حوزه قم بیدار است و پرتکاپو و همیشه و درهمه آن بر بارو. تیز مى نگرد ناب مى اندیشد بهنگام مى خروشد. خدا باور است و ولایت مدار و از هر جناح بندى و قبیله گرایى به دور. به ارزشها مى اندیشد و باورها و به قبله اى که صبح و شام رو به آن به خاک مى افتد. شبان و روزان رو به سوى نور دارد و پشت به تاریکیها. زیباییها را مى ستاید و خوبیها و نیکیها را مى گستراند. عطر زندگى مى فشاند و نسیم حیات مى وزاند. اسلام را خوب مى شناسد و ترازمند و به دور از هوى و هوس تفسیرش مى کند. تشنگیها را فرو مى نشاند چشمه گواراست. حوزه قم مهد تربیت روحهاى پاک بى آلایش و تواناست روحهایى که بسان شاهباز آسمان پیما دَمْ به دَمْ به عالم بالا اوج مى گیرند.
حوزه قم مهد پرورش دلاورمردانى است که در آوردگاهها و روزگار سخت و دهشت انگیز بسان پولادند. حوزه قم کانون گرما و عشق است عاشق مى پرورد و مهربان و مهرورز. انسانهایى در دامن گرم و پرمهر خود مى پرورد که با دوستان خدا مهربانند و به آنان مهر مى ورزند و در راه سعادت و سربلندى آنان عاشقانه در تکاپویند. حوزه قم آرام است و صبور و پرشکیب دنیاى آرامى را مى جوید و در کار ساختن جامعه اى نمونه و به دور از ستیز و جدال و کشمکش امّا درگاه فتنه وَدستان و دشمنى دشمنان بسان دریاى گران مى غرد و مى توفد و با امواج سهمگین خود پُشت و بازوى دشمن را مى شکند و تارپودش را از هم مى گسلد. حوزه قم کانِ مهراست و مهرورزى و در همه آن مهر مى ورزد; امّا آن گاه که از مِهر کار نیاید و شعله هاى سرکش فتنه را با مهر نشود فرونشاند مى خروشد و تیغ بر کف مى گیرد و به درمان برمى خیزد. این است که فرزندانِ حوزه همه در میدانها و عرصه هاى مهرورزى در تکاپویند و مهربانانه به هدایت گرى و مى پردازند و هم در آوردگاههایى که دشمن تیغ بر کف گرفته حماسه مى آفرینند. اینان عمرى به درازاى تاریخ دارند و سینه اى به فراخناى جهان آکنده از قصه ها و غصه ها و درد دین. نسل بعد از نسل رویاروى فتنه ها نیرنگها و حق کشیها قدبرافراشته اند و با فتنه گران در افتاده اند. میدان دیده اند و سرد و گرم چشیده و تاروپود وجودشان با سختیها و رنجها و دربه دریها و حرمانها درهم تنیده و در کورانِ حوادث پولاد آبدیده شده اند و از فراز و نشیب روزگار تجربه ها آموخته اند. روحانیان و فاضلانى که امروز در صحنه حضور دارند و قهرمانانه پرچم عزت و اقتدار اسلام را بر دوش مى گیرند بیش تر در نوجوانى و جوانى با یاد و نام خمینى بزرگ به صحنه کارزار آمدند و حماسه حضور بیافریدند و با گلواژه (اللّه اکبر) زندگى سیاسى و اجتماعى خود را بیاغازیدند. اینان با عشق به اسلام و خمینى عزیز در برابر رژیم آمریکایى و صهیونیستى شاه ایستادند و با آن همه کشتار و آزار و اذیت و آورگى و زندان خم به ابرو نیاوردند و در کنار این پایمردیها و تلاشهاى سیاسى حوزه درس را نیز رها نکردند و درس استادان را به جان نیوشیدند و روح و روان خود را از هرگونه آلایشى پیراستند تا شایستگى