نوع مقاله : مقاله پژوهشی
از شواهد تاریخى به دست مى آید با آغاز حکومت آل بویه (321 ـ 448هـ.ق.) در ایران و عراق مدرسه هاى شیعى در بیش تر شهرهاى اسلامى بویژه شیعه نشین به سرعت تاسیس و گسترش یافت و پس از تسخیر بغداد توسط احمد معزالدوله در 11 جمادى الاول سال 334هـ.ق. و دستور خلیفه بر زدن سکه به نام سه برادر1 از رویدادهاى مهم در تاریخ شیعه امامیه به شمار مى رود که نقش مهمى در اعتلاى فرهنگ شیعى داشت.
در عراق مدرسه ها گسترش یافت و در کربلا مدرسه بزرگ آن از نظر آل بویه دور نماند و احمد معزالدوله در سال 334هـ.ق. به زیارت کربلا شتافت و عمارت آستانه حسینى که توسط داعى الصغیر علوى در سال 280هـ.ق. بنا گشته بود گسترش داد و رواقهایى بدان افزود ولى چنانکه تاریخ حکایت دارد آستانه حسینى و مدرسه بزرگ کربلا هنگامى به اوج شکوه عالى خود رسید که فنا خسرو عضدالدوله بویه در سال 367هـ.ق. وارد بغداد شد2 سپس به زیارت آستانه مطهر امام حسین(ع) شتافت و دستور داد تا ساختمانى که به دستور داعى الصغیر علوى فرمانرواى طبرستان و از نوادگان زید فرزند امام زین العابدین(ع) که در سال 280هـ.ق. بنا گشته بود از بنیاد خراب کردند و مجموعه فرهنگى با شکوهى که شامل ساختمان آستانه و چند مدرسه و مسجد و تالارهاى بسیار و کاخ سلطنتى و مقبره هاى خانوادگى و… بود به گونه زیبا ساختند. ساخت این بناى بزرگ در سال 367هـ.ق. شروع شد و در سال 371هـ.ق. پایان یافت.
تاریخ نگاران هنگام یاد تاریخ ساختمان آستانه حسینى از وصف یک موضوع مهم فراموش کرده اند و آن بافت یک پارچه و هماهنگ این مجموعه فرهنگى است که به گونه زیبا طراحى شده و قبر مطهر امام حسین(ع) در وسط قرار گرفته است.
فناخسرو عضدالدوله بویهى در سال 367هـ.ق. هنگامى که به زیارت قبر مطهر امام حسین(ع) به کربلا مشرف شد گروهى از مهندسان و معماران برجسته و زبردست ایرانى را با خود همراه آورده بود تا مدرسه بزرگ و با شکوهى همانند دانشگاه الازهر که در سال 359هـ.ق. در قاهره بنا شده بود بنا کند. بدین منظور دستور داد: طرح ساختمان بزرگ مجموعه فرهنگى و آستانه حسینى را براى وى طراحى کردند.
از شواهد تاریخى بر مى آید که عضدالدوله ساختمان آستانه حسینى را که توسط داعى الصغیر علوى در سال 280هـ.ق. بنا شده بود از بنیان خراب کرد و قسمتى از خانه هاى پیرامون آستانه را خرید و دستور داد عمارت آستانه حسینى در وسط مجموعه فرهنگى که در بردارنده چند مدرسه مسجد رواق تالارهاى بسیار براى تدریس در زمستان و تابستان صحن بزرگ و کوچک کاخ سلطنتى مقبره هاى خاندان سلطنتى بود بنا کنند و این مجموعه بزرگ فرهنگى و مدرسه بزرگ شیعى تا نیمه دوم قرن چهاردهم هجرى پا بر جاى بود و علوم اسلامى از ابتدا تا مراحل عالى در این مرکز تدریس مى شد.
ویژگیهاى مجموعه فرهنگى کربلا و ساختمان آستانه حسینى عضدالدوله بدین گونه است: حرم مطهر در دو طبقه: زیر زمین و طبقه هم کف به مساحت حدود بیست و پنج متر عرض و سى ودو متر طول در وسط آن قبر مطهر قرار دارد و برروى قبر صندوق نفیسى گذاشته شده و ضریح نقره شش گوشه اى صندوق را در برگرفته و بر فراز آن گنبد بزرگ بنا شده است.
در شمال حرم مطهر مسجد بزرگى بنا شده است به مساحت حدود هیجده متر پهنا و سى ودو متر دراز و چهار رواق هماهنگ در چهار سوى آن. درازاى رواق شمال و جنوب حدود چهل ودو متر و پهنا پنج متر و رواق شرقى و غربى حدود چهل و هشت متر درازا پنج متر پهنا سپس صحن شش گوشه در سه طبقه زیرزمین و طبقه هم کف که پیرامون آن حجره هایى بنا شده براى سکنى گزیدن طلاب علوم دینى و چند تالار و ایوان براى تدریس و در طبقه سوم چند ایوان و تالار.
در قسمت شرقى صحن شریف یک صحن کوچک وجود داشت که در آن شمارى از سلاطین آل بویه و خانواده هاى آنها به خاک سپرده شده بودند و از نظر فن معمارى و مهندسى از بهترین آثار تاریخى عصر آل بویه به شمار مى آمد که بر اثر تعصب فرمانروایان سنى بغداد در روز 16 محرم سال 1368هـ.ق. خراب شد.3
در قسمت شمال غربى صحن کوچک مدرسه قرار داشت و درِ جنوبى مدرسه از زاویه شمال غربى صحن یاد شده باز مى شد و این مدرسه توسط داود پاشا (1188 ـ 1267هـ.ق.) سپس نجیب پاشا والى عثمانى ویران گردید.
پس از مدرسه یاد شده کاخ سلطنتى قرار داشت که دَرِ جنوبى آن از زاویه شمال شرقى صحن بزرگ حسینى باز مى شد و درِ دوم آن از بازارى که خود عضدالدوله ساخته بود باز مى شد.
کاخ یاد شده توسط ذریه وى ملامحمد کاظم طالقانى حائرى قزوینى (م:1094هـ.ق.) از علماء عصر صفوى وقف سکونت طلاب علوم دینى از فرزندان خویش شده بود. سپس فرزندش شیخ محمد جعفر بن ملامحمد کاظم آن را به مدرسه دینى تبدیل کرده و در حدود سال 1242هـ.ق. به دستور نوه ایشان شیخ محمد صالح یرغانى حائرى (م:1271هـ.ق.) توسط دو برادر: سردار حسن خان و حسین خان قزوینى از بنیاد خراب شده و در سه طبقه بنا گردیده است. از این تاریخ مشهور شده به مدرسه حسن خان. وتاریخ بنا وقف نامه مدرسه بر روى دو قطعه سنگ مرمر سفید حک و در قسمت جنوبى مدرسه نصب شده بود که هنگام ساختن فلکه پیرامون صحن شریف در سال 1367هـ.ق. قسمتى از این مدرسه درمسیر قرار گرفت و سنگ یاد شده به اداره اوقاف کربلا برده شده و در انبار اوقاف نگاه دارى مى شود. در قسمت شمالِ غربى جنب در سدر صحن بزرگ حسینى (این جا برابر قول مشهور ابن سعد سر مبارک امام حسین را در شب یازدهم محرم نگاهدارى و فرداى آن به کوفه حمل کرده است و از همان هنگام شیعیان این مکان را مقدس شمرده اند و مسجدى در آن مکان بنا نهاده اند و در آن به اعتکاف و راز و نیاز مى پردازند که به مسجد رأس الحسین(ع) معروف است. عضدالدوله مسجد رأس الحسین(ع) را به گونه اى بسیار با شکوه تجدید بنا کرد و در قسمت غربى آن مدرسه بزرگى ساخت که به نام مدرسه عضدیه مشهور شد.
این مدرسه در عصر صفویه در اختیار غلات شیعه و صوفیه قرار داشته و آباد بوده است و پس از برچیده شدن دولت صفویه و تلاشهاى بسیار آقا باقر بهبهانى معروف به وحید (م:1205هـ.ق.) صوفیه در کربلا ضعیف شد و این مدرسه رونق و آبادانى گذشته خود را از دست داد در سال 1368هـ.ق. هنگام ساختن فلکه در پیرامون صحن شریف مسجد رأس الحسین(ع) و این مدرسه ویران شدند.
در این مدرسه از آغاز تاسیس از ابتدایى ترین مراحل تعلیم تا عالى ترین سطوح علمى و درجه اجتهاد تدریس مى شد.
از مشهورترین مکتب خانه هاى آموزش ابتدائى در این مرکز علمى مکتب خانه شیخ حسن کوسه بود. این مکتب خانه در شمال غربى صحن مطهر حسینى قرار داشت و از داخل دالان دَر سدر صحن شریف به داخل تالار راه داشت و این تالار داراى ارسى بود که به داخل صحن شریف باز مى شد.
از جمله مکتب خانه هاى مشهور دیگر این مرکز علمى عبارت بودند از: مکتب خانه سید صادق نشأت شیخ احمد کعبى شیخ على اکبر نائینى شیخ محمد سراج شیخ على عاملى سید محمد رضا استرابادى شیخ عباس صفاد شیخ عبدالله معلم شیخ مهدى رئیس شیخ حمد کعبى شیخ حسین قصیر سیدهاشم غریفى و… همگى اینان از علماى حوزه کربلا بودند که وقت خویش را در تدریس مبادى علوم اولیه ویژه کرده بودند.
مشهورترین حوزه هاى خارج فقه و اصول در مدرسه کربلا در نیمه دوم قرن چهاردهم هجرى:
1 . حوزه درس سیدعبدالحسین طباطبائى حائرى معروف به حجت (م: 1363هـ.ق.) از نوادگان سید على صاحب ریاض (م: 1231هـ.ق.) و از خاندان اهل دین و دانش4. محل تدریس وى در زمستان داخل تالار بالاى دالان در زینبیه و تابستان در ایوان شمالى و گاهى در ایوان جنوبى تالار یاد شده در صبح و پس از نماز مغرب و عشاء بر قرار بوده است.
2 . حوزه درس سید میرزا هادى خراسانى حائرى (1297 ـ 1368هـ.ق.) از متکلمان بلند آوازه امامیه و از شاگردان برجسته رهبر انقلاب کبیر عراق علیه انگلیسیها میرزا محمد تقى شیرازى. این حوزه در ایوان میرزا موسى واقع در شمال صحن مطهر برقرار بوده است.5
3 . حوزه درس سید میرزا مهدى شیرازى (1304 ـ 1380هـ.ق.) از بزرگان فتوا در کربلا و از شاگردان میرزا محمد تقى شیرازى6 . این حلقه درسى فقه و اصول در بخشهاى گوناگون از صحن شریف تغیر مکان مى داده و در این اواخر در تالار میرزاى شیرازى (دیوان الشیرازى) واقع در جنوب شرقى صحن مطهر برقرار بوده است. این حوزه از پویاترین و پررونق ترین حوزه هاى کربلا بوده و تا هنگام وفات وى همچنان پررونق مانده است.
