نظریه‏ها و راهبردها در حجاب و فعالیت‏هاى اجتماعى زنان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


در مواجهه جهان اسلام با عصر مدرن، پاره‏اى از باورها، ارزشها، رفتارها و نمادهاى دینى و سنتى در چالش با دنیاى جدید قرار گرفتند. در این میان، حجاب، از مهم‏ترین آن است. چه در جامعه‏هاى اسلامى و چه در کشور خودمان، بیش از یکصد سال است که نگرش و رویه اجماع گونه پیشین، دیگر وجود ندارد. طیف‏هاى متنوع در دیدگاه‏ها و راهبردها مشهود است و سیاستهاى اجرایى، به طور کامل متفاوت و گاه متناقض‏اند. در کم‏تر از نیم سده، دو سیاست اجرایى کاملا متفاوت در ایران از کشف اجبارى حجاب تا الزام قانونى به آن دیده شد. پس از انقلاب اسلامى ایران نیز، تفاوت نگرشها درگونه برخورد با بدحجابى، یا بى‏حجابى دیده مى‏شود.

این نگاشته، نه به نیت فصل الخطاب، بلکه به منظور بازنمایى و شفاف‏سازى دیدگاه‏هاى موجود در این موضوع، ارائه مى‏شود; چه این که به نظر مى‏رسد پاره‏اى از ابهامها در حیطه‏بندى دیدگاه‏ها، تعارضها و تناقضهاى جدیدى را پدید مى‏آورد.

 

دیدگاه یکم: نگرش نفى حجاب

با ارتباط مسلمانان با دنیاى مدرن، موج فکرى شکل یافت که به ضدیت و نفى حجاب پرداخت. این نگرش، گاه از سوى کسانى بود که دیگر دعوى مسلمانى نداشتند و گاه از سوى کسانى بود که در عین مسلمانى، از نفى حجاب سخن مى‏گفتند.

این دیدگاه، در سابقه فکرى - اندیشگى مسلمانان، بى‏عقبه است. هیچ متفکر مسلمان را در حدود 13 قرن نمى‏توان یافت که از چنین دیدگاهى به دفاع برخاسته باشد، یا به آن اشارت و تمایل نشان داده باشد; اما همان‏گونه که یاد شد، در 150 سال اخیر، طرفدارانى از هر دو جریان لائیک و مسلمان پیدا کرده و چه در جامعه‏هاى اسلامى و چه در جامعه ایرانى تکاپوى فراوانى داشته و دارند.

براى آشنایى اجمالى با این دیدگاه و نگرش و دیدگاه‏هاى آن، اشارتى به مهم‏ترین نکته‏هاى مورد توجه این گروه خواهیم داشت. گرچه پاره‏اى از این استدلالها، به مرور رنگ باخته‏اند; اما هنوز بخشى از آن، در فضاهاى فکرى - روانى جامعه‏هاى اسلامى و جامعه ایرانى جاى دارند:

1. ریشه حجاب به جامعه‏هاى پدرسالار اولیه بر مى‏گردد که براى دسته بندى زنان در حرم‏سراها و خارج از حرم‏سراها به زنان محترم، آزاد، کنیز، برده، فاحشه و... به آن رو آوردند.1

2. حجاب، عامل محدود کردن تحرک زنان است.2

3. حجاب، مانع ترقى زنان در کسب و دانش است. این استدلال، در آثار منورالفکران ضد حجاب مشروطه، فراوان دیده مى‏شود. ایرج میرزا، که از مخالفان حجاب است و اشعار تند و تیزى در این زمینه دارد، مى‏گوید:

نقاب بر رخ زن سدّ یاب معرفت است

کجاست دست حقیقت که فتح باب کردند

4. حجاب، مانع جلوه جمال زن است و زن را به صورت کریهى در مى‏آورد. این بیان، بویژه با ادبیات غلیظ شاعرانه مخالفان حجاب، بارهابار، مورد توجه قرار گرفته است. بخشى از عوامل روانى بى‏حجابى، ناشى از این نوع نگاه و نگرش است.

ایرج میرزا، که از او یاد شد، با همین مقصود ناشایست، از حجاب یاد مى‏کند:

تو مرآت جمال ذوالجلالى

چرا مانند شلغم در جوالى!

5. حجاب، نمى‏تواند حافظ عفت و عصمت زن و جامعه باشد. این استدلال، با نفى کارکرد حجاب مى‏کوشد به توجیه بى‏حجابى بپردازد. با این زاویه دید، بسیارى از مخالفان حجاب، فراوان نوشته، به شواهد تاریخى استناد کرده و اشعارى سروده‏اند. از جمله، شاعرى با تخلص »فانىم:

عفت و عصمت هر کس به شرف پا بند است

کى شود حافظ ناموس کس این تیره ثیاب

6. حجاب، بخشى از زیباییهاى تکوینى خدا را پنهان مى‏کند و در عمل، مانع آن مى‏شود که وجهى از وجوه نعمتهاى الهى دیده شود. این استدلال، بویژه در بیان شاعران مورد توجه است، از جمله:

هر چه خوب است سزاوار تماشا باشد

چون حرام است رخ خوب نهان از احباب

دیدن روى نکویان بود آثار بهشت

همچنین دیده رخساره زشت عین عذاب

7. حجاب، با کار و اشتغال زنان ناسازگار است و نمى‏توان نیمى از جامعه را از تاثیرگذارى در اشتغال اجتماعى بازداشت:

تمام مقصد ما کارکردن زنهاست

تو گوى تا زن خود کار با حجاب کند

8. حجاب، از عوامل مهم عقب ماندگى جامعه‏هاى اسلامى است و ترقى غربیان، از وضعیت حجاب زنان ایشان متأثر است. این استدلال، بویژه در منورالفکران نخستین کشورهاى اسلامى و از جمله ایران، به وفور دیده مى‏شود.

