مقدمه اى بر اخلاق اسلامى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


در مقاله پیشین مطالبى را در باب تعریف لغوى واصطلاحى اخلاق متذکر شدیم و بدنبال آن اهمیت اخلاق در قرآن را بحث نمودیم واکنون برآنیم که اهمیت اخلاق در روایات معصومین - علیهم السلام - را مورد بررسى قرار دهیم .

اهمیت اخلاق در روایات
آشنائى با روایات و بررسى و تفحص دراین سرچشمه زلال معارف انسان سازاسلامى شیوه دیگرى است براى شناخت هر چه بیشترارزش واهمیت اخلاق و یافتن نقش عظیم وارزشمند آن در عروج معنوى انسانى و تکامل اجتماعات بشرى چه اینکه با نخستین سیراجمالى بر جوامع روائى بدین حقیقت پى مى بریم که اخبار و روایات همچون آیات قرآنى در برگیرنده مسائل اخلاقى بوده آنچنان که گویاارزشهاى اخلاقى چون هاله اى از نور روایات را فرا گرفته است . دریافت این حقیقت نه تنها گواهى بر همسانى و هماهنگى کامل این دو منبع (کتاب و سنت ) مى باشد بلکه بیش از هر چیز نمایانگر عمق و گستردگى موضوع اخلاق در میان همه موضوعاتى است که در گنجینه هاى معارف اسلامى وجود دارد و در نتیجه حکایتى از عظمت واهمیت آن . 

فزونى این اهمیت را آن هنگام بیشتر متوجه مى شویم که نگاهى به زندگى ائمه علیهم السلام کرده مى بینیم وسعت و گسترش مسائل اخلاقى حقیقتى است که نه تنها در گفتار بلکه در تمتم شئون فردى واجتماعى آنان مشاهده مى گردد بدان صورت که وقتى صحنه هاى جهاد و نبردایشان را با دشمن مى نگریم و یا رفتار و کردارشان را در صحنه سیاست واجتماع مطالعه مى کنیم درخشش والاترین نکات اخلاقى ارزنده ترین درسهائى است که ما مى آموزیم . 1 و همینطور در زمینه هاى دیگر که مجال بیان نبوده بررسى آن را به خواننده طالب مى گذاریم .

بنابراین چون گفتار فعل و تقریر معصومین علیهم السلام در شریعت نیز بیانگر همین حقیقت بوده و نشانگراین امراست که تمام شئون زندگى و حیاتى آنان مظهر تجلى و صفات و کمالات الهى مى باشد و براى ما حجت است جهت آشنائى از آن اخلاق و کمالات به فرازهائى از زیارت شریفه[ جامعه کبیره] که در کتب ادعیه نقل گردیده و شیخ صدوق در[ من لا یحضره الفقیه] نقل کرده است و در خطاب ائمه معصومین مى باشد توجه مى کنیم :

[ السلام على ائمه الهدى و مصابیح الدجى واعلام التقى ... والادلاء على مرضات الله ... والتامین فى محبه الله ... واشهدانکم الائمه الراشدون المهدیون المعصئومون المکررمون المقربون المتقون الصادقون] [ ...کلامکم نور وامرکم رشد و وصیتکم التوى وفعلکم الخیر وعادتکم الاحسان وسجیتکم الکرم] . 2
بدینسان مى بینیم معصومین علیهم السلام تمام وجودشان را سجایاى اخلاقى و صفات برازنده انسانى احاطه نموده است و به تمام معنى اخلاق الهى را در وجود خویش بحد کمال رسانده اند.

واکنون با توجه به اینکه بررسى اهمیت اخلاق در گفتار و رفتار ائمه علیهم السلام بس گسترده است و در مجال این مقاله نمى گنجد تنها به بررسى گفتار آنان مى پردازیم آنهم بدین شیوه که از میان روایات موجود در باى اخلاق فقط به ذکر روایاتى مى پردازیم که بیانگر نمونه هاى صریح دراهمیت اخلاق باشد.

ابتداء براى روشن شدن عناوین مطرح شده دو نکته را یادآورى مى کنیم :

1- گرچه محوراصلى دراین گفتار اهمیت وارزش اخلاق است اما پرداختن به عناوینى مانند:[ترغیب به حسن خلق] یا [آثار حسن خلق] برخاسته ازاین حقیقت است که دو عنوان یاد شده جلوه دیگرى ازارزش اخلاق در روایات مى باشد.

2- تبیین اهمیت وارزش اخلاق حسنه با عنوان[ حسن خلق] براساس این نحوه تفکر مى باشد که مفهوم صحیح و دقیق[ حسن خلق] عبارت است از: جمیع صفات و ملکات نیکى که براى نفس حاصل مى گردد چه اینکه آن صفات مربوط به چنبه هاى فردى انسان باشد مانند: زهد وقار ورع حلم و... یا در ارتباط باابعاداجتماعى وى باشد مانند:تودد تواضع خوش برخوردى و... واینکه مى بینیم پاره اى حسن خلق را در برخورد نیک محدود نموده اند با توجه به معناى سهل انگاشته اى است که از خلق یااخلاق متداول مى باشد.

