روش تصحیح انتقادى و نشر متون اسلامى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


 مقدمه :
یکى از وظایف مهم فضلاى حوزه هاى علمیه اینست که متون اسلامى را که حاصل میراث گرانبهاى فرهنگ غنى و پرباراسلام است از کنج انزواى کتابخانه ها بیرون آورند و بصورتى عالمانه و مهذب ومنقح آن را عرضه دارند تاامت مسلمان بااستفاده از آن گنجینه نفیس بنیاد واساس جامعه نوینى را که باید متکى به اسلام بوده واز تاثر شرق و غرب بدور باشداستوار سازند..!

در طى صدو پنجاه سال گذشته استعمار شرق و غرب نخست پنجه بر آثار علمى ماافکند و آن را به کتابخانه خود منتقل نمود. تا هم ما رااز نظر علمى خلع سلاح کرده باشند و هم با رد بضاعتمان به خودمان ما را وابسته خود گردند! تااین وابستگى فرهنگى و علمى مقدمه براى وابستگى سیاسى واقتصادى و غیره شود!ازاین جهت است که مى بینیم متون مهم اسلامى از تاریخ گرفته مانند تاریخ طبرى و مروج الذهب تا جغرافى ماننداحسن التقویم و صوره الارض وادبیات مانند مقامات حریرى و مفصل زمحشرى و حتى فقه مانند کتاب اختلاق الفقها و کتاب الحیل والمخارج بوسیله غربیان تصحیح شده و در شهرهاى لندن و پاریس و لنین گراد و برلن و روم چاپ و منتشر گشته است !! و بدنبال آن سیل دانشجویان از کشورهاى اسلامى به آن بلاد سرازیر گشته تا آنچه را که خود داشته انداز بیگانه تمنا کنند! و آن بیگانه چیزهاى دیگرى را هم بانان تحمیل کند! تا بارمغان به کشورهاى خود بیاورند و پایه هاى جامعه وابسته را فراهم سازند!!

اکنون بر ملت هاى مسلمان است که از یک طرف ذخائر خطى را به کتابخانه هاى عمومى منتقل کنند واز آنچه که قبلا خارج شده عکس و میکروفیلم بگیرند و در آن کتابخانه ها متمرکز سازند. واز طرفى دیگر اولیاى علمى و سائل تحقیق را فراهم سازند تااین آثار تدریجا مورد تصحیح و تحقیق قرار گیرد و براى تحقق این امر محققان و پژوهشگران بایداصول و روش تصحیح و تحقیق در متون را فراگیرند. و آن روش را نخست بر روى رساله ها و جیزها بکار بندند و سپس آن را بر روى کتب مطوله و جوامع مفصله اعمال نمایند.امیداست مطالب که در این گفتار مى آید کمک ناچیزى به این منظور مهم کند بعون الله و توفیقه تعالى

تاریخچه تصحیح انتقادى متون اسلامى
تا قبل از پیدایش صنعت چاپ مردم کتابهاى مورد نیاز خود رااز روى دست نوشته دیگران بازنویسى مى کردند و در نتیجه سهو واشتباه و بااظهار نظر کردن کاتب و ناسخ بیشتر نسخ خطى که در دست مااست مغلوط بوده که از راه مقابله آنها با یکدیگر مى توان آن غلطها را اصلاح کرد.از آنزمان که صنعت چاپ درایران معمول گشت کتابها بر اساس یک نسخه خطى که احتمال داده مى شداز دیگر نسخ صحیح تراست به چاپ رسید: و جستجوئى براى یافتن نسخه کاملتر و یا مقدم ترانجام نگرفت . لذا در تهیه آن کتابهاامر تصحیح و مقابله با نسخ متعدد صورت نگرفته ! واگر تصحیحى انجام شده براساس استنباط کسى بوده که عهده دار چاپ آن متن گردیده است ! که تصحیح را یا در خود متن قرار داده و یااگر مى خواسته رعایت امانت را کرده باشد در حاشیه کتاب آن را متذکر شده است !اینگونه تصحیح در کتابهاى درسى حوزه مشاهده مى شود.