پس از وفات وى در سال 1380هـ.ق. فرزند ارشد وى آیت الله سید محمد کرسى تدریس را ویژه خود کرده است. این حوزه برقرار بوده و پررونق تا آن که حزب بعث به قدرت مى رسد و بیش تر حوزه هاى کربلا و نجف اشرف را از تلاش باز مى دارد.
حلقه هاى درس سطح و مقدمات علوم اسلامى نیز در گوشه و کنار صحن شریف برقرار بود که از یاد آنها به خاطر نبود مجال خوددارى مى کنیم.
پرشکوه ترین حلقه درس قرآن کریم و تفسیر از آنِ استاد بلند آوازه و حافظ قرآن سید حسن سیف تهرانى برگزار مى شد. این مفسر بزرگ اکنون صد سال از عمر شریفش مى گذرد و در کربلا مى زید.
شایان یاد است آستانه حضرت ابوالفضل العباس(ع) واقع در حدود چهارصد مترى شمال شرقى آستانه حسینى توسط عضدالدوله در همان سال در دو طبقه بنا گردید بدین گونه: حرم مستطیل چهار رواق هماهنگ و صحن شریف و در پیرامون صحن حجره هاى هماهنگ و با ترتیب و مقابل هر حجره یک ایوان و چند تالار براى تدریس.
آستانه حضرت ابوالفضل(ع) از نظر نقشه و سبک معمارى مانند آستانه امام حسین(ع) اما کوچک تر از آن است و پس از آستانه حسینى از مراکز فرهنگى مهم در تاریخ حوزه هاى شیعى به شمار مى آمد.
علامه شیخ محمد سماوى (1292 ـ 1370هـ.ق.) در حوزه خود آن را چنین یاد کرده است:
از مشهورترین مکتب خانه هاى آستانه حضرت ابوالفضل(ع) مکتب خانه شیخ محمد مهدى حائرى شیخ على ابوکفانه شیخ على صیقل و شیخ عبدالکریم کربلایى معروف به ابومحفوظ بوده است.
از مشهورترین حوزه هاى سطوح عالى و خارج فقه و اصول در این مرکز علمى حوزه درس خارج سید محمد رضا قزوینى (م: 1348هـ.ق.) و برادرش سید ابراهیم قزوینى (م: 1360هـ.ق.) بوده است.
حوزه درس این دو در ضلع جنوب صحن شریف برگزار مى شده است. حوزه دیگر این مرکز حوزه درس شیخ محمد على سیبویه یزدى (م: 1391هـ.ق.) بوده که در ضلع غربى صحن مطهر برگزار مى شده است.
حوزه درس سید محمد صالح قزوینى (م: 1375هـ.ق.) از نوادگان سید ابراهیم قزوینى صاحب ضوابط در ضلع جنوب غربى صحن برگزار مى شده است.
حوزه درس سید محمد على خیرالدین (م: 1394هـ.ق.) از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانى و میرزا حسین نائینى در ضلع جنوب شرقى صحن برگزار مى شده است.
پس از مسجد النبى که با هجرت رسول اللّه(ص) بناى آن آغاز گردید سپس در جوار آن مسجد شریف پیکر مطهر رسول خدا به خاک سپرده شد قبر مطهر امام حسین(ع) نخستین آستانه اى است که شیعیان در آن جا مدرسه اى بزرگ ساختند و جلسه هاى علمى گوناگون خویش را در حرم شریف و رواقها و صحن پیرامون آن تشکیل مى دادند; زیرا چنانکه در بخش نخست این مقاله نگاشتیم8 پس از شهادت مولاى متقیان حضرت امیرالمؤمنین على(ع) در رمضان سال 40هـ.ق. در مسجد اعظم کوفه به دست عبدالرحمن بن ملجم مرادى بر اساس وصیت آن حضرت(ع) قبر وى را پنهان نگاه داشتند و به جز ائمه اطهار(ع) و شیعیان ویژه این خاندان هیچ کس از محل دفن حضرت امیرالمؤمنین(ع) آگاه نبود تا سال 170هـ.ق. که قبر امام(ع) ظاهر گردید9 و در حدود سال 450هـ.ق. شیخ طوسى حوزه نجف اشرف را تأسیس کرد10 همچنین پنهان بودن قبر حضرت زهراء(س) و ممکن نبودن تأسیس حوزه در کنار مرقد حضرت امام حسن مجتبى(ع) در قبرستان بقیع سبب شد که شیعیان به کربلا روى آورند و آن جا را مرکز علمى خود قرار دهند.
در روز دوم محرم سال 61هـ.ق. هنگامى که امام(ع) دستور نصب خیمه هاى خاندان رسول اللّه(ص) را در صحراى خشک و سوزان کربلا بر روى بلندى استراتژیک در کنار چند تل بلند و سوق الجیشى صادر فرمود (که امروزه این مکان مقدس در کربلا به خیمه گاه معروف است) در حقیقت سنگ نخستین بناى سترگ مرکز علمى شیعه گذاشته شد. زیرا از همان قرن اول بناى یادبود در این محل تأسیس گردید و شیعیان تا عصر حاضر براى زیارت و تبرک و راز و نیاز و گرفتن حاجت در این مکان گرد مى آیند.
برخلاف تمام دشواریها و بازدارنده ها که بنى امیه و بنى عباس پدید مى آوردند این مدرسه بزرگ راه خود را پیمود و دشواریها به دست تواناى زعماى دین و علماى بیدار و زمان شناس این حوزه و ایستادگى و صبر طلاب علوم دینى که به رسالت حوزه توجه داشتند از سر راه برداشته مى شد.
مدرسه کربلا کهن ترین مدرسه شیعى است ولى افسوس که منابع و کتابهایى که گویاى تاریخ این مدرسه کهن شیعى باشند یا نگاشته نشده اند یا این که بر اثر رخدادهاى ناگوار از بین رفته و تاریخ روشنى از گذشته آن در دست نداریم.
از منابع قدیم و کتابهاى رجالى استفاده مى شود که پس از وفات امام صادق(ع) در سال 148هـ.ق. و درگیریهاى اسماعیلیه و اثنى عشریه گروهى از بزرگان شیعه به واقفیه پیوستند و به مدرسه بزرگ کربلا پناه آوردند و این مدرسه شیعى محل یکى از درگیریها بگومگوهاى فکرى پنهانى و گاه آشکار بین گروهها بود و نیز پس از به قدرت رسیدن متوکل خلیفه عباسى (جلوس 232 ـ 247هـ.ق.) و آغاز عصر خفقان و تقیه زعماى امامیه و عالمان دینى با بیدارى و زمان شناسى جبهه واحدى علیه دشمن و ظلم عباسیان تشکیل دادند و به رسالت تاریخى و مسؤولیت خود عمل کردند. شیخ حُمید نینوى (م: 310هـ.ق.) بنیان گذار مدرسه کربلا در نیمه نخست قرن سوم هجرى تحت تأثیر درگیریهاى دو مکتب شیعى قرار گرفت و او نیز به واقفه پیوست.
شیخ ابوغالب احمدبن محمد بن محمدبن سلیمان زرارى (285 ـ 368هـ.ق) که خود از شاگردان حوزه کربلاست و از حُمید نینوى حدیث شنیده در رساله خود مى نویسد:
(سمعت من حُمیدبن زیاد و ابى عبدالله ابن ثابت و احمدبن محمدبن رباح و هؤلاء من رجال الواقفه الا انهم کانوا فقهاء ثقات فى حدیثهم کثیرى الروایة…)11
کتابهاى رجالى تمام آنان را از بزرگان شیعه مى شمارند و علاّمه حلى (648 ـ 726هـ.ق.) در رجال خود مى نویسد:
(… فالوجه عندى قبول روایته اذا اخلت عن المعارض.)12
و نیز روایات و احادیث این گروه در کتابهاى معتبر حدیث از جمله کتابهاى چهارگانه نقل شده است.
پس از وفات حُمید بن زیاد نینوى در سال 310هـ.ق. شاگردان وى با کوشش فراوان مدرسه بزرگ کربلا را که مرکز فقاهت و اجتهاد و مهد تربیت بزرگان متکلمان و مجتهدان بود بر جاى نگاه داشتند.
ناگزیریم براى این که خوانندگان به اهمیت و گستردگى این مرکز علمى پى ببرند به بعضى از مشهورترین استادان و مدرسان و زعماى حوزه علمى کربلا پس از وفات حُمید بن زیاد نینوى و آغاز عصر آل بویه اشاره کنیم:
1 . شیخ ابوعلى احمد (زنده در سال 365هـ.ق.) فرزند جعفر بن سفیان بزوفرى از بزرگان متکلمان امامیه و علماى حدیث و ارباب علم وى پس از وفات استادش حُمید نینوى کرسى تدریس و فتوا در حائر شریف ویژه خود کرده است.
مشهورترین شاگردان وى عبارتند از:
* شیخ ابو عبدالله محمد بغدادى معروف به شیخ مفید (338 ـ 413هـ.ق.).
* هارون بن موسى تلعکبرى (م: 385هـ.ق.) که در سال 365هـ.ق. از او استماع حدیث کرده و داراى اجازه است.
* شیخ احمد بن على بن نوح.13
* بزوفرى از مشایخ حسین بن عبید الله غضائرى (م:411هـ.ق.)
* شیخ غضائرى از مشایخ ابوالعباس نجاشى (372 ـ 450هـ.ق.)
* شیخ طوسى (385 ـ 460هـ.ق.)14
2 . ابوعبدالله جعفر حائرى (زنده در سال 360هـ.ق.) فرزند محمد بن ابراهیم بن محمد بن امام موسى بن جعفر(ع) از بزرگان مجتهدان و زعماى دین و علماى عصر خویش. وى از سادات موسوى است که در کربلا ساکن شده و به حوزه درس حُمید نینوى پیوسته سپس کرسى تدریس و رهبرى و فتوا را ویژه خود کرده است.