سربازى جبهه حق را بیابند. روحانیان بیدار و تاریخ ساز حوزه قم از آن روز به یادماندنى و حماسى و شورانگیزى که افتخار و چشم و چراغ امت اسلامى گام روى چشمانِ منتظر ملت شجاع ایران گذارد و به وطن بازآمد و برمزار آلاله هاى سرخ انقلاب اسلامى اشک دیده افشاند تا آن شب سنگین و غمینى که چشم بر هم فرو هِشت و از آن آنى که غُنچه دیگرى در این بوستان شکُفت و نور چشم امام بر رواق منظر چشم این ملت نشست تا به امروز در همه آوردگاههاى حق و باطل حضور قهرمانانه یافته اند و دهها فتنه ودَستان را با هوشیارى و تدبیر و حضور بهنگام خود در صحنه و فرمانبرى دقیق و ژرف از رهبرى نقش بر آب کرده و بارهاى بار با دشمن گلاویز شده و پنجه در پنجه اهریمنى او در افکنده اند. به اینان که سیر تاریخ را دگرگون کردند اگر ناهنجارى دیدند و حرکت خزنده اى را علیه ارزشها احساس کردند بپاخاستند و شورى انگیختند که به مذاقهایى خوش نیامد و با خط و زاویه فکرى شمارى همسویى نداشت شایسته نیست که گفته شود: جوان و سرد و گرم روزگار ناچشیده اند و دشمن ناشناس و ناآشناى با ترفندها و نیرنگها و بازى خورده فلان گروه و جناح که این به دور از داد است و ستمى است نابخشودنى بر این قبیله. ستم به این قبیله به خدا ستم به خداست. قبیله اى که همه گاه زیبایى خوبى و نیکى مى گستراند و خواب زدگان را به بیدارى و حرکت فرا مى خواند و زشتیها را مى پیراید و هر جا ناهنجارى مى بیند هشیارانه هشدار مى دهد و دغدغه دین و دنیاى مردم را دارد قبیله خداست و شناخته شده. همه زیبا رفتاران و نیک اندیشان این قبیله نورافشان و خوبى گستر را مى شناسند و گوشهاشان با دَراى این کاروان اُنس دیرین دارد. قبیله اى که در عصر خمینى مردانه به یارى خمینى برخاست و ورق زرینى از تاریخ را به نام خود نگاشت و غرب جنوب شرق و شمال این مرز و بوم هر آن گاه دستان پلید پلیدى مى آفریدند بى درنگ حاضر مى شد و دستان پلید را کوتاه مى کرد و پلیدیها را مى زدود و عطر اسلام ناب را مى فشاند آشناى همه بیداردلان و خداجویان و خداباوران است. بله آنان که در غوغا و فتنه جویهاى گروهکها در غرب جنوب شمال و مرکز این دیار همیشه سربلند و جنگ هشت ساله امپریالیسم جهانى علیه ملت مظلوم ایران به دور از معرکه نبرد بوده اند و به برکت پایمردیهاى یاران جوان و جوانمرد خمینى آرام و بى دغدغه در بیغوله هاى خویش مى زیسته اند روشن است که حماسه آفرینان را نه به نام مى شناسند و نه به سیما. امّا آنان که در این رستاخیز با رستاخیزآفرینان محشور بوده اند و مأنوس و هم آوا و همراه این رستاخیزیان را خوب مى شناسند هم به نام و هم به
