نوع مقاله : مقاله پژوهشی
حوزه: لطفاً از تاریخچه مدرسه و تحولانى که در آن پیش آمده است، صحبت کنید؟
# مدرسه منتظریة (حقّانى) در سال 1378 ه. ق. 34 سال قبل، توسط مرحوم حاج على حقّانى به همکارى مرد خیّر دیگرى و با نفقه و مباشرت خود او در حوزه علمیه قم، واقع در پل آهنچى، به نام مدرسه «المنتظر» بنیان گردید.
این مدرسه، به منظور تربیت ونیل طلاب به مقام اجتهاد تأسیس شده و داراى 72 حجره، 8 مدرس و مخزن کتابخانه و سالن مطالعه و مسجد و چند حمّام و آشپزخانه است. طبقه اوّل مدرسه را وقتى مىساختیم و هنوز نیمه کاره بود، روزه آقاى حاج احمد، پیشکار مرحوم آیة الله العظمى بروجردى، رضوان الله تعالى علیه، بعد از اتمام درس خارج فقه، در مسجد اعظم، که بنده نیز در آن شرکت مىکردم، نزد این جانب آمد و اظهار داشت:
آقا (مرحوم آیة الله بروجردى) مایل است از مدرسه دیدار نمایند.
خیلى خوشحال شدم. فوراً به مدرسه آمدم.
مرحوم ابوى را خبر دادم. همان موقع فرستادم که مرحوم آیة الله حاج سید احمد زنجانى تشریف بیاورند و در موقع تشرف فرمایى مرحوم آیة الله العظمى بروجردى، در مدرسه باشند.
ایشان بلافاصله به مدرسه آمدند.از این طرف هم، مرحوم آیة الله العظمى بروجردى به مدرسه تشریف آوردند.
ایشان از بنیان این مدرسه بسیار شادمان شدند و مرتب مرحوم پدرم را تشویق مىفرمودند.
سؤال از کیفیت ساخت و برنامه کار آینده مىنمودند. در آخر سخنانشان فرمودند:
«من نیز در پیشرفت کار ساختمان و پیشرفت برنامه، شما را یارى خواهم کرد.»
متأسفانه بیش از یک سال نگذشت که آن بزرگوار، دارفانى را وداع کردند و از برکات وجودى ایشان بى بهره ماندیم.
پس از اتمام کار ساختمان مدرسه، پذیرش طلاب، براى اسکان و تحصیل، آغاز شد. در ابتدا، طلاب به گونه آزاد پذیرفته مىشدند و در حجرات اسکان داده مىشدند.
بعد از مدتى به این اندیشه افتادیم که باید طلبه را طبق برنامه خاصى پذیرفت. براى این مهمّ، تصمیم قطعى گرفتیم. این فکر در زمانى بود که هیچ مدرسهاى در حوزه علمیه قم، برنامه منظمى نداشت. من شنیدم مرحوم شهید دکتر بهشتى با همکارى مرحوم آیة الله ربانى شیرازى (ره) در یکى از مدارس قم، برنامه مختصرى دارند. از این روى، در پى این موضوع، به مدرسه دین و دانش، واقع در خیابان باجک، مقابل مخابرات، رفتم. در آن زمان شهید دکتر بهشتى، مدیر آن مدرسه بود. با ایشان دیدار کردم. وقت ملاقات و بحث درباره موضوع، به منزل ایشان موکول شد. در نشستى که در منزل، خدمت ایشان بودم، جریان بنیان مدرسه را توسط ابوى، به اطلاع ایشان رساندم و گفتم: ما آمادهایم که در مدرسه برنامه منظم درسى پى ریزى کنیم.
ایشان خیلى خوشحال شدند و تشویق فرمودند. اظهار داشتند:
«اوّلین گام، در شروع تنظیم و تدوین برنامه درسى، این است که هیأت مدیرهاى باشد که کارهاى بعدى را انجام دهد.» گفتند:
«چه کسانى را براى هیأت مدیره بر مىگزینید؟»
من اندکى فکر کردم و چند نفر از بزرگان حوزه را پیشنهاد کردم.
ایشان به جز یکى از این آقایان، که فرمودند: با او نمىشود کنار آمد، بقّیه را پذیرفتند. افراد مورد نظر عبارت بودند از: حضرت آیة الله مشکینى، حضرت آیة الله حائرى تهرانى، مرحوم دکتر بهشتى و بنده.
هیأت مدیره، مرکب از چهار نفر تشکیل شد.
مرحوم شهید دکتر بهشتى، اساسنامه برنامه 16 سالهرا، تا حد صاحب نظر شدن محصلان مدرسه، پیشنهاد کردند که عبارت بود از: سه
سال دوره مقدمات، پنج سال دوره سطح، شش سال دوره خارج فقه و اصول و دو سال دوره تخصّص در رشتههاى مختلف اسلامى از قبیل: فقه، اصول، فلسفه، حدیث، تفسیر و...
در ابتدا، برنامه با مدیریّت خود من انجام مىگرفت و بعد از آن، از وجود حضرات علمأ: میرزا محمد مجتهد شبسترى و آقاى شیخ زاده استفاده گردید.
از سال 1347 ش. به بعد، با مدیریت شهید مرحوم حجة الاسلام آقاى قدّوسى، رضوان الله تعالى علیه، ادامه یافت.
مخارج مدرسه، از طریق مرحوم حضرت آیة الله العظمى میلانى، رضوان الله تعالى علیه، و در اواخر با کمک حضرت امام، رحمة الله علیه، تأمین مىشد.
دستگاه طاغوت، نسبت به کیفیّت تربیت طلاب، در این مدرسه، حساسیت خاصى داشت. البته این حساسیت نیز بى حساب نبود؛ زیرا اساتید مبرّز مدرسه، که در پیش برد انقلاب و اداره نظام سهم به سزائى داشتند و دارند، در تربیت طلاب انقلابى و پرخاشگر سعى و تلاش فوق العاده داشتند. مىتوان به جرأت گفت: مهد انقلاب و پایگاه اصلى مخالفت با طاغوت و ساواک بود و از این مدرسه اندیشههاى انقلابى به دیگر مدارس... سرایت مىکرد.
این سخن را رئیس شهربانى وقت، کامکار ملعون، که براى یافتن عکس امام و متوقف کردن فعالیت ضد دستگاه، به مدرسه هجوم آورده بود به زبان آورد. وى گفت:
«شما در این جا دارید چریک تربیت مىکنید و ما یک روزى در این طویله را مىبندیم! »
به دنبال همین جریانها وفشارها بود که بنده دستگیر و در قزل قلعه زندانى و شکنجه شدم
به هر حال برنامه مدرسه با مدیریّت مرحوم شهید قدوسى، تا پیروزى انقلاب اسلامى ادامه یافت. در دوران پس از انقلاب اسلامى ادامه یافت. در دوران پس از انقلاب برنامه مدرسه متوقف گردید. بعد از مدتى دوباره به فکر ادامه برنامههاى مدرسه افتادم. با مرحوم شهید قدوسى تلفنى تماس گرفتم این در زمانى بود که ایشان از طرف امام راحل، رضوان الله تعالى علیه، به عنوان دادستان کل انقلاب تعیین شده بودند.
