تأملى بر رهایى از آفتهاى مدرک‏گرایى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


مدرک‏گرایى آفتى بزرگ و ضد رشد علمى حوزه است. از طرفى دیمى بودن و بى‏ضابطه و درجه‏بندى دقیق پایگاه‏هاى درسى طلاب نیز، کارى نامعقول و ارتجاعى است; بویژه در این روز و روزگار؟

بنابراین، باید راهکار یا ساز و کارهایى جست‏وجو کرد که درجه‏بندى و جایگاه درسى و علمى طلاب را مشخص سازد، و مدرک‏گرایى بى‏محتوا را میان طلاب رایج نکند، و درس‏خوانده‏ها و درس نخوانده‏هاى آنان را مشخص سازد.

در ضرورت مدرک که سخنى نیست، لیکن افزون بر آن باید معیارهایى در حوزه رسمیت یابد، و قانونى شود که طلاب افزون بر مدارج و مدارک صورى، خویش را به آن معیارها و مدارج واقعى برسانند، وگرنه فاقد اعتبار اصلى و عالى حوزوى گردند، و در عینیت و عمل هم بسیارى از امتیازها را از کف بدهند.

این معیارها، باید بررسى گردد که اینها عوامل و زمینه‏هاى تعالى و رشد علمى و علم‏گرایى را در حوزه پدید مى‏آورد، یا نه؟

برابر این پیشنهاد، اگر معیارها و شرایط بدین‏گونه در حوزه محور طبقه‏بندى طلاب قرار گیرد، علم‏گرایى در عین مدرک‏گرایى رشد مى‏کند.

این معیارها عبارت‏اند از:

1. تدریس خوب و فنى کتب حوزوى، در سطوح مختلف کتابهاى درسى: یعنى اگر دو طلبه که هر دو مدرکى همپایه دارند، یکى رشته یا کتابى درسى را خوب تدریس مى‏کند و دیگرى نه، آن‏که مى‏تواند خوب تدریس کند، امتیاز بیش‏تر داشته باشد، و کار او مورد ارزیابى و امتیازدهى بیش‏تر قرار گیرد. البته سطح تدریس نیز باید منظور باشد.

2. سخنرانى خوب و فنى و علمى، نه منبرهاى حرفه‏اى و پرهیاهو و بى‏محتوا. اگر کسانى اضافه بر مدارک حوزوى، سخنرانى علمى و منطقى خوبى دارند، و در این رشته زحمت کشیده‏اند، امتیاز بگیرند.

3. دانستن زبان یا زبانهاى خارجى. این نیز موجب امتیاز جدى باشد.

4. نوشتن مقاله یا مقالات و نشر در روزنامه‏ها و مجلات کشور.

اگر کسانى در کار نویسندگى تلاش کردند، و توانستند مقاله‏هایى کوتاه یا بلند، و با محتوا و غنى، و از نظر لفظ و معنى استوار، بنویسند، موجب امتیاز و ارزشیابى باشد و همپایگى مدرک را تحت‏الشعاع قرار دهد.

5. مشارکت در پروژه‏هاى تحقیقاتى. این نیز بسیار مهم است و باید مورد سنجش قرار گیرد.

6. نوشتن کتاب یا کتابهایى در زمینه‏هاى گوناگون اسلامى.

نوشتن کتاب و خلق آثار علمى، اجتماعى، تربیتى، آموزشى و... حتى داستانى و نمایشنامه و... باید ارزشیابى گردد و موجب امتیاز باشد. البته کتابهایى که از نظر نگارش و زنده و به روز بودن تایید شود، رونویسى و سرقت علمى، و بى‏اصول و بى‏محتوا نباشد. نیز کتابها، تکرار درسهاى اصول و فقه و... نباشد.

این کتابها درجه‏بندى مى‏شود و به نویسندگان مدارک و امتیازهایى متناسب با کارشان داده مى‏شود; مثلاً:

1. پایه یکم نگارش

2. پایه دوم نگارش

و...

7. در رشته‏هایى افزون بر درسهاى حوزوى، کار کرده و اطلاعاتى دقیق دست آورده باشد. مثلاً در رشته علوم تربیتى و اخلاق، یا فلسفه‏اى جدید، یا کلام روز، یا اقتصاد، یا جامعه‏شناسى یا علوم سیاسى، یا هنر، فیلم، سینما، یا تاریخ، یا مناظره و پاسخ به سؤالات، و... اگر طلبه‏اى در یکى از این رشته‏ها تخصص یافت، و مورد قبول اساتید این رشته‏ها بود، امتیازات و مدارکى افزون بر مدارک رسمى حوزه دریافت کند.

شناخت ادیان چون یهودیت، مسیحیت، بودائیسم، هندوئیزم و... نیز در این راستا قرار دارد. که مجموع این اطلاعات موجب امتیازهاى اساسى و جایگاههاى مناسب حوزوى و اجتماعى گردد.

بویژه مسائل و شبهات جدید و کلام جدید و پاسخ‏گویى به سؤالهاى مورد نیاز نسل امروز، باید از پایگاه و جایگاه بالایى در حوزه برخوردار باشد. و مدیریتهاى حوزوى بکوشند با دقت و بررسى، شرایط رشد این گونه طلاب را بیش‏تر فراهم سازند و ابزار کار لازم را در اختیارشان قرار دهند و این‏گونه نباشد که طلبه‏اى براى اطلاع بیش‏تر از این دست مسائل نیاز به کتاب یا سفرى داشته باشد و نتواند و توان مالى او اجازه ندهد؟

باید دانست و نیک توجه داشت که بررسى صرف این امتیازها و یک کارت آفرین به آنها دادن، هیچ‏گونه ارزشى نمى‏تواند داشته باشد، بلکه حتى ریشخند نیز به شمار مى‏رود، بلکه امتیازهاى اضافى حوزوى و اجتماعى، باید بر محور امتیازهاى اضافه و بیرون از برنامه‏هاى رسمى، استوار گردد.

براى نمونه: مسکن، سطح حقوق، معرفى نامه دادن به مراکز غیرحوزوى، و دیگر مسائلى که به گونه‏اى تسهیلات و امکانات است، بویژه تأمین بودجه و شرایط رشد هریک از این طلاب.

با این‏گونه ارزشیابیها و ارزشگراییها باید طلاب را به برنامه‏هاى جنبى و اضافى حوزه تشویق کرد، و آنان را به علم‏گرایى تشویق نمود، و از هدف شدن مدرک کاست.