امام زمان عج و رسالت حوزه هاى علوم دینى

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


حوزه هاى علوم دینى شیعه تبلور عینى و تابلوى جاودانه فلسفه انتظارند.

دلسوخته ترین عاشقان امام مهدى(ع) در این مهد بالیدند و استوارترین و مایه ورترین میراث فرهنگى مهدویت را همین حوزه هاى مبارک آفریدند.

دست پروردگان حوزه هاى شیعه هر کدام در دیار و اقلیم خویش پرچم انتظار بودند بر بام تاریخ آن قوم و دیار و مشعلهایى فروزان فرا راه کاروان بشر به کعبه وصال و در تاریکستان فتنه ها هواها هوسها خدعه ها و دهها بیراهه هاى راه گونه و سرابهاى آب نما و چراغى روشن بر مناره آرمان شهر اسلام.

اینان در سیاه ترین دوره ها با یارى از (انتظار فرج) امید به فرج را در
دلهاى پاک دینان و زلال فطرتان زنده داشتند و جنبشهاى عدالتخواهى و ستم ستیزى را در جاى جاى دار الإسلام در پهنه تاریخ ساز کردند. امیدى که چونان دوبال است براى تکاپو در زندگى و گذر از باتلاقها و بیغوله هاى جهل دودلى و گمراهى.

مگر نه این است که ولى عصر(عج) نجات بخش بشر از کفر و ستم در عصر سیاهیهاست.

مگر او منادى عدالت بر پا دارنده حدود دینى احیاگر معارف قرآنى: (این المؤمّل لاحیأ الکتاب وحدوده) بیانگر اسلام ناب محمد(ص): (أین المدّخر لتجدید الفرائض والسّنن)1 و برپا کننده حکومت عدل الهى نیست؟

مگر غیر از این است که او کرامتهاى اخلاقى را در زندگى و جامعه بشرى پیاده مى کند و آرمانهاى انبیاء و اولیاى الهى را در این خاکستان عملى مى سازد و عینیّت مى بخشد؟

مگر او کجیها و کجرویها را سترون نمى کند و عزت و شوکت اسلامى را برفراز نمى دارد؟

و آیا حوزه هاى علوم دینى و عالمان فرهیخته و ربّانى در درازاى تاریخ رسالتى جز این مى جستند و تلاشى غیر این داشتند؟

مگر نه این که فلسفه وجودى حوزه ها تبیین مکتب پاسدارى از اسلام ناب دفاع از مظلوم انگیختن روح عدالتخواهى عدالت گسترى نشر علمى و عملى فضائل اخلاقى و الهى و فراورده هاى دینى و قرآنى پاسداشت حدود و ثغور شریعت زنده نگه داشتن امید به عدالت و ایجاد گشایش براى پاکسازى زمین از همه نامردمیها و ستمهاست؟

مگر عالمان ربانى نابودى طاغوتها و ستم شاهان و استقرار معارف و ارزشهاى ناب محمدى(ص) را در همه زوایایش وعده ندادند و خود در عمل گواه این مدعى نشدند و در آماده سازى مقدمات فرج: رسیدن به حکومت عدل جهانى جام شهادت را نوش نکردند؟

آرى آنان چنین بودند و شاهدانى شدند گویا بر بام تاریخ بشر.

گزاف نیست اگر بگوییم کارنامه حوزه ها جز انتظار فرج نیست. اندک تأمّلى در تاریخ حوزه هاى شیعه درستى این گفت را مى نماید.

با این همه به سه رسالت اساسى که ساختار حوزه ها و بافت زندگى اندیشه وران فرهیخته عصر انتظار را تشکیل مى دهد اشارتى گذرا مى کنیم:

1. ائتمام و اقتداء: اسوه گیرى از آرمانهاى مهدى و سامان دادن زندگى و تلاش حوزوى و سیرت و رفتار عالم دینى و طالبان علم براساس سیره حضرت مهدى(عج) و پرتو گرفتن از آن انسان کامل.

2. وراثت: پاسداشت مکتب مهدى حراست از معارف ناب اسلامى و خرافه زدایى از زلال سیماى مکتب وحى و معارف الهى.

3. نیابت: برفراز داشتن پرچم هدایت نگاهداشت روح عدالتخواهى و ستم ستیزى سرپرستى امت اسلامى در غیبت بزرگ و طولانى مهدى(عج).

