سیماى حوزه در مطبوعات

نوع مقاله : مقاله پژوهشی


مدیریت جدید حوزه و سیاستهاى علمى ادارى آینده
آیینه پژوهش به پیروى از آیه شریفه (فذکر ان الذکرى تنفع المؤمنین) تذکراتى بدین شرح به مدیریت جدید حوزه علمیه داده است.

1 . ارزیابى مشکلات وعوامل عدم موفقیت مدیریت گذشته.

2 . تدوین برنامه اى مشخّص و عرضه آن به حوزویان.

3 . برگزارى سمینارها وجلسات ممتد کارشناسى.

4 . برخورد پدرانه با همه اقشار حوزه و پرهیز از گروه گرایى و جناح بندى

5 . احترام به همه طبقات حوزه و بهره ورى از تجربه ها و افکار آنان.

6 . دورنگرى و جامع اندیشى و پرهیز از روز مرّگى.

7 . باز اندیشى و سعه صدر.

8 . تبدیل حوزه به بسترى جهت رشد و شکوفایى استعدادهاى نهفته طلاب.

10 . پرداختن به موضوعات و زمینه هایى
که کمتر به آن پرداخته شده و نهاد یا کسى عهده دار انجام آن نشده است.)

در این باره مى نویسد:

(... کارهاى به زمین مانده بسیار است که زمان و نیروى زیادى مى طلبد. رفتن به طرف دخالت در کارهاى در دست اجرا که به گونه اى در راستاى وظایف حوزه است تنها نتیجه آن ایجاد حساسیت ومقاومت است و احتمالاً خراب تر شدن آنها. در آغاز کار بهتر آن است براى ایجاد زمینه هاى پذیرش مدیریت با دقت تمام به موارد و موضوعاتى پرداخت که کمتر مورد مقاومت منفى قرار گیرد.)

آئینه پژوهش شماره 15 مهر و آبان 1371.
حقیقت حوزوى بودن
(باید دانست که حوزه به معنى عبا و عمّامه یاچهار دیوارى مدرسه نیست بلکه مقصود فرهنگ حوزه و دانش حوزه و اعتقاد به سنن دین و فقاهت دینى است و این معنى در هر جا و در هر لباس امکان تحقق دارد. چنانکه استاد شهید مطهرى شهید بهشتى شهید باهنر شهید مفتح و امثال آنان از دانشمندان دینى بودند و باحضور در دانشگاه چه با لباس حوزه و چه با لباس معمولى مدافع این فرهنگ بودند.

مهدوى کنى
نشریه مسجد شماره 10/5.
حوزه مسؤولیت فقیه و کارشناس
(حوزه مسؤولیت فقیه منحصر به تبیین اصول و بیان احکام کلى نمى باشد بلکه در تمام موارد باید برنامه ریزیها زیر نظر فقیه جامع الشرایط اداره شود. یعنى مدیران و سیاستگذاران با طرح مسائل فنى و تخصّصى و ترسیم نقشه هاى اجرایى مسائل خود را با فقیه در میان بگذارند و نقشه را مبتنى و منطبق با فتوا ترسیم و موارد خلاف را اصلاح کنند. هنر کارشناس متعهد در همین جا ظاهر مى شود که با رعایت جهات علمى و تخصّصى نقشه را منطبق با خواست شریعت و وحى ترسیم کند و این همان نکته ظریفى است که دانشگاه را از حوزه غیرقابل انفکاک مى سازد. براى روشن شدن مطلب یک
مثال مى آورم:

در سیستم بانکدارى اسلامى مدیران و برنامه ریزان و کارشناسان اقتصادى علاوه بر رعایت اصول فنى و تخصّصى در سیستم که کار کارشناسى و تجربى و علمى است باید دو نکته اساسى را در نظر بگیرند:

نخست حفظ اصول عدالت و پرهیز از تکاثر و سلطه سرمایه و دو قطبى شدن جامعه.

دوّم در تمام برنامه ریزیها وآیین نامه هاى اجرایى در جذب و به کارگیرى سرمایه هاى مردمى و عمومى چه در مقام طرح اصول و چه در مقام تدوین آیین نامه هاى اجرایى و چه در مقام عمل موازین فقهى را رعایت کنند.

مهدوى کنى
همان شماره 11/5.
مباحث زائد در علم اصول
(در این بحث نظر به مطالبى داریم که بدون آن استنباط احکام شرعى از روى ادله ومنابع ممکن است گرچه روزى مفید بوده یا در دانشى دیگر سودمند است. و بنابر آن است که تنها مواردى که بزرگان این دانش تصریح به زائد بودن آن کرده اند ارائه شود).

سپس نویسنده مباحث زائد علم اصول را از زبان بزرگان مى آورد که گزیده آن چنین است:

1 . تعریفها. بزرگانى چون صاحب کفایه امام خمینى مرحوم نائینى آیة اللّه خویى به زائد بودن مباحث آن تصریح کرده اند.

2 . حقیقت شرعیه. مرحوم نائینى (اجود التقریرات ج33/1) امام خمینى (تهذیب الاصول ج46/1) آیة اللّه خویى (محاضرات فى اصول الفقه ج204/1).

3 . بحث اشتراک. آیة اللّه خویى (محاضرات فی اصول الفقه ج1/204).

