سرمقاله

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


 

موجب سرافرازى یک ملت است که :

در مدت بسیار کم با همه مشکلات و بااینکه مهیا نبودند علماى ما براى قضاوت وامر قضاوت چون قبلاارتباط با آنها نداشته است معذالک موفق شده اند و تاکنون خدمتهاى فراوان کرده اند و من امیدوارم که همه علماى بلادى که در سراسرایران هستند و تمام حوزه هائى که در سرتاسرایران هستند اینهااین جمهورى را که از خودشان مى دانند آن چیزهائى نقص وارد مى شود دراینها واحساس مى کنند که ناقص است جدیت کنند کامل بشود.

کشورامروز مال خود شماست و خود شما بایداداره کنید.

قوه قضائیه امروز قوه قضائیه اسلامى است و رو به اسلام دارد مى رود و باید خود علماى اسلام این را تقویت کنند. وافراد را بفرستند علمائى که در بلاد هستند یا خودشان یا کسانى که مربوط به آنهااست و مى توانند قضاوت کنند پیشنهاد کنند که وارد بشوند دراین قوه قضائیه تاانشاءالله رفع نقیصه به همه معنى بشود. در واقع قضاهم از باب این که یک واجب شرعى است بر همه مگراین که به مقدار کفایت داشته باشیم .ازاین جهت این عمل به یک وظیفه شرعى واسلامى است و عذرى نیست از براى ماامروز که بگوئیم ما نتوانستیم یا ما داخل کار نبودیم .

کسانى که در حوزه ها هستند و آنهایى که درس خوانده هستند و در حوزه ها دیگر سمت درسى واینطور چیزها را ندارند آنها هم تشریف بیاورند و قوه قضائیه را تقویت کنند تاانشاءالله درست بشود.

اگراین قوه قضائیه درست بشود بسیارى از مشکلات کشور درست مى شود. به شما آقایان قضات هم عرض مى کنم که خدا را در نظر داشته باشید در موقع قضا قوه قضائیه سر و کارش با جان مردم است با مال مردم است با نوامیس مردم است . و باید همیشه خدا را ناظر و حاضر ببینید که خداى نخواسته مبادا یک اشتباهى در کار بشود یک وقت خطائى بشود.

خطاى شماها بزرگ است و حتى ممکن است یک خطا موجب قتل کسى بشود. یک خطا موجب بباد رفتن آبروى کسى بشود.اینها را باید بسیار نظر بکنید و بسیار دقت بکنید.

29آبانماه .62
سرمقاله
انتقاد راهى به سوى کمال
رشدانسان در گرو شناخت واقعیتهاست . آدمى در پرتو شناخت راه بهره بردارى ازامکانات و نیروهاى درونى خود و جهان را مى آموزد. زندگى را براصولى منطقى استوار مى کند. بر مجهولات فائق مى آید و مشکلات را یکى پس از دیگرى از سر راه بر مى دارد. کشف مجهولات و رشد شناخت راههاى فراوانى دارد وانتقاد یکى از عوامل مهم رشد شناخت است که بر نقطه هاى ابهام انگشت مى گذارد و ضعفها و سستى ها را نشان مى دهد. داده هاى ذهن که مقدمه اى براى رسیدن به عینیت هااست با بررسى و بازنگرى و نقد وانتقاد درست از درصد اشتباه آن کاسته مى شود و بهتر و بیشتر مى تواند به هدف رهنمون باشد.

اگراین نقد و بررسى در کار نباشد واندیشه ها و کارها بدون بازنگرى و بررسى و خرده گیرى براه خودادامه دهد بیگمان به نتیجه اى نمى رسد. چون خالى از نقص واشتباه نیست .

امام على[ ع] فرموده است :

العاقل من التهم رایه و لم یثق بکل ماتسول له نفسه 2 .
- خردمند کسى است که نظر خود را متهم کند و به آنچه که نفسش وسوسه مى کنداعتماد نداشته باشد.

