بازشناسى تریبونهاى جدید

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


»وهو الذّ ى یُرسل الرّیاح بُشراً بین یدى رحمته حتّى اذا اَقلّت سحاباً ثِقالاّ سُقناه لبلد میّتً فانزلنا به الماء فاخرجنا به من کلّ الثّمرات کذلک نُخرج الموتى لعلّکم تذکّرون. «             اعراف/57

اوست که بادها را پیشاپیش مهر خویش به نوید گسیل کند، تا چون ابرهاى گران را بردارند، به سرزمینى مرده مى‏رانیم‏شان و از آن، آب فرو مى‏فرستیم و بدان از همه میوه‏ها از زمین بیرون مى‏آریم. ما مردگان را نیز چنین بیرون آریم باشد که پند گیرید.

به‏نظر مى‏رسد، زمانِ سخنان شعارى دیرى است به پایان رسیده است و امروز، سخن از هنر و بهره‏گیرى از آن، به صورت اصالى )و نه ابزارى(، پا از محدوده گفتن و شنیدن فراتر گذارده و حضورى جدّى در زندگى ملتهاى دنیا یافته است.

امروز، پرداختن به نوعِ استفاده وافر واتیکان از تصویر متحرک براى انتقال پیام صلح و عشق، و محبت کلیسا به آحاد انسانى عالم

امروز سخن از سیطره یهود سلطه‏گر و صهیونیزم نژادپرست بر هالیوود و دیگر محیط هاى فیلم‏سازى

امروز شمارش فیلم‏هاى متعدد سینمائى و شبکه‏هاى ماهواره‏اى با اندیشه نشر عرفانهاى ساختگى و خلسه‏هاى سُکرآور جدید... سخنى گرچه حق، اما به شدّت تکرارى و بى‏تأثیر است، بویژه که به دنبال این همه گفتنها و سینه خراشیدنها، یک سخن تکرارى دیگر نیز چاشنى شود که: »بله ما حقایق بلند و آرمانى‏مان را باید در قالبهاى هنرى جدید به دنیا انتقال دهیم«! که این نیز دیگر شعارى خنده‏آورتر از همه آن قبلیهاست. سالهاست از فریاد آن بزرگ گذشته است که فرمود:

»هر پیامى، هر دعوتى، هر انقلابى، هر تمدّنى و هر فرهنگى، تا در قالب هنر ریخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود. «

و در این سالها، چه پاسخى از سوى ما دریافت کرد؟ پیام‏مان را در کدام قالب تحویل‏اش دادیم؟ چند اثر سینمائى؟ چند تابلو نقاشى؟ چند کار گرافیکى، چند فیلمنامه، چند رمان؟ و... و حتى چند قصه کوتاه با موضوع معرفت اثنى‏عشرى!

و در حیرتم و در پرسش که یک مصلح شجاع، چگونه و با چه زبانى باید فریاد برآورد که:

»هان اى معاشر بزرگان! حوزه ما عقب است و اگر به خود نیاید و نجنبد به زودى درخواهد یافت که سالها از زمان خویش دور مانده است. «

و دور اندیشانه ادامه مى‏دهد:

»جوامع و لوازم آن با سرعت در حال تحوّل است، و تحول اجتناب‏ناپذیر. و این تحول باید مدیریّت شود و در حوزه‏هاى فرهنگى مدیریت تحوّل در دستان توان‏مند مدیران حوزه‏هاى علمیّه است و در غیر این صورت مرگ ما را فراخواهد گرفت و اگر از مرگ بگریزیم، انزواى ما و اندیشه ما سرنوشتى محتوم براى ما خواهد بود. «

امروز، سخن این است که این ندا را چه پاسخى شایسته است؟ و تحوّل در انتقال پیام را چگونه مى‏توان مدیریت نمود؟... سطور ذیل درآمدى است بر این پرسش.

