شیوه نویسندگى و نگارش 4

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


در[ گفتار] قبل سخن ما بدینجا رسید که گفتیم : هر کار واز آن جمله نویسندگى که مورد بحث ماست به دو عامل مهم نیازمنداست .

عامل طبیعى : یعنى ذوق خدا داد و لطف سخن واستعداد و قریحه . عامل اکتسابى : یعنى بدست آوردن اطلاعات منابع و ماخذ موضوع مورد نیاز.

بعداز فراهم شدن نسبى این دو عامل نویسنده دست بکار مى شود چگونه ؟ - پیش از هر کار باید درست بیندیشد. موضوع مقصد و هدف خود را از پیش مشخص نماید. بداند چه مى خواهد بنویسد براى چه کسانى مى خواهد بنویسد؟ چه پیامى دارد؟ چه مسوولیتى درابلاغ آن پیام متوجه اوست ؟ چه مقداراز نوشته مى تواند حامل پیام او باشد؟ و بطور کلى[ هدف] و[ طرح] نوشته خود را دقیقا تعیین نماید.

کار نویسنده[ انشاء] [ مقاله] [ رساله] یا[ کتاب] بسیار شبیه است به کار کسى که مى خواهد ساختمانى بنیاد نهد خانه اى براى خود یا مدرسه اى قدیم یا جدید بسازد یا مسجد یا کتابخانه اى بنا کند.

البته[ هدف] و[ طرح] هر کدام با دیگرى فرق خواهد داشت .

فرض کنید کسى مى خواهد در زمینى خانه اى بسازد. یا خود مهندس و معمار و بناست یا بایداز مهندس و معمار و بنایى کمک بخواهد. چه خود مهندس معمار یا بنا باشد و چه نباشد شیوه کار یکى است .

زمینى است افتاده وسیع یا محدود. هیچ علامت و نشانه اى ندارد. پر از خاک و شن و سنگ و خار و خاشاک است .

به هرحال مهندس دست بکار مى شود.ابتداابعاد زمین را دقیقا تعیین مى کند موقعیت زمین را در آن اقلیم کشور استان یا شهر و محله و کوچه در نظر مى گیرد.

- آیا خانه دراقلیمى گرم واقع است یا سرد؟

- آیا خانه در کشورایران است یا پاکستان ؟ یا کشور دیگر؟

- آیا خانه دراستان خراسان است یا خوزستان ؟

- آیا خانه در شهر مشهداست یا درگز؟

- آیا خانه در محله[ کوى طلاب] است یا[ شهر جدید]؟

آیا خانه شمالى است یا جنوبى ؟

- آیا خانه به شکل آپارتمان باید ساخته شود یا به صورت حیاط؟ چند طبقه است ؟

- آیا صاحب خانه پولى اندک براى ساختمان دارد یا پولى فراوانى ؟

و چند سوال دیگر ازاین قبیل که همه را باید مطرح کند و براى آنها جوابى پیدا نماید.

آنگاه مهندس دست بکار مى زند. مهندس نقشه ساختمان را مى کشد. دیوار خانه دیوارهاى اتاقها مقدار زمین زیر بنا تعداداتاقها دستشو حمام آشپزخانه [ هال] پله ها در بیرونى واندرونى ابعاد جزء بجزء ساختمان را دقیقا تعیین مى کند.

بعداز مهندس نوبت معمار مى رسد.

معمار نخست مصالح بنایى مانند: خشت گچ آهن سیمان آهک سنگ و قیر را با دقت و سنجش دقیق فراهم مى کند. سپس معمار براى آغاز ساختمان کار خود را زمان بندى مى کند و چند بنا و عمله و کارگر را به کار دعوت مى نماید.

پى کنى شروع مى شود سنگها و آجرها بسرعت روى هم با نظم و ترتیب برابر نقشه اى که در دست دارد واندازه هایى که قبلا تعیین شده است گذاشته مى شود. دیوارها بالا مى رود.اطاقها ساخته مى شدو. درها و پنجره ها کار گذاشته مى شود تمامى منزل آماده مى گردد سیمکشى لوله کشى رنگ آمیزى یکى بعداز دیگرى بپایان مى رسد.

پس از چند ماه آن زمین خشک و خالى تبدیل به ساختمانى زیبا و متناسب با زندگى صاحب خانه در کنار خیابان یا کوچه خودنمائى مى کند. 

بارى کار نویسندگى و نوشتن بسیار شبیه است به کارساختمان .

نویسنده باید براى کتاب یا مقاله وانشاء خود ابتدا[ طرح] و[ نقشه] و[ پلانى] داشته باشد. بداند چه مى خواهد بنویسد؟ چه مقدار مى خواهد بنویسد؟ براى چه کسى یا کسانى مى خواهد بنویسد؟ چه هدفى و مقصدى دارد؟

. هرچه به روى کاغذ نقش بندد چه نامه باشد چه کتاب یا رساله - به دست خواننده اى خواهد رسید. وارتباط اورااز راه[ نوشتار] با دیگران برقرار خواهد کرد. چنانکه امروز ما با نوشته اى که هزارسال پیش نوشته شده با نویسده اش واندیشه هایش آشنا مى شویم آن نویسنده هزار سال پیش هم در کار خود[ مقصد] ى داشته است . ما نیز باید براى معاصران یا آیندگان که نوشته ما رامى خوانند جهت کار خود را روشن کنیم .