سیما. از حوزه نمى شود انتظار داشت که همیشه و همه آن به انذار و نصیحت و پند و اندرز کژراهه پیشگان بپردازد آرام باشد و پدرانه با آنان رفتار کند و در برخورد با ایشان صلح کل باشد که این به جاى خود زیباست امّا در گاهِ فتنه و فریبکارى و دغل این شب پرستان و سیاهى خواهان و به کژراهه کشاندن مردم کارى است ابلهانه و از ساحت حوزه به دور. در این هنگامه حوزه باید از منبر انذار و پند پایین بیاید و رویاروى دشمن قرار گیرد و ردپاى او را در همه عرصه ها: اعتقادى اخلاقى سیاسى اجتماعى و اقتصادى بنمایاند و دستهاى مرموز اورا از هرآستینى که به درآید آواى او را از هر حنجره اى که بیرون بیاید و اندیشه او را از هر مغزى که بتراود به مردمان بشناساند. حوزه چشم مردم است چشم بیدار. هر حرکتى را در درون و بیرون قلعه باید پى گیرد که مباد دشمن به درون قلعه راه یابد و کار را یکسره کند. امروزه حصارى که مردم شریف و انقلابى ایران در درون آن قرار گرفته اند و کوچک ترین تَرَک بر آن هستى آنان مورد تهدید جدّى قرار مى گیرد حصار باورهاست. بر باور و ایمان و اعتقاد ملّتى اگر یورش شود و چشمان بیدارى مردم را از یورش دشمن نیاگاهاند و دفاع گران شجاع و دلیرى هشیارانه با قلم بیان حضور و خنجر آخته خود به دفاع برنخیزند هستى آن ملت به یغما خواهد رفت. باور و اعتقاد ما همان حصار بلند و استوارى است که قرنها نگهدارنده عزت و سربلندى و شوکت ما بوده و ما را در فراز و نشیب روزگار از گوناگون گزندها به دور داشته است و اکنون که بیش از پیش جلوه گرى دارد و میدان دارى و اقتدار خود را به جهانیان نمایانده و امت بزرگى را در حصار عزت خود عزیز گردانیده دشمن بى رحمانه به آن یورش آورده است و شبان و روزان تلاش مى ورزد اقتدار آن را در هم شکند و راه به درون بیابد و همه چیز را به تباهى بکشاند و آنچه را مایه عزت مسلمانان و ملت خداجوى ایران بوده از صفحه روزگار بزداید و آن گاه امتى را به هر کجا خواست به اسیرى برد و به بندگى و کُرنش خود وادارد. دشمنى که در فکر و اندیشه دست یازى به خاک ملتى است و گسترش حاکمیت و اقتدار خود را بر آن ملت در سر دارد هم شناسایى هم راندن و هم بسیج مردم علیه او آسان است; امّا در افتادن با دشمنى که حاکمیت ماهواره اى بر جهان دارد و مردم را در حصارهاى اطلاعاتى خود دربند کشیده و جهان را دهکده اى مى داند به کدخدایى خود و نویسندگان روزنامه نگاران شاعران و روشنفکران بسیارى مستقیم و غیر مستقیم عمله اویند و در کار فریب مردم و واژگون جلوه دادن حقایق و هجوم به باورها کارى است دشوار; زیرا عمله هاى او را که با رمان و قصه شعر و قطعه ادبى مقاله و تحلیل و گزارش فیلم و تئاتر در کار معنویت زدایى و باورزدایى از جامعه اند و شستشوى مغزها و گستراندن اندیشه هاى پوچ و تباهى آفرین نه مى شود به دادگاه کشاند و با قانونهاى خشک و داوریهاى به دور از الهام گیرى از روح قانون گناه بزرگ و فتنه انگیزى و ویرانگرى آنان را ثابت کرد نه مرد و مردانه در میدان نبرد حضور مى یابند که با آنان به نبرد برخاست نه چهره مى نمایانند که به مردم شناساند و نه هم به مردم مى شود گفت: از شَرار و شِرارت اینان پناه جویند و به جاى اَمن روند که جاى اَمنى وجود ندارد دم مسموم و شیطانى اینان و گرد مرگى که مى افشانند تا اندرون و زوایاى ناپیداى خانه ها و زندگیها راه