هارون بن موسى تلعکبرى در سال 360 هـ.ق.) به حوزه درس او پیوسته و اجازه روایت از وى دریافت کرده است. شیخ طوسى دررجال خود او را در بخش کسانى که از ائمه اطهار(ع) روایت نکرده اند یاد مى کند.15
اردبیلى حائرى در جامع الرواة پس از توثیق وى نسب او را تا حضرت على(ع) یاد کرده و نام او را در ردیف شاگردان حُمید نینوى مى آورده است سپس مى نویسد:
(… عد بعض الاصحاب روایته فى الحسان ولاباس به وکذا الذى قبله بل اولی…)16
به شاگردش تعلکبرى نیز اشاره مى کند که در سال 360هـ.ق. از وى حدیث شنیده است.
سید صادق بحرالعلوم در پاورقى رجال شیخ طوسى مى نویسد:
(بعضى از ارباب معاجم رجال او را حائرى مى دانند و از ذریه امام موسى بن جعفر(ع) که به حائر شریف هجرت کرد.)17
3 . حسین بن على از دانشمندان و ائمه فقه و حدیث در عصر آل بویه در کربلا.
وى از شاگردان حُمید نینوى است و پس از وفات استادش کرسى تدریس و رهبرى را در دانشگاه کربلا به دست گرفت. از جمله شاگردان برجسته وى شیخ ابوالعباس احمد بن على بن نوح سیرافى است.18
شیخ طوسى در رجال خود او را در بخش کسانى که از ائمه(ع) روایت نکرده اند یاد مى کند19 کتابهاى رجالى او را از راویان حدیث ضبط کرده اند20.
4 . حسین بن محمد بن علان از مجتهدان بزرگ و علماى امامیه و ائمه حدیث و فقه در عصر آل بویه در کربلا. وى از حوزه درس شیخ حُمید نینوى بهره کرده و از شاگردان برجسته حوزه علمى حائر شریف بوده و پس از وفات استادش در مدرسه کربلا مشغول تدریس گردیده است و گروهى ازفرهیختگان شیعه در حوزه او تربیت شده اند از جمله: شیخ ابوالحسن محمدبن احمد بن داود قمى (م: 368هـ.ق.) صاحب المزار و از مشایخ شیخ مفید21.
نجاشى در رجال خود هنگام شرح حال على بن اسباط از وى نام برده است22.
5 . احمدبن على بن ابى على الحکم بن ایمن حَیاط معروف به فقاعة الخمرى از علماى بزرگ امامیه و از شاگردان مدرسه کربلا در عصر آل بویه. وى از تربیت یافتگان در حوزه درس حُمید بن زیاد نینوى است. نجاشى در رجال خود هنگام شرح حال جد وى ابى على الحکم بن ایمن که از اصحاب امام صادق و امام موسى کاظم(ع) بود وى را توسط نوه اش صاحب ترجمه معرفى مى کند و مى نویسد:
(ابو على الحکم بن ایمن حَیاط جد احمدبن على بن الحکم معروف به فقاعة الخمرى است…23)
استاد ما شیخ آقا بزرگ تهرانى در طبقات اعلام الشیعه بر گفتار نجاشى استدراک کرده و مى افزاید:
(فیظهر ان فقّاعة کان له من الشهرة والعظمة بحیث به یعرف جدّه وهذا مراد الوحید البهبهانی فى التعلیقة من أن جعله معرفاً لمثله یشیر الى معروفیته ونباهة شأنه…)24
شیخ طوسى در رجال خود از الحکم بن ایمن نام برده است و او را مانند نجاشى توسط نواده اش صاحب ترجمه معرفى مى کند25 که تمام شواهد حکایت از بزرگى مقام او دارد.
عنایة الله قهبائى در کتاب رجال خود به غلط مى نویسد شیخ طوسى او را در بخش کسانى که از ائمه(ع) روایت نکرده اند یاد کرده است و آیت الله خوئى گفتار قهبائى را رد کرده و مى نویسد:
(وکیف کان فالرجل من المعاریف على مایظهر من النجاشى والشیخ…)26
این احتمال نیز وجود دارد که جدش ابى على الحکم بن ایمن خیاط هنگامى که امام صادق و امام کاظم(ع) در کربلا اقامت داشتند و حدیث تدریس مى کردند از این دو امام(ع) حدیث شنیده است و به حجاز نرفته باشد.
همچنین شایان یاد است این خاندان از سلسله هاى علمى معروف شیعى در کربلا هستند و علماى بسیارى از این قبیله برخاسته اند از جمله بزرگان این خاندان در نیمه اول قرن پنجم هجرى در کربلا شیخ ابوالحسن على بن عبد الواحد خمرى است که شرح حال وى در محل خود خواهد آمد.
6 . شیخ ابوالمفضل محمد (297 ـ 387هـ.ق.) فرزند عبدالله بن محمد بن عبیدالله شیبانى محدث متکلم و فقیه. وى جهت فراگیرى دانش رنج سفر را تحمل کردو به دیار شام و مصر و دیگر شهرهاى اسلامى سفر کرد27 و از محضر بزرگان بسیارى بهره برد و سر انجام به مدرسه بزرگ کربلا که در آن هنگام آوازه بلندى داشت. پیوست و به حوزه درس مؤسس مدرسه کربلا شیخ حُمید بن زیاد نینوى راه یافت و از محضر وى کسب فیض کرد و به مقام والاى علمى رسید و نیز در سال 310هـ.ق. از وى اجازه روایت دریافت28. سپس کرسى تدریس حدیث و فقه را در حائر شریف و بغداد به خود اختصاص داد و علماى بسیارى در حوزه درس وى تربیت یافتند. مشهورترین شاگردان وى عبارتند از:
شیخ ابوالعباس نجاشى شیخ ابوالفرج محمد قنانى وقاضى تنوخى.
خطیب بغدادى (م:463هـ.ق.) پس از ذکر شمارى از مشایخ و شاگردان وى او را رافضى مى خواند و مى نویسد:
(پس از آشکار شدن تشیّع و دروغ وى احادیث او را پاره کردند.)29
او نوشته هاى بسیارى از خود باقى گذاشته است از جمله: شرف التربة مزار امیرالمؤمنین(ع) مزار الحسین(ع) فضائل العباس بن عبدالمطلب الدعاء من روى حدیث غدیر خم رسالة فى التقیة و الاذاعة من روى عن زید بن على بن الحسین(ع) فضائل زید(ع) الشافى فى علوم الزیدیة اخبار ابى حنیفة القلم.
نجاشى در رجال خود پس از نام بردن از نوشته هاى وى مى نویسد:
(… رأیت هذا الشیخ و سمعت منه کثیراً ثمّ توقفت عن الروایة عنه الابواسطة بینى وبینه.)30
او را دیدم و از وى بسیار حدیث شنیدم سپس در نقل حدیث بدون واسطه توقف کردم….
استاد ما شیخ آقا بزرگ تهرانى در طبقات اعلام الشیعه در شرح گفتار نجاشى مى نویسد:
(… وقد ادرکه النجاشى المولود 372 فى سن کان قابلا للسماع عنه کثیراً کما صرح به… فظهران للنجاشى یوم وفاة ابى المفضل خمسه عشر منه فترکه للروایة عنه الا بالواسطة انما هو لاحتیاطه من جهة مغر سنَّه وقت السماع لا من جهة غمز الاصحاب فیه لانه حکى الغمز عنهم من دون تصدیق.)31
نجاشى که متولد سال 372هـ.ق. است هنگام وفات وى در سال 387هـ.ق. پانزده سال بیش نداشته و مى توانسته از وى حدیث بشنود چنانکه خود او به این مطلب اشاره روشن کرده ولى از جهت کمى سن و از باب احتیاط بدون واسطه از وى روایت نمى کند.
ابن عساکر در تاریخ خود ورود او را به دمشق یاد کرده و بعضى از روایات وى را ضبط کرده است32.
7 . شیخ ابوغالب احمد (285 ـ 368هـ.ق.) فرزند محمدبن محمد بن سلیمان بن الحسن بن الجهم بن بکیر الزراری از بزرگان علماى امامیه و ثقات محدثان شیعه. وى بسیارى از بزرگان علماى امامیه را درک کرده و از آنها حدیث شنیده و از شاگردان برجسته کلینى (م: 329هـ.ق.) صاحب کتاب گرانقدر کافى است. خود در رساله اى که به شرح حال خویش پرداخته مى نویسد:
(در سال 297هـ.ق. در دوازده سالگى وارد کوفه شدم و از على بن سلیمان عموى پدرم و از محمدبن جعفر بزاز دایى پدرم و از احمد بن ادریس قمى و احمد بن محمد العاصمى استماع حدیث کردم سپس حدود سال 300هـ.ق. به کربلا رفتم و از محضر حُمیدبن زیاد نینوى کسب فیض کردم.)
مشهورترین شاگردان وى عبارتند از: شیخ ابو عبدالله محمد معروف به شیخ مفید و شیخ ابو محمد هارون تلعکبرى.
استاد ما شیخ آقابزرگ تهرانى در طبقات اعلام الشیعه مى نویسد:
(… چنانکه از مضمون رساله اى که در شرح حال خود نگاشته است استفاده مى شود که وى پس از وفات جدش در سال 300هـ.ق. و تا حدود سال 313هـ.ق. که آغاز سال رنجهاى گوناگون و از بین رفتن کتابها و ملکهاى وى بود درحوزه درس حُمید بن زیاد نینوى و دیگر شیوخ خود که نام برده کسب فیض کرده است.)33
وى آثار گرانقدرى از خود باقى گذاشته از جمله آنها التاریخ (ناتمام) درهزار برگ دعاء السفر الافضال مناسک الحج کبیر مناسک الحج صغیر الماتن در تاریخ خاندان آل اعین و… نسخه اى از کتاب دعاء وى در کتابخانه سید بن طاووس موجود بود و سید بن طاووس در (اقبال) خود هنگام ذکر دعاء لیلة الغدیر از کتاب دعاء وى نقل مى کند. شیخ طوسى در رجال خویش در بخش کسانى که از ائمه(ع) روایت نکرده اند یاد مى کند و او را به (جلیل القدر کثیرالروایة ثقه…34) و صف کرده و مى افزاید:
(شیخ ابو محمد هارون تلعکبرى در سال 340هـ.ق. از وى استماع حدیث کرده است.) و نیز در الفهرست مى نویسد:
(… توقیع از سوى ابى محمد الحسن(ع) براى وى صادر گردید و او را به ابى طاهر الزرارى رعاه الله یاد کرده بود. این سلسله که به نام بکریون مشهورند به خاطر بستگى به جدشان بکیر بن اعین از آن پس به افتخار لقبى که امام(ع) به ابوغالب داده بود به الزرارى شهرت یافتند…)36
سپس مى افزاید:
(… وکان شیخ اصحابنا فى عصره واستادهم وثقتهم وصنف کتباً…)37 و سپس نوشته هاى وى را بر مى شمرد و آنها را از طریق استادش شیخ مفید روایت مى کند. نجاشى او را (… شیخ العصابة فى زمنه ووجههم…)38 مى خواند آن گاه نوشته هاى وى را یاد مى کند و تمام آنها را از طریق استادش شیخ مفید روایت مى کند.
