نوع مقاله : مقاله پژوهشی
اصلاح متنهاى درسى حوزه رؤیایى است که پس از چندین دهه هنوز فرصت تأویل و تعبیر نیافته است. دشواریهاى راه اندک نبوده اند و همتها و مایه گذاریها نیز نه در خور. متأسفانه خرده تلاشهایى که در برخى از دانشهاى حوزوى صورت گرفت چون: ادبیات عرب منطق اصول فلسفه و… در دانش عظیم و استوارى چون فقه همان نیز رخ ننمود با آن که دانشهاى دیگر دانشهاى مقدماتى فقه شناخته شده و مى شوند. نگارش کتابهایى چون: صرف ساده المنطق اصول الفقه حلقات الاصول بدایة الحکمة نهایة الحکمه و… تکاپوهاى مبارکى است که در این اواخر در زمینه اصلاح کتابهاى درسى مقدماتى انجام پذیرفت.
اما دردانش فقه که حوزه هاى دینى بر آن قاعده بنا نهاده شده و ادامه حیات یافته اند همان مختصر تکاپو هم پدید نیامد و هنوز پس از دهها و بلکه صدها سال متنهاى کهن فقهى به عنوان کتابهاى آموزشى تدریس مى شوند و بخش اعظم فرصت آموزشى دانش پژوه دینى را به خود اختصاص مى دهند.
متون درسى فقهى
در حوزه هاى دینى پیش از مرحله عالى (درس خارج) متنهاى فقهى گوناگونى تدریس شده و مى شود. برخى از این متون دوره کامل فقه را در بر دارند و برخى دیگر به بابهاى خاصّى از فقه پرداخته اند. در دسته نخست کتابهایى چون: شرایع روضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة ریاض المسائل و… مشهورترند. در دهه هاى اخیر به انگیزه هاى گوناگون متن فقهى که دوره جامع فقه را در برمى گرفت به (شرح لمعه) محدود شد و دیگر کتابها از رواج آموزشى افتاد و تنها به عنوان کتابهاى مرجع فقهى درآمد.
شرح لمعه از شهید ثانى داراى مزایاى بسیار بوده است که براى همان ویژگیها چندین سده به عنوان کتاب درسى رایج درحوزه هاى مختلف دینى درآمد و هم اکنون نیز به عنوان تنها کتاب درسى فقه کامل در حوزه هاى دینى ارائه و تدریس مى شود.
از جمله مزایاى کتاب مى توان به استوارى کوتاه گویى ارائه سبک استدلال و ژرفاى سازوار با سطح مخاطب و… اشاره داشت. براى همین ویژگیها که مشهور بوده اگر این کتاب به خوبى فرا گرفته شود دانش پژوه آن گام نخست اجتهاد را برداشته است.
اما باید یادآور شد که کتاب یاد شده با کاستیهایى نیز همراه است. برخى از این کاستیها مسائل عام کتابهاى درسى حوزه است و از مهم ترین آن موارد به دو نکته مى توان اشاره داشت:
نکته نخست: این کتابها متنهاى نگارشى نویسندگان آنها بوده اند و نه متنهاى درسى. امروزه حتّى نو آموزان وادى آموزشى و تعلیم و تربیت به خوبى مى دانند که میان کتابهاى درسى با کتابهاى نگارشى تفاوت آشکارى است. کتابهاى نگارشى تنها مى توانند نقش کتابهاى مرجع را براى استاد و یا دانش پژوه ایفا کنند ولى براى کتابهاى متن به طور معمولى مناسب نیستند و متأسفانه کتابهاى درسى حوزه بیش تر کتابهاى نگارشى اند و نه کتابهاى درسى.
نکته دوم: کتابهاى حوزه بدون توجه به سطح اطلاعات پیشین مخاطب سامان یافته اند در نتیجه هر کتاب درسى با اشکالهاى جدّى درتعلیم و فراگیرى روبه رو است. براى شمارى درخور فهم و براى گروههایى دیریاب و غیر درخور دریافت است که جز با تلاش بسیار از سوى استاد و دانش پژوه فهم مطالب ممکن نمى شود.
این دو نکته و نکته هاى دیگر از کاستیهاى کتابهاى درسى حوزه است. کتابهاى فقهى درسى نیز با این کاستیها دست به گریبانند و از جمله تنها کتاب درسیِ فقهیِ جامعِ حوزه (شرح لمعه) افزون بر این دشواریها با کاستیهاى دیگرى نیز روبه رو است که به اختصار به برخى از آنها اشاره مى شود:
1 . ایجاز کتاب گاه به پیچیدگى و دشواریابى انجامیده است و در نتیجه کار فهمیدن و فهماندن را دشوار مى سازد.