4 . مشتق. یکى از استادان اصول در جلسه درس فرمودند: (ماثمره اى براى این بحث ندیدیم جز مسأله بول تحت شجره)

5 . مقدمه واجب. مرحوم نائینى (اجود التقریرات ج243/1 248 آقاضیاء عراقى (نهایة الافکار ج349/1) مرحوم مظفر (اصول الفقه ج262/1 ـ 263) امام خمینى (تهذیب الاصول ج218/1) آیة اللّه خویى (محاضرات فى اصول الفقه ج2/425 432)

6 . بحث ضد شیخ بهایى (به نقل از کفایة الاصول ج132/1) امام خمینى (تهذیب الاصول ج236/1 237).

7 . خطابات شفاهى. آخوند خراسانى (کفایة الاصول ج232/1) آقا ضیاء عراقى (نهایة الافکار ج540/2) آیة اللّه بروجردى (نهایة الاصول320/)

8 . دوران امر بین تخصیص و نسخ. آقا ضیاء عراقى (نهایة الافکار ج1/558).

9 . مثالهاى مجمل و مبیّن.

10 . ظن موضوعى. آیة الله خویى (مصباح الاصول ج50/2).

11 . سببیّت.

12 . انسداد باب علم.

13 . حقیقت تقلید. آقا ضیاء عراقى (نهایة الافکار ج240/4) آیة اللّه خویى (التنقیح ج80/1).

مهدى مهریزى
آینه پژوهش شماره 6/15 به بعد.
برخى فتاواى نادر شیخ طوسى
1 . کفایت یک قربانى در حج از 5 و 7 و 70 نفر در هنگام ضرورت.

2 . وجوب پرداخت تمام مهریه زن مطلقه در صورتى که مرد پوشش او را کنار زده باشد اگر چه هنوز باکره و دختر باشد.

3 . موکول بودن صحت عقد باکره بر اذن ولى او در عقد دائم و عدم توقف صحت آن در عقد موقّت.

4 . وجوب گرفتن نائب براى حج بر کسى که سلطان یا دشمن مانع از حج اوشود.

5 . صحیح نبودن اعتکاف مگر در مسجدالحرام مسجدالنبى مسجد کوفه و مسجد بصره.

6 . وجوب عینى جهاد.

7 . ثابت نبودن ربا در معدود و اختصاص
آن به مکیل و موزون یعنى در چیزهایى که مورد کیل و وزن قرار مى گیرد.)

محمد ابراهیم جنّاتى
کیهان اندیشه شماره 13/43.
روحانیان مشهدو جنبش تحریم تنباکو
(علماء و طلاب مشهد ضمن قرار گرفتن در صفوف مقدم تظاهرات با دادن بینش و آگاهى به مردم وآماده نمودن آنها براى قیام و مبارزه و جهت دادن به صفوف مردم نقشى اساسى ایفا نمودند.

از جمله این علما شیخ زین العابدین برادر مجتهد سبزوار بود که در صدر مخالفان قرار داشت و با ایراد سخنرانیهاى پرشور خود به اجتماع مردم شور و حرارت خاصّى مى بخشید و حضور آنان را در صحنه تداوم مى بخشید. در ادامه مبارزات مردم مشهد در روز دوّم ربیع الاوّل سال 1309هـ .ق. اقشار مختلف مردم اعم از زن ومرد به رهبرى عده اى از علماى مبارز مشهد همچون واعظ سبزوارى میرزا ابوالحسن مدرس و سید محمد کلانى و جمعى کثیر از طلاب و فضلاى این شهر در مسجد گوهر شاد اجتماع نمودند.)

فصلنامه اندیشه 113/6.
جواهر الکلام الگویى براى تحقیق درست
امام راحل قدس سره حوزه را به پیروى از (فقه جواهرى) فرا خواندند. از این روى شناخت ویژگیها و برجستگیهاى این روش فقهى امرى ضرور مى نماید.

درباره بعد تحقیقى کتاب پرمایه جواهر الکلام یکى از فضلاء چنین نوشته است:

(... سبب این که جواهر را کتابى کاملاً تحقیقى مى دانیم چند دلیل است

1 . احاطه کامل به اقوال تمام علماى قبل از خود و زمان خود.

2 . جمع آورى تمام مطالب فقهى و نظرات علماء و جرح و تعدیل آنها.

3 . وحدت سبک نگارش با وسعت دید و نظر.

4 . این کتاب ما را از کتب دیگر بى نیاز
مى کند...

5 . در بردارنده فروعى نادر که از دید سابقان در فقه مکتوم مانده.

6 . بالعل و عسى در آن سخن نیامده...

محدث نورى در کتاب مستدرک الوسایل در حق صاحب جواهر فرمود: مربى العلما و شیخ الفقهاء... صاحب کتاب جواهر الکلام الّذى لم یصنّف مثله فى الحلال و الحرام)

همان 175/ ـ 176
مکانت حکیم سبزوارى
(در کتاب المآثر والآثار آمده است: (وى در دوران این پادشاه (ناصر الدین شاه قاجار) چنان است که ملاصدراى شیرازى در عهد شاه عباس کبیر...)