با توجه به تعبیر[ اتهم رایه] در کلام پیشواى ما على[ ع] مومن باید براى اندیشه هاى خود دادگاه تشکیل دهد واز صاحب نظران بخواهد که درباره افکاراو داورى کنند.

در تعبیرى دیگراین ضرورت را آن امام بزرگ چنین ترسیم فرموده است :

حق على العاقل ان یضیف الى رایه راى الفضلاء و یضم الى علمه علوم الحکماء 3
- شایسته افراد عاقل است (که با نظر خواهى و نقد و بررسى ) راى اندیشمندان را بر نظر خود بیفزاید و دانش حکیمان را ضمیمه دانش خود سازد.

نقد و قدح
مقصوداز نقد چنانکه در لغت[ نقد] نهفته است تصفیه و پیرایش از حشو زوایداست .ازاینرو نقد وانتقاد با منطق واستدلال همراه است و به قصد خدمت و بهسازى انجام مى گیرد و هدف منتقد راهنمائى و دلسوزى و نشان دادن اشکالات و نابسامانى هااست . بر خلاف[ قدح] که بمعناى نکوهش و سرزنش است و هدفى جز تخریب و تحقیر و بى اعتبار ساختن ندارد. همواره قدح و نقداز شیوه و محتواى آن آشکاراست . و نوعااین چنین است که اگر به محتواى انتقاد عمل شود کار بهبود و رشد مى یابد. دراسلام انتقادى پسندیده است که همراه با تعهد و دلسوزى باشد و بااصولى اخلاقى وانسانى انجام پذیرد نه ناشى ازاغراض شخصى . آن انتقادى مقبول است که دردى را درمان کندو کژى و ناراستى را بر طرف سازد.

!انتقاد تکلیفى اسلامى
نقد وانتقاد در بینش اسلامى یک تکلیف است . و همگان در جامعه اسلامى مکلفند که در برابر ناهنجاریها چشم بر هم نهند واز کنار مسائل و حوادث بى تفاوت نگذرند.انتقاد سازنده تکلیف است براى فرد نسبت به فرد فرد نسبت به جمع جمع نسبت به فرد فرد نسبت به دولت دولت نسبت به فرد همه نسبت بهم .

در تعالیم اسلام با بیانات گونه گونى اهمیت انتقاد بازگو شده است . و ما دراینجا به نمونه هایى چنداز آنها بسنده مى کنیم :

1امام على[ ع[ :[ لیکن احب الناس الیک من هداک الى امرارشدک و کشف عن معابیک 4 .

- دوست ترین افراد براى تو کسى است که تو را در کارها هدایت کند و راه را بتو نشان دهد واز عیبهایت پرده بردارد.

2امام صادق[ ع[ :( احب اخوانى اخواتى من اهدى الى عیوبى 5 .

- بهترین دوستان من کسانیند که مرا به عیوبم آگاه سازند ).

انتقاد پذیرى
چنانکه انتقاد لازم شمرده شده است انتقادپذیرى نیز تکلیف شده است .انتقادپذیرى نشانه رشد فرد و جامعه است افراد و گروهى که روح متعالى دارند واز فرهنگى برتر برخوردارند واصولى فکر مى کنند به استقبال انتقادها روند واز منتقان سپاسگزارى مى کنند.

قرآن کریم مى گوید:

واذا قبل له اتق الله اخذته العزه بالاثم فحسبه جهنم و لبس المهاد 6 .
- به برخى از مردم آنگاه که ( انتقاد بشود و) گفته شود:از خدا بترس غرور آمیخته به گناه او را مى گیرد واز پذیرش حق سرباز مى زند.

این ویژگى انسانهاى نادرست و ناقص و خود پسنداست که از سخن حق سرباز مى زنند. بر عکس انسانهاى اندیشمند و آزاده در برابر سخن حق سر فرود مى آورند.

امام جواد[ ع] مى فرماید:

المومن یحتاج الى توفیق من الله و واعظ من نفسه و قبول ممن ینصحه 7 .

- مومن به توفیق الهى و پند دهنده درونى و پذیرش انتقاد و نصحیت ناصحان نیازمنداست .