ایشان گفتند:« خود شما مثل سابق برنامه مدرسه را ادامه دهید. من دیگر فرصت اداره مدرسه را ندارم. اگر مایل باشید از برخى طلاب مدرسه نیز کمک بگیرید و بنده هم آماده همکارى هستم.»
چند نفر را اسم بردند که آنان مىتوانند با شما همکارى نمایند. آنان افرادى بودند که من از قبل با آنان آشنایى داشتم؛ از این روى
موافقت کردم. برنامه مدرسه کما فى السابق ادامه پیدا کرد.
پس از چند سال، روزى به مدرسه رفتم، دیدم طلاب مدرسه افراد هستند. به نظر من عدهاى از آنان براى طلبگى صلاحیت نداشتند. بیشتر طلاب مدرسه را برادران افغانى تشکیل مىدادند که حدود چهل یا پنجاه نفر بودند.
علاوه بر این، متصدیان مدرسه، با شوراى مدیریت حوزه همکارى نمىکردند.
من عقیده داشته و دارم که باید براى طلاب خارجى مدارس خاصى وجود داشته باشد، گر چه آنان نیز همانند طلاب ایرانى، طلبه و محترمند. از این روى به این آقایان گفتم: ما انقلاب کردهایم و روستاها، قرأ و شهرستانهاى ایران، به روحانب لایق و تحصیل کرده نیاز دارد و این مدرسه، مخصوص طلاب ایرانى است. براى طلاب خارجى، مدارس مخصوصى وجود دارد که در آن جا مىتوانند تحصیل کنند.
معتقد بودم و هستم که همکارى با شوراى مدیریت حوزه امرى است لازم و باید صمیمانه همکارى لازم را بنماییم.
این نواقص را به آقاى محمد رضا طباطبایى، از طلاب قدیمى مدرسه، که مسؤولیت اصلى مدرسه بر عهده ایشان بود در تماس تلفنى گفتم و نارضایتى خویش را از نحوه ادامه مدرسه به اطلاع ایشان رساندم.
در همین زمان، متوجه شدم که غیر از ایشان، آقاى شیخ حسن ابراهیمى، که وى هم از طلاب قدیمى مدرسه بود، در امور مدرسه با ایشان همکارى مىکند. طلاب افغانى نیز، با توصیه ایشان به مدرسه راه پیداکرده بودند. پس از مشاهده این نواقص، به آقاى محمد رضا طباطبائى گفتم: باید خودم نظارت کامل بر جریان مدرسه و پذیرش طلاب داشته باشم. تا افراد ناشایست و ناباب و احیاناً منحرف و از گورهکهاى چپى یا راستى، وارد مدرسه نشوند.
نباید به مدرسه بیایید و دخالت در امور مدرسه داشته باشید! بالاخره ناچار شدند با من همکارى کنند. البته مخفى نماند قبل از این، از دور بر برنامهها و امور جارى مدرسه نظارت داشتم. مهمتر، اطمینان کامل به حضرت حجة الاسلام شهید قدوسى داشتم؛ از این روى، کمتر در امور مدرسه دخالت مىکردم.
امّاپس از مشاهده اداره غیر صحیح و مشى نادرست اداره کنندگان، ناچار شدم دخالت کنم وگرنه هوس اداره مدرسه را نداشتم، بلکه صرفا، براى جلوگیرى از وضع نابسامان مدرسه مصمم بر دخالت مستقیم شدم.
ورود طلاب و برنامه مدرسه را با امتحان
ورودى و مصاحبه حضورى به دقت کنترل مىکردم. کتابخانه عمومى مدرسه، که مدتى بود فعالیت نداشت، به جریان انداختم و کتابهاى نفیس و فراوانى براى آن تهیه کردم.
هفتهاى یک جلسه برگزار و مطالب لازم در آن جلسه مطرح و تصویب و به اجرأ گذارده مىشد.
این روش، ظاهراً، با سلیقه آقایان تنافى داشت و تصمیم به رفتن، اسباب و امکانات مدرسه را به مدرسهاى دیگر منتقل کردند.
صندلى، یخچال، فتوکپى، زیلوهاى 72 حجره، کتابهاى کتابخانه عمومى مدرسه، که در حدود سه هزار جلد مىشد و... شبانه از ساعت 11 تا 2 بعد از نصف شب، با یک برنامه طرح شده و هماهنگ و دقیق از مدرسه خارج و آنها را مصادره نمودند. تمامى اثاثیه رابه مدرسه شهیدین منتقل کردند.
به این ترتیب، براى اوّلین بار، در طول هزار و چهار صد سال دوره اسلام، در بطن حوزه، به یک مدرسه علوم دینى شبیخون زدند و به قداست آن تجاوز و اهانت کردند. به مهد انقلاب بودن آن حرمتى نگذاشتند.
مدرسهاى که قبل از انقلاب، سالیان متمادى براى تربیت طلاب انقلابى و ضد طاغوت زحمت کشیده بود. شاهد بر این گفتار، طلاب انقلابى و فعّالى است که پس از انقلاب در اداره نهادهاى انقلاب، نقش عظیمى داشته و دارند. اساتید این مدرسه، از مجریان اصلى و دلسوزان جامعه انقلابى ایران بوده و هستند.
انتظار این بود که پس از انقلاب، نسبت به این مدرسه که تمام امکاناتش را در اختیار انقلاب و پیشرفت آن گذارده است تفقد کنند که متأسفانه چنین نشد، بلکه برخى حرمت آن را زیر پا گذاردند و در حقیقت به انقلاب اهانت نمودند.
به هر حال، ما پس از این واقعه، با همکارى شوراى محترم مدیریت حوزه، مدرسه را از نو سامان دادیم. و بحمد الله الآن با آرامش کامل، برنامههاى مدرسه، هماهنگ با برنامههاى شوراى مدیریت شوراى مدیریت حوزه، ادامه دارد.
در این لا به لا، حقایق تلخ و شیرین زیادى وجود دارد که براى طلانى نشدن مطلب، بیان آنها را به فرصتهاى دیگر موکول مىکنیم.
