رویکرد علما به فارسى نگارى در عصر صفویه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده


 

( 370 )

 

نهضت فارسى نگارى ترجمه و شرح متنهاى سودمند و راه گشا در دوره صفویه پدیده نوینى بود که در شکل حرکت علمى فرهنگى به انگیزه گسترش تشیع از سوى دانشوران پایه گذارى شد. خوانساریها بویژه آقا جمال الدین خوانسارى (م.1125هـ.ق.) در این نهضت برجسته ترین نقش و بیش ترین سهم را داشته و آثار فارسى بسیارى در زمینه هاى گوناگون: کلام فلسفه احکام حدیث دعا و زیارت اخلاق و مواعظ نامه ها و نوشته هاى ادبى در قالب نگارش ترجمه و شرح به جاى نهاده اند. تلاش بسیار خوانساریها در این عرصه ما را بر آن داشت موضوع را از چشم انداز گسترده ترى ببینیم. با نگاهى به این برهه تاریخى در باب انگیزه رویکرد علما به فارسى نگارى و ترجمه به بررسى مى پردازیم و فهرستى از آثار فارسى خوانساریها را ارائه مى دهیم.

 

با گسترش اسلام زبان عربى در سرزمینهاى اسلامى بویژه در میان فارسى زبانان رواج یافت. در ایران نیز زبان عربى اوج گرفت. همگان دوست داشتند به زبان

( 371 )

دین جدید سخن بگویند یا دست کم واژگانى از آن را در گفت وگوها به کار برند و به طور طبیعى زبان دستگاه خلافت نوشته هاى دیوانى نگارشهاى علمى معارف و احکام دین به عربى بود.1

در دوران عباسیان حرکتهایى به هوادارى از زبان فارسى پدید آمد. شعوبیه حرکتى بود که نشر زبان فارسى و کنار زدن زبان عربى را دنبال مى کرد.

دستگاه خلافت نیز از آن جا که ایرانیان در آن نفوذ چشم گیر داشتند به زبان فارسى اهمیّت ویژه اى مى داد. اینان به شاعران پارسى گوى بها مى دادند و آنان را بر مى انگیختند که به فارسى شعر بسرایند.2

در این باب نیز موافقتها و مخالفتهایى بود. گروهها و افرادى به موافقت جدّى با این حرکت برخاستند و گروهى به مخالفت. در بین مخالفان فارسى زبانان نیز بودند.3

این کشمکشها تا قرن دهم ادامه یافت تا آن که زبان فارسى جایگاه بایسته خود را پیدا کرد.

شمارى از عالمان دین آثار خود را به فارسى نگاشتند. نگارشهایى که به زبان فارسى از علماى شیعه و سنى در مقوله هاى گوناگون به جا مانده بسیار است از جمله: تفسیر طبرى تفسیر کشف الاسرار میبدى تفسیر نسفى دانشنامه علائى ابن سینا التفهیم ابوریحان بیرونى کیمیاى سعادت غزالى النقض عبدالجلیل قزوینى ترجمه شهاب الاخبار قضاعى رسائل فارسى شیخ اشراق تفسیر ابوالفتوح رازى اخلاق ناصرى اساس الاقتباس و فصول نصیریه خواجه نصیرالدین طوسى4 و….

با آمدن محقق کرکى (م.940هـ.ق.) به ایران و انتقال مرکز حوزه هاى شیعى به ایران و حضور علماى جبل عامل در حوزه جنبش علمى گسترده اى پدیدار گشت. زمانى که علماى جبل عامل در عرصه هاى گوناگون اجتماعى فرهنگى حضور پیدا کردند نخستین گامها در راه گسترش اندیشه شیعى با زبان فارسى برداشته شد. محقق کرکى این هدف را با تیزهوشى و فراست پى گرفت. البته به طور طبیعى دستیابى به این هدف بلند با ارائه فرهنگ و معارف و احکام شرعى به زبان توده مردم و با نثر درخور فهم

( 372 )

همگان ممکن مى شد. به خاطر این ضرورت و نیاز نهضت فارسى نگارى و ترجمه شکل گرفت و کم کم همگانى کردن آموزه هاى تشیع به عنوان استراتژى اصلى علما جلوه گر شد.

در این برهه على بن حسن زواره اى (م.947هـ.ق.) شاگرد محقق کرکى به سفارش استاد دست به کار ترجمه و نگارش فارسى شد. در سال 938هـ.ق. کشف الغمّة فى معرفة الائمه را به فارسى برگرداند5 و پس از آن هشت اثر مهمّ از بزرگان شیعه: الاعتقادات از شیخ صدوق الاحتجاج از احمد بن على طبرسى مکارم الاخلاق از حسن طبرسى عدة الداعى از ابن فهد مجمع الهدى تحفة الدعوات و لوامع الانوار از اربلى را ترجمه کرد.6

مهم ترین کار او تفسیر فارسى بر قرآن و شرح نهج البلاغه است که حرکتى بزرگ در به فارسى برگرداندن متون اصلى دینى به شمار مى رود.7

پس از وى شاگردش: فتح اللّه بن شکر اللّه (م.988هـ.ق.) امر ترجمه را پى گرفت.8 در حقیقت این دو از پیشگامان نهضت ترجمه در آغاز دوره صفویه به شمار مى آیند.

پس از آن شیخ بهائى (م.1030هـ.ق.) الرسالة الامامیه منسوب به امام رضا(ع) را ترجمه کرد.9 اندک اندک بازار ترجمه گرم شد و شتاب و گسترش یافت. هر کس در خود توان ترجمه مى دید دست به قلم مى برد. حرکت ترجمه آنچنان پرشور و نشاط پیش رفت که شمارى از اهل فضل ترجمه را حرفه اصلى خود قرار دادند از جمله:

* على بن محمد اصفهانى (1045هـ.ق.) که هشت اثر مشهور دانشوران برجسته شیعه را به نام: هشت بهشت ترجمه کرد.10

* هادى بن صالح مازندرانى مترجم.11

این دو از دیگران در کار ترجمه پرشورتر و پرتکاپوتر بودند.

(… وکان على الامامی… هادى المترجم اشد حماساً فى ذلک من غیرهم حتى لقب الاخیر بهذا اللقب….)12

( 373 )

على امامی… وهادى مترجم نسبت به دیگر مترجمان در امر ترجمه از خود شور و نشاط بیش تر نشان مى دادند تا جایى که شیخ هادى لقب (مترجم) گرفت.

* تقى طبسى.

* عبدالواسع تونى.

* تقى مازندرانى.13

بارى مى توان گفت: کم تر کتاب مهم و ارزش مند و استوار از نخبگان علمى شیعه مى توان یافت که در آن زمان به فارسى برگردان نشده باشد.

در کنار حرکت سترگ ترجمه آثار اسلامى از عربى به فارسى نوشتن رساله هاى مستقلى به فارسى در باب معارف اسلامى باب روز شد.

بسیارى از دانشوران با شور و نشاط به فارسى نگارى روى آوردند. حسین بن شرف الدین اردبیلى از علماى شیعه امامى قرن دهم هجرى پس از روى کار آمدن صفویان هنگامى که حوزه هاى علمى شیعه در ایران رونق چندانى نداشت شاه به نشر اندیشه تشیع توجه نمى کرد نخستین کسى بود که به انگیزه گسترش معارف و نشر فرهنگ تشیع به فارسى نگارى روى آورد.

(… اوّل من صنف فى الشرعیّات على مذهب الشیعه بالفارسیة….)14

نخستین کسى که در امور شرعى براساس مذهب شیعه مطلب نگاشت حسین بن شرف الدین اردبیلى بود.

نهضت ترجمه و فارسى نگارى در دوره پایانى صفویه اوج بیش ترى گرفت. مجلسى اوّل و دوّم خوانساریها بویژه آقا جمال الدین خوانسارى گامهاى بلندى در به فارسى برگرداندن معارف اسلامى و تشیع برداشتند.

شمارى گمان کرده اند: رویکرد به ترجمه در زمان علامه محمد باقر مجلسى (م:1111هـ.ق.) بوده آن هم به خاطر این که وى خواندن دعا را به فارسى در نماز جایز مى دانسته است.15

( 374 )

گرچه این دیدگاه در به فارسى برگرداندن آثار دینى چه بسا بى اثر نبوده باشد ولى نمى توان حرکت به این گستردگى را در مقوله ها و گزاره هاى گوناگون بر آمده از این مسأله دانست. افزون بر این پیش از دوره مجلسى دوم از آغاز سرکار آمدن صفویان برگرداندن آثار دینى از عربى به فارسى به انگیزه نشر و گسترش آموزه هاى تشیع وجود داشته است که بدان اشاره شد. از طرفى آثارى که در غیر موضوع دعا در این روزگار ترجمه شده قابل مقایسه با آثارى که در باب دعا ترجمه شده نیست.16

بنابراین مبنا و سرآغاز نهضت ترجمه این مسأله جزئى نمى تواند باشد بلکه وجود زمینه هاى گسترش معارف و فرهنگ تشیع در جامعه آمادگى و شوق و ذوق وصف ناپذیر مردم براى یادگیرى آموزه هاى دینى و واقع نگرى علماى این دوره سبب شد علماى بزرگ دست به کار شوند و حجاب واژگان را که مانع درک و فهم مطالب بودند بردارند. و پیوند مستقیم بین مردم و حقایق دین را برقرار سازند.

عرصه هاى فارسى نگارى

 

از عرصه هاى مهم برگردانى آثار عربى به فارسى عرصه کلام بود. علما در ترجمه به آثار کلامى اهمیت ویژه اى مى دادند و این بدان خاطر بود که علماى شیعه خوب دریافته بودند رمز ماندگارى شیعه با این همه دشمنیها بر افراشتن و استوارسازى برج وباروى کلام است. پس از این عرصه فقه و احکام بیش ترین سهم را ویژه خود کرد و کم کم دامنه ترجمه گسترش یافت و همه آموزه هاى دینى را در برگرفت. حتى پاره اى از آثار علمى که در حوزه ها تدریس مى گردید به فارسى برگردانده شد.17

دامنه فارسى نگارى و ترجمه از حوزه دانشها و آموزه هاى دینى فراتر رفت و کتاب الحیوان دمیرى و علوم خالص مانند: ریاضى هندسه نجوم و هیئت و… به فارسى برگردانده شد.18 در این مقال نگاهى مى افکنیم به آثار برجسته اى که در دانشهاى یاد شده به فارسى نگارش و یا برگردانده شده اند و انگیزه از این نگارشها و ترجمه ها را در حدّ توان مى نمایانیم:

( 375 )

عقاید و کلام

 

از مهم ترین تلاشهاى علمى دانشوران دوره صفوى تبیین تدوین و گسترش عقاید تشیع بود. در دوره هاى پیش از صفویه شرایط سیاسى اجتماعى و مذهبى براى عرضه باورهاى شیعه به گونه روشن و شفاف مهیا نبود. با گشایشى که در جامعه شیعه پدید آمد و شیعه حاکمیت یافت علما و فرزانگان شیعه از زمینه به وجود آمده در جهت آموزش همگانى عقاید دینى استفاده بهینه کردند و آثارى را به زبان فارسى ساده روان و درخور درک عموم نگاشته و یا به فارسى برگرداندند.

بدین وسیله به اتهامهایى که در قرنهاى پیاپى علیه شیعه طرح شده بود پاسخ گفته شد و جبهه ٌ دفاعى سنگرهاى اعتقادى شیعه به بهترین و زیباترین وجه بازسازى و تقویت شد.