براین اساس مراداز حسن خلق که در روایات مورد توجه قرار گرفته است فقط نیکوئى در برخوردهاى اجتماعى حسن معاشرت نیست چه این یکى از مظاهر و نمودهاى حسن خلق است بلکه منظوراز آن توجه به هر یک از خلق و خوهائى است که صورت باطن را نیک داشته و عامل اصلى کردار و رفتار نیکو در همه شئون فردى واجتماعى مى گردد.

براى پى بردن به این نظر به دو گفتاراز علماءاخلاق توجه مى کنیم :

1امام محمد غزالى طوسى مى نویسد:

[بدان که اندر حقیقت خوى نیکو تا آن چیست و کدام است سخن بسیار گفته اند و هر یکى آنچه فراپیش آده است بگفته است و تمامى آن نگفته است چنانکه یکى مى گوید:[روزى گشاده داشتن است]. و یکى مى گوید:[رنج مردمان کشیدن است]. و یکى مى گوید:[ مکافات بد ناکردن است] وامثال واین همه یعضى از شاخه هاى وى است نه حقیقت و تمامى وى] .

2 مرحوم مولى محسن فیض کاشانى[ره] مى نویسد:

[ اعلم ان الناس قد تکلموا فى حقیقه الخلق الحسن حقیقه الحسن وانه ما هو؟ و ما تعر ضوا لحقیقته ... و لم یصرفواالعنایه الى ذکر حده وحقیقته ... و ذلک کقول بعضهم : حسن الخلق بسط الوجه بذل الندى ... و امثاله کثیر].

و سپس خودبه تعریف خلق و حسن و سوء آن پرداخته مى گوید:

[فالخلق مباره عن هیئته للنفس راسخه تصدر عنهاالافعال بسهوله فان کانت الهیئه بحیث تصدر عنهاالافعال الجمیله المحموده عقلا و شرعا سمیت الهیئه خلقا حسنا وان کان الصادرمنهاالافعال القبیحه سمیت الهیئه التى هى المصدر خلقا سیئتا].

بنابراین[ حسن خلق] و[ اخلاق حسنه] دراصطلاح یک مفهوم داشته و تفاوت این دو تعبیر در روایات موجب اختلاف مضمون روایات نمى گردد.

ازاینرو گفتار را در دو بخش نخست[ حسن خلق] و سپس[ سول خلق] پیش مى گیریم :

1 حسن خلق:
بى شک با توجه به معناى صحیح و دقیقى که از حسن خلق بیان داشتیم که هرانسان با مراجعه به سرشت بى آلایش و وجدان پاک خود به سادگى نیکیها و محسنات اخلاقى را مى شناسد و آنها رااز رذائل اخلاقى تمیز خواهد داد. واگر دراینجا مطالبى زیر عناوین:[ اهمیت حسن خلق] [ ترغیب به حسن خلق] و...مطرح مى کنیم نه بدان جهت است که مى خواهیم در موضوع[ حسن خلق] به بررسى اى صرفا نظرى جهت افزودن اندوخته ها و مکتسبات ذهنى پرداخته باشیم بلکه طرح این مسائل در پرتو سخنان هدایت بخش و نور گستر معصومین علیهم السلام بدین منظوراست که روزنه امیدى در دلهاى عاشق و شیفته کمال گشوده گردد تا همراه با دانش پژوهى از فروع ارزشهاى اخلاقى گرمى جان گرفته و در میان جنجال الفاظ واصطلاحات علوم نهال گرانمایه مکارم اخلاقى را در وجود خویش بارور سازند

الف - اهمیت حسن خلق : 
دراینکه رشد و ترقى و سعادت فردانسان و جامعه انسانى همراه با اخلاق و صفات برگزیده انسانى است میان مکاتب الهى هیچگونه اختلافى نیست . واگر مکاتبى را مى یابیم که منکراین واقعیت اند ازاینرواست که شالوده مکتب آنان براساس ارزشهاى مادى بنا نهاده شده است و اخلاق راامرى رو بنائى انگاشته اند و چندان ارزشى براى آن به حساب نیاورده اند.اما در بینش اصیل مکتب الهى اسلام از آنجا که پاکیها و محسنات اخلاقى نقشى اساسى در صعود مومن بسوى کمال مطلق دارد اخلاق داراى منزلتى بزرگ و سرلوحه دعوت همه انبیاءالهى بوده و همواره پیروان خود را پس از دعوت به یکتاپرستى به پاکیزگى نفس اصلاح درون علاقمندى به نیکى و فضیلت و دیگرامور نیکى و سودمنداخلاقى سوق مى داده اند. واین است که پیامبراکرم] ص] مى فرماید:

[بعثت لاتمم مکارم الاخلاق] . 6
با تامل دراین کلام مى بینیم حضرت[ اتمام] مکارم اخلاق را از هدفهاى بعثت خویش بیان نموده است . نه ابداع وایجاد آن را زیرا پیامبر انجام و گسترش مکارم وارزشهاى اخلاقى را در سایه بارورى رسالت انبیاء گذشته و شریعتها مى داند ازاین رو آنرا تتمیم و تکمیل مى نامد

و نیز شعار دیگرى که دراین کلام نهفته است باز شناسى قدر و منزلت ارزشهاى اخلاقى است چون روشن است آن موضوعاتى که بطور مستقیم تحت پوشش هدفهاى بعثت و رسالت قرار گرفته بخاطراهمیت آن و نقش اساسى اى است که در تحقق اهداف بعثت دارد.

