.اگر تا دیروز بهره ورى ازامکانات حوزه بدون تلاش در تحصیل رضایت ولى عصر[ ع] گناه بشمار مى آمد اینک به یقین بدانیم که گناهى مضاعف محسوب مى گردد.

بایستى اضافه کرد که باید روى آورى به تحقیق و تتبع را با شیوه مناسب عرضه آن بیامیزیم : دور بودن از هنر تبلیغ و جدائى از سبکهاى نوین نگارش موجب مى شود که محصل - و حتى اندیشمند حوزه اى - دائره وسیعى براى مخاطبان خود نبابد.ازاینرو همسانى محتوى و قالب را در نظر بگیریم و آب حیات را در جام هاى زرین به تشنگان حقیت بذل کنیم .

4.برنامه ریزى :
نظام آزاد حوزه اگر موجب قوتهائى بوده و هست لیکن آفتهائى را نیز بوجود آورده و مى آورد. کمتراندیشیده ایم که چه نیازهائى است ؟ و چه نیروهائى را دراختیار داریم ؟ و چگونه این نیروها را به فعلیت مى توان رساند؟

برخوردهاى انفعالى شیوه طبیعى ما شده است . غالبا آنگاه به تکاپو بر مى آئیم که خطر را در فاصله نیزاحساس کنیم . در درون سیل جارى در حوزه جاى داریم و گاه از بیگاه از حوادث حاداجتماعى متاثر مى شویم .اما کمتر سعى مى کنیم که آینده نگر باشیم . و دراین میان چه استعدادها و مکانات که تلف نمى شوند. و فرصتها که هدر نمى روند. بسیارى هستند که ازاستعدادهاى سرشار برخوردارند توانهاى فکرى دارند که در جهت روال معمول حوزه نیست اما رسوم حوزه قید و بندى مى شوند و آنانرااز تلاش در جهت مناسب استعداد باز مى دارند .

بسیار کسانند که سالیان طولانى در حوزه ها بسر مى برند در این درس و آن درس شرکت مى کنند.امااز پاسخ به این سئوال در مى مانند که چه مى خواهند بشوند؟

در کنار برنامه ریزیهاى انفرادى حوزه به برنامه ریزى اساسى در تشکیلات خود نیازمنداست . بررسى نیروهاى موجود در حوزه واستعدادها و قابلیت هاى آنان دراین برنامه کار جاى دارد.از سوى دیگر دقت و ظرافت در پذیرفتن عناصر مشتاق ورود به حوزه انجام یابد زیرا که سهل انگارى دراین مسئله یا به دفع نیروهاى جذب شده پایان مى یابد و گاه عناصر غیر مطمئن و بعضا خطرناک را به درون حوزه ها جاى خواهد داد. در نقطه دیگر نیازهاى مکتب و جامعه اسلامى و مستضعفان مورد توجه قرار گیرد. ستم فرهنگى بر مستضعفان به حوزه هاارائه شود تا حوزه ها در بیدارباش کامل در برابر توظئه هاى فرهنگى بسر برند و به مقابله ایدئولوژیک برآیند. و دیگر آنکه ستم سیاسى واقتصادى به فراموشى سپرده نشود واین واقعیت ملموس گردد که اینک استکبار جهانى و سرمایه دارى بین المللى به پوستین در آوردن از مردم قناعت نمى ورزد 15 بلکه به پوست کندن از مستضفعان بر آمده است .انتقال مداوم این رخدادها به حوزه ها از ضرورت ویژه اى بهره منداست و در غیراین صورت چارچوب درونى راه تحول و برنامه ریزیهاى مثبت را سد مى کند. و در نهایت متذکر مى شویم که دراین مقام به نگاهى از حال به گذشته و آینده بسنده شد وامید آنست که راهى را در میان گشوده باشد. و در آینده در جزئیات مسائل ذکر شده سخنان دیگرى خواهیم داشت که به گفته مولوى :

نقد حال خویش را گر پى بریمهم زدنیا هم زعقبى برخوریم 
[حوزه]


پاورقى ها 
1. سبا 17.
2. نورالثقلین 4.332 - 330
3. نهج البلاغه نامه 11 (ولاتذوقواالتوم الااو مضمضه )
4.از پیام امام به مناسبت 22 بهمن 63.
5.امالى شیخ مفید 163.
6اصول کافى ط غفارى 2.269. (من کان یومن بالله الاخر فلایجلس مجلسا ینتقص فیه امام او یعاب فیه مومن ).
7. وسائل الشیعه حر عاملى 18.221.
8. میرزاى شیرازى شیخ آقا بزرگ تهرانى ترجمه و چاپ وزارت ارشاد اسلامى ص 131.
9.اصول کافى ط غفارى 2.84.
10. همان مدارک 95.
11. غررالحکم 5.333.
12. غزالى نامه جلال الدین همائى 320.
13.امالى شیخ مفید 163.
14. تجارب السلف هندوشاه نخجوانى ط عباس اقبال 279.
15. بر گرفته از تعبیرامام غزالى در نامه به سلطان سنجر: [ هر روستائى را هیچ نمانده مگر پوستینى و مشتى عیال گرسنه و برهنه واگر رضا دهد که پوستینى از پشت باز کنند تا زمستان برهنه با فرزندان در تنور مى شوند رضامده که پوستشان باز کنند]. مکاتیب فارسى غزالى . ط عباس اقبال /12
 
یکى از مصائب اسلام است که امر به معروف و نهى از منکر که از طریقین رسیده است دایره اش را ضیق گرفته ایم تا آنجا که فقط به امور فرعى مى کشانیم و تنها جائى امر به معروف و نهى از منکر راانجام مى دهیم که هیچ ضررى متوجه ما نشود در حالیکه جهاد را در باب امر به معروف و نهى از منکر باید بدانیم .
11/01/1364