 

ائتمام و اقتداء
امام زمان (عج) و انتظار براى حوزویان نه یک عقیده که زندگى است زندگى علمى ـ عملى و حوزوى.

در تلقى ما ولى عصر سرپرست و صاحب اصلى حوزه هاست ولى نعمت آنهاست تغذیه فکرى و مادى آنها به عنایت اوست هم سرباز اویند هم برخوان نعمت او از او چراغ راه مى گیرند و رسم هدایت
مى جویند.

مردم نیز به آنها چنین مى نگرند و ایتام آل محمد(ص) در غیبت امام و سرپرست و سرور به حوزه ها پناه مى آورند و از آنان یارى مى خواهند و راه مى جویند.

با این برداشت متولیان و سازمان دهندگان حوزه که خود نیز به یمن وجود و عنایت و لطف او عزّت یافته اند و سرورى بایسته است که خطوط نورانى قامت معنوى آن امام همام را تراز و شاغول سازماندهى ـ تشکیلات بازسازى و بالنده سازى حوزه ها کنند. همّ خویش را در پى ریزى حوزه اى که خوشنودى مولاست به کار گیرند. رسالت جهانى مهدى را با همه بار معانى اش دلیل کارِ حوزه ها کنند. حوزه اى بسازند که شاگردانش اوصاف امام عصر(ع) را قبله خویش قرار دهند و عشق به او را راه خود.

اگر مهدى امام عصر ولى عصر امام زمان و صاحب عصر و زمان است آنان نیز زمان شناس بارآیند و پیشقراولان و طلایه داران عصر خویش تا بتوانند مدیر و هادى قبیله خویش شوند و زمان و روزگار و جامعه و زندگى مردم را بر راستاى ویژگیها و هدفهاى مهدى سامان دهند.

اگر او آیت کبراى الهى است زندگى گفتار رفتار مشى اجتماعى و سیره عملى و علمى آنان صبغه الهى داشته و سیمایشان آیت و نشانه اى باشد از جمال و جلال الهى چهره شان خدا را فرا یاد آرد و نشست و برخاست با آنان بر روحانیت و معنویت و ایمان بیفزاید:

امام صادق از رسول خدا(ص) نقل مى فرماید:

(قال الحواریّون لعیسى(ع) یا روح اللّه من نجالس؟ قال: مَنْ یذکّرکم الله رؤیته ویزید فى علمکم منطقه ویرغّبکم فى الآخرة عمله.)2
این است که همنشینى و نگاه به سیماى او عبادت به شمار آمده:

(النظر الى وجه العالم عبادة.)3

اگر او حجت خدا در زمین است دست پروردگان حوزه به راستى حجّت بر حقانیّت اسلام براى مسلمانان باشند. معارف ناب الهى را نوش کرده و با تبلور عشق صاحب زمان در دلها بر دنیا و زرق و برق دلرباى آن و آنچه مزاحم رسالت و تکلیف است چهار تکبیر زنند:

(العلماء امناء الله ما لم یدخلوا فى الدّنیا)

عالمان وقتى امین خدایند که دلبستگى به دنیا نداشته باشند.

اگر او (نوراللّه) است که در پرتو انوارش هدایت جویان راه بینند و ره پویند سربازان و شاگردان او نیز باید مشعلى باشند فرا راه رهجویان و ره پویان.

به فرموده امام حسن عسکرى به نقل از امام باقر(ع):
(العالم کمن معه شمعةٌ تضىءُ للناس فکل من ابصر شمعته دعا له بخیر. کذلک العالم مع شمعةٍ تزیلُ ظلمةَ الجهل والحیرة....)4
اگر او به (امین الله) نواخته شده است جهت گیرى سازمان حوزه نیز باید در این باشد که دست پروردگانى امین بپرورد: امین در رساندن معارف ناب اسلامى امین در بیان حقایق امین در پاسدارى از عدالت امین در حفظ ایمان و نوامیس امت امین در نگاهدارى و صرف بیت المال و… اگر امام زمان قله هاى فتح ناشده دانش را در عصر خویش فتح مى کند و سرچشمه هاى جوشنده دانش را مى گشاید و در روزگار او علم به شکوفایى مى رسد و بیش از نود برابر بر میراث دانش بشر مى افزاید:

(العلم سبعة و عشرون حرفا فجمیع ماجاءت به الرّسل حرفان فلم یعرف الناس حتى الیوم غیر الحرفین فاذا قام قائمنا أخرج الخمسة والعشرین حرفاً فبثّها فى الناس وضمّ الیها الحرفین حتى یُبثّها سبعة وعشرین حرفا.)5

حوزه هاى علوم دینى نیز بسترى مى شوند براى التقاء و ارتقاى علوم و دانشهاى گوناگون.