ذهبى در سیر اعلام النبلاء وى را به عنوان (… شیخ الشیعه ومصنفهم…) یاد کرده سپس نوشته هاى وى را بر مى شمرد39.
فرزند وى شیخ ابوالعباس عبیدالله بن احمد الزرارى (م: پس از 400هـ.ق.) از عالمان فصاحت و بلاغت و شاعران عصر آل بویه و شاگردان مدرسه کربلا بود. خطیب بغدادى او را در تاریخ بغداد از جمله شاگردان ابى بکر بن الانبارى مى شمارد و نیز به واسطه قاضى ابوالقاسم على تنوخى (370 ـ 447هـ.ق.) قسمتى از اشعار او را نقل مى کند40.
8 . شیخ ابو عبدالله محمد (م: پس از 313هـ.ق.) فرزند احمد بن ثابت بن کنانه از نوابغ علماى شیعه و ائمه حدیث و فقه در عصر آل بویه بود. وى چنانکه در بعضى از اسانید کتاب امالى شیخ صدوق آمده از شاگردان شیخ ابى جعفر محمد بن الحسن بن العباس خزاعى است. و نیز از القاسم بن محمد بن اسماعیل هاشمى روایت مى کند چنانکه در تفسیر قمى ضبط شده است. وى از رجال واقفیه و از همروزگاران حُمید بن زیاد نینوى بوده و در مدرسه کربلا تدریس مى کرده و شاگردان بسیارى از محضر وى بهره برده اند.
مشهورترین شاگردان وى عبارتند از:
* شیخ ابوبکر محمدبن عمر بن محمد بغدادى معروف به جعابى (284 ـ 355هـ.ق.)
* شیخ ابوالحسن على بن ابراهیم قمى صاحب تفسیر قمى که هنگام تفسیر آیه 71 سوره مبارکه ص (اِذ قالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکَةِ اِنِّى خالِقُ بَشَراً مِن طینٍ) از وى روایت مى کند.41
* شیخ ابوغالب احمد الزرارى که بین سالهاى 300 تا 313هـ.ق. در حوزه کربلا مقدسه از محضر وى کسب فیض کرده است. وى در رساله خود مى نویسد:
(… وسمعت من حُمید بن زیاد و ابى عبدالله بن ثابت و احمد بن محمد بن رباح و هؤلاء من رجال الواقفة الا انهم کانوا فقها ثقات فى حدیثهم کثیرى الروایة.)42
9 . شیخ ابوالحسن احمد (م: پس از 313هـ.ق.) فرزند محمد بن على بن عمر بن رباح بن قیس معروف به القلا السّواق فقیه و محدث. برادر وسط وى ابوالحسین محمد از اهل علم نبود و برادر کوچک وى شیخ ابوالقاسم على از ائمه فقه و شیوخ علماى حدیث بوده است.
در حاشیه رجال نجاشى نسخه کهن مدرسه هندى کربلا دیدم که این خاندان ایرانى تبار از سلسله هاى علمى کربلا هستند. جدش عمربن رباح القلا السواق از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع) بوده و این احتمال وجود دارد که وى هنگام اقامت این دو امام بزرگوار در کربلا به حوزه آنان پیوسته است و براى کسب حدیث و فقه به حجاز نرفته باشد. این سه برادر از وجوه واقفیه اند و از ثقات اصحاب امامیه و در جنبش فکرى عصر آل بویه و نهضت علمى مدرسه کربلا سهم بسیار داشته اند.
نجاشى پس از توثیق وى مى نویسد:
(… وهم ثلاثه اخوة: ابوالحسن هذا وهو الاکبر وابوالحسین محمد و هو الاوسط ولم یکن من العلم فى شی وابوالقاسم علی وهو الاصغر وهو اکثرهم حدیثا…)43 سپس به جدّ وى عمربن رباح اشاره مى کند و او را از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع) مى شمارد که سپس جزء واقفیه شد.
تمام ذریه وى واقفى هستند و آخرین نوادگان وى ابوعبداللّه محمدبن على بن محمدبن على بن عمربن رباح است.44 که شاگرد وى شیخ ابوغالب احمد الزرارى که در کربلا بین سالهاى 300 تا 313هـ.ق. از حوزه وى بهره برده و در رساله خود مى نویسد:
(او از رجال واقفیه است; امّا از فقها و ثقات محدّثان و نیز روایات بسیارى را نقل کرده است.)45
ابوعلى محمد بن همام (م:336هـ.ق.) و شیخ ابوطالب انبارى نیز از شاگردان وى هستند.
وى آثار علمى مهمى از خود باقى گذاشته است از جمله: الصیام الدّلائل سقاطات العجلیّة کتاب ما روی فى ابی الخطاب محمدبن ابی زینب (این کتاب را با همکارى برادرش شیخ ابوالقاسم على نگاشته است.)
برادر کوچک وى شیخ ابوالقاسم و یا ابوالحسن على بن محمد چنانکه گذشت از استوانه هاى دین و بزرگان محدثان شیعه است.
نجاشى درباره وى مى نویسد:
(… کان ثقة فى الحدیث واقفا فى المذهب صحیح الروایة ثبت معتمدا ً على مایرویه…)46
او نیز نوشته هایى دارد مشهورترین آنها عبارتند از: الغیبة الدلائل و ما روى فى ابى الخطاب محمدبن ابى زینب.
10 . شیخ ابوالحسن على فرزند عبدالواحد خمرى یافقاعة الخمرى (م: حدود 435هـ.ق.) از بزرگان امامیه و ارباب فقه و حدیث. وى از نوادگان الحکم بن ایمن معروف به فقاعة الخمرى است. وى از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع) بود که احتمال مى رود هنگامى که در مدرسه کربلا بوده اند از حوزه آنان کسب فیض کرده است.
خاندان او از سلسله هاى علمى حائرى هستند و صاحب ترجمه و کرسى تدریس حدیث و فقه را در این مرکز مهم فقاهت و اجتهاد و مهد تربیت به خود اختصاص داد و از علماى کربلا در اواخر عصر آل بویه و مطلع قرن پنجم هجرى بود.
در حاشیه رجال نجاشى نسخه کهن در کتابخانه مدرسه هندى کربلا آمده که این خاندان و سلسله القلا السّواق از خاندانهاى کربلایى هستند. نجاشى متولد سال 372هـ.ق. و متوفى 450 هـ.ق. او را درک کرده است و هنگام شرح حال اسحاق بن عبدالله اشعرى قمى از قول وى و فرزند استادش احمدبن الحسین بن عبیدالله غضائرى پس از طلب بخشش براى آنان علل الصوم کبیر و مسائل الرجال نوشته اشعرى قمى را از قول این دو نفر که کتابهاى یاد شده را دیده اند یاد مى کند47. و همچنین هنگام شرح حال جد اعلاى وى ابوعلى حکم بن ایمن فقاعة الخمرى از وى نام برده است:
(وکان ابوالحسن على بن عبدالواحد الخمرى من ولده رحمة الله…)48
از جمله آثار وى عمل شهر رمضان است که نسخه اى از این کتاب نزد سیدبن طاووس بوده است و وى در بخش اوائل اعمال شهر رمضان از آن نقل مى کند49.
اگر بخواهیم تاریخ درخشان مدرسه کربلا و جنبش فکرى و سیر تدریس در این مدرسه را بنگاریم و چهره هاى برجسته علمى را که به تدریس و تحصیل در این حوزه کهن شیعى پرداخته اند یاد کنیم سخن به درازا خواهد کشید. آنچه که در این مقاله از نظر خوانندگان محترم مى گذرد اشاره اى است به بخشهایى از تاریخ مدرسه کربلا.
بین تمام حوزه هاى علمى شیعه و مدرسه هاى اسلامى کم تر حوزه اى را مى توان یافت چنین در برابر تهاجم دشمنان تشیع و تهدیدهاى گونه گون عصر اختناق اموى و عباسى ایستادگى کرده باشد و درفش مکتب اهل البیت(ع) را به دوش گرفته و ادوار طلائى و درخشان فرهنگى خود را پیموده و آثار گرانقدر علمى از خود به یادگار باقى گذاشته باشد آثارى که هریک در جاى خود همچون برگى زرین و گویا از خاطرات فرهنگ غنى این مدرسه بزرگ شیعى است.
قرن چهارم و مطلع قرن پنجم هجرى روزگار حاکمیت آل بویه از مهم ترین روزگارها در تاریخ شیعه است; زیرا در این برهه بزرگ ترین تمدن اسلامى توسط حوزه هاى علمى شیعى بنا گشت و جهان بشرى بهره هاى بسیار از این مدرسه بزرگ برد. بیان شگفتیهاى علمى این عصر ما را از محدوده تاریخ حوزه کربلا که در صدد بیان آن هستیم خارج مى سازد.
عصر آل بویه و یا قرن چهارم و مطلع قرن پنجم هجرى از این نظر در تاریخ شیعى اهمیت دارد که کتابهاى چهارگانه روایى شیعه که اسناد بسیارى از روایات آنها به محدثان و فقهاى مدرسه کربلا مى رسد و همچنین کتابهاى چهارگانه رجالى که محور و مدار تشریع نزد فقهاى امامیه است در این برهه گردآورى شد و مکتب تشیع به تدریج شکل گرفت و اثنى عشریه اندک اندک از سبعیه و غلات دورى گرفت و واقفیه و معتزله و بعضى از فرقه هاى دیگر در تشیع حل شدند و مکتب استوار و بزرگ شیعه پایه گذارى شد.
مکتب اهل حدیث یا اخباریان که بر مدرسه هاى شیعه سایه افکنده بودند و قدرت مطلق را در حوزه هاى علمى شیعى از آن خود کرده بودند توانِ رویارویى علمى با گروههاى مخالف و خرده گیران ساحت تشیع را در دوران حیرت نداشتند. اینان به جاى برخورد علمى و قانع کردن مخالفان با برهان به تکفیر متوسل مى شدند. مسأله مهدویت نیز در آن عصر از مسائل بسیار مهم و بحث انگیز بود و دشمنان از این زاویه به تشیع حمله مى کردند و بر آن خرده مى گرفتند و اتهامهاى گونه گونى به شیعه مى زدند که با به قدرت رسیدن دولت شیعى آل بویه در ایران و عراق سلسله مدارس فلسفى شیعى شکل گرفت و گروه بزرگى از متکلمان تواناى شیعه پا به عرصه گذاشتند و پس از مبارزه سخت با اخباریان از قدرت آنان کاستند50 و مکتب اهل عقل و اصحاب اجتهاد قدرت را به دست گرفتند و در پناه حکومت شیعى آل بویه قدرت علمى بزرگى در ایران و عراق بر صحنه تاریخ ظاهر گردید و رهبرى جهان اسلام را ویژه خود کرد و تمدن بزرگ اسلامى در این برهه به دست شیعیان شکل گرفت.