در این جا به چند اثر در مقوله هاى مهم که گفت و گو درباره آنها بسیار بوده و این آثار هم در راستاى شبهه زدایى از آنها و روشن گرى نگاشته شده اشاره مى کنیم:

1. مسأله بقا و فناى روح: این مقوله از مقوله هاى پرگفت وگو در عصر صفوى بوده و رساله هایى در این باره نوشته شده از جمله:وجیره غیاث الدین منصور دشتکى (م.949هـ.ق.) وى از دانشمندان برجسته شیعى است و در دانشهاى معقول و منقول سرآمد همگنان . او رساله اى درباره حقیقت روح نگاشت و در آن ضمن روشن گرى تلاش ورزید که با دلیلهاى استوار از دامنه درگیریها و بگو مگوها در این مقوله بکاهد.19

2. جبر و اختیار و قضا و قدر: این مقوله بخش مهمّى از نگارشها و رساله هاى علما را ویژه خود کرده20 از جمله: محمد دهدار از علماى بزرگ شیعه رساله اى به فارسى در باب قضا و قدر نگاشته است.

وى در آغاز رساله مى نویسد:

(… از عدم نمودار محمد دهدار به عزیزان و برادران دینى که سؤال

( 376 )

نموده اند که اختلاف عقاید در مسأله اختیار و جبر و قدر به مرتبه اى رسیده که بعضى انسان را در فعل خود چون جماد مى دانند در حرکت و بعضى او را خالق فعل خود مى گویند پس اگر تحریرى که موجب درستى اعتقاد شود به حصول پیوندد. همگان را فایده بسیار خواهد بود….)21

3. رساله السعدیه علامه حلى (م:726هـ.ق.): این رساله در بردارنده اصول عقاید و فروع فقهى است. سلطان حسین واعظ استرآبادى آن را در سال 1077 هـ.ق. به فارسى برگردانده و در مقدمه انگیزه خود را از ترجمه چنین بیان مى کند:

(… نفع آن اَمَد و خیر آن مؤبّد بر عرب و عجم بماند….)22

4. نهج الحق علامه حلّى (م.726هـ.ق.): این اثر که در باب امامت است در دوره صفویه از سوى آقا حسین خوانسارى به گونه ساده و روان به فارسى برگردانده شد.23

5. مبدأ و معاد آقا جمال الدین خوانسارى (م.1125هـ.ق.): این اثر درباره اصول پنج گانه بر اساس دلیلهاى عقلى و نقلى بنیان نهاده شده است. نویسنده در آغاز انگیزه خود را از نگارش این اثر به زبان فارسى تقویت بنیه معنوى و سیرآب کردن تشنگان معرفت شمرده است.24

6. الفصول المختاره سید مرتضى (م.436هـ.ق.): شیخ مفید دو کتاب به نام: المحاسن المحفوظه والعیون والمحاسن دارد و در این دو اثر گفت وگوهاى وى با علماى فرقه ها و مذاهب گوناگون در باب مسائل کلامى و اعتقادى درج شده شاگرد وى سید مرتضى علم الهدى در زمان حیات استاد از این دو اثر اثرى فراهم ساخته به نام: الفصول المختاره.

آقا جمال الدین خوانسارى (م.1125هـ.ق.) به درخواست احمد بیک معتمد السلطنة این اثر را که شامل مطالب محکم و استوار در باب عقاید شیعه و ردّ فرقه ها و مذاهب دیگر بود براى استفاده فارسى زبانان و تقویت بنیه ایمانى مؤمنان به فارسى برگرداند.

( 377 )

آقا جمال خوانسارى در آغاز انگیزه خود را از ترجمه این اثر نفیس این گونه بیان مى کند:

(… کتاب مجالس… را که مشتمل بر بسى فوائد و معانى دقیقه و مناظرات لطیفه است… ترجمه کنم تا فایده آن عام و اثرش در روزگار تمام باشد; زیرا که کتاب مزبور به عربى تألیف شده و اکثر سکان بلاد عجم از معرفت آن بى بهره اند….)25

7. رساله الامامة آقا جمال الدین محمد خوانسارى: این رساله درباره امامت امیرالمؤمنین پس از پیامبر اکرم(ص) با نثر فارسى روان نگاشته شده است.26

8. ذخیرة القیامة در ترجمه منهاج الکرامة علامه حلى: در این اثر امامت على(ع) ثابت و برتریها و خصال عالى ائمه اطهار بویژه على(ع) با استناد به آیات قرآن و روایات معصومان(ع) نموده شده و آقا جمال الدین خوانسارى براى ژرفا بخشیدن به باورهاى مردم و گسترش اندیشه شیعه آن را به فارسى برگردانده است.27

غدیر خم از فرازهاى روشن تاریخ اسلام است. پیش از دوره صفویه در زمان سلطه حاکمان سنى مذهب مورد بى مهرى قرار گرفته و کم تر بدان توجه مى شد. در عصر صفویه موضوع غدیر خم از سوى دانشوران شیعى احیا گردید و آثار فراوانى به عنوان

( 378 )

(غدیریه) در جهت آگاهى مسلمانان از مسأله امامت در تاریخ اسلام به زبان فارسى نگاشته شده از جلمه:

9. غدیریه ملامحمد جعفر بن محمد صالح: وى این اثر را درباره تاریخ غدیر و پاره اى از برتریها و خصال عالى امیرالمؤمنین على(ع) در یک مقدمه و پنج باب و خاتمه نگاشت و به شاه سلطان حسین صفوى تقدیم کرد.28

10. غدیریه ملاعبداللّه قزوینى مشهدى: این اثر را نویسنده درباره امامت على(ع) و شرح حدیث شریف غدیر تدوین کرده است.29

درباره دیگر عقاید و باورهاى شیعه مانند رجعت مهدویت و… نیز آثار سودمند و راه گشایى به خامه دانشوران و اهل نظر نگاشته و عرضه شده است.30

دعا و زیارت

 

نیایش انسان را با خدا پیوند مى دهد و به انسان کمال مى بخشد و به بالاترین مقام و جایگاه بالا مى برد که همان مقام و جایگاه (تقرب الهى) باشد.

معارف ناب دین در قالب دعا دگرگونى ژرفى مى آفریند و انسان را از عالم خاکى بر مى کند و به ملکوت پرواز مى دهد. دعاها و متن نیایشها به زبان عربى است و بهتر و عالى تر و زیباتر است که به همان زبان زمزمه شوند ولى علماى ربانى براى این که نیایش گران عاشقانه و با سوزوگداز به نیایش بپردازند ترجمه ها و شرحهایى براى این آثار برجسته و بلند مضامین تهیه کرده اند که بسیار کارساز بوده و هست.

در شرح و ترجمه ادعیه و زیارتها صحیفه کامله سجادیه مصباح المتهجد شیخ طوسى مهج الدعوات ابن طاووس عدة الداعى احمد بن فهد حلى و مفتاح الفلاح شیخ بهایى بیش تر مورد توجه علما بوده است. از باب نمونه به چند اثر اشاره مى کنیم:

1. مفتاح النجاح ترجمه عدة الداعى احمد بن فهد حلى مترجم على بن حسن زواره اى: مترجم که آثار بسیارى ترجمه کرده به درخواست مؤمنان این اثر را به فارسى برگردانده است:

( 379 )

(… چون کتاب عدة الداعی… بر لغات فصیحه عربیه مسطور بود و ارباب لهجه فرس از مطالعه آن مهجور به جهت عموم فایده بعضى از اخوان دینى و خلاق یقینى استدعا نمودند از فقیر… که آن را مترجم گرداند.)31

2. صحیفه سجادیه ترجمه از: مولى محمد صالح روغنى قزوینى: وى همروزگار شیخ حرّ عاملى و از مترجمان بنام عصر خود بوده است. او ابتدا در سال 1033 شرحى به عربى بر صحیفه سجادیه نگاشته سپس براى استفاده فارسى زبانان فرازهاى بلند نیایشهاى امام سجاد(ع) را به گونه اى آزاد ترجمه و در اختیار همگان قرار داده است.32

3. اقبال الاعمال سید بن طاووس (م.664هـ.ق.) این کتاب از سوى گروهى از دانشمندان قرن یازدهم هجرى به درخواست آغابیگم دختر شاه عباس اوّل به فارسى برگردانده شده است.33

4. ترجمه و شرح صحیفه سجادیه آقا حسین خوانسارى: وى براى بالا بردن بنیه معنوى مؤمنان نیایشهاى روح بخش امام سجاد(ع) را به فارسى ترجمه و شرح کرده است.34

5. مزار از آقا جمال الدین محمد خوانسارى: در این اثر زیارتهاى مأثور از ائمه اطهار(ع) به گونه بسیار زیبا ساده و روان به فارسى شرح و تفسیر شده است. خوانسارى این اثر را به هنگام حرکت به سوى خراسان براى زیارت امام هشتم(ع) براى شاه سلطان حسین صفوى نوشته است.35

6. مفتاح الفلاح شیخ بهایى (م.1030هـ.ق.): وى این اثر را در سال 1015هـ.ق.) در شهر گنجه تنظیم کرده است. کتاب دربردارنده دعاهاى مورد نیاز شبانه روز و براى عمل و کسب ثواب در لحظه لحظه عمر فراهم آمده است.36

این گنجینه را آقا جمال ترجمه و در مقدمه انگیزه خود را از ترجمه چنین بیان کرده است:

( 380 )

(… چون… جمعى را که لغت فارسى مأنوس و مألوف بوده باشد از آن چندان تمتع و بهره میسّر نیست به خاطر فاطر این بنده… رسید که آن را به زبان فارسى ترجمه نماید. تا همگى طوائف انام از خواص و عوام از آن محضوظ و بهره مند گردند…)37

این ترجمه به خاطر استوارى و شیوایى نثر مورد توجه ویژه محدث بزرگ میرزا محمد حسین نورى بوده و هنگامى که از نجف اشرف براى زیارت به کربلا مشرف مى شده آن را به همراه مى برده است.38

7. ترجمه و شرح دعاى صباح از آقا جمال الدین خوانسارى: این اثر بدون مقدمه با جمله شریفه: (اللّهمّ یا من دلع لسان الصباح) آغاز شده است. در شرح آیات قرآن روایات و نکته هاى ادبى درهم آمیخته و واژگان دشوار شرح شده و متن با دقتها و باریک اندیشیها به گونه بسیار عالمانه شرح شده که هم اهل معنى را به کار مى آید و هم اهل تحقیق و جست وجوگران دریاى معارف اسلامى را.39

حدیث

 

تاکنون نگارشها ترجمه ها و شرحهاى آثار برآمده از منابع روایى به زبان فارسى و اثر گسترده آن بر ساختار باورهاى دینى و فرهنگى روزگار صفویه کم تر مورد توجه قرار گرفته اند. در این دوره تلاشهاى عظیم و ستودنى در پهنه بسیار گسترده و دریاى ژرف روایات انجام گرفته است و شیعیان در پرتو تلاش عالمان ربانى از این کوثر ناب بهره ها و ره توشه ها برگرفته اند.

در این دوره انقلابى ژرف و همه سویه در دریاى بى کران روایات رخ داد و این انقلاب و حرکت بزرگ شیعه را با دانش دین و معارف بلند و انسان ساز آن آشنا کرد و شیعه را از هر خطر و آفتى رهاند و از هر گردنه دشوار گذرى گذراند.