9. حجاب، ظلم و اجحاف به زنان است. زیرا آنان را در محدودیت جسمى - روانى قرار مى‏دهد. به این استدلال در پاره‏اى از دفاعیه‏هاى راجع به حجاب، اشاره شده و نویسندگان آنها، پاسخ داده‏اند.3

10. در زندگى روستایى و ایلیاتى، چندان حجابى وجود ندارد، در عین حال، عوارضى چونان روابط نامشروع و... هم کم‏تر دیده مى‏شود. این استدلال در پاره‏اى از نوشته‏هاى مخالفان حجاب دیده مى‏شود.4

11. حجاب زنان، موجب آن مى‏شود که دیدگان مردان حریص شود، اما با رفع حجاب، چشمها پر مى‏شود و دلها سیر مى‏شود. این استدلال، در دهه‏هاى نخستین مخالفت با حجاب، مطرح بوده و کم و بیش تاکنون نیز مطرح است.5

12. حجاب، موجب بروز امراض در میان زنان مى‏شود. این استدلال، بویژه در مورد حجاب کامل )با روبند( مطرح بود و اکنون نیز با این استدلال که مانع رسیدن هوا و فضاى لازم به بدن است، کم و بیش مطرح مى‏شود.6

13. حجاب، با اصل آزادى انتخاب و مساوات حقوقى میان زنان و مردان ناسازگار است. این استدلال نیز، از استدلالهاى کهن مخالفان حجاب است و در این زمینه در دهه‏هاى اخیر، فمینیستها بسیار سخن گفته و مى‏گویند.7

14. حجاب ریشه‏اى قرآنى - شرعى ندارد. این سخن، از نکاتى است که در صد ساله اخیر، در جامعه‏هاى اسلامى، بارها مطرح شده است و مدعیان و طرفدارانى داشته و دارد. شاید آغازگر مبسوط این بحث در جامعه‏هاى اسلامى، قاسم امین )م: 1908. م( بود که با نگارش دو کتاب: تحریر المرأه و المرأه الجدیده، به دفاع از این انگاره پرداخت. کتابهاى او به سرعت به موضوعى مهم و بحث بر انگیز در جهان اهل سنت تبدیل شد. آثار او به سرعت به زبانهاى دیگر راه یافت، از جمله، ابتدا، اعتصام الملک آشتیانى )پدر پروین اعتصامى( در 1316. ق )برابر 1900م( کتاب تحریر المرأه را با عنوان: تربیت نسوان، ترجمه و چاپ کرد. سپس در دوره رضاخانى و در راستاى ترویج منویات او، هر دو اثر توسط سید احمد مهذّب، ترجمه و نشر مى‏یابند.

پس از قاسم امین، نظیره زین الدین، با تالیف و نشر کتاب: السفور و الحجاب، در 1928، همین مسیر را مى‏پیماید. این دیدگاه در دهه‏هاى پیشین، توسط محمد شحرور، در کتاب: الکتاب و القرآن، قراءة معاصره، پى گرفته مى‏شود. جمال البناء )برادر حسن بناء رهبر اخوان المسلمین( در کتابهاى متعدد چونان: المرأه المسلمه بین تحریر القرآن و تقیید العلماء، حجاب فرض على الاسلام و لم یفرض الاسلام الحجاب، شعرالمرأه لیس بصوره و... از این دیدگاه، به شدت دفاع مى‏کند. همچنین نویسنده معاصر مصرى، محمدسعید العشماوى، در نشریه کثیر الانتشار: روز الیوسف، در 1992 مقالاتى را نوشت که بعدها با عنوان: حقیقة الحجاب و حجیة الحدیث، نشر یافت. این مقاله‏ها، از سوى سید محمد کنکاوى )رئیس الازهر( نقد شد و از سوى عشماوى پاسخ یافت و مجموعه آن نشر گردیده‏اند. همچنین مولفانى، از قبیل: حسین على لوبانى الدامونى )نویسنده فلسطینى( در حجاب المراة المسلمة، این راه را ادامه دادند.

در این میان، بخشى از جریان موسوم به فمینیستهاى اسلامى نیز، با شدّت و حدّت این موضوع را پى‏گیرى مى‏کنند. در میان ایشان، نامهاى مشهورى چونان: فاطمه مرئیسى )نویسنده مغربى( را مى‏توان نام برد که در آثار متنوع و متعدد خود، از این منظر، به بررسى حجاب پرداخته است. از جمله: ماوراء الحجاب و... همچنین اقبال برکه در کتاب: الحجاب رؤیه عصرّیه و...