در اوّلین گام لازم است تا بدون تأمل، تریبونهاى جدید انتقال پیام را به رسمیّت بشناسیم سپس آنان را در خدمت بگیریم و مدیریت و راهبرى نماییم و توجه داشته باشیم آن مرد که از دل آگاهى‏ها برآمده، به فراست دریافته است که اگر کمى تعلّل کنیم، صاحبان فرهنگ بیگانه )که در این نوشتار در کمال خوشبینى ساده‏لوحانه، آنان را فقط بیگانه مى‏نامیم و نه مهاجم و نه ویران‏گر( سوار بر محملى از امواج از روزنه‏هاى نادیده سقفهامان نفوذ خواهند کرد و هدایت و مدیریت فرزندان‏مان را عهده‏دار خواهند شد و آینده از آن آنان خواهد بود! و این حوزه‏هاى دینى و روحانیت منزّه است که چون متولّى و مسؤول دیندارى و دین‏مدارى جامعه است، باید که سکان این کشتى ناشناخته و دیرشناخته را در دست قدرت‏مند خویش بگیرد.

حضور در عرصه نظریّه‏پردازى هنر )به صورت فراگیر( و تصویر متحرّک )به صورت خاص و ویژه( همیشه و در همه جا کار کارشناسانه و محقّقانه عرصه‏هاى علمى و عالمان دوران است و در این کشور نیز، این فرهیختگان و اندیشمندان مسلمان و شیعه‏اند که بایسته است در این وادى قدم به استحکام گذارند و دیدگاه‏هاى منحصر به فرد خویش را به یادگار بر جاى نهند.

حوزه‏هاى دینى شیعه که خود از علمى‏ترین محیطهاى دانش جوامع‏اند، باید هرچه سریع‏تر و هرچه عمیق‏تر به این مهم ورود پیدا کنند و پس از بازشناسایى دقیق، تریبونهاى رسانه‏اى قدرت‏مند جدید را مهار کرده در اختیار بگیرند.

فیلم و سینما )که از روى مسامحه در این مقال با این نام خوانده مى‏شوند و در حقیقت مراد ما از سینما همه محیطهاى نمایش فیلم، جعبه‏هاى جادویى تلویزیون، شبکه‏هاى ماهواره‏اى، فضاهاى تصویرى رایانه‏اى و سایر اشتقاقهاى ارتباط تصویرى متحرک است( یکى از صمیمى‏ترین ابزار انتقال و پذیرش پیام در سراسر گیتى است. قشر خاص، دانشمندان و عرف ویژه فرهیختگان، شاید بیش از دریافت خبر از این رسانه بهره نجویند; امّا عرف عام و گروه‏هاى معمولى، بیش‏تر و یا شاید تمامى دریافتهاى اطلاعاتى و قوت فکرى خویش را از این رسانه‏ها مى‏گیرند و این فراگیرى دریافت و پذیرش، در اوّلین گام، به رسمیّت شناختن این نهاد قدرت‏مند رسانه‏اى است و بازشناسى آمیزش این صنعت با هنر، هنرى که بدون آن، قوام این رسانه دستخوش اضطراب و یا در سراشیبى نابودى قرار مى‏گیرد. و چون برپایى این رسانه، به هنر و هنرهاى تصویرى و اصول و مبانى سینمایى است، لازم است در 3 محور به صورتى جدّى قدم در مسیر گذاریم.

1. حوزه نظر و اندیشه.

2. حوزه تولید و آزمون

3. حوزه نقد و نظارت.

 

1. نظریه‏پردازى و پردازش مبانى هنرى:

بحث در این حوزه، خود دو شاخه جدّى را فراروى‏مان قرار مى‏دهد:

الف. هنر

ب. سینما

الف: عرصه هنر و گستره ششگانه آن:

نظریه‏پردازى در عرصه هنرها و تعریف هنر، از روشن‏ترین مباحثى است که بیش‏تر مکتبهاى فکرى به آن پرداخته‏اند. هنرمندان همه جامعه‏ها و از جمله جامعه اسلامى ایران، پیش از دست یاختن به رشته‏اى عملى و یا همزمان با آن، از دیدگاه‏هاى اندیشمندان در باب هنر آگاه شده، آرام آرام به سوى نظرى خاص از آن میانه و مکتبى مورد علاقه و قبول‏شان گرایش و سپس به تولید اثر مى‏پردازند. بررسى دیدگاه‏هاى پیشینیان و پسینیان و نقد و اصلاح آنان و در نهایت ابراز نظر و ابلاغ نظریه‏اى خاص و برگرفته از اندیشه ناب شیعى، گامى است لازم و گستره‏اى است گسترده و ضرورى که بدون آن، هرچه تلاش شود تقلیدى از اندیشه دیگران خواهد بود و جویدن لقمه‏اى که دیگران سالها و یا قرنها آن را جویده، بلعیده و... به عنوان نمونه بحث »هنر ناب« و »هنر براى هنر« که از زیباترین و پسین‏ترین شعارهاى اندیشمندان در باب هنر است و مدتهاست دستمایه پردازشگران این وادى بوده و در کشورِ ما نیز، به شرح درباره آن سخن رفته است; اما هرگز با نگاهى الهى به آن نگریسته نشده و در این محک سنجیده نگردیده است. »هنر براى هنر«، یعنى هنرى که از ذهن سیّال و پویاى هنرمندى سرچشمه گرفته و از هیچ عامل درونى و بیرونى، اثر نپذیرفته باشد! هنر، تنها براى خود هنر، هنر فارغ از هر اندیشه و پیام تحمیلى، هنر عارى از همه کنشها و واکنشهاى سیاسى، اجتماعى، دینى، قومى و... هنر برهنه، هنر پاک، هنر ناب!... اما آیا این همه در جایى و در رشته‏اى، در زمانى و یا در زمینى در مکتبى و یا در مدرسه‏اى، هرگز پدیدار شده است؟ اگر »آرى« چگونه؟ و اگر »نه« چرا؟ در هر صورت، حوزه فکرى ما چه اندیشه‏اى در برابر آن و چه موضعى در قبال آن خواهد داشت؟ آیا عنوان »هنر براى مردم« »هنر براى مستضعفین« و یا... »هنر براى خدا!« در برابر آن درخور عرضه است و مى‏تواند منشأ آثارى درخور طرح باشد؟ و...

ب: عرصه سینما و هنر هفتم

سینما، به معناى هنر تصاویر متحرّک و ابزارهاى امروزى آن )چنانچه شرح آن گذشت( از بدو تولّد در آخرین روزهاى قرن نوزدهم و پاگرفتن و استوار شدن‏اش، در طول قرن بیستم، سخنان بسیارى را در جهان درباره خود برانگیخته است و اندیشمندان و صاحب‏نظران فراوانى را به خود مشغول کرده است که دستاورد دیدگاه‏هاى گوناگونى است که در گستره هنر هفتم مطرح شد. از ضعیف و سخیف تا فاخر و ماندگار، و نتیجه این همه، حرکت پویا و شتابان این هنر به سوى تعالى و ترقّى، و فتح قلمروهاى گسترده انسانى و جغرافیائى گردید. گشودن درها و دروازه‏هاى قفل خورده خانه‏ها و زمینهاى گوناگون و نفوذ از روزنه‏هاى اندک خانه دل مؤمنین به همه ادیان و رسوخ در اندیشه صاحبان فرهنگ‏هاى چندهزار ساله از معجزات این هنر شد. هنرى که در پى آزمون و خطاى اندیشمندان و نظریّه پردازان خویش، به دنیایى از توفیق دست یافت و ذهن و دل پیر و جوان و زن و مرد تمامى مردم دنیا را در دستان خویش گرفت و تمامى این توفیقها از تلاشهاى فکرى اندیشه‏داران و تئورى پردازان حاصل آمد. ناگفته نماند حمایت مادى و معنوى تراستهاى اقتصادى و نظامهاى سیاسى، تأثیرى بسزا در این تعالى و سیر به سوى اوج داشت، امّا آن‏چه محمل این همه حمایت شد، چیزى نبود جز دستاورد اندیشه اندیشه‏داران هنر جدید. و ما در این سو و در همه این سالها، تنها مصرف کننده پذیرنده و اثرپذیر این صنعت بوده و هستیم. اما اکنون براى دستیابى به سینمائى مطرح و درخور عرضه، نخستین گام مطالعه و بررسى دیدگاه‏هاى همه صاحب‏نظران این هنر در تمامى ادوار گذشته سینماست: از جغرافیاى خلاّقه »کولوشوف« سوسیالیست تا سکس و انجیل »سیسیل ب دومیل« صهیونیست!، از دهکده جهانى »مک لوهان« تا جهان همراه »مدرنیته«... و پس‏ازبررسى همه گام نهادنِ در ترجمه و آدابته این دیدگاه‏ها و ابراز و بیان تئوریهاى جدید و مبتنى بر تفکّر و اندیشه آخرالزمانى تشیع. مطالعه و بررسى محققانه قرآن کریم از این منظر و کتابهاى بزرگ دیگر اسلامى، چون نهج‏البلاغه و صحیفه سجّادیّه و... براى دستیابى به مأخذ و مستندى جهت دریافت، مسیرى جدید در استخراج رتیم، تمپو، تقطیع، زاویه، رنگ، نور، موسیقى، گفت و گو آوا و... راهى سخت و توان‏فرسا در این مسیر است که سرانجام به عرضه سینمایى خاص با زبانى حیرت‏برانگیز و با مخاطبى تشنه در عرصه هنر هفتم خواهد شد، و آن روز است که مدیریت این هنر و تحوّلات آن در اختیار ما قرار خواهد گرفت.

