سیره پیامبر در رویکرد سیره نگاران معاصر حوزوى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


                     

فلسفه شکل گیرى و بنیان گذارى حوزه هاى علمیه, تفسیر و تبیین اسلام و گسترش آن و نفوذ دادن آموزه هاى ناب این آیین حیات بخش به دلهاست. که این مهم, جز از راه تفسیر آیات و بیان سیره رسول خدا ممکن نیست. یعنى رسالت حوزه هاست و وظیفه مهم آنهاست که آیات قرآن را براى تعالى زندگى مؤمنان, شرح کنند و سیره رسول خدا را براى پرتوگیرى مؤمنان, آن به آن از آن, به درستى و با جرعه نوشى از سرچشمه هاى زلال و الهام از قرآن و سخن و سیره معصومان, که جلوه اى از سیره و سخن آن عزیز است, روشن کنند و صیقل داده شده فراروى مؤمنان قرار بدهند, تا زندگى خود را بر آن اساس بسازند و کژیهاى آن را راست کنند و به هنجار درآورند و در فراز و نشیبهاى زندگى و در لحظه هاى سخت به آن دژ استوار پناه برند و به جان و روح خویش آرامش دهند. حال باید دید و در آثار پدید آمده از سوى حوزویان, عالمان و فضلا, نگریست و درنگ ورزید که آیا این رسالت بزرگ خویش را به خوبى انجام داده اند و سیره رسول خدا را به روشنى به زندگیها و دلها باز تابانده اند یا نه کوتاهى ورزیده اند؟
با نگاهى به آثار و مطالعه اوضاع اجتماعى و زندگى و خانواده مسلمانان به این نتیجه مى رسیم کار بایسته و درخور سیره رسول خدا انجام نگرفته است. چون اگر درباره سیره رسول خدا کار درخورى انجام مى گرفت و گروه هاى حوزوى و تشکیلات و نهاد حوزه, با برنامه ریزى در پى شناخت سیره و بازتاباندن آن به متن جامعه مى بودند, امروزه شاهد دگرگونیهاى عظیم و پیشرفتهاى شگفتى مى بودیم و جامعه و خانواده هاى اسلامى از استوارى و رخشندگى بیش ترى برخوردار بودند.
نادانى, فقر, بى برنامگى, بى تقوایى, ستم, پایمال شدن حق زنان و کودکان و بى بند وبارى و از هم فروپاشیدگى خانواده, این چنین سایه نمى گستراند و ریشه نمى دواند.
جاهلیت, همیشه براى جامعه اسلامى تهدید است. هر چه ما از سیره نبوى دور شویم, به جاهلیت نزدیک شده ایم و فرهنگ جاهلى, تار و پود جامعه اسلامى و خانواده اسلامیان را در خواهد نوردید. بسیارى از رفتارها و کردارهایى که ما در جامعه و خانواده شاهد هستیم, برخاسته و سرچشمه گرفته از فرهنگ جاهلى است که رویارویى با آن و درمان آن, تنها با بازگشت به سیره نبوى ممکن است, رسالتى که بر دوش حوزه هاست. و این حوزه ها هستند که بایدزمینه هاى بازگشت به سیره نبوى را فراهم آورند. آنى کوتاهى در انجام این رسالت بزرگ, خسرانهاى جبران ناپذیرى به جامعه اسلامى و روح و روان مؤمنان وارد مى سازد و این کوتاهى هر چه به درازا بکشد و غفلت در پى غفلت بروز کند, بازتاب سیره نبوى در زندگى فردى و اجتماعى مؤمنان و اسلامیان کم رنگ و کم رنگ تر شود, بازگشت به سیره نبوى, سخت تر و دشوارتر مى گردد و چه بسا به جراحیهاى بزرگ و انقلابهاى سخت نیاز افتد.
امروزه نیاز است که سیره رسول خدا, عالمانه, دقیق و موشکافانه در بوته بررسى قرار بگیرد و درسهاى راهگشا و زندگى ساز از آن گرفته شود, کارى که تنها از عالمان بصیر, آگاه, زمان شناس و درک کننده نیازهاى روز زندگى بشرى, بر مى آید و بس.
خوشبختانه در حوزه معاصر, رگه هایى از این نگاه دیده مى شود و آثارى بر اساس همین نگاه, پدید آمده وعرضه شده است که با همه کاستیها, مایه امیدوارى است و گاهى در راستاى هدف و رسالتى که حوزه بر دوش دارد. گرچه اینها کارنامه حوزه به شمار نمى رود. یعنى کارهایى نیستند که با اشراف و با برنامه ریزى حوزه انجام گرفته باشد, بلکه کارهایى است دانش آموختگان حوزه با احساس مسؤولیت و رسالتى که بر دوش خود احساس کرده اند, انجام داده اند که سعى شان مشکور.
در این مقال, گوشه هایى از تلاش عالمانه علماى معاصر در حوزه سیره شناسى, نمایانده مى شود. تلاشهایى که در هیأت کتاب خود را نمایانده و عرضه کرده و در دسترس اهل نظر قرار گرفته است. اما مقاله ها, گفتارها, آن چه در لابه لاى کتابهاى اعتقادى, تاریخى, اخلاقى, فقهى و تفسیرى آمده در این مقال, مجال طرح نیافته, زیرا که اگر طرح مى شدند, سخن به درازا مى کشید.
کارکرد علما در حوزه سیره شناسى, چه در روزگار پیشین و چه امروز, تنها همان چیزى نیست که در پژوهشهاى مستقل سیره پژوهى بازتاب یافته است, بلکه بخشى از بحثهاى مربوط به سیره رسول خدا را درگاه بحث از عقاید, نبوت خاصه و… طرح و از آن سخن به میان آورده اند و بخشى در نوشته هاى تاریخى و بخشى را در نوشته هاى اخلاقى و…
افزون بر این, بخشى از تلاش عالمان در حوزه سیره شناسى, در ترجمه کتابهاى منبع بازتاب یافته که کارى است بزرگ و در خور استفاده و مفید و راهگشا در حوزه فرهنگ و اندیشه و آشنایى با سیره رسول خدا. مانند ترجمه تاریخ یعقوبى, ارشاد مفید, ابن هشام, بخش تاریخ و سیره بحارالانوار و…
ونیز کار بزرگ و ماندگارى که عالمان در حوزه سیره شناسى و شناساندن زوایاى وجودى حضرت ختمى مرتبت انجام داده اند, برگذارى کنگره ها و سمینارهاى علمى است که اهل فضل با ارائه دیدگاه ها و نتیجه پژوهشهاى خود در بالا بردن سطح آگاهى و دانش افراد جامعه و علاقه مندسازى آنان به دین نقش بسزایى ایفا کردند.
این نشستهاى علمى که با ابتکار عالمان روشن اندیش در روزگار ما رقم خورده, بسیار اثرگذار بوده و آثار به جاى مانده که در مجموعه هایى به چاپ رسیده و در دسترس اهل علم و مطالعه و تاریخ و سیره قرار گرفته, بى گمان در رشد فکرى افراد جامعه و در گسترش دادن اخلاق نبوى به لایه هاى جامعه و برانگیزاندن اهل فکر و دانش براى جدى گرفتن این موضوع و پى گیرى آن سخت اثرگذار بوده است.
رویکرد به سیره نبوى پس از انقلاب اسلامى در حوزه هاى علمیه شتاب بیش ترى داشته است.
علت آن روشن است, زیرا حضرت امام خمینى انقلاب اسلامى را بر این شالوده بنیان گذارده و در فراز فراز سخنان و رهنمودهاى خود, به سیره آن عزیز استناد جسته و در حقیقت مدینه خود را بر اساس مدینه نبوى بنا کرده است. متفکران حوزه در پرتو این حرکت بزرگ و انگیزانندگى که آن رهبر فرزانه پدید آورد, دست به کار شدند تا سیره رسول خدا را از زوایاى گوناگون بررسى کنند; اما بر اهل اطلاع روشن است, هنوز تا قله اى که امام خمینى پیمود, فاصله بسیار است. اگر حوزه و حوزویان, پابه پاى امام خمینى در این آوردگاه حرکت مى کردند و به درستى زوایاى سیره را در این چند دهه پس از انقلاب مى نمودند و از آن عالمانه سخن به میان مى آوردند و در درسها و بحثها, درسهاى آموختنى و کاربردى را از آن مى آموختند و به کار مى بستند, هم حوزه دگرگونى ژرف مى یافت و هم جامعه آراسته به سیره نبوى مى شد و با بنیه و توان بیش تر در برابر شبیخون فرهنگى دشمن و فرهنگى جاهلى مى ایستاد.
نگاه علماى شیعه به سیره رسول خدا, از زاویه هاى گوناگون است. بخش مهمى از سیره پژوهى ها, به هدف شناخت اسلام و الگوگیرى از رفتار پیامبر, سامان یافته است و بخشهایى به هدف تحریف زدایى از کتابهاى تاریخى و یا نقد پژوهشهاى مستشرقان.
گروه نخست که به هدف شناخت اسلام و الگوگیرى از رفتار پیامبر, به سیره پژوهشى روآورده , به چند دسته, با گرایشهاى مختلف, دسته بندى مى شود: یا با رویکرد به سیره اخلاقى رسول خدا, یا با رویکرد به سیره حکومتى و سیاسى ـ اجتماعى و یا با رویکردى جامع به قضیه نگریسته اند و گروهى هم به نقل احادیث و یا گفته هاى تاریخ نگاران درباره رسول خدا, بسنده کرده اند,و گروهى هم, بیش تر به تجزیه و تحلیل روى آورده اند.
ما در این مقال, مرورى داریم به نمونه هایى از کارکرد حوزه ٌ معاصر در شناساندن و درس آموزى از سیره رسول خدا. نمونه ها, به ترتیب زمان گزینش شده است, برجستگیها نموده شده و از کاستیها, به اجمال سخن به میان آمده است.
الف. رویکرد علما به سیره رسول خدا, یا انگیزه بازگشت به اسلام.
این موضوع, در دو بخش به بوته بررسى نهاده شده است.
1. بررسى زاویه هاى ویژه و مورد نیاز جامعه, در مثل فرازهایى که بیان و بازگویى آنها در تحول اخلاقى فرد و جامعه, اثرگذارند و یا فرازهایى که در پى ریزى سیاستى دینى و بنیان گذارى جامعه مى توانند تراز و چراغ راه قرار بگیرند.
2. نگاه جامع و همه سویه به سیره رسول خدا. این دسته از عالمان, بر این باورند تا نگاهى جامع و همه سویه به سیره نباشد و این نگاه فراروى حرکت قرار نگیرد, نمى توان بازگشت دقیق به اسلام را انتظار داشت و در اساس بازگشت به اسلام و احکام نورانى آن ممکن نیست, مگر این که تمامى حرکات و رفتار رسول خدا در اداره خانواده, اداره جامعه, جنگ و صلح, معاشرت با مردم و … بسان آیینه, همیشه و همه گاه, پیش روى رهروان راه آن عزیز قرار بگیرد.
ب. سیره پژوهى نقدگرایانه و در رویارویى با خرافه ها و نقد مستشرقان.
ج. اشاراتى به نشستهاى علمى ـ تبلیغى درباره سیره پیامبر.
د. یادآورى و سخنى به اجمال درباره کاستیهاى موجود در حوزه سیره نگارى در حوزه هاى علمیه
رویکرد به سیره, به انگیزه بازگشت به اسلام
بیش تر عالمان که به سیره رسول خدا نگاهى افکنده و یا در آثار خود زوایایى از آن را بازتاب داده و یا سیره پژوهى را سرلوحه کار خود قرار داده اند, بازگشت به اسلام اصیل و الگوگیرى از سیرت رسول خدا را از انگیزه هاى مهم و اصلى رویکرد خود, برشمرده اند. چه رسول خدا, آیینه تمام نماى اسلام و زبان قرآن و نماد مکتب است. تمام رفتار پیامبر بر اساس وحى بوده, از این روى, گفتار و رفتارش, همان اسلام است و راه شناخت دین هم, بستگى به شناخت رفتار پیامبر دارد. قرآن, پیامبر را الگوى راه نامیده است:

(و لکم فى رسول الله اسوة حسنه.)1

انسان مسلمان, در راه هایى که بر مى گزیند, باید الگو از رسول خدا بگیرد و آن حضرت را راهنما و راهبر خود قرار دهد, تا از گزندها و آفتها رهایى یابد و راه درست از نادرست را بازشناسد. این که این همه تأکید شده بر الگوگیرى از رسول خدا و اسوه قرار دادن آن حضرت در زندگى روى این اصل است که انسان در جاده زندگى, هر آن ممکن است بلغزد و از مسیر درست به کژراهه افتد و مسیر نادرستى را در مسائل خانوادگى و اجتماعى و سیاسى برگزیند که گام در جاى گام رسول خدا نهادن, سبب مى شود, با اطمینان و اعتماد به نفس, در فراز و نشیبهاى زندگى, راه خود را برگزیند و از لغزشها به دور ماند و در مسائل فکرى و اعتقادى, خرافه, جاى دین و باورهاى درست و دقیق را نگیرد.
به گفته شهید بهشتى, در درسهاى اعتقادى خود در دهه چهل براى دانشجویان ایرانى در آلمان:

(انسان در مورد پایه هاى اصلى دین از دو جا مى تواند شروع کند: یکى خدا و دیگرى از پیغمبر و خیلى ها از پیغمبر شروع مى کنند…)2

این روش را بسیارى از عالمان روشن اندیش و دقیقه شناس داشته و پى گرفته اند و پیشینه این نوع بازگشت در عصر جدید, به نهضت فکرى سیدجمال الدین اسدآبادى برمى گردد. از این دوره نهضت بازگشت به اسلام, شروع شده و نهضت مشروطه و دگرگونیهایى که این نهضت در فکرها, نگاه ها و جهان بینى افراد پدید آورد, به اندیشه بازگشت به اسلام, سرعت بخشید.
مسلمانان, بویژه شیعیان, پس از سالها بازماندن از حرکت هاى بنیادین و رکود فرهنگى, فکرى و اجتماعى و سیاسى, به پا خاستند تا ریشه هاى عقب ماندگى خود را بشناسند و به درمان برخیزند.
عالمان شیعه, راه نجات از دیو استبداد, رکود و سکون فکرى و فرهنگى و وابستگى هاى اقتصادى و سیاسى را در بازگشت به اسلام و احیاى سیرت رسول خدا دیدند و با زبان و قلم, مردم را برانگیزاندند که به نهضت بازگشت بپیوندند و با الگوگیرى از رسول خدا, زندگى امروزین خود را سامان دهند.
سید جمال الدین اسدآبادى, طلایه دار نهضت بازگشت, تأکید مى ورزید, در سایه پیروى از سیره رسول خدا, مسلمانان قدرت از دست رفته خود را باز مى یابند, تفرقه ها و جداییها, به همدلى و همراهى بدل مى شود.3
عالمان شیعه در دوران مشروطه, با همین فراخوانى و تأکید و انگیزه, مردم را به صحنه آوردند و بازگشت به قرآن و پیروى از راه و رسم فردى و اجتماعى رسول خدا را تنها راه بهروزى و سعادت جامعه اعلام کردند. پیشگامان نهضت در سخنان خود, براى برانگیزاندن مردم و به حرکت درآوردن آنان در راه خودسازى, تزکیه و دگرگونیهاى روحى و در پى آن, اجتماعى و سیاسى, از سخنان و راه و رسم رسول خدا, شاهد و نمونه مى آوردند. عالمان دوره هاى بعدى نیز, راه نجات جامعه اسلامى را از واپس ماندگى, جهل, فقر و فاقه, استبداد, بازگشت به قرآن و احیاى سیره نبوى دانسته اند.
آیت الله طالقانى, پس از تصویر فضاى سیاه و هولناک دوران رضاخانى و راه هاى برون رفت از آن نوشته است:

(این محیط تاریک این تأثرات روحى, قهراً به مطالعه بیش تر در آیات قرآن کریم و کتاب شریف نهج البلاغه و تاریخ و سیره پیغمبر اکرم و ائمه هدى(ع) وادارم کرد… کم کم خود را در محیط روشنى دیدم و به ریشه هاى دین آشنا شدم و قلبم مطمئن گردید و هدف و مقصد را از نظر وظیفه اجتماعى, تشخیص دادم و تا توانستم, به توفیق خداوند از دیگران هم دستگیرى نمودم.)4

رویکرد علما به سیره اخلاقى رسول خدا

از هدفهاى بنیادین رسولان الهى, تعلیم و تربیت افراد و تهذیب نفوس بوده است. رسول خدا, فلسفه بعثت خود را تمام و کامل کردن مکارم اخلاق اعلام مى فرماید:

(انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق.)4

من از سوى خداوند برانگیزانده شده ام, تا بزرگوارى و کرامت نفس را [که جزء برنامه انبیاى پیشین بوده] تمام و کامل کنم.
علماى شیعه در دورانهاى گوناگون, تلاش ورزیده اند, رایَت این اصل بلند را در جامعه برافرازند و مردمرا با محاسن و مکارم اخلاق آشنا سازند و دمادم آنان را به سوى این دو کوثر زلال رهنمون باشند و به گونه اى در دلهاى تک تک مردمان دگرگونى بیافرینند که در سرابُستان محاسن اخلاق نمانند, بلکه اوج بگیرند و به بهشت مکارم اخلاق در آیند و قلب و ضمیرخود را به نور آن روشن بدارند. زیرا اگر فرد فرد جامعه مدنى به محاسن اخلاق آراسته مى شدند ولى از مکارم اخلاق بهره اى نمى داشتند, آن بهشتى را که رسول خدا در پى بنیان گذارى آن بود, به حقیقت نمى پیوست.
حد ومرز حسن خلق به فرموده امام صادق(ع): به نرمى رفتار کردن با مردم, با ادب سخن گفتن با آنان و در هنگام رو به رو شدن با برادران, بشّاش و گشاده رو بودن.
راوى مى گوید به امام صادق(ع) عرض کردم:

(ما حد حسن الخلق؟
قال: تلین جانبک و تطیب کلامک و تلقى اخاک ببشر حسن.)5

این گونه رفتار و رفتارى چون پیشى گرفتن در سلام, عیادت بیماران, شرکت در تشییع جنازه مؤمنان, تسلى دادن مصیبت زدگان و… کارهاى بسیار شایسته اى است و از محاسن اخلاق و رواج آنها در جامعه و نفوذ دادن آنها در دلها و آراستن رفتارها به این زیباییها, هدف بعثت انبیا و نبى مکرم اسلام است; اما اینها دلیل بر انسانیت انسان و شرافت انسانى که قوام جامعه به آن است, نیستند; انسانیت و شرف انسانى, گوهرى است که از دریاى همیشه مواج مکارم اخلاق پدید مى آید و مایه روشنى دلها و چشمها مى شود.
نشانه هاى مکارم اخلاق, در روایات بسیارى از رسول گرامى اسلام و امامان, بیان شده است. از جمله آنها, روایتى است از امام صادق(ع) خطاب به ابن جندب, به این شرح:

(یابن جندب! صِل من قطعک و اَعط من حرمک و احسن الى من اساء الیک و سَلِّم على من سبک و انصف من خاصمک و اعف عمّن ظلمک.)6

بپیوند به کسى که از تو پیوند گسسته, عطا کن به کسى که تو را محروم کرده, نیکى کن به کسى که به تو بدى کرده است. سلام کن به کسى که به تو دشنام داده, انصاف ده درباره کسى که با تو دشمنى ورزیده و ببخش کسى را که به تو ستم کرده است.
علماى شیعه در دورانهاى حساس و برهه هاى سرنوشت ساز, با آراستن خود به مکارم اخلاق, به پا خاستند تا به (نفس)ها, روح کرامت و بزرگوارى بدمند و در پرتو قرآن و سنت, به مقام انسانى انسان رفعت بدهند. آثارى که آفریده و تلاشهایى که انجام داده اند, در این راستا بوده, چون آنان به خوبى و روشنى دریافته بودند که بدون پرتوگیرى از مکارم اخلاق که قلبها را مى رخشاند, نمى توانند جامعه نمونه را پى ریزى کنند.
در حرکتهاى بزرگ, علماى شیعه از این اهرم به خوبى بهره بردند. در مَثَل در مشروطه, علماى دین, تا روح مردمان را به مکارم اخلاق نمى آراستند, بى گمان نمى توانستند آن حرکت شورانگیز را پدید آورند. نمونه هاى بسیارى وجود دارد که مى توان در مجالهایى که پیش مى آید, نمایاند. ثقة الاسلام تبریزى, با برشمردن دردهاى جامعه روزگار خود, براى درمان آنها و جلوگیرى از گسترش خودکامگیها, خودسریها, حق ناپذیریها, تکبر و غرور و… مردمان را به سیره رسول خدا توجه مى داد و مى گفت:

(از خصائص آن حضرت است که سوار الاغ بى پالان مى شد و گاه بعضى اصحاب را با خود ردیف مى کرد و اطفال را بر دوش مبارک خود سوار مى کرد و با آنها بازى مى کرد و همیشه, سایرین را بر نفس مبارک خود در خوراک و پوشاک مقدم مى دانست.
خداوند نهى فرموده از این که انسان, با تکبر در روى زمین راه برود و رفتن در حال تکبر را منع فرموده جز در حالت جنگ.)7

عالمان دین, اندیشه وران و روشن اندیشان و پژوهشگران حوزوى در دوران معاصر, با آفرینش آثارى در باب سیره, بر آن بوده اند که ویژگیهاى اخلاقى و رفتارى رسول خدا را به بدنه جامعه رسوخ دهند و با این روش, مردم را از گزندها و آسیبهاى ضد ارزشى دور کنند که به چند نمونه از این دست آثار اشاره مى کنیم:

سنن النبى(ص), نوشته علامه سید محمد حسین طباطبایى, ترجمه و تحقیق محمد هادى فقیهى, اسلامیه, تهران.