البته پیش از این دوره نیز پاره اى مجموعه هاى روایى به فارسى برگردانده و شرح شده امّا در عصر صفویه این حرکت بسیار گسترده بوده است عالمان دین حتى اگر یک

( 381 )

روایت را براى آگاهى و نفوذ فرهنگ تشیع در جامعه کارا مى یافتند در کنار تلاشهاى علمى خود به شرح و ترجمه آن همت مى گماشتند و آن را با نثر روان در اختیار علاقه مندان مى گذاشتند. گزارش از آثار فارسى برگرفته از روایات حتى ارائه فهرستى از آنها در یک مقال نمى گنجد; از این روى از باب نمونه از چند اثر یاد مى کنیم:

1. الاحتجاج ابى منصور احمد بن على بن ابى طالب الطبرسى: این اثر روایى مهم را على بن حسن زواره اى شاگرد محقق کرکى (م.940هـ.ق.) به درخواست شاه طهماسب صفوى (م.930هـ.ق.) به فارسى برگردانده است.40

2. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ترجمه مولى شمس الدین محمد بن مراد (م1013هـ.ق.).41

3. منهاج الولایه فى شرح نهج البلاغه اثر ملاعبدالباقى تبریزى (قرن 11): این اثر شرحى است عرفانى بر نهج البلاغه که به صورت موضوعى با استفاده از سخنان عرفا سامان یافته است.42

4. لوامع صاحبقرانى از محمد تقى مجلسى (م1070هـ.ق.): این اثر ترجمه و شرح من لایحضره الفقیه است به فارسى. در این اثر ترجمه دقیق و روشنى از روایات ارائه شده که براى پژوهشهاى فقهى و استفاده فارسى زبانان بسیار کارآمد است. خود در مقدمه مى نویسد:

(چون… ساکنان این دیار را تکلم به لغت فارسى واقع مى شود و هر یک از ایشان را تتبع و تعلم لغت عرب ممکن نیست به سبب این بسیارى از این گروه از مطالعه کتب حدیث و شرح مذکور بى بهره بودند. گفته شد… تا این فقیر کتاب مسطور را به فارسى ترجمه نمایم و چون غرض کلى انتفاع عموم خلائق است فارسى آن را قریب به فهم ایراد نموده متوجه عبارت مغلق و استعارات مشکل نگردم….)43

5. الصافى فى شرح الکافى از مولى خلیل غازى قزوینى (م.1096هـ.ق.) بر اصول کافى شرحهایى به فارسى و عربى نگاشته شده است. در عصر صفوى مولى

( 382 )

خلیل از فقهاى بزرگ این دوره نیاز را در این مى بیند که جامعه شیعى را از روایات شریف این اثر ارزش مند آگاه سازد و از این روى دست به کار مى شود و اثر ماندگارى به نام: الصافى فى شرح الکافى مى آفریند.44

6. ترجمه خطبه توحیدیه امام رضا(ع) از علامه محمد باقر مجلسى (م.1110هـ.ق.). مترجم براى بهره مندى همگان از این مائده الهى و نعمت ربانى دست به کار ترجمه مى شود و اثرى زیبا مى آفریند.

درباره انگیزه خود مى نویسد:

(… بعضى از محرومان دقایق معانى این بى بضاعت را مأمور ساخته که آن خطبه را به لغت فارسى ترجمه نمایم تا اکثر طوائف انام از آن مائده نعمت ربانى بهره توانند یافت….)45

7. شرح اخبار طینت آقا جمال الدین محمد خوانسارى (م.1125هـ.ق.): نویسنده مقدمه عالمانه اى در باب حدیث شناسى چگونگى بار یافتن به مقام بلند روایات ارائه مى دهد و آن گاه در باب طینت و سرنوشت سخن را مى گستراند و در قالب واژگان ساده و روان فارسى معارف ژرفى را ارائه مى دهد. در این بررسى همه سویه نگاهى دقیق و عالمانه مى افکند به اخبار طینت و برداشتهاى نادرست ظاهراندیشان را انحراف از مسیر مى داند و مشکل اعتقادى روز جامعه دینى; از این روى دست به کار مى شود با این اندیشه انحرافى و برداشت نادرست از روایات طینت را که: (هرکس مقتضى هدایت یا گمراهى داشت به جبر به سوى آن کشیده مى شود) به نقد مى کشد و به روشن گرى در این باب مى پردازد به گونه اى که همگان را مفید افتد.46

8. رساله اختیار الایام آقا جمال الدین خوانسارى: این اثر را خوانسارى در بیان سعادت و نحسى ایام هفته ماه و سال براساس احادیث اهل بیت(ع) به زبان فارسى نگاشته است و در پایان یادآور مى شود که چگونه مى توان نحسى ایام را بر طرف ساخت.47

9. حدیث و آداب نماز آقا رضى الدین خوانسارى: وى در این رساله حدیثى که از

( 383 )

ابومحمد حماد بن عیسى جهنى کوفى بصرى در باب دستور نماز رسیده به درخواست شاه سلطان حسین صفوى به فارسى برگردانده و آداب نماز را پس از آن به گونه بسیار شیوا شرح کرده است.48

تاریخ و سیره معصومان

 

از مباحث بسیار مهمى که عالمان دوره صفویه احیاى آن را وظیفه خود مى دانستند پرداختن به زندگانى سیره فضائل و خصال عالى معصومان و آموزه هاى شیعى بود. آنان با این انگیزه که زندگى امامان(ع) مى تواند نقش مهمى در تربیت و پاى بندى مردم به دستورها و آیینهاى شرع داشته باشد و در مردم و جامعه انقلاب و دگرگونى ژرفى پدید آورد به روشن گرى از زوایاى گوناگون زندگى به زبان فارسى پرداختند. این حرکت بزرگ دستاوردهاى بسیار زیبا رخشان شیرین و ماندگار به بارآورد و ملت ایران را به سرچشمه نور رهنمون شد.

زندگانى معصومان

 

1. جلاء العیون علامه محمد باقر مجلسى: وى در این اثر مطالب تحقیقى و ژرف تاریخى را براساس روایات به زبان ساده و برابر درک همگان به زبان فارسى نمایانده و زمینه آشنایى با زندگانى و سیره پیامبر(ص) و امامان(ع) را به گونه بسیار زیبا و دل انگیز فراهم ساخته است.

این اثر در یک مقدمه چهارده باب و فصلهاى بسیار سامان یافته است.49

2. کشف الغمة فى معرفة الائمه على بن عیسى اربلى (م.692هـ.ق.) این اثر نفیس از آغاز عصر صفویه مورد توجه دانشوران قرار گرفته و تنها در عهد شاه طهماسب اول سه بار ترجمه شده و براى نخستین بار نعمت الله بن قریش رضوى حسینى مشهدى به این مهم پرداخته است.

وى در مقدمه از تلاشهاى شاه طهماسب در گسترش فرهنگ و معارف تشیع سخن

( 384 )

گفته و در ادامه از سهل انگارى و کم توجهى مردم نسبت به زندگانى و سیره پیامبر و امامان گله مى کند. وى براى جبران این کاستى در جامعه شیعه کشف الغمة فى معرفة الائمه را که جامع ترین اثر مى دانسته ترجمه مى کند:

(… فردمود که: کتاب کشف الغمه فى معرفة الائمه که جامع ترین کتب است در این باب اگر کسى به پارسى کند نفع آن عام شود و موالیان همه در معرفت امامان کامل و تمام شوند و این نعمتى عظیم و برکتى شامل و عمیم بود. حقیر… چون این سخن شنید گفت که: اگر به این خدمت قیام نمایم و به یمن همت و لطف امدادخان عالى شأن این مدعى تمام شود….)50

فضائل و خصال عالى معصومان

 

1. تاج المناقب فى فضائل الائمة الاثنى عشر کمال الدین حسین الهى اردبیلى (م:940 یا 950هـ.ق.): وى این اثر را درباره زندگانى مناقب و فضائل اهل بیت به زبان فارسى نگاشته و آن را به شاه اسماعیل صفوى (م.930هـ.ق.) هدیه کرده است.51

2. فضائل اهل بیت محمد بن على مقرى کاشانى (پیش از 1066هـ.ق.) نویسنده در باب فضائل ائمه اطهار(ع) چهار صد حدیث از کتابها و منابع مورد اعتماد اهل سنت برگزیده و آنها را به فارسى برگردانده و هر حدیثى که به شرح نیاز داشته به شرح آن پرداخته است نویسنده اثر را در یک مقدمه و دوازده باب به نام دوازده امام(ع) و خاتمه تدوین و به وزیر خواجه عماد الدین مسعود تقدیم داشته است.52

3. سلم درجات الجنة میرزا محمد قمى (نویسنده تفسیر کنزالدقائق): این اثر درباره فضائل على و فرزندان وى (ع) در یک مقدمه و چهل حدیث سامان یافته و به سلطان حسین صفوى تقدم شده است.53

4. فضائل اهل بیت عنایت اللّه: این اثر چهل فضیلت از فضائل امیرالمؤمنین

( 385 )

على(ع) و خاندان پیامبر(ص) را در بردارد که نویسنده آنها را از آثار و منابع مورد اعتماد گردآورده و به فارسى برگردانده و به شاه طهماسب صفوى تقدیم کرده است.54

بیان غم و اندوه امامان و مرثیه بر آل طه

 

شیعیان در طول تاریخ خونین و غم انگیز خود با سوگوارى براى شهیدان راه حق و عدالت بویژه شهیدان دشت نینوا پرچم حق و عدالت را برافراشته نگاه داشته اند و با این حرکت و حماسه همه ساله و هر چندگاه مخالفت خود را با هرگونه ستم حق کُشى و بى عدالتى اعلام داشته و آن قدر این حماسه را تکرار کرده اند که عدالت خواهى ستم ستیزى و مظلوم دوستى فرهنگ آنان شده و با جانشان درآمیخته است.

این مجلسها و محفلهاى عزادارى و مرثیه سرایى گاه مخفیانه و گاه آشکارا راه خود را مى پوید تا این که در زمان صفویه شیعه مجال یافت که آشکارا از دردها و رنجهاى ائمه خود سخن بگوید و بر ال طه بگرید و در سوگ آنان مرثیه بسراید و در این غم بزرگ اشک بریزد.

عالمان نویسندگان شاعران مرثیه سرایان تاریخ نگاران و… در این دوره از این مجال به خوبى بهره برده و آثار ماندگارى آفریده اند که در این جا به آنها اشاره مى کنیم:

1. عبرت الخاشعین لخشیة المؤمنین محمدى مهدى بن میرمحمد صادق: این اثر در یک مقدمه و سیزده فصل در باب سوگوارى ائمه با استفاده از جلاء العیون و لهوف سامان یافته است.55

2. مجالس الاحزان على اکبر خان برادر شهزاده محمد بلند اختر: این اثر در ده مجلس درباره شهادت حمزه فاطمه ٌزهرا(س) و امام حسین(ع) سامان یافته است.56

3. عین البکاء محمد تقى (على نقى) بروجردى کاشانى: این اثر در بیست و دو باب. درباره سوگوارى و مرثیه سرایى بر امامان تدوین شده و به سال 1284هـ.ق. در لکهنو چاپ و نشر شده است.57

( 386 )

احکام

 

تا پیش از صفویه مسائل فقهى و احکام و باید و نبایدهاى شرعى و آنچه را که مسلمان وظیفه دارد انجام دهد و یا از آن بپرهیزد بیش تر به زبان عربى بود و علما و کسانى که پاسخ گوى مسائل شرعى مردم بودند در مساجد و محافل و مجالس براى مردم باز مى گفتند ولى در زمان صفویه احکام و مسائل فقهى که همیشه مردم مسلمان و مؤمن در آن باره دغدغه خاطر داشتند به زبان فارسى برگردانده شد و در اختیار مردم قرار گرفت. اکنون در این جا به چند کار مهم در این باره اشاره مى کنیم:

1. جامع عباسى شیخ بهاء الدین عاملى: این اثر فقهى نفیس تمام بابهاى فقه را در بر دارد و براى نخستین بار فقه به گونه غیر استدلالى با نثر فارسى روان و بى پیرایه براى استفاده همگان نگاشته شده است.