اگر او به فرموده امام باقر(ع): خردمندانى قله سان مى پرورد و مربّى عقل بشر است:

(اذا قام قائمنا وضع یده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم…)6

ما نیز حوزه هاى علوم دینى را در این مسیر قرار دهیم و خرد ورزى را به اعماق حوزه ها بریم و در پرتو آموزشهاى خرد برانگیز وحى طالب علمانى با خرد منطقى آزاد اندیش و برخوردار از منطق برتر بپروریم.

اگر صاحب خلق عظیم و ولى اعظم اخلاق بشر را به کمال نهایى مى رساند و ارزشهاى الهى را در عمل مردم و جامعه خویش سرشار مى کند و دلسوختگان معنوى و عرفانى را مشروب مى سازد:

(اذا قام قائمنا وضع یده على رؤس العباد… وأکمل به اخلاقهم.)7

باید نیروهاى انسانى بر آمده از حوزه تبلور اخلاق الهى و تجسم ارزشهاى اسلامى باشند. در گفت و کردار و رفتار پرتوى از کمالات و کرامات ولوى را به نمایش گذارند و نیم رخى از رخ یار را بنمایانند.

اگر او مظهر عزت الهى است حوزه ها نیز دانشجویان با عزّت و مناعت طبع بسازند.

اگر او به گاه اقتدار پوشش ساده غذاى ساده و معیشتى چونان جدش مولاى موحّدان امیرمؤمنان(ع) دارد حوزویان نیز به گونه اى ساخته شوند که به هنگام اقتدار فریفته دنیاى پر نیرنگ نشوند و کرسى قدرت زبونشان نکند بلکه با تقواى الهى قدرت را رام خدمت به خلق خدا کنند که دین شناس و فقیه واقعى در فرهنگ شیعه چنین است:

(لایکون الرّجل فقیها حتّى لایبالى اى ثوبیه ابتذل وبما سدّ فورة الجوع.)8

در یک کلام حوزه اى سامان دهیم که طالب علمان و عالمانش رو به کوى او دارند آهنگ انتظار در تارهاى وجودشان مى نوازد و عشق به مولا از نواى ضربان قلبشان به گوش مى رسد شیفته و فرهیخته وصال اویند و در همه احوال آماده لبیک به دعوت او. حوزه چونان پادگانى باشد. هر وقت و هر لحظه در آماده باش کامل; چه هر آن ممکن است او از درآید و بانگ قیام سر دهد.

وراثت
عالمان ربّانى و حوزه هاى علوم دینى در روزگارى که امام زمان از ما چهره پوشانده است وارث او در نگاهبانى میراث معرفتى دین و ایمان مردمند. بیان احکام روشن کردن مرزهاى اعتقادى بیرون آوردن معارف اخلاق آداب موازین تربیتى از متون دینى و تامین دانشهاى دینى مورد نیاز جامعه اسلامى بر آنان است. آنان در روزگار غیبت باید محاسن و نیکوییهاى معارف قرآن و اهل بیت(ع) را به نسلها بنمایانند و برترى منطق و توانایى اسلام را در برآوردن بهروزى و سعادت بشر با زبان همان روزگار و با بهره ورى از بهترین ابزار پیام رسانى به جهان برسانند:

(العلماء مصابیح الأرض و خلفاء الأنبیاء و ورثتى وورثة الأنبیاء.)9
این وراثت همان زنده نگه داشتن اسلام بر فراز اعصار و امصار است:

(من جاء اجله وهو یطلب العلم لیحیى به الإسلام لم یفضله النبیّون الاّ بدرجة)

در روزگار طولانى غیبت حضرت شیطانهاى پنهان و آشکار تهاجم خود را آغاز مى کنند تا پایه هاى اعتقادى مسلمانان را سست و ایمان آنان را بربایند تنها پناهگاه مسلمانان حوزه هاى علمى و اعتقادى است که باید در خور هر مورد به دفع و رفع این زیانها و خطرها بپردازند و با بهره ورى از منطق نیرومند وحى کار وظیفه بانى و مرزدارى خویش کنند:

(لو لا من یبقى بعد غیبة قائمنا علیه السلام من العلماء الدّاعین الیه والدّالین علیه والذّابین عن دینه بحجج اللّه والمنقذین لضعفاء عباد الله من شباک ابلیس و مردته و من فخاخ النّواصب لما بقى احد إلاّ ارتدّ عن دین اللّه ولکنّهم الّذین یمسکون ازمّة قلوب ضعفاء الشیعة کما یمسک صاحب السّفینة سکّانها…)10

اگر در روزگار غیبت قائم عالمانى نبودند که ظهور و فرج او را فریاد کنند و مردم را به سوى او ره نمایند و از دین او با استدلالهاى محکم به دفاع برخیزند و کسانى را که ایمان سستى دارند از تور ابلیس و پیروانش و از شکار ناصبیان (یورش گران بر ارکان دین) رهایى بخشند هیچ کس باقى نمى ماند مگر این که راه ارتداد پیش مى گیرد ولى آنان زمام دلهاى شیعیان را در دست مى گیرند چونانکه ناخداى کشتى عقبه کشتى را.

گلهاى سرسبد حوزه ها عالمان ربّانى بحق در درازناى تاریخ تشیع. مرزبانانى وظیفه بان و وارثانى امین و هوشمند بودند و از میراث به جاى مانده پیامبر و امامان شیعه نیک پاسدارى کردند در هر دوره اى غبار خرافه را از
سیماى زلال دین زدودند و با خرافه و خرافه بافان و خرافه سازان به ستیز و رویارویى برخاستند شبهه ها را پاسخى درخور دادند و دماغ شبهه افکنان در دین و ایمان مردم را با برهانها و استدلالهاى متین به خاک مالیدند و ایتام آل محمد(ص) را که میراث معنوى و مذهبى شان مورد تاخت و تاز قرار گرفته بود با رنجهاى استخوان سوز طاقت فرسا و مقاومت و درایتى شگفت انگیز پاس داشتند و توصیه امامان(ع) در توصیف وارث علم حقیقى اهل بیت را تبلور عینى و عملى بخشیدند.

سرگذشت جهاد علمى عالمان ربّانى در طول تاریخ حوزه هاى علوم شیعه پر از حماسه ایثار نستوهى و سرباختگى است. آنان هم اسلام ناب را پاس داشتند و هم در رویارویى با زر و زور و تزویر حاکمان تاریخ پرچم سرخ تشیع را بر فراز فرهنگ شهر این خاکستان بر افراشته داشتند.

عالم بودند و جامع از پس هر پرسش و هجوم فکرى و فرهنگى بر مى آمدند. دیده بانى بودند که آفاق دید تیزنگرشان همه مرزهاى دارالاسلام را مى پایید و حرکت دشمنان در اقصى بلاد اسلامى از تیررس نگاه نافذ و دورنگرشان بیرون نبود با منطق برتر و پشت کارى اعجاب برانگیز تحرکات فکرى و فرهنگى بیگانگان را از حرکت باز مى ایستاندند.

نگاهى به سیره و میراث عظیم فرهنگى و علمى عالمان شیعه گواه این مدّعا است. نوشته هایى که هر کدام در پس خود فلسفه ها رازها و رنجها و حماسه ها دارند و فصلى پردامنه از رویارویى علمى و فرهنگى حوزویان و دگراندیشان را فراروى ما مى گشایند.

تنها در میراث دارى از غیبت مهدى(عج) و فرهنگ انتظار صدها عنوان کتاب به دست ما رسیده است که مطالعه و کاوش در چند و چون و خاستگاه
پدید آمدن این کتابها تابلویى زیبا از چگونگى مرزبانى و وظیفه دارى آنان است.

تلاش آنان در پاسداشت این اندیشه و فرهنگ سرنوشت ساز و دشمن برانداز بر تارک تاریخ تشیّع خود نمایى مى کند و چشم و دل هر خواننده و پژوهشى تاریخ را مى نوازد.

تابلویى که بیش از هزار سال حماسه تلاش فکرى و فرهنگى میراث دارى و تکلیف شناسى حوزویان را در عرصه معارف (مهدویّت) به نمایش مى گذارد. از ابن بابویه کلینى شیخ مفید علاّمه حلّى تا میرحامد هندى علامه امینى و همفکران و شاگردان او.