حوزه: کیفیت پذیرش طلاب، چگونه و بر چه اساسى بود/
# قبل از انقلاب، پذیرش طلاب، به طور مستقل با مراجعه داوطلبین به مدرسه انجام مىگرفت.
داوطلبین، حداقل باید داراى مدرک سوم
راهنمائى مىبودند که با امتحان ورودى و آزمایش هوش، پذیرفته مىشدند. علاوه، مصاحبه حضورى براى آگاهى دقیق از وضع خانوادگى، استعداد، احراز سلامت جسمى و روانى، آگاهى از انگیزه و هدف در انتخاب علوم دینى و ورود به سلک روحانیت، احراز عدم وابستگى به گروههاى منحرف و... انجام مىشد. پس از این آزمایشها و آگاهیها، داوطلب باید تضمینى از سوى دو نفر از بزرگان و اساتید معروف حوزه جهت تأیید جهات اخلاقى بیاورد، پس از پذیرش، تا سه ماه نیز، به طور موقت و آزمایشى مشغول به درس مىشد. در این مدت، بر آورد مىشد که آیا استعداد کافى براى تحصیل علوم دینى و روحانى شدن دارد یا خیر؟ اگر نداشت، عذرش خواسته مىشد.
حوزه: بفرمائید که افراد پذیرفته شده، چه مدتى تحت پوشش مدرسه مىبایست باشند؟
# قبل از انقلاب، برنامه شانزده سال بود که طبق این برنامه، افراد مىبایست، تا حد صاحب نظر شدن، تحت برنامه باشند.
پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح، یعنى هشت سال، اگر در روستا شهرستانى نیازبه تبلیغ بود، اعزام مىشدند.
طلابى که دورههاى مدرسه را مىگذراندند و در درس خارج شرکت مىکردند، پنجشنبهها یاداشتهاى آنان، توسط استادشان بررسى مىشد و مدرسه در جریان کار آنان، از این طریق، قرار مىگرفت، ولى پس از انقلاب و همکارى با شوراى مدیریت، برنامه مدرسه تغییر یافته است.
حضرت آیة الله حاج آقا فاضل لنکرانى از من خواستند که برنامه مدرسه و کیفیت آن با برنامه تدوینى حوزه ومدارس دیگر هماهنگ باشد. از این روى، مقرر شد که طلاب طبق برنامه شوراى مدیریت، تا شش سال تحت پوشش مدرسه قرار بگیرند. در این مدت، دو جلد شرح لمعه را باید به اتمام برسانند و سپس در امتحان عمومى حوزه شرکت کنند و به گونه آزاد، به تحصیل در حوزه ادامه دهند.
حوزه: چه علوم و موضوعاتى در مدرسه تدریس مىشود و متون آنها چیست؟
# قبل از انقلاب، موادّ درسى مدرسه عبارت بود از: صرف، نحو، منطق، معانى بیان، علم اصول، فقه، فلسفه، علم کلام و عقاید اسلامى.
کتابهاى مربوط به این دروس عبارت بودند از امثله، صرف میر، تصریف، عوامل فى النحو (عوامل ملا محسن) هدایه، صمدیه، منطق کبرى
از جامع المقدمات و کتاب سیوطى، حاشیه ملا عبدالله، منطق مظفّر، مغنى باب اوّل و باب رابع،
مختصر المعانى، معالم الاصول، لمعتین، رسائل، مکاسب، کفایتین، شرح تجرید، عقاید الامامیه و بدایه و نهایه.
مرحوم علامه طباطبایى، دو کتاب: بدایه و نهایه را به تقاضاى مرحوم شهید قدوسى، براى تدریس فلسفه در این مدرسه نوشت
ند. پس از انقلاب نیز، همین کتابها با مختصر تغییرى، مثلا به جاى «مغنى» «تهذیب المغنى» و نظیر آن در برنامه آموزشى قرار گرفت.
حوزه: آیا برنامههاى جنبى دیگرى در برنامه آموزشى مدرسه گنجاندهاید؟ این برنامهها چه نقشى در تحول و ترقى محصلین ایفا کرده است؟
# قبل از انقلاب، در برنامه مدرسه دروس جنبى زیادى وجود داشت، از قبیل: زبان انگلیسى، محاوره عربى، آیین نگارش، علوم طبیعى، تاریخ اسلام، عقاید، اخلاق، قرائت و تجوید قرآن.
قرائت و تجوید، توسط استادان مجرّب در این فنّ، مثل مرحوم شیخ قدرت الله قارائى تدریس مىشد و هم اکنون نیز، این درس ادامه دارد و برادر عزیزمان آقاى شهیدى عهده دار این درس مىباشند.
آیین نگارش، قبل از انقلاب توسط آقاى آیة اللهى، از دبیران مجرّب قم، تدریس مىشد و بعد از انقلاب، مدتى متوقف شد، ولى اکنون، به خاطر نیاز شدید طلاب به این درس، در برنامه مدرسه گنجانده شده است.
درسهاى علوم طبیعى، زبان انگلیسى، تاریخ اسلام و محاوره عربى پس از انقلاب، به خاطر تراکم دروس تدریس آنها به گونه تخصصى در مدارس تحت پوشش آموزشى و پرورش و برخى از نهادهاى حوزوى، در برنامه مدرسه گنجانده نشد.
بدون تردید، این برنامههاى جنبى اگر خوب اجرا گردد و طلاب با آن به خوبى آشنا شوند، در آمادگى طلاب و پاسخ گوئى به نیازهاى جامعه و گفتگو با طبقه روشنفکر، دانشجو و... بسیار مؤثر است و در ارشاد و هدایت جامعه سهم به سزایى دارد.
حوزه: چنانچه در انتخاب متون درسى و روش تدریس، ابتکار با شیوه مخصوصى دارید بیان کنید/
# سعى ما بر آن است و به اساتید محترم مدرسه نیز تأکید مىکنیم، حتى المقدور دروس: صرف، نحو، منطق و... را به صورت دسته بندى و بر روى تخته سیاه، به طریق سمعى و بصرى به محصلان آموزش دهند و به
دانشجویان توصیه نمایند درس را، حتماً، از پیش مطالعه کرده باشند. ضمناً حدود ده دقیقه قبل از درس یا بعد از آن، و یا ساعات فوق العادهاى براى پرسش و پاسخ و کار بر روى درس اختصاص دهند. امتحان هفتگى، از متون درسى که در طى هفته خوانده شده، توسط استاد، جز برنامههاى اصلى مدرسه است. نمرات آن با امتحان نیمه سال تحصیلى جمع بندى مىشود و معدل نیمه سال را تشکیل مىدهد.
حوزه: مدرسه، نسبت به معیشت و شهریه محصلان چه تعهداتى دارد؟
# مدرسه از همان ابتداى تأسیس، مبلغى به عنوان کمک هزینه تحصیلى به طلاب پرداخت مىنماید. منتهى این شهریه قبل از انقلاب، طبق قرار داد مکتوب بین طلاب و مرحوم شهید قدّوسى بود که ضمانت تحصیلى طلاب در آن قید شده بود. مبلغ اعطایى به طلاب مختلف بود. آن زمان، سطح آن به دو هزار تومان مىرسید و اجاره منزل متأهلین نیز، علاوه بر شهریه، پرداخت مىگودید.