این همه ثمره تلاش پى گیر چند قرن دانشمندان بزرگ مدرسه کربلا بود. این حقیقت از بررسى تاریخ حوزه هاى علمى شیعى و تحقیق در سلسله اسناد احادیث از اواخر قرن سوم و مطلع قرن چهارم هجرى به دست مى آید; زیرا در این روزگارها روایتى را نمى توان یافت مگر سندهاى آنها به محدثان و فقها و شاگردان حوزه علمى کربلا ختم مى شود.
مدرسه کربلا افزون بر نگهدارى میراث گرانبهاى مکتب اهل بیت(ع) در عصر تقیه و اختناق و دوران حیرت بیش ترین تلاش را در دفاع از مکتب اهل بیت(ع) و حریم تشیع داشته اند. بیش تر متکلمان امامیه مانند شیخ مفید شیخ ابو احمد عبدالعزیز جلود سید مرتضى و شریف رضى شیخ طوسى و… به طور مستقیم یا غیر مستقیم به مدرسه کربلا وابسته اند.
پس از به اوج رسیدن مدرسه هاى فلسفى و شکوفایى مکتب کلامى شیعه در قلمرو دولت عباسیان بویژه در بغداد و بهرهمند شدن زعماى حوزه هاى علمى شیعه و متکلمان از فرصتهاى به دست آمده در سایه حکومت آل بویه شیعیان از خط دفاعى خود به خط رویارویى جدّى و عالمانه با گروههاى اسلامى پرداختند و با قدرت به نشر اندیشه و تفکر شیعى در پیرامون قلمرو حکومت عباسیان دست یازیدند. گروههاى مخالف و فرقه هاى گوناگون را به مکتب اهل بیت فراخواندند. مردم گروه گروه به تشیع مى پیوستند و سر تسلیم فرود مى آوردند. این جنبش فکرى سبب شد دربار عباسیان به هراس افتد. از این روى با امراى ترک سنى علیه امراى شیعى ایرانى پیمان بستند و این پیمان شوم سبب شد حکومت سامانیان (261 ـ 389هـ.ق.) که قلمرو حکومت آنان در ماوراء النهر و خراسان بود و پناهگاه شیعه سبعیه به شمار مى آمد به دست غزنویان (به رهبرى غلامى ترک به نام الپتگین که خود را به نام عبدالملک نامید) برانداخته شود و حکومت آل بویه (320 ـ 448هـ.ق.) به دست سلاجقه.
شیعه کشى و به آتش کشیدن کتابخانه هاى امامیه در تمام مراکز شیعى به راه افتاد. بغداد توسط طغرل بیک سلجوقى در سال 447هـ.ق. اشغال گردید و فتنه هاى گروهى سنى و شیعه رخ نمود و بیش تر آثار امامیه و کتابخانه هاى بزرگ شیعى و اسلامى به دست سلاجقه از بین رفتند و به آتش کشیده شدند51 از جمله: کتابخانه شریف سید مرتضى که هشتادهزار کتاب نفیس منحصر به فرد داشت و کتابخانه ابونصر شاپوربن اردشیر وزیر بهاءالدوله بویهى که به سال 381هـ.ق. در محله شیعه نشین کرخ به گونه (بیت الحکمه) هارون الرشید بنا شده بود.
یاقوت حموى (م:626هـ.ق.) در وصف این کتابخانه مى نویسد:
(… خزانة الکتب التى وقفها الوزیر ابونصر سابور ابن اردشیر وزیر بهاءالدولة بن عضد الدولة ولم یکن فى الدنیا احسن کُتبا منها کانت کلها بخطوط الائمة المعتبرة واصولهم المحررة و احترقت فیما احرق من محالّ الکرخ عن ورود طُغرُل بک ملوک السلجوقیه الى بغداد سنه 447هـ.ق.)52
در کتابخانه موقوفه ابونصر شاپور… کتابهایى بود که مانند آن کتابها را کسى در جهان سراغ نداشت و بیش تر این کتابها به خط نویسندگان برجسته و معتبر به رشته تحریر درآمده بود و هنگام ورود طغرل بیک شاه سلجوقى به بغداد در سال 447هـ.ق. این کتابخانه با آنچه در محلّه کرخ بود به آتش کشیده شد.
ابن اثیر در رخدادهاى سال 451هـ.ق. مى نویسد.
(فى هذه السنة احترقت بغداد الکرخ وغیره و بین السورین و احترقت فیه خزانة الکتب التى وقفها اردشیر الوزیر و نُهبت بعض کتبها… وکان بها عشرة آلاف مجلد و اربعمائه مجلد من اصناف العلوم منها مائه مصحف بخطوط بنى مُقلة…)53
در این سال [451هـ.ق.] کرخ بغداد را به آتش کشیدند. در این محلّه کتابخانه اردشیر وزیر که ده هزار جلد کتاب داشت و چهارصد جلد آن در اصناف علوم از جمله یکصد قرآن کریم به خط بنى مقله بود در هنگام آتش سوزى قسمتى از آن را غارت کردند.
شایان یاد است بنى مُقله از خاندانهاى معروف شیعى ایرانى تبار شهر بغداد بودند که در نیمه دوم قرن سوم تا قرن چهارم هجرى آوازه بلندى در بغداد داشتند54 و نخستین کسانى بودند که خط زیباى نسخ را در جهان اسلام پدید آوردند و همچنین اینان به مدرسه و خانه شیخ طوسى یورش بردند و خانه و کتابخانه وى را آتش زدند55 و شیخ طوسى ناگزیر مخفى شد و سپس به حوزه کربلا هجرت کرد.
شهر کربلا در عصر آل بویه بسیار آباد و گسترده و داراى بازار و مدرسه هاى بسیار بود.
حوزه کربلا مورد حمله سخت سلاجقه قرارگرفت و از هم پاشید. ولى بر اثر موقعیت ویژه کربلا و قریه هاى مجاور و صحراى جنوب شهر بیش تر پیشوایان و زعماى حوزه در این نواحى پنهان و پراکنده شدند.
مدت اقامت شیخ طوسى در حوزه کربلا روشن نیست. ولى بى گمان شیخ طوسى مدتى در کربلا به تدریس و تالیف مشغول بوده و پس از آن به نجف اشرف هجرت کرده و بزرگ ترین حوزه شیعى را در آن شهر بنیان گذارده است.
ناگفته نماند حمله وحشیانه سلاجقه به حوزه کربلا ویرانى بسیارى به بار آورد و آسیبهاى فراوانى بر بناى والاى فرهنگ و تمدن این دانشگاه وارد آورد.
امّا با توجه به ریشه دار بودن این حوزه و زمینه هاى مساعد که زعماى حوزه به وجود آورده بودند و انسانهاى نستوه و پرصلابتى که تربیت کرده بودند رخدادهاى تلخ نتوانست روح تلاش علمى را از این حوزه بگیرد و آن را به کام یأس و درماندگى درافکند.
حوزه کربلا به خاطر ساختار علمى قوى که داشت دوباره به بازسازى خود پرداخت و نیروى مهاجم را از خود دور کرد و به حیات خویش ادامه داد و طبقه به طبقه و نسل پس از نسل راه خود را تا عصر حاضر ادامه داد.
در دوران بازسازى حوزه کربلا به چهره هاى برجسته اى بر مى خوریم که نام آنان در افق این مدرسه بزرگ مى درخشد از جمله:
1 . شیخ ابومحمد الیاس حائرى (زنده در شعبان 538هـ.ق.) فرزند محمدبن محمد بن هاشم از ارکان اسلام و نوابغ علماى شیعه و بزرگان فقهاء و محدثان در عصر خویش بود. وى پس از فراگرفتن دانشهاى اسلامى و معارف الهى نزد علماى حائر شریف راهى بغداد گردید و از محضر علماى بسیارى کسب فیض کرد سپس به حوزه درس شیخ طوسى پیوست و سالها در محضر وى به فراگیرى دانش پرداخت و به مقام بالایى رسید. وى از شیخ ابى على طوسى فرزند شیخ طوسى اجازه روایت دارد.
او پس از پیمودن این مراحل علمى به زادگاه خویش کربلا بازگشت و کرسى تدریس و فتوا و رهبرى را به خود اختصاص داد و در بازسازى دانشگاه بزرگ کربلا کوشش بسیارى کرد.
عربى بن مسافر العبادى حلى چنانکه در صدر سند زیارت جامعه کبیره در (المزار) شیخ مفید ضبط شده از شاگردان اوست56.
منتجب الدین در الفهرست او را ثقه عین مى خواند57.
شیخ حر عاملى پس از ذکر عبارت منتجب الدین مى افزاید: (او از شاگردان شیخ طایفه و فرزندش شیخ ابوعلى طوسى بود.)58
سید محسن امین در اعیان الشیعه مى نویسد:
(در بعضى از اسناد اجازات اصحاب ما آمده که وى از سید الموفق ابى طالب بن مهدى السلیقى علوى روایت مى کند.)59
در بعضى از اجازات و اسناد حدیث و کتابهاى رجالى او را به جدش هاشم نسبت داده اند و الیاس بن هاشم یاد کرده اند که هر دو نام مربوط به یک شخص است.
میرزا عبدالله اصفهانى در ریاض العلما ج1 ص92 گفتار منتجب الدین و شیخ حرعاملى را نقل کرده است.
از مشهورترین نوشته هاى وى (المسائل الحائریة) است60.
2 . شیخ هاشم بن محمد حائرى (زنده در سال 552هـ.ق.) از متکلمان و بزرگان امامیه است. وى پس از فراگیرى معارف اسلامى مدارج عالى حدیث و کلام را از محضر شیخ ابى منصور شهردار بن شیرویه دیلمى (م: 558هـ.ق.) شیخ وجیه الدین ابوالحسن على بن محمدعلوى هروى شیخ سدید الدین شاذان بن جبرئیل قمى شیخ قاضى ابى طاهر ابراهیم بن حسن الغراى شیخ ابوالفتح عبدالملک بن ابوالقاسم هروى و… فرا گرفته و از تمام مشایخ یاد شده روایت مى کند.
