شیوه نویسندگى و نگارش

نوع مقاله : مقاله پژوهشی



به دنبال بحثى که درباره شیوه نویسندگى و نگارش داشتیم ضرورى دانستیم که مشکلات خط واملاء فارسى را بازگو نمائیم تا لزوم توجه بیشتر به آن روشن شود.ازاینرو در شماره گذشته مجله به تاریخچه و برخى از مشکلات آن اشاره گردید وادامه آن را بااشاره به راه رفع این نابسامانیها را دراین شماره دنبال خواهیم نمود.

از سال 1314 ش که شادروان احمد بهمنیار و دیگراساتید درباره املاء فارسى و مشکلات و راههاى رفع آن مشکلات سخن گفتندو نیز بعدها که این مسائل در دانشگاه مطرح شدهمچنان این بحث وجود داشته و دارد.

یکى از مشکلاتى که از آن سخن گفته نشد و بزرگترین مشکل است این است که اهل قلم و نویسندگان ما در آثار خود هنوزاین موضوع را جدى تلقى نکرده اند و براى هماهنگى دراملاء فارسى به قواعد مطرد و منظم و همگون گوئى عقیده ندارند و خود را به رعایت آنها موظف نمى دانند. بدین جهت جز در کتب دانشگاهى و کتب درسى مدارس و معدود کتابها و مجلات دیگر و برخى روزنامه ها که از مسیر (کانال ) ویراستارى مى گذرد و تا حد زیادى هماهنگ مى شودبقیه کتابها وحدتى در شیوه املاء ندارند

اما چون هر کار بایداز پایه واساس درست شوداینکه در کتابهاى درسى و درس املاء آموزگاران و معلمان موطف اند قواعداملاء را رعایت کنند و آنها را دقیقا تعلیم دهند بمرور در سطح دبیرستان حوزه و دانشگاه این موضوع خود بخود حل مى شود و مشکلى ازاین لحاظ - باقى نخواهد ماند.

واما پیشنهادهائى که شادروان احمد بهمنیار در[ مقدمه لغتنامه دهخدا] تحت عنوان:[ املاء فارسى] مطرح کرده است همان اصولى است که بعدها - کما بیش - مورد قبول بقیه اهل ادب واستادان بوده است اینک آن پیشنهادها:

تطابق مکتوب و ملفوظ که آنچه به تلفظ صحیح مى آید همان هم نوشته شود.

درین مورد برخى ازاسامى خاص از زبان عربى از دیر باز وارد زبان فارسى شده است که ماایرانیان با آنهاانس فراوان داریم مانند مجتبى عیسى موسى مصطفى یحیى و طوبى و ... که باید آنها را به همین صورت (باالف مقصوره ) نوشت و تغییر آنها جایز نیست . ولى اسامى دیگر را راى[ تطابق ملفوظ به مکتوب] مى توان بدین صورت نوشت : [ اسحاق رحمان هارون اسماعیل ابراهیم و نیز کلماتى مانند: زکات و حیات را - بجاى (زکوة - حیوة ) که ساده تراست واشکالى هم ایجاد نمى کند].

در کلماتى که (دو واو) دارند و دراصل (واواولى ) صامت و دیگرى مصوت است نباید آنها را با یک واو نوشت بنابراین نوشتن : (داوود) (طاووس ) (کاووس ) و (چاووش ) بهتراست . در مورد کلمات مرکب هم چون دو کلمه با هم تلفظ مى شوند باید آنها را براى نزدیکى صورت مکتوب به ملفوظ به یکدیگر متصل نوشت مانند: ( در کلماتى که (واو معدوله ) وجود دارد مانند: خواهر خوارزم خواف خوانچه خواستن (میل کردن ) و خوان (سفره ) نمى توان (واو) را حذف کرده زیرااین حرف نشانه تلفظى است که در قدیم وجود داشته و هم اکنون نیز در برخى روستاهاى ما وجود دارد. بعلاوه در صورت حذف (واو) با کلمات دیگراشتباه مى شود.