گوبینو وزیر مختار فرانسه درباره حکیم چنین مى گوید: (جناب ملاهادى سبزوارى اکنون در سلک حیات و سنین عمر تقریبا به هفتاد مى رسد... این دانشمند یکى از فلاسفه عالى قدرى است که معلوماتش بر شالوده محکمى قرار دارد... ایرانیان عموماً نسبت به او عزّت و احترام فوق العاده دارند... شهرت او به قدرى عالمگیر شد که طلاّب زیادى از کشورهاى هندوستان و ترکیه و عربستان... به سبزوار روى آورده و در مدارس او مشغول تحصیل هستند... هر روز در ساعت معیّن مانند کانت فیلسوف آلمانى به مسجد مى رود و شاگردان متعدّد خود را درس مى دهد.)

(هیچ کس اسباب قطبیّت را مانند حاج ملاهادى نداشت. از علم و حکمت دخلى ننموده و معاشش منحصر به اجاره ملک موروثى اش بود. و از مسلمیّت نزد عالم و عامى که اگر ادّعا مى نمود لخرّ النّاس سجدا له. و امتیاز تاریخى او آن بود که با توفّر و تسهّل اسباب ریاست ترک هرگونه ریاستى نمود حتى پیشنمازى نکرد و به مهمانى نرفت و با رؤساى بلدش همبزم نشد تا از آن پیش افتد.)

همان 123/6
دکتر شریعتى و روحانیت
از انتقادهایى که بر شادروان دکتر شریعتى در زمان حیاتش مى شد حمله تند
او به روحانیت و عالمان دینى است. او در یکى از جلسه هاى پرسش و پاسخ به توضیح این مطلب پرداخته است:

(امّا راجع به علماى اسلامى این را مى خواهم ادّعا کنم و دهها قرینه و نمونه عینى بر اثبات آن دارم که از میان نویسندگان و سخنرانان و حتى علماء و فضلاى اسلامى معاصر هیچ کس البته در حد امکانات و نوع کار و کاراکتر خودش به اندازه من افتخار دفاع جدّى و مؤثر عملى و فکرى از این جامعه گران قدرى که امید بزرگ و سرمایه عزیز ماست نداشته است.)

او دیدگاه خویش را در زمنیه طالب علمان حوزه چنین بیان مى کند:

(من براى آینده این نهضت فکرى براى بیدارى مردم و احیاى روح حقیقى اسلام و برانگیختن روح معترض و عدالتخواه شیعه علوى و رستگارى جامعه به طلاب بیشتر از شما امید بسته ام; چه عمر روشنفکرى شما کوتاه است و چهار تا هفت سال بیشتر نیست و فردا که تصدیق گرفتید و جذب زندگى شدید بى درنگ در طبقه بورژوا قرار مى گیرید و خیالاتشان از سرتان مى پرد. امّا این طلبه است که عمر مسؤولیت اجتماعیش با عمر حیاتش یکى است و تا مرگ مسؤول افکار و سرنوشت مردم مى ماند.)

تاریخ و فرهنگ معاصر
شماره 3 و 401/4 402 404
برتریهاى شیوه آموزشىحوزه بر دانشگاه در نگاه دکتر شریعتى
(در رساله تحقیقى که براى وزارت علوم نوشته ام و نیز در مقاله (کویر) که منتشر کرده ام برتریهاى شیوه آموزشى و تربیتى حوزه علمى را بر شیوه دانشگاهى برشمرده ام:

1 . انتخاب رشته علمى بر مبناى ارزش فکرى نه در آمد اقتصادى.

2 . انتخاب آزاد استاد براساس لیاقت معلمى و ارزش علمى شخص وى.

3 . ضرورت حفظ چهره علمى و اخلاقى براى استاد.

4 . رابطه ارادت میان معلم و استاد.
5 . متد تعلیم چند درجه اى.

6 . آزادى حضور و عدم تقیّد به شرایط ظاهرى و فرمالیسم پیچیده و خشک ادارى در راه کسب علم.

7 . رایگان بودن تحصیل.

8 . آزادى مطلق تحصیل براى عموم مردم از هر سنّى و هر طبقه اى و با هر شرایطى.

9 . بورس و تأمین مسکن و امکانات تحصیل براى هر داوطلبى و با هر شرایطى.

10 . قید لاینفک اخلاق با علم به طور طبیعى و در عین حال اجتناب پذیر.

11 . تماس دائمى با توده.

12 . تعهد رهبرى فکرى و هدایت اجتماعى مردم.

13 . پیوند ناگسستنى ایدیٌولوژى و علم.

14 . وجود یک فرهنگ عمومى و مشترک (جهت واحد) و هماهنگى میان رشته هاى مختلف علمى با وجود تخصّص.

15 . پیوستگى با گذشته تاریخى فرهنگى و اعتقادى (آن چه در فرهنگ جدید مى گسلد.)

16 . نبودن فرمهاى ظاهرى و قالبى در ارزیابى و ارزش یابى درجات شاگردى و استادى (تصدیق رتبه) و واگذارى آن به خود مردم و میزان لیاقت شخص و ارزش و تکامل فکرى و علمى استاد با فارغ التحصیل در جامعه به جاى کارگزینى)

همان 3 و 404/4 ـ 405.
خصایص امام جماعت
(امام جماعت از حیث ایمان و عمل صالح باید در مرتبه اى باشد که زندگى رفت و آمد موضعگریها دوستیها و دشمنیهاى او و... نشان دهنده خداباورى وى باشد. کسانى که با او حشر و نشر دارند مؤمن بودن او را لمس کنند خدوم بودن او را درک کنند.