علامه در دورانى که در نجف اشرف تحصیل مى کرده, دست به کارى بزرگ و ابتکارى مى زند و اخبارى در باب سنن و آداب رسول خدا گرد مى آورد که تا آن روزگار چنین اثرى و با این ویژگیها, نه در میان اهل سنت, نه در میان تشیع, در دسترس علاقه مندان به سنن و آداب رسول خدا قرار نگرفته بود. در این اثر, روایاتى که در بردارنده روشهاى عملى و نشان دهنده سنن و آداب و رسوم زندگى رسول خداست, گرد آمده است, 411 روایت در 21 باب.
کتاب که حدود سال 1350 هـ.ق نگارش شده بوده, در نزد علامه به گونه خطى مى ماند که آقاى محمدهادى فقیهى به سال 1390, یعنى چهل سال پس از نگارش, خدمت علامه مى رسد و از ایشان اجازه مى خواهد که این اثر را به فارسى ترجمه کند. علامه مى پذیرد و آقاى فقیهى دست به کار ترجمه مى شود. وى در کار برابر سازى روایات کتاب با مدارک, به روایات دیگرى در موضوع (سنن) برخورد مى کند که از قلم علامه افتاده است, آنها را در جزوه اى مى نویسد و به علامه ارائه مى دهد. علامه پس از ملاحظه, مى گوید: این روایات به عنوان ملحقات به اصل کتاب افزوده شود.
اصل کتاب در برگیرنده 21 باب و 411 حدیث و ملحقات 23 باب و 507 باب است که روى هم رفته 918 حدیث در این کتاب درباره سنن آمده است.
نکته در خور یادآورى این که: مدارک کتاب, کتابهاى علماى بزرگ شیعه است و از کتابهاى علماى اهل سنت جز چند حدیث که از (احیاء العلوم) غزالى و (درالمنثور) سیوطى, نقل شده, حدیثى برگرفته نشده است.
در این کتاب در سه بخش برنامه هاى حیات بخش زندگى رسول خدا را بازتاب داده شده است:
1. آداب عبادات, ادعیه و اذکار.
2. آداب عشرت.
3. آداب سفر, غذاخوردن, پوشیدن لباس و… (آداب نفسى و فردى).
در این کتاب, آداب و سنن در اصطلاح فقیهان, یعنى آداب و سنن مستحبى در برابر واجبات, ارائه شده است.
اسناد و روایات, یا از سراختصار, یا از باب تسامح در ادله سنن حذف شده, با این حال, روایات مسند, از روایات مرسل, جدا و نمایانده شده است.
گویا بناى نویسنده و گردآورنده, بر نقل و گردآورى روایات بوده است. ولى پاره اى از روایتها شرح شده است و در مواردى میان گزارشهاى مختلف, جمع دلالى و روایى انجام شده و نویسنده, نظر خویش را بیان کرده است.
از آن جا که روش علامه طباطبایى بر پذیرش و توجیه روایات معصومان است, بدون نقد و کالبدشکافى یکایک آنها, در این کتاب پاره اى از روایات سست و بى پایه و روایات نیازمند شرح و تفسیر, راه یافته است, مانند:
روایت جادو شدن پیامبر از سوى یهودیان 8 که باید از آن ابهام زدایى مى شد. همان گونه که در المیزان این کار انجام گرفته, آن جا که نوشته است:

(سحر و جنون و اختلال در عقل و اندیشه, با عصمت پیامبر منافات دارد. ولى دلیلى نداریم که پیامبر از نفوذ سحر و جادو در بدن و ایجاد بیمارى برخاسته از آن نیز مصون باشد.)9

یا روایات نقل شده درباره کرامت حضرت:

(بلندتر به نظر رسیدن پیامبر از دیگران.
پرواز نکردن پرندگان برفراز حضرت.
پیر نشدن مرکوب حضرت10.
از کتاب سنن النبى, افزون بر ترجمه محمدهادى فقیهى, چندین ترجمه و گزیده, منتشر شده است. علامه, خود گزیده اى از آن را که در بردارنده 180 روایت است در جلد ششم, پس از بحث دقیق و موشکافانه و علمى و راهگشا درباره ادب انبیاء آورده است.11

خلق النبى, نوشته سید محمدجواد غزوى.

کتاب در آغاز دهه 30 نگاشته و چاپ شده و به سال 1334 ش تجدید چاپ شده است.
نثر آن فارسى و روان است و همه آیات و روایات اعراب گذارى شده که استفاده از آن را آسان کرده است. کتاب, بر محور آیات و روایات است و بحثها بر این پایه و مدار ارائه مى گردد و در ضمن تحلیلهاى کوتاه نویسنده مى آید.
چنان که از نام کتاب پیداست, در این اثر اخلاق و خلق و خوى پیامبر بر اساس آیات و روایات, بازتاب یافته است.
نویسنده بر این کتاب مقدمه اى نگاشته در باب خلق و اخلاق و تعیین میزان ملکه هاى اخلاقى که قرآن, میزان و ملاک اخلاق اسلامى قرار گرفته است, با این عنوانها:
1. حلم و عفو پیامبر و شرحى از آیات و روایات درباره عفو و گذشت.
2. عاطفه و شفقت پیامبر, مهربانى با کودکان, رفتار عاطفه آمیز با زنان, رأفت با بردگان:

(با خادمان و بردگان مى نشست و با آنان غذا تناول مى کرد. مى گفت: این روش و سنت من است و بسیاردرباره ایشان سفارش کرده و مى فرمود: اطعموهم مما تطعمون و البسوهم مما تلبسون). در غذا و لباس میان خود و آنان فرق نگذارید, از هر چه خودتان مى خورید, به ایشان بخورانید و هر لباسى که مى پوشید مانندش را به ایشان بپوشانید.

(و ما زال جبرئیل یوصینى بالممالیک حق ظننت انه سیجعل لهم وقتا اذا بلغوا دلک الوقت اعتقوا).

پیوسته جبرئیل از طرف خداى متعال سفارش بردگان را به من نمود, تا آن جا که گمان کردم که خدا وقتى قرار خواهد داد که چون آن وقت رسید, آزاد شوند.)12

گوشه اى از اخلاق محمد, نوشته سید ابوالفضل مجتهد زنجانى, انتشارات آل عبا.
این اثر, در ابتدا, همراه مقاله هاى علمى و تخصصى و کارشناسانه شمارى از نویسندگان, تاریخ نگاران و سیره شناسان بِنام کشورمان, با عنوان محمد خاتم پیامبران, از سوى حسینیه ارشاد, چاپ و نشر یافته است.
مجتهد زنجانى, با نثرى شیوا و روان, با تأکید بر متون تاریخى, آداب و خلق و خوى زیبا و دلپذیر پیامبر را بازتاب داده است. در بیان اخلاق رسول خدا, از کودکى آن حضرت شروع مى کند و مرحله به مرحله پیش مى رود: در کار تجارت, با ستمدیدگان, با خانواده, با بردگان, نظافت, ادب معاشرت, بخشایش و گذشت, حریم قانون, عبادت, زهد و پارسایى, استقامت, احترام به افکار عمومى.
درباره بخشش و گذشت رسول خدا, نوشته است:

(بد رفتارى و بى حرمتى را نسبت به شخص خود, با نظر اغماض مى نگریست. کینه کسى را در دل نگاه نمى داشت. و در صدد انتقام بر نمى آمد. روح نیرومندش که در سطح بسیار بالاتر از انفعالات نفسانى و عقده هاى روحى قرار داشت, عفو و بخشش را به انتقام ترجیح مى داد. حساسیتش در مقابل ناملایمات, از حد حزن و اندوه تجاوز نمى کرد. در جنگ احد با آن همه وحشیگرى و اهانت که به جنازه عموى ارجمندش حمزة بن عبدالمطلب روا داشته بودند و از مشاهده آن به شدت متألم بود, دست به عمل متقابل با کشتگان قریش نزد و بعدها که به مرتکبین آن, و از آن جمله زن ابوسفیان دست یافت, در مقام انتقام بر نیامد و حتى ابوقتاده انصارى را که مى خواست زبان به دشنام آنها بگشاید, از بدگویى منع کرد. پس از فتح خیبر جمعى از یهودیان, که تسلیم شده بودند, غذایى مسموم برایش فرستادند او از سوء قصد و توطئه آنها آگاه شد; اما به حال خودشان رها کرد. بار دیگر زنى از یهود دست به چنین عملى زد و خواست زهر در کامش کند, او را نیز عفو نمود. عبدالله بن ابى, سر دسته منافقان, که با اداى کلمه شهادت مصونیت یافته بود, در باطن امر از این که با هجرت رسول اکرم به مدینه, بساط ریاست او برچیده شد, عداوت آن حضرت را در دل مى پرورانید و با یهودیان مخالف نیز سر و سِرّى داشت و از کارشکنى و کینه توزى و شایعه سازى علیه رسول اکرم, فروگذار نبود. هم او بود که در غزوه بنى المصطلق مى گفت: چنانچه به مدینه برگشتیم این طفیل هاى زبون را (مقصودش مهاجرین است) از خانه خود بیرون مى رانیم. یاران رسول اکرم, که دل پرخونى از او داشتند, بارها اجازه خواستند او را به سزایش برسانند. آن حضرت, نه تنها اجازه نمى داد, بلکه با کمال مدارا با او رفتار مى کرد و در حال بیمارى, به عیادتش رفت و سر جنازه اش حاضر شد و بر او نماز گزارد. در مراجعت از غزوه تبوک, جمعى از منافقان به قصد جانش توطئه کردند که به هنگام عبور از گردنه, مرکبش را رم بدهند, تا در پرتگاه سقوط کند و با این که همگى صورت خود را پوشانده بودند, آنها را بشناخت و با همه اصرار یارانش, اسم آنها را فاش نساخت و از مجازات شان صرف نظر کرد.)

نویسنده پس از آن که درباره عفو رسول خدا, به شرح سخن مى گوید, به نکته دقیق اشاره مى کند و آن این که عفو پیامبر بى حد و مرز نبود, تا آن جا که رفتار نادرست افراد به شخص وى مربوط مى شد, چشم مى پوشید,اما همین که رفتار نادرست فرد حریم قانون را مى شکست و حق جامعه بر اثر این رفتار نادیده انگاشته و پایمال مى شد, به هیچ روى, گذشت نمى کرد.

(از هر نوع بدرفتارى که به شخص مقدسش مى شد, عفو و اغماض مى نمود, ولى در مورد اشخاصى که به حریم قانون تجاوز مى کردند, مطلقا گذشت و مجامله نمى کرد و در اجراى عدالت و مجازات متخلف, هر که بوده باشد, مسامحه روا نمى داشت; چه قانون عدل سایه امنیت اجتماعى و حافظ کیان جامعه است و نمى شود آن را بازیچه و دستخوش افراد هوسران قرار داد و جامعه را فداى فرد نمود.)13

این اثر, هم براى مردم و مسلمانانى که آهنگ آن دارند, رسول خدا را الگوى زندگى اجتماعى و فردى خود قرار بدهند, مفید و راهگشاست, هم براى زمامداران و کارگزاران جامعه اسلامى که خود را بر اساس آن, در حقیقت اسوه قرار دادن رسول خدا, تراز کنند.

همگام با رسول, آشنایى با سیره اخلاقى و رفتارى پیامبر خدا, جواد محدثى, 95 صفحه, انتشارات پویشگر.

نویسنده فاضل و پرتلاش در این کتاب, با نثرى زیبا و روان به گوشه اى از خلق و خوى و سیره رفتارى پیامبر در زندگى فردى و اجتماعى پرداخته و رشحه هایى از زیباییهاى آن را در قالب جذّاب بیان کرده است.
وى در آغاز, اسوه بودن پیامبر و آموزندگى حالتها و رفتارهاى آن بزرگوار را به آیینه اى همانند کرده که نگاه در آن, بسى آموزنده و سودمند است و زیباییها و زشتیهاى رفتارى انسان را, نشان مى دهد.
و یادآور شده: آنان که به زندگى محمدگونه مى اندیشند و در پى اخلاق پیامبرانه اند, بیش تر در این آیینه بنگرند و اگر او اسوه و الگو است, بایسته است از او پیروى کنیم.
عنوانهاى مهم کتاب عبارتند از: نقش الگو در خودسازى, رسول خدا(ص) اسوه کامل, شمائل پیامبر در خانه, در اجتماع, جلسات پیامبر, سخن گفتن پیامبر, راه رفتن, آراستگى, لباس و پوشش, خوردن و آشامیدن, ادب عبودیت و سنن مختلف.
, سیره تربیتى پیامبر و اهل بیت, ج1, تربیت فرزند, سیدعلى حسینى زاده, پژوهشگاه حوزه و دانشگاه, قم, 1385.
این کتاب, دربردارنده جستارها و گفتارهایى در باب تربیت کودک, بر اساس دستورها و رهنمودها و سنن رسول خدا و ائمه اطهار است.
نویسنده, با هدف گردآورى سیره هاى تربیتى و بررسى روش مند و کشف قوانین حاکم بر سیره پیامبر, به استناد قوانین تاریخى و روان شناسى, به بررسى موضوع پرداخته است. در ابتدا, سیره و سنت شرح شده و حجت بودن و نقش تربیتى سیره, بیان شده, آن گاه, پاره اى از نیازهاى اساسى کودک و شیوه پاسخ به آنها, مانند:محبت, امنیت, تکریم و… بر اساس سیره پیامبر و اهل بیت, بیان گردیده است.
کتاب, به هدف ارائه منبعى درسى به دانشجویان رشته هاى تربیتى والهیات, سامان گرفته است. پاره اى از سرفصلهاى کتاب, عبارتند از: کلیات و مبانى, زمینه سازى براى تربیت فرزند, توجه به نیازهاى اساسى کودک, اصول و روشهاى تربیتى و آموزشى فرزند. این کتاب در سال 1380 در سومین کنگره دین پژوهان کشور, در ردیف آثار برگزیده قرار گرفت.

سیره تربیتى پیامبر و اهل بیت, محمد داوودى, جلد 2, 1381.

این اثر دومین جلد از طرح پژوهشى سیره پیامبر و اهل بیت است که در راستاى روشنگرى روشهاى تربیتى معصومان, در چهاربخش, تدوین شده است.
بخش اول, چگونگى آشنا کردن دانش آموزان با خدا, پیامبر, امامت و معاد.
بخش دوم, چگونگى آموزش نماز و روزه و تلاوت قرآن و نیایش و شیوه هاى پاى بند کردن دانش آموزان به عبادت و رابطه با خداوند.
بخش سوم, روشهاى تربیتى در سیره پیامبر و ائمه, مانند موعظه و ارشاد و راهنمایى و تذکر و چگونگى استفاده از امر و نهى.
بخش چهارم, نقش و کارکرد رفق و مدارا در تربیت دینى, نقش والدین و آداب و رسوم فرهنگى و محیط اجتماعى در شکل گیرى تربیت دینى.
این کتاب نیز از آثار برگزیده در پنجمین دوره کنگره دین پژوهان کشور بوده است.
,سیره پیامبر اعظم, از نگاهى دیگر, منوچهر حسن الهى, مرکز پژوهشهاى صدا و سیما, 1385, 324 صفحه.
این کتاب از پنج بخش و فصلهاى گوناگون تشکیل شده است: سیره فردى: در بردارنده سیره حضرت رسول در باب: عبادت, توکل, اطاعت کامل از خداوند, ساده زیستى, رأفت و مهربانى, تواضع و فروتنى, صبر و مقاومت, رعایت بهداشت, نظم و انضباط, تفکر و تدبر, زهد و استقلال و میانه روى, حفظ حدود الهى.
سیره اجتماعى.
سیره اقتصادى.
سیره نظامى.
سیره سیاسى.

ملکوت اخلاق, گلگشتى در 114 جلوه رفتارى و گفتارى پیامبر اعظم(ص), سید حسین اسحاقى, مرکز پژوهشهاى اسلامى صدا و سیما, در 326 صفحه, 1385.

مرکز پژوهشهاى صدا و سیما در سال 1385, کارهاى پژوهشى و تبلیغى گوناگون درباره پیامبر, زیر عنوان (با پیامبر) به انجام رسانده که چند اثر آن, به قلم سیدحسین اسحاقى است. از آن جمله ملکوت اخلاق.
این کتاب با پیش گفتارى در اهمیت و جایگاه تربیتى اسوه و ضرورت پیروى از راه و روش پیامبر آغاز شده است. کتاب, در بردارنده دو بخش است: بخش اول: مروارید نبوت در یک نگاه, شامل روز شمار زندگى پیامبر اعظم, در مکه و سالهاى هجرت است. بخش دوم, در بردارنده 114 جلوه رفتارى و گفتارى پیامبر اعظم است که در سه فصل, سامان یافته: اخلاق فردى, اخلاق خانواده, اخلاق اجتماعى.
نویسنده در هنگام طرح هر جلوه رفتارى, با مقدمه اى کوتاه سخن را آغاز مى کند و سپس گزارشى از موضوع ارائه مى دهد و درسهاى شایسته پیروى را مى نمایاند: در جلوه 21, که محکم کارى است, مى نویسد:

(چون پیامبر گرامى اسلام, کارى را آغاز مى کرد, آن را به انجام مى رساند و چنین نبود که بخشى از آن را انجام دهد و بخشى دیگر را واگذارد. پیشواى گرامى اسلام در سخنى نورانى مى فرماید:

(ان الله یحب اذا عمل احدکم عملا ان یتقنه).

به درستى که خداوند دوست دارد وقتى یکى از شما کارى را انجام مى دهد آن را محکم و استوار کند.)

نویسنده پس از نمونه بالا, نمونه دیگرى از محکم کارى رسول خدا ارائه مى دهد که بسیار درس آموز است و این رفتار رسول خدا به روشنى مى رساند که مسلمانان در هر کارى باید محکم کارى را پیشه کنند و کار را دقیق انجام دهند تا نابسامانیها از جامعه اسلامى رخت بربندد.

(داستان تدفین سعد بن معاذ, نمونه اى از محکم کارى پیامبر اعظم است. از امام صادق(ع) روایت شده است که: شمارى نزد پیامبر آمدند و خبر دادند: سعد بن معاذ در گذشته است. رسول خدا(ص) برخاست. اصحاب نیز همراه آن حضرت برخاستند. پس حضرت دستور داد سعد را بشویند. چون سعد را شستند حنوط کردند و کفن پوشاندند, در تابوت نهادند و تابوت را به سوى قبرستان حرکت دادند, رسول خدا(ص) پاى برهنه و بدون رداء, در پى تابوت به راه افتاد و گاه سوى راست تابوت و گاه سوى چپ تابوت را مى گرفت, تا به قبرستان رسیدند پس از کندن قبر, رسول خدا(ص) داخل قبر شد و لحد را چید و آن را با گل محکم کرد و پیوسته مى فرمود: سنگ بدهید, گل بدهید! و به وسیله آن, میان خشت ها را محکم مى کرد. چون از محکم ساختن لحد فارغ شد و بر آن خاک ریخت و قبر آماده شد, فرمود:

(و انى لأعلم انه سیٌبلى و یصل الیه البلاء و لکن الله یحبّ عبدا اذا عمل عملا احکمه.)

به درستى که من مى دانم این قبر به زودى فرسوده مى شود و بلا به سوى آن سرازیر مى شود, ولى خدا دوست مى دارد وقتى بنده اى, کارى را انجام مى دهد, آن را محکم و استوار کند.)

خورشید اسلام چگونه درخشید, محمدباقر علم الهدى, 4 جلد.

نویسنده در مقدمه کتاب, بررسى عوامل پیشرفت اسلام و اثرگذارى و دگرگونى آفرین عظیم رسول خدا را در مدت کوتاه, از انگیزه هاى مهم خود براى نگارش این اثر برشمرده است. او در پى پاسخ به این پرسش است:
چگونه پیامبر عظیم الشأن اسلام, با آن که تهیدست بود و مال و ثروتى دراختیار نداشت و در ابتدا از مردان جز امیرالمؤمنین… و از زنان جز حضرت خدیجه, کسى دعوت او را به اسلام پاسخ نگفت, در مدتى بسیار کوتاه, آن تحول عظیم را در جامعه آفرید.
سمت و سوى مباحث 4 جلد منتشر شده از کتاب درباره فضائل و ویژگیها و سیرت اخلاقى پیامبر است. گویا نویسنده در بحثهاى گوناگونى که طرح کرده, هدف اش این بوده که ثابت کند, ارزشهاى اخلاقى اسلام و سیره پیامبر از مهم ترین عوامل گسترش اسلام بوده است.
جلد اول کتاب, در 303 صفحه و 3 فصل سامان یافته است:
فصل اول, نگاهى به تاریخ جاهلیت .
فصل دوم, اوضاع مردم پس از بعثت, (مقایسه پیش از اسلام و بعد از اسلام.)
فصل سوم, بررسى عوامل پیشرفت اسلام, شامل عوامل درونى:
1. ایجاد تحول اخلاقى در جامعه
2. پیامبر الگوى کمالات و فضائل.
جلد دوم در 616 صفحه, با بحثهایى چون:
اخلاق پسندیده پیامبر: حلم و بردبارى, عفو و گذشت, قناعت و بخشى درباره رذائل اخلاقى و روش آموزنده پیامبر اکرم و خاندان گرامى او.
جلد سوم در 768 صفحه
ادامه بحث از عوامل درونى پیشرفت اسلام: صفت چهارم پیامبر:حیا,
فصل دوم. سیرى در انحراف جامعه
فصل سوم. بررسى وضع جامعه.
فصل چهارم. بررسى وضع خانواده
فصل پنجم. ارزیابى فضیلت حیاء.
فصل ششم. چگونه انسان حیا را از دست مى دهد.
فصل هفتم. حیاى خدایى و پیشوایان پاک و معصوم و صفت شکر.
جلد چهارم این مجموعه, در بردارنده مقوله هایى چون: ورع, صبر و استقامت است.
نویسنده در شرح و تحلیل مطالب اخلاقى, بیش تر از منابع شیعى, بویژه بحارالانوار علامه مجلسى استفاده برده است.

2. سیره رفتارى پیامبر اعظم در خانواده

خانواده مهم ترین رکن جامعه است. اگر خانواده استوار باشد و از گزندها و آسیبها به دور و سالم و شاداب, اجتماع, سالم و از هر گزندى به دور خواهد ماند. اجتماع و جامعه اى در برابر ستیز با حوادث از پاى در مى آید و از هم فرو مى پاشد که بیش از آن, پایه ها, استوانه ها, کانونهاى نگهدارنده آن, دچار آسیبها و آفتها شده باشد. هیچ قوم و ملتى بدون شادابى , سلامت, سرزندگى و استوارى خانواده نتوانسته سرپا و شاداب بماند ودر عرصه هاى گوناگون فکرى, فرهنگى, اقتصادى وسیاسى بدرخشد.از این روى اسلام به کانون خانواده از هر جهت اهمیت داده و راه هاى رخنه گرى آفتها و آسیبها را بسته و نسبت به آفتها و آسیبها هشدار داده و راه هاى تواناسازى پایه هاى آن را به زیبایى نمایانده است. هیچ دین و آیینى بسان اسلام به این کانون گرما بخش بهاى لازم را نداده است. این که آیین اسلام مانده و درخشیده, بى گمان در اثرِ استوارى و رخشندگى خانواده هاى اسلامى بوده, همان چیزى که خود اسلام آن را براى پشتوانه خود و جامعه اى که بنا نهاده و سلامت روح و روان مردم, به این شکل زیبا و رخشنده بنیان گذارده است.
اسلام, افزون بر آیاتى که عرضه داشته, الگو, سرمشق و نمونه اى بس روشن هم فراروى اسلامیان گذارده و به آنان فرموده, کانون خانوادگى خود را بر اساس آن تراز کنند و همه گاه, رو به روى آن آیینه بایستند و زشتیها را از چهره خانواده خود بزدایند, تا خانواده اى همیشه زیبا و رخشنده داشته باشند.
بى گمان آسیبها و آفتهایى که اکنون گریبان گیر خانواده هاى اسلامى است,برخاسته ونشأت گرفته از جدایى, فاصله گیرى و دورى گزینى از این آیینه تمام نماست که همانا چگونگى رفتار رسول خدا در خانواده و هدایت و گرمابخشى به آن است.
این رسالت عالمان ربانى بوده است که مردمان مسلمان را به این اسوه راستین و آیینه تمام نما, نزدیک و نزدیک تر کنند که با تأسف تمام باید گفت آن گونه که باید و شاید به این مهم و مقوله بس سرنوشت ساز توجه وافى نشده است و این مسأله بنیادى در کانون توجه اهل علم و آگاهان جامعه قرار نگرفته است, بویژه در حوزه شیعه که انتظار مى رفت, از هر جهت به آن توجه شود, توجه نشده است و آثارى که پدید آمده, با همه ارزندگى و روش مندى, آن انتظارى را که اهل فرهنگ و اندیشه و باورمندان به خط راستین اسلام از حوزه ها دارند و علماى دین, برآورده نمى سازند. با این حال, در این مقال, نگاهى به پاره اى از آن آثار مى افکنیم و گوشه هایى از تلاشِ تلاش گران این عرصه را مى نمایانیم. به امید آن که در آینده, شاهد کارهاى قوى تر و بنیادى تردر این باره, در حوزه شیعه باشیم.