تصحیح انتقادى متون از حدود نیم قرن پیش درایران معمول گشت واز پیش کسوتان این امر مى توان مرحوم میرزا محمدخان قزوینى را نام برد که کتابهاى متعددى رااز جمله تاریخ جهانگشاى جوینى و لباب الالباب عوفى و مرزبان نامه سعد وراوینى را تصحیح کرده است . و بدنبال او استادانى همچون ملک الشعراء بهار در تاریخ سیستان واحمد بهمن یار در تاریخ بیهقى و جلال الدین همائى درالتفهیم بیرونى و فروزان فر در دیوان شمس تبریزى و مجتبى مینوى در کلیله و دمنه همان روشى را انتخاب کردند و شاگردان این استادان هم در تصحیح متون مختلف همین روش را برگزیده اند و باید یادآور شد که این گروه بااستفاده از تحصیلات طلبگى خود توانستند موازین علمى که در علوم ادبى و بلاغت و همچنین اصول فقه اسلامى وجود دارد در تصحیح متون بکار بندند.

روش تصحیح انتقادى متون
تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد کتابى به زبان فارسى درباره روش تصحیح و مقابله نوشته نشده در نتیجه تمام اغلاط احتمالى که در نسخه خطى وجود داشته به نسخه چاپى منتقل گردیده است براى مثال در نسخه چاپ سنگى باب حادى عشر آمده : قال البخارى یا در جاى دیگر دارد: الحسن البصرى . در نسخ چاپى که دوباره از روى آن چاپ شده نیزاین دو غلط آمده است ! در حالى در نسخه چاپ سنگى دارد: قال النجار (یکى از متکلمان معروف ) و بجاى الحسن البصرى ابوالحسن بصرى آمده که شخص دیگرى است واین صحیح است

هر چند که مصححان متون در مقدمه آن ها یادآور شده اند که چگونه و براساس چه روشى آن متون را تصحیح کرده اند ولى به زبان عربى چند کتاب وجود دارد که روش تصحیح متون عربى در آن ها یاد شده است این کتاب ها عبارتنداز:

1اصول نقدالنصوص و نشرالکتب که مجموعه خطابه هائى است که مستشرق آلمان برگشتى اسر در سالهاى 32 - 1931 در دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره ایراد کرده است .

2 تحقیق النصوص و نشرها از عبدالسلام هارون چاپ دوم قاهره 138 ه 1965 م .

3 قواعد تحقیق المخطوطات از دکتر صلاح الدین المنجد چاپ چهارم بیروت 1970.

4 فى تحقیق النصوص از دکتر مصطفى جواد مجله المورد بغداد 1977.

لازم به تذکراست که پیش از شروع در تحقیق و تصحیح کتابى باید نخست مطمئن شویم که آن کتاب چاپ نشده و براى این منظور مى توان از [فهرست کتاب هاى چاپى فارسى] و همچنین[ مولفین کتب چاپى فارسى و عربى از آغاز چاپ تاکنون[ تالیف خانباباى مشار] کتابشناسى ده سال ایران 1343 - 1333 تالیف ایرج افشار و[ کتاب شناسى ملى ایران] که بطور سالیانه از 1344 تاکنون به چاپ رسیده است و نیز قسمت کتاب هاى تازه[ مجله راهنماى کتاب] و مجله آینده جدید و مجله نشر دانش استفاده کرد.

در ضمن یادآور مى شود که در زبان عربى هم کتابهائى وجود دارد که مى توان بوسیله آنهااز کتابهاى عربى چاپ شده اطلاع حاصل کرد.از میان گونه کتابها سه کتاب زیر را نام مى بریم :

[ 1اکتفاءالقنوع بماهو مطبوعا]
این کتاب راادوارد فندیک گردآورى کرده و سید محمد بیلاوى آن را تصحیح نموده و نیز ملحقانى بدان افزوده است . قاهره 1896 م 1313 ه.