پیدا کرده و خلقى را به خاک مذلت درافکنده است. دشمن امروزه تارهاى نامرئى مى تَنَد و صید بى خبر خود را به دام مى اندازد. نخجیرگاه پیدا نیست تا بشود نخجیر را از آن پرهیز داد و یا خود بپرهیزد. افزون بر این نخجیرانگیزان بسیارند که کار را سخت دشوار مى کند. اینان صداى آشنا از خود در مى آورند و لباس خودى مى پوشند دانه مى افشانند و… تا نخجیر خود به نخجیرگاه رود. تنها راهى که مى شود با این دشمن در افتاد و معادلات او را بر هم زد فرو ریختن حصارهاى اطلاعاتى و تن ندادن به کدخدایى او در دهکده جهانى است. چه گونه؟ همان گونه که مردم مسلمان ایران در سال 1375 با فروریزاندن حصارهاى اطلاعاتى غرب و تن ندادن به قانونها و معیارهاى حاکم بر دهکده جهانى خود را رهاند و پیام رسول خدا(ص) را از زبان امام خمینى به جهان نیوشید. امروز نیز تا این قدرت بنیان گرفته بر جهل با آگاهیهاى جمعى و عشق و معنویت فرو نریزد راه رهایى از چنگال این ابوالهول عصرجدید وجود نخواهد داشت. پس همه گاه باید انقلاب کرد و در جنبش و خیزش بود و به وضع موجود (حصارهاى اطلاعاتى و قاعده ها و قانونهاى دهکده جهانى) تن نداد که غرب سازنده و اکنون نگهدارنده آن است. این مهم از حوزویان ناب اندیش بر مى آید و بس آنان که هم آگاهند و هم عاشق و هم اهل معنى. اگر حوزه همه آن به دور از تأثیرپذیرى از جنجالها و هیاهوهاى تبلیغاتى به راه خود ادامه بدهد و هرگاه ناهنجارى و کژى در جامعه
دید عاشقانه بخروشد و نسیم معنویت بوزاند انفجار نور روى خواهد داد. این آگاهانِ عاشق و عارف امروزه باید به آوردگاههاى جدید به گونه جدّى و با هشیارى کامل گام بگذارند و عطر اندیشه اسلام ناب محمدّى(ص) را بیفشانند. رسانه ها از میدانهاى بسیار خوب عرضه اندیشه و پیام دهى است که حوزه باید بى درنگ به تکاپو برخیزد و با استفاده بَهینه از تریبونهاى آزادِ رسانه اى که به برکت انقلاب اسلامى و سدّشکنیهاى رهبر کبیر انقلاب و پایمردیهاى مردم شریف و سکاندارى بخردانه رهبر عزیز انقلاب پدید آمده را به سوى افقهاى روشن بگشاید و سپیده را بر مردم حق جو و روشنایى خواه بنمایاند. دشمن در رسانه هاى نوشتارى این سرزمین نفوذ کرده و سخت به تکاپو افتاده تا شکستى را که در بهمن 57 و آوردگاههاى گوناگون از یلانِ ولایت مدار خورده جبران کند. تار و بوق و کُرنا زنها و جارچیهاى دست آموزش از ترس کلام بُرّاى امام و جهل زداییها و آفتاب گونى و روشنگرى اندیشه وى به بیغوله ها و تاریک خانه هاى خود فرو رفته بودند و یاران آن را نداشتند که در آفتاب سخن آن آفتابِ جهان تاب پلک بگشایند و راه پویند امروز تبلیغات دروغین شبان و روزان خویش را راست پنداشته و به این وهم گرفتار آمده که شب همه جا را فرا گرفته و از این سیاهى باید استفاده کرد و از بیغوله هاى عفن و بوناک به درآمد و برکانونهاى نورافشان بویژه کانونى که همه کانونها گرما و روشنایى از آن مى گیرند و در پرتو آن به سوى نور و کمال مطلق ره مى پویند یورش برد و با شبهه افکنیها به پندار خود بر عمق شب افزود. دشمن از شعله هاى گرمابخش و روشنایى ده این کانون مقدس در