زنان پیامبر اسلام, عمادالدین حسین اصفهانى, 456 صفحه, نشر محمد, تهران.

عمادالدین حسین, مشهور به عماد زاده اصفهانى, متولد 1325ق, از نویسندگان متعهد و با کارنامه درخشان در حوزه دین است. وى درباره سیره رسول خدا, چندین کتاب و رساله نگاشته و عرضه کرده است, که از جمله آنها, زنان پیامبر اسلام است که بر اساس نیاز آن روز جامعه اسلامى نوشته و نشر داده است. وى سعى کرده از زاویه هاى گوناگون نگاه اسلام را به زن, کالبدشکافى کند و با این کار پاسخ در خور ومنطقى به کسانى بدهد که خواسته اند این گونه وانمود کنند که در اسلام, حقوق زن پایمال شده است.
وى در ابتدا, جایگاه زن را در ادیان آسمانى, بویژه اسلام مى نمایاند وسپس به مقوله هایى چون: زن در آفرینش, زن و تاریخ زن در ادیان, زن و کشورها, زنان و مادران پیامبران, اسلام و زن, آداب زناشویى, اسلام و تعدد زوجات, حجاب در اسلام, مى پردازد.
از جمله مقوله هاى پیوسته به سیره که در این اثر از آن سخن به میان آمده است, چگونگى تعامل پیامبر اسلام با خانواده و همسران خود است. بحثى که امروز و در همه روزگاران براى خانواده ها راهگشاست و به مردان مى آموزد که کانون خانواده را چگونه با تعامل شایسته با همسران خود, گرم نگهدارند و از گزندها در امان بدارند.
این کتاب در دهه 30 ش, به نگارش درآمده و به چاپ رسیده و به سال 1368, از سوى انتشارات محمد, تجدید چاپ شده است.

اعلام النساء, على محمد دخیّل, دارالمرتضى, بیروت.

اعلام النساء, یا زنان بزرگ اسلام, مجموعه اى است مفید و ارزنده و داراى نکته هاى اخلاقى و تربیتى و در خور استفاده براى زنان و هر آن کس که بخواهد از سیره زنان بزرگ آگاهى یابد. آن چه در معرفى این اثر مورد نظر ماست, نمایاندن سیره اخلاقى تربیتى رسول خداست, در خانواده و در برخورد با همسران خود که بخشها و جلوه هایى از این مجموعه به بیان زندگى آنان ویژه شده است: خدیجه, ام سلمه و…
سیرهُ رسول خدا در خانواده و برخورد با همسران, آن گاه به درستى روشن مى شود و زمینه الگوگیرى از آن فراهم مى گردد که از زندگى خانوادگى آن حضرت و از روحیه و اخلاق و رفتار همسران ایشان, آگاه باشیم. بدون این شناخت, رفتار رسول خدا در خانه و در برخورد با همسران, آن جلوه ویژه را نخواهد داشت.
در این اثر, چون درباره همسران رسول خدا, به گونه ویژه بحث شده, به طور طبیعى, ویژگیها و سیره رسول خدا در مسائل خانوادگى و در برخورد با همسران, بازگو شده که مى تواند براى علاقه مندان به سیره رسول گرامى اسلام, در خانواده و چگونگى همسردارى, راهگشا باشد.
جاى خوشوقتى است که این اثر مفید و در خور استفاده به قلم آقایان: فیروز حریرچى و صادق آیینه وند ترجمه شده و زندگى نامه همسران رسول خدا و زنان بزرگ اسلام, فاطمه زهرا, فاطمه بنت اسد, زینب کبرى, ام کلثوم و… هر کدام به گونه مستقل از سوى انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است.

یک بحث تحلیلى و تاریخى درباره همسران رسول خدا(ص), عقیقى بخشایشى, سال 1352 .

همه علاقه مندان و شیفتگان به رسول خدا و باورمندان به دین و آیین اسلام و حتى کسانى که بیرون از دایره این دین انسان ساز و حیات بخش و روشنایى آفرین هستند, در پى آشنایى با زوایاى زندگى و خانواده رسول خدایند و مى خواهند بدانند این مرد بزرگ که دنیا را دگرگون کرد و در قلبها آن چنان شیدایى و عشق افکند, داراى چگونه خانواده اى بوده است. و افزون بر این, براى ده ها پرسش خود, پاسخهاى منطقى, علمى و دقیق و راه گشا بشنوند.
از این روى, شمارى از آگاهان و اهل قلم در حوزه شیعه برابر نیازى که احساس کرده و علاقه اى که در افراد, با مشربهاى گوناگون دیده اند, به تلاش برخاسته که به گونه اى به این نیاز پاسخ بدهند و به روشنگرى زوایایى از زندگى و خانواده رسول خدا بپردازند.
نویسنده در اثر یاد شده, کار خویش را در همین راستا سامان داده و درباره هر یک از همسران رسول خدا, به بحث پرداخته و روى چرایى ازدواجهاى متعدد رسول خدا انگشت گذاشته و علت آن را مصلحت گرایى رسول خدا انگاشته است که باید دید و بررسى کرد که این نظر, که کم و بیش, یک نظر کلیشه اى است و بسیارى از کسانى که درباره ازدواجهاى رسول خدا, بحث کرده اند, آن را یا پذیرفته و یا این که بهاى بیش ترى به آن داده اند, تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است.
نویسنده در باب ازدواجهاى رسول خدا, دیدگاه هاى صاحب نظران بزرگ اسلام را آورده و عنوانهایى را به بحث ایشان ویژه ساخته است: محمد رشید رضا و ازدواجهاى پیامبر. کاشف الغطاء و ازدواجهاى پیامبر. نظر علامه طباطبایى درباره ازدواجهاى پیامبر.

شیوه همسردارى پیامبر به گزارش قرآن و سنت, احمد عابدینى, 159 صفحه, ناشر: هستى نما.

براى انسان مسلمان, گزارش قرآن و سنت از هر پدیده و رویداد و گزاره تاریخى, حجت و بایسته عمل برابر آن است. به هیچ گزارشى نمى توان اعتماد صددرصد کرد و آن را تراز رفتار و زندگى و مبناى تصمیمها قرار داد, مگر گزارشى که از این دو سرچشمه, چشمه گرفته باشد. بهترین و دقیق ترین سرچشمه اى که مى توان براى آشنایى با زندگى رسول خدا, بویژه شیوه همسر دارى آن حضرت, به آن اعتماد ورزید و از آن پرتو گرفت, همانا قرآن و سنت است, نه گزارش این و آن. نویسنده با همین نگاه, شیوه همسردارى رسول خدا را به گزارش قرآن و سنت, سامان داده و با توجه به این که همسران رسول خدا از قبیله هاى مختلف و کم و بیش داراى فرهنگها و آداب و سنن ناهمگون بودند, کوشیده است از شیوه رفتارى رسول خدا با همسران, به عنوان الگویى تربیتى براى جامعه اسلامى و خانواده ها, درسهاى آموزنده و راهگشا, ارائه کند.
از مقوله ها و گزاره هایى که در این اثر, به بوته بررسى نهاده شده, فلسفه تعدد همسران پیامبر است که فراز زیر بخشى از آن را مى نمایاند:

(به هنگام بیان فلسفه تعدد همسران پیامبر اکرم(ص) روشن مى شود آن حضرت به خاطر خواسته هاى شخصى, یا رسیدن به مال و منال و یا براى استعمار زنان و بهره برى از آنها در کارهاى کشاورزى و دامپرورى ازدواج نکرده است. اساساً این دیدگاه هاى منفى که اکنون مطرح است در آن زمان مطرح نبوده و به همین جهت, مخالفان فراوانى که پیامبر در صدر اسلام داشت و بر هر کار پیامبر, اشکال مى گرفتند و اهل بهانه جویى و اشکال تراشى بر حضرت بودند, هیچ کدام این مسأله را به عنوان عیب و ایراد بر او وارد نکردند.
ابوسفیان,که سر سخت ترین دشمن آن حضرت است, آن گاه که حضرت با دختر وى ازدواج مى کند, از فرط شادمانى مى گوید: (ذلک الفحل لا یرغم انفه) پشت این مرد بر زمین مباد.
این سخن, با کلام خواهر عمر و بن عبدود, همانند است که وقتى بر کشته برادرش وارد شد و دید کشنده عمرو, زره و وسائل جنگى او را به غنیمت نبرده است, گفت: مصیبت تو برایم آسان شد; چون به دست جوانمردى کشته شده اى که مال دوست و مقام پرست نبوده است.
ابوسفیان مى گوید: پشت این مرد (پیامبر اکرم) بر خاک مباد, شکست و خوارى بر او مباد, او چقدر بزرگوار است. ما با او مى جنگیم, ولى او در حق ما رؤف و مهربان است که حاضر است دخترم را به همسرى بپذیرد. روشن است این ازدواجها, مشکلاتى براى پیامبر ایجاد مى کرد که هر کسى حاضر به تحمل چنین مشکلاتى نبود. تحمل این مشکلات, پیامبر را در چشم مخالفان و دشمنان, کرامتى والا بخشیده است.)

3. سیره تبلیغى پیامبر

رسوخ دادن آموزه هاى دین در دلها و دگرگون کردن حالها, ذهنها و اندیشه ها و رساندن انسان به پایه و مرتبتى که با خواسته هاى نفس خود به رویارویى برخیزد و یا با آدابها و سنتهایى که با نفس اماره هماهنگى تام دارند و یا در اصل برخاسته از لجن زار هواها و هوسهاى نفسانى اند, در افتادن و آنها را دم به دم کنار زدن و از آنها دورى گزیدن, کارى است شگفت, بس توان فرسا, سخت و مشقت بار که خداوند کسانى را براى به انجام رساندن این رسالت برگزیده است, با این ویژگیها: داراى هوش و استعداد بالا, دید و نگاه ژرف, مقاوم بسان صخره در برابر موجهاى شکننده تبلیغى و جنگ روانى دشمن علیه توحید, برخوردار از استقامت بالا, آشناى به شگردهاى دشمن و سران جبهه مخالف و چیره بر کار خود, با روش مندى فوق العاده و برنامه ریزى دقیق.
دقیق شدن در سیره این مردان بزرگ و رسولان الهى, بویژه رسول گرامى اسلام, رسالتى است بزرگ بر دوش عالمان که وارث انبیاء اند.
عالمان وحوزه هاى دینى, که عهده دار هدایت انسانها به سرچشمه توحیدند, تنها با الگوگیرى از سیره رسول خداست که مى توانند راه نفوذ اسلام را به دلها بگشایند و باز دارنده ها را از سر راه بردارند و انسان را به مقامى که سزاوار آن است, برسانند.
به همین جهت عالمان و دانش آموختگان حوزوى, با توجه به سیره تبلیغى نبوى, آثارى را نگاشته و عرضه کرده اند. در حقیقت, در این اندیشه بوده اند که سیره تبلیغى رسول خدا را از آن جا که اثر گذار بوده و نتیجه بخش و دگرگون آفرین, در حوزه ها بگسترانند و حوزویان را با آن روش نیکو و هماهنگ با فطرت آشنا سازند.
در این جا و در این مجال, به پاره اى از این دست آثار, یعنى آثارى که سویه بیان سیره تبلیغى آنها, دامنه گسترده اى دارد, اشاره مى کنیم:

مبعث حضرت رسول, جلال الدین همایى.

نویسنده در این اثر, که متن سخنرانى اوست درباره مبعث حضرت رسول, در صدد برآمده علت سرعت و دامن گسترى اسلام را در جهان روشن کند.
وى, پس از سیرى کوتاه از ولادت حضرت, تا بعثت, وارائه بحثى درباره بعثت, از مراحل دعوت پیامبر سخن مى گوید و پیروزى حضرت را بر مشکلات فرهنگى و اجتماعى عرب و شکستن سدهاى فرهنگى راه را, از معجزات رسول گرامى اسلام مى شمارد.
در نگاه نویسنده, تربیت توده هاى خشک و متعصب عرب و آشنا کردن آنان با توحید, عدالت, مساوات و ایثار, از به سخن درآوردن ریگ و زنده کردن مردگان, بالاتر و مهم تر است; چه کدام سنگ, سخت تر از دل عربان جاهلى یافت مى شود, آنان که به دستان خود, فرزندان شان را زنده به گور مى کردند. اینان, در سایه تعالیم پیامبر, قدم به قدم به وادى فرهنگ و تربیت پا نهادند و درجات معنوى را پیمودند.
او, از این که به حقایق اسلام توجه نمى شود و جاى توجه به حقایق اسلام را مطالب سست, بى محتوا و واهى درباره خدا و ائمه اطهار گرفته, ابراز نگرانى مى کند و با دریغ و افسوس مى نویسد:
(اى کاش, به جاى مطالب واهى و بى اساس, که درباره زندگانى حضرت رسول و سایر ائمه دین گفته و نوشته شده است و هنوز هم مى گویند و مى نویسند, به حقایق امور اسلام توجه مى شد, تا عظمت این دین مبین و اهمیت دعوت صاحب شریعت, بهتر معلوم و آشکار مى گشت.)
نکته دقیق و در خور توجه در این سخنرانى این که به نکوهش مردم عرب به خاطر تعصب و تصلبى که داشتند نمى پردازد, بلکه مى گوید شاید پسندیده هم باشد. هر قوم و ملتى این چنین است.
اما با آن تعصب شدید و سخت و غیر قابل نفوذ قوم عرب ,اسلام توانسته نفوذ کند و از لایه هاى سخت تعصب بگذرد , دلیل بر عظمت دعوت اسلام است:

(بارى نکته اى عرض مى کنم: تعصّب و تصلّب در حفظ مذهب و آداب و رسوم ملى, ملامت و نکوهش ندارد. بلکه تا حدى پسندیده و مستحسن هم هست. بنابراین, شاید قوم عرب را به تعصّب و تصلّبى که در حفظ دین و شعائر قدیم خود داشته اند, مذمت کنیم و بگوییم چرا (لیّن العریکه) و (سلس القیاد) نبودند که هر چه گفته مى شد, زود قبول کنند. بلکه برعکس, باید به این نکته توجه داشت که هر قدر تعصب و دیر باورى عرب و سخت کوشى آنها در نگهدارى مذهب آبا و اسلاف شان بیش تر باشد, عظمت و اهمیت دعوت اسلامى و پیشرفت محیرالعقول آن, بیش تر معلوم و مستدل مى گردد.
تحول مذهب و تغییر دین و آیین یک ملت که در قرون متوالى با آن خو گرفته اند و تبدیل عقاید و رسومى که در خون و رگ و ورید جماعتى جایگزین شده است, کار آسانى نیست. مبارزه کردن با آداب دیرینه ملتها, کار سهل و ساده اى نباشد. پیغمبر اسلام بر ضد دین و آیین و آداب و رسوم جاهلى چند صد ساله عرب قیام کرد. مى خواست تمام شؤون ملیت و قومیت عرب جاهلى را زیر و رو کند. با قومى وحشى و درنده خو سر و کار داشت که از علم و سواد بهره اى نداشتند.
در بت پرستى و مخالفت با هر چیزى و هر کسى که بر خلاف آیین آنها قیام مى کرد, سخت ایستادگى مى نمودند. در حقیقت این خود یکى از معجزات بزرگ آیات بینات پیشواى اسلام است که در میان چنان قومى جاهل و خشن و متعصب ظهور کرد و عاقبت حرف خود را به کرسى نشاند.)

سیرى در سیره نبوى, استاد شهید مطهرى, صدرا.

از استاد شهید, درباره تاریخ اسلام و سیرت رسول خدا, نوشته هایى سودمند, راهگشا و تحقیقى به جا مانده است. از جمله دو مقدمه بر کتاب محمد خاتم پیامبران, ختم نبوت, موضوع پیامبر اکرم در کتاب وحى و نبوت, از مجموعه: مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى و کتاب سیرى در سیره. این کتاب, چند گزاره مهم و سودمند را در بر دارد, از جمله مقدمه استاد بر کتاب محمد خاتم پیامبران و هشت سخنرانى و چند یادداشت پراکنده از ایشان در باب سیره پیامبر.
روش استاد در سیره, بسان دیگر پژوهشهاى استاد, تحقیقى ـ تحلیلى است. استاد افزون بر گزارش سخنان و سیره پیامبر, به علل و آثار و شیوه رفتارى پیامبر پرداخته و از آن, دستمایه اى براى رفتار و عمل امروز ما, بویژه الگوى تبلیغى حوزه به دست داده است.
استاد, با کند و کاو در سیره اخلاقى, اعتقادى, سیاسى رسول خدا, سبک و روش حضرت ایشان را به عنوان قانون دائمى و همیشگى و در خور پیاده شدن در هر زمان, شناسانده و بیان کرده است:

(سیر, غیراز سیره است. سیر, یعنى رفتار. هر کسى در عالم, همچنان که گفتار دارد, رفتار هم دارد. ولى سیره, عبارت از سبک و اسلوب و متد خاصى است که افراد صاحب اسلوب و سبک و منطق در سیر خودشان به کار مى برند. سیره پیغمبر, یعنى سبک پیغمبر(ص) متدى که پیغمبر در عمل و روش براى مقاصد خودش به کار مى برد. بحث ما در مقاصد پیامبر نیست… بحث ما در سبک پیغمبر است. مثلاً پیغمبر تبلیغ مى کرد, روش تبلیغى پیغمبر, چه روشى بود. سبک قضاوتش, چه سبکى بود. پیغمبر, مثل همه مردم دیگر, زندگى خانوادگى داشت… فرزندانى داشت. سبک پیامبر در زن دارى چگونه بود؟ سبک پیغمبر در معاشرت با اصحاب و یاران و به اصطلاح مریدها, چگونه بود؟ پیغمبر, دشمنان سرسختى داشت, سبک و روش پیغمبر در رفتار با دشمنان چه بود؟)

در نگاه استاد, سیره از منابع اصیل اسلام است و اگر بخواهیم اسلام را در اصالت خود بشناسیم, باید زندگى و راه و رسم نبى گرامى اسلام را به روشنى و خوبى بشناسیم و آن حضرت, پیروى کنیم.
وى یاد آور مى شود: یکى از آسیبهاى بزرگ تفکر اسلامى, این فکر خطرناک است که پیامبر و امامان نمى توانند الگوى ما باشند و میان ما و آنان دیوار بلندى از معنویت وجود دارد که ما را از پیمودن راه آنان باز مى دارد.
استاد, دقیق و عالمانه این تفکر خطرناک را رد مى کند و همگان را به این نکته روشن و ناب رهنمون مى شود , نکته اى که با اندک درنگ, دریافته مى شود: پیامبران از نوع بشرند و آنان با دستمایه معنوى به این مرتبت رسیده و مراحل کمال را پیموده اند; از این روى, خداوند آنان را الگوى بشر قرار داده و مسلمانان را به مطالعه راه و رسم و سبک و متد زندگى آنان برانگیزانده است:

(یکى از منابع شناخت نظر اسلام, شناخت سیره اولیاء و پیشوایان از شخص پیغمبر اکرم, تا ائمه اطهار و به عبارت دیگر, سیره معصومین است. گفته هاى شان به جاى خود, شخصیت شان, یعنى سیره و روشش شان منبعى است براى شناخت. سیره پیغمبر براى ما, یک منبع الهام است و نیز سیره ائمه.
لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا.)

استاد بحق, کم توجهى عالمان و حوزه هاى علمیه و فرهیختگان را نسبت به سیره, ستم بزرگ مى داند و مى نویسد, این ظلم, بسان همان ظلمى است که ما به قرآن کریم کرده ایم:

(ما ظلمى, نظیر ظلمى که در مورد قرآن کرده ایم در مورد سیره پیغمبر و ائمه اطهار کرده ایم. وقتى مى گویند پیغمبر چنین بود, مى گوییم او که پیغمبر بود!…
همان طور که قرآن را برداشتیم به طاقچه بالا گذاشتیم و به طاق آسمان کوبیدیم, سیره انبیاء و اولیاء, مخصوصاً سیره پیغمبر اکرم و ائمه معصومین را برداشتیم و به طاق آسمان کوبیدیم. گفتیم او پیغمبر است.
نتیجه اش این است که اگر یک عمر براى ما تاریخ پیغمبر بگویند, براى ما درس نیست.)

استاد, در این اثر, بحثهاى سودمند و مورد نیاز امروز اهل تحقیق و جست و جو و علاقه مندان به سبک و متد رسول خدا را مطرح مى کند, از جمله: بحثهایى درباره انواع سیره, منطق پیغمبر, رابطه سیره و اخلاق, کیفیت استخدام وسیله, ارزش تبلیغ و مبلغ در سیره پیامبر, روش تبلیغ…
استاد در حوزه تبلیغ دین, بحثهاى گسترده اى را درروش هاى تبلیغى پیامبر و جاذبه هاى سیره نبوى در گسترش اسلام عرضه کرده است, از جمله بلاغ مبین, اخلاص, پرهیز از تکلف, موازنه تبشیر و انذار, نرمش در مسائل شخصى و صلابت در مسائل اصولى را از روشهاى تبلیغى رسول خدا دانسته است.

محیط پیدایش اسلام, شهید سید محمد حسینى بهشتى, دفتر نشر فرهنگ اسلامى.