در مقدمه این کتاب از جاهائى که کتابهاى عربى در آن جاها نگاهدارى مى شود و هم چنین فهرست هاى کتابهاى عربى بحث شده و در باب اول آن اشاره به توجهى که اروپائیان به زبان عربى کرده ا ند شده است .!!

2معجم المطبوعات العربیه والمعربه
این کتاب شامل نامهاى کتابهاى عربى که در شرق و غرب انتشار یافته و همچنین نام مولفان آنهاست از روزى که صنعت چاپ پیدا شد تا پایان سال 1339 ه. 1919 م . گردآورنده این کتاب یوسف البان سرکیس است و در قاهره ج 1 سال 1346 ه. 0928م ج 2 سال 1349ه. 1930 م چاپ شده است و در ذیل این کتاب نام کتابهائى که مولفشان مجهول است نیز آمده است .

3 معجم المخطوطات المطبوعه بین سنتى]1960 - 1954
دراین کتاب و مشخصات 298 متن قدیمى عربى که در میان سالهاى 1954 تا 1960 چاپ شده بترتیب نام مولفان آورده شده است . گردآورنده این کتاب دکتر صلاح الدین المنجداست و کتاب در سال 1962 در بیروت بطبع رسیده است .

در کتاب نفیس الذریعه الى تصانیف الشیعه تالیف مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى که راهنماى کتابهاى عربى و فارسى اعم از چاپى و خطى است تصریح به زمان و مکان چاپ کتابهاى چاپى شده است .

تفحص از نسخ خطى
با توجه به ضرورت پیدا کردن اصح و یااقدم نسخ و مقابله آنها با یکدیگر باید مااطلاع کامل از نسخه موجود کتاب مورد نقد خود داشته باشیم تا با ملاحظه تاریخ کتابت و سایر مشخصات بتوانیم چند نسخه براى اینکار برگزینیم شکى نیست که براى اینکار باید تفحص و کنکاش تام کرد! زیرااگراز یک کتابخانه غفلت کنیم احتمال دارد نسخه قدیم تر بهتر در همان کتابخانه باشد آن وقت است که ما کارى را به صورت ناقص انجام داده ایم . در صورتیکه امکان انجام کامل آن وجود داشته است .

حتى اگر در پایان تصحیح و مقابله و حتى چاپ کتاب نسخه درست تر یافتیم باید اختلافات را بصورت جداگانه به آن ضمیمه کنیم . همچنانکه[ نیکلسن] که متن مثنوى مولانا را تصحیح و ترجمه و تفسیر آن را به رشته تحریر در آورده در پایان جلد آخراختلافاتى را که در نسخه قونیه مکتوب بسال 677 بوده و هنگام چاپ کتاب در دسترس او قرار نداشته یاد مى کند تا خواننده خود به تصحیح آن قسمت تصحیح نشده بپردازد!

براى آگاه شدن ازاینکه نسخه هاى خطى از یک کتاب در کدام کتابخانه قرار دارد باید دراطاق مرجع کتابخانه ها به فهرست نسخه هاى خطى مراجعه کرد.اکنون بسیارى از کتابخانه هاى داخلى و خارجى داراى فهرست نسخ خطى است .از مهمترین کتابخانه هاى ایران که داراى فهرست کتابهاى خطى است مى توان کتابخانه هاى 1 مرکزى دانشگاه 2 ملى ایران 3 مجلس شوراى اسلامى 4 آستان قدس رضوى 5 آیت ... مرعشى 6 ملى ملک را نام برد.!

البته کتابخانه هاى کوچکتر مانند کتابخانه مجلس سناى سابق و کتابخانه دانشکده ادبیات و کتابخانه دانشکده الهیات و کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد و همچنین کتاخانه هاى شخصى هم مانند وزیرى در یزد و نخجوانى در تبریز و مهدوى در تهران فهرست نسخه هاى خطى دارند که براى آگاهى بیشتراز آنها میتوان به سلسله نشریه کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران مراجعه کرد. واز مهمترین کتابخانه هاى خارجى مى توان از کتابخانه هاى موزه بریتانیا و ملى پاریس و واتیکان ایتالیا واسکوریال اسپانیا و لنین گراد و تاشکند واستانبول و بالاخره دارالکتب المصریه قاهره و ظاهریه دمشق نام برد.البته دانشگاههاى مختلف اروپا و آمریکا و همچنین کتابخانه هاى هندوستان و پاکستان وافغانستان و سوریه و عراق و سایر کشورهاى داراى نسخه هاى خطى هستند که از نظر کیفیت و کمیت شاید به مرتبه آن قسمت اول نرسد.