این امام جماعت است که جاذبه دارد و مى تواند محورى شود براى جذب افراد با ایمان مخلص فهمیده و خدمتگزار و مسجد او مجمع انسانهایى ارزنده مى گردد... امّا اگر خداى نکرده زندگى امام جماعت رنگ دنیایى و مادى محض
داشته باشد امکان ندارد افراد با ایمان و با بصیرت گرد او جمع شوند و مسجد او هرگز نمى تواند مجمع خوبان باشد.)

مصباح یزدى
مسجد شماره 25/5.
مخالفت فکرىشیخ مفید با شیخ صدوق
(شیخ صدوق (متوفّى 381هـ . ق) و شیخ مفید (متوفى 413) از نامدارترین و بزرگترین دانشمندان شیعه اند...

این دو عالم آن چنانکه شأن علم و آزادى اندیشه است در چندین مسأله بزرگ و کوچک عقیدتى (على المشهور هشتاد مسأله) اختلاف شدید دارند زیرا صدوق بیشتر بر نقلیّات تکیه مى کند حال آن که شاگردش (و سپس استاد همه عالمان شیعى) متکلّمى عقلى مسلک و عدلى مذهب است. مفید و مرتضى و رضى از آن جمله عالمان شیعى هستند که در روش به معتزله نزدیک اند و البته دنباله رو سنّت کلامى مکتب جعفرى اند. مفید گاه با لحن تندى بر صدوق نکته مى گیرد که اخبار را هرگونه به دستش رسیده پذیرفته و آن که در جستجوى معناى معقولى براى خبر نبوده است. این را هم باید دانست که خود صدوق و کلاً (قمّیون) از ناقدان اخبار بوده اند و هر چه به دستشان مى رسیده مخصوصاً چیزهایى که رنگ غلوّ داشته است نمى پذیرفته اند. مثلاً (قمیّون) این را (غلّو) مى شمرند که کسى به سهو النّبى معتقد نباشد. خود صدوق رساله اى در سهو النبى نوشته است.)

معارف دوره نهم شماره 119/1.
شرایط حفظ دین و گسترش دهندگان آن
(نگهبانى وصیانت وحفظ دین و گسترش و بسط آن نیازمند به شش امر است:

1 . آگاهى از دین به طور مجموعى به همه ابعاد آن.

2 . آگاهى از انسان (که موضوع کار دین است).

3 . آگاهى از بستر رشد انسان و تکامل انسان (در حالت فردى).

4 . آگاهى از بستر رشد و تکامل انسان (در
حالت اجتماعى).

5 . آگاهى از زمان به همه ابعاد ماهوى تطورى و فرهنگى و اندیشگى و زیستى آن.

6 . آگاهى از موانع رشد و تکامل انسان ووجوه تهاجم به رشد و تکامل انسانى در دو حالت یاد شده.

... در آثار و احادیث رسیده است که: (العالم یحتاج الى عقل...) منظور از این سخن عقل کتابى نیست عقل تجربى است. معناى این سخن آن است که دانشمند باید عقل و خردى برتر و کاملتر و ورزیده تر و فعّالتر از دیگران داشته باشد و از شناختى وسیع و تجربه اى ژرف و گسترده تر برخوردار باشد تا بتواند از دانش خویش در جهت رشد خود و مردم بهره ببرد. و با خرمندى و خودورزى مسائل زمان خود و جامعه خود و انسان معاصر خود را بفهمد و دانش خویش را با عقل عملى وآزموده و تجربه دیده و به آگاهى رسیده بارور سازد و سودمند گرداند. وگرنه آن علم مایه وبال خود او و سبب ضلال جامعه او خواهد بود. نیز رسیده است که: (ویل العالم زاد علمهُ على عقله).

محمد رضا حکیمى
آینه پژوهش شماره 67/15 به بعد
رکود اجتهادپس از شیخ طوسى
( در مدت یک قرن فقه از پویایى و تحرک باز ایستاد و از رهگذر این رکود فقه اجتهادى خسارت مهمّى را متحمل شد که جبران آن بر مجتهدان سخت و دشوار شد. مى توان گفت: پیامدهاى نامطلوب و ناپسند آن پس از قرنها هنوز به چشم مى خورد که اگر آن رکود و ایستایى در فقه به وجود نیامده بود امروز فقه از شکوفایى بیشتر و گسترده ترى برخوردار بود.

... عالمان پس از شیخ او را بالاتر از این مى دیدند که بخواهند فتاوى و نظریات او را مورد نقد قرار دهند و هیچ یک از آنان این مطلب را به خود اجازه نمى داد. در حقیقت یک نوع خودباختگى علمى در برابر عظمت و بزرگى شیخ به آنها دست داده بود که مانع اظهار نظر در مقابل
آراء او مى گشت... به این حدّ که شخصى سخن از خوابى به میان آورد که امام على بن ابى طالب علیه السلام در عالم رؤیا به صحت تمامى فتاواى شیخ در کتاب نهایه گواهى داده است.)

محمد ابراهیم جنّاتى
کیهان اندیشه شماره 10/43 ـ 11
پیامدهاى خودباختگىدر برابر آراء پیشینیان
( 1. رکود و ایستایى روند فقه اجتهادى و عدم کارآیى آن در برابر رویدادها و پدیده ها که نتیجه آن بیگانگى فقه از موضوعات جدید ومسایل نوین است.