این اثر در بردارنده سلسله گفتارهاى شهید بهشتى است که در سالهاى 1345 و 1346, در مرکز اسلامى هامبورگ آلمان, در جمع دانشجویان ایراد شده است. سخنان و جستارهایى که امروز نیز راهگشاند و جا دارد که به طور جدى طرح شوند; زیرا که شهید بهشتى, متفکرى بود با اندیشه بلند, همه سو نگر, دقیق اندیش و آشناى به نیازهاى فکرى و فرهنگى روز و آن چه دیگران در آیینه مى دیدند, وى در خشت خام مى دید و برداشتى که از اسلام, تاریخ اسلام, سیره نبوى داشت, چنان زلال بود و روح انگیز و انگیزاننده که در هر زمان و مکان و در هر موقعیت مى تواند طرح شود و از آنها درسهاى مورد نیاز و لازم گرفته شود.
شهید, براى این که سیره رسول خدا و درس آموزى آن را به روشنى بنمایاند, به مسائلى چون: زادگاه پیامبر خدا, قبائل عرب, یهود و نصارا, جزیرة العرب, ایران باستان, ادیان بزرگ, مصر باستان, حبشه پیش از اسلام, توجه کرده, تا خواننده را در فضاى مورد نظر خود وارد سازد. چون گویا بر این باور بوده که بدون فضاسازى نمى تواند آن گونه که باید و شاید, جایگاه و چگونگى اثرگذارى رسول خدا را روى تک تک افراد جامعه و محیط, ترسیم کند و زوایاى آن را روشن سازد.
در بحث از عوامل موفقیت پیامبر, عوامل گوناگون را به بوته بررسى نهاده است و از آنها بهره هایى که به کار امروز جامعه اسلامى مى آید, برده است, از جمله: ایمان قاطع, لیاقت و کاردانى, عدم درماندگى, ملاحظه شرایط ویژه سیاسى, جواب قطعى به روز, وجود خلأ سیاسى در شرایط اجتماعى آن روز. در فرازى, درباره ایمان پیامبر به هدف مى نویسد:

(ایمان قاطع: شروع کننده نهضت به کار خود ایمان داشت.
مادام که رهبر یک جنبش به کار و حرکت خود ایمان قاطع نداشته باشد, پیروزى آن جنبش بسیار بسیار مشکل است و یا باید بگوییم اصلاً پیروزى جنبش, یک نوع شانس است و نمى شود روى آن حساب کرد.)

در بخشى دیگر, روى این نکته انگشت مى گذارد که هدف پیامبر و آینده اش روشن بود. ابهامى در کار پیامبر نبود و در تاریکى حرکت نمى کرد. افراد مؤمن به خود را با ظن و گمان و شاید, به پیش نمى برد و براى هر مسأله اى راه حق روشن داشت و این یکى از عوامل موفقیت اسلام بود.

(در دعوت به اسلام, از همان آغاز تا پایان, یعنى از موقعى که نهضت را شروع کرد, تا موقع وفات, پیامبر به تمام مسائلى که در زمان ایشان مطرح مى شد, جواب روشن گفت. در طول زمانى که پیغمبر در مکه بود; یعنى در تمام این مدت 13 سال, شما آیات و مطالب مربوط به حکومت, مالیات, اداره, نماز جمعه و امثال آنها را نمى بینید… عبادت خدا, نماز, روزه, مسائل اخلاقى و این گونه مسائل و بیش تر مبارزه با شرک و خودپرستى و فساد اخلاق است…
وقتى پیامبر به مدینه آمد, به آن مسائل, راه حل قاطع و روشنى از نظر تعالیم اسلام, نشان داده است. بنابراین اگر بخواهیم با لغتهاى امروز مطلب را بیان کنیم, مى توانیم ایدئولوژى اسلام در زمان پیغمبر, از اول نهضت تا آخر نهضت, همیشه به سؤالات, جواب قطعى قانع کننده و روشن مى داد و این جزء عوامل موفقیت نهضت اسلام است.)

اگر نگاه حوزه ها و تاریخ نگاران حوزوى ما به سیره رسول خدا, به گونه عالمانه و دقیق از این زاویه باشد, دگرگونى فکرى ژرفى در حوزه ها پدید خواهد آمد و درسها و بحثها و مناظره هاى علمى, جهت خاصى پیدا خواهند کرد و دستاورد خوشایندى براى جامعه اسلامى و مؤمنان به بار خواهد آورد.

اخلاق تبلیغ در سیره رسول الله, سید مرتضى حسینى, مرکز جهانى علوم اسلامى, 176صفحه, 1425ق.

اخلاق, در تبلیغ و رساندن پیام و آگاهى دینى دادن به مردم و در عملیات بازسازى روح و روان, حرف اول را مى زند و مهم ترین و کارآمدترین عنصر در امر پیام رسانى دینى و آشناسازى ژرف و دگرگون کننده افراد با آموزه هاى دینى است.
اخلاق, یعنى سلوک خردمندانه و ارزش مندانه و ترازمند و همخوان با آموزه ها و ارزشهاى دینى, خود تبلیغ دین است و انسانها را, بدون هیچ هزینه و غوغایى, علاقه مند به دین مى کند و آنان را به سوى ریشه هاى این روشنایى مى کشاند.
امروزه اگر به جاى هزینه هاى گزاف و ساختمانها و بناهاى لوکس و پرهزینه براى تبلیغ دین, به روش رسول خدا و سیرت آن عزیز در امر تبلیغ اقتدار بشود و اخلاق تبلیغى در متن تبلیغ قرار بگیرد و پیام رسانان و مبلغان به اخلاق دینى, به طور همه جانبه, آراسته گردند, بى گمان تبلیغ جایگاه خود را باز خواهد یافت و در دلها اثر ژرفى خواهد گذاشت ,بس ماندگار.
آن چه دلها را دگرگون مى کند و در هدایت و ارزش گرایى و دین مدارى افراد اثرگذار است, رفتار و سیره روشن و هماهنگ با آموزه هاى دینى است, نه زرق و برقها و شکوه ها ى دروغین و بى محتوا و چشم پر کن.
انسانهایى که شیدا و واله دین و آیین شده و در برابر دستورهاى دینى سر فرود آورده و در راه دین جان نثار کرده اند, هیچ کدام آنان, بر اثر دیدن ساختمان هاى لوکس و پرهزینه و تشریفات, دگرگون نشده اند آن چه آنها را دگرگون کرده سادگى, بى آلایشى, دنیا گریزى و باورهاى عمیق مبلغان و پیامبر رسانان دینى بوده است.
حوزه ها در همیشه و در همه ادواز زندگى, چه در دوره هایى که از توانایى مالى نابهره مندند و چه در دوره هایى که برخوردارند و قدرت دارند و حکومت گران صالح پشتوانه هاى سترگى براى آنها هستند و دست شان کم و بیش باز, باید سادگى را پیشه سازند و به دور از زرق و برق و کارهاى پرهزینه کم سود به حال فرهنگ و اندیشه, و سازندگى و تهذیب افراد, با پیروى از سیره رسول خدا, دست به کار احیاى اخلاق تبلیغى بشوند و به این امر مهم حیات ببخشند که بدون حیات بخشیدن به اخلاق تبلیغى, که با احیاى اخلاق تبلیغى نبوى, ممکن مى گردد, تبلیغ دین, سرانجام نمى گیرد. در باب اخلاق تبلیغى نبى اکرم, چند اثر در حوزه علمیه و به خامه اهل علم نگاشته شده که سُرور آفرین است و امیدواریم از این پس به این مقوله مهم, بیش تر توجه شود و آثار مفید و راهگشا ترى عرضه گردد, تا اخلاق تبلیغى در تبلیغات دینى نهادینه گردد.
در اثر یاد شده, که به مناسبت هفتمین جشنواره شیخ طوسى نشر یافته است, نویسنده به بیان زوایاى اخلاقى تبلیغى رسول خدا پرداخته و موضوع را در سه بخش سامان داده است:
بخش اول: کلیاتى درباره اخلاق تبلیغ و سیره و بیان مفاهیم مورد گفت و گو و پیشینه تبلیغ در میان انبیاء.
بخش دوم: اخلاق فردى مبلغ, بر اساس اخلاق تبلیغى رسول خدا: ایمان, علم, اخلاص, ورع, ساده زیستى, شجاعت, آراستگى, استقامت و…
بخش سوم: اخلاق اجتماعى تبلیغ: تواضع, حسن خلق, پیشگامى در امور و شرح صدر.
, عنصر تبلیغ در رسالت پیامبر اکرم, قربان عطاپور, 144 صفحه, نشر اعتدال, قم 1384.
امروزه, یکى از بحث هاى مطرح در تبلیغ, چگونگى ارتباط با مخاطب است. از چه روزنى باید به خانه ذهن و فکر مخاطب وارد شد, تا هم رانده نشوى و غریبه و بیگانه به شمار نیایى و هم اثر گذار باشى. یعنى مخاطب احساس کند که خودى هستى و پیامى از راستى, درستى و روشنایى دارى.
نویسنده در این اثر سعى کرده در این باب راه حلى بدهد; از این روى, پس از بیان هدف تبلیغ, ویژگیهاى مبلغ و وظیفه هایى که به عهده اوست و آداب تبلیغ, روشهاى رسول خدا را در تبلیغ, مانند: خطابه, مکان و زمان, ایجاد انتظار در مخاطب و … را بازگو و بیان کرده که به گونه اى, با چگونگى ارتباط با مخاطب پیوستگى دارد. نوع خطابه, زمان و مکان مناسب براى القاء سخن و ایجاد انتظار و راهکارهاى آن, اگر مورد بررسى قرار بگیرد, بى گمان نتیجه بخش خواهد بود و شاید روزنى بگشاید براى چگونگى ارتباط با مخاطب.

4. سیره پژوهى, با رویکرد قرآنى

قرآن, زلال ترین و اصیل ترین سرچشمه پیغمبرشناسى است. هیچ سرچشمه اى به روشنایى و زلالى قرآن, براى شناخت سیره و سیرت رسول خدا وجود ندارد; از این روى, باید به قرآن چنگ زد و بر آبشخور آن فرود آمد و از زلال آن نوشید و تنها این نور و آن چه به طور مستقیم از آن پرتو مى گیرد, سندیت دارد و مى توان براى شناخت زوایاى زندگى فردى و اجتماعى رسول خدا و چگونگى طرح پیام و آشناسازى مردم با ژرفاى آن, جهل زدایى, روشنایى پراکنى و صفا دادن دلها و ذهنها, به آن استناد جست و تکیه کرد و بر این اساس, احکام زندگى فردى و اجتماعى را سامان داد و برنامه هاى حکومتى و چگونگى اداره جامعه را پى ریخت. این, همان چیزى است که در سیره نگارى و سیره پژوهى ما از آن غفلت شده و بهاى لازم به آن داده نشده است. یعنى سیره نگارى ما در پرتو قرآن شکل نگرفته و سامان نیافته است که اگر این پدیده مهم روى مى داد و به گونه جدى دنبال مى شد, بى گمان بسیارى از قله هاى به ظاهر فتح ناشدنى, اکنون فتح شده بود. با این حال, در این غوغاى بى توجهى به قرآن, دانشوران و عالمانى, در باب سیره پژوهى و سیره نگارى, قرآن را سر لوحه کار خود قرار داده و به توفیقاتى دست یافته اند, از جمله مى توان به کتابهاى زیر اشاره کرد که دستاورد بزرگِ توجه و تکیه و استناد به قرآن در سیره نگارى و سیره پژوهى است.

معالم النبوة فى القرآن الکریم, جعفر سبحانى, 561 صفحه, 1393/1351.

استاد جعفر سبحانى از پیشگامان سیره نگارى و سیره پژوهى در روزگار ماست و با قلم شیوا و پژوهشهاى استوار خود, گام بلندى در این راه, که متروک مى نمود, برداشت و افقهاى جدیدى را به اهل قلم و تحقیق و علاقه مندان به سیره ناب رسول خدا گشود.
او, با نگارش فروغ ابدیت, در حقیقت, سکه به نام محمد(ص) زد و آن را در بازار اندیشه و فرهنگ گستراند و رواج داد.
استاد گام بلند دیگرى که برداشته, نگارش تفسیر موضوعى است که جلد سوم آن را به رسول خدا ویژه ساخته است.
این اثر را جعفر الهادى تعریب کرده است و بر آن, بزرگانى چون; علامه طباطبایى, علامه محمد تقى تسترى تقریظ نوشته اند.
کتاب, داراى هشت فصل به شرح زیر است:
فصل اول: رسالت جهانى پیامبر. در این بخش, استاد پس از طرح آیات قرآنى, از نامه هاى رسول خدا به سران قبیله ها و پادشاهان کمک گرفته و به پرسشها پاسخ داده است.
فصل دوم: خاتمیت.
فصل سوم: طرح شبهه هایى درباره خاتمیت و پاسخ به آنها. در این بخش به شش شبهه که بیش تر از سوى مستشرقان طرح شده, پاسخ داده شده است.
فصل چهارم: پرسشهایى در باب خاتمیت. در این بخش این پرسش طرح شده: اگر اسلام آخرین دین و محمد(ص) آخرین فرستاده خداست, پاسخ شریعت به تطورات اجتماعى و فرهنگى نوین جامعه هاى بشرى, چگونه خواهد بود و اسلام, چسان با مقتضیات زمان و مسائل نوپیدا, رو به رو خواهد شد؟
استاد, با استناد به قرآن و روایات ثابت کرده: اسلام, جهانى و ابدى است. در قرآن و سنت معیارها و ملاکهایى وجود دارد و نهفته که اسلام را توانا مى سازد با زمان حرکت کند و چون آفتاب, هر روز زنده تر از دیروز براى مردم نورافشانى کند.
فصل پنجم: امیّت پیامبر.
فصل ششم: علم غیب در قرآن.
فصل هفتم: اختصاص علم غیب به خداوند.
فصل هشتم: سیرت, صفات و اسماء نبى اکرم در قرآن.
, منشور جاوید, تفسیر موضوعى قرآن کریم, استاد جعفر سبحانى, دارالقرآن الکریم, قم.
استاد جعفر سبحانى, با پژوهش, جست و جو و تلاش گسترده اى که در زندگى و سیره رسول خدا داشته است به حقایق قطعى و روشنى از سیره آن عزیز دست یافته و در آثار خود عرضه کرده است. با این حال, به این مقدار از تلاش و جست و جو و پى گیرى اسناد و اخبار متواتر, بسنده نکرده و حرکت بنیادى ترى را در شناساندن زوایاى شخصیتى و سیره رسول خدا, آغاز کرده است. وى با پى ریزى تفسیر موضوعى منشور جاوید, بناى استوارى را در سیره رسول خدا, بنیان گذارده و با ویژه ساختن جلد هایى از این اثر به این مهم, مشعلى فروزان فرا راه جست و جوگران و اهل تبلیغ و علاقه مندان به مشى و رفتار آن بزرگوار, افروخته است. با این حال, اذعان دارد که کار فردى در این امر بس مهم, چه بسا کاستیهایى داشته باشد:

(شکى نیست که ترسیم نیمرخى از زندگى آخرین سفیر الهى, با استناد به آیات قرآن, کار یک گروه تحقیقى است که از طریق احاطه بر قرآن و درک اشارات و رموز دقیق آن, بتواند کار شایسته اى انجام دهد و طبعا کار فردى, داراى آن مزیت نخواهد بود. ولى این مطلب مانع از کوشش ما در حد توان نخواهد بود.)

در جلد چهارم منشور جاوید, که به سال 1364 به چاپ رسیده, از صفحه 9 تا 178 به بررسى پدیده بسیار شوم نفاق از نگاه قرآن پرداخته و سیره رسول خدا را در برابر جریان بس خطرناک نفاق در برهه هاى گوناگون, نمایانده و درسهایى از سیره رفتارى پیامبر را در برابر جبهه نفاق و منافقان ارائه داده که مفید و درس آموز است. گزاره هایى چون: سران نفاق در مدینه, خیانتهاى منافقین در جریان جنگ بدر, خیانتهاى منافقین در جنگ احد, نقش منافقین در ماجراى بنى نضیر, منافقین در جنگ احزاب, حزب نفاق و جنگ بنى المصطلق, حزب نفاق و داستان افک.
نویسنده پس از ارائه تحلیلى در باب چگونگى شکل گیرى نفاق در مدینه, به روشهاى رسول خدا در خنثى کردن توطئه هاى مرموزانه منافقان اشاره کرده و روشن ساخته است کار کرد دقیق, ظریف و از سر درایت رسول اکرم با قدرت طلبیها, رفتارهاى حق جانبانه منافقان و روشن ساختن نیتهاى شوم آنان بر توده هاى مسلمان, از شاهکارهاى سیره رفتارى پیامبر است:

(از جمله در غزوه بنى المصطلق, عبدالله بن ابى, در صدد بود با ایجاد اختلاف میان مهاجرین و انصار, پیروزى مسلمانان را به شکست تبدیل کند و شیرینى آن را به کام آنان تلخ سازد. او با بهره گیرى از نزاعى ساده میان دو نفر از مهاجرین و انصار, در صدد بود آن را به بحرانى سراسرى میان همه مهاجرین و انصار بدل سازد و انصار مدینه را که پناهگاه اسلام و مسلمانان بودند, علیه پیامبر و یاوران مهاجر او بشوراند که پیامبر خدا, با بهره گیرى ا زاصل تغافل, موضوع را کوچک انگاشت و به جاى مجازات گوینده (عبدالله بن ابى) که در آن وقت اثر منفى در میان قبیله اش را در پى داشت, فرمان داد در گرماى روز, سپاه اسلام کوچ کند و راه مدینه را پیش گیرند.
پیامبر, در یک وقت غیر مناسب, فرمان حرکت را صادر کرد تا همگان راه مدینه را در پیش بگیرند و هرگز موفق به گفت و گو پیرامون حادثه نشوند. سپاهیان اسلام, در باقى مانده همان روز و شب و بخشى از فرداى آن روز را راهپیمایى کردند و آن چنان خسته شدند که وقتى فرمان فرود, صادر گردید و بدن آنها در زمین قرار گرفت, همگان در خواب عمیقى فرو رفتند و پس از مدتى که بیدار شدند, دیگر حادثه تلخ, اثر تند و حاد خود را از دست داده بود.)14

در جلد ششم منشور جاوید, مقوله ها و گزاره هاى زیر به بوته بررسى نهاده شده است:
1. زندگانى پیامبر(ص) از ولادت, تا بعثت.
2. زندگانى پیامبر(ص) از بعثت تا هجرت.
3. زندگانى پیامبر از هجرت تا رحلت.
استاد پس از این سه بخش, بحث از عصمت پیامبر را پیش مى کشد و به یک یک شبهه ها و آن چه را مخالفان در رد عصمت نبى اکرم آورده و گفته اند, پاسخ مى دهد:
بخش دیگرى که در این اثر در خور توجه است, وظایف مسلمانان نسبت به پیامبر است:

1. اطاعت از پیامبر:

(… در حالى که رسول گرامى یاد آور و آموزنده و پیام رسانى بیش نیست, گاهى از جانب خدا داراى مقام امامت شده و (مفترض الطاعه) مى گردد که با توجه به آن, خود, شخصاً داراى مقام امر و نهى مى شود.
در این قلمرو, پیامبر فقط گزارش گر وَحى و پیام رسان الهى نیست, بلکه رئیس دولت اسلامى است که براى تنظیم امور امت, باید به نصب و عزل فرماندهان و قاضیان و اعزام سپاه و عقد معاهدات بپردازد.
رسول گرامى, آن گاه حقیقتاً داراى امر و نهى مى گردد که از طرف خدا به عنوان زمامدار مسلمانان, قاضى و داور آنان, و مدیر کلیه شؤون اجتماعى و سیاسى و اقتصادى و دینى معرفى گردد. در این هنگام است که او علاوه بر اطاعت طریقى, داراى حق اطاعت موضوعى مى گردد که فرمانبرى از دستورات او, مایه پاداش و نافرمانى, موجب کیفر مى گردد.
قرآن, روى اطاعت پیامبر در موارد زیادى تکیه مى کند و بر مفسر محقق لازم است میان دونوع اطاعت (طریقى و موضوعى) فرق بگذارد و آیات را بر دو نوع تقسیم کند:
الف. گروهى که بر اطاعت رسول فرمان مى دهند, قرائن گواهى مى دهد که مقصود از اطاعت او, همان انجام دستورات الهى است که او تبلیغ مى کند, مانند انجام فرائض و دورى از محرمات. در این صورت, اطاعت رسول, راهى است براى اطاعت خدا و خود رسول در حقیقت, اطاعت و عصیانى ندارد.
ب. گروهى که او را به عنوان (ولى الامر) و فرمانده و قاضى و داور معرفى مى کند و دست او را در تنظیم امور اجتماع باز نهاده و به او حق امر و نهى مى دهد. در چنین مواردى, اطاعت او, خود موضوعیت پیدا مى کند و داراى احکام و خصائص مى گردد. )15

2. احترام پیامبر:

(تکریم بزرگان و ارج نهادن بر شخصیتهاى الهى, با اعتقاد به عبودیت و بندگى آنها, تعظیم خداى سبحان است. احترام آنان, نه تنها از این نظر است که انسانهاى کاملى بودند که راه سعادت را به روى انسانها گشودند, بلکه در بزرگداشت آنها, انگیزه دیگرى در کار است که عارفان را به احترام و تعظیم آنها وامى دارد و آن, ارتباط محکم و پیوند استوار آنها با خداست که آنى با او به مخالفت برنخاسته و پیوسته مجریان فرمانهاى خدا و پویندگان راه کوى او بودند. روى این اساس, هر نوع تکریم و تعظیمى که از اعتقاد به قداست و طهارت آنها از گناه و اخلاص و عشق آنان به کسب رضاى حق و فداکارى و جانبازى آنان در گسترش آیین او, مایه بگیرد,در حقیقت تعظیم خدا و عشق به اوست و اگر آنان را دوست مى داریم و احترام مى گذاریم از این نظر است که آنان خدا را دوست داشته و به او عشق مى ورزیدند و خدا نیز آنان را دوست مى داشت.)16

3. مجادله با پیامبر ممنوع.
4. رعایت وقت پیامبر.
5. ایذاء پیامبر حرام.
6. وظیفه مسلمانان درباره همسران او.
7. وظیفه مسلمانان نسبت به فرزندان او.
8. درود بر پیامبر.
9. خیانت بر پیامبر حرام.
10. درخواست استغفار از پیامبر.