بعد از انقلاب نیز، از طریق حوزه و مراجع عظام، شهریه براى طلاب مجرد و معیل مقرر شده است: به مجردان حدود یک هزار و پانصد تا دو هزار تومان و افراد معیل سه تا چهار هزار تومان ضمناً، مدرسه، یک نوبت غذاى گرم به طلاب مىدهد که مقدار کمى از هزینه آن را خود طلاب مىپردازند و بیشتر آن از مدرسه و توسط افراد خیّر تأمین مىگردد.(البته این برنامه قبل از انقلاب هم بود) شوراى مدیریت حوزه در این امور هیچ گونه دخالتى ندارد.
حوزه: ارتباط مدرسه، با مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، در چه حدّ است/
# همان گونه که اشاره شد، من مایل بودم با حوزه و شوراى محترم مدیریت مدیریت همکارى نزدیک داشته باشم. یکى از علل اختلاف من با چند تن از محصلین، این مدرسه، که بعد از انقلاب، مدتى اداره مدرسه به عهده آنان بود، این بود که آنان نمىخواستند با شوراى مدیریت حوزه همکارى کنند و من بدان علاقهمند بودم.
ارتباط مدرسه با شوراى محترم مدیریت حوزه، در حدود پذیرش طلاب است.
طلاب پس از پذیرش در شورا و امتحان و نام نویسى و تشکیل پرونده، به مدارس معرفى مىشوند. بعد از معرفى، مدرسه این اندازه اختیار دارد که از معرفى شدگان، افراد را گزینش کند.
مخارج گوناگون مدرسه، از قبیل: حقوق
پرسنلى، اساتید و برخى از مخارج متفرقه ضرورى توسط شورا تأمین مىگردد که بدین وسیله از شوراى محترم مدیریت تشکر مىکنم.
ولى انتظارات ما از شوراى محترم مدیریت حوزه، بیش از اینهاست. ما با صداقت کامل و نیّت پاک و جدّیت زیاد به امر تربیت طلاب مشغول هستیم. آنان نیز باید با سعه صدر به ما پاسخ دهند.
کسانى که در رأس مسؤولیت مدیریت بخش مدارس قرار مىگیرند، باید افراد با تجربه باشند و به جاى اصلاح و ایجاد نظم، ایجاد بى نظمى ننماید. باید برنامهها و امور محوله و برخورد با مدارس و مسؤولان آن سیستماتیک باشد. یعنى هر کسى مسؤولیتى قبول مىکند برنامه جدید و افکار تجربه نشده، که در جائى پیاده نگردیده است، ارائه ندهد و تجربههاى غیر مفید، دوباره تجربه نگردد که باعث هرج و مرج و بى نظمى مىشود.
طلاب و اساتید، از حوزه و مسؤولان محترم حوزه، بخصوص شوراى مدیریت حوزه، انتظار دارند که کارى کنند که برنامه جدید و افکار تجربه نشده، که در جائى پیاده نگردیده است، ارائه ندهد و تجربههاى غیر مفید، دوباره تجربه نگردد که باعث هرج و مرج و بى نظمى مىشود.
طلاب و اساتید، ازحوزه و مسؤولان محترم حوزه،بخصوص شوراى مدیریت حوزه، انتظار دارند که کارى کنند که برنامههاى حوزه و مدارس روبه کمالو اتقان در حرکت باشند و مدارس را با مدیریتى صحیح و با استفاده از مدیران باتجربه و مدبر اداره کنند. آمادگى و استعداد طلاب رادرک کنند و به تربیت آنان اهمیت بدهند؛ زیرا مسأله تربیت طلاب، یعنى تربیت رهبران جامعه.
ضرورى است براى این سرمایه عظیم و ارزشمند، و کیفیت دروس و مقدار آن و کتب درسى و کیفیت تدریس و... سعى و تلاش مناسب انجام گیرد.
باید دست مدیران لایق، با هوش و فعال در انجام برنامهها باز گذارده شود. این مدیران، یار و یاور و بازوى اجرایى قوى شوراى محترم مدیریت حوزه هستند. ممکن است گفته شود برخى از مدیران، کارهایى بر خلاف مقررات واقعى و حقیقى تربیت طلاب و نقایص دیگرى مربوط به اداره امور مالى و کیفیت انتخاب استاد دارند. در عین حال، که برخى از این ایرادها را مىپذیرم، معتقدم: بعد از بررسى و تحقق و حتى برگزارى کلاسهاى تخصصى براى تربیت مدیران لایق، اگر دیدند مدیر یا مدیرانى ایده آل نیست، بدون تأمل آنان را کنار بگذارند و افراد لایقى را جایگزین نمایند. نه اینکه به بهانه این که برخى از مدارس، داراى مدیران لایقى نیستند، همه چیز را در انحصار خود در آورند و خود را به زحمت بیفکنند ومسیر حقیقى و واقعى اداره مدارس را منحرف سازند.
اخیراً بخش مدیریت مدارس، به مسئولان مدارس فشار آورده که نباید دو درس پشت سر هم قرار بگیرد. و در این بسیار جدى است! در حالى که گاهى ضرورت اقتضا مىکند که دو
درس پى در پى تدریس شود. استاد واقعاً از عهده درس به خوبى بر مىآید و طلاب نیز به این امر رضایت دارند واز طرفى بعضى اساتید متبحّر، وقت دیگرى ندارند.
مىفرمایند استاد دیگرى برگزینید. مگر انتخاب استادى که بتوان پاسخ کار آسانى است؟
چه بسا استاد منتخب و یا استادى را که از طرف بخش مدیریت مدارس معرّفى شده است، طلاب از جهت بیان و روش و شیوه تدریس نمىپسندند، گر چه سواد کافى براى تدریس دارد و حتى امتحان نیز از ناحیه شورا از او به عمل آمده است.
از طرفى، ساعات آغازین روز، از صبح تا ظهر، ذهن آمادهتر براى پذیرش مطالب است و هر چه به طرف ظهر و بعد از ظهرپیش مىرود وقت چندان مناسبى براى تدریس نیست. در تمام مراکز علمى دنیا، درسها، با فاصله ده دقیقه تا یک ربع، پشت سر هم قرار مىگیرد. در ایران خودمان مراکز فرهنگى، اعم از ابتدایى، متوسطه دانشگاهها، قبل از ظهر و بعد از ظهر، با فاصله اندک، درسها پشت سر هم قرار مىگیرند و هرگز از این جهت اشکالى نبوده است.
علاوه بر این، لازم است روابط بین مدیریت بخش مدارس با مدیران مدارس و طلاب هرچه قوىتر گردد. این رابطه از طرف مدیران وقتى تحقق مىیابد که احساس کنند برنامهها روبه کمال و اداره مدیریت بخش مدارس قوىتر از پیش مىباشد. و از سوى مسؤولان مدیریت بخش مدارس نیز، وقتى رابطه قوى مىگردد که آنان احساس کنند که مدیران در تربیت طلاب جدیت فوق العاده دارند. متأسفانه این روند در حال حاضر بسیار کند پیش مىرود.