گذشته از مراجعه به یک یک از فهرست هاى کتابخانه هاى داخلى و خارجى مراجعه به فهرست هاى عمومى کتابهائى است که مولف آنها با مراجعه به فهرست هاى مختلف نسخه هاى متعددى را که متعلق به کتابخانه هاى مختلف است معرفى کرده اند.از میان اینگونه فهرست هاى عمومى نخست دو کتاب درباره کتابهاى عربى نوشته شده معرفى مى کنیم سپس به معرفى دو کتاب دیگر که درباره کتابهاى فارسى است مى پردازیم .

1 کتاب تاریخ ادب عربى نوشته کارل بروکلمان بزبان آلمانى تحت عنوان زیر:

e atu abisshchen lite a geschichte de ockelmannbCD PROFC

که در سالهاى زیر چاپ شده است : ج 1 1937 ج 2 1938 ج 3 1942این سه جلداصل کتاب است ج 1 1943 ج 2 1949 این دو جلد متمم است

این کتاب به زبان عربى تحت عنوان زیر چاپ شده :

تاریخ الادب العربى نقله الى العربیه الدکتور عبدالحلیم نجار جامعه الدول العربیه الاداره الثقافیه .

ترجمه عربى در سه مجلداست (شاید بیشتر هم چاپ شده باشد) چاب جلد اول آن در سال 1949 صورت پذیرفته است .

2 تاریخ میراث اسلامى نوشته فواد سزگین بزبان آلمانى تحت عنوان زیر:

ifttums abichen shgin Geschichte des a Faut se

تاکنون هشت مجلدازاین کتاب بطبع رسیده و جلداول آن تحت عنوان زیر به زبان عربى ترجمه شده است :امتیاز کار فواد سرگین نسبت به بروکلمان - وى این کار را تا زمان حاضر دنبال کرده است .!

تاریخ التراث العربى المجلدالاول نقله الى العربیه الدکتور فهمى ابوالفضل راجعه الدکتور محمود فهمى حجازى الجزءالاول الهیئت المصریه العامه للتالیف والنشر القاهره 1971.

مجلد دوم هم ظاهرا چاپ شده است .

دو کتابى که درباره کتابهاى فارسى است عبارتست از:

1ادب فارسى نوشته استورى بزبان انگلیسى تحت عنوان زیر

ac vey London Luaphical Su bibliog bioeau sian Lite pe eyStoC

5جلداول قسمت اول :

ادبیات قسمت اول : eatu anie Lite Qu

تاریخ و شرح حال :

apy y and biog Histo

قسمت دوم :

شرح حال واضافات و تصحیحات :

Eection indexes addition and co aohybiog

قسمت ادبیات و علوم قرآنى را مرحوم عباس اقبال آشتیانى ترجمه کرده و محمدتقى دانش پژوه آن را در دفتراول نشریه کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران درباره نسخ خطى ص 153 - 67 طبع کرده است 1339 ش - تهران .

جد دوم قسمت اول : ریاضیات

mathematices

اوزان و مقادیر: esWeights and Measu

ستاره شناسى : ology onomy and st st

جغرافى : aphy Geog

لندن 1958

قسمت دوم : پزشکى Medicine

از لندن 1971

قسمت ریاضیات بوسیله آقاى تقى بینش به فارسیترجمه شده نسخه هاى خطى :4 1351 (به نقل از ج 2 فهرست مقالات فارسى شماره 85) کتاب استورى به ترتیب موضوع منظم شده و کتابهاى چاپى و خطى را در ذیل نام مولف آورده و مولفان را هم به ترتیب تاریخ زندگى آنان یاد کرده است .