(درهاى رحمت خدا و مغفرت و آمرزش او, به روى بندگان باز است. این فیض گاهى بدون واسطه و احیاناً از طریق اولیاى او به افراد مى رسد. از این جهت قرآن, گنهکاران را دستور مى دهد که براى تحصیل مغفرت او, حضور پیامبر برسند و از او درخواست کنند که درباره آنان از خدا طلب مغفرت کند و در این حالت, دعاى او مستجاب مى باشد و در پوشش مغفرت خدا قرار مى گیرند…
همان طور که فیض مادى از طریق اسباب ظاهرى به انسانها مى رسد, مثلاً اشعه حیات بخش به وسیله خورشید در اختیار ما قرار مى گیرد, همچنین فیض معنوى خدا, گاهى بدون واسطه و گاهى از طریق پیامبران و اولیاى خدا به انسانها مى رسد.)17

موضوع دیگرى که استاد در این جلد از منشور جاوید از آن به شرح سخن به میان مى آورد و زوایاى آن را به بوته بررسى مى نهد, معجزات پیامبر در قرآن است, نویسنده در این بخش, به این پرسش پاسخ مى دهد: آیا پیامبر غیر از قرآن معجزه دیگرى داشته است یا خیر؟
وى معجزات پیامبر را یک به یک برمى شمرد و از قرآن, آیه هایى که به وقوع آنها دلالت دارند, ارائه مى دهد و بدین وسیله پاسخ در خور و قانع کننده به منکران وقوع کارهاى خارق العاده و معجزه از سوى رسول خدا, مى دهد.
معجزه ها و کارهاى خارق العاده اى که براى رسول خدا برشمرده شده و به باور نویسنده و بسیارى از مفسران بزرگ, آیات قرآنى بر آنها دلالت مى کنند و گواه بر آنها هستند, عبارتند از:
شق القمر (قمر/ 1ـ2), معراج (اسراء/1) مباهله با اهل باطل (آل عمران/ 61) و…
خاتمیت: از مقوله هاى مهم و در خور بحث, که درگاه سخن از سیره رسول خدا, از آن سخن به میان مى آید, گزاره خاتمیت است. قرآن بر این که محمد مصطفى(ص) خاتم پیامبران است و شریعت کامل را به بشریت عرضه داشته و کتاب او, آخرین کتاب آسمانى است, بُرّا و قاطع به آن گواهى مى دهد و هر شک و شبهه اى را از ذهنها مى زداید. از جمله: احزاب, آیه 40, فرقان, آیه 1, فصلت, آیه 41 و 40; انعام, آیه 19; سباء آیه 28.
استاد سبحانى, با طرح آیات یاد شده و تفسیر آنها, و نقل دیدگاه مفسران بزرگ, در حقیقت بیش تر به تفسیر آیات خاتمیت مى پردازد و گواه هاى قرآنى, در این باره ارائه مى دهد و با دقت و استدلالهاى روشن راه بر هر تفسیر و تأویل ناروا و نادرست از این آیات شریفه را مى بندد و زمینه را براى بحثهاى گسترده تر و پاسخ گویى به شبهه ها آماده مى سازد.
آگاهى از غیب: از بحث هاى مهم که در هر زمان و مکان جاى طرح دارد و نیاز به روشنگرى و شبهه زدایى از ذهنها, آگاهى پیامبر خدا از غیب است. این که در مرحله نخست و در گام آغازین, این مسأله در ذهنها جا بگیرد که: عالم به غیب, به گونه نامحدود و بى پایان, تنها خداست. اولیاى الهى, بویژه پیامبران رشحه اى از آن را دارند و آن هم ذاتى نیست و از ذات آنان نجوشیده بلکه, مانند دیگر آگاهى ها از برون بر ذات آنان تراویده و آن چه از پس پرده غیب مى گویند, به اذن الهى است:

(قرآن, پیامبر گرامى را انسان آگاه از غیب معرفى مى کند. به طور مسلم این آگاهى از درون ذات او نجوشیده, بلکه مانند دیگر علوم و آگاهى هاى او, از برون بر او القا شده و به وسیله وسائل, از پس پرده غیب به اذن الهى گزارش مى دهد.
از آن جا که گروهى از بى خبران مقام اولیاء, آگاهى پیامبر را از غیب, یک نوع الوهیت تصور کرده اند و چنین وانمود مى کنند که آگاهى از غیب از آن خداست و کسى در این وصف, شریک و همتاى او نیست, لازم است قدرى در این باره به صورت موجز سخن بگوییم, تا حقیقت روشن گردد. ولى اجمالاً یادآور مى شویم: آن چه که از آن خدا بوده و نشانه الوهیت است, علم نامحدود و بى پایان اوست, نه علم محدود و مکتسب از دیگرى و علوم اولیاى الهى از مقوله دوم است, نه از مقوله اول.)18

این بخش نکته هاى آگاهى بخشى دارد و روشنگر است و با اندک درنگ در استدلالها, آیات شریفه اقامه شده, سخن بزرگان و سرآمدان دانش و منطقى که بحث روى آن استوار گردیده, روشن مى شود وراى این جهان, جهان اسرار آمیز غیب هم وجود دارد و بشر با همه پیشرفتى که داشته, هنوز بسیارى از رموز آفرینش, در پس پرده است و از آنها بى خبر. علم نمى تواند همه پرده ها را پس بزند. در یک میدان محدودى مى تواند به تاخت و تاز بپردازد و در وراى آن میدان, بى گمان, از تک و تا باز مى ماند و نمى تواند جولان بدهد. کسانى که سرمست از باده علم, به انکار جهانهاى دیگر و جهان غیب برخاسته اند, از سر غرور و جهلى است که در باتلاق آن گرفتار آمده اند. هم انکار غیب و ناباورانه به آگاهى کسانى از آن, بویژه رسولان الهى, در نگریستن دور از خرد و معیارهاى خردمندانه است و هم حد و مرزى براى دایره آگاهى رسولان الهى و اولیاء قائل نشدن. بهترین, دقیق ترین و درست ترین معیار همان است که در آیات شریفه قرآن جلوه گر شده و نویسنده این اثر, روى آن انگشت گذاشته است و تأکید دارد:

1. (عالم الغیب فلایظهر على غیبه احداً الاّ من ارتضى من رسول فانه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا.)19

[او] داناى غیب است و هیچ کس را بر غیب خود آگاه نمى کند مگر بندگانى که از آنان خشنود باشد که عبارتند از فرستادگان او. خدا براى فرستادگان خود, از جلو و پشت سر, نگهبان قرار مى دهد.

2. (و ما صاحبکم بمجنون و لقد رآه بالافق المبین و ما هو على الغیب بضنین)20

محمد دیوانه نیست و فرشته را در افق روشن دیده است و او بر غیب بخیل نیست [علم غیب را که بر او القاء مى شود , اگر صلاح باشد, به شما مى گوید و بخل نمى ورزد و از شما پوشیده نمى دارد]

3. (و اذا اسرّ النبى الى بعض ازواجه حدیثاً فلما نبأت به و اظهر الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض فلما نبأها به قالت من انبأک هذا قال نبانى العلم الخبیر…)21

پیامبر, رازى را به یکى از همسران خود گفت [و به او سفارش کرد آن را فاش نکند] ولى او, راز پیامبر را به دیگرى گفت. خدا پیامبر را از جریان آگاه ساخت و به او خبر داد که همسرش, راز او را به دیگرى گفته است. پیامبر با این که آگاه شد همسرش همه راز را به دیگرى گفته است, اما به قسمتى از آن اشاره کرد و به قسمت دیگر اشاره نکرد.
[همسرش] پرسید چه کسى تو را از ین جریان آگاه ساخته است؟
[رسول خدا] گفت: خداى دانا و آگاه مرا آگاه ساخت.
صفات پیامبر در قرآن: در آثار بسیارى و به خامه نویسندگان و اهل فضل و اطلاع, صفات و ویژگیهاى رسول خدا, ترسیم شده از این زاویه که شاید بتوانند به رمز پیروزیهاى شگفت آن حضرت در عرصه هاى گوناگون , بویژه در دگرگونى قلبها پى ببرند. استاد جعفر سبحانى در بخشى که به این امر ویژه ساخته و در این بخش صفات آن بزرگوار را از نگاه قرآن به بررسى پرداخته واین مطالب را به خوبى رسانده که پیامبر خاتم اگر این ویژگیها را نمى داشت, بى گمان نمى توانست بر دشواریهاى فراوان رهبرى چیره شود و تمدن نوین و استوار را بر شالوده ارزشها بنا نهد:
(رهبرى پیامبر گرامى, به خاطر جهانى بودن آن از یک طرف و خاتم و آخرین سفیر بودن او از طرف دیگر, با دشواریهاى فراوانى همراه بود. اقوامى که هدایت آنها را بر عهده گرفته بود, از نظر فرهنگ و تمدن , آگاهى و بینش, اخلاق و انضباط, در یک سطح نبودند. خود این اختلاف, امواجى از مشکلات را در طریق رهبرى او پدید آورده بود. به خاطر پیروزى بر این سختیها, او را با استعدادى بس فراوان, که مظهر مجموعه اى از کمالات انسانى بود, آفرید و پس از چهل سال تربیت, زیر نظر بزرگ ترین فرشته از فرشتگان جهان, او را به رهبرى برگزید.)22
صفاتى را که نویسنده از لسان قرآن بر شمرده, بى گمان در آن رهبرى شگفت انگیز و هدایت مردمان بى فرهنگ و به دور از تمدن اثر ژرف داشته اند و ارکان رهبرى و هدایت گرى رسول خدا بر آن شالوده ها و ارکان, استوار بوده است. اگر این صفات و ویژگیها در رسول اعظم نمى بودند, یا کم رنگ مى بودند, به هیچ روى, دنیا شاهد آن درخشش عظیم, گسترده و ژرف نبود و این همه دگرگونیها در دنیا رخ نمى داد و در یک کلام, دنیا در تاریکى مى ماند . جمع این صفات در یک انسان, هر بیننده و شنونده اى را به فکر فرو مى برد و به اندیشیدن وا مى دارد که نباید قضیه معمولى باشد. این صفات, حکایت از این دارد که محمد(ص) آسمانى است. اندیشه اش رفتارش, معاشرتهایش, همه و همه در آسمان شکل گرفته و براى هدایت انسانها به سرچشمه هاى روشنایى, در وجود آن نازنین جلوه گر شده است.
محمد(ص) زیر نظر بزرگ ترین فرشته الهى تربیت شده بود و مکارم و محاسن اخلاقى را آموخته بود, آن گاه از سوى خدا براى هدایت بشر برگزیده شد:

(و لقد قرن الله به صلى اللّه علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره.)23

هنگامى که از شیر گرفته شد, خدا بزرگ ترین فرشته از فرشتگان را, شب و روز همنشین او فرمود, تا راه هاى بزرگوارى را پیمود و خویهاى نیکوى جهان را فراهم نمود.
در منشور جاوید, صفات رسول خدا, از لسان قرآن, بدین ترتیب آمده است:
1. علاقه و دلسوزى به هدف. (کهف/6; نمل/70; یس/76)

(علاقه به هدف, عامل خود کارى است که مدیر یک مجتمع بزرگ و یا کوچک را به سعى و تلاش, و تفوق بر مشکلات وادار مى سازد و غبار سنگین را از چهره جان او پاک مى کند و اگر مدیر از درون به کارى که براى آن گمارده شده است, احساس علاقه نکند, چنین مدیریتى فاجعه انگیز است.)24

2. مظهر خلق عظیم(آل عمران/159; فصلت/34 ـ 35; قلم/3 ـ 6)

(مراتب عطوفت و مهربانى رسول گرامى(ص) در فتح مکه به روشنى تجلى نمود. آن گاه که بر مردم مکه, که سالیان درازى او را اذیت کرده و نبردهاى خونینى بر ضد او راه انداخته بودند, دست یافت ـ در چنین شرایطى ـ رو به آنان کرد و گفت:
ما ذا تقولون؟ ما ذا تظنون؟
چه مى گویید و چه درباره من مى اندیشید؟
مردم اسیر و بهت زده, ناگهان, به یاد جوانمردى و بزرگى و خلق عظیم او افتادند و همگى گفتند:
لا نظن الاخیراً اخ کریم و ابن اخ کریم.
جز نیکى درباره تو نمى اندیشیم. تو را برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار خود مى دانیم
در این لحظه, موجى از رحمت سراسر مردم مکه را فرا گرفت.
رسول خدا رو به همگان کرد و فرمود:
لا تثریب علیکم الیوم یغفرالله لکم و هو ارحم الراحمین.
امروز سرزنشى بر شما نیست. خدا همگان را مى بخشد. او بخشاینده است.
سپس فرمود:
رسالت مرا تکذیب کردید و مرا از خانه ام بیرون کردید, ولى با این همه, من بند بردگى از گردن شما باز مى کنم و اعلام مى کنم:
اذهبوا و انتم الطلقاء.
بروید. همه شما آزاد شده هستید.)25

3. صبر و بردبارى(مدثر/7; احقاف/35).
4. نیایش نیمه شب (اسراء/79; مزمل/1 ـ 8, 20; طه/ 2 ـ 3.)

(روح خضوع و حالت نیایش در انسان, رمز شعور و نشانه آگاهى او از وجود قدرت بزرگ و علم بى پایان, در صفحه هستى و تعلق ذاتش به آن مقام بزرگ است. احساس وابستگى به وجود برتر, انسانها را به ابراز خشوع وا مى دارد و سرانجام, خشوع در قالب عبادت تجلى مى کند. ولى نیایش گران, گروه واحدى نیستند که آنها را گروه هاى مختلفى تشکیل مى دهد. گروهى براى رفع نیاز و جلب سود و یا بیم از عذاب, به این احساس (لبیک) مى گویند, در حالى که گروه دیگرى که از معرفت بیش ترى برخوردارند, به خاطر درک کمال مطلق و مهرى که به خدا مى ورزند به پرستش او مى پردازند. البته اختلاف در انگیزه ها, تأثیرى روى اصل قداست عمل نمى گذارد, بلکه همگان, در پرتو اصل (و لکل درجات مما عملوا و ما ربک بغافل عما یعملون)27 در پیشگاه خدا مأجور و مثاب و داراى پاداش بزرگ مى باشند.)27

استاد در ذیل آیات شریفه 1 ـ 8 سوره مزمل مى نویسد:

(قیام در دل شب, نباید با نمازگزاردن پایان پذیرد, بلکه باید با تلاوت قرآن, آن هم به صورت ترتیل که در آن به الفاظ و معانى, کاملا توجه مى شود, همراه گردد. اگر بنده حق, با گزاردن نماز, با خدا سخن مى گوید و ارتباط برقرار مى کند, خدا هم از طریق قرآن, که سخن اوست, با بنده خود سخن مى گوید و در نتیجه ارتباط برقرار مى گردد و این مطلب با جمله (و رتّل القرآن ترتیلا) بیان شده است.
در آیه بعدى, به راز این تکلیف (عبادت نیمه شب) اشاره شده است و آن این که به همین زودى بار ى گران و مسؤولیتى خطیر که تحمل و ابلاغ رسالت است, بر تو القاء خواهد شد و براى انجام آن, لازم است به خود سازى بپردازى و ارتباط مستمر با مبدأ قدرت برقرار کنى.)28

5. علم و آگاهى گسترده (نساء / 113)

(آدم, نخستین پیامبر الهى است که به حکم آیه : (و علّم آدم الاسماء کلّها) از اسرار هستى آگاه گشت و علمى را فرا گرفت که فرشتگان را از آن بهره اى نبود و بدین جهت بر آنها برترى جست و مسجود آنان قرار گرفت و خاتم پیامبران, به اتفاق روایات و امت اسلامى, برترین پیامبران و سرآمد آنها به شمار مى رود. از این جهت, باید از نظر کمالات نفسانى و ملاکات فضیلت و برترى, بالاتر از آدم ابوالبشر باشد.
برید یکى از شاگردان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل مى کند: یکى از دو بزرگوار, بر وسعت علم و آگاهى پیامبر, به آیه زیر استدلال فرمود:

        (و ما یعلم تأویله الاّ الله و الراسخون فى العلم).29

تأویل متشابه, یا قرآن را جز خدا و راسخان در علم نمى دانند.
امام فرمود:

(و رسول الله افضل الراسخین فى العلم قد علّمه الله عز و جل جمیع ما انزل علیه من التنزیل و التأویل و ما کان الله لینزل علیه شیئا لم یعلمه تأویله.)

6. مایه مصونیت مردم از عذاب (انفال/ 33).

7. شفیع روز جزا:

(اعتقاد به شفاعت, در صورتى مى تواند سازنده باشد که دور از هر نوع عوام فریبى, تفسیرشود و حساب شفاعتى که قرآن و حدیث و یا عقل و خرد, ما را به سوى آن دعوت مى کند, از شفاعتى که در اذهان برخى از دورافتادگان از تعالیم اسلام وجوددارد, جدا گردد, زیرا گاهى تفسیرهاى غلط براى شفاعت از طرف افراد ناروا, مردم را از درک حقیقت شفاعت باز مى دارد و ما را به یاد شعر شاعرى حاجب نام مى اندازد که فکر مى کرد در روز رستاخیز دست على درباره شفاعت گنهکاران آن چنان باز است که علاقه مندان وى, به اطمینان شفاعت اش هر چه بخواهند مى توانند گناه کنند. از این جهت, به افتخار امام, قصیده اى سرود که نخستین بیت آن این است:
حاجب اگر معامله حشر با على است
من ضامنم تو هر چه بخواهى گناه کن
ولى همین شاعر, طبق گفته خویش, در عالم رؤیا امام را به خواب دید و خشم حضرت را از سرودن چنین شعر خرافى, حس کرد و امام خواستار آن شد که قسمت دوم از شعر خود را عوض کند و چنین بگوید:
حاجب اگر معامله حشر با على است
شرم از رخ على کن و کم تر گناه کن
خواه این جریان, حقیقت داشته باشد و یا افسانه و پندارى بیش نباشد, حقیقت همین است که در این داستان آمده است.
جوانان عزیز و علاقه مندان به مکتب پیامبر, باید معارف دینى خود را از دانشمندان محقق و کتابهاى اصیل اسلامى بگیرند تا شفاعت حقیقى را از شفاعت تحریف یافته به خوبى بازشناسند و به گفته هر درویش معرکه گیر, یا داستان سراى حرفه اى یا نوشته هاى مبتذل, که به خامه افراد فاقد صلاحیت نوشته مى شود, اعتماد نکنند.)30

9. صاحب کوثر.
10. شاهد بر اعمال امت.
استاد, پس از این بخش, که به صفات نبى اکرم ویژه شده است, دو بخش دیگر از زندگى رسول خدا را مى گشاید و کتاب را به پایان مى برد:
1. عصمت پیامبر پیش از بعثت.
2. پیامبر در مدینه.
شمارى بر این پندارند که عصمت رسول خدا دوره رسالت را در بر مى گیرد و پس از بعثت حضرت از گناه مصون بوده است.
اینان به یک سرى از آیات شریفه استدلال جسته اند, از جمله:

1. (و وجدک ضالا فهدى) (الضحى/6)
2. (و الرجز فاهجر) (مدثر/5)
3. (و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدرى ما الکتاب و لا الایمان و لکن جعلناه نورا نهدى به من نشاء من عبادنا و انک لتهدى الى صراط مستقیم.) (شورى/52)

استاد به تفسیر این آیات شریفه مى پردازد و برداشت غلط منکران عصمت رسول خدا را در پیش از بعثت, رد مى کند. نقد ایشان بر این گروه و پاسخ از شبهه آنان, منطقى و برهانى است و راه را بر بهانه جوییها و ستیزه هاى باطل مى بندد. دست کم, علاقه مندان و باورمندان را از هجوم شبهه ها در امان مى دارد.
بخش پایانى این جلد که پیامبر در مدینه است, از بخشهاى خواندنى است و آگاهى هاى ژرفى به خواننده مى دهد و چون گامى است نو و تحلیلى است جدید و با تکیه بر آیات قرآن سامان گرفته, افقهاى جدیدى را به روى خواننده و جست و جوگر نکته سنج مى گشاید و به او, به روشنى مى نمایاند حقیقت چیست و در کجا و به چه انگیزه هایى و از سوى چه کسانى تحریف صورت گرفته است. استاد, در ابتدا تفاوت دو محیط مکه و مدینه را بیان مى کند, پس از آن ویژگیهاى آیات مدنى را برشمرده و بحث مهم قرآنى خود را روى عنوانهاى زیر متمرکز کرده و بحث مفیدى را ارائه داده است:
1. مهاجرت مردم به مدینه از دور و نزدیک
2. واکنش یهود از تمرکز قدرت در مدینه
3. مناظرات یهود با پیامبر
4. مناظرات با مسیحیان نجران
5. نبرد مقدس با مشرکان و یهودیان
6. تشریع فرائض و احکام و تعیین وظایف
7. نقش نفاق و تلاشهاى منافقان در عهد مدنى
8. اعزام مبلغان و قاریان به اطراف مدینه.
9. اعزام سفیران به اطراف جهان
10. تنظیم قرار داد و عقد پیمان با سران قبائل عرب
11. هجوم بى سابقه ملت عرب براى پذیرش اسلام

منشور جاوید, جعفر سبحانى, ج7.

در جلد هفتم, بازتاب سیره رسول خدا در قرآن و شناساندن آن حضرت از چشم انداز قرآن, ادامه مى یابد.
بررسى سیره رسول خدا از نگاه قرآن, هرگونه تحریف و باور غلط را درباره رسول خدا, از بین مى برد و در این نگاه و بررسى, سیره رسول خدا با افسانه ها در نمى آمیزد, زمینه هاى اتحاد و برادرى بین مسلمانان را فراهم مى آورد و نگاه ها و دیدگاه هاى مسلمانان را به هم نزدیک مى کند و مى نمایاند اگر محور قرآن باشد , توطئه و ترفند و شگردهاى ویران گر فتنه گران, خنثى مى شود و قلمها و سینه هاى پرکینه اى که شیعه را جداى از اسلام و قرآن, قلمداد مى کنند, در بن بست خفت بارى گرفتار مى آیند.
شیعه هر چه به قرآن نزدیک شود, به مکتب اهل بیت که مایه قوام آن است, نزدیک تر شده است. این جلد از منشور جاوید, در واقع کامل کننده بررسى حیات رسول خدا در مدینه است که جلد ششم به آن ویژه شده بود.
در این جلد دو عنوان محور بحث قرار گرفته و محور دیگرى هم به آن افزوده شده است.
دو محور و عنوان اصلى عبارتند از:
1. جدال با اهل کتاب
2. نبرد با مشرکان
و محور افزوده شده عبارت است از:
تشریح آیین پیامبر پیش از بعثت.
جدال رسول خدا با اهل کتاب
رسول خدا, در مهم ترین جدالهایى که با اهل کتاب داشت, روى توحید تأکید ورزید و آنان را به حفظ خط مشترک فرا خواند و انحراف آنان را از توحید, به درستى و روشنى نمایاند. به همگان فهماند رکن اصلى, بلکه همه تار و پود دین به توحید است. وقتى باور به توحید از هم گسسته باشد, چگونه دین باقى مى ماند و دیندارى به حقیقت مى پیوندد.
این حرکت توحیدى و رویارویى با شرک, آن شرکى که اهل کتاب به آن گرفتار بودند, بر اهل کتاب سخت آمد و موضع گرفتند. مناظره و گفت و گو هاى روشنگر, نقشه هاى آنان را نقش برآب مى کرد. مجادله ها و گفت و گوهاى رسول خدا با اهل کتاب, روشنگر بود و باورهاى غلط, تحریف گونه و شرک آلود اهل کتاب را آشکار مى ساخت و این, آنان را از این که زیر لواى توحید و به نام توحید در بین مردم میدان دارى کنند و فخر بفروشند و خود را برتر قلمداد کنند, به شدت باز مى داشت و آنان را به انزوا مى راند و پایگاه هایى که داشتند, یکى پس از دیگرى فرو مى ریخت.
پیامبر, به فرمان خدا, در مجادله راه اصولى و دقیقى را پیش کشید و چنان منطقى بود که اگر از روى انصاف به آن مى نگریستند, بى گمان از باتلاق شرک به در مى آمدند. رسول خدا, در مجادله با اهل کتاب, آنان را به خط مشترک میان تمام پیامبران فرا مى خواند. مى فرمود اگر پذیرش نبوت من بر شما دشوار است, دست کم, خط مشترک میان تمام پیامبران را حفظ کنید و آن یکتاگرایى است:

(قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولّوا فقولوا أشهدوا بانّا مسلمون.)