2 . طرح مباحثى از فقه که در روزگار شهید ثانى مورد نیاز بودند و اینک مورد نیاز نیستند: کتاب عتق و نیز منزوحات بئر و فرعهایى که به مناسبت به مباحث بردگان ربط مى یابد نمونه هاى روشن این موردند.
3 . طرح مباحثى که امروز به مرور زمان با بیان آسان تر و روشن ترى درخور ارائه اند; اما درکتاب شرح لمعه با بیان پیچیده و دشوار عرضه شده اند. شیوه طرح مباحث کتاب ارث از این موارد است.
4 . طرح نشدن برخى از فروعهاى مورد نیاز از کاستیهاى دیگرى است
که این متن درسى با آن رو به روست. با توجه به این که تنها دوره فقه جامع که طلبه در روزگار ما مى خواند همین کتاب است و در مرحله سطح کتاب دیگرى تدریس نمى شود و در دروس خارج فرصت حضور در یک دوره فقه وجود ندارد شایسته است یک دوره فقه جامع با تمامى فروعهاى مورد نیاز در متن درسى دیده شود که متأسفانه شرح لمعه به خاطر قدیمى بودن تدوین آن چنان فراگیرى را ندارد.
کاستیهاى یاد شده و دیگر کاستیهاى درخور طرح هرگز از شأن و بلندى جایگاه این اثر مبارک نمى کاهد و همچنان جایگاه والاى اثر و نویسنده بزرگوار آن در تاریخ حوزه هاى شیعى خواهد درخشید. اما در مجموع ملاحظه این نکته ها موجب آن بوده و هست که شمارى در این اندیشه برآیند که بایستى تدوین فقه جامع در سبک و اسلوب مناسب و برابر با الگوهاى آموزشى نگاشته شود. البته پیمودن این راه دشواریهاى فراوانى دارد که بر صاحب نظران پوشیده نیست و این دشواریها در عرصه تدوین کتابهاى فقهى بارزتر و ملموس تر خود را نمایانده است.
اثر حاضر تلاشى است که در این مسیر صورت گرفته است. البته آن را بى کم و کاست نمى توان دید. اما کوششى است که در کناردیگر تلاشها نخستین تجربه هاى تدوین متن درسى فقهى را در معرض دید قرار مى دهد.
ویژگیها و مزایاى کتاب
1. کتاب با پیشگفتارى درباره ویژگیهاى مدرسه فقهى اهل بیت(ع) و ادوار فقه شیعى آغاز مى شود. این پیش درآمد هر چند کوتاه و مختصر است اما نو آموز فقه را به ویژگیهاى فقهى اهل بیت(ع) و دوره هاى گذشته تاریخ فقاهت شیعى آشنا مى کند و افق دید دانش پژوه را از قراءت یک متن خاص فقهى فراتر مى برد و او را نسبت به گذشته فقه و فقاهت آشنا مى کند.
نویسنده کتاب سه دوره تاریخى را
براى فقاهت شیعى بر مى شمرد.
دوره نخست: دوره اصحاب امامان(ع) است که معاصر دوره حضور به شمار مى آید در این دوره مجموعه هاى روایى باب بندى نشده شکل یافتند.
دوره دوم: از عصر غیبت تا دوره شیخ طوسى. در این دوره روایات باب بندى نشده اهل بیت(ع) شکل متون فقهى را پیدا کردند. همان تعبیرهاى روایى به عنوان متن فقهى درآمد; اما مجموعه اى با مبانى فقهى را به شکل منظم و مرتب در برگرفت.
البته در همین دوره سه مکتب فقهى پدید آمد:
الف. مدرسه قم و رى.
ب . مدرسه بغداد.
ج . مدرسه عمانى (ابن ابى عقیل) و اسکافى (ابن جنید).
دوره سوم: از شیخ طوسى تا عصر حاضر این دوره متون فقهى از تقیّد به الفاظ روایات درآمد و فرعهاى فقهى فراوانى خود را نمایاند.
دوره سوم با مشترک بودن درنکته یاد شده خود دگرگونیهایى و حرکتهاى روبه کمال داشته است که نویسنده کتاب در مقدمه آن را بازگو کرده است.
نویسنده کتاب با یاد کرد ویژگى مکتب فقهى اهل بیت(ع) و نیز بیان دوره هاى تاریخى فقه شیعى دانش پژوه عرصه فقاهت را در فضائى روشن وارد مباحث فقهى مى کند و از کاستى که به طور معمول کتابهاى درسى حوزه و از جمله کتابهاى درسى فقهى دارند که بدون توجه به ویژگیهاى عمومى مکتب مورد نظر و نیز دوره معاصر تاریخى آن دانش مباحث را مى آغازاند به دور است.