2 فهرست نسخه هاى خطى فارسى ازاحمد منزوى مولف کتاب در مقدمه جلد ششم میگوید که دراین شش مجلد 49022 کتاب معرفى شده و منابع آن یعنى فهرست هاى نسخ خطى داخل و خارج ازایران بالغ بر 146 کتاب مى شود.

نکته قابل تذکراین است که معرفى فهرست براى آشنائى کامل با کتاب کافى نیست زیرا فهرست کتاب را کاملا خلاصه معرفى مى کند. و نیزاحتمال بعضى از اشتباهات در آن مى رود.

براى دسترسى به نسخه خطى که در خارج ازایران است باید میکورفیلم آن را براساس شماره اى که در فهرست است سفارش داد و سپس از روى آن میکروفیلم عکس تهیه کرد ولى پیش از آنکه سفارش میکروفیلم بدهیم باید مطمئن شویم که میکروفیلم آن درایران وجود ندارد براى این منظور باید دو مجلد[ فهرست میکروفیلمهاى کتابخانه مرکزى] تالیف آقاى دانش پژوه مراجعه کنیم . و نیز پیش از آنکه بخواهیم از میکروفیلم عکس تهیه کنیم باید مطمئن شویم که نسخه عکسى آن در کتابخانه مرکزى دانشگاه موجود نیست مگراینکه خواسته باشیم عکسى تهیه کنیم که براى همیشه در خارج از کتابخانه دراختیار خودمان باشد.

نسخه هاى خطى
چنانکه یاد شد بیشتر نسخه هئا خطى که براى ما بازمانده دستخوش تصرف کاتبان و ناسخان قرار گرفته ازاین جهت است که از لحاظارزش با هم یکسان نیستند. برخى از نسخه ها آن قدر پر غلط هستتند که نباید براى تصحیح مورداستفاده قرار گیرند! و برخى دیگر که بى غلط یا کم غلط است باید مورداستفاده در تصحیح و مقابله قرار گیرند. بنابراین وظیفه مصحح ناقداست که پس از گردآورى نسخ یا ضبط مشخصات آن نسخه هاى بهتر را براى امر مقابله و تصحیح انتخاب کند. ملاک انتخاب نسخه بهتر دراین است که اولا نسخه کامل و بى نقش باشد و ثانیا خود خط و قابل خواندن باشد و ثالثا بزمان مولف نزدیکتر باشد.

تذکره(1):البته اگر نسخه اى یافت شود که قبلا بوسیله دانشمندى تصحیح شده و یا آنکه با نسخه خطى دیگر مقابله گردیده ارزش آن بیشتراست .

تذکر (2): مساله نزدیکتر بودن به زمان مولف که از آن تعبیر به الاقدم فالاقدم مى شود و در بعضى موارد صادق نمى آید چنانکه اگر نسخه اى از روى خط موغلف بوسیله کاتبى ناآشنا نوشته شده باشد و نسخه اى دیگراز همان کتاب بوسیله دانشمندى از روى نسخه دانشمندى دیگر نوشته شده باشد که این دانشمند دومى از روى خط مولف نوشته است دراین مورد نسخه باواسطه که جدیدتراست ارزش زیادترى دارد!از نسخه بدون واسطه که قدیم تر مى باشد. در زمان قدیم رسم بود که استاد مطالب را بر شاگردان خوداملا میکرد و آنان مى نوشتند و در پایان دست نوشته یکى از شاگردان را میخواند و آن را باامضاى خود تصدیق مى کرد. بدیهى است چنین نسخه اى ارزشش همپایه نسخه بخاط مولف است و گاه اتفاق مى افتاد که کاتب کتابى را بر مولف قرائت مى کرد و تصدیق او را در پایان نسخه یادآور میگردید. بنابر آنچه که یاد شد بهترین نسخه در درجه اول آن است که بخط مولف باشد. به صورت نهائى آن که پاکنویس شده است در درجه دوم صورت ابتدائى آن که پیش نویس یا مسوده باشد در درجه سوم نسخه اى که بخط یکى از شاگردان مولف باشد و مولف هم آن را خوانده و تصدیق کرده باشد در درجه چهارم نسخه اى که بخط یکى از شاگردان مولف باشد و بر مولف قرائت کرده باشد.اینها که بگذریم برابر میشویم با نسخه هائى که بوسیله کاتبان و ناسخان حرفه اى نوشته شده و آنان فقط قصد داشتند که کار خود را تمام کنند واجرت دریافت دارند. دراینگونه موارد بهمان میزان که کاتب علم واطلاع داشته نسخه اش داراى ارزش است .!!