2 . جلوه کردن فقه به صورت سنتهاى راکد وبى روح و بى ملاک.

3 . عدم هر گونه برداشت نوین از منابع براى احکام موضوعات جدید و نیز موضوعاتى که از نظر ویژگى درونى و یا بیرونى داراى تحول و تغییر شده اند با این که زمان و مکان و شرایط آنها در ماهیّت و کیفیّت موضوعات و عناوین تأثیر مى گذارند و ممکن است در هر عصرى از اعصار داراى ویژگیهاى خاصى شوند.)

همان12/.
حقیقت اجتهاد
(اجتهادات ما در هر چهارچوبى انجام گیرند محصول دستگاه شناخت ما مى باشند و به این دلیل خصلت خطاپذیرى و تغییرپذیرى بر آنها حاکم است. امّا چنانکه گذشت و شرح مبسوطش نیز بیاید اجتهادات تنها وقتى ارزش علمى دارند که به عنوان تئوریهاى علمى اکتشافى مطرح شوند و تنها هنگامى مى توانند بدین گونه مطرح شوند که مستند باشند به منابع و مدارک مورد تایید محیط اجتهادى.)

(... اجتهاد دینى یک کوشش علمى محض است که هدف آن فقط کشف واقعیات احکام دینى مى باشد. این کوشش علمى در بشر غیر معصوم در عین حال که قابل رشد است همواره در معرفى خطا قرار دارد. از این رو شناخت اجتهادى ما یک جریان علمى و پژوهشى است که مانند علوم دیگر در پى اطلاع هست و مانند آنها در چهارچوب معرفتهاى عادى بشرى قرار
دارد و همانند آنها با معیارهاى عام و خاص مورد نقادى واقع مى شوند.)

على عابدى شاهرودى
کیهان اندیشه شماره 59/43 60.
نیاز فورى به اجتهاد پویا
(حقیقت این است که جامعه انقلابى و متحوّل ما به اجتهادى متحوّل نیازمند است. اجتهاد دیروز براى اداره جامعه امروز کفایت نمى کند. دیروز مجتهد خانه نشین بود و جامعه دیروز توقّعى بیش از آن نداشت. و امروز مجتهد با کوهى و انبوهى از مشکلات اجتماعى دست و پنجه نرم مى کند. از میان چهاردیوارى زندان خانه به میان جامعه آمده و همه چشمها به سوى او دوخته شده و اوست که باید با فتاوى خود پاسخ همه مشکلات را بدهد. با اجتهاد دیروز مشکلات امروز از سر راه مردم برداشته نمى شود. نیاز به اجتهاد پویا نیاز وضرورتى است که حیات و پیشرفت درگرو آن است.)

علیرضا فیض
حضور شماره 5 و 6 / 152.
تاثیر عرف شناسى بر فتوا
(اگر مجتهد بر عرفیات مردم توجه نداشته باشد و خوب و بد و زشت و زیباى آن عرف را بر آورد نکند مثل آن است که در آن جامعه نیست و براى آن مردم فتوا نداده و با آنان ارتباط برقرار نکرده و با ایشان سخن نگفته است.

مجتهد نخست باید جامعه را که خود فردى از آن و متعلق به آن است ورانداز کند و سپس با توجه به ادله احکام و عرف و عرفیات و با عنایت به نیازهاى مبرم و حتمى مردم فتوا دهد تا فتواى او بتواند در جامعه پیاده شود و اجرا گردد.

مگر فتوا براى چیست؟ جز این که جامعه در پرتو آن بتواند راه صحیح خود را بیابد و جز این که جامعه در پرتو آن بتواند به مصلحتهاى دنیوى و اخروى خود برسد و در عین حال خود را از افتادن در مهلکه فساد و پرتگاه حرام و دام سقوط برهاند و اطمینان خاطر به دست آورد.)

همان25/.
جلوه هاى اسلام آمریکایى در نگاه امام خمینى
(بنده معتقدم دو اصطلاح اسلام آمریکایى و اسلام ناب محمدى(ص) را که ایشان به کار بردند در واقع بیانى متناسب با جامعه و زمان ما از خطر سکولاریسم بود. خطر اصلى این جاست که سکولاریسم نمى گوید اسلام نباشد. اگر ما به جاى سکولاریسم با مارکسیسم روبه رو بودیم نگرانى وجود نداشت; چرا که مارکسیسم صریحاً مى گفت: دین نباید باشد. مردم مسلمان هم مى گفتند: دین باید باشد. اما اسلام آمریکایى (که از مصادیق سکولاریسم مى تواند باشد) مى گوید: اسلام باید باشد و حتى خیلى از ظواهر اسلام را هم در خود دارد: روضه خوانى روحانیت حوزه تحقیقات اسلامى فقاهت و بحثهاى حقوقى را به حسب ظاهر دارد; امّا همه اینها در چهارچوبهاى فردى شخصى و خرافى است; لذا خطر اسلام آمریکایى براى عامه مردم (که نوعا ظاهربین هستند.) ملموس نیست. اسلام آمریکایى آنچه را که عواطف مردم اقتضا مى کند به آنها مى دهد ولى به مجرد این که مسائل حکومت سیاست جنگ صلح اقتصاد دانشگاه و مسائل اجتماعى مطرح مى شود از ورود به آنها عاجز است و دخالت در آنها را منبع مى کند.