این روش رسول خدا در مجادله بود که انحرافات اهل کتاب را نمایاند. در حقیقت رسول خدا به اهل کتاب یاد آور شد: آیین من توحیدى است و ضد شرک است, شما اگر در ادعاى خود صادق هستید و پیرو عیسى و موسى اید, یعنى اهل توحیدید, بیایید به این کلمه مشترک, به این باور راستین که بین ما و شما یکى است, چنگ بزنیم و از این که شما یهودیان, عزیر را پسر خدا بدانید و شما مسیحیان, عیسى مسیح را خدا بینگارید, یا فرزند خدا و یا به اقانیم ثلاثه باور داشته باشید بپرهیزید و دامن بگیرید و دورى بگزینید.
استاد سبحانى, مجادله رسول خدا را با اهل کتاب, سنجیده, دقیق و عالمانه مى نگارد و زوایاى بحث را مى کاود و آیه هایى که شرک اهل کتاب را آشکار مى سازند و عقاید و باورهاى غلط آنان را رو مى کنند, فرادید مى نهد و اعتراف حضرت مسیح را به توحید و عبودیت برابر قرآن بازگو مى کند.

(هیچ انسانى نمى تواند عبادت و نیایش مسیح را انکار کند. به طور مسلم, نیایش او براى خودنبود, براى شخص دیگر بود که خداى او به شمار مى رفت.
امام هشتم در بحث خود با (جاثلیق) مى گوید: همه چیز مسیح خوب بود, تنها یک عیب داشت و آن این که عبادت چندان نداشت!
جاثلیق گفت: او عابدترین مردم زمان خود بود.
امام پرسید: او چه کسى را پرستش مى کرد؟ آیا خود, یا غیر خود را؟
اولى متصور نیست, طبعا غیر از خود را عبادت مى کرد که بنده او بود.)31

در این اثر, قوم یهود شناسانده مى شود, ترفند ها و دسیسه هاى گوناگون این قوم روشن مى گردد و موضع و چگونگى برخورد رسول خدا با یهودیان بیان مى گردد که براى امروز جامعه اسلامى و مسلمانان و فردا و فرداهاى آنان, راهگشا و درس آموز است. از اهل کتاب, یهودیان, بیش ترین آزار و اذیت و فتنه گرى را نسبت به مسلمانان داشته اند که قرآن آنها را افشا مى کند و در حقیقت چهره آنان را باز مى شناساند. مسلمانان و سران اسلامى اگر این درس را از قرآن بیاموزند و دشمنانى را که قرآن, چهره هاى آنان را نمایانده, در هر زمان و مکانى بشناسند و از آنان دورى گزینند, در باتلاق فتنه هاى آنان فرو نخواهند رفت.
در بخش دوم, نبردهاى مسلحانه رسول خدا با مشرکان شرح مى شود, آن هم برابر آیات قرآن. در این روش, حقایق نمود مى یابند. سیره صلح خواهى و انسان دوستى رسول خدا, آشکار مى شود و دستاوردهاى بزرگى به دست مى آید. سیره رسول خدا در جنگ و در هنگامه نبرد, از مهم ترین و درس آموزترین فرازهاى حیات رسول خداست که نه تنها براى مسلمانان مى تواند درس آموز, راهگشا و مفید باشد که براى غیر مسلمانان, آنان که انسان دوست اند و برآنند کارى براى کم شدن دردها و آلام انسانها انجام بدهند, بسیار کارساز خواهد بود. رسول خدا, در گرماگرم جنگ, در هنگامه هاى نبرد, آنى از مسائل انسانى غفلت نمى ورزد و این درسى است بزرگ براى امروزیان. جنگهاى رسول خدا با مشرکان, با این که دفاعى بود; اما در دفع دشمن و جلوگیرى از شبیخونها و حمله هاى گاه و بى گاه او, به هیچ روى, خشم بر آن حضرت و اصحاب چیره نمى شد, که بر اثر آن مسائل انسانى را نادیده بینگارد و دست به انتقام بگشاید.

(نبردهاى مسلحانه او با مشرکان و بت پرستان, عموما به صورت دفاعى, یا تنبیه متجاوز و خنثى کردن توطئه دشمن, یکى دیگر از ابعاد زندگى اوست. و این حقیقت در صورتى روشن مى شود که هر یک از غزوات او, با اتکاى به آیات قرآن و تاریخ مسلم, مورد تحلیل قرار گیرد.)32

بخش پایانى کتاب را, آیین پیامبر پیش از بعثت تشکیل مى دهد که نویسنده مى کوشد بر اساس دلیلهاى روشن, ثابت کند رسول خدا در دامن موحدان رشد و نمو کرده و ذره اى از غبار شرک بر سیماى آن بزرگوار ننشسته است و قلب او, همیشه و در همه حال, از هجوم شرک در امان بوده است.
استاد سبحانى در این بخش, پژوهش در خور توجه, دقیق و عالمانه اى درباره نیاکان نبى اکرم ارائه مى دهد و با برهانها و دلیلهاى خدشه ناپذیرى, این نتیجه را به دست مى دهد که نیاکان رسول خدا, به خداى واحد اعتقاد داشته و از هر گونه شرک و بت پرستى به دور بوده اند.

محمد فى القرآن, سیدرضا صدر, 264 صفحه, مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى, قم.

آقاى سیدرضا صدر از چهره هاى برجسته, بنام و صاحب قلم حوزه, در کارنامه علمى خود, آثار مفید و درخور استفاده اى دارد که محمد فى القرآن از آن جمله است.
مؤلف محترم در مقدمه عالمانه اى که بر این اثر دارد, از صفحه 21 تا 39, با عبارتهاى موجز و گویا, مرورى دارد به ویژگیهاى شخصیتى و کارنامه سیاسى, اجتماعى و اقتصادى رسول خدا و آن گاه با ترتیبى ویژه, بشارتهاى انبیاى پیشین به آمدن پیامبر اسلام, اجداد و نیاکان پیامبر, کودکى و جوانى پیامبر, امیّت پیامبر, اخلاق پیامبر, زهد پیامبر, اعجاز قرآن, روشهاى تربیتى و انسان سازى پیامبر, رسالت و ویژگیهاى تبلیغى پیامبر و خاتمیت پیامبر. مؤلف در بحث از ویژگیهاى منذر و مبلغ, لازم و بایسته دانسته که منذر و مبلغ به ویژگیهایى چون: رحمت و مهربانى, علم, عقل و حکمت, شجاعت و اقدام, اطمینان به پیروزى, صبر و استقامت, هماهنگى گفتار و رفتار, فداکارى و جهاد, آراسته باشد و پاى بند. سپس به اثبات این ویژگیها در رسول خدا پرداخته است.
نویسنده در این اثر پژوهشى, از منابع روایى و تفسیرى و تاریخى شیعه و سنى, بهره گرفته و پس از تفسیر آیات, و استنباط نکته هاى اعتقادى, اخلاقى و فقهى و بهره گیرى از آنها براى تدوین تاریخ و سیره پیامبر, از دیگر منابع هم براى کامل کردن بحث بهره گرفته است.
تجزیه و تحلیل و استفاده هاى نو و هماهنگ با زمان و نقد مکتبهاى غیر اسلامى از ویژگیهاى این اثر است. نویسنده, با شناختى که از دشواریها و بازدارنده هاى راه رشد و تکامل مردم و جامعه دارد, درگاه ساماندهى این اثر به تلاش برخاسته در پرتو آیات قرآن و سیره پیامبر, راه حلهایى براى از میان برداشتن بازدارنده ها و مهار دشواریها ارائه دهد. و سیره رسول خدا از متن تاریخى به دستورالعملى جاوید و به روز و راهنماى عمل دگرسازد. از باب نمونه, در ذیل کریمه:

(یتلوا علیهم آیاته لیزکیهم.)

درباره رسالت آموزشى و تربیتى نبى اکرم نوشته است:

(واژه (یتلوا) اشاره دارد به این که محمد(ص) کلام خدا را به لفظ, به مردم رسانده و تنها مفهوم آن را گزارش نکرده است. خداوند به او فرموده: (اقرء) رسول خدا برابر این دستور, قرآن را قراءت مى کند, تا آن را مردم بشنوند و در آن تفقه و تعقل کنند و همانا گام اول از رسالت جهانى پیامبر, تلاوت آیات است و تلاوت, اعلام رسالت خدایى اوست; چه هر پیامبرى, معجزه اى دارد و معجزه جاوید محمد(ص) قرآن است و تلاوت قرآن, اعلام رسالت است… معجزات دیگر رسولان الهى, محدود به مرزهاى جغرافیایى و تاریخى است.
تبدیل شدن عصاى موسى(ع) به اژدها, تنها در مصر بوده و زنده شدن مردگان به دست عیسى(ع) در فلسطین و این معجزه ها و رویدادها را تنها اندکى از مردم دیده و براى دیگران حکایت کرده اند. ولى معجزه محمد در هر زمان و مکان موجود است; چه او پیامبر همه مردمان جهان است.
کلمه(یتلوا) به فعل مضارع, در بردارنده دو پیام است: جمله اسمیه, دلالت بر دوام و جاودانگى دارد و جمله فعلیه دلالت بر زایش و تجدد. رسالت محمد, جاوید و همیشگى است و هماره در حال زایندگى و جوشش و پویایى است.
محمد, خاتم پیامبران است و با تلاوت آیات قرآن, مردم را به نمونه هاى اعلاى حیات جاوید, فرا مى خواند.
او, مردم را به اصول و باورهاى استوار و اصیل دعوت کرده است. او, بشر را به ایمان, به مبدأ و معاد هدایت کرده است.
او, مردم را به حکمت, عدالت, رشد و پویایى رهنمون شده است. تلاوت آیات قرآن, از سوى او, راهى است براى اصلاح اندیشه و هدایت بشریت, براى پیمودن راه حق و سرکوبى باطل.
و یزکیهم: تزکیه جانها, گام دوم بعثت پیامبر است. چه هدف از فرستادن پیامبران از جانب خداوند, آن است که از بشر انسان بسازند. زیرا بشر, حلقه وصل و واسطه انسان و حیوان است.
همانا پیامبران بشر را به پیشگامى در راه رسیدن به انسانیت فرا مى خوانند. پیامبران, پرچمداران تمدن و پیشگامى اند وبا همه وجود, با واپس گرایى در ستیزند. ارتجاع و گذشته گرایى, همان بازگشت به حیوانیت است. رسیدن به مرز انسانیت, تنها با پیمودن سه مرحله, انجام مى پذیرد:
1. پاکى دلها
2. پاک کردن دلها از پستیها و رذالتها.
3. پاکیزه کردن و پاک نگهداشتن رفتار و کردار.)

پیام قرآن, زیر نظر آیت الله ناصر مکارم شیرازى, 427 صفحه.

تفسیر موضوعى قرآن از گامهاى بلند و جدیدى است که در حوزه علمیه قم, به همت, تلاش و پى گیرى گروهى از نویسندگان و زیر نظر آقاى مکارم شیرازى, برداشته شده و دریچه هایى از معارف قرآنى را به روى علاقه مندان, اهل علم و تحقیق و کسانى که بر آنند آن به آن از قرآن الهام بگیرند و زندگى خود را سامان بدهند, گشوده است و بحق نقش بسزایى در گسترش فرهنگ قرآن و آموزه هاى این کتاب مقدس, داشته است.
جلد هشتم از این مجموعه مفید ویژه شده به نبوت خاصه و پیامبر اسلام که در این بخش, راه و رسم رسول خدا براى شیفتگان آن بزرگوار, نمایانده شده است. در مقدمه کتاب, در حدود پنجاه صفحه مرورى شده به تاریخ پیدایش اسلام و عوامل پیشرفت آن. این مقدمه دراز دامن از آن جهت نگاشته شده که پى بردن به نکته ها و اشاره هایى که آیات شریفه درباره رسول گرامى اسلام دارند, بستگى به آگاهى هایى از تاریخ پیدایش اسلام دارد. پس از این که آگاهى هاى لازم را از تاریخ اسلام, نویسندگان این اثر, به خوانندگان مى دهند, بخشى را زیر عنوان پیامبر اسلام در قرآن, مى گشایند و در این بخش, چهره پیامبر از کودکى تاپایان عمر در قرآن مجید مورد بررسى قرار مى گیرد.
پیش از به میان کشیدن آیات قرآن درباره رسول خدا, محیط دعوت, بتها در عقاید عرب, فقر شدید عرب, عبادات عجیب آنان, خرافات در میان آنان و فساد اخلاقى قوم عرب, بر اساس آیات قرآن بررسى مى شود و آن گاه دوران کودکى پیامبر, آغاز دوران بعثت, ماه هاى آخر عمر مبارک پیامبر از زبان قرآن بازگو و شرح شده که بسیار سودمند, نکته آموز و آگاهى بخش است.
افزون بر این که انسان علاقه مند به آگاهى از زندگى رسول خدا را به آن زندگى سرتاسر زیبایى, اوج و شکوه آشنا مى سازد,مى آموزد, چگونه باید گزارش داد و اطلاع رسانى کرد و پیامى را به افراد رساند. از درازگویى باید پرهیخت, نکته هاى درس آموز, راهگشا, زندگى ساز, عمق بخش به باورها, زداینده شبهه ها و ابهامها را بازگو کرد و آن چه مورد نیاز نیست و شاید شبهه آفرین و ابهام زا باشد, به کنار نهاد. قرآن در همه گزارشهاى خود و بیان رویدادها و واقعه ها, این اصل را رعایت مى کند. از دوران کودکى رسول خدا, به اجمال مى گذرد و تنها نکته هاى مورد نیاز را بیان مى کند; اما وقتى به دوران بعثت مى رسد, به شرح سخن مى گوید و زوایاى رویداد را مى کاود.
در بحث از دوران بعثت, دلایل صدق ادعاى پیامبر و اعجاز قرآن, از بحث هاى مهم و بسیار روشنگر است که به هر باورمند و مؤمن به دین, آرامشى خاص مى بخشد و باور او را مى گستراند و عمق مى بخشد و هر ناباورمند با انصافى را به اندیشه وا مى دارد و بى گمان هر ناباورمندى اگر از روى انصاف و به دور از حُبّ و بغض به قضیه بنگرد و به آیات قرآن, با درنگ نظر افکند, به صدق دلایل ادعاى رسول خدا پى خواهد برد.
و نیز بحثهایى چون: شاخه هاى اعجاز قرآن: اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت, اعجاز قرآن از نظر معارف الهى, اعجاز قرآن از نظر علوم روز, اعجاز قرآن از نظر تاریخ, اعجاز قرآن از نظر وضع قوانین, اعجاز قرآن از نظر اخبار غیبى, اعجاز قرآن از نظر تضاد و اختلاف, که در این اثر طرح شده اند, در هر محفل و مجلسى, در هر زمان و مکانى جاى طرح دارند و همچنان نو و انگیزاننده اند و کهنگى در ساحَت آنها راه ندارد. از این روى, حوزه هاى علمیه مى توانند و باید با زمینه سازیهاى لازم, اعجاز قرآن را در محافل و گردهماییهاى علمى طرح کنند و از دانشمندان هر رشته علمى بخواهند به قرآن از دریچه دانش خود بنگرند که هم به دامنه آگاهى ها بیفزایند و هم با روشنگرى و باز کردن زوایایى از اعجاز قرآن به ایمانها و باورها ژرفا ببخشند و بى ایمانى و ناباورى را ریشه کن سازند. بسیارى از بى ایمانیها, الحادها و مادى گراییها, از ناآگاهى سرچشمه مى گیرند که اگر حوزه ها و عالمان آگاه, روشن اندیش و دلسوز, برنامه ریزى کنند و به پاخیزند و به بیان اعجاز قرآن, از چشم اندازهاى گوناگون و به روز بپردازند, دستاوردهاى بسیار خوشایند, روشنایى آفرین و اثرگذار در فکر فرد و جامعه, بهره امت اسلامى خواهد شد.
نویسندگان راه هاى دیگرى را هم, غیر از اعجاز قرآن, براى صادق بودن نبى اکرم در ادعاى خود بر شمرده و در بوته بررسى نهاده اند, مانند: کارهاى خارق عادتى که از آن حضرت سرزده است. یا قرینه هاى گوناگونى که از زندگى, ویژگیهاى اخلاقى و علمى و محتواى دعوت و برنامه هاى آن حضرت وجود دارد. با کنار هم نهادن و گردآورى آنها, راه بر هر نوع انکارى بسته مى شود.
بارى, شناساندن نبى گرامى اسلام از این راه هاى علمى, دقیق و برابر با واقع, آشنا کردن مخاطب بایَد و بیضاى معنوى آن حضرت و چگونگى زندگانى بخشیدن پیامبر اسلام بدین وسیله به (روح) هاى مرده, بهترین, هموارترین و دقیق ترین راه است براى آشنا ساختن نسل نوخاسته با نبى گرامى اسلام.

سیره رسول اکرم در قرآن, آیت الله جوادى آملى, در دو جلد, ج اول, 400 صفحه, ج دوم 432 صفحه نشر اسراء.

آیت الله جوادى آملى, قرآنى مى اندیشد. تار و پود اندیشه اش با آیه هاى شریفه قرآنى در هم تنیده شده است. قرآن و معارف قرآنى , همه گاه, در هر مجلس و محفلى, در هر جمع و گروهى. در هر سمینار و کنگره اى و چه آن گاه که بر کرسى تدریس است و چه آن گاه که بر کرسى موعظه و خطابه, بر زبان اش جارى است که حکایت از جریان دَمادَم قرآن بر ذهن و قلب ایشان دارد.
تا انسانى, قرآن و آیه هاى شریفه آن, بر ذهن و قلب اش جارى نباشد و جان اش را در تسخیر خود نداشته باشد, این سان آیات شریفه, بر زبان اش جارى نمى شود.
قرآن, شبان و روزان, نَم نَم و به نَزم بر جان این عالم ربانى مى بارد که این سان ترنم سخن او (جان) ها را برمى انگیزاند و به آبشخور وحى فرود مى آورد.
ساربان (روح)ها شدن و آنها را منزل به منزل راندن و وادى به وادى سیردادن, کارى است سخت و توان فرسا و تنها از کسانى ساخته است و بر مى آید که بدانند و دریافته باشند, روح با کدام آهنگ, آوا و نوا, به حرکت درمى آید و راه هاى دور و دراز و پر فراز و نشیب و گردنه هاى دشوار گذر را مى پیماید. درگاه حُدى, او باید چه پیامى را با چه محتوا و درونمایه زمزمه کند که روح را برانگیزاند, زیرا تا روح برانگیزانده نشود و به وجد نیاید, جسم, گام از گام بر نمى دارد و راه منزل مقصود را پیش نمى گیرد. استاد, راهى را که پیش گرفته, اثر گذار است و دگرگون آفرین. این اثر گذارى و دگرگون آفرینى را در شاگردان, شنوندگان و نیوشندگان کلام او مى توان دید و این همه به برکت قرآن است و آثار قرآنى که عرضه داشته است.
ایشان جلد 8 و 9 از مجموعه تفسیر موضوعى قرآن کریم را, به سیره رسالتى رسول خدا ویژه ساخته است. وى, با نگاه دقیق, همه سویه, عالمانه, موشکافانه به آیاتى که درباره رسول خدا نازل شده, فصل جدیدى در سیره نگارى گشوده و این مطلب مهم را به روشنى نمایانده و ثابت کرده که شناخت حقیقت رسول خدا, بدون شناخت قرآن ممکن نیست:

(شناخت پیغمبر, بدون شناخت قرآن, ممکن نیست و همان گونه که شناخت حقیقت قرآن مقدور بسیارى از افراد نیست, شناخت حقیقت پیغمبر نیز چنین است و آن چه در حدیث آمده که رسول خدا را جز خدا و على بن ابى طالب(ع) کسى نشناخت, ناظر به این بخش از معرفتهاى نورى است, چون کسى تا ام الکتاب را نشناسد, پیغمبر را نمى تواند بشناسد; زیرا پیغمبر, همان طور که در نشئه کثرت, قرآن را در مرحله عربى مبین از خداوند آموخت, در نشئه وحدت, نیز آن را در مرحله ام الکتاب از خداوند تلقى کرد. پس رسول اکرم, همه علوم و معارف قرآن را واجد است و شناخت او, بدون شناخت همه مراحل قرآن, مخصوصاً مرحله ام الکتاب آن میسر نبوده. اقتدا کردن به آن حضرت, بدون شناخت وى, ممکن نیست.
هر کس به اندازه راهى که در شناخت قرآن و در نتیجه معرفت پیامبر طى کرده, مى تواند به آن حضرت اقتدا کند و هر کس که صراط مستقیم را, که حدى از آن عربى مبین و حد دیگرش ام الکتاب است, به اندازه شناخت خود طى کند, به همان میزان به پیغمبر اکرم اقتدا کرده, به خدا نزدیک مى شود.)33

این اثر قرآنى, که به سیرٌ رسالتى رسول خدا آکنده است, در ده بخش سامان یافته است, بدین شرح:
بخش اول: شاخصه هاى برترى رسول اکرم بر پیامبران.
بخش دوم: احتجاجهاى توحیدى رسول اکرم.
بخش سوم: سیره توحیدى و شؤون رسول اکرم.
بخش چهارم: سیره رسالتى پیامبر اکرم.
بخش پنجم: عصمت, اعجاز و معراج.
بخش ششم: رسالت جهانى پیامبر.
بخش هفتم: سیره احتجاجى پیامبر اکرم.
بخش هشتم: سیره پیامبر اکرم در یاد معاد.
بخش نهم: سیره رسول خدا در توجه به قرآن.
بخش دهم: وصایا و مواعظ پیامبر.
نویسنده در فصل دوم, در زیر عنوان: (دعوت عاقلانه و عالمانه به دین) در فرازى نوشته است:

(همه دعوتها و ادعاهاى رسول اکرم(ص) آمیخته با استدلال بود. زیرا رسالت از طرف خدایى که داراى حجت بالغه است, همراه با استدلال بالغه خواهد بود. (فلله الحجة البالغه) امت این رسول هم باید از حجت بالغه برخوردار باشد, لذا خداى سبحان, به دنبال دستور تحویل قبله به مسلمانان صدر اسلام فرمود: (لئلا یکون للناس علیکم حجة) ما قبله را دگرگون کردیم, تا دیگران علیه شما احتجاجى نداشته باشند و خطاب به مسلمانان فرمود: (و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتى هى احسن) با ارباب ملل و نحل و صاحبان مذاهب گوناگون, از راه جدال احسن به مجادله برخیزید, نه جدال باطل و نیز فریب جدال باطل آنها را نخورید و چون دین اسلام, بر اساس علم و عقل استوار است, همه را عاقلانه و عالمانه, خصوصاً اهل کتاب, یعنى یهودیان و مسیحیان را, به اصول اسلامى آشنا نمایید.
قرآن کریم, اهل کتاب را به دو گروه تقسیم مى کند:
گروهى متعصب و قسیّ, که هم از نظر بینش, داراى تعصب و حمیّت باطل اند و هم از نظر منش و رفتار, گرفتار قساوت.
و گروهى, با انصاف و اهل گرایش به حق, که حق را تشخیص داده, آن را مى پذیرند. در معارف علمى از تحجّر و در احکام عملى از ابتلاى به تعصّب خام به دورند. اگر معارف و احکام اسلامى به سمع منصفان اهل کتاب برسد, چه بسا حق را تشخیص داده, به آن گرایش پیدا کنند. چون خدا, داراى حجت بالغه است. رسول او هم, حجت بالغه دارد. امت اسلامى نیز از نصاب بلوغ استدلالى و احتجاج برخوردارند. قهراً سراسر کتاب و سنت را تفکر و استدلال تام عقلى تشکیل مى دهد. آن چه مربوط به تعبّد است غیر مستقیم به عقل مبرهن بر مى گردد و آن چه مربوط به تعقل است, یعنى اصول و معارف اولیه دین با براهین عقلى تماس مستقیم دارد.