این جریان فکرى، که تلاش دارد با حفظ دعوى مسلمانى، »حجابم را از حوزه احکام مسلم دینى خارج کند، همان‏گونه که گفته شد دیرینه‏اى یکصد ساله دارد. در پاره‏اى از نوشته‏ها و اشعار منورالفکران ایرانى در صدر مشروطه و دوره‏هاى پسین، رگه‏هایى از آن را مى‏توان دید. گرچه نوع نگرش و ادله یکسان نیستند، اما تمامى آنها این مقصد را مى‏پویند که حجاب متداول، ریشه‏اى قرآنى - شرعى ندارد.8

 

یادآورى:

1. به نظر مى‏رسد نیاز به آن است که نگرشها و نقدهایى که این جریان فکرى - اجتماعى در مسأله حجاب داشته و دارند، نخست آن که در محیطهاى فکرى مناسب مورد بحث و گفت‏وگو قرار گیرند، دو دیگر، ادبیات نقد علمى رعایت شود و فرصتهاى مناسب براى تبادل فکرى و ارتقاى منطق علمى پدید آید. گرچه مسأله بى‏حجابى یا بد حجابى، از عوامل فکرى - نظرى نشأت نمى‏گیرد; اما نباید از سهم سؤالها و شبهه‏هاى نظرى در این زمینه غفلت ورزید و تمامى زمینه‏ها را، در حوزه‏هاى سیاسى و اجتماعى جست و جو کرد.

2. در ایران پس از انقلاب اسلامى، به سبب فضاى موجود، کم‏تر تلاشهاى مناسب در حوزه‏هاى اقناع و تخاطب انجام گرفته است. احساس ضرورتهاى دینى که در اواخر مشروطه و اوائل دوره رضاخانى و نیز دهه‏هاى 50- 30 براى کتاب نویسى و مقاله نگارى در زمینه حجاب وجود داشت و موجب نگارش ده‏ها کتاب و مقاله تأثیرگذار گردید که یک نمونه آن کتاب مساله حجاب استاد شهید مطهرى بود که آفاق تأثیرگذارى را در بر داشت، به مرور کاهش یافته است و اکنون از چونان انگیزه‏هاى اثرگذار خبرى نیست. همان گونه که اشارت شد، هنوز پاره‏اى از پرسشهاى فکرى - دینى در باب حجاب باقى است، نباید به آن بى‏توجه بود و یا صرفاً با ادبیات و پاسخهاى پیشین با آنها روبه‏رو شد.

 

 گفتمان حجاب حداکثرى، مولفه‏ها و دیدگاه‏ها

دیدگاه حجاب حداکثرى، از گفتمانهاى رایج و دیرینه در مقوله حجاب است. این دیدگاه، در جهان اسلام و ایران، طرفداران جدى داشته و دارد. گرچه موج مدرنیزم آن را مى‏کوبد و تلاش مى‏کند آن را ویران سازد، اما همچنان پا برجاست و در قالبهاى گوناگون خود را مى‏نمایاند.

مؤلفه‏هاى گوناگون در این گفتمان مطرح هستند. در این میان، به مهم‏ترین آنها اشاره مى‏کنیم:

 

1. حجاب کامل بدن

در قلمرو پوشش بدن، این دیدگاه معتقد به وجوب حجاب تمامى بدن، حتى چهره و دستان است. از این رو، در مراودات زنان با مردان نامحرم، وجود نقاب، یا برقع و یا آن چه صورت را بپوشاند، الزامى و واجب مى‏داند.

در این میان دانشمندان شیعى، بزرگانى چونان: ابو زهره، ابن حمزه، فاضل مقداد، صاحب جواهر و... و در میان معاصران: مراجعى چونان، آیات: بحجت، گلپایگانى، صافى گلپایگانى و... به این نظریه، یا به صورت جازم و یا به عنوان احتیاط واجب معتقدند.

این نظریه، در میان نویسندگان در مقوله حجاب، در اواخر مشروطه و دهه‏هاى نخستین قرن چهاردهم، دیدگاه شایع و مطرحى بوده است. از جمله مى‏توان به نگاشته‏هاى زیر اشارت داشت:

× رساله رد کشف حجاب، اسداللّه خرقانى.

× صواب الحظافى فى اتقان الحجاب، میرمحمدهاشم مجتهد مرندى خویى

× جواب مقاله ضاله طالبین رفع حجاب، زینب بیگم شیرازى.

× هفت رساله در دفاع از حجاب )رساله ششم(.

× ضیائیه در موضوع حجاب، موسى کاظمینى طبرسى.

× وسیلة العفاف یا طومار عفت.

× اثبات وجوب حجاب، عباسعلى اسلامى.

× تاکید حجاب نسوان، میرزا محمد على مدرس تهرانى.

× حجاب و پرده‏دارى، على اصغر لارى.

× احسن الحکایات فى حجاب السافرات، میرزاابوالفضل خراسانى9.

این نگرش فکرى، همچنان به ارائه دیدگاه‏ها و انظار مى‏پردازد. از جمله مى‏توان به آثار زیر، که در دهه‏هاى اخیر نشر یافته‏اند، پرداخت:

× آیه جلباب، محمد تقى صدیقین، حکمت، 111 صفحه.

× زن و دین، محمد تقى صدیقین، قم، 80 صفحه.

× الشهاب فى مسأله الحجاب، در بیان مبانى حجاب از نظر قرآن، حدیث و فقه، سید مصطفى شریعت موسوى، 808 صفحه، قم، دارالتفسیر، 1385.

در این اثر در صفحه‏هاى 208 164 و 312275 و 464359، به گونه‏اى مستقل به این موضوع )وجوب حجاب صورت و دو دست( پرداخته شده است و در جاى جاى کتاب، به مناسبت نیز اشارات و پرداختهایى در این باب دارد.

در میان اهل سنت نیز، این دیدگاه جاى پاى جدّى دارد. ابن تیمیّه، در تفسیر سوره نور از آن دفاع مى‏کند10 ابوالاعلى مودودوى در کتاب: الحجاب، صلاح الدین البافى در کتاب: المرأة المسلمه و... این دیدگاه را مى‏پذیرند.