اسلام آمریکایى همان سکولاریسم است که با دین نمى جنگد ولى دین را تبدیل به شمشیرى مى کند که براى جنگیدن کار برد ندارد. فقط براى تشریفات به درد مى خورد.

حدّاد عادل مسجد شماره 44/5
حکم فقهى موسیقى
(در مساٌله موسیقى با وجود روابط قدیم در زمان قبل از انقلاب امام مى گفتند: موسیقى حرام است. حتى امام گفتند: اخبار را هم من حرام مى دانستم. امّا در این روابط اجتماعى جدید و حکومت اسلامى امام این موسیقى هایى که تا زمان خودشان از رادیو تلویزیون بود صریحاً گفتند: ندرتاً اشکال دارند. بقیه آن درست
است. موسیقى که موسیقى است. این مال این است که روابط حاکم در جامعه باعث مى شود که یک موضوع داراى دو حکم شود و یک موضوع هم نیست. ظاهراً یک موضوع است. اگر من تأکید دارم به یک موضوع یعنى یک موضوعى که از نظر ظاهر هیچ تغییرى نکرده حالا داراى دو حکم مى شود.)

سید احمد خمینى حضور شماره 5 و 130/6
محط احکام روابط اشیاء و پدیده هاست. حکم روى ماهیت نمادها و اشیاء نمى رود بلکه نوع رابطه انسان را با آن اشیاء مشخص مى کند. خاستگاه وجودى موضوعات پرسش از چگونگى رابطه انسان با آنهاست.

بدیهى است با تطوّر جوامع وتغییر اشکال زندگى بشر و دگرگونى روابط حاکم بر جامعه حکم جدیدى در رابطه با همان اشیاء قدیم پیدا مى شود. پیدایى این حکم مربوط به (حیث) اشیاء است نه ماهیت آنها.

مدارس علوم دینى اهل تسنن در ایران
(در مدارس علوم دینى اهل تسنن مدارج عالیه علوم اسلامى اکثرا در خارج از ایران تحصیل مى شود. قبل از انقلاب دانشگاه الازهر مصر از مهمترین این مراکز بود. بعد از انقلاب و قطع ارتباط با مصر این ارتباط با مدارس دینى پاکستان و بیشتر هندوستان برقرار شده است. مدرسه دبیوبند در هند یکى از مهمترین این مراکز است. این مدرسه بزرگترین مدرسه در خارج از جهان عرب است که زیر نظر (رابطة العالم الاسلامى) و بن باز مفتى اعظم عربستان سعودى است. از کسانى که از این مدارس و تحت چنان آموزشهایى بیرون آمده و به موطن خود باز مى گردند آیا چه انتظارى مى توان داشت.)

حاج نور محمد درپور سوره دى ماه 71
عالمى از روحانیان اهل سنّت با زبان گلایه مى گفت:

(چرا رهبر انقلاب به فکر سازمان دهى روحانیان و حوزه هاى شیعه مى باشند ولى کسى به فکر روحانیان ما نمى باشد. چه
خوب است مرکز آموزشى و تحصیلى عالى در قم یا یکى از شهرستانها ایجاد شود و عالمان تراز اول اهل سنّت از کشورهاى دیگر دعوت شوند و از طلاب امتحان به عمل بیاورند و به آنان مدرک داده شود و این مدرک هم اعتبار رسمى داشته باشد تا ما نیازى به خارج از وطن نداشته باشیم.)

چون و چرا در انظار فقیهان
(هیچ عالمى در حوزه سخنش بدون چون وچرا مورد قبول نیست و هیچ عالمى در حوزه چنین ادعایى نکرده است که: فقه و اصول و کلام و تفسیر معارف بشرى نیستند و گفته هاى فقها و علما مانند گفته هاى معصومین دور از خطاست و باید آن را پذیرفت. بلکه اصولا در حوزه همانند هر محیط علمى دیگر از هر کس براى سخنش دلیل مى خواهند. و اگر سخن معصومین بدون دلیل پذیرفته مى شود براساس مبانى پذیرفته شده و ثابت شده با دلیل و برهان است که مبناى شریعت و فقه بر آن اصول استوار است. ولى هیچ کس حتى آنها که کمترین آشنایى باعلوم حوزه دارند این توهم را ندارند که گفته هاى فقها و علما همانند متون قرآن و سنّت است و باید بدون چون و چرا پذیرفته شود.)

سید مرتضى مهرى پاسدار اسلام بهمن 1371
ظریفى مى گفت: شاید یکى از ریشه هاى اساسى این نزاعها خلط حوزه عمل اجرا و اخلاق با حوزه نظر فهم و استدلال باشد. گاه رفتار و برخورد پیرو مکتبى خود تفکر و مکتب را زیر سؤال مى برد. امام صادق(ع) در مقام دستوراتى در زمینه رفتار شیعیان با اهل مذاهب دیگر این مهم را با این عبارت تذکار داده اند: (کونوا لنا زینا ولاتکونوا علینا شینا.)

شاگردان مکتب امام صادق در رفتار و اخلاق بایسته است مظهر عطوفت سعه صدر حق جویى و آزاد اندیشى در عین پاى بندى به اصول باشند واز هرگونه (مراء) که دام شیاطین است دامن گیرند.