شیخ بهایى در مقدمه انگیزه خود را از نگارش این کتاب چنین بیان مى کند:

(مسائل آن را به عبارات واضح نزدیک به فهم مؤدى ساخت تا جمیع خلائق از خواص و عوام از مطالعه آن نفع یابند و بهره مند گردند….)58

جامع عباسى به دلیل جامع بودن و نثر روان و بسیارى فروعِ مورد نیاز و نوآوریها در باب بندى مورد توجه اهل نظر قرار گرفت و مشکل اصلى فارسى زبانان را در دستیابى به مسائل شرعى به طور مستقیم پاسخ گفت. فقیهان بزرگى بر آن حاشیه زدند. تا پیش از رساله نخبه صاحب جواهر و عروة الوثقاى سید محمد کاظم یزدى مورد مراجعه علما بود.

شیخ بهایى افزون بر رساله یاد شده در باب احکام شرعى رساله هاى دیگرى نیز نگاشته است.59

2. شارع النجاة محمد باقر داماد حسینى معروف به محقق داماد (م:1040هـ.ق.): وى به درخواست جمعى از مؤمنان بویژه محمد رضا جبلى

( 387 )

تبریزى فتاواى فقهى خود را در رساله اى به نام شارع النجاة در بخشى از مسائل عبادات که مورد نیاز عموم بود با زبان فارسى نگاشت.60

3. حدیقة المتقین مولى محمد تقى بن مقصود على معروف به مجلسى اول (م.1070هـ.ق.): محمد تقى مجلسى از علماى برجسته و فقهاى نامدار شیعه در عصر صفویه است. وى براى پاسخ گویى به نیاز مؤمنان در باب مسائل شرعى رساله یاد شده را به زبان فارسى با نثر ساده و روان سامان داد. این اثر یک دوره کامل فقه است و بابهایى افزودن بر جامع عباسى دارد. جامع بودن و نظم بایسته اثر باعث شده که فقهاى بزرگ از جمله: میرزا محمد تقى شیرازى حائرى و سید اسماعیل صدر بر آن حاشیه بزنند.61

4. رسالة الخلافیه محمد باقر سبزوارى معروف به محقق سبزوارى (م:1090هـ.ق.): نویسنده در این اثر مسائل اختلافى بین فقیهان را به زبان فارسى نمایانده و از طهارت تا اعتکاف را در آن گنجانده است.62

محقق سبزوارى رساله هاى فقهى دیگرى به فارسى دارد از جمله: رساله صلات و صوم63 نماز جمعه64 و مناسک حج.65

5. رساله شکیات نماز علامه محمد باقر مجلسى (م.1110هـ.ق.): از مسائل مورد ابتلا و نیاز مؤمنان شک و سهو در رکعات نماز است. شمارى از فقیهان دانستن مسائل مورد نیاز به شک و سهو نماز را واجب دانسته اند; از این روى علامه مجلسى به درخواست برخى از اهل ایمان رساله اى در این باره به زبان فارسى ساده و روان مى نگارد.66

6. رساله نیت صادقه آقا رضى الدین خوانسارى: نویسنده نیت را از زاویه هاى گوناگون به بوته بررسى مى نهد: معنى حقیقت نیّت بیان احکام دیدگاههاى فقها درباره حد و مرز قیدها و شرطهاى نیت و… در بخشى از رساله به تفسیر قربت و مقوله هایى مانند: کفر ربا سمعه و… که با نیت ناسازگارند مى پردازد.

در بخش پایانى طهارات سه گانه: (وضو غسل و تیمم) را از این جهت که

( 388 )

واجب نفسى هستند یا غیرى به بحث مى گذارد و آثار و پیامدهاى این دو دیدگاه را بر مى شمارد. در خاتمه از چگونگى نیت در عبادات سخن مى گوید.

این رساله بر مبناى احتیاط به زبان فارسى روشن و استوار نگارش شده است.67

7. رساله خمس آقا جمال خوانسارى: در این رساله چکیده مباحث خمس به زبان ساده فارسى امّا استدلالى همراه با اطلاعات علمى تخصصى به درخواست سلطان حسین صفوى عرضه شده است.68

8. آداب الصلاة آقا جمال الدین محمد خوانسارى: این رساله به انگیزه آموزش نماز به فارسى زبانان فراهم آمده است. این کتابِ آموزشى در همان دوره و در دوره هاى بعدى اثرى ژرف گذاشت و به آسانى مسائل نماز را براى مردم بازگو کرد و سبب شد

( 389 )

نمازگزاران همه سویه با مسائل مربوط به نماز آشنا شوند و این آشنایى را به نسلهاى بعدى انتقال دهند.69

9. مائده آسمانى (اطعمه و اشربه) آقا رضى الدین خوانسارى: در این رساله از باید و نبایدهاى شرعى درباره خوردنیها و آشامیدنیها بحث شده است. آقا رضى این رساله را به درخواست سلطان حسین صفوى به فارسى براى استفاده همگان نگاشته است.70

10. رساله نماز جمعه آقا جمال الدین خوانسارى: پس از روى کارآمدن صفویه نماز جمعه که نماز سیاسى عبادى است مجال طرح یافت و واجب بودن و نبودن آن در محافل و مجالس علمى به بوته بررسى گذاشته شد. نشستهاى علمى براى تحقیق درباره موضوع برگزار گردید. یکى از کسانى که در این نشست علمى دیدگاه خود را ارائه داد و از آن به دفاع برخاست آقا جمال خوانسارى بود. اُنس وى با این بحث و آشنایى ژرف وى با مبانى و آگاهى همه سویه از موضوع شاه سلیمان را بر آن داشت که از وى بخواهد براى پایان دادن به بگو مگوها و ارائه نظر دقیق و کارشناسانه این مقوله را در رساله اى به بحث بگذارد. وى نیز چنین کرد و رساله اى به زبان فارسى نگاشت و در آن نماز جمعه را به بحث گذارد که بسیار مفید افتاد.71

11. رساله نیت و اخلاص آقا جمال الدین خوانسارى (م.1125هـ.ق.): در این رساله معناى نیت قصد قربت ریا و سمعه در نیت استدامه حکمى نیت و… با توجه به دیدگاههاى فقها مطرح شده است.

ییادآورى: در این دوره مقوله هاى بحث انگیزى که بیش ترین رساله ها را ویژه خود کرده اند عبارتند از: نماز جمعه72 حج73 اراضى خراجیه74 ذبایح اهل کتاب75 غنا و موسیقى76 شرب توتون77 نوروزیه78 و….

( 390 )

رساله هاى پرسش و پاسخ

 

دگرگونیهاى سیاسى اجتماعى و مذهبى دوره صفویه عرصه بسیار مناسبى براى تبادل آگاهیهاى مذهبى فراهم آورد. شرایط سیاسى و اجتماعى و توجه ویژه به دین حضور چشم گیر علما در میان مردم هر کس پرسش و مشکل شرعى خود را بدون واسطه طرح و پاسخ آن را دریافت مى کرد. افزون بر این علما نیز با در نظر گرفتن نیازهاى شرعى عموم مردم رساله هایى به صورت پرسش و پاسخ تدوین کرده و جهت آسانى در یادگیرى در اختیار آنان قرار مى داده اند.

در این دوره هم دامنه پرسشها خیلى گسترش یافت و هم مسائلى که مطرح مى شد گوناگون بود. علماء از آن جا که بیش ترین دغدغه نشر احکام را به طور مستقیم در سر داشتند از این نیاز طبیعى مؤمنان استقبال کردند و میراث گرانبهایى در باب پرسش و پاسخ به جا نهادند که از باب نمونه به چند رساله اشاره مى کنیم:

1. اجوبة المسائل الفقهیه محقق کرکى (م.940هـ.ق.): در این اثر دیدگاههاى فقهى محقق درباره مسائل شرعى مورد نیاز و نوپیداى فردى و اجتماعى از سوى فضل اللّه حسینى استرآبادى گردآورى شده و جهت بهره ورى عموم مسلمانان آنها را محمد صادق تویسرکانى (زنده در 1033هـ.ق.) به زبان فارسى برگردانده است.79

رساله پرسش و پاسخ مولى محمد تقى مجلسى (م:1070هـ.ق.): مجلسى در پاسخ به پرسشهاى شمارى از فضلاى خراسان و مؤمنان کاشان رساله پرسش و پرسخ به زبان فارسى ساده و روان نگاشته است. این اثر همه بابهاى فقه را از طهارت تا دیات دربر دارد.80

2. رساله پرسش و پاسخ امیرالدین محمد بن حیدر حسینى نائینى (م.1099هـ.ق.): وى این رساله را در پاسخ به پرسشهاى شاگرد خود میرزا محمد مهدى بن سید محمد رضا مشهدى درباره طهارت و صلات به زبان فارسى نگاشته است.81

( 391 )

3. اعلام الأحباء فى حرمة الغناء فى القرآن والدعاء سید محمد هادى فرزند سید محمد میرلوحى: رساله در پاسخ به محقق سبزوارى نگاشته شده که غنا و خوانندگى با قرآن را جایز بلکه سنت دانسته است. نویسنده درباره انگیزه خود از نگارش رساله به زبان فارسى مى نویسد:

(بدان که اگر گاهى در این رساله بعضى از دلایل اقناعى مذکور شود و جهش آن است که: مى خواستم که همه کس از فوائد این رساله منتفع شود و سبب این که این مختصر به فارسى نوشته شده آن بود که شاید نفعش عام باشد….)82

4. مسائل ایادى سبا (پرسشهایى از سرزمینهاى مختلف) علامه مجلسى: این رساله دویست و هشتاد پرسش و پاسخ را در بردارد. بدین گونه که شمارى از مؤمنان پرسشهایى را مطرح کرده اند و علامه با دقت و همه سونگرى بدانها پاسخ گفته است. از آن جا که این پرسشها و پاسخها براى عموم مفید بوده شاگرد علامه محمد بن طاهر خراسانى (م.1080هـ.ق.): آنها را گردآورده و از نظر علامه گذرانده و آن گاه نشر داده است:

(به خاطر فاتر خطور مى نمود که وى را ترتیبى بر وجه احسن نمایم و به نظر فیض اثر مومى الیه دام فضله. رسانم که قریب و بعید و مبتدى و منتهى از آن مستفیض گردند.)83

حکمت و حکومت

 

مباحث دینى که تا دوره صفویان به خاطر انزواى تشیع از صحنه مدیریت جامعه بیش تر به مسائل فردى محدود بود در زمان صفویه در همه زوایا زمینه طرح و عرضه پیدا کرد. مباحث سیاسى و حکومتى جایگاه بایسته اى یافت. فقیهان و فیلسوفان با بهره گیرى از سخنان پیشوایان دین عهدنامه مالک اشتر دیدگاههاى فلاسفه قدیم تئورى اسلام و تشیع را درباره شیوه حکومت و زمامدارى اداره و مدیریت کشور

( 392 )

رابطه حاکمان و مردم آثار ارزنده اى با نثر فارسى به جا نهادند از جمله:

1. توضیح الاخلاق بازنگاشته سلطان العلما (م.1064هـ.ق.): وى به درخواست شاه صفى در سال 1050 کتاب اخلاق ناصرى نوشته خواجه نصیرالدین طوسى (م.672هـ.ق.): را به نام: توضیح الاخلاق براى استفاده همگان بویژه مدیران بازنویسى و تقدیم شاه کرد. این اثر ارزنده به کار همه گروهها بویژه زمامداران مى آید و مى تواند در سامان دهى کشور به آنان یارى رساند.84

2. دستور الوزراء مولى سلطان حسین بن واعظ شاگرد شیخ بهایى: وى این اثر را پس از به سلطنت رسیدن شاه سلیمان در سال 1078هـ.ق. درباره روش حکومت و مدیریت کشور نگاشت و به شاه تقدیم کرد.85

3. روضة الانوار عباسى محمد باقر سبزوارى معروف به محقق سبزوارى: در این اثر مسائل مربوط به حکومت دینى از منظر حکمت آمیخته با آیات روایات و قصص اسلام ارائه مى شود.