 

2. آزمون و کارگاه‏هاى تولید

بى‏گمان دگرگونیهاى سینما در دهه‏هاى مختلف، مرهون کارگاه‏هاى فیلم‏سازى پرهزینه و پرنتیجه در زادگاه و اقلیم‏هاى مختلف رشد این هنر است، آزمایشگاه‏هاى صنعتى ادیسون، کارگاه‏هاى فعال شوروى سابق، خانه‏هاى امن گوبلز و دشتها و ویلاهاى راحت و مرفّه امروز همه و همه، کمر به تعالى این هنر و دریافت خدمات بیش از پیش مسیر فکرى خویش بسته‏اند و ما باید در پروسه پژوهشى خویش، از این مهم غافل نمانیم و هر نظریه‏اى که در حوزه تئورى‏پردازى مراحل خود را گذراند و به کمال رسید، در این مرحله به آزمون بگذاریم و براى آگاهى از ضریب صواب و خطایش، به صورتى کارگاهى تولید نماییم تا روشن شود آن‏چه در ذهنها پردازش شده، در هنگام ساخت و نمایش نیز به حقیقت خواهد پیوست یا خیر و براى همیشه بر روى کاغذ خواهد ماند! بى‏گمان تولید آزمایشى و کارگاهى براى دستیابى به مستندى استوار در این عرصه و تواناسازى اندیشه اندیشمندان حوزه نظر از بایسته‏هاى گزیرناپذیر تسخیر هنر سینماست.

کارگاه فیلم‏سازى باید از هنرمندانى آشنا با فنون مختلف صنعت سینما و متخصّص در این حرفه تشکل یابد که همگى تا عمق جان به سینماى دینى باور داشته باشند و خود نیز از افراد دین‏باور، اسلام محور، و معتقد به امکان خلق ژانرى جدید در سینما با عطر معارف اهل‏بیت باشند و همه دیدگاه‏ها و تئوریهاى به دست آمده را پذیرفته و در تحلیل و توجیه آنها براى ورود به عرصه تجربه و آزمون گرهى ناگشوده نداشته باشند تا تولیدات آنان همچون دیدگاه‏هاى اندیشه‏پردازان از قبول و توجیهى منطقى و عقل‏مدار برخوردار باشد.

 