یک طرفه نمىخواهم قضاوت کنم و مدعى نیستم مدیران مدارس ایده آل هستند و هیچ تخلفى ندارند، بلکه مىگویم اگر تخلف آنان به حدّى است که ثابت مىکند لایق نیستند، مدیر دیگرى انتخاب کنند و اگر در مدیریت بخش مدارس نیز ظعفى وجود دارد آن را بر طرف نمایند.
خداى ناکرده این مطالب، حمل بر قصد سؤ و یا بى ادبى و یا غرض ورزى نشود. من فرد فرد اعضاى شوراى مدیریت حوزه را مىشناسم. همه آنان افراد خوشنام و از بزرگان حوزه و اساتید عظام مىباشند. حتى برادر عزیزمان حجة الاسلام حاج آقا فیض را مىشناسم و او را از افراد شایسته مىدانم و سایر افراد نیز. لکن این حقیقت تلخ را، که محصوص و ملموس مىباشد، نمىتوان کتمان کرد که بعد از فوت مرحوم حجة الاسلام و المسلمین حاج آقاى ضیائى، رضوان الله تعالى علیه، روند پیشرفت برنامهها در مدارس حوزه علمیه قم، قوس نزولى
مىپیماید و مدیریت صحیح اعمال نمىگردد. بارزترین مشخصه آن این است که مدیریت بخش مدارس، نتوانسته طلاب این مدارس را به خود جلب نماید. اکثر آنان از وضع مدیریت بخش مدارس ناراضى هستند. مىتوانند آمار گویا از این وضعیت تهیه کنند. گر چه جداً ما سعى مىکنیم طلاب را به برنامه فعلى خوش بین سازیم. موردى نیز پیش نیامده که خداى ناکرده در مخالفت با برنامههاى شوراى محترم مدیریت حوزه، کلامى و یا مطلبى، حتى به صورت کنایه، ابراز داریم، بلکه همیشه از برنامههاى شورا نزد طلاب سخن گفته و حمایت کردهایم و آنها را به مرحله اجرأ گذاردهایم، ولى با وجود این، جدایى و تفرقه متأسفانه پیش آمده است.
از جمله نواقصى که در برنامههاى فعلى دیده مىشود این است که: شورا دستور داده است: طلاب باید تمام کتاب مختصر را، که مشتمل بر دوره معانى وبیان است، در یک سال بخوانند و این عملاً مشکل است و نیز مقرر داشتهاند که: تمام کتاب هاشیه ملا عبدالله را، به اضافه صناعات خمسه کتاب المنطق را، در یک سال بخوانند و این نیز عملاً غیر ممکن است و تجربه سالها غیر ممکن بودن آن را ثابت کرده است. یا تمام کردن یک جلد شرح لمعه، در یک سال تحصیلى، مشکل است. زیرا در هر روز، بیش از دو درس از شرح لمعه، همراه با دروس جنبى نمىشود فرا گرفت و در این صورت نیز، یک جلد شرح لمعه به طور کامل .
از جمله مشکلات موجود که اسباب نارضایتى برخى از طلاب گردیده است، قطع شهریه کسانى است که در سال سوم و پایینتر، در امتحان شورا نمره قبولى را نیاوردهاند. این در حالى است که اطلاع دارم، در بین آنان طلاب خوب، با هوش و جدى وجود دارد و امتحان هفتگى و نیم سال اوّل و دوم مدرسه نمره خوب آوردهاند. اوراق امتحانى موجود در مدرسه، بهترین دلیل این مدعاست. نمىگویم در امتحان شورا ردّ نشدهاند، گر چه نحوه سؤال و تصحیح و غیره آن، در برخى از موارد قابل تأمل است؛ لکن سخن اصلى این است که: چرا شهریه این آقایان را چند ماهى قطع کردند، به طورى که عدهاى آواره شدند و درس و بحث را رها کردن و رفتند و عدهاى به عسرت و با تأسف مىگویم: به «تکدى» افتادهاند. باور کنید عدهاى از آنان بعد از سه چهار سال تحصیل، متأهل شده و کرایه منزل مىپردازند و در تأمین ابتدائىترین مخارج اداره زندگى خویش، فوق العاده به زحمت افتادهاند. فرض گرفتهاند و براى اداى آن مشکلات روبهرو شدهاند. حتى من طلبه نیز، چند نفر از همین طلاب را به مقدار شهریه مقررى که دریافت
مىداشتند، ماهانه قرض دادم و تا کنون در پرداخت آن قدرت نیافتهاند. این عده نه راه برگشت دارند و نه قدرت بر ادامه تحصیل. راه برگشت ندارند؛ زیرا از دبیرستان و محل تحصیل خود باز مانده و بریده شدهاند. از این طرف راه به سوى تحصیل علوم اسلامى نیز بر روى آنان بسته شده است. اینان چه بکنند و به کجا پناه ببرند؟
آیا صحیح این نبود که آنان را در مىیافتند و از آنان تفقد مىکردند و در ضمن، بررسى کامل مىنمودند که آیا واقعاً اینان استعداد تحصیل علوم اسلامى دارند یا نه؟ اگر استعداد ندارند آن گاه با دلجویى عذر آنان را مىخواستند واگر استعداد تحصیل دارند، آنان را تشویق به درس و پىگیرى آن مىنمودند. نه این که مختصر وجهى که به آنان پرداخت مىشد قطع نمایند. ظاهراً این اشتباه تا حدودى جبران شده است، لکن اثرات روحى آن هنوز باقى است. نظیر این نابسامانیها زیاد است که باید در فرصت دیگرى از آن سخن گفت.
نهاد دیگرى که مدرسه با آن رابطه نزدیک و تنگاتنگ داشته است، بخصوص در مدت هشت سال دفاع مقدس، تیپ 83 امام صادق(ع) بوده است. در زمان جنگ و نبرد، هر وقت از ناحیه تیپ به مدرسه اطلاع مىشد که جبهههاى نبرد حق علیه باطل، نیاز به اعزام طلبه براى تبلیغ یا هماهنگى نیروها و یا حتى نیروى رزمى دارد، بلافاصله اقدام به مسلح نمودن طلاب مىنمودیم. به عنوان نمونه:
هنگامى که از طرف حکومت خائن عراق، با کمک آمریکاى جهانخوار به نیروهاى موجود در شبه جزیره فاو، شبانه حمله شده بود و نیاز شدید به اعزام طلاب به جبهه وجود داشت، یادم نمىرود که ماه مبارک رمضان بود و مدرسه برنامههاى از قبل تعیین شده داشت ومحصلین نیز اشتغال به تحصیل داشتندکه شبانه باتلفن خبر دادندکه نیازشدید به اعزام نیروهاى دوره دیده تخصصى طلاب در جنوب است. فرداى آن شب، جریان به اطلاع طلاب عزیز مدرسه رسید؛ از این روى، تمام درسهاى مدرسه متوقف گردید و حدود نود نفر، با شتاب، درعرض مدت بسیار کم، توسط مسؤولان محترم از جمله مسؤول تیپ 83 امام صادق(ع) سازماندهى وبه جبههها اعزام گردیدند. از این نمونهها بسیار داریم.