سبزوارى این اثر را در یک مقدمه بسیار مفید و دو بخش اساسى ارائه کرده است. در مقدمه به شیوه منطقى مستدل وضعیت حاکمیت دینى را قبل و بعد عصر غیبت روشن مى کند و عوامل ماندگارى و نابودى حکومت را مى نمایاند. کتاب در دو بخش سامان یافته:

الف. امورى که رستگارى و نجات اخروى پادشاه را در پى دارد.

ب. تقسیم حکومت به فاضله و ناقصه و نمایاندن ویژگیهاى حاکمان و… پایان بخش کتاب هم ترجمه عهدنامه مالک اشتر است.

نویسنده در مقدمه انگیزه خود را از خلق این اثر چنین بیان مى کند:

(… و از تکلف عبارات و ایراد استعارات و الفاظ غیرمأنوس و غریب احتراز لازم داند بر وجهى که مضامین آن به اسهل وجهى مفهوم جمهور خواصّ و عوام تواند شد…)86

4. آئینه شاهى ملامحسن فیض کاشانى (م.1091هـ.ق.) وى ابتدا این رساله را

( 393 )

به زبان عربى به نام: ضیاء القلب نگاشته سپس آن را به نام آئینه شاهى به فارسى برگردانده است.

در این اثر حاکمیت از منظر حکیم به بوته بررسى نهاده شده بدون این که به دلیلهاى شرعى استناد جسته شود. البته در لابه لاى بحثها و تحلیلها گاه از شرع کمک گرفته شده است.

هدف فیض از خلق این اثر گسترش آگاهى در بین مردم در باب حاکمیت دینى بوده; از این روى این اثر را به زبان فارسى ساده و درخور فهم همگان مى نگارد.

5. آداب سلوک حاکم با رعیت علامه محمد باقر مجلسى: وى بحث حاکمیت دینى را از راه ترجمه آثار پیشوایان دین پى گرفته است. در آغاز رساله انگیزه خود را از نگارش این اثر هشدار به اصحاب قدرت و بیدارى آنان از خواب غفلت و پیروى از دستورالعملهاى سیاسى حکومتى پیشوایان دین بیان مى کند.

مجلسى رساله را در دو فصل به انجام رسانده است:

فصل اوّل ترجمه عهدنامه مالک اشتر.

فصل دوّم ترجمه نامه على(ع) به عثمان بن حنیف و نامه امام صادق(ع) به عبداللّه نجاشى و پند و اندرزهاى امام صادق(ع) به منصور دوانقى.

مترجم با این که خود را مقید به متن مى داند; اما اثر را با نثرى روان و ساده به سامان رسانده است.87

ترجمه و شرحهاى عهدنامه مالک اشتر

 

از جمله شیوه هایى که دانشوران عصر صفوى براى ارائه دیدگاههاى سیاسى و حکومتى شیعه برگزیده اند ترجمه شرح و بهره گیرى از نامه على(ع) به مالک اشتر است. عالمانى که در این باب دست به قلم برده اند بیش تر ترجمه شرح و محورهاى عهدنامه را در نگارشهاى خود به گونه مستقل یا در ضمن آثار آورده اند و با این کار دیدگاههاى سیاسى شیعه را به خوبى نمایانده اند.88 که در این جا به چند اثر اشاره مى کنیم:

( 394 )

1. شرح سید ماجد بن محمد بحرانى شیرازى (م.1098هـ.ق.): به نام: تحفه سلیمانیه: وى قاضى اصفهان بوده و به خاطر علاقه اى که به ترجمه و نگارش داشته و احساس نیازى که مى کرده این اثر ارزش مند و ماندگار را به فارسى روان و در خور فهم برگردانده است.

2. ترجمه عهدنامه مالک اشتر ملامحمد صالح روغنى قزوینى.89

3. ترجمه عهدنامه محمد کاظم فرزند محمد فاصل مدرس مشهدى.90

4. ترجمه و شرح عهدنامه میرزا على رضاى تجلى شیرازى.91

5. ترجمه عهدنامه اثر محمد باقر بن اسماعیل حسینى خاتون آبادى.92

اخلاق و مواعظ

 

از مسائل بسیار مهمى که دانشوران دوره صفویه به آن اهتمام تمام داشتند آراستن روح و روان انسانها به زیور صفات شایسته و اخلاق پسندیده و احیاى ارزشهاى معنوى بود. در جهت پیاده کردن این مهم و سریان دادن به زوایاى جامعه بسیارى ازعلما براساس رهنمودهاى پیشوایان دین و منابع دینى به نگارش ترجمه و شرح روایات به نثر فارسى در باب اخلاق و پندها و اندرزها پرداختند از باب نمونه:

1 . عین الحیات علامه محمد باقر مجلسى نویسنده با شرح و تفسیر وصایاى پیامبر اسلام(ص) به اباذرغفارى (ره) با قلم شیوا و روان بدون پیرایه هاى عبارتى تلاش مى ورزد به عمق جانها راه یابد و به پالایش روحها و پرورش خصال نیک بپردازد.

مجلسى با عرضه این اثر گام اساسى درجهت بازسازى ساختار بنیادهاى اخلاقى فرهنگى تشیع برداشت و نیازهاى معنوى روحى و روانى مؤمنان را پاسخ گفت. در مقدمه سخنان پیامبر(ص) و ائمه(ع) را مهم ترین کارآمدترین و کارسازترین وسیله است در هدایت مردم مى داند و در باب انگیزه نگارش مى نویسد:

(به خاطر فاتر رسید که وصیتى که حضرت سیّد المرسلین(ص) برگزیده اصحاب و زبده اتباع خود ابوذر غفارى رضوان اللّه علیه را

( 395 )

فرموده اند چون… بر اکثر مکارم اخلاق حسنه و محاسن و اوصاف جمیله اشتمال دارد ترجمه نمایم به عبارات قریبه به فهم مضامین آن را ادا کنم… تا کافه مؤمنان و عامه شیعیان را از این مائده سبحانى و عائده ربانى بهره فاضل و نصیب کامل بوده باشد.)93

2. شرح غررالحکم و دررالکلم گردآورى عبدالواحد محمد تمیمى آمدى: در اوائل قرن پنجم هجرى در روزگار سید رضى (م.406هـ.ق.) یکى از علماى بنام و برجسته شیعه دست به کار شگفتى زد و ماندگارترین اثر از سخنان جاودانه مولى على بن ابى طالب(ع) را بیافرید و نام خود را در کنار نام آن جاودانه مرد جاودانه کرد. این اثر که همیشه در جامعه اسلامى بویژه شیعى بسان گوهر شبچراغ نورافشانى کرده در عصر صفوى با کار سترگ و ماندگار فرزانه اى دیگر آقا جمال خوانسارى به اوج پرتوافکنى خود رسید و بر همه زوایاى تاریک جامعه تابید و هر کس در شعاع آن قرار گرفته از هر تاریکى رَست. آقا جمال خوانسارى با ترجمه و شرح این اثر بزرگ سخنان حکمى و پندها و اندرزهاى مولى را در لایه هاى تو در توى جامعه و عمق جان انسانهاى شیفته رسوخ داد. او تمام توان علمى خود را گذاشت تا سخن و درر گفته هاى مرد سخن على(ع) را بفهمد و بفهماند که بحق توانست گامهاى بلندى به سوى آن قله سر به فلک کشیده بردارد.

خوانسارى. ابتدا عبارت عربى یعنى سخن مولى را مى آورد و آن گاه دست به کار مى شود و با نگاهى عمیق و همه سویه واژگان و محتوا را شرح مى دهد و از دل سخن مولى نکته هاى ادبى اخلاقى تاریخى تربیتى اجتماعى و… بیرون مى آورد و تقدیم شیفتگان آن سرور مى کند.

خوانسارى با دید گسترده و دانش ژرف هرگاه به موضوعى وارد مى شود و به تفسیر سخن حضرت مى پردازد با دسته بندى و بیان احتمالها هم آفرینندگى اندیشه خود را به نمایش مى گذارد و هم بى کرانگى سخن مولى را.

آقا جمال با ترجمه و تفسیر و باریک اندیشیهاى خود ذهن خواننده را به جولان

( 396 )

مى اندازد و آن را بر مى انگیزد و با چیره دستى خواننده را از ظاهر لفظ به باطن معانى رهنمون مى شود.

آقا جمال این کار بزرگ را گویا به درخواست شاه سلطان حسین مى آغاز و به انجام مى رساند ولى هر کس نگاهى عمیق به این پدیده شگفت بیندازد در خواهد یافت. تنها عشق سوزان و آتشناک مى تواند انسان را برانگیزاند که این راه دراز و پرپیچ و خم و دشوارگذر را بپیماید و به سر منزل برسد و از سخنان مولى تابلوى جاودانه براى فارسى زبانان عاشق مولى بیافریند و بر تارک این کشور و لوى نصب کند.

در مقدمه مى نویسد:

(مناسب چنین دیده اند که پرده نشینان مضامین صدق آیین کتاب مستور از سراپرده لغت عربى که راه یافتن به آن اختصاص به خواص دارد برآمده در عیانکده لهجه فارسى جلوه ظهور نماید که کافه انام از خواص و عوام از فوائد آن مستفید گشته….)94

آثار و فوائد

 

نهضت ترجمه و فارسى نگارى و شرح متنهاى دینى به زبان فارسى در دوره صفویه به باران بهاران مى مانست که بر دشت آتشناک ببارد. این که عمق و گستره این اثر تا به کجاست و چه قلمروهایى را در نور دیده نیاز به یک تکاپوى بسیار جدى و گسترده دارد.

کوتاه سخن اثرى که فارسى نگارى در ساختار باورهاى دینى سیاسى و اجتماعى جامعه مذهبى آن روزگار به جاى نهاد در طول تاریخ اسلام و تشیع بى سابقه بود. علما دانشوران اهل نظر صاحبان زبان پرمایه و شیرین فارسى را در خدمت نشر و گسترش اسلام و تشیع در آوردند و انقلابى عظیم بیافریدند. رسالت بانان پیام وحى آموزه هاى تشیع میراث گرانبهاى علمى و فرهنگى که بیش تر به زبان قرآن نگاشته شده بود با شور و هیجان وصف ناپذیرى به فارسى برگرداندند و با این مرکب تیزرو و

( 397 )

پرتوان سخن وحى را به دور دست ترین نقاط این سرزمین بردند.

این حرکت مبارک دلها سینه ها کومه ها خانه ها کویها و سرزمینهاى بسیارى را در نوردید. فرهنگ و معارف احکام و دستورهاى زندگى ساز دینى را در همه زوایاى جامعه پراکنده و در ایران وحدت و انسجام مذهبى ـ ملّى ویژه اى پدیدآورد که تاکنون این وحدت ملى و مذهبى این کشور را از هر گزندى مصون داشته و هر دشمنى را زمین گیر کرده است.

با این انقلاب ژرف و نهضت ترجمه و فارسى نگارى گسترده میراث غنى شیعه متون و منابع روایى که در کتابخانه ها به فراموشى سپرده شده و غبار غربت گرفته بود نه تنها احیا شد بلکه به زبان و نثرى که براى همه گروههاى مردم جامعه درخور استفاده بوده در سطح گسترده اى عرضه گردید و بدین وسیله معارف اهل بیت تا اعماق و درون لایه هاى اجتماع نفوذ کرد و ریشه دوانید و زنگار شبهه ها و تهمتهایى که تا آن زمان به باورهاى شیعى وارد شده بود تبلیغات مسموم مسیحیان انحرافهاى صوفیه و بسیارى از اندیشه هاى باطل دیگر با بیان روز و زبان مردم پاسخ داده شد. با این حرکت سودمند خلأ حضور معارف احکام و برنامه هاى مذهبى بر مبناى تشیع که از انزواى تشیع پدید آمده بود جبران گردید و بسیارى از انسانهاى پاک فطرت که دل در گرو مذهب حق داشتند به شیعه گرایش پیدا کرده و آن را با آغوش باز پذیرا شدند.