هراس و همه گاه در تلاش تا این شعله هاى گرمابخش را فرونشاند و مردمان در زمستانهاى سخت و استخوان سوز کانون گرمى نیابند تا خود را از سرماى سوزان برهانند و به آستانه بهار درآیند. دشمن شب را مى پرستد و همه گاه شب را مى جوید که در شب در عمق شب از او کار برمى آید; از این روى با هرکس و هر چه شب را مى شکند در دل تاریکى نور مى افشاند دستهاى او را رو مى کند چهره او را مى نمایاند رفت وآمدها و نشست و برخاستهاى او را به نمایش مى گذارد و… در مى افتد و براى خاموشى آن تلاش مى ورزد تا هر چه بیش تر بر عمق شب افزوده شود و او بتواند در پناه این شب سنگین دهشت انگیز و دیجور سنگرهاى اهل ایمان را در هم بکوبد. ولایت آن کانون گرمازا آن آذرخشِ شب شکن است که دل تاریکى را مى شکافد بدین جهت دشمن بى امان بدون درنگ شبان و روزان از گوناگون رسانه هایى که در اختیار دارد آن را نشانه رفته و با شبهه افکنیها و تقدس زداییها بر آن است از گرمابخشى و نورافشانى آن جلو گیرد. دشمن با لشگرى از نویسندگان و عمله هاى با مزد و بى مزد خودفروخته و خودباخته آگاه و فریب خورده با بحثهاى به ظاهر علمى و آکادامیک در پى روشنگرى و شبهه زدایى و بالابردن سطح دانش مردم و آگاهى دادن به نسل جوان نیست بلکه مى خواهد ریشه ها را سست کند و آن کانون شور و شوق را بفسرد. امروز حوزه باید در برابر این هجوم بایستد و با روشنگریها و گفت وگوهاى علمى درون حوزى و بیرون حوزوى هر مقوله اى
را که دشمن انگشت روى آن گذاشته و از آن زاویه به پندار خود مى خواهد زیر ساختهاى نظام ولایى را سست کند عالمانه و همه سویه به بحث و مناظره بگذارد و با نوشته هاى دقیق و فنى زوایاى بحث را بنمایاند تا دشمن نتواند در تاریکى جهل شمارى را به دنبال خود بکشد و در ذهن شمارى شبهه پدید آرد. امروز بایسته است مقوله هایى چون: (اعلمیت) (جمهوریت) (اسلامیت) (مشروعیت) و (مقبولیت) و… در حوزه ها به بوته بررسى نهاده شوند و نتیجه این بررسیها با روشهاى امروزین به دانشگاهها مدرسه ها محافل علمى و فرهنگى و پیشگاه اهل فضل عرضه شود تا بر رخشانى و شفافى بحث افزوده شود و عرصه اى براى مانور دشمن باقى نماند. نظام اسلامى بر اندیشه هاى والا رخشان شفاف و ناب امام خمینى استوار است. دشمن که از درافتادن با اصل نظام تاکنون طَرْفى نبسته اینک از روزنه سهل انگارى و تسامح شمارى از دست اندرکاران و ناهشیارى و خواب آلودگى شمارى از مدیر مسؤولان و پنجره باز و بى مانعِ کوتاه فکران و اندیشه سخیف خود فروختگان و خودباختگان به درون پاره اى از روزنامه ها هفته ها ماهنامه ها و فضلنامه ها خزیده و به این باروى مقدس یورش آورده است و با تحریف و واژگونه جلوه دادن اندیشه امام براى نسلى که آگاهى از ژرفا و زوایاى این دریاى مواج و ناب ندارد و از این کوثر زلال ننوشیده و بُرّایى کارایى ظلمت زدایى عزت آفرینى و موج آفرینى آن را از نزدیک به تماشا نایستاده که در سنّى نبوده این همه زیبایى را احساس کند بر آن است که بنیان نظامِ عزت آفرین اسلام از هم بگسلد تا درکاهِ طوفانهاى
