نوع مقاله : مقاله پژوهشی
در شماره 29 مجلّه دستور العملى پرمایه و راهگشا از شهید اوّل براى سالکان راه کمال آوردیم و در مقدمه آن گوشه هایى از کمالات و آفاق وجودى آن بزرگمرد را نمودیم. در آن نوشته بیشتر از ابعاد علمى و اخلاقى وى سخن گفتیم. ولى شهید تنها در علم و عرفان سرآمد نبود که مرد میدان سیاست وجهاد و جمع و جامعه نیز بود. عالمى جامع الاطراف هوشمند روشن اندیش و زمان شناس بود. محضر استادان مبرّز و مشهور زمان خویش را در فقه فلسفه اخلاق تاریخ رجال و انساب درک کرده بود و دانش آنان را بر دانش خویش افزوده بود. بدین منظور به بیشتر مراکز علمى سفر کرده بود.
در سنین جوانى به حلّه مى رود و به محضر فخر المحققین راه مى یابد.
فخر محققان در توصیف شاگرد ژرف نگرش گوید:
(من بیشتر از او بهره بردم تا او از من.)
این سخن استادِ سر آمد آن زمان است در توصیف طالب علمى جوان کم سخنى نیست.
او علاوه بر درک محضر پر مایه عالمان معروف و برجسته شیعى زمان خود با عالمان برجسته اهل سنت نیز مرتبط بود بهره مى رساند و بهره مى گرفت اجازه نقل روایت مى داد و اجازه نقل روایت مى گرفت.
بر متون درسى آنان در فقه کلام تاریخ بسیار مسلط بود حتى گفته اند: از خود آنان بیشتر.
با این که کتابهاى آنان را تدریس مى کرد و براى پیرو هر مذهب فتواى همان مذهب را مى گفت در فقه او هیچ اثرى از روش و مبانى و فتاواى غیر شیعه به چشم نمى خورد.
در فقه و رجال برخوردار از سبک و مکتبى جدید بود که تبیین آن مجالى دیگر مى طلبد.
این همه کوشایى و نستوهى در علم او را از تکالیف و رسالت دیگر باز نمى داشت . در عبادت تهجّد و مراقبت مکانتى بلند داشت. در انجام وظایف اجتماعى و مرزبانى از کیان اسلام بویژه حفظ آبرو و حیثیّت شیعه در بین مذاهب دیگر حسّاسیتى ویژه و شگفت آور داشت.
او منادى وحدت فرق اسلامى بود و به این امر پاى مى فشرد. روش و رفتار او چنان بود که منزلش پناهگاه و دانشگاه و محفل بحث همه عالمان و طالب علمان مذاهب بود. بیت آن بزرگوار محفل اُنس عالمان اهل سنّت بود و محلّ تلاقى و تضارب آراى دانشوران شیعه وسنّى. معمولاً منزلش از مسافران و زائران که از اطراف و اکناف بلاد اسلامى به دمشق مى آمدند
براى زیارت و یا دیدار او خالى نبود.
این مهم برخاسته از جامعه شناسى زمان شناسى و هوشمندى او بود.
او دریافته بود که دشمنانِ صلیب به دوش در کار تفرقه بین کشورهاى اسلامى به عناوین وطنى و مذهبى هستند تا به تاراج و غارت بلاد اسلامى بپردازند. براى همین بر وحدت مسلمانان پاى مى فشرد و از هرگونه حرکت تفرقه انگیز پرهیزمى کرد و علیه چنین حرکاتى قد برمى آفراشت و شدیداً موضع مى گرفت.
تعهّد او بر حفظ تفاهم مذاهب و وحدت کشورهاى اسلامى دروقتى که هنگامه افتراق و اختلاف گرم بود و جنگ هفتاد و دو ملت شعله مى کشید بى نظیر بود.
او با درایتى ویژه محور اتفاق و اتحاد مذاهب اسلامى قرار گرفته بود.
حرکتهاى خیرخواهانه و اصلاح گرایانه او روز به روز بر دامنه محبوبیتش مى افزود.
همگان به دید احترام به وى مى نگریستند. محبوبیت مردمى و مکانت علمى و معنوى او سبب شده بود که حاکمان در برابرش خاشع باشند و به خواسته هایش گردن نهند.
با بدعتها مى جنگید و قلب فتنه را هدف قرار مى داد. از جمله فتنه محمد یالوش.
محمد یالوش به خاطر سخنورى نفوذ کلام و قوه فوق العاده در جذب خیلى سریع دامنه نفوذ و قدرتش گسترش مى یابد. امّا مع الاسف از این موهبت الهى در راه درست بهره نمى برد و از جاده حق مى لغزد و به بدعت و آوردن مذهب جدید روى مى آورد و خلقى را به گمراهى مى افکند و فتنه مى انگیزد.