واینک در تبیین هر چه بیشتراین ارزش واهمیت به ذکر برخى از روایات مى پردازیم :

1 روى عن عمار بن یاسر قال : قال رسول الله - صلى الله علیه و آله:[ حسن الخلق خلق خلق خلق الله الاعظم] . 7

[حسن خلق خلق خداوند عظیم است] .

2 عن امیرالمومنین - علیه السلام:[ حسن الخلق راس کل بر]. 8

[ اصل هر نیکى نیک خوئى است] .

3 عن الحسن بن على بن ابى طالب - علیهماالسلام :ان احسن الحسن الخلق الحسن] . 9

[برترین نیکى نیک خوئى است] .

4 عن رسول الله - صلى الله علیه و آله:[ حسن الخلق نصف الدین]10 .
[نصف دین خلق نیکواست] .

5 قال رسول الله - صلى الله علیه و آله:[ - اول ما یوضع فى میزان العبد یوم القیمه حسن خلقه] . 11 
اولین چیزى که روز قیامت در میزان سنجش بنده قرار مى گیرد. خلق نیک اوست .

6 جا رجل الى رسول الله - صلى الله علیه و آله - من بین یدیه فقال : یا رسول الله ماالدین ؟ فقال حسن الخلق ثم اتاه عن یمینه فقال : ماالدین ؟ فقال حسن الخلق ثم اتاه من قبل شماله فقال : ماالدین ؟ فقال : حسن الخلق ثم اتاه من ورائه فقال : ماالدین ؟ فالتفت الیه وقال :اما تفقه الدین هوان لا تغضب
[مردى از پیش روى نزد پیامبر آمد و عرض کرد: دین چیست ؟ حضرت فرمودند: خوى نیکوست سپس از طرف راست آمده عرض کرد: دین چیست ؟ حضرت فرودند: خوى نیکوست دگر باراز طرف چپ آمده عرض کرد: دین چیست ؟ حضرت فرمودند: خوى نیکوست براى چهارمین باراز پشت سر آمده عرض کرد: دین چیست ؟ حضرت سوى او روى نمودند و فرمودند: آیا نفهمیدى دین چیست ؟ دین این است که تند خوئى ننمائى] .

معرفى حسن خلق با عناوینى چون[ خلق الله الاعظم] [ راس کل بر] [ احسن الحسن] و صدها عنوان دیگر بااین محتوى در روایات معصومین ما - علیهم السلام نه تنها بیانگرارزش حسن خلق بوده بلکه گویاى این حقیقت است که حسن خلق محور همه ارزشهااست .

تامل دراین حقیقت گشاینده این رازاست که در یابیم چرا پیامبر اکرم - صلى الله علیه و آله - که توصیفش در زبان وحى چنین آمده : [ انک لعلى خلق عظیم] 13 و نیزائمه - علیهم السلام - که در صفات برازنده انسانى والهى تام اند اینگونه دست نیاز به سوى معبود بلند کرده حسن خلق و مکارم اخلاق طلب مى نمایند:

1 عن رسول الله - صلى الله و علیه و آله اللهم کما حسنت خلقى فحسن خلقى] . 14 
[پروردگارا همچنان که خلقتم را نیک گرداندى خلق و خویم را نیز نیک دار].

2 وکان من دعائه - صلى الله علیه و آله - فى افتتاح[ اللهم اهدنى لاحسن الاخلاق لایهدى لا حسنهاالاانت واصرف عنى سیئها لایصرف عنى سیئهاالاانت] . 15 
[پروردگار به نیکوترین اخلاق هدایتم فرما زیرا جز تو هدایت گرى باخلاق نیک نیست و مراازاخلاق سوء بازدار زیرا بازدارنده اى از آن جز تو نیست] .

3 من دعائه - علیه السلام:اللهم صل على محمد و آل محمد.. وهب لى معالى الاخلاق. 16
از دعاهاى امام سجاد علیه السلام : پروردگارا بر محمد و آلش درود فرست ... و مرا عالى ترین اخلاق کرامت فرما.

براى درک منزلت مسائل اخلاقى چه بیانى ازاین گویاتر که مى بینیم معصومین - علیهم السلام - جهت موهبت یافتن به معالى و محاسن اخلاق دست به دعا برداشته و آنرااز پیشگاه کمال مطلق درخواست مى کنند.

این فراز آموزنده این درس است که ما نیز در وجود خویش نسبت به مکارم اخلاقى احساس نیاز کنیم و آن را کوچک نشماریم .