در کلماتى که (دو واو) دارند و در اصل (واو اصلى) صامت و دیگرى مصوت است نباید آنها را با یک واو نوشت بنابر این نوشتن : (داوود) (طاووس) (کاووس) (چاووش) بهتر است. در مورد کلمات مرکب هم چون دو کلمه با هم تلفظ مى شوند باید آنها را براى نزدیکى صورت مکتوب به ملفوظ به یکدیگر متصل نوشت مانند :

خوشایند - خوشامد (در: خوشامدگویى ) دلاویز - دستاورد - همارود - صاحبدل - دوستکام - نیکبخت - همجنس - همراه - همکار و نیز: چنانچه چنانکه همین همان چنین چنان همچنان همچنین همچون .

اما براى رعایت اصل هفتمى که مرحوم بهمنیار پیشنهاد کرده بهتر است کلماتى که متصل نوشتن آنها ناهنجار مى شود و به زیبائى خط فارسى لطمه مى زندمانند: هیچ کس - به هیچ وجه - هیچ کس هیچ گاه - هیچ وقت - و یا کلمات مرکبى که متصل نوشتن آنها نازیبا و حتى مایه اشتباه مى شود مانند: پنجشنبه دانشسرایعالى پنجضلعى نبضسنج نبضنگار و ماننداینها.

پیشنهاد دوم این بود که[ براى احتراز ازاشتباه در کلمات تکرارى سوا نوشته شود تا حروف یا کلمات مشتبه بیکدیگر نشود].

مثلا وقتى : نامه ها جامه ها شاخه ها دانه ها دسته ها را متصل بیکدیگر بنویسیم خواه ناخواه با: نامها جامها شاخها دانها دستهااشتباه خواهد شداگر چه به عقیده بعضى ( ها مختفى) در پایان کلمان مزبور نشانه فتحه بوده و فتحه همچنان برجاست .

یااگر مثلا کاین (=که این ) را به صورت کین بنویسیم با کینه و کین اشتباه مى شود. یااگر مثلا درین جمله:[ حسن به دین چندان علاقه اى نشان نمى دهد] (به دین ) را به صورت (بدین ) بنویسیم که ضمیراشاره است و گاهى در جمله صفت اشاره قرار مى گیرد ممکن است باعث اشتباه شود.

در پیشنهاد سوم که مى گوید:[ اطراد قاعده که قواعدى براى نوشتن کلمات وضع مى شود تا ممکن است استثنا نداشته باشد].

البته با قبول این مطلب که اصولا در هر زبانى و هر قاعده اى استثناهایى از جهات مختلف - وجود داردلازمه این امر همان است که در آغاز مقال بدان اشارت رفت . باید مانند مجامع علمى وادبى در کشوراسلامى ما چه به صورت فرهنگستان موتمر دانشگاه حوزه یا مراجع دیگر علمى براى این کار تصمیماتى اتخاذ کنند واز دیگران بخواهند که آنها را در مراکز و مجامع خود رعایت نمایندتا بتدریج ازاختلاف سلیقه ها و عقیده ها کاسته شود.

اگر قرار باشد هر کسى در کتاب یا مقاله یا مجله و یا نشریه اى که انتشار مى دهداعمال سلیقه شخصى کند هرگز کار زبان فارسى سر و سامان نخواهد یافت .

وقتى یک فرد مسلمان فارسى زبان در هر چند کلمه که ادا مى کند کلمه بیگانه کنسل CANCEL بکار مى برد آن هم نه تنها براى پرواز هواپیما بلکه براى جلسه ملاقات یا فسخ عزیمت درامرى و امقال آن ! و یا براى هر موردى کلمه بیگانه او کى ( o. k ) را بکار مى برند. وقتى چنین روحیه اى برافراد حاکم مى شود: تلفنا و تلگرافا و صدها کلمه نادرست دیگر در زبان فارسى بر قلمها و زبانها جارى مى شود که نامتناسب است و عجیب . و برخى از آنها حکایت از غربزدگى و تقلید کورکورانه مى کند و همگى نشانه بى اهمیتى به فرهنگ فارسى و قواعد زبان آن است .