5. رویکرد سیاسى و اجتماعى به سیره پیامبر(ص)

نخستین رویکرد به سیره پیامبر(ص) در حوزه معاصر, رویکرد سیاسى و اجتماعى بوده است; چه نیاز روز این مسأله را ایجاب مى کرده است. مشروطه, قانون گذارى, شورا, به صحنه آوردن مردم, نیاز به یک پشتوانه سترگ, بنیادین و استوارى داشت و الگویى و سرمشقى که بتوان فرا راه قرار داد و به مردم فهماند حرکت و دگرگونى که بناست پدید آید از این سنخ است. بسیارى از عالمان آن دوران در نبشته هایى که ارائه داده و سخنرانیهایى که ایراد کرده اند, براى راهى که در پیش گرفته بودند, بیش تر به سیره رسول خدا تمسک جسته اند. در متن سخنرانیهاى به جاى مانده ورساله هاى در دسترس, به روشنى مى توان این سیر را در نگاه به سیره رسول خدا دید.
علامه میرزا محمدحسین نائینى, یکى از مبانى مشروعیت حکومت مشروطه را سیره پیامبر قلمداد مى کند. وى, تنها راه رهایى از ورطه هاى هولناک فقر و فاقه, ستم, نابرابرى و… را پیروى از سیره رسول خدا مى داند و بر این نکته تأکید دارد در دولت مشروطه , مردم و حاکمان در بهره ورى از بیت المال و امکانات عمومى, یکسان اند, بسان حکومت نبوى و هنگامى که رسول خدا, حاکم بر جامعه اسلامى بود.
این روش در بیان سیره, از بهترین روشها بود. زیرا مردم پاى پاى زندگى روزمره اشان, با سیره رسول خدا آشنا مى شدند, درس مى آموختند و دست به اقدام مى زدند و براى پایان دادن به نابسامانیها به تلاش برمى خاستند و به طور عینى اثرگذارى سیره رسول خدا را در زندگى خویش مى دیدند.
علامه نائینى براى شناساندن راه و جهت حرکت مشروطه, به هماهنگ سازى یکایک خواسته هاى مشروطه خواهان با سیره رسول خدا مى پردازد. از جمله در باب مساوات, که مشروطه خواهان روى آن بسیار تأکید مى ورزیدند و رایَت آن را در هر اجتماعى بر مى افراشتند, مى نویسد:

(مساوات در حقوق را از داستان فرستادن دخترش زینب, حُلى و زیور موروثه از مادرش خدیجه (س) را به مدینه منوره براى فکاک شوهرش ابى العاص بن ربیع, نزد امیر مسلمین و گریستن آن حضرت به مشاهده آن و بخشیدن و ارجاع تمام مسلمین حقوق شان را به آن معظمه باید استفاده نمود که به چه دقت مقرر فرموده اند.
دوم, مساوات در احکام را از امر به تسویه فیما بین عم اش عباس و پسر عم اش عقیل (با این که بالجبوریه ایشان را به جنگ [بدر] آورده بودند) با سایر اسراى قریش, حتى در بستن دستها و بازوهاى شان باید سرمشق گرفت که اصلاً جهت فارقه و متمایزه در کار نیست.
سیم, درجه مساوات در مقاصه و مجازات را از برهنه فرمودن دو کتف مبارک بر فراز منبر در همان قرب ارتحال, با اشتداد مرض و حاضر فرمودن تازیانه یا عصاى ممشوق براى مقاصه نمودن سواد (به محض ادعاى آن که در بعضى اسفار, هنگامى که برهنه بوده, تازیانه, یا عصاى مزبور از ناقه تجاوز و به کتف اش رسیده) و بالآخره قناعت او به بوسیدن خاتم نبوت که در کتف مبارک بود.
و از فرمایش حضرت اش که در مجمع عام, براى استحکام این اساس مبارک, محالى را فرض و فرمود: اگر از صدیقه طاهره, سید النساء, فاطمه زهرا(س) سرقت سرزد, دست مبارک اش را قطع خواهم نمود. باید استنباط نمود که به کجا منتهى و تا چه اندازه براى امت اش آزادى در مطالبه حقوق را مقرر فرموده اند.)34

این نگاه و برداشت از سیره رسول خدا, درگاه برافراشته شدن رایَت حرکت بزرگ مردى علیه نابرابرى و تبعیض و رویارویى با حاکمان تبعیض گرا, در عالمان و مصلحان دورهاى بعدى هم اثرگذارد و رویه شد, تا براى برانگیزاندن مردم علیه ناعدالتیها, نا برابریها, رویارویى با شاهان مستبد و ناهنجاریهاى اجتماعى به آن تمسک بجویند و استدلال کنند. از مشروطه به بعد, سیره نبوى در بسیارى از آثار اجتماعى و سیاسى که از چشم انداز دین نگاشته شد, بازتاب یافت و سطح آگاهى جامعه اسلامى را بالا برد و سیره نبوى را از لابه لاى آثار کهن به متن جامعه و محفلهاى سیاسى و اجتماعى آورد.
در حقیقت, عالمان دین براى شکستن فضاى خفقان آلود پس از مشروطه و آگاهاندن مردم از وظیفه و مسؤولیتى که دارند, به قرآن و سیره رسول خدا, پناه بردند. امام خمینى که از طلایه داران بزرگ این حرکت بود, دمادم, حوزه ها و مردم را به الگوگیرى از رسول خدا فرا مى خواند.
آن مصلح بزرگ, با برشمردن راه و رسم پیامبر خدا, بویژه کارکرد آن حضرت در جهت نظام سازى و برپاداشتن عدالت اجتماعى, مردم و حوزه ها را به پدیدآوردن حکومتى همانند و نزدیک به حکومت نبوى, برمى انگیزاند.
سخنرانیهاى امام, پیش و پس از انقلاب اسلامى, آکنده از این مقوله است. در این آثار و نوشته ها, سیره حکومتى, سیاسى و اجتماعى رسول خدا به درستى بازگو شده و درسهاى لازم از آنها گرفته شده است:
امام, براى برانگیزاندن مردم و حوزه ها و روحانیان, به سیره رسول خدا, به گونه دقیق, ژرف و همه سویه تکیه کرد و تمسک جست و این نگاه ژرف را به دیگران انتقال داد و حرکتى بزرگ بر اساس سیره نبوى پدید آورد و جامعه اى را برابر آن اسوه زیبا و رخشان بنیان نهاد و رایَتهاى آن را در جاى جاى این مرز و بوم افراشت.
سیره نبوى در کلام امام خمینى, معمار بزرگ انقلاب اسلامى, درخشش و جاذبه ویژه اى دارد. هر برگى از آن سرفصل نوینى است براى جامعه اى که بناست بر آن شالوده بنا شود.
گزیده اى از نوشته ها و سخنان امام درباره سیره سیاسى و اجتماعى رسول گرامى اسلام, از سوى مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام, زیر عنوان (سیره نبوى) تنظیم و نشر یافته است که به روشنى نگاه ژرف و همه سویه و دگرگون آفرین امام را به سیره پیامبر اعظم مى نمایاند.
این اثر در چهار فصل سامان یافته است: شخصیت پیامبر, نبوت پیامبر, حکومت پیامبر, جنگهاى پیامبر. در پایان خاطرات و فتاواى مربوط به پیامبر گرامى آمده است.
در فرازى به نقل از کشف الاسرار امام آمده است:

(پیامبر(ص) تشکیل یک حکومت عادلانه که پایه اش بر قوانین آسمانى استوار بود, داد. و پس از بیست و چند سال کوششهاى طاقت فرسا با گفتارهاى منطقى الهى و سیره و کردار عادلانه و اخلاق بزرگ جالب قلوب و نیروهاى شگرف آسمانى و زمینى و جانبازى فداکاران در راه آئین مقدس خدایى, موفق به یک تشکیلات با اساسى شد که پایه اش با عدالت و توحید بر قرار بود و پیغمبر اسلام, چنانچه مى دانید و در تواریخ جهان خوانده اید, تا آخرین روز زندگانى اش, به کوشش در راه انداختن چرخهاى توحید خدا و توحید کلمه و توحید آرا و عقاید خوددارى نکرد, تا پایه دین و آیین و نظام مدینه فاضله استوار و برقرار شد.)35

امام در کتاب ولایت فقیه, به شرح, در باب نظام سیاسى و اجتماعى پیامبر, سخن گفته است که در اثر برگرفته از آثار ایشان (سیره نبوى) نمونه هایى از آن, آمده است:

(رسول اکرم(ص) که در رأس تشکیلات اجرایى و ادارى جامعه مسلمانان قرار داشت, علاوه بر ابلاغ وحى و بیان و تفسیر عقاید و احکام و نظامات اسلام, به اجراى احکام و برقرارى نظامات اسلام همت گماشته بود, تا دولت اسلام را به وجود آورد. در آن زمان, مثلاً به بیان قانون اجرا اکتفا نمى کرد. بلکه در ضمن به اجراى آن مى پرداخت….)36

امام در سخنرانیهاى علمى, دقیق و حماسى خود پس از انقلاب اسلامى, بارها از سیره سیاسى رسول خدا سسخن به میان آورده است و بر مسائل مهمى که آن گرامى در پى پیاده کردن و گسترش آنها بوده تأکید ورزیده و در آن باره به روشنگرى پرداخته است. از جمله مقوله هایى که امام درگاه سخن از سیره رسول خدا, توجه ویژه روى آنها داشته, عبارتند از:
تشکیل حکومت, تلاش براى اجراى عدالت اجتماعى و برپایى حکومت قانون, اهرمهاى قدرت در سیره نبوى, تعامل حکومت پیامبر با مردم و اقلیتهاى مذهبى, مسجد, مرکز سیاست اسلامى.

زندگانى پیشواى اسلام, عمادالدین حسین اصفهانى (عمادزاده) شرکت سهامى طبع کتاب.

عمادزاده از نویسندگان پرکار در حوزه سیره نبوى و تاریخ اسلام بود و آثار گوناگونى در این حوزه به جاى گذاشت. وى در همه نوشته هاى خود, تنها راه حل مشکلات فردى و اجتماعى مسلمانان را درالگوگیرى از سیره رسول خدا مى داند و بر آن تأکید مى ورزد. دمادم کارنامه اسلامیان را در صدر اسلام, که زیر بیرق رسول خدا بودند, مى نمایاند که آکنده از دانش خواهى و عدالت طلبى است و یادآور مى شود:
آنان در سایه عمل به قرآن و سنت نبوى به قله هاى فرهنگ و تمدن فراز رفتند و خود را از فرهنگ جاهلى دور ساختند و از بدویت, پا به عرصه تمدن شگفت گذاردند.
در فرازى از کتاب (زندگانى پیشواى اسلام) او آمده است:

(شرح حال و سیره زندگانى حضرت رسول الله, تاریخ, جغرافیا, احکام, عبادات, عقود, ایقاعات, حکایات, قصص, فنون رزم, آداب و رسوم و شؤون زندگى و اطلاع از عوالم پس از مرگ, سیاست جهاندارى, وظیفه و تکالیف فردى و اجتماعى, فضائل انسانى, وقوف بر رذائل و احتراز از آن و کلیه عوامل رشد و ترقى را به آدمى مى آموزد.)

روحانیت و اسلام, محمدباقر کمره اى, انجمن تبلیغات اسلامى, فروردین 1323, 269 صفحه.

نویسنده در این اثر, که آن را پس از شهریور 1320 نگاشته, طرح نظام سیاسى اسلام را, با تکیه و رویکرد دقیق به سیره رسول خدا, پى ریخته است. چون بر این عقیده بوده که قانونها و برنامه هاى اسلام, که در سیره رفتارى, عملى و حکومتى رسول خدا جلوه گر شده, در هر زمان و مکانى, در خور پیاده شدن است و ویژه عصر رسول خدا نیستند و اسلام براى همه زمانها و مکانها برنامه دارد و قانونهایى در خور اجرا و پیاده شدن.
نویسنده تلاش مى کند بنمایاند تعلیمات اسلامى مى تواند جهانى پر از صلح و صفا و به دور از خونریزى ایجاد کند و راه خردمندانه اى را براى زندگى آرام و به دور از تنشها و درگیریهاى بنیان سوز, فراروى مردمان جهان بگشاید.

وى در بخش تشکیلات عمران و آبادى, با اشاره به روش پیامبر در تأسیس حکومت در مدینه مى نویسد:

(هجرت در اسلام, رمز مدنیت وتشکیل اساس عمران و آبادى است. پیغمبر اسلام, خواست عربان بیابان گردى که پایه زندگى خود را روى صحرانوردى قرار داده و دسته هاى چادرنشینى خانه به دوش به وجود آورده بودند… و براى چاه و چشمه آب و مرتع و گیاه, خون همدیگر را مى ریختند و غارت گرى و چپاول را یکتا پشتیبان زندگى و فضیلت مردانگى خود مى دانستند, گرد یکدیگر جمع شوند و ده و شهر بسازند و قبائل مختلفه با هم بیامیزند, تا خوى بیابان گردى از مغز آنان بیرون رود و تعصب ایلى از سر آنان به در شود و به جاى آ ن یک عاطفه خیرخواهى مطلقى که نتیجه پرورش دین است, جاى گیرد و زندگى آنها به کارهاى اجتماعى و صنعتى و پیشه ورى و بازرگانى که مبادى تمدن است, بپیوندد.)

افق اعلى, میرزا خلیل کمره اى.

این اثر در دهه چهل نگاشته شده است. بخش مهم آن به نبردهاى رسول خدا ویژه شده است. نویسنده, با هوشیارى, نکته سنجى و باریک اندیشى به تجزیه و تحلیل جنگهاى رسول خدا مى پردازد و نکته هاى ارزنده راهبردى, سیاسى ـ اجتماعى و اخلاقى از آنها استنباط مى کند و به علاقه مندان و اهل تحقیق ارائه مى دهد.
در اهمیت ویژه اى که وى به جنگهاى رسول خدا داده همین بس که در این اثر, از صفحه 108, تا 268, در حدود 160 صفحه را به نبرد طائف ویژه ساخته است.
فراریان جنگ هوازن, به طائف پناه برده بودند. پیامبر طائف را به محاصره سپاه خود در آورد و سپس بدون پیروزى و چیره شدن بر طائف, دست از محاصره کشید و به مدینه بازگشت.
سپسها, طائف بدون جنگ, در برابر اسلام سر فرود آورد. در این جا پرسشى که مطرح است این که چرا رسول خدا, بدون پیروزى دست از محاصره طائف برداشت و به مدینه بازگشت؟
آقاى کمره اى به این پرسش پاسخ مى دهد. وى, پس از تحلیل شرایط روانى, فرهنگى و اجتماعى حاکم بر مسلمانان, نتیجه مى گیرد: یکى از انگیزه هاى رسول خدا در پایان دادن به محاصره طائف, حس غرور و دنیاخواهى بود که سخت مسلمانان را تهدید مى کرد. تهدیدى که بسیار جدى بود و خطر و آسیبى بزرگ براى مسلمانان. رسول خدا با این اقدام بزرگ بر آن بود که مسلمانان را هشیار سازد, جنگهایى را که او رهبرى مى کند, براى آزادسازى انسانها از اسارت جهالت و بندگى بتهاست, نه رسیدن به لذتهاى دنیوى و ثروت و دارایى قوم مغلوب و شکست خورده. زیرا که بناى به نقل کمره اى رسول خدا شنیده بود شمارى از مسلمانان در پى زنان زیبا روى طائف اند و شمارى دل در گرو زیورهاى آنان دارند.
افزون بر این, گمانه دیگرى که کمره اى مى زند این است: رسول خدا مى خواست با پایان دادن به محاصره طائف درجه اطاعت پذیرى مسلمانان را بسنجد.
سرانجام این که زمینه براى پیروزى همه جانبه مسلمانان, با تنگ کردن حلقه محاصره و طول دادن آن, نبود.از این روى, پیامبر به محاصره پایان داد و به مدینه بازگشت که بعدها اهل طائف, با میل و رغبت به اسلام گردن نهادند و این پیروزى بزرگى براى رسول خدا بود و دستاوردى از تدبیر و آینده نگرى.
نمونه اى که آقاى کمره اى از دنیاگرایى حاضران در محاصره طائف گزارش مى دهد و بر این نظر است که این گونه موارد, سبب شد رسول خدا به محاصره پایان دهد, بدین شرح است:

(توقعات بانوان مسلمین که در لشکرگاه بودند, متوجه حُلى و حلل زنان طائف بوده که بلکه پیغمبر آنها را به آنان واگذارد.
بانو خویله, بنت حکیم بن امیه سلمى, که زن عثمان بن مظعون, فقید اسلام, بود. در آخرین روزهاى محاصره, از رسول خدا خواستار شد که وقتى طائف فتح شد… زر و زیور یکى از دوزن طائف را به او وابگذارد: یا از بادیه بنت غیلان, یا زینت آلات فارعه بنت عقیل را; چه که ایشان در میان زنان ثقیف, به کثرت زر و زیور و شیک پوشى معروف بوده اند.
پیغمبر فرمود: اگر فتح طائف, مقدّر شده باشد! اما اگر اجازه فتح نرفته باشد, چه باید کرد؟)

کمره اى در ادامه نتیجه مى گیرد: آن چه مهم است, هدف است. چه بسا براى رسیدن به هدف باید نرمش نشان داد:

(استقامت, دیده بر نگرفتن از هدف است که گاهى شخص, مستقیم در جاده منعطف, پیچ و خم جاده را مى پیچد, ولى دیده از هدف بر نمى گیرد و این ملاحظه که دیده به هدف دارد و آن را مى طلبد, هر چند در پیچ و خم جاده منعطف, انعطاف پیدا مى کند, مستقیم است. یعنى خواهان خط قائم است و اگر چه هنوز نیافته. اساساً معناى طلب همین است که هنوز نیافته و مى طلبد…
استقامت در این مقصد, گاهى با مقاومت نمى سازد. بلکه گاهى مقاومت در جنگ, شخص پیامبر را از هدف دور مى کند. پس, نه هر مقاومتى استقامت است, بلکه گاهى خمیدگى و انعطاف در خط استقامت در هدف و در طریق هدف و در جهت هدف است.)37

6. رویکرد فقهى به سیره پیامبر(ص)

فقه شیعه آکنده است از سخنان رسول گرامى اسلام. علماى شیعه بر این عقیده اند سخنان امامان معصوم(ع) از آن روى حجت است و در خور عمل, که سخن رسول گرامى اسلام است. افزون بر این, فقیهان شیعه به سیره رسول خدا, در جاى جاى کتابهاى فقهى خود استناد جسته اند که این برجستگى خاصى به پژوهشهاى فقهى مى بخشد.
علامه نائینى و دیگر فقیهان مشروطه, براى مشروعیت بخشیدن به مجلس شورا و رأى اکثریت, به سیره حضرت رسول در رایزنى با یاران در جنگ احد استفاده جسته اند.
گروهى دیگر از علما, در پاسخ به اهل سنت و شبهه هایى که از سوى آنان درباره پاره اى از احکام شرعى ویژه شیعه وپیروان اهل بیت طرح شده است, به سیره رسول خدا استناد جسته اند که روشنگر و آگاهى بخش است. علامه سید محسن امین, سید شرف الدین جبل عاملى, علامه امینى, علامه عسکرى و… از این زاویه به سیره نگریسته اند.

سیرتنا و سنتنا. سیرة نبینا و سنته, عبدالحسین امینى, مطبعة الاداب, نجف.

این کتاب رهاورد سفر علامه امینى به سوریه و دیدار با شمارى از علماى اهل سنت در یکى از کتابخانه هاى حلب است.
در این دیدار علماى اهل سنت از علامه مى پرسند: دلیل مشروعیت پاره اى از رفتارهاى شیعیان, مانند عزادارى براى حسین بن على, سجده بر خاک چیست؟
علامه در پاسخ این افراد, کتاب سیرتنا را نگاشت و در آن ثابت کرد: رسول خدا, گریه بر مردگان را روا شمرده و خود بر مرگ افرادى گریه کرده است. افزون بر این, بارها در منزل همسرانش و در خانه فاطمه بر کشته شدن حسین و رنج و مصیبتى که براى فرزندان آن عزیز, در آینده و پس از او, پیش مى آید گریسته است.
این موردها را علاّمه امینى, از کتابهاى خود اهل سنت نشان داده است.
در پایان ثابت کرده سجده بر خاک, برگرفته از سیره رسول خداست و این رفتارى که شیعیان دارند; ادامه سیره رسول خداست.
صاحب نظران, نویسندگان و عالمان شیعه, درباره سیره رسول خدا در خصوص حج, وضو, نماز و… نگارشهاى مستقلى انجام داده اند, از جمله:
, الحج فى السنة, واعظ زاده خراسانى, تعریب محمدعلى آذر شب.
آگاهى از سخنان و سیرت رسول خدا در حج و انجام این فریضه بزرگ, نیاز فورى مسلمانان در هر برهه تاریخى است. شیعه در این بخش, زلال ترین منبع را در اختیار دارد. بیش ترین روایات حج رسول خدا, و حجة الوداع, که در آن بیش از پنجاه دستور شرعى ثابت شده است, از طریق اهل بیت و امام صادق, به دست ما رسیده است. صحیح ترین و کامل ترین روایات در میان روایات, روایات حج است.

همگام با پیامبر در حجةالوداع, حسین واثقى, 360 صفحه, 1385.

در این اثر, ابتدا, حج رسول خدا, جزء به جزء, شرح و تفاوت حج اسلام با حج جاهلى بیان مى شود و آن گاه به دستورهایى که پیرامون مناسک حج, میقات, رمى, شیوه طواف رسیده و آن چه تشریع شده, پرداخته مى شود.

از هجرت تا وفات, على اکبر قرشى.