همچنانکه پیامبر[ ص] فرمودند:

[ لو علم الرجل ما له فى حسن الخلق لعلم انه یلله لله تاج ان یکون له خلق حسن] . 17 
و نیزاز تامل در روایاتى دیگر دراین باب در مى یابیم موفقیت در کسب اخلاق نیک توفیق و موهبتى الهى است و دریافت آن اختصاص به مومنانى دارد که در طاعت و بندگى خداوند و جلب رضاى او کوشیده و خویش را براى رساندن به کمالات اخلاقى آماده ساخته اند دراین صورت است که تحت لواى مواهب والطاف رحیمیه خداوند قرار گرفته واز مکارم و محاسن اخلاقى بهره مند مى گردند. که بذکر دو روایت از آن بسنده مى کنیم:

1 قال رسول الله - صلى الله علیه و آله :الا خلاق منایح من الله عزوجل فاذااحب عبدا منحه خلقا حسنا واذاابغض عبدا منحه خلقا سیئا]. 18 
[ پیامبر - صلى الله علیه و آله - فرمودند:اخلاق عطایاى الهى است زمانیکه بنده اى را دوست بدارد خلق نیکو عطایش فرمودند:اخلاق عطایاى الهى است زمانیکه بنده اى را دوست بدارد خلق نیکو عطایش فرماید و آنگه که او را دشمن دارد خلق ناپسند باو دهد].

قال الصادق - علیه السلام: [ - الخلق الحسن جمال فى الدنیا و نزهه فى الاخره و به کمال الدین و قربه الى الله ولایکون حسن الخلق الا فى کل ولى وصفى لان الله تعالى ابى ان یترک الطافه و حسن الخلق الا فى مطایا نوره الا على وجماله الازکى لانها خصله یختص بهاالاعرف بربه ولایعلم ما فى حقیقه حسن الخلق الاالله تعالى]19 .
امام صادق - علیه السلام - فرمودند:[خلق نیکو در دنیا زیبائى و در آخرت گشایش است و موجب کمال در دین و نزدیکى به پرودگاراست . و حسن خلق تجلى نیابد مگر در وجود دوستان و برگزیدگان خداوند زیرا که خداوند متال خوددارى مى کندازافاضه الطافش بویژه خلق نیکو مگر براى آنانکه محل تجلى نوراعلى و جمال پاک الهى باشند زیرااین ویژگیى است که کسانى بان امتیاز مى یابند که شناساترند به پروردگار خود و آنچه در حقیقت خلق نیکواست جز خداوند متعال کس نداند].

ب - ترغیب به حسن خلق :
کثرت روایات در باب حسن خلق با تعبیرهاى مشابه ما رامتوجه این امر مى سازد که گویا معصومین - علیه السلام - بدانجهت که زندگى انسانى والهى مومن را در سایه محاسن اخلاق دانسته اند و رشد و کمال و نیز رستگارى را در گرو آن مى دیده اند.

بدین رو کوشیده اند با سخنان گوناگون نقاب از چهره ارزشهاى اخلاقى گشوده تا رسالت خویش را در جهت ارشادو هدایت امت براى درک مسائل و موضوعات ارزنده و سرنوشت سازاسلامى بانجام رسانده باشند. گواه مطلب اینکه مى بینیم آنان گاهى آن را به[ خلق الله الاعظم] و ... تعبیر نموده اند و گاهى آنرا عطیه و موهبت الهى دانسته اند و گاه با صریحترین بیان و گویاترین سخن پیروان خویش را بدان ترغیب نموده اند که ذیلا به ذکر فرازهائى از آن سخنان مى پردازیم :

1 قال رسول الله علیه و آله:[ الا وان اشبهکم بى احسنکم خلقا]. 20 
آگاه باشید که شبیه ترین شما به من نیکوترین شماست در خلق و خوى] .

2 قال رسول الله صلى الله علیه و آله:[ تخلقوا باخلاق الله ان اکثرالناس یدخلون الجنه بتقواالله و حسن الخلق] . 21
[به اخلاق الهى آراسته گردید زیرا که با تقوى و خوى نیکو بیشتر مردم وارد بهشت مى شوند].

3 عن ابى عبداللفه علیه السلام قال : قال رسول الله صلى علیه و آله : [ ان صاحب الخلق الحسن له مثل اجرالصائم القائم] . 22 
[نیک خوى را پاداشى چون پاداش روزه دار شب زنده داراست] .

4 عن ابى عبدالله علیه السلام:[ ان الله تبارک و تعالى لیعطى العبد من الثواب على حسن الخلق کما یعطى المجاهد فى سبیل الله یغدو علیه و یروح] . 23 
[خداوند بر نیک خوئى بنده پاداشى را عطا مى کند که به مجاهد در راه خودش در هر صبح و شب مى بخشد اشاره به مجاهدى که همیشه در جهاد است].

5 عن ابى عبدالله علیه السلام:[ ان اجلت فى عمرک یومین فاجعل احدها لادبک لتستعین به على یوم موتک] . 24
اگراز عمرت تنها دو روز باقى است یک روزش را براى ادب خویش (کسب سجایاى اخلاقى )اختصاص ده تا براى روز مرگ از آن روز کمک بگیرى .