پیشنهاد دیگر در مورد[ اختیار اشهر که از دو رسم الخط صحیح آن را که بیشتر معمول است اختیار کنند] مثلا: دو کلمه (کومک و کوتک ) که هر دو مغولى است فعلا به صورت (کمک و کتک ) مى نویسند. و صورت اشهر این دو کلمه همان وجه اخیرالذکراست . یا کلمه (طهران و تهران ) که صورت دوم فعلا مشهور و درست تراست . یا کلمه ( اطاق واتاق ) که صورت دوم اکنون اشهراست . یا (بلیط و بلیت ) که وجه دوم صحیح است واشهر.

درین گزینش درستى کلمه وریشه آن نیز باید در نظر داشت . مثلا کلماتى مانند: (طوفان - طپیدن و غلطیدن ) در زبان فارسى داریم که صورت صحیح آنها (توفان - تپیدن و غلتیدن )است و بااملائى غیرازاین درست نیست .

در مورد پیشنهاد ششم که مى گوید: حفظ استقلال خط که لغاتى از زبانهاى دیگر داخل فارسى شده است مطابق قواعداملاى فارسى نوشته شود :کلماتى که از زبانهاى اروپائى وارد زبان ماشده اندمانند بلیت اتوبوس - ایتالیا اتریش اسکناس تلگراف - تلفن - تاتر - و غیره باید به همین صورت که نوشته شدند نوشته شوند.

در بخش هفتم و هشتم پیشنهادها مربوط است به زیبائى در رسم الخط و اختیار طریق اسهل دراملاء کلمات که بیشتر مربوط مى شود به شیوه خط و متصل یا جدا نوشتن کلمات . تشخیص این امر در مواردى که طریقه املاء تعیین شده مربوط است به نویسنده کلمات که بر طبق آن ضوابط عمل کندمانند نوشتن کلماتى نظیر: دانش آموز - بى آبرو - بى آزار - نام ور - بى آزار - بى پول - بى حیثیت که متصل نوشتن آنها به صورت : دانشاموز بیابرو بیازار نامامور بیازار بیپول بیحیثیت نادرست است و صورت نخستین آنها درست مى باشد واسهل واجمل است.

یا متصل نوشتن برخى کلمات که مرکب هستند مانند: زمین شناسى - اسلامشناسى - میکروبشناسى - شرقشناسى - خطشناسى بسیارزشت و ناهنجار است و باید جدا نوشته شود بصورت : زمین شناسى اسلام شناسى میکرب شناسى شرق شناسى خط شناسى و ...

یا مثلااتصال صفاتى که خوداز دو کلمه ترکیب شده به علامت تفضیل (تر) یا علامت صفت عالى (ترین ) که زشت و ناهنجاراست مانند:

کمیابتر دیریابتر خشمگینتر یا خشمگینترین خوشنامترین که نادرست است و باید آنها را به صورت : کمیاب تر دریاب تر خشمگین تر یا خشمگین ترین خوشنام تر یا خوشنام ترین نوشت . و برعکس در مورد صفات بسیط و ساده متصل نوشتن آنها به (تر=علامت تفضیل ) یا (ترین = علامت صفت عالى )اشکالى ندارد و ناهنجار نیست .

مانند: بهتر مهتر کوچکتر بزرگتر کهتر یا بهترین مهمترین کوچکترین و بزرگترین و ...البته در مورد کلماتى که خود مختوم به (تاء) هستند جدا نوشتن دو علامت (تر - ترین ) بهتراست مانند: درست ترین بدبخت ترین کم آفت ترین سخت ترین و ماننداینها که متصل نوشتن آنها هم در تلفظ و هم در نگارش ایجاداشکال مى کند. .

اکنون بحث را به همین جا پایان مى دهیم و دنباله مطلب را در شماره بعد خواهیم نوشت ( ان شاءالله).