هم اکنون جریان فکرى وهابیت، به شدت از آن حمایت مى‏کند و نگاشته‏ها و مقاله‏هاى متعددى در این زمینه نشر مى‏دهد. از جمله: الحجاب والسفور فى الکتاب والسنه، که نگاشته عبدالعزیز بن باز )مفتى متوفاى سعودى( و سه نفر از شیوخ عربستانى است و در سال 1986 نشر یافته است. در مقاله دوم با عنوان: الکتاب و فریضة النقاب )قرآن و وجوب نقاب( به دفاع از این نظریه مى‏پردازد.

 

2. نگاه مردان و زنان

دیدگاه حداکثرى، قلمروى حرمت نگاه را نیز حداکثرى مى‏داند. در این دیدگاه، نگاه مرد به زن )حتى به صورت و دستان او( جز در موارد خاص، مجاز نیست. همچنین نگاه زن به مرد )حتى بخشهایى که به طور معمول پوشیده نمى‏شوند( روا نمى‏باشد.

این دیدگاه در فتاوى بزرگانى چونان: علامه حلى11 و نیز شمارى از مراجع معاصر دیده مى‏شود.

نظریه بالا در میان شمارى از اهل سنت نیز مطرح است: حنبلیان، ابن تیمیّه و... 12

 

3. صداى زن

آیا شنیدن صداى زنان براى مردان، حرام است. این دیدگاه، در پاره‏اى از انظار فقهى وجود دارد.13

در رساله: در وجوب حجاب، تالیف فخرالاسلام )در 1290ش( نوشته شده است:

»صداى زن هم عورت است و حرف زدن او با اجانب قبیح و غیر جایز است. در صورتى که حرف زدن در کلیسا که محل عبادت است، جایز نباشد، در بازار که مجمع شیاطین است، به طریق اولى جایز نخواهد بود. م14

 

4. خانه نشینى

در این نگرش، مطلوب فقهى - اخلاقى براى زنان، خانه نشینى است. هر قدر زنان از خانه بیرون نروند، مطلوب‏تر و به نظام فقهى - اخلاقى اسلام نزدیک‏تر است.

در این زمینه، موارد نقل بسیارند، از جمله:

»چندان شارع در صیانت و حفظ زنان کوشیده است که حتى با چادر و حجاب هم هر گاه از خانه بیرون روند، کراهت دارد و نشستن در کنج خانه را براى زن ترجیح داده است. م15

و یا شیخ محمود حلبى، در سخنرانى که مکتوب شده است، مى‏گوید:

»چون بیرون آمدن شما از محیط خانه و تماس گرفتن‏تان با مردان بیگانه، خطر هر جایى شدن و دل به این و آن دادن دارد، لذا محیط خانه را به دور شما حصار نمود.م16

 

5. اشتغال بیرونى

نگرش حجاب حداکثرى، با کار زنان در محیط بیرونى مخالف است و آن را زمینه فساد و نیز عدم اجراى تعهدات و وظایف زنانگى مى‏شمارد. غلامحسین اصفهانى حایرى در کتاب: فلسفة الحجاب فى وجوب النقاب، مى‏نویسد:

»کسب و تجارت مردان و واگذارى امور داخلى به زنان، به ادله مختلف، ترجیح دارد و از جمله این که در علم سیاست، مقرر است که دو شغل مختلف - که تفاوت نوعیه دارند - را به یک فرد نباید واگذار کرد. مخصوصا اگر هر دو شغل خطیر و با اهمیت باشند. و نیز آن که کار بیرونى، طراوت و ویژگیهاى زنانگى زن را از بین مى‏برد. م17

حتى در زمینه کار ادارى زنان، کسانى چونان: خالصى زاده، که دیدگاه‏هاى معتدل‏ترى در رساله حقیقت حجاب در اسلام ارائه مى‏کند، قاطعانه اظهار نظر مى‏کند که زنان را مطلقا از دوایر دولتى برکنار کنند.18

 

6. نفى اختلاط (تفکیک جنسیتى)

این دیدگاه، همکارى مرد و زن را از نمونه‏هاى اختلاط حرام مى‏شمارد و نسبت به آن موضع منفى مى‏گیرد. مبناى این نگرش، برداشتهایى از قبیل برداشت زیر است:

»آیا این آتش و پنبه‏اى که در پهلوى هم قرار گرفته‏اند، هیچ تجاوزى به یکدیگر نمى‏کنند و احتراق و اشتعال حادث نمى‏شود؟ چگونه ممکن است دو سیم الکتریسیته مثبت و منفى به هم برسند و ایجاد برق نشود. م19

مشابه این دیدگاه را در میان اهل سنت نیز مى‏توان یافت. عبدالکریم زیدان، اصل اولى را در باب اختلاط مرد و زن، حرمت مى‏داند و نه اباحه. و در باب اختلاط آموزشى دختران و پسران در محیطهاى دانشگاهى، حکم به حرمت مى‏دهد.20

یادآورى:

1. همان گونه که در ابتداى جستار یادآور شدیم، گفتمان حجاب حداکثرى از دیدگاه‏هاى مطرح و با سابقه در تاریخ اسلام و ایران است. این دیدگاه، برخلاف دیدگاه نفى حجاب که در بخش پیشین از آن سخن گفتیم، داراى پیشینه و ادبیات فکرى دیرین است. از این رو، حجم گسترده‏اى از آراء و ادله را در میان مذاهب اسلامى داشته و دارد.