او براى کسب دانش مسافرتهاى فراوان رفت و اساتید بسیارى را درک کرد و به مقام شامخ علمى و درجه والاى اجتهاد رسید و در بیش تر علوم بویژه در کلام بسیار تبحر داشت و وحید عصر خویش گشت و سرانجام به زادگاه خویش کربلا بازگشت و کرسى تدریس و فتوا را در حوزه حائر شریف به خود اختصاص داد. در بررسى شواهد تاریخى و از متن بعضى از اجازات بر مى آید که وى نهضت علمى و جنبش فکرى مدرسه کربلا را رهبرى مى کرده و سهم بسیارى در تأسیس بناى دوباره این مرکز فرهنگى شیعى و سامان بخشیدن به آن پس از حمله سلاجقه داشته و آثار گرانقدرى از خود باقى گذاشته است. کتاب وى: (مصباح الانوار فى فضائل امام الابرار) در دو مجلد بزرگ از بهترین یادگارهاى قرن ششم هجرى و از منابع علامه مجلسى در بحارالانوار است. بعضى به غلط آن را از نوشته هاى شیخ طوسى دانسته اند که علامه مجلسى در بحارالانوار61 و استاد ما شیخ آقا بزرگ تهرانى در الذریعه62 این قول را رد کرده اند و به روایات او پس از وفات شیخ طوسى اشاره مى کنند مانند روایت وى از شیخ ابى منصور شهردار بن شیرویه (م: 558هـ.ق.)
مؤلف مى نویسد:
(اخبرنا وجیه الدین ابوالحسن على بن محمد بن احمد العلوى الهروى باصفهان فى سابع عشر ذى الحجة 552…)
یا مى نویسد:
(اخبرنى ابوالفتح عبدالملک بن ابى القاسم بن ابى سهل الکروحى الهروى فى ذیحجة 548 هـ.ق…)
یا مى نویسد:
(اخبرنی القاضى ابوطاهر بقراة الحافظ ابى سعید احمد بن محمد بن ابى سعید البغدادى فى ربیع الاول 514…)
افزون بر تمامى اینها در آغاز جلد اول نسخه کهن کتابخانه آل خرسان در نجف اشرف که از نظر استاد ما شیخ آقا بزرگ تهرانى گذشته ویژگیهاى آن آمده است63.
همچنین نسخه نزدیک به عصر مؤلف سال 575هـ.ق. را نویسنده این سطور در کتابخانه جد خود شیخ محمد صالح برغانى حائرى در کربلا مقدسه دیده که مؤلف نام خویش را در آغاز جلد اول آورده است: (قال المؤلف هاشم بن محمد حائری…).
از آثار دیگر نویسنده (المسائل الحائریه) (الهداة) است.
شیخ حر عاملى در امل الامل او را به (فاضل محدث کثیر الروایت) وصف مى کند سپس از نوشته هاى وى مصباح الانوار و… را نام مى برد.64
میرزا عبدالله افندى در ریاض العلما پس از یادآورى گفتار شیخ حر عاملى مى نویسد:
( از نوشته هاى اوست الهداة و نیز مصباح الانوار فى فضائل الائمه الاطهار.)
در جاى دیگر مى نویسد:
(مصابیح الانوار فى فضائل امام الابرار شاید دو عنوان کتاب باشد که بعضى آن را به شیخ مفید نسبت داده اند و بعضى به شیخ طوسى. در مجموعه اى به خط قاضى نورالله در مشهد دیدم که آن را به شیخ طوسى نسبت داده است.)
سپس گفتار علامه مجلسى را مى آورد که آن را از نوشته هاى شیخ هاشم بن محمد حائرى دانسته با این آغاز:
(قال الاستاد الاستناد ایده الله تعالى فى البحار: و کتاب مصباح الانوار فى مناقب امام الابرار للشیخ هاشم بن محمد وقد ینسب الى شیخ الطائفة وهو خطأ…)65.
3 . شیخ امام عمادالدین محمد طوسى حائرى (زنده در سال 560هـ.ق.) فرزند على بن حمزه معروف به ابى جعفر الثانى. ابن حمزه طوسى مشهدى از متکلمان و علماى بزرگ شیعه در سده ششم هجرى. وى در طوس متولد شد و پس از فراگرفتن علوم اسلامى و معارف الهى در زادگاه خویش راهى مشهد مقدس گشت و مدارج عالى حدیث کلام و فقه را چنانکه خود او در (ثاقب المناقب) تصریح کرده از حوزه درس شیخ ابوجعفر محمدبن الحسین بن جعفر الشوهانى و دیگران فرا گرفت و سپس (پیش از سال 515هـ.ق.) راهى عتبات عراق گردید و مراحل عالى اجتهاد را در حوزه درس شیخ ابى على طوسى فرزند شیخ طوسى به پایان رسانید و به مقام علمى بالایى در معارف اسلامى دست یافت و کربلا را مسکن دائمى خویش قرار داد و کرسى تدریس و فتوا و رهبرى را در مدرسه کربلا به خود اختصاص داد و نشاط علمى و جنبش فکرى عظیمى را به وجود آورد و طلاب علوم دینى و عاشقان فضیلت از پیرامونها به سوى حائر شریف سرازیر گشتند و دور او حلقه زدند و از محضر وى بهره بردند. از مشهورترین شاگردان وى سید عبد الحمید بن فخار حائرى است.66
مدرسه کربلا در عصر وى گسترش یافت و تمام حوزه هاى شیعى عراق را تحت شعاع خود قرار داد. بویژه پس از وفات ابى على طوسى فرزند شیخ طوسى در آغاز قرن ششم هجرى که حوزه نجف اشرف رونق پیشین را نداشت حوزه کربلا شکوفا و پررونق بود.
ابن حمزه به خاطر ابتکارهاى علمى و پژوهشهاى عمیق و مهارت شگفت انگیز در تدریس و نیز بر اثر همانندى او در کتیبه اسم و شهرت با شیخ طوسى علماى امامیه او را به ابى جعفر الثانى و ابى جعفر متأخر یاد گرده اند. شیخ منتجب الدین در الفهرست او را به (فقیهى عالم و واعظى مصنف) وصف کرده سپس پاره اى از نوشته هاى وى را نام برده است.67.
استاد ما شیخ اقابزرگ تهرانى در طبقات اعلام الشیعه مى نویسد:
(از سخنان منتجب الدین استفاده مى شود: هنگامى که وى الفهرست (حدود سال 575هـ.ق) را مى نگاشته ابى جعفر ثانى زنده بوده است.)68
میرزا عبدالله افندى در ریاض العلما پس از یادآورى سخنان شیخ منتجب الدین به شرح شرح حال او را مى نگارد69.
همچنین خوانسارى به شرح شرح حال وى را در روضات الجنات مى آورد و مى نویسد:
(شیخ فقیه و متکلم امین و مشهور نزد فقهاى بزرگ به ابن حمزه و صاحب الوسیله و الواسطه که نوشته هاى وى از متون فقهیه مشهور تا عصر ماست و نیز فتاواى نادر و آراى خلاف وى از منابع کتابهاى علماى امامیه است…)70
سید حسن صدر در تأسیس الشیعه او را در بخش پیش بودن شیعه در علم فقه جزء طبقات فقهاى موسسین ضبط کرده است71.
تاریخ وفات وى به گونه دقیق در دست نیست ولى از تاریخ بعضى نوشته هاى وى و اجازه هاى وى به شاگردانش به دست مى آید که در حدود سال 575هـ.ق. در کربلا چشم از دنیا فرو بسته و جنازه آن مرحوم را در قبرستان قدیمى کربلا به خاک سپرده اند که امروزه بقعه شریف او بر خیابان باب طویریج در محله العباسیه الشرقیة جنوب شرقى آستانه حضرت ابوالفضل العباس(ع) واقع است. تاریخ بناى نخستین آستانه او روشن نیست ولى هنگام زیارت شاه اسماعیل صفوى در سال 914هـ.ق. به کربلا دستور داد حرم و گنبد بر روى بقعه شریف او بنا کردند و در عصر قاجار بارها تعمیرهاى گسترده اى روى این بنا انجام گرفته است.
شایان یاد است که در جوار این بقعه مطهر قبر شریف محمد بن على بن حمزه بن الحسن بن عبید الله بن العباس بن على بن ابى طالب(ع) معروف به ابن حمزه قرار دارد و نیز بر اثر همانندى نسب و شهرت بعضى به اشتباه آنان را یکى دانسته اند که متاسفانه این اشتباه در مقاله آستانه ابن حمزه به نوشته این جانب توسط ویراستار دایره المعارف تشیع رخ داده است72.
ابن حمزه طوسى میراث فرهنگى ارزشمندى را در فقه و کلام و مباحث دیگر از خود به جاى گذاشته است که هر یک از آنها برگ زرینى در تراث شیعى به شمار مى آید. از مشهورترین نوشته هاى وى در فقه (الوسیله) اوست. به خلاف بیش تر فقهاى امامیه که عبادات را پنج باب: صلات زکات صوم حج و جهاد مى دانند آنها را ده باب دانسته و غسل جنابت خمس اعتکاف عمره و رباط را نیز به آنها افزوده است.73 این کتاب یکى از معتبرترین و معتمدترین متون فقهیه نزد علماى شیعه است. این کتاب از کتابهاى فقهى رایج در قرن هفتم هجرى بین شیعیان عراق بوده و در حوزه هاى شیعى تدریس مى شده است.
وزیر ابن علقمى در نامه خود به تاج الدین بن صلایا از بین تمام کتابهاى شیعى به آن اشاره مى کند و مى نویسد:
(پس از رنجهاى بسیار و کشتار شیعیان و آتش زدن کتاب الوسیلة و الذریعه…)74
استاد ما شیخ اقا بزرگ تهرانى در الذریعه مى نویسد:
(من المتون الفقهیة المعول علیها والمنقول عنها فى الکتب الفقهیة…)75
اما نسخه هاى خطى آن:
1 . کهن ترین آنها نسخه اى است به خط شاگرد وى سید عبدالحمید بن فخار حائرى که از روى نسخه خط مؤلف نگاشته شده این نسخه از کتابهاى خطى این جانب است و اکنون در کتابخانه موقوفه شیخ محمد صالح برغانى حائرى در کربلا وجود دارد.
2 . به خط نسخ مورخه جمادى الاول سال 631هـ.ق. از کتابهاى اهدائى سید محمد مشکوة به دانشگاه تهران.76
این کتاب نخست در سال 1376هـ.ق. در ضمن جوامع الفقیه چاپ سنگى گردیده سپس توسط اقاى عبدالعظیم بکاء در نجف اشرف حروف چینى و چاپ شده و در سال 1408هـ.ق. تحقیق شیخ محمد الحسون براى سومین بار توسط انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشى چاپ شده است.