در همین راستا متجاوز از بیست نفر از طلاب عزیز مدرسه، پس از انقلاب، در دوران جنگ تحمیلى به مقام رفیع شهادت نائل آمدند که خداوند همه آنان را در مقام قرب خویش پاداش فراوان عطا فرماید. آمین یا رب العالمین.
از دیگر نهادهایى که مدرسه با آن در ارتباط بوده است. دفتر محترم تبلیغات اسلامى حوزه
علمیه قم مىباشد. در موارد متعددى، به هنگام اعزام طلاب به جبهههاى نور علیه ظلمت، مدرسه با آن نهاد، همکارى نزدیک داشته است.
و نیز با دفتر پشتیبانى جبهه و جنگ، مستقر در مدرسه فیضیه قم، که از طرف شوراى محترم مدیریت حوزه علمیه قم تعیین گردیده بود، در طول جنگ تحمیلى همکارى لازم برقرار بوده است.
حوزه: ویژگیهاى یک مدرسه علمیه نمونه و موفق به نظر حضرت عالى چیست؟
# اگر مدرسه علمیهاى، در متن حوزه علمیه قم و یا سایر حوزهها در سراسر ایران، توانسته باشد با تلاش و سخت کوشى، در اثر عوامل مناسب، طلاب فعّال، که همه شرایط روحانیت نمونه را در جامعه داشته و منشأ خدمات به اسلام و انقلاب اسلامى باشد و بتواند در آینده، ارشاد و هدایت جامعه اسلامى را به عهده بگیرد، تحویل دهد و فارغ التحصیلان آن داراى اخلاق اسلامى و تقواى نگهدارنده از گناهان و لغزشها باشند و به عنوان «الگو و اسوه حسنه» براى امت اسلامى، بخصوص ایرانیان نجیب و بزرگوار و بالاخص حوزههاى حوزههاى علمیه مطرح باشند، این مدرسه را مدرسه موفق و نمونه نامیم.
حوزه: عوامل رسیدن به یک مدرسه نمونه و موفق چیست و موانع آن کدام است؟
# عوامل رسیدن به یک مدرسه نمونه و موفق عبارتند از:
.1 داشتن مدیریتى قوى و با تجربه و دلسوز و پرکار. معناى مدیریت قوى و پرکار این نیست که حتماً همیشه خودش عملاًاشتغال به کار داشته باشد، بلکه عوامل مؤثر در پیشرفت امور تحصیل محصلان را خوب هماهنگ نماید و افراد دلسوز را به عنوان پرسنل انتخاب و در اجراى برنامهها نظارت کامل داشته باشد.
.2 داشتن معاونین و پرسنل قوى پرکار و لایق و با فضل
3.گزینش طلاب باید بسیار حساب شده و اساسى باشد، به گونهاى که با هدف رهبرى روحانیت در جامعه متناسب باشد. در گزینش طلاب نیز، علاوه بر امتحان کتبى، مصاحبه حضورى دقیق روانکاوانه انجام گیرد. استعدادها و هنرها و جنبههاى مختلف جهت آمادگى براى طلبه بودن احراز گردد. در دوران تحصیل نه زیاد باید رفاه طلبه را فراهم کرد و نه زیاد سخت گرفت. باید طلاب داراى طبعى عالى و بلند و خانوادگى اصیل بوده باشند و به اصطلاح روایات ائمه(ع)، «منبت سؤ»
خاستگاه بد نداشته باشند.
خلاصه در گزینش باید استعداد و جهاتى که براى رهبرى جامعه لازم است، مراعات گردد. البته این بدان معنى نیست که همه طلاب براى رهبرى جامعه مستعد باشند و از طلاب نیز انتظار رهبر شدن را داشته باشیم. ولى بالاخره باید رهبر جامعه اسلامى از میان همین طلاب براى آینده اسلام برگزیده شود.
حتى به نظر مىرسد لازم است یک عده از روان شناسان با تجربه و فعال و دلسوز مسلمان و آگاه به هدف روانکاوى و روانشناسى، روى روحیات افرادى که به عنوان طلبه وارد حوزه مىگردند مطالعات دقیقى انجام دهند و ویژگیهاى آنان را دقیقاً کاوش کنند و از آن آگاهى یابند و مطابق استعدادهاى شناخته شده در افراد آنان را هدایت نمایند.
این امر، براى آینده روحانیت و پیشرفت جامعه و جلب رضایت مردم و توسعه فقه و فقاهت اهمیت اساسى دارد.
.4 باید محیط برخورد اخلاقى و جوّ حاکم بر محیط درس و بحث، مناسب با هدف تربیتى طلاب باشد.
.5 انتخاب استاد برجسته و مسلط و متّقى و رابطه نزدیک با او، مىتواند بسیار کار ساز و مؤثر باشد.
.6 دورههاى آموزشى براى طلاب در جهت چگونگى یادگیرى، کیفیت برخورد با استاد و مسؤولان مدرسه، شیوه مطالعه دروس اصلى و غیر اصلى، دانستن آداب شرکت در کلاس و کلاس دارى، روش مباحثه و نحوه برخورد عملى بادیگران و...همه اینها از عوامل لازم در پیشبرد اهداف بلند اسلامى و حوزوى است.
.7 از همه مهمتر، اگر بخواهیم براى حوزهها و در نتیجه براى جوامع اسلامى در ایران و سراسر جهان افراد مبرّز از قبیل: استاد، مرجع تقلید، فیلسوف، مورّخ، محدّث، مفسّر، جامعه شناس، مبلغ، روان شناس و از همه بالاتر رهبر جامع الشرایط براى تصدى مقام رهبرى و ولایت امر تربیت کنیم، باید روش فعلى تحصیل در حوزه تغییر زیر بنایى پیدا کند.
به نظر من، روش موجود در حوزه و شوراى مدیریت حوزه علمیه قم، در رابطه با تحصیل طلاب و کیفیت آن در مدارس و نحوه امتحان و غیر آن بر بنیان دیگر پایه ریزى شود.