2. گفتمان حجاب حداکثرى، داراى طیف فکرى متنوع است. مولفه‏هاى یاد شده - و برخى دیگر از مولفه‏ها - به طور اجمال، منظرى از این گفتمان را نشان مى‏دهند; اما ممکن است برخى، یک یا چند مولفه را پذیرا نباشند، یا تعدیلهاى بیانى در آن بیافرینند.

3. گفتمان حداکثرى در حجاب، در رسانه‏هاى مکتوب، شفاهى )از جمله منابر( مجازى و... دیدگاه خود را ارائه مى‏کند و در جذب همفکران و همراهان توفیق‏مند بوده است.

4. همان‏گونه که در بخش پیشین )دیدگاه نفى حجاب( یادآور شدیم، دیدگاه‏هاى موجود در عرصه حجاب بایستى امکان منطقى افکار و ادله خویش را بیابند. بى‏تردید زیرزمینى کردن پرسشها، آراء و انظار، به حفظ و احیا ارزشها و آراء درست منتهى نخواهد شد. در این میان، دیدگاه حجاب حداکثرى، که از پایگاه‏هاى تاریخى - دینى در میان جامعه برخوردار است، باید احساس امکان حضور آزاد و مواجهه نقادانه را بیابد.

5. به نظر مى‏رسد در هم آمیختگى میان گفتمانهاى حجاب، موجب شده است که گاه پاره‏اى از نویسندگان، وعاظ، خطیبان جمعه و... که بایستى از پایگاه گفتمان سوم سخن بگویند - که در ادامه از آن سخن خواهیم گفت - با منطق و ادبیات گفتمان دوم، با موضوع حجاب برخورد مى‏کنند. این نکته نیازمند شرح بیش‏ترى است که به آن خواهیم پرداخت.

 ترکیب حجاب و حیات فعّال اجتماعى

حجاب زنان و مسائل اقمارى آن، از چالشهاى عمده جهان اسلام در سده معاصر است. در این قرن، سه گفتمان در میان مسلمانان وجود داشته و دارد:

 

گفتمان اوّل: نفى حجاب

این دیدگاه در میان ملیتها و مذاهب گوناگون مسلمان، مطرح است. هر چند پاره‏اى از حجاب ستیزان یا حجاب گریزان، از دعوى مسلمانى روى گردانیده‏اند; اما در میان آنان باورمندان نیز اندک نیستند.

 

گفتمان دوّم: حجاب حداکثرى

این دیدگاه، سابقه‏اى دیرین در حیات اجتماعى - فکرى مسلمانان داشته و یک طیف متنوع را تشکیل مى‏دهد و مؤلفه‏هاى آن محورهایى است، چون: ترجیح یا لزوم خانه‏نشینى زن، حجاب کامل بدن، حتى دست و صورت، حرمت مطلق نگاه زن و مرد، نفى اشتغال بیرونى زن، تفسیر حداکثرى حرمت، حرمت اختلاط زن و مرد، حرمت صداى زن و...

 

گفتمان سوّم: ترکیب حجاب و حیات فعّال اجتماعى

این گفتمان، ضمن تأکید بر دو اصل مهم شرعى و عقلانى، حجاب و عفت زن و نیز نقش مهم زن در نهاد خانواده، مولفه‏هاى زیر را نیز باور دارد:

1. محدوده پوشش

واجب نبودن پوشش صورت و دستان، سابقه‏اى دیرین در میان فقیهان مسلمان و شیعه دارد و اکنون کم و بیش، فتواى اکثر مراجع معاصر است. اما رویه عرفى و دینى در میان جوامع متدین شهرى )و یا شبه شهرى( موجب بود که در سده قبل و اوائل قرن اخیر، عرف دینى بر پوشش صورت و دست باشد. به گونه‏اى که پاره‏اى از کتابها و مقاله‏ها، که در زمینه واجب نبودن پوشش صورت و دست نگاشته شد و نشر یافت، با مخالفتها و نقدهاى تند، روبه‏رو گردید. در این زمینه، تنها به دو مورد اشاره مى‏شود:

مورد نخست: رساله حقیقت حجاب در اسلام، از نویسنده نامور: محمد خالصى‏زاده، ضمن تاکید بر اصل حجاب و پاسخ شبهه آفرینان، به استدلالهاى عقلى و نقلى در مورد عدم وجوب حجاب صورت و دست مى‏پردازد. این ادعا، با مخالفتهاى تند و جنجال‏آفرین مواجه مى‏شود.

مورد دوم: کتاب: مسأله حجاب، اثر شهید مطهرى است. شهید مطهرى، در این کتاب، بحث مبسوطى را در این زمینه دارد و اشارت به این نکته مى‏کند که این موضوع، تأثیر مهمى در فعالیتهاى اجتماعى زنان، چونان: رانندگى، فروشندگى، کار ادارى، تعلیم و تعلم و... دارد. گویا این آثار مهم، موجب آن بود که استاد شهید، تقریباً بخش گسترده‏اى از کتاب را )از صفحه 124 تا پایان کتاب( به بررسى این مسأله فقهى اختصاص دهد.

نگاشته استاد شهید در این محور، با نقدهاى گوناگون، روبه‏رو گردید. دست کم، سه نقد مکتوب از پایگاه گفتمان دوم، بر آن نشر یافت: رساله آیه جلباب از محمدتقى صدیقین، الحجاب فى‏الاسلام، از ابوالقاسم اشتهاردى و نقدى از آقاى ضیاءآبادى از علماى تهران21.