از آنجا که معصومین - علیهم السلام - هرگز سخنى با غراق نگفته اند و در سخن هدفى جز بیان نداشتند ازاینرو اگر مى بینیم اینگونه ما را بسوى اخلاق نیکو سوق مى دهند نه این است که تنها مقصود بر انگیختن عاطفه واحساس باشد بلکه با توجه به ارزشى است که اخلاق در پیکره دین دارد واین حقیقت تا آنجااهمیت دارد و زندگى بشرى و حیات و تکامل او نقش دارد که پیامبر[ ص] انگیزه بعثت خود را آن مى داند واین سخن تبیینى است دراهمیت اخلاق :

[بعثت بمکارم الاخلاق و محاسنها]. 25

ج - آثار حسن خلق :
ارزش واهمیت اخلاق و محاسن اخلاقى که تاکنون درباره آن سخن گفته شد گر چه خود بدون توجه به فوائد و آثارارزشمند آن نقشى اساسى در تکامل ابعاد نهانى انسان داشته واو را در رشد حیات بشرى کمک رسانده است .اما بدون شک .این محاسن اخلاقى خود آثار فردى واجتماعى و سیاسى بطور منفرد داشته است که مى توان از آن تعبیر به[ سعادت زیستى] انسان نمود.ازاینرو این بخش را ماافزون بر مباحث گذشته و پى آمداخلاق حسنه بحث خواهیم کرد و چون روایات این بخش فراوان مى باشد ما بذکر نمونه اى چنداز هر یک باب با جمع بندى هاى لازم ارائه خواهیم داد.امیداست این بخش نیز تاکیدى براهمیت اخلاق و ضرورت فراگیرى آن در زندگى ما قرار گرفته باشد:

1 آثار و فوائد دنیائى : 
بااولین توجه به قسمتى از روایات اخلاقى در مى یابیم که اخلاق نیک آثار بسیارى در همه شئون انسان دارد که آنها را مى توان در دو بخش خلاصه نمود:

الف آثار فردى : 
عامل عزت و ذلت :

عن امیرالمومنین - علیه السلام - قال : رب عزیزاذله خلقه و ذلیل اعزه خلقه . 26

[چه بساانسانهاى مورد توجهى که اخلاق بد آنها را خوار نموده و انسانهاى سرافکنده اى که بااخلاق نیک عزت یافته اند].

طول عمر:
عن ابیعبدالله - علیه السلام - قال:[ البر و حسن الخلق یعمران الدیار یزیدان فى الاعمار]. 27
[نیکوکارى و نیک خوئى خانه ها را آباد و عمرها را زیاد مى کند].

ازدیاد روزى :

عن الصادق - علیه السلام[ - حسن الخلق یزید فى الرزق] . 28

ب آثاراجتماعى : 
آسایش بخش زندگى :

قال على - علیه السلام:[ لاعیش اهنا من حسن الخلق] . 29
[زندگى اى گواراتراز نیک خوئى نیست] .

نفوذ در مردم :

قال رسول الله - صلى الله علیه و آله[ - انکم لاتسعون الناس باموالکم ولکن یسعهم منکم ببسط الوجه و حسن الخلق] . 30
[شما بااموالتان نمى توانید بین مردم نفوذ کرده بلکه نفوذ شما با گشاده روئى و نیک خوئى است] .

همبستگى والفت :

قال على - علیه السلام:[ من حسن خلقه کثر محبوه و آنست النفوس به] . 31
آنکس که نیک خوى باشد دوستانش بسیار شده وانسانها به او خو گیرند].

2 آثار و فوائداخروى : 
دیگراز آثاراخلاق نیکواینست که مرگ را برانسان شیرین مى کند و حیات پس از مرگ را با سعادت و رستگارى همراه مى سازد ما بچند روایت اشاره مى کنیم :

زدودن لغزشها:

عن ابیعبدالله - علیه السلام - قال:[ ان الخلق الحسن یمیث الخطیئه کما تمیث الشمس الجلید]. 32
[خوى نیکو خطا را ذوب مى کند آنچنان که خورشید یخ را].

علو درجه :

قال رسول الله - صلى الله علیه و آله:[ ان العبد لیبلغ بحسن خلقه عظیم درجات الاخره و شرف المنازل وانه لضعیف العباده وانه لیبلغ بسوء خلقه اسفل درک جهنم وانه لعابد]. 33 
بنده بوسیله خلق نیکویش به بالاترین منزلت ها و عظیم ترین درجات آخرت مى رسد گر چه در عبادت سست و ناتوان است . و با خوى بدش بقعر جهنم مى افتد گر چه بسیار عبادت کرده است .

بار یافتن در جوار قدس اله

قال رسول الله - صلى الله علیه و آله[ - اوحى الله تعالى الى ابراهیم : یا خلیلى حسن خلقک ولومع الکفار تدخل الابرار فان کلمنى سبقت لمن حسن خلقه ان اظله فى عرشى وان اسکنه حظیره قدسى وان ادنیه من جوارى] . 
[خداوند به ابراهیم وحى کرد:اى خلیل خویت را نیکودار حتى با کفار تااز نیکان گردى چه اینکه کلمه ( اراده ) من براین قرار گرفته آنکس که نیک گرداند خویش را سایه افکنم او را در عرشم و اسکان دهم در بهشتم و نزدیک گردانم در جوارم] .