3. نظارت و نقد آثار و رسانه‏هاى تصویرى

هیچ‏کس نیست که بى‏خبر باشد از این‏که امروز سینما و تلویزیون ما، از عدم نظارت آگاهانه رنج مى‏برد و این هر دو افکار عمومى کشور ما را دستخوش التهابهاى مقطعى گوناگونى کرده است که گاه تا حدّ راه‏پیماییهاى اعتراض‏آمیز دامنه یافته است! متولّیان سینماى کشور که درگیر سلیقه‏هاى گوناگونى هستند که در هر چندسال، دچار تغییراتى جدّى شده و اساس مؤلفه‏هاى نظارتى آن نیز به تبع این سلیقه‏هاى متفاوت، گاه، دیگرگون و ضد و نقیض مى‏گردد و حاصل آن بلبشویى است که امروز در این هنر حاکم شده است و هر از گاه فیلمهایى اکران مى‏شود که آه از نهاد فرهیختگان و گاه عموم امت دین محور برمى‏آورد و هیچ پناهگاهى براى تسلیم عرض‏حال و بیان درد و اندوه و بثّ الشکواى دردمندان این بیمارى یافت نمى‏شود. تلویزیون نیز با گسترشى که یافته چنان مى‏نماید که از نظارت دقیق خارج شده است. گرچه این رسانه در برهه‏هایى که فرهیختگان حکمت‏مدارى بر آن مدیریت داشته‏اند، گامهاى بلند و اثرگذارى برداشته است که از آن جمله است ایجاد مرکز پژوهشهاى اسلامى و بنیانگذارى دانشکده سیما در قم براى تربیت صاحب‏نظران و مجریان فعال و اثرگذار; امّا اینها همه، اگر چندین برابر هم شود کارى لازم است، ولى کافى نیست. نظارت کنندگانى صاحب‏نظر، دقیق‏اندیش، همه سویه‏نگر و بدون وابستگى سازمانى باید در این رسانه حضور داشته باشند و به نظارت و نقد آثار این رسانه گسترده و بزرگ بپردازند که گسیل داشتن این چنین نیروهایى به این سازمان از هیچ ارگانى به جز حوزه علمیّه ساخته نیست. بدیهى است که دست‏اندرکاران تولیدات هنرى و هنرمندان عرصه سینما و تلویزیون، نقطه نظرات کسانى را که به زعم ایشان هیچ آشنایى با هنر و رسانه ندارند و نظارت آنان را بر این عرصه برنتابند; اما تجربه به ما آموخته است که اگر مدیران نظارتى از فضلى درخور و آشنایى کامل بهره برده باشند، همه متخصصان و عموم هنرمندان آنان را با آغوش باز خواهند پذیرفت و دیدگاه‏هاى آنان را به کار خواهند گرفت. آن‏چه در بخشهاى 1 و 2 )نظر و تولید( آمد و تمامى تلاشى که در آن دو زمینه صورت خواهد پذیرفت، همه و همه مقدمه‏اى است بر آن‏چه در این قسمت و در حوزه بااهمیّت نظارت رخ خواهد داد و به نظر مى‏رسد هدف اصلى از تشکیل چنین ارگان و چنین جمعى همین امر نظارت است که وظیفه اصلى حوزه‏هاى دینى است. جمعى از فضلا و علماى متعبّد و اسلام‏مدار که به تجربه و تخصص کامل در هنر و سینما آراسته‏اند و به کار نظارت بر همه آثار تصویرى کشور و نقد و بررسى آن پرداخته و برخلاف همیشه، تنها به این بسنده نکرده، بلکه براى رفع آن راهکار ارائه مى‏نمایند، و تحول پرشتاب این عرصه را به روز و لحظه به لحظه مدیریت مى‏نمایند. و پس از این است که شاهد تولید آثارى خوب، درخور، فاخر و مبتنى بر اندیشه مترقّى اسلام ناب و انتظار منجى خواهیم بود. تمامى اعضاء فکرى و اجرائى این مجموعه، خود عضوى کوچک و جزئى از اجزاى بدنه کارشناسى عظیمى خواهند بود که آن فرزانه حکیم به آن نوید داده بود که کمک‏کار مدیریت حوزه‏هاى علمیه خواهند شد.

در پایان و براى اکمال و ابرام آن‏چه نگاشته و پیشنهاد شد و فراز و فرودهاى احتمالى این حرکت و رسیدن به ضریبى از اطمینان و اعتماد، فضل‏الخطاب سخنان همان بزرگمرد حکیم حسن ختام این جنبش خواهد شد آن‏جا که گفت: »ایجاد کرسیهاى آزاداندیشى«. به وجود آوردن فضاهائى بدون حاجب و آزاد براى آشنایى از تلاشهاى فکرى و سازمان یافته این بنیاد استوار، بحث و فحص در کلیات و جزئیات دیدگاه‏ها و کارکردها و برانگیختن مباحثه‏هاى عمیق و چالش‏برانگیز پیرامون عوارض و ثمرات آنها و یافتن ضعفها و قوتهاى پیشنهادهاى آزموده شده این نهاد در حوزه‏هاى تئورى‏پردازى، تولید اثر و نظارت سرلوحه تلاشها و فعالیتهاى این مرکز خواهد شد.