از این تابلوى زیبا و نفیس تاریخ حوزه ها گرچه در کتابهایى چون: روضات الجنات اعیان الشیعه الذریعه و… نیم رخى و سرخطهایى نموده شده ولى شرح و ترسیم کامل آن موسوعه و دائرة المعارفى بیش از یکصد جلد مى طلبد که بر حوزه هاست که به نگارش آن همّت گمارند.

در این تابلوى زیبا شگفتیهایى از جلودارى علمى و فکرى گستره آگاهى و آزاد اندیشى مرزبانى تا پاى شهادت مبارزه باخرافه و کژفکرى و تنگ اندیشى و… چشم را مى نوازد و براى امروز حوزه ها مى تواند راهنما و درس آموز باشد.

نیابت
دشوارترین وظیفه و تکلیف حوزه ها در عصر غیبت نیابت عامه است. بى شک نیابت از امامى که منادى عدالت است و در پس پرده غیبت تا با ظهور خویش حکومت جهانى بر موازین الهى بر پاکند به غور در اصول
و فقه نیست به کرسى مدّرسى و انبوه شاگردان نیست به رساله و مناسک و گرفتن و تقسیم وجوهات و… نیست.

نیابت پذیرش همه تکالیف اسلامى: علمى سیاسى اجتماعى تربیتى و رهبرى است. نیابت ازمقوله اقدام و عمل است نه علم و حرف. نیابت میدان دارى و حماسه گسترى در برابر دشمن است نه انزواگزینى و پسِ پرده نشینى. نیابت شناخت زمان و جهان سیاستهاى جهانى و اشراف بر حرکت تاریخ و جامعه هاست نه گز کردن خانه و مَدرس و بس.

نیابت پرتو افشانى است فرا روى همه پاکان و پاک فطرتان و حق طلبان جهان نه چراغ کم سو کنج حوزه ها.

نائب امام زمان نه هر فقیه و رساله دارى است. عالم و دین شناسى است که روح دین را نوش کرده و در همه امور و زوایا و نیازهاى دینى مرجع است.

نیابت در حقیقت زعامت و رهبرى عامه است رهبرى سیاسى نظامى فرهنگى و اقتصادى تشیّع. پاسدارى از شیعه در دریاى متلاطم روزگار خود و نگاهبان دارالاسلام در برابر هجوم امواج فکرها و فرهنگها رهبرى و مدیریت سفینه شیعه بر غوغاى رهزن و حیرت زاى غولهاى امواج و این نه هر معمّمى است و نه همه فقهاى شیعه که:

(فامّا من کان مِنَ الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً على هواه مطیعاً لأمر مولاه فللعوام أنْ یقلّدوه وذلک لایکون إلاّ بعض فقهاء الشّیعه لاکلّهم…)11

هر کس از دین شناسان و فقیهان در دین که کشیک نفس کشد و دروازه شهر وجود خود بر هواها هوسها و خواسته هاى نفسانى ببندد و دین خود را پاس دارد و از مرزهاى آن دفاع کند و پا روى انبوه خواهشهاى نفسانى خویش
گذارد و دستورات مولا را در همه زمینه ها و زوایایش فرمان برد بر عموم مردم است که قیادت او پذیرند و از او پیروى کنند. بى شک چنین کسى نه همه فقهاى شیعه که اندکى از آنان هستند.

اینان دین شناسان و فقیهانى هستند که افزون بر گستردگى بینش برخوردارى از درایت و مدیریت اهل حماسه و اقدام باشند سرى نترس و زبانى صریح در بیان معارف و ارزشهاى دین داشته باشند و شهادت در دفاع و ابلاغ و پاسدارى از دین را یکى از دو نیکویى شمارند.

همین اندک از عالمان شیعه همیشه همه جا و در هر شرایطى مشعل تشیع را روشن نگاه داشتند و در هر دوره گرچه اندک شمار بودند ولى آفاق اقدام و افکارشان همه گیر بود. اینان نه تنها در همه جنبشهاى درست اسلامى حضورى پرشور و چشم گیرى داشتند که خود پدید آورنده و سردمدار بسیارى از جنبشهاى اسلامى و همه قیامهاى شیعى بودند. زیرا مقتضاى نیابت را تلاش براى برپایى حکومت اسلامى و نابودى حاکمان جور مى شمردند با همین برداشت براى زمینه سازى حکومت عدل بر چوبه دار رفتند و گاهى در آتش قهر و کینه دشمن سوختند و از انوار شهادتشان انسانها را راه نمودند و بر خروش درآوردند.