شیخ شهید شجاعانه در برابر این مرد فتنه انگیز مى ایستد و پس از تشریح مواضع فکرى وى وردّ آن براى جمع کردن بساط توطئه و از بین بردن قلب فتنه حکم به قتل وى را صادر مى کند و حاکم دمشق را برمى انگیزد تا لشکر انگیزد و بر نابودى کانون فتنه همت گمارد. چنین شد و کانون فتنه برچیده شد و جامعه اسلامى از مصیبتى بزرگ رهایى یافت.
حاکمان برخى از بلاد با او مراسله داشته راه مى جستند و پاسخ مى گرفتند. نامه حاکم بزرگ سربداران براى دعوت از او به خراسان و استقرار حکومتى بر موازین فقه شیعه نمونه اى ازآن مراسلات است. این بخش از زندگى شهید اول که زمینه ساز ماجراى شهادت غم انگیز او شد نیاز به بررسى دارد.
این وصیت نامه گرچه ساده و مأنوس مى نماد ولى بند بند آن بر گرفته از مسلمات اسلام و برخوردار از ژرفایى و سازندگى است.
برخى از مواد توصیه را در پاورقى توضیحى کوتاه داده ایم و به عرصه و آثار آن اشارت کرده ایم.
این وصیت را فقیه عارف ملا احمدنراقى در کتاب الخزائن 441/ با عنوان: (فائدة: (فیما وصیّ الشهید قدس سره بعض اخوانه) آورده است; امّا متذکّر نشده که این وصیت از آن شهید اوّل است یا شهید ثانى.
پس از تفحص این وصیت نامه را در اجازه آقا میزرا محمد على رشتى به فقیه بزرگوار آقا میرزا حسن مجتهد علیارى یافتیم که وى از خط شهید ثانى نقل کرده بود:
(آقا میرزا حسن که خداوند شرف و بزرگوارى اش را افزون کند از من موعظه و نصیحتى خواست. من او را به عمل آنچه شهید اوّل: محمّد
بن مکّى قدس سره عمل به آن را از بعضى دوستانش خواسته سفارش مى کنم.)
این دو نسخه تفاوتهایى دارند خداوند به همه ما فهم حقایق بلند اخلاق اسلامى عنایت کناد و در رهروى از آن بزرگان توفیق مان دهاد.
إن شاء اللّه.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
بر تو باد به تقواى الهى در پنهان و میان جمع. خوبى را براى همه آفریدگان بخواه گرچه به تو بدى روا داشته باشند.
در برابر آزار دیگران بردبارى ورز اگر به تو اهانت شد یا ناسزا شنیدى در پاسخ سخنى ناروا مگو1.
هنگام شعله ور شدن خشم از کلام ناپسند بپرهیز از جایت بلند شو در مکان دیگر بنشین وخود را به کارى دیگر مشغول کن تا خشمت فرو نشیند.2
مدام در فکر بهسازى آخرت و سعادت دنیا باش3.
در همه حال به خدا توکل کن و در همه مهمّات به او اطمینان. بر تو باد به پاسدارى و شکرگذارى کسى که به تو خوبى مى کند و تو رانعمت مى دهد.
از قهقهه و خنده بپرهیز زیرا غفلت آرد و دل را بمیراند.4
به هر کارى مشغولى نماز اول وقت را ترک مکن. اگر معاذاللّه نمازت قضا شد در اولین فرصت جبران کن5.
در هر حال و مکان دانش آموز باش پرگو مباش بیشتر به شنیدن علاقه مند باش تا گفتن. با استادت مشاجره مکن و گفته هاى او را بر مگردان آن چه را فراگرفتى در شب مرور کن.6
با قرآن مأنوس باش. وردى از قرآن را براى خودت برگزین. اگر مى توانى قرآن را حفظ کن و اگر ممکن نیست هرچند آیه اى که در توانت هست از بَرکن.7
کوشش کن امروزت بهتر از دیروز باشد و تلاش کن در هر روزى گرچه اندک تکامل پیدا کنى.8
مبادا به گفته سخن چینان گوش فرا دارى; زیرا بدبختى بى شمار به دنبال آرد و تاثیر شومى بر نفس مى گذارد.9
در زیارت مشاهد مشرفه یا خواندن زیارت آنها از راه دور غفلت مکن.10
به هنگام تعلیم و نشر دانش از پرگویى بپرهیز غیر علمى و بدون مستند سخن مگو. تنها ناقل سخن دیگران
مباش خودت نسبت به مطالب و مسائل صاحب نظر شو...11
در هر روز بیست و پنج مرتبه (اللّهم اغفرللمؤمنین و المؤمنات والمسلمین والمسلمات) را بخوان12. در این دعا ثواب و مزدى بسیار است. پس از نماز عصر هفتاد و هفت مرتبه ذکر (استغفار) را بخوان13 نیز سوره قدر و توحید را بسیار قراء ت کن14