سهمگین و در برابر یورشهاى برق آسا نتواند پابر جا بایستد و عزت مدارانه بر تارک جهان بدرخشد. حوزه در برابر این سیل بنیان برافکن وظیفه اى سخت سنگین دارد. پاسدارى هوشیارانه از کوثر زلال اندیشه امام بازدارى دستان آلوده از تماس با این چشمه ناب تفسیر و تبیین آیه آیه آن مبارزه عالمانه با تحریف گران آیات محکمات انقلاب و تاباندن این اندیشه تابان به همه زوایاى جامعه تا کوى و کومه اى در تاریکى فرو نرود و کسى در تاریکى جهل سرگردان نماد بر عهده حوزه است بر عهده عالمان راستین و تربیت شدگانِ حوزه دین خدا باورانِ اندیشه ور. امروزه بیش از هر زمانى تیرهاى زهرآگین دشمن به سوى حکومت دینى پرتاب مى شود. صاحبان حنجره هاى کثیف قلمهاى مسموم ذهنهاى علیل دلهاى بیمار سینه هاى پرکینه و دستهاى گناه آلوده در پرده و آشکار بازتاب نمادین و غیرنمادین سوى دین بناى عظیم و سترگ و سرسابیده به عَیّوق خوش نما و چشم نواز لجن مى پراکنند تا از چشمها بیفتد و نا زیبا جلوه کند. متأسفانه دشمن در این حرکت چنان ماهرانه عمل کرده که شمارى از خودیهاى ناآگاه از نقشه ها و ترفندهاى او را به اردوگاه و لشرگاه خود برده و از زبان و قلم آنان علیه حکومت دینى و نگهبانان راستین آن الدُرَم قُلدُرَم مى کند و بر فرزندان ایثارگر انقلاب تیغ مى کشند. این مفلوکانِ بى مایه و بى سواد و از همه جا مانده را خیال ور داشته و مى پندارند چون صاحب اندیشه اند و حرفى براى گفتن دارند و سخنان دُرَرْ بارشان را نسل جوان پذیراست و… روزنامه ها هفته نامه ها و ماه نامه هاى بى تعهد و سخیف اندیش و وابسته با
القاب و عناوین پرطمطراق از این جنابان یاد مى کنند و با عکس این نادره گویان صفحه اول یا دوم خود را مى آرایند و از سخنان نغز این نغزگویان تیر بر مى گزینند و یا رادیوهاى بیگانه به تمجید و تعریف از اینان زبان مى گشایند. خیر. باید به اینان فهماند که شما نه آن فکر و اندیشه و طرح را دارید و نه آن کارآمدى و جاذبه و مایه لازم را که دشمن به آن دل خوش باشد که او متفکران و برنامه ریزان و طراحان مورد اطمینان بسیار در اختیار دارد و در زمان مناسب آنان را آفتابى خواهد کرد. مروزه دشمن نبرد سهمگینى در پیش دارد یلانِ ولایت مدار شجاعانه پنجه در پنجه او افکنده اند و قهرمانانه بر او مى تازند. آنچه در این آوردگاه براى دیو بدسرشت مهم است پرتاب سنگ به سوى جام بلورین خوش نما و زیبا و دلرباى انقلاب اسلامى است که هر دستى سنگى به سوى شیشه عمر فرزندان انقلاب پرتاب کند چه ناپاک و چه پاک ناآگاه و فریب خورده بزرگش مى دارد و او را متفکر و اندیشه ور بى بدیل مى خواند. حوزه قم بیدار بمان بیدار بزى تا در این سرماى سوزان و یخبندان شدید از پا درنیایى و به خواب ابدى فرو نروى بلکه بمانى و بدرخشى و نور افشانى. ان شاء اللّه.