شهیدان فضیلت حوزه هاى شیعه که بسیارند گناهى جز پاسداشت نیابت امام(عج) نداشتند. شمارش اقدامها و حماسه هاى عالمان فقیهان متکلّمان عارفان و فیلسوفانى که خلیل آسا پا در معرکه مصاف با نمرودیان زمان نهادند و قامت زیباى نیابت را با اقدام بجا و خدایى خویش استوار داشتند نه در خور این مقال است. شاهد گویا و برکت عظیم این تعلیم دینى و مقام مقدس در غیبت کبرا انقلاب کریمه ماست. انقلابى که طلیعه انقلاب
جهانى مهدى است انقلابى که پیاده کردن احکام و موازین وحى و اهل بیت(ع) را همّ خویش کرد و مى رود اسوه اى شود براى همه مسلمانان و حق جویان جهان. این است که حوزه هاى علوم دینى عالمان بزرگوار حوزه و فاضلان فرهیخته گسترش اسلام ناب را باید پاس این نعمت کریمه بدانند و کرامتى را که براى حوزویان از برکت انقلاب و اقدام بزرگ امام راحل پدید آمده است پاسدارند. پاسداشت این نعمت برین و بزرگ به برکشیدن حقایق و معارف ناب اسلامى از لابه لاى گرد و غبار هزار ساله اى است که با دست عالمان متهتک و جاهلان متنسّک بر سیماى اسلام نشسته بویژه احکام و معارف جامعه ساز و نظام پرداز و این جز با تحوّل و دگرگونى ژرف و همه جانبه در تشکیلات شیوه آموزش متون درسى و از همه مهم تر دگرگونى در تلقى از رسالت حوزه ها و عالم دینى امکان پذیر نیست.

حوزه اگر بخواهد رسالت خویش در سه عرصه: اقتدا وراثت و نیابت به انجام رساند باید سازمان و تشکیلاتى در خور پرورش و تربیت عالمانى براى بر دوش کشیدن و انجام دادن این سه مأموریت بزرگ پى نهد و با کمک و یارى از نایب برحقش مقام معظّم رهبرى که بیش از هر کس درد کار آمدى و نقش آفرینى حوزه ها و حوزویان را دارد خوشنودى و رضایت صاحب اصلى حوزه امام زمان(عج) را فراهم آورد.

ما به فراخور فهم خویش آرمان گام زدن در این وادى را در سر داشته و گفته هایى هر چند ناچیز عرضه داشته ایم و همیشه دغدغه کار آمدى حوزه ها حراست از میراث حوزه نمایاندن اندیشه هاى عالمان و بزرگان ناب اندیش و دفاع از آنان بوده ایم و در همه این زمینه ها نوشته هایى داشته ایم.

براى حراست از مقام مرجعیّت ویژه نامه مرجعیت تقدیم کرده ایم در زمینه تشکیلات سازمان نارسایى متون درسى و خلاصه اصلاح و تحول حوزه قلم زده ایم.

در جهت مبارزه با تحریف چهره میراث داران حوزه هاى تشیّع ویژه نامه هایى در زندگى میرزاى بزرگ آیة اللّه بروجردى امام خمینى سید جمال الدین اسدآبادى و… قدّس الله سرّهم به عرصه فرهنگ عرضه داشته ایم و اینک در راستاى خرافه زدایى از چهره اسلام ناب و فهم درست مفاهیم سیاسى و اجتماعى تعالیم انسان ساز شیعه این هدیه بسیار ناچیز را تقدیم ساحت امام عصر(عج) مى کنیم و از او امید عنایت و خوشى فرجام و عاقبت داریم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

1. (مفاتیح الجنان) شیخ عباس قمى دعاى ندبة.
2. (اصول کافى) کلینى ج39/1 دارالتعارف بیروت.
3. (بحارالانوار) ج195/1 مؤسسة الوفاء بیروت.
4. (الحیاة) حکیمى ج268/2 انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین قم.(بحارالأنوار) ج4/2 .
5. (بحارالأنوار) ج336/52.
6. (همان مدرک).
7. (همان مدرک).
8 . (همان) ج49/2 .
9 . (میزان الحکمة) محمد محمدى رى شهرى ج466/6 انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم.
10 . (همان) 456/ .
11 . (بحارالأنوار) ج6/2.
12 . (الاحتجاج) طبرسى ج459/2 مؤسسة الاعلمى بیروت.