2 سوءخلق : 
آنگاه که انسان به طواف برگردیت درونى ( هوا و هوسها) سرگرم گردد و در نتیجه از تعالیم ارز آفرین اسلام غافل مانده واز مسیر کمال اخلاقى وانسانى دورافتد ضد ارزشها و سیئات اخلاقى بر وى هجوم آورده واو رااز هر طرف احاطه خواهد نمود. دراین هنگام چنانچه شخص از مستى این سرگرمى بهوش نیاید و خویش را در تابش پرتو فروغ فرهنگ اسلام و برنامه نجات بخش معصومین - علیهم السلام - قرار ندهد رفته رفته قلبش به تسخیر صفات ضدانسانى در آمده و در نهایت مظاهر وجودى اش جلوه گاه راذائل اخلاقى و صفات ناپسند شیطانى خواهد گردید.این حقیقتى است که در تک تک رذائل جارى است چه اینکه گاه ممکن است شخص از سوى یک رذیله اخلاقى مود هجوم قرار گیرد و گاه از سوى دو و یا بیشتر و بیشتر...

و براین اساس که یکى از شیوه هاى موثر در بیان تفهیم معانى این است که در کنار بیان یک موضوع نقطه مقابل آن نیز معرفى گردد (چنانکه گفته شده است : تعرف الاشیاء باضدادها) ما نیز دراینجا بمعرفى سوء خلق پرداخته بدان امید که این شیوه در بهتر آشکار گردیدن حقیقت و گوهره حسن خلق موثرافتد.

الف - نکوهش سوا خلق : 
همانگونه که هرانسانى به مقتضاى طبیعت خود محاسن اخلاقى را - هر چند فاقد باشد - نیک دانسته و بدانها علاقمند مى باشد همینسان ذاتاز از خلق و خوهاى ناپسند - هر چند متصف به آن باشد - تنفر داشته و آن را بد مى شمارد.این یک امر وجدانى و براى همه قابل درک است .اما در میان آنچه مهم مى باشد این است که انسان درصحنه زندگى با روى آوردن به هوا و هوسهاى شیطانى پا روى طینت پاک خود نگذاشته و آن را در لابلاى غبار تمایلات و تعلقات مستور ندارد.

ازاین روى اگر در تعالیم تربیتى اسلام اینهمه به محاسن اخلاقى ارجن نهاده شده واز طرف دیگر مى بینیم شدیدترین نکوهش ها و مذمت ها از سوء خلاق به عمل آمده است بدین خاطراست که علاوه بر آثار نیک و بدى که بر هر یک مترنب است (که بتنهائى مى تواند منشا آن ارج واین نکوهش گردد) مطابق با مقتضاى سرشت انسانى انسان نیز مى باشد. 9

با دریافت این حقیقت در مى یابیم که چون کمال طلبى درانسان پویش و جویش درونى است لذا توجه بامور فطرى و تلاش در جهت شکوفائى آنها در پرتو دستورات و فرامین شرع نقش اساسى در خودسازى و کمال یابى دارد.

اینک احادیثى چند در نکوهش سوء خلق متذکر مى شویم :

1 قال امیرالمومنین - علیه السلام : سوءالخلق شرقرین. 35 
[سوء خلق ناپسندترین همراه است] .

2 قال رسول الله - صلى الله علیه و آله:[ من سعاده المرء حسن الخق و من شقاوته سوءالخلق] . 36 
[نیک خوئى از خوشبختى انسان و بدخوئى از نگون بختى اوست] .

3 قال على - علیه السلام:[ - من سائت سجیته سرت منیته] . 37 
[ هر کس بدخوى باشد مرگ او مردم را شادگرداند].

4 قال صلى الله علیه و آله:[ان جبرئیل الروح الامین نزل على من ند رب العالمین فقال : یا محمد علیک بحسن الخلق فان سوءالخلق ذهب بخیرالذنیا والاخره] . 38 
[جبرئیل امین از جانب پروردگار بر من فرود آمد و فرمود:اى محمد بر تو باداخلاق پسندیده چرا که خلق زشت محو کننده نیکیهاى دنیا و آخرت است] .

5 قال على - علیه السلام:[ - تجنب من کل خلق اسوئه و جاهد نفسک على تجنبه فان الشر لجاجه] . 39
[ از بدترین هر خلقى دورى نماى و نفست را براى پیکا با آن مجهز ساز چه اینکه زشتى خیره سرى است] .

ب - پیامدهاى سوء خلق :
از آنجا که سرنوشت اخروى انسان در گرواعمال و رفتارى است که در طول حیات خویش انجام مى دهد و نیزاز طرف دیگر دانستیم اعمال و رفتار نیک و بداو برخاسته و منبعث از صفات و خلقیا روحى و درونى مى باشد. بدینسان نتیجه مى گیریم که روحیات واخلاق ویژه هر فرد هم در زندگى این جهانى او تاثیر داشته و هم در حیات پس از مرگش بنابراین اگر مى بینیم در روایات براى هر یک از حسن خلق و سوء خلق آثارى - اعم از دنیوى واخروى - بیان گردیده است امرى مبهم نبوده و با دقت در زندگى و سرنوشت انسانهاى نا متخلق - که چگونه عرصه زندگى بر آنها تنگ گشته و در نهایت کارشان به چه فلاکت و هلاکتى منجر شده است و در مقابل انسانهاى متخلق از چه موفقیتها و گشایشهائى بهره مندند - حقیقت این امر محسوس مى گردد. بدین روى همانگونه که براى محاسن اخلاقى آثارى بیان نمودیم براى روشن گردیدن حقیقت مذکور نیز به برخى از آثار سوء خلق اشاره مى کنیم :

1 آثار و پیامدهاى دنیوى : 
زندگى محنت بار و ناخوش آیند:

عن امیرالمومنین - علیه السلام:[ - سوءالخلق نکدالعیش و عذاب النفس] . 40 
[بد خلقى تلخى و ناگوارى زندگى و نیز شکنجه و آزار نفس است] .