علما و دانشوران بزرگ عظمت و ارزش تلاش دانشمندان عصر صفوى را ستوده و کار آنان را بهترین چشمه سار جارى خیرات شمرده اند از جمله: علامه محدث نورى مى نویسد:

(برخى از اساتید بزرگوار برایم نقل کردند که:علامه طباطبایى بحرالعلوم آرزو مى کرده است که: تمام کتابها و مصنفات وى در دیوان عمل علامه مجلسى(ره) نوشته شود و تنها یکى از کتب فارسى مجلسى که ترجمه متن اخبار است و همانند قرآن در تمام اقطار مشهور و شایع است در دیوان عمل وى نوشته شود و علت آن استفاده و بهره اى

( 398 )

است که از این کتب در اطراف و اکناف مى شود و گروه زیادى از آن سود مى بردند….)95

درباره اثرگذارى نگارشهاى فارسى علامه مجلسى درگرایش مردم به تشیع میرزا محمد تنکابنى مى نویسد:

(انتشار کتاب حق الیقین او باعث شد که هفتاد هزار نفر از سنیان شیعه شوند و عقاید شیعه در جامعه محکم گردد و صوفیه که داراى پیروان زیاد و معتقد به غلوّ بودند دفع و از شمارشان کاسته شود….)96

بنابراین نهضت ترجمه و فارسى نگارى به نشر معارف احکام شرع آموزه هاى دینى احیاى ارزشها زدودن غبار از آثار و میراث دینى استقلال کشور و… کمک کرد. مهم تر این که این حرکت عالمانه و دقیق زبان فارسى را از زبان محاوره و نگارش کتابها و آثار معمولى به حوزه هاى علم و دانش کشاند و با نگارش آثار قوى و ترجمه و شرح متنهاى اصلى دین خدمت بزرگى به جاودانگى و ماندگارى زبان فارسى کرد.

همین خدمت بزرگ اسلام به زبان فارسى و آکنده بودن زبان از آموزه هاى دینى در عصر صفوى شمارى از کینه توزان را بر آن داشته کینه بتوزند و این عصر را یا نادیده بگیرند و به شعر و نثر آن اهمیتى ندهند و یا اگر ناگزیر شده چیزى ببافند بگویند:

(در عصر صفوى ادبیات و نثر فارسى سقوط کرده و شعر و شاعرى جایگاه و موقعیتى نداشته است.)

پاسخ به یک پندار

 

بى گمان دوره صفویه از مهم ترین دوران گسترش زبان و ادب فارسى در ایران است. بیش ترین تلاشها و تکاپوها در راه همگانى کردن زبان نوشتارى فارسى در این روزگار انجام گرفته است. نهضت ترجمه بالاترین خدمت را به زبان فارسى کرد با این حال شمارى گویا از روى کینه و یا ناآگاهى اظهار داشته اند: نثر و ادبیات فارسى در عصر صفویه مسیر افول پیموده است:

( 399 )

(ادبیات در عصر صفوى به استثناى ادبیات مذهبى رو به انحطاط نهاد; زیرا که شاهان صفوى به امور دیگرى مانند: کشوردارى و کشورگشایى مشغول بودند و به ادبیات و تشویق نویسندگان و شعرا کم تر اهمیّت مى دادند. توجه فرهنگى آنان بیش تر متوجه تبلیغ و تحکیم سیاسى مذهب بود.)97

صاحبان این پندار براى ثابت کردن ادعاى خود به شدت عمل صفویان در گسترش تشیع سخت گیرى بر مخالفان در پذیرش مذهب رسمى رویکرد حاکمان به عالمان دین نفوذ زبان عربى در نثر فارسى بى توجهى شاهان و دربار به شعرا و… استناد کرده و آن را عامل افول ادبیات و رخت کشیدن شاعران و ادیبانى از ایران به کشورهایى چون: هند و دربار اُزبکها در شرق و عثمانى در غرب داشته اند.

در پاسخ باید گفت: این گونه ادعاها که بیش تر از سر غرض ورزى تکرار مى شود پذیرفته نیست; زیرا بسیارى از ادبا و زبان شناسان برآنندکه در دوره صفویان شعر و ادب فارسى نه تنها افول نکرده بلکه بیش ترین فرصت رشد و بالندگى را پیدا کرده و بیش ترین حمایت از سوى شاهان صفوى از آن به عمل آمده است:

(از مجموع این اوضاع و احوال بر مى آید سلاطین صفوی… با تشویق و اکرام شعرا و احترام خاصى که در حق آنان مرعى مى داشتند شعر را به شاهراه مناعت و عزت هدایت کردند. اینان نه تنها بر خلاف آنچه که مدعیان مى گویند ضربتى بر پیکر شعر و ادب وارد نساختند بلکه جمال حقیقى آن را آشکار و نمودار کردند.)98

بنابراین کسانى که به دیار دیگر روانه شدند از آن روى نبود که در ایران میدان براى عرضه ذوق و هنر آنان وجود نداشت و از سر هنر دوستى به مهاجرت رفتند بلکه انگیزه هاى دیگرى نیز باعث این سفرها بود که به گذرا بدان مى پردازیم.

( 400 )

انگیزه مهاجرت ادیبان و شاعران

 

کسانى که از ایران به کشورهاى دیگر از جمله هند سفر مى کردند همه از انگیزه هاى یکسانى برخوردار نبودند. گذشته از شمارى که هنر دوستى آنان را به دیار دیگر رهنمون مى شد گروه زیادى به خاطر خوش گذرانى عافیت طلبى لذت جویى و … تن به سفر مى دادند:

حَبـذا هنـد کعبـه حـاجـات

خاصه یاران عافیت جورا99

شمارى به دنبال نان و نام و جمع ثروت به آن سرزمین رخت مى کشیدند.

صائب تبریزى در این باره مى سراید:

هند را چون نستایم کـه در این خاک سیاه

جامه شهرت من شعله رعنایى یافت100

اوجى (م.1050هـ.ق.) نیز پرده از راز مهاجرت شاعران ادیبان سخنوران و نویسندگان برداشته مى نویسد:

شاعران تهى دست براى رسیدن به توانگرى به هند مى رفتند:

مفلسـان از سفـر هند غنى گـردیدند

و قت آن است که از هند شود ایرانى101

ییکى از صاحب نظران معاصر درباره انگیزه مهاجرت اصحاب شعر و ادب مى نویسد:

(رو کردن شعرا به هندوستان و رونق بازار سخن در آن جا علل دیگرى غیر از عدم توجه پادشاهان صفوى به شعر داشت که علل و موجبات… بیش تر مربوط به امور سیاسى و اقتصادی… رواج زبان فارسى در دربار هند… وسعت بازار تجارت… مهم تر وجود اقربا و خویشاوندان ایرانیان در هند… و ایرانى بودن رجال سیاسى و علمى آن کشور بوده است و دیگر این که سفر هندوستان در آن اوقات براى جمعى از افراد یک نوع سفر تجملى و سیاحت عجائب آن بلاد و براى جمعى دیگر تحصیل شخصیت و به دست آوردن ثروت از راه تجارت بود… این

( 401 )

رفت و آمد منحصر به طبقه شعرا و ارباب ادب نبود تا بگوییم که به علت عدم توجه سلاطین و بزرگان ایران ناگزیر از جلاى وطن مى گردیدند.)102

شمارى هم که پیش از روى کار آمدن صفویان به مخالفت با شیعه شهرت داشتند شعر بر ضد شیعه سروده یا در آثار ادبى خویش از شیعه بد گفته بودند از بیم آن که گرفتار خشم شاهان صفوى نگردند به سرزمینهاى دیگر گریختند.

گروهى که جز مدّاحى تملق گویى و ستایش شاهان هنرى نداشتند در انتظار آن بودند که در دوره صفویان بر جایگاه برترى از دانشمندان فیلسوفان و فقیهان تکیه زنند وقتى برترى علما و گرایش شاهان صفوى را به اشعار عرفانى فضائل و خصال هاى اهل بیت(ع) و پرهیز از مداحى نابجا دیدند شرایط نوین را تحمل نکردند و براى مدّاحى چاپلوسى و شعر فروشى به دیار دیگر رخت کشیدند.

بنابراین به جز شمار اندکى که به طور معمول از سر هنر و شعر دوستى راهى دیگر دیار شدند بسیارى به خاطر رسیدن به ثروت و جاه لذت و عیش و ترس از شاهان صفوى از این سرزمین رخت کشیدند.

افزون بر این در تاریخ جائى دیده نشده است که حکومت صفویان نسبت به ادیبان شعرا و نویسندگان بدرفتارى و شدت عمل نشان داده باشند. اگر به مدّاحان و تملق گویان و دروغ پردازان اعتراض شده به خاطر جلوگیرى از رواج مطالب ضدارزشى و احیاى ارزشها مکتبى بوده که متأسفانه بیش تر شاعران بدان آلوده بودند; از این روى مى بینم در کنار همین بازدارندگى از مدّاحى و چاپلوسى کسانى را که هنر و شعر را در خدمت معانى بلند عرفانى و یا فضائل و خصال عالى اهل بیت(ع) به کار مى گرفتند مى نواختند:

(شاه جنت مکان فرمودند: من راضى نیستم که شعرا زبان به مدح و ثناى من آلایند. قصائد در شأن شاه ولایت پناه و ائمه معصومین(ع) بگویند صله اوّل از ارواح مقدسه حضرات و بعد از آن از ما توقع

( 402 )

نمایند; زیرا که به فکر دقیق و معانى استعاره هاى دور از کار در رشته بلاغت درآورده به ملوک نسبت مى دهند که… اکثر به موضع خود نیست.)103

از چشم انداز اهل فن شاهان صفوى با ضدرارزشى خواندن مداحى نابجا روح سخن را از پیرایه هاى چاپلوسى و آلودگیهاى ذلت بار نجات بخشیده و شعرا را به شاهراه مناعت و عزت هدایت کردند:

(همین پادشاهانى که خود را شایسته مدح ندانسته و حتى در قبال مدایح مضحک ارباب طمع… توبیخ مى کردند هرگاه شاعرى در مدح ائمه اطهار(ع)و ذکر مصائب آنان شعرى مى سرود و یا غزلى بلند و بدیع به وجود مى آورد آن قدر به تشویق و تحریص و اکرام و انعام او مى پرداختند که همگان را غرق تعجب مى نمود.)104

این سیاست فرهنگى سبب شد که بسیارى از شاعران و اهل ادب این دوره ذوق شعرى خود را در ستایش از ائمه(ع) به کار برند و خصال نیک آنان را بستایند. شمارى از شاعران زکات ذوق و قریحه شعرى خود را سرودن قصیده ترکیب یا ترجیعى در مدح و ستایش پیشوایان دین و ارزشهاى معنوى مى دانستند.105

( 403 )

دربار صفوى و شعر ادب

 

از مرور گذرا به تاریخ ادبیات دوره صفوى به دست مى آید شاهان و درباریان صفوى به شعر و شاعرى ادب و هنر علاقه ویژه داشته اند. نه تنها شعرا و ادبا از سرودن شعر و بیان قطعه هاى ادبى در حضور شاهان محروم نبودند بلکه بیش تر شاهان و شاهزادگان و امرا در سلک شاعران صاحب دیوان سرایندگان غزل و… بوده و در آفرینش آثار ادبى دستى داشته اند.