البته این تغییر اساسى و زیر بنایى، بدان معنى نیست که از فقه سنتى وطریق اجتهاد متداول در حوزهها دست برداریم، چنانکه برخى از روشنفکران چنین زمزمهاى، بخصوص در محیط دانشگاهها و مراکز علمى عالى به راه انداختهاند. زیرا فقه ما براى استنباط و اجتهاد پویا براى هر زمان کافى است و مىتواند پاسخ گوى نیازهاى هر دورهاى از دورانهاى
تحول اجتماعى، سیاسى، علمى و پیشرفت تکنیک باشد. تنها رمز آن در کیفیت اجتهاد و استنباط از منابع غنى فقه؛ کتاب، سنت، اجتماع و عقل مىباشد. هر چه نارسائى است از نحوه استنباط و برخورد ما با منابع اولیه موجود است نه در خود فقه و فقاهت و منابع غنى آن
به نظر من، که تجربه بیش از سى سال در امر تربیت طلاب در مدرسه و تدوین برنامه و اجراى آن دارم، بهتر است کیفیت برنامههاى موجود در حوزه علمیه قم به این ترتیب اصلاح گردد.
یک برنامه هیجده تا بیست ساله(مدت آن در مرحله عمل ممکن است تغییر و تبدیل یابد) براى رسیدن به مرحله صاحب نظر شدن و مقام اجتهاد با دقت بیشترى تنظیم و تدوین گردد.
این برنامه، مشتمل بر دوره: مقدمات، سطح، خارج و دورههاى تخصصى در رشتههاى گوناگون است که با گذراندن مراتب آن، پایان نامه رسمى از سوى حوزه به واجدین شرایط اعطا گردد.
در اثنأ این برنامه، دوره نه سالهاى معین شود که بعد از گذراندن آن، طلابى که شرایط لازم را براى تبلیغ دارند، براى برآوردن نیازهاى تبلیغى کوتاه مدت دهات و شهرستانها، اعزام گردند. اساسىترین راه براى اجراى این برنامه، این است که: ابتدا ده مدرسه در اختیارتحقق این هدف قرار بگیرد وبراى اجراى برنامه تمام امکانات بسیج شوند. مثلا در حدود صد و پنجاه نفر از طلاب در هر یک از مدارس، با قید تعهّد و ضمانت در اجراى این برنامه و ادامه آن تامرحله صاحب نظر شدن پذیرفته شوند و تا هیجده سال حداقل در مدرسه یا تحت اشراف برنامه مدرسه ادامه تحصیل دهند و امکانات کافى نیز در اختیار مدرسه و مسؤولیت اداره آن با مدیر مسؤل مدرسه و همکارى حوزه و شوراى محترم مدیریت حوزه باشد.
نخستین ثمره بارز این برنامه بعد از بیست سال این خواهد بود که حداقل هزار و پانصد نفر مجتهد؛ استاد، مبلغ، محدث، مورّخ و...در حوزه علمیه قم پرورش خواهد یافت وهزار و پانصد کتاب به عنوان پایان نامه تحصیلى در رشتههاى مختلف علمى، فقهى، اصولى، تاریخى، اجتماعى، اقتصادى و... از سوى افراد متخصص فن و کار شناسان اسلامى از حوزه علمیه قم منتشر خواهد شد و پاسخ نیازهاى بى شمارى از مشکلات ومعضلات جامعه اسلامى خواهد بود.
البته به شرط آن که برنامه با کیفیت عالى وبا توجه به اهداف فوق، به مورد اجرا گذشته شود و در طى مراحل آن، سعه صدر،که لازمه هر کارمهمى است، مبذول گردد. نا گفته نماند که نمونه این برنامه را قبل از انقلاب در طول
سى و سه سال در مدرسه منتظریه(حقّانى) به تجربه گذاشته شده است. این برنامه با وجود مشکلات عدیدهاى، که هر طرح نو با آن مواجه است، تجربه بسیار موفقى بوده است.
در مدرسه طلبه هایى بودند که دوره خارج را در حوزه تحت نظر اساتید مجرب حوزه مىگذراندند و مرحوم شهید قدوسى با افرادى که در این مرحله(دوره خارج) تحت برنامه مدرسه قرار دادهایى داشتند، به این نحو عمل مىکرد که آنان در بیرون مدرسه در مراکز تحقیقاتى و کتابخانهها کار تحقیق را پى بگیرند و نتایج آن را با ایشان در میان بگذارند. این انجام گرفت و پیشرفت خوبى نیاز داشت که با اوج انقلاب برخورد کرد و متوقف ماند. در این برنامه پیشنهادى نیز باید به تمام ابعاد نیازمندیهاى طلاب تحت برنامه رسیدگى گردد و حتى با آنان قرار دادهایى منعقد نمایند که اگر در راستاى تأمین اهداف حوزه گام بردارند، جنبههاى رفاهى ومادى و آینده آنان نیز به خوبى تأمین خواهد شد.
امّا با این وضعى که هم اکنون در حوزههاى علمیه و مدارس، از جمله حوزه علمیه قم حاکم است، با این همه صرف بودجه و صرف وقت و عمر، نتیجه چندانى ندارد. متأسفانه به جاى کیفیت، بر کمیّت طلاب و روحانیون افزوده گردیده است، به گونهاى که اکثریت آنان نیز به مصرف گرایى روى آوردهاند تا تولید.
زیرا طلبه در همین مدرسه ما، سه سال و شش سال درس مىخواند، امتحان مىدهد پس از امتحان در شورا، واردحوزه مىگردد ودر حوزه، نه مربّى خاصى وجود دارد که طلبه زیر نظر او باشد و نه رسیدگى درستى انجام مىگیرد که طلبه چگونه از اوقات گرانمایه خویش استفاده مىکند. گر چه براى این که شهریه بیشترى بگیرند در امتحان حوزه شرکت مىکنند، امّا این امتحان اولاً، صورى است، نه عمیق و کار ساز و ثانیاً، نیازهاى آینده جامعهاى را، که با سرعت شگفت انگیزى به پیش مىرود و ثانیهها در تغییر و تحول آن نقش دارد، برآورده نمىسازد. خلاصه: برنامه آزاد حوزه مجتهد پرور نیست و بیشتر تضییع عمرو اوقات ارزشمند نیروهاست. همه این زیانهایى که مىبینم بر اثر نبودن برنامه منظم و هدفدار مىباشد. آیا مىتوان از درختى که خاک مناسب ندارد، به موقع آب داده نمىشود، باغبان به آن رسیدگى مستمر ندارد، آب و هواى محیط آن چندان متناسب با رشد آن نیست انسان انتظار رشد و ترقى ومیوه سالم و شیرین از آن داشته باشد؟
مسلماً نه.
از بزرگان حوزه، مراجع عظام، شوراى محترم مدیریت حوزه، مدیران مدارس، دست اندر کاران نظام و مقام معظم رهبرى تقاضامندم این
پیشنهاد را مطالعه کنند اگر طلاح دانستند و آن را کار ساز و مناسب با اهداف روحانیت تشخیص دادند، گر چه از سوى یک طلبه دلسوز و با تجربه ارائه گردیده، بپذیرند، تا از هدر رفتن بیش از این سرمایههاى عظیم جلوگیرى به عمل آید.