ولى ما با دیدن نسخه هاى خطى خوبى خط را تشخیص مى دهیم . ولى علم و اطلاع کاتب را نمى توانیم تشخیص دهیم این مورد هم استثنا دارد زیرا چه بسا کاتب بى علم واطلاع عین کتاب و کلمان آن را نقاشى مى کند! و دخل و تصرفى در آن نمى نماید در حالیکه کاتبى که عالم کامل نیست ولى بى بهره از علم هم نیست بنا بذوق و سلیقه خود دخل و تصرف در کلمات میکند و صورت اصلى آنها را با نظر وراى خود تغییر مى دهد. ناسخان و کاتبان معمولا تاریخ کتابت را در پایان کتاب یاد مى کنند و نیز یادآور میشوند که از روى چه نسخه اى آن را نوشته اند و گاه اتفاق مى افتد که عین تاریخ مصحح اول را بازنویسى میکنند دراین مورد مصصح دچاراشتباه مى گردد. حتى بعضى از مصححان تاریخ تالیف کتابى را که در پایان 

آن آمده تاریخ کتابت میپندارند و تصور میکنند نسخه بسیار قدیم است در حالى که چنین نیست .

پس از گردآورى نسخه هاى خطى میتوان برخى از آنها را مطلقا کنار گذاشت زیرا با پیدا کردن اغلاط مشابه مى توان به این نتیجه رسید که مثلا سه نسخه هر یک از روى دیگرى نوشته شده بنابراین از آن خانواده یکى که قدیمى تر هست کافى است و به آن دومى دیگر نیاز نیست . مثلا من که خود در جریان تصحیح دیوان ناصر خسرو بودم و بدنبال نسخ درست و قدیمى مى گشتم براى اینکه زود بدرستى و صحت نسخه اى پى ببرم یک مورد را که دو مصراع ساقط شده و همه نسخه هاى متاخر همان طور نقل کرده اند مورد ملاحظه قرار مى دادم . در نسخه هاى متاخر در قصیده معروف ناصر خسرو:

نکوهش مکن چرخ نیلوفرى رابرون کن ز سر باد خیره سرى را
چنین آمده :

نگر نشمرى اى برادر گزافهبدانش دبیرى و نه شاعرى را که این پیشه هائیت نیکو نهادهمرالفغدان راحت آن سرى را
در حالى که در نسخه کهن مورخ 736 چنین آمده است :

که این پیشه هائیت نیکو نهادهمرالفغدان نعمت ایدرى را دگرگونه راهى و علمیست دیگرمرالفغدن راحت آن سرى را
ص 143

ناصرخسرو در مقام رد شاعرى و دبیرى (کاتب و منشى دربار) بعنوان علم است مى گویداین دو را جزء علوم شمردم گزاف است در حالیکه بیت بعد دبیرى و شاعرى را سبب اندوختن راحتى براى آن دنیا شمرده .! که ظاهرا مفهوم این دو بیت با هم متناقض است . لذا مرحوم دهخدا براى رفع تناقض گفته آن سرى نباید باشد بلکه این سرى است تا شاعرى و دبیرى علم براى اندوختن راحتى دنیا باشد نه آخرت .

در حالیکه دراصل تناقضى نبوده بلکه این توهم بلحاظ حذف شدن همان دو مصراع مذکوراست