اثرات منفى جلوگیرى ازانتقاد
سلب آزادى و جلوگیرى ازانتقاد آثار زیانبارى در قلمرو کار فرد و جامعه ببار مى آورد که هیچ چیز نمى تواند آن را جبران کند. برخى از پیامدهاى منع ازانتقاد چنین است :

امام على[ ع] مى فرماید:

الاستبداد برایک یزلک و یهورک فى المهاورى 8 .
استبداد و تکیه براندیشه خود انسان را دچار لغزش مى کند و در پرتگاه سقوط مى افکند.

و در سخن دیگرى مى فرماید:

من استبدبرایه هلک 9 .
- آنکه استبداد در راى بخرج دهد به یقین نابود خواهد شد.

رشد نفاق
دیگر از آثار زیانبار جلوگیرى ازانتقاد رشد نفاق در مردم است . طبیعى است که اگر مردم راهى براى بازگوئى نیازها دردها وانتقادها نیابند واظهار نظرها زمینه اى نداشته باشد در آنصورت به دورروئى و نفاق روى مى آورند و خود را در ظاهر موافق فضاى فکرى حاکم نشان مى دهند. و همرنگ جماعت مى شوند.اگر در دل اعتراضى داشته باشند و اشکالى بنظرشان برسد چون زمینه اى براى طرح آن نمى بینند بر آن سرپوش مى نهند. واین بزرگترین زمینه رشد نفاق و منافق پرورى در جامعه است.

3 گرایشهاى انحرافى
سوم از آثار ناهنجار جلوگیرى ازانتقاد گرایش به جریانات انحرافى و خطهاى افراطى با تفریطى است . براى نسل ژرف بین و تیزنگر در برابر هر عمل واندیشه سئوالاتى مطرح است و به نظراو کم و کاستیهایى وجود دارد.اگر زمینه مناسبت طرح آنها فراهم نباشد و نقطه هاى ابهام و تردید آنان با سئوال وانتقاد بر طرف نشود بسیارى به جریانات انحرافى وناسالم کشیده مى شوند. سر به دامن اندیشه ها و حرکتهاى دیگر مى نهند و راه را عوض مى کنند.

4 ناشناخته ماندن دردها
بخوبى روشن است که در نتیجه باز نبودن فضاى اجتماعى دردها و نقصها ناشناخته مورد آن بررسى و محاسبه هاى لازم انجام نگرفته است و با عرضه به خردها نواقص آن بر طرف نشده است کار ساز نیست و مشکلى را چاره نتواند کرد.

5 جدائى و بیگانى
پنجمین فائده مهم انتقاد وانتقادپذیرى پدید آوردن روح یگانگى دوستى صفا و صمیمیت و یکرنگى است . در جامعه اى که همرایى و هم اندیشى در کار باشد و همگاه دراصلاح و تکامل بى نظیرى بر آنان حاکم مى شود. بر عکس اگر گروهى خود محور کارها راانجام دهند و به راى و نظر دیگران هیج احترامى نگذارند مردم از یکدیگر بیگانه مى وند. و سرانجام در چنین اجتماعى راههاى درست و منطقى بسته مى شود و خشونت و تحمیل و فشار آشکار مى گردد.

با توجه به این نکات و دیگر مسائلى که هست انتقاد به صورت یک ضرورت اجتماعى جلوه مى کند و باید در نظام اسلامى ازارزشى والا بر خوردار باشد. رفتار و ویرانگر توطئه گران نباید ما راازاین عامل سازنده محروم کند که تشخیص دوست از دشمن و خدمت از خیانت و تخریب از تایید بر صاحب نظران چندان دشوار نیست .

حوزه

 
پاورقى
2.الحیاه 1.163.
3.الحیاه 1.165.
4.الحیاه 1.171.
5.الحیاه 1.171.
6. سوره بقره .206.
7.الحیاه 1.174.
8. غررالحکم 1.390 چاپ دانشگاه .
9. نهج البلاغه .1165 صبحى الصالح .500