حوزه اصلاح یاتحول
(مدتهاست که حوزه در معرض قضاوتهاى تند محرمان قرار گرفته است و به
سبب عدم انجام وظیفه علمى و مبنایى خویش سرزنش شده و حتى برخى از اصلاح آن ابراز یأس نموده اند! این نکته روشن است که روش و بافت علمى وآموزشى امروز حوزه توان رسالت سخت و بزرگ فعل و آینده را نخواهد داشت و برخى (اصلاح) را کار ساز ندانسته و سخن از دگرگونیهاى اساسى به میان آورده اند و تمامى آن به جهت نگرانى از آینده است. زیرا حال که اسلام میدان دار جامعه شده تحقق شعارها و وعده ها دیگر آرمان نیست میدان عمل و تحقق است.)

آینه پژوهش شماره 16.
آزاد اندیشى در حوزه
(آیا شایسته است در محیط حوزه حتى محرمان از طرح اندیشه خود بیندیشند؟ چرا نباید همواره مسائل علمى و تفکر برانگیز در حوزه مطرح شود و چرا کوچکترین سخن که ممکن است با باورهاى گذشته تعارضى داشته باشد با روشهاى غیر علمى مسکوت مى ماند و با روشهاى غیر برهانى اندیشه فضلا از آن منصرف و یا منحرف مى گردد؟ در حوزه برهان و منطق اصل است و تفاوت آن بامسجد و دیگر مجالس بسیار است. در میان عوام ممکن است بسیارى از امور لازم الرعایه باشد ولى حوزه هاى علمیه نباید آن را برتابد).

همان مدرک
مسؤولیت جهانى حوزه
(امروز اسلام در دست حوزه قرار گرفته است و در برابر بشریت و تاریخ بزرگ انسان و انسانیت و تمدنها و فرهنگها و مرامها و مسلکها و اندیشه ها و اذهان و مکاتب و ادیان در سراسر جهان هر چه در ایران به نام اسلام عرضه شود همان است که از حوزه عرضه مى شود و از مجموعه ذهنیّت حوزه دید و درک و شناخت و آگاهى و تشخیص و شعور حوزه مایه مى گیرد. امروز دریاى بزرگ معارف ژرف و تعالیم غنى و زندگیسار وکرامت آفرین و خورشید آساى اسلام از مجراى حوزه و ظرفیّت ادراکى حوزه به
انسان معاصر عرضه مى گردد (البته در اتباط با ایران ایران اسلامى) زیرا که همه قدرتها و از جمله قدرت عرضه و تبلیغ بکمال در دست حوزه است پس امروز روزِ (با وضعیتى که پیش آمده است) حساسترین نقطه در تبلور ارزشهاى اسلامى یا افول آنها همان حوزه است. و موضوع بسیار مهم چگونگى برخورد و تشخیص و درک و برداشت و تلقّى و شناخت و آگاهى حوزه و اهل حوزه بویژه سردمداران و صاحب نفوذان حوزه است.

حوزه است با این مسائل:

انسان و مسائل انسان.

زمان و مسائل زمان.

اسلام و مسائل اسلام.

بازشناسى مسائل اصلى از غیر اصلى.

و مقدم داشتن مسائل اصلى برغیر اصلى.

محمد رضا حکیمى
آینه پژوهش شماره 5 و 6.
امام و توسعه در تطبیق قواعد فقهى
(اگر کسى بخواهد علم اصول را خوب شرح دهد نقش مهم او این است که میدان عمل و ظهور عینى اصول را در فقه نشان دهد. این مسأله بسیار مهم است. یا قاعده لاضرر. قاعده لاضرر را نوع اصولیین و فقها در چیزهاى فرعى مطرح مى کردند. مثلا: درختى از خانه همسایه به منزل همسایه دیگر آمده است آیا اجازه قطع کردن این درخت را دارد یا خیر. من نمى گویم اینها از موارد قاعده لاضرر نیست که نباید به دیگران ضرر برسد ولى این بحث بستر وسیع تر و عرصه گسترده ترى دارد. این قاعده لاضرر را که دیگران به آن توجه نکرده اند از نظر ایشان یک قاعده حکومتى است یعنى در مبناى حکومت همه جا مى آید مثلا مسایلى در باب ولایت فقیه مالیات حقوق اجتماعى و حقوق مستضعفین مى آید که در همه اینها (لاضرر) اهمیّت دارد...

کار امام قدس سره این است که به علم وسعت زیادى دادند. وسعت علمى و فنّى معنایش این است که در فقه اجتماعى فقه سیاسى فقه فردى فقه عبادى و فقه معامله اى در همه جا [قواعد
را] چگونه به کار بریم.

در واقع به عنوان ورود به تمام این بحثها این کار بسیار مهمّى و قابل توجهى است که ایشان انجام داده اند...

در باب فقه گر چه ایشان همان بیع و مکاسب و امثالهم رانوشتند ولى مى بینیم دقیقاً آن مسائل مورد ابتلا را به بهترین وجه حلّ کردند. من یک وقت عرض مى کردم این کتب فقهى ایشان به مثابه دایرة المعارف فقهى است. فرضا در باب طهارت راجع به اینکه ملاک نجاست و طهارت چیست؟ خیلى ها معتقد بودند: (کافر نجس است) یا فرض کنید (خون نجس است) قابل جمع [و مشابه] است. هر دو نجس است. امّا معیار نجاست چیست؟ ایشان مى فرمایند: (لیس بملاک واحد) نجاست کافر به ملاک سیاسى است وآنها به ملاک دیگرى است. در مجسمه سازى باب وسیعى دارد. در باب ولایت فقیه و در مسائل فقهى بابهاى جدیدى است. به طورى که مسائل مورد ابتلاى اجتماعى و سیاسى و عبادى را حل کردند که خود از جمله کارهاى معظم له بوده است.)