در پرتو برنامههاى منظم، حوزه باید با فعالیت سنجیده و سریع، در طریق بهبود وضع تحصیلى خویش برآید تا در آینده نه چندان دور، بتواند گرههاى علمى، دینى و عملى نظام اسلامى را با تربیت متخصصان اسلامى بر آورده سازد. باتلاش خود، نظام اسلامى برآورده سازد. با تلاش خود، نظام اسلامى را مستحکم و استوار نماید، تا سایر مسلمانان وبلاد دیگر اسلامى نمونه نظام اسلامى را هر چه کاملتر و عمیقتر و مطابق با مقتضیات زمان و پیشرفت علوم و تکنیک ببینند و در مقام الگوگیرى از آن برآیند. و از طریق به جهانیان نشان بدهند که اسلام، عملاً، مىتواند پاسخ گوى مشکلات و نیازمندیهاى جامعه کنونى باشد.
در جلسهاى معاون مرکز صندوق پس انداز بانک ملى ایران، صریحاً گفت:
«ما مشکلات بانکى فراوان داریم که تا کنون حلّ نشده باقى ماندهاند و حوزه علمیه قم باید به آنها پاسخ بگوید. مردم مىگویند قرض هایى که بانک به مردم مىدهد و با نرخ 18% و... و سایر اعمال، همهاش ربوى است و حتى بهره پرداختى بانک به سپردههاى بانکى نیز از نظر شرعى مورد اشکال و شبه است. مىپرسند آیا مردم مىتوانند در سود پرداختى صندوق پس انداز تصرف کنند. آیا این سود حلال است یا نه و نظیر این سؤلات که باید براى پاسخ گویى به آنها، متخصصان اسلام از حوزه دامن همت به کمر زده وبه آنها جواب دهند.»
حوزه: چنانچه خاطرات آموزندهاى از دوران مدیریّت خود دارید، بیان کنید؟
# سال 1345 شمسى دوران بسیار سختى براى مدرسه ومحصلان و مجریان برنامهها بود. ساواک در آن دوران، نسبت به مدرسه حساسیّت خاصى پیدا کرده بود. یک روز بعد از ظهر، طبق معمول همه روزه، وارد مدرسه شدم. دیدم جریان عادّى نیست. مأمورین شهربانى و اطلاعات و ساواک دم در مدرسه ایستاده و تمام حجرهها را در کنترل گرفتهاند. اوّل خیابان اراک، رو به روى کوچه منتهى به مدرسه نیز، ماشینهاى پلیس، که داخل آنها کماندوها بودند، مستقر بودند. خواستم وارد مدرسه شوم جلوم را گرفتند.
گفتند: شما که هستید؟
گفتم: من متولى و مدیر و مسؤل مدرسه، حسین حقانى، هستم. بنده را به کامکار، رئیس
اطلاعات شهربانى آن روز، که در دستش دستگاه بیسیم بود، معرّفى کردند.
گفتم: چرا به مدرسه وارد شدهاید؟ چه مىخواهید؟
کامکار ملعون گفت: طلاب این مدرسه علیه حکومت و شاه مملکت فعالیّت دارند.
گفت: شما دارید چریک تربیت مىکنید.
گفتم: اینان سربازان امام زمان(عج) هستند.
گفت: نه اینها چریکهایى هستند که شما آنان را تربیت مىکنید و ما روزى در این طویله را مىبندیم.
چشمش به عکس بزرگ حضرت امام افتاد که بالاى در بزرگ مسجد نصب شده بود.
گفت: این عکس دلیل ادعاى ماست.
نردبان آوردند خواستند عکس را پایین بیاورند که عدهاى از طلاب، خواستند از این کار جلوگیرى کنند که با عکس العمل شدید مأموران شهربانى مواجه شدند. یکى از مأموران، چندین سیلى به یکى از طلاب زد. و بالاخره عکس را پائین آوردند و با خود بردند.
در پى این جریان بود که بعد از گذشت چند روز، مرا در نزدیک منزل دستگیر و بعد از بازجوئى و شکنجه و آزار، به زندان قزل قلعه بردند و حدود 2 ماهى در آنجا بودم و سپس آزاد شدم. این خاطره حقیر بود از آن دوران که نشانگرفعّالیّت ضد طاغوتى این مدرسه در قبل از انقلاب است.
حوزه: اگر رهنمود خاصى براى طلاب دارید، بفرمایید/
# توصیه من به طلاب عزیز همه مدارس و سایر طلاب محترم این است که: مملکت اسلامى ایران، پس ازانقلاب با قبل از انقلاب فرق بسیار دارد.
اینک در سراسر ایران، حکومتى به نام اسلام و حوزه و روحانیّت تأسیس گردیده و طبیعتاً وظائف ما دراین زمان و این حکومت غیر از وظایف قبل از انقلاب است؛ زیرا در رأس این انقلاب، روحانیّت شیعه قرار دارد و ما باید نه تنها پشتیبان این انقلاب و نظام اسلامى باشیم، بلکه باید از جهات علمى و عملى مجهزتر از سابق باشیم. علاوه بر این، انتظارات مردم و جهان نیز از ما بیشتر است.
باید توجّه داشته باشیم که مردم عادّى با عینک قوى ما را نظاره مىکنند و تمام اعمال و رفتار ما را تحت نظر دارند. کوچکترین عمل بد ما بزرگترین آثار سؤ را در جامعه در پى دارد و بهترین عمل ما نیز، بالاترین اثر مثبت رابه جاى مىگذارد. باید از تجمل گرایى و توجّه به
مادیات و رفاه بیش از حد، روى گردان باشیم که عکس العمل منفى برروى دین و ایمان و عمل مردم مىگذارد.
علاوه بر این، باید طلاب عزیز به اقتضاى زمان، آگاهى بیشترى در رابطه با علوم روز و تکنیک و پیشرفت داشته باشند و در رابطه با علوم روز و تکنیک وپیشرفت داشته باشند ودر احراز مقام عالى تحصیلى، که همان نیل به صاحب نظر شدن است، لحظهاى غافل نباشند که هر چه تحصیل طلاب در سطح پائینترى باشد به همان اندازه در جامعه تأثیر کمترى خواهند داشت. امروز، میدان کار بازار، خیابان، مدارس فرهنگى، حتّى بالاترین مراکز علمى کشور، از قبیل: دانشگاههاو مراکز عالى تربیتى به روى طلاب و روحانیون گشوده است و مىتوان معلومات خود را در آن جا ارائه بدهند. مسلّماً چنین تقاضایى، که در حدّ بالا و عالى است، پاسخ در حد بالائى لازم دارد. باید به علوم اسلامى: فقه، اصول، فلسفه، علوم قرآن، تاریخ اسلام، عقاید و کلام اسلامى و غیر آن مجهّز شویم، تا بتوانیم اسلام را به عنوان دین پویا و توانا و قادر به ادارهامور جوامع بشرى معرّفى نماییم.
والسلام