2 . نویسنده پیش از کتاب (طهارت) که به عنوان نخستین کتاب فقهى شناخته مى شود دو بحث را طرح کرده است: شرایط تکلیف مباحث اجتهاد و تقلید.
بحث اخیر از زمان اشتهار عروة الوثقى مرحوم سید کاظم یزدى کم وبیش به باب بندى کتابهاى فقهى ره یافته است و گروهى از فقیهان پسین پیش از کتاب طهارت به مباحث اجتهاد و تقلید پرداخته اند اما در میان فقیهان پیشین این مبحث جایگاهى نداشته است.
به نظر مى رسد هر دو بحث (شرایط تکلیف و اجتهاد و تقلید) در جایگاهى پیش تر بر دیگر کتابهاى فقهى قرار دارند و نویسنده کتاب با طرح این دو مسأله در دو بحث نخستین کتاب هشیارى سلیقه درست خود را نمایانیده است.
3 . نویسنده در هر بحث کوشیده است تا میان فتاوى و مستند آن فرق روشنى را ارائه کند. او در ابتداى هر بحث در ابتدا تمامى ادعاها و گزاره هاى مورد نظر خویش را باز مى گوید و سپس در تک تک آن دعاوى به بیان دلیلها و مستند آنها مى پردازد و این کا را با تعیین شماره و رقم انجام مى دهد. بدین گونه هم استاد و هم دانش پژوه به راحتى مى تواند تک تک دعاوى را بازگوید و یا فرا گیرد و افزون بر این در برابر هر گزاره مورد ادعا دلیل آن را پى جوید و ذهن شاگرد و یا خود را با طعم دلیل آشنا سازد و درستى و نادرستى آن را بررسى کند.
4. نویسنده به یاد کرد دیدگاههاى صاحبان آراى گوناگون چندان گرایشى ندارد. این کتاب چون به عنوان جایگزین نخستین کتاب جامع فقهى درسى; یعنى شرح لمعه نگاشته شده است از طرح آراى فقیهان پرهیز مى جوید و ذهن دانش پژوهِ نوآموز فقهى را در میدان عرصه هاى آراى گوناگون فقهى خسته و رنجور نمى کند بلکه تلاش مى ورزد با طرح فتواى فقهى و مستندات آن آشنایى با شیوه اجتهادرا در او پدید آورد بدون آن که او را در سنگلاخ نقل قولها و آراى گوناگون اسیر و زمین گیر سازد.
5 . واژگان و جمله هاى کتاب سلیس و روان و ساده یاب برگزیده شده اند. نویسنده کتاب به درستى دریافته که استوارى متون درسى نه در سختى عبارت بلکه در استوارى محتواى آن است و در این راه توان مندى نویسندگان به آن است که این غلط مشهور را که عبارات آسان یاب به سستى و تنبلى دانش پژوه مى انجامد به چیزى نگیرند و محتواى درست و ژرف را در عبارتهاى زود یاب و آسان ارائه کننده و در اختیار دانش پژوهانِ علاقه مند قرار دهند.
6 . نویسنده در بسیار جاها به آراى خلاف مشهور گرایش یافته; اما این توجه و هشیارى را داشته که مخالفت آن را با مشهور بازگوید تا استادان و شاگردانى که مکتب مشهور فقهى را مى جویند ره به بیراهه نبرند و رأى نویسنده کتاب را دیدگاه مجموعه و یا مشهور فقیهان نشمرند.
به عنوان نمونه در شرایط مرجع مى نویسد:
مشهور افزون بر این شرایط نوشته اند: بلوغ ایمان عدالت مرد بودن طهارت مولد زنده بودن نویسنده کتاب پس از یادکرد مستندات دعوى مشهور در صفحه 44 تا 50 به نقد و ردّ برخى از این شرایط مى پردازد.
و یا در مورد نجس بودن کافر مى نویسد:
حکم به نجس بودن کتابى مشهور میان فقیهان امامیه است و به طریق اولى نجس بودن کافر غیرکتابى را نیز در بر مى گیرد.
وى در مستندات سخن یاد شده خدشه وارد مى کند و پس از نقد و بررسى نجس بودن کافر اهل کتاب را مورد تردید و انکار قرار مى دهد و در مورد نجس بودن کافر غیر اهل کتاب تردید مى کند و حکم به نجس بودن آنان را روشن نمى داند.
7 . نویسنده در باب بندى بابهاى فقهى از باب بندى محقق حلّى پیروى مى کند. محقق حلى فقه را به چهار بخش: عبادات عقود ایقاعات و احکام طبقه بندى کرده است. فقیهان پس از او بیش تر این تقسیم بندى را پذیرفته و بر آن اساس عمل کرده اند.