(… اغلب سلاطین بزرگوار و شاهزادگان عالى مقدار این خاندان خود از شعراى مسلم و بعض از ایشان صاحب دیوان بوده اند بخصوص که در غزل و رباعى ابیات بلند عاشقانه بسیار دارند و با این حال چگونه مورد قبول است که مردم بدین پایه و مایه در شعر و سخن توجهى نداشته و برخلاف فطرت و طبیعت خودبا شعر و شعرا به مخاصمه پرداخته باشند….)106

بر این اساس بسیارى از شاهان و شاهزادگان صفوى اهل ذوق و قریحه شاعرى بوده و شعر مى سروده اند از جمله:

شاه اسماعیل اول (م.930) به زبان فارسى شعر مى سرود.107

شاه اسماعیل دوم (م.984) قریحه و ذوق شعر داشت و به (عادلى) در شعرش تخلص مى جست.

شاه طهماسب (م.984) در نظم ید طولائى داشت و از خود کتاب (تذکره) را به جا نهاد.108

سام میرزا (م.983) نویسنده تحفه سامى هم شاعر بود و هم قریحه نقادى درخور توجهى داشت.

بهرام میرزا (م.955) در هنر خطاطى موسیقى ذوق و مهارت داشت و اهل شعر و معما بود.109

( 404 )

پسران شاه طهماسب: اسماعیل میرزا سلطان محمد میرزا به (فهمى) تخلص مى جست و سلطان ابراهیم میرزا والى خراسان در عهد شاه طهماسب شاعر بودند.

پسر سلطان محمد عباس میرزا (شاه عباس اول) شعر مى گفت و به (عباس) تخلص مى جست.110

در میان امیران صفوى نیز بودند کسانى که قریحه شاعرى داشتند.111

افزون بر این شاهان صفوى دفترخانه شاهى بنیان نهادند و شمارى از منشیان و شاعران مشهور عصر چون: مسیح کاشانى صائب میرزا شأنى میرزا رضى ارتیمانى و… در آن جا بهره مند بودند.112

علما و شعر و ادب فارسى

 

در دوره صفویان دانشوران دینى با نگارشهاى خود نه تنها موجب رکود و افول ادبیات فارسى نشدند (که شمارى از کینه ورزان و وابستگان به بیگانگان و قلم بمزد چنین پنداشته اند) بلکه به سهم خود به زبان فارسى نشاط بخشیدند و در رواج آن خدمت شایانى کردند.

البته گرایش شاهان صفوى به سوى نشر و گسترش مذهب تشیع و شور و نشاط علما نسبت به این امر مهم در سیر نگارشهاى فارسى نسبت به گذشته دگرگونى اساسى پدید آورد. آثار فقهى علمى و ترجمه احادیث و متون عربى به زبان فارسى در حجم زیاد ارائه شد. بى گمان این جهت گیرى نوین در ساختار و چگونگى نثر فارسى اثر گذاشت.

اهل ادب و صاحبان قلم براى پردازش و غناى نثر از مایه هاى داستانى لطایف حکایتها و صناعتهاى ادبى گوناگونى آزادانه بهره مى برند و با جولان توسن خیال مطلب را پرورش مى دهند; امّا در عصر صفویه بیش تر اهل قلم و فارسى نگاران دانشمندان مذهبى بودند. اینان در نگارشهاى فقهى ترجمه هاى متون روایى و بیان معارف دین آزاد نبودند که به ذوق و سلیقه خود عمل کنند و یا در پرورش نثر از خیال و ذهن خلاّق خود بهره گیرند بلکه باید در چهارچوب آموزه هاى دینى متون و فتاوى فقهى و… قلم مى زدند;

( 405 )

از این روى در استفاده از استعارات کنایه ها و صناعتهاى دیگر آزاد نبودند.

از سویى با فراهم آمدن عرصه تلاش و تکاپو براى عالمان دین هر دانشورى به فراخور استعداد و توان علمى با نگارش اثرى براى ترویج دین و خدمت به فرهنگ تشیع وارد میدان نگارش شد. در این میان شمارى اهل فضل و ادب بودند و نثر متین و استوار از خود به جاى نهادند و شمارى هم در ادبیات فارسى دستى و بهره چندانى نداشتند بیش تر به محتواى پیام کار داشتند نه به آرایش و پرورش نثر. حتى بسیارى از اینان در نوشته هاى خود به گونه روشن یادآور شده اند: نثر ساده به دور از دشوارنویسى استعاره ها و کنایه هاست و برآنند که نثرى ساده و درخور فهم عموم مردم که از کم ترین میزان تحصیل و سواد بهره دارند فراهم آورند;113 از این روى و به خاطر فراوانى آثار به جا نهاده شده و گوناگونى نویسندگان در انگیزه نگارش نثرهاى برجسته نمود پیدا نکرد نه این که در این دوره به طور کلى اثر ادبى درخور توجهى آفریده نشد.

بى گمان هیاهو و جنجالهایى که بر سر افول شعر و نثر فارسى در دوره صفوى در رژیم گذشته راه افتاده بود ریشه در گفته هاى مستشرقان و بیگانگان دارد. اینان با این برخورد کینه ورزانه خواسته اند از شکوه و بزرگى نهضت علمى و فکرى شیعه و حرکت مبارک فرهنگى که با زبان شیرین فارسى به اعماق شهر و روستا در میان گروههاى مردم مسلمان راه پیدا کرد بکاهند نه این که از روى ادب دوستى و علاقه به فرهنگ ایرانى خواسته اند تحلیلى ارائه بدهند و واقعیتها را بى طرفانه بازگویند و نسل امروز را با تاریخ این مرز و بوم آشنا سازند.

(فعالیت شاهان صفوى در گسترش تشیع باعث آن شد که زبان مذهب ایران صفوى را جهت تفهیم هر چه بیش تر توده مردم از زبان عربى به زبان فارسى برگرداند و بدین سان زبان فارسى در مسائل مذهبى از اهمیّت خاصى برخوردار شد. نظم و نثر فارسى در خدمت مذهبى قرارگرفت و بسیارى از کتب مذهبى از عربى به فارسى ترجمه شد.)114

ییادآورى: بررسى و نقد نثر فارسى در دوره صفویه که ساده روان بى پیرایه و درخور فهم مردمان عادى شهر و روستا ارائه شده و نمایاندن نثرهاى استوار و فخیم و

( 406 )

ادیبانه از حوصله این مقال بیرون است; امّا با مرورى گذرا به پاره اى از متون فارسى آن دوره نادرستى و واهى بودن سخن کسانى که پنداشته اند: در این دوره نثر درخور عرضه اى وجود نداشته نمایان مى شود از باب نمونه:

1. ملاحسین واعظ کاشفى (م.910هـ.ق.): از دانشمندان برجسته آغاز عصر صفوى و از جمله ادیبان به نام ادب فارسى است. وى در تمامى فنون و دانشهاى آن روزگار سرآمد بوده و آثارخود را به فارسى با نثر بسیار استوار نگاشته روضة الشهداء وى که فرازى از آن را در این جا مى آوریم گواه بر مدعاست:

(در راه هیچ نبى آنقدر خار بلا نریخته اند که در راه سیّد بشر و بر فرق هیچ پیغمبر آنقدر گرد محنت نبیخته اند که بر سر آن سرور… از ابتلاى او هزار هزار دل کباب است و از کشاکش محنت و بلاى او هزار هزار دیده پرآب در هر بادیه او را کشته اى است به حسرت افتاده و در هر زاویه سوخته اى است از سطوت کبریایى او جان داده.)115

2. ابن طیفور بسطامى (م.1065): وى در ترجمه مفتاح الفلاح شیخ بهائى از نثر سرشار از کنایه استعاره و اشاره هاى بسیار ملیح و تحسین برانگیزى بهره برده و ترجمه سنجیده و ادیبانه اى ارائه داده است. در مقدمه این اثر آمده:

(التماس از ارباب دانش و اصحاب بینش چنان است که اگر در وقت ملاحظه و تأمل سهوى یا خطائى به نظر شریفشان درآید و موافق طبع لطیفشان ننماید قلم کرم بر آن کشند و دامن عفو بر آن پوشند.)116

3. آقا حسین خوانسارى (م.1098): وى از نثرى روان ساده بى پیرایه و دلکش برخوردار بوده است.

سید جلال الدین آشتیانى درباره نثر وى مى نویسد:

(قلم تحریر آقا حسین روان و خالى از پیچیدگى و اغلاق است.)117

خوانسارى صاحب روضات الجنات درباره نثر وى مى نویسد:

(صاحب ترجمه علاوه بر فقه و اصول در ادب و انشاء و احاطه بر

( 407 )

تواریخ و تراجم احوال نیز قوى دست بود و حتى جواب استفتاء را نیز ادیبانه مى نوشت.)118

مجموعه اى از نامه ها و نوشته هاى آقا حسین خوانسارى به جاى مانده که به درستى چیره دستى ایشان را در ادب فارسى مى نمایاند. از جمله در وصف بهار مى نویسد:

(از لطفهاى نمایان نوروز سلطانى سر سبزى نهال و از نوازشهاى بى پایانش مرغان غزلخوان تمام فارغ بال. بازوى شاخ سیم شکوفه در دامن باغ و بستان ریخته نسیم گلستان بیتابانه در گریبان زلف شاهدان آویخته بید مجنون لیلى صفت طره پریشان کرده لاله داغ جنون مجنون آسا سر در کوه و بیابانها نهاده: با وجود نقشهاى شیرین گلزار اگر تیشه فرهاد حرف صورتگرى بر زبان راند سر بر سنگ مى زند و یا نشانه هاى طرب انگیز نوبهار اگر باده اندیشه فرح بخشى در دل بگذارند خیال بنگ مى کند الت شمشاد به حدى که اگر نسیم نوبهار برو نوزد بیم آن است که شانه اش از جا بر آید.)119

4. جمال الدین محمد خوانسارى: وى بسیار خوش قلم و داراى تقریر و بیان بسیار فصیح به زبان شیرین فارسى بوده است. کارنامه درخشان و میراث گرانبهایى که در ترجمه و شرح سخنان مولى از خود به جاى گذاشته و به شیفتگان حق و حقیقت هدیه کرده نشان از جایگاه والاى وى در ادب فارسى دارد که این را مى شود با مطالعه مقدمه ترجمه و شرحى که بر غررالحکم و درر الکلم نگاشته به خوبى دریافت.

او افزون بر این کار سترگ به ترجمه داستان نامه طرماح بن عدى پرداخته120 که برگى دیگر بر کارنامه درخشان خود و حوزه هاى علمیه افزوده است.

آثار فارسى این عالم بزرگ پاسخى است روشن به کسانى که عصر صفوى را به خاطر رویکرد دینى پادشاهان آن عصر افول زبان فارسى دانسته اند. هر انسان منصف و بى کینه و غرضى تنها با مطالعه آثار آقا جمال بویژه شرح غرر به جایگاه زبان فارسى در عصر صفوى پى خواهد برد و بر این حرکت بزرگ که در پرتو دین شکل گرفته آفرین خواهد گفت.

( 408 )

در عصر صفوى بسیارى از علماى بزرگ در قصیده و غزل با مضمونهاى بلند عرفانى دستى داشته اند و مرتبتى والا از جمله:

* شیخ بهایى با آثارى چون کشکول در نظم و نثر به عربى و فارسى نان و حلوا شیر و شکر طوطى نامه شیخ ابوالپشم موش و گربه و…121

* محمد باقر استرآبادى با آثار فراوان در قالب غزل رباعى و….122

* ابوالقاسم میرفندرسکى داراى ذوق عرفانى و سراینده غزلها و قصیده ها از جمله قصیده او با مطلع:

چـرخ با این اختـران نغـز و خوش زیباستـى

صورتى در زیر دارد هر چه در بالاستى123

که زبانزد خاص و عام است.