از نوشته هاى دیگر وى الرایع فى الشرایع الواسطة ثاقب المناقب مسائل فى الفقه فى قضاء الصلاة و… است.
4 . شریف ابویعلى محمد حسینى نقیب حائرى (م: 575هـ.ق.) فرزند على بن حمزه بن محمد بن الحسن بن محمدبن على الزاهدین محمد الاصغر اقساسى بن یحیى بن الحسین ذی العیرة بن زید شهید بن امام زین العابدین على بن الحسین بن على بن ابى طالب(ع) از ارباب فقه و حدیث و بزرگان علماى شیعه و نقیب علویان در حائر شریف بود. وى علوم اسلامى و فقه و حدیث و فن شعر را از رجال خاندان خود بنى اقساسى فرا گرفت.77 در فقه و حدیث و شعر تبحر کامل داشت. در فن فصاحت بلاغت و بیان و شعر سرآمد عصر خویش بود. وى نقابت علویان را در حائر شریف به عهده داشت78 و در مدرسه کربلا کرسى تدریس ادب فقه و حدیث داشت. از مشهورترین شاگردان وى و راویان از وى امام شمس الدین فخاربن معد موسوى حائرى (م:630هـ.ق.) در (الحجة الذاهب) مى نویسد:
(اخبرنى النقیب ابویعلى محمد بن على بن حمزه الاقساسى العلوى الحسینى رحمة الله وهو یومئذ نقیب علینا بالحائر المقدس…)79
و ابن الاثیر در حوادث سال 575هـ.ق. وفات او را ضبط کرده است80
استاد ما شیخ آقا بزرگ تهرانى در طبقات اعلام الشیعه مى نویسد:
(وى افزون بر پست نقابت علویان کربلا از اهل روایت و اسانید حدیث به شمار مى آمد.)81
استاد ما علامه امینى قسمتى از اشعار او را در کتاب گرانقدر الغدیر آورده است82.
5 . شیخ جعفر حائرى مشهدى (زنده سال 573هـ.ق.) فرزند على بن جعفر از مجتهدان بزرگ عصر خویش بود. وى از شاگردان سید بهاء الشرف نجم الدین محمد حسینى و نیز صحیفه سجادیه را از وى روایت مى کند83.
او از جمله علماى حائر شریف است که نهضت فکرى و تدریس را در حوزه کربلا به دست گرفت و جمعى از علما از وى روایت مى کنند از جمله فرزندش شیخ ابوعبدالله محمد حائرى صاحب (المزار) و…
6 . شیخ ابوالحسن على بن الحصرى حائرى (زنده 573هـ.ق.) از علماى برجسته شیعه و ارباب فقه و حدیث. وى از شاگردان شیخ ابى عبدالله الحسین بن هبة الله سوراوى حائرى است. کتاب معدن الجواهر علامه ابى الفتح محمد کراجکى (م: 449هـ.ق.) را توسط استاد خود روایت مى کند84.
او در حوزه کربلا تدریس مى کرده و ریاست داشته و رهبرى جنبش علمى مدرسه حائر شریف را مدتى در دست داشته و جمعى از علما در محضر او تربیت شده اند و از وى روایت مى کنند از جمله: سید ضیاء الدین ابى الفتح محمدبن محمد علوى حسینى حائرى معروف به ابن الجعفریه.
7 . شیخ جمال الدین ابوعبدالله الحسین حائرى سوراوى (زنده 560هـ.ق.) فرزند هبة الله بن رطبة از ائمه فقها و محدثان شیعه و شیخ الاسلام والمسلمین عصر خویش. او از شاگردان شیخ ابى على فرزند شیخ طوسى است که در حوزه کربلا سکنى گزید و کرسى تدریس فقه حدیث و کلام را در مدرسه بزرگ کربلا به عهده داشت. با تلاش بسیار حرکت علمى عظیمى را در مدرسه بزرگ حائر شریف به وجود آورد و جمعى از علما را درحوزه خود تربیت کرد. مشهورترین شاگردان وى و راویان از وى عبارتند از: ابن ادریس حلى (543 ـ 598هـ.ق.) سید موسى پدر سید ابن طاووس شیخ عربى بن مسافر شیخ على بن فرج سوراوى حائرى شیخ محمدبن ابى البرکات و….
از جمله کتابهایى که وى در حوزه کربلا تدریس مى کرده کتاب سلیم بن قیس بوده است85. یکى از شاگردان وى در آغاز نسخه آن چنین نوشته است: (وقد سمعته بقراءته علیّ فى الحائر فى 560 فى شهر محرم الحرام…)86
برادرکوچک صاحب ترجمه شیخ جمال الدین الحسن بن هبة الله سوراوى حائرى استاد ابن ادریس حلى بوده و شهید در اجازه خود به ابن الخازن از وى به عنوان صاحب نوشته ها یاد مى کند.87
همچنین پدر این دو برادر شیخ جمال الدین هبة الله بن رطبه سوراوى حائرى نخستین شخصى بوده که کربلا مقدسه را مسکن دائمى خویش قرار داد و در نیمه نخست قرن ششم هجرى زنده بوده و حر عاملى او را فقیه و محدث صادق وصف مى کند88.
همگى آنان از برجسته ترین عالمان امامى زمان خود به شمار مى رفته اند. این خاندان جنبش فکرى گسترده اى را پس از حمله سلاجقه به حوزه کربلا بنیان نهادند و به مدرسه حائر شریف حیات تازه اى بخشیدند.
8 . شیخ ابوعبدالله محمد حائرى (زنده 580هـ.ق.) فرزند جعفر بن على بن جعفر معروف به ابن مشهد حائرى و محمدبن المشهد وصاحب المزار. وى از بزرگان فقهاء و محدثان بوده و شیوخ بسیارى را درک کرده از محدثان بزرگ امامیه بهرهمند گشته است و از آنان روایت نقل مى کند. از جمله: شیخ ابى على فرزند شیخ طوسى ابى الفضل شاذان بن جبرئیل قمى شیخ ابوالبقاء هبة الله بن هبة ابوالمکارم حمزه بن زهره حسینى حلبى عماد الدین محمد طبرى ابن شهر آشوب مازندرانى (م: 588هـ.ق.) شریف ابوالفتح محمدبن محمد علوى حائرى و….
استاد ما شیخ آقا بزرگ تهرانى به نقل از کتاب وى (المزاره پانزده نفر از مشایخ او را در الذریعه ضبط کرده89 و در طبقات اعلام الشیعه شمارى دیگر به آنان افزوده است90.
وى حوزه کربلا را پایگاه نهضت علمى خویش قرارداد و اوازه بلندى یافت. کرسى تدریس و فتوا و ریاست را به خود اختصاص داد و گروه بسیارى از علماى شیعه در محضر او تربیت یافته اند. وى آثار گرانقدرى از خود به جاى گذاشته که در نزد علماى شیعه از اعتبار بالایى برخوردارند.
کتاب (المزار الکبیر) او از منابع علامه مجلسى در بحارالانوار است. و از دیگر آثار اوست: بغیة الطالب ایضاح المناسک مصباح و….
9 . شریف ضیاء الدین ابوالفتح محمد بن محمد حسینى حائرى معروف به ابن جعفریه حائرى (زنده 573هـ.ق.) عالم امامى فقیه و محدث. وى از شاگردان شیخ ابوالحسن على بن حصرى حائرى است. ابن نما او را از جمله هفت نفر عالمانى مى داند که صحیفه سجادیه را نقل کرده اند. او صحیفه سجادیه را از سید اجل نجم الدین بهاء الشرف ابوالحسن محمد علوى حسینى از ابوعبدالله محمد شهریار خازن نقل مى کند92. وى از مدرسان بلند آوازه حوزه کربلا بود و داراى کرسى تدریس و فتوا.
مشهورترین شاگردان و آنان که از وى روایت کرده اند عبارتند از: سید عزالدین ابوالحارث محمدبن الحسن علوى حسینى بغدادى شیخ ابوالفضل بن حسین حلى93 و شیخ ابوعبدالله محمد حائرى (چنانکه در المزار خود یاد مى کند) شیخ تاج الدین الحسن بن على بن دربى (چنانچه علامه در اجازه خود به بنى زهره یاد مى کند).
10 . شیخ ابوالفتوح نصر (م: 600هـ.ق.) فرزند على بن منصور الحازن نحوى حائرى معروف به ابن خازن از بزرگان فن فصاحت بلاغت و بیان و نحو بوده است. وى از شیعیان حله بوده و در کودکى قرآن کریم را از حفظ کرده است و مدتى در بغداد از محضر ابى محمد الحسن بن على بن عبیدة نحوى وابى الفرج بن کلیب بهره برده است.
قفطى (م: 646هـ.ق.) در (انباه الرواة) مى نویسد:
(او حافظ قرآن بود و در نحو و لغت و علوم عربى ید طولایى داشت. مدتى نیز در بغداد علوم عربى و نحو فرا گرفت و استماع حدیث کرد. در 23 جمادى الاخر سال 600 هـ.ق. وفات یافت و در کربلا جوار استانه ابى عبدالله الحسین(ع) به خاک سپرده شد.)94
ابن حجر عسقلانى بر عادت خود به خاطر شیعه بودن او را نکوهش مى کند.95 او در مدرسه کربلا به کار تدریس و تربیت طلاب پرداخت. سید شمس الدین فخار بن معد حائرى (م:630هـ.ق.) از وى در کتاب خود الحجة على الذاهب روایت مى کند.96
ما در این مقال بر آن نیستیم که علما و متکلمان ومحدثان دانشگاه کربلا را در این برهه زمانى که خدماتى به مکتب اهل بیت(ع) کرده اند معرفى کنیم بلکه لازم دانستیم خوانندگان محترم را با گستره این مدرسه کهن شیعى و شمارى از چهره هاى برجسته که در جنبش فکرى و نهضت علمى این مهد دانش نقش داشته اند بشناسانیم.
کربلا در اواخر عصر آل بویه بسیار گسترش یافته بود و مرکز علمى و تنها محل گردآیى دانشوران شیعى با دیدگاههاى گوناگون به شمار مى رفت.
این مرکز نقش مهمى درتطور مکتبهاى عقلى شیعى ایفا کرد اگر چه در اواخر عصر آل بویه مدرسه بزرگ شیعى به بغداد انتقال یافته بود و چنانکه در شماره 72 مجله وزین حوزه اشاره کردیم: مدرسه بغداد ادامه مدرسه کربلا بود ولى حوزه کربلا در این برهه نیز همچنان مهد تربیت و خاستگاه محدثان متکلمان و فقیهان بود.