نویسنده کتاب در مقدمه اشاره کرده که این تقسیم بندى احتیاج به تکمیل و اصلاح دارد تا با دوره قانونگذارى فقه اسلامى هماهنگ شود و شکل فنى ترى به خود بیابد امّا چون این کتاب را به عنوان زنجیره نخست از حلقه هاى کتابهاى درسى نگاشته طبقه بندى مورد نظر خود را به نگاشته هاى در سطح بالاتر واگذارده است.
8 . منابع اصلى ارجاعى کتاب قرآن مجید و وسائل الشیعه است. گویا نویسنده با این ارجاع مکرر به این دو منبع که اولى جامع آیات وحى و دومى جامع آثار مأثور فقهى اهل بیت(ع) است خواسته اند به نو آموزان فقهى روش صحیح اجتهاد را در مکتب فقهى اهل بیت بنمایانند. نویسنده با آن که بى گمان به منابع فقهى مراجعه داشته است اما جز در چند مورد به آن استناد نجسته و بیش تر به دو منبع یاد شده استناد جسته و به یاد کرد رد و ایرادهاى فقیهان پیشین و پسین کم تر پرداخته است.
9. طلاب حوزه هاى دینى در شیوه درسى رایج تا قبل از درس خارج اطلاع ناقص و غیر کافى از روایات فقهى دارند در کتاب حاضر تلاش شده است که دست کم یک روایت در مورد هر حکم فقهى یاد شود تا دانش پژوه فقه پیش از حضور در درس خارج از ذهنیت و اطلاعات لازم روایى برخوردارشود تا میان خوانده هاى او در دوره سطح با مباحث دروس خارج ارتباط منطقى حفظ شود و فترت و گسستگى بین آموخته هاى او در این دو مقطع درس پدید نیاید.
10 . نویسنده کتاب کوشیده است که هیچ حکم فقهى یاد شده در متن بدون استدلال ارائه نشود و تنها به ذکر مدعاى فقهى بسنده نگردد. این پایبندى و تعهد در کتابهاى درسى فقهى رایج و از جمله در کتاب (روضة البهیه) دیده نمى شود.
11 . در کتاب حاضر تلاش شده است که به برخى از استدلهاى فقهى که دستاورد مکتبهاى فقهى دوره هاى اخیر است اشاره شود. این نکته نیز یکى دیگر از فرقهاى این اثر با نوشته فقهى
مانند (روضة البهیه) است. کتابهاى فقهى چون کتاب یاد شده با تمامى نکته هاى قوت و ارزش آنها به خاطر قدیمى بودن از استدلالهاى نوین فقهى که رهاورد درنگهاى جدید فقیهان پسین و معاصر است بى بهره اند.
12 . نویسنده اثر کوشیده است تا با طرح مسائل اصلى احکام فقهى و پرهیز از فرعهاى جزئى و غیر مورد نیاز از خستگى و فرسودگى ذهن طلاب بکاهد; زیرا هدف اصلى در تدوین این گونه آثار بنیادسازى و تواناسازى ملکه اجتهاد است و نه گردآورى فرعهاى ریز و درشت فقهى و این منظور با یادکرد فرعهاى فقهى مهم و شیوه هاى استدلال در آن به دست مى آید و به گسترده تر ساختن بحث که به طولانى شدن سخن و آشفتگى فکرى دانش پژوه فقه مى انجامد نیازى نخواهد بود.
ویژگیها و قوتهاى کتاب حاضر نه بدان معناست که دعوى آن شود که گام نهایى در راه تدوین کتاب درسى فقهى در سطح اول برداشته شده است بلکه اثر تدوین شده تنها تلاشى است براى نشان دادن گامهایى که بایستى در این راه برداشته شود. ارائه دیدگاههاى پیشنهادى و انتقادى مجتهدان مدرسان و دانش پژوهان فقه مى تواند لغزشهاى راه پیموده شده را بنمایاند و زمینه را براى گامهاى بعد پدید آورد.
سخن پایانى
در پایان نکته اى را که به اشاره در لابه لاى سخن عرضه شد یادآور مى شود که کار موجود سخن آخر در ارائه متن درسى فقه جامع نبوده و نیست بلکه تلاشى است براى آغازیدن این راه دشوار.
این کار با توجه به متنهاى موجود و الگوهاى آموزشى جارى و نیز نگهداشت سطح مخاطبان و… تدوین شده است و بى گمان ارائه دیدگاههاى اساتید و دانش پژوهان فقهى مى تواند در کامل کردن این اثر و نیز یافتن راههاى اساسى براى تدوین متن کمک کار باشد.