یک نوشته کوتاه که به آن اصطلاحا در مدارس[ انشاء] مى گویند یا یک مقاله که در حقیقت گفتارى است منظم و منطقى به صورت نوشته یا کتاب و رساله همه و همه داراى[ طرح] و[ پلان] است مانند یک ساختمان[ . انشاء] یعنى] ایجاد و خلق - یک محصل ساده وقتى[ انشاء] مى نویسد در حقیقت معانى تازه اى را به صورت یک نوشته خلق مى کند واز این آفرینش لذت مى بردو همین لذت براى وى مقدمه نویسندگى مى شود.

در بعد وسیعتر [ انشاء] تبدیل به یک[ مقاله] مى شود. مقاله نیز گفتارى است که از صورت[ گفتارى] به شکل[ نوشتارى] در آمده است و وسیله ارتباط نویسنده با خواننده شده است .

مرحله بعدى رساله یا کتاب است . درین دو نیز نویسنده[ پیامى] دارد که مى خواهد آن را به خوانندگان خود برساند.

در همه این مراحل که برحسب[ تدرج] از پله اول آغاز مى شود و به پله هاى بالاتر ختم مى شود یک اصل باید در همه آنها حاکم باشد و آن داشتن[ هدف] و[ طرح] است .

نویسنده کارش شباهت زیادى به مهندس و معمار و بنا دارد باین تفاوت که :

1 بجاى قطعه زمین صفحه سفید یا صفحات سفید کاغذاست که پیش روى اوست .

2 بجاى آجر و سنگ کلمه ها والفاظ زیبا و رسا ( = فصیح و بلیغ ) هستند که در دسترس نویسنده قرار مى گیرند.

3 بجاى نقشه ساختمان [ طرحى] است که نویسنده بر مبناى آن افکار والفاظ و محتویات ذهنى خود را[ پیاده] مى کند. معمولا مقدمه اى متناسب در نوشته خود مى آورد پس از آن بدنه یا (ذى المقدمه ) 

انشاء و مقاله را نقل مى کند در پایان گام به گام پیش رود واز نوشته خود نتیجه گیرى مى نماید و مطلب را بپایان مى برد.

[ هدف] و[ طرح] مطلب منحصربه یک نوشته یا مقاله نیست . هر مولف و مصنفى که کتاب مى نویسد معمولا براى بیان مطالب خود چنین مقصد و طرحى دارد.

هم اکنون کتاب مستطاب[ معراج السعاده] نوشته عالم ربانى مرحوم ملااحمد نراقى در ( علم اخلاق و آداب و سنن اسلامى ) پیش روى من است . نظرى به این کتاب افکنیم :

نویسنده از آغاز که مى گوید[ :معراج سعادت جاودانى و مفتاح ابواب فیوضات دو جهانى ستایش و سپاس خداوندى است یکتا - جل شانه و بیانش افزون از قیاس یگانه اى است بیهمتا بهر برهانه که از لمعات اشراقات فیض کاملش مصابیح قلوب اهل علم و عرفان در مشکوه مهج روشن است واز لوامع تجلیات لطف شاملش سراج المنیر علوم بر زوایاى ضمایراولى البصائر پرتوافکن]... .

با[ براعت استهلال] و چیدن مقدمات ذهن خواننده مستعد را روشن مى سازد و پس آنکه[ نام کتاب] و[ ابواب پنجگانه] آن رابیان مى کند و هر باب را به چند[ فصل] تقسیم مى نماید واز آنجا که[ کلید سعادت دو جهانى شناختن نفس خوداست] ده فصل را بدین باب اختصاص مى دهد. در باب دوم[ در سبب بدى اخلاق و بیان قواى نفس] سخن مى گوید و کتاب را با بیان آنچه درین مقصد ضرورت دارد بپایان مى رساند.

این نظم دقیق در[ کتاب آفرینش] و در[ کتاب آسمانى] به صورتى متقن و نظمى خلل ناپذیر در جهت [ هدفى] معین و[ مقصدى] متعالى مطرح است آن چنان که یک[ کلمه] و حتى یک[ حرف] را نمى توان در آن جابجا کرد. همه چیز در جاى خود نشسته و پیوندى با قبل و بعد خود دارد. همچنان که سلسله[ مکونات] با هم پیوندى زرین واستوار دارند.

بنابراین نتیجه بحث مااین است که باید در هر نوشته چه کوتاه و چه بلند ابتدا[ موضوع] را در نظر گرفت سپس درباره آن اندیشید آن گاه مطالبى که به ذهن آمده است به ترتیب یادداشت کرد واگر احتیاجى باشد به ماخذ و منابعى که با موضوع مورد بحث ماارتباط دارد و مى توانداطلاعات ما را در آن زمینه کامل کند مراجعه نمود سپس به تمام آنها نظمى منطقى واستوار داد و آن نظم را بر مبناى[ طرح] و نقشه اى معین که از پیش که در ذهن آماده شده بر روى کاغذ آورد که ما را به مقصد خاص خودمان برساند .