* ملاصدرا که شیوه بیان او نشان از ذوق و قریحه شاعرانه او دارد و اشعارى نیز به وى نسبت داده اند.124

* ملامحسن فیض کاشانى که شعرشناس و آشناى به فنون شعر بود و در تنزیه شعر و بیان اصطلاحات شعرا رساله اى به نام: المشواق نگاشت. دیوان شعر و مثنویات اخلاقى و عرفانى که به یادگار گذارده حکایت از مرتبت شعرى و ادبى وى دارند.125

* ملا عبدالرزاق لاهیجى که در سرودن شعر تلاش بسیار ورزید و اندیشه عرفانى خود را در قالب غزل عرضه کرد تا بهتر در دلها اثر گذارد و انقلاب روحى پدید آورد. دیوان شعرى که از وى به یادگار مانده تلاش وى را در این عرصه مى رساند.

و….

از آنچه بیان شده که نَمى بود از یَم. روشن شدکه اسلام در ادب فارسى بویژه شعر اثر ماندنى و ژرفى گذاشت و با محتوایى که به آن داد در سینه ها جاى گیرش ساخت و به گونه اى ساختمان آن را پى ریخت و استوار ساخت که از گزند باد و باران در امان ماند و از آن سوى زبان فارسى بویژه شعر در گسترش اسلام و جاى گیر ساختن آموزه ها و معارف بلند اسلام و تشیّع در ذهنها و سینه ها نقش ماندگارى آفرید.

 
( 409 )
پى نوشتها:
 
1. (دو قرن سکوت) عبدالحسین زرین کوب107/ ـ 108.
 
2. (نقش ایران در فرهنگ اسلامى) على سامى473/ نوید.
 
3. همان مدرک464/.
 
4. (ادبیات و تعهد در اسلام) محمد رضا حکیمى19/ دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
 
5. (روضات الجنات) خوانسارى ج376/4 اسماعیلیان قم.
 
6. (ریحانة الادب) محمد على مدرس ج135/1 خیّام; (روضات الجنات) ج376/4.
 
7. همان مدرک.
 
8. (روضات الجنات) ج345/5.
 
9. (الذریعه) آقا بزرگ تهرانى ج91/2 ـ 92 دار احیاء ا لتراث العربى.
 
10. (تذکرة القبور) مولى عبدالکریم گزى436/.
 
11. همان مدرک.
 
12. (روضات الجنات) خوانسارى ج213/4; (طبقات الاعلام الشیعه) ج6 قرن 526/12 آقا بزرگ تهرانى.
 
13. (طبقات الاعلام الشیعه) ج6 قرن 629/12.
 
14. (روضات الجنات) ج319/2.
 
15. (بحارالانوار) علامه محمد باقر مجلسى ج208/82 مؤسسة الوفاء بیروت; (طبقات الاعلام الشیعه) ج6 قرن 629/12.
 
16. (طراوة اللطائف) ترجمه کتاب (طرائف) رضى الدین على بن طاووس.
 
17. (قصص العلماء) میرزا محمد تنکابنى232/ علمیه اسلامیه تهران.
 
18. (الذریعه) ج103/4.
 
19. (مجموعه رسائل فارسى) دفتر سوم49/ بنیاد پژوهشهاى آستان قدس.
 
20. (الذریعه) ج157/8.
 
( 410 )
21. (یادنامه شهید مطهرى) ج260/1 با مقدمه و تحقیق آیت اللّه حسن زاده آملى.
 
22. (رساله السعدیه) سلطان حسینه واعظ استرآبادى ترجمه نسخه خطى شماره 137 کتابخانه آیت اللّه نجفى مرعشى.
 
23. (ریاض العلماء) میرزا عبدالله افندى ج60/2 انتشارات کتابخانه آیت اللّه مرعشى قم.
 
24. (مبدأ و معاد) آقا جمال الدین خوانسارى مقدمه نسخه تایپى.
 
25. (فهرست کتابخانه دانشگاه تهران) ج564/1.
 
26. (الذریعه) ج324/2 دارالاضواء بیروت.
 
27. کارنامه آثار مکتوب فهرست آثار و متون در دست تصحیح و انتشار دفتر نشر میراث مکتوب128/ پاییز 74.
 
28 . (غدیریه) نسخه خطى شماره78/ کتابخانه مسجد اعظم قم.
 
29. (الذریعه) ج27/16.
 
30. همان مدرک ج833/9.
 
31. همان مدرک ج355/21.
 
32. (صحیفه سجادیه) ترجمه مولى محمد صالح بن محمد باقر روغنى قزوینى مقدمه; (الذریعه) ج103/4.
 
33. (الذریعه) ج81/4.
 
34. (ریاض العلما) ج112/4; (امل الآمل) محمد بن الحسن الحر العاملى ج101/2 دارالکتاب الاسلامى.
 
35. (مستدرک الوسائل) میرزا حسین نورى جزء سوم384/ اسماعیلیان; (الذریعه) ج317/20.
 
36. (مفتاح الفلاح) شیخ بهائى ترجمه على بن طیفور حکمت تهران.
 
37. (مفتاح الفلاح) شیخ بهائى ترجمه آقاجمال الدین خوانسارى.
 
38. (فوائد الرضویه) شیخ عباس قمى83/.
 
39. (ترجمه و شرح دعاى صباح) آقا جمال الدین خوانسارى.
 
40. (الذریعه) ج75/4.
 
( 411 )
41. همان مدرک5/.
 
42. کارنامه آثار مکتوب فهرست آثار و متون در دست تصحیح و انتشار دفتر نشر میراث مکتوب128/.
 
43. (الذریعه) ج369/18.
 
44. (ریاض العلماء) ج26/2; (روضات الجنات) ج269/3; (ریحانة الادب) ج450/4.
 
45. (بیست وپنج رساله فارسى) علامه مجلسى.
 
46. (شرح اخبار طینت) آقا جمال الدین خوانسارى.
 
47. (اختیار الایام) آقا جمال الدین خوانسارى.
 
48. (حدیث و آداب نماز) آقا رضى خوانسارى.
 
49. (الذریعه) ج126/5.
 
50. ترجمه (کشف الغمه فى معرفته الائمه) نعمت اللّه بن قریش رضوى حسینى نسخه خطى شماره6740/ کتابخانه آیت اللّه نجفى مرعشى.
 
51. (الذریعه) ج92/9.
 
52. (فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى) ج280/11.
 
53. (الذریعه) ج120/12.
 
54. (فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه آیت اللّه مرعشى) ج381/4.
 
55. (الذریعه) ج389/18.
 
56.(مرآت العلوم) ج22/3.
 
57. (الذریعه) ج367/15.
 
58. (جامع عباسى) شیخ بهایى مقدمه.
 
59. مجله (تراثنا) شماره 232/10.
 
60. (اثنى عشر رساله) محمد باقر میرداماد; (شارع النجاة).
 
61. (ریحانة الادب) مدرس تبریزى ج460/3; (فوائد الرضویه) شیخ عباس قمى464/.
 
62. (رساله الخلافیه) محمد باقر سبزوارى نسخه خطى کتابخانه آستان قدس رضوى.
 
( 412 )
63. (امل الآمل) محمد بن الحسن الحر العاملى) ج250/2.
 
64. همان مدرک; (فهرست کتابخانه آستان قدس رضوى) ج435/5.
 
65. (ریحانة الادب) ج242/5; (امل الآمل) ج250/2.
 
66. (بیست و پنج رساله فارسى) علامه مجلسى تصحیح سید مهدى رجائى550/.
 
67.(رساله نیت صادقه) آقا رضى الدین خوانسارى.
 
68. رساله (خمس) آقا جمال خوانسارى.
 
69. (الذریعه) ج112/4.
 
70. همان مدرک ج218/2.
 
71.(رساله نماز جمعه) آقا جمال الدین خوانسارى.
 
72. (الذریعه) ج63/15 67 73.
 
73. همان مدرک ج253/22 ـ 274.
 
74. همان مدرک ج144/7.
 
75. همان مدرک ج3/10.
 
76. (غناء موسیقى) ج7/1 به کوشش رضا مختارى و محسن صادقى نشر مرصاد.
 
77. (الذریعه) ج263/2.
 
78. همان مدرک ج380/24.
 
79. (مقدمه اى بر فقه شیعه) سید حسین مدرسى168/ بنیاد پژوهشهاى استان قدس رضوى.
 
80. (کیهان اندیشه) شماره25/4.
 
81. (مقدمه اى بر فقه شیعه) مدرسى250/.
 
82. (غنا موسیقى) ج200/1.
 
83. (بیست و پنج رساله فارسى) علامه مجلسى550/.
 
84. (الذریعه) ج378/16; (کیهان اندیشه) شماره 57/7.
 
85. (الذریعه) ج170/8; ج182/24.
 
86. (روضه الانوار عباسى) محقق سبزوارى مقدمه57/ دفتر نشر میراث مکتوب.
 
( 413 )
87. (بیست و پنج رساله فارسى) علامه مجلسى133/.
 
88. (عهدنامه مالک اشتر) ترجمه حسین علوى آوى تحقیق دانش پژوه فهرستى از ترجمه و شرحهاى عهدنامه مالک اشتر.
 
89. (فهرست نسخه هاى فارسى) منزوى ج1573/2.
 
90. همان مدرک.
 
91. همان مدرک.
 
92. (فهرست کتابخانه دانشگاه تهران) ج2716/7; (فهرست کتابخانه ملک) ج13/2.
 
93. (عین الحیات) علامه مجلسى ج11/1.
 
94. غرر الحکم و دررالکلم) ترجمه آقا جمال الدین خوانسارى ج1 دانشگاه تهران.
 
95. (بحارالانوار) ج19/102.
 
96. (قصص العلماء) میرزا محمد تنکابنى205/.
 
97. (دین و دولت در عصر صفوى) مریم میراحمدى76/ امیر کبیر.
 
98. (کلیات صائب تبریزى) با مقدمه و تصحیح امیرى فیروزکوهى10/ خیّام تهران.
 
99. (تاریخ ادبیات ایران) ذبیح اللّه صفا ج89/5 دانشگاه تهران.
 
100. همان مدرک.
 
101. همان مدرک.
 
102. (کلیات صائب تبریزى) مقدمه11/.
 
103. (عالم آراء عباسى) اسکندر بیک/ فرهنگ سرا تهران.
 
104. (کلیات صائب تبریزى) مقدمه11/.
 
105. (تاریخ ادبیات ایران) ج632/5.
 
106. (کلیات صائب تبریزى) مقدّمه11/.
 
107. (از گذشته ادبى ایران) عبدالحسین زرین کوب427/ انتشارات بین المللى الهدى.
 
108. (تاریخ ادبیات ایران) ج498/5.
 
109. (از گذشته ادبى ایران) عبدالحسین زرین کوب427/.
 
<> 
( 414 )
110. (تاریخ ادبیات ایران) ج498/5.
 
111. (از گذشته ادبى ایران)427/.
 
112. (تاریخ ادبیات ایران) ج503/5.
 
113. (الذریعه) ج103/4; (صحیفه سجادیه) ترجمه مولى محمد صالح بن محمد باقر روغنى قزوینى.
 
114. (دین و دولت در عصر صفوى) مریم میر احمدى76/.
 
115. (روضة الشهداء) ملا حسین واعظى کاشفى10/.
 
116. (مفتاح الفلاح) ترجمه على بن طیفور البسطامى مقدمه.
 
117. (منتخباتى از آثار حکماى الهى ایران) سید جلال الدین آشتیانى ج362/1 دفتر تبلیغات اسلامى قم.
 
118. (مکارم الآثار) حبیب آبادى ج798/3 ـ 820; (المآثر والاثار) زندگى نامه آیت اللّه چهار سوقى773/.
 
119. (منشأت) آقا حسین خوانسارى73/ تایپى.
 
120. (مفتاح الفلاح) شیخ بهائى ترجمه آقا جمال الدین خوانسارى12/.
 
121. (از گذشته ادبى ایران)427/.
 
122. همان مدرک.
 
123. (الذریعه) ج1/9.
 
124. (از گذشته ادبى ایران) 427/.
 
125. همان مدرک.