اما در این میان، صریح‏ترین نقد از یکى از شاگردان استاد بود. استاد کتاب مسأله حجاب را به یکى از شاگردان خود داد; او نقدهایى را نگاشت و استاد آن را ملاحظه کرد و پاسخهایى به آن داد که اینک با عنوان پاسخهاى استاد به نقدهایى بر مسأله حجاب; نشر یافته است.

نقدهاى یاد شده بر کتاب مسأله حجاب شهید مطهرى، چون براى نشر نگاشته نشده‏اند; به نظر مى‏رسد به گونه‏اى روشن‏تر تفاوت گفتمان دوم، با گفتمان سوم را، مى‏نمایاند:

دیدگاه‏هاى ناقد را بر استاد شهید در عبارات زیر مى‏توان جست‏وجو کرد:

- مؤلف )استاد مطهرى( تحت تأثیر تبلیغات سوء مخالفان حجاب است.22

- طرح این بحثها براى عوام، بى‏فایده، بلکه مضر است; زیرا آنان را گستاخ مى‏کند.23

- مخالفین حجاب، پیروى از نظام جدید را لازم مى‏دانند و مؤلف هم تجویز مى‏کند... و کوشش مؤلف اثرش این است که مردمى را که در پرتگاه سقوطاند; یک‏باره ساقط مى‏کند.24

تعبیرات فوق، نمونه‏اى از تعابیرند و تهاجمهایى از این گونه بر استاد شهید مطهرى، پس از نشر آن اثر فراوان بودند.

2. نوع پوشش

در گفتمان سوم، تأکید بر اصل حجاب است و نه فرم حجاب. در گفتمان دوم، تأکید بر قالبهاى سنتى حجاب است که از سابقه و دیرینه‏اى در عرف متدینان برخوردار و کارآمدى خود را در حجاب نشان داده است.

اما گفتمان سوم، چندان به »فرمم و قالب موجود، بها نمى‏دهد و یا حداکثر آن را یک اولویت مى‏شمرد. امام خمینى در مورخه 57/10/7 به روشنى یادآور مى‏شود:

»در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولى لازم نیست که چادر داشته باشد، بلکه زن مى‏تواند هر لباسى که حجابش را به وجود آورد; اختیار کند. م

این موضوع، با این که ادبیات فقهى آشکارى دارد و طبعاً هیچ فقیهى نمى‏تواند با ادله فقهى، پوشش خاصى چونان چادر را الزامى کند; اما در رویه‏هاى عرفى - دینى چونان مسیرى را نمى‏پیماید. تنها به یک نمونه اشارت مى‏کنم:

شهید بهشتى پس از مراجعت از آلمان، مجالس استیضاح‏گونه‏اى را پیش روى خود دید. یک بار در حسینیه ارشاد، و بار دیگر در میان روحانیان اصفهان و شاید نوبتى دیگر در مشهد. سؤالات مقّدسان و متدینان از ایشان، در دو محور متمرکز بود:

1. روابط ایشان با اهل سنت.

2. مواجهه با مسأله حجاب.

در محور اخیر، تنها به یک گزارش از جلسه حسینیه ارشاد بسنده مى‏کنم:

»محور سخنرانى دوم شهید بهشتى در مورد حجاب و چادر بود که ایشان تأکید داشتند که در اسلام حجاب به معناى چادر نیست. در همان جلسه عده‏اى از ایشان سؤال کردند شنیده‏ایم همسر شما در آلمان چادر به سر نمى‏کردند و با مانتوى اسلامى رفت‏وآمد مى‏کردند. پاسخ ایشان این بود: بله، حجاب کامل اسلامى که مورد تأیید است مى‏تواند چیزى غیر از چادر هم باشد. م25

جوّ علیه شهید بهشتى، چونان بود که عرصه را بر ایشان تنگ ساخت. به گونه‏اى که خطیب شهیر ایران، حجةالاسلام و المسلمین فلسفى، با نظر به چونان فضاى منفى، ناصحانه توصیه مى‏کرد که بهتر است آقاى بهشتى تا ده سال دیگر منبر نرود26 گویا با همان توصیه و یا عوامل دیگر، ایشان تا مقطع انقلاب، منبر و سخنرانیهاى علنى )پس از بازگشت از مرکز اسلامى هامبورگ( نداشت.

3. نفى تفسیر حداکثرى از اختلاط

یادآور شدیم که گفتمان دوم، اختلاط زن و مرد را، با تفسیرى حداکثرى تعریف مى‏کند و حداقل مراوده و ارتباط را تکلیف الزامى و یا شبه الزامى مى‏داند; با همین نگرش، رویکرد تفکیک جنسیتى را در همه موضوعات و مصادیق، تعقیب مى‏کند.

اما گفتمان سوم، چنین باورى ندارد. اختلاط را با »صبغه جنسىم نفى مى‏کند; اما روابط علمى و همکاریهاى شغلى که این چنین شائبه‏اى را نداشته باشند، نفى نمى‏کند.