محمد حسن احمدى یزدى حضور شماره 5 و 6.
روح فرا قومى فرهنگ امام
(امام باورى که امروزه بزرگترین شاخص فرهنگ ماست به خاطر روح فراقومیش به فرهنگ ما یک کارکرد جهانى داده است و از این رو (امام باورى) بقاى فرهنگ و هویت و حیات این امّت را به دنبال دارد. به هر جهت باید به باور (امام باورى) معرفت پیدا کرد و پس از چنین معرفتى است که در خواهیم یافت: در درون باورهاى عمومى این فرهنگ چه تحولات ریشه اى و اصولى رخ داده است و بى تردید در خواهیم یافت که: تنها راه براى ادامه و تداوم قدرتمندانه و والامنشانه حضور فرهنگى در میان سایر ملل و دفع در نطفه هر تهاجمى همان جریان جویبار زلال (امام باورى) در کالبد فرهنگى جامعه است. و به واقع (امام باورى) شعله فروزان نجات بخشى است که اگر در آغوش گرم هر فرهنگ و تمدنى برود پاسخگوى قداست آمیز به فرهنگ
همه عصرها و نسلهاست.)

حضور شماره 5 و 139/6
جرأت در فتوا
آیة الله موسوى اردبیلى در (کنگره بررسى اندیشه هاى اقتصادى امام خمینى) دو نمونه از فتاواى خلاف مشهور امام راحل را (در زمینه معادن و تعزیرات) نقل کرده و چنین مى گوید:

(این جور جرأت کردن در فقه و فتوا دادن کار هر کس نیست. ما از صدر اسلام تا حالا امثال اینها را در فقه داریم. گاهى یک چیزى جزء مسلمات فقه مى شود خلف و سلف از همدیگر مى گیرند. مى آیند تأیید مى کنند دنبال مى روند به طورى که جزء مسلّمات یا اجماع یا شهرت یا تسالم و امثال اینها مى شود.

کار هرکس نیست که بیاید و قد علم کند و فتواى جدیدى بدهد. مثلا مرحوم حکیم(ره) در مسأله طهارت اهل کتاب وقتى فتوا داد همه تعجب کردند. یامرحوم مطهرى در مسأله حجاب خیلى کمرنگ با فتاواى دیگران که در آخر آورد چه کرد. ما دیدیم مسأله حجاب چه دنباله اى داشت. آن وقتى کسى بیاید و بگوید: معدن قابل تملک نیست نه ظاهرش نه باطنش نه مستخرجش و نه غیر مستخرجش. اینها مال عموم است. مال نسلهاى آینده است. این زبان فقهى نیست این زبان اقتصادى است.

حضرت امام(ره) یک چنین خدمتى را به جهان تشیع کرده اند که امثال ما طلبه ها یک وقتى اگر نظرمان در مسائل فقهى به یک جایى رسید خیلى مورد لعن و طعن و یا طرد قرار نگیریم. خلاصه این فضل مال ایشان است که در این مسائل راه گشا بودند.)

حضور شماره 5 و 128/6.
اجتهاد در تشیع به معناى بیان احکام نوپیداى جوامع در درازناى زمان است. فقه شیعه از چنان غنا و روشى برخوردار است که در هر زمانى تکلیف ابناء آن زمان و حلال و حرام دین محمد(ص) را در موضوعات و مظاهر نوپیداى زندگى بشر مشخص مى کند. بر این اساس نظریه
امام در زمینه انفال معادن و... یک نظرگاه فقهى است نه اقتصادى!

مجتهدى روشنفکر
(کتاب تاریخ اشرار کاشان نوشته آیة الله ملاعبد الرسول مدنى (1280 تا 1366هـ ق) یکى از اسناد اولیه و اصلى درباره نایب حسین است. نویسنده یکى از روحانیون روشنفکر عصر مشروطه وخود شاهد ماجرا و درگیر آنها بوده است. ملاعبد الرسول مدنى یکى از نخستین مجتهدانى است که افزون بر همراهى و همگامى بانهضت مشروطه ایران رساله اى ارزشمند در مبانى حکومت مشروطه و تطبیق و تایید آن با اصول دیانت اسلام نگاشته اثر او به نام (رساله انصافیه) در سال 1328ق یعنى چهارسال پس از صدور فرمان مشروطه بامقدمه ملاحبیب اللّه کاشانى به چاپ رسیده است و از جمله مباحث آن: (آزادى و مفهوم تفکیک قوا در نظام مشروطیت) است. به گفته دکتر فریدون آدمیّت که به بررسى این اثر پرداخته از دیدگاه روشنفکرى رساله انصافیه از کتاب (تنبیه الامة و تنزیل الملة) آیة الله محمد حسین نائینى برتر است. با إتکاء به مندرجات این رساله نمى توان در مراتب آزاد منشى و آزاد اندیشى نویسنده آن تردیدى به خود راه داد.)

سید على آل داود
نشر دانش مهر و آبان 1371