حمله سلاجقه به مدرسه ها و کتابخانه ها و مراکز علمى و حوزه هاى علمیه شیعه شکنجه دادن عالمان دین و فرار دادن آنان از خانه و کاشانه خود یک موضوع تصادفى نبود. این حمله با نقشه قبلى و طراحى شده به دست دشمنان تشیع صورت گرفته بود. زیرا تشیع به صورت سمبل ناسازگارى با ستم دربار عباسیان در بین توده هاى مردم خودنمایى مى کرد و نیز به عنوان یک ایدئولوژى پیشرو شناخته مى شد در دل مسلمانان جایگاه بس بلندى یافته بود. دربار عباسى جهت رهایى از این تنگنا و بازسازى قدرت رو به افول خود با امراى ترک سنى بر ضد امراى ایرانى شیعه هم پیمان شد و آن فاجعه بزرگ علیه شیعه را پدید آورد. دکتر نورالله کسائى در این مورد مى نویسد:
(طغربیک در تحکیم بنیان خلافت عباسى و قلع وقمع مخالفان خلیفه بغداد کوشش بلیغ نمود. تصدى خلافت عباسى در زمان وى با القائم (422 ـ 467هـ.ق.) بود که قدرتش همه پندار و به دست حکام دیلمى بازیچه اى بیش نبود…)97
آنچه که تشیع را در این یورشهاى وحشیانه و ددمنشانه بسیار آزرده خاطر کرد یورش سلاجقه به موسسات فرهنگى و کتابخانه ها و حوزه هاى علمى و آتش زدن میراث گرانبهاى اسلام و تشیع بود. هدف اینان از این تهاجم فرهنگى نابود ساختن مکتب اهل بیت(ع) و رواج فرهنگ تسنن بود تا زمینه براى پیروى از عباسیان آماده شود. دشمنان تشیع به نابودى و خراب کردن مدرسه ها و آتش زدن کتابخانه ها و از هم پاشیدن حوزه هاى علمى شیعى بسنده نکردند بلکه بدون درنگ مدرسه هاى خود را جایگزین مدرسه هاى شیعى کردند. به همین منظور مدارس نظامیه در بیش تر شهرها و حتى روستاهاى ایران و عراق تأسیس شد.
دکتر احمد شلبى مى نویسد:
(مدرسه هایى که نظام الملک ساخت در سراسر جهان زبانزدند. هیچ شهر و روستایى از این مدرسه ها تهى نیست حتى در جزیرة (ابن عُمر) که در گوشه دور دستى از جهان قرار گرفته است و چندان سرنشینى ندارد مدرسه اى بزرگ ساخته شده است.)98
سپس از قول عمادالدین اصفهانى مى افزاید:
(در هر شهرى که نظام الملک مردى دانشمند مى یافت بى درنگ مدرسه اى براى او مى ساخت تا در آن جا به تدریس پردازد و درآمدى از وقف بدان ویژگى مى داد و آن را به کتابخانه اى مى آراست…)99 و نیز در بغداد پس از به آتش کشیدن مدرسه ها و کتابخانه هاى شیعى نخستین مدرسه نظامیه تأسیس شد و طى مراسم باشکوهى در سال 459هـ.ق. گشایش یافت.
دکتر کسائى در این مورد چنین مى نویسد:
(روز دهم ذى القعده سال 459هـ.ق. بدون شک یکى از رویدادهاى مهم در تاریخ علمى مسلمانان و از پرشکوه ترین ایام دارالخلافه بغداد به شمار مى رود. در این روز تاریخى مدرسه نظامیه بغداد; یعنى بزرگ ترین و مشهورترین مراکز علمى دنیاى اسلام طى مراسم با شکوهى گشایش یافت. این واقعه از آن جهت با اهمیت خاص تلقى گردید که خلافت عباسى و جامعه تسنن که از جانب امراى شیعى مذهب آل بویه وخلفاى فاطمى مصر مورد تهدید قرار گرفته بود از پرتو نظامیه بغداد که براى تحقق بخشیدن به آرمانهاى اهل سنت و تایید خلافت عباسى بنیاد گردید بار دیگر حیاتى تازه یافت. پس جاى شگفتى نبود که در آن روز فراموش نشدنى همه بغدادیان براى شرکت در آن مراسم با شکوه به نظامیه هجوم آوردند و همه جلال و عظمت دار الخلافه بغداد در عرصه این مدرسه بزرگ جمع گردید…)100
در عراق دو مدرسه بزرگ شیعى در برابر مدرسه نظامیه بغداد قد علم کرد و به رقابت مى پرداخت و نیز دوشادوش آن پیش مى رفت. نخست مدرسه نجف اشرف که پس از فتنه بغداد و هجرت شیخ طوسى به دست تواناى وى بنیاد نهاده شد.
دومین مدرسه بزرگ شیعى مدرسه کربلا بود. این مرکز علمى چنانکه اشاره کردیم با این که از گزند سلاجقه در امان نماند و مدرسه ها و کتابخانه هاى آن به آتش کشیده شد به دست عالمان بیدار و زمان شناس به سرعت بازسازى شد و دوباره مهد تربیت مجتهدان و عالمان عصر خود گردید بویژه پس از وفات ابى على طوسى در سال 520هـ.ق. و افول حوزه نجف اشرف مدرسه اهل بیت(ع) به حوزه کربلا انتقال یافت و این دانشگاه بزرگ شیعى تنها رقیب مدرسه نظامیه بغداد به شمار مى رفت و در عصر ابن حمزه طوسى به اوج شکوفایى خود رسید و میراث غنى و گنجینه پربار و کم مانندى حاوى مبانى استوار و ژرف فقهى سرشار از تحقیقات و نوآوریها تقدیم جهان اسلام کرد. از مشهورترین و بهترین آثار علمى مدرسه کربلا در این قرن (الوسیله) نوشته ابن حمزه طوسى است که خود دگرگونى بزرگى در تاریخ سیر تکامل فقه شیعه به شمار مى آید; زیرا براى نخستین بار نویسنده به ابتکار زیبا دست زده است و بابهاى فقه را تنظیم کرده و هر یک از بابهاى فقه را در جاى ویژه خود آورده و به خلاف بیش تر فقهاى امامیه که عبادات را پنج باب: صلات صوم زکات حج و جهاد مى دانند آنها را ده باب دانسته و غسل جنابت خمس اعتکاف عمره و رباط را نیز به آنها افزوده است101. اگر چه پیش از این شیخ طوسى به این کار دست زده بود ولى نه به این انسجام. ابن حمزه طوسى بابهاى فقه را به گونه اى سرو سامان داد که هرگز در آثار پیشینیان دیده نمى شود. این کتاب الگویى براى فقهاى امامیه پس از وى قرار گرفت و یکى از کتابهاى مدار بحث و متون درسى در حوزه هاى عالى شیعى بود و از شهرت بسیارى برخوردار شد و مورد استناد فقیهان قرار گرفت بویژه تا پیش از شرایع محقق حلى (م:676هـ.ق.) و ارشاد علامه حلى (648 ـ 726هـ.ق.) کتاب وسیله در حوزه ها از متون درسى بود; زیرا ابوطالب مؤید الدین محمد معروف به ابن علقمى (م:656هـ.ق.) وزیر مستعصم آخرین خلیفه عباسى در نامه خود به تاج الدین بن صلایا از بین تمامى کتابهاى فقهى شیعى به کتاب الوسیله اشاره مى کند:
(… لابد من الشنیعة بعد قتل جمیع الشّیعه ومن احراق کتاب الوسلیه و الذریعة….)102
از نامه این وزیر شیعى که سبکى (727ـ771هـ.ق.) آن را در طبقات الشافعیه ذکر مى کند مى توان به مقدار اهمیت و شهرت این کتاب در آن عصر پى برد و نیز استاد ما شیخ آقابزرگ تهرانی در الذریعه مى نویسد:
(… من المتون الفقهیه المعول علیها والمنقول عنها فى الکتب الفقهیة…)103
و اثر دیگر فقهى ابن حمزه طوسى (الواسطة) است که او نیز از مهم ترین متون فقهى مورد استناد فقهاى امامیه است و صاحب الذریعه در وصف آن چنین مى نویسد:
(الواسطه من اجل المتون الفقهیه المعول علیها کأخته الوسیلة…)104
از نوشته هاى مشهور وى الثاقب فى المناقب در معجزات و فضائل خاندان عصمت و طهارت(ع) در پانزده باب: براى هر یک از معصومان یک باب و براى پیامبر(ص) دوباب را ویژه کرده است. نگارش این اثر در سال 560هـ.ق. به پایان رسیده است.
از آثار معروف مدرسه کربلا در قرن ششم هجرى المزار الکبیر اثر شیخ ابوعبداللّه محمد حائرى معروف به ابن مشهد حائرى است. این کتاب از کتابهاى معتبر و مهم شیعه در ادعیه و زیارت نامه هاى مشاهد متبرکه ائمه(ع) است که وى توسط پانزده نفر از شیوخ خود که محدثان ثقه امامیه اند روایت مى کند. این کتاب از منابع علامه مجلسى در بحارالانوار و علامه نورى در مستدرک الوسایل است.
افزون بر این حرکت سترگ علماى بیدار در حوزه کربلا از شواهد تاریخى بر مى آید که بسیارى از اینان از مدرسه حائر شریف به بغداد رخ کشیدند و با تلاش پى گیر دوباره مدرسه شیعى بغداد را احیا کردند و در اندک زمان مدرسه شیعى بغداد به اوج شکوفایى خود رسید و هنگام ذکر تاریخ مدرسه شیعى بغداد به مبارزه ها و رقابتهاى پنهانى و گاه آشکار اشاره خواهیم کرد.
همچنین در این قرن بسیارى از کتابهاى مهم شیعى مانند صحیفه سجادیه و… توسط شاگردان و محدثان مدرسه کربلا روایت گردیده و سندى نیست از اسانید حدیث و روایات که به گونه مستقیم و یا غیر مستقیم به مدرسه کربلا پیوسته نباشد.
مدرسه کربلا پس از حمله سلاجقه تا پایان قرن ششم هجرى چنانکه در صفحه هاى پیشین اشاره کردیم نقش بسیار مهمى در دگرگونى فقه امامیه و رستاخیز فکرى و نهضتهاى علمى شیعه داشت که در این مقاله نمى توان تمام زوایاى آن را به بوته بررسى نهاد. از آن جا که حوزه هاى علمى حال آن وابسته به گذشته است و یکى به دیگرى پیوسته هنگام بحث از قسمت سوم این مقاله که در بردارنده تاریخ مدرسه کربلا از فروپاشى بغداد تا قیام صفویان است به آن اشاره خواهیم کرد.