مقام معظم رهبرى در تبیین و تفسیر اختلاط، تعبیرهایى دارد، به این شرح:

»این به معناى عدم ورود یکى از دو جنس در محل حضور در جنس دیگر نیست; به معناى عدم تماس اینها با هم نیست; به معناى عدم همکارى اینها با هم نیست، بلکه به معناى خاصى است... هر چیزى که فتنه جنسى ایجاد کند.م27

4. گستره علم‏آموزى زنان

گفتمان سوم، دانش‏ورزى زنان را مورد تأکید قرار مى‏دهد. مقام معظم رهبرى هشدار مى‏دهد که مبادا پدر و یا مادرى از روى تعصب خیال کند که جلوى دختر را بگیرد که تحصیلات عالیه نکند.28 تأکیدات مداوم عالمان روشن‏اندیش در گفتمان سوم، بویژه نقش بارز حضرت امام خمینى و مقام معظم رهبرى موجب شد که زنان مسلمان ایرانى در روند علمى کشور، سهم چشمگیرى بیابند.

این گفتمان، بر خلاف گفتمان سابق، دایره علوم ممدوح را براى زنان، محدود به علوم خانگى و خانه‏دارى و احکام شخصیه شرعیه و مشابه آن نمى‏کند; بلکه در مدارى وسیع، چونان گستره دانش‏ورزى مردان، براى علم‏آموزى زنان حرمت و ارج قائل است.

رهبر انقلاب، در این زمینه مى‏گوید:

»من طرفدار این هستم که زنان در جامعه در هر رشته‏اى دانشمند شوند.م29

5. مخالفت با خانه‏نشینى زنان

در گفتمان سوم، حجاب حد و مرزى در پوشش است و نه به معناى لزوم، یا حتى برترى خانه‏نشینى زن.

شهید مطهرى، به روشنى، یادآور مى‏شود:

»این که زن فقط و فقط باید در کنج خانه محبوس بماند و حتى با حفظ حریم و عفاف هم از علم و هم از هر کمال الزاماً باید محفوظ بماند و کارى جز اطفاء شهوت مرد و خدمتکارى او ندارد... علاوه بر این که با اسلام جور در نمى‏آید، بر ضد عواطف انسانى است. م30

امام خمینى نیز در موضع‏گیرى صریحى مى‏گوید:

»این تبلیغات، که اگر اسلام پیدا شد دیگر زنها باید بروند توى خانه بنشینند و قفلى هم بزنند که بیرون نیایند; این چه حرف غلطى است که به اسلام نسبت مى‏دهند.م31

6. مشارکت سیاسى زنان

گفتمان سوم، مشارکت سیاسى زنان را هم حق هم تکلیف شرعى ایشان مى‏داند.

مى‏دانیم که در جواز شرعى حق رأى زنان )رأى دادن و انتخاب شدن( بحثهاى پر دامنه‏اى بود. جریانهاى متنفذ فقهى - دینى از عدم جواز دفاع مى‏کردند. پس از انقلاب اسلامى این جریانها کوشیدند تا دیدگاه خود را در قانون اساسى تنفیذ کنند. با عدم توانایى در آن مرحله، بار دیگر اقدام جدیدى را همت گماردند. تا آن جا که به روایت سیدحمید روحانى:

»برخى از نخبگان مجلس براى حذف زنان از روند انتخابات، دست به کار شدند. امام خمینى قاطعانه عدم مشارکت زنان در انتخابات را در سخنرانى رد کردند. بار دیگر شوراى نگهبان نماینده‏اى خدمت امام فرستاد و امام فرمودند: این کار را نکنید. زنها باید به مجلس بروند و از نظر شرع هم اشکالى ندارد. وقتى نماینده شورا خواست از اتاق بیرون برود، امام او را صدا زدند و فرمودند: به شوراى نگهبان از قول من بگویید که مبادا زنان را از دخالت در مسائل انتخابات منع کنند; اگر این کار را کردند، من موضع مى‏گیرم و برخورد مى‏کنم. م32

امام در موضع‏گیرى دیگر گفته بود:

»زنان حق رأى دارند... حق انتخاب دارند; حق انتخاب شدن دارند.م33

7. مشاغل اجتماعى

گفتمان سوم، ضمن تأکید بر اصولى چونان: رعایت حجاب، اصل عفت در روابط و اهتمام به نهاد خانواده، تقریباً خط قرمزى را در مشاغل اجتماعى براى زنان نمى‏شناسد. جالب این‏که امام خمینى به روشنى مى‏گوید:

»زنان همان طور که قبلاً گفتم، مى‏توانند در ارتش باشند. م34

و نیز این خاطره از خانم مرضیه دباغ جالب مى‏نماید که مى‏گوید:

»در ملاقات با ایشان در نجف از ایشان خواستم که به لبنان بروم و در کنار برادران و خواهران لبنانى با اسرائیل بجنگم; ایشان فرمودند: این یک تکلیف است. م35

»و نیز پس از پیروزى انقلاب اسلامى، که براى تشکیل سپاه پاسداران غرب به همدان رفته بودند; به تکلیف آیت‏الله شهید مدنى، فرماندهى سپاه همدان را بر عهده گرفتند و از سال 58 تا 60، در منصب فرماندهى سپاه همدان بودند. م36

×  ×  ×

یادآورى:

1. سه گفتمان موجود مسأله حجاب، واقعیتى انکار ناپذیر است. چه در سطح جهان اسلام و چه در جامعه ایران، باورمندان و هوادارانى دارد. ایجاد فضاهاى مناسب در گفت‏وگو و نقد، مى‏تواند به شفاف‏سازى و اقناع بینجامد.