اضطراب و تنهائى :

عن امیرالمومنین - علیه السلام:[ سوءالخلق یوحش النفس و یرفع الانس] . 41
[بدخلقى نفس را بوحشت انداخته و همدمى رااز بین مى برد].

قال على - علیه السلام:[ - من ساء خلقه اعوزه الصدیق الرفیق] . 42 
[آن کس که بد خوى باشد دوست و همراهى نخواهد یافت] .

غم واندوه :

[سئل عن امیرالمومنین - علیه السلام - عن ادوم الناس غما قال : اسوتهم خلقا]. 43
[درباره کسانى سئوال شده که همیشه غمزده اند حضرت فرمودند: بدخوى ترین ایشان است] .
 

2 پیامدها و عواقب معنوى :

تباه کننده ایمان و عمل :
[عن ابى عبدالله - علیه السلام :ان سوءالخلق لیفسدالایمان کما یفسداخل العسل] . 44 
[بدخلقى ایمان را تباه مى کند آنچنانکه سر که عسل را].

[عن ابیعبدالله - علیه السلام - : قال:[ ان سوءالخلق لیفسدالعمل کما یفسدالخل العسل] . 45
[بدخلقى عمل را تباه مى کند آنچنانکه سرکه عسل را].

[قیل لرسول الله - صلى الله علیه و آله ان فلانه تصوم و تقوم اللیل و هى سیئه الخلق توذى جیرانها بلسانها فقال : لاخیرفیها هى من اهل النار]. 46
[به پیامبر عرض شد: شخصى روز را روزه دار و شب را بعبادت مى گذراند اما بدخوى بوده و با زبانش همسایه ها را مى آزارد. حضرت فرمودند: هیچ خیرى دراو نیست اوازاهل دوزخ است] .

ناموفقیت در توبه :

[قال رسول الله - صلى الله علیه و آله ابى الله بصاحب الخلق السیئى بالتوبه فقیل یا رسول الله و کیف ع ذلک ؟ قال : لانه اذا تاب من ذنب وقع فى اعظم من الذنب الذى تاب منه] . 47 
[خداوند شخص بدخوى رااز تو به محروم مى گرداند عرض شد: چرا؟ حضرت فرمودند: زیرا بدخوى هر گاه از گناهى توبه کند گرفتار گناهى بزرگتراز آن مى شود].

دورى از پروردگار:

[من وصیه رسول الله - صلى الله علیه واله - لابى ذر: یااباذر لایزال البد بزداد من الله تعالى بعدا ما ساء خلقه] . 48

[ از وصایاى پیامبر - صلى الله علیه و آله - به ابى ذر:اى اباذربنده تا آن هنگام که بدخوى باشد دورى اواز خداوند همواره زیاد مى گردد].

3 آثار و پیامدهاى اخروى : 
هلاکت در قعر جهنم :

[قال رسول الله - صلى الله علیه و آله ان العبد لیبلغ من خلقه اسفل درک الجهنم] . 49 
[بنده بسبب اخلاق نکوهیده اش بقعر جهنم افکنده مى شود].

فشار قبر
عبدالله بن سنان ازامام صادق - علیه السلام - نقل مى کند که حضرت فرمودند: به پیامبراکرم - صلى الله علیه و آله - خبر رسید که سعد بن معاذاز دنیا رفت پیامبر - صلى الله علیه و آله - واصحاب برخواسته و بطرف خانه او رفتند حضرت امر فرمودند بدون سعد را غسل و کفن نمودند و سپس بطرف قبرستان حرکت کردند پیامبر - صلى الله علیه و آله - با پاى برهنه و بدون عبااو را مشایعت نمودند گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت رابدوش مى گرفت تا جنازه را کنار قبر آوردند حضرت خود شخصا داخل قبر رفت و جسد سعد را در قبر گذارد و با دست خود سنگ قبر را چید و آن را هموار و محکم نمود... پس از آنکه کار دفن سعد تمام شد مادر سعد که در کنار قبرایستاده بود با صداى بلند گفت :

یا سعد هنیئا لک الجنه (اى سعد بهشت بر تو گوارا باد).