ویژگى این اثر, بررسى سیره رسول خدا, از زاویه آشنایى با چگونگى تشریع احکام شرعى, فلسفه احکام, شرایط تاریخى و جغرافیایى نزول آیات احکام است: این که نماز جمعه, در چه شرایطى تشریع شد و چگونه رسمیت یافت. یا نماز مسافر, از کدام سفر آغاز گردید, نماز خسوف و کسوف در رابطه با چه پیش آمدى تشریع شد. خمر در چه جریانى حرام شد و …
در این پژوهش آمده: احکام اسلامى, بیش تر در مدینه, پس از استقرار حاکمیت پیامبر تشریع شده است, البته به تدریج و پس از فراهم شدن زمینه هاى پذیرش, یک به یک حکمهاى شرعى, ابلاغ گردیده است.
در سال نخست هجرت: نماز جمعه, نماز میت, وصیت, اذان, تحریم ازدواج با کافران, تشریع شده است.
در سال دوم, نماز قصر, تحویل قبله, روزه رمضان, اعتکاف, انفال, خمس, زکات فطره, نماز عید.
در سال سوم, عقیقه و زکات.
در سال چهارم, تحریم خمر, حد شرب خمر, رجم, حد سارق.
در سال پنجم, نماز خسوف, نسخ یکى از احکام روزه, تیمم, حج.
در سال ششم,نماز استسقاء, حکم محارب, حکم ظهار.
در سال هفتم, تشریع چندین حکم در خیبر, نماز جعفر طیار.
در سال هشتم, احکام سوره ممتحنه, روابط مسلمانان با کافران.
سال نهم, احکام فاسق, لعان.
و…

7. گردآورى, سخنان و نامه هاى رسول خدا

در حوزه هاى علمیه, از قدیم, تاکنون کارهاى پراکنده اى از سوى عالمان و محققان در حوزه و قلمرو سخنان رسول خدا انجام گرفته; اما نه آن گونه که انتظار مى رود. زیرا انتظار این بود که حوزه ها در سایه سار سخنان و نامه هاى رسول گرامى اسلام, تلاشها و برنامه هاى تبلیغى و ارشادى خود را سامان دهند و به پیش ببرند. چون این انتظار, به هر دلیل, در خور شأن و مقام رسول خدا انجام نگرفته و ساختار حوزه ها بر اساس سخنان راهبردى آن رهبر الهى شکل نگرفته, امروزه, در عرصه هاى موردنیاز, نمى توانند نقش آفرینى کنند.
پیامبر, نیاز آن روز و روزگاران بعد بود. پیامبر کارى کرد که مردمان این نیاز را احساس کنند و دریابند بدون او, راه رهایى را نخواهند یافت و آرامش روح و روان را به دست نخواهند آورد و در جهنم خود ساخته براى همیشه خواهند ماند.
حوزه باید با روشهاى پیامبرانه و وحیانى به مردمان بفهمانند انسانهاى ساخته شده و صیقل یافته در بوته هاى ذوب ارزشهاى والاى دینى, آشناى به مبانى دینى, نیاز آنان و جامعه اى هستند که در آن مى زیند. هیچ کس, بدون بهره گیرى از رهنمودهاى آنان, راه از بى راه باز نخواهد شناخت. اگر حوزه ها بتوانند این احساس نیاز را به (جان) ها فرو ریزند, مهم ترین گام را در پى ریزى جامعه سالم برداشته اند. برداشتن این گام بزرگ, تنها در پرتو سخنان رسول خدا ممکن است: زیرا آن عزیز, با شناخت دقیقى که از فطرتها و خواسته هاى فطرى انسانها داشته, همیشه و همه گاه, و در هر شرایطى, لب به سخن گشوده و یا دستور داده نامه اى از زبان او نگاشته اند. به هر حال, با همه کمبودها, کاستیها و کوتاهى ها, گامهایى در راستاى گردآورى سخنان و نامه هاى رسول خدا از سوى عالمان دینى برداشته شده که از برجسته ترین آنها در زیرنام مى بریم:

مکاتیب الرسول, على احمدى میانجى, در 4 جلد, مؤسسه دارالحدیث الثقافیه, چاپ اول.

این اثر بزرگ و در نوع خود بى مانند, با تلاش, پشتکارى و پژوهش گسترده محقق نامى مرحوم على احمدى میانجى در فاصله سالهاى 1369 ق تا 1418/1327 ـ 1376, انجام گرفته که برگ زرینى است در کارنامه ایشان و افتخارى براى حوزه علمیه که یکى از دست پروردگان آن, این کار بزرگ را سامان داده و نامه هاى رسول خدا را پس از تحقیق و جست و جوى بسیار, به زیور طبع آراسته و در اختیار علاقه مندان و اهل فضل گذارده است.
نویسنده, انگیزه خود را از این گردآورى, درس آموزى از رسو ل خدا, اسوه قرآنى و مشعل هدایت, براى احیاى جامعه ترازمند, بَرین و نمونه, بیان کرده و شناخت او که این مشعل را افروخته, زیرا که شناخت والاگهر, و بهره ورى از رهنمودهاى سیاسى, اجتماعى و عبادى آن بزرگوار, مایه پیشرفت و رسیدن به علم و تمدن و نجات جامعه از هر تباهى و پلیدى است:

(مهم ترین چیزى که بر هر مسلمانى بایسته است, بلکه بر هر انسان و دانشمند و مصلح و متفکر اجتماعى, که در پى پیروزى جامعه خود بوده و بر هر رهبر سیاسى که در پى رهبرى جامعه است و بر هر مورخ پژوهش گر که در پى کاووش از ملتهاى گذشته و علت پیروزى و شکست آنهاست… آن است که در زندگى پیامبر اعظم به جست و جو و پژوهش برخیزد و آن را به دور از وابستگیها و هوى و هوسها بررسى کند, تا در پرتو آن, بر اسباب و علل پیروزى و ترقى جامعه دست یابد.
مهم ترین چیزى که خداوند متعال در قرآن, مردم را بدان سفارش فرموده است, کندو کاو درباره تاریخ و امتهاى گذشته و عبرت گرفتن از آن است و چه تاریخى سزاوارتر از تاریخ پیامبر اسلام.)

محقق محترم, در پى این هدف, به جست و جوى نامه هاى رسول خدا, به کارگزاران خود, پادشاهان و فرمانروایان و … برآمده و با تلاش فراوان, نامه هاى آن حضرت را از منابع گوناگون سنى و شیعه, گردآورده و پس از سند شناسى با ابزارهاى علمى, گزارش صحیح را شناسانده و آن گاه به شرح آن پرداخته و در مواردى تحلیل هم کرده است.
نامه هاى پیامبر را به دو بخش تقسیم کرده است:
1. نامه هایى که به املاى رسول خدا و خط على بن ابى طالب تنظیم شده است.
2. نامه هایى که براى دعوت به اسلام به این سوى و آن سوى و براى پادشاهان و فرمانروایان فرستاده شده و نیز نامه هایى که رسول خدا براى کارگزاران خود ارسال کرده و در آنها به بیان وظایف آنان پرداخته است.
از این نامه ها, 255 نامه, عین متن و الفاظ آنها به دست نیامده و 299 نامه عین متن و الفاظ آنها به دست آمده است.
این اثر, در چاپ جدید از سوى دارالحدیث, در چهار جلد, به زیور طبع آراسته گردیده, با یک مقدمه و پانزده فصل و خاتمه و فهرستهاى گوناگون.
در مقدمه, پس از یادآورى نکته هاى شش گانه مورد نیاز, اسامى کارگزاران حضرت و جاى مأموریت آنان آمده است که شمار آنان به 362 نفر مى رسد.
و پانزده فصل و خاتمه که درونمایه سه جلد را ویژه خود ساخته, بدین شرح است.
الفصل الاول: فى افتتاحه(ص) کتبه ببسم الله الرحمن الرحیم.
الفصل الثانى: فیما کان یشرع به کتبه بعد البسمله.
الفصل الثالث: فى بلاغة کتبه.
الفصل الرابع: فى الالفاظ الغریبة الموجودة فى کتبه.
الفصل الخامس: فى انه(ص) کان یکتب ام لا.
الفصل السادس: فى کتّابه.
الفصل السابع: حول الکتب التى لم تصل الینا نصوصها.
الفصل التاسع: حول کتبه المودعة عند اهل بیته(ع) المشتملةعلى: کتابة الحدیث, الکتب المودعة, نصوصها الواصلة الینا.
الفصل العاشر: فى کتبه للدعوة الى الاسلام.
الفصل الحادى عشر: فى کتبه الى عماله و أمرائه.
الفصل الثانى عشر: فى عهوده و مواثیقه.
الفصل الثالث عشر: فى کتبه فى الاقطاعات.
الفصل الرابع عشر: فى کتبه فى الموضوعات المختلفه.
الفصل الخامس عشر: فى کتبه التى لم تکتب.
الخاتمه: فى الکتب المختلفة المنسوبة الیه.
و جلد چهارم در بردارنده فهرستهاى گوناگون است: فهرست آیات, فهرست نامه هاى رسول اکرم, فهرست احادیث, فهرست اعلام, فهرست قبائل و اماکن, فهرست اشعار, فهرست مصادر.

کلمة الرسول الاعظم, سید حسن شیرازى, دار صادر, بیروت 1387 ق. 462 صفحه.

سخنان رسول اکرم در این اثر به گونه موضوعى آمده است. در مقدمه, بحث گسترده اى درباره اهمیت سخنان و سیره رسول خدا مطرح شده است و نتیجه گرفته شده: گفتار, رفتار, و تقریرات رسول خدا حجت است و جامعه اسلامى, بایستى در زندگى فردى و اجتماعى خود از راه و رسم نبى گرامى اسلام بهره گیرد.
در این اثر, سخنان رسول اکرم در ده موضوع تنظیم شده است.
1. سخنان پیامبر درباره وحى و توحید, 2. مسائل مربوط به نبوت, 3. قرآن و عترت, 4. معارف, 5. مواعظ, 6. وصایا, 7. سیاسیات, 8 . رسائل,9 . متفرقات.
, منهاج الشریعه, مسند الرسول الاعظم, شیخ یحیى فلسفى دارابى شیرازى, در دو جلد 1391 ق.
نویسنده از کتابهاى روایى شیعه, بویژه کافى, تهذیب, امالى صدوق و بحارالانوار, روایات رسول خدا را گردآورده و به ترتیب آنها بر اساس موضوع پرداخته است.
آقاى یحیى فلسفى, وکیل آیت الله سید محسن حکیم در استان فارس بوده که پس از نگارش کتاب المعارف القرآنیه و حدیث ثقلین, به نگارش مسند رسول خدا روى آورده و کار شایان تقدیرى را به جامعه علمى و علاقه مندان به سخنان رسول خدا تقدیم کرده است.
جلد اول در 467 صفحه نگارش یافته, در بردارنده مباحث و مقوله هایى چون: فضل العلم, کتاب التوحید, عدل, معاد, مؤمن و کافر.
جلد دوم در 265 صفحه, سامان یافته و 390 باب در موضوع یاد شده را در خود جاى داده است.
در مجموع با 1528 روایت, دو جلد آذین بسته شده و مؤلف در مواردى, میان روایات متعارض را جمع کرده است.
, موسوعة النبى الاعظم, محمدهادى امینى, دارالزهراء, بیروت 1415 ق.
در این موسوعه, سخنان نبى اکرم, به گونه موضوعى با نظم و ترتیب ویژه ارائه شده است.
مؤلف انگیزه خود را از نگارش این اثر, چنین بیان مى کند:

(سخنان رسول اکرم در کتابهاى لغوى, حدیثى, تاریخى و فقهى پراکنده بود و جوینده را براى دستیابى به سخنان رسول خدا, با مشکل رو به رو مى کرد و نویسنده براى حل این مشکل و دسترسى آسان به روایات آن حضرت, دست به کار شد و با جست و جو در کتابهاى گوناگون حدیثى, تاریخى و فقهى, توفیق یافت سخنان پیامبر را, اعم از خطبه ها, کلمات حکمت آمیز و سخنان فقهى را به ترتیب موضوع در چند جلد گردآورد ودر دسترس علاقه مندان قرار دهد.)

کتاب داراى این ویژگیهاست:
1. ترتیب کتاب به شیوه کتابهاى اربعه, مانند کافى است, از کتاب عقل و جهل آغاز مى شود و به کتاب حدود و دیات, پایان مى پذیرد.
2. بیش تر روایات از منابع شیعى برگرفته شده وگاه به منابع حدیثى و تاریخى دیگر مذاهب اسلامى, ارجاع داده شده است. در بین منابع شیعى, بحارالانوار علامه مجلسى, اساس کار قرار گرفته است.
3. حدیثها با سلسله سند, بدون کم و کاست ثبت شده و در مواردى که نیاز به شرح لغوى, یا فقهى بوده, در پانوشت, لغت شرح و نکته هاى فقهى, بیان شده است و نسخه بدلها هم آمده است.
4. مآخذ روایات, به طور کامل آمده وافزون بر شماره مسلسل حدیث در متن موسوعه, شماره احادیث برابر منبع اصلى هم ذکر شده است.
دو جلد از این مجموعه سه جلدى را انتشارات الزهرا چاپ کرده است.
منابع شیعى, روایتهاى بسیار راهگشا و زندگى ساز از رسول گرامى اسلام را در گنجینه خود جاى داده اند که بیرون آوردن و عرضه کردن آنها به بسیارى از پرسشها پاسخ مى دهد, بسیارى از شبهه ها را از ذهنها مى زداید و بسیارى از گره هاى کور و دشوار زندگى فردى, اجتماعى و سیاسى مسلمانان را مى گشاید.
جاى خالى چنین موسوعه اى که باتکیه بر منابع شیعى, سخنان رسول خدا را در موضوعات و گزاره هاى گوناگون, بازتاب دهد, در جامعه علمى و فرهنگى شیعى خالى بود که به همت و تلاش آقاى امینى جامه عمل پوشید; اما حوزه شیعه نباید به همین بسنده کند که راه کمال بخشیدن به آن, با توجه به فراوانى سخنان رسول گرامى اسلام در منابع شیعى, همچنان باز است و مى توان موسوعه هاى دیگرى به گونه گسترده تر و پردامنه تر, سامان داد و نیز مى توان همین موسوعه را از هر حیث کامل کرد و با جست و جوى بیش تر, کاستیهاى آن را برطرف کرد.

سنن النبى, زیر نظر استاد کاظم مدیرشانه چى, در ده جلد, آستان قدس رضوى.

سنن و آداب رسول گرامى اسلام, همیشه مورد توجه کسانى بوده که دغدغه رفتار اخلاقى مردم را داشته اند و در این اندیشه بوده و هستند که با چه راهکارهایى رفتارها را ترازمند سازند.اینان بر این باورند که اگر سنن و آداب نبوى گسترش یابد و جرعه جرعه زلال آن به کام (جان) ها فرو چکانده شود, جامعه و در پرتو آن فرد, از گزندهاى گوناگون, که همیشه در کمین فرد و جامعه اند, در امان خواهند بود; زیرا سنتها و آداب رسول الله, اگر جان را در هاله خود بگیرند, جان انسان را رویین تن مى کنند و به او توانى مى بخشند که بتواند در برابر شبیخون سنتها و آداب جاهلى و اخلاق زشت و تباهى آفرین بایستد و از مرز خود با تمام توان, پاسدارى کند و دروازه هاى آن را با قدرت به روى بیگانه, که همانا آداب و سنتهاى خلاف فطرت و تباهى آفرین است, ببندد. در این باور, تنها کسانى مى توانند (جان) خود را از گزند هاى جاهلى در امان بدارند که با سنتها و آداب نبوى براى (جان) خود زره بسازند و خود را در پناه آن دژ گسست ناپذیر بدارند. از این روى, تلاش مى ورزند, سنتها و آداب نبوى را گسترش بدهند و عطر آن را به (جان) ها بیفشانند که (سنن النبى) در همین راستا نگارش و پى ریزى شده است. کارى مبارک و بزرگ و نمایان گر همتهاى بلند و دغدغه هاى مقدس. همتها و دغدغه هایى که اگر نسیم دل انگیز آنها همیشه بر کوى (جان) هاى شیفته بوزد, رفتارهاى زشت, سنتهاى جاهلى, به انزوا رانده مى شوند و کوى (جان)ها را ترک مى گویند.
در این مجموعه ده جلدى, روایاتى که در باب احکام و اخلاق فردى و اجتماعى از رسول خدا نقل شده, چه واجب , چه مستحب, و رفتارها و تقریرهاى آن گرامى, در ردیف سنن, ثبت شده اند.
روش کار, بر تنظیم موضوعى سخنان پیامبر است که از دو منبع و سرچشمه مهم برگرفته شده اند: وسائل الشیعه و مستدرک الوسائل, از طهارت شروع و به کتاب قصاص و دیات پایان پذیرفته است. منبع اصلى در حاشیه ذکر و واژه هاى مبهم, شرح شده است. برجستگى این اثر از دیگر آثارى که زیر این عنوان نگارش یافته اند در این است که سنن به اعم از واجب و مستحب تعریف شده است و دیگر آن که روایات معصومین, بویژه على بن ابى طالب, جزو سنن النبى به شمار آمده است, شاید از این باب که سخنان امامان, همان سخنان رسول خداست.
زیرا هر یک از آنان, از پدران شان از جدشان رسول الله, روایت مى کنند, در مَثَل امام باقر(ع) مى فرماید:روایت مى کنم که پدرم, امام سجاد و وى از پدرش امام حسین و وى از پدرش, على بن ابى طالب و وى از رسول خدا. روى این حساب تمام سخنان ائمه اطهار, همان سخنان رسول خداست و در شمار سنن آن حضرت.

سنن الرسول الاعظم, سید محمود مدنى, محمود شریفى, محمود لطیفى, سید حسین سجادى تبار, محمود احمدیان, نشر معهد باقر العلوم.

در همه روزگاران, انسان نیاز به اسوه دارد. اسوه اى که رفتار و گفتار او را برفراز جاده زندگى بر افرازد و همیشه و در همه حال زندگى خود را با آن تراز کند. آن چه را هماهنگ با رفتار و گفتار اسوه مى یابد, بیش از پیش توانا سازد و دامنه آن را بگستراند و بر زیباییهایش بیفزاید و آن چه از رفتار, کردار و سخنان خود و چگونگى زندگى, ناهمخوان و ناهماهنگ با اسوه مى بیند, به تلاش برخیزد از چهره خود بزداید و چهره خود را آن به آن, به نور اسوه بیاراید.
بهترین راه براى ساختن انسانها و رهاندن آنان از تیرگیها و زندان بس دهشت انگیز نفس اماره, نمایاندن چهره اسوه هاى الهى است. آنان را که قرآن اسوه نامیده و یا چنان زوایاى زندگى آنان را نمایانده که انسان یقین مى کند راه سعادت, جز باگام گذاردن در جاى گام آنان, به روى اش آغوش نمى گشاید. نویسندگان این اثر بزرگ, رایت اسوه نگارى را افراشته و گام نخست را در اسوه افرازى, استوار برداشته اند که همانا نگارش چهره اسوه نیک و راستین قرآنى, محمد رسول الله (ص) است. این گام, که 938 برگ را به خود ویژه ساخته در بردارنده 2823 حدیث است. جارى شدن این مقدار حدیث, آن هم در باب سنن رسول گرامى اسلام به شریانهاى جامعه, اگر به درستى زمینه هاى پذیرش آن مهیا گردد, نهضت فکرى و فرهنگى بزرگى است که بى گمان, اثر ماندگار در روح و روان افراد خواهد گذارد.
این اثر, که مجموعه نخست از سنن معصومین است, در پنج فصل سامان یافته است:
فصل اول: اوصاف, القاب و شمایل پیامبر.
فصل دوم: اصول معارف, سنن پیامبر در ارتباط با اصول عقاید.
فصل سوم: عبادت, قراءت قرآن, دعا و ذکر.
فصل چهارم: اخلاق و آداب.
فصل پنجم: سنن پیامبر درباره احکام, از طهارت تا ارث.
کتاب, با مقدمه اى درباره ضرورت الگو گرفتن از رسول خدا آغاز مى شود و تلاش نویسندگان بر این بوده که به گونه دقیق روایاتى را گرد آورند, ویژه سنن; یعنى گفتار و رفتارى از رسول خدا را به عنوان سنن آن حضرت برافرازند و زوایاى آن را آشکار سازند که دلالت بر مداومت و استمرار داشته باشد:
کان یقرأ فى الرکعتین من المغرب سورة الانفال.
و یا:
کان للنبى له اخ فى الجاهلیة, اسمه الخلاص بن علقمه و کان النبى یقرظه.
و یا:
کان رسول الله یکره الذبح و اراقة الدم یوم الجمعه, قبل الصلوة الاعن ضرورة.
بیش تر روایات کتاب, برگرفته از کتابها و منابع شیعى است. سندها, جز در موارد طولانى, ثبت شده است. پاره اى از روایات, به گونه گزینشى آمده و به علت طولانى بودن, از نقل همه روایت خوددارى شده است.
173 مصدر کتاب, در پایان کتاب, به شرح, آمده است.

 
پى نوشتها:
1. سوره احزاب, آیه 11.
2. محیط پیدایش اسلام, شهید بهشتى/ 25, دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
3. مجله عروة الوثقى, سید جمال الدین اسد آبادى/ 106.
4. تنبیه الامه و تنزیه الملة, علامه نائینى, پاورقى سید محمود طالقانى /32, شرکت سهامى انتشار; بحارالانوار, علامه مجلسى, ج68 /373, مؤسسة الوفاء. بیروت.
5. معانى الاخبار/ 253.
6. تحف العقول/ 305.
7. مجموعه آثار قلمى ثقة الاسلام, تبریزى, گردآورنده نصرت الله فتحى/ 392.
8. سنن النبى, محمد حسین طباطبایى, ترجمه و تعلیق محمدهادى فقیهى/ 350, شماره 407, اسلامیه, تهران.
9. المیزان, محمد حسین طباطبایى, ج20/394.
10. سنن النبى/ 400 ـ 402.
11. المیزان, ج6/302 ـ 338.
12. خلق النبى/ 50.
13. محمد خاتم پیامبران,ج1/ 393 ـ 394.
14.منشور جاوید, ج4/86.
15. منشور جاوید, ج6/168.
16. منشور جاوید, ج5/175.
17همان/ 191 ـ 192.
18. منشور جاوید, ج6/ 228.
19. سوره جن, آیه 26 ـ 27.
20. سوره تکویر, آیه 22 ـ 24.
21. تحریم, آیه 3.
22. منشور جاوید, ج6/244.
23. نهج البلاغه, صبحى صالح, ترجمه سیدجعفر شهیدى, خطبه 192, تصحیح و چاپ عبده.
24. منشور جاوید, ج6/245.
25. همان/ 247, به نقل از مغازى, واقدى, ج3/835; بحارالانوار, ج21/107 ـ 132.
26. سوره انعام, آیه 132.
27. منشور جاوید, ج6 /249.
28. همان, 251
29. آل عمران, آیه 7.
30. منشور جاوید, ج6/260 ـ 261.
31.منشور جاوید, ج7/25.
32. منشور جاوید, ج7/5.
33. سیره رسول اکرم, ج8/50, اسراء.
34 .تنبیه الامه و تنزیه المله, علامه میرزا محمد حسین نائینى, با مقدمه و پاورقى سید محمود طالقانى/ 34, شرکت سهامى انتشار.
35 .سیره نبوى, برگرفته از آثار امام خمینى/ 17, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام.
36 . همان/ 18.
37 . افق اعلى/ 151.