2. به نظر مى‏رسد در شرایط حاکمیت، موافقان »حجابم، گاه در یک خلط گفتمانى فرو مى‏غلتند و از موضع دیدگاه دوم، به خطابه، مقاله و... رو مى آورند. سزاست که براى گفتمان دوم حق ابراز رأى فکرى و عرضه دیدگاه فقهى قائل شد و اجازه طرح آراء به دارندگان این دیدگاه ندادن، به فرقه‏اى شدن آن مى‏انجامد; اما بدون تردید، اظهار رأیهاى حاکمیتى غیر از ابراز دیدگاه‏هاى شخصى است. مسؤولان قوا، خطیبان جمعه، نمایندگان مجلس و... در ارائه افکار، صرفاً بیان‏گر دیدگاه خود نیستند; بلکه به گونه‏اى رأى و مزاج حاکمیت را نیز تبیین و یا اشارت مى‏کنند.

3. گفتمانهاى سه‏گانه، با چالشهاى خاص روبه‏رویند:

گفتمان نخست، با فهم متوافق، روش‏مند و تاریخى از قرآن و سنت ناسازگار است. تأویل آیات و روایات حجاب، با تأویلات باطنیان در توجیه احکام دین شباهت مى‏یابد و راه دشوارى را مى‏پیماید.

گفتمان دوم، علاوه بر درستى یا نادرستى ادله درون دینى، در چالش با اقتضاءات زندگى جدید است. علاوه آن که، تکنولوژى جدید و ابزارهایى چونان: ماهواره، اینترنت و... مرزهاى »خانهم و »بیرون خانهم را برداشته‏اند. مگر نه آن‏که زنان عربستانى که محدودیتهایى در بیرون دارند در زمره کاربران فعال عرصه اینترنت‏اند!

و گفتمان سوم، هنوز نتوانسته است مدل سازوارى میان اصول بنیادین دیدگاه خویش ارائه کند. این که چگونه مى‏توان میان باورها و ارزشهایى جمع کرد، از قبیل: اشتغال بیرونى با مسؤولیتهاى خانوادگى، همکارى با مردان بدون شائبه‏هاى جنسى، تحصیل علمى و مشاغل اجتماعى، بدون حذف جایگاه شرعى - سنتى مردان در مدیریت خانوادگى و مسائل دیگر.

به نظر مى‏رسد که پاره‏اى از تهاجمها، از آن روست که کاستیها و پیامدهاى اجرایى، به اصل و مولفه‏هاى این گفتمان بازگشت داده مى‏شوند. گفتمان سوم، باید با درنگهاى افزون‏تر، به رفع این کاستیها بپردازد ومدل »زن مسلمان در جامعه مدرنم را طراحى و ارتقا بخشد.

1. فمینیسم، دموکراسى و اسلام گرایى، توحیدى/251.
2. همان.
3. رسائل حجابیه، رساله: حجاب پرده دوشیزگان، محمدحسین حائرى مازندرانى/213; و نیز رساله دفاع از حجاب، از مجلّه اسلام، محسن فقیه شیرازى /261.
4. براى پاسخ به این استدلال، ر. ک: همان، رساله: مدینةالاسلام، روح تمدن، شیخ احمد شاهرودى/577.
5. همان/579.
6. همان، رساله حقیقت حجاب، خالصى زاده، ج577/2.
7. همان.
8. در ارتباط با نکته‏هاى چهارده گانه بالا، متفکران مسلمان، پاسخهایى داده‏اند. در کتابشناسى حجاب، از رسول جعفریان )منتشره در رسائل حجابیه( نام 177 کتاب به عربى و فارسى آمده است که بخش اعظم آن در اثبات حجاب و نقد ادله و شبهه‏ها علیه حجاب است. همچنانکه در مجموعه رسائل حجابیه، که ایشان گردآورى و نشر داده‏اند، 33 رساله را در اثبات حجاب مى‏توان دید و خواند که یکى از آنها، کتاب: مساله حجاب، استاد شهید مرتضى مطهرى است.
9. رسائل حجابیه، به کوشش رسول جعفریان.
10. تفسیر کبیر، ج343/5.
11. تذکره، ج573/2; شرح ارشاد/173.
12. مغنى، ابن قدامه، ج558/6; فتاواى ابن‏تیمیه ج251/1.
13. شرایع الاسلام، ج269/2.
14. رسائل حجابیه، ج77/1.
15. همان، ج827/2، رساله: احسن الحکایات، فى حجاب السافرات، ابوالفضل خراسانى.
16. همان/10961095، رساله حجاب در اسلام.
17. همان، ج472/1.
18. همان، ج732/2.
19. همان/1102، رساله حجاب در اسلام، محمود حلبى.
20. المفصل فى احکام المرأه، عبدالکریم زیدان، ج431/3.
21. رساله حجابیه، ج1112/2.
22. پاسخهاى استاد به نقدهایى بر مسأله حجاب/49.
23. همان/42.
24. همان/72.
25. سیره شهید بهشتى، به کوشش غلامعلى رجایى/587.
26. همان/560.
27. آئینه زن، 237، در دیدار با گروه انطباق پزشکى 74/8/16.
28. همان/152، در دیدار با مردم آذربایجان شرقى 75/6/27.
29. در دیدار با شوراى اجتماعى - فرهنگى زنان 70/10/4.
30. پاسخ‏هاى استاد به نقدهایى بر مسأله حجاب/66.
31. جایگاه زن در اندیشه امام خمینى/57/9/20 206.
32. همان 98 97، به نقل از مجلّه شاهد بانوان، تیر 69.
33. همان/58/1/9 .69.
34. همان/57/10/7 204.
35. مجموعه مقالات کنگره تأملى بر جایگاه زن، ج132/1.
36. همان.