دراین هنگام پیامبر - صلى الله علیه و آله - که صداى او را شنید باو فرمود: ساکت باش درامرى که مربوط به پروردگاراست با قاطعیعت سخن مگوى زیرا هم اکنون سعد دچار فشار قبر گردید. پس از مراجعت از قبرستان مردم به پیامبر عرض کردند شما نسبت به جنازه سعداحترام بسیار کردید و درباره او رفتارى نمودید ک هبا هیچکس دیگر چنین رفتارى نکردید حضرت فرمودند: آنچه من در تشییع سعدانجام دادم تاسى به فرشتگان و جبرئیل بود که دراین تشییع حضور داشتند اصحاب عرض کردند بااین وصف چگونه فرمودید:

ان سعدااصابته ضمه (سعد دچار فشار گردید)؟!

حضرت صادق - علیه السلام - مى فرماید: پیامبر در جواب فرمودند: [نعم انه کان فى خلقه مع اهله سوء].

(آرى زیرا سعد بااهل خانه اش اندکى بدخوى بوده ). 50 

آنچه دراین نوشتار گفته آمد بررسى اى بوداجمالى در شناخت و درک اهمیت اخلاق در روایات معتبر معصومین - علیهم السلام امید آنکه با توجه بدین اعتقاد حقه که :

[...فازمن تمسک بکم ... و هدى من اعتصم بکم ... بکم یسلک الرضوان] 51.

این سخنان انسان ساز باب پند و هدایت فلاح و رستگارى را بر ما بگشاید.

[والسلام]


پاورقى ها 
2. سلام بر شماامامان و راهنمایان طریق هدایت و چراغهاى تاریکیهاى امت و پرچم داران تقوى و پرچم داران تقوى و فضیلت . سلام بر راهنمایان طریق رضا و خشنودى حضرت احدیت و تمام شیفتگان در عشق و محبت خداوند. شهادت مى دهم که بدون تردید شماامامان پیشوایائى راهنما راهدان داراى عصمت و گرامى و مقرب در نزد خدا واهل تقوى و صدق هستید. و چون چنین است که داراى کمالات والا مى باشید سخنانتان نور و روشنائى و دستوراتتان کمال واندرزتان پروادارى و کارهایتان نیکوئى و راه رسم همیشگى شما نیکوئى و بخشش مى باشد
1.براى نمونه عنوان چند مورد را ذکر مى کنیم : 1 رفتار على علیه السلام با عمر بن عبدود. 2 رفتار على - علیه السلام با خوارج در جنگ صفین . 3 برخوردهاى سیاسى على علیه السلام - با معاویه . 4 رفتار و گفتار على - علیه السلام - باابن ملجم و ...
3. کیمیاى سعادت ج . /05/2
4. محجه البیضاء ج . 5.94.
5. مراجعه شود به مقاله شماره قل .
6. مقدمه مکارم الاخلاق .8 - سفینه البحار ج 1.411.
7. محجه البیضاء ج . 5 .90 الترغیب والترهیب ج 3 .406 - کنزالعمال ج 3 حدیث 514.
8. غررالحکم چاپ دانشگاه ج 3.393.
9. خصال صدوق[ ره] .29 ج 102.
10. خصال صدوق[ ره] .30 ج 106 - مشکوه الانوار.223.
11. بحارالانوار ج 71.385.
12. مجموعه ورام ج 1.89.
13. سوره قلم /04/
14. محجه البیضاء ج 5.91 - کنزالعمال ج 30 ح 5197.
15. محجه البیضاء ج 5.92.
16. صحیفه سجادیه دعاء مکارم الاخلاق .
17. بحارالانوار ج 71.396 ح 80.
18. مستدرک سفینه البحار ج 3.342.
19. مصباح الشریعه (چاپ مکتبه الصدوق ) ص 338 باب 61.
20. نهج الصباغه ج 9.460.
21.اخلاق محتشمى .249 اسرارالشریعه .116.
22.اصول کافى ج 2 ح 5 باب حسن خلق .
23. همان مدرک .
24. روضه کافى .150.
25. مشکاه الانوار چاپ نجف 243 امالى شیخ طوسى ج 2.209.
26. سفینه البحار ج 1.411.
27.اصول کافى ج 2 باب حسن خلق ح 8.
28. سفینه البحار ج 1.411.
29. علل الشرایع ج 2.246 - غررالحکم ج 6.399.
30. کنزالعمال ج 3 ح 5158.
31. غررالحکم ج 5.451. 32.اصول کافى ج 2 باب حسن خلق ح 7.
33. کنزالعمال ج 3 ح 5149.
34. همان مدرک ح 5159.
35. غررالحکم ج 4.131.
36. مستدرک الوسائل ج 2.83.
37. غررالحکم ج 5.272.
38. وسائل الشیعه ج 8.571.
39. غررالحکم ج 3.314.
40. غررالحکم ج 4.150 - میزان الحکمه ج 3 ح 5090.
41. همان مدرک ص 151 - همان مدرک ح 5091.
42. غررالحکم ج 5.462.
43. مستدرک الوسائل ج 2.338.
44.اصول کافى ج 2 باب سوء خلق .
45. همان مدرک - کلمه الله .221.
46. بحارالانوار ج 71.394.
47. بحارالانوار ج 73.299 ح 12.
48. طرائف الحکم ج 2.299.
49. بحارالانوار ج 5.93.
50. بحارالانوار ج 73.298